1
00:00:02,268 --> 00:00:05,536
ريچارد سايفر تو جست و جوگر حقيقت هستي
2
00:00:05,537 --> 00:00:09,107
Reza.B
تقديم مي کند
3
00:00:09,108 --> 00:00:17,108
افسانه جست و جوگر فصل دوم قسمت سيزدهم
ترجمه و زيرنويس از
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com
4
00:00:17,109 --> 00:00:22,109
لطفا بعد از تماشاي فيلم
نظرات خود را در وبلاگ
lots2.blogfa.com
مطرح کنيد
با تشکر
5
00:00:22,821 --> 00:00:25,022
خواهر پوريتا به خودت هيچ ترسي راه نده
6
00:00:25,023 --> 00:00:26,457
نگهبان دنياي مردگان
7
00:00:26,458 --> 00:00:28,492
به خاطر اين جان فشاني تو بهت پاداش خواهد داد
8
00:00:28,493 --> 00:00:31,295
من هيچ احساس ترسي ندارم
9
00:00:31,296 --> 00:00:33,430
من فقط ميخوام که به آغوش اون برم
10
00:00:33,431 --> 00:00:35,065
به زودي اين اتفاق خواهد افتاد
11
00:00:57,789 --> 00:00:59,390
وقتشه
12
00:01:11,436 --> 00:01:12,870
خواهر نيکي؟
13
00:01:16,641 --> 00:01:19,376
شما من رو به زندگي برگردوندين
14
00:01:19,377 --> 00:01:21,478
مادر معترف هنوز زنده است
15
00:01:21,479 --> 00:01:24,181
و فقط اين تو هستي که قدرت کشتن اون رو داري
16
00:01:24,182 --> 00:01:27,651
فکر کنم بدونم چطور مي تونم اون رو پيدا کنم
17
00:01:27,652 --> 00:01:29,620
نظرت راجع به يه مقدار رزماري چيه؟
18
00:01:32,991 --> 00:01:35,626
اوه ... محشره
19
00:01:35,627 --> 00:01:37,328
مادرهاتون به شماها چي ميگن؟
20
00:01:37,329 --> 00:01:40,264
درباره توانايي مون براي درست کردن يه چيز خوش مزه و مطبوع
21
00:01:40,265 --> 00:01:42,833
از ريشه و گياه توي يه جاي دور افتاده
22
00:01:42,834 --> 00:01:45,970
منظورم اين بود که شما دو تا مرد قوي کنار آتيش نشستين
23
00:01:45,971 --> 00:01:47,471
در حاليکه زن ها بايد چوب براي آتيش بيارن
24
00:01:47,472 --> 00:01:50,341
به عنوان يک گروه خوب هر عضوي بايد
25
00:01:50,342 --> 00:01:51,842
وظايفشون رو متناشب با توانيي هاشون انجام بدن
26
00:01:51,843 --> 00:01:54,411
و با توجه به اينکه خودت رو در ساختن
27
00:01:54,412 --> 00:01:57,014
کيک ذرت نشون دادي
28
00:01:57,015 --> 00:01:58,949
به نظر من تو همون چوب رو جمع کني برات بهتره
29
00:02:08,526 --> 00:02:10,628
کيلن
30
00:02:12,664 --> 00:02:14,031
ريچارد صبر کن
31
00:02:23,975 --> 00:02:26,410
کيلن
32
00:02:30,749 --> 00:02:33,317
اونها به طرف پشت اون تپه پرواز کردن ديگه نتونستم ببينم که از کدوم طرف رفتن
33
00:02:33,318 --> 00:02:35,119
گار ها حيوان هاي گرسنه اي هستن
34
00:02:35,120 --> 00:02:37,254
و فقط آموزش ديده هاي اونها طعمه شون رو براي خوردن بعد نگه ميدارن
35
00:02:37,255 --> 00:02:39,757
و تنها گارهاي ترتيب شده در سزمين هاي ميانه
36
00:02:39,758 --> 00:02:41,992
حيوون هاي خونگي مارگريو راتن برگ هستن
37
00:02:41,993 --> 00:02:44,228
ثرتمند ترين مرد در تمام منطقه
38
00:02:44,229 --> 00:02:46,563
راتن برگ يک روز با اينجا فاصله داره
39
00:02:46,564 --> 00:02:48,699
ممکنه تا موقعي که ما خودمون رو به اونجا برسونيم کيلن بميره
40
00:02:48,700 --> 00:02:50,834
اگه مارگريو به گارها دستور بده که اون رو بکشن
41
00:02:50,835 --> 00:02:52,202
اون تا همين الانش هم مرده بود
42
00:02:52,203 --> 00:02:54,071
اون بايد به يک دليلي اون رو زنده لازم داشته باشه
43
00:02:54,072 --> 00:02:55,706
خب پس تا قبل از اينکه نظرش رو تغيير بده راه بيفتيم
44
00:02:55,707 --> 00:02:57,074
بايد بهت هشدار بدم
45
00:02:57,075 --> 00:02:59,677
اربابان قديم راتن برگ طلسم هاي قدرتمندي رو بلد بودند
46
00:02:59,678 --> 00:03:02,413
که قلمرو اونها رو از هر غريبه اي حفظ مي کرد
47
00:03:02,414 --> 00:03:05,249
با اون ديوارها هيچ جادويي ديگه قدرتي نداره
48
00:03:05,250 --> 00:03:07,217
نه جادوگري من و نه آژيل کارا
49
00:03:07,218 --> 00:03:09,286
و نه اعتراف گرفتن کيلن
50
00:03:12,257 --> 00:03:13,624
هرالد
51
00:03:13,625 --> 00:03:15,426
مارگريو؟
52
00:03:15,427 --> 00:03:18,195
ميدوني اين زن کيه؟
53
00:03:20,031 --> 00:03:21,231
البته اعلي حضرت
54
00:03:21,232 --> 00:03:24,134
من اون رو يک بار در دادگاه آيدندريل ديدم
55
00:03:24,135 --> 00:03:27,705
ايشون کيلن آنابل مادر معترف هستند
56
00:03:27,706 --> 00:03:29,306
براي دوستمون نامه اي بنويس که ما
57
00:03:29,307 --> 00:03:31,475
براي تکميل قرادادمون آماده هستيم
58
00:03:31,476 --> 00:03:33,143
از کدوم قرارداد حرف ميزني؟
59
00:03:33,144 --> 00:03:34,611
داري راجع به کي حرف مي زني؟
60
00:03:34,612 --> 00:03:37,548
خيلي زود متوجه ميشي
61
00:03:40,318 --> 00:03:42,152
اون رو به زندان بيندازين
62
00:03:47,826 --> 00:03:49,059
خيلي خري اگه فکر کردي
63
00:03:49,060 --> 00:03:50,694
جست و جوگر براي پيدا کردن من به اينجا نمياد
64
00:03:50,695 --> 00:03:52,162
اون هيچ وقت به موقع به اينجا نميرسه
65
00:04:16,988 --> 00:04:19,923
هيچ کسي تا به حال نتونسته از زندان مارگريو فرار کنه
66
00:04:22,627 --> 00:04:25,529
هميشه يه راه فرار وجود داره
67
00:04:25,530 --> 00:04:27,564
تو مارگريو رو نمي شناسي
68
00:04:27,565 --> 00:04:29,199
اين طور فرض مي کنم که تو ميشناسيش
69
00:04:30,769 --> 00:04:31,935
من همسرش هستم
70
00:04:37,475 --> 00:04:39,710
پس توي اين سياه چال چيکار مي کني؟
71
00:04:39,711 --> 00:04:41,612
همسرم از دست من خسته شد
72
00:04:41,613 --> 00:04:43,213
و تصميم گرفت که با يک نفر ديگه ازدواج کنه
73
00:04:43,214 --> 00:04:44,782
اما قانون حقيقت و خوبي
74
00:04:44,783 --> 00:04:47,417
اون رو از شکستن تعهد ازدواج منع کرده
75
00:04:49,087 --> 00:04:51,121
بنابراين اون من رو به اعدام محکوم کرده
76
00:04:51,122 --> 00:04:53,891
کي حرفش رو تاييد کرده؟
77
00:04:53,892 --> 00:04:56,093
براي تاييد به کسي نيازي نداره
78
00:04:56,094 --> 00:04:57,761
بر طبق قانون
79
00:04:57,762 --> 00:05:00,130
حرف مارگريو فصل الخطاب و مطلقه
80
00:05:00,131 --> 00:05:03,634
من کيلن آنابل هستم
مادر معترف
81
00:05:03,635 --> 00:05:05,369
و تنها کسي که قانون هاي سرزمين هاي ميانه
82
00:05:05,370 --> 00:05:07,638
رو به اجرا در مياره
83
00:05:07,639 --> 00:05:10,040
من هيچ وقت راجع به اين قانون حقيقت و خوبي چيزي نشنيدم
84
00:05:11,810 --> 00:05:13,944
اما قسم ميخورم که با کمک خدا و ارواح
85
00:05:13,945 --> 00:05:15,679
