1 00:01:43,920 --> 00:01:49,729 ترجمه از کیارش عباسی و رضا حضرتی DeathStroke & Ki@Rash 2 00:01:50,100 --> 00:01:55,100 فصل هفتم، قسمت سوم 3 00:02:05,100 --> 00:02:20,100 : زیـــرنـــویـس هماهنگ شــده با نسخه هـــای بـــلـوری .....:::::Hamid5251:::::..... 4 00:02:32,819 --> 00:02:34,450 ‫حرومزاده‌ی وینترفل 5 00:02:35,501 --> 00:02:37,709 ‫کوتوله‌ی کسترلی راک 6 00:02:42,959 --> 00:02:45,084 ‫فکر کنم آخرین بار ‫بالای دیوار همدیگه رو دیدیم 7 00:02:45,084 --> 00:02:49,001 ‫اگه درست یادم باشه، داشتیم از لبه‌اش می‌شاشیدیم 8 00:02:49,001 --> 00:02:51,459 ‫یکم تو راه زخمی شدی 9 00:02:51,459 --> 00:02:55,959 ‫مسیر طولانی‌ای بوده ‫ولی الان جفتمون اینجاییم 10 00:02:57,959 --> 00:02:59,459 ‫من تیرین لنیستر هستم 11 00:02:59,459 --> 00:03:03,292 ‫- داووس سیوورٍث. ‫- شوالیه پیاز 12 00:03:03,292 --> 00:03:06,375 ‫ما تو نبرد دریای سیاه علیه هم جنگیدیم 13 00:03:06,375 --> 00:03:08,959 ‫از بد شانسی من بود 14 00:03:08,959 --> 00:03:12,001 ‫میساندی مورد اعتمادترین مشاور ملکه‌ست 15 00:03:13,667 --> 00:03:15,375 ‫به دراگون استون خوش اومدید 16 00:03:15,375 --> 00:03:17,209 ‫ملکه ما از سفر طولانی شما با خبر هستند 17 00:03:17,209 --> 00:03:20,584 ‫از تلاش‌هایی که به جای ایشون کردید هم سپاس گزارند 18 00:03:20,584 --> 00:03:23,334 ‫اگه اشکالی نداره سلاحتون رو بدید 19 00:03:28,959 --> 00:03:30,334 ‫البته 20 00:03:54,959 --> 00:03:56,501 ‫بفرمایید، از این سمت 21 00:04:01,209 --> 00:04:02,834 ‫اهل کجایی؟ 22 00:04:02,834 --> 00:04:05,125 ‫نمی‌تونم لهجه‌ات رو تشخیص بدم 23 00:04:05,125 --> 00:04:06,959 ‫من تو جزیره‌ی ناث به دنیا اومدم 24 00:04:06,959 --> 00:04:10,043 ‫شنیدم خیلی زیباست 25 00:04:10,043 --> 00:04:12,125 ‫درختان نخل و پروانه‌ها 26 00:04:12,125 --> 00:04:13,542 ‫خودم اونجا نبودم 27 00:04:17,709 --> 00:04:19,501 ‫اینجا عوض شده 28 00:04:25,876 --> 00:04:29,001 ‫- و سانسا؟ ‫- شنیدم که صحیح و سالمه 29 00:04:29,001 --> 00:04:31,501 ‫- درسته. ‫- خیلی دلش برام تنگ شده؟ 30 00:04:34,667 --> 00:04:37,084 ‫یک ازدواج زوری و رسمی نشده 31 00:04:37,084 --> 00:04:40,250 ‫- من نپرسیدم. ‫- خب، همینطور بود. نبود 32 00:04:40,250 --> 00:04:42,167 ‫به هر حال... 33 00:04:42,167 --> 00:04:45,001 ‫بیشتر از چیزی که وانمود می‌کنه باهوشه 34 00:04:45,001 --> 00:04:47,375 ‫داره خودش رو نشون می‌ده 35 00:04:47,375 --> 00:04:48,293 ‫خوبه 36 00:04:48,293 --> 00:04:50,334 ‫یک زمانی، 37 00:04:50,334 --> 00:04:54,292 ‫دلم می‌خواد بدونم که یک نگهبان شب ‫چطور تبدیل به پادشاه شمالی شد 38 00:04:54,292 --> 00:04:56,084 ‫به شرط اینکه تو هم بهم بگی یک لنیستر 39 00:04:56,084 --> 00:04:58,876 ‫چطور مشاور دنریس تارگرین شده 40 00:04:58,876 --> 00:05:01,001 ‫یک داستان خونین و طولانی 41 00:05:01,001 --> 00:05:03,751 ‫اگه بخوام صادق باشم، اکثرش رو مست بودم 42 00:05:06,375 --> 00:05:08,918 ‫پرچم داران من فکر می‌کنن، احمقم که اومدم اینجا 43 00:05:08,918 --> 00:05:10,334 ‫معلومه این فکرو می‌کنن 44 00:05:10,334 --> 00:05:13,043 ‫اگه من مشاورت بودم، می‌گفتم که نیای 45 00:05:15,667 --> 00:05:17,584 ‫یک قانون کلی... 46 00:05:17,584 --> 00:05:20,709 ‫استارک‌ها موقع سفر به جنوب خوب بدرقه نمی‌شن 47 00:05:20,709 --> 00:05:22,459 ‫حقیقته 48 00:05:22,459 --> 00:05:24,584 ‫ولی من استارک نیستم 49 00:05:38,834 --> 00:05:40,084 ‫از نظر من بهشون عادت می‌کنی... 50 00:05:42,834 --> 00:05:44,292 ‫ولی واقعاً هیچ وقت عادت نمی‌کنی 51 00:05:47,834 --> 00:05:51,084 ‫بیا، مادرشون منتظرته 52 00:06:03,459 --> 00:06:07,043 ‫برام سوال بود که ‫چرا برای دیدن مهمون‌ها نیومدی؟ 53 00:06:07,043 --> 00:06:10,043 ‫التماس کردی که پادشاه شمالی رو فرا بخونیم 54 00:06:10,043 --> 00:06:12,501 ‫نمی‌خوای دوباره ببینیش؟ 55 00:06:12,501 --> 00:06:15,125 ‫من حق خودم رو ادا کردم 56 00:06:15,125 --> 00:06:17,542 ‫من یخ و آتش رو کنار هم آوردم 57 00:06:17,542 --> 00:06:19,834 ‫عجیبه 58 00:06:19,834 --> 00:06:22,334 ‫خیلی از جان اسنو تعریف کردی 59 00:06:22,334 --> 00:06:26,001 ‫ولی الان که رسیده، بالای یک صخره قایم شدی 60 00:06:26,001 --> 00:06:28,375 ‫فکر نمی‌کنم خجالتی باشی 61 00:06:28,375 --> 00:06:32,584 ‫زمان زمزمه کردن من تو گوش پادشاه‌ها تموم شده 62 00:06:32,584 --> 00:06:35,001 ‫شک دارم 63 00:06:35,001 --> 00:06:37,626 ‫به ما مردم عادی یکم قدرت بده، 64 00:06:37,626 --> 00:06:40,459 ‫مثل شیری میشیم که انسان رو مزه کرده باشه 65 00:06:40,459 --> 00:06:43,709 ‫هیچی دیگه برامون به اون خوش مزگی نیست 66 00:06:43,709 --> 00:06:46,959 ‫هیچ کدوم از ما مردم عادی نیست 67 00:06:49,084 --> 00:06:50,876 ‫من زیاد میونه‌ی خوبی 68 00:06:50,876 --> 00:06:53,876 ‫با پادشاه شمالی یا مشاورش ندارم 69 00:06:53,876 --> 00:06:54,876 ‫چرا؟ 70 00:06:56,542 --> 00:06:58,584 ‫به خاطر اشتباهاتم 71 00:07:00,709 --> 00:07:02,584 ‫اشتباهات فاحش 72 00:07:04,417 --> 00:07:07,542 ‫اگه می‌موندم فقط باعث حواس پرتی می‌شدم 73 00:07:07,542 --> 00:07:09,751 ‫- خب کجا می‌ری؟ ‫- وُلانتیس 74 00:07:09,751 --> 00:07:11,751 ‫خوبه 75 00:07:11,751 --> 00:07:14,001 ‫اگه از حرفم ناراحت نمی‌شی، 76 00:07:14,001 --> 00:07:17,751 ‫به نظرم نباید دیگه به وستروس برگردی 77 00:07:17,751 --> 00:07:20,209 ‫مطمئن نیستم اینجا جات امن باشه 78 00:07:22,125 --> 00:07:25,334 ‫برخواهم گشت، عنکبوت عزیز 79 00:07:25,334 --> 00:07:27,125 ‫- برای آخرین بار. ‫- بانوی من... 80 00:07:27,125 --> 00:07:30,709 ‫من باید تو این سرزمین عجیب بمیرم 81 00:07:30,709 --> 00:07:32,542 ‫درست مثل تو 82 00:08:14,793 --> 00:08:16,417 ‫شما در حضورِ... 83 00:08:16,417 --> 00:08:19,209 ‫دنریس زاده‌ی طوفان از خاندان تارگرین، 84 00:08:19,209 --> 00:08:21,417 ‫وارث برحق تخت آهنین، 85 00:08:21,417 --> 00:08:24,375 ‫ملکه‌ی راستین آندال‌ها و انسان‌های اولیه، 86 00:08:24,375 --> 00:08:26,793 ‫محافظ هفت اقلیم، 87 00:08:26,793 --> 00:08:28,501 ‫مادر اژدهایان، 88 00:08:28,501 --> 00:08:30,709 ‫کلیسیِ دریای بزرگ چمن، 89 00:08:30,709 --> 00:08:34,501 ‫سوزانده نشده و پاره کننده‌ی زنجیرها هستید 90 00:08:39,626 --> 00:08:41,292 ‫ایشون جان اسنو هستند 91 00:08:45,292 --> 00:08:47,084 ‫اون پادشاه شمالیه 92 00:08:49,793 --> 00:08:51,959 ‫ممنون که این مسافت زیاد رو اومدید سرورم 93 00:08:51,959 --> 00:08:54,209 ‫امیدوارم که دریا اذیتتون نکرده باشه 94 00:08:54,209 --> 00:08:55,793 ‫بادها ملایم بودن علیا حضرت 95 00:08:55,793 --> 00:08:59,793 ‫ببخشید، من یکم ته لهجه دارم، می‌دونم 96 00:08:59,793 --> 00:09:02,667 ‫ولی جان اسنو پادشاه شمالیه علیا حضرت 97 00:09:02,667 --> 00:09:04,501 ‫- لُرد نیست. ‫- ببخشید... 98 00:09:04,501 --> 00:09:06,751 ‫علیا حضرت، ایشون سِر داووس سیوورث هستند 99 00:09:06,751 --> 00:09:08,667 ‫منو ببخشید سِر داووس 100 00:09:08,667 --> 00:09:11,292 ‫کسی رسماً بهم خبر نداده بود 101 00:09:11,292 --> 00:09:12,626 ‫ولی تا جایی که من خبر دارم 102 00:09:12,626 --> 00:09:15,918 ‫آخرین پادشاه شمالی تورهن استارک بوده 103 00:09:15,918 --> 00:09:19,084 ‫که جلوی جد من، آئگون تارگرین تعظیم کرده 104 00:09:19,084 --> 00:09:22,292 ‫در قبال جون خودش و مردم شمال، 105 00:09:22,292 --> 00:09:27,334 ‫تورهن استارک سوگند وفاداری ابدی ‫به خاندان تارگرین رو خورد. 106 00:09:27,334 --> 00:09:28,834 ‫یا شاید اشتباه می‌کنم؟ 107 00:09:28,834 --> 00:09:31,167 ‫من اونجا نبودم علیا حضرت 108 00:09:31,167 --> 00:09:33,584 ‫نه البته که نبودی 109 00:09:33,584 --> 00:09:36,167 ‫ولی بازم پیمان پیمانه 110 00:09:36,167 --> 00:09:38,584 ‫و ابدی یعنی.. 111 00:09:38,584 --> 00:09:41,043 ‫ابدی یعنی چی لرد تیرین؟ 112 00:09:41,043 --> 00:09:42,542 ‫برای همیشه 113 00:09:42,542 --> 00:09:44,626 ‫برای همیشه 114 00:09:44,626 --> 00:09:47,459 ‫پس فکر کنم که 115 00:09:47,459 --> 00:09:49,667 ‫برای ادای احترام اینجا باشید سرورم 116 00:09:52,209 --> 00:09:53,751 ‫خیر 117 00:09:55,375 --> 00:09:56,876 118 00:09:56,876 --> 00:09:58,709 ‫خب، بد شد 119 00:10:00,043 --> 00:10:01,709 ‫این همه راه اومدی 120 00:10:01,709 --> 00:10:03,876 ‫که پیمانت رو با خاندان تارگرین بشکونی؟ 