1 00:00:00,250 --> 00:00:02,084 .بهم قول داد که باهام ازدواج کنه 2 00:00:02,085 --> 00:00:03,986 ،ولی حالا زده زیرِ قولش 3 00:00:03,987 --> 00:00:05,687 .و حتی یه کلمه هم باهام حرف نمی‌زنه 4 00:00:05,688 --> 00:00:06,755 .نرو پیشِ این دکتره 5 00:00:06,756 --> 00:00:08,090 ،اگه در این‌مورد پیشِ کسی حرفی بزنید 6 00:00:08,091 --> 00:00:09,458 .من دیدن‌تون رو انکار می‌کنم - !مری - 7 00:00:09,459 --> 00:00:11,393 .به کسی نمی‌گیم مری چطوری فوت کرد 8 00:00:11,394 --> 00:00:12,661 .این به نفع همگی‌مون‌‍ه 9 00:00:12,662 --> 00:00:14,663 هیچ خاطره‌ای از صحبت‌ها ،یا کارهایی که 10 00:00:14,664 --> 00:00:16,765 .بینِ اون دو تا خواب بلندم کردم، ندارم 11 00:00:16,766 --> 00:00:17,833 .و این نگرانم می‌کرد 12 00:00:17,834 --> 00:00:19,802 شوهرم دو روز پیش .دار و ندارمونُ برداشت، برد 13 00:00:19,803 --> 00:00:21,103 .نمی‌دونم کجا رفته 14 00:00:21,104 --> 00:00:22,504 خانم هام‌فری، صدامُ می‌شنوین؟ 15 00:00:22,505 --> 00:00:24,339 امیدواریم که گزارشی به نفع و آزادیِ 16 00:00:24,340 --> 00:00:25,874 .گریس مارکس بنویسید 17 00:00:25,875 --> 00:00:27,843 .برای همین‌هم هست که آوردیم‌تون اینجا 18 00:00:27,844 --> 00:00:29,344 .بله، بخاطرش هم ازتون ممنونم 19 00:00:30,874 --> 00:00:38,874 « AbG مترجـم: سـروش » 20 00:00:38,898 --> 00:00:43,898 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 21 00:01:03,930 --> 00:01:13,930 ،سایه‌ای به سرعت از جلوی چشمانم رد و بدل می‌شود. خودَت نیستی ،اما شبیه‌ت است. پروردگارا، چه می‌شد اگر فقط برای یک‌ساعتِ کوتاه !عزیزان‌مان را می‌دیدیم که شاید به ما می‌گفتند که کجا هستند و چه می‌کنند [ آلفرد، لُرد تنی‌سون ] 22 00:01:20,497 --> 00:01:24,299 می‌خواستم باهاتون درباره‌ی گزارشی که .از گریس توی تیمارستان خوندم، صحبت کنم 23 00:01:26,569 --> 00:01:28,670 این گزارش گریس رو به‌عنوان زنی ،دیوانه و وحشت‌زده به‌تصویر می‌کشه 24 00:01:31,541 --> 00:01:33,001 ...زنی که مثل یه شبح جیغ می‌کشه 25 00:01:35,445 --> 00:01:37,613 ،و مثل میمونی که آتیش گرفته .به این‌طرف و اون‌طرف می‌دوئه 26 00:01:37,614 --> 00:01:40,249 خودتون به نتیجه‌ای درباره‌ی سلامت عقل و روانش نرسیدید؟ 27 00:01:40,250 --> 00:01:42,618 من دارم با حداکثر احتیاط .باهاش پیش میرم 28 00:01:42,619 --> 00:01:44,720 ازش پرسیدین چیزی به‌خاطر داره یا نه؟ 29 00:01:46,389 --> 00:01:49,525 زندگیش رو قبل از رسیدن به عمارت ،آقای "کنیر" به‌خوبی 30 00:01:49,526 --> 00:01:54,263 و با جزئیات بسیار و وضوحِ بالایی به یاد داره 31 00:01:54,264 --> 00:01:57,232 که نشون میده مشکل در کل .حافظه و خاطراتش نیست 32 00:01:58,935 --> 00:02:02,004 ،"شما با خانواده‌ای به نام "پارکینسون توی تورنتو آشنایی دارین؟ 33 00:02:02,005 --> 00:02:03,572 ،مرده که چندسال پیش فوت کرد 34 00:02:03,573 --> 00:02:05,874 .و بیوه‌ش هم برگشت به خونه‌ی اجدادیش 35 00:02:05,875 --> 00:02:08,043 خانم‌‍ه مثل خودتون آمریکایی بود 36 00:02:08,044 --> 00:02:09,778 زمستون‌ها براش خیلی سرد بودن 37 00:02:09,779 --> 00:02:11,079 مایه‌ی تأسف‌‍ه 38 00:02:11,080 --> 00:02:13,882 شغلِ اول گریس تو خونه‌ی پارکینسون‌ها بود 39 00:02:13,883 --> 00:02:17,920 ،یه دوست اونجا داشته، یه خدمتکارِ دیگه .به اسم مری ویتنی 40 00:02:17,921 --> 00:02:20,722 شاید به‌خاطر داشته باشین که این همون .اسم الکی‌ای بود که موقع فرار، گفته خودشه 41 00:02:21,691 --> 00:02:23,825 در هر صورت، این خانم جوون 42 00:02:25,628 --> 00:02:27,696 .تحت شرایط ناگهانی‌ای فوت کرده 43 00:02:29,399 --> 00:02:31,500 ،وقتی گریس کنار جسدش نشسته بوده 44 00:02:31,501 --> 00:02:33,735 گفت که شنیده، دوستِ فوت‌شده‌ش ،باهاش صحبت کنه 45 00:02:33,736 --> 00:02:36,538 .بذار بیام داخل - .البته که یه توهم شنیداری بوده - 46 00:02:36,539 --> 00:02:38,173 .خیلی هم نادر نیست 47 00:02:38,174 --> 00:02:41,643 ،خودِ من هم دم بسترهای مرگ زیادی بودم 48 00:02:41,644 --> 00:02:44,046 ،و مخصوصاً در بین افراد احساساتی 49 00:02:44,047 --> 00:02:48,350 ،این‌که صدای حرف زدنِ متوفی رو نشنوی .نوعی نشانه‌ی بی‌احترامی محسوب میشه 50 00:02:48,351 --> 00:02:51,520 اگر صدای گروهی از فرشتگان هم به‌گوش برسه که 51 00:02:51,521 --> 00:02:53,288 .خیلی‌هم بهتره 52 00:02:53,289 --> 00:02:57,392 به دنبال این خیال‌پردازی و توهم‌ها هم ،یه‌سری تشنج و غش‌کردن‌ها 53 00:02:57,393 --> 00:03:01,697 ،به‌همراه چیزی که به‌نظر خواب‌گردی میاد .براش اتفاق افتاده 54 00:03:01,698 --> 00:03:05,701 ،که بعد از اون، خوابی بلند مدت .و دوباره یک‌ دوره فراموشی به‌دنبال داشته 55 00:03:05,702 --> 00:03:07,536 پس، سابقه‌ی همچین فراموشی‌ها رو داشته دیگه؟ 56 00:03:07,537 --> 00:03:09,371 نباید زود نتیجه‌گیری کنیم 57 00:03:09,372 --> 00:03:11,974 در حال حاضر، تنها مُخبری که دارم فقط خودش‌‍ه 58 00:03:11,975 --> 00:03:13,642 بهتره که الان 59 00:03:13,643 --> 00:03:17,079 .درمورد زمان قتل‌ها ازش بپرسیم 60 00:03:17,080 --> 00:03:19,681 با توجه به این‌که داره .از فراموشی‌هاش‌هم حرف میزنه 61 00:03:19,682 --> 00:03:22,017 ،باید حرفمُ تکرار کنم .روش‌های کاریِ من زمان‌بره 62 00:03:23,286 --> 00:03:25,620 ضروری‌‍ه که دست‌پاچه‌ش نکنیم 63 00:03:34,864 --> 00:03:37,099 به گمونم هنوز به‌خاطر شوکی که شدم، باشه 64 00:03:37,100 --> 00:03:39,968 خیلی لطف کردین که دوباره دارین غذا درست می‌کنین 65 00:03:39,969 --> 00:03:42,938 شما خیلی از همسرم .به‌فکر تر هستین 66 00:04:03,293 --> 00:04:07,963 ♪ صخره‌های کهنه، برایم شکافته شوید ♪ 67 00:04:07,964 --> 00:04:12,401 ♪ بگذارید در درون‌تان، خودم را مخفی کنم ♪ 68 00:04:12,402 --> 00:04:16,905 ♪ اجازه‌دهید آب و خونی که ♪ 69 00:04:16,906 --> 00:04:21,009 ♪ از شکاف‌تان جاری شده ♪ 70 00:04:21,010 --> 00:04:25,614 ♪ دوایی برایم باش ♪ 71 00:04:25,615 --> 00:04:30,752 ♪ .و از گناه و قدرتش پاکم گردان ♪ 72 00:04:40,697 --> 00:04:42,931 نمی‌دونستم بلد بودی انقدر قشنگ آواز بخونی، گریس 73 00:04:44,901 --> 00:04:48,270 صدای خیلی زیبایی داری 74 00:04:48,271 --> 00:04:50,239 ممنونم، جناب 75 00:04:50,240 --> 00:04:53,909 قبنا فرصت بیشتری برای .خوندن گیر میاوردم تا الان 76 00:04:53,910 --> 00:04:57,880 گریس، متوجه شدم که نگهبان‌ها .خیلی بهت سخت می‌گرفتن 77 00:04:57,881 --> 00:04:59,414 این اتفاق زیاد تکرار میشه؟ 78 00:04:59,816 --> 00:05:01,016 بله، جناب 79 00:05:01,951 --> 00:05:04,520 .