1
00:00:00,306 --> 00:00:01,806
،میخوام نانسیرو با تبر بکشم
2
00:00:01,807 --> 00:00:03,708
.وقتی آقای کنیِر هم برگشت، میکشمش
3
00:00:04,777 --> 00:00:06,044
تو هم اگه بدونی چی بهنفعته، کمکم میکنی
4
00:00:06,045 --> 00:00:08,179
.و گرنه، همه تقصیراش میُفته گردن خودت
5
00:00:08,180 --> 00:00:10,648
.حکم، اعدام بهوسیلهی چوبهی دار است
6
00:00:10,649 --> 00:00:12,150
،شهادتِ جیمی ترتیبمُ داد
7
00:00:12,151 --> 00:00:14,786
،اتفاقی که نیُفتاده
.پس چیزیهم لازم نیست تموم بشه
8
00:00:14,787 --> 00:00:16,481
.نه، نه، نه
9
00:00:16,482 --> 00:00:20,792
شاید بد نباشه متود هیپنوتیسم عصبی
.آقای جروم دوپونت رو هم یه امتحانی بکنیم
10
00:00:20,793 --> 00:00:22,360
تا حالا تو عمرت هیپنوتیسم شدی؟ -
.تمنا دارم -
11
00:00:22,361 --> 00:00:23,428
.خب خدا نکنه، جناب
12
00:00:23,429 --> 00:00:25,296
دیر یا زود، بالأخره تهتوی
.این قضیه رو در میاریم
13
00:00:25,297 --> 00:00:26,898
،واقعاً اگه بالأخره تمام حقیقت رو بفهمم
14
00:00:26,899 --> 00:00:29,100
.خاطرم خیلی آروم میشه، آقا
15
00:00:30,524 --> 00:00:38,524
« AbG مترجـم: سـروش »
16
00:00:38,548 --> 00:00:43,548
«« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »»
WwW.TakMovie.Co
17
00:01:04,534 --> 00:01:14,534
،یه شکافتگیای توی ذهنم حس کردم
،طوریکه انگار مغزم دو نصف شده بود
.سعی کردم لایهلایه به هم بچسبونمش، ولی جور نمیشدن
[ اِمیلی دیکنسون ]
18
00:01:24,887 --> 00:01:26,755
.دکتر جردن، چه افتخاری
19
00:01:26,756 --> 00:01:28,923
نه، شما لطف کردین که برام وقت گذاشتن
20
00:01:32,094 --> 00:01:34,429
،شما جونِ گریس مارکس رو بر خلاف
21
00:01:34,430 --> 00:01:36,798
.شانس پایینی که بود، نجات دادین
22
00:01:37,466 --> 00:01:40,819
کنجکاوم ببینم دقیقاً با چه راهی
.موفق به انجام اینکار شدین
23
00:01:41,621 --> 00:01:44,089
ما وُکلا همیشه عاشق اینیم که
.یه فرصتی پیدا شه، یکمی لاف بزنیم
24
00:01:44,857 --> 00:01:46,258
...ولی، قبلِ اینکه شروع کنین
25
00:01:46,259 --> 00:01:47,926
شراب؟ -
.نه، ممنون -
26
00:01:48,661 --> 00:01:50,962
،شما برای هر دوی گریس مارکس
27
00:01:51,164 --> 00:01:52,964
.و جیمز مکدرموت وکالت کردین، فکر میکنم
28
00:01:52,965 --> 00:01:55,167
بله، البته حالا که بهش فکر میکنم
،کار درستی نبود
29
00:01:55,168 --> 00:01:56,935
.چونکه نفعهای شخصی متضادی داشتن
30
00:01:56,936 --> 00:01:59,237
ولی، اونموقع خیلی وکالت
31
00:01:59,238 --> 00:02:01,072
.حرفهای دنبال نمیشد
32
00:02:02,709 --> 00:02:06,211
موندم، چرا مکدرموت انقدر لفتش داد
تا به گریس اون اتهامات رو بزنه؟
33
00:02:06,212 --> 00:02:07,279
،خب، تا تهِ داستان
34
00:02:07,280 --> 00:02:08,914
امیدوار بود که شاید بتونه
،تخفیف مجازاتی بگیره
35
00:02:08,915 --> 00:02:10,015
.چونکه خب به گریس تخفیف خورده بود
36
00:02:10,016 --> 00:02:11,650
و خب، با متهمکردنِ گریس
37
00:02:11,651 --> 00:02:13,819
،به خودش هم اتهامات زیادی بسته میشد
38
00:02:13,820 --> 00:02:16,121
چونکه باید به اون داستانِ تبرزنی
.و غیره اعتراف میکرد
39
00:02:16,122 --> 00:02:19,491
در مقابل، گریس هم میتونست اونُ به تقاص پسندادن
.برای جرمهایی که انجام داده متهم کنه
40
00:02:19,692 --> 00:02:20,926
.همینطوره -
.هوم -
41
00:02:20,927 --> 00:02:22,894
،اتفاقاً وقتیکه زمانش سر رسید
.شونهای خالی نکرد
42
00:02:25,898 --> 00:02:29,167
.اون دختر واقعاً زن پر دل و جرأتیه
43
00:02:29,168 --> 00:02:31,369
.اگه مرد بود، وکیل خیلی خوبی میشد
44
00:02:32,705 --> 00:02:36,207
خب، پس با این "بانوی سکوت"مون ملاقات داشتین؟
45
00:02:36,809 --> 00:02:38,009
به این اسم صداش میکنین؟
46
00:02:40,279 --> 00:02:43,381
آره، وقت تقریباً قابل توجهی
،رو باهاش گذروندم
47
00:02:44,250 --> 00:02:45,817
...و سعی داشتم مشخص کنم که
48
00:02:46,085 --> 00:02:47,285
که بیگناهه یا نه؟
49
00:02:48,287 --> 00:02:49,587
.که دیوونهست یا نه
50
00:02:50,223 --> 00:02:51,957
.یا بوده، سرِ زمانی که قتلها صورت گرفته
51
00:02:52,892 --> 00:02:54,526
.که به گمونم، دیوونگی هم نوعی بیگناهیه
52
00:02:55,027 --> 00:02:56,294
خب، میبینم که این گریسِ دلکشمون
53
00:02:56,295 --> 00:02:58,229
.بدجوری فکرتونُ مشغول خودش کرده
[ تحتاللفظی: میبینم که با گریس تعقیبوگریزِ دلانگیزی داشتین ]
54
00:03:00,032 --> 00:03:01,232
.خیلیهم دلانگیز نه
55
00:03:02,635 --> 00:03:04,235
.ولی باید اعتراف کنم که خیلی گیجم کرده
56
00:03:05,378 --> 00:03:07,505
.چیزایی که میگه بهنظر حقیقت دارن
57
00:03:08,074 --> 00:03:09,341
،رفتار صادقانهای داره
58
00:03:09,342 --> 00:03:10,942
ولی نمیتونم این فکرُ از تو ذهنم خارج کنم
59
00:03:10,943 --> 00:03:12,043
...که شاید یهطورایی
60
00:03:13,179 --> 00:03:15,413
،که توضیحش برام سخته
.گریس داره بهم دروغ میگه
61
00:03:15,815 --> 00:03:17,015
دروغ؟ -
.هوم -
62
00:03:17,416 --> 00:03:19,284
.البته که عبارت سختگیرانهایه
63
00:03:19,819 --> 00:03:21,853
یعنی سؤالت اینه که
آیا حرفاش دروغ بوده یا نه؟
64
00:03:23,422 --> 00:03:24,823
.بذار اینطوری بگم
65
00:03:25,025 --> 00:03:28,093
مگه "شهرزادِ قصهگو" دروغ میگفت؟
.از نظر خودش که نه
66
00:03:29,095 --> 00:03:30,562
درسته که داستانهایی که تعریف میکرد
67
00:03:30,563 --> 00:03:34,399
هیچوقت نباید در معرضِ مقولههای سختگیرانهای
.از جمله راست یا غلط قرار بگیرن
68
00:03:34,400 --> 00:03:37,769
ببین، شاید گریس مارکس لازم داشت که
69
00:03:37,770 --> 00:03:40,405
چیزایی که بهت گفته رو بگه
.تا به هدف دلخواهش برسه
70
00:03:40,406 --> 00:03:41,606
که چیه؟
71
00:03:43,409 --> 00:03:45,143
.تا "سلطان" رو مشغول و سرگرم نگه داره
اشاره به داستان شهرزادِ قصهگو که برای جلوگیری و بهتعویق انداختن مرگ خود هر شب یک داستان ]
[ .برای شهریار شاهی تعریف میکرد که هر شبِ ازدواجش همسران خود را به قتل میرسانید
72
00:03:46,279 --> 00:03:48,013
،تا جلوی رفتنتون رو بگیره
و مطمئن بشه که تا زمانیکه ممکنه
73
00:03:48,014 --> 00:03:49,748
.باهاش توی اتاق بمونید
74
00:03:49,749 --> 00:03:51,783
خب آخه چه فایدهای میتونسته داشته باشه؟
75
00:03:51,784 --> 00:03:53,485
سرگرمکردنِ من که جلوی
.زندان رفتنشُ نمیگیره
76
00:03:53,486 --> 00:03:55,182
قضیه روشن نیست؟
77
00:03:55,183 --> 00:03:57,389
.اون طفلکی عاشقتون شده
78
00:03:58,457 --> 00:04:00,992
یه مرد مجرد، کم و بیش جوون و خوشسیما
79
00:04:00,993 --> 00:04:03,361
،به نظرِ کسی که خیلی وقته تنها و بیکسه میاد
80
00:04:03,362 --> 00:04:05,463
.کسیکه خیلی وقته یار مذکری نداشته
81
00:04:05,865 --> 00:04:09,134
شما بیشک موضوعِ خیالپردازیهای روزانهشین
82
00:04:09,135 --> 00:04:10,268
.نه بابا
83
00:04:10,269 --> 00:04:11,870
