1 00:01:43,920 --> 00:01:49,729 ‫ترجمه از مصطفی و رضا ‫DeathStroke , ELSHEN 2 00:01:50,100 --> 00:01:55,100 فصل هفتم، قسمت ششم 3 00:02:00,100 --> 00:02:15,100 : زیـــرنـــویـس هماهنگ شــده با نسخه هـــای بـــلـوری .....:::::Hamid5251:::::..... 4 00:02:35,238 --> 00:02:36,772 ‫حالت خوبه؟ 5 00:02:37,571 --> 00:02:39,316 ‫تا حالا نیومده بودی شمال؟ 6 00:02:39,780 --> 00:02:41,458 ‫تا حالا برف ندیده بودم 7 00:02:41,579 --> 00:02:44,542 ‫قشنگه نه؟ ‫دوباره می‌تونم نفس بکشم 8 00:02:44,662 --> 00:02:46,954 ‫هوای جنوب بوی گوه سگ میده 9 00:02:47,074 --> 00:02:49,426 ‫- تو تاحالا توی جنوب نبودی ‫- توی وینترفیل بودم 10 00:02:49,546 --> 00:02:51,219 ‫اونکه شماله 11 00:02:51,988 --> 00:02:53,666 ‫چجوری اینجا زندگی می‌کنید؟ 12 00:02:54,113 --> 00:02:55,870 ‫چجوری تخماتون یخ نمی‌زنه؟ 13 00:02:55,988 --> 00:02:57,997 ‫باید مدام حرکت کنی، رازش همینه 14 00:02:58,121 --> 00:03:00,639 ‫راه رفتن خوبه. ‫جنگیدن بهتره 15 00:03:00,762 --> 00:03:02,408 ‫کردن حرف نداره 16 00:03:02,530 --> 00:03:05,349 ‫حتی یه زن هم 100 متری اینجا پیدا نمیشه 17 00:03:05,988 --> 00:03:08,705 ‫باید به چیزایی که داریم بسنده کنیم 18 00:03:13,988 --> 00:03:16,200 ‫این یکی انگار زیاد عقل نداره 19 00:03:17,136 --> 00:03:19,707 ‫- داووس میگه مبارز خوبیه ‫- خوبه 20 00:03:19,830 --> 00:03:22,336 ‫مبارز خوبی بودن، بهتر از عقل داشتنه 21 00:03:22,459 --> 00:03:25,684 ‫کسایی که عقل دارن ‫نمیان اینجا دنبال مُرده بگردن 22 00:03:26,979 --> 00:03:31,657 ‫پس این ملکه‌ی اژدها رو دیدی، آره؟ ‫خب؟ 23 00:03:31,780 --> 00:03:34,987 ‫فقط درصورتی در کنارمون می‌جنگه ‫که جلوش زانو بزنیم 24 00:03:35,111 --> 00:03:39,032 ‫تو زیاد با مردم آزاد وقت گذروندی. ‫حالا دیگه تحمل زانو زدن رو نداری 25 00:03:41,627 --> 00:03:45,533 ‫منس ریدر مرد خوبی بود. ‫مرد سر‌افزاری بود 26 00:03:46,030 --> 00:03:49,009 ‫پادشاه پشت دیوار و این حرفا 27 00:03:51,196 --> 00:03:55,077 ‫چند نفر از مردم ما به ‌خاطر غرورش کشته شدند؟ 28 00:04:07,571 --> 00:04:09,716 ‫هنوزم از دست ما دلخوری پسر؟ 29 00:04:10,350 --> 00:04:13,669 ‫- تو منو فروختی به یه ساحره ‫- یه کاهنه 30 00:04:14,014 --> 00:04:16,908 ‫اعتراف می‌کنم زیاد فرقی ندارن! 31 00:04:17,033 --> 00:04:18,669 ‫ما در جنگ بزرگی هستیم 32 00:04:18,794 --> 00:04:21,603 ‫- جنگ هزینه بره ‫- من می‌خواستم یکی از افراد شما باشم 33 00:04:21,909 --> 00:04:24,458 ‫من می‌خواستم عضو برادری بشم، ‫اما تو منو فروختی 34 00:04:24,863 --> 00:04:26,483 ‫مثل یه برده 35 00:04:27,110 --> 00:04:28,527 ‫می‌دونی چه بلایی سرم آورد؟ 36 00:04:28,652 --> 00:04:31,540 ‫منو چسبوند به تخت و لختم کرد... 37 00:04:31,664 --> 00:04:33,243 ‫به نظر من که حال داده 38 00:04:33,532 --> 00:04:34,645 ‫و زالو انداختم به جونم! 39 00:04:34,771 --> 00:04:37,276 ‫- خودشم لخت شد؟ ‫- به خونت نیاز داشت 40 00:04:37,401 --> 00:04:40,252 ‫- بله، ممنون، خودم می‌دونم ‫- می‌تونست بدتر بشه 41 00:04:40,377 --> 00:04:42,176 ‫می‌خواست منو بکشه 42 00:04:42,301 --> 00:04:45,905 ‫- و به مقصودش هم می‌رسید اگه به‌خاطر... ‫- اما نکشتت، مگه نه؟ 43 00:04:46,030 --> 00:04:47,491 ‫پس چرا اینقد غر غر می‌کنی؟ 44 00:04:47,780 --> 00:04:49,250 ‫غر غر نمی‌کنم 45 00:04:49,378 --> 00:04:53,179 ‫زبونت داره می‌چرخه و داری شکایت می‌کنی، ‫اینو میگن غر غر 46 00:04:54,691 --> 00:04:58,170 ‫اینو که می‌بینی 6 بار مُرده ‫اما می‌بینی که هیچی نمیگه 47 00:05:08,154 --> 00:05:09,590 ‫باریکلا پسر 48 00:05:14,030 --> 00:05:17,635 ‫دفعه‌ی اولی که رفتم شمال دیوار ‫پدرم همراهم بود 49 00:05:17,780 --> 00:05:19,289 ‫مرد خوبی بود 50 00:05:19,404 --> 00:05:21,263 ‫استحقاق پسر بهتری رو داشت 51 00:05:22,530 --> 00:05:24,450 ‫موقع مرگ، کنارش بودی؟ 52 00:05:24,571 --> 00:05:27,130 ‫زندانی وحشی‌ها بودم 53 00:05:27,655 --> 00:05:29,242 ‫اما انتقامش رو گرفتیم 54 00:05:30,082 --> 00:05:33,257 ‫می‌خوام بدونی که تک‌تک یاغی‌ها ‫به سزای اعمالشون رسیدند 55 00:05:34,080 --> 00:05:36,539 ‫راه بدتری واسه مرگش وجود نداشت 56 00:05:36,917 --> 00:05:41,024 ‫نگهبانان شب کل زندگیش بودند، ‫حاضر بود برای تک تک اون سرباز‌ها جون بده 57 00:05:41,321 --> 00:05:42,647 ‫اما اونا کشتنش 58 00:05:42,780 --> 00:05:45,221 ‫متنفرم از اینکه اینجوری مُرد 59 00:05:45,988 --> 00:05:48,346 ‫پدرم شرافتمندترین مردی بود که ‫توی عمرم دیدم 60 00:05:48,655 --> 00:05:51,133 ‫آدم خوبی بود، بی برو برگشت 61 00:05:51,446 --> 00:05:53,580 ‫اما توسط جلاد، سرش جدا شد 62 00:05:54,696 --> 00:05:58,673 ‫می‌دونی پدرت می‌خواست منو اعدام کنه 63 00:05:58,863 --> 00:06:00,307 ‫شنیدم 64 00:06:00,404 --> 00:06:02,564 ‫البته کارش درست بود 65 00:06:02,696 --> 00:06:05,065 ‫اما چیزی به دل نگرفتم 66 00:06:05,196 --> 00:06:07,326 ‫خوشحالم که دستش بهت نرسید 67 00:06:16,696 --> 00:06:18,070 ‫پدرت این شمشیر رو داد به من 68 00:06:18,446 --> 00:06:22,058 ‫خرس روی قبه با گرگ عوض کرد 69 00:06:25,655 --> 00:06:27,559 ‫اما هنوزم لانگ‌کلاوه 70 00:06:33,490 --> 00:06:37,826 ‫فرمانده مورمونت فکر می‌کرد دیگه به وستروس برنمی‌گردی 71 00:06:39,655 --> 00:06:41,250 ‫اما برگشتی 72 00:06:42,030 --> 00:06:45,199 ‫و چندین قرنه که متعلق به خونوادته 73 00:06:45,988 --> 00:06:48,350 ‫درست نیست که پیش من باشه 74 00:06:51,404 --> 00:06:52,769 ‫پدرم به تو هدیه داده 75 00:06:53,363 --> 00:06:55,634 ‫من پسرش نیستم 76 00:07:01,571 --> 00:07:04,199 ‫من مایه‌ی