همه‌ش بهم سیخونک می‌زنن 80 00:05:04,521 --> 00:05:07,101 حرف‌های بی‌شزمانه‌ای می‌زنن و طوری نگه‌م .می‌دارن که نتونم خودمُ از دست‌شون آزاد کنم 81 00:05:08,625 --> 00:05:11,160 .خب این عادلانه نیست 82 00:05:11,161 --> 00:05:13,301 درموردش با فرماندارِ زندان صحبت می‌کنم 83 00:05:14,531 --> 00:05:16,598 تو فکرم چی باعثِ این بی‌خوابی‌تون شده 84 00:05:17,667 --> 00:05:18,890 مگه چی شده که همچین حرفی میزنی، گریس؟ 85 00:05:18,891 --> 00:05:20,502 ،زیر چشم‌هاتون گود افتاده 86 00:05:20,503 --> 00:05:22,271 و این‌طور به‌نظر میاد که .حتی چشم روی هم نذاشتین 87 00:05:22,272 --> 00:05:24,406 ،اُوه، البته خوب خوابیدم .از نگرانیت ممنونم 88 00:05:27,977 --> 00:05:29,278 اُه، یه هویج وحشی 89 00:05:30,113 --> 00:05:31,413 البته من بودم، انتخابم این نمی‌بود 90 00:05:31,414 --> 00:05:33,515 یه ته رنگِ نارنجی داره .که نشون میده مونده‌ست 91 00:05:33,516 --> 00:05:34,856 چیزی رو به یادت نمیاره؟ 92 00:05:35,952 --> 00:05:37,686 خب ضرب‌المثل "فقط حرف‌های قشنگ به هویج رنگ‌ولعاب نمیدن" رو داریم [ .به معنای: فقط حرفِ خالی کافی نیست ] 93 00:05:38,655 --> 00:05:39,888 پوست‌کندن‌شون هم خیلی سخته 94 00:05:39,889 --> 00:05:41,349 .فکر می‌کنم توی زیرزمین نگه‌داری میشن 95 00:05:44,527 --> 00:05:45,761 نه، جناب 96 00:05:45,762 --> 00:05:47,896 .تو فضای باز و توی چاله‌ای تو زمین 97 00:05:47,897 --> 00:05:49,865 یخ‌زدن‌شون، خیلی بهتر به رشدشون .کمک می‌کنه 98 00:05:55,338 --> 00:05:57,005 ،صحبت‌هامون رو از جایی که دیروز تموم کردیم از سر بگیریم؟ 99 00:05:58,408 --> 00:06:00,042 جناب، والا یادم نیست دیروز .کجای حرف‌هامون بودیم 100 00:06:00,043 --> 00:06:01,210 .مرگِ مری 101 00:06:01,211 --> 00:06:02,744 .دوست طفلکیت، مری ویتنی 102 00:06:04,547 --> 00:06:06,548 آها، آره، مری 103 00:06:12,388 --> 00:06:14,289 توی قشنگ‌ترین لباس خوابم دفنش کردیم 104 00:06:15,458 --> 00:06:17,326 ،و در بدترین حالت هم قیافه‌ش مرده‌ها نمی‌خورد 105 00:06:17,327 --> 00:06:18,760 .بلکه یه فردِ رنگ‌پریده 106 00:06:20,663 --> 00:06:23,031 ،و دراز کشیده توی اون‌طور لباس سفیدی 107 00:06:23,032 --> 00:06:24,766 درست مثل عروس‌ها شده بود 108 00:06:32,375 --> 00:06:34,076 و مطمئن و امیدوار هستیم به 109 00:06:34,077 --> 00:06:36,812 ،معاد جسمانی‌ای به‌سوی زندگیِ جاودانه .از طریق پروردگارمان، حضرت عیسی مسیح 110 00:06:36,813 --> 00:06:40,415 ما برای خواهرمان مری از خداوند متعال طلب دعای خیر داریم 111 00:06:40,416 --> 00:06:42,417 و بدنش را به خاک می‌سپاریم 112 00:06:42,418 --> 00:06:47,789 از زمین به زمین، خاکستر به خاکستر .و غبار به غبار 113 00:06:47,790 --> 00:06:53,195 الهی پروردگارمان روی خود را به اون نشان داده و مشمولِ آرامش الهی قرارش دهد، آمین 114 00:06:53,196 --> 00:06:55,397 اونُ کنارِ فرقه‌ی متُدیست‌ها .توی خیابون اَدلید خاک کردن 115 00:06:55,398 --> 00:06:57,699 گوشه‌ای از قبرستون .درست کنارِ افراد بی‌نوا و فیر 116 00:06:57,700 --> 00:06:59,267 ولی هنوز تو ناحیه‌ی حیاط کلیسا بود 117 00:07:00,703 --> 00:07:02,504 پس احساس کردم دیگه هر کاری .از دستم براش بر میومده رو انجام دادم 118 00:07:02,505 --> 00:07:04,106 ،مرگ رو توی چشم‌های مری دیدم 119 00:07:05,074 --> 00:07:07,909 ولی خب، موش دارو پس از مرگ سهراب‌‍ه دیگه [ .بعد از رخ دادنِ واقعه مطمئن شده بوده ] 120 00:07:07,910 --> 00:07:09,277 براش یه دعایی می‌خونم 121 00:07:41,778 --> 00:07:44,346 برام خیلی سخت بود که باور کنم مری واقعاً مرده بوده 122 00:07:51,154 --> 00:07:53,755 گریس بیا، بگیر بشین 123 00:07:55,325 --> 00:07:56,425 .بیا، بیا 124 00:08:02,265 --> 00:08:03,532 گریس 125 00:08:05,935 --> 00:08:07,135 مَرده رو می‌شناسی؟ 126 00:08:08,438 --> 00:08:10,038 خانم؟ 127 00:08:10,039 --> 00:08:11,373 .اون مرد 128 00:08:13,076 --> 00:08:14,276 .مری 129 00:08:16,112 --> 00:08:17,479 .خیر 130 00:08:18,848 --> 00:08:22,617 ازت می‌خوام که بعداً به انجیل قسم بخوری 131 00:08:22,618 --> 00:08:26,788 ،که حتی اگه چیزی هم می‌دونستی هرگز چیزی به زبون نیاری 132 00:08:28,591 --> 00:08:31,726 و اگه بتونی این قسم رو .به انجیل بخوری 133 00:08:33,296 --> 00:08:36,364 حتماً دستور میدم که حقوقت فوراً افزایش پیدا کنه 134 00:08:37,900 --> 00:08:40,168 و اگه تصمیمت بر این باشه ،که از این خونه بری 135 00:08:41,571 --> 00:08:44,906 حتماً یه توصیه‌نامه برای .کارِ جدیدت می‌نویسم 136 00:08:54,951 --> 00:08:57,686 من هیچ‌وقت مشکلی توی کارت ندیدم، گریس 137 00:09:08,297 --> 00:09:10,665 آقای جورج پارکینسون هم به‌نظر ،عجله‌ای برای رفتن 138 00:09:10,666 --> 00:09:13,068 و برگشتن به آمریکا و .سر درس و تحصیلش نداشت 139 00:09:20,276 --> 00:09:21,510 شرمنده‌م، مادر 140 00:09:30,420 --> 00:09:32,187 گریس 141 00:09:42,480 --> 00:09:45,015 واقعاً بخاطر دوستت مری متأسفم 142 00:09:45,016 --> 00:09:46,550 می‌دونستم که خیلی براش عزیز بودی 143 00:09:51,689 --> 00:09:52,989 جورج 144 00:09:59,931 --> 00:10:01,331 گریس 145 00:10:01,332 --> 00:10:02,732 لطفاً بیشتر حواستُ جمع کن 146 00:10:15,346 --> 00:10:18,548 گریس، در رو باز کن 147 00:10:19,417 --> 00:10:21,851 .گریس، جورجم، بذار بیام تو 148 00:10:24,555 --> 00:10:26,456 !گریس، یاز کن دیگه 149 00:10:33,698 --> 00:10:36,466 .در رو باز کن 150 00:10:36,467 --> 00:10:39,567 می‌دونستم که، چه قفلی باشه یا نه، اون بالاخره یه راهی برای وارد شدن به اتاقم پیدا می‌کنه 151 00:10:41,172 --> 00:10:43,740 و دقیقه‌ای که توی اتاقت با یه مردِ دیگه .ببیننت، شخصِ گناهکار خودتی 152 00:10:43,741 --> 00:10:46,009 حالا به هر روشی که وارد شده باشن 153 00:10:46,010 --> 00:10:49,146 به قولِ مری خدابیامرز، یه ارباب‌هایی هستن که فکر می‌کنن باید هر لحظه بهشون خدمت کنی 154 00:10:49,147 --> 00:10:52,649 24ساعته، و فکر هم می‌کنن که باید اکثرِ خدمتت .رو خوابیده رو پشتت براشون انجام بدی 155 00:10:56,320 --> 00:10:59,189 ،همون‌طور که قبلاً گفتم قربان .اون زنِ خیلی رُکی بود 156 00:11:13,304 --> 00:11:15,305 نانسی، این گریس‌‍ه 157 00:11:15,306 --> 00:11:18,175 نانسی یکی از دوستانِ قدیمیم‌‍ه .از "ریچموند هیل" اومده سر بزنه 158 00:11:18,176 --> 00:11:20,644 خیلی از دیدنت خوش‌وقتم، گریس 159 00:11:20,645 --> 00:11:23,146 "باید دیگه راه بیُفتم، باید خودمُ برسونم به حراج "محصولات خشک [ ...