.منکه میگم، بله بابا
84
00:04:13,072 --> 00:04:14,806
،من هم دقیقاً همچین چیزی رو تجربه کردم
85
00:04:14,807 --> 00:04:16,041
.یا شبیهاش رو
86
00:04:16,475 --> 00:04:18,276
باید ساعتها رو باهاش توی سلولی
87
00:04:18,277 --> 00:04:19,511
.توی تورنتو میگذروندم
88
00:04:19,512 --> 00:04:21,479
اونم وقتیکه داستانشُ برام تعریف میکرد
89
00:04:21,480 --> 00:04:23,281
.اونم با تکتک جزئیاتِ ممکن
90
00:04:23,282 --> 00:04:25,150
.یعنی، بدجوری عاشقم شده بود
91
00:04:25,151 --> 00:04:27,886
لازم بود یه بار لمسش کنم تا
92
00:04:27,887 --> 00:04:29,421
.خودشُ کلالهم بندازه تو بغلم
93
00:04:29,889 --> 00:04:31,089
.لابد دیگه
94
00:04:31,858 --> 00:04:35,160
و منم اعتراف میکنم، کمی وسوسه شده بودم
95
00:04:35,161 --> 00:04:37,629
یعنی، اون موقع خیلی جوون و حساس بود
96
00:04:38,431 --> 00:04:41,833
اگر چه، زندگی تو زندان بدونشک
.سرسخت و زخمتش کرده
97
00:04:46,539 --> 00:04:50,008
اصلاً منکه تا بهحال ذرهای
.از این چیزایی که میگین ندیدم
98
00:04:50,509 --> 00:04:51,709
.درمورد خودم عرض میکنم
99
00:04:57,316 --> 00:04:59,217
خب، منکه خیلی خوششانس بودم
100
00:05:00,519 --> 00:05:02,387
و در حقیقت، گریس هم همینطور
101
00:05:02,488 --> 00:05:05,356
که مرگ آقای کنیر قبل از
.اونیکی قتل اتفاق افتاد
102
00:05:06,025 --> 00:05:07,359
منظورم اینه که جفتشون برای
103
00:05:07,360 --> 00:05:08,960
قتل اولی متهم شناخته شده بودن
104
00:05:08,961 --> 00:05:12,264
و بهنظر دیگه لزومی نداشت که
.قتل دومی بررسیِ خاصی شه
105
00:05:12,265 --> 00:05:14,266
پس، گریس اصلاً برای قتل نانسی مونتگومری
106
00:05:14,267 --> 00:05:15,433
.محاکمهای نشد
107
00:05:15,434 --> 00:05:16,634
و اگه میشد؟
108
00:05:18,304 --> 00:05:19,664
خب، منکه دیگه نمیتونستم نجاتش بدم
109
00:05:20,373 --> 00:05:22,574
.نظر عمومیِ مردم برام خیلی سنگین میشد
[ نمیتونستم نظر هیئت ژوری رو جلب کنم ]
110
00:05:23,075 --> 00:05:24,275
.حتماً اعدام میشد
111
00:05:25,811 --> 00:05:27,612
.ولی از نظر خودتون، گریس بیگناه بود
112
00:05:28,948 --> 00:05:31,015
.دقیقاً برعکس، خیر
113
00:05:32,285 --> 00:05:34,385
از نظر من، گریس بیشک گناهکار بود
114
00:05:45,531 --> 00:05:47,732
رفته بودی تورنتو چیکار کنی، دکتر جردن؟
115
00:05:48,267 --> 00:05:49,501
،رفته بودی با آدما صحبت کنی
116
00:05:49,502 --> 00:05:51,536
سعی کنی بفهمی گناهگارم یا نه؟
117
00:05:54,907 --> 00:05:56,374
از اون راه نمیتونستی متوجه شی
118
00:05:57,043 --> 00:05:58,843
،هنوز نمیفهمی
119
00:05:58,844 --> 00:06:01,713
اون حس گناه بخاطر کارایی که
.خودت کردی سراغت نمیاد
120
00:06:02,148 --> 00:06:04,282
بلکه بخاطر کارایی که
.بقیه باهات کردن میاد
121
00:06:05,584 --> 00:06:06,985
.داشتی لاغر میشدی
122
00:06:07,920 --> 00:06:10,155
به گمونم شکارِ یه مصیبت
.همیشگی شده بودی
123
00:06:18,497 --> 00:06:19,697
.دکتر جردن
124
00:06:20,199 --> 00:06:22,167
گریس، باهات چیکار کردن؟
125
00:06:36,115 --> 00:06:37,515
چه بلایی سر موهات آوردن؟
126
00:06:40,486 --> 00:06:42,487
.برای حرفکشیدن ازم خیلی کارا باهام کردن
127
00:06:59,071 --> 00:07:01,072
تو این مدتی که نبودین تو فکر بودم
128
00:07:01,574 --> 00:07:03,308
تو فکرِ اینکه چهچیزایی بهتون بگم
129
00:07:03,309 --> 00:07:04,909
،منم تو فکر بودم، گریس
130
00:07:04,910 --> 00:07:06,611
با خودم گفتم شاید دیگه وقتش باشه
131
00:07:06,612 --> 00:07:08,513
متُودهای دیگهای رو هم برای
.برگردوندن حافظهات امتحان کنیم
132
00:07:08,914 --> 00:07:11,750
.دکتر دوپونت گفت که حاضره هیپنوتیسمت کنه
133
00:07:11,751 --> 00:07:13,418
تنها کاری که باید بکنی اینه
،که رو یه صندلی بشینی
134
00:07:13,419 --> 00:07:16,254
و وقتی دکتر دوپونت بهت میگه
.که بهخواب بری، همینکارو هم بکنی
135
00:07:17,089 --> 00:07:18,289
...چطوری
136
00:07:20,226 --> 00:07:22,160
دکتر دوپونت چطوری میخواد منُ بخوابونه؟
137
00:07:23,562 --> 00:07:25,296
همهی اینهارو فردا توضیح میده
138
00:07:25,297 --> 00:07:26,497
...امیدوارم
139
00:07:27,266 --> 00:07:29,367
با این روش، بتونیم حافظهاتُ برگردونیم
140
00:07:29,368 --> 00:07:31,069
خیلی مطمئن نیستم که بخوام برگردن
141
00:07:34,907 --> 00:07:36,774
ولی، اگه کمکتون میکنه
.هرکاری بگین انجام میدم
142
00:07:37,943 --> 00:07:39,143
.هوم
143
00:07:41,614 --> 00:07:42,814
.نگاه
144
00:07:43,482 --> 00:07:45,283
لیدیا آلبوم یادگاریاشُ اینجا گذاشته
145
00:07:45,451 --> 00:07:47,218
.نمیدونم برای شما جاش گذاشته یا نه
146
00:07:55,494 --> 00:07:57,595
تو بودی، توی آلبوم یادگاریات
چی نگه میداشتی؟
147
00:08:02,001 --> 00:08:04,502
یه تیکه پارچه از لباس خوابی
.که توی زندان تنم میکردم
148
00:08:07,339 --> 00:08:09,474
.یه تیکه از زیر پیراهنیِ خونین
149
00:08:13,045 --> 00:08:14,312
،یه بند از دستمال گردن
150
00:08:15,714 --> 00:08:17,348
.یه دستمالِ سفید با گلهای آبی
151
00:08:18,317 --> 00:08:19,517
."گلِ "سیاهدانهی دمشقی
152
00:08:25,691 --> 00:08:27,692
.فردا میبینمت، گریس
153
00:08:29,128 --> 00:08:30,361
.اونجا کنارت میشینم و گوش میدم
154
00:08:32,198 --> 00:08:33,564
.بله، دکتر، میدونم که میاین
155
00:08:45,678 --> 00:08:49,247
♪ .یهزمانی ناپیدا بودم ♪
156
00:08:49,281 --> 00:08:52,216
♪ .ولی حالا پیدا شدم ♪
157
00:08:52,685 --> 00:08:58,589
♪ .نابینا بودم، ولی الان بینا شدم ♪
158
00:09:00,459 --> 00:09:02,760
.موندم اسممُ از روی "تسبیحات" انتخاب کردن یا نه
[ سرودی روحانی در حمدِ خداوند ]
159
00:09:04,931 --> 00:09:06,464
.کاش همینطور بوده باشه
160
00:09:08,267 --> 00:09:09,501
.منم دوست دارم پیدا بشم
161
00:09:11,070 --> 00:09:12,370
.دوست دارم بینا بشم
162
00:09:13,406 --> 00:09:14,606
.یا دیده بشم
163
00:09:16,375 --> 00:09:18,209
،موندم آیا از نظرِ خداوند
164
00:09:18,377 --> 00:09:20,078
.هم همینطوریه یا نه
165
00:09:22,315 --> 00:09:23,948
:همونطور که انجیل هم میگه
166
00:09:24,450 --> 00:09:26,618
،الانه، درونِ شیشهای را مینگریم، نا واضح
167
00:09:28,087 --> 00:09:29,587
،اما بعد، رو در رو
168
00:09:31,157 --> 00:09:32,524
،اگه رو در رو باشه
169
00:09:33,392 --> 00:09:34,760
.حتماً دو جفت چشم وجود داره
170
00:09:54,070 --> 00:09:55,504
خیلیخب
171
00:09:57,574 --> 00:09:58,774
.وقتشه
172
00:10:07,317 --> 00:10:08,684
.خب، میبینم که همگی اومدین
173
00:10:08,685 --> 00:10:10,719
و اگه ممکنه بگم که، واقعاً از
174
00:10:10,720 --> 00:10:13,722
.هر دوی علاقه و اعتمادتون بهمن خوشحالم
175
00:10:14,390 --> 00:10:15,724
.گریس، میتونی بشینی اینجا
176
00:10:20,797 --> 00:10:21,997
جات راحت هست؟
177
