1 00:00:00,001 --> 00:00:03,134 آنچه در "بازی تاج و تخت" گذشت 2 00:00:03,507 --> 00:00:07,100 لارس" ؟ تو باید قوی بمونی" 3 00:00:07,101 --> 00:00:10,833 اگه هرکدوم از ماها تسلیم چیزی که اونا میخوان بشه ، اونا برنده میشن 4 00:00:10,857 --> 00:00:16,419 بذار برنده شن ، فقط تمومش کن 5 00:00:16,420 --> 00:00:19,412 باید در تقابل با چنین مردی مراقب باشیم 6 00:00:19,435 --> 00:00:22,490 آینده ی 7 پادشاهی در دستان اون قرار داره 7 00:00:22,521 --> 00:00:25,677 ملکه "مارجری" راه تاوانش را خواهد پیمود 8 00:00:25,716 --> 00:00:27,232 این اتفاق نمیفته 9 00:00:30,623 --> 00:00:34,419 هیچکدوم از شماها مناسب رهبری "دوثراکی" ها نیستین 10 00:00:34,471 --> 00:00:36,885 اما من هستم 11 00:00:37,964 --> 00:00:39,620 تالی" ؟ حالا مارو نگاه کنین" 12 00:00:39,651 --> 00:00:46,440 تو مردی ، دخترت مرده ، نوه ات مرده پسرت شب عروسیش رو در یک سیاهچال سپری میکنه 13 00:00:46,441 --> 00:00:49,572 و ... من ارباب "ریوران" هستم 14 00:00:49,572 --> 00:00:51,182 ماهی سیاه فرار کرد 15 00:00:51,183 --> 00:00:56,768 یه پیر مرد فراری ، بدون هم پیمان من "تایون لنستر" رو پشت خودم دارم ، اون کیو داره ؟ 16 00:00:59,862 --> 00:01:04,369 سیتادل" زن ها رو نمیپذیره" اگه به "اولد تاون" نمیریم ، داری منو کجا میبری ؟ 17 00:01:04,432 --> 00:01:06,479 به خونه ام 18 00:01:08,839 --> 00:01:14,065 این دختر باید تصمیم بگیره که میخواد به خدای فراوان چهره خدمت کنه یا نه 19 00:01:14,096 --> 00:01:15,830 کی ؟ 20 00:01:15,846 --> 00:01:20,806 یک بازی'ر که خودش رو بانو "کرین" مینامه اون در محوطه ی "شیلبا" نمایش اجرا میکنه 21 00:01:20,869 --> 00:01:24,736 به این دختر فرصت دومی داده شده فرصت سومی در کار نخواهد بود 22 00:01:26,260 --> 00:01:29,651 تو بودی ، تو "وایت واکر" ها رو ساختی 23 00:01:29,652 --> 00:01:32,908 داشتن ما رو سلاخی میکردن ، درختان مقدسمون قطع شده بودن 24 00:01:32,924 --> 00:01:36,091 باید از خودمون دفاع میکردیم 25 00:01:36,131 --> 00:01:38,318 در مقابل کیا ؟ 26 00:01:38,357 --> 00:01:40,896 در مقابل انسان ها 27 00:01:41,412 --> 00:01:45,165 برن" رو بردار ، و فرار کن" 28 00:01:45,682 --> 00:01:49,658 برن" ، باید بیدار شی" 29 00:01:53,923 --> 00:01:56,159 هودور" عجله کن" 30 00:01:59,683 --> 00:02:02,268 در رو نگه دار ، در رو نگه دار 31 00:02:02,331 --> 00:02:03,863 در رو نگه دار 32 00:02:04,706 --> 00:02:06,539 در رو نگه دار 33 00:02:06,703 --> 00:02:08,563 در رو نگه دار 34 00:02:08,602 --> 00:02:13,450 در نگه دار ، در نگه دار ، در نگه دار ، در نگه دار 35 00:02:15,013 --> 00:02:17,489 در نگه دار 36 00:02:18,000 --> 00:04:04,671 هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کامل Hadi.Farsi@Yahoo.Com وبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com 37 00:04:04,691 --> 00:04:07,659 تقدیم به تمام پارسی زبانان 38 00:04:07,660 --> 00:04:10,668 *عزیز تر از جانم* 39 00:04:37,913 --> 00:04:40,097 همه شونو بسوزونین 40 00:05:04,585 --> 00:05:06,569 همه شونو بسوزونین 41 00:05:06,635 --> 00:05:09,694 خواهرم کجاست ؟ 42 00:05:09,798 --> 00:05:12,491 همه شونو بسوزونین 43 00:05:42,138 --> 00:05:44,575 خواهش میکنم 44 00:05:56,319 --> 00:05:59,779 همه شونو بسوزونین ، همه شونو بسوزونین 45 00:06:12,402 --> 00:06:15,487 همه شونو بسوزونین 46 00:06:23,608 --> 00:06:26,647 میرا ؟ 47 00:06:26,770 --> 00:06:28,737 اونا پیدامون کردن 48 00:06:35,768 --> 00:06:38,703 واقعا شرمنده ام 49 00:07:42,589 --> 00:07:45,706 همین الان با من بیاین 50 00:07:49,552 --> 00:07:53,097 مرده ها آروم و قرار نمیگیرن 51 00:08:17,026 --> 00:08:20,494 خیلی سرسبزه آره ، همینطوره 52 00:08:20,596 --> 00:08:25,643 وقتی برسی جنوب "ریورلندز" درخت های مختلفی اطرافتو میگیرن 53 00:08:25,682 --> 00:08:33,088 افرا ، نارون ، راش ، سپیدار 54 00:08:33,151 --> 00:08:35,376 درخت بید 55 00:08:35,377 --> 00:08:42,516 و البته حالا که تابستون به پایان رسیده رنگ های پاییزی رو میبینی که پدیدار میشن 56 00:08:43,156 --> 00:08:47,063 با این حال ، اینجا بش از هرجای دیگه ای سرسبزی میبینی 57 00:08:47,108 --> 00:08:54,586 دستپاچه ای ، حراف دستپاچه ای هستی 58 00:08:55,497 --> 00:08:58,816 این از یه لال دستپاچه بودن بهتر نیستآ 59 00:08:58,817 --> 00:09:04,804 فکر نمیکردم که دیگه به اینجا بیام ، بعد اینکه پدرم مجبورم کرد عنوان و ارثم رو رد کنم 60 00:09:04,906 --> 00:09:08,839 و تهدیدش به کشتنم اگه این کارارو نکنم 61 00:09:08,910 --> 00:09:13,288 آدم یه چنین جایی احساس راحتی نداره 62 00:09:13,348 --> 00:09:17,999 و قطعا انتظار نداشتم که اونو به خانواده ام معرفی کنم 63 00:09:18,053 --> 00:09:20,520 پس میدونی بهش چی بگی !؟ 64 00:09:20,622 --> 00:09:22,411 بگم که "سم" کوچولو بچه ی توئه 65 00:09:22,445 --> 00:09:28,728 بله ، این خیلی مهمه ، اگه فکر کنه که "سم" کوچولو نوه اشه تو رو میپذیره 66 00:09:28,830 --> 00:09:35,843 اون آموزش میبینه ، خوندن رو یاد میگیره و تو میتونی کمک کنی یادش بدی 67 00:09:35,844 --> 00:09:41,709 به خانواده ات درمورد من چی گفتی ؟ 