خودم و خودت رو از اينجا بيرون مي برم
86
00:05:15,680 --> 00:05:16,980
نه
87
00:05:16,981 --> 00:05:19,183
وقتي که مارگريو تازه عروسش رو انتخاب کنه
88
00:05:19,184 --> 00:05:21,885
جلادش مياد تا من رو براي اعدام ببره
89
00:05:23,221 --> 00:05:25,155
و من هم بايد اين رو بپذيرم
90
00:05:35,900 --> 00:05:37,167
خواهر نيکي
91
00:05:37,168 --> 00:05:38,769
تو تمام عمرت رو عبادت کردي تا
92
00:05:38,770 --> 00:05:40,604
با نگهبان دنياي مردگان متحد بشي
93
00:05:40,605 --> 00:05:43,607
و حالا نتيجه اش رو ببين
که به زندگي قبليت برگشتي
94
00:05:43,608 --> 00:05:46,977
خواهر ها من رو به زندگي برگردوندن
95
00:05:46,978 --> 00:05:49,279
تا من اون کاري که تو و نوکرهات در انجامش
96
00:05:49,280 --> 00:05:51,782
بارها و بارهاشکست خوردين رو انجام بدم
97
00:05:51,783 --> 00:05:53,951
گرفتن مادر معترف
98
00:05:53,952 --> 00:05:55,886
اگه تو مادر معترف رو داري
99
00:05:55,887 --> 00:05:59,623
پس چرا جنازش رو توي اين ملاقات براي من نياوردي؟
100
00:05:59,624 --> 00:06:02,059
من يه نامه براي مارگريو راتن برگ فرستادم
101
00:06:02,060 --> 00:06:04,628
و ازش خواستم که گارهاش رو سراغ اون بفرسته
102
00:06:04,629 --> 00:06:06,230
در حال حاضر اون در زندان مارگريوه
103
00:06:06,231 --> 00:06:08,599
محلي که جست و جوگر و دوستانش
104
00:06:08,600 --> 00:06:11,802
نمي تونن براي نجات اون از جادو استفاده کنن
105
00:06:11,803 --> 00:06:15,405
خيلي باهوشي
106
00:06:15,406 --> 00:06:17,841
در واقع خيلي متعجب بودم که از اينکه من رو به اينجا فرا خوندي
107
00:06:17,842 --> 00:06:20,944
ممکنه از من چي بخواي
108
00:06:20,945 --> 00:06:24,848
در ازاي تحويل مادر معترف به من
109
00:06:24,849 --> 00:06:26,717
مارگريو يک ضمانت ميخواد
110
00:06:26,718 --> 00:06:29,887
که با خون نگهبان دنياي مردگان امضا شده باشه
111
00:06:29,888 --> 00:06:31,755
که وقتي که نگهبان دنياي مردگان به همه زندگي ها پايان داد
112
00:06:31,756 --> 00:06:35,759
اون به همراه دربارش از مرگ مصونيت داشته باشن
113
00:06:35,760 --> 00:06:37,094
تو فکر کردي که
114
00:06:37,095 --> 00:06:40,230
نگهبان دنياي مردگان از اين جور برنده شدن ها خوشش مياد؟
115
00:06:40,231 --> 00:06:44,601
پيش گويي رو به خاطر بيار
دارکن رال
116
00:06:44,602 --> 00:06:46,937
تا زماني که قلب مادر معترف در حال تپيدنه
117
00:06:46,938 --> 00:06:50,107
نگهبان دنياي مردگان محکوم به شکسته
118
00:06:50,108 --> 00:06:51,708
از يک مشت زندگي چشم پوشي کردن
119
00:06:51,709 --> 00:06:53,343
در مقايسه با ميليون ها زندگي چيز مهمي نيست
120
00:06:54,612 --> 00:06:58,448
من پيغامت رو به گوش نگهبان دنياي مردگان مي رسونم
121
00:06:58,449 --> 00:07:01,885
و اون رو به قبول کردن پيشنهادت ترغيب مي کنم
122
00:07:10,221 --> 00:07:12,155
ميتونيم از زير برج يه تونيل بزنيم
123
00:07:12,156 --> 00:07:13,957
به نظر بيشتر از 20 تا کف دست ضخامتشون بيشتر نيست
124
00:07:13,958 --> 00:07:16,426
براي تونل زدن وقت نداريم
125
00:07:16,427 --> 00:07:18,895
از قبل هم وقت کافي نداشتيم
126
00:07:18,896 --> 00:07:20,397
به کمک طلسم هاي موجود اطراف قلمرو
127
00:07:20,398 --> 00:07:23,033
من تونستم يه چيزي رو از پشت اون ديوارها شنود کنم
128
00:07:23,034 --> 00:07:25,935
شايعه شده که مارگريو
129
00:07:25,936 --> 00:07:27,370
با خواهران تاريکي قراري بسته
130
00:07:28,639 --> 00:07:29,973
چه نوع قراري؟
131
00:07:29,974 --> 00:07:32,108
چشم پوشي از زندگي اون و اطرافيانش
132
00:07:32,109 --> 00:07:33,943
در ازاي سر کيلن
133
00:07:36,280 --> 00:07:37,547
ديگه واجب شد که بريم اونجا
134
00:07:38,949 --> 00:07:40,283
ما ميتونيم بريم اون طرف ديوارها
135
00:07:40,284 --> 00:07:41,685
و وقتي که اون طرف رفتيم بايد چکار کنيم؟
136
00:07:41,686 --> 00:07:43,019
اون موقع سه نفر در مقابل صد ها نفر هستيم
137
00:07:43,020 --> 00:07:45,288
و تازه بدون هيچ گونه قدرت و جادويي
138
00:07:45,289 --> 00:07:47,557
گمون کنم يه راه ديگه وجود داشته باشه
139
00:07:47,558 --> 00:07:50,160
ظاهرا مارگريو تصميم داره تجديد فراش کنه
140
00:07:50,161 --> 00:07:51,428
تا جاودانگاني رو با اون تقسيم کنه
141
00:07:51,429 --> 00:07:54,164
اون داره اين رو در ازاي زندگي کيلن ميگيره
142
00:07:54,165 --> 00:07:56,066
تمام زن هاي زيبا روي در سرتاسر سرزمين هاي ميانه
143
00:07:56,067 --> 00:07:57,434
براي انتخاب شدن به عنوان ملکه به مبارزه خوانده شدن
144
00:07:57,435 --> 00:07:59,269
اما مارگريو نظرش بيشتر روي
145
00:07:59,270 --> 00:08:02,338
کنتس دانس تبل و پرنسس ترايس هست
146
00:08:02,339 --> 00:08:05,008
هر دوي اونها فردا صبح به قصر مي رسن
147
00:08:05,009 --> 00:08:06,776
زد چرا وقتي که کيلن الان
148
00:08:06,777 --> 00:08:08,478
کيلن کم کم گرفتار خواهران تاريکي ميشه
149
00:08:08,479 --> 00:08:10,013
تو داري برامون درباره شايعات مربوط به تجديد فراش مارگريو حرف مي زني؟
150
00:08:10,014 --> 00:08:12,615
چون که مارگريو کنتس رو سال هاست که ميشناسه
151
00:08:12,616 --> 00:08:16,386
اما اون پرنسس رو فقط از طريق شنيده ها و اخبار مي شناسه
152
00:08:16,387 --> 00:08:18,722
در واقع هيچ وقت با جفت چشماش اون رو نديده
153
00:08:18,723 --> 00:08:21,725
اگه بشه به يک نحوي
154
00:08:21,726 --> 00:08:23,493
جلوي پرنسس و همراهانش رو بگيريم
155
00:08:23,494 --> 00:08:25,328
اون وقت ما ميتونيم خودمون رو جاي اونها بزنيم و به قصر بريم
156
00:08:25,329 --> 00:08:27,564
و اون وقت تازه همه با استقبال باز به خوش آمدگويي ما ميان
157
00:08:27,565 --> 00:08:29,599
تمام چيزي که ميخواهيم اينه که يک پرنسس داشته باشيم
158
00:08:29,600 --> 00:08:30,600
هوم
159
00:08:38,876 --> 00:08:40,110
اوه ... نه ... فکرش رو هم نکنين
160
00:08:40,111 --> 00:08:41,277
کارا اين نقشه جواب ميده
161
00:08:41,278 --> 00:08:43,313
من که پرنسس نيستم
البته که پرنسس نيستي
162
00:08:43,314 --> 00:08:45,048
مخصوصا به خوبي و لطافتي اين پرنسس
163
00:08:45,049 --> 00:08:47,617
کسي که به خاطر ظرافت و هوش و زيرکي
164
00:08:47,618 --> 00:08:50,620
و مخصوصا به خاطر پاک دامنيش شهره عام و خاص شده
165
00:08:50,621 --> 00:08:52,422
اما غير ممکن بودن اين مامووريت نبايد ما رو
166
00:08:52,423 --> 00:08:54,657