00:10:23,366 --> 00:10:25,100
.گریس، هیچ جای ترسی وجود نداره
178
00:10:25,101 --> 00:10:26,902
.اینجا کسی قصدِ صدمهزدن بهت نداره
179
00:10:28,004 --> 00:10:29,972
قبلاً به گریس توضیح دادم که
،فقط لازمه که به صدای من گوش بده
180
00:10:29,973 --> 00:10:31,573
.و به خواب بره
181
00:10:31,574 --> 00:10:32,774
مفهومه، گریس؟
182
00:10:34,877 --> 00:10:36,077
.خیلیخوب
183
00:10:36,879 --> 00:10:40,115
،حالا ببینید، این عملیات کاملاً علمیه
184
00:10:40,717 --> 00:10:42,717
پس تمنا دارم که خواهشاً
185
00:10:43,052 --> 00:10:45,153
فکرِ هر گونه "مسمریسم" یا
186
00:10:45,154 --> 00:10:47,522
.افعالِ شیادانهی دیگهای رو از ذهنتون خارج کنید
مسمریسم: عملی مانند هیپنوتیسم با این تفاوت که کنندهی این عمل انرژیِ شخص مورد نظر ]
[ .رو منتقل میکرد تا حالت خمارگونهای درش ایجاد کنه و غیرعلمی تلقی میشد
187
00:10:47,724 --> 00:10:50,759
لطفاً تا بعد از اینکه گریس کاملاً
.به خواب بره سکوت رو رعایت کنید
188
00:10:50,893 --> 00:10:53,094
و اونموقع میتونید خیلی آروم
.شروع به صحبت کنید
189
00:10:53,429 --> 00:10:55,864
مفهومه؟
.عالیه
190
00:10:55,999 --> 00:10:57,232
.بیاین شروع کنیم
191
00:11:05,375 --> 00:11:06,741
.گریس، داری سنگین میشی
192
00:11:07,577 --> 00:11:11,246
.خیلیخیلی سنگین
193
00:11:11,848 --> 00:11:13,815
اعضای بدنت اونقدری سنگین شدن که
194
00:11:14,517 --> 00:11:17,118
.دارن میکشنت بهسمت زمین
195
00:11:18,454 --> 00:11:19,955
.نمیتونی تکون بخوری و جابهجا شی
196
00:11:27,530 --> 00:11:29,297
.پلکهات دارن سنگین میشن
197
00:11:30,099 --> 00:11:31,900
.حس خوابآلودگی داری
198
00:11:32,101 --> 00:11:34,636
.خیلیخیلی خوابآلو شدی
199
00:11:35,638 --> 00:11:40,075
و حالا، اعضای بدنت شناور شدن
،و دارن حرکت میکنن
200
00:11:40,576 --> 00:11:44,112
و بهطرز آرومی، غرق میشن و میرن به سمتِ پایین
201
00:11:44,113 --> 00:11:46,181
.که انگار دارن وارد آب میشن
202
00:11:54,057 --> 00:11:55,757
گریس، صدامُ میشنوی؟
203
00:11:56,492 --> 00:11:57,726
.بله
204
00:11:58,828 --> 00:12:00,028
.خوبه
205
00:12:00,163 --> 00:12:01,997
الان خوابی، گریس؟
206
00:12:03,833 --> 00:12:05,700
.بله -
.خیلی خوبه -
207
00:12:06,035 --> 00:12:09,604
.وقتی بیدار شی، هیچکدوم از اینهارو به خاطر نمیاری
208
00:12:11,741 --> 00:12:13,308
.حالا، ببین، میخوام که بری تو عمقِ بیشتری
[ .توی آب ]
209
00:12:15,611 --> 00:12:16,811
،عمیق
210
00:12:18,915 --> 00:12:20,115
.و عمیقتر
211
00:12:23,119 --> 00:12:25,253
حالا، گریس، لطفاً دست راستت رو بیار بالا
212
00:12:29,492 --> 00:12:32,928
،دستت یه میلهی آهنیه
.هیچکس نمیتونه خَمش کنه
213
00:12:33,563 --> 00:12:35,030
کسی میخواد امتحان کنه؟
214
00:12:39,635 --> 00:12:40,835
نبود؟
215
00:12:42,205 --> 00:12:43,405
.مهم نیست
[ .به درک ]
216
00:12:53,916 --> 00:12:55,850
.دارم همهی زورمُ میزنم
217
00:13:01,858 --> 00:13:04,125
.عالی بود، گریس
.دیگه میتونی دستتُ بیاری پایین
218
00:13:11,100 --> 00:13:12,167
.چشمهاش که بازن
219
00:13:12,168 --> 00:13:14,235
.که طبیعیه و اهمیتیهم نداره
220
00:13:14,637 --> 00:13:17,205
تو این وضعیت، شخص ممکنه بتونه خیلی چیزهارو
221
00:13:17,206 --> 00:13:18,507
،تشخیص بده و متوجهشون شه
222
00:13:18,508 --> 00:13:20,141
حتی وقتی که چشمهاشون کاملاً بستهست
223
00:13:20,777 --> 00:13:21,977
ادامه بدیم؟
224
00:13:32,922 --> 00:13:34,756
.چهقدر عجیبغریب شده
225
00:13:34,824 --> 00:13:36,758
.برای کمک به تمرکز کردنشه
226
00:13:37,960 --> 00:13:40,095
دیدِ درونیِ انسان، وقتی دید خارجی پنهان بشه
227
00:13:40,096 --> 00:13:41,896
.تیزتر و باهوشتر عمل میکنه
228
00:13:43,032 --> 00:13:44,232
،خب، دکتر جردن
229
00:13:44,967 --> 00:13:47,769
حالا میتونیم بهسلامت سفری
.به گذشتهاش داشته باشیم
230
00:13:48,237 --> 00:13:50,772
دقیقاً میخواین که چه سؤالی ازش بپرسم؟
231
00:13:57,046 --> 00:13:58,914
.راجب منزل آقای کنیر ازش سؤال کن
232
00:13:58,915 --> 00:14:00,949
کدوم قسمتش؟
.باید دقیقتر بگین
233
00:14:02,051 --> 00:14:03,852
.اِیوون خونه -
.اِیوون -
234
00:14:05,288 --> 00:14:06,688
...گریس
235
00:14:07,990 --> 00:14:11,826
،الان جلوی اِیوون خونهی آقای کنیر وایسادی
236
00:14:13,329 --> 00:14:14,829
چی میبینی؟
237
00:14:19,302 --> 00:14:20,835
.گل میبینم
238
00:14:21,804 --> 00:14:23,004
.غروب آفتاب رو
239
00:14:25,041 --> 00:14:27,375
.خیلی خوشحالم، میخوام همینجا بمونم
240
00:14:28,144 --> 00:14:30,311
.بهش بگو پاشه، بره داخلِ خونه
241
00:14:38,254 --> 00:14:40,121
بهش بگو بره سمت در مخفیای
.که توی پذیراییه
242
00:14:40,122 --> 00:14:41,923
.همونی که بهسمتِ زیرزمین باز میشه
243
00:14:44,193 --> 00:14:47,829
.گریس، برو توی خونهی آقای کنیر
244
00:14:56,305 --> 00:14:58,239
.انگار یه روح اینجا توی اتاقه
245
00:14:58,341 --> 00:14:59,875
!ترسیدم، پارچهرو از رو سرش بردارین
246
00:14:59,876 --> 00:15:01,109
.هنوز نه
247
00:15:01,844 --> 00:15:03,578
.باید خونسردیِ خودتونُ حفظ کنید
248
00:15:03,579 --> 00:15:05,346
خواهش میکنم، اینکه جلسهی احضار روح نیست
249
00:15:08,351 --> 00:15:10,051
میشه ادامه بدیم؟
250
00:15:10,406 --> 00:15:13,021
ازش بپرس رابطهای با
جیمز مکدرموت داشته یا نه؟
251
00:15:16,125 --> 00:15:17,225
.گریس
252
00:15:17,226 --> 00:15:19,894
تا حالا هیچگونه ارتباطی با
جیمز مکدرموت داشتی؟
253
00:15:22,031 --> 00:15:24,099
ارتباط؟
254
00:15:25,735 --> 00:15:27,102
منظورتون چیه؟
255
00:15:29,639 --> 00:15:33,174
،جدی، دکتر
!واقعاً که آدم دورویی هستین
256
00:15:34,210 --> 00:15:37,312
،میخواین بدونین که بوسیدمش یا نه
.که باهاش میخوابیدم یا نه
257
00:15:37,313 --> 00:15:39,247
که معشوقهاش بودم یا نه؟
همینطور نیست؟
258
00:15:41,317 --> 00:15:42,651
.بله
259
00:15:42,652 --> 00:15:44,119
که آیا کاریرو که دوست داری با اون
260
00:15:44,120 --> 00:15:46,187
،زنیکهی هرزهای که الان دستشُ گرفتی بکنی
رو با مکدرموت کردم یا نه؟
261
00:15:50,426 --> 00:15:52,961
.میخوای بدونی، خب منم بهت میگم
262
00:15:53,930 --> 00:15:55,130
.آره
263
00:15:56,365 --> 00:15:58,800
،باهاش قرار میذاشتم
.بیرونِ حیاط
264
00:16:02,738 --> 00:16:04,339
،خودمُ میمالوندم بهش
265
00:16:05,041 --> 00:16:07,709
،و میذاشتم ببوسدم
.و همهجامُ لمس کنه، دکتر
266
00:16:07,710 --> 00:16:09,344
همونجاهایی که خودت دوست داری لمسشون کنی
267
00:16:09,345 --> 00:16:11,146
چونکه همیشه برام معلومه
268
00:16:11,948 --> 00:16:13,782
میدونم وقتی تو اون اتاق تنگ و خفه
269
00:16:13,783 --> 00:16:15,850
.کنارم میشینی، چه فکرایی میکنی
270
00:16:17,320 --> 00:16:18,954