سرافکندی خاندانم هستم 77 00:07:05,404 --> 00:07:08,249 ‫قلب پدرم رو شکستم 78 00:07:10,238 --> 00:07:12,671 ‫من حق ندارم شمشیر پدرم رو دست بگیرم 79 00:07:14,905 --> 00:07:16,271 ‫مال توئه 80 00:07:16,571 --> 00:07:19,261 ‫امیدوارم به خوبی بهت خدمت کنه 81 00:07:20,072 --> 00:07:22,263 ‫و به فرزندانت هم همینطور 82 00:07:47,613 --> 00:07:49,916 ‫پدر قبلا ما رو از اینجا نگاه می‌کرد 83 00:07:50,446 --> 00:07:52,894 ‫حرفی نمی‌زد 84 00:07:53,229 --> 00:07:56,095 ‫شاید یادت نباشه، چون همیشه توی اتاق داشتی لباس می‌بافتی 85 00:07:57,655 --> 00:07:59,523 ‫یادمه 86 00:08:01,196 --> 00:08:04,461 ‫یه بار پسرا داشتند با سر رادریک ‫تیراندازی می‌کردند 87 00:08:05,488 --> 00:08:07,646 ‫من بعد از اونا اومدم پایین 88 00:08:07,780 --> 00:08:09,905 ‫و برن تیرکمونش رو جا گذاشته بود 89 00:08:10,030 --> 00:08:12,018 ‫همینجوری روی زمین 90 00:08:12,655 --> 00:08:15,033 ‫اگه سر رادریک میدید، حتما غل آویزش می‌کرد 91 00:08:17,530 --> 00:08:19,978 ‫یه تیر روی صفحه هدفگیری بود 92 00:08:20,613 --> 00:08:23,715 ‫و مثل حالا هیچکسی نبود 93 00:08:24,279 --> 00:08:26,540 ‫هیچکس جلوم رو نگرفت 94 00:08:27,712 --> 00:08:29,911 ‫واسه همین شروع کردم به تیراندازی 95 00:08:30,432 --> 00:08:35,406 ‫هربار شلیک می‌کردم باید می‌رفتم اونجا ‫تیرم رو برمی‌داشتم و دوباره تیراندازی می‌کردم 96 00:08:36,947 --> 00:08:38,742 ‫هدفگیریم خوب نبود 97 00:08:40,238 --> 00:08:42,458 ‫اما بلاخره تونستم بزنم وسط هدف 98 00:08:43,277 --> 00:08:46,691 ‫احتمالا بیستمین تیرم بود، یا پنجاهمین ‫درست خاطرم نیست 99 00:08:47,119 --> 00:08:48,889 ‫اما زدم وسط هدف 100 00:08:49,195 --> 00:08:51,249 ‫و این صدا رو شنیدم 101 00:08:52,511 --> 00:08:54,200 ‫بالا رو نگاه کردم 102 00:08:54,491 --> 00:08:57,666 ‫و پدر اینجا وایساده بود، ‫داشت بهم لبخند میزد 103 00:09:00,363 --> 00:09:02,897 ‫می‌دونستم کاری که کردم ‫خلاف قوانین بود 104 00:09:03,446 --> 00:09:06,829 ‫اما اون داشت لبخند میزد، ‫اونوقت فهمیدم کار من اشتباه نبوده 105 00:09:07,863 --> 00:09:09,446 ‫قوانین اشتباه بوده 106 00:09:11,030 --> 00:09:13,453 ‫داشتم کاری رو می‌کردم که قرار بود بکنم، ‫پدر هم می‌دونست 107 00:09:16,947 --> 00:09:18,819 ‫حالا اون مُرده 108 00:09:20,196 --> 00:09:21,875 ‫توسط لنیسترها کشته شده 109 00:09:22,446 --> 00:09:24,017 ‫با کمک تو 110 00:09:27,738 --> 00:09:29,255 ‫چی؟! 111 00:09:38,738 --> 00:09:40,523 ‫این دست‌خط خوشگل توئه 112 00:09:41,593 --> 00:09:44,734 ‫اون روزا کشیشه موردین بند انگشتام رو می‌شکست، ‫چون نمی‌تونستم به خوبی تو بنویسم 113 00:09:46,424 --> 00:09:47,593 ‫راب 114 00:09:47,970 --> 00:09:50,449 ‫امروز با قلبی سنگین برایت می‌نویسم 115 00:09:50,571 --> 00:09:52,612 ‫پادشاه رابرت عزیز ما فوت کرده است 116 00:09:52,737 --> 00:09:55,610 ‫- به‌خاطر زخم‌هایی که از... ‫- لازم نیست بخونیش 117 00:09:55,687 --> 00:09:57,851 ‫- یادمه ‫- پدر به خیانت محکوم شد 118 00:09:57,914 --> 00:10:00,500 ‫پدر با برادران رابرت توطئه کرد ‫تا جافری عزیز من را 119 00:10:00,805 --> 00:10:02,545 ‫از تخت برکنار کند 120 00:10:02,669 --> 00:10:06,355 ‫لنیسترها با من خوش برخورد بوده و ‫به من آسایش عطا کردند 121 00:10:06,480 --> 00:10:10,520 ‫به تو التماس می‌کنم به مقر فرمانروایی بیا، ‫سوگند وفاداری درمقابل پادشاه جافری یاد کن 122 00:10:10,644 --> 00:10:14,311 ‫و از نزاع بین دو خاندان بزرگ استارک و لنیستر جلوگیری کن 123 00:10:14,613 --> 00:10:16,818 ‫خواهر وفادارت، سانسا 124 00:10:17,877 --> 00:10:20,273 ‫- مجبورم کردند اینو بنویسم ‫- جدی؟ 125 00:10:20,404 --> 00:10:22,347 ‫با یه چاقو روی گردنت؟ 126 00:10:22,934 --> 00:10:25,753 ‫گذاشتنت روی یه تخته کشش و اونقدری کشیدنت ‫که استخونات شروع کردن به شکستن؟ 127 00:10:25,878 --> 00:10:28,165 ‫باید بدونی که چجوری بود. ‫من فقط یه بچه بودم 128 00:10:28,290 --> 00:10:29,179 ‫منم همینطور 129 00:10:29,304 --> 00:10:31,682 ‫اما من قبل از اینکه به خونوادم خیانت کنم، ‫می‌ذاشتم بکشنم 130 00:10:31,757 --> 00:10:34,699 ‫بهم گفتند این تنها راه واسه نجات پدره 131 00:10:34,824 --> 00:10:37,355 ‫تو هم اونقدری احمق بودی که باور کردی 132 00:10:38,840 --> 00:10:41,244 ‫یادمه وقتی پدر رو کشیدند 133 00:10:41,369 --> 00:10:43,721 ‫توی زبح‌گاه، تو کنار سرسی و جافری ‫روی سکو وایساده بودید 134 00:10:43,846 --> 00:10:47,918 ‫یادمه یه لباس خوشگل پوشیده بودی و ‫موهات رو هم قشنگ درست کرده بودی 135 00:10:49,787 --> 00:10:51,616 ‫- تو اونجا بودی ‫- آره، اونجا بودم 136 00:10:52,330 --> 00:10:54,302 ‫توی جمع نزدیک مجسمه‌ی بیلور وایساده بودم 137 00:10:55,878 --> 00:10:58,966 ‫اونوقت تو چیکار کردی؟ ‫دویدی اومدی نجاتش بدی؟ 138 00:10:59,520 --> 00:11:01,865 ‫با لنیسترها جنگیدی و پدر رو نجات دادی؟ 139 00:11:01,990 --> 00:11:03,384 ‫- می‌خواستم ‫- اما نکردی 140 00:11:03,509 --> 00:11:07,059 ‫- درست مثل من ‫- من بهش خیانت نکردم، به راب خیانت نکردم 141 00:11:07,184 --> 00:11:10,733 ‫به‌خاطر جافری عزیزم، به کل خونوادم ‫پشت نکردم 142 00:11:13,340 --> 00:11:16,397 ‫باید به پام بیفتی و ازم تشکر کنی 143 00:11:16,646 --> 00:11:19,776 ‫فقط به‌خاطر منه که دوباره توی وینترفل هستیم 144 00:11:19,901 --> 00:11:24,083 ‫تو پسش نگرفتی، جان پسش نگرفت، ‫جان جنگ توی حرامزاده‌ها شکست خورد 145 00:11:24,208 --> 00:11:27,980 ‫شوالیه‌های ویل مبارزه رو پیروز شدند ‫و اونا به‌خاطر من به شمال تاختند 146 00:11:28,106 --> 00:11:30,894 ‫اونوقت تو کجا بودی؟ ‫جهان‌گردی؟ 147 00:11:31,019 --> 00:11:33,444 ‫- داشتم آموزش می‌دیدم ‫- آموزش؟ 148 00:11:33,917 --> 00:11:38,132 ‫وقتی تو داشتی آموزش می‌دیدی، ‫من زجر‌هایی کشیدم که حتی تصور هم نمی‌کنی 149 00:11:39,048 --> 00:11:41,932 ‫من خبر نداشتم و ‫خوب می‌تونم تصور کنم 150 00:11:43,105 --> 00:11:45,733 ‫تو از چیزایی که من پشت سر گذاشتم ‫جون سالم بدر نمی‌بردی 151 00:11:46,905 --> 00:11:49,058 ‫تو که راست میگی 152 00:11:52,907 --> 00:11:55,155 ‫با اون نامه می‌خوای چیکار کنی؟ 153 00:11:56,170 --> 00:11:58,418 ‫هنوز نمی‌دونم 154 00:11:59,019 --> 00:12:01,774 ‫به کی نشونش دادی؟ ‫کجا پیداش کردی؟ 155 00:12:02,082 --> 00:12:03,881 ‫ترسیدی، مگه نه؟ 156 00:12:04,594 --> 00:12:08,206 ‫از چی ترسیدی؟ ‫تو که جرمی مرتکب نشدی 157 00:12:08,331 --> 00:12:10,548 ‫- کسی اعدامت نمی‌کنه آریا - 158 00:12:10,674 --> 00:12:12,114 ‫ترسیدی به جان نشونش بدم، و اون عصبانی بشه؟ 159 00:12:12,679 --> 00:12:14,769 ‫نه، جان اینجوری نیست 160 00:12:14,894 --> 00:12:17,684 ‫اون درک می‌کنه که تو فقط ‫یه دختر بچه‌ی ترسیده بودی 161 00:12:17,809 --> 00:12:19,711 ‫تنها پیش لنیسترهای شرور 162 00:12:20,098 --> 00:12:24,216 ‫می‌دونی اگه سرسی دعوا کردن ما رو می‌دید ‫چقد خوشحال میشد؟ 163 00:12:24,628 --> 00:12:27,458 ‫دقیقا همون چیزیه که می‌خواد ‫همیشه می‌خواسته 164 00:12:27,583 --> 00:12:29,792 ‫می‌ترسی که لردهای شمال بخونن 165 00:12:32,236 --> 00:12:35,777 ‫اگه بفهمن که از طرف سرسی کار می‌دادی، ‫دیگه به چشم بانو سانسا بهت نگاه نمی‌کنن 166 00:12:36,780 --> 00:12:38,667 ‫اگه لیانا مورمونت کوچولو بود چه فکری می‌کرد؟ 167 00:12:39,780 --> 00:12:42,240 ‫وقتی که اینو نوشتی ‫اون ازت خیلی کوچیکتر بود 168 00:12:42,947 --> 00:12:45,543 ‫می‌خوای بگی فقط یه بچه بودی؟ 169 00:12:48,154 --> 00:12:49,242 ‫عصبانی شدی 170 00:12:50,030 --> 00:12:53,116 ‫عصبانیت منجر میشه ‫دست به کارای ناخوش‌آیندی بزنی 171 00:12:53,238 --> 00:12:55,511 ‫بعضی وقتا ترس باعث میشه ‫دست به کارای ناخوش‌آیندی بزنی 172 00:12:57,863 --> 00:12:59,389 ‫عصبانیت مناسب‌تره 173 00:13:30,571 --> 00:13:32,534 ‫تو کسی هستی که بهش میگن سگ 174 00:13:32,655 --> 00:13:34,001 ‫گمشو 175 00:13:34,488 --> 00:13:36,152 ‫شنیدم که خیلی بدجنس بودی 176 00:13:36,279 --> 00:13:38,556 ‫بدجنس بدنیا اومدی یا فقط ‫از وحشی‌ها بدت میاد؟ 177 00:13:38,696 --> 00:13:40,639 ‫وحشی‌ها به تخم چپم هم نیستند 178 00:13:41,072 --> 00:13:42,602 ‫اما از مو قرمزا متنفرم 179 00:13:42,780 --> 00:13:44,170 ‫مو قرمزا خوشگلن 180 00:13:45,086 --> 00:13:46,881 ‫توسط آتش بوسیده شدند 181 00:13:47,116 --> 00:13:48,168 ‫مثل تو 182 00:13:48,238 --> 00:13:50,269 ‫انگشتت رو سمت من نیار بالا 183 00:13:55,404 --> 00:13:58,529 ‫وقتی که بچه بودی، افتادی تو آتیش؟ 184 00:13:58,530 --> 00:14:00,278 ‫نیفتادم، هلم دادن 185 00:14:00,279 --> 00:14:02,195 ‫از اون موقع بدجنس شدی 186 00:14:02,196 --> 00:14:03,821 ‫گمشو 187 00:14:03,822 --> 00:14:05,779 ‫به نظر من که زیاد بدجنس نیستی 188 00:14:05,780 --> 00:14:07,321 ‫چشمای غمگینی داری 189 00:14:08,613 --> 00:14:10,320 ‫می‌خوای دولمو بخوری، مگه نه؟ 190 00:14:10,321 --> 00:14:13,029 ‫- دول؟ ‫- کیر 191 00:14:13,030 --> 00:14:15,029 ‫آهان دول 192 00:14:15,030 --> 00:14:16,320 ‫خوشم اومد 193 00:14:16,321 --> 00:14:18,362 ‫مطمئنم همینطوره 194 00:14:18,363 --> 00:14:20,987 ‫نع، من کس می‌خورم 195 00:14:20,988 --> 00:14:23,571 ‫یه خوشگله تو وینترفیل منتظرمه 196 00:14:23,988 --> 00:14:25,712 ‫البته اگه برگردم 197 00:14:25,835 --> 00:14:27,044 ‫موهای طلایی 198 00:14:27,167 --> 00:14:28,604 ‫چشمای آبی 199 00:14:28,863 --> 00:14:30,773 ‫بلندترین زنی که تا حالا دیدم 200 00:14:31,072 --> 00:14:32,877 ‫به بلندی خودت 201 00:14:34,238 --> 00:14:35,633 ‫برین از تارت؟ 202 00:14:35,753 --> 00:14:39,076 ‫- می‌شناسیش؟ ‫- زنت برین از تارت بی‌صاحابه؟ 203 00:14:39,196 --> 00:14:41,162 ‫البته هنوز که زنم نشده 204 00:14:41,406 --> 00:14:43,460 ‫اما دیدم چجوری نگام می‌کنه 205 00:14:43,589 --> 00:14:44,856 ‫چجوری نگات می‌کنه؟ 206 00:14:45,196 --> 00:14:47,522 ‫انگار می‌خواد تیکه پارت کنه و ‫جیگرت رو بخوره؟ 207 00:14:47,655 --> 00:14:49,275 ‫انگار خوب می‌شناسیش 208 00:14:49,404 --> 00:14:50,727 ‫دیدمش 209 00:14:50,863 --> 00:14:52,902 ‫می‌خوام باهاش بچه‌دار بشم 210 00:14:53,029 --> 00:14:54,162 ‫درموردشون فکر کن 211 00:14:54,289 --> 00:14:56,098 ‫هیولاهای بزرگ و باشکوهی میشن 212 00:14:56,224 --> 00:14:57,831 ‫می‌تونن دنیا رو فتح کنن 213 00:14:57,957 --> 00:15:00,604 ‫چجوری یه دیوونه‌ی بیشرف مثل تو ‫این همه عمر می‌کنه؟ 214 00:15:01,154 --> 00:15:02,901 ‫توی کشتن بقیه واردم 215 00:15:06,071 --> 00:15:08,500 ‫- تو زیاد شبیه‌ش نیستی ‫- کی هست؟ 216 00:15:08,905 --> 00:15:10,141 ‫پدرت 217 00:15:10,947 --> 00:15:12,461 ‫فکر می‌کنم به مادرت رفتی 218 00:15:13,030 --> 00:15:14,442 ‫پدرم رو می‌شناختی؟ 219 00:15:15,404 --> 00:15:16,536 ‫معلومه 220 00:15:17,196 --> 00:15:18,428 ‫وقتی که مشاور پادشاه بود 221 00:15:18,780 --> 00:15:20,470 ‫منو می‌فرستاد که واسه کوه شکار کنم 222 00:15:20,889 --> 00:15:23,369 ‫دوست‌های وحشیت بهم گفتن که زن قرمزپوش ‫تو رو زنده کرده 223 00:15:24,603 --> 00:15:26,453 ‫توروس منو تا حالا 224 00:15:26,898 --> 00:15:28,118 ‫6 بار زنده کرده 225 00:15:29,072 --> 00:15:31,291 ‫هر دومون به یه نفر خدمت می‌کنیم 226 00:15:32,154 --> 00:15:33,746 ‫من به مردم شمال خدمت می‌کنم 227 00:15:34,072 --> 00:15:35,998 ‫مردم شمال که از بستر مرگ بلندت نکردن 228 00:15:36,113 --> 00:15:37,834 ‫خداوند نور هیچوقت با من حرف نمی‌زنه 229 00:15:38,349 --> 00:15:40,877 ‫من چیزی درموردش نمی‌دونم، ‫نمی‌دونم از من چی می‌خواد 230 00:15:41,004 --> 00:15:42,265 می‌خواد زنده باشی 231 00:15:43,075 --> 00:15:45,742 ‫- چرا؟ ‫- نمی‌دونم 232 00:15:47,124 --> 00:15:49,518 ‫همه همینو بلدن بگن. ‫نمی‌دونم! 233 00:15:50,563 --> 00:15:53,841 ‫پس خدمت به خدایی که کسی نمی‌دونه ‫هدفش چیه، چه فایده‌ای داره؟ 234 00:15:54,521 --> 00:15:56,705 ‫منم همیشه به همین فکر می‌کنم 235 00:15:57,331 --> 00:15:59,698 ‫فکر نمی‌کنم در جایگاه ما باشه که بفهمیم 236 00:16:00,457 --> 00:16:01,771 ‫به جز یه چیز 237 00:16:02,368 --> 00:16:03,605 ‫ما سربازیم 238 00:16:04,100 --> 00:16:06,077 ‫باید بدونیم که برای چی می‌جنگیم 239 00:16:07,160 --> 00:16:11,402 ‫من نمی‌جنگم تا یه زن یا مردی که بزور می‌شناسمش ‫روی تختی ساخته از شمشیر بشینه 240 00:16:12,696 --> 00:16:14,373 ‫پس برای چی می‌جنگی؟ 241 00:16:15,113 --> 00:16:16,161 ‫حیات 242 00:16:17,780 --> 00:16:19,320 ‫مرگ دشمن ماست 243 00:16:19,919 --> 00:16:21,419 ‫اولین دشمن ما 244 00:16:21,545 --> 00:16:22,886 ‫و آخرین 245 00:16:24,738 --> 00:16:26,337 ‫اما همه‌ی ما می‌میریم 246 00:16:27,822 --> 00:16:29,423 ‫دشمن ما همیشه پیروز میشه 247 00:16:30,154 --> 00:16:31,636 ‫با این حال باید بجنگیم 248 00:16:32,404 --> 00:16:33,630 ‫فقط اینو می‌دونم 249 00:16:34,586 --> 00:16:36,950 ‫اینجا زیاد با لذت نمی‌جنگیم 250 00:16:37,990 --> 00:16:39,642 ‫اما می‌تونیم حیات رو حفظ کنیم 251 00:16:40,391 --> 00:16:43,001 ‫می‌تونیم از کسایی دفاع کنیم ‫که توانایی دفاع از خودشون رو ندارند 252 00:16:46,209 --> 00:16:48,895 ‫من سپری هستم که قلمرو انسان رو ‫حفاظت می‌کنه 253 00:16:49,238 --> 00:16:51,859 ‫شاید لازم نیست بیشتر از این بدونیم 254 00:16:52,905 --> 00:16:54,295 ‫شاید همین کافی باشه 255 00:16:55,113 --> 00:16:56,188 ‫بله 256 00:16:58,072 --> 00:16:59,608 ‫شاید کافی باشه 257 00:17:07,613 --> 00:17:09,603 ‫من در آتش اینو دیدم 258 00:17:11,363 --> 00:17:13,051 ‫کوهی شبیه به نوک پیکان 259 00:17:15,321 --> 00:17:16,425 ‫مطمئنی؟ 260 00:17:19,780 --> 00:17:21,592 ‫داریم نزدیک میشیم 261 00:17:29,196 --> 00:17:30,591 ‫می‌دونی از چیت خوشم میاد؟ 262 00:17:32,901 --> 00:17:35,211 ‫- به هیچ وجه! ‫- تو یه قهرمان نیستی 263 00:17:35,926 --> 00:17:36,986 ‫عجب 264 00:17:38,156 --> 00:17:40,134 ‫من هر از گاهی قهرمان بازی درآوردم 265 00:17:40,492 --> 00:17:43,015 ‫من زمانی دروازه‌ی گلی مقر فرمانروایی ‫رو در هم شکستم 266 00:17:43,138 --> 00:17:44,771 ‫نمی‌خوام قهرمان باشی 267 00:17:45,052 --> 00:17:47,490 ‫قهرمان‌ها کارهای احمقانه می‌کنن و می‌میرن 268 00:17:48,258 --> 00:17:51,028 ‫دروگو، جورا، داریو ‫حتی این... 269 00:17:52,273 --> 00:17:53,421 ‫جان اسنو 270 00:17:54,238 --> 00:17:56,375 ‫همشون می‌خوان از همدیگه سر باشن 271 00:17:56,905 --> 00:17:58,819 ‫می‌تونی احمقانه‌ترین کار شجاعانه رو انجام بدی... 272 00:17:59,072 --> 00:18:01,158 ‫جالبه، این قهرمان‌هایی که اسم بردی... 273 00:18:01,418 --> 00:18:02,859 ‫دروگو، جورا 274 00:18:02,988 --> 00:18:04,675 ‫داریوس، حتی این... 275 00:18:05,294 --> 00:18:06,533 ‫جان اسنو 276 00:18:07,196 --> 00:18:08,799 ‫همشون عاشق تو شدند 277 00:18:09,121 --> 00:18:10,353 ‫جان اسنو عاشق من نیست 278 00:18:10,481 --> 00:18:11,758 ‫شرمنده، اشتباه از من بود 279 00:18:12,156 --> 00:18:16,200 ‫فکر می‌کنم اینقد بهت زل می‌زنه به‌خاطر اینکه که ‫امیدواره سپاهتون رو متحد کنید 280 00:18:20,404 --> 00:18:21,645 ‫اون واسه من زیادی کمه 281 00:18:22,863 --> 00:18:24,539 ‫من نمی‌خواستم... 282 00:18:24,696 --> 00:18:27,058 ‫اشکالی نداره، اصلاً برنخورد 283 00:18:27,863 --> 00:18:29,160 ‫می‌دونم که شجاعی 284 00:18:30,670 --> 00:18:32,446 ‫من یه ترسو رو به عنوان مشاور ‫انتخاب نمی‌کردم 285 00:18:37,319 --> 00:18:38,351 ‫خب... 286 00:18:39,298 --> 00:18:41,997 ‫اگه همه‌چی خوب پیش بره ‫بلاخره می‌تونم خواهرت رو ببینم 287 00:18:44,329 --> 00:18:45,845 ‫از تموم چیزایی که درموردش برام گفتی 288 00:18:45,970 --> 00:18:47,593 ‫ترجیح میده منو بکشه، تا اینکه مذاکره کنه 289 00:18:48,107 --> 00:18:49,140 ‫نه 290 00:18:49,627 --> 00:18:52,813 ‫اول به طرز فجیعی شکنجه‌ت می‌کنه ‫بعد می‌کشتت 291 00:18:54,355 --> 00:18:56,834 ‫هیچکس کمتر از من به خواهرم اعتماد نداره. باور کن 292 00:18:57,988 --> 00:18:59,395 ‫اما اگه من به پایتخت برم 293 00:18:59,719 --> 00:19:01,320 ‫با دو ارتش میریم 294 00:19:01,444 --> 00:19:02,611 ‫با سه اژدها میریم 295 00:19:02,736 --> 00:19:03,941 ‫و اگه کسی بهت دست زد 296 00:19:04,066 --> 00:19:06,140 ‫مقر فرمانروایی با خاک یکسان میشه 297 00:19:06,171 --> 00:19:08,280 ‫و حالا سرسی داره فکر می‌کنه ‫چجوری برامون تله بذاره 298 00:19:08,404 --> 00:19:09,849 ‫بایدم همینطور باشه 299 00:19:09,988 --> 00:19:12,160 ‫و به این فکر می‌کنه که ‫تو چه تله‌ای براش می‌ذاری 300 00:19:12,279 --> 00:19:13,737 ‫باید اینکارو بکنیم؟ 301 00:19:13,738 --> 00:19:15,905 ‫تله بذاریم؟ 302 00:19:17,293 --> 00:19:20,415 ‫اگه بخوایم یه دنیای جدید و بهتر بسازیم 303 00:19:20,976 --> 00:19:24,058 ‫فکر نکنم حقه و قتل عام ‫راه خوبی واسه شروعش باشه 304 00:19:24,186 --> 00:19:26,409 ‫تاحالا سابقه داشته بدون فریب و قتل عام در جنگی پیروز شد؟ 