محصولاتی مانند: خشکبار، پوشاک، خوراکی‌های خشک و ] 160 00:11:23,147 --> 00:11:26,249 .قبل از این‌که مغازه‌ی کلارک‌سون ببنده 161 00:11:26,250 --> 00:11:28,919 لباسِ قشنگمُ که دفعه‌ی پیش گرفتم رو می‌بینی؟ 162 00:11:28,920 --> 00:11:32,088 بگو ببینم یه خانه‌دار همچین لباسی رو می‌خواد چیکار آخه، نانسی؟ 163 00:11:32,089 --> 00:11:34,157 همیشه سلیقه‌ی خیلی خوبی داشتی 164 00:11:34,158 --> 00:11:36,126 تا ریچموند هیل راه زیادی در پیش دارین؟ 165 00:11:36,127 --> 00:11:40,063 ،نه، با ارابه‌ی بین شهری نیومدم .اربابم خودش منُ تا اینجا رسوند 166 00:11:40,064 --> 00:11:41,731 ریچموند هیل رو می‌شناسی؟ 167 00:11:41,732 --> 00:11:44,267 ."بالای خیابونِ "یانگ" و بعد از "هاگز هالو 168 00:11:44,268 --> 00:11:47,370 داشتم دنبال یه خدمتکار دیگه برای کمک تو کارهای خونه می‌گشتم 169 00:11:47,371 --> 00:11:51,942 آقای کنیر، اربابم، آقازاده‌ای از یکی از .اصیل‌ترین خانواده‌های اسکاتلندی هستن 170 00:11:51,943 --> 00:11:53,410 ازدواجم نکرده، پس خانمِ خونه‌ای نداریم 171 00:11:53,411 --> 00:11:56,213 که تو خونه راه بره و همه‌ش .انتقاد کنه و عیب بگیره 172 00:11:56,214 --> 00:11:58,582 علاقه‌مند به این شغل هستین؟ 173 00:11:58,583 --> 00:12:00,016 من تو خونه تنهام و همراهِ خانمی ندارم 174 00:12:00,017 --> 00:12:02,319 و دوست ندارم هم یه خانمِ مجرد 175 00:12:02,320 --> 00:12:04,454 ،اونم تنها با یه آقا توی خونه باشم .که آخه مردم حرف در میارن دیگه 176 00:12:05,389 --> 00:12:07,023 ...نمی‌دونم والا 177 00:12:07,892 --> 00:12:10,093 آقای کنیر یه اربابِ روشن‌فکره 178 00:12:10,094 --> 00:12:12,462 ،و وقتی که احساس رضایت بکنه .اینُ نشون میده 179 00:12:12,463 --> 00:12:15,665 ،با این‌کار می‌تونی پول خوبی به جیب بزنی .و ورودی به دنیای بیرون داشته باشی 180 00:12:15,666 --> 00:12:17,100 الان حقوقت چه‌قدره؟ 181 00:12:17,702 --> 00:12:19,569 ماهی دو دلار 182 00:12:19,570 --> 00:12:21,271 من بهت ماهی سه دلار میدم 183 00:12:23,741 --> 00:12:25,408 .خب، این‌که از بهترم بهتره 184 00:12:25,810 --> 00:12:27,944 عالیه 185 00:12:27,945 --> 00:12:31,982 اینم یکم پول تا فردا یه ارابه بگیری .و خودتُ برسونی به ریچموند هیل 186 00:12:31,983 --> 00:12:34,217 منم کنار مهمون‌خونه که پیادت می‌کنن منتظرت می‌مونم 187 00:12:34,218 --> 00:12:36,052 ...گریس 188 00:12:36,053 --> 00:12:39,055 ببخشید که دارم بهترین .خدمتکارتونُ می‌دزدم، سالی 189 00:12:39,056 --> 00:12:42,559 آخه خیلی چیزهای قشنگی درباره‌ی این دخترمون گفتی 190 00:12:42,560 --> 00:12:44,761 خب البته که خبری نداشتم که ...می‌خواستی ازمون بقاپیش 191 00:12:49,767 --> 00:12:52,435 نمی‌دونم این برای دختر جوونی مثلِ تو شغل مناسبی باشه یا نه 192 00:12:53,504 --> 00:12:55,605 چطور؟ 193 00:12:55,606 --> 00:12:58,875 ،نانسی همیشه به من لطف داشته و منم دوست ندارم غیبت کنم 194 00:12:58,876 --> 00:13:00,310 خب آدم باید تو زندگی ریسک کنه دیگه 195 00:13:00,311 --> 00:13:02,746 و غیبت‌کردن هم کارِ نابخشودنی‌ای‌‍ه 196 00:13:02,747 --> 00:13:06,916 ،من دقیقاً از چیزی مطمئن نیستم پس درست نیست اگه چیز بیشتری بگم 197 00:13:06,917 --> 00:13:10,186 ولی فکر می‌کنم همین‌قدری هم که گفتم وظیفه‌م رو در قبالت انجام دادم 198 00:13:10,187 --> 00:13:12,622 چون‌که تو مادری نداری که نصیحتت کنه 199 00:13:15,192 --> 00:13:17,560 ،و منم اصلاً روحم خبر نداشت .که داشت از چی حرف میزد 200 00:13:17,561 --> 00:13:19,729 تا حالا چیز بدی از آقای کنیر شنیدی؟ 201 00:13:20,865 --> 00:13:22,799 نه چیزی که عموم مردم .بهش بگن چیزِ بد 202 00:13:24,902 --> 00:13:27,604 مثل پازلی می‌موند که نمی‌تونستم حلش کنم 203 00:13:27,605 --> 00:13:31,308 و به نفع همه می‌بود اگه واضح‌تر حرف میزد 204 00:13:31,309 --> 00:13:35,645 ولی خب حقوقش خیلی بیشتر از اونی بود که تا حالا می‌گرفتم، و روم سنگینی می‌کرد 205 00:13:35,646 --> 00:13:38,149 به علاوه‌ی اینکه نیاز داشتم از آقای پارکینسون دور شم 206 00:13:38,150 --> 00:13:39,917 چیزی که حتی بیشتر روم سنگینی می‌کرد 207 00:13:40,686 --> 00:13:42,487 خودِ نانسی مونتگومری بود 208 00:13:45,824 --> 00:13:49,093 ،اون برام مثل مری ویتنی می‌موند یا حداقل اون‌موقع همچین فکری می‌کردم 209 00:13:49,094 --> 00:13:51,596 ،و منم که از زمانِ مرگ مری دپرس و افسرده شده بودم 210 00:13:52,531 --> 00:13:54,198 پس تصمیم گرفتم که برم 211 00:14:18,223 --> 00:14:19,991 سفرم از بالای خیابون یانگ به سمت ریچموند هیل 212 00:14:19,992 --> 00:14:21,959 سخت‌تر و ناخوشایندتر از چیزی بود که انتظارشُ داشتم 213 00:14:24,229 --> 00:14:27,165 .هرگز به پشت سرت نگاه نکن - چرا؟ - 214 00:14:27,166 --> 00:14:29,334 چون‌که گذشته‌ها گذشته‌ست و پشیمونی هم دیگه فایده‌ای نداره 215 00:14:29,335 --> 00:14:31,502 .دیگه گذشته‌ها گذشته‌ها 216 00:14:31,503 --> 00:14:33,338 ...می‌دونی که سرِ خانوم لات چه بلایی اومد 217 00:14:33,339 --> 00:14:35,440 به یه مشت نمک تبدیل شد، آره 218 00:14:35,441 --> 00:14:37,275 حیف باشه، خانم خوبی بود 219 00:14:38,944 --> 00:14:41,312 حالا نه که بهتر نیست برن و به همون یه مشت نمک تبدیل بشن 220 00:14:42,815 --> 00:14:44,782 اونجا رو می‌بینی؟ می‌خونه‌ی مونتگومری 221 00:14:44,783 --> 00:14:46,551 این‌جا همون‌جایی‌‍ه که مک‌کنزی و اون گروهِ آشفته‌ش 222 00:14:46,552 --> 00:14:48,152 جلساتِ فتنه‌جویانه‌شونُ برگذار می‌کردن 223 00:14:48,153 --> 00:14:50,613 و در حینِ شورش، اونجا برای حمله به خیابون یانگ کمین کرده بودن 224 00:14:51,523 --> 00:14:53,558 ویلیام لیون مک‌کنزی؟ 225 00:14:53,559 --> 00:14:54,926 یکی‌شون در حالی که قصد داشت ،مأمورای دولتی رو خبر کنه 226 00:14:54,927 --> 00:14:56,507 جلوی همین می‌خونه تیر خورد 227 00:14:57,162 --> 00:14:58,896 بعدشم با خاک یکسانش کردن 228 00:14:58,897 --> 00:15:00,965 ،بعضی از خائن‌ها هم اعدام شدن ولی نه به قدر کافی‌شون 229 00:15:00,966 --> 00:15:04,602 باید اون مک‌کنزیِ پست و بزدلُ از آمریکا بر گردونن 230 00:15:04,603 --> 00:15:08,072 خودش گذاشت فرار کرد و اجازه داد به‌جاش دوستانش چوبه‌ی دار رو ببینن 231 00:15:08,073 --> 00:15:09,640 می‌تونستم از بوی تنفسش تشخیص بدم که 232 00:15:09,641 --> 00:15:11,876 همون بهتر بود که تحریکش نمی‌کردم 233 00:15:11,877 --> 00:15:13,778 پس منم چیزی نگفتم 234 00:15:13,779 --> 00:15:16,748 ویلیام لیون مک‌کنزی برای مری حکمِ یه قهرمان رو داشت 235 00:15:16,749 --> 00:15:18,349 خیلی‌سخت بود که حرفی به زبون نیارم 236 00:15:28,170 --> 00:15:29,904 قراره کجا مستقر شی؟ 