ولی همهاش همین بود، دکتر
271
00:16:18,955 --> 00:16:20,989
همهی کاری که میذاشتم باهام بکنه، همین بود
272
00:16:23,225 --> 00:16:25,360
،رو پنجههام میچرخوندمش
.کنیر رو هم همینطور
273
00:16:25,361 --> 00:16:28,062
یهکاری کرده بودم
.جفتشون به سازم برقصم
274
00:16:29,131 --> 00:16:30,331
.ازش دلیلشُ بپرس
275
00:16:31,734 --> 00:16:33,902
.اینطوری نفس میکشیدم
276
00:16:39,175 --> 00:16:41,042
.اینور، اونور میکردم
[ باهاش بازی میکردم ]
277
00:16:41,978 --> 00:16:44,245
.بعدش دیگه هرکاری میگفتم، میکرد
278
00:16:45,915 --> 00:16:47,115
ولی میگی چرا؟
279
00:16:47,984 --> 00:16:49,317
...دکتر
280
00:16:50,386 --> 00:16:52,387
.همیشه میپرسی چرا
281
00:16:53,155 --> 00:16:56,524
،فضولی میکنی
.و یکمهم نه
282
00:16:57,259 --> 00:16:58,927
واقعاً که آدم کنجکاویای، دکتر
283
00:16:58,928 --> 00:17:00,695
!کنجکاویِ زیاد سر آدمُ به باد میدهها
284
00:17:00,696 --> 00:17:02,764
،باید مراقب اون زنیکهی کنار دستت هم باشی
285
00:17:02,765 --> 00:17:04,399
!با اون سوراخ پشمالو و بیریختش
286
00:17:06,636 --> 00:17:08,470
،دیگه واقعاً بیحیاییه
!لیدیا بیا بریم
287
00:17:08,471 --> 00:17:11,239
.حیا و احترام باید در راهِ کسب علم فدا بشه
288
00:17:11,240 --> 00:17:12,474
.لطفاً سر جاتون بمونید
289
00:17:12,475 --> 00:17:15,178
،ولی این یه روحه
.روحی که کنترل گریس رو بهدستش گرفته
290
00:17:15,179 --> 00:17:16,211
!اینکه علمی نیست
291
00:17:16,212 --> 00:17:18,179
!اصرار دارم که سکوت رو رعایت کنید
292
00:17:18,180 --> 00:17:19,414
بپرس که
293
00:17:19,415 --> 00:17:21,950
،جمعه، 28 ژوئیهی سال 1843
294
00:17:22,451 --> 00:17:25,253
.توی زیرزمین خونهی آقای کنیر بوده یا نه
295
00:17:26,255 --> 00:17:27,455
.گریس، زیرزمین
296
00:17:28,758 --> 00:17:29,991
.زیرزمینُ تجسم کن
297
00:17:30,760 --> 00:17:32,994
.برگرد به گذشته، پایینتر برو
298
00:17:46,842 --> 00:17:48,076
.بله
299
00:17:49,812 --> 00:17:51,279
،کنار در ورودی
300
00:17:52,982 --> 00:17:54,949
،در مخفیرو باز میکنم
301
00:17:56,252 --> 00:17:59,087
.میرم پایین پلهها
302
00:18:06,062 --> 00:18:09,164
بشکه، ویسکی، و سبزیجات
303
00:18:09,165 --> 00:18:11,165
.توی جعبههایی پُر از شن و ماسه
304
00:18:12,902 --> 00:18:14,168
.اونجا روی زمین
305
00:18:15,304 --> 00:18:17,372
.آره، من اونروز توی زیرزمین بودم
306
00:18:18,441 --> 00:18:20,141
بپرس نانسی هم اونجا بوده یا نه
307
00:18:23,212 --> 00:18:25,513
آره بابا، اونُ هم دیدم
308
00:18:28,017 --> 00:18:29,651
همونطوری که الان تو رو میبینم، دکتر
309
00:18:30,319 --> 00:18:32,153
.و صداتُ هم میشنوم
310
00:18:32,488 --> 00:18:35,223
زنده بود؟
هنوز نفس میکشید؟
311
00:18:35,458 --> 00:18:37,559
.تا حدی زنده بود
312
00:18:37,560 --> 00:18:39,294
.یا تا حدی مُرده
313
00:18:40,529 --> 00:18:44,032
.لازم داشت که خلاصش کنن
314
00:18:52,074 --> 00:18:53,474
تو هم تو خفهکردنش کمکی کردی؟
315
00:18:54,910 --> 00:18:57,111
دستمالگردنم بود که خفهش کرد
316
00:18:57,313 --> 00:18:59,113
چه نقش و نگار قشنگیهم روش داشت
317
00:18:59,348 --> 00:19:01,783
خیلی حیف شد که اون دستمالُ از دست دادم
318
00:19:01,784 --> 00:19:04,385
،خیلی وقت بود که داشتمش
.مالِ مادرم بود
319
00:19:05,287 --> 00:19:06,955
.باید از گردن نانسی درش میاوردم
320
00:19:06,956 --> 00:19:08,123
.ولی جیمز نمیذاشت برش دارم
321
00:19:08,124 --> 00:19:09,991
.گوشوارههای طلاش رو هم همینطور
322
00:19:10,826 --> 00:19:11,893
،خونی بود
323
00:19:11,894 --> 00:19:13,328
.ولی میشد بشوریش
324
00:19:14,130 --> 00:19:15,330
.پس تو کُشتیش
325
00:19:16,565 --> 00:19:18,132
.همیشه همین فکرُ میکردم
326
00:19:21,170 --> 00:19:22,403
!دستمالگردنتُ بده من
327
00:19:38,220 --> 00:19:39,520
.اون دستمال کُشتش
328
00:19:39,622 --> 00:19:41,022
.دستهامون فقط نگهاش داشت
329
00:19:42,391 --> 00:19:44,759
.باید میمُرد، جزای گناهکردن مرگه
330
00:19:48,898 --> 00:19:50,565
.یالا
331
00:20:14,456 --> 00:20:16,391
گریس، فکر میکردم بهتر از اینحرفایی
332
00:20:16,725 --> 00:20:19,127
.اینهمه سال گولمون زدی
333
00:20:21,430 --> 00:20:23,398
.شماها خودتون، خودتونُ گول زدین
334
00:20:24,733 --> 00:20:26,567
.منکه گریس نیستم
335
00:20:36,645 --> 00:20:38,780
.نکن... وایسا
336
00:20:51,627 --> 00:20:53,761
.گریس روحشهم خبر نداشت
337
00:21:05,374 --> 00:21:09,277
♪ اجازهدهید آب و خونی که ♪
338
00:21:09,645 --> 00:21:13,548
♪ ...از شکافتان جاری شده ♪
339
00:21:13,549 --> 00:21:14,749
.کُشتمش
340
00:21:14,984 --> 00:21:19,120
♪ .صخرههای کهنه، برایم شکافته شوید ♪
341
00:21:20,122 --> 00:21:23,825
♪ .بگذارید در درونتان، خودم را مخفی کنم ♪
342
00:21:25,661 --> 00:21:26,861
.گریس نیستی
343
00:21:28,163 --> 00:21:29,697
اگه گریس نیستی، پس کیای؟
344
00:21:29,698 --> 00:21:31,065
.باید جواب بدی، بهت دستور میدم
345
00:21:31,066 --> 00:21:32,166
،نمیتونی بهم دستور بدی
.باید حدس بزنید
346
00:21:32,167 --> 00:21:34,168
تو جلسهی احضار روح، ارواح توسط
.دیگران شروع به صحبت میکنن
347
00:21:34,169 --> 00:21:35,670
.ولی بعضیوقتها هم دروغ میگن دیگه
348
00:21:35,671 --> 00:21:37,171
.من که دروغ نمیگم
349
00:21:37,406 --> 00:21:38,740
.من دیگه کارم از دروغگفتن گذشته
350
00:21:38,741 --> 00:21:41,943
،شاید جیمز مکدرموته
.و اومده به گریس تهمت بزنه
351
00:21:42,177 --> 00:21:43,511
،جیمز نه که
.عجوزهی شیاد
352
00:21:43,512 --> 00:21:46,481
،خواهش میکنم، خانم کوئنل
.این که روح نیست
353
00:21:46,615 --> 00:21:48,349
معتقدم که الان شاهدِ
354
00:21:48,350 --> 00:21:49,817
.پدیدهی کاملاً طبیعیای هستیم
355
00:21:49,838 --> 00:21:52,587
،پس نانسیه، ارواح گاهی بیادبن
.به آدم فحش میدن
356
00:21:52,588 --> 00:21:54,388
.بعضیها طاقتِ کشتهشدنُ ندارن دیگه
357
00:21:54,390 --> 00:21:56,324
،نانسی هم نه
.زنیکهی احمق
358
00:21:56,358 --> 00:21:57,758
،نانسی که حرف نمیتونه بزنه
359
00:21:58,294 --> 00:21:59,694
.نه با اون وضعِ گردنش
360
00:22:00,529 --> 00:22:01,896
.یه زمانی، چه گردن قشنگی که نداشت
361
00:22:03,299 --> 00:22:05,233
.ولی نانسی دیگه عصبانی نیست
362
00:22:06,402 --> 00:22:07,668
.متوجهه
363
00:22:08,704 --> 00:22:10,505
.نانسی دیگه دوستمه
364
00:22:10,706 --> 00:22:12,640
.با هم یه چیزاییرو نصف هم میکنیم
365
00:22:16,178 --> 00:22:17,545
،بیا دیگه، دکتر
366
00:22:18,714 --> 00:22:20,515
تو که از معما خوشت میاد
367
00:22:21,383 --> 00:22:22,783
.جوابُ که خوب میدونی
368
00:22:24,320 --> 00:22:26,320
،بهت گفتم که دستمالگردن من بود
369
00:22:26,655 --> 00:22:28,389