121 00:10:03,876 --> 00:10:06,375 ‫پیمان رو بشکنم؟ 122 00:10:06,375 --> 00:10:08,709 ‫پدر شما پدر بزرگ من رو زنده زنده سوزوند 123 00:10:08,709 --> 00:10:10,417 ‫عموی منو زنده زنده سوزوند 124 00:10:10,417 --> 00:10:11,751 ‫تمام هفت اقلیم رو هم آتش می‌زد... 125 00:10:11,751 --> 00:10:14,834 ‫پدر من... مرد شیطان صفتی بود 126 00:10:16,667 --> 00:10:18,876 ‫از طرف خاندان تارگرین... 127 00:10:20,125 --> 00:10:21,751 ‫من از شما به خاطر 128 00:10:21,751 --> 00:10:24,709 ‫گناهان خانواده‌ام طلب بخشش می‌کنم 129 00:10:24,709 --> 00:10:27,584 ‫و ازتون می‌خوام که به خاطر گاناهان پدر 130 00:10:27,584 --> 00:10:29,959 ‫یک دختر رو قضاوت نکنید 131 00:10:31,417 --> 00:10:34,918 ‫2 خاندان ما سالیان سال متحد بودن 132 00:10:34,918 --> 00:10:36,793 ‫و اون سال‌ها بهترین سال‌ها 133 00:10:36,793 --> 00:10:38,918 ‫تو تاریخ هفت اقلیم بودن 134 00:10:38,918 --> 00:10:41,417 ‫قرن‌ها صلح و کامیابی 135 00:10:41,417 --> 00:10:44,250 ‫با حکومت یک تارگرین بر تخت آهنین 136 00:10:44,250 --> 00:10:48,250 ‫و خدمت کردن استارک‌ها ‫به عنوان سرپرست شمالی 137 00:10:48,250 --> 00:10:52,001 ‫من آخرین تارگرین هستم جان اسنو 138 00:10:52,001 --> 00:10:54,417 ‫به سوگند اجدادت احترام بزار 139 00:10:54,417 --> 00:10:58,084 ‫ادای احترام کن ‫و من هم تو رو سرپرست شمال معرفی می‌کنم 140 00:10:58,084 --> 00:11:00,292 ‫با هم، این کشور رو از 141 00:11:00,292 --> 00:11:02,918 ‫دست کسانی که می‌خوان ‫نابودش کنن، نجات می‌دیم 142 00:11:12,751 --> 00:11:14,793 ‫حق با شماست 143 00:11:14,793 --> 00:11:17,292 ‫شما به خاطر گناهان پدرتون گناهکار نیستید 144 00:11:17,292 --> 00:11:22,125 ‫و من هم به سوگند اجدادم پایبند نیستم 145 00:11:22,125 --> 00:11:24,125 ‫پس چرا اینجایی؟ 146 00:11:24,125 --> 00:11:26,959 ‫چون ما به کمک همدیگه نیاز داریم 147 00:11:30,167 --> 00:11:32,125 ‫موقعی که رسیدی 148 00:11:32,125 --> 00:11:34,084 ‫تو آسمون 3 تا اژدها بالا سرت نبودن؟ 149 00:11:34,084 --> 00:11:35,167 ‫چرا 150 00:11:35,167 --> 00:11:37,459 ‫دوتراکی‌هایی رو که قسم خوردن 151 00:11:37,459 --> 00:11:39,667 ‫برای من بکشن رو دیدی؟ 152 00:11:39,667 --> 00:11:41,626 ‫سخت می‌شه ندیدشون 153 00:11:41,626 --> 00:11:45,667 ‫- ولی بازم به کمک تو نیاز دارم؟ ‫- نه برای شکست دادن سرسی 154 00:11:45,667 --> 00:11:49,001 ‫شما می‌تونید فردا به مقر فرمانروایی حمله کنید ‫و شهر هم سقوط خواهد کرد 155 00:11:49,001 --> 00:11:51,250 ‫ما تقریباً گرفتیمش و حتی اژدها هم باهامون نداشتیم 156 00:11:51,250 --> 00:11:55,375 ‫- تقریباً ‫- ولی شما به مقر فرمانروایی حمله نکردید 157 00:11:55,375 --> 00:11:57,001 ‫چرا؟ 158 00:11:57,001 --> 00:11:58,709 ‫تنها دلیل از نظر من 159 00:11:58,709 --> 00:12:00,959 ‫اینه که نمی‌خواید هزاران آدم بیگناه کشته بشن 160 00:12:00,959 --> 00:12:03,001 ‫سریع‌ترین راه پیروزی در جنگه 161 00:12:03,001 --> 00:12:04,834 ‫ولی شما اینکارو نمی‌کنید 162 00:12:04,834 --> 00:12:08,043 ‫و این یعنی حداقل 163 00:12:08,043 --> 00:12:09,501 ‫از سرسی بهتر هستید 164 00:12:11,001 --> 00:12:14,375 ‫بازم متوجه نشدم چرا به کمکت احتیاج دارم 165 00:12:16,250 --> 00:12:20,876 ‫چون در حال حاضر، شما، من و سرسی و بقیه 166 00:12:20,876 --> 00:12:22,501 ‫همه حکم بچه‌هایی رو داریم که دارن بازی می‌کنن 167 00:12:22,501 --> 00:12:24,584 ‫جیغ می‌زنن که قوانین منصفانه نیستند 168 00:12:24,584 --> 00:12:26,709 ‫- تو بهم گفتی از این مرد خوشت اومده. ‫- بله 169 00:12:26,709 --> 00:12:30,209 ‫وقتی منو دید، ملکه صدام نکرد، 170 00:12:30,209 --> 00:12:33,084 ‫جلوم تعظیم نکرد و حالا هم بهم می‌گه بچه 171 00:12:33,084 --> 00:12:36,876 ‫فکر کنم به همه‌ی ما داره می‌گه بچه. ‫یک آرایه ادبی‌ـه 172 00:12:36,876 --> 00:12:40,209 ‫علیا حضرت، اگه ما دشمن شمالی رو شکست ندیم 173 00:12:40,209 --> 00:12:42,375 ‫هر کسی که می‌شناسید قبل از پایان زمستان می‌میره 174 00:12:42,375 --> 00:12:45,043 ‫تا جایی که من متوجه شدم، شما خودتون دشمن شمالی هستید 175 00:12:45,043 --> 00:12:46,709 ‫من دشمن شما نیستم 176 00:12:48,125 --> 00:12:50,043 ‫مردگان دشمن هستند 177 00:12:50,043 --> 00:12:51,584 ‫مردگان؟ 178 00:12:52,876 --> 00:12:54,459 ‫اینم یک جور آرایه ادبی‌ـه؟ 179 00:12:54,459 --> 00:12:56,084 ‫ارتش مردگان در حرکت 180 00:12:56,084 --> 00:12:58,167 ‫ارتش مردگان؟ 181 00:12:58,167 --> 00:13:00,334 ‫شما خوب منو نمی‌شناسید سرورم 182 00:13:00,334 --> 00:13:03,667 ‫ولی فکر می‌کنید که من دروغگو ام یم دیوونه؟ 183 00:13:03,667 --> 00:13:06,209 ‫نه، فکر نمی‌کنم هیچ کدوم باشی 184 00:13:06,209 --> 00:13:08,334 ‫ارتش مردگان حقیقت دارن 185 00:13:08,334 --> 00:13:09,793 ‫وایت واکرها حقیقت دارن 186 00:13:09,793 --> 00:13:12,709 ‫پادشاه شب حقیقت داره. ‫من دیدمشون 187 00:13:12,709 --> 00:13:14,250 ‫اگه موقع دعوای ما با همدیگه 188 00:13:14,250 --> 00:13:16,751 ‫از دیوار رد بشن، 189 00:13:19,793 --> 00:13:21,375 ‫کارمون تمومه 190 00:13:26,959 --> 00:13:29,250 ‫من در دراگون استون به دنیا اومدم 191 00:13:30,876 --> 00:13:33,584 ‫زیاد یادم نیست 192 00:13:33,584 --> 00:13:37,043 ‫ما قبل از رسیدن قاتلین رابرت فرار کردیم 193 00:13:37,043 --> 00:13:40,250 ‫رابرت بهترین دوست پدرت بود درسته؟ 194 00:13:40,250 --> 00:13:44,084 ‫برام سواله که آیا پدرت می‌دونست بهترین دوستش 195 00:13:44,084 --> 00:13:46,626 ‫قاتل اجیر کرده که یک دختر نوزاد رو بکشن؟ 196 00:13:48,084 --> 00:13:50,001 ‫این حرف‌ها الان اهمیت نداره 197 00:13:51,542 --> 00:13:55,084 ‫من کل زندگیم رو در سرزمین‌های خارجی بودم 198 00:13:55,084 --> 00:13:57,459 ‫آدم‌های زیادی تلاش کردن منو بکشن 199 00:13:57,459 --> 00:14:00,959 ‫اسم همشون یادم نیست 200 00:14:00,959 --> 00:14:05,043 ‫مثل یک اسب فروخته شدم 201 00:14:05,043 --> 00:14:08,584 ‫زندانی شدم و بهم خیانت شد، 202 00:14:08,584 --> 00:14:11,375 ‫بهم تجاوز شد و بی عفت شدم 203 00:14:11,375 --> 00:14:13,626 ‫می‌دونی در اون سال‌های تبعید 204 00:14:13,626 --> 00:14:16,584 ‫چی منو سر پا نگه داشت؟ 205 00:14:16,584 --> 00:14:19,542 ‫ایمان 206 00:14:19,542 --> 00:14:21,793 ‫نه به هیچ خدایی 207 00:14:21,793 --> 00:14:25,334 ‫نه به افسانه‌ها و اسطوره‌ها 208 00:14:25,334 --> 00:14:27,959 ‫بلکه به خودم 209 00:14:27,959 --> 00:14:31,125 ‫به دنریس تارگرین 210 00:14:31,125 --> 00:14:34,667 ‫دنیا قرن‌ها بود به خودش اژدها ندیده بود 211 00:14:34,667 --> 00:14:37,043 ‫تا بچه‌های من به دنیا اومدن 212 00:14:37,043 --> 00:14:41,834 ‫دوتراکی‌ها از هیچ دریایی رد نشده بودن 213 00:14:41,834 --> 00:14:44,209 ‫برای من رد شدن 214 00:14:44,209 --> 00:14:48,667 ‫من به دنیا اودم تا به هفت اقلیم حکمرانی کنم 215 00:14:48,667 --> 00:14:50,793 ‫و اینکارو خواهم کرد 216 00:14:53,125 --> 00:14:55,667 ‫اگه پادشاه شب رو شکست ندیم، 217 00:14:55,667 --> 00:14:58,001 ‫باید به قبرستون حکمرانی کنی 218 00:14:59,417 --> 00:15:02,626 ‫جنگ علیه خواهر من شروع شده 219 00:15:02,626 --> 00:15:05,001 ‫انتظار نداری که همه چیزو متوقف کنیم 220 00:15:05,001 --> 00:15:06,834 ‫و به مبارزه تو با 221 00:15:06,834 --> 00:15:08,334 ‫هر چیزی که اون سمت دیوار دیدی ملحق بشیم؟ 222 00:15:11,209 --> 00:15:12,751 ‫باورش نمی‌کنید 223 00:15:12,751 --> 00:15:15,667 ‫متوجهم. به نظر مسخره میاد 224 00:15:15,667 --> 00:15:19,459 ‫ولی اگه سرنوشت باعث شده ‫که دنریس تارگرین به سواحل ما بیاد، 225 00:15:19,459 --> 00:15:22,667 ‫باعث هم شده که جان اسنو پادشاه شمالی بشه 226 00:15:22,667 --> 00:15:25,793 ‫شما اولین کسی بودی که دوتراکی‌ها رو به وستروس آورد؟ 