237 00:15:29,905 --> 00:15:31,939 .ندونی برات بهتره 238 00:15:31,940 --> 00:15:33,608 چرا باهام نمیای داخلِ مهمون‌خونه 239 00:15:33,609 --> 00:15:36,544 و فقط محض قدیم‌الایام یکی دوتا گیلاس ویسکی باهام نمی‌زنی؟ 240 00:15:36,545 --> 00:15:38,813 اسم شما گریس مارکس‌‍ه؟ - .بله - 241 00:15:38,814 --> 00:15:40,147 این مرد دوست‌تون‌‍ه؟ 242 00:15:40,148 --> 00:15:41,249 نه، نیست 243 00:15:41,250 --> 00:15:43,284 .خانوم دوست‌ ندارن کنارشون بپلکین 244 00:15:43,285 --> 00:15:45,987 این‌که خانوم نیست، فقط یه فاحشه‌ست 245 00:15:50,592 --> 00:15:53,494 من توماس کنیر هستم، اربابِ جدیدت 246 00:15:53,495 --> 00:15:54,862 اومدم دنبالت 247 00:15:57,432 --> 00:15:59,267 خب، پنج دقیقه هم نیست که پاتُ گذاشتی توی شهر 248 00:15:59,268 --> 00:16:02,270 و برای خودت تونستی چندتا معشوقه‌ی جنتلمن پیدا کنی 249 00:16:02,271 --> 00:16:03,938 نه خیرم، این‌طور نیستن 250 00:16:03,939 --> 00:16:05,873 جنتلمن نیستن، یا معشوقه؟ 251 00:16:06,708 --> 00:16:08,175 این چارلی‌‍ه 252 00:16:09,411 --> 00:16:11,045 .برو بالا، گریس 253 00:16:12,214 --> 00:16:14,348 منظورتون اینه که جلو بشینم؟ 254 00:16:14,349 --> 00:16:17,009 خب، نمی‌تونیم که مثلِ چهارتا چمدون پشتِ ارابه سوارت کنیم 255 00:16:22,558 --> 00:16:25,426 من عادت نداشتم که کنار آقازاده‌ای ،مثل اون بشینم 256 00:16:25,427 --> 00:16:27,762 ولی خودش به‌نظر تردیدی نداشت 257 00:16:27,763 --> 00:16:30,064 و اونجا نشسته بودیم و داشتیم از خیابون یانگ رد می‌شدیم 258 00:16:30,065 --> 00:16:32,366 درست انگار که من یه خانمِ بااصالت بودم 259 00:16:32,367 --> 00:16:34,101 آقای کنیر چه‌شکلی بود؟ 260 00:16:35,704 --> 00:16:37,471 رفتار و تریپِ جنتل‌منانه‌ای داشت، جناب 261 00:16:38,874 --> 00:16:40,708 همش همین؟ 262 00:16:40,709 --> 00:16:42,810 ،پس خیلی دقیق زیر نظر نگرفته بودیش 263 00:16:43,779 --> 00:16:45,980 من‌که نمی‌خواستم خیره‌خیره نگاهش کنم، جناب 264 00:16:45,981 --> 00:16:49,750 و تازه بخاطر کلاهم مجبور بودم که برای دیدن‌شون کُلِ سرمُ بچرخونم 265 00:16:49,751 --> 00:16:51,852 فکر نمی‌کنم تا به‌حال کلاه لبه‌داری سرتون کرده باشین قربان، نه؟ 266 00:16:51,853 --> 00:16:53,454 نه، نکردم 267 00:16:54,222 --> 00:16:56,223 .حدس میزنم خیلی تنگ و محدود باشه 268 00:16:57,492 --> 00:16:58,893 دقیقاً همین‌طوره، قربان 269 00:17:39,368 --> 00:17:40,801 سلام، جیمی 270 00:17:40,802 --> 00:17:43,504 این گریس مارکس‌‍ه، کُلی راه از تورنتو اومده 271 00:17:43,505 --> 00:17:45,806 کنار مهمون‌خونه پیداش کردم 272 00:17:45,807 --> 00:17:50,111 جیمی همین نزدیک‌ها زندگی می‌کنه و گاهی‌اوقات توی کارهای مزرعه کمک می‌کنه 273 00:17:57,019 --> 00:17:59,186 تـورنـتـو بزرگ‌‍ه؟ 274 00:17:59,187 --> 00:18:01,355 خیلی وسیع‌‍ه؟ .تا حالا نرفتم اونجا 275 00:18:01,356 --> 00:18:03,090 آره تا حدی بزرگ‌‍ه 276 00:18:03,091 --> 00:18:05,593 نمی‌تونستم با خودم کنار بیام که درست جوابِ سؤالاشُ درباره‌ی تورنتو بدم 277 00:18:05,594 --> 00:18:08,362 چونکه اون‌موقع، کمی پشیمون و ناراحت بودم که اصلاً ترکش کرده بودم 278 00:18:09,498 --> 00:18:10,432 صدای خنده‌هاش به گوشم رسید 279 00:18:10,433 --> 00:18:12,667 حتی یه کلمه هم باهام احوال‌پرسی نکرد 280 00:18:12,668 --> 00:18:16,004 مک‌درموت، وسایل گریس رو ببر تو اتاقش 281 00:18:24,580 --> 00:18:26,648 .قلبم یه‌جورایی فشرده شد 282 00:18:41,497 --> 00:18:42,831 ،وقتی چشم‌هامُ می‌بندم 283 00:18:48,471 --> 00:18:52,173 می‌تونم درست مثلِ یه عکس تمام جزئیات اون خونه رو به یاد بیارم 284 00:18:55,244 --> 00:18:57,445 می‌تونم چشم‌بسته تو تمام اتاق‌هاش راه برم 285 00:19:04,954 --> 00:19:06,721 خیلی فکر کردن به این موضوع که 286 00:19:08,891 --> 00:19:10,892 از بینِ اون همه آدمی که ،توی اون خونه زندگی می‌کردن 287 00:19:12,895 --> 00:19:15,630 تا 6 ماهِ دیگه تنها کسی که .زنده می‌مونه منم، عجیب بود 288 00:19:36,519 --> 00:19:39,354 اگر چه که دقیقاً اون موقع همچین فکری توی سرم نبود 289 00:19:39,355 --> 00:19:40,955 و فقط یه لیوان آب می‌خواستم 290 00:19:46,896 --> 00:19:49,164 بالاخره، نانسی برد و قشنگ خونه رو نشونم داد 291 00:19:51,867 --> 00:19:53,768 ،اتاق لباس‌شوییِ جدایی نداریم 292 00:19:53,769 --> 00:19:56,771 ،ولی وسایل لازم برای شست‌وشو، مثل مس ،طشت، و دستمالِ لباس‌شویی 293 00:19:56,772 --> 00:19:58,773 توی آشپزخونه‌ی بیرونی پیدا میشن 294 00:19:58,774 --> 00:20:02,043 ،ما خوک هم نگه نمی‌داریم .زیادی پررو و مغرورن 295 00:20:02,044 --> 00:20:04,579 .سگِ پیر آقای کنیر، "فنسی"، هم مُرده 296 00:20:04,580 --> 00:20:08,350 من خودم یه سگ رو ترجیح میدم که دور و برِ خونه بپلکه و برای غریبه‌ها پارس کنه 297 00:20:08,351 --> 00:20:11,519 ،این زیر یه درِ مخفی هست .به سمت زیرزمین 298 00:20:12,521 --> 00:20:14,122 ،به‌نظرم جای عجیبی بود 299 00:20:14,123 --> 00:20:16,358 چونکه آشپرخونه‌ش می‌تونست راحت‌ترم باشه 300 00:20:16,359 --> 00:20:18,259 ولی زیرزمینی زیرش نداشت 301 00:20:19,962 --> 00:20:21,062 یالا، گریس 302 00:20:21,063 --> 00:20:22,697 البته 303 00:20:22,698 --> 00:20:24,866 پله‌های زیرزمینش در حدی شیب‌دار بودن که اصلاً احساس راحتی نمی‌کردی 304 00:20:24,867 --> 00:20:28,536 و خودِ زیرزمین هم با یه دیوار به دو نصف تقسیم شده بود 305 00:20:28,537 --> 00:20:31,439 یه طرفش لبینات، که کره و پنیر رو نگه می‌داشتن 306 00:20:31,440 --> 00:20:33,208 و، طرف دیگه‌ش جایی بود که شراب و آب‌جو 307 00:20:33,209 --> 00:20:34,643 توی بشکه نگه‌داری می‌کردن 308 00:20:34,644 --> 00:20:36,611 به همراهِ سیب و کلم ...و سیب‌زمینی و چغندر 309 00:20:36,612 --> 00:20:38,179 ...بله، گریس ولی 310 00:20:38,180 --> 00:20:39,314 بله، جناب؟ 311 00:20:39,315 --> 00:20:41,049 خودم می‌دونم که توی زیرزمین .چی نگه‌داری میشه 312 00:20:42,718 --> 00:20:44,619 البته 313 00:20:44,620 --> 00:20:47,622 این پایین یه پنجره داره، ولی همیشه بهتره که .با خودت یه شمع یا فانوسی ببری 314 00:20:47,623 --> 00:20:49,357 این پایین خیلی تاریک‌‍ه و ممکنه لیز بخوری 315 00:20:49,358 --> 00:20:51,118 ،و از پله‌ها بیُفتی پایین .