همونی که به گریس داده بودم
370
00:22:28,691 --> 00:22:30,725
،همونی که پیش خودش نگه داشت
...بعد از اینکه
371
00:22:32,494 --> 00:22:33,828
♪ ،اُوه ♪
372
00:22:33,829 --> 00:22:36,531
♪ این حقیقتِ همیشگی ♪
373
00:22:36,532 --> 00:22:38,700
♪ توی چشمهاش بود که ♪
374
00:22:38,701 --> 00:22:43,571
♪ .منُ عاشق "مـری" کرد ♪
375
00:22:44,373 --> 00:22:45,573
.مری که نه
376
00:22:46,208 --> 00:22:47,375
.مری ویتنی که نمیشه
377
00:22:47,376 --> 00:22:48,576
.من به جیمز گفتم که بکشدشون
378
00:22:49,478 --> 00:22:50,778
.همهاشُ اونجا بودم
[ کل اون زمان رو پیششون بدم ]
379
00:22:50,779 --> 00:22:52,246
اونجا؟ -
.همینجا -
380
00:22:53,315 --> 00:22:55,316
،جایی که الانهم هستم
.همراهِ گریس
381
00:22:56,618 --> 00:22:58,686
،یخ زده بودم
382
00:22:58,687 --> 00:23:00,188
،خوابیده روی اون زمین
383
00:23:01,590 --> 00:23:03,758
.و تنها
384
00:23:03,759 --> 00:23:05,560
.باید خودمُ گرم میکردم
385
00:23:06,795 --> 00:23:09,430
.ولی گریس نمیدونه، هیچوقت نفهمید
386
00:23:10,332 --> 00:23:12,500
،یکم مونده بود دارش بزنن
387
00:23:12,501 --> 00:23:13,768
.و اشتباه بزرگی میبود
388
00:23:14,403 --> 00:23:16,671
فقط یکم لباسهاشُ قرض گرفتم
389
00:23:16,672 --> 00:23:18,973
لباسهاش؟ -
.پوستهی زمینیاش -
390
00:23:19,375 --> 00:23:21,008
.لباسهای نوش
391
00:23:22,177 --> 00:23:23,745
،یادش رفت پنجره رو باز کنه
392
00:23:23,746 --> 00:23:25,313
.و منم نتونستم خارج شم
393
00:23:27,516 --> 00:23:29,450
.و نمیخواستم که آسیبی بهش بزنم
394
00:23:29,885 --> 00:23:31,886
.نباید بهش بگین -
چرا؟ -
395
00:23:31,887 --> 00:23:33,388
خودت میدونی چرا، دکتر
396
00:23:33,389 --> 00:23:35,456
دوست داری بندازنش توی اون تیمارستان؟
397
00:23:35,858 --> 00:23:38,292
اولش بدم نیومد، میتونستم بلندبلند حرف بزنم
398
00:23:38,293 --> 00:23:40,628
.میتونستم درد و دل کنم
399
00:23:42,731 --> 00:23:44,332
ولی اونا حرفامُ باور نمیکردن
400
00:23:45,768 --> 00:23:47,001
بهم گوش نمیدادن
401
00:23:47,770 --> 00:23:49,370
حرفامُ نادیده میگرفتن
402
00:23:49,371 --> 00:23:51,873
گریس، حقهبازی رو تموم کن
403
00:23:51,874 --> 00:23:53,508
من گریس نیستم
404
00:23:53,509 --> 00:23:56,377
واقعاً خودتی؟
.نمیخواد بترسی
405
00:23:57,279 --> 00:23:58,512
.حقیقترو بگو
406
00:23:59,481 --> 00:24:00,681
میبینی؟
407
00:24:02,518 --> 00:24:04,285
،همهتون مثل همین
408
00:24:04,286 --> 00:24:05,553
،اصلاً گوش نمیدین
409
00:24:06,355 --> 00:24:08,689
.حرفمُ باور نمیکنین
410
00:24:08,690 --> 00:24:10,324
.گوش نمیدین
411
00:24:16,265 --> 00:24:17,498
.دیگه رفت
412
00:24:17,499 --> 00:24:19,500
.همیشه معلومه کِی برمیگردن به دنیای خودشون
413
00:24:19,501 --> 00:24:22,336
.توی هوا حسش میکنی
.همون نیروی الکتریسیتهست
414
00:24:23,172 --> 00:24:24,372
.گریس
415
00:24:25,307 --> 00:24:26,807
گریس مارکس، صدامُ میشنوی؟
416
00:24:29,244 --> 00:24:30,745
بله
417
00:24:30,779 --> 00:24:31,979
خوبه
418
00:24:33,282 --> 00:24:34,749
.الان دیگه میخوام برت گردونم و بیارمت بالا
419
00:24:40,189 --> 00:24:42,923
،گریس، الان دیگه از هوا هم سبکتری
هیچچیزی روت سنگینی نمیکنه
420
00:24:43,659 --> 00:24:46,394
.و به سمتِ بالا، و بالاتر شناور میشی
421
00:24:46,395 --> 00:24:47,828
.از اعماق میای بیرون
422
00:24:48,497 --> 00:24:49,664
،نور بالا سرت رو میبینی
423
00:24:49,665 --> 00:24:51,666
و همینطوری سطحِ حال و حاضر رو میشکونی
424
00:24:53,502 --> 00:24:55,736
،وقتی با دستام بشکن زدم
.کاملاً بیدار میشی
425
00:25:14,990 --> 00:25:16,918
.حتماً خوابم برده بوده
426
00:25:17,759 --> 00:25:19,093
چیزی هم یادت میاد؟
427
00:25:19,928 --> 00:25:21,796
خاطرهای از اتفاقی که
همینالان برات افتاد داری؟
428
00:25:22,364 --> 00:25:23,564
نه
429
00:25:25,734 --> 00:25:26,934
خواب بودم
430
00:25:30,239 --> 00:25:31,572
.ولی فکر کنم داشتم یه خوابی هم میدیدم
431
00:25:33,475 --> 00:25:34,675
خوابِ مادرمُ دیدم
432
00:25:36,311 --> 00:25:37,511
شناور روی سطح دریا
433
00:25:39,381 --> 00:25:40,581
به آرامش رسیده بود
434
00:25:47,256 --> 00:25:49,624
.ممکنه... یکم سرت گیج بره
435
00:25:49,625 --> 00:25:50,825
.اکثراً همینطوری میشن
436
00:25:51,093 --> 00:25:52,593
خانم کوئنل میشه ترتیب بدین که گریس
437
00:25:52,594 --> 00:25:54,554
بره تو یه اتاق خوابی و بگیره دراز بکشه؟
438
00:26:03,372 --> 00:26:04,839
.خانمها و آقایون، واقعاً گیج شدم
439
00:26:04,840 --> 00:26:08,242
فکر میکنم که اینها دو شخصیتِ
کاملاً متمایز از همن
440
00:26:08,243 --> 00:26:10,444
که هر دو در کنار یکدیگه
.توی یک بدن وجود دارن
441
00:26:11,013 --> 00:26:14,048
و بااینحال خاطرات کاملاً متفاوتی از هم دارن
442
00:26:14,249 --> 00:26:16,517
...این دو، رسـماً
443
00:26:16,518 --> 00:26:18,252
.دو فرد کاملاً متمایز و جدا از هم هستن
444
00:26:18,253 --> 00:26:19,687
...اگه حرفیکه میزنم رو قبول کنین که
445
00:26:20,656 --> 00:26:22,556
،چیزهایی که به یاد میاریم
.به ما معنی میبخشن
446
00:26:22,758 --> 00:26:24,458
.شاید
447
00:26:24,459 --> 00:26:27,094
ولی، اغلب چیزهایی رو که فراموش میکنیم
.هم به ما معنی میدن
448
00:26:27,763 --> 00:26:30,164
...اون یکی صدا، هر چی که بود
449
00:26:31,767 --> 00:26:33,701
.واقعاً خشم و غضب چشمگیری داشت
450
00:26:33,702 --> 00:26:36,504
دکتر جردن، توی گزارش پزشکیتون
در اینمورد چی مینویسین؟
451
00:26:36,505 --> 00:26:39,039
باید با دقت زیادی به نظری که
.میخوام ارائه کنم فکر کنم
452
00:26:40,609 --> 00:26:41,976
من همیشه فکر میکردم که
453
00:26:41,977 --> 00:26:44,044
،گریس بیگناه باشه
.یا حداقل امیدوار بودم
454
00:26:44,313 --> 00:26:47,848
،ولی، اگه چیزی که الان شاهدش بودیم
،حادثهای کاملاً طبیعی باشه
455
00:26:47,849 --> 00:26:49,750
پس ما کی باشیم که زیر سؤال ببریمش؟
456
00:26:49,851 --> 00:26:51,319
،واقعاً روحی کنترلش رو به دست گرفته بود
457
00:26:51,320 --> 00:26:53,254
،یا که داشت نقش بازی میکرد
و تو دلش میخندید؟
458
00:26:53,255 --> 00:26:54,488
،میدونم چی دیدم و شنیدم
459
00:26:54,489 --> 00:26:56,691
ولی ممکنه فقط یه توهم
.نشونمون داده باشه
460
00:26:56,692 --> 00:26:57,959
دکتر جردن، من که در این مورد
.اصلاً باهاتون موافق نیستم
461
00:26:57,960 --> 00:26:58,960
.نه
462
00:26:58,961 --> 00:27:00,861
اگه چیزی رو که الان دیدم
،رو توی گزارشم لحاظ کنم
463
00:27:01,430 --> 00:27:02,630
و بعداً موجبِ ارائهی دادخواستی
464
00:27:02,631 --> 00:27:03,998
،از طرف گریس بشه
[ .شکایت کنه که چرا روش همچین آزمایشی انجام شده و متهمشون کنه ]