227 00:15:25,793 --> 00:15:29,167 ‫اون هم اولین کس بود که وحشی‌ها رو با شمال متحد کرد 228 00:15:29,167 --> 00:15:31,250 ‫تبدیل به فرمانده نگهبانان شب شد 229 00:15:31,250 --> 00:15:32,334 ‫بهش لقب پادشاه شمالی رو دادن 230 00:15:32,334 --> 00:15:33,709 ‫نه به خاطر نسب خانوادگی 231 00:15:33,709 --> 00:15:36,084 ‫نسب خانوادگی‌اش رو نداره. ‫اون یک حرومزاده‌ست 232 00:15:36,084 --> 00:15:41,125 ‫همه‌ی اون عوضی‌های سر سخت به عنوان رهبر انتخابش کردند 233 00:15:41,125 --> 00:15:42,834 ‫چون بهش باور داشتند 234 00:15:44,250 --> 00:15:46,209 ‫همه‌ی اون چیزهایی که شما باور نمی‌کنید 235 00:15:46,209 --> 00:15:47,751 ‫رو اون دیده 236 00:15:47,751 --> 00:15:49,959 ‫برای مردم خودش با اون‌ها جنگیده 237 00:15:49,959 --> 00:15:51,542 ‫برای مردم خودش جونش رو به خطر انداخته 238 00:15:51,542 --> 00:15:53,334 ‫برای مردم خودش چاقو به قلبش خورده 239 00:15:53,334 --> 00:15:55,084 ‫اون حتی... 240 00:16:01,250 --> 00:16:04,001 ‫اگه ما دشمنی رو کنار نذاریم و متحد نشیم، 241 00:16:04,001 --> 00:16:06,084 ‫هممون می‌میریم 242 00:16:06,084 --> 00:16:09,751 ‫و دیگه مهم نیست که اسکلت کی روی تخت آهنین باشه 243 00:16:09,751 --> 00:16:12,084 ‫اگه مهم نیست پس باید ادای احترام کنید 244 00:16:12,084 --> 00:16:14,250 ‫سوگند اتحاد با ملکه دنریس بخورید، 245 00:16:14,250 --> 00:16:15,876 ‫تو جنگ با خواهرم کمکش کنید، 246 00:16:15,876 --> 00:16:18,043 ‫و با هم، ارتش‌هامون از شمال محافظت می‌کنن 247 00:16:18,043 --> 00:16:19,793 ‫وقت برای این کار نیست 248 00:16:19,793 --> 00:16:21,709 ‫وقت برای هیچ کدوم نیست! 249 00:16:21,709 --> 00:16:23,209 ‫وقتی اینجا وایسادیم و داریم بحث می‌کنیم... 250 00:16:23,209 --> 00:16:25,167 ‫زانو زدن زمانی نمی‌بره 251 00:16:25,167 --> 00:16:27,001 ‫شمشیرت رو وقف ملکه کن 252 00:16:27,001 --> 00:16:28,751 ‫و چرا باید اینکارو بکنم؟ 253 00:16:31,626 --> 00:16:33,751 ‫فصد توهین ندارم علیا حضرت 254 00:16:33,751 --> 00:16:34,959 ‫ولی من شما رو نمی‌شناسم 255 00:16:34,959 --> 00:16:36,793 ‫تا جایی که من یادمه، 256 00:16:36,793 --> 00:16:40,084 ‫ادعای شما برای تاج و تخت ‫برمی‌گرده به نام پدرتون 257 00:16:40,084 --> 00:16:43,417 ‫و پدر من هم شخصاً برای برکناری پادشاه دیوانه جنگید 258 00:16:45,334 --> 00:16:47,209 ‫لردهای شمالی 259 00:16:47,209 --> 00:16:50,043 ‫به من اعتماد کردن تا رهبریشون کنم 260 00:16:50,043 --> 00:16:54,084 ‫و تا جایی که بتونم، اینکارو می‌کنم 261 00:16:55,334 --> 00:16:56,793 ‫منصفانه‌ست 262 00:16:58,292 --> 00:17:00,167 ‫اینم منصفانه‌ست که بگم 263 00:17:00,167 --> 00:17:04,292 ‫من ملکه‌ی برحقِ هفت اقلیم هستم 264 00:17:04,292 --> 00:17:08,043 ‫با لقب دادن به خودت به عنوان پادشاه شمالی، 265 00:17:08,043 --> 00:17:09,959 ‫یک شورشی محسوب می‌شی 266 00:17:19,918 --> 00:17:22,250 ‫علیا حضرت، مهمانانتون رو مرخص کنید 267 00:17:22,250 --> 00:17:24,334 ‫خبرهای بدی دارم 268 00:17:26,876 --> 00:17:28,751 ‫منو ببخشید 269 00:17:28,751 --> 00:17:31,125 ‫بعد از سفرتون حتماً خسته هستید 270 00:17:31,125 --> 00:17:33,876 ‫حمام‌ها رو براتون آماده می‌کنیم ‫و شامتون رو به اتاق‌هاتون میاریم 271 00:17:43,334 --> 00:17:44,667 ‫من زندانی شما هستم؟ 272 00:17:48,667 --> 00:17:49,959 ‫هنوز نه 273 00:18:07,375 --> 00:18:09,084 ‫متحدین آهن‌زاده و دورنیشی ما 274 00:18:09,084 --> 00:18:10,542 ‫در راه دورن مورد حمله قرار گرفتند 275 00:18:10,542 --> 00:18:13,043 ‫- و؟ ‫- دو یا سه کشتی فرار کردند، 276 00:18:13,043 --> 00:18:15,375 ‫بقیه یا غرق شدن یا اسیر شدن 277 00:18:15,375 --> 00:18:17,959 ‫الاریا و مارهای سند، مُردن یا اسیر شدن 278 00:18:17,959 --> 00:18:20,542 ‫گریجوی‌ها مُردن یا اسیر شدن 279 00:18:20,542 --> 00:18:22,250 ‫همشون؟ 280 00:18:25,501 --> 00:18:27,375 ‫بکشید! 281 00:18:27,375 --> 00:18:28,751 ‫بکشید! 282 00:18:39,001 --> 00:18:40,459 ‫خواهرت مُرده؟ 283 00:18:41,959 --> 00:18:44,001 ‫پیش یورون‌ـه 284 00:18:44,001 --> 00:18:45,375 ‫دیدی که بردش؟ 285 00:18:47,667 --> 00:18:51,043 ‫- ولی فرار کردی؟ ‫- نتونستم نجاتش بدم 286 00:18:51,043 --> 00:18:52,542 ‫سعی کردم 287 00:18:53,834 --> 00:18:55,918 ‫اگه سعی کرده بودی الان اینجا نبودی 288 00:19:00,417 --> 00:19:02,292 ‫بیاید! 289 00:19:02,292 --> 00:19:03,626 ‫بادبان‌ها رو باز کنید! 290 00:19:12,250 --> 00:19:14,250 ‫قاتل‌ها! 291 00:19:25,001 --> 00:19:27,125 ‫هرزه‌ها! 292 00:19:27,125 --> 00:19:29,459 ‫خائن‌ها! 293 00:19:33,292 --> 00:19:34,584 ‫زندگی یعنی این 294 00:19:35,793 --> 00:19:39,459 ‫نگاهشون کن، دارن واسه یک گریجوی شادی می‌کنن 295 00:19:43,793 --> 00:19:45,375 ‫باید صادق باشم 296 00:19:45,375 --> 00:19:47,334 ‫دارم حسابی عشق می‌کنم 297 00:19:50,334 --> 00:19:52,043 ‫صورت تئون رو وقتی داشت 298 00:19:52,043 --> 00:19:54,417 ‫از کشتی می‌پرید دیدی؟ 299 00:19:54,417 --> 00:19:56,959 ‫اوه، نه! 300 00:19:56,959 --> 00:19:58,417 ‫عجب احمقیه 301 00:20:26,167 --> 00:20:29,125 ‫- هرزه! هرزه! هرزه! ‫- قاتل‌ها! 302 00:21:02,417 --> 00:21:05,751 ‫ملکه‌ی من لطفاً این هدیه 303 00:21:05,751 --> 00:21:09,584 ‫رو از طرف تمام افراد وفادارتون در جزایر آهنین از من قبول کنید 304 00:21:14,542 --> 00:21:18,751 ‫من چیزی رو بهتون دادم که کس دیگه‌ای نمی‌تونه... 305 00:21:18,751 --> 00:21:20,876 ‫عدالت 306 00:21:20,876 --> 00:21:24,542 ‫عدالت برای دختر کشته‌شده‌تون 307 00:21:34,084 --> 00:21:38,084 ‫شما خودتون رو به عنوان بهترین کاپیتان چهارده دریا 308 00:21:38,084 --> 00:21:40,751 ‫و دوست واقعی تاج و تخت ثابت کردید 309 00:21:40,751 --> 00:21:43,959 ‫شما لیاقتتون بیشتر از یک دوست واقعیه 310 00:21:43,959 --> 00:21:47,459 ‫و شما هم لیاقت یک پاداش برای دلاوری‌تون رو دارید 311 00:21:47,459 --> 00:21:50,125 ‫من فقط یک پاداش می‌خوام 312 00:21:51,417 --> 00:21:54,125 ‫وقتی جنگ رو پیروز بشیم... 313 00:21:56,167 --> 00:21:57,709 ‫به هرچی بخواید خواهید رسید 314 00:22:04,084 --> 00:22:07,542 ‫با فرماندهی یورون گریجوی بر نیروهای دریایی 315 00:22:07,542 --> 00:22:10,709 ‫و جیمی لنیستر بر ارتش، 316 00:22:10,709 --> 00:22:12,751 ‫پسران و دختران وستروس 317 00:22:12,751 --> 00:22:15,043 ‫از کشور ما دفاع خواهند کرد 318 00:22:21,542 --> 00:22:24,292 ‫چیزی مثل این نیست مگه نه؟ 319 00:22:24,292 --> 00:22:26,043 ‫عشق مردم 320 00:22:26,043 --> 00:22:28,167 ‫البته فکر نکنم بدونی 321 00:22:28,167 --> 00:22:31,501 ‫همین مردم چند وقت پیش علیه خواهرم شعار می‌دادن 322 00:22:31,501 --> 00:22:33,250 ‫و اگه بهمون خیانت کنی، 323 00:22:33,250 --> 00:22:36,459 ‫از دیدن سرت روی نیزه خوشحال می‌شن 324 00:22:36,459 --> 00:22:37,959 ‫یا حتی سر تو 325 00:22:37,959 --> 00:22:41,084 ‫راستش فقط سر جدا شده دوست دارن 326 00:22:41,084 --> 00:22:44,334 ‫گوش کن، اگه نصیحتی داری، 327 00:22:44,334 --> 00:22:45,918 ‫خوشحال می‌شم بشنوم 328 00:22:45,918 --> 00:22:48,959 ‫وقتی زمان داشتیم مثل برادر با هم صحبت کنیم 329 00:22:48,959 --> 00:22:50,667 ‫نصیحت؟ 330 00:22:50,667 --> 00:22:54,334 ‫آروم دوست داره یا خشن؟ 331 00:22:54,334 --> 00:22:56,001 ‫انگشت شدن چی؟ 332 00:22:56,001 --> 00:22:59,292 ‫الان نه. بعداً حرف می‌زنیم 333 00:23:17,125 --> 00:23:20,084 ‫می‌خوام بدونی که درکت می‌کنم 334 00:23:20,084 --> 00:23:21,667 ‫با اینکه من و تو دشمنیم، 335 00:23:21,667 --> 00:23:23,334 ‫خشمی که انگیزه کارت بود رو درک می‌کنم 336 00:23:24,501 --> 00:23:25,834 ‫وقتی سِر گرگور 337 00:23:25,834 --> 00:23:27,626 ‫سر معشوقه‌ات رو شکوند، من اونجا بودم 338 00:23:30,167 --> 00:23:32,501 ‫اگه چشم‌هام رو ببندم، 339 00:23:32,501 --> 00:23:35,501 ‫صدای شکستن جمجمه اوبرین میاد تو گوشم 340 00:23:35,501 --> 00:23:37,709 ‫صدای جیغ تو 341 00:23:37,709 --> 00:23:39,209 ‫هرگز همچین صدایی نشنیده بودم 342 00:23:39,209 --> 00:23:41,167 ‫با خودم گفتم، عشق حقیقی اینه 343 00:23:42,751 --> 00:23:45,043 ‫اوبرین اون روز عالی شده بود. واقعاً می‌گم 344 00:23:45,043 --> 00:23:46,417 ‫هیچ کس مثل اون حرکت نمی‌کرد 345 00:23:46,417 --> 00:23:49,542 ‫هیچ کس مثل اون با نیزه مهارت نداشت 346 00:23:49,542 --> 00:23:52,626 ‫حتی سِر گرگور هم نمی‌تونست جلوشو بگیره 347 00:23:52,626 --> 00:23:55,084 ‫اگه فقط بهش متلک نمی‌گفت 348 00:23:55,084 --> 00:23:59,043 ‫می‌تونست بره و بزاره سِر گرگور بیچاره بمیره 349 00:23:59,043 --> 00:24:01,084 ‫ولی عشقت اینجوری نبود درسته؟ 