و گردنت بشکنه 316 00:20:53,229 --> 00:20:55,497 اون‌موقع نرفتیم توی زیرزمین 317 00:20:58,701 --> 00:21:01,803 ،نانسی، که همه‌ش در حال لبخند زدن بود .اتاقمُ نشونم داد 318 00:21:01,804 --> 00:21:03,605 یه جفت گوشواره‌ی نفیس هم به گوش‌هاش آویزون بود 319 00:21:03,606 --> 00:21:05,173 که می‌تونستم تشخیص بدم که طلای واقعی بود 320 00:21:06,475 --> 00:21:08,009 و تو این فکر بودم که چطور می‌تونسته با حقوقِ خانه‌داری 321 00:21:08,010 --> 00:21:09,577 از عهده‌ی هزینه‌شون بر بیاد 322 00:21:13,015 --> 00:21:15,717 قشنگ معلوم بود که مک‌درموت و نانسی خیلی کشته‌مُرده‌ی هم نبودن 323 00:21:20,289 --> 00:21:22,457 واقعاً گستاخیش حد نداره 324 00:21:22,458 --> 00:21:24,626 خب، بذار هر کاری دلش خواست بکنه 325 00:21:24,627 --> 00:21:26,895 ،بالاخره یا یه لبخند گیرش میاد ...یا تماشای یه جاده‌ی دور و دزار 326 00:21:26,896 --> 00:21:28,930 یا به احتمالِ بیشتر، تهِ یه جوی آب 327 00:21:37,973 --> 00:21:39,974 خیلی از دیدنت خوش‌حالم، گریس 328 00:21:39,975 --> 00:21:42,777 ،حتماً بعد از سفر دور و درازت خیلی خسته شدی .واقعاً خسته‌کننده‌ست 329 00:21:42,778 --> 00:21:44,798 ،چرا کمی استراحت نمی‌کنی و از فردا صبح مشغول به کار نمیشی؟ 330 00:22:06,335 --> 00:22:08,803 ،دوست دارم کله‌ی سحر پاشم 331 00:22:08,804 --> 00:22:12,407 اون‌طوری، یکم بیشتر می‌تونم وانمود کنم که همه‌ی خونه در اختیارِ خودم‌‍ه 332 00:22:32,228 --> 00:22:34,929 ،حواست به رفتارت باشه و گرنه گردنتُ می‌شکونم 333 00:22:34,930 --> 00:22:36,498 منظورت با من‌‍‍ه؟ 334 00:22:38,367 --> 00:22:40,034 نه، با تو نیستم 335 00:22:40,035 --> 00:22:42,837 ،می‌تونستم تشخیص بدم که تو سرش چه فکری داشت !و فکرِ جدیدی هم نبود 336 00:23:09,932 --> 00:23:12,912 واقعاً بنظرم عجیب بود که یه خانه‌دار پیانو زدن یاد بگیره 337 00:23:13,736 --> 00:23:15,170 ولی خب البته که حرفی نزدم 338 00:23:15,171 --> 00:23:17,906 و بعدش هم همه‌چیز برای دو هفته آروم پیش رفت؟ 339 00:23:20,509 --> 00:23:22,243 بله، قربان، همین‌طوره .تقریباً آره 340 00:23:22,244 --> 00:23:23,812 همه‌چیز یعنی چی؟ 341 00:23:23,813 --> 00:23:25,580 اوضاع چطور پیش رفت؟ 342 00:23:25,581 --> 00:23:26,714 منظورتون رو متوجه نشدم، جناب؟ 343 00:23:26,715 --> 00:23:27,949 هر روز چیکار می‌کردی؟ 344 00:23:27,950 --> 00:23:29,551 ،همون کارهای همیشگی قربان .به وظایفم عمل می‌کردم 345 00:23:29,552 --> 00:23:30,985 عذر می‌خوام 346 00:23:30,986 --> 00:23:32,587 ولی این وظایف شامل چه چیز‌هایی می‌شدن؟ 347 00:23:34,256 --> 00:23:35,716 .تو شوخی نمی‌کردی 348 00:23:38,227 --> 00:23:39,994 .جداً نمی‌دونستی 349 00:23:39,995 --> 00:23:43,231 مردهایی مثلِ تو نیاز ندارن که گندهایی که می‌زنن رو خودشون جمع کنن 350 00:23:43,232 --> 00:23:46,000 ولی ماها مجبوریم که گندهای خودمون رو به علاوه‌ی شماها هم جمع کنیم 351 00:23:47,670 --> 00:23:49,804 از این نظر، مثل بچه‌ها می‌مونین 352 00:23:49,805 --> 00:23:51,272 ،لازم نیست از قبل فکر کنین 353 00:23:51,273 --> 00:23:54,042 یا نگرانِ عواقب کارهاتون باشین 354 00:23:54,043 --> 00:23:56,244 ولی خب تقصیر خودتون نیست که 355 00:23:56,245 --> 00:23:57,946 .همین‌طوری بزرگ‌تون کردن 356 00:25:00,643 --> 00:25:01,809 و بعد؟ 357 00:25:07,216 --> 00:25:09,684 و بعدش‌هم سطل‌های آب رو جمع می‌کردم و خالی‌شون می‌کردم که برن 358 00:25:18,227 --> 00:25:21,296 وقتی با پمپ کار می‌کنی، باید قبل از این‌که ازش آب بگیری، یکمی آب بریزی توش 359 00:25:21,297 --> 00:25:23,565 به قول مری ویتنی، مردها هم ،هر وقت قصد و هدفِ پستی دارن 360 00:25:23,566 --> 00:25:25,947 .همچین دیدگاهی به چاپلوسی و لاس‌زدن با خانم‌ها دارن [ اشاره به سوء استفاده‌ی جنسی ] 361 00:25:28,771 --> 00:25:31,139 ،مری ویتنی خیلی باادب و متشخص نبود .ولی حرفِ راستُ میزد 362 00:25:31,140 --> 00:25:34,442 پس این‌طوری سطل آب رو می‌شستی 363 00:25:37,012 --> 00:25:40,014 خب البته که اول می‌رفتم توی .مستراح تا خالی‌شون کنم 364 00:25:40,015 --> 00:25:42,684 ،رفتم توی مستراح و سطل رو خالی کردم .و کارهای غیره 365 00:25:43,285 --> 00:25:44,719 کارهای غیره؟ 366 00:25:45,988 --> 00:25:48,122 ...خدای میگم، دکتر 367 00:25:48,123 --> 00:25:50,291 فکر می‌کردم اگه نمی‌دونی آدم .توی مستراح چیکار می‌کنه 368 00:25:50,292 --> 00:25:51,859 واقعاً دیگه اُمیدی بهت نیست 369 00:26:03,072 --> 00:26:06,841 کاری که کردم، این بود که دامنمُ دادم بالا و روی مگس‌های وزوزو نشستم 370 00:26:06,842 --> 00:26:10,345 دقیقاً روی همون‌جایی که ،بقیه‌ی افراد خونه می‌شینن 371 00:26:10,346 --> 00:26:15,016 خانوم باشن یا خدمتکار، هر دو می‌شاشن و بوشون هم یکی‌‍ه 372 00:26:15,017 --> 00:26:17,685 ،و به قول مری ویتنی .بوی یاسِ بنفش هم نمیده 373 00:26:19,989 --> 00:26:22,123 بعضی از عکس‌هاش از بانوهای دوکِ انگلیسی بود 374 00:26:22,124 --> 00:26:24,659 و خانم‌های بالارتبه‌ی نیویورکی، و .از این قبیل آدم‌ها 375 00:26:26,962 --> 00:26:28,596 اگه دستِ خودته، هیچ‌وقت نباید بذاری 376 00:26:28,597 --> 00:26:30,832 عکست رو روی روزنامه‌ها یا مجلات بندازن 377 00:26:30,833 --> 00:26:34,802 چون‌که نمی‌دونی جایی که صورتت ازش سر در آورده شاید ساخته شده باشه تا زمانی که از کنترلِ خودت خارج شه 378 00:26:34,803 --> 00:26:36,671 به خدمتِ دیگران در بیاد 379 00:26:38,173 --> 00:26:41,142 ولی من هیچ‌کدوم از این حرف‌ها رو به شما نگفتم، دکتر جردن 380 00:26:41,143 --> 00:26:42,477 ...و غیره 381 00:26:46,582 --> 00:26:49,984 بنظر من، تنها چیزی که لایقش بودی .و غیره..." بود" 382 00:26:49,985 --> 00:26:52,253 فقط بخاطر این‌که اذیتم می‌کردی ،تا همه چیز رو بفهمی 383 00:26:52,254 --> 00:26:53,988 دلیل نمی‌شد که منم همه‌چیزُ بهت بگم 384 00:27:09,905 --> 00:27:12,306 صبح بخیر - صبح بخیر - 385 00:27:12,307 --> 00:27:15,309 چایی دم کشیده؟ - .بله - 386 00:27:15,310 --> 00:27:19,213 من‌که تا قبل از اینکه صبح‌ها چای‌ام رو بخورم به سختی احساس زنده‌بودن می‌کنم 387 00:27:19,214 --> 00:27:21,482 آقای کنیر چای‌شون رو طبقه‌ی بالا میل می‌کنن 388 00:27:21,483 --> 00:27:23,417 وقتی اومد پایین هم یه فنجون دیگه می‌خوره 389 00:27:25,020 --> 00:27:26,921 خودم براش می‌برم 390 00:27:26,922 --> 00:27:29,657 ،توی خونه‌ی خانواده‌ی پارکینسون ...خانومِ خانه‌دار هیچ‌وقت خودش چای رو 391 00:27:33,095 --> 00:27:35,329 ،در حدِ پُست و مقامش نبود .