68 00:09:41,743 --> 00:09:44,144 گفتم که تو رو در شمال دیدم 69 00:09:44,246 --> 00:09:49,315 بهشون گفتی کجای شمال ؟ خوب ، کاغذ نامه خیلی بزرگ نبود 70 00:09:49,417 --> 00:09:52,986 بهشون نگفتی که من واقعا اهل کجام ؟ بهشون نگفتی که من یه وحشی ام ؟ 71 00:09:53,088 --> 00:09:57,624 موضوع اینه که ، پدر من از وحشی ها خوشش نمیاد 72 00:09:57,726 --> 00:10:02,095 اون امیدوار بود که من با کشتن چند تا وحشی مرد بشم 73 00:10:02,197 --> 00:10:09,354 پس احتمالا موضوع خوبیه برای اجتناب از گفتنش البته اگه اصلا ممکن باشه 74 00:10:09,355 --> 00:10:13,323 فکر کنم رسیدیم 75 00:10:40,502 --> 00:10:44,103 "سم" ؟ ... وای "سم" 76 00:10:44,158 --> 00:10:48,947 وای ، سلام مادر 77 00:10:49,044 --> 00:10:56,373 اصلا فکر نمیکردم که دیگه ببینمت عالی به نظر میای 78 00:10:56,884 --> 00:11:00,688 تالا" ؟ ، وای خدا ، دیگه یه زن شدی" 79 00:11:00,689 --> 00:11:04,496 پدر میگه که باید با "سایمون فاسو وی" ازدواج کنم اون دندوناش زرده 80 00:11:04,535 --> 00:11:08,633 "دیگه کافیه "تالا 81 00:11:10,282 --> 00:11:15,055 مادر ؟ ، این "گیلی" ـه 82 00:11:15,100 --> 00:11:21,597 وای خدا ، تو دوست داشتنی هستی 83 00:11:21,673 --> 00:11:27,464 "خوشجالم که شما رو شناختم بانو "تارلی 84 00:11:27,868 --> 00:11:30,582 ... و ... این 85 00:11:30,598 --> 00:11:37,830 "این پسرمونه ، "سمول 86 00:11:37,925 --> 00:11:41,126 سلام کوچولو 87 00:11:41,228 --> 00:11:45,806 منم ، مادربزرگت 88 00:11:45,858 --> 00:11:53,562 میتونم بغلش بگیرم ؟ بله ، البته 89 00:11:55,410 --> 00:12:02,037 تو ذهن کنجکاوی داری ، میتونم اینو تشخیص بدم مثل پدرت یه عالم میشی 90 00:12:02,256 --> 00:12:05,751 پدر کجاست ؟ و همین طور "دیکان" ؟ 91 00:12:05,853 --> 00:12:08,459 شکار رفتن 92 00:12:08,497 --> 00:12:14,043 واسه شام میان پیشمون ، بیاین تو چه سفری شده 93 00:12:14,101 --> 00:12:16,074 حتما از پا دراومدین 94 00:12:16,075 --> 00:12:19,707 بیا ، بعد اون همه سفر یه حموم لازم داری 95 00:12:19,733 --> 00:12:23,552 و یک لباس برای شام ، میتونی یکی از لباسای منو بپوشی 96 00:12:23,594 --> 00:12:27,848 رنگ مورد علاقه ات چیه ؟ آبی آسمانی یا نقره ؟ 97 00:12:27,881 --> 00:12:30,294 شاید نقره ای ، بیا 98 00:12:30,311 --> 00:12:34,204 اگه بخوای میتونی یکی از اتاق خوابای منو انتخاب کنی 99 00:12:41,689 --> 00:12:44,063 راه دیگه ای نیست ؟ 100 00:12:44,064 --> 00:12:51,260 نگرانشی ؟ معلومه که نگرانشم 101 00:12:51,332 --> 00:12:54,613 به نظر خیلی خطرناک میاد 102 00:12:54,614 --> 00:12:57,519 در تمام طول راه ازش محافظت میشه 103 00:12:57,571 --> 00:13:04,372 بخش مذهب در قبال اشخاصی که از حد و مرزشون پا فراتر میذارن خیلی سخت گیره 104 00:13:04,451 --> 00:13:08,019 و ملکه "مارجری" مادر شما نیست 105 00:13:08,052 --> 00:13:13,317 گمان میکنم که خدایان رعایا رو از جانب ایشون در معرض مهربانی قرار بدن 106 00:13:13,348 --> 00:13:16,575 اون حقیقتا دلش رو رو به اونها باز کرده 107 00:13:16,590 --> 00:13:25,404 اون همیشه خیلی وقف فقیران و بیچارگان بوده و حالا وقف خدایان نیز هست 108 00:13:25,499 --> 00:13:31,917 مایلین ببینینشون ؟ 109 00:13:49,089 --> 00:13:52,324 بهت صدمه ای زدن ؟ باهات بدرفتاری کردن ؟ 110 00:13:52,356 --> 00:13:55,424 نه سرورم دلم برات تنگ شده 111 00:13:55,564 --> 00:13:57,263 بیش از اون چیزی که میدونی 112 00:13:57,398 --> 00:14:02,401 به زودی دوباره کنار هم خواهیم بود و همه چیز بهتر از اون چیزی خواهد شد که قبلا بود 113 00:14:02,503 --> 00:14:08,306 ... بهتر ، چطوری ؟ به زودی 114 00:14:08,375 --> 00:14:11,247 پیمودن راه تاوان 115 00:14:11,304 --> 00:14:13,856 اون میگه که راه دیگه ای نیست 116 00:14:13,914 --> 00:14:20,793 اصلا باهاش صحبت کردی ، با "گنجشک اعظم" ؟ بله ، یه چند دفعه ای 117 00:14:20,856 --> 00:14:21,920 تو چی ؟ 118 00:14:22,022 --> 00:14:28,457 بله صحبت کردم ، اون کاملا اون چیزی نیست که ما فکر میکردیم ، درسته ؟ 119 00:14:28,458 --> 00:14:30,562 فکر میکنین دیوونه ام 120 00:14:30,664 --> 00:14:32,731 به نظر دیوونه میام 121 00:14:32,833 --> 00:14:36,722 نه نه ، اینطور نیست ، هرگز دیوونه به نظر نمیای 122 00:14:36,761 --> 00:14:40,143 ... حق با توئه ، اون چیز نیس ، خیلی آدم 123 00:14:40,167 --> 00:14:42,188 بله هست 124 00:14:42,209 --> 00:14:48,797 درمورد اون چیزی پشت پرده وجود داره شیوه ی نگاهش به دنیا 125 00:14:48,836 --> 00:14:53,803 کار آسونی نیست که به خودت اغرار کنی که واقعا چه چیزی هستی 126 00:14:53,816 --> 00:14:58,631 برای من مدتی طول کشیده ، اون به من کمک کرده 127 00:14:58,632 --> 00:15:00,192 داری راجع به چی صحبت میکنی ؟ 