305 00:19:28,545 --> 00:19:32,307 ‫بله، اگه بخواید تخت پادشاهی رو فتح کنید، ‫باید بیرحم باشید 306 00:19:32,694 --> 00:19:34,734 ‫باید درجه‌ای از ترس رو القا کنید 307 00:19:34,863 --> 00:19:36,999 ‫اما ترس تنها چیزیه که سرسی داره 308 00:19:37,238 --> 00:19:39,432 ‫این تنها چیزی که پدرم و جافری داشتن 309 00:19:40,072 --> 00:19:41,863 ‫این باعث میشه قدرتشون شکننده باشه 310 00:19:41,988 --> 00:19:44,450 ‫چون همه‌ی زیردستانش آرزوی مرگش رو دارن 311 00:19:45,780 --> 00:19:48,081 ‫ایگون تارگرین ترس زیادی داشت 312 00:19:48,321 --> 00:19:49,371 ‫درسته 313 00:19:49,988 --> 00:19:52,287 ‫ولی شما درمورد شکستن چرخ‌ها برام گرفتین 314 00:19:52,613 --> 00:19:53,745 ‫ایگون این چرخ رو ساخت 315 00:19:54,941 --> 00:19:56,404 ‫اگه می‌خواید همچین ملکه‌ای بشید 316 00:19:56,526 --> 00:19:58,821 ‫اونوقت با ستمگران قبل خودتون ‫چه فرقی دارید؟ 317 00:19:59,105 --> 00:20:01,228 ‫پس به لونه‌ی شیر میریم؟ 318 00:20:02,297 --> 00:20:04,942 ‫برادرم بهم قول داد که نیروهای لنیستر رو کنترل کنه 319 00:20:05,065 --> 00:20:08,339 ‫ببخشید، اما قول لنیسترها برام مهم نیستن 320 00:20:09,446 --> 00:20:10,608 ‫به جز قول خودت 321 00:20:10,738 --> 00:20:12,561 ‫و من بهش قول دادم که 322 00:20:12,863 --> 00:20:15,488 ‫نذارم کار عجولانه‌ای بکنید 323 00:20:16,822 --> 00:20:18,005 ‫عجولانه؟ 324 00:20:21,738 --> 00:20:23,589 ‫این مذاکره‌ی سختی خواهد بود 325 00:20:24,446 --> 00:20:27,234 ‫با کسایی جلسه می‌ذاریم که ‫می‌خوان سر هردومون رو ببرن 326 00:20:27,988 --> 00:20:29,992 ‫خواهرم احتمالاً حرفی میزنه که تحریکتون کنه 327 00:20:30,108 --> 00:20:31,076 ‫خب؟ 328 00:20:31,726 --> 00:20:34,247 ‫و خوب می‌دونم که شما گهگاهی ‫کنترلتون رو از دست میدین 329 00:20:35,196 --> 00:20:38,801 ‫- همونطور که همه‌ی رهبران بزرگمون... ‫- کی کنترلم رو از دست دادم؟ 330 00:20:38,947 --> 00:20:41,487 ‫مثلاً سوزوندن تارلی‌ها 331 00:20:41,488 --> 00:20:43,029 ‫اون کار عجولانه نبود 332 00:20:43,030 --> 00:20:45,862 ‫ضروری بود 333 00:20:45,863 --> 00:20:47,779 ‫- شاید ‫- شاید؟ 334 00:20:48,875 --> 00:20:51,048 ‫شاید لازم بود پدر بمیره، ‫ولی پسر نه 335 00:20:51,476 --> 00:20:55,595 ‫شاید لازم بود هر دو شون تو یه سلول سرد ‫انداخته بشن تا در تنهایی به کارشون فکر کنن 336 00:20:56,398 --> 00:20:58,532 ‫وقتی برای بحث درمورد احتمالش 337 00:20:58,654 --> 00:21:00,479 ‫قبل از اینکه به احتمالاتشون پایان بدی نداشتیم 338 00:21:00,600 --> 00:21:04,319 ‫ببخشید، ولی کم کم دارم به این نتیجه میرسم که ‫داری توی این بحث از خونواده‌ات طرفداری می‌کنی 339 00:21:04,363 --> 00:21:06,195 ‫درسته، طرفشون رو می‌گیرم 340 00:21:06,196 --> 00:21:07,904 ‫باید طرف دشمن رو بگیری 341 00:21:07,905 --> 00:21:09,479 ‫باید مثل اونا به موضوع نگاه کنی 342 00:21:09,545 --> 00:21:11,384 ‫اگه بخوای اعمالشون رو پیشبینی کنی 343 00:21:11,863 --> 00:21:13,904 ‫و واکنشی پرتأثیر بهشون بدی و شکستشون بدی... 344 00:21:13,905 --> 00:21:17,237 ‫باید مثل اونا به موضوع نگاه کنی 345 00:21:17,238 --> 00:21:19,570 ‫ازت می‌خوام زیاد از این منظر نگاه کنی 346 00:21:19,571 --> 00:21:20,789 ‫چون به تو و دنیایی که 347 00:21:20,798 --> 00:21:23,030 ‫می‌خوای بسازی، ایمان دارم 348 00:21:23,072 --> 00:21:25,737 ‫اما دنیایی که می‌خوای بسازی 349 00:21:25,738 --> 00:21:30,378 ‫یه شبه ساخته نمیشه. ‫شاید حتی نه در یک طول عمر 350 00:21:30,446 --> 00:21:33,278 ‫چطوری سختی در دیدگاهت رو تضمین کنیم؟ 351 00:21:33,279 --> 00:21:36,238 ‫بعد از اینکه چرخ رو شکستی، ‫چطوری تضمین می‌کنی که شکسته باقی بمونه؟ 352 00:21:38,594 --> 00:21:41,619 ‫می‌خوای بدونی چه کسی بعد از مرگم ‫روی تخت آهنین می‌شینه؟ 353 00:21:44,947 --> 00:21:46,282 ‫خودت میگی که نمی‌تونی بچه دار بشی 354 00:21:46,863 --> 00:21:49,416 ‫اما راه‌های دیگه‌ای هم برای ‫انتخاب جانشین هست 355 00:21:50,154 --> 00:21:51,922 ‫نگهبان شب یه متد داره 356 00:21:52,327 --> 00:21:53,420 ‫مردم زاده‌ی آهن 357 00:21:53,545 --> 00:21:54,758 ‫با وجود نقص‌هاشون... 358 00:21:54,883 --> 00:21:57,306 ‫بعد از رسیدن به تاج پادشاهی ‫درمورد جانشین صحبت می‌کنیم 359 00:21:57,431 --> 00:22:01,299 ‫علیا حضرت، توی جنگ در دروازه‌ی نبرد دریای سیاه ‫صدها تیر دیدم که به طرفت پرواز می‌کردن 360 00:22:01,424 --> 00:22:03,554 ‫و صدها تیر دیدم که بهت نخوردن 361 00:22:03,679 --> 00:22:06,061 ‫اما یکیشون ممکن بود به قلبت بخوره و پایان بده به... 362 00:22:06,097 --> 00:22:08,645 ‫خیلی درمورد مرگم فکر می‌کنی، نه؟ 363 00:22:09,289 --> 00:22:12,251 ‫این یکی از مواردیه که در مقر فرمانروایی ‫با برادرت درموردش حرف زدی؟ 364 00:22:12,376 --> 00:22:14,590 ‫می‌خوام مدت زیادی بهتون خدمت کنم 365 00:22:14,694 --> 00:22:16,531 ‫شاید اگه برای یه مدت کوتاه برنامه می‌ریختی 366 00:22:16,592 --> 00:22:18,481 ‫دورن و های گاردن رو از دست نمی‌دادیم 367 00:22:21,674 --> 00:22:23,871 ‫بعد از رسیدن به تاج 368 00:22:24,119 --> 00:22:25,808 ‫درمورد جانشین صحبت می‌کنیم 369 00:23:14,623 --> 00:23:15,708 ‫آماده باشین 370 00:23:17,254 --> 00:23:18,631 ‫عوضی‌ها 371 00:23:26,530 --> 00:23:28,346 خرس‌ها چشمای آبی دارن؟ 372 00:25:33,696 --> 00:25:35,524 ‫باید برش گردونیم به ایست واچ 373 00:25:37,696 --> 00:25:38,981 ‫شرابم 374 00:25:58,154 --> 00:25:59,391 ‫یالا 375 00:26:15,988 --> 00:26:17,237 ‫حالت خوبه؟ 