و وظیفه‌ی خدمتکارها بود 392 00:27:36,031 --> 00:27:37,131 البته 393 00:27:37,132 --> 00:27:38,700 من فقط وقتی خدمتکاری نداشتیم براشون می‌بردم 394 00:27:38,701 --> 00:27:41,435 ،این اواخر دیگه عادتم شده بود .برو دیگه 395 00:27:48,577 --> 00:27:50,445 .چای‌تون، قربان 396 00:27:50,446 --> 00:27:52,613 آره، بیارش داخل 397 00:28:03,425 --> 00:28:04,659 ممنونم، گریس 398 00:28:06,261 --> 00:28:08,396 تخم‌مرغ‌های خوبی داریم امروز صبح، ارباب 399 00:28:08,397 --> 00:28:10,565 یکی برای صبحانه میل می‌کنین؟ 400 00:28:10,566 --> 00:28:13,401 ،بله، ممنونم، گریس .مطمئنم که خوشم میاد 401 00:28:27,123 --> 00:28:29,291 آقای کنیر برای صبحانه‌شون تخم‌مرغ می‌خورن 402 00:28:30,260 --> 00:28:32,061 منم یکی ‌می‌خوام 403 00:28:32,062 --> 00:28:35,931 ،ایشون نیمرو می‌خورن به‌همراه گوشت بیکن .و منم آب‌پز می‌خورم 404 00:28:35,932 --> 00:28:38,032 با هم توی اتاق غذاخوری صبحانه‌مونُ می‌خوریم 405 00:28:39,002 --> 00:28:40,803 ازم می‌خوان که همراهی‌شون کنم 406 00:28:43,139 --> 00:28:44,840 دوست ندارن تنهایی غذا بخورن 407 00:28:46,810 --> 00:28:48,944 اصلاً آقای کنیر مریض هست؟ 408 00:28:48,945 --> 00:28:50,846 .نه، فقط دوست داره بهش برسن 409 00:28:53,683 --> 00:28:58,320 ،در عجبم چی شد که هیچ‌وقت ازدواج نکرد .مردی به این اصالت و ثروت‌مندی 410 00:28:58,321 --> 00:29:01,757 بعضی آقازاده‌ها تمایلی برای متأهل شدن ندارن 411 00:29:01,758 --> 00:29:03,626 اونا همین‌طوری که هستن از خودشون خیلی‌هم راضین 412 00:29:03,627 --> 00:29:05,728 و فکر می‌کنن بدون همسر می‌تونن خیلی هم خوب با زندگی کنار بیان 413 00:29:05,729 --> 00:29:06,896 به گمونم می‌تونن 414 00:29:06,897 --> 00:29:08,964 ،معلومه که می‌تونن، اگه به قدر کافی ثروتمند باشن 415 00:29:08,965 --> 00:29:11,265 اگه چیزی بخوان، تنها کاری که باید بکنن اینه که پولشُ بدن 416 00:29:11,935 --> 00:29:13,235 براشون فرقی نمی‌کنه 417 00:29:38,728 --> 00:29:41,096 لباس خواب‌شون باید بیرون باد بخوره 418 00:29:41,097 --> 00:29:43,599 بله، الان داشتم می‌رفتم همین‌کارُ بکنم 419 00:29:43,600 --> 00:29:46,769 و وسایل آرایشی‌شون هم .نباید اینطوری گذاشته بشه 420 00:29:46,770 --> 00:29:49,071 این‌طوری دوست دارن 421 00:29:49,072 --> 00:29:51,373 و باید هر هفته پشتِ نقره‌ایش رو دستمال بکشی 422 00:29:51,374 --> 00:29:54,043 توی خونه‌ی خانم پارکینسون هر سه روز این‌کار رو می‌کردیم 423 00:29:54,044 --> 00:29:56,145 برام مهم نیست، چونکه تو دیگه توی خونه‌ی خانم پارکینسون نیستی 424 00:30:05,655 --> 00:30:08,036 لباس‌های تا شده‌شون هم آماده‌ی پوشیدن باید روی این قفسه گذاشته بشن 425 00:30:13,096 --> 00:30:15,030 این دیگه عکسِ چیه؟ 426 00:30:15,031 --> 00:30:18,767 ،"سوزانا و پیرمردان‌‍ه" .مربوط به انجیل میشه 427 00:30:18,768 --> 00:30:20,302 من انجیل رو مثل کف دستم می‌شناسم 428 00:30:20,303 --> 00:30:22,003 و این یکی از داستان‌های توش نیست 429 00:30:22,505 --> 00:30:23,572 .چرا، هست 430 00:30:23,573 --> 00:30:25,808 نه، نیست 431 00:30:25,809 --> 00:30:29,678 ،تو نیومدی اینجا که درباره‌ی نقاشی‌ها بحث کنی .بلکه اومدی این اتاقُ تمییز کنی 432 00:30:31,381 --> 00:30:34,984 ،شما دو تا دارین صبحِ به این زودی بحث‌های الهیات می‌کنید؟ 433 00:30:34,985 --> 00:30:36,752 چیزی نیست که بخوای خودتُ اذیتش کنی 434 00:30:36,753 --> 00:30:38,754 باید بدونم که دارین چه بحثی می‌کنین دیگه 435 00:30:38,755 --> 00:30:40,789 اهمیتی نداره 436 00:30:40,790 --> 00:30:44,393 خب گریس، می‌بینم که نانسی دوست داره ازم مخفیش کنه 437 00:30:44,394 --> 00:30:46,195 ولی تو دیگه باید بهم بگی 438 00:30:47,897 --> 00:30:49,898 ...من 439 00:30:49,899 --> 00:30:53,902 ،تو فکر بودم که آیا طبق گفته‌های نانسی .این نقاشی محوریتی با موضوعات انجیل داره یا نه 440 00:30:53,903 --> 00:30:58,307 نه، اگه بخوایم دقیق بگیم این‌طور نیست 441 00:30:58,308 --> 00:31:00,242 .این داستانش توی "اَپوکریفا"ست [ کتاب‌هایی باستانی با محتوای مسیحی و یهودی ] 442 00:31:00,243 --> 00:31:02,144 چی هست؟ 443 00:31:02,145 --> 00:31:05,514 خیلی برای یه خانوم به این جوونی، کنجکاوی 444 00:31:05,515 --> 00:31:08,617 به‌زودی صاحب باسوادترین خدمتکار توی سرتاسرِ ریچموند هیل میشم 445 00:31:08,618 --> 00:31:12,321 ،که مثل خوک ریاضی که توی تورنتو هست .باید به نمایشش بذارم 446 00:31:15,191 --> 00:31:19,161 اَپوکریفا کتابی‌‍ه که توش تمام داستان‌های دوران انجیل رو قرار میدن 447 00:31:19,162 --> 00:31:21,263 که تصمیم گرفتن نباید توی انجیل آورده بشه 448 00:31:21,264 --> 00:31:22,898 کی تصمیم می‌گیره؟ 449 00:31:22,899 --> 00:31:25,000 فکر می‌کردم انجیل رو خدا نوشته 450 00:31:25,001 --> 00:31:26,935 بهش میگن "سخن خداوند" و همه هم به این اسم صداش می‌کنن 451 00:31:26,936 --> 00:31:29,271 ،شاید خـدا نوشته باشدش .ولی انسان‌ها بودن که روی کاغذ آوردنش 452 00:31:29,272 --> 00:31:30,973 که کمی فرق داره 453 00:31:30,974 --> 00:31:33,942 ولی گفته میشه که اون افراد از خدا الهام گرفته بودن 454 00:31:33,943 --> 00:31:36,712 ،که یعنی باهاشون صحبت کرده و بهشون گفته که چیکار کنن 455 00:31:37,614 --> 00:31:39,014 صداهایی می‌شنیدن؟ 456 00:31:39,015 --> 00:31:41,216 بله 457 00:31:41,217 --> 00:31:43,837 خوشحال بودم که می‌شنیدم کسای دیگه‌ای هم بودن که یه صداهایی می‌شنیدن 458 00:31:44,521 --> 00:31:46,422 اگر چه که اینُ جلو روشون نگفتم 459 00:31:46,423 --> 00:31:49,024 در هر صورت، صدایی که من اون موقع شنیدم 460 00:31:49,025 --> 00:31:52,494 برای خدا نبود، بلکه صدای مری ویتنی بود 461 00:31:55,732 --> 00:31:57,566 تو قصه‌ی سوزانا رو شنیدی؟ 462 00:31:58,168 --> 00:32:00,302 .نه 463 00:32:00,303 --> 00:32:03,505 اون دختر جوونی بود که توسط گروهی از افراد سال‌خورده 464 00:32:03,506 --> 00:32:06,341 به ناحق متهم به زنا کردن با مرد جوون‌ دیگه‌ای شد 465 00:32:06,342 --> 00:32:09,445 چونکه قبول نکرده بوده که دقیقاً .همون کار قبیح رو با اونا انجام بده 466 00:32:09,446 --> 00:32:13,215 ،ممکن بود که سنگ‌سارش کنن ولی خوش‌بختانه وکیلِ زرنگی داشته 467 00:32:13,216 --> 00:32:15,984 و اونم تونست تا ثابت کنه که اون پیرمردها داشتن دروغ می‌گفتن 468 00:32:15,985 --> 00:32:18,220 اونم با گول زدن‌شون تا مدرکِ مغایر با دروغ‌شون نشون بدن 469 00:32:20,957 --> 00:32:23,325 فکر می‌کنی نکته‌ی اخلاقی و آموزشیش کجاست؟ 