1
00:00:04,047 --> 00:00:16,517
بهترين ها در
...::www.9movie.co::...
2
00:00:36,200 --> 00:00:46,879
ترجمه زيرنويس از ســــــورنا
...::soorenaasemooni.blogfa.com::...
3
00:00:49,241 --> 00:00:52,472
تنها چيزي که از "جولي بيکر" مي خواستم
.اين بود که منو تنها بذاره
4
00:00:53,245 --> 00:00:56,442
،داستان از تابستان سال 1957 شروع شد
.قبل از شروع کلاس دوم
5
00:00:56,615 --> 00:00:58,310
.بفرما
6
00:00:58,584 --> 00:01:00,575
نظرتون چيه؟ -
.از اينجا خوشم مياد -
7
00:01:00,752 --> 00:01:03,084
.باحاله -
.آه، اتاق من چه رنگيه؟ -
8
00:01:03,255 --> 00:01:04,916
.فقط صبر کن
9
00:01:05,090 --> 00:01:07,650
.بريم داخل رو ببينيم -
.هي، بيا برايس -
10
00:01:07,826 --> 00:01:10,454
چطوره من و تو بريم بارهاي توي
...ون رو خالي کنيم
11
00:01:10,629 --> 00:01:14,224
و خانم ها مي تونن برن...
.توي آشپزخونه و غذا رو آماده کنند
12
00:01:14,399 --> 00:01:15,866
.باشه بابا
13
00:01:16,034 --> 00:01:18,264
براي اون، اون شروع بيش از يک دهه
14
00:01:18,437 --> 00:01:22,806
.کناره گيري استراتژيک و ناراحتي اجتماعي بود
15
00:01:24,042 --> 00:01:26,772
.سلام، من جولي بيکر هستم -
هي، چيکار داري مي کني؟ -
16
00:01:26,945 --> 00:01:28,139
نمي خواين کمک تون کنم؟
17
00:01:28,313 --> 00:01:30,440
.نه. چيزاي گروني اون تو هست
18
00:01:30,616 --> 00:01:33,414
اين يکي چي؟ -
.نه، نه، نه -
19
00:01:33,652 --> 00:01:36,382
تو چرا نمي ري خونه تون؟
.مادرت حتماً نگرانه که تو الان کجايي
20
00:01:36,555 --> 00:01:39,251
.اوه، نه، مامانم مي دونه من کجام
.گفت که اشکالي نداره
21
00:01:39,424 --> 00:01:42,154
راحت بود که بفهمي که اين دختره
.دوزاريش نمي افته
22
00:01:42,327 --> 00:01:44,818
.اينجا با سه نفر شلوغ ميشه -
.مهم نيست -
23
00:01:44,997 --> 00:01:47,795
.به هيچ وجه -
مي خواي اينو با هم هل بديم؟ -
24
00:01:49,401 --> 00:01:52,131
برايس، وقتش نيست که بري
به مادرت کمک کني؟
25
00:01:52,771 --> 00:01:54,136
ها؟
26
00:01:55,173 --> 00:01:56,572
.اوه، چرا
27
00:01:57,609 --> 00:01:59,975
.خب، هيچي جلودارش نبود
28
00:02:00,145 --> 00:02:03,979
مي خواستم بهش بگم گمشه بره
.که عجيب ترين اتفاق افتاد
29
00:02:08,654 --> 00:02:10,121
.باورم نميشد
30
00:02:10,288 --> 00:02:14,190
.من و اون دختر عجيب دستاي همو گرفته بوديم
31
00:02:14,359 --> 00:02:16,793
چطوري توي اين دردسر افتادم؟ -
.خب، سلام -
32
00:02:18,130 --> 00:02:20,530
.مي بينم که با پسرم آشنا شدي -
.آها -
33
00:02:20,699 --> 00:02:26,069
بالاخره، من تنها کار مردونه رو وقتي که
.هفت سالم بود انجام دادم
34
00:02:32,077 --> 00:02:35,342
.اما، دردسرهاي من از اينجا شروع شد
35
00:02:35,714 --> 00:02:38,148
...همون لحظه که رفتم سر کلاس خانم يلسون
36
00:02:38,316 --> 00:02:40,807
.برايس؟ تو اينجايي
37
00:02:40,986 --> 00:02:42,681
:مشخص بود...
38
00:02:42,854 --> 00:02:44,947
.مدرسه برام يه پناهگاه نيست
39
00:02:46,925 --> 00:02:49,291
هي، برايس، دوست دخترت کجاست؟
40
00:02:49,461 --> 00:02:51,452
.براي هميشه انگشت نما شدم
41
00:02:51,730 --> 00:02:55,894
هي، برايس، چرا ازش نميخواي
باهات عروسي کنه؟
42
00:02:56,201 --> 00:02:59,466
برايس و جولي رو شاخه هاي درخت نشستند
43
00:02:59,638 --> 00:03:02,869
ب-و-س و م-ا-چ
44
00:03:03,041 --> 00:03:05,032
.اولين سال من در شهر فاجعه بود
45
00:03:05,210 --> 00:03:06,234
.نگاشون کن
46
00:03:06,411 --> 00:03:08,402
.و سه سال بعدش هم بهتر نبود
47
00:03:08,580 --> 00:03:11,674
،اما بالاخره در کلاس ششم
.يه کاري کردم
48
00:03:11,850 --> 00:03:13,818
.يه نقشه ريختم
49
00:03:14,086 --> 00:03:15,519
.شري
50
00:03:16,555 --> 00:03:17,852
.شري وايسا
51
00:03:18,824 --> 00:03:19,848
.سلام بريس
52
00:03:20,292 --> 00:03:21,623
.از "شري استالز" تقاضاي دوستي کردم
53
00:03:21,793 --> 00:03:23,658
...مي خواستم اگه بشه بريم بيرون
54
00:03:23,829 --> 00:03:26,263
براي اينکه بدونيد اين نقشه چقدر
...ماهرانه بوده
55
00:03:26,431 --> 00:03:29,366
اينو بدونيد که جولي از شري استالز متنفره
56
00:03:29,868 --> 00:03:31,392
.و هيچوقت هم نفهميدم براي چي
57
00:03:31,570 --> 00:03:34,835
شري خوشگل و صميمي بود
.و يه عالمه هم مو داشت
58
00:03:35,040 --> 00:03:38,407
اولش مادرم نمي ذاشت که
...گوشام رو سوراخ کنم، اما من التماس کردم
59
00:03:38,577 --> 00:03:40,704
...نقشه اين بود که شري با من غذا بخوره
60
00:03:40,879 --> 00:03:44,838
،شايد با هم يه کم قدم بزنيم...
.و اميدوار بودم که جولي از من بدش بياد
61
00:03:45,016 --> 00:03:47,075
.اما با اينکه 16 سالمه نمي تونم به حلقه برسم
62
00:03:47,252 --> 00:03:48,412
.اوه، چقدر بد
63
00:03:48,587 --> 00:03:52,717
،ملني مي خواست گوشاش رو سوراخ کنه
.اما البته که مادرش گفت نه
64
00:03:52,891 --> 00:03:57,021
اونم قاطي کرد و آلبوم بهترين هاي
...جاني ماتيس ش رو خورد کرد
65
00:03:58,930 --> 00:04:02,559
و حالا هم خونه نشين شده و نمي تونه
.براي جشن شبانه بياد خونه مون
66
00:04:02,734 --> 00:04:05,396
.همه چي داشت خيلي خوب پيش ميرفت
67
00:04:05,670 --> 00:04:07,661
اين هفته واسه پروژه درس علوم
چيکار کردي؟
68
00:04:07,839 --> 00:04:11,639
بعدش، مثلاً بهترين دوستم، گرت آينبايندر
69
00:04:11,810 --> 00:04:13,675
.به شري علاقه مند شد...
70
00:04:13,845 --> 00:04:17,679
داشتم به اين فکر مي کردم که نشون بدم
.که عکس العمل در مقابل نرم کننده هاي مختلف مو چطوريه
71
00:04:17,849 --> 00:04:19,009
.خيلي عاليه
72
00:04:19,184 --> 00:04:22,017
وفاداري در برابر علاقه کم آورد
...و گرت، آقاي خائن
73
00:04:22,187 --> 00:04:23,711
.به شري گفت که نقشه من چي بوده...