465
00:27:03,999 --> 00:27:06,334
فوراً هرگونه شانس برای موفقیت
.رو ازمون میگیره
466
00:27:06,335 --> 00:27:07,835
دکتر جردن، بذارین بیشتر روش فکر کنیم
467
00:27:07,836 --> 00:27:10,738
،نمیتونم بدون قسمِ دروغ خوردن
.این گزارشیکه ازم میخواین رو بنویسم
468
00:27:11,607 --> 00:27:13,708
الان محافظهکارترین حرکت اینه
.که اصلاً گزارشی ننویسم
469
00:27:13,709 --> 00:27:15,710
،ولی اون همه وقتی که با گریس گذروندین
470
00:27:15,711 --> 00:27:17,812
...باید بالأخره باهاشون به یه نتیجهگیریای
471
00:27:17,813 --> 00:27:19,847
حقیقتِ ماجرا اینه که
الان نمیتونستم چیزی بگم
472
00:27:19,848 --> 00:27:23,050
،و مطمئن باشم که حقیقتِ محضه
.چونکه حقیقت همش از زیر دستم در میره
473
00:27:25,554 --> 00:27:26,821
.یا که گریس اینطوره
474
00:27:26,822 --> 00:27:28,689
دکتر جردن، خواهشاً یه تجدیدنظری کنین
475
00:28:10,932 --> 00:28:13,133
همیشه دوست داشتم
.اینکارو با یکی دیگه هم امتحان کنم
476
00:28:14,603 --> 00:28:15,803
.نه با تو
477
00:28:48,741 --> 00:28:50,108
،کشیشِ عزیز، آقای ورینجر
478
00:28:51,044 --> 00:28:52,844
تجربهی دیدنِ اونچیزی که
479
00:28:52,845 --> 00:28:55,280
توی اتاقنشیمن آقای فرماندار مشاهده کردیم
480
00:28:55,748 --> 00:28:59,117
سؤالات زیادی دربارهی هیپنوتیسم
.و مسمریسم برام بهوجود آورده
481
00:29:00,853 --> 00:29:02,988
موندم نکنه فرصتی برای بانوان
482
00:29:02,989 --> 00:29:04,823
،ایجاد میکنه که افکارشونُ بهزبون بیارن
483
00:29:05,525 --> 00:29:07,192
و افکار و احساسات حقیقیشونرو
484
00:29:07,193 --> 00:29:10,629
شجاعانهتر و بهطور عامیانهتر از مواقع دیگهای
485
00:29:10,630 --> 00:29:12,390
که این اجازه بهشون داده میشه، بیان کنن
486
00:29:13,700 --> 00:29:15,767
به دوران طفولیت سخت و
،ظالمانهی گریس فکر میکنم
487
00:29:15,768 --> 00:29:17,836
و تجربیاتیکه بهعنوان یه خانم جوون داشته
488
00:29:19,105 --> 00:29:22,741
،مدام ازش سوء استفاده شده
.و از هر جهت آزار داده شده
489
00:29:25,044 --> 00:29:26,659
...نمیدونم چهقدر خشم سرکوبشده
490
00:29:26,660 --> 00:29:28,460
.بههمین خاطر باید تو خودش نگه داشته باشه
491
00:29:30,783 --> 00:29:32,517
سؤال اینجاست که
492
00:29:32,518 --> 00:29:35,120
،آیا این خشم بهسمت نانسی مونتگومری
493
00:29:35,121 --> 00:29:37,722
،و توماس کنیر معطوف شده
و موجب به قتل رسیدنشون شده؟
494
00:29:38,124 --> 00:29:39,324
،یا حتی به سمتِ من
495
00:29:40,059 --> 00:29:41,226
و نتیجهاش هم اون اعترافی بود
496
00:29:41,227 --> 00:29:44,462
،توی جلسهی هیپنوتیسمش کرد
.حقهای که برای صدمهزدن به من طراحی شده بود
497
00:29:46,332 --> 00:29:47,933
.ولی یک چیز حتمیه
498
00:29:49,235 --> 00:29:51,770
من نمیتونم برای هیئتتون
.گزارشی بنویسم
499
00:29:52,805 --> 00:29:54,406
. گریس مارکس رو فراموش کنم
500
00:29:57,176 --> 00:29:59,177
.اون دیگه به کینگاستون بر نمیگرده
501
00:29:59,712 --> 00:30:00,912
.دیگه نمیاد
502
00:30:01,481 --> 00:30:03,121
وقتی که شنیدم اونقدر زود گذاشتین رفتین
503
00:30:03,716 --> 00:30:05,250
،و اصلاً منُ خبر هم نکردین
504
00:30:05,251 --> 00:30:07,419
خیلی ناراحت شده بودم، دکتر جردن
505
00:30:08,221 --> 00:30:09,721
دلیلشُ نمیفهمیدم
506
00:30:10,590 --> 00:30:12,157
،که شما بدون خداحافظی برین
507
00:30:12,158 --> 00:30:14,326
اونم بعد از اونهمه صحبتهایی
.که با هم داشتیم
508
00:30:16,963 --> 00:30:18,330
بهعلاوه بهم گفتن که قرار بوده از طرف من
509
00:30:18,331 --> 00:30:19,965
یه نامهای هم برای دولت بفرستید
510
00:30:20,666 --> 00:30:21,833
.که آزادم کنه
511
00:30:21,834 --> 00:30:24,502
.و ترسیدهبودم که نکنه دیگه اینکارو نکنین
512
00:30:27,106 --> 00:30:30,108
اونموقعی رو که جرمیا ادعا میکرد میتونه
،آینده رو پیشبینی کنه رو به یاد آوردم
513
00:30:30,777 --> 00:30:32,210
،بعد از نگاهکردن به کف دستم
514
00:30:35,648 --> 00:30:38,183
و اینکه گفت همهچی سرانجام
.به خوبی و خوشی تموم میشه
515
00:30:39,752 --> 00:30:42,320
نمیدونم فقط برای آرومکردنِ من
.همچین چیزی رو گفت یا نه
516
00:30:44,690 --> 00:30:45,997
.ممنونم
517
00:30:45,998 --> 00:30:48,001
میترسیدم که بخاطر این زندگی پوچم
518
00:30:48,002 --> 00:30:49,394
.غرقِ یأس و نااُمیدی بشم
519
00:30:51,097 --> 00:30:53,331
و هنوزم تو فکرِ این بودم که
.چطور اون اتفاقها افتاد
520
00:30:58,871 --> 00:31:00,111
،کشیشِ عزیز، آقای ورینجر
521
00:31:00,907 --> 00:31:03,008
باید اعتراف کنم که بعد از اون دو سالی
522
00:31:03,009 --> 00:31:05,710
که به کینگاستون میرفتم
523
00:31:05,711 --> 00:31:07,212
.خیلی نزدیک بود به "بحرانروحی" مبتلا بشم
یا "فروپاشیِ روانی": که به دورهای حاد از یک آشفتگی خاص ]
[ .با مشخصههای افسردگی یا اضطراب خطاب میشود
524
00:31:07,313 --> 00:31:08,513
.ممنونم، خانم
525
00:31:08,915 --> 00:31:10,215
،به علاوه
526
00:31:10,917 --> 00:31:13,251
رفتن دنبال نشونهها و اثرات
527
00:31:13,886 --> 00:31:17,522
،اون زمزمههای وسوسهکننده
.خودش به بدیِ تسخیر شدنه
528
00:31:18,891 --> 00:31:22,160
بعضیشبها صورتش جلو روم شناور میشه
529
00:31:22,762 --> 00:31:25,997
.مثل یهجور سرابِ دوستداشتنی و مبهم
530
00:31:30,403 --> 00:31:33,238
یه سرنخهایی از یه کشف خیلیبزرگ دارم
531
00:31:33,239 --> 00:31:34,506
ولی هنوزم، بااینحال
532
00:31:35,308 --> 00:31:38,376
،توی تاریکی سرگردونم
.که فقط یه نورِ خیالی توش راهُ نشونم میداد
533
00:31:38,377 --> 00:31:39,577
.قاتله
534
00:31:43,115 --> 00:31:44,182
حتی تا حدیهم خدا رو شکر میکنم که
535
00:31:44,183 --> 00:31:46,384
که تصمیم و راهحل صلحآمیزی
536
00:31:46,385 --> 00:31:48,520
.بین شمالیها و جنوبیها صورت نگرفت
[ .اشاره به دوران جنگ ]
537
00:31:49,121 --> 00:31:53,091
و انگار اگه یه وظیفهای هم برای انجامدادن
.داشتم، برام یه آرامش خاطری بود
538
00:31:53,392 --> 00:31:56,261
حالا هر چقدرم که زمان ناخوشآیند
.و بدی برای اینکار بود
539
00:31:58,097 --> 00:32:01,066
،دوستِ خسته و درمونده، ولی دوستدارت
540
00:32:03,202 --> 00:32:04,436
.سایمون
541
00:32:08,700 --> 00:32:10,000
[ .یـازده سال بعد ]
542
00:32:10,810 --> 00:32:13,411
گریس، اخبار باورنکردنیای برات دارم
543
00:32:13,913 --> 00:32:15,809
.به عفوت پاسخ دادهشده
544
00:32:15,810 --> 00:32:18,483
.از سِر جان مکدونالد، و دیوان عدالت آتاوا
545
00:32:19,218 --> 00:32:20,418
محشر نیست؟
546
00:32:22,355 --> 00:32:23,955
نکنه یه جوکِ بیمزه باشه؟
547
00:32:24,023 --> 00:32:25,223
.نه بابا
548
00:32:25,491 --> 00:32:27,092
واقعاً حقیقت داره
549
00:32:27,360 --> 00:32:28,593
.عفو خوردی
550
00:32:36,202 --> 00:32:38,436
پی بردن به این حقیقت که دیگه قرار نبود