470 00:32:23,326 --> 00:32:25,727 .این‌که نباید بیرون توی باغ حموم کنی 471 00:32:28,364 --> 00:32:31,867 من فکر می‌کنم نکته‌ش اینجاست که باید یه وکیل زرنگ داشته باشی 472 00:32:31,868 --> 00:32:34,436 معلوم شد که این دختره .همچین هم ساده‌لوح و ابله نیست 473 00:32:34,437 --> 00:32:37,206 راستی، یه لباس تمییز برداشتم و بخاطر 474 00:32:37,207 --> 00:32:38,741 دکمه‌ی کنده‌شده‌ش گذاشتمش کنار 475 00:32:38,742 --> 00:32:41,009 خیلی آزاردهنده‌ستت که بری یه لباس تمییر رو بپوشی 476 00:32:41,010 --> 00:32:44,513 اونم فقط بخاطر اینکه آخرش بفهمی .بخاطر نبودنِ دکمه‌هاش، نمی‌تونی ببندش 477 00:32:47,250 --> 00:32:49,084 لطفاً حواست رو جمع کن که دیگه تکرار نشه 478 00:33:09,606 --> 00:33:11,807 امروز صبح کفش‌هام رو درست تمییز نکردی 479 00:33:11,808 --> 00:33:13,175 حواست به خودت باشه 480 00:33:29,058 --> 00:33:31,026 گریس، به‌نظر خسته میای 481 00:33:31,027 --> 00:33:33,562 باید کنارم بشینی و یه فنجون چای باهام بخوری 482 00:33:33,563 --> 00:33:35,330 نمی‌تونم ریسک کنم و شستن لباس‌ها رو به تأخیر بندازم 483 00:33:35,331 --> 00:33:38,031 ،تو این موقع از سال تغییر آب و هوایی ممکنه هر لحظه اتفاق بیُفته 484 00:33:38,234 --> 00:33:39,668 خیلی‌خب 485 00:33:39,669 --> 00:33:42,571 ،وقتی آویزون‌شون کردی بیا یه فنجون چای بخوریم، پس 486 00:33:56,786 --> 00:33:58,687 توی شست‌وشوی لباس‌ها لذت خاصی بود 487 00:33:58,688 --> 00:34:01,223 تمییز و در وزیده‌شدن توسطِ نسیم 488 00:34:01,224 --> 00:34:04,460 صداش طوری بود که انگار میزبان‌های بهشت داشتن دست می‌زدن 489 00:34:04,461 --> 00:34:07,095 اگر چه که انگار از فاصله‌ی دوری شنیده می‌شد 490 00:34:07,096 --> 00:34:10,699 :و ضرب‌المثلی هم داریم که میگه "پاکیزگی همراهِ خداشناسی میاد" 491 00:34:10,700 --> 00:34:13,101 و گاهی‌اوقات، وقتی چشمم به ،ابرهای سفید و روشن می‌خورد 492 00:34:13,102 --> 00:34:15,671 که بعد از بارون توی آسمون در حال حرکت بود 493 00:34:15,672 --> 00:34:17,673 فکر می‌کردم که انگار خودِ فرشته‌ها بودن که 494 00:34:17,674 --> 00:34:19,308 لباس‌هاشون رو آویزون کرده بودن 495 00:34:20,610 --> 00:34:22,678 چونکه به‌نظرم بالاخره یکی باید این‌کارُ می‌کرد 496 00:34:22,679 --> 00:34:25,647 از اونجایی که همه‌چیز توی بهشت .باید تمییز و تازه باشه 497 00:34:29,919 --> 00:34:31,653 ولی این‌ها خیال‌پردازی‌های بچگونه بود 498 00:34:32,755 --> 00:34:34,556 چونکه بچه‌ها دوست دارن برای خودشون 499 00:34:34,557 --> 00:34:36,224 از چیزهایی که نمی‌بینن قصه تعریف کنن 500 00:34:38,261 --> 00:34:40,562 و منم اون موقع، بچه‌ای بیش نبودم 501 00:34:42,866 --> 00:34:44,800 اگر چه که خودم رو یه خانومِ بالغ می‌دونستم 502 00:34:53,109 --> 00:34:54,576 ببخشید، ببخشید، گریس 503 00:34:54,577 --> 00:34:55,911 بله، سلام، جیمی 504 00:34:55,912 --> 00:34:58,052 می‌خواستم ببینم کاری هست که انجام بدم یا نه 505 00:34:58,548 --> 00:35:00,415 باید از نانسی بپرسم 506 00:35:00,416 --> 00:35:02,985 اگه قرار شد که برم به روستا و تو هم هر چیز کوچیکی می‌خواستی 507 00:35:02,986 --> 00:35:04,653 خیلی خوشحال میشم که برات تهیه‌ش کنم 508 00:35:04,654 --> 00:35:06,288 ممنون»، جیمی 509 00:35:06,289 --> 00:35:09,224 جیمی، بیا داخل تا بهت بگم چی لازم داریم 510 00:35:09,225 --> 00:35:11,560 و باید بعداً برگردی و فلوتت رو هم بیاری 511 00:35:11,561 --> 00:35:14,363 خیلی قشنگ می‌نوازه شنیدنش واقعاً لذت‌بخش‌‍ه 512 00:36:01,010 --> 00:36:02,477 از رقصیدن خوشت میاد؟ 513 00:36:04,080 --> 00:36:05,781 چرا می‌پرسی؟ 514 00:36:05,782 --> 00:36:08,482 ،دیروز دیدمت که داشتی توی انبار می‌رقصیدی .رقاص خوبی‌هم هستی 515 00:36:10,420 --> 00:36:12,187 شاید باشم، شایدم نه 516 00:36:13,456 --> 00:36:15,390 از زندگیت قبل از اینکه بیای و اینجا مشغول به کار شی برام بگو 517 00:36:15,391 --> 00:36:17,326 کی می‌خواد همچین داستانی رو بشنوه آخه؟ - .من می‌خوام - 518 00:36:17,327 --> 00:36:19,161 من خیلی این‌طور داستان‌ها رو دوست دارم 519 00:36:22,599 --> 00:36:24,566 من، خودم، همیشه آدم بی‌ملاحظه‌ای بودم 520 00:36:25,868 --> 00:36:27,402 هیچ‌وقت آدمی نبودم که .چاپلوسیِ افراد ثروتمندُ بکنم 521 00:36:27,403 --> 00:36:28,783 مادرت زنده‌ست؟ 522 00:36:30,106 --> 00:36:32,908 بودن یا نبودنش برام فرقی نمی‌کنه 523 00:36:32,909 --> 00:36:36,545 فکر بدی راجبم می‌کرد و بهم گفت که دارم مستقیم میرم پیشِ شیطون 524 00:36:36,546 --> 00:36:38,606 تا جایی که خبر دارم یا اهمیت می‌دم هم اصلاً می‌تونه مُرده باشه 525 00:36:40,049 --> 00:36:42,951 ارتش رو ترک کردم و با کشتی‌ای که مقصدش آمریکا بود، قاچاقی رفتم 526 00:36:44,954 --> 00:36:50,292 وقتی هم رسیدم به این کشور توی پیاده‌نظام گلن‌گری لایت" به‌عنوان یه سرباز اسم‌نویسی کردم" 527 00:36:50,293 --> 00:36:52,027 مگه اون‌ها بدآوازه نبودن؟ 528 00:36:52,996 --> 00:36:54,796 دوستم بهم گفت 529 00:36:54,797 --> 00:36:57,299 ،مگه اونا توی زمان شورش خونه‌های مزرعه‌دارها رو آتیش نزدن 530 00:36:57,300 --> 00:36:59,001 زن‌ها و بچه‌ها رو بی سرپناه فرستادن توی برف و بارون 531 00:36:59,002 --> 00:37:02,204 آره، و تازه کارهای خیلی وحشتناک‌تری هم کردن 532 00:37:02,205 --> 00:37:04,305 چیزایی بود که توی روزنامه‌ها .چاپ نشد 533 00:37:06,009 --> 00:37:08,429 ،ولی بعد شورش به پایان رسید و ارتش انگلیس هم منحل شد 534 00:37:09,112 --> 00:37:11,880 .و منم از این شغل خبردار شدم 535 00:37:11,881 --> 00:37:15,050 فکر می‌کردم که قراره برای خود آقای خونه کار کنم، ولی این‌طور نشد 536 00:37:15,051 --> 00:37:17,953 بحاش به زن داره بهم امر و نهی می‌کنه 537 00:37:17,954 --> 00:37:20,355 کسی که حتی یه لحظه هم نیش‌زدن هاش تمومی نداره 538 00:37:25,662 --> 00:37:28,263 خب تو معشوقه‌ای داری؟ 539 00:37:28,264 --> 00:37:30,332 دختر خوشگلی مثل تو انتظار میره که یکی رو داشته باشه 540 00:37:30,333 --> 00:37:33,635 نه ندارم، من اصلاً همچین تمایلاتی ندارم 541 00:37:33,636 --> 00:37:36,772 خب، باعث تأسف‌‍ه، ولی خب هر چیزی شروعی داره 542 00:37:37,940 --> 00:37:39,207 ،فقط کافی‌‍ه مثل یه اسب رام شی 543 00:37:39,208 --> 00:37:41,148 بعدش دیگه مثل بقیه‌شون میشی 544 00:37:41,878 --> 00:37:43,712 من خودم راستِ کارتم 545 00:37:43,713 --> 00:37:46,581 ممنونم که همچین القاب توهین‌آمیزانه‌ای به خودت میدی 546 00:37:46,582 --> 00:37:47,883 ولی من که اسب نیستم 547 00:37:48,618 --> 00:37:50,018 منظوری نداشتم 548 00:37:51,421 --> 00:37:53,955 فقط شوخی کردم 549 00:37:53,956 --> 00:37:56,158 فقط می‌خواستم ببینم چه‌جور دختری هستی 550 00:37:56,159 --> 00:37:58,571 ،اینکه من چه جور دختری هستم به تو هیچ ربطی نداره 551 00:38:22,419 --> 00:38:24,520 .