1 00:00:00,273 --> 00:01:41,605 ‫هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کاملHadi.Farsi@Yahoo.Comوبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com 2 00:01:41,656 --> 00:01:47,480 ‫تقدیم ‫به تمام ‫پارسی زبانان 3 00:04:20,735 --> 00:04:24,649 ‫باید خودت رو خوش شانس در نظر بگیری 4 00:04:24,700 --> 00:04:26,759 ‫حداقلش اینه که بیضه هات یخ نمیزنن ! 5 00:04:26,810 --> 00:04:31,955 ‫تو وقتی درباره کوتوله ها لطیفه میشنوی حس میکنی بهت توهین شده ‫اما دوست داری که درباره خواجه ها لطیفه بگی ، چرا ؟ 6 00:04:32,006 --> 00:04:36,232 ‫چون من بیضه دارم ، و تو نداری 7 00:05:02,130 --> 00:05:08,183 ‫بهت که هشدار دادم ، اهالی شمال ‫خیلی به خارجی ها اعتماد ندارن 8 00:06:28,433 --> 00:06:31,067 ‫نگاش کن 9 00:06:31,430 --> 00:06:33,566 ‫مرد شدی 10 00:06:33,617 --> 00:06:36,655 ‫تقریبا 11 00:06:54,226 --> 00:06:59,002 ‫"آریا" کجاست ؟ ‫یه جایی کمین کرده 12 00:07:03,627 --> 00:07:07,329 ‫ایشون ملکه "دنریس" از خاندان "تارگرین" هستن 13 00:07:07,380 --> 00:07:11,415 ‫ایشونم خواهر من "سانسا استارک" بانوی "وینترفل" هستن 14 00:07:11,466 --> 00:07:14,548 ‫ممنون که ما رو به خونه تون دعوت کردین بانو "استارک" 15 00:07:14,599 --> 00:07:17,587 ‫شمال به همون اندازه ای که برادرتون میگفت زیباست 16 00:07:17,638 --> 00:07:20,385 ‫مثل خود شما 17 00:07:22,633 --> 00:07:25,978 ‫"وینترفل" از آنِ شماست سرورم 18 00:07:26,556 --> 00:07:28,898 ‫ما برای این کار ها وقت نداریم 19 00:07:28,949 --> 00:07:33,323 ‫اژدهای تو الان دست پادشاه شبه ‫الان اون یکی از اونهاست 20 00:07:33,374 --> 00:07:38,698 ‫دیوار سقوط کرده ، مرده ها دارن به جنوب میان 21 00:07:42,344 --> 00:07:48,540 ‫به محض اینکه این خبر رو درباره سقوط دیوار شنیدیم ‫تمام پرچم دارانمون رو فرا خوندم که به "وینترفل" عقب نشینی کنن 22 00:07:48,591 --> 00:07:51,050 ‫ارباب "آمبر" ؟ 23 00:07:51,101 --> 00:07:55,879 ‫کی میتونیم منتظر رسیدن افراد شما باشیم ؟ 24 00:07:58,028 --> 00:08:04,221 ‫ما اگر اشکالی نداشته باشه ‫به اسب ها و ارابه های بیشتری نیاز داریم ، بانوی من 25 00:08:04,607 --> 00:08:07,157 ‫و ارباب 26 00:08:08,288 --> 00:08:12,113 ‫و ملکه ، شرمنده ام 27 00:08:12,164 --> 00:08:14,332 ‫ اون تعدادی که میتونیم ازشون چشم پوشی کنیم رو فرستادیم 28 00:08:14,383 --> 00:08:18,929 ‫سریع به "لاست هارث" برین و افرادتون رو به اینجا بیارین 29 00:08:19,992 --> 00:08:23,033 ‫باید به نگهبان شب هم زاغ بفرستیم 30 00:08:23,113 --> 00:08:26,862 ‫دیگه اداره کردن اون قلعه منطقی نیست ‫ما در اینجا ایستادگی میکنیم 31 00:08:26,913 --> 00:08:28,944 ‫الساعه سرورم 32 00:08:29,025 --> 00:08:31,869 ‫سرورم ؟ 33 00:08:36,202 --> 00:08:39,055 ‫اما این عنوان برای شما نیست ، هست ؟ 34 00:08:39,106 --> 00:08:43,931 ‫زمانی که از "وینترفل" رفتین پادشاه بودین ‫ و حالا که برگشتین ... 35 00:08:44,228 --> 00:08:47,222 ‫دیگه مطمئن نیستم که چی هستین 36 00:08:47,273 --> 00:08:49,293 ‫یک ارباب ؟ 37 00:08:49,344 --> 00:08:51,847 ‫یا هیچی ؟ 38 00:08:51,898 --> 00:08:54,858 ‫_مهم نیست ‫_مهم نیست ؟ 39 00:08:54,909 --> 00:08:58,094 ‫ما نام پادشاه شمال رو روی شما گذاشتیم 40 00:08:58,683 --> 00:09:01,959 ‫پادشاه شمال 41 00:09:05,352 --> 00:09:08,178 ‫بله ، این کار رو کردین 42 00:09:08,616 --> 00:09:14,719 ‫این بزرگترین افتخار زندگی من بود ‫من همیشه سپاسگذار این باورتون خواهم بود 43 00:09:15,650 --> 00:09:20,528 ‫اما زمانی که از "وینترفل" رفتم بهتون گفتم ‫که ما به هم پیمان نیاز داریم یا اینکه خواهیم مرد 44 00:09:20,579 --> 00:09:25,695 ‫من اون همپیمانان رو به خانه آوردم تا در کنار ما مبارزه کنن 45 00:09:25,739 --> 00:09:27,589 ‫من یک انتخاب پیش و روم بود 46 00:09:27,640 --> 00:09:31,489 ‫یا تاجم رو حفظ کنم یا از شمال محافظت کنم 47 00:09:31,540 --> 00:09:34,757 ‫من شمال رو انتخاب کردم 48 00:09:45,901 --> 00:09:48,442 ‫اگر کسی در جنگ آتی زنده بمونه 49 00:09:48,493 --> 00:09:51,641 ‫باید از "جان اسنو" تشکر کنیم 50 00:09:51,712 --> 00:09:54,325 ‫اون جونش رو به خطر انداخت ‫ تا به ما