551
00:32:38,437 --> 00:32:40,205
،بهعنوان یه قاتلهی رُسوا شناخته بشم
.برام عجیب بود
552
00:32:40,873 --> 00:32:42,507
بلکه شاید بهعنوان زنی دیده بشم که
553
00:32:42,508 --> 00:32:45,009
تهمت ناروا بهش زده بودن و
.به ناعدالتی زندانی شده بود
554
00:32:46,879 --> 00:32:49,848
.و یک مورد افسوسآور، بهجای ترس و رعبآور
555
00:32:51,450 --> 00:32:53,985
چند روزی طول کشید
.تا به این موضوع عادت کنم
556
00:32:54,754 --> 00:32:56,921
.ولی اینمورد برای صورتم خیلی فرق داشت
[ .عادت به اوضاع ]
557
00:33:02,161 --> 00:33:03,828
دوست داشتم برگردم
.و بهعقب نگاه کنم
558
00:33:03,829 --> 00:33:05,363
.ولی "همسرِ لات" به یادم اومد
شخصیتی در انجیل که توسط خداوند مجازت شد و هنگام نابود شدنِ سدوم و گموراه ]
[ .برگشت و به شهرش نگاهی انداخت و در همان لحظه به سنگی نمکی تبدیل شد
559
00:33:06,065 --> 00:33:08,066
البته که یه حس پشیمونیای داشتم
560
00:33:08,067 --> 00:33:11,269
چونکه اون زندان تنها خونهای بود
.که تو سیسال گذشته داشتم
561
00:33:12,104 --> 00:33:14,906
،رفتن از یهجای آشنا به مکانی ناشناخته
562
00:33:14,907 --> 00:33:16,975
.همیشه موضوعِ اضطرابآوریه
563
00:33:17,543 --> 00:33:20,645
و به گمونم دقیقاً به همین خاطرم هست
.که مردم از مرگ ترس دارن
564
00:33:22,782 --> 00:33:25,250
میشه یه سؤالی راجب این خونهه
که قراره خدمتکارش بشم بپرسم؟
565
00:33:26,185 --> 00:33:28,253
این خونواده چه نظری دربارهام داره؟
566
00:33:28,454 --> 00:33:30,789
.سورپرایزی در انتظارته، گریس
567
00:33:30,790 --> 00:33:32,457
،نمیتونم بگم که دقیقاً چیه
568
00:33:32,458 --> 00:33:34,225
.ولی سورپرایز خوبیه
569
00:33:34,460 --> 00:33:37,295
،ولی بهت میگم که در رابطه با یه آقاییه
570
00:33:37,296 --> 00:33:38,596
.یه جنتلمن
571
00:33:39,365 --> 00:33:40,966
کدوم جنتلمن؟
572
00:33:40,967 --> 00:33:42,433
.نمیتونم بهت بگم
573
00:33:42,568 --> 00:33:45,236
.ولی یکی از دوستان قدیمیاته
574
00:33:47,206 --> 00:33:49,507
تنها جنتلمنی که به ذهنم میرسید، آقا
575
00:33:49,775 --> 00:33:51,009
.خودِ شما بودین
576
00:34:28,547 --> 00:34:29,747
.اینم از اون آقا
577
00:34:39,458 --> 00:34:41,025
گریس، منُ بهجا نمیاری؟
578
00:34:41,260 --> 00:34:42,660
.من هرجا و هرموقعی تو رو بهجا میارم
579
00:34:45,464 --> 00:34:46,664
.جیمی والش
580
00:34:48,501 --> 00:34:50,668
.یه چند لحظه تنهاتون میذاریم
581
00:34:52,104 --> 00:34:53,972
...آخرین دفعهای که دیدمت
582
00:34:56,142 --> 00:34:57,507
،شهادتِ تو بود که نظر قاضی
583
00:34:57,508 --> 00:34:59,711
.و هیئت ژوری رو انقدر برعلیهام برگردوند
584
00:35:01,514 --> 00:35:03,081
بخاطر نقشی که توی
،مجرم شناختهشدنت بازی کردم
585
00:35:03,082 --> 00:35:05,350
.خیلی احساس گناه میکنم
586
00:35:06,052 --> 00:35:07,452
،اونموقع فقط یه پسر بچه بودم
587
00:35:07,453 --> 00:35:08,853
.و اصلاً حریف وُکلا نمیشدم
588
00:35:08,854 --> 00:35:11,089
.اونا پُرم کردن که اون حرفا رو بزنم
589
00:35:14,060 --> 00:35:15,360
.اشکالی نداره، جیمی
590
00:35:17,196 --> 00:35:19,097
.دیگه نیازی نیست که احساس گناه کنی
591
00:35:20,800 --> 00:35:22,840
.این اتفاقها ممکنه برای هرکسی بیُفته
592
00:35:28,174 --> 00:35:30,141
.تمنا دارم که منُ ببخشی
593
00:35:33,045 --> 00:35:34,245
.بخشیدم
594
00:35:38,084 --> 00:35:39,684
.گریس، اینجا دیگه مزرعهی منه
595
00:35:40,653 --> 00:35:42,086
.مال خودمه
596
00:35:42,555 --> 00:35:45,356
،با اینکه آدم میلیاردری نیستم
ولی میتونم یه خونهی خوب برات فراهم کنم
597
00:35:45,558 --> 00:35:48,059
توی این کشور، از روی وطن
.و نژادت قضاوتت نمیکنن
598
00:35:48,060 --> 00:35:49,094
.بلکه از روی چیزایی که الان داری
599
00:35:49,095 --> 00:35:51,362
نمیخوام بخاطر عذابوجدانت
.باهام ازدواج کنی
600
00:35:52,431 --> 00:35:55,566
.من همیشه یهجورایی دلم برات میلرزید، گریس
601
00:36:17,957 --> 00:36:18,958
.خیلیخب
602
00:36:43,313 --> 00:36:46,349
،خیلی از اونموقعی که 16 سالم بود
603
00:36:46,350 --> 00:36:49,151
و برای اولین اون مسیر طولانی رو تا
.خونهی آقای کنیر رو رفته بودم، میگذره
604
00:36:51,188 --> 00:36:53,155
،حالا روی اِیوون خونهی خودم وایسادم
605
00:36:53,357 --> 00:36:55,524
.و منظرهی روبهروم خیلی آرامشبخشه
606
00:36:55,626 --> 00:36:57,293
.که آدم فکر میکنه فقط یه تصویره
607
00:37:01,498 --> 00:37:03,499
،مرغ و خروسهای قرمز و سفید داریم
608
00:37:03,500 --> 00:37:05,868
و همینطور یه گاو جرسی
.برای خامه و پنیر
609
00:37:06,236 --> 00:37:07,570
.واقعاً حرف نداره
610
00:37:09,139 --> 00:37:11,407
.دو تا اسب داریم، به اسمهای چارلی و نِل
611
00:37:11,408 --> 00:37:13,109
،که خیلی برام لذتبخشن
612
00:37:13,110 --> 00:37:15,244
و وقتی آقای والش خونه نیست
.همراهیام میکنن
613
00:37:15,546 --> 00:37:17,246
.اسم گربهمون هم تابیه
614
00:37:18,248 --> 00:37:20,416
.همرنگ اکثر گربههاست، و موشگیرشهم مَلسه
615
00:37:20,717 --> 00:37:22,451
.و یه سگ بهاسم رکس -
.و یه سگ بهاسم رکس -
616
00:37:40,204 --> 00:37:42,738
آقای والش میخواست
،یه دختری رو هم استخدام کنه
617
00:37:43,340 --> 00:37:46,275
ولی گفتم که ترجیح میدم
.خودم کارای خونه برسم
618
00:37:47,311 --> 00:37:49,311
دلم نمیخواست که یه خدمتکار
،تو خونهام زندگی کنه
619
00:37:49,513 --> 00:37:52,615
چونکه همهاش فضولی میکنن
.و دم در فالگوش وایمیسن
620
00:38:12,369 --> 00:38:14,570
.میدونم که جای رازهام پیش جرمیا امنه
621
00:38:14,571 --> 00:38:16,372
.همونطور که رازهای اونم پیش من امنه
622
00:38:20,444 --> 00:38:22,945
بهطور کلی، من وآقای والش همنظر و خوشحالیم
623
00:38:23,180 --> 00:38:25,381
.و اوضاع بینمون خیلی خوب پیش میره
624
00:38:26,083 --> 00:38:28,184
ولی یهچیزی هست که اذیتم میکنه، آقا
625
00:38:28,452 --> 00:38:30,953
یکی از دلایلیهم که بخاطرش این
.نامهی طولانی رو براتون نوشتم هم همینه
626
00:38:31,488 --> 00:38:32,421
.اینه
627
00:38:32,422 --> 00:38:34,824
فکر کردن به اونهمه درد و رنجی
...که برات بهبار آوردم
628
00:38:37,661 --> 00:38:39,795
.تو درد و رنجی برام به بار نیاوردی، جیمی
629
00:38:40,330 --> 00:38:41,730
.باعث و بانیاش دیگران بودن
630
00:38:42,699 --> 00:38:45,234
.و همینطور، بد شانسی و قضاوتِ بد
631
00:38:46,670 --> 00:38:47,870
.دوباره برام بگو
632
00:38:48,605 --> 00:38:50,773
.دوباره راجب اون تیمارستان روانی برام بگو
633
00:38:51,708 --> 00:38:53,709
.دوباره بگو چهجور رفتارهای بدی باهات داشتن
634
00:39:00,517 --> 00:39:01,817
.اکثراً دکتره میومد دیدنم
635
00:39:03,053 --> 00:39:04,553
دستاشُ میذاشت بالای پاهام
636
00:39:04,821 --> 00:39:06,756