128 00:15:00,294 --> 00:15:05,068 تو آدم خوبی هستی ، همیشه آدم خوبی بودی 129 00:15:05,076 --> 00:15:10,412 بهترین شخصی هستی که من میشناسم همین الان داشتم درمورد ازخود گذشتگیت نسبت به فقیرا بهش میگفتم 130 00:15:10,479 --> 00:15:17,772 بله ، به خونه های درویشی اونا میرفتم و بهشون سوپ میدادم بخورن و مطمئن میشدم که در این حال دیده بشم 131 00:15:17,845 --> 00:15:21,213 اگرچه هرگز چیزی که نیاز داشتن رو بهشون ندادم 132 00:15:21,291 --> 00:15:27,230 زمان زیادی داشتم که به این فکر کنم که در خوب به نظر رسیدن کارم چطور بوده 133 00:15:27,255 --> 00:15:33,661 تمام داستانهایی که به خودم گفتم درمورد اینکه من کی هستم و چرا اون کارها رو انجام دادم 134 00:15:33,662 --> 00:15:38,454 در اون داستان ها دروغ های زیادی وجود داشت 135 00:15:38,455 --> 00:15:42,601 من متوجه نمیشم مشکلی نیست ، واقعا همینطوره 136 00:15:42,703 --> 00:15:50,012 رها کردن اون دروغ ها تسکین خیلی زیادیه 137 00:15:51,010 --> 00:15:55,020 لارس" چی ؟" 138 00:15:55,048 --> 00:15:56,648 من عاشق برادرم هستم 139 00:15:56,750 --> 00:16:00,585 همیشه عاشق برادرم خواهم بود 140 00:16:00,687 --> 00:16:04,990 روح اون پاک و کامله 141 00:16:05,092 --> 00:16:09,728 گناهانش اون پاکی رو از بین نمیبره ، تنها اون رو تیره و تار میکنه 142 00:16:09,830 --> 00:16:15,218 فقط لازمه که ، تاوانشون رو بده 143 00:16:15,234 --> 00:16:21,067 همهمون لازمه که تاوانشون رو بدیم دیر یا زود ، به هر طریقی 144 00:16:21,068 --> 00:16:26,739 خدایان برنامه ای برای همه ی ماها دارن 145 00:16:39,793 --> 00:16:44,738 راه رفتن تو این لباس سخته 146 00:16:44,831 --> 00:16:48,549 زیباست 147 00:16:48,602 --> 00:16:54,027 تو زیبایی 148 00:17:37,584 --> 00:17:41,453 این گوشت گوزن ، خیلی خوشمزه است 149 00:17:41,555 --> 00:17:44,089 از شکاز امروزه ؟ 150 00:17:44,191 --> 00:17:48,044 خوب ، نه ، هنوز نتونستیم کارای شکار امروز رو انجام بدیم 151 00:17:48,072 --> 00:17:50,185 این مال هفته پیشه 152 00:17:50,230 --> 00:17:53,537 آها ، البته ، شرمنده ام 153 00:17:53,554 --> 00:17:55,872 سفر طولانی ای بوده 154 00:17:55,935 --> 00:18:00,053 از فاصله ی 60 متری زدمش ، با یک تیر 155 00:18:00,075 --> 00:18:04,287 عجب ، فاصله ی زیادیه 156 00:18:04,288 --> 00:18:06,645 شما هم اون بالا در دیوار زیاد شکار میکنین ؟ 157 00:18:06,747 --> 00:18:11,859 بله ، بله ، مقدار زیادی 158 00:18:11,915 --> 00:18:17,210 شمال دیوار ، شکار نکنی ، چیزی برای خوردن گیرت نمیاد 159 00:18:17,239 --> 00:18:20,951 اکثرن آهوی کوهی یا گوزن شمالی هم هست ؟ 160 00:18:20,984 --> 00:18:23,185 خرگوش 161 00:18:23,271 --> 00:18:28,396 بعضی وقتا سنجاب 162 00:18:28,439 --> 00:18:32,702 وقتی میگم "ما" اکثرش دوستم "جان اسنو" ـه 163 00:18:32,703 --> 00:18:36,131 "بعضی وقتا "اد" و "گیلی 164 00:18:36,132 --> 00:18:39,655 اون ، اون ، اون ، شکار چی کاملا خوبیه 165 00:18:39,689 --> 00:18:42,749 ! خانم شکارچی 166 00:18:42,778 --> 00:18:48,586 تصور میکنم جایی که اهلش هستی شکار رایجه ، یه بار مردی رو دیدیم ارباب "آمبر" از "لاست هارت" ، اسمش همین نبود "رندل" ؟ 167 00:18:48,689 --> 00:18:50,922 که میگفت به تمام دختراش شکار کردن رو یاد داده 168 00:18:51,024 --> 00:18:53,525 پدرشما شکار کردن رو یادتون داد ؟ 169 00:18:53,627 --> 00:18:55,460 پدر ما هیچوقت به ما یاد نمیداد 170 00:18:55,562 --> 00:18:59,342 فکر کنم پدر ما بتونه یکی دوتا چیز از پدر شما یاد بگیره 171 00:18:59,381 --> 00:19:03,956 دیگه کافیه 172 00:19:04,057 --> 00:19:08,690 سمول" ؟ بازم نون میل داری ؟" بله ، بله ، ممنون میشم 173 00:19:08,738 --> 00:19:14,745 ممنون مادر 174 00:19:14,800 --> 00:19:20,198 تاحالا به اندازه کافی چاق نشدی ؟ 175 00:19:28,757 --> 00:19:31,335 من تحت فرمان ارباب فرمانده به جنوب سفر کردم 176 00:19:31,372 --> 00:19:35,639 ... اون ازم خواسته که نامه ات رو خوندم 177 00:19:35,740 --> 00:19:37,960 قراره یک استاد اعظم بشی 178 00:19:38,005 --> 00:19:41,106 بله ، و زمانی که زنجیرم رو به دست بیارم 179 00:19:41,175 --> 00:19:43,675 به قلعه سیاه برمیگردم 180 00:19:43,706 --> 00:19:48,661 فکر میکردم نگهبانان شب بتونه ازت یه مرد بسازه 181 00:19:48,715 --> 00:19:51,785 حداقل به یه مرد شباهت داشته باشه 182 00:19:51,786 --> 00:19:57,066 موفق شدی همونطور تپل مپلو باقی بمونی 183 00:19:57,390 --> 00:20:04,896 غرق در کتاب ، زندگیت رو صرف خوندن درمورد دستاورد های انسان های بهتر از خودت کنی 184 00:20:04,998 --> 00:20:08,466 شرط میبندم هنوز نمیتونی روی یه اسب بشینی یا یه شمشیر به دست بگیری 185 00:20:08,568 --> 00:20:11,538 رندل" ؟ استاد اعظم بودن برای نگهبانان شب افتخار بزرگیه" 186 00:20:11,599 --> 00:20:15,389 اون میتونه شمشیر دست بگیره 187 00:20:15,475 --> 00:20:19,061 اون یک "ثن" رو کشت 188 00:20:19,074 --> 00:20:22,896 یک "وایت واکر" رو کشت 189 00:20:22,935 --> 00:20:26,052 چنین چیزی وجود نداره 190 00:20:26,091 --> 00:20:29,874 وقتی داشتیم میومدیم پایین به سمت قلعه سیاه خودم با چشمای خودم دیدم 191 00:20:29,952 --> 00:20:32,952 اون خنجری رو در قلب اون "وایت واکر" فرو کرد 192 00:20:32,979 --> 00:20:36,773 اون بیش از یک بار جونش رو به خطر انداخت که جون منو نجات بده 193 00:20:36,774 --> 00:20:42,491 اون از هردوی شما مبارز بهتریه 194 00:20:42,623 --> 00:20:48,342 وقتی داشتین میومدین پایین سمت قلعه سیاه ؟ 