350 00:24:01,084 --> 00:24:03,918 ‫حالا یک جایی دفن شده 351 00:24:03,918 --> 00:24:06,667 ‫و سِر گرگور قوی‌تر از همیشه اینجاست 352 00:24:06,667 --> 00:24:08,584 ‫حتماً برات سخته 353 00:24:12,542 --> 00:24:14,542 ‫وقتی دخترم رو ازم گرفتید، 354 00:24:14,542 --> 00:24:17,667 ‫تنها دخترم... 355 00:24:17,667 --> 00:24:20,459 ‫خب، نمی‌تونی تصور کنی چه حسی داره 356 00:24:20,459 --> 00:24:22,709 ‫تا اینکه یک بچه از دست بدی 357 00:24:22,709 --> 00:24:25,375 ‫من با سینه‌های خودم بهش شیر دادم 358 00:24:25,375 --> 00:24:28,084 ‫علی رقم اینکه گفتن براش دایه بگیر 359 00:24:28,084 --> 00:24:31,584 ‫نمی‌تونستم تو بغل زن دیگه‌ای ببینمش 360 00:24:31,584 --> 00:24:33,834 ‫من هرگز مادر نداشتم، 361 00:24:33,834 --> 00:24:35,250 ‫ولی میرسلا داشت 362 00:24:35,250 --> 00:24:38,918 ‫اون مال من بود و تو ازم گرفتیش 363 00:24:38,918 --> 00:24:40,959 ‫چرا این کارو کردی؟ 364 00:24:47,542 --> 00:24:48,918 ‫الان دیگه مهم نیست 365 00:24:57,501 --> 00:25:00,250 ‫دختر تو هم خوشگله 366 00:25:00,250 --> 00:25:02,876 ‫چشم‌های قهوه‌ای 367 00:25:02,876 --> 00:25:04,584 ‫لب‌هاش 368 00:25:06,209 --> 00:25:08,250 ‫یک زیبایی دورنیش کامل 369 00:25:08,250 --> 00:25:10,125 ‫به گمونم مورد علاقه توـه 370 00:25:10,125 --> 00:25:13,292 ‫می‌دونم می‌دونم، ما نباید به کسی علاقه مند بشیم 371 00:25:13,292 --> 00:25:15,459 ‫ولی بازم، آدمیم دیگه 372 00:25:16,959 --> 00:25:18,542 ‫کسی که دوست داریم رو دوست داریم 373 00:25:21,417 --> 00:25:23,417 ‫متاسفم متوجه نمی‎شم 374 00:25:23,417 --> 00:25:26,793 ‫اون تیکه پارچه نمی‌زاره بفهمم چی می‌گی 375 00:25:26,793 --> 00:25:28,626 ‫حتماً آزارت می‌ده 376 00:25:31,793 --> 00:25:34,793 ‫ما همه تصمیم‌هایی می‌گیریم 377 00:25:34,793 --> 00:25:37,209 ‫تو تصمیم گرفتی دخترم رو بکشی 378 00:25:37,209 --> 00:25:39,459 ‫بعد از اون تصمیم حتماً احساس قدرت کردی 379 00:25:39,459 --> 00:25:41,667 ‫الان هم حس قدرت می‌کنی؟ 380 00:25:48,250 --> 00:25:49,626 ‫من زیاد خوب نمی‌خوابم 381 00:25:49,626 --> 00:25:52,001 ‫در واقع اصلاً نمی‌خوابم 382 00:25:52,001 --> 00:25:53,918 ‫تو تخت دراز می‌کشم و به سایه بون خیره می‌شم 383 00:25:53,918 --> 00:25:56,292 ‫و فکر می‌کنم که چجوری دشمن‌هام رو بکشم 384 00:25:56,292 --> 00:26:00,167 ‫چطور الاریا سند رو که تنها دخترم رو کشت، نابود کنم 385 00:26:01,667 --> 00:26:03,334 ‫فکر کردم که بگم سِر گرگور 386 00:26:03,334 --> 00:26:05,501 ‫جمجمه‌ات رو مثل اوبرین خُرد کنه 387 00:26:05,501 --> 00:26:10,209 ‫شاعرانه بود ولی خیلی سریع بود 388 00:26:10,209 --> 00:26:13,167 ‫فکر کردم بدم جمجمه دخترم رو خُرد کنه 389 00:26:14,250 --> 00:26:16,001 ‫اون خیلی زیباست 390 00:26:17,250 --> 00:26:18,918 ‫فکر کن این صورت زیبا 391 00:26:18,918 --> 00:26:21,334 ‫مثل تخم اردک بشکنه 392 00:26:21,334 --> 00:26:23,084 ‫نه، درست نیست 393 00:26:30,542 --> 00:26:31,667 ‫مامان 394 00:26:42,043 --> 00:26:44,375 ‫کایبرن با هوش‌ترین مردیه که می‌شناسم 395 00:26:44,375 --> 00:26:47,459 ‫انقدر باهوشه که می‌دونه از ‫چه سمی علیه میرسلا استفاده کردی 396 00:26:47,459 --> 00:26:49,125 ‫خداحافظی طولانی، اینب ود؟ 397 00:26:49,125 --> 00:26:51,209 ‫- بدرود طولانی. ‫- همین 398 00:26:55,542 --> 00:26:57,043 ‫چقدر طول می‌کشه تا اثر کنه؟ 399 00:26:57,043 --> 00:26:59,709 ‫گفتنش سخته... ساعت‌ها، روزها 400 00:26:59,709 --> 00:27:01,584 ‫بستگی به سوژه داره 401 00:27:01,584 --> 00:27:05,084 ‫- ولی مرگ قطعیه؟ ‫- بله علیا حضرت، کاملاً قطعی 402 00:27:10,459 --> 00:27:13,334 ‫دختر تو این سلول می‌میره 403 00:27:13,334 --> 00:27:16,459 ‫و تو هم همزمان نگاهش می‌کنی 404 00:27:16,459 --> 00:27:19,250 ‫باقی عمرت رو اینجا خواهی بود 405 00:27:21,125 --> 00:27:25,084 ‫اگه غذا نخوری، به زور می‌کنیم تو حلقت 406 00:27:25,084 --> 00:27:28,793 ‫زنده می‌مونی و پوسیدن دخترت رو تماشا می‌کنی 407 00:27:28,793 --> 00:27:32,084 ‫می‌بینی که اون صورت زیبا تبدیل... 408 00:27:32,084 --> 00:27:34,209 ‫به استخوان و خاک می‌شه 409 00:27:36,584 --> 00:27:39,542 ‫در همین حین می‌تونی ‫به تصمیم‌هایی که گرفتی فکر کنی 410 00:27:42,626 --> 00:27:45,250 ‫مطمئن شو که نگهبان‌ها ‫هر چند ساعت یک بار مشعل رو عوض کنن 411 00:27:45,250 --> 00:27:46,667 ‫نمی‌خوام حتی یک لحظه رو از دست بده 412 00:28:17,667 --> 00:28:18,918 ‫نه 413 00:29:01,167 --> 00:29:02,167 ‫نکن 414 00:29:14,209 --> 00:29:17,043 ‫چیکار داری می‌کنی؟ ‫کسی نباید ما رو اینجوری ببینه 415 00:29:17,043 --> 00:29:20,709 ‫من ملکه‌ی هفت اقلیمم. ‫هر کای دلم بخواد می‌کنم 416 00:29:26,250 --> 00:29:27,375 ‫ببخشید علیا حضرت 417 00:29:27,375 --> 00:29:29,709 ‫ملاقاتی از براووس اومده 418 00:29:29,709 --> 00:29:32,709 ‫خوبه. ملافه‌های تخت هم باید عوض بشه 419 00:29:32,709 --> 00:29:34,043 ‫همین الان علیا حضرت 420 00:29:44,918 --> 00:29:47,292 ‫نه ممنون 421 00:29:47,292 --> 00:29:49,001 ‫تسلیت می‌گم علیا حضرت 422 00:29:49,001 --> 00:29:50,959 ‫به خاطر مرگ پسرتون 423 00:29:50,959 --> 00:29:53,667 ‫همه می‌گفتن که مرد جوان و خوبی بوده 424 00:29:53,667 --> 00:29:56,417 ‫بانک آهنی شما رو نفرستاده که تسلیت بگید 425 00:29:56,417 --> 00:29:59,918 ‫هم تسلیت و هم تبریک 426 00:29:59,918 --> 00:30:02,876 ‫به خاطر اینکه اولین ملکه‌ی حکمران بر هفت اقلیم هستید 427 00:30:02,876 --> 00:30:04,876 ‫دست آورد بزرگیه 428 00:30:04,876 --> 00:30:08,667 ‫بانک آهنی از روش شما برای کنار زدن خرافات 429 00:30:08,667 --> 00:30:10,250 ‫و آزاد کردن تاج و تخت 430 00:30:10,250 --> 00:30:12,751 ‫از قوانینی که باعث سرنگونی می‌شدن خوشش میاد 431 00:30:12,751 --> 00:30:15,918 ‫مرگ کشیش بیلور یک حادثه عظیم بود 432 00:30:15,918 --> 00:30:20,125 ‫درسته ولی بعضی اوقات حوادث ضروری هستند 433 00:30:20,125 --> 00:30:22,501 ‫تا قانون و منطق حکمرانی کنن 434 00:30:22,501 --> 00:30:25,250 ‫بانک آهنی طلاش رو می‌خواد 435 00:30:25,250 --> 00:30:27,834 ‫پدرت هم هیچ وقت با لغات بازی نمی‌کرد 436 00:30:27,834 --> 00:30:31,667 ‫ولی بله، بدهی شما قمدار قابل توجهیه 437 00:30:31,667 --> 00:30:34,542 ‫و شما الان در جنگ از چند جناح هستید 438 00:30:34,542 --> 00:30:37,459 ‫ما جتمون می‌دونیم که جنگ هزینه‌های زیادی داره 439 00:30:37,459 --> 00:30:39,667 ‫و جفتمون هم می‌دونیم که ‫سکه باعث پیروزی در جنگ می‌شه 440 00:30:39,667 --> 00:30:41,125 ‫خزانه‌های شما خالی هستند 441 00:30:41,125 --> 00:30:43,626 ‫ولخرجی‌های شوهرتون باعثش شده 442 00:30:43,626 --> 00:30:46,959 ‫ثروتمند‌ترین متحدین شما، تایرل‌ها، ‫الان شدن دشمن شما 443 00:30:46,959 --> 00:30:50,542 ‫دورتون پر از رقیب برای تاج و تخته 444 00:30:50,542 --> 00:30:52,501 ‫و بانک آهنی می‌خواد روی برنده شرط ببنده 445 00:30:52,501 --> 00:30:54,209 ‫ما شرط بندی نمی‌کنیم 446 00:30:54,209 --> 00:30:57,793 ‫ما روی چیزی سرمایه گذاری می‌کنیم ‫که احتمال موفقیتش زیاد باشه 447 00:30:57,793 --> 00:31:00,751 ‫شرط بندی رو خیلی جذاب توضیح دادید 448 00:31:00,751 --> 00:31:04,501 ‫جنگ الانم شروع شده. ‫من خون اول رو ریختم 449 00:31:04,501 --> 00:31:07,501 ‫من مار دورنیشی رو اسیر کردم 450 00:31:07,501 --> 00:31:09,542 ‫ناوگان من الان صاحب دریای باریک هستند 451 00:31:09,542 --> 00:31:12,001 ‫ناوگان یورون گریجوی صاحب دریای باریک هستند 452 00:31:12,001 --> 00:31:13,501 ‫یورون گریجوی به من وفاداره 453 00:31:13,501 --> 00:31:15,709 ‫فعلاً 454 00:31:15,709 --> 00:31:19,459 ‫دنریس تارگرین 3 تا اژدهای بالغ داره 455 00:31:19,459 --> 00:31:23,793 ‫کشتی‌های چوبی چجوری جلوی آتش اژدها دووم میارن؟ 456 00:31:23,793 --> 00:31:28,834 ‫اژدها های اون انقدری که بقیه فکر می‌کنن، شکست ناپذیر نیستند 457 00:31:28,834 --> 00:31:31,209 ‫ولی بیاید راجع به دختر تارگرینی صحبت کنیم 458 00:31:31,209 --> 00:31:33,125 ‫می‌خواید روش سرمایه گذاری کنید؟ 459 00:31:33,125 --> 00:31:37,501 ‫فکر کنم بانک آهنی طلای زیادی ‫روی صنعت برده سرمایه گذاری کرده 460 00:31:37,501 --> 00:31:39,751 ‫از وقتی دنریس همه برده‌ها 461 00:31:39,751 --> 00:31:42,292 ‫رو آزاد کرده، اوضاع چطوره؟ 