از امتحان کردنش باز بداره
167
00:09:08,639 --> 00:09:10,240
و اين هم از حضرت والا
168
00:09:10,241 --> 00:09:13,076
پرنس لورلن ترايس
169
00:09:15,412 --> 00:09:16,746
فکر کنم بهتر باشه که همون نقشه تونل رو عملي کنيم
170
00:09:18,082 --> 00:09:19,482
پرنس رادريک
171
00:09:19,483 --> 00:09:22,452
که به خاطر موهاي طلايي و دلاوري اش شهره عام و خاصه
172
00:09:22,453 --> 00:09:24,254
اصلا شبيه کسايي نيست که بتونن مبارزه کنن
173
00:09:24,255 --> 00:09:25,622
منظورم از اون نوع دلاوري نبود
174
00:09:25,623 --> 00:09:27,657
شهرت اون فقط به اين خاطر نيست که
175
00:09:27,658 --> 00:09:29,025
فقط بتونه جلوتر و مقدم تر از همه باشه
176
00:09:29,026 --> 00:09:30,660
اگه داستان هايي که شنيدم درست باشن
177
00:09:30,661 --> 00:09:32,762
هزاران زن هستند که به اون علاقه دارن
178
00:09:32,763 --> 00:09:34,931
زن هايي که در غذاي شوهرهاشون سم ريختند
179
00:09:34,932 --> 00:09:37,467
تا بتونن شانس اين رو داشته باشن که نفر 1001 امي باشن
180
00:09:37,468 --> 00:09:39,536
و من هم قراره خودم رو
181
00:09:39,537 --> 00:09:41,938
عمه پرنسس جعل کنم
182
00:09:41,939 --> 00:09:45,375
داوجر داچيس ترايس
183
00:09:45,376 --> 00:09:47,977
زد فکر مي کردم که تو نمي توني ظاهرمون رو تغيير بدي
184
00:09:47,978 --> 00:09:50,280
به محض اينکه از دروازه رد شديم طلسم برداشته ميشه
185
00:09:50,281 --> 00:09:52,682
منوتب هک مرادن جايتحا وداج هب آدم ها رو فريب بدم
186
00:09:52,683 --> 00:09:55,418
فقط يه ذره کافيه از اون استعدادهاي هنري خودم استفاده کنم و دستي به صورتم ببرم
187
00:09:57,454 --> 00:10:00,223
حالا لازمه که براي دوستان سلطنتي مون يه جاي آروم پيدا کنيم
188
00:10:00,224 --> 00:10:03,726
تا طلسم بتونه مدت بيشتري دووم بياره
189
00:10:07,565 --> 00:10:09,399
اون ديگه چيه؟
190
00:10:09,400 --> 00:10:11,701
مخلوط بابونه و درخت به و زغفران
191
00:10:11,702 --> 00:10:15,138
مادرم براي طلايي کردن موهاش از اين ترکيب استفاده مي کرد
192
00:10:15,139 --> 00:10:17,640
بايد براي تو هم جواب بده
193
00:10:17,641 --> 00:10:20,910
البته تغيير دادن تو به اين آسوني ها هم نيست
194
00:10:20,911 --> 00:10:23,580
تو بايد همه اون چيزهايي که
195
00:10:23,581 --> 00:10:25,748
ميدوني و بهشون اعتقاد داري رو براي چند روز فراموش کني
196
00:10:25,749 --> 00:10:28,551
براي شروع نبايد اصلا مستقيم به چشم هاي
197
00:10:28,552 --> 00:10:30,320
هيچ کدوم از مردهاي داخل قصر نگاه کني
198
00:10:30,321 --> 00:10:33,389
تو نبايد بي دليل و بدون فکر کردن حرف بزني
199
00:10:33,390 --> 00:10:35,959
اما هميشه نظر خودت رو بعد از
200
00:10:35,960 --> 00:10:38,161
طف مقابلت اعلام کن
201
00:10:38,162 --> 00:10:39,395
اين که کاري نداره
202
00:10:39,396 --> 00:10:41,564
واقعا بايد دست از
203
00:10:41,565 --> 00:10:44,634
رفتارهاي سابقت بکشي
204
00:10:44,635 --> 00:10:45,902
از همه مهم تر و چالش بر انگيزتر
205
00:10:45,903 --> 00:10:47,270
اون موقعي هست که در محضر مارگريو هستي
206
00:10:47,271 --> 00:10:50,073
بدون هيچ استثنايي زن بايد
207
00:10:50,074 --> 00:10:52,775
مودبانه و موزون حرف بزنه
208
00:10:52,776 --> 00:10:54,911
چطوري حرف بزنه؟
209
00:10:54,912 --> 00:10:56,512
به صورت شاعرانه
210
00:10:56,513 --> 00:10:59,415
که شامل چهار قسمت ميشه
211
00:10:59,416 --> 00:11:01,117
هر قسمت سه سيلابه با يک تکيه است
212
00:11:01,118 --> 00:11:02,352
و با يک سيلابه شروع ميشه
213
00:11:02,353 --> 00:11:04,587
و اولين سيلاب هر قسمت
214
00:11:04,588 --> 00:11:07,390
با سيلاب جمله قبلي خودش بايد
215
00:11:07,391 --> 00:11:09,659
رابطه موزون داشته باشه
گرفتين چي گفتم؟
216
00:11:11,996 --> 00:11:14,764
اي کشا ميتونستم جاي تو باشم
217
00:11:14,765 --> 00:11:18,434
حالا براي اينکه بهتر ياد بگيري برات يه مثال مي زنم
218
00:11:20,437 --> 00:11:22,839
اگه مارگريو از تو سوال کرد
219
00:11:22,840 --> 00:11:26,809
اخيرا هوا بهتر نشده؟
220
00:11:26,810 --> 00:11:28,244
تو بايد اينطور جواب بدي که
221
00:11:28,245 --> 00:11:31,547
شب ها آشوب تندر و طوفانه
222
00:11:31,548 --> 00:11:34,651
اما بعد از اون هوا عاشقانه و گرم ميشه
223
00:11:34,652 --> 00:11:37,053
تکرار کن
224
00:11:37,054 --> 00:11:40,023
هيچ راهي نداره که من اين رقابت رو برنده بشم
225
00:11:40,024 --> 00:11:41,758
لازم هم نيست که برنده بشي
226
00:11:41,759 --> 00:11:43,693
فقط کافيه تا اون موقعي ماجرا رو کش بدي که
227
00:11:43,694 --> 00:11:46,296
ريچارد بتونه کيلن رو پيدا کنه و اون رو آزاد کنه
228
00:11:47,998 --> 00:11:51,701
بانوي بزرگ
پرنسس ترايس وارد ميشوند
229
00:12:08,585 --> 00:12:12,088
برادر ايشون پرنس رودريک با موهاي طلايي وارد ميشوند
230
00:12:23,167 --> 00:12:27,003
و در آخر بانوي بزرگ
داچيس ترايس وارد ميشن
231
00:12:38,782 --> 00:12:40,683
ستاره فروزنده
232
00:12:40,684 --> 00:12:44,053
کنتس دروسيلا دانستبل وارد ميشن
233
00:12:44,054 --> 00:12:48,291
به همراه نديمه شون ويکتانسيز ولينگسورد
234
00:12:56,400 --> 00:12:58,267
خوش آمديد عزيزان من
235
00:13:13,083 --> 00:13:15,051
دروسيلا دوست من
236
00:13:15,052 --> 00:13:17,720
پدرت حال بهتره الحمد لله؟
237
00:13:17,721 --> 00:13:20,089
اگه خالق دنيا به من اجازه ميداد تا در مقابلش زانو بزنم
238
00:13:20,090 --> 00:13:22,458
و به من قدرت شفا دادن رو ميداد
239
00:13:22,459 --> 00:13:25,561
هيچ چيزي براي پدر من بهتر از
240
00:13:25,562 --> 00:13:29,465
حسن نيت شما و اينکه به يادشون هستين نيست
241
00:13:32,536 --> 00:13:34,704
براشون آرزوي سلامتي مي کنم
242
00:13:34,705 --> 00:13:37,640
چون اجازه دادن تا در خانه من شما افسونگري کنين
243
00:13:41,178 --> 00:13:43,079
خبرهاي خيلي زيادي
244
00:13:43,080 --> 00:13:44,414
درباره زيبايي شما پرنسس به گوش من خورده
245
00:13:44,415 --> 00:13:46,816
اما انگار هيچ کدوم از اين اخبار
246
00:13:46,817 --> 00:13:50,586
نتونستن زيبايي شما رو به درستي بيان کنند
247
00:13:53,991 --> 00:13:57,226
سفر خوشايند و امني داشتين؟
248
00:13:59,797 --> 00:14:02,932
سفر ما خيلي شاعرانه بود
249
00:14:10,741 --> 00:14:13,776
فقط يک مشکل داشت و اون هم اين بود که:
250
00:14:13,777 --> 00:14:15,912
خيلي طول کشيد تا
251