74
00:04:24,055 --> 00:04:25,249
.عوضي
75
00:04:25,423 --> 00:04:27,220
.اون خوب برداشت نکرد
76
00:04:27,592 --> 00:04:32,188
خبر به جولي رسيد، و خيلي زود
.اون نگاه هاي خودش رو دوباره شروع کرد
77
00:04:32,364 --> 00:04:34,161
.فقط اين دفعه بدتر شد
78
00:04:34,332 --> 00:04:36,960
.اين دفعه منو بو ميکرد
79
00:04:37,135 --> 00:04:39,501
.درسته، منو بو ميکرد
80
00:04:39,671 --> 00:04:41,229
حالا اينکار واسه چي بود؟
81
00:04:41,406 --> 00:04:44,136
تنها دلداري من اين بود
.که سال بعد فرق ميکنه
82
00:04:44,309 --> 00:04:46,402
.دبيرستان، مدرسه بزرگتر
83
00:04:46,578 --> 00:04:51,015
شايد توي کلاس هم نباشيم و
.بالاخره، بالاخره تموم بشه
84
00:04:52,484 --> 00:04:56,011
.اولين روزي که برايس لاسکي رو ديدم، از خودم بيخود شدم
85
00:04:56,721 --> 00:05:00,487
،به خاطر اون چشماش بود
.يه چيزي توي اون چشماي براقش بود
86
00:05:00,659 --> 00:05:02,422
مي خواي اينو با هم هل بديم؟
87
00:05:03,161 --> 00:05:05,459
...خانواده ش تازه اومده بودن توي محله ما
88
00:05:05,630 --> 00:05:07,257
.و من رفتم که بهشون کمک کنم...
89
00:05:07,432 --> 00:05:11,630
من دو دقيقه توي ماشين بودم تا وقتي که
.پدرش اونو فرستاد پيش مادرش
90
00:05:11,803 --> 00:05:13,737
.فهميدم که نمي خواست بره
91
00:05:13,905 --> 00:05:18,467
پس رفتم دنبالش تا قبل از اينکه بره داخل
.خونه و گير بيفته يه کم باهاش بازي کنم
92
00:05:20,245 --> 00:05:22,440
،بعدش ديدم که
...اون دستم رو گرفته بود
93
00:05:22,614 --> 00:05:24,946
.و مستقيم به چشمام نگاه ميکنه...
94
00:05:25,617 --> 00:05:26,982
.قلبم از حرکت ايستاد
95
00:05:27,152 --> 00:05:28,642
حقيقت داشت؟
96
00:05:28,820 --> 00:05:31,380
اين ميتونه اولين بوسه من باشه؟
97
00:05:31,556 --> 00:05:34,389
.اما بعدش مادرش اومد بيرون -
.خب، سلام -
98
00:05:34,559 --> 00:05:38,086
،و اون خيلي خجالت کشيد
.صورتش مثل گوجه سرخ شد
99
00:05:39,364 --> 00:05:42,731
من اونشب قبل از خواب به بوسه اي که
.مي تونست اتفاق بيفته فکر مي کردم
100
00:05:42,901 --> 00:05:47,736
،منظورم اينه که، مشخص بود که اون به من احساساتي داره
.اما فقط خيلي خجالتي بود و نمي تونست نشونش بده
101
00:05:47,906 --> 00:05:50,170
.مادرم ميگفت که پسرا اينطوري هستن
102
00:05:50,775 --> 00:05:54,108
.پس من تصميم گرفتم که کمکش کنم -
.برايس؟ تو اينجايي -
103
00:05:56,081 --> 00:05:59,175
من بهش فرصت هاي زيادي رو دادم
.که خجالتش رو کنار بذاره
104
00:05:59,417 --> 00:06:02,716
،توي کلاس ششم
.ياد گرفته بودم که خودم رو کنترل کنم
105
00:06:02,888 --> 00:06:05,118
.بعدش "شري استالز" وارد قضيه شد
106
00:06:06,191 --> 00:06:09,991
شري استالز يه دختر عنق ِ
.سخن چين ِ نامرد بود
107
00:06:10,295 --> 00:06:12,092
.فقط يه مويي داشت
108
00:06:12,264 --> 00:06:13,356
...و اونو ديدم
109
00:06:13,531 --> 00:06:16,523
.دست در دست ِ برايس. برايس ِ من...
110
00:06:16,701 --> 00:06:19,226
کسي که اولين بوسه رو ميخواست
.از من بگيره
111
00:06:19,404 --> 00:06:22,532
.راه حل من اين بود که بهش توجه نکنم
...من مي دونستم که برايس
112
00:06:22,707 --> 00:06:26,199
.با اين شري استالز ِ مغرور رابطه شون به جايي نميرسه...
113
00:06:26,378 --> 00:06:29,472
.يه هفته طول کشيد
.اونا از هم جدا شدند
114
00:06:30,882 --> 00:06:33,009
.اون خوب برداشت نکرد
115
00:06:34,019 --> 00:06:37,682
حالا که برايس از شر چنگال هاي شيطاني ِ
.شري خلاص شده بود با من مهربون تر شده بود
116
00:06:37,856 --> 00:06:40,484
.سلام جولي -
.سلام برايس -
117
00:06:40,725 --> 00:06:43,353
...اون خيلي خجالتي و بامزه بود
118
00:06:43,528 --> 00:06:46,053
،و موهاش...
.بوي هندونه ميداد
119
00:06:46,231 --> 00:06:48,028
.از بوش سير نميشدم
120
00:06:48,199 --> 00:06:50,895
من کل سال رو دزدکي
...از بوي هندونه لذت مي بردم
121
00:06:51,069 --> 00:06:54,368
و به اين فکر مي کردم که بالاخره
.بوسه م رو ازش بگيرم
122
00:06:57,542 --> 00:06:59,635
.کلاس هفتم با خودش تغييراتي آورد
123
00:06:59,811 --> 00:07:01,904
.اما بزرگترينش توي مدرسه اتفاق نيفتاد
124
00:07:02,080 --> 00:07:03,843
.توي خونه اتفاق افتاد
125
00:07:04,049 --> 00:07:06,711
.پدربزرگم اومد که با ما زندگي کنه
126
00:07:14,125 --> 00:07:17,151
مادرم مي گفت چون دلش براي مادربزرگ تنگ شده
.اينطوري به بيرون خيره ميشه
127
00:07:17,329 --> 00:07:20,127
و اين چيزي نبود که پدربزرگ
.با من درباره ش حرف بزنه
128
00:07:21,299 --> 00:07:25,360
در واقع، اون درباره خيلي چيزا
.هيچوقت با من حرف نميزد
129
00:07:25,804 --> 00:07:28,637
.تا اينکه عکس جولي رو توي يه روزنامه محلي زدند
130
00:07:28,807 --> 00:07:31,742
اوه، برايس، مي تونم باهات صحبت کنم؟ -
چي؟ -
131
00:07:32,277 --> 00:07:33,301
.بشين، پسرم
132
00:07:38,450 --> 00:07:40,213
.درباره دوستت جولي بيکر برام بگو
133
00:07:41,086 --> 00:07:43,418
.جولي. راستش نميشه گفت که اون دوستمه
134
00:07:43,588 --> 00:07:45,613
اوه، چرا؟
135
00:07:46,758 --> 00:07:48,055
چرا مي خواي بدوني؟
136
00:07:49,728 --> 00:07:52,629
خب، عکس جولي بيکر رو به خاطر
اينکه انيشتن باشه
137
00:07:52,797 --> 00:07:54,662
.توي روزنامه "ميفيلد تايمز" نزده بودن
138
00:07:54,833 --> 00:07:59,770
نه، عکسش رو روي صفحه اول زده بودند
.چون از پايين اومدن از يه درخت چنار خودداري کرده بود
139
00:08:00,438 --> 00:08:03,464
.جولي بيکر و اون درخت مسخره ِ چنار
140
00:08:03,641 --> 00:08:07,077
اون هميشه فکر مي کرد که اون هديه خداست
.به اين گوشه از دنياي ما
141
00:08:07,245 --> 00:08:10,146
هي، برايس. مي خواي از اين درخت
مثل من و برادرام بالا بياي؟
142
00:08:10,715 --> 00:08:12,307
.نه، ممنون
143
00:08:12,484 --> 00:08:15,282
.برايس. بيا اين بالا. خيلي باحاله
144
00:08:15,453 --> 00:08:18,081
.مي توني از اينجا همه چي رو ببيني -
.نمي تونم -
145
00:08:18,256 --> 00:08:23,319
...بابام منو لازم داره که بهش کمک کنم تعمير کنه
146
00:08:24,462 --> 00:08:25,986
.يه چيزي رو...