376 00:26:17,238 --> 00:26:19,697 ‫یه خرس مرده گازم گرفت 377 00:26:20,769 --> 00:26:21,792 ‫درسته 378 00:26:22,221 --> 00:26:23,368 ‫گازت گرفت 379 00:26:25,613 --> 00:26:27,254 ‫چه دوران پیری جالبی 380 00:26:29,446 --> 00:26:30,468 ‫خیلی خب 381 00:26:59,113 --> 00:27:01,655 ‫- از کجا آوردیش؟ ‫- نمی‌دونم 382 00:27:02,304 --> 00:27:04,751 ‫به نظر به درد بخوره 383 00:27:07,124 --> 00:27:08,178 ‫نگرانید؟ 384 00:27:08,203 --> 00:27:13,470 داریم از 20 هزار نفر می‌خوایم در بدترین زمستونی که تاحالا دیدن، همراه ما بجنگن 385 00:27:13,747 --> 00:27:16,955 ‫آب و هوا کمترین مشکلشونه 386 00:27:16,956 --> 00:27:19,932 ‫بیشترشون خوشحال میشن ‫یه بهونه‌ی خوب پیدا کنن که برن خونه‌شون 387 00:27:19,933 --> 00:27:23,435 ‫- به وفاداریشون شک دارین؟ ‫- وفاداریشون به جانه 388 00:27:23,436 --> 00:27:25,887 ‫جان هم اینجا نیست. ‫ماه‌هاست ازش خبری نیست 389 00:27:25,888 --> 00:27:28,160 ‫شما بانوی وینترفل هستین 390 00:27:28,161 --> 00:27:31,286 ‫پادشاه شما رو در غیاب خودش ‫برای فرمانروایی انتخاب کرده 391 00:27:32,196 --> 00:27:33,861 ‫و فرمانرواییتون... 392 00:27:33,988 --> 00:27:35,513 ‫خردمندانه 393 00:27:36,028 --> 00:27:37,129 ‫و مناسبه 394 00:27:37,178 --> 00:27:40,417 ‫اونا اینو میگن و بهتون احترام می‌ذارن 395 00:27:40,472 --> 00:27:42,254 ‫حتی بعضی‌ها شما رو ترجیح میدن 396 00:27:42,255 --> 00:27:45,251 ‫بله، اونا زمانی که وقت بازپس گیری وینترفل بود بهش پشت کردن 397 00:27:45,276 --> 00:27:48,355 بعدش پادشاه صداش زدن و دوباره می‌خوان بهش پشت کنن 398 00:27:48,356 --> 00:27:50,946 ‫خودت چقدر به همچین افرادی می‌تونی اعتماد کنی؟ 399 00:27:50,971 --> 00:27:52,695 وفاداری‌ای ندارن 400 00:27:52,696 --> 00:27:54,838 ‫اگه بفهمن که من اون نامه رو نوشتم... 401 00:27:55,153 --> 00:27:58,443 ‫زنی که نه تنها یکی، بلکه با دو تا ‫از دشمن‌های خاندانش ازدواج کرده... 402 00:27:59,906 --> 00:28:02,612 ‫تا وقتی که جان برگرده، هیچ ارتشی براش نمی‌مونه 403 00:28:02,738 --> 00:28:04,118 ‫آریا مثل اونا نیست 404 00:28:06,947 --> 00:28:08,193 ‫اون خواهرتونه 405 00:28:09,064 --> 00:28:11,592 ‫شاید باهم اختلافاتی داشته باشد، ‫ولی هیچوقت حاضر نیست به خونواده‌تون خیانت کنه 406 00:28:12,404 --> 00:28:14,498 ‫اگه فکر می‌کرد به جان خیانت می‌کنم، ‫حتماً این کارو می‌کرد 407 00:28:15,154 --> 00:28:16,900 ‫اون اینطوری فکر می‌کنه؟ 408 00:28:17,072 --> 00:28:18,345 ‫نمی‌دونم چی فکر می‌کنه 409 00:28:18,988 --> 00:28:20,397 ‫دیگه نمی‌شناسمش 410 00:28:23,321 --> 00:28:24,771 ‫شاید بانو برین بتونه کمک کنه 411 00:28:28,321 --> 00:28:31,602 ‫اون عهد کرده از هر دو دختر کتلین استارک ‫محافظت کنه 412 00:28:32,321 --> 00:28:33,478 ‫مگه نه؟ 413 00:28:35,154 --> 00:28:36,498 ‫درسته 414 00:28:41,103 --> 00:28:44,540 ‫و اگه یکیشون قصد داشته باشه ‫به اون یکی صدمه‌ای بزنه 415 00:28:44,986 --> 00:28:47,092 ‫مگه نباید مداخله کنه؟ 416 00:28:50,049 --> 00:28:51,341 ‫حتماً مداخله می‌کنه 417 00:29:04,396 --> 00:29:06,612 ‫همیشه یه چیزو می‌خواستم بفهمم 418 00:29:06,858 --> 00:29:08,008 ‫بگو 419 00:29:08,132 --> 00:29:11,420 ‫توی حمله‌ی پایک که از سوراخ وارد قلعه شدین ‫چقدر مست بودی؟ 420 00:29:11,949 --> 00:29:15,684 ‫راستش رو بخوای، حمله از سوراخش رو یادم نیست 421 00:29:17,975 --> 00:29:20,392 ‫بچه‌ها صبح روز بعدش برام تعریف کردن 422 00:29:21,571 --> 00:29:23,802 ‫یه جنگ خیلی خوب 423 00:29:23,947 --> 00:29:25,263 ‫خیلی خب 424 00:29:26,238 --> 00:29:27,909 ‫جنگ درست و حسابی‌ای بود 425 00:29:28,211 --> 00:29:31,130 ‫زاده‌ی آهن فکر می‌کرد تو یه جور خدایی 426 00:29:31,468 --> 00:29:34,388 ‫با شمشیر آتشینت می‌جنگیدی 427 00:29:35,637 --> 00:29:38,115 ‫فکر می‌کردم تو شجاع‌ترین کسی هستی که تاحالا دیدم 428 00:29:39,387 --> 00:29:40,970 ‫مست‌ترین 429 00:30:22,149 --> 00:30:23,192 ‫بقیه‌شون کجان؟ 430 00:30:23,313 --> 00:30:25,445 ‫اگه بیشتر منتظر بمونیم، می‌فهمیم 431 00:32:56,033 --> 00:32:57,253 ‫برگرد به ایست واچ 432 00:32:57,378 --> 00:32:59,563 ‫یه زاغ برای دنریس بفرست، ‫بهش بگو چی شده 433 00:32:59,688 --> 00:33:01,509 ‫- تنهاتون نمی‌ذارم ‫- تو سرعتت از همه بیشتره 434 00:33:01,634 --> 00:33:02,690 ‫برو! زود! 435 00:33:04,452 --> 00:33:06,307 ‫بدون پتک سرعتت بیشتره. ‫اونو بده به من 436 00:33:06,822 --> 00:33:07,876 ‫بدش بهم! 437 00:33:26,656 --> 00:33:27,941 ‫وایسید! 438 00:33:45,947 --> 00:33:47,022 ‫برید! 439 00:36:34,655 --> 00:36:36,960 ‫چی شد؟ 440 00:36:36,988 --> 00:36:38,470 ‫بقیه کجان؟ 441 00:36:38,488 --> 00:36:41,667 ‫زاغ... ‫باید زاغ رو بفرستیم 442 00:36:41,696 --> 00:36:43,795 ‫استاد رو بیارین. همین الان 443 00:37:24,947 --> 00:37:27,004 ‫توروس 444 00:37:29,738 --> 00:37:31,826 ‫توروس 445 00:37:49,084 --> 00:37:52,638 ‫این یکی از بهترین راه‌های مرگه 446 00:38:04,983 --> 00:38:07,073 ‫خداوند نور... 447 00:38:07,099 --> 00:38:09,503 ‫راه رو به ما نشان بده 448 00:38:09,528 --> 00:38:13,188 ‫در تاریکی‌های ما به ما بشتاب و بندگانت را به روشنایی هدایت فرما 449 00:38:19,172 --> 00:38:21,263 ‫باید جسدش رو بسوزونیم 450 00:38:24,083 --> 00:38:25,919 ما هم به زودی میمیریم 451 00:38:26,541 --> 00:38:30,409 ‫مگه اینکه این خداوند نور اونقدر مهربون باشه که ‫برامون کمی آتش بفرسته 452 00:38:39,321 --> 00:38:41,792 ‫خداوند نور... 453 00:38:41,822 --> 00:38:44,456 ‫در تاریکی‌های ما به ما بشتاب 454 00:38:44,488 --> 00:38:47,538 ‫چرا که شب تاریک است و پر از وحشت 455 00:39:11,113 --> 00:39:13,463 همه به زودی یخ می‌زنیم 456 00:39:14,196 --> 00:39:16,285 آب هم همینطور 457 00:39:19,863 --> 00:39:23,472 ‫وقتی وایت واکرو کشتی 458 00:39:23,498 --> 00:39:26,670 ‫تقریباً همه‌ی مرده‌ها هم مردن 459 00:39:26,696 --> 00:39:28,670 چرا؟ 