خودش میگفت برای این بود
.که حالم تا چه حدی پیشرفت داشته
637
00:39:09,226 --> 00:39:11,560
دوست داره عذابهایی
.که کشیدم رو تجسم کنه
638
00:39:19,803 --> 00:39:21,470
،به همهی حرفام گوش میده
639
00:39:21,471 --> 00:39:23,906
مثل بچهای که داره به
.قصهی پریون گوش میده
640
00:39:24,374 --> 00:39:27,543
باید اعتراف کنم که منُ به یاد
.خودتون میندازه، دکتر جردن
641
00:39:28,445 --> 00:39:29,779
شما هم برای شنیدن عذابهایی
که توی زندگیم کشیدم
642
00:39:29,780 --> 00:39:31,714
.به مشتاقیِ آقای والش بودین
643
00:39:32,249 --> 00:39:33,649
،لپهاتون گل مینداخت
644
00:39:33,650 --> 00:39:35,351
،و اگه گوشهاتون مثل سگها بود
645
00:39:35,652 --> 00:39:37,319
،حتماً رو به بالا جمع میشدن
646
00:39:37,407 --> 00:39:40,556
و اونم با چشمهایی که برق میزدن
،و زبونی که بیرونِ دهنتون مونده بود
647
00:39:40,757 --> 00:39:42,691
انگاری که توی بوتهها گوشت سیاهخروس
.پیدا کردهباشین
648
00:39:43,760 --> 00:39:45,094
.و آقای والش هم همینطور
649
00:39:46,296 --> 00:39:48,631
شاید چندجا از داستانم رو برای اینکه
650
00:39:48,632 --> 00:39:50,633
با چیزی که فکر میکردم خودتون
.میخواین بشنوین یکی بشه، تغییر داده باشم
651
00:39:52,402 --> 00:39:54,737
اونطوری حس میکردم که بالأخره
.توی این دنیا بهدرد یه کاری خوردم
652
00:39:57,207 --> 00:39:58,574
اصلاً میتونی منُ ببخشی؟
653
00:39:58,575 --> 00:40:00,075
همهاش اصرار به بخشیدهشدن داره
654
00:40:01,278 --> 00:40:04,313
و من کی باشم که همچین
.چیز سادهای رو ازش دریغ کنم
655
00:40:07,718 --> 00:40:10,953
من سالها عصبانیت خاصی توی دلم
.نسبت به مری ویتنی داشتم
656
00:40:11,688 --> 00:40:13,656
.و مخصوصاً نسبت به نانسی مونتگومری
657
00:40:14,891 --> 00:40:16,926
نسبت به هردوشون، بخاطر اینکه انقدر راحت
658
00:40:16,927 --> 00:40:18,861
بهخودشون اجازه دادن که
.اونطوری تسلیم مرگ بشن
659
00:40:19,296 --> 00:40:20,896
پس خیلی حس خوبی
.نسبت به اینکار ندارم
660
00:40:20,897 --> 00:40:22,498
.اونطوری بخشیدنش
661
00:40:22,899 --> 00:40:25,234
،چونکه میدونم با انجام اینکار
662
00:40:25,235 --> 00:40:26,502
.دارم دراصل بهش دروغ میگم
663
00:40:27,471 --> 00:40:29,905
ولی به گمونم خب اولین دروغی
.نیست که تو عمرم میگم
664
00:40:30,363 --> 00:40:32,030
:همونطور که مری ویتنی قبلنا میگفت
665
00:40:32,531 --> 00:40:34,866
یه دروغ مصلحتی بهای کوچیکیه که باید"
666
00:40:34,867 --> 00:40:36,234
".برای صلح و آرامش بپردازی
667
00:40:40,406 --> 00:40:42,073
حالش چطوره؟
668
00:40:42,475 --> 00:40:44,976
از دفعهی قبلی که اومدین ویزیت
هیچ پیشرفتی نداشته؟
669
00:40:44,977 --> 00:40:47,078
.هنوزم هیچ خاطرهای از رخدادهای اخیر نداره
670
00:40:47,079 --> 00:40:49,247
.تواناییِ حرفزدنش هم بهبودی نداشته
671
00:40:49,248 --> 00:40:50,348
دیگه سالها از اون موقعی که
672
00:40:50,349 --> 00:40:52,183
.پسرتون آسیب دیده میگذره، خانم جردن
673
00:40:52,184 --> 00:40:54,719
فکر میکنم که دیگه وضعیت دائمیاش
.همینیه که هست
674
00:40:55,621 --> 00:40:57,489
ایکاش میتونستم خبرهای بهتری
.براتون داشته باشم
675
00:40:58,924 --> 00:41:01,593
فکر نمیکنم دیگه تو این وضعیت
.ویزیتهای من فایدهای داشته باشه
676
00:41:05,431 --> 00:41:06,631
.ممنونم، دکتر
677
00:41:18,444 --> 00:41:19,644
.سایمون
678
00:41:21,047 --> 00:41:22,547
سایمون، امروز حالت چطوره؟
679
00:41:33,000 --> 00:41:35,000
[ .از طرف: گریس مارکس ]
680
00:41:45,104 --> 00:41:47,572
این روزها خیلی به مری ویتنی فکر میکنم
681
00:41:48,874 --> 00:41:51,743
و به اونروزی که پوستِ سیب
.پرت کردیم پشتمون
682
00:41:52,478 --> 00:41:54,712
و همهاش تا یه حدی واقعاً اتفاق افتاده
683
00:41:55,448 --> 00:41:56,548
،درست همونطور که گفت
684
00:41:56,549 --> 00:41:59,351
با مردی ازدواج کردم که
.اسمش با "ج" شروع میشه
685
00:41:59,352 --> 00:42:02,320
و همونطور که جرمیا هم
،خیلی وقت پیش گفت
686
00:42:02,321 --> 00:42:04,756
،باید سه بار از دریاها بگذرم
687
00:42:05,057 --> 00:42:06,658
.و سرانجام همهچیز به خوبی و خوشی تموم میشه
688
00:42:08,527 --> 00:42:09,794
و واقعاً هم الان اینجام
689
00:42:10,629 --> 00:42:13,531
،چشمامُ باز و بسته میکنم
.و خودمُ نیشگون میگیرم
690
00:42:13,532 --> 00:42:15,099
.ولی بازم اوضاع همونطور میمونه
691
00:42:17,303 --> 00:42:19,471
با اینکه تو عمرم ملحفههای زیادی دوختم
692
00:42:19,472 --> 00:42:22,073
.ولی بالاخره دارم یکی برای خودم میدوزم
693
00:42:22,975 --> 00:42:25,009
الگویی که روی این ملحفهام
،میخوام استفاده کنم اسمش
694
00:42:25,010 --> 00:42:26,377
.درختِ بهشتی"ه"
695
00:42:27,046 --> 00:42:28,313
و یه تغییراتیهم دارم توش وارد میکنم
696
00:42:28,314 --> 00:42:29,614
.که مورد علاقه و مخصوصِ خودم شه
697
00:42:32,618 --> 00:42:34,452
،روی درخت بهشتیِ من
698
00:42:34,453 --> 00:42:36,621
،میخوام که یه حاشیهی ماری براش بذارم
699
00:42:37,423 --> 00:42:39,124
،بدون یکی دوتا مار
700
00:42:39,125 --> 00:42:41,192
.ماهیت اصلیِ داستان از قلم میُفته
701
00:42:42,461 --> 00:42:45,296
،خود درختش هم از مثلثهای دو رنگی تشکیل میشه
702
00:42:45,965 --> 00:42:48,833
.برگهای تیره، و میوههایی با رنگ روشن
703
00:42:49,602 --> 00:42:52,503
ولی سه تا از مثلثهای درخت من
.با بقیه فرق دارن
704
00:42:53,406 --> 00:42:54,639
،یکیشُ قرمز میکنم
705
00:42:55,775 --> 00:42:58,076
.از زیرپوشِ مری ویتنی که هنوز دارمش
706
00:42:59,412 --> 00:43:03,181
یکیش زرد کمرنگ، از لباسخوابی
.که توی زندان تنم میکردم
707
00:43:05,317 --> 00:43:07,719
،و سومیهم یه تیکه پارچه نخیِ صورتی کمرنگ
708
00:43:08,521 --> 00:43:09,721
که از لباس نانسی که اولین روزی
709
00:43:09,722 --> 00:43:13,124
،که رفتهبودم خونهی آقای کنیر تنش بود
.کنده بودم
710
00:43:13,592 --> 00:43:15,560
.همون لباسی که موقع فرار تنم بود
711
00:43:19,298 --> 00:43:21,599
،دورِ همهشون یه دوخت میزنم
712
00:43:22,268 --> 00:43:24,302
.تا یهجوری توی اون الگو جا بشن
713
00:43:27,673 --> 00:43:29,540
.تا برای همیشه کنار همدیگه باشیم
714
00:43:42,054 --> 00:43:44,479
.تا برای همیشه کنار همدیگه باشیم
715
00:43:56,268 --> 00:43:57,468
...گریس
716
00:44:05,200 --> 00:44:20,200
« AbG مترجـم: سـروش »
717
00:44:22,724 --> 00:44:27,724
«« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »»
WwW.TakMovie.Co
718
00:44:27,748 --> 00:44:32,748
« دانلود زیرنویس و نکات ریز مترجمی در کانال تلگرامیِ ما »
::. @AbG_Sub .::
719
00:44:32,772 --> 00:44:36,772
« T.Me/Soroush_abg »
«« Soroushabg@Yahoo.Com »»
720
00:44:36,796 --> 00:44:39,796
« ☺ .امیدوارم از تماشای این قسمت لذت بردهباشید »