00:14:15,913 --> 00:14:17,780
بتونيم خودمون رو به نزد شما در قصر برسونيم
252
00:14:20,451 --> 00:14:22,118
بايد اعتراف کنم که خيلي گيج شدم
253
00:14:22,119 --> 00:14:24,253
تا جايي که من شنيده بودم کسي در قافيه و وزن کلام
254
00:14:24,254 --> 00:14:26,622
به پاي پرنسس ترايس نمي رسه
255
00:14:28,225 --> 00:14:32,428
اگه اجازه بدين من صحبت کنم
256
00:14:32,429 --> 00:14:35,398
يا اينکه ميتونم براي صحبت کردن صبر کنم
257
00:14:35,399 --> 00:14:37,233
اشکالي نداره داچيز حرفت رو بزن
258
00:14:37,234 --> 00:14:40,503
بايد اين رو هم در نظر بگيريم که سفر طولاني پرنسس رو خيلي خسته کرده
259
00:14:40,504 --> 00:14:44,607
داره از هوش ميره و خيلي خواب الوده است,
260
00:14:44,608 --> 00:14:48,010
اما من بهتون اطمينان ميدم که بعد از يک استراحت خوب
261
00:14:48,011 --> 00:14:49,579
بهترين چيزهايي رو که تا به حال به گوشتون خورده
262
00:14:49,580 --> 00:14:52,648
از زبان ايشون مي شنوين
263
00:14:52,649 --> 00:14:54,250
اميدوارم که مسئله همين خستگي باشه
264
00:14:55,953 --> 00:14:58,287
در غير اين صورت مجبورم خيلي زود از برادرزادتون
265
00:14:58,288 --> 00:15:00,790
به خاطر مسافت طولاني اي که تا اينجا اومدن تشکر کنم و باهاشون خداحافظي کنم
266
00:15:00,791 --> 00:15:04,193
و اون رو براي سفر امن و سريع به خونه شون بدرقه کنم
267
00:15:20,198 --> 00:15:22,033
فقط پنج تا نگهبان اون بيرون هستند
268
00:15:22,034 --> 00:15:24,268
اگه به من کمک کني تا يه جوري اونها رو داخل سلول بياريم ميتونم از پس همشون بر بيام
269
00:15:24,269 --> 00:15:26,203
محاله
270
00:15:26,204 --> 00:15:27,638
زن ها از مبارزه ممنوع شدن
271
00:15:27,639 --> 00:15:28,873
اين يک قانونه
272
00:15:35,347 --> 00:15:37,548
ناهار آماده است حضرت اجل
273
00:15:37,549 --> 00:15:39,984
ممنونم
274
00:15:39,985 --> 00:15:42,253
چرا ازش تشکر کردي؟
275
00:15:42,254 --> 00:15:43,955
چرا اون جوري نگاهت رو روي زمين انداختي؟
276
00:15:43,956 --> 00:15:46,090
چون خيلي وقت نيست که من در جايگاه ملکه بودم
277
00:15:46,091 --> 00:15:48,826
و بر اساس قانون خقيقت و خوبي فقط ملکه ميتونه
278
00:15:48,827 --> 00:15:51,362
مستقيم به صورت مردها نگاه کنه
279
00:15:51,363 --> 00:15:54,165
آرلا آيا اين قانون حقيقت و خوبي
280
00:15:54,166 --> 00:15:55,499
به تو دستور ميده که بايد بميري؟
281
00:15:55,500 --> 00:15:58,669
قانون ميگه که زني که از همسرش سرپيچي کنه
282
00:15:58,670 --> 00:16:00,871
همون بهتر که بميره و به دنياي مرده ها بره
283
00:16:00,872 --> 00:16:03,207
بدون خانواده يا هيچ دوستي
براي هميشه تنهاي تنها
284
00:16:03,208 --> 00:16:05,076
اما اگه اون در برابر اين قانون سر تعظيم فرود بياره
285
00:16:05,077 --> 00:16:08,579
بعد از مردن در کنار کسي که دوست داره
286
00:16:08,580 --> 00:16:10,247
براي هميشه در آرامش زندگي مي کنه
287
00:16:27,332 --> 00:16:29,734
يه ذره ظريف باش کارا
288
00:16:29,735 --> 00:16:31,902
ظريف باش و با وقار برقص
289
00:16:31,903 --> 00:16:34,405
مثل نظامي ها راه نرو
290
00:16:34,406 --> 00:16:35,706
رو به بيرون بچرخ
291
00:16:35,707 --> 00:16:37,641
رو به بيرون بچرخ نه رو به داخل
292
00:16:37,642 --> 00:16:39,810
من توي اين اتاق منتظر چي هستم؟
293
00:16:39,811 --> 00:16:41,078
چون که اگه بخواي بدون اجازه مارگريو
294
00:16:41,079 --> 00:16:42,913
توي اين قصر صدات در بياد
295
00:16:42,914 --> 00:16:45,383
اولين نگهباني که تو رو ببينه متوقفت مي کنه
296
00:16:45,384 --> 00:16:48,085
ما بايد تا وقتي که مارگريو ما رو به حضور فرا بخونه منتظر بمونيم
297
00:16:49,755 --> 00:16:51,555
نگفتم
298
00:16:53,458 --> 00:16:55,159
کيه؟
299
00:16:55,160 --> 00:16:58,462
من هستم جارچي مارگريو
300
00:17:02,034 --> 00:17:04,068
جسارت بنده رو بپذيرين
301
00:17:04,069 --> 00:17:06,337
مارگريو پرنسس رو به حضور فرا خوندن
302
00:17:06,338 --> 00:17:07,805
در اتاق حکومتي
303
00:17:07,806 --> 00:17:10,107
به مارگريو اطلاع بدين که ايشون به زودي شرف ياب ميشن
304
00:17:10,108 --> 00:17:11,642
به روي چشم بانوي من
305
00:17:11,643 --> 00:17:14,612
اگه ممکنه به پرنسس بگين که به نظر من ايشون خيلي جذاب و زيبا هستن
306
00:17:16,214 --> 00:17:19,450
و اينکه در زيبايي درست شبيه عمه شون هستن
307
00:17:20,986 --> 00:17:23,120
کسي که با اومدنش طندگي و ظرافت و زيبايي رو
308
00:17:23,121 --> 00:17:24,955
به ديوارهاي روتن برگ آورده
309
00:17:24,956 --> 00:17:27,558
براي اجابت کردن درخواست مارگريو
310
00:17:27,559 --> 00:17:30,394
پرنسس بايد آرايششون رو تمام کنن
311
00:17:33,465 --> 00:17:35,666
فکر کنم که يکي تو رو پسند کرده
312
00:17:35,667 --> 00:17:37,201
دليلي مي بيني که من مورد تحسين قرار نگيرم؟
313
00:17:39,404 --> 00:17:43,107
اعلي حضرت ميتونم ازتون يه درخواستي بکنم؟
314
00:17:43,108 --> 00:17:44,608
فقط کافيه لب تر کني
315
00:17:44,609 --> 00:17:45,976
من هميشه روياهاي از ديدن
316
00:17:45,977 --> 00:17:49,113
قصر روتن برگ داشتم
317
00:17:49,114 --> 00:17:51,482
اشکالي نداره که اين دور و برا يه چرخي بزنم؟
318
00:17:51,483 --> 00:17:54,685
هرالد پرنس رودريک رو ببر و اين اطراف رو بهشون نشون بده
319
00:17:54,686 --> 00:17:56,754
و از کنارشون دور نشو
320
00:17:56,755 --> 00:17:59,557
دلمون نميخواد براي مهمانمون مشکلي پيش بياد
321
00:18:04,329 --> 00:18:07,531
جالبه بدونين که که دوک آسپاسيا
322
00:18:07,532 --> 00:18:10,301
توسط پسر خواهر عصباني خودش کشته شدن
323
00:18:10,302 --> 00:18:11,836
جالبه
324
00:18:11,837 --> 00:18:15,072
شما هنوز ميتونين آثار خونش رو بر روي اين سنگ ها ببينين
325
00:18:15,073 --> 00:18:18,542
اوه .. بانوي من شما دستمالتون رو روي زمين انداختين
326
00:18:20,645 --> 00:18:23,614
فکر کنم که معني اين کار يعني اين که شما رو به ملاقت فرا خوندن
327
00:18:25,383 --> 00:18:27,151
حق با توه ... ملاقات
328
00:18:27,152 --> 00:18:29,587
بنابراين اعلي حضرت خبرها درست هستن؟
329
00:18:29,588 --> 00:18:31,689
اينکه هزاران نفر عاشق شما هستن؟
330
00:18:32,924 --> 00:18:34,959
خب کدوم آدم بيکاري نشسته شمرده؟
331
00:18:34,960 --> 00:18:37,928
مهم نيست که اعداد و ارقام درست هستند يا نه
شايد شما در موقعيتي هستين که
332
00:18:37,929 --> 00:18:40,731