147
00:08:26,531 --> 00:08:27,623
.اين تنها چيزي بود که مي خواستم
148
00:08:27,799 --> 00:08:30,063
.بالا رفتن از يه درخت با جولي بيکر
149
00:08:30,235 --> 00:08:32,669
.اينطوري برميگردم به همون کلاس دوم
150
00:08:32,837 --> 00:08:35,067
.برايس و جولي رو شاخه هاي درخت نشستند
151
00:08:35,240 --> 00:08:38,334
چرا منو مجبور نمي کني که براي بقيه
.عمرم لوبيا بخورم
152
00:08:39,277 --> 00:08:41,108
.سه بلوک ديگه
153
00:08:42,881 --> 00:08:44,007
.دو بلوک ديگه
154
00:08:47,819 --> 00:08:49,309
.يکي ديگه
155
00:08:49,487 --> 00:08:52,479
.چقدر اطلاعات ارزشمندي ميده -
.خيلي بدم مياد اين کارو ميکنه -
156
00:08:52,657 --> 00:08:55,649
دوست دارم فکر کنم که حداقل يه شانسي هست
.که اتوبوس نيادش
157
00:08:57,729 --> 00:09:01,130
به نظر من اون درخت زير نور
خيلي قشنگ به نظر مياد. تو چي؟
158
00:09:01,299 --> 00:09:04,735
خب، اگه از "قشنگ" منظورت "بطور وحشتناکي
زشته" ، آره، قبول دارم
159
00:09:08,840 --> 00:09:12,571
.تو اون قدرت زيبابيني رو نداري
.برات متاسفم
160
00:09:13,244 --> 00:09:15,144
"قدرت زيبابيني؟"
161
00:09:15,346 --> 00:09:16,643
"قدرت زيبابيني؟"
162
00:09:16,815 --> 00:09:21,047
اينو دختري گفت که
همه توي محله روش مي خندن؟
163
00:09:21,586 --> 00:09:25,488
اونا دور پنجره شون گياه سبز شده بود
.و جلوي خونه شون پر از علف هرز بود
164
00:09:26,057 --> 00:09:28,150
.که پدرم رو خيلي اذيت ميکرد
165
00:09:28,326 --> 00:09:29,486
.اوه، اوناهاش
166
00:09:29,828 --> 00:09:33,992
.آقاي آجرچين فکر کرده نقاشه
اين ماشينه خودش به اندازه کافي زشت نيست؟
167
00:09:34,165 --> 00:09:35,689
داره ازش نقاشي هم ميکشه؟
168
00:09:35,867 --> 00:09:38,927
.نه، اون منظره ميکشه
.توي نمايشگاه شهر اونا رو ميفروشه
169
00:09:39,104 --> 00:09:40,696
.مردم ميگن قشنگه
170
00:09:40,872 --> 00:09:43,602
.منظره؟ بذار يه چيزي بهت بگم
171
00:09:43,775 --> 00:09:45,709
...دنيا بيشتر توش زيبايي ايجاد ميشه
172
00:09:45,877 --> 00:09:49,779
اگه يه کم اون قطعه آشغال ...
.که بهش ميگه حياط رو مرتب کنه
173
00:09:49,948 --> 00:09:52,940
.دلم براي زنش ميسوزه
.اون با يه خيالباف عروسي کرده
174
00:09:53,118 --> 00:09:56,485
به خاطر اون، يکي از اونا هميشه
.ناراحته
175
00:09:56,654 --> 00:10:00,021
.آره، درست
اما چرا ما بايد ناراحت باشيم؟
176
00:10:00,658 --> 00:10:02,592
...همونقدر که اون حياط پدرم رو اذيت ميکرد
177
00:10:02,760 --> 00:10:06,252
اصلاً قابل مقايسه نيست که جولي بيکر...
.بالاي اون درخت چقدر منو اذيت ميکرد
178
00:10:06,431 --> 00:10:08,160
.سه تا بلوک ديگه
179
00:10:08,333 --> 00:10:10,494
هر روز صبح بايد به گزارش لحظه به لحظه ِ
180
00:10:10,668 --> 00:10:12,727
.اون از ترافيک گوش ميکرديم
181
00:10:12,904 --> 00:10:14,201
.دو تا ديگه
182
00:10:14,372 --> 00:10:15,634
.بفرما
183
00:10:15,840 --> 00:10:17,603
چرا بهشون ميگن "سه دلقک"؟
184
00:10:17,775 --> 00:10:19,834
.منظورم اينه که، اونا پنج تا هستند -
چي؟ -
185
00:10:20,011 --> 00:10:23,447
خب، آره، مو، لاري، کرلي
.شمپ و کرلي جو
186
00:10:23,615 --> 00:10:26,516
.آره، اما الان سه تا هستند -
.آره -
187
00:10:26,684 --> 00:10:29,847
.مي دوني، من از کرلي جو متنفرم
.اون اصلاً نبايد يه "دلقک" باشه
188
00:10:30,021 --> 00:10:33,013
،گوش کن دختر
.همين الان به پليس زنگ ميزنم
189
00:10:33,191 --> 00:10:35,989
تو داري قانون شکني ميکني
.و جلوي کار ما رو گرفتي
190
00:10:36,161 --> 00:10:38,391
چه خبره؟ -
...يا مياي پايين -
191
00:10:38,563 --> 00:10:41,726
.يا درخت رو مي بُريم که بيفتي -
.بچه ها، بيايين اين بالا پيشم -
192
00:10:42,100 --> 00:10:44,091
.اگه همه بياييم اين بالا درخت رو قطع نمي کنند
193
00:10:44,269 --> 00:10:46,294
.اتوبوس ، اتوبوس -
.جولي از کوره در رفته بود -
194
00:10:46,471 --> 00:10:48,098
.اونا مي خواستن درختش رو قطع کنند
195
00:10:48,273 --> 00:10:51,333
نمي فهمم که چرا اون
...درخت با اون شاخه هاي پيچ در پيچش
196
00:10:51,509 --> 00:10:54,103
.اينقدر براش ارزش داشت... -
.برايس، خواهش مي کنم -
197
00:10:54,646 --> 00:10:56,409
.دلم براش سوخت -
.ولش کن -
198
00:10:56,581 --> 00:10:58,446
.اما حاضر نبودم به خاطرش مدرسه نرم
199
00:10:58,616 --> 00:10:59,640
.يالا، رفيق
200
00:11:00,885 --> 00:11:02,944
چرا دوستت نيست، برايس؟
201
00:11:04,556 --> 00:11:05,921
.تو بايد جولي رو بشناسي
202
00:11:06,090 --> 00:11:07,455
.خب، خوشحال ميشم
203
00:11:07,926 --> 00:11:08,950
چرا؟
204
00:11:09,661 --> 00:11:11,822
.اين دختر دل شير داره
205
00:11:11,996 --> 00:11:13,827
چرا اونو بعضي وقتا دعوتش نمي کني اينجا؟
206
00:11:14,399 --> 00:11:15,627
دل شير؟
207
00:11:16,301 --> 00:11:17,825
...اون فقط يه دنده س
208
00:11:18,002 --> 00:11:19,629
.و فوق العاده تحميل کننده...
209
00:11:20,371 --> 00:11:21,633
اينطوريه؟
210
00:11:21,806 --> 00:11:24,070
و از کلاس دوم
.منو کمين کرده
211
00:11:24,909 --> 00:11:27,707
خب، دختري مثل اون همسايه ِ
.همه نيست
212
00:11:28,213 --> 00:11:29,510
.خوش به حال اونا پس
213
00:11:31,082 --> 00:11:32,606
.اينو بخون
214
00:11:32,850 --> 00:11:33,942
.بدون پيش داوري
215
00:11:39,524 --> 00:11:42,982
انگار من هيچي از جولي بيکر
.نمي دونستم
216
00:11:44,829 --> 00:11:47,389
.جولي صبح بعد به ايستگاه اتوبوس نيومد
217
00:11:48,833 --> 00:11:50,198
.يا صبح روز بعدش
218
00:11:50,802 --> 00:11:52,770
،اون توي مدرسه بود
.اما انگار که نبود
219
00:11:52,937 --> 00:11:55,735
...جو کوچولو؟ اون خيلي گريم کرده بود -
.اون پير نميشه -
220
00:11:55,907 --> 00:11:58,068
.من به خودم مي گفتم که بايد خوشحال باشم
221
00:11:58,243 --> 00:12:00,404
منظورم اينه که، اين همون چيزي نيست
که من هميشه مي خواستم؟
222
00:12:00,578 --> 00:12:04,014
.اما هنوزم، دلم براش مي سوخت
223
00:12:04,749 --> 00:12:07,809
،مي خواستم برم و ابراز تاسف کنم
...اما بعدش گفتم، هي، نه
224
00:12:08,286 --> 00:12:09,878
.اين آخرين چيزيه که نياز دارم...