نشون بده این خطر واقعیه 51 00:09:54,376 --> 00:09:59,325 ‫به لطف شجاعت اون ، ما بزرگترین ارتشی رو که دنیا ‫تا به حال به خودش دیده رو به همراه خودمون آوردیم 52 00:09:59,376 --> 00:10:04,554 ‫ما 2 اژدهای بالغ رو به همراه خودمون آوردیم 53 00:10:04,611 --> 00:10:11,634 ‫و به زودی ارتش "لنستر" ها هم به شمال خواهد تاخت ‫تا هم راستای هدف ما قرار بگیره 54 00:10:12,659 --> 00:10:18,382 ‫میدونم ، میدونم ‫مردم ما در گذشته با هم دوست نبودن 55 00:10:19,146 --> 00:10:21,916 ‫اما الان باید در کنار همدیگه مبارزه کنیم 56 00:10:21,967 --> 00:10:24,960 ‫یا بمیریم 57 00:10:25,011 --> 00:10:30,324 ‫میتونم بپرسم که چطور قراره به بزرگترین ارتشی که ‫ دنیا تا به حال به خودش دیده غذا بدیم ؟ 58 00:10:30,375 --> 00:10:39,410 ‫زمانی که داشتم بررسی میکردم که ذخایرمون تا آخر زمستان برامون بمونن ‫"دوثراکی" ها و "پاک" ها و 2 اژدهای بالغ رو در نظر نگرفتم 59 00:10:39,461 --> 00:10:43,536 ‫اصلا اون اژدهایان چی میخورن ؟ 60 00:10:43,587 --> 00:10:47,278 ‫هر چیزی که بخوان 61 00:11:03,439 --> 00:11:07,287 ‫هی ؟ مراقب باشین جوونا ، به ذره ذره اون نیاز داریم 62 00:11:07,338 --> 00:11:09,635 ‫شرمنده 63 00:11:13,049 --> 00:11:15,796 ‫اینا آخرین ارابه ها هستن ؟ ‫بله 64 00:11:15,847 --> 00:11:20,206 ‫خیلی خوب ، بیاین همه اش رو به آهنگری ببریم 65 00:11:26,815 --> 00:11:29,349 ‫ارباب ؟ 66 00:11:29,821 --> 00:11:32,224 ‫بانوی من ؟ 67 00:11:37,185 --> 00:11:40,488 ‫بانوی من 68 00:11:50,317 --> 00:11:53,248 ‫بانوی "وینترفل" 69 00:11:53,835 --> 00:11:55,785 ‫خیلی مناسبه 70 00:11:55,836 --> 00:11:59,060 ‫همینطور دست ملکه! 71 00:11:59,111 --> 00:12:02,552 ‫البته به گمونم بستگی داره به ملکه اش 72 00:12:03,761 --> 00:12:07,583 ‫آخرین باری که با هم صحبت کردیم ‫ تو مراسم عروسی "جافری" بود 73 00:12:07,754 --> 00:12:13,184 ‫اتفاق شومی بود ‫بعضی قسمت هاش هم خوب بود 74 00:12:16,489 --> 00:12:18,536 ‫عذرخواهی میکنم که به اون شکل گذاشتم و رفتم 75 00:12:18,587 --> 00:12:25,513 ‫بله ، یکم توضیحش سخت بود که چرا همسر من ‫لحظاتی پس از قتل پادشاه از اونجا گریخته 76 00:12:25,640 --> 00:12:28,895 ‫هر دومون زنده موندیم 77 00:12:29,621 --> 00:12:32,674 ‫خیلی ها تو رو دسته کم گرفتن 78 00:12:32,725 --> 00:12:36,276 ‫که خیلی هاشون الان مردن 79 00:12:42,504 --> 00:12:48,194 ‫مطمئنم که از شنیدن اینکه ارتش "لنستر" ها ‫داره به شمال میتازه هیجان زده نشدی 80 00:12:48,245 --> 00:12:51,589 ‫کاملا حق داری که از خواهر من ترس داشته باشی 81 00:12:51,640 --> 00:12:53,757 ‫هیچکس بیش از من از اون نمیترسه ‫اما بهت قول میدم که ... 82 00:12:53,808 --> 00:12:58,647 ‫"سرسی" بهت گفت که ارتشش به شمال میاد ‫ تا برای تو مبارزه کنه ؟ 83 00:12:58,698 --> 00:13:01,174 ‫گفتش 84 00:13:01,225 --> 00:13:04,122 ‫و تو حرفش رو باور کردی ؟ 85 00:13:04,173 --> 00:13:06,397 ‫اون الان چیزی داره که میخواد براش زنده بمونه 86 00:13:06,448 --> 00:13:11,208 ‫من فکر میکنم که اون میخواد زنده بمونه 87 00:13:11,377 --> 00:13:16,482 ‫من سابقا فکر میکردم که تو ‫باهوش ترین مرد زنده در دنیا هستی 88 00:13:45,494 --> 00:13:49,925 ‫قبلا قدت بلند تر بود 89 00:13:50,103 --> 00:13:51,790 ‫چطوری یهو پیدام کردی ؟ 90 00:13:51,841 --> 00:13:54,411 ‫چطوری از خنجری که تو قلبت خورد جون سالم به در بردی ؟ 91 00:13:54,462 --> 00:13:56,839 ‫جون سالم به در نبردم 92 00:14:14,449 --> 00:14:18,327 ‫هنوز داریش 93 00:14:18,894 --> 00:14:21,678 ‫سوزنه 94 00:14:22,034 --> 00:14:24,916 ‫تا حالا ازش استفاده کردی ؟ 95 00:14:24,967 --> 00:14:28,244 ‫یکی دو بار 96 00:14:42,023 --> 00:14:45,462 ‫فولاد "والریایی" ـه 97 00:14:45,513 --> 00:14:47,642 ‫حسودیت میشه ؟ 98 00:14:47,772 --> 00:14:51,963 ‫برای من خیلی سنگینه 99 00:14:57,821 --> 00:15:04,530 ‫قبلا کجا بودی پس ؟ میتونستم از کمکت جلو "سانسا" استفاده کنم 100 00:15:04,581 --> 00:15:07,004 ‫از ملکه ات خوشش نمیاد ، مگه نه ؟ 101 00:15:07,055 --> 00:15:10,866 ‫"سانسا" فکر میکنه که از همه باهوش تره 102 00:15:10,916 --> 00:15:14,241 ‫اون باهوش ترین فردیه که من تا حالا دیدم 103 00:15:14,376 --> 00:15:18,239 ‫حالا داری ازش دفاع میکنی ؟ اونم تو ؟ 104 00:15:18,290 --> 00:15:21,457 ‫من دارم از خانواده مون دفاع میکنم 105 00:15:21,508 --> 00:15:24,632 ‫_اونم همینطور ‫_آره 106 00:15:25,793 --> 00:15:29,715 ‫من هم خانواده اش هستم 107 00:15:33,368 --> 00:15:37,494 ‫اینو فراموش نکن 108 00:15:52,518 --> 00:15:56,934 ‫سرورم ، متاسفانه حامل خبر بدی هستم 109 00:15:56,995 --> 00:16:01,973 ‫مرده ها از دیوار عبور کردن 110 00:16:02,461 --> 00:16:03,711 ‫خوبه 111 00:16:38,430 --> 00:16:41,998 ‫چرا کار رو تموم نمیکنی و من رو نمیکشی ؟ 112 00:16:42,049 --> 00:16:44,737 ‫خوب ما خانواده ایم 113 00:16:44,788 --> 00:16:47,800 ‫آخرین "گریجوی" هایی که در دنیا موندن 114 00:16:50,298 --> 00:16:54,408 ‫آخرین هایی که هنوز اون پایین یه چیزایی دارن 115 00:16:57,390 --> 00:17:00,197 ‫اگه تو رو بکشم 116 00:17:00,248 --> 00:17:02,728 ‫با کی میتونم حرف بزنم ؟ 117 00:17:02,779 --> 00:17:04,149 ‫ها ؟ 118 00:17:06,697 --> 00:17:10,635 ‫خدمه ام همه شون اهل سکوتن 119 00:17:12,141 --> 00:17:16,284 ‫تو دریا آدم حس تنهایی بهش دست میده 120 00:17:16,625 --> 00:17:20,297 ‫الان ما تو سرزمین پادشاهی هستیم ؟ 121 00:17:24,519 --> 00:17:28,352 ‫تو جناح بازنده رو انتخاب کردی 122 00:17:30,277 --> 00:17:34,489 ‫پس ناوگان آهنین رو برمیدارم میم یه جای دیگه 123 00:17:39,996 --> 00:17:45,310 ‫اما اول یه حالی به ملکه میدم 124 00:17:56,535 --> 00:17:58,285 ‫20 هزار نفر ،درسته ؟ 125 00:17:58,336 --> 00:18:03,019 ‫بله سرورم ، البته چند تاشون در نقل و انتقال مردن 126 00:18:03,525 --> 00:18:07,025 ‫تقلب کردن دیگه 127 00:18:07,076 --> 00:18:12,079 ‫شایدم من خودم تقلب کردم ، یه نفر تقلب کرد 128 00:18:12,266 --> 00:18:15,007 ‫اونها مبارز های خوبی نبودن ‫نگران نباشین دلتون براشون تنگ نمیشه 129 00:18:15,058 --> 00:18:17,173 ‫اسب ها چی ؟ ‫2 هزار تا 130 00:18:17,224 --> 00:18:18,589 ‫و فیل ها ؟ 131 00:18:18,640 --> 00:18:22,006 ‫فیلی وجود نداره سرورم 132 00:18:22,210 --> 00:18:24,857 ‫مایوس کننده است 133 00:18:24,908 --> 00:18:27,241 ‫بهم گفته بودن که ارتش طلایی فیل داره 134 00:18:27,292 --> 00:18:33,048 ‫اون فیل ها هیولا های فوق العاده ای هستن ‫اما مناسب سفر های دریایی نیستن 135 00:18:33,099 --> 00:18:37,122 ‫به هر طریق ، سرزمین پادشاهی ‫خونه خود شماست فرمانده "استریکلند" 136 00:18:37,173 --> 00:18:43,002 ‫مشتاقیم که برای شما مبارزه کنیم ، سرورم 137 00:18:51,174 --> 00:18:54,432 ‫اینجا خونه من هم هست ؟ 138 00:18:54,483 --> 00:18:57,339 ‫شما دوست حقیقی تاج و تخت هستین 139 00:18:57,390 --> 00:18:59,068 ‫و همچنین یک مهمان افتخاری 140 00:18:59,119 --> 00:19:00,590 ‫خوبه 141 00:19:00,641 --> 00:19:05,572 ‫به عنوان یک دوست حقیقی و یک مهمان افتخاری ... 142 00:19:12,339 --> 00:19:16,214 ‫امیدوار بودم که بتونیم تنهایی با هم صحبت کنیم 143 00:19:16,320 --> 00:19:19,594 ‫بعد از جنگ ، این توافقمون بود 144 00:19:19,645 --> 00:19:23,879 ‫بعضی اوقات جنگ ممکنه سالها طول بکشه 145 00:19:23,930 --> 00:19:28,010 ‫اگر دنبال یک فاحشه هستی ، کرایه کن 146 00:19:28,061 --> 00:19:30,715 ‫اگر به دنبال یک ملکه هستی 147 00:19:30,766 --> 00:19:33,651 ‫با تلاش به دستش بیار 148 00:19:35,244 --> 00:19:37,362 ‫چطور ؟ 149 00:19:37,413 --> 00:19:41,719 ‫من عدالت رو براش فراهم کردم ‫براش ارتش و همچنین ناوگان آهنین رو آوردم 150 00:19:41,799 --> 00:19:45,659 ‫با این حال هیچ نشانی از محبت ‫ به سمت من نشون نمیده 151 00:19:45,710 --> 00:19:49,588 ‫قلبم دیگه داره میشکنه 152 00:19:50,049 --> 00:19:53,221 ‫تو گستاخ هستی 153 00:19:53,272 --> 00:20:00,369 ‫_من برای کمتر از اینها افراد رو اعدام کردم ‫_اونها افراد کم اهمیت تری بودن 154 00:20:36,859 --> 00:20:41,208 ‫_شنیدم که اژدهایان هزاران نفر از افراد "لنستر" ها رو به آتیش کشیدن ‫_چند تا از اون پسرایی که من دوست داشتم آتیش زدن 155 00:20:41,259 --> 00:20:43,231 ‫_اسمش "آرچی" بود ، درسته ؟ ‫_و "ویلیام" 156 00:20:43,282 --> 00:20:46,430 ‫._اون "ویلیام" خوشگل قد بلنده ؟ ‫_آره ، "ویلیام" خوشگل قد بلنده 157 00:20:46,510 --> 00:20:48,630 ‫میگفتن کلا به اندازه 1 لیوان خاکستر ازش مونده بود 158 00:20:48,681 --> 00:20:52,575 ‫من تنها مردی هستم که شما تا حالا دیدین ‫ که به یک اژدها تیر شلیک کرده 159 00:20:52,626 --> 00:20:54,303 ‫_واقعا ؟ ‫_نزدیک بود بکشمش 160 00:20:54,354 --> 00:20:56,729 ‫کار شجاعانه ای کردی 161 00:21:05,619 --> 00:21:08,311 ‫_اون پسره "ادی" ... ‫_ اون مو قرمزه ؟ 162 00:21:08,362 --> 00:21:11,490 ‫خودشه ، وقتی برگشت صورتش کامل سوخته بود 163 00:21:11,541 --> 00:21:13,198 ‫الان دیگه پلک نداره 164 00:21:13,249 --> 00:21:14,561 ‫پلک نداره چطور خوابش میبره ؟ 165 00:21:14,612 --> 00:21:16,750 ‫خیلی خوب بابا ، میشه انقدر در مورد اژدها حرف نزنیم ؟ 166 00:21:16,801 --> 00:21:20,687 ‫جناب "بران" از "بلک واتر" ؟ 167 00:21:21,197 --> 00:21:22,503 ‫شوخیت گرفته ؟ 168 00:21:22,554 --> 00:21:28,533 ‫بابت اینکه بی موقع مزاحم شدم عذر خواهی میکنم ‫اما ملکه ازم خواستن که عجله کنم 169 00:21:28,584 --> 00:21:31,784 ‫شرمنده ، خانوما 170 00:21:31,835 --> 00:21:35,900 ‫میذاریمش برای یه وقت دیگه 171 00:21:41,211 --> 00:21:47,471 ‫هر وقت تنهایی زد به سرت ‫ من آقایون سن بالاتر رو خیلی دوست دارم 172 00:21:47,985 --> 00:21:51,557 ‫دختر بی چاره ، ظرف یک سال آبله بدنش رو میگیره 173 00:21:53,245 --> 00:21:57,621 ‫_کدوم دختره ؟ ‫_برادرای ملکه به شما قول هایی دادن و اونها رو زیر پا گذاشتن 174 00:21:57,672 --> 00:22:01,604 ‫سرورمون میخواد اشتباه اونها رو تصحیح کنه 175 00:22:01,655 --> 00:22:05,705 ‫اون یه بار به من یک قلعه داد با یه زن ‫بعد زد منو تصحیح کرد و اونا رو ازم گرفت 176 00:22:05,756 --> 00:22:08,224 ‫این اقدام جناب "جیمی" بود ، نه ملکه 177 00:22:08,275 --> 00:22:11,904 ‫وقتی که ملکه "سرسی" چیزی رو میخواد ‫از پیش بهاش رو با طلا پرداخت میکنه 178 00:22:11,955 --> 00:22:17,390 ‫البته با چندین صندوق طلا ‫که بیرون از اینجا برای شما آماده هستن 179 00:22:21,735 --> 00:22:26,698 ‫پس میخواد کسی رو بکشه ، اما نمیتونه سربازای خودش رو بفرسته 180 00:22:26,749 --> 00:22:31,481 ‫_اگه دنبال اون ملکه اژدهایانه ... ‫_ایشون برنامه های دیگه ای برای اون دختر "تارگرین" دارن 181 00:22:31,532 --> 00:22:33,110 ‫آره ، خوب موفق باشه 182 00:22:33,161 --> 00:22:37,382 ‫برادرای ملکه مون احتمالش کمه که ‫از ماجراجویی شون در شمال جون سالم به در ببرن 183 00:22:37,433 --> 00:22:42,282 ‫اما اگر یک موقع جون سالم به در بردن ... 184 00:22:46,113 --> 00:22:50,680 ‫ایشون حس عمیقی از عدالت شاعرانه دارن 185 00:22:51,143 --> 00:22:53,379 ‫این خانواده لامصب 186 00:22:53,430 --> 00:22:57,090 ‫وقتی که "سیتادل" من رو اخراج کرد ‫فکر میکردم که در فقر و تنهایی بمیرم 187 00:22:57,180 --> 00:23:01,359 ‫اما ملکه "سرسی" در ازای خدماتم ‫ به من عنوان دست خودشون رو دادن 188 00:23:01,410 --> 00:23:07,961 ‫برای کسی که ایشون رو از شر برادران خائنش ‫ خلاص کنه چی کار میکنه ؟ 189 00:23:21,720 --> 00:23:25,087 ‫من اون فیل ها رو میخواستم 190 00:23:29,526 --> 00:23:32,207 ‫خوب ؟ 191 00:23:32,379 --> 00:23:37,267 ‫منو چطور با اون پادشاه چاقالو مقایسه میکنی ؟ 192 00:23:37,426 --> 00:23:39,232 ‫داری به شوهر مرحوم من توهین میکنی 193 00:23:39,283 --> 00:23:42,455 ‫واقعا حس میکنی بهت توهین شده ؟ 194 00:23:45,059 --> 00:23:48,297 ‫"رابرت" هر شب با یه فاحشه بود 195 00:23:48,348 --> 00:23:51,830 ‫اما هنوز کارش رو در کنار یک زن بلد نبود 196 00:23:51,881 --> 00:23:56,260 ‫و قاتل پادشاه چی ؟ 197 00:23:58,741 --> 00:24:02,164 ‫از به خطر انداختن گردنت لذت میبری ، مگه نه ؟ 198 00:24:02,303 --> 00:24:03,681 ‫زندگی کسالت باره 199 00:24:03,732 --> 00:24:07,641 ‫خود تو اینطور نیستی ، اینو قبول دارم 200 00:24:18,675 --> 00:24:21,968 ‫آیا من باعث خوشنودی ملکه هستم ؟ 