بتونين به من يه پيشنهاد بدين؟
333
00:18:40,732 --> 00:18:43,968
در مورد ... موضوع عشقي
334
00:18:45,470 --> 00:18:47,138
نکنه دندونت
335
00:18:47,139 --> 00:18:49,874
پيش عمه من گير کرده آقا؟
336
00:18:52,177 --> 00:18:55,246
خيلي وقته که من در اين قصر تنهاي تنها هستم
337
00:18:55,247 --> 00:18:58,549
ميتونم بهت يه نصيحت بکنم
338
00:18:58,550 --> 00:19:02,386
البته اگه در ازاش تو هم براي من يه کاري بکني
339
00:19:02,387 --> 00:19:03,954
هر چي باشه
340
00:19:03,955 --> 00:19:05,823
من در ترايس در حال ساخت يک سياه چال هستم
341
00:19:05,824 --> 00:19:07,725
و تا اون جايي که شنيدم هيچ سياه چالب به پاي
342
00:19:07,726 --> 00:19:09,493
سياه چالي که شما اينجا دارين نمي رسه
343
00:19:09,494 --> 00:19:12,496
دوست دارم که اون رو ببينم و شايد بتونم ازش ايده بگيرم
344
00:19:14,799 --> 00:19:18,102
شرمنده با اينکه خيلي ذلم ميخواست کمکتون کنم اما از اين کار منع شدم
345
00:19:18,103 --> 00:19:20,671
همون طور که مي دونين ديدن سياه چال براي
346
00:19:20,672 --> 00:19:22,306
بازديد کننده ها ممنوع شده
347
00:19:22,307 --> 00:19:24,475
پس با اين حساب عمه من هم
348
00:19:24,476 --> 00:19:27,645
براي شما منع شده آقا
349
00:19:27,646 --> 00:19:29,313
سنگ هاي اين سياه چال
350
00:19:29,314 --> 00:19:31,916
توسط اکسن از معدن هاي ريوينگتن به اينجا آورده شده
351
00:19:31,917 --> 00:19:35,319
اين ها قسمت هاي مختلف اين سياه چال هستند
352
00:19:35,320 --> 00:19:38,389
هر کدوم از اين درها 27 تن وزنشون هست
353
00:19:38,390 --> 00:19:41,792
دوست ندارم که در مورد معماري اين سياه چال اطلاعات کسب کنم
354
00:19:43,862 --> 00:19:46,163
بين همه زن هايي که از بودن باهاش لذت مي بردم
355
00:19:46,164 --> 00:19:48,632
و کسي که بيشتر از همه ميخواستمش
356
00:19:50,202 --> 00:19:52,536
مادر معترف بود
357
00:19:52,537 --> 00:19:55,239
هميشه براي اينکه اون رو در آغوش بگيري در خطر بودي
358
00:19:55,240 --> 00:19:58,509
اما در حال حاضر اگه شايعات درست باشن
359
00:19:58,510 --> 00:20:00,377
اون کاملاً در اختيار منه
360
00:20:00,378 --> 00:20:02,179
در جايي که جادو اصلا جواب نميده
361
00:20:05,850 --> 00:20:07,885
اگه بتوني من رو از اون درها رد کني
362
00:20:07,886 --> 00:20:10,254
بيشتر از چندتا کلمه در مورد تو با عمه ام صحبت مي کنم
363
00:20:10,255 --> 00:20:13,757
و واقعا بهت قول ميدم که بله رو ازش بگيرم
364
00:20:15,660 --> 00:20:16,994
تنها کليد اين سياه چال
365
00:20:16,995 --> 00:20:18,696
شخصا در اختيار مارگريوه
366
00:20:18,697 --> 00:20:20,464
و تا بحال کسي اجازه نداشته که
367
00:20:20,465 --> 00:20:21,765
اون طرف ديوارهاي اين زندان بره
368
00:20:21,766 --> 00:20:24,268
حتي زندانبان هايي که اطراف زندان نگهباني ميدن
369
00:20:24,269 --> 00:20:27,738
هم بايد بيرون از زندان باشند تا وقتي که
370
00:20:27,739 --> 00:20:29,373
تا وقتي که چي؟
371
00:20:31,443 --> 00:20:34,211
بنده رو ببخشين قربان
372
00:20:34,212 --> 00:20:36,780
فکر کنم ديگه وقتشه که به اتاق حکومتي پيش بقيه برگرديم
373
00:20:41,553 --> 00:20:44,922
قصر شما خيلي پيچيده است مارگريو
374
00:20:44,923 --> 00:20:47,891
باغ هايي که ديدم دوست داشتني ترين باغ هايي بودند که تا به حال ديدم
375
00:20:47,892 --> 00:20:50,294
گل هاي سوسن ... گل هاي رز ... گل هاي سنبل
376
00:20:50,295 --> 00:20:52,596
همه اين زيبايي ها
377
00:20:52,597 --> 00:20:54,865
براي ستايش شما در اينجا جمع شدن
378
00:21:06,745 --> 00:21:09,280
زود اين گندي که زدي رو جمع کن
379
00:21:09,281 --> 00:21:11,982
اين روزها خدمت کارها خيلي بي دست و پا شدند ارباب من
380
00:21:11,983 --> 00:21:15,185
بعضي هاشون وقتي توي يک خونه هستن در اونجا احساس تملک مي کنن
381
00:21:15,186 --> 00:21:16,553
حق با شماست کنتس
382
00:21:16,554 --> 00:21:18,422
در زمانه پدرم مردم جايگاه خودشون رو ميدونستند
383
00:21:18,423 --> 00:21:20,190
همه چيز روي نظم خودش بود
384
00:21:23,228 --> 00:21:25,562
وقتي که خدمت کارهاي من چيزي رو زمين ميندازن يا اينکه جلوي من ناله ميکنن
385
00:21:25,563 --> 00:21:27,531
زياد طول نمي کشه که دوباره جايگاه خودشون رو در ک مي کنن
386
00:21:30,001 --> 00:21:32,636
اگه ميشه بهم بگين چطور ميتونين اين کار رو بکنين پرنسس
387
00:21:32,637 --> 00:21:35,005
يک بار خيلي وقت پيش ها
388
00:21:35,006 --> 00:21:37,574
داشتم به برده اي آموزش ميدادم
389
00:21:37,575 --> 00:21:39,543
کسي که خيلي سخت تلاش مي کرد
390
00:21:39,544 --> 00:21:41,845
براي اينکه درست رفتار نکنه
391
00:21:41,846 --> 00:21:44,315
من هم چند تا از انگشت هاي دستش رو بريدم
392
00:21:44,316 --> 00:21:47,284
و اون رو به اينکه زن و بچه اش رو سلاخي مي کنم تهديد کردم
393
00:21:47,285 --> 00:21:49,987
بعد گردنش رو زخمي کردم
394
00:21:49,988 --> 00:21:52,189
و بدنش رو مايل ها اين ور و اون ور چرخوندم
395
00:21:52,190 --> 00:21:55,592
روي زخم هاش نمک مي پاشيدم
و از روي بدنش سنگ رد مي کردم
396
00:21:55,593 --> 00:21:58,829
و ديگه براي اخرين بار بود که براي من مشکل درست مي کرد
397
00:22:00,231 --> 00:22:01,498
خوشم اومد
398
00:22:02,801 --> 00:22:04,301
انگار بايد يه امتحاني بکنم
399
00:22:11,910 --> 00:22:13,744
زندان اون قدرها هم تحت نظارت با نگهبان ها نيست
400
00:22:13,745 --> 00:22:15,446
اما فقط مارگريو کليد اون جا رو داره
401
00:22:15,447 --> 00:22:18,315
شايد يه راهي براي بدست آوردن اون کليد وجود داشته باشه
402
00:22:18,316 --> 00:22:19,550
توجه کردي که زن هاي توي قصر
403
00:22:19,551 --> 00:22:21,085
يه جور ديگه بهت نگاه مي کنن؟
404
00:22:21,086 --> 00:22:22,686
توجه کنم؟
405
00:22:22,687 --> 00:22:24,254
تا حالا سه تا دستمال گردن بهم دادن
406
00:22:24,255 --> 00:22:26,357
و يکيشون يه کمربند توي جيبم انداخت
407
00:22:26,358 --> 00:22:28,425
چرا؟
408
00:22:28,426 --> 00:22:30,828
شايد خواهر مارگريو ميليسنت بدونه
409
00:22:30,829 --> 00:22:32,796
برادرش کليد رو کجا نگه ميداره
410
00:22:32,797 --> 00:22:34,498
اگه يه ذره براي اون افسونگري کني
411
00:22:34,499 --> 00:22:37,968
يا بهتر بگم افسون گري پرنس روترريک رو بکني
412
00:22:37,969 --> 00:22:40,871
شايد بتوني اون رو متقاعد کني تا اون رو برات بياره