225
00:12:10,054 --> 00:12:12,545
.بعدش جولي بيکر فکر ميکنه دلم براش تنگ شده
226
00:12:16,561 --> 00:12:18,654
.حالا مي بينم که چرا دوست داري بياي اينجا
227
00:12:19,297 --> 00:12:21,561
ميشه واسه مادرت هم توضيح بدي؟
228
00:12:21,966 --> 00:12:23,934
.من عاشق نگاه به نقاشي کردن پدرم هستم
229
00:12:24,102 --> 00:12:27,003
يا راستش، عاشق حرفايي که موقع
.نقاشي کردن ميزنه هستم
230
00:12:27,171 --> 00:12:29,503
.اينطوري چيزاي زيادي رو از پدرم فهميدم
231
00:12:29,674 --> 00:12:31,266
...اون بهم همه جور چيزايي رو ميگفت
232
00:12:31,442 --> 00:12:35,640
مثلاً اينکه اولين شغلش جابه جايي يونجه بوده
و يا اينکه آرزو داشته دانشگاه رو تموم کنه
233
00:12:35,813 --> 00:12:37,781
.بعدش يه روز اون منو سورپرايز کرد
234
00:12:37,949 --> 00:12:42,283
جريان تو و برايس لاسکي چيه؟
235
00:12:43,888 --> 00:12:45,378
.منظورت چيه؟ هيچي
236
00:12:45,657 --> 00:12:47,352
.اوه، خيلي خب
237
00:12:47,659 --> 00:12:49,251
.اشتباه من بود
238
00:12:49,727 --> 00:12:51,490
اصلاً چرا چنين فکري بايد بکني؟
239
00:12:51,663 --> 00:12:52,721
.دليلي نداره
240
00:12:53,531 --> 00:12:55,123
...فقط اينکه تو
241
00:12:56,000 --> 00:12:57,592
.تمام وقت درباره اون حرف ميزني...
242
00:12:58,736 --> 00:13:00,101
جدي؟
243
00:13:00,738 --> 00:13:02,603
.اوهوم
244
00:13:05,009 --> 00:13:06,533
.نمي دونم
245
00:13:08,012 --> 00:13:10,606
.فکر کنم به خاطر چشماش باشه
246
00:13:11,649 --> 00:13:13,082
.يا شايد لبخندش
247
00:13:14,152 --> 00:13:15,585
اما اون چي؟
248
00:13:16,020 --> 00:13:19,581
چي؟ -
.اون بايد به کل منظره نگاه کنه -
249
00:13:20,591 --> 00:13:21,785
يعني چي؟
250
00:13:22,593 --> 00:13:25,858
يه نقاشي چيزي بيشتر از
.جمع ِ قسمت هاي اونه
251
00:13:27,031 --> 00:13:30,262
.گاو خودش فقط يه گاوه
252
00:13:30,702 --> 00:13:35,730
يه چمنزار خودش فقط علف و گله
253
00:13:36,341 --> 00:13:41,005
و تابيدن نور خورشيد از بين درخت ها
.فقط يه پرتو ِ نوره
254
00:13:41,612 --> 00:13:44,012
...اما تو همه اونا رو ميذاري کنار هم
255
00:13:44,349 --> 00:13:46,579
.و ميتونه جادويي بشه...
256
00:13:48,052 --> 00:13:51,180
من راستش نفهميدم که
...اون چي مي گفت تا يه عصري
257
00:13:51,356 --> 00:13:53,551
.که بالاي درخت چنار بودم...
258
00:13:54,292 --> 00:13:56,192
.داشتم مي رفتم يه بادبادک رو آزاد کنم
259
00:13:56,361 --> 00:13:59,262
،راه درازي بود
.تا حالا اينقدر بالا نرفته بودم
260
00:14:00,231 --> 00:14:03,997
،و هر چي بالاتر مي رفتم
.بيشتر از منظره اونجا مبهوت مي شدم
261
00:14:04,369 --> 00:14:07,099
من اونجا متوجه شدم که
.بوي نسيم چقدر عاليه
262
00:14:07,271 --> 00:14:09,501
.همينطور نور خورشيد و علف ها
263
00:14:10,641 --> 00:14:13,007
...اونو استشمام مي کردم
264
00:14:13,177 --> 00:14:16,112
و ريه هام رو از خوش ترين بويي...
.که تا به حال مي شناختم پر مي کردم
265
00:14:17,215 --> 00:14:18,614
.هي، تو بادبادک منو پيدا کردي
266
00:14:18,783 --> 00:14:21,445
.برايس، تو بايد بياي اين بالا
267
00:14:22,186 --> 00:14:23,653
.خيلي قشنگه
268
00:14:23,988 --> 00:14:27,480
...نمي تونم، رگ به رگ شده، آه
269
00:14:27,825 --> 00:14:29,122
.عجله دارم
270
00:14:30,261 --> 00:14:33,253
،از اون لحظه
.اونجا شد پاتوق من
271
00:14:34,899 --> 00:14:38,562
،اونجا ساعت ها مي نشستم
.و به دنيا خيره ميشدم
272
00:14:38,736 --> 00:14:41,034
.بعضي روزا غروب آفتاب ارغواني و صورتي ميشد
273
00:14:41,205 --> 00:14:45,005
...و بعضي وقتا يه شعله نارنجي
274
00:14:45,176 --> 00:14:47,974
.که ابرهاي افق رو به آتش مي کشيد...
275
00:14:48,146 --> 00:14:50,842
در بين همين غروب ها بود
...که نظر پدرم
276
00:14:51,015 --> 00:14:53,745
...درباره اينکه کل از جمع ِ قسمت ها زيباتره...
277
00:14:53,918 --> 00:14:56,478
.از سرم به قلبم منتقل شد...
278
00:14:57,855 --> 00:15:01,154
بعضي وقتا صبح خيلي زود مي رفتم بالا
.تا طلوع آفتاب رو تماشا کنم
279
00:15:01,325 --> 00:15:03,190
يه روز داشتم توي ذهنم براي خودم
...تصور مي کردم
280
00:15:03,361 --> 00:15:06,387
که چطور رگه هاي صورتي نور ابرها...
...رو مي شکافتند
281
00:15:06,564 --> 00:15:08,122
...که بتونم به پدرم بگم...
282
00:15:08,299 --> 00:15:10,699
.که صداي گوش خراشي از پايين اومد...
283
00:15:11,035 --> 00:15:12,093
.ببخشيد
284
00:15:12,270 --> 00:15:15,364
ببخشيد. اونجا نمي تونيد پارک کنيد
.اونجا يه ايستگاه اتوبوسه
285
00:15:15,540 --> 00:15:17,064
هي، تو اون بالا چيکار مي کني؟
286
00:15:17,241 --> 00:15:20,176
،زود باش بيا پايين
.مي خوايم اينو قطعش کنيم
287
00:15:20,344 --> 00:15:23,245
درخت رو؟ -
.آره. حالا بيا پايين -
288
00:15:23,815 --> 00:15:26,943
اما کي بهتون گفته که قطعش کنيد؟ -
.صاحبش -
289
00:15:27,452 --> 00:15:28,851
چرا؟
290
00:15:29,020 --> 00:15:31,454
،چون مي خواد يه خونه بسازه
.و اين درخت توي راهشه
291
00:15:31,622 --> 00:15:36,457
.حالا زود باش دختر، ما کار و زندگي داريم -
.شما نمي تونيد اينو قطعش کنيد. نمي تونيد -
292
00:15:36,627 --> 00:15:39,494
.گوش کن دختر
.الان به پليس زنگ ميزنم
293
00:15:39,664 --> 00:15:42,895
تو داري قانون شکني ميکني
.و جلوي کار ما رو گرفتي
294
00:15:43,067 --> 00:15:46,127
،حالا يا مياي پايين
.يا درخت رو مي بُريم که بيفتي
295
00:15:46,304 --> 00:15:48,465
.بفرما. قطع کن تا منم بيفتم
296
00:15:48,639 --> 00:15:51,301
.من پايين نميام
.من عمراً پايين نميام
297
00:15:52,210 --> 00:15:54,075
.برايس. بچه ها، بيايين اين بالا پيشم
298
00:15:54,245 --> 00:15:56,543
.اگه همه اين بالا باشيم قطعش نمي کنند
299
00:15:57,381 --> 00:15:59,315
.برايس، تو رو خدا نذار اينکارو بکنند
300
00:15:59,917 --> 00:16:01,817
.يالا، بچه ها
301
00:16:02,420 --> 00:16:06,481
.برايس، خواهش مي کنم
.لازم نيست زياد هم بياي بالا. فقط يه کم بيا
302
00:16:07,425 --> 00:16:10,451
.برايس، خواهش مي کنم. خواهش مي کنم
303
00:16:11,496 --> 00:16:13,862
.چيزي که بعد از اون اتفاق افتاد رو يادم نمياد
304
00:16:17,001 --> 00:16:19,333
.انگار کل شهر اومدن اونجا
305
00:16:19,504 --> 00:16:21,631
.اما بازم تکون نخوردم
306
00:16:21,806 --> 00:16:23,740
.بعد پدرم پيداش شد
307
00:16:23,908 --> 00:16:27,071
اون به آتش نشان مي گفت که بذاره
.بياد پيش من
308
00:16:29,981 --> 00:16:32,347
.عزيزم، وقتشه بريم پايين
309
00:16:32,617 --> 00:16:34,346
.بابا، تو رو خدا نذار اينکارو بکنند
310
00:16:34,919 --> 00:16:36,750
...عزيزم -
.بابا، ببين -
311
00:16:36,921 --> 00:16:40,322
.از اينجا ميشه همه چي رو ديد
.از اينجا ميشه همه دنيا رو ديد
312
00:16:40,758 --> 00:16:43,591
.هيچ منظره اي ارزش ِ سلامت دختر منو نداره
.حالا، بيا
313
00:16:45,630 --> 00:16:46,995
.نمي تونم
314
00:16:47,698 --> 00:16:51,190
.جوليانا، وقتشه که بريم پايين
315
00:16:51,702 --> 00:16:53,693
.خواهش مي کنم، بابا
316
00:16:54,672 --> 00:16:56,401
.وقتشه
317
00:17:02,847 --> 00:17:04,280
.و همين بود
318
00:17:05,950 --> 00:17:08,612
.بايد براي دو هفته گريه مي کردم
319
00:17:10,288 --> 00:17:13,018
اوه، البته من ميرفتم مدرسه
...و همه تلاش خودم رو هم مي کردم
320
00:17:13,190 --> 00:17:14,817
.اما به نظرم هيچي اهميتي نداشت...