462 00:31:42,292 --> 00:31:46,459 ‫صنعت برده در سراشیبیه درسته 463 00:31:46,459 --> 00:31:48,334 ‫تا جایی که من فهمیدم 464 00:31:48,334 --> 00:31:51,667 ‫اون خودش رو بیشتر انقلابی می‌دونه تا سلطنتی 465 00:31:51,667 --> 00:31:55,584 ‫از نظر شما، بانک چطور با انقلابی‌ها کنار میاد؟ 466 00:31:55,584 --> 00:31:58,584 ‫لنیسترها به بانک آهنی پول زیادی بدهکارن 467 00:31:58,584 --> 00:32:00,751 ‫ولی لنیسترها همیشه دِینشون رو ادا می‌کنن 468 00:32:00,751 --> 00:32:05,167 ‫برده‌های سابق یا دوتراکی‌ها یا اژدها ها چطور؟ 469 00:32:08,751 --> 00:32:10,751 ‫الحق که دختر همون پدری 470 00:32:10,751 --> 00:32:12,084 ‫دو هفته بهم فرصت بدید 471 00:32:12,084 --> 00:32:14,292 ‫تو مقر فرمانروایی مهمون من باشید 472 00:32:14,292 --> 00:32:15,709 ‫و وقتی به براووس برگردید، 473 00:32:15,709 --> 00:32:20,167 ‫قسم می‌خورم که تمام بدهی رو کامل پرداخت کنم 474 00:32:43,793 --> 00:32:47,626 ‫اومدم اینجا تا راجع به شکست ‫تو پیش بینی جنگ گریجوی‌ها فکر کنم 475 00:32:50,167 --> 00:32:51,709 ‫داری سختش می‌کنی 476 00:32:51,709 --> 00:32:55,375 ‫خیلی بهتر از من تو فکر می‌ری 477 00:32:57,084 --> 00:32:59,626 ‫حس می‌کنم موقع به فکر فرو رفتن ‫راجع به شکست هم دارم شکست می‌خورم 478 00:32:59,626 --> 00:33:01,334 ‫من تو این جزیره زندانی‌ام 479 00:33:01,334 --> 00:33:05,292 ‫از نظر من زندانی نیستی 480 00:33:05,292 --> 00:33:06,793 ‫می‌تونی تو قلعه راه بری، 481 00:33:06,793 --> 00:33:08,709 ‫بری ساحل، هر جا که دلت می‌خواد 482 00:33:08,709 --> 00:33:10,876 ‫به جز به کشتی خودم 483 00:33:10,876 --> 00:33:12,292 ‫کشتی منو گرفتید 484 00:33:12,292 --> 00:33:14,250 ‫از نظر من نه 485 00:33:14,250 --> 00:33:16,751 ‫من با تو بازی کلمات نمی‌کنم 486 00:33:16,751 --> 00:33:18,626 ‫مرده‌ها دارن میان سراغمون 487 00:33:18,626 --> 00:33:20,292 ‫چرا یک فکری به حالِ... 488 00:33:20,292 --> 00:33:22,375 ‫ناو از دست رفته و متحدین کشته شده من نمی‌کنی 489 00:33:22,375 --> 00:33:25,250 ‫تا من هم یک فکری به حال ارتش مردگان تو کنم؟ 490 00:33:25,250 --> 00:33:27,459 ‫هضمش برام سخته. واقعاً می‌گم 491 00:33:27,459 --> 00:33:30,584 ‫اگه یکی راجع به وایت واکرها و پادشاه شب بهم می‌گفت... 492 00:33:38,001 --> 00:33:39,250 ‫احتمالاً حرفمو باور نمی‌کنی 493 00:33:41,709 --> 00:33:43,876 ‫در واقع باور می‌کنم 494 00:33:43,876 --> 00:33:45,417 ‫قبلاً باور نداشتی 495 00:33:47,125 --> 00:33:49,334 ‫بهشون می‌گفتی، "هیولا و اسطوره" 496 00:33:49,334 --> 00:33:51,417 ‫یادته؟ 497 00:33:51,417 --> 00:33:53,501 ‫گفتی همه‌اش چرته 498 00:33:53,501 --> 00:33:56,626 ‫چرت بود. همه می‌دونستن 499 00:33:56,626 --> 00:33:59,751 ‫ولی بعدش مورمونت دیدشون 500 00:33:59,751 --> 00:34:01,167 ‫تو دیدیشون 501 00:34:01,167 --> 00:34:02,834 ‫و من به چشم‌های یک مرد صادق 502 00:34:02,834 --> 00:34:04,834 ‫بیشتر از هر چیزی اعتماد دارم 503 00:34:06,167 --> 00:34:08,417 ‫چطور می‌تونم مردمی که منو نمی‌شناسن 504 00:34:08,417 --> 00:34:11,167 ‫قانع کنم که دشمنی که باورش ندارید، داره میاد بکشدتون؟ 505 00:34:11,167 --> 00:34:14,501 ‫- سوال خوبیه. ‫- می‌دونم سوال خوبیه 506 00:34:14,501 --> 00:34:16,667 ‫دنبال جوابشم 507 00:34:16,667 --> 00:34:20,959 ‫ذهن مردم گنجایش همچین مشکلات بزرگی رو نداره 508 00:34:20,959 --> 00:34:23,417 ‫وایت واکرها، پادشاه شب، 509 00:34:23,417 --> 00:34:25,501 ‫ارتش مردگان... 510 00:34:25,501 --> 00:34:27,125 ‫خیلی بهتره که 511 00:34:27,125 --> 00:34:30,001 ‫با یک هیولای راحت و دوستانه مثل خواهرم رو به رو بشیم 512 00:34:32,334 --> 00:34:35,292 ‫من باید مردمم رو آماده کنم 513 00:34:37,001 --> 00:34:39,334 ‫از اینجا نمی‌تونم اون‌ها رو آماده کنم 514 00:34:40,834 --> 00:34:42,084 ‫می‌خوام برم 515 00:34:43,542 --> 00:34:46,043 ‫با کوتاه اومدن انقدر زود، چطور تونستی 516 00:34:46,043 --> 00:34:47,709 ‫پادشاه شمالی بشی؟ 517 00:34:49,876 --> 00:34:53,001 ‫همه بهم گفتن که از اشتباهات پدرت درس بگیر 518 00:34:53,001 --> 00:34:54,793 ‫به جنوب نرو 519 00:34:54,793 --> 00:34:57,459 ‫جواب فراخوانی دختر پادشاه دیوانه، 520 00:34:57,459 --> 00:34:58,876 ‫یک مهاجم خارجی رو نده 521 00:35:01,250 --> 00:35:03,959 ‫و من اینجام، 522 00:35:03,959 --> 00:35:05,501 ‫یک احمق شمالی 523 00:35:05,501 --> 00:35:07,959 ‫بچه‌ها مثل پدرشون نیستن، 524 00:35:07,959 --> 00:35:09,667 ‫خوش به حال هممون 525 00:35:11,167 --> 00:35:13,375 ‫و بعضی اوقات چیزهای بیشتری 526 00:35:13,375 --> 00:35:15,584 ‫راجع به مهاجم خارجی و احمق شمالی وجود داره 527 00:35:15,584 --> 00:35:19,793 ‫دنریس خیلی وقت پیش می‌تونست به وستروس بیاد ولی نیومد 528 00:35:19,793 --> 00:35:21,626 ‫به جاش جایی که بود موند 529 00:35:21,626 --> 00:35:24,292 ‫و مردم زیادی رو از سرنوشت وحشتناک نجات داد 530 00:35:24,292 --> 00:35:26,626 ‫بعضی از اون‌ها الان کنارش تو جزیره هستند 531 00:35:26,626 --> 00:35:28,209 ‫وقتی مهمون مایی، 532 00:35:28,209 --> 00:35:29,751 ‫یکم ازشون راجع 533 00:35:29,751 --> 00:35:32,501 ‫به دختر پادشاه دیوانه سوال کن 534 00:35:32,501 --> 00:35:35,584 ‫اون از مردم در برابر هیولاها محافظت می‌کنه 535 00:35:35,584 --> 00:35:37,125 ‫درست مثل تو 536 00:35:37,125 --> 00:35:39,584 ‫برای همین اومده اینجا 537 00:35:39,584 --> 00:35:41,125 ‫و قرار هم نیست بره شمال 538 00:35:41,125 --> 00:35:42,584 ‫و به حرف کسی که نمی‌شناسه 539 00:35:42,584 --> 00:35:45,084 ‫با دشمنی که ندیده، مبارزه کنه 540 00:35:45,084 --> 00:35:47,501 ‫بعد از یک بار ملاقات، 541 00:35:47,501 --> 00:35:50,292 ‫درخواست منطقی‌ای نیست 542 00:35:56,667 --> 00:35:58,918 ‫پس، درخواست منطقی‌ای داری؟ 543 00:36:03,751 --> 00:36:04,918 ‫منظورت چیه؟ 544 00:36:04,918 --> 00:36:07,167 ‫شاید یک احمق شمالی باشی 545 00:36:07,167 --> 00:36:10,834 ‫دارم می‌پرسم کاری می‌تونم برات بکنم یا نه؟ 546 00:36:13,793 --> 00:36:15,334 ‫- شیشه‌ی اژدها؟ ‫- بله 547 00:36:15,334 --> 00:36:17,793 ‫شیشه‌ی آتش فشانی، اوبسیدین 548 00:36:17,793 --> 00:36:19,793 ‫می‌گه شما مقدار زیادی ازش دارید 549 00:36:19,793 --> 00:36:21,584 ‫چرا داریم راجع به شیشه حرف می‌زنیم؟ 550 00:36:21,584 --> 00:36:23,459 ‫ما همین الان 2 تا از متحدینمون رو از دست دادیم 551 00:36:23,459 --> 00:36:26,834 ‫برای همین من داشتم با ‫جان اسنو حرف می‌زدم، یک متحد قدرتمند 552 00:36:29,209 --> 00:36:32,959 ‫و پادشاه شمالی شیشه‌ی اژدها می‌خواد چیکار؟ 553 00:36:32,959 --> 00:36:35,292 ‫مثل اینکه تبدیل به اسلحه می‌شه 554 00:36:35,292 --> 00:36:38,417 ‫و وایت واکرها و ارتش پیاده‌شون رو می‌کشه 555 00:36:38,417 --> 00:36:40,584 ‫یا متوقف می‌کنه 556 00:36:40,584 --> 00:36:41,876 ‫نابودشون می‌کنه 557 00:36:41,876 --> 00:36:43,501 ‫راجع به واژه‌اش مطمئن نیستم 558 00:36:45,459 --> 00:36:48,417 ‫و نظرت راجع به ارتش مردگان 559 00:36:48,417 --> 00:36:51,292 ‫و وایت واکرها و پادشاه شب چیه؟ 560 00:36:51,292 --> 00:36:53,918 ‫خیلی دوست دارم فکر کنم جان اسنو دروغ می‌گه 561 00:36:53,918 --> 00:36:57,167 ‫ولی یک مرد فرزانه یک زمانی گفت ‫که نباید یک چیز رو صرفاً 562 00:36:57,167 --> 00:36:59,709 ‫چون می‌خوای، قبول کنی 563 00:37:02,417 --> 00:37:05,584 ‫کدوم مرد فرزانه گفته؟ 564 00:37:05,584 --> 00:37:07,459 ‫یادم نیست 565 00:37:07,459 --> 00:37:10,876 ‫حرف‌های خودت رو از طرف فرزانه‌های باستانی می‌زنی؟ 