413
00:22:40,872 --> 00:22:42,806
الان کجاست؟
414
00:22:42,807 --> 00:22:43,941
اونجاست
415
00:22:48,513 --> 00:22:50,581
نه اون يکي نه
416
00:22:50,582 --> 00:22:51,715
اون يکي
417
00:23:19,377 --> 00:23:21,712
خدا به دادم برسه
418
00:23:27,619 --> 00:23:28,952
اوه پرنسس
419
00:23:28,953 --> 00:23:31,221
من واقعا شما رو تحسين مي کنم
420
00:23:31,222 --> 00:23:35,993
بايد اون چيز دوست داشتني که اون موقع تا حالا دوختين رو به مارگريو نشون بدين
421
00:23:45,670 --> 00:23:48,739
با کمال فروتني بايد بگم چيزي که من ساختم اصلا
422
00:23:48,740 --> 00:23:50,774
به زيبايي مال شما نشده
423
00:23:50,775 --> 00:23:54,278
ساده و بي مثال
که تماماً با روشنايي حقيقت و خوب
424
00:23:54,279 --> 00:23:55,646
پر شده
425
00:23:55,647 --> 00:24:00,050
افسوس که بهترين کاري که من ميتونستم انجام بدم همينه
426
00:24:03,254 --> 00:24:06,256
شايد هنوز خستگي سفر
427
00:24:06,257 --> 00:24:07,758
از بدن پرنسس خارج نشده
428
00:24:07,759 --> 00:24:11,895
وقتي که مادرش در اثر افتادن از روي اسب کشته شد
429
00:24:11,896 --> 00:24:15,365
اون بوسيله پدرش که در جنگ بوده بزرگ شده
430
00:24:15,366 --> 00:24:17,434
و براي همين هم در اين زمينه ها کمبود داره
شايد
431
00:24:17,435 --> 00:24:18,769
در بستن بند کفش
432
00:24:18,770 --> 00:24:21,905
ايشون در هنر شکار و شکارچي گري بسيار ماهر هستند
433
00:24:21,906 --> 00:24:24,842
در ادامه صحبت هام بايد بگم که جنگل هاي روتن بريگ
434
00:24:24,843 --> 00:24:28,245
مملو از گروه هاي شاندرين هاي وحشي و جنگ طلب هست
435
00:24:28,246 --> 00:24:30,681
شايد چيزي که ميخوام يه مقدار بي ادبي باشه
436
00:24:30,682 --> 00:24:34,418
اما ارشتون ميخوام که به ما در شکار کردن يک فرصت بدين
437
00:24:39,924 --> 00:24:41,658
همسري که باهاش به شکار مي رم
438
00:24:43,628 --> 00:24:45,229
حالا اين يه مقدار ارزش پيدا کرد
439
00:24:47,432 --> 00:24:49,700
آيا ايده شکار کردن براي شما خنده داره کنتس؟
440
00:24:49,701 --> 00:24:52,636
چيزي که باعث سرگرم شدن شما بشه
441
00:24:52,637 --> 00:24:54,671
البته که باعث سرگرم شدن من هم ميشه
442
00:24:57,876 --> 00:25:00,177
با اين حساب امروز بعد از ظهر با هم به شکار ميريم
443
00:25:00,178 --> 00:25:03,680
هرالد مقدمات شکار رو فراهم کن
444
00:25:11,389 --> 00:25:13,490
ميدوني چيه؟
445
00:25:13,491 --> 00:25:16,693
شبستان ها خيلي خسته کننده هستند
446
00:25:16,694 --> 00:25:20,197
تا به حال شده که در حاليکه به زنجير کشيده شدي از عشق بازي خودت لذت ببري
447
00:25:20,198 --> 00:25:22,132
به نظر باحال مياد
448
00:25:28,306 --> 00:25:30,941
پس ميشه بقيه اين عشق بازي رو در سياه چال با هم انجام بديم
449
00:25:30,942 --> 00:25:32,209
اي کاش ميتونستيم
450
00:25:32,210 --> 00:25:35,012
اما فقط برادرم کليد اونجا رو داره
451
00:25:35,013 --> 00:25:36,013
اوه
452
00:25:37,215 --> 00:25:38,515
پس کليد رو ازش بگير
453
00:25:39,817 --> 00:25:41,084
زن ها اصلا اجازه حمل کردن
454
00:25:41,085 --> 00:25:42,986
کليد رو به هيچ نحوي ندارن
455
00:25:42,987 --> 00:25:44,187
اما مشکلي نيست
456
00:25:44,188 --> 00:25:50,661
ما زنجير رو همين جا براي خودمون شبيه سازي مي کنيم
457
00:25:52,797 --> 00:25:54,431
رهاش کن فرومايه
458
00:25:54,432 --> 00:25:56,166
ممنون کنتس از اينکه من رو
459
00:25:56,167 --> 00:25:58,569
از اين وحشي گري خواهرم خبردار کردي
460
00:25:58,570 --> 00:25:59,836
نگهبان ها
461
00:26:04,642 --> 00:26:06,977
وقتي که آماده شدي پشت سر من قرار ميگيري
462
00:26:06,978 --> 00:26:09,580
و به خاطر جرمي که مرتکب شدي محاکمه خواهي شد
463
00:26:19,862 --> 00:26:21,329
از اينکه مراسم انتخاب نامزدي من
464
00:26:21,330 --> 00:26:24,365
خيلي زود به هم ريخت متاسفم
465
00:26:24,366 --> 00:26:26,601
اما جاي هيچ سوالي نمونده که
466
00:26:26,602 --> 00:26:29,604
اون قدر اين خطا رسوا و مايه بي شرمي هست که
467
00:26:29,605 --> 00:26:32,306
قانون حقيقت و خوبي
468
00:26:32,307 --> 00:26:33,875
حکم مرگ رو براي اين خطا ميده
469
00:26:35,310 --> 00:26:39,380
برادر تو هميشه اينقدر بي انصاف و بدجنس بودي
470
00:26:39,381 --> 00:26:43,618
اگه احساسات من براي تو مهمه پس بايد از زندگي چون چشم پوشي کني
471
00:26:43,619 --> 00:26:46,454
وقتي که تو تازه عروست رو انتخاب کني اون موقع راحت بر روي تخت حکومت ميشيني
472
00:26:46,455 --> 00:26:49,323
اون موقع تو کسي رو داري که باهاش بازي کني و نازش کني
473
00:26:49,324 --> 00:26:51,225
تو براي خودت يه بازيچه اي خواهي داشت
474
00:26:51,226 --> 00:26:53,227
که تمام وقت در اختيار تو هست
475
00:26:53,228 --> 00:26:57,632
چرا من نبايد براي خودم يه بازيچه داشته باشم؟
476
00:27:06,108 --> 00:27:08,643
به خاطر علاقه بسيار زيادي که من نسبت به خواهرم دارم
477
00:27:09,678 --> 00:27:13,648
اين قضاوت رو با عطوفت و گذشت انجام ميدم
478
00:27:13,649 --> 00:27:16,217
آيا تو ميخواي با زني که بي عفتش کردي ازدواج مي کني؟
479
00:27:21,156 --> 00:27:23,291
نميخوام ازدواج کنم قربان
480
00:27:24,593 --> 00:27:26,427
بلکه براي اين کار خيلي مشتاق هم هستم
481
00:27:28,030 --> 00:27:29,030
اين بزرگترين آرزوي منه
482
00:27:29,031 --> 00:27:31,766
بنابراين با آرزوي تو موافقت ميشه
483
00:27:33,035 --> 00:27:35,436
اما تا وقتي که شما به طور کامل با هم ازدواج نکردين
484
00:27:35,437 --> 00:27:37,605
نگهبان هاي من هر جا که برين همراه شما ميان
485
00:27:37,606 --> 00:27:39,273
تا مطمئن بشن که شما ديگه تا اون موقع
486
00:27:39,274 --> 00:27:41,709
به پاکدامني هيچ کدوم از زنان اين قصر تجاوز نکنين
487
00:27:41,710 --> 00:27:44,645
و حالا موقع شکار کردنه
488
00:27:51,219 --> 00:27:53,821
من ديگه نمي تونم به زندان نزديک بشم
489
00:27:53,822 --> 00:27:56,724
از اين ميترسم که فقط يه راه چاره برامون مونده باشه
490
00:27:56,725 --> 00:27:58,659
اينکه کارا اونقدر به مارگريو نزديک بشه
491
00:27:58,660 --> 00:28:00,361
تا بتونه کليد رو بدزده
492
00:28:00,362 --> 00:28:02,596
بايد دقيقا همونجوري که من ميگم رفتار کني
493
00:28:02,597 --> 00:28:03,798
وقت شکار
494
00:28:03,799 --> 00:28:05,533
زن نبايد هرگز شکار کردن رو اداره کنه
495
00:28:05,534 --> 00:28:08,402
اون نبايد ...