195 00:20:48,427 --> 00:20:53,310 اون "وایت واکر" رو کجا کشت ؟ 196 00:20:53,372 --> 00:21:00,114 تو اهل کجایی ؟ چطور شد که پسر منو دیدی ؟ 197 00:21:00,187 --> 00:21:02,520 نگهبانان شب به منزل ما اومد 198 00:21:02,622 --> 00:21:04,220 کجا ؟ گیلی ؟ 199 00:21:04,247 --> 00:21:09,150 شمال دیوار شمال دیوار ؟ 200 00:21:11,131 --> 00:21:15,513 تو یه وحشی هستی !؟ 201 00:21:20,604 --> 00:21:29,435 هفت پادشاهی چندین قرنه علیه این وحشی ها درگیر جنگه و من اینجا نشستم و در عمارتم میزبانی یکی از اونا رو میکنم 202 00:21:29,474 --> 00:21:33,850 به لطف پسرم 203 00:21:33,887 --> 00:21:37,678 اون شمشیر رو میبینی ؟ 204 00:21:37,728 --> 00:21:41,259 "بهش میگن "هارتز بین 205 00:21:41,290 --> 00:21:44,665 پونصد ساله که در خانواده ی ماست 206 00:21:44,684 --> 00:21:49,734 فولاد "والریایی" ـه تنها تعداد انگشت شماری از اونها تو دنیا مونده 207 00:21:49,836 --> 00:21:53,705 قراره بعد از اینکه بمیرم برسه به پسر ارشدم 208 00:21:53,807 --> 00:21:56,289 برسه به اون 209 00:21:56,334 --> 00:22:00,562 اون هرگز اون شمشیر رو دست نخواهد گرفت 210 00:22:00,587 --> 00:22:09,335 "اگه قرار بود اون بشه ارباب "تارلی" از "هورن هیل این پایان کار این خاندان میبود 211 00:22:09,389 --> 00:22:13,849 وقتی دیدمت فکر کردم که یه هرزه از "مولز تاون" هستی و با این موضوع کنار اومدم 212 00:22:13,850 --> 00:22:17,380 چه شخص دیگه ای با اون رابطه برقرار میکنه ؟ 213 00:22:17,484 --> 00:22:20,575 اما اونو دست بالا گرفتم 214 00:22:20,576 --> 00:22:23,310 نه 215 00:22:24,538 --> 00:22:30,473 یک هرزه ی وحشی بوده که پسر منو فریفته 216 00:22:30,531 --> 00:22:34,897 این چیزیه که بابتش برگشتی پیش من ، پسر ؟ 217 00:22:35,019 --> 00:22:41,662 هان ؟ اونو بیاری سر سفره ی من و منو مجبور کنی باهاش شام بخورم ؟ 218 00:22:41,755 --> 00:22:48,560 و چیزی که دنبالش بودی رو به دست آوردی ، مگه نه ؟ یک حرامزاده ، یک حرامزاده ی دورگه 219 00:22:48,662 --> 00:22:51,782 دعوتنامه تون به خانه ی ما 220 00:22:51,836 --> 00:22:55,296 بیا عزیزم ، "تالا" ؟ 221 00:22:55,334 --> 00:22:57,601 من دیگه اشتها ندارم 222 00:22:57,637 --> 00:22:59,038 اون باعث ننگ ماست 223 00:22:59,105 --> 00:23:04,389 خودت باعث ننگ خودتی 224 00:23:05,879 --> 00:23:11,983 مادرت زن خوبیه ، تو لایق اون نیستی 225 00:23:12,052 --> 00:23:16,247 برای خوشنود کردن اون ، من اون وحشی رو میپذیرم میتونه تو آشپزخونه کار کنه 226 00:23:16,290 --> 00:23:22,325 اون حرامزاده اینجا بزرگ خواهد شد 227 00:23:22,429 --> 00:23:29,440 اما امشب آخرین شبیه که تو در "هورن هیل" خواهی گذروند 228 00:23:33,456 --> 00:23:36,765 شرمنده ام که گذاشتم اونطوری باهات رفتار کنه 229 00:23:36,792 --> 00:23:40,765 میترسیدم که تو. و "سم" کوچولو رو رد کنه 230 00:23:40,827 --> 00:23:43,414 من از دستت عصبانی نیستم 231 00:23:43,516 --> 00:23:52,415 عصبانیم که آدمای بد میتونن با آدمای خوب اونطوری رفتار کنن و از زیرش قسر در برن 232 00:23:53,727 --> 00:23:58,338 کی باید بری ؟ 233 00:23:58,357 --> 00:24:03,838 آفتاب بزنه 234 00:24:11,290 --> 00:24:15,525 از طرف من باهاش خداحافظی کن 235 00:24:21,354 --> 00:24:29,932 "تو اون چیزی که اون فکر میکنه نیستی "سم اون نمیدونه تو چی هستی 236 00:24:30,335 --> 00:24:35,112 "خداحافظ "گیلی 237 00:25:16,743 --> 00:25:18,297 سم ؟ داریم از اینجا میریم 238 00:25:18,349 --> 00:25:20,891 چی ؟ وسایلتو بردار 239 00:25:20,892 --> 00:25:24,657 من وسایلی ندارم ، داری چی کار میکنی ؟ 240 00:25:24,720 --> 00:25:29,415 ما همه متعلق به همیم ، همه مون 241 00:25:29,416 --> 00:25:33,150 مادر و خواهرت چی ؟ اونا درک میکنن 242 00:25:33,203 --> 00:25:38,705 لباس خواهرت ؟ اون مشکلی نداره 243 00:25:38,720 --> 00:25:41,228 به هر حال به تو بیشتر میاد 244 00:25:41,392 --> 00:25:45,036 سم" ؟ اون شمشیر پدرته" 245 00:25:45,138 --> 00:25:50,087 شمشیر خانواده ی منه 246 00:25:51,978 --> 00:25:57,337 سم" ؟ اون دنبالش نمیاد ؟" 247 00:25:57,369 --> 00:25:59,938 میتونه تلاشش رو بکنه 248 00:26:04,152 --> 00:26:08,535 شیر و گل رز یکی هستن ، از خدایان بالای سر تشکر میکنم 249 00:26:08,562 --> 00:26:13,503 و از تو عروس زیبای من ، من عشقی نامیرا را به تو متعهد میشوم 250 00:26:13,566 --> 00:26:17,699 "درود بر پادشاه "جافری "درود بر ملکه "مارجری 251 00:26:17,752 --> 00:26:23,040 به سلامتی ملکه ی جدیدم مینوشوم زیرا که شخص زیباتری از او وجود ندارد 252 00:26:23,041 --> 00:26:27,119 دایی جون ، در خوشی من سهیم و حامل سلطنتی جام من میشوی ؟ 