321
00:17:14,992 --> 00:17:17,119
جولي؟ -
ها؟ -
322
00:17:18,162 --> 00:17:19,390
تو جواب رو ميدوني؟
323
00:17:20,765 --> 00:17:22,858
آه، جنگ جنوب يونان؟
324
00:17:23,668 --> 00:17:25,636
...مطمئنم که اين جواب يه چيزي هست
325
00:17:25,803 --> 00:17:27,998
اما من مي خواستم محيط لوزي رو بدست بيارم...
326
00:17:31,576 --> 00:17:34,477
يه جورايي، لوزي ها
...و مثلث هاي متساوي الساقين
327
00:17:34,645 --> 00:17:36,909
.برام زياد مهم نبود...
328
00:17:37,515 --> 00:17:40,177
من با دوچرخه رفت و اومد مي کردم
...که کنار اون کُنده نرم
329
00:17:40,351 --> 00:17:43,878
جايي که شگفت انگيزترين...
.درخت چنار دنيا در اونجا بود
330
00:17:45,222 --> 00:17:48,055
،اما مهم نبود که من چيکار مي کردم
.نمي تونم فکرم رو از اون درخت آزاد کنم
331
00:17:52,530 --> 00:17:54,225
تو حالت خوبه؟
332
00:17:54,932 --> 00:17:57,059
.اون فقط يه درخت بود
333
00:17:57,234 --> 00:18:00,260
.نه، اون فقط يه درخت نبود
334
00:18:06,844 --> 00:18:10,746
نمي خواستم اون احساسي رو که وقتي
.بالاي اين درخت داشتي رو فراموش کني
335
00:18:13,417 --> 00:18:14,441
.ممنونم پدر
336
00:18:19,256 --> 00:18:21,622
...اون اولين چيزي بود که هر روز صبح ميديدم
337
00:18:21,792 --> 00:18:24,317
.و آخرين چيز قبل از خوابيدن ...
338
00:18:24,729 --> 00:18:27,129
...و زماني که بدون گريه کردن تونستم بهش نگاه کنم
339
00:18:27,298 --> 00:18:31,462
چيزي بيشتر از يه درخت ...
.و اينکه بالاي اون بودن چه ارزشي برام داشت، ديدم
340
00:18:32,269 --> 00:18:35,761
من روزي رو ديدم که ديدگاه من نسبت به
.اطرافم شروع به تغيير کرد
341
00:18:35,940 --> 00:18:40,070
،و فکر کردم
که آيا هنوز همون احساس هميشگي رو نسبت به برايس دارم؟
342
00:18:45,816 --> 00:18:48,182
.من هيچوقت زياد از تخم مرغ خوشم نمي اومد
343
00:18:48,352 --> 00:18:50,912
منظورم اينه که، زياد برام فرقي نميکرد
(يا مي خوردم يا ولش مي کردم)
344
00:18:51,088 --> 00:18:54,080
تا اينکه يک روز
..."در گاراژ "اسکايلر بروان
345
00:18:54,258 --> 00:18:56,488
احساساتم نسبت به تخم مرغ...
.قوي تر شد
346
00:18:58,429 --> 00:19:02,058
.هي ، هي، هي. بچه ها
.ادنا صبحونه ش رو پيدا کرد
347
00:19:03,100 --> 00:19:05,728
منظورم اينه که، اگه براي يه خزنده لجني
...تخم مرغ اشتها آوره
348
00:19:05,903 --> 00:19:08,633
.قطعاً هيچ جايي براي تخم مرغ در رژيم من نبود...
349
00:19:09,073 --> 00:19:11,541
.اوه، پسر، خيلي باحاله
350
00:19:11,709 --> 00:19:15,110
.اون حتي لازم نيست بجوه
.منظورم به اون همه زمانيه که صرفه جويي ميشه
351
00:19:15,279 --> 00:19:18,476
اگه به خاطر "لينتا" نبود من تا آخر عمرم نمي فهميدم
352
00:19:18,649 --> 00:19:20,173
.که مارها تخم مرغ رو خام ميخورن
353
00:19:20,351 --> 00:19:22,444
.اون يه چيز سطح بالا براي "اسکايلر براون" داشت
354
00:19:22,620 --> 00:19:23,644
.حالم بهم خورد
355
00:19:23,821 --> 00:19:26,483
،اون و برادرهاي جولي
.مت و مارک، يه گروه تشکيل داده بودن
356
00:19:26,657 --> 00:19:28,784
.و لينتا مي اومد تمرين شون رو نگاه مي کرد
357
00:19:28,959 --> 00:19:30,256
.چه باحال
358
00:19:30,428 --> 00:19:32,089
نظرت چيه، برايس؟
359
00:19:32,263 --> 00:19:34,094
.آره. باحاله
360
00:19:34,265 --> 00:19:37,063
خب، برايس، به نظرت چطوري اينو
هضم مي کنه؟
361
00:19:37,868 --> 00:19:40,393
با اسيد معده؟ -
.خوب فکر مي کني -
362
00:19:40,571 --> 00:19:42,835
.صبر کن، همه ساکت
.برو بريم
363
00:19:46,644 --> 00:19:48,407
.به همين راحتي خوردش
364
00:19:48,579 --> 00:19:50,342
.حالم بهم خورد، واي
365
00:19:50,514 --> 00:19:52,778
.صبر کن
.تو هنوز بهترين قسمتش رو نديدي
366
00:19:53,918 --> 00:19:55,613
!آه
367
00:19:55,786 --> 00:19:57,276
.حالم بهم خورد
368
00:19:57,621 --> 00:20:00,715
،سعي کردم نسبت بهش بي تفاوت باشم
.اما نشد
369
00:20:00,891 --> 00:20:02,654
.بعد از اون شروع به ديدن خواب هاي بد کردم
370
00:20:02,827 --> 00:20:04,988
...من توي يه تخم مرغ بزرگ گير افتاده بودم
371
00:20:05,162 --> 00:20:08,598
و اين هيولا دهنش رو باز کرده بود...
.و داشت منو با ولع مي خورد
372
00:20:08,766 --> 00:20:10,700
.من درست به موقع بيدار شدم
373
00:20:13,637 --> 00:20:15,264
.بعدش کابوس واقعي شروع شد
374
00:20:15,439 --> 00:20:18,272
.سلام برايس
.اينا رو براي تو و خانواده ت آوردم
375
00:20:18,442 --> 00:20:20,239
.مرغ هام تخم ميذارن -
چي؟ -
376
00:20:20,411 --> 00:20:23,847
تو ابي و بوين و کلايد
و دکستر و يونيس و فلورنس رو يادته؟
377
00:20:24,415 --> 00:20:27,350
.اونايي که توي نمايشگاه علوم از تخم در اومدن -
چطور مي تونم فراموش کنم؟ -
378
00:20:28,419 --> 00:20:30,580
.اين جولي بيکر کلاسيک بود
379
00:20:30,955 --> 00:20:33,549
.اون نمايشگاه رو مال خودش کرده بود
380
00:20:33,991 --> 00:20:38,155
و اينو داشته باشين، پروژه اون
.درباره اين بود که جوجه ها از تخم بيرون ميان
381
00:20:38,729 --> 00:20:41,960
منظورم اينه که، من يه
...آتشفشان فعال رو ساخته بودم
382
00:20:42,133 --> 00:20:44,397
و همه دنبال جوجه هاي...