بي خيال درس و مشق
496
00:28:08,403 --> 00:28:11,405
من تلاش کردم که شعر بگم و موزون حرف بزنم
497
00:28:11,406 --> 00:28:13,641
و ما هنوز کليد رو بدست نياورديم
498
00:28:13,642 --> 00:28:15,810
من کليد رو به شيوه خودم بدست ميارم
499
00:28:15,811 --> 00:28:18,079
بدون استفاده از آژيلت؟
500
00:28:18,080 --> 00:28:21,048
من براي بدست آوردن دل يک مرد نيازي به آژيل ندارم
501
00:28:39,301 --> 00:28:42,536
بانوي من بنده رو به خاطر جسارتم ببخشين
502
00:28:42,537 --> 00:28:44,739
اما اگه برادرزادتون بتونه اين رقابت رو ببره
503
00:28:44,740 --> 00:28:46,173
اون وقت روتن برگ براي شما مثل من که مدت هاست اينجا هستن
504
00:28:46,174 --> 00:28:48,576
خونه شما ميشه
505
00:28:48,577 --> 00:28:51,645
رياد خوب نيست که
506
00:28:51,646 --> 00:28:54,181
توي اين روزگار وحشي آدم تنها باشه
507
00:28:55,650 --> 00:28:58,452
واقعا که خيلي جسارت دارين آقا
508
00:28:58,453 --> 00:29:00,421
ميدونم که مرتبه و مقام من از شما پايين تره
509
00:29:00,422 --> 00:29:03,324
اما اعتبار من نزد مارگريو بسيار خوبه
510
00:29:03,325 --> 00:29:05,526
من ميتونم کاري کنم که پرنسس بتونه
511
00:29:05,527 --> 00:29:06,660
بر رقيب خودش غلبه پيدا کنه
512
00:29:08,096 --> 00:29:11,832
فقط به اين شرط که شما علاقه خودتون رو به اينکه از تنهايي در بيايين
513
00:29:11,833 --> 00:29:13,234
به من نشون بدين
514
00:29:21,977 --> 00:29:23,944
اوه ... حيوون اونجاست
515
00:29:23,945 --> 00:29:26,180
من عصبانيت ناشي از غضب رو در چشماش ديدم
516
00:29:26,181 --> 00:29:28,716
لطفا اون رو بکشين و ما رو نجات بدين مارگريو شجاع و دلير
517
00:30:09,191 --> 00:30:11,192
جايي که من ازش ميام
518
00:30:11,193 --> 00:30:13,060
جگر خام شادرين براي تحريک قواي جنسي
519
00:30:13,061 --> 00:30:14,862
توصيه ميشه
520
00:30:16,865 --> 00:30:19,433
دوست داري يه ذره بخوري؟
521
00:30:22,137 --> 00:30:25,339
ميدوني که چند تا قانون حقيقت و خوبي رو تا حالا
522
00:30:25,340 --> 00:30:27,308
زير پا گذاتشي؟
523
00:30:27,309 --> 00:30:29,810
حق انتخاب با توه مارگريو
524
00:30:29,811 --> 00:30:33,247
قانون حقيقت و خوبي براي هميشه
525
00:30:33,248 --> 00:30:35,916
يا داشتن من براي هميشه
526
00:30:45,127 --> 00:30:46,660
سرور من با خوشحالي اينکه
527
00:30:46,661 --> 00:30:49,263
به زودي من و شما هر دو داماد ميشيم
528
00:30:49,264 --> 00:30:50,431
براي سلامتي شما مينوشم
529
00:30:55,003 --> 00:30:56,303
بازديد کننده هاي محترممون
530
00:30:56,304 --> 00:30:58,405
که از دنيار قديم به اينجا اومدن
531
00:30:58,406 --> 00:30:59,840
خواهر نيکي
532
00:31:08,483 --> 00:31:10,451
به روتن بريگ خوش آمدي خواهر نيکي
533
00:31:10,452 --> 00:31:11,986
براي ملحق شدن به ضيافت ما خيلي به موقع اومدين
534
00:31:11,987 --> 00:31:14,722
من براي عياشي به اينجا نيومدم مارگريو
535
00:31:14,723 --> 00:31:16,991
من براي تکميل قراردادمون به اينجا اومدم
536
00:31:26,843 --> 00:31:29,812
اون چيزي رو که قرار بود برام بياري همراهت آوردي؟
537
00:31:29,813 --> 00:31:32,581
قراردادمون با امضاي خون نگهبان دنياي مردگان
538
00:31:34,584 --> 00:31:36,618
تو اون چيزي رو قرار بود برام بياري رو همراهت هست؟
539
00:31:36,619 --> 00:31:38,487
اون در حال حاضر در سياه چاله
540
00:31:38,488 --> 00:31:41,890
اما قبلش من بايد محتويات داخل قرارداد
541
00:31:41,891 --> 00:31:43,458
رو که با هم بستيم يک بار ديگه ببينم
542
00:31:45,862 --> 00:31:46,995
البته
543
00:32:03,179 --> 00:32:04,580
خبر رسيده که
544
00:32:04,581 --> 00:32:06,648
مهمانان خاص مارگريو همين حالا رسيدن
545
00:32:06,649 --> 00:32:08,450
ميدونين که منظور من چيه خانوم ها مگه نه؟
546
00:32:08,451 --> 00:32:10,219
ديگه تا تيغه جلاد چيزي ديگه نمونده
547
00:32:10,220 --> 00:32:12,387
کي ميخواد نفر اول باشه؟
548
00:32:15,592 --> 00:32:17,960
ديگه نميتونيم بيشتر از اين منتظر بمونيم
549
00:32:17,961 --> 00:32:20,596
من نميتونم اون کاري که تو ازم خواستي رو انجام بدم
550
00:32:20,597 --> 00:32:23,599
هر زني که دست به مبارزه ببره سريعا مي ميره
551
00:32:23,600 --> 00:32:25,000
و تا ابديت مورد لعن و نفرين قرار مي گيره
552
00:32:25,001 --> 00:32:26,568
من تمام عمرم رو مشغول مبارزه کردن هستم
553
00:32:26,569 --> 00:32:28,003
و هنوز که هنوزه زنده و سالمم
554
00:32:28,004 --> 00:32:31,640
وقتي که من بچه بودم من رو از مردمم دور کردن
555
00:32:31,641 --> 00:32:35,344
و من رو به عنوان همسر مارگريو در روتن برگ بزرگ کردند
556
00:32:35,345 --> 00:32:37,145
اگه دقيقا همون جوري که قانون ميگه بميرم
557
00:32:37,146 --> 00:32:39,548
اون موقع من براي هميشه
558
00:32:39,549 --> 00:32:41,850
با پدر و مادرم در دنياي مردگان زندگي خواهيم کرد
559
00:32:41,851 --> 00:32:46,355
اگه من بميرم نگهبان دنياي مردگان همه زندگي ها رو نابود ميکنه
560
00:32:46,356 --> 00:32:48,257
اين رو مي فهمي؟
561
00:32:48,258 --> 00:32:50,425
قانون حقيقت و خوبي ميگه که به زن
562
00:32:50,426 --> 00:32:52,327
ادراک عطا نشده
563
00:32:52,328 --> 00:32:55,664
و کدوم خري اين قانون حقيقت و خوبي رو نوشته؟
564
00:32:55,665 --> 00:32:57,733
يک مرد؟
565
00:32:57,734 --> 00:32:59,434
نه
566
00:32:59,435 --> 00:33:01,169
خالق جهان اون رو نوشته
567
00:33:01,170 --> 00:33:02,671
با دست هاي خودش
568
00:33:02,672 --> 00:33:04,606
و اين قانون درباره خالق جهان چي ميگه؟>
569
00:33:04,607 --> 00:33:06,475
اينطور نوشته شده که
570
00:33:06,476 --> 00:33:07,910
از چشمه روشنايي
571
00:33:07,911 --> 00:33:09,645
هر چيزي که جاري ميشه خوبيه
572
00:33:09,646 --> 00:33:10,879
هر چيزي که هست عشقه
573
00:33:10,880 --> 00:33:12,648
و هر چيزي که هست صلحه
574
00:33:14,284 --> 00:33:17,252
پس تو به اين منبع روشنايي اعتقاد داري که
575
00:33:17,253 --> 00:33:19,288
کسي رو ميخواد مجازات کنه که دلش ميخواد زنده بمونه
576
00:33:19,289 --> 00:33:22,658
تا بتونه يک بار ديگه مادرش رو در آغوش بگيره؟
577
00:33:22,659 --> 00:33:25,227
آيا تو به خالقي اعتقاد داري که
578
00:33:25,228 --> 00:33:28,130
دلش ميخواد همه زندگي ها نابود بشن؟
579
00:33:30,767 --> 00:33:32,334
من مي ترسم
580
00:33:37,774 --> 00:33:39,541
در هر مرحله از مسير
581
00:33:39,542 --> 00:33:42,277
خالق جهان هستي با ماست
582
00:33:59,696 --> 00:34:02,264
اميدوارم که تو هم مثل من از اين جمع کسل کننده خشته شده باشي
583
00:34:02,265 --> 00:34:05,400
چون که من خيلي مشتاق هستم
584
00:34:05,401 --> 00:34:07,202
تا بهت چيزي رو نشون بدم که وقتي همسرت شدم
585
00:34:07,203 --> 00:34:09,137
براي هميشه مال توه
586
00:34:10,473 --> 00:34:13,909
اين يک موضوع به شدت مهمي هست
587
00:34:13,910 --> 00:34:17,012
و من هميک زن ناشکيبا هستم
588
00:34:17,013 --> 00:34:18,613
اگه چند ثانيه ديگه بيشتر من رو معطل کني
589
00:34:18,614 --> 00:34:19,781
ممکنه نظرم رو عوض کنم
590
00:34:26,255 --> 00:34:27,522
در سرسرا منتظر من باش
591
00:34:29,625 --> 00:34:32,794
مهمانان عزيز
592
00:34:32,795 --> 00:34:35,964
در حال حاضر بايد به موضوع مهمي بپردازم
593
00:34:35,965 --> 00:34:39,234
خيلي زود به استراحتگاهم ميرم و فورا به شما ملحق خواهم شد
594
00:34:39,235 --> 00:34:42,137
اميدوارم که خيلي زود تموم بشه
595
00:34:42,138 --> 00:34:43,872
من به بهترين نحو کارم رو انجام ميدم
596
00:34:50,446 --> 00:34:52,481
احساس ميکنم که يه مقدار در خوردن زياده روي کردم