566 00:37:12,084 --> 00:37:14,292 ‫هرگز اینکارو نمی‌کنم 567 00:37:14,292 --> 00:37:15,334 ‫جلوی شما 568 00:37:17,167 --> 00:37:20,834 ‫دلیلی که من حرفشو باور می‌کنم ‫اینه که جان اسنو اینجاست 569 00:37:20,834 --> 00:37:23,250 ‫همه مشاورهاش گفتن که نیاد 570 00:37:23,250 --> 00:37:25,334 ‫منم بودم می‌گفتم نیاد 571 00:37:25,334 --> 00:37:27,667 ‫و اون اینجاست 572 00:37:27,667 --> 00:37:30,084 ‫لازم نیست حرفشو باور کنی 573 00:37:30,084 --> 00:37:32,125 ‫بزار شیشه‌ی اژدها رو به دست بیاره 574 00:37:32,125 --> 00:37:33,751 ‫اگه اشتباه کرده باشه، بی ارزشه 575 00:37:33,751 --> 00:37:35,834 ‫تو حتی نمی‌دونستی داریش 576 00:37:35,834 --> 00:37:38,375 ‫برات ارزشی نداره 577 00:37:38,375 --> 00:37:41,667 ‫با دادن یک چیز بی ارزش بهش لطف کن 578 00:37:41,667 --> 00:37:44,375 ‫یک قدم برای بهبود رابطه 579 00:37:44,375 --> 00:37:46,959 ‫با یک متحد احتمالی بردار 580 00:37:46,959 --> 00:37:50,334 ‫سرگرمش کن تا ما رو کارمون تمرکز کنیم... 581 00:37:50,334 --> 00:37:51,709 ‫کسترلی راک 582 00:37:52,959 --> 00:37:54,751 ‫جریانش چی بود که سر داووس 583 00:37:54,751 --> 00:37:58,793 می‌گفت برای مردمش خنجر خورده؟ 584 00:37:58,793 --> 00:38:00,584 ‫متوجهش شدی؟ 585 00:38:00,584 --> 00:38:03,043 ‫باید بذارین خیالپردازی کنن 586 00:38:03,043 --> 00:38:05,209 ‫توی شمال مایه‌ی تأسفه 587 00:38:21,084 --> 00:38:22,584 ‫منظره‌ی دیدنی‌ای هست 588 00:38:24,084 --> 00:38:27,125 ‫اسمش رو از روی برادرانم گذاشتم، ‫ویسریس و ریگار 589 00:38:28,250 --> 00:38:29,751 ‫الان دیگه هردوشون مردن 590 00:38:32,043 --> 00:38:33,417 ‫تو هم دو برادرت رو از دست دادی 591 00:38:36,584 --> 00:38:39,459 ‫مردم فکر می‌کردن اژدهاها برای همیشه رفتن ‫ولی دوباره متولد شدن 592 00:38:41,209 --> 00:38:44,043 ‫شاید بهتر باشه هر چی که فکر ‫می‌کنیم می‌دونیم رو امتحان کنیم 593 00:38:50,001 --> 00:38:52,292 ‫با تیریون حرف می‌زدی 594 00:38:52,292 --> 00:38:55,043 ‫اون مشاور منه 595 00:38:55,043 --> 00:38:57,667 ‫- از صحبت کردن لذت می‌بره ‫- همه از چیزی که توش کارمون خوبه لذت می‌بریم 596 00:38:59,125 --> 00:39:00,626 ‫من نه 597 00:39:05,626 --> 00:39:08,626 ‫می‌دونی که اجازه نمیدم ‫سرسی جاش رو توی تخت آهنین گرم نگه داره 598 00:39:08,626 --> 00:39:09,793 ‫هیچوقت انتظار نداشتم که بذاری 599 00:39:09,793 --> 00:39:11,043 ‫و هنوز نظرم درمورد اینکه 600 00:39:11,043 --> 00:39:13,125 ‫اون تخت متعلق به کدوم اقلیمه عوض نکردم 601 00:39:13,125 --> 00:39:14,959 ‫منم همینطور 602 00:39:24,292 --> 00:39:28,501 ‫بهت اجازه میدم که شیشه‌ی اژدها استخراج کنی ‫و ازش اسلحه بسازی 603 00:39:28,501 --> 00:39:31,501 ‫هر منابع یا افرادی که لازم داری ‫رو هم برات فراهم می‌کنم 604 00:39:35,001 --> 00:39:35,876 ‫ممنون 605 00:39:42,501 --> 00:39:46,167 ‫پس حرفم رو درمورد پادشاه شب ‫و ارتش مرده‌ها باور داری؟ 606 00:39:49,334 --> 00:39:52,043 ‫بهتره بری سر کارت، جان اسنو 607 00:40:16,709 --> 00:40:18,334 ‫چقدر داریم؟ 608 00:40:18,334 --> 00:40:20,417 ‫4000 بوشل، بانوی من 609 00:40:20,417 --> 00:40:21,584 ‫یعنی چی؟ 610 00:40:21,584 --> 00:40:23,667 ‫برای ساکنین فعلی قلعه 611 00:40:23,667 --> 00:40:27,334 ‫غذای کافی برای یه سال ‫یا شایدم بیشتر، هست 612 00:40:27,334 --> 00:40:30,751 ‫طولانی‌ترین زمستان در صد سال گذشته چقدر بوده؟ 613 00:40:30,751 --> 00:40:33,209 ‫کاملاً مطمئن نیستم 614 00:40:33,209 --> 00:40:35,043 ‫گزارشات استاد لوئین رو بررسی می‌کنم 615 00:40:35,043 --> 00:40:38,542 ‫اون یه کپی از طومارهای کلاغ‌ها نگه می‌داشت 616 00:40:38,542 --> 00:40:40,667 ‫منظورت اینه که غذای کافی نداریم؟ 617 00:40:40,667 --> 00:40:43,876 ‫مخصوصاً اگه ارتش شمالی ‫برای محافظت از وینترفل بیاد؟ 618 00:40:45,125 --> 00:40:47,375 ‫نه، بانوی من، به احتمال زیاد کافی نباشه 619 00:40:47,375 --> 00:40:49,501 ‫پس باید برای این احتمال آماده باشیم 620 00:40:49,501 --> 00:40:51,584 ‫خطر از هر طرفی که بیاد 621 00:40:51,584 --> 00:40:53,876 ‫اینجا بهترین جای ممکنه 622 00:40:53,876 --> 00:40:55,834 ‫باید انبار غله‌مون رو بزرگتر کنیم 623 00:40:55,834 --> 00:40:58,417 ‫و از هر انباری توی شمال ‫به صورت منظم غلات بگیریم 624 00:40:58,417 --> 00:41:00,709 ‫اگه تا آخر زمستان تموم نشه، ‫بهشون پس میدیم 625 00:41:00,709 --> 00:41:03,043 ‫اما اگه کل مردم شمال به طرف ‫وینترفل فرار کنن 626 00:41:03,043 --> 00:41:06,751 ‫وقت کافی برای آوردن غلات با خودشون نخواهند داشت 627 00:41:06,751 --> 00:41:08,167 ‫خیلی باهوشید، بانوی من 628 00:41:08,167 --> 00:41:09,959 ‫استاد ولکان، بررسیش می‌کنید؟ 629 00:41:13,751 --> 00:41:16,250 ‫زره سینه رو چرمی می‌کنن؟ 630 00:41:16,250 --> 00:41:17,626 ‫نه، بانوی من 631 00:41:17,626 --> 00:41:20,709 ‫خب، مگه نباید این کارو بکنن؟ ‫برای وقتی که سرما میاد؟ 632 00:41:20,709 --> 00:41:22,125 ‫درسته، باید همین کارو بکنن 633 00:41:22,125 --> 00:41:24,334 ‫ببخشید، بانوی من 634 00:41:24,334 --> 00:41:26,918 ‫هی تو، روی این زره‌ها پوشش چرمی ندارن؟ 635 00:41:28,918 --> 00:41:30,709 ‫فرمانروایی به شما میاد 636 00:41:32,417 --> 00:41:34,501 ‫شمالی‌هایی که در شمالن 637 00:41:34,501 --> 00:41:36,584 ‫نگران خطرِ اون طرف دیوار هستن 638 00:41:36,584 --> 00:41:38,125 ‫بایدم نگران باشن 639 00:41:38,125 --> 00:41:40,793 ‫من سرسی رو بهتر از هر کس دیگه‌ای می‌شناسم 640 00:41:40,793 --> 00:41:42,876 ‫اگه علیهش بشی... 641 00:41:42,876 --> 00:41:46,793 ‫- سرسی رو بهتر از همه‌ی آدمای اینجا نمی‌شناسی ‫- منظورم این بود که... 642 00:41:46,793 --> 00:41:50,334 ‫زنی که مادرم، پدرم و برادرم رو کشت، خطرناکه؟ 643 00:41:50,334 --> 00:41:52,417 ‫ممنون برای مشاوره‌ی خردمندانه‌ات 644 00:41:53,709 --> 00:41:55,918 ‫یکی از این دو مورد اتفاق میوفته... 645 00:41:55,918 --> 00:41:58,209 ‫یا مرده‌ها زنده‌ها رو شکست میدن 646 00:41:58,209 --> 00:42:00,167 ‫که در این صورت... 647 00:42:00,167 --> 00:42:02,250 ‫همه‌ی مشکلاتمون به پایان میرسن 648 00:42:02,250 --> 00:42:04,626 ‫یا اینکه زنده‌ها برنده میشن 649 00:42:04,626 --> 00:42:06,626 ‫اونموقع چی؟ 650 00:42:06,626 --> 00:42:10,626 ‫در شمال یا جنوب نمی‌جنگید 651 00:42:12,209 --> 00:42:17,084 ‫در هر نبردی... همیشه، همه جا ‫توی ذهنتون بجنگید 652 00:42:19,001 --> 00:42:20,876 ‫همه دشمنتون هستن 653 00:42:20,876 --> 00:42:23,793 ‫همه‌ دوستت هستن 654 00:42:23,793 --> 00:42:27,918 ‫هر مجموعه اتفاقاتی ‫یک‌باره اتفاق میوفته 655 00:42:27,918 --> 00:42:31,501 ‫اینطوری زندگی کنین، از هیچی غافلگیر نمی‌شین 656 00:42:31,501 --> 00:42:34,084 ‫هر اتفاقی که بیوفته، باید چیزی باشه که 657 00:42:34,084 --> 00:42:36,001 ‫قبلاً تجربه‌اش کردین 658 00:42:38,250 --> 00:42:41,001 ‫بانو سانسا، باید بیاید به دروازه 659 00:43:13,542 --> 00:43:14,709 ‫سلام سانسا 660 00:43:35,584 --> 00:43:37,709 ‫کاش جان اینجا بود 661 00:43:37,709 --> 00:43:40,584 ‫بله، باید باهاش صحبت کنم 662 00:43:44,751 --> 00:43:47,375 ‫تو آخرین پسر زنده و پاکزاد پدری 663 00:43:49,209 --> 00:43:52,084 ‫تو الان دیگه لرد وینترفل هستی 664 00:43:52,084 --> 00:43:55,334 ‫هیچوقت نمی‌تونم لرد وینترفل باشم 665 00:43:55,334 --> 00:43:57,167 ‫هیچوقت نمی‌تونم لرد چیزی باشم 666 00:43:57,167 --> 00:43:58,417 ‫من زاغ سه چشمم 667 00:44:00,501 --> 00:44:02,292 ‫نمی‌دونم یعنی چی 668 00:44:02,292 --> 00:44:04,709 ‫توضیحش سخته 669 00:44:04,709 --> 00:44:06,918 ‫سعیت رو بکن. خواهش می‌کنم، به خاطر من 670 00:44:08,626 --> 00:44:11,584 ‫یعنی من می‌تونم همه چی رو ببینم 671 00:44:11,584 --> 00:44:13,918 ‫هر اتفاقی که برای هر کسی افتاده باشه 672 00:44:13,918 --> 00:44:16,918 ‫هر اتفاقی که الان میوفته 673 00:44:16,918 --> 00:44:21,709 ‫به صورت تکه تکه و قطعه قطعه می‌بینم 674 00:44:21,709 --> 00:44:23,918 ‫باید یادبگیرم بهتر ببینم 675 00:44:23,918 --> 00:44:27,334 ‫وقتی شب طولانی دوباره فرا برسه 676 00:44:27,334 --> 00:44:28,959 ‫باید آماده باشم 677 00:44:32,001 --> 00:44:34,417 ‫این چیزا رو از کجا می‌دونی؟ 678 00:44:34,417 --> 00:44:35,959 ‫زاغ سه چشم بهم یاد داد 679 00:44:35,959 --> 00:44:37,876 ‫فکر می‌کردم خودت زاغ سه چشمی 680 00:44:37,876 --> 00:44:40,626 ‫بهت گفتم که توضیحش سخته 681 00:44:42,793 --> 00:44:44,292 ‫برن... 682 00:44:44,292 --> 00:44:46,667 ‫برای اتفاقاتی که برات افتاده متأسفم 683 00:44:46,667 --> 00:44:50,667 ‫متأسفم که باید اینجا ‫در خونه‌‎مون اتفاق میوفتاد 684 00:44:55,876 --> 00:44:57,959 ‫اما اون شب خیلی زیبا بودی 685 00:44:59,959 --> 00:45:03,959 ‫برف می‌بارید، درست مثل الان 686 00:45:07,209 --> 00:45:09,043 ‫و تو خیلی زیبا بودی 687 00:45:11,001 --> 00:45:12,793 ‫با اون لباس سفید عروسیت 688 00:45:16,667 --> 00:45:18,542 ‫باید برگردم داخل، برن 689 00:45:19,918 --> 00:45:21,626 ‫من یکم دیگه اینجا می‌مونم 690 00:45:35,334 --> 00:45:36,876 ‫ 691 00:45:45,375 --> 00:45:47,209 ‫ 692 00:45:52,667 --> 00:45:54,542 ‫درد داره؟ 