...خسته کننده ِ جولي بودند
383
00:20:44,568 --> 00:20:46,297
.که از تخم در مي اومدن...
384
00:20:46,470 --> 00:20:48,062
.اوه، فکر کنم آخريش هم داره از تخم درمياد
385
00:20:48,239 --> 00:20:50,264
داره در مياد -
.اوه، داره در مياد -
386
00:20:50,441 --> 00:20:51,931
.بچه ها، بيايين اينجا
387
00:20:52,109 --> 00:20:54,907
.اما هي، اون برنده شد
.من بازنده
388
00:20:55,079 --> 00:20:56,706
.هيچکس پيش من نموند
389
00:20:56,881 --> 00:20:57,905
.داره ميادش
390
00:20:58,082 --> 00:21:00,414
اما اين به اين معنا نبود
.که مجبور باشم تخم مرغ هاش رو بخورم
391
00:21:00,584 --> 00:21:03,075
به نظرم اين لطف ِ جولي رو ميرسونه
.که اون تخم مرغ ها رو برامون آورده
392
00:21:03,254 --> 00:21:05,688
.برام مهم نيست
.من که فردا همون "سيريل" (شير و گندم) رو ميخورم
393
00:21:05,856 --> 00:21:08,791
حالا از کجا مي دونيم که توي اون تخم مرغ ها
جوجه نيست؟
394
00:21:08,959 --> 00:21:12,360
.وقتي بچه بودم تخم مرغ هاي تازه ميخوردم
.خيلي خوشمزه بودن
395
00:21:12,530 --> 00:21:14,361
...آره، همش خوبه
396
00:21:14,532 --> 00:21:17,592
اما اگه يکيش رو شکستيم...
و يه جوجه مُرده اومد بيرون چي؟
397
00:21:17,768 --> 00:21:21,636
اونا خروس هم دارن؟
.اگه خروس ندارن جوجه اي توي تخم ها نيست
398
00:21:21,806 --> 00:21:25,367
.و اگه خروس داشتند، ما مي فهميديم
.کل محله مي فهميد
399
00:21:25,543 --> 00:21:27,135
.شايد "ناقولي قوش" کردن
400
00:21:27,444 --> 00:21:28,468
ناقولي قو؟
401
00:21:28,779 --> 00:21:30,713
مي دوني. خروس رو "ناقلي قو" کردن
402
00:21:30,881 --> 00:21:32,542
تو چي داري ميگي؟
403
00:21:32,883 --> 00:21:34,612
.همونطور که کاري مي کنند سگ ها پارس نکنند
404
00:21:35,853 --> 00:21:38,321
برايس، چرا از جولي نمي پرسي؟
405
00:21:38,489 --> 00:21:40,116
...فکر نمي کنم که -
چي؟ -
406
00:21:40,291 --> 00:21:42,657
مي ترسي باهاش حرف بزني؟ -
.من نمي ترسم باهاش حرف بزنم -
407
00:21:44,862 --> 00:21:46,329
مي دونم که همين هستي، اما من چيم؟
408
00:21:46,497 --> 00:21:49,398
.خيلي خب. فقط باهاش حرف بزن تا بفهميم -
409
00:21:49,934 --> 00:21:51,902
از کجا مي دوني که يه نفر خروس داره؟
410
00:21:52,069 --> 00:21:55,197
.خب، يه خروس بزرگتره و پرهاي بلندتري داره -
.اوهوم -
411
00:21:55,372 --> 00:21:57,806
.يه چيز قرمز هم دارن که روي سرشون بلند ميشه
412
00:21:57,975 --> 00:22:00,967
.و دور گردنشون هم هست -
.پس تشخيص شون زياد سخت نيست -
413
00:22:02,146 --> 00:22:05,604
،اما، يادم نبود بگم
.مرغ ها هم اون چيز قرمز لاستيکي رو دارن
414
00:22:05,783 --> 00:22:07,114
.اما نه همه شون
415
00:22:07,284 --> 00:22:08,876
...تخصص گرت در مبحث خروس
416
00:22:09,053 --> 00:22:12,545
اساس ِ برنامه ما بود...
.که با جولي بيکر ارتباط برقرار نکنم
417
00:22:12,723 --> 00:22:15,954
که شامل دزدکي نگاه کردن
.به حياط پشتي خونه شون هم ميشد
418
00:22:16,861 --> 00:22:19,295
.بيا. بيا -
.هيش -
419
00:22:22,733 --> 00:22:24,166
.اينجا
420
00:22:30,741 --> 00:22:32,538
.من که مرغي نمي بينم
421
00:22:32,710 --> 00:22:34,701
.بايد اونا رو از لونه شون در بياريم
422
00:22:41,151 --> 00:22:42,379
اون خروسه؟
423
00:22:42,553 --> 00:22:43,986
.نه، شبيه يه مرغه
424
00:22:44,421 --> 00:22:45,979
چطوري مي فهمي؟
425
00:22:46,390 --> 00:22:47,584
.معلومه ديگه
426
00:22:47,758 --> 00:22:49,851
.فهميدين منظورم چي بود؟ تخصص
427
00:22:51,896 --> 00:22:52,920
!هيس، هيس -
چيه؟ -
428
00:22:53,097 --> 00:22:54,121
.جولي
429
00:22:54,298 --> 00:22:55,890
.بيا بخورين
430
00:22:56,734 --> 00:22:58,634
.بيا، بخورين
431
00:22:59,036 --> 00:23:01,561
.بيا. يالا -
.آره، همه شون مرغن -
432
00:23:01,805 --> 00:23:04,535
خروس نيست؟ -
همين الان چي گفتم؟ -
433
00:23:04,742 --> 00:23:05,868
چطوري مي دوني؟
434
00:23:06,143 --> 00:23:08,407
.خب، هيچکدوم با غرور راه نميره
435
00:23:08,579 --> 00:23:10,513
خروس ها با غرور راه ميرن؟ -
.يالا، بچه ها -
436
00:23:10,781 --> 00:23:12,715
همين الان چي گفتم؟ -
437
00:23:13,484 --> 00:23:16,544
ضمن اينکه، هيچکدوم از اونا
.اون چيز لاستيکي قرمز رو ندارن
438
00:23:16,720 --> 00:23:19,655
داري چيکار مي کني؟ -
.آره. همشون قطعاً مرغ هستند -
439
00:23:20,457 --> 00:23:21,856
.همه شون مرغن
440
00:23:22,293 --> 00:23:23,453
.بهت افتخار ميکنم، برايس
441
00:23:23,627 --> 00:23:25,857
.تو بر ترست غلبه کردي -
ها؟ -
442
00:23:26,030 --> 00:23:28,931
.تو با دختره حرف زدي -
.اوه، آره -
443
00:23:29,500 --> 00:23:30,524
.زياد مهم هم نيست
444
00:23:30,701 --> 00:23:33,101
بهت اينو گفت؟
اونا همه مرغن؟
445
00:23:33,904 --> 00:23:34,996
.آره
446
00:23:35,839 --> 00:23:39,605
...اون يه نابغه س. هر دوتاتون نابغه هستين
.معلومه که همشون طيورن
447
00:23:40,177 --> 00:23:42,372
:خروس هم جزء طيوره. سوال اينه که
448
00:23:42,613 --> 00:23:46,049
يکي از اونا خروس هست
يا همه شون مرغن؟
449
00:23:46,583 --> 00:23:49,950
مرغ؟ کي حرف از مرغ زد؟
450
00:23:50,287 --> 00:23:51,652
.بعد به ذهنم رسيد
451
00:23:51,822 --> 00:23:54,950
.گرت هيچي درباره مرغ و خروس نمي دونست
452
00:23:55,125 --> 00:23:57,855
خروس ها با غرور راه ميرن؟ -
.آره -
453
00:23:58,062 --> 00:23:59,893
اين چه ربطي داره؟
454
00:24:00,397 --> 00:24:02,024
.همه شون مرغن
455
00:24:04,068 --> 00:24:07,060
.خب، مهم اينه که تخم مرغ هاي خوبي هستند
456
00:24:07,237 --> 00:24:08,602
.خوشمزه اند
457
00:24:08,772 --> 00:24:10,069
.نه براي من
458
00:24:10,240 --> 00:24:12,538
امکان نداشت که من
...چيزي بخورم
459
00:24:12,710 --> 00:24:14,940
.که ربطي به جولي بيکر داشته باشه...