201 00:24:22,140 --> 00:24:27,442 ‫تو ممکنه متکبر ترین آدمی باشی که تا به حال دیدم 202 00:24:27,493 --> 00:24:30,692 ‫از این خوشم میاد 203 00:24:31,408 --> 00:24:36,669 ‫اما میخوام تنها باشم 204 00:24:39,771 --> 00:24:44,514 ‫من یه شاهزاده درونت درست میکنم 205 00:26:17,003 --> 00:26:19,623 ‫"یوران" نمیتونه از جزایر آهنین دفاع کنه 206 00:26:19,690 --> 00:26:24,155 ‫وقتی با تمام افرادش و کشتی هاش در سرزمین پادشاهیه نمیتونه 207 00:26:24,206 --> 00:26:26,219 ‫ما میتونیم خونه مون رو پس بگیریم 208 00:26:26,270 --> 00:26:27,770 ‫"دنریس" به شمال رفت 209 00:26:27,850 --> 00:26:31,694 ‫اگر نتونن در شمال مقاومت کنن ‫"دنریس" به جایی نیاز داره که بهش عقب نشینی کنه 210 00:26:31,745 --> 00:26:35,652 ‫یه جایی که مرده ها نتونن برن 211 00:26:39,113 --> 00:26:45,668 ‫تو ملکه من هستی ، من همون جایی میرم که تو دستور بدی 212 00:26:47,494 --> 00:26:54,653 ‫میخوای بری "وینترفل" ، تا برای "استارک" ها مبارزه کنی ؟ 213 00:26:54,704 --> 00:26:58,309 ‫برو 214 00:27:00,447 --> 00:27:04,785 ‫چیزی که مرده دیگر هرگز نخواهد مرد 215 00:27:06,114 --> 00:27:10,277 ‫چیزی که مرده دیگر هرگز نخواهد مرد 216 00:27:13,306 --> 00:27:17,845 ‫اما اون کثافت ها رو بکش 217 00:27:43,003 --> 00:27:47,276 ‫خوش اومدین بانوی من ، لطفا همراه من بیاین 218 00:27:47,327 --> 00:27:51,816 ‫_بیرق "کار استارک" هاست ‫_یکی از بیرق های قشنگه 219 00:27:51,867 --> 00:27:54,675 ‫به هر حال از پیاز که بهتره ! 220 00:27:54,726 --> 00:27:56,799 ‫دفاعیه ای ندارم 221 00:27:56,850 --> 00:28:00,950 ‫تا همین چند وقت پیش ، "استارک" ها و "کار استارک" ها ‫داشتن همدیگه رو در میدان نبرد تیکه تیکه میکردن 222 00:28:01,001 --> 00:28:05,317 ‫"جان اسنو" باعث صلح بین این 2 خاندان شد ‫و ملکه ما از این بابت سپاسگذار هستش 223 00:28:05,368 --> 00:28:08,692 ‫قدردانی ایشون دوست داشتنیه ولی منظور من این نیست 224 00:28:08,743 --> 00:28:11,783 ‫اهالی شمال به "جان اسنو" وفادار هستن ، نه به ملکه 225 00:28:11,842 --> 00:28:15,419 ‫ایشون رو نمیشناسن ، قوم آزاد ایشون رو نمیشناسن 226 00:28:15,470 --> 00:28:20,314 ‫من یه چند وقتی هست که تو شمال هستم و دارم بهت میگم ‫اونا مثل بز کله شق هستن 227 00:28:20,365 --> 00:28:25,202 ‫اگه به دنبال وفاداری اونها هستی ‫ باید به زحمت به دستش بیاری 228 00:28:34,560 --> 00:28:38,040 ‫حس میکنم که داری به یک پیشنهاد نزدیک میشی ! 229 00:28:38,091 --> 00:28:40,720 ‫خود پیشنهاد (ازدواج) چیزیه که دارم پیشنهاد میدم ! 230 00:28:40,771 --> 00:28:44,028 ‫برای وقتی که به احتمال خیلی کم ‫از دست پادشاه شب جون سالم به در ببریم 231 00:28:44,090 --> 00:28:53,449 ‫چی میشد اگه 7 پادشاهی در کل تاریخ مزخرفش ‫ 1 بار توسط یک زن و یک مرد شرافتمند حکمرانی میشد ؟ 232 00:28:54,220 --> 00:28:56,089 ‫زوج مناسبی رو میسازن 233 00:28:56,140 --> 00:28:58,113 ‫تو نفوذ ما رو خیلی دست بالا گرفتی 234 00:28:58,164 --> 00:29:01,231 ‫"جان" و "دنریس" حرف پیر مردای تنها رو گوش نمیکنن 235 00:29:01,282 --> 00:29:04,258 ‫من اونقدر ها هم پیر نیستم 236 00:29:04,309 --> 00:29:07,368 ‫اندازه این که دیگه پیر نیستم 237 00:29:07,640 --> 00:29:09,879 ‫ملکه مون به دانش سن بالا احترام میگذاره 238 00:29:09,930 --> 00:29:14,339 ‫معلومه که احترام میذاره ، احترام وسیله ایه که جوون ها ‫باهاش به ما اجازه نزدیک شدن به خودشون رو نمیدن 239 00:29:14,390 --> 00:29:17,890 ‫تا حقیقت تلخی رو براشون یادآوری نکنیم 240 00:29:17,970 --> 00:29:20,044 ‫اون چیه ؟ 241 00:29:20,095 --> 00:29:22,763 ‫هیچی دوام نداره ؟ 242 00:29:30,648 --> 00:29:35,592 ‫خواهرت از من خوشش نمیاد 243 00:29:37,680 --> 00:29:40,645 ‫اون تو رو نمیشناسه 244 00:29:41,270 --> 00:29:44,364 ‫شاید گفتن این باعث بشه که حس بهتری پیدا کنی ‫وقتی که ما هم با هم بزرگ میشدیم از من خوشش نمیومد 245 00:29:44,415 --> 00:29:47,762 ‫لازم نیست که دوست من باشه 246 00:29:47,930 --> 00:29:51,879 ‫اما من ملکه اش هستم 247 00:29:53,246 --> 00:29:57,513 ‫اگه نتونه به من احترام بذاره ... 248 00:30:06,752 --> 00:30:08,212 ‫امروز چند تا شد ؟ 249 00:30:08,306 --> 00:30:12,650 ‫فقط 18 تا بز و 11 تا گوسفند 250 00:30:14,180 --> 00:30:20,911 ‫موضوع چیه ؟ ‫اژدهایان به سختی غذا میخورن 251 00:30:35,273 --> 00:30:41,088 ‫اونا چشونه ؟ ‫از شمال خوششون نمیاد 252 00:30:54,456 --> 00:30:56,945 ‫بفرما 253 00:31:01,720 --> 00:31:04,428 ‫من بلد نیستم چطوری سوار اژدها بشم 254 00:31:04,479 --> 00:31:08,986 ‫هیچکس بلد نیست ، تا زمانی که سوار میشه 255 00:31:09,056 --> 00:31:11,476 ‫اگه نخواد من سوارش بشم چی ؟ 256 00:31:11,527 --> 00:31:16,450 ‫پس از همراهیت خوشحال شدم "جان اسو" 257 00:31:33,134 --> 00:31:36,075 ‫چی رو بگیرم نیفتم ؟ 258 00:31:36,191 --> 00:31:40,107 ‫هرچی رو که میتونی 259 00:33:34,117 --> 00:33:39,080 ‫دیگه کاملا لذت اسب سواری رو برام از بین بردی 260 00:33:45,339 --> 00:33:49,324 ‫میتونیم هزاران سال اینجا بمونیم 261 00:33:49,742 --> 00:33:53,261 ‫هیچکس اینجا پیدامون نمیکنه 262 00:33:53,642 --> 00:33:56,527 ‫خیلی پیر میشیم 263 00:34:03,159 --> 00:34:06,199 ‫اینجا برای یه دختر اهل جنوب جای سردیه 264 00:34:06,304 --> 00:34:09,719 ‫پس ملکه ات رو گرم کن 265 00:34:22,534 --> 00:34:24,829 ‫نترس 266 00:34:37,470 --> 00:34:38,640 ‫خوبه 267 00:34:47,551 --> 00:34:51,013 ‫_"گندری" ؟ ‫_اینجاست 268 00:34:55,470 --> 00:35:00,083 ‫ساختن یه تیغه به این بزرگی کار آسونی نیست 269 00:35:00,510 --> 00:35:03,220 ‫داری مثلا میگی کارت خوبه ، مگه نه ؟ 270 00:35:03,271 --> 00:35:04,890 ‫فقط دارم میگم که کار با این نوع جنس یکم ... 271 00:35:04,970 --> 00:35:08,010 ‫میدونی برای وحشی ها کی اسلحه میسازه ؟ 272 00:35:08,090 --> 00:35:10,576 ‫افلیج ها و عوضی ها 273 00:35:10,627 --> 00:35:14,298 ‫تو کدومشی ؟ ‫ولش کن 274 00:35:20,238 --> 00:35:24,048 ‫شنیده بودم اینجایی 275 00:35:24,462 --> 00:35:26,848 ‫تو منو ول کردی بمیرم 276 00:35:27,010 --> 00:35:31,129 ‫اول بهت دستبرد زدم 277 00:35:40,140 --> 00:35:44,931 ‫تو یه کثافت بی احساس هستی ، مگه نه ؟ 278 00:35:46,010 --> 00:35:50,767 ‫حدس میزنم به همین خاطره که هنوز زنده ای 279 00:35:55,930 --> 00:35:59,800 ‫تبره که براش ساختی چیز خوبی بود ، کارت بهتر شده 280 00:35:59,890 --> 00:36:03,335 ‫آره ممنون ، تو هم همینطور 281 00:36:03,386 --> 00:36:07,243 ‫منظورم اینه که به نظر خوب میای 282 00:36:07,296 --> 00:36:11,289 ‫ممنون ، تو هم همینطور 283 00:36:12,955 --> 00:36:17,021 ‫اینجا اگه خیلی سرد نبود ، جای بدی نبود برای بزرگ شدن 284 00:36:17,220 --> 00:36:18,959 ‫پس نزدیک اون کوره بمون 285 00:36:19,010 --> 00:36:23,020 ‫این یک دستوره ، بانو "استارک" ؟ ‫منو اونطوری صدا نکن 286 00:36:23,071 --> 00:36:27,369 ‫هر طور میل شماست بانوی من 287 00:36:32,008 --> 00:36:35,002 ‫میل من اینه 288 00:36:35,720 --> 00:36:39,090 ‫_میتونی درستش کنی ؟ ‫_چنین چیزی به چه کارت میاد ؟ 289 00:36:39,157 --> 00:36:47,592 ‫میتونی درستش کنی یا نه ؟ ‫تو که خودت شمشیر داری ، اون چیه ؟ 290 00:36:50,010 --> 00:36:55,521 ‫فولاد "والریایی" ـه ، همیشه میدونستم ‫ که تو هم یه دختر ثروتمند دیگه ای 291 00:36:55,572 --> 00:37:00,544 ‫تو دختر ثروتمند دیگه ای رو نمیشناسی 292 00:37:08,683 --> 00:37:11,640 ‫بیا تو 293 00:37:17,340 --> 00:37:24,969 ‫ارباب "گلاور" برامون آرزوی خوش اقبالی داره ‫اما با افرادش در "دیپوود مات" میمونه 294 00:37:25,090 --> 00:37:30,874 ‫خاندان "گلاور" پشت خاندان "استارک" خواهد ایستاد ‫همانگونه که هزاران سال ایستادیم 295 00:37:30,970 --> 00:37:36,569 ‫_مگه همینو نگفت ؟ ‫_گفت من پشت "جان اسنو" می ایستم 296 00:37:36,659 --> 00:37:39,627 ‫پادشاه شمال 297 00:37:39,734 --> 00:37:41,039 ‫بهت که گفتم ما به هم پیمان نیاز داریم 298 00:37:41,090 --> 00:37:44,225 ‫اما این رو بهم نگفتی که میخوای تاجت رو رها کنی 299 00:37:44,276 --> 00:37:49,390 ‫من هیچوقت دنبال تاج نبودم ‫ تنها چیزی که میخواستم این بود که از شمال محافظت کنم 300 00:37:49,470 --> 00:37:52,099 ‫من 2 تا ارتش به همراه خودم به خونه آوردم به همراه 2 اژدها 301 00:37:52,150 --> 00:37:54,984 ‫و یک ملکه از خاندان "تارگرین" 302 00:37:55,064 --> 00:37:58,114 ‫فکر میکنی که بدون اون میتونیم ارتش مردگان رو شکست بدیم ؟ 303 00:37:58,165 --> 00:38:01,028 ‫من باهاشون مبارزه کردم "سانسا" ، اونم 2 بار 304 00:38:01,079 --> 00:38:05,777 ‫میخوای نگران این باشی که چه کسی چه عنوانی رو حفظ میکنه ‫دارم بهت میگم که اهمیتی نداره 305 00:38:05,828 --> 00:38:11,157 ‫بدون اون ، هیچ شانسی نداریم 306 00:38:17,009 --> 00:38:21,305 ‫اصلا ذره ای منو باور داری ؟ 