693 00:45:54,542 --> 00:45:57,250 ‫یکم. کمتر از قبل 694 00:45:59,043 --> 00:46:01,667 ‫انگار دیگه عفونت از بین رفته 695 00:46:03,250 --> 00:46:05,084 ‫غیرعادیه 696 00:46:05,084 --> 00:46:06,542 ‫بعیده 697 00:46:06,542 --> 00:46:08,542 ‫ببخشید ولی به نظرم 698 00:46:08,542 --> 00:46:12,125 ‫کل لایه‌ی بیرونی که پوست عفونی بود ‫برداشته شده 699 00:46:12,125 --> 00:46:16,501 ‫و لایه‌ی داخلیش با یه جور مرهم درمان شده 700 00:46:16,501 --> 00:46:19,793 ‫درموردش چیزی نمی‌دونم 701 00:46:19,793 --> 00:46:21,876 ‫فقط کم کم حالم بهتر شد 702 00:46:21,876 --> 00:46:25,542 ‫به نظرم به خاطر استراحتی بود که داشتم 703 00:46:27,501 --> 00:46:30,125 ‫وآب و هوا 704 00:46:30,125 --> 00:46:32,084 ‫آب و هوا 705 00:46:32,084 --> 00:46:33,876 ‫می‌تونین برید، سر 706 00:46:33,876 --> 00:46:35,918 ‫این خوابگاه برای افراد بیماره 707 00:46:35,918 --> 00:46:37,626 ‫شما هم که دیگه بیمار نیستین 708 00:46:37,626 --> 00:46:41,125 ‫تارلی، عصر می‌خوام بیای دفترم ‫باهم صحبت کنیم 709 00:46:44,084 --> 00:46:45,375 ‫وضعیتت چقدر بده؟ 710 00:46:47,043 --> 00:46:48,417 ‫به گمونم عصر می‌فهمم چقدر بده 711 00:46:53,542 --> 00:46:56,250 ‫کجا میری؟ 712 00:46:56,250 --> 00:46:59,959 ‫همون لحظه‌ای که دیدم این بیماری رو گرفتم ‫دیگه تسلیمش شدم 713 00:47:01,417 --> 00:47:04,250 ‫مطمئن بودم که ازش می‌میرم 714 00:47:04,250 --> 00:47:06,918 ‫یا حتی قبل از اینکه از بیماری بمیرم ‫خودکشی کنم 715 00:47:06,918 --> 00:47:10,167 ‫دنریس زاده‌ی طوفان منو متقاعد کرد که خودم رو نکشم 716 00:47:10,167 --> 00:47:13,793 ‫تنها جایی که دارم، پیش اونه 717 00:47:13,793 --> 00:47:16,209 ‫زندگیم رو بهش مدیونم 718 00:47:16,209 --> 00:47:18,793 ‫اون و تو 719 00:47:21,001 --> 00:47:23,334 ‫پدرتون بیشتر از یه بار جونم رو نجات داده 720 00:47:23,334 --> 00:47:25,125 ‫این حداقل کاریه که می‌تونستم انجام بدم 721 00:47:26,626 --> 00:47:30,001 ‫شاید مسیرمون دوباره به همدیگه بخوره 722 00:47:30,001 --> 00:47:31,417 ‫امیدوارم بخورن 723 00:47:58,542 --> 00:48:02,001 ‫- تو مداواش کردی؟ ‫- بله 724 00:48:02,001 --> 00:48:04,501 ‫کی بهت گفته بود مداواش کنی؟ 725 00:48:04,501 --> 00:48:05,834 ‫هیچکس 726 00:48:05,834 --> 00:48:09,125 ‫کی تو یا هر کس دیگه‌ای رو ‫از مداواش بازداشته بود؟ 727 00:48:09,125 --> 00:48:11,834 ‫یادمه شما گفتی 728 00:48:11,834 --> 00:48:14,667 ‫- اما بازم مداواش کردی؟ ‫- همینطوره، بله 729 00:48:16,334 --> 00:48:19,459 ‫شما رو بازداشتم، چون خطرناک و مداواش بعیده 730 00:48:19,459 --> 00:48:21,793 ‫مخصوصاً برای کسی در اون سن و سال 731 00:48:21,793 --> 00:48:24,001 ‫ممکن بود خودت و بقیه رو هم بیمار کنی 732 00:48:24,001 --> 00:48:27,459 ‫ممکن بود کل سیتادل رو خراب کنی 733 00:48:29,751 --> 00:48:31,667 ‫اما این کارو نکردی 734 00:48:31,667 --> 00:48:34,292 ‫این یه عمل سخت و خیلی حساسه 735 00:48:34,292 --> 00:48:37,709 ‫اساتید زیادی که در طبابت تخصص دارن 736 00:48:37,709 --> 00:48:40,167 ‫امتحانش کردن و شکست خوردن 737 00:48:40,167 --> 00:48:42,250 ‫اما تو موفق شدی 738 00:48:42,250 --> 00:48:43,375 ‫چطوری؟ 739 00:48:45,375 --> 00:48:48,667 ‫کتاب‌ها رو خوندم ‫و دستورالعمل‌ها رو رعایت کردم 740 00:48:59,043 --> 00:49:01,250 ‫اون مرد به خاطر تو زنده‌ست 741 00:49:03,542 --> 00:49:05,167 ‫باید به خودت افتخار کنی 742 00:49:08,250 --> 00:49:10,751 ‫ممنون، استاد اعظم 743 00:49:10,751 --> 00:49:11,667 ‫بیا اینجا 744 00:49:15,709 --> 00:49:19,375 ‫همه‌ی این نسخ خطی ‫و طومارها دارن پوسیده میشن 745 00:49:19,375 --> 00:49:22,043 ‫ازت می‌خوام ازشون یه کپی برداری 746 00:49:26,334 --> 00:49:28,417 ‫انتظار یه پاداش رو داشتی 747 00:49:30,125 --> 00:49:33,918 ‫پاداشت اینه که سریعاً از سیتادل اخراج نشی 748 00:49:35,084 --> 00:49:37,084 ‫بهتره کارت رو شروع کنی 749 00:49:37,084 --> 00:49:38,751 ‫و مواظب کرم‌های روی کاغذها هم باش 750 00:49:38,751 --> 00:49:40,084 ‫اونام موجودات زنده هستن 751 00:49:47,334 --> 00:49:50,709 ‫باید کشتی‌های یورون گریجوی رو ‫پیدا و غرقشون کنیم 752 00:49:50,709 --> 00:49:54,209 ‫سرورم، همین الانش هم بخش عظیمی از ‫کشتی‌های ما رو نابود کرده 753 00:49:54,209 --> 00:49:55,751 ‫فرستادن بقیه‌ی کشتی‌هامون به طرف اون... 754 00:49:55,751 --> 00:49:58,417 ‫منظورم این نیست که کشتی‌هامون رو بفرستیم 755 00:50:02,250 --> 00:50:03,793 ‫باید خودتون برید؟ 756 00:50:03,793 --> 00:50:05,793 ‫کشتی‌های یورون ممکنه هر جایی باشن 757 00:50:05,793 --> 00:50:07,793 ‫یا حتی پراکنده باشن 758 00:50:07,793 --> 00:50:10,209 ‫تنهایی در دریا پرواز خواهید کرد 759 00:50:10,209 --> 00:50:11,250 ‫اونم نه برای مدت مشخصی 760 00:50:11,250 --> 00:50:12,876 ‫تنها نه 761 00:50:12,876 --> 00:50:15,459 ‫دروگون رو دارم، ویسریون و ریگال 762 00:50:15,459 --> 00:50:17,250 ‫کی می‌تونه آسیبی بهشون بزنه؟ 763 00:50:17,250 --> 00:50:19,250 ‫اما اونا می‌تونن به شما آسیب بزنن 764 00:50:19,250 --> 00:50:21,043 ‫فقط یه تیر می‌خواد 765 00:50:21,043 --> 00:50:23,584 ‫خطرش زیاده. شما خیلی مهمید 766 00:50:25,918 --> 00:50:28,043 ‫کسترلی راک چی؟ 767 00:50:28,043 --> 00:50:30,001 ‫آویژه‌ها به زودی میرسن اونجا 768 00:50:30,001 --> 00:50:32,584 ‫با چی روبرو میشن؟ 769 00:50:32,584 --> 00:50:35,001 ‫یک موقعیت سخت 770 00:50:35,001 --> 00:50:37,125 ‫اونا می‌دونن که ما داریم میریم 771 00:50:37,125 --> 00:50:40,459 ‫بله. سرسی معتقده که هدف وجودی من در زندگی 772 00:50:40,459 --> 00:50:42,084 ‫اینه که خاندان لنیستر رو نابود کنم 773 00:50:42,084 --> 00:50:43,834 ‫اون هم منتظر ماست 774 00:50:47,834 --> 00:50:50,459 ‫- تاحالا هیچکس راک رو تسخیر نکرده ‫- کماندارها! 775 00:50:50,459 --> 00:50:52,834 ‫ارتش لنیستر هنوز همون ارتشیه که ‫پدرم تشکیل داده بود 776 00:50:52,834 --> 00:50:55,167 ‫- زودباشین ‫- خوب آموزش دیدن و غذای زیاد براشون فراهم میشه 777 00:50:55,167 --> 00:50:56,959 ‫حداقل 10 هزار نفرن 778 00:50:56,959 --> 00:50:57,959 ‫اونا منتظر ما خواهند بود 779 00:51:02,501 --> 00:51:04,167 ‫آماده خواهند بود 780 00:51:07,459 --> 00:51:09,501 ‫- بکشید! رها کنید! ‫- رها کنید! 781 00:51:11,709 --> 00:51:14,834 ‫دروازه‌های کسترلی راک غیرقابل رسوخن 782 00:51:22,542 --> 00:51:24,793 ‫جنگ روی دیوارها سخت خواهد بود 783 00:51:24,793 --> 00:51:26,334 ‫در وضعیت نامساعدی قرار می‌گیریم 784 00:51:27,709 --> 00:51:29,375 ‫افراد زیادی خواهند مرد 785 00:51:31,542 --> 00:51:33,584 ‫درست اونجور که پدرم گفت 786 00:51:35,751 --> 00:51:38,375 ‫پدرم ویژگی جالبی داشت 787 00:51:38,375 --> 00:51:40,292 ‫اون خونه‌مون رو که کم مونده بود خراب بشه، ساخت 788 00:51:40,292 --> 00:51:44,459 ‫ارتشمون رو ساخت، کسترلی راک رو هم ساخت 789 00:51:44,459 --> 00:51:46,542 ‫اما مجرای فاضلاب رو اون نساخته 790 00:51:46,542 --> 00:51:48,626 ‫این کار بهش نمی‌خورد 791 00:51:48,626 --> 00:51:51,501 ‫برای همین این کارو به پست‌ترین ‫شخصی که می‌تونست پیدا کنه سپرد 792 00:51:51,501 --> 00:51:53,043 ‫یعنی من 793 00:51:53,043 --> 00:51:54,876 ‫حق با اون بود، پست بودم 794 00:51:54,876 --> 00:51:57,001 ‫با هر کسی بودم، پست بود 795 00:51:57,001 --> 00:51:58,542 ‫که البته بیشترشون زن بودن 796 00:51:58,542 --> 00:52:00,209 ‫اجازه ورود به راک رو نداشتن 797 00:52:00,209 --> 00:52:02,501 ‫پدر این رفتار رو ناپسند می‌دونست 798 00:52:02,501 --> 00:52:04,125 ‫نمی‌تونستم اونا رو از دروازه جلویی ببرم 799 00:52:04,125 --> 00:52:05,584 ‫نمی‌تونستم ببرم به اتاقم 800 00:52:05,584 --> 00:52:07,834 ‫برای همین در زمان ساخت مجرای فاضلاب 801 00:52:07,834 --> 00:52:10,584 ‫برای خودم هم یه