460
00:24:15,112 --> 00:24:16,636
.من اونا رو نميخورم
461
00:24:17,047 --> 00:24:18,412
خب، چرا نه؟
462
00:24:18,582 --> 00:24:20,709
...تو حياط شون رو ديدي؟ اون
463
00:24:20,884 --> 00:24:25,150
.ديگه حتي علف هم نيست
.همش خاکه و فضله مرغ
464
00:24:25,322 --> 00:24:28,758
.اوه، حالم بهم خورد
.(سالمونلا (نوعي ويروس
465
00:24:29,960 --> 00:24:31,860
تو فکر مي کني اونا "سالمونلا" داشته باشن؟
466
00:24:32,029 --> 00:24:34,623
.زياد احتمالش نيست -
چرا ريسک کنيم؟ -
467
00:24:35,065 --> 00:24:36,498
پس با تخم مرغ ها چيکار کنيم؟
468
00:24:36,900 --> 00:24:37,958
.پس شون بده
469
00:24:38,769 --> 00:24:41,101
پس شون بديم؟ به جولي؟ -
.آره -
470
00:24:41,538 --> 00:24:44,598
تو با اون حرف زدي، درسته؟
.و نمُردي
471
00:24:44,975 --> 00:24:46,499
خب، چي بگم؟
472
00:24:47,277 --> 00:24:48,767
.بهش بگو ما تخم مرغ نمي خوريم
473
00:24:50,214 --> 00:24:53,183
.آه، ما بهش حساسيت داريم يا چنين چيزي
474
00:24:53,517 --> 00:24:54,916
.بي خيال، از مخت استفاده کن
475
00:24:56,620 --> 00:24:58,485
.احساس خوبي نداشتم که دروغ بگم
476
00:24:58,655 --> 00:25:02,955
تازه، حتي يه بچه کلاس هفتم هم مي فهمه
.که کل يه خانواده نمي تونه به تخم مرغ حساسيت داشته باشه
477
00:25:03,327 --> 00:25:05,318
.اما نمي خواستم احساستش رو جريحه دار کنم
478
00:25:05,896 --> 00:25:08,160
.پس فقط يه راه برام باقي موند
479
00:25:08,332 --> 00:25:10,232
...و بنابراين تجربه نکردن احساس مرگ
480
00:25:10,401 --> 00:25:13,700
و ارتباط نداشتن با جولي بيکر...
.بطور موفقيت آميزي انجام شده بود
481
00:25:14,238 --> 00:25:15,398
.تا يه هفته بعد
482
00:25:15,572 --> 00:25:17,767
.سلام برايس. براتون يه کم ديگه تخم مرغ آوردم
483
00:25:17,941 --> 00:25:19,340
.واي
484
00:25:19,510 --> 00:25:22,445
.ممنون -
خانواده ت از اولي ها خوششون اومد؟ -
485
00:25:23,080 --> 00:25:24,308
حالا حتماً بايد بپرسي؟
486
00:25:25,149 --> 00:25:27,447
.عاليه. تو مدرسه مي بينمت
487
00:25:28,385 --> 00:25:30,717
...چيزي که اميدوار بودم ديگه تکرار نشه
488
00:25:30,888 --> 00:25:35,120
شروعي از يک زندگي بود که با دروغ...
.توطئه و فريب همراه بود
489
00:25:35,492 --> 00:25:37,687
...هر روز صبح از پشت پنجره دنبال جولي مي گشتم
490
00:25:37,861 --> 00:25:41,729
،تا همين که اومد...
.قبل از اينکه در بزنه، در رو باز کنم
491
00:25:41,899 --> 00:25:43,264
.ممنون
492
00:25:45,235 --> 00:25:47,430
بعدش قبل از اينکه کسي بفهمه
.تخم مرغ ها رو مي ريختم دور
493
00:25:47,604 --> 00:25:50,732
و چرا؟ چرا نمي تونستم حقيقت رو بهش بگم؟
494
00:25:51,141 --> 00:25:52,301
:چرا نمي تونستم بگم
495
00:25:52,476 --> 00:25:56,037
.نه، ممنون. نمي خوايم"
."نيازي نداريم. بدش به اون ماره
496
00:25:56,647 --> 00:25:59,582
من از جريحه دار کردن
...احساساتش مي ترسيدم
497
00:26:00,150 --> 00:26:02,243
يا از خودش؟...
498
00:26:05,923 --> 00:26:07,754
...خب، تو بايد مطمئن بشي که
499
00:26:07,925 --> 00:26:11,361
وقتي خانم "برابک" اولين بار پيشنهاد
...در اومدن جوجه از تخم مرغ رو براي پروژه درس علومم داد
500
00:26:11,528 --> 00:26:13,655
.من زياد هيجان زده نبودم...
501
00:26:14,131 --> 00:26:16,861
.تا اينکه اولين نشونه زندگي رو ديدم
502
00:26:17,868 --> 00:26:19,426
اونه؟
503
00:26:19,603 --> 00:26:22,504
.اون جنينه. هه -
.واي -
504
00:26:23,273 --> 00:26:26,174
.شبيه يه لوبياس -
.آره -
505
00:26:26,343 --> 00:26:27,776
.بذار بقيه شون رو امتحان کنيم
506
00:26:27,945 --> 00:26:29,537
.يه دفعه حس واقعي شدن داد
507
00:26:29,713 --> 00:26:31,305
.همه تخم مرغ ها زده شدند
508
00:26:31,482 --> 00:26:34,417
انگار وسط هر کدومشون يه دونه
.لوبياي کوچيک بود
509
00:26:35,285 --> 00:26:37,879
،در روز نمايشگاه
.هر شش جوجه از تخم بيرون اومدن
510
00:26:38,055 --> 00:26:39,920
واقعاً عجيب بود
511
00:26:40,090 --> 00:26:42,786
...و جايزه نفر اول امسال به جولي بيکر ميرسه
512
00:26:42,960 --> 00:26:44,928
:به خاطر پروژه عالي ش...
513
00:26:45,095 --> 00:26:47,620
".جوجه اي متولد ميشود"
514
00:26:49,333 --> 00:26:51,164
.من اول شدم
515
00:26:51,335 --> 00:26:55,101
،خيلي خوب بود
.اما من فقط به فکر جوجه هام بودم
516
00:26:56,006 --> 00:26:57,769
.بيا بخورين
517
00:26:57,941 --> 00:27:00,409
مادرم اجازه نمي داد جوجه ها
.رو بزرگ کنيم
518
00:27:00,577 --> 00:27:02,044
.اما من خواهش و تمنا کردم
519
00:27:02,212 --> 00:27:05,340
.من بهش گفتم که از همه چي مراقبت مي کنم
.و همينطور هم کردم
520
00:27:05,649 --> 00:27:07,276
کلايد کجاست؟
521
00:27:09,419 --> 00:27:10,977
کلايد؟
522
00:27:12,723 --> 00:27:14,714
هي، کلايد. موضوع چيه؟
523
00:27:14,958 --> 00:27:17,085
تو حالت خوبه؟ گرسنته؟
524
00:27:17,261 --> 00:27:20,162
.بيا اينجا
موضوع چيه، عزيزم؟
525
00:27:20,330 --> 00:27:21,490
.بيا اينجا
526
00:27:23,567 --> 00:27:27,059
.هي، تو کلايد نيستي. تو "کلايدت" هستي
527
00:27:28,005 --> 00:27:29,097
!مامان
528
00:27:30,541 --> 00:27:34,136
مشخص شد که مرغ هام
.تخم هاي زيادي مي ذاشتند و همه رو نمي تونستيم بخوريم
529
00:27:35,045 --> 00:27:36,512
...اولش سعي مي کرديم همه ش رو استفاده کنيم
530
00:27:37,314 --> 00:27:39,874
،اما بعد از يک ماه جوشوندن...
...سرخ کردن و خرد کردن
531
00:27:40,050 --> 00:27:44,009
،"مثل فيلم "حباب
.تخم مرغ هامون زياد اومد
532
00:27:44,188 --> 00:27:47,817
بعدش شانس در شکل همسايه مون
خانم استوبي، در زد
533
00:27:47,991 --> 00:27:49,891
.سلام عزيزم
534
00:27:51,695 --> 00:27:55,529
،اگه تخم مرغ اضافي داري
.خوشحال ميشم که ازت بخرم
535
00:27:56,366 --> 00:27:58,027
جدي؟ -
.معلومه -
536
00:27:58,702 --> 00:28:02,138
و همچنين مي دونم که خانم "هلمز" هم
.ميخواد
537
00:28:03,140 --> 00:28:06,132
.عاليه -
.هيچي مثل تخم مرغ تازه نميشه -
538
00:28:06,310 --> 00:28:09,711
.ممنون خانم استوبي -
.خواهش مي کنم، عزيزم. خداحافظ -
539
00:28:10,047 --> 00:28:14,575
،با خانم استوبي و خانم هلمز
.مشکل زيادي بودن تخم مرغ هام حل شد
540
00:28:14,751 --> 00:28:17,481
بعدش متوجه شدم که براي خانم لاسکي
.هم تخم مرغ ببرم
541
00:28:17,654 --> 00:28:19,986
.اما فکر نمي کردم که درست باشه ازش پول بگيرم
542
00:28:20,157 --> 00:28:23,524
،اون همسايه خيلي خوبي بود
...وقتي چيزي تموم مي کرديم بهمون ميداد
543
00:28:23,694 --> 00:28:26,322
وقتي ماشين مون روشن نميشد...