253 00:26:27,120 --> 00:26:32,408 به خوبی و خوشی بنوشید پادشاه نجیب زاده ی من از این جام نوشیدنی شیرین 254 00:26:32,488 --> 00:26:40,498 آخرین نوشیدنی ایه که تو عمرش مینوشه و انتقام از آن من خواهد بود 255 00:26:48,694 --> 00:26:56,975 سم ، قتل ، نفسم بند اومد ، مردم 256 00:26:56,992 --> 00:26:59,492 دارم تلو تلو میخورم 257 00:27:00,447 --> 00:27:03,610 ... و اون بود 258 00:27:03,657 --> 00:27:08,786 "که من رو مسموم کرد ، دایی شرور من "ایمپ 259 00:27:14,582 --> 00:27:17,947 آروم باش عزیزم 260 00:27:20,653 --> 00:27:22,934 پسر ارشدم 261 00:27:23,036 --> 00:27:29,392 شیر طلایی من ، پلیدانه و ظالمانه به قتل رسیده 262 00:27:29,410 --> 00:27:36,664 دعا میکنم که به آرامش ابدی برسی و از نزاع و درد آزاد شوی 263 00:27:36,698 --> 00:27:41,148 دعای مرا بشنوید ای خدایان ظالم ، جان مرا به جای او بگیرید 264 00:27:41,181 --> 00:27:47,846 زیرا که من نمیتوانم با روزی دیگر مواجه شوم وقتی که پسر شیرینم مرده 265 00:27:47,999 --> 00:27:50,903 وای چه اندوهی 266 00:27:51,399 --> 00:27:56,856 وای ، سیاهترین روز است ، دل من پر از غصه است 267 00:27:57,580 --> 00:28:00,919 امیدی دیگر در کار نیست 268 00:28:00,970 --> 00:28:06,059 تمام خوشی ها از بین رفته اند 269 00:28:06,167 --> 00:28:10,732 و دیگر فردایی وجود ندارد 270 00:28:29,301 --> 00:28:34,473 این چیه که بوش میاد و میشنوم ؟ کسیه که به زودی میفرستمش جهنم 271 00:28:34,483 --> 00:28:42,826 زمانش فرا رسیده که ببینیم حقیقتی که آنها گفتند درست اند ؟ کی گفته "تایون لنستر" طلا میریند ؟ 272 00:28:42,888 --> 00:28:50,187 ای هیولا ، ای هیوولا ، تو همسر من رو کشتی و حالا هم جان پدرت رو گرفتی 273 00:28:50,290 --> 00:28:58,428 هیچ بچه ای تا به حال مثل تو این زمین را با حضورش لکه آلود نکرده که تو کردی ، نفرین به روزی که بر تو نام گذاردم 274 00:29:04,670 --> 00:29:08,739 این بزرگترین جرم منه ، حالا باید فرار کنم 275 00:29:08,841 --> 00:29:15,630 سپس با کشتی از دریای باریک بگذرم تا به تو خیانت بیشتری انجام بدهم 276 00:29:15,716 --> 00:29:23,646 از زمستان نترسین ، از من بترسین 277 00:29:23,723 --> 00:29:25,556 ممنون 278 00:29:25,658 --> 00:29:28,939 "خانم ها و آقایان ، دعوت میکنم از "بیانکا 279 00:29:29,040 --> 00:29:34,814 "کلارنزو" ، دعوت میکنم از "بوبونو" 280 00:29:34,827 --> 00:29:37,261 "دعوت میکنم از "کاملو 281 00:29:37,269 --> 00:29:39,491 و آخرین و مهم ترین شخص 282 00:29:39,513 --> 00:29:42,805 بانو "کرین" عزیز 283 00:29:53,486 --> 00:29:56,954 اینو خوب تکونش بده ، بتکوتش کک مکاش بیاد بیرون به این میگن دختر خوب 284 00:29:57,056 --> 00:30:01,782 اون کلاغه مزخرف بود 285 00:30:03,596 --> 00:30:08,352 دختر ؟ این پشت چی کار میکنی ؟ 286 00:30:08,353 --> 00:30:09,533 هیچی 287 00:30:09,636 --> 00:30:13,004 اون روز تو رو تو تماشاگرا دیدم 288 00:30:13,005 --> 00:30:17,961 این نمایش احمقانه رو چند باره که دیدی ؟ 289 00:30:17,977 --> 00:30:19,010 سه بار 290 00:30:19,112 --> 00:30:26,379 پول دادی ؟ نه 291 00:30:26,429 --> 00:30:31,254 وقتی بازیگرا اومدن روستامون یادمه ، هیچ پولی نداشتم پس قایمکی رفتم تو 292 00:30:31,307 --> 00:30:37,728 درست مثل خودت ، اون صورتای نقاشی شده رو دیدم لباس ها ، به آهنگ ها گوش دادم 293 00:30:37,830 --> 00:30:41,922 وقتی اون عاشق معشوق جوان در آغوش هم مردن گریه کردم 294 00:30:41,923 --> 00:30:46,285 روز بعدش از روستام در رفتم و به اونها ملحق شدم هیچ وقت پشت سرمم نگاه نکردم 295 00:30:46,336 --> 00:30:47,868 شما کارتون خیلی خوبه 296 00:30:47,892 --> 00:30:52,855 اون سخنرانی آخرم مزخرفه ، اما بخوام با خودم عادل باشم که همیشه دوست دارم باشم 297 00:30:52,856 --> 00:30:55,675 متن نویسنده خوب نیست 298 00:30:55,715 --> 00:30:58,863 خوب عوضش کن 299 00:30:58,911 --> 00:31:03,386 بدون شما این نمایش بدرد لای جرز دیوارم نمیخوره 300 00:31:03,387 --> 00:31:10,978 تو بودی چطور عوضش میکردی ؟ 301 00:31:11,150 --> 00:31:14,365 ملکه پسرش رو دوست داره ، بیش از هر چیزی 302 00:31:14,467 --> 00:31:22,928 و قبل از اینکه بتونه باهاش خداحافظی کنه ازش گرفتنش ملکه همینطوری فقط گریه نمیکنه 303 00:31:23,049 --> 00:31:32,746 عصبانی میشه ، میخواد شخصی که این کارو باهاش کرده بکشه 304 00:31:32,813 --> 00:31:35,777 اسمت چیه ؟ 305 00:31:35,888 --> 00:31:37,988 "مرسی" 306 00:31:38,091 --> 00:31:41,649 "چشمان کاملا گویایی داری "مرسی 307 00:31:41,674 --> 00:31:44,242 ابرو های فوق العاده 308 00:31:44,279 --> 00:31:48,181 وانمود کردن به اینکه شخص دیگه ای هستی رو دوست داری ؟ 309 00:31:48,242 --> 00:31:53,941 باید برم ، پدرم منتظرمه 310 00:31:59,003 --> 00:32:02,079 بانو "کرین" ، اونا عاشقت شدن 311 00:32:02,102 --> 00:32:06,758 اونا مهربون بودن ، یا تو فضا بودن !شاید تو فضا مهربون بودن 312 00:32:06,759 --> 00:32:08,797 مرگ "ند" خنده نداره که 313 00:32:08,888 --> 00:32:13,595 این مردم از حیوونم بدترن 314 00:32:13,638 --> 00:32:16,587 اما اونا عاشقش شدن ، همه عاشقشن 315 00:32:16,596 --> 00:32:20,024 بله ، تو توسط مردم و حیوونا به صورت یکسان تحسین میشی 316 00:32:20,025 --> 00:32:22,728 من با چیزی که بهم داده شده کاری رو که بتونم میکنم 317 00:32:22,742 --> 00:32:24,984 با چیزی که بهت داده شده ؟ 