بلند نشو 552 00:38:24,521 --> 00:38:27,357 ترجیح میدم بجای این‌که ادبُ برام رعایت کنن یه کره‌ی خوب برام درست کنن 553 00:38:28,959 --> 00:38:30,793 گریس، می‌بینم که همیشه مشغولی 554 00:38:31,629 --> 00:38:33,196 بله، جناب 555 00:38:33,197 --> 00:38:34,997 اگه مشغول نشی، شیطون خودت برات مشغولیت درست می‌کنه 556 00:38:36,934 --> 00:38:38,735 امیدوارم که منظورت من نباشم 557 00:38:38,736 --> 00:38:42,071 ،دست‌های من به قدر کافی بی‌کار هستن .ولی نه در حدِ شیطانی‌ای که دوست دارم 558 00:38:42,072 --> 00:38:44,574 وای، نه ارباب، منظورم شما نبودین 559 00:38:44,575 --> 00:38:47,610 خجالت‌کشیدن و سرخ‌شدن برای یه خانومِ جوون خیلی شایسته‌ست 560 00:38:52,082 --> 00:38:54,150 کره در چه حاله، گریس؟ 561 00:38:54,151 --> 00:38:55,618 آقای کنیر دارن کجا میرن؟ 562 00:38:55,619 --> 00:38:57,186 ."به خونه‌ی سرهنگ "بریج‌فورد 563 00:38:58,322 --> 00:39:00,823 خانمش نیست، پس می‌تونه بی‌دردسر ملاقاتش کنه 564 00:39:00,824 --> 00:39:03,293 .وقتی زنش خونه‌ست، خیلی بهش سر نمی‌زنه - چرا که نه؟ - 565 00:39:03,294 --> 00:39:05,661 به‌نظر خانم بریج‌فورد تأثیر بدی روش داره 566 00:39:07,731 --> 00:39:09,265 چرا؟ مگه آقا چیکار کرده؟ 567 00:39:09,266 --> 00:39:11,367 خب، تا جایی که من خبر دارم جمع کرده بود تا بره سمتِ مهاجرنشین‌ها 568 00:39:11,368 --> 00:39:12,869 تا اونُ از سر راه برداره 569 00:39:12,870 --> 00:39:14,203 چرا؟ 570 00:39:14,204 --> 00:39:15,938 همون دلایل همیشگی، به گمونم 571 00:39:16,473 --> 00:39:18,074 .بدهی یا زن 572 00:39:20,411 --> 00:39:22,145 بیا، کره داره میاد 573 00:39:40,297 --> 00:39:42,165 از این پایین خوشم نمیاد 574 00:39:42,166 --> 00:39:46,102 همیشه بوی زمین و موش و سبزیجاتِ مونده میده 575 00:39:46,103 --> 00:39:47,670 به گمونم اکثر زیرزمین‌ها همین‌طور باشن 576 00:39:49,039 --> 00:39:51,240 شاید بشه یه روز .هواش رو عوض کنیم 577 00:40:11,995 --> 00:40:14,330 داره چیکار می‌کنه این؟ 578 00:40:14,331 --> 00:40:16,466 بعضی وقتا همینطوری از این‌کارا می‌کنه 579 00:40:16,467 --> 00:40:17,900 میگه برای ورزش‌‍ه 580 00:40:17,901 --> 00:40:20,203 ولی فقط می‌خواد که مورد توجه قرار بگیره 581 00:40:20,204 --> 00:40:21,624 نباید بهش توجهی کنی 582 00:40:23,640 --> 00:40:25,875 پس اونجا نشسته بودم، وانمود می‌کردم که تماشا نمی‌کنم 583 00:40:25,876 --> 00:40:30,413 و اونم اونجا بود، و وانمود می‌کرد که کسی تماشاش نمی‌کنه .مثل کاری که گاهی‌اوقات مردها و زن‌ها می‌کنن 584 00:40:30,414 --> 00:40:32,081 و اونم از اون مردهایی بود که 585 00:40:32,082 --> 00:40:34,350 ،می‌دونستی که نباید نگاهشون کنی .ولی به هر حال نگاه می‌کردی 586 00:40:35,486 --> 00:40:36,753 جیمی 587 00:40:36,754 --> 00:40:38,154 فلوتت رو آوردی 588 00:40:38,155 --> 00:40:39,755 گریس، برای جیمی یه لیوان آب‌جو بیار 589 00:40:49,767 --> 00:40:51,234 منم یه لیوان می‌خورم 590 00:40:51,235 --> 00:40:52,602 نمی‌دونستم خونِ میمون تو رگت داری 591 00:40:52,603 --> 00:40:53,870 داشتی مثلِ یه میمون بالا و پایین می‌پریدی 592 00:40:53,871 --> 00:40:56,539 ،آره خب، ماه درخشنده چو پنهان شود !شب‌پرّه بازیگرِ میدان شود 593 00:40:56,540 --> 00:40:58,207 نانسی همیشه عاشق جشن گرفتن‌‍ه 594 00:40:58,208 --> 00:41:00,777 مطمئنم که این پسر ولزی‌‍ه به‌زودی با این سوتِ حلبیش جیغ‌جیغ راه می‌ندازه 595 00:41:00,778 --> 00:41:03,312 دقیقاً همینطوره، و منم میرم .تا از شنیدنش لذت ببرم 596 00:41:03,313 --> 00:41:05,081 به‌نظر من که هیچ لذتی نداره 597 00:41:05,082 --> 00:41:06,682 .خب، پس هر طور خودت مایلی 598 00:41:09,153 --> 00:41:12,155 ،قبلاً که داشتیم حرف میزدیم .قصدی برای توهین بهت نداشتم 599 00:41:12,156 --> 00:41:15,057 انقدر اطراف مردهایی بودم که اخلاق و رفتار بدی داشتن 600 00:41:16,160 --> 00:41:17,593 که همه‌ش خودمُ یادم میره 601 00:41:18,695 --> 00:41:20,129 نمی‌دونم باید چطوری حرف بزنم 602 00:41:22,666 --> 00:41:25,006 ،فقط امیدوارم که منُ ببخشی و بتونیم با هم دوست باشیم 603 00:41:26,203 --> 00:41:28,271 مگه توی انجیل به بخشش دستور داده نشده؟ 604 00:41:41,151 --> 00:41:43,920 و اونجا نشسته بودیم، تو یه جور .هارمونی و هماهنگیِ خاصی 605 00:41:43,921 --> 00:41:47,523 شب‌هنگام انقدر زیبا بود که قلبم رو به درد می‌آورد 606 00:41:47,524 --> 00:41:49,704 مثل اوقاتی که نمی‌دونی آخر .خوشحالی یا ناراحت 607 00:41:52,095 --> 00:41:54,831 و فکر می‌کردم که اگه می‌تونستم یه آرزو بکنم 608 00:41:54,832 --> 00:41:56,466 این بود که هرگز چیزی تغییر نکنه 609 00:41:56,467 --> 00:41:58,234 و بتونیم برای همیشه همون‌طوری بمونیم 610 00:42:06,076 --> 00:42:07,977 ،ولی مگه این‌که خدا فرمان کنه 611 00:42:07,978 --> 00:42:09,145 .خورشید از حرکتش متوقف نمیشه 612 00:42:10,180 --> 00:42:11,647 و اون هم فقط یه بار این‌کارُ انجام داده 613 00:42:12,316 --> 00:42:13,449 و دوباره قرار نیست 614 00:42:13,450 --> 00:42:14,850 ،تا وقتی که آخرالزمان برسه .تکرارش کنه 615 00:42:28,932 --> 00:42:33,002 فکر می‌کردم، اگه می‌شد دو تا کرم شب‌تاب به‌جای ...گوشواره روی گوش‌هام داشتم 616 00:42:33,003 --> 00:42:35,471 دیگه باید برگردم خونه، پدرم سراغمُ می‌گیره 617 00:42:35,472 --> 00:42:37,707 دیگه اصلاً اهمیتی به .گوشواره‌های طلای نانسی نمی‌دادم 618 00:42:37,708 --> 00:42:40,176 گریس، مطمئن شو که همه‌ی .درها و پنجره‌ها رو می‌بندی 619 00:42:40,177 --> 00:42:42,879 و میشه امشب کنارم بخوابی؟ 620 00:42:42,880 --> 00:42:44,548 .وقتی کنیر خونه نیست، یکم می‌ترسم 621 00:42:58,524 --> 00:43:06,524 « AbG مترجـم: سـروش » 622 00:43:06,548 --> 00:43:11,548 «« تـک مـووی، سیـنـمای تـک »» WwW.TakMovie.Co 623 00:43:11,572 --> 00:43:16,572 « دانلود زیرنویس و نکات ریز مترجمی در کانال تلگرامیِ ما » ::. @AbG_Sub .:: 624 00:43:16,596 --> 00:43:20,596 « T.Me/Soroush_abg » «« Soroushabg@Yahoo.Com »» 625 00:43:20,620 --> 00:43:23,620 « ☺ .امیدوارم از تماشای این قسمت لذت برده‌باشید »