...مادرم رو با ماشين خودش مي رسوند
544
00:28:26,496 --> 00:28:27,963
.اين حداقل کاري بود که مي تونستم بکنم...
545
00:28:28,865 --> 00:28:32,733
،تازه، اگه برايس رو هم ببينم
.که بهتر ميشه
546
00:28:33,103 --> 00:28:34,161
.سلام برايس
547
00:28:34,338 --> 00:28:36,829
سومين بار که براي خانواده "لاسکي" تخم مرغ
...مي بردم
548
00:28:37,007 --> 00:28:38,565
.متوجه شدم که برايس منتظر منه...
549
00:28:38,742 --> 00:28:42,678
،منتظره که درو باز کنه و بگه
".ممنون جولي. توي مدرسه مي بينمت"
550
00:28:42,913 --> 00:28:45,143
،و در عوض
...من چند لحظه رو مي تونستم با
551
00:28:45,315 --> 00:28:47,146
.درخشان ترين چشماي دنيا ، تنها باشم...
552
00:28:47,317 --> 00:28:50,343
.ممنون جولي. توي مدرسه مي بينمت
553
00:28:50,520 --> 00:28:52,351
.يه معامله بود
554
00:28:52,589 --> 00:28:54,420
.تا روزي که ديگه نبود
555
00:28:54,591 --> 00:28:57,253
دو هفته بعد از روزي بود
...که درخت چنار رو قطع کرده بودند
556
00:28:57,427 --> 00:28:59,952
.و من دوباره به حالت اول برگشته بودم...
557
00:29:03,734 --> 00:29:06,100
.سلام جولي. درست طبق برنامه
558
00:29:06,270 --> 00:29:08,397
.آره، خب، نه بارونه نه يخبندون
559
00:29:08,572 --> 00:29:11,063
ها؟ -
مي دوني، چيزي که پست چي ها ميگن -
560
00:29:11,675 --> 00:29:13,939
.اوه. درست
561
00:29:17,814 --> 00:29:20,374
خب، دوباره مي خواي با اتوبوس
.بياي مدرسه؟
562
00:29:21,618 --> 00:29:24,280
.نمي دونم
...من از اون موقع اونجا نيومدم
563
00:29:24,454 --> 00:29:27,446
.زياد هم بد نشده
.کاملاً برش داشتند
564
00:29:32,829 --> 00:29:35,798
.خب، آم، بهتره برم براي مدرسه آماده بشم
565
00:29:35,966 --> 00:29:37,797
.فکر کنم اونجا ببينمت
566
00:29:37,968 --> 00:29:39,367
.مي بينمت
567
00:29:40,270 --> 00:29:41,862
.شايد برايس راست مي گفت
568
00:29:42,039 --> 00:29:44,735
.شايد وقتش شده که دوباره با اتوبوس برم مدرسه
569
00:29:44,908 --> 00:29:48,275
هر چي باشه، همين الان بهم نگفت
که اون ازم ميخواد اينکارو کنم؟
570
00:29:48,445 --> 00:29:52,108
يعني ميشه برايس لاسکي
دلش براي من تنگ شده باشه؟
571
00:29:57,587 --> 00:30:00,112
جولي؟ تو که هنوز اينجايي. چيکار مي کني؟
572
00:30:00,290 --> 00:30:01,757
.فقط داشتم فکر مي کردم
573
00:30:03,026 --> 00:30:05,460
.امروز ماشين آشغالي مياد
.سطل ها اون جلوئه
574
00:30:05,629 --> 00:30:07,153
مي دونم. کمک ميخواي؟
575
00:30:08,598 --> 00:30:10,623
.نه. شايد بعداً ببرمش
576
00:30:10,967 --> 00:30:12,298
اونا تخم مرغ هاي منن؟
577
00:30:14,071 --> 00:30:16,335
.آره، آره. انداختمشون دور
578
00:30:17,274 --> 00:30:18,832
.اونا که نشکستند
579
00:30:19,009 --> 00:30:20,840
چرا دارين مي ريزينشون بيرون؟
580
00:30:24,848 --> 00:30:25,906
مگه نمي خواينش؟
581
00:30:27,084 --> 00:30:29,746
.تقصير من نيست
.پدرم گفت ارزش ريسک کردن نداره
582
00:30:30,220 --> 00:30:31,619
ريسک؟ چه ريسکي؟
583
00:30:32,255 --> 00:30:33,347
.سالمونلا
584
00:30:33,890 --> 00:30:36,120
چي داري ميگي؟
يعني اون مي ترسه مسموم بشه؟
585
00:30:36,493 --> 00:30:40,088
.خب، جولي، يه نگاه به حياط پشتي تون بنداز
.ببين چقدر داغونه
586
00:30:40,263 --> 00:30:41,787
.پر از فضله مرغه
587
00:30:42,099 --> 00:30:44,693
.اينطور نيست
.من هر روز اونجا رو تميز مي کنم
588
00:30:47,471 --> 00:30:49,462
.ما فقط نمي خواستيم احساساتت رو جريحه دار کنيم
589
00:30:52,509 --> 00:30:54,374
هميشه اونا رو مي ريختين دور؟
590
00:30:58,915 --> 00:31:01,884
مي دوني، خانم استوبي و خانم هلمز
.به خاطر اين تخم مرغ ها بهم پول ميدن
591
00:31:02,052 --> 00:31:04,680
جدي؟ -
.براي هر جين 60 سنت بهم ميدن -
592
00:31:05,155 --> 00:31:06,213
.من نمي دونستم
593
00:31:07,824 --> 00:31:09,223
چطور تونستي؟
594
00:31:10,627 --> 00:31:12,060
.متاسفم
595
00:31:13,897 --> 00:31:15,626
.نه، نيستي
596
00:31:20,372 --> 00:31:30,387
ترجمه زيرنويس از ســــــورنا
597
00:31:31,248 --> 00:31:32,909
...زياد طول نکشيد تا متوجه شدم که
598
00:31:33,083 --> 00:31:35,278
...مجموعه جديدي از مشکلات من با جولي بيکر
599
00:31:35,452 --> 00:31:37,352
.جاي مشکلات قديمي رو گرفته...
600
00:31:38,488 --> 00:31:42,891
راستش عصباني بودن اون از من بدتر از
.آزاردهنده بودنش بود
601
00:31:43,226 --> 00:31:45,490
...بي محليش به من مثل يه يادآور هميشگي بود
602
00:31:45,662 --> 00:31:47,254
.که من يه عوضي ام...
603
00:31:51,168 --> 00:31:54,695
بعد يه روز که داشتم از بازي بسکتبال
...با گرت به خونه برمي گشتم
604
00:31:54,871 --> 00:31:56,065
.اتفاق عجيبي افتاد...
605
00:31:56,239 --> 00:31:58,833
.اينقدر ترسو نباش
.طوريشون نميشه
606
00:31:59,009 --> 00:32:01,534
اينطوري؟ -
.آره، آفرين -
607
00:32:01,711 --> 00:32:03,269
.پدربزرگم
608
00:32:03,647 --> 00:32:08,243
.اون هميشه دمپايي مي پوشيد
حالا اون چکمه هاي کار رو از کجا آورده بود؟
609
00:32:09,286 --> 00:32:11,254
.نمي تونستم اون بيرونو نگاه نکنم
610
00:32:11,421 --> 00:32:14,822
.و هر چي بيشتر نگاه مي کردم، عصباني تر ميشدم
611
00:32:15,125 --> 00:32:17,821
پدربزرگم در اين يک ساعت با جولي
...خيلي حرف زده بود
612
00:32:17,994 --> 00:32:21,054
در حالي که در تمام اين مدتي که با ما زندگي ميکنه...
اينقدر با من حرف نزده بود
613
00:32:21,231 --> 00:32:23,563
.مطمئن بودم که تا حالا نديده بودم اون بخنده
614
00:32:25,001 --> 00:32:27,435
و قضيه ش با جولي بيکر چي بود؟
615
00:32:33,009 --> 