318 00:32:24,985 --> 00:32:26,656 ... خوب ، داشتم فکر میکردم 319 00:32:26,687 --> 00:32:31,442 حالا همه مون شدیم آدمای فکور ، مگه نه ؟ خر شدیم ببینیم این خانم نظرش چیه 320 00:32:31,544 --> 00:32:36,576 ... منظورم این نبود که تو نظری داری ، من نظری دارم ، اونم نظری داره 321 00:32:36,613 --> 00:32:39,537 چرا نظر من باید ارزش بیشتری از نظر شماها داشته باشه ؟ 322 00:32:39,619 --> 00:32:42,920 فقط به این خاطر که کل عمرم رو توی این کار بودم ؟ 323 00:32:43,022 --> 00:32:48,092 کیه که کار منو قضاوت کنه ؟ این کار و حرفه ی منه ، میدونم دارم چی کار میکنم 324 00:32:48,194 --> 00:32:52,500 تو حق نظر دادن نداری 325 00:33:03,333 --> 00:33:09,387 مراقب اون باش 326 00:33:09,515 --> 00:33:12,856 اون میخواد تو بمیری 327 00:33:50,857 --> 00:33:52,423 و ؟ 328 00:33:52,525 --> 00:33:54,758 همونطور که انتظار داشتم 329 00:33:56,028 --> 00:33:58,093 چه بد 330 00:33:58,101 --> 00:34:01,754 این دختر موهبت های زیادی داشت 331 00:34:03,302 --> 00:34:06,442 تو به من قول دادی 332 00:34:11,310 --> 00:34:15,145 نذار عذاب بکشه 333 00:35:04,764 --> 00:35:09,037 دسته ، ایست 334 00:35:09,135 --> 00:35:10,734 ارباب 335 00:35:10,836 --> 00:35:12,670 ارباب 336 00:35:13,986 --> 00:35:21,783 دوستان من ، زمان آن رسیده ، جنون این شهر رو فرا گرفته 337 00:35:21,803 --> 00:35:26,629 و بچه های من رو در چنگالش گرفته 338 00:35:26,719 --> 00:35:33,057 اما حالا ما میبایست اون رو به عقب برونیم به زیر همون صخره هایی که ازش اومدن 339 00:35:33,159 --> 00:35:40,450 جنون روزش به پایان رسیده 340 00:35:40,866 --> 00:35:44,575 به جلو ، قدم رو 341 00:35:44,903 --> 00:35:49,880 غنی یا فقیر ، اشراف زاده یا رعیت 342 00:35:49,881 --> 00:35:54,779 اگر گناه کنیم ، باید تاوان دهیم 343 00:35:54,801 --> 00:36:00,826 مارجری" از خاندان "تایرل" ، به عنوان یک گناهکار نزد ما آمد" 344 00:36:00,912 --> 00:36:05,422 درمقابل خدایان در سپت مقدس ایستاد و دروغ گفت 345 00:36:05,524 --> 00:36:08,234 از گناهان برادرش گشم پوشی کرد 346 00:36:08,281 --> 00:36:17,444 مایه ی ننگ خاندانش ، پادشاهش ، و خودش شد 347 00:36:45,955 --> 00:36:50,434 دسته ، ایست ، به جلو 348 00:36:50,536 --> 00:36:54,018 بچرخین 349 00:36:54,019 --> 00:36:56,786 ارباب "تایرل" ؟ 350 00:36:57,043 --> 00:36:59,309 جناب "جیمی" ؟ 351 00:36:59,412 --> 00:37:04,114 شرمنده که حرفتون رو قطع میکنم ما برای ملکه "مارجری" و جناب "لارس تایرل" اینجا هستیم 352 00:37:04,216 --> 00:37:07,762 اونا رو بدین به ما و ما راهمونو میگریم از اینجا میریم 353 00:37:07,793 --> 00:37:11,457 من صلاحیت دادن اونها به شما رو ندارم 354 00:37:11,525 --> 00:37:14,359 و شما هم صلاحیت بردن اونها رو ندارین 355 00:37:14,399 --> 00:37:17,309 درسته 356 00:37:25,034 --> 00:37:28,305 نیزه ها قفل 357 00:37:28,407 --> 00:37:32,576 "من از جانت پادشاه "تامن" از خاندان "برثین ابتدای نامش ، صحبت میکنم 358 00:37:32,678 --> 00:37:35,746 خدایان صلاحیت ایشون رو در این امر به رسمیت نمیشناسن 359 00:37:35,848 --> 00:37:40,651 شما قبلا به یک خاندان بزرگ توهین کردین دوباره این اتفاق نمیفته 360 00:37:40,713 --> 00:37:45,838 قبل از اینکه "مارجری تایرل" در اون راه قدم بذاره تمام و تک تک گنجشک ها خواهند مرد 361 00:37:45,885 --> 00:37:50,452 مردن در خدمت خدایان باعث خشنودی تک تک ماهاست 362 00:37:50,563 --> 00:37:55,252 ما مشتاق این مرگ هستیم 363 00:38:01,941 --> 00:38:06,714 اما امروز نیازی به این کار نیست 364 00:38:06,789 --> 00:38:12,304 راه تاوانی در کار نخواهد بود 365 00:38:26,699 --> 00:38:28,339 به حالت معمول 366 00:38:28,355 --> 00:38:32,433 ملکه "مارجری" قبلا برای گناهانش تاوان داده 367 00:38:32,472 --> 00:38:40,897 توسط آوردن یک شخص دیگر درون نور هفت خدا 368 00:39:06,587 --> 00:39:13,376 در کنار هم ، دوره ی جدیدی از وحدت و همسازی را اعلام میکنیم 369 00:39:13,406 --> 00:39:15,625 اتحادی مقدس 370 00:39:15,644 --> 00:39:21,745 میان حکومت و بخش مذهب 371 00:39:34,667 --> 00:39:38,471 "هزارسال به این سال ها پادشاه "تامن "و درود بر شما ملکه "مارجری 372 00:39:38,497 --> 00:39:45,008 حکومت و بخش مذهب دو ستون جدا نشدنی ای هستند که دنیا روی آنها قرار دارد 373 00:39:45,110 --> 00:39:53,113 به همراه هم ، 7 پادشاهی رو به شکوه و جلال بر خواهیم گرداند 374 00:40:08,601 --> 00:40:10,734 چه اتفاقی داره میفته ؟ 375 00:40:10,836 --> 00:40:16,202 اون مارو شکست داده ، این اتفاقیه که داره میفته 376 00:40:29,492 --> 00:40:33,070 وقتی به بخش مذهب حمله کنی ، یعنی به حکومت حمله کردی 377 00:40:33,071 --> 00:40:38,462 هرشخصی که به سمت حکومت حمله کنه مناسب خدمت تحت عنوان ارباب فرمانده ی نگهبانان شخص پادشاه نیست 378 00:40:38,564 --> 00:40:44,077 از قبل از اینکه تو به دنیا بیای من عضوی از نگهبانان شخص پادشاه بودم 379 00:40:44,121 --> 00:40:49,804 لازم نیست این کار رو بکنی ، لازم نیست اصلا کاری بکنی 380 00:40:49,842 --> 00:40:58,087 باید به خدایان جواب بدم وقتی روی اون جایگاه نشستی اینطور نیست 381 00:40:58,250 --> 00:41:02,590 تصمیم حکومت درمورد این امر نهاییه 382 00:41:02,597 --> 00:41:05,531 قراره تو خیابونا لخت راه برم ؟ 