307 00:38:21,356 --> 00:38:25,657 ‫میدونی که دارم 308 00:38:27,047 --> 00:38:29,746 ‫اون ملکه خوبی میشه 309 00:38:29,797 --> 00:38:32,445 ‫برای همه مون 310 00:38:32,496 --> 00:38:35,765 ‫اون مثل پدرش نیست 311 00:38:40,680 --> 00:38:44,650 ‫نه ، خیلی خوشگل تره 312 00:38:47,730 --> 00:38:53,650 ‫برای این زانو زدی که شمال رو نجات بدی ؟ ‫ یا برای اینکه دوستش داری ؟ 313 00:39:20,354 --> 00:39:23,240 ‫پس اون مرد تویی 314 00:39:23,291 --> 00:39:25,975 ‫کدوم مرد منم ، سرورم ؟ 315 00:39:26,026 --> 00:39:28,840 ‫مردی که جناب "جورا" رو نجات داد ‫ اونم زمانی که هیچکس دیگه نمیتونست 316 00:39:28,891 --> 00:39:32,978 ‫میتونستن ، این کار رو انجام نمیدادن 317 00:39:33,135 --> 00:39:36,547 ‫پس مجبورم زمانی که تاج و تختم رو بدست آوردم ‫ تغییراتی رو در "سیتادل" ایجاد کنم 318 00:39:36,627 --> 00:39:38,879 ‫یک خدمت بزرگ لایق یک پاداش بزرگ هستش 319 00:39:38,930 --> 00:39:41,935 ‫باعث افتخار منه که به شما خدمت کنم ، سرورم 320 00:39:41,986 --> 00:39:45,931 ‫خوب ، حتما چیزی هست که من بتونم بهت بدم 321 00:39:46,090 --> 00:39:48,802 ‫اگر براتون زیادی دردسر نمیشه 322 00:39:48,853 --> 00:39:51,301 ‫نیاز به عفور دارم 323 00:39:51,352 --> 00:39:53,891 ‫برای چه جرمی ؟ 324 00:39:53,942 --> 00:39:58,880 ‫من چند تا کتاب از "سیتادل" قرض گرفتم 325 00:39:58,964 --> 00:40:01,180 ‫همچنین یک شمشیر 326 00:40:01,260 --> 00:40:05,086 ‫_اونم از "سیتادل" ؟ ‫_از خانواده ام 327 00:40:05,260 --> 00:40:10,300 ‫نسل هاست که این شمشیر در خاندان "تارلی" بوده ‫پس نهایتا هم به خود من میرسیده 328 00:40:10,351 --> 00:40:15,092 ‫اما پدرم نظرات دیگه ای داشت 329 00:40:15,586 --> 00:40:18,710 ‫پدرت "رندل تارلی" که نیست ؟ 330 00:40:18,917 --> 00:40:22,671 ‫میشناسینش ؟ 331 00:40:24,340 --> 00:40:31,055 ‫بهش پیشنهاد کردم در صورتی که زانو بزنه ‫میتونه تمام سرزمین و عنوان هاش رو حفظ کنه 332 00:40:31,277 --> 00:40:35,125 ‫نپذیرفت 333 00:40:42,101 --> 00:40:45,353 ‫خوب 334 00:40:45,640 --> 00:40:52,242 ‫حداقش اینه که الان دیگه میتونم دوباره برم خونه ‫حالا که برادرم اربابه 335 00:40:53,308 --> 00:40:58,859 ‫برادرت هم در کنار پدرت ایستادگی کرد 336 00:41:12,589 --> 00:41:16,131 ‫ممنون سرورم ، بابت اینکه بهم گفتین 337 00:41:16,182 --> 00:41:18,090 ‫و 338 00:41:18,141 --> 00:41:22,237 ‫_اجازه هست ؟ ‫_البته 339 00:42:04,096 --> 00:42:06,452 ‫این بیرون چی کار میکنی ؟ 340 00:42:06,503 --> 00:42:10,026 ‫منتظر یک دوست قدیمی هستم 341 00:42:10,220 --> 00:42:13,112 ‫وقتشه که حقیقت رو به "جان" بگی 342 00:42:13,163 --> 00:42:15,163 ‫نه ، نه 343 00:42:15,430 --> 00:42:19,203 ‫برادرش تویی ، بهتر نیست خودت بهش بگی ؟ 344 00:42:19,293 --> 00:42:21,510 ‫من برادرش نیستم 345 00:42:21,590 --> 00:42:24,761 ‫اون بیش از هر کسی به تو اعتماد داره 346 00:42:24,860 --> 00:42:28,199 ‫حالا وقتشه 347 00:43:01,799 --> 00:43:03,499 ‫"سم" ؟ 348 00:43:03,550 --> 00:43:09,688 ‫شرمنده ام ، میدونم که نباید بیام اینجا 349 00:43:10,590 --> 00:43:14,089 ‫قایم شده بودی واسه من ؟ ‫معلومه که نه 350 00:43:14,140 --> 00:43:16,220 ‫تو "وینترفل" چی کار میکنی ؟ 351 00:43:16,300 --> 00:43:21,649 ‫تمام کتابای "سیتادل" رو خوندی تموم کردی ؟ 352 00:43:22,258 --> 00:43:24,162 ‫چی شده ؟ 353 00:43:24,213 --> 00:43:26,748 ‫_باز درمورد "گیلی" ـه ؟ حالش خوبه ؟ ‫_اون خوبه 354 00:43:26,799 --> 00:43:29,141 ‫"سم" کوچولو چی ؟ 355 00:43:29,627 --> 00:43:31,946 ‫تو نمیدونی ؟ 356 00:43:31,997 --> 00:43:34,535 ‫چی رو ؟ 357 00:43:34,586 --> 00:43:39,765 ‫"دنریس" ، پدر و برادر من رو اعدام کرده 358 00:43:39,816 --> 00:43:43,488 ‫اونها زندانی هاش بودن 359 00:43:45,406 --> 00:43:50,023 ‫بهت نگفته ؟ 360 00:43:55,808 --> 00:43:58,445 ‫متاسفم 361 00:44:00,676 --> 00:44:03,993 ‫ما باید این جنگ رو به پایان ببریم 362 00:44:04,183 --> 00:44:07,539 ‫تو بودی این کار رو میکردی ؟ 