چیزی درست کردم 802 00:52:12,626 --> 00:52:14,626 ‫یک مسیر عبور بود که از 803 00:52:14,626 --> 00:52:16,334 ‫بیرون جایی که دریا سوراخش کرده شروع میشه 804 00:52:16,334 --> 00:52:19,751 ‫و زیر یکی از برجک‌های نگهبانی اصلی تموم میشه 805 00:52:19,751 --> 00:52:22,959 ‫هیچ جایی از زیر زمین ‫مخفیانه‌تر نیست 806 00:52:24,584 --> 00:52:28,334 ‫کسترلی راک یه دژ غیرقابل رسوخه 807 00:52:30,584 --> 00:52:34,250 ‫اما همونطور که یه بار یکی از دوستای خوبم گفت... 808 00:52:34,250 --> 00:52:38,209 ‫"ده سرباز خوب بهم بده ‫تا پدرشون رو دربیارم" 809 00:52:43,751 --> 00:52:44,959 ‫و اینطوری شروع میشه 810 00:52:51,709 --> 00:52:54,584 ‫اونا با ارتش عظیم لنیستر مواجه میشن 811 00:52:54,584 --> 00:52:56,459 ‫تعدادشون از اونا کمتره 812 00:52:56,459 --> 00:52:58,793 ‫ذرهشون ضعیف‌تر و سلاحشون کمتره 813 00:53:03,751 --> 00:53:07,542 ‫اما ارتش خواهرم بدون ترس ‫به خاطرش می‌جنگن 814 00:53:07,542 --> 00:53:10,501 ‫آویژه‌ها برای یه هدف والاتر می‌جنگن 815 00:53:10,501 --> 00:53:12,501 ‫به خاطر آزادی خواهند جنگید 816 00:53:12,501 --> 00:53:14,292 ‫و به خاطر هر شخصی که بهشون این آزادی رو بده 817 00:53:14,292 --> 00:53:16,793 ‫اونا برای شما خواهند جنگید 818 00:53:16,793 --> 00:53:19,250 ‫برای همین هم اونا پیروز میشن 819 00:54:06,001 --> 00:54:07,209 ‫اونا کجان؟ 820 00:54:07,209 --> 00:54:09,834 ‫بقیه ارتش لنیستر کجاست؟ 821 00:55:38,709 --> 00:55:40,959 ‫- تموم شد ‫- بله 822 00:55:42,834 --> 00:55:46,959 ‫و الان باران بر راهروهای ما خواهد بارید 823 00:55:49,292 --> 00:55:50,751 ‫خوب جنگیدیم؟ 824 00:55:50,751 --> 00:55:53,793 ‫به اون خوبی‌ای که می‌تونستیم انتظار داشته باشیم 825 00:55:53,793 --> 00:55:55,918 ‫هیچوقت توی این کار هنر نداشتیم 826 00:55:55,918 --> 00:55:58,001 ‫بله، رزهای طلایی 827 00:55:59,918 --> 00:56:01,959 ‫برادرت و ملکه‌ی جدیدش 828 00:56:01,959 --> 00:56:04,876 ‫فکر می‌کردن از کسترلی راک دفاع می‌کنی 829 00:56:04,876 --> 00:56:08,167 ‫راستش کسترلی راک دیگه ‫ارزشی نداره 830 00:56:08,167 --> 00:56:09,751 ‫البته برای من داره 831 00:56:09,751 --> 00:56:12,084 ‫اما خاطرات خوب دوران کودکیم 832 00:56:12,084 --> 00:56:13,626 ‫سرسی رو روی تخت نگه نمی‌داره 833 00:56:13,626 --> 00:56:15,751 ‫پس اجازه میدی تسخیرش کنن؟ 834 00:56:15,751 --> 00:56:17,793 ‫برای فعلاً. اما نمی‌تونن نگهش دارن 835 00:56:17,793 --> 00:56:20,334 ‫کشتی‌های یورون گریجوی ‫کشتی‌هاش رو سوزوندن 836 00:56:20,334 --> 00:56:22,334 ‫ما آذوقه رو قبل از ترک کردنش، خالی کردم 837 00:56:22,334 --> 00:56:24,584 ‫بالاخره مجبور میشن اونجا رو ترک 838 00:56:24,584 --> 00:56:28,001 ‫و تا اون سر وستروس برن 839 00:56:28,001 --> 00:56:31,167 ‫و تو ارتشت رو... ارتش واقعیت رو برمی‌داری 840 00:56:31,167 --> 00:56:33,043 ‫و میری جایی که اونجا نیستن 841 00:56:33,043 --> 00:56:36,375 ‫همون کاری که راب استارک ‫در ویسپرینگ وود سرم آورد 842 00:56:36,375 --> 00:56:38,417 ‫همیشه در شکست‌ها، درس‌هایی هم هست 843 00:56:38,417 --> 00:56:42,001 ‫بله. حتماً تاالان خیلی دانا شدی 844 00:56:43,292 --> 00:56:46,167 ‫همیشه پدرم می‌گفت که دیر یاد می‌گیرم 845 00:56:46,167 --> 00:56:47,918 ‫اگه اینقدر دانا بوده 846 00:56:47,918 --> 00:56:49,667 ‫چرا های گاردن رو همون لحظه‌ای که 847 00:56:49,667 --> 00:56:53,375 ‫معدن‌های طلات خالی شدن تصرف نکرد؟ 848 00:56:54,918 --> 00:56:58,834 ‫به گمونم به زودی می‌تونم اینو ‫از خودت بخوام 849 00:56:58,834 --> 00:57:01,918 ‫دیگه نیازی نیست از اشتباهاتم درس بگیرم، نه؟ 850 00:57:04,375 --> 00:57:06,876 ‫چطوری انجامش میدی؟ 851 00:57:06,876 --> 00:57:09,334 ‫با اون شمشیر؟ 852 00:57:09,334 --> 00:57:11,709 ‫شمشیر جافری بود، نه؟ 853 00:57:11,709 --> 00:57:14,043 ‫اصلا هم ازش استفاده نکرد 854 00:57:14,043 --> 00:57:15,709 ‫اشمش رو چی گذاشته بود؟ 855 00:57:17,334 --> 00:57:19,667 ‫ناله‌ی بیوه 856 00:57:19,667 --> 00:57:21,876 ‫خیلی عوضی بودی، نه؟ 857 00:57:23,501 --> 00:57:28,876 ‫من برای محافظت از خانواده‌ام ‫کارای غیرقابل بیانی انجام دادم 858 00:57:28,876 --> 00:57:32,918 ‫یا اینکه دیدم به دستورم اون کارها انجام بشن 859 00:57:32,918 --> 00:57:36,084 ‫هیچوقت به خاطرشون ‫بی‌خوابی نکشیدم 860 00:57:36,084 --> 00:57:38,125 ‫لازم بودن 861 00:57:38,125 --> 00:57:40,167 ‫و هر چی که به نظرم برای 862 00:57:40,167 --> 00:57:44,084 ‫امنیت خاندان تایرل لازم بود، انجام دادم 863 00:57:44,084 --> 00:57:48,709 ‫اما خواهرت کارهایی کرده... 864 00:57:50,375 --> 00:57:52,709 ‫که نمی‌تونستم تصورش رو هم بکنم 865 00:57:52,709 --> 00:57:55,542 ‫این تاوان اشتباهم بود 866 00:57:55,542 --> 00:57:58,084 ‫یه شکست در پنداشتم 867 00:57:59,417 --> 00:58:01,876 ‫اون یه هیولاست، اینو که می‌دونی؟ 868 00:58:01,876 --> 00:58:04,043 ‫برای شما، مطمئنم 869 00:58:04,043 --> 00:58:05,918 ‫برای بقیه هم 870 00:58:05,918 --> 00:58:09,417 ‫اما بعد از اینکه پیروز بشیم ‫هیچکس نمی‌مونه که با ما مخالفت کنه 871 00:58:09,417 --> 00:58:13,751 ‫وقتی مردم در صلح و آرامش ‫در دنیایی که اون ساخته زندگی کنن 872 00:58:13,751 --> 00:58:17,459 ‫واقعاً فکر می‌کنی دستشون رو ‫به چیزی که ساخته دراز می‌کنن؟ 873 00:58:19,876 --> 00:58:22,084 ‫تو اونو دوست داری 874 00:58:22,084 --> 00:58:23,876 ‫واقعاً دوستش داری 875 00:58:23,876 --> 00:58:26,334 ‫احمق بیچاره 876 00:58:26,334 --> 00:58:28,084 ‫اون پایان کار توئه 877 00:58:28,084 --> 00:58:30,626 ‫احتمالاً 878 00:58:30,626 --> 00:58:32,417 ‫اما از بحثش با تو 879 00:58:32,417 --> 00:58:34,459 ‫چیز زیادی عایدمون نمیشه، نه؟ 880 00:58:34,459 --> 00:58:37,167 ‫کس بهتری از من برای بحث درمورد اون هست؟ 881 00:58:37,167 --> 00:58:39,084 ‫چه تضمینی بهتر از این هست که 882 00:58:39,084 --> 00:58:43,125 ‫هر چی بگی از این اتاق به بیرون درز نمی‌کنه؟ 883 00:58:43,125 --> 00:58:46,167 ‫اما شاید حق با تو باشه 884 00:58:46,167 --> 00:58:47,751 ‫اگه اون تا این حد تو رو دیوونه کرده 885 00:58:47,751 --> 00:58:50,167 ‫دیگه از کنترلت خارج شده 886 00:58:51,459 --> 00:58:53,459 ‫بله 887 00:58:53,459 --> 00:58:54,918 ‫خارج شده 888 00:58:56,001 --> 00:58:58,043 ‫اون یه بیماریه 889 00:58:58,043 --> 00:59:01,001 ‫از نقشم برای بیشتر کردنش پشیمونم 890 00:59:01,001 --> 00:59:02,584 ‫تو هم پشیمون میشی 891 00:59:02,584 --> 00:59:04,334 ‫فکر کنم دیگه حرفی نمونده 892 00:59:07,751 --> 00:59:08,793 ‫چطوری اتفاق افتاد؟ 893 00:59:10,334 --> 00:59:12,250 ‫سرسی ایده‌هایی داشت 894 00:59:12,250 --> 00:59:13,667 ‫شلاق زدن به تو در خیابون 895 00:59:13,667 --> 00:59:16,334 ‫و سر بریدنت در جلوی رد کیپ 896 00:59:16,334 --> 00:59:20,167 ‫زنده زنده پوست کندنت و آویزون کردنت ‫از دیوارهای مقر فرماندهی 897 00:59:23,334 --> 00:59:25,125 ‫اونو از اون کارها منصرف کردم 898 00:59:42,375 --> 00:59:43,793 ‫دردناک میشه؟ 899 00:59:43,793 --> 00:59:46,375 ‫نه. مطمئن میشم دردی نباشه 900 00:59:46,375 --> 00:59:47,709 ‫خوبه 901 01:00:00,501 --> 01:00:02,501 ‫دوست ندارم مثل پسرت بمیرم 902 01:00:03,709 --> 01:00:05,167 ‫به گردنم چنگ بندازم 903 01:00:05,167 --> 01:00:08,043 ‫کف و صفرا از دهنم بیرون بریزه 904 01:00:08,043 --> 01:00:11,876 ‫چشمام قرمز و پوستم بنفش بشه 905 01:00:11,876 --> 01:00:14,250 ‫حتماً برات وحشتناک بوده 906 01:00:14,250 --> 01:00:17,709 ‫به عنوان محافظ پادشاه، به عنوان پدر 907 01:00:17,709 --> 01:00:20,292 ‫برای من که به اندازه کافی وحشتناک بود 908 01:00:20,292 --> 01:00:22,959 ‫صحنه‌ی شوکه کننده‌ای بود 909 01:00:22,959 --> 01:00:25,751 ‫اصلاً قصد نداشتم اونطوری بشه 910 01:00:27,709 --> 01:00:32,292 ‫راستش تاحالا کار کردن سم رو ندیده بودم 911 01:00:37,250 --> 01:00:39,417 ‫به سرسی بگو 912 01:00:39,417 --> 01:00:41,876 ‫می‌خوام بدونه که کار من بوده 913 01:00:45,100 --> 01:00:55,100 : زیـــرنـــویـس هماهنگ شــده با نسخه هـــای بـــلـوری .....:::::Hamid5251:::::..... 914 01:00:56,000 --> 01:01:01,000 ‫ترجمه از کیارش و رضا ‫DeathStroke , Ki@rash