597
00:34:52,482 --> 00:34:54,683
بنابراين احساس مي کنم که به يه کم هواي تازه احتياج دارم
598
00:35:02,358 --> 00:35:04,893
بهشون بگو برن بيرون
599
00:35:04,894 --> 00:35:08,930
دلم نميخواد در اوج لدت کسي داد و فرياد من رو بشنوه
600
00:35:08,931 --> 00:35:10,932
همش مال توه
601
00:35:12,168 --> 00:35:13,301
ما رو تنها بگذارين
602
00:35:20,643 --> 00:35:23,412
کليد سايهچال رو بهم بده
603
00:35:23,413 --> 00:35:24,679
تو کي هستي؟
604
00:35:24,680 --> 00:35:26,782
کسي که ميخواد کليد رو از تو بگيره
605
00:35:26,783 --> 00:35:29,317
حالا به هر نحوي که ميخواد باشه
606
00:35:41,464 --> 00:35:43,331
به اندازه کافي صبر کردم
607
00:35:43,332 --> 00:35:45,867
به مارگريو بکين که اگه به اون چيزي که بهش پينهاد کردم علاقه اي داره
608
00:35:45,868 --> 00:35:47,536
فورا خودش رو به اينجا برسونه
609
00:35:47,537 --> 00:35:49,037
باعث افتخار منه بانوي من
610
00:35:52,842 --> 00:35:56,411
اگر به من دستور مطلق نداده بودند
611
00:35:56,412 --> 00:35:58,413
که وقتي در حال رسيدگي به امور هستند
612
00:35:58,414 --> 00:35:59,581
مزاحم اوقاتشون نشم
613
00:36:05,455 --> 00:36:06,822
اين زن کيه
614
00:36:06,823 --> 00:36:08,790
و چرا داري از اون خط مي گيري؟
615
00:36:08,791 --> 00:36:10,792
من نميدونم دارين راجع به چي حرف ميزنين
616
00:36:12,662 --> 00:36:16,364
هواي سرد اينجا کم کم داره باعث سرما خوردن من ميشه
617
00:36:16,365 --> 00:36:18,033
چهره ات براي من آشناست
618
00:36:18,034 --> 00:36:19,801
من که چيزي يادم نمياد بانوي من
619
00:36:19,802 --> 00:36:21,369
اجازه بده تا صورتت رو ببينم
620
00:36:22,638 --> 00:36:23,939
بانوي من؟
621
00:36:31,881 --> 00:36:33,782
شايد تو من رو به خاطر نياري
622
00:36:33,783 --> 00:36:36,451
چون تو تنها کسي نيستي که از آخرين باري که همديگه رو ديديم
623
00:36:36,452 --> 00:36:39,054
قيافه اش رو خيلي تغيير داده
624
00:36:39,055 --> 00:36:42,491
اما من چطور ميتونم کسي رو که باعث کشته شدن من شد از ياد ببرم؟
625
00:36:44,393 --> 00:36:46,027
اين شخص زن نيست
626
00:36:46,028 --> 00:36:49,831
اون جادگر اعظم زداکوس زراندره
627
00:36:49,832 --> 00:36:51,633
محاله
628
00:36:54,904 --> 00:36:56,671
جست و جوگر
629
00:36:56,672 --> 00:36:58,440
چي؟
هر دوي اونها رو بکشين
630
00:37:00,343 --> 00:37:01,776
من رو به سياهچال ببر
631
00:37:01,777 --> 00:37:03,111
نيازي نست که من رو با اسلحه تهديد کني
632
00:37:05,181 --> 00:37:07,082
خيلي دلم ميخواد که بهت نشون بدم
633
00:37:39,826 --> 00:37:41,727
بهم بگو که کليد کجاست
634
00:37:41,728 --> 00:37:44,496
يا اينکه مقطوع النسلت ميکنم
635
00:37:46,933 --> 00:37:48,667
داخل جيب جليقمه
636
00:37:56,443 --> 00:37:59,445
مارگريو عزيز حالت چهره ات حال من رو بهم ميزنه
637
00:37:59,446 --> 00:38:03,549
فاصد خود خواه
638
00:38:05,852 --> 00:38:07,186
کمک کنين
639
00:38:07,187 --> 00:38:10,456
فکر کنم مادر معترف جلوي نفس کشدن خودش رو گرفته
640
00:38:10,457 --> 00:38:13,392
اگه موقع کشيک من مرده باشه اون کسي که به تبغه جلاد سپرده ميشه من هستم
641
00:38:13,393 --> 00:38:15,194
چي شده؟
642
00:38:15,195 --> 00:38:16,729
اون گلوي خودش رو بريده
643
00:38:16,730 --> 00:38:19,932
اون گفت که نميخواد باعث خوشنودي مارگريو بشه
644
00:38:47,127 --> 00:38:49,361
زندان مادر معترف از اون طرفه
645
00:39:06,980 --> 00:39:08,247
بايد بريم
646
00:39:08,248 --> 00:39:10,249
نمي تونم
قانون
647
00:39:10,250 --> 00:39:12,818
اما تو که باهاشون جنگيدي
به خاطر تو بود
648
00:39:12,819 --> 00:39:15,487
اما قوانين تو قوانين من که نيست
649
00:39:15,488 --> 00:39:17,623
من نميتونم از همسرم سرپيچي کنم
650
00:39:17,624 --> 00:39:19,625
زندگي من در دستان اونه
651
00:39:19,626 --> 00:39:21,260
من نميتونم تو رو اينجا تنها بگذارم
652
00:39:21,261 --> 00:39:22,461
بايد بتوني
653
00:39:22,462 --> 00:39:24,163
تا بتوني نگهبان دنياي مردگان رو شکست بدي
654
00:39:25,965 --> 00:39:28,834
زندگي تو در دست خودته آرلا
655
00:39:28,835 --> 00:39:30,803
فقط دست خودته
656
00:39:32,605 --> 00:39:33,806
سرت رو بدزد
657
00:40:00,266 --> 00:40:01,400
کارا
658
00:40:22,789 --> 00:40:26,125
ديگه کارت تمومه نيکي
توي اين قصر تو هيچ قدرتي نداري
659
00:40:26,126 --> 00:40:27,860
اينجا تو بي پناهي
660
00:40:31,731 --> 00:40:34,399
من هنوز قدرت هام رو دارم البته
661
00:40:35,502 --> 00:40:37,436
وقتي که بيرون از اين قصر باشم
662
00:40:51,251 --> 00:40:52,584
کيلن
663
00:41:01,261 --> 00:41:02,361
سرور من
664
00:41:02,362 --> 00:41:04,897
سرور من حالتون خوبه؟
665
00:41:07,367 --> 00:41:09,668
چه اتفاقي افتاد؟
اون زن کجاست؟
666
00:41:09,669 --> 00:41:12,237
اونها واقعا ترايس هاي واقعي نبودن
667
00:41:14,774 --> 00:41:16,642
اون ها تمام اين مدت ما رو فريب دادن
668
00:41:16,643 --> 00:41:18,844
اون ها ديگه رفتن
669
00:41:21,748 --> 00:41:23,048
و خواهر نيکي چي شد؟
670
00:41:23,049 --> 00:41:25,784
ايشون هم رفتن سرور من
671
00:41:27,554 --> 00:41:29,354
خب اگه بناست که ديگه براي هميشه زنده نباشم
672
00:41:29,355 --> 00:41:31,323
ميخوام بقيه عمرم رو با يک زن زيبا زندگي کنم
673
00:41:31,324 --> 00:41:32,991
سامون کنتس دروسيلا
674
00:41:32,992 --> 00:41:35,928
من ايشون رو به عنوان تازه عروس خودم انتخاب ميکنم
675
00:41:35,929 --> 00:41:38,997
افسوس که وقتي فهميد که زندگي براي ابديت
676
00:41:38,998 --> 00:41:41,767
بخشي از قرارداد اين ازدواج نيست
677
00:41:41,768 --> 00:41:44,269
ايشون هم اينجا رو ترک کردند
678
00:41:45,505 --> 00:41:47,139
پس ملکه رو از زندان آزاد کنين
679
00:41:47,140 --> 00:41:48,807
بهش بگين که همه چيز بخشيده شده
680
00:41:48,808 --> 00:41:50,509
بهتره که با يک شوهر بقيه زندگيش رو باشه
681
00:41:50,510 --> 00:41:52,211
تا تنها باشه
نظر تو چيه؟
682
00:41:53,580 --> 00:41:57,282
بدبختانه ملکه هم از زندان فرار کردند
683
00:41:57,283 --> 00:42:00,252
اما نااميد نشين سرور من
684
00:42:00,253 --> 00:42:02,187
من هميشه با شما خوام بود
685
00:42:13,733 --> 00:42:14,933
به سمت شرق
686
00:42:14,934 --> 00:42:16,602
قطب نما داره ما رو به سمت نارگوت هدايت ميکنه
687
00:42:16,603 --> 00:42:17,936
ما مطمئن ميشيم که تو سالم به خونه ات برميگردي
688
00:42:17,937 --> 00:42:18,937
ازتون ممنونم
689
00:42:18,938 --> 00:42:20,839
بايد سريعا راه بيفتيم
690
00:42:20,840 --> 00:42:22,674
نيکي ممکنه عقب نشيني کرده باشه ولي دوباره برميگرده
691
00:42:22,675 --> 00:42:24,209
با همه قدرتش
692
00:42:24,210 --> 00:42:25,410
پس به سمت نارگوت
693
00:42:25,411 --> 00:42:27,479
اوه ... نه تا وقتي که اين لباس ها رو از تنم بيرون نياوردم
694
00:42:27,480 --> 00:42:28,914
چرا؟
695
00:42:28,915 --> 00:42:30,249
لباس به اين خوشکلي چشه
696
00:42:30,250 --> 00:42:32,150
تازه ديگه هيچ وقت نيازي به آژيل نداري
697
00:42:34,487 --> 00:42:36,188
و اين رنگ موي تو حالا حالاها باهات هست
698
00:42:36,189 --> 00:42:38,390
دارکن رال بايد ديگه تسليم تو بشه
699
00:42:39,826 --> 00:42:41,593
و اگه تو هم ميخواي دوباره صدات از حالت نازکي در بياد
700
00:42:41,594 --> 00:42:42,961
بايد از اين جوراب ساق بلند خلاص بشي
701
00:42:42,962 --> 00:42:44,529
و بايد پوستت رو نشون بدي
702
00:42:51,837 --> 00:42:57,471
ترجمه و زيرنويس توسط
Reza.B
Luckyloock09131609@gmail.com