363 00:44:07,970 --> 00:44:09,867 ‫خوب منم افرادی رو که ازم نافرمانی کردن اعدام کردم 364 00:44:09,918 --> 00:44:14,567 ‫اما جون خیلی از افراد رو هم بخشیدی ‫هزاران نفر از وحشی ها رو ، زمانی که از زانو زدن امتناع کردن 365 00:44:14,618 --> 00:44:17,934 ‫من پادشاه نبودم 366 00:44:17,985 --> 00:44:20,654 ‫اما بودی 367 00:44:20,933 --> 00:44:23,669 ‫همیشه پادشاه بودی 368 00:44:24,254 --> 00:44:27,134 ‫من تاجم رو رها کردم ، "سم" 369 00:44:27,185 --> 00:44:29,499 ‫زانو زدم ، من دیگه پادشاه شمال نیستم 370 00:44:29,550 --> 00:44:38,193 ‫من درمورد پادشاه شمال صحبت نمیکنم ‫دارم درمورد پادشاه 7 پادشاهی صحبت میکنم 371 00:44:42,018 --> 00:44:47,597 ‫من و "برن" این رو متوجه شدیم ، من دست نوشته ی یکی از ‫"سپتون" های ارشد دستم بود ، "برن" هم چیز داشت ... 372 00:44:47,659 --> 00:44:49,169 ‫همون چیزی که "برن" داره ، حالا هر چی که هست 373 00:44:49,220 --> 00:44:52,441 ‫داری درمورد چی حرف میزنی ؟ 374 00:44:54,268 --> 00:44:59,373 ‫مادرت ، "لیانا استارک" بوده 375 00:44:59,424 --> 00:45:01,896 ‫و پدرت ... 376 00:45:01,947 --> 00:45:03,907 ‫پدر واقعیت ... 377 00:45:03,958 --> 00:45:07,361 ‫"ریگار تارگرین" بوده 378 00:45:07,875 --> 00:45:10,495 ‫تو هیچوقت یک نامشروع زاده نبودی 379 00:45:10,546 --> 00:45:17,397 ‫تو "ایگون تارگرین" هستی ، وارث حقیقی تاج و تخت 380 00:45:18,640 --> 00:45:25,099 ‫شرمنده ام ، میدونم چیزای زیادیه واسه درک کردن 381 00:45:30,640 --> 00:45:36,693 ‫پدر من شرافتمند ترین آدمیه که تا به حال دیدم 382 00:45:37,510 --> 00:45:41,749 ‫_داری میگی که تمام عمرم بهم دروغ گفته ؟ ‫_نه 383 00:45:41,800 --> 00:45:43,971 ‫پدرت ، خوب ... 384 00:45:44,022 --> 00:45:45,791 ‫"ند استارک" ... 385 00:45:45,842 --> 00:45:48,852 ‫به مادرت قول داد که همیشه از تو محافظت کنه 386 00:45:48,903 --> 00:45:53,589 ‫و این کار رو هم کرد ‫ اگه "رابرت" میفهمید تو رو کشته بود 387 00:45:53,640 --> 00:45:56,235 ‫تو پادشاه حقیقی هستی 388 00:45:56,300 --> 00:46:04,438 ‫"ایگون تارگرین" ، ششمین ِنامش ‫محافظ پادشاهی و تمام این عناوین 389 00:46:14,800 --> 00:46:19,514 ‫_"دنریس" ملکه ماست ‫_نباید باشه 390 00:46:19,632 --> 00:46:23,277 ‫_این خیانته ‫_این حقیقته 391 00:46:23,430 --> 00:46:27,425 ‫تو برای نجات مردمت تاجت رو رها کردی 392 00:46:27,476 --> 00:46:31,167 ‫اونم بود همین کار رو میکرد ؟ 393 00:48:37,356 --> 00:48:39,126 ‫عقب وایسین ، چشماش آبیه 394 00:48:39,177 --> 00:48:42,520 ‫من همیشه چشمام آبی بوده ! 395 00:48:50,579 --> 00:48:54,657 ‫کسی رو پیدا کردین ؟ 396 00:49:25,510 --> 00:49:27,680 ‫اون پسره است از خاندان "آمبر" 397 00:49:27,760 --> 00:49:31,590 ‫این یک پیامه ، از پادشاه شب 398 00:49:31,680 --> 00:49:35,340 ‫ارتش اون الان بین ما و "وینترفل" ـه ، ما هم پیاده ایم 399 00:49:35,415 --> 00:49:39,590 ‫ما از قلعه سیاه با اسب به اینجا اومدیم ‫میتونیم دو تایی سوار اسب ها بشیم 400 00:49:39,680 --> 00:49:44,020 ‫اگه اسب ها دووم بیارن ‫ قبل از مرده ها میرسیم اونجا 401 00:49:44,071 --> 00:49:47,388 ‫فقط باید امیدوار باشیم که پادشاه شب اول نرسه به اونجا 402 00:50:37,844 --> 00:50:42,196 ‫به حرکت ادامه بدین 403 00:50:42,516 --> 00:50:47,285 ‫کنار هم بمونین ، جا نمونین 404 00:51:37,685 --> 00:52:58,504 ‫هادي فارسي: ترجمه و زمانبندي کاملHadi.Farsi@Yahoo.Comوبلاگ زيرنويس هاي هادي فارسي : www.HFSS.rozblog.com 405 00:53:00,598 --> 00:53:07,283 ‫وقتی که بچه بودم ، برادرم قبل خواب برام قصه میگفت ‫درباره مردی که پدرمون رو به قتل رسوند 406 00:53:07,352 --> 00:53:09,718 ‫و تمام کارهایی که با اون مرد میخواستیم بکنیم 407 00:53:09,769 --> 00:53:12,436 ‫در قسمت بعدی "بازی تاج و تخت" خواهید دید 408 00:53:12,487 --> 00:53:16,354 _‫تو هیچوقت نباید به "سرسی" اعتماد میکردی _‫تو هم نباید اعتماد میکردی 409 00:53:16,861 --> 00:53:18,698 ‫مرگ ... 410 00:53:18,760 --> 00:53:22,832 ‫چهره های زیادی داره ‫مشتاق دیدن این بودم 411 00:53:23,510 --> 00:53:25,238 ‫چقدر وقت داریم ؟ 412 00:53:29,430 --> 00:53:32,387 ‫تا قبل از اینکه فردا خورشید بیاد بالا