383 00:41:05,551 --> 00:41:14,846 یا اینکه اول یه چند ماهی رو در سیاهچال های سپت میگذرونم تا درمورد بخشش خدایان آموزش ببینم ؟ 384 00:41:14,847 --> 00:41:19,149 تو سالهای زیادی به خاندانت و پادشاهت وفادارانه خدمت کردی 385 00:41:19,238 --> 00:41:22,955 و به این کارت ادامه میدی 386 00:41:23,116 --> 00:41:28,205 اما نه تو این شهر 387 00:41:28,259 --> 00:41:33,493 از دست دادیش ؟ 388 00:41:33,607 --> 00:41:38,021 بله پدر یک قلعه است ، نه یه گوسفند آ 389 00:41:38,123 --> 00:41:40,928 احتمالا هنوز میدونی کجاست دیگه !؟ 390 00:41:40,947 --> 00:41:45,228 تو "ریوران" رو از دست ندادی ، گذاشتی "ماهی سیاه" اونو ازت بگیره 391 00:41:45,331 --> 00:41:48,068 اون مارو غافلگیر کرد ، اون قلعه رو بهتر از هرکسی میشناسه 392 00:41:48,080 --> 00:41:51,755 شما ماهی سیاه رو بعد از عروسی خونین گم کردی 393 00:41:51,870 --> 00:41:54,871 همین جا تو همین سالن تو مشتت بود ، و گذاشتی از اینجا بره 394 00:41:54,973 --> 00:41:58,942 بعدش وقتی بهت گفتم پیداش کنی و بکشیش نتونستی پیداش کنی 395 00:41:59,012 --> 00:42:05,212 به این میگن از دست دادن چیزی حالا برگشته و "ریورلندز" رو گرفته 396 00:42:05,259 --> 00:42:10,056 فکر نمیکنم که سرزنش کردن ما عادلانه باشه سیصد سال ما زیردست "تالی" ها بودیم 397 00:42:10,070 --> 00:42:13,972 به عهد هایی براشون و برای اون پرچم ماهی بوگندوشون قسم خوردیم 398 00:42:13,996 --> 00:42:16,348 دیگه اینطور نیست ، "ریوران" مال ماست 399 00:42:16,371 --> 00:42:18,705 پسش بگیرین 400 00:42:18,721 --> 00:42:23,954 افراد کافی نداریم ده برابر اون ماهی سیاه لعنتی آدم داریم 401 00:42:23,955 --> 00:42:26,990 ملستر" ها علیه ما قیام کردن" "و همینطور خاندان "بلک وود 402 00:42:27,031 --> 00:42:32,263 گروه برادری ِ بدون پرچم داره رعیت ها رو علیه ما جمع میکنه به گروه های تدارکاتمون و اردوگاهامون هجوم میبرن 403 00:42:32,276 --> 00:42:35,981 ریوران" میتونه یک سال در محاصره ایستادگی کنه" 404 00:42:35,982 --> 00:42:39,043 اگه بهونه بخوام اون دختره رو مسئول میکنم 405 00:42:39,044 --> 00:42:42,824 سرتاسر "ریورلندز" دارن بهمون میخندن 406 00:42:42,825 --> 00:42:46,623 درست تو همین سرزمین پادشاهی ، دارن بهمون میخندن 407 00:42:46,725 --> 00:42:52,362 تو خوابمم اینو میشنوم برای شما ، متاسفانه هنوز من نمردم 408 00:42:52,464 --> 00:42:57,200 و تا زمانی که اونا با این خندیدن خفه نشن این دنیا رو ترک نمیکنم 409 00:42:57,302 --> 00:43:00,924 اون قلعه رو پس بگیرین 410 00:43:00,938 --> 00:43:03,439 اون هرگز تسلیم نمیشه پدر 411 00:43:03,526 --> 00:43:07,533 چرا ، تسلیم میشه 412 00:43:10,564 --> 00:43:17,454 "تو چاقویی رو که برای کشتن بچه ی "راب استارک در شکم مادرش استفاده کردی رو نشونش میدی 413 00:43:17,486 --> 00:43:21,616 و تو هم چاقویی رو که برای بریدن گلوی برادرزاده اش استفاده کردی رو بهش نشون میدی 414 00:43:21,723 --> 00:43:28,098 و بهش یادآوری میکنین که اولین نفری که در عروسی ازدواج کرد کی بود 415 00:43:28,200 --> 00:43:32,696 برادر زاده اش 416 00:43:45,117 --> 00:43:49,920 اخماتو باز کن ارباب "ادمیر" ، داری میری خونه 417 00:43:50,022 --> 00:43:53,523 دارن منو میفرستن که با ماهی سیاه روبه رو بشم 418 00:43:53,625 --> 00:43:58,395 ظاهرا "والدر فری" تنهایی از پسش برنمیاد چون 400 سالشه 419 00:43:58,497 --> 00:44:02,696 "منو با یه ارتش میفرستن به "ریورلندز و یک محاصره که ممکنه ماه ها طول بکشه 420 00:44:02,697 --> 00:44:07,680 بهتره جای دیگه سردسته ی یک ارتش باشی تا اینکه در سیاهچال های سپت باشی 421 00:44:07,732 --> 00:44:12,883 من به "ریورلندز" نمیرم 422 00:44:12,899 --> 00:44:14,500 پس چی ؟ 423 00:44:14,546 --> 00:44:18,477 بزرگترین کیسه ی طلا که تا حالا کسی دیده رو به "بران" میدم 424 00:44:18,478 --> 00:44:21,618 و ازش میخوام که بهترین آدمکشایی که میشناسه رو جمع کنه 425 00:44:21,720 --> 00:44:26,733 میبرمشون به سپت و سر گنجشک اعظم و گنجشک های دیگه ای که دستم بهشون برسه رو میزنم 426 00:44:26,734 --> 00:44:30,725 نمیتونی پسرمون دست اونه ، پسرمون رو دزدیده 427 00:44:30,796 --> 00:44:35,977 در خانواده مون تفرقه انداخته چطور با افرادی که بینمون تفرقه میندازن باید رفتار کنیم ؟ 428 00:44:35,978 --> 00:44:39,402 باید بی رحمانه باهاشون رفتار کنیم و میکنیم 429 00:44:39,505 --> 00:44:45,359 اما اگه تو گنجشک اعظم رو بکشی ، از سپت زنده بیرو نمیای و بدون تو همه چیز بی هدف میشه 430 00:44:45,405 --> 00:44:51,101 در راس ارتشمون ، جایی که بهش متعلقی بایست جایی که پدر میخواست باشی 431 00:44:51,113 --> 00:44:55,658 به افرادمون نشون بده که وفاداری اونها مال کجاست بهشون نشون بده "لنستر" ها چی هستن 432 00:44:55,684 --> 00:44:58,946 نشونشون بده که با دشمنانمون چی کار میکنیم 433 00:44:58,979 --> 00:45:03,697 و اون نیمچه قلعه رو پس بگیر ، چون مال ماست و چون تو میتونی 434 00:45:03,711 --> 00:45:07,831 تو به زودی میری پای میز محاکمه ، باید واسه تو اینجا باشم 435 00:45:07,832 --> 00:45:11,334 محاکمه ای با نبرد تن به تن خواهد بود 436 00:45:11,436 --> 00:45:15,254 کوه" رو دارم" 437 00:45:15,529 --> 00:45:19,744 اونا هردوی ما رو قوی تر کردن ، همه شون 438 00:45:19,745 --> 00:45:22,495 حتی نمیتونن فکرشو بکنن ما چقدر قوی هستیم 439 00:45:22,518 --> 00:45:26,620 حتی نمیتونن فکرشو بکنن که باهاشون میخوایم چی کار کنیم 440 00:45:35,127 --> 00:45:40,196 ما همیشه کنار هم بودیم ، همیشه در کنار هم خواهیم بود 441 00:45:40,299 --> 00:45:44,470 ما تنها دو شخص تو دنیا هستیم 442 00:46:02,688 --> 00:46:05,992 چرا به ما کمک کردی ؟ 443 00:46:07,474 --> 00:46:11,227 زاغ سه چشم دنبال من فرستاد زاغ سه چشم مرده 444 00:46:11,273 --> 00:46:14,726 حالا دوباره به زندگی ادامه میده 445 00:46:25,351 --> 00:46:29,336 آخرین باری که تو رو دیدم ، یه پسر بچه بودی 446 00:46:29,427 --> 00:46:35,491 یک پسر بچه ی بیباک عاشق بالا رفتن از دیوارای قلعه و ترسوندن مادرش بود 447 00:46:35,570 --> 00:46:40,405 تو کی هستی ؟ 448 00:46:54,873 --> 00:46:57,857 عمو "بنجن" ؟ 449 00:46:57,879 --> 00:47:04,333 آخرین نامه ای که "جان" نوشت گفت که اونور دیوار گم شدی 450 00:47:04,408 --> 00:47:09,327 من رهبری یک دسته جنگاور رو به عهده داشتم ، به اعماق شمال برای پیدا کردن "وایت واکر" ها 451 00:47:09,328 --> 00:47:11,531 اونا ما رو پیدا کردن 452 00:47:11,623 --> 00:47:17,738 یه "وایت واکر"شمشیر یخیش رو تو شکمم فرو کرد 453 00:47:17,796 --> 00:47:21,683 ولم کرد اونجا تا بمیرم ، تبدیل بشم 454 00:47:21,769 --> 00:47:23,633 اون بچه ها منو پیدا کردن 455 00:47:23,735 --> 00:47:26,631 جلوی اثر کردن جادوی "وایت واکر" ها رو گرفتن 456 00:47:26,671 --> 00:47:27,561 چطوری ؟ 457 00:47:27,580 --> 00:47:33,311 از همون راهی که از اول "وایت واکر" ها رو به وجود اوردن خودت که دیدی 458 00:47:33,312 --> 00:47:35,983 فلس اژدها 459 00:47:36,081 --> 00:47:41,242 یک تکه فلس اژدها فرو میره تو قلبت 460 00:47:41,353 --> 00:47:44,087 تو دیگه زاغ سه چشم هستی 461 00:47:44,189 --> 00:47:49,911 زمان یادگیریش رو نداشتم ، نمیتونم کنترلش کنم 462 00:47:49,920 --> 00:47:56,512 باید قبل از اینکه پادشاه "نایت" ها برسه یاد بگیری کنترلش کنی 463 00:47:56,513 --> 00:48:00,470 بنوش 464 00:48:00,605 --> 00:48:03,673 به هر طریقی 465 00:48:03,775 --> 00:48:06,961 راهش رو به سمت دنیای انسان ها باز میکنه 466 00:48:06,962 --> 00:48:08,805 و وقتی که بکنه 467 00:48:08,861 --> 00:48:12,313 تو اونجا منتظرش خواهی بود 468 00:48:12,350 --> 00:48:16,532 و آماده خواهی بود 469 00:48:35,964 --> 00:48:38,229 همه چی خوبه ؟ 470 00:48:38,275 --> 00:48:40,309 با اسب چند روز راهه تا "مرین" ؟ 471 00:48:40,442 --> 00:48:42,526 در بهتری نحالت یک هفته 472 00:48:42,580 --> 00:48:45,982 چند کشتی نیاز دارم که "کالسار" ـَم رو به "وستروس" ببرم ؟ 473 00:48:46,045 --> 00:48:50,678 دوثراکی" و همه ی اسباشون ، پاک ها ، پسران دوم" 474 00:48:50,746 --> 00:48:55,131 به راحتی ، هزار کشتی ، شاید بیشتر و کی چنین تعدادی کشتی داره ؟ 475 00:48:55,155 --> 00:48:56,803 هیچکس 476 00:48:56,855 --> 00:49:00,271 فعلا هیچکس 477 00:49:00,320 --> 00:49:04,100 پس به سمت "مرین" میتازیم و بعدش با کشتی به "وستروس" میریم 478 00:49:04,133 --> 00:49:05,633 و بعدش چی ؟ 479 00:49:05,861 --> 00:49:08,628 چیزی که از آنِ منه رو تصاحب میکنم 480 00:49:08,730 --> 00:49:14,850 تو برای نشستن روی یک صندلی در یک کاخ ساته نشدی واسه چی ساخته شدم ؟ 481 00:49:14,881 --> 00:49:19,850 "تو یک فاتحی ، "دنریس زاده ی توفان 482 00:49:26,425 --> 00:49:29,519 همین جا منتظر بمون 483 00:50:04,334 --> 00:50:09,271 من میرم دنبالش 484 00:51:02,642 --> 00:51:06,513 هر "کال" ـی که تا حالا بوده 3 خادم برای خودش انتخاب میکرده 485 00:51:06,611 --> 00:51:10,095 تا در کنارش بجنگن و از شیوه ی اون محافظت کنن 486 00:51:10,128 --> 00:51:13,600 اما من یک "کال" نیستم 487 00:51:13,705 --> 00:51:17,045 من سه خادم انتخاب نمیکنم 488 00:51:17,095 --> 00:51:22,389 من تمام شما ها رو انتخاب میکنم 489 00:51:22,398 --> 00:51:25,458 من ازتون تقاضای بیشتری از هر "کال" دارم 490 00:51:25,510 --> 00:51:29,380 بیشتر از اونی که تا به حال "یک "کال" از "کالسار"ـش داشته 491 00:51:29,419 --> 00:51:34,594 بر اسبان چوبی به آنسوی دریای سیاه نمک میتازید ؟ 492 00:51:34,636 --> 00:51:43,781 دشمنان من رو در زره های آهنینشون میکشین و خانه های سنگیشون رو تخریب میکنین ؟ 493 00:51:43,803 --> 00:51:55,024 هفت پادشاهی رو که "کال دروگو" ی بزرگ در مقابل مادر کوهستان به من وعده داد به من تقدیم میکنین ؟ 494 00:52:01,301 --> 00:52:04,270 ... حالا 495 00:52:05,419 --> 00:52:10,786 و همیشه ؟ 496 00:52:16,594 --> 00:52:33,475 هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کامل Hadi.Farsi@Yahoo.Com وبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com