460 00:39:29,064 --> 00:39:31,532 ‫شاید اون کسی بود که اونا رو تبدیل کرده 461 00:39:32,444 --> 00:39:34,417 ‫می‌تونیم بریم سراغ واکرها 462 00:39:34,639 --> 00:39:37,205 ‫- شاید در برابرشون شانسی داشته باشیم ‫- نه 463 00:39:38,314 --> 00:39:40,879 ‫باید اونو با خودمون برگردونیم 464 00:39:44,752 --> 00:39:46,923 ‫الان یه زاغ تو راه دراگون استونه 465 00:39:46,947 --> 00:39:49,230 ‫دنریس تنها راه نجاتمونه 466 00:39:49,982 --> 00:39:52,058 ‫نه 467 00:39:52,083 --> 00:39:54,158 ‫یکی دیگه هم هست 468 00:39:55,739 --> 00:39:59,477 ‫کشتن اون. اون همه رو تبدیل کرده 469 00:40:04,276 --> 00:40:06,352 ‫تو متوجه نیستی 470 00:40:07,415 --> 00:40:10,425 ‫خداوند هم تو رو و هم من رو زنده کرد 471 00:40:10,449 --> 00:40:13,044 ‫هیچکس دیگه‌ای رو زنده نکرد. ‫فقط ما رو 472 00:40:13,068 --> 00:40:16,183 ‫این کارو کرد که آخر سر ‫از سرما بمیریم؟ 473 00:40:18,421 --> 00:40:22,245 ‫مراقب باش بریک، کاهنت رو از دست دادی 474 00:40:22,342 --> 00:40:23,957 ‫این آخرین زندگیته 475 00:40:23,958 --> 00:40:26,767 ‫مدت زیادی منتظر این لحظه بودم 476 00:40:27,158 --> 00:40:30,090 ‫شاید خداوند منو آورده اینجا که بهش برسم 477 00:40:30,507 --> 00:40:33,295 ‫خدایی که می‌شناسم بزدله 478 00:40:33,296 --> 00:40:36,959 ‫نمی‌دونم چطور ممکنه خداوند نور ‫باهاش فرقی داشته باشه 479 00:40:49,469 --> 00:40:51,268 ‫بانوی من 480 00:41:00,813 --> 00:41:02,730 ‫بانوی من 481 00:41:03,167 --> 00:41:05,110 ‫این یه دعوتنامه‌ست 482 00:41:05,111 --> 00:41:07,711 ‫به مقر فرمانروایی 483 00:41:13,584 --> 00:41:15,398 ‫بانوی من، شما بانوی وینترفل هستین 484 00:41:15,399 --> 00:41:16,460 ‫درسته 485 00:41:16,461 --> 00:41:20,300 ‫باید وقتی رفتی اونجا علاقه‌ی من برای رفتن به اونجا رو اعلام کنی 486 00:41:20,301 --> 00:41:23,900 ‫اونا تو رو دعوت کردن. ‫می‌خوان خودت بری 487 00:41:24,301 --> 00:41:29,124 ‫وقتی سرسی لنیستر ملکه مقر فرمانروایی باشه ‫پام رو به اونجا نمیذارم 488 00:41:29,125 --> 00:41:32,611 ‫اگه یه اسیر دیگه می‌خوان، ‫می‌تونن بیان اینجا بگیرنش 489 00:41:32,612 --> 00:41:35,862 ‫تا اونموقع جایی می‌مونم که بهش تعلق دارم 490 00:41:35,863 --> 00:41:38,815 ‫اینجا کار دارم 491 00:41:40,696 --> 00:41:42,403 ‫اینجا امنیت نداره 492 00:41:42,404 --> 00:41:44,237 ‫سر جیمی هم اونجاست 493 00:41:44,238 --> 00:41:46,820 ‫قبلاً گفتی با احترام باهات رفتار می‌کرده 494 00:41:46,822 --> 00:41:49,081 ‫من نگران خودم نیستم 495 00:41:49,082 --> 00:41:52,266 ‫تنها گذاشتنتون با انگشت کوچیکه خطرناکه 496 00:41:52,267 --> 00:41:57,354 ‫نگهبان‌های زیادی دارم که چه باشی، چه نباشی، ‫با کمال میل حاضرن اونو زندانی یا سرش رو قطع کنن 497 00:41:57,355 --> 00:41:59,723 ‫به وفاداریشون مطمئنید؟ 498 00:41:59,791 --> 00:42:03,168 مطمئنید پشت سرتون با اونا در ارتباط نبوده؟ 499 00:42:03,169 --> 00:42:06,623 ‫حداقل بذارین پادریک رو بذارم ‫که مراقبتون باشه 500 00:42:06,624 --> 00:42:08,183 ‫اون سرباز خوبی... 501 00:42:08,184 --> 00:42:12,678 ‫لازم نیست کسی ازم مراقبت کنه ‫یا نگرانم باشه 502 00:42:12,679 --> 00:42:16,612 ‫من بچه نیستم، بانوی وینترفل هستم. ‫و الان هم خونه‌ام 503 00:42:16,613 --> 00:42:19,685 ‫اینجا امنترین جا برای منه 504 00:42:19,988 --> 00:42:21,799 ‫بانوی من 505 00:42:22,557 --> 00:42:25,932 ‫عهد کردم که از شما و خواهرتون ‫مراقبت کنم. اگه من شما رو تنها... 506 00:42:25,933 --> 00:42:31,003 ‫سفر طولانی‌ای به مقر فرمانروایی داری، بانو برین. ‫جاده‌های راحتی نداره 507 00:42:31,004 --> 00:42:34,741 ‫هر چه سریعتر حرکت کنی، ‫امکانش بیشتره که به موقع برسی 508 00:42:37,363 --> 00:42:39,441 ‫بله، بانوی من 509 00:43:01,613 --> 00:43:03,452 ‫نمی‌تونین 510 00:43:04,120 --> 00:43:08,049 ‫مهمترین شخص توی دنیا نباید به طرف ‫خطرناک‌ترین جای دنیا پرواز کنه؟ 511 00:43:08,050 --> 00:43:08,969 ‫پس کی باید بره؟ 512 00:43:08,970 --> 00:43:09,993 ‫هیچکس 513 00:43:09,994 --> 00:43:11,859 وقتی رفتن، می‌دونستن چه خطری تهدیدشون می‌کنه 514 00:43:11,859 --> 00:43:14,450 ‫اگه مرده باشین، نمی‌تونین تختی رو تصاحب کنین 515 00:43:14,735 --> 00:43:17,278 ‫اگه بمیرید، نمی‌تونید اون چرخی که گفتید رو بشکنید 516 00:43:17,279 --> 00:43:19,570 ‫پس می‌خوای چیکار کنم؟ 517 00:43:19,571 --> 00:43:21,362 ‫هیچ کاری نکن 518 00:43:21,363 --> 00:43:25,052 ‫بعضی وقت‌ها کاری نکردن، ‫سخت‌ترین کار ممکنه 519 00:43:26,001 --> 00:43:27,734 ‫اگه شما بمیرید 520 00:43:27,735 --> 00:43:30,170 ‫همه از دست میریم 521 00:43:30,905 --> 00:43:33,405 ‫همه چیز و همه کس 522 00:43:34,154 --> 00:43:37,695 ‫قبلاً بهم گفتی کاری نکنم ‫و به حرفت گوش دادم 523 00:43:37,822 --> 00:43:40,365 ‫ولی دیگه دست رو دست نمی‌ذارم 524 00:44:36,321 --> 00:44:38,713 ‫بزدل‌ها 525 00:44:59,655 --> 00:45:02,219 ‫لعنتی 526 00:47:36,030 --> 00:47:38,800 ‫عقب نشینی 527 00:47:38,947 --> 00:47:42,633 ‫- عقب نشینی ‫- زودباشین 528 00:51:22,113 --> 00:51:24,126 ‫جان 529 00:53:13,780 --> 00:53:15,521 ‫برو 530 00:53:15,522 --> 00:53:18,814 ‫زود برو! برو 531 00:53:21,258 --> 00:53:25,004 ‫برو 532 00:56:14,696 --> 00:56:16,631 ‫عمو بنجن 533 00:56:16,655 --> 00:56:18,544 ‫چطوری؟ 534 00:56:18,703 --> 00:56:21,212 ‫برو دیوار 535 00:56:21,213 --> 00:56:22,987 ‫باهام بیا 536 00:56:22,988 --> 00:56:25,175 ‫وقت نداریم 537 00:57:41,238 --> 00:57:42,744 ‫به امید دیداری دوباره 538 00:57:43,113 --> 00:57:45,353 ‫امیدوارم نه 539 00:58:15,072 --> 00:58:17,416 ‫وقت رفتنه، علیا حضرت 540 00:58:18,862 --> 00:58:21,028 ‫یکم دیگه هم بمونیم 541 00:58:55,030 --> 00:58:57,266 ‫دروازه رو باز کنید 542 01:00:39,404 --> 01:00:41,481 ‫اون چیزی نیست که دنبالشی 543 01:00:43,154 --> 01:00:46,718 ‫صدها سرباز توی وینترفل دارم که ‫همه‌شون هم بهم وفادارن 544 01:00:48,363 --> 01:00:51,068 ‫الان که اینجا نیستن 545 01:00:52,571 --> 01:00:54,515 ‫اینا چی هستن؟ 546 01:00:54,822 --> 01:00:56,884 ‫چهره‌های من 547 01:00:58,111 --> 01:01:00,713 ‫- از کجا آوردیشون ‫- از براووس 548 01:01:01,529 --> 01:01:04,274 ‫وقتی داشتم برای بی‌چهره شدن آموزش می‌دیدم 549 01:01:04,822 --> 01:01:07,338 ‫یعنی چی؟ 550 01:01:09,571 --> 01:01:11,487 ‫توی براووس... 551 01:01:11,488 --> 01:01:13,702 ‫قبل از اینکه اولین چهره‌ام رو گیر بیارم 552 01:01:14,154 --> 01:01:16,487 ‫عادت داشتم یه بازی کنم 553 01:01:16,488 --> 01:01:18,568 ‫بازی چهره‌ها 554 01:01:19,313 --> 01:01:22,633 ‫بازیش راحته. ازت یه سوال درمورد خودت می‌پرسم 555 01:01:22,634 --> 01:01:25,576 ‫و تو باید یه جوری دروغ بگی که ‫انگار واقعیت رو میگی 556 01:01:25,865 --> 01:01:27,412 ‫اگه بتونی گولم بزنی 557 01:01:27,413 --> 01:01:29,060 ‫برنده میشی 558 01:01:29,068 --> 01:01:30,637 ‫اگه بفهمم دروغ میگی 559 01:01:30,638 --> 01:01:32,386 ‫می‌بازی 560 01:01:32,562 --> 01:01:34,455 ‫بیا بازی کنیم 561 01:01:35,321 --> 01:01:38,044 ‫نمی‌خوام بازی کنم 562 01:01:38,404 --> 01:01:41,130 ‫نظرت درمورد پادشاه بودن جان چیه؟ 563 01:01:42,196 --> 01:01:45,362 ‫به نظرت کس دیگه‌ای هست که ‫به جاش به شمال فرمانروایی کنه؟ 564 01:01:45,363 --> 01:01:48,577 ‫اون چهره‌ها... ‫چی هستن؟ 565 01:01:49,279 --> 01:01:51,468 ‫می‌خوای تو بپرسی؟ 566 01:01:51,655 --> 01:01:53,628 ‫مطمئنی؟ 567 01:01:53,629 --> 01:01:57,195 ‫بازی چهره‌ها برای آخرین کسی که ‫ازم سوال پرسید، عاقبت خوشی نداشت 568 01:01:57,196 --> 01:01:59,348 ‫بگو اونا چی هستن؟ 569 01:02:01,527 --> 01:02:05,673 ‫وقتی کوچیک بودیم، می‌خواستیم مثل بقیه باشیم 570 01:02:06,338 --> 01:02:08,921 ‫می‌خواستی یه ملکه بشی 571 01:02:08,922 --> 01:02:12,542 ‫تا کنار یه شاه خوش قیافه روی ‫تخت آهنین بشینی 572 01:02:13,664 --> 01:02:15,843 ‫من می‌خواستم یه شوالیه بشم 573 01:02:16,128 --> 01:02:19,330 ‫تا شمشیر به دست بگیرم و مثل پدر به جنگ برم 574 01:02:21,739 --> 01:02:24,515 ‫هیچکدوممون به خواسته‌مون نرسیدیم، نه؟ 575 01:02:25,568 --> 01:02:28,920 ‫دنیا به یه دختر اجازه‌ی حق انتخاب نمیده ‫که بخواد چه کسی بشه 576 01:02:30,404 --> 01:02:32,029 ‫ولی الان می‌تونم 577 01:02:32,030 --> 01:02:34,495 ‫با چهره‌ها حق انتخاب دارم 578 01:02:35,154 --> 01:02:37,945 ‫می‌تونم کس دیگه‌ای باشم 579 01:02:38,905 --> 01:02:41,018 ‫با صداشون حرف بزنم 580 01:02:41,238 --> 01:02:43,234 ‫توی چهره‌شون زندگی کنم 581 01:02:45,446 --> 01:02:47,978 ‫حتی می‌تونم تو باشم 582 01:02:55,571 --> 01:02:58,045 ‫موندم چه حسی داره که... 583 01:02:58,279 --> 01:03:01,015 ‫از اون لباس‌های خوشگل بپوشم 584 01:03:02,238 --> 01:03:04,882 ‫اینکه بانوی وینترفل باشم 585 01:03:07,113 --> 01:03:09,897 ‫تنها چیزی که باید پیدا کنم... 586 01:03:11,571 --> 01:03:13,797 ‫چهره‌ی توئه 587 01:04:11,530 --> 01:04:13,651 ‫متأسفم 588 01:04:15,488 --> 01:04:17,844 ‫خیلی متأسفم 589 01:04:28,863 --> 01:04:31,427 ‫کاش می‌تونستم برش گردونم 590 01:04:33,196 --> 01:04:35,763 ‫کاش هیچوقت نمی‌رفتیم 591 01:04:38,696 --> 01:04:40,758 ‫من نه 592 01:04:41,863 --> 01:04:44,533 ‫اگه نمی‌رفتیم نمی‌دیدیم 593 01:04:46,196 --> 01:04:48,776 ‫باید به چشم می‌دیدم که باور کنم 594 01:04:49,947 --> 01:04:52,443 ‫الان دیگه مطمئن شدم 595 01:04:54,905 --> 01:04:57,509 ‫اژدهاها بچه‌های منن 596 01:04:57,863 --> 01:05:00,529 ‫اونا تنها بچه‌هایی هستن که خواهم داشت 597 01:05:00,530 --> 01:05:02,697 ‫متوجهی؟ 598 01:05:07,947 --> 01:05:11,662 ‫ما پادشاه شب و ارتشش رو نابود می‌کنیم 599 01:05:12,363 --> 01:05:14,886 ‫باهم این کارو می‌کنیم 600 01:05:16,154 --> 01:05:18,578 ‫اینو بهت قول میدم 601 01:05:21,571 --> 01:05:23,975 ‫ممنون دنی 602 01:05:24,863 --> 01:05:26,747 ‫دنی؟ 603 01:05:27,738 --> 01:05:30,469 ‫آخرین کسی که به این اسم صدام زد کی بود؟ 604 01:05:31,738 --> 01:05:34,231 ‫مطمئن نیستم برادرم بود یا نه 605 01:05:34,571 --> 01:05:37,788 ‫دوست ندارم اینطوری صدام کنن 606 01:05:38,571 --> 01:05:40,950 ‫باشه 607 01:05:41,905 --> 01:05:44,250 ‫دنی نمیگم 608 01:05:47,404 --> 01:05:50,090 ‫"ملکه‌ی من" چطوره؟ 609 01:05:52,863 --> 01:05:56,237 ‫می‌خوام زانو بزنم ولی... 610 01:05:56,238 --> 01:05:59,403 ‫پیروان قسم خورده‌ات چی؟ 611 01:05:59,404 --> 01:06:02,428 ‫اونا هم بالاخره خود واقعیت رو خواهند دید 612 01:06:18,446 --> 01:06:20,922 ‫امیدوارم لیاقتش رو داشته باشم 613 01:06:22,113 --> 01:06:24,287 ‫داری 614 01:06:44,488 --> 01:06:46,154 ‫باید کمی استراحت کنی 615 01:08:30,100 --> 01:08:40,600 : زیـــرنـــویـس هماهنگ شــده با نسخه هـــای بـــلـوری .....:::::Hamid5251:::::..... 616 01:08:41,000 --> 01:08:51,000 ‫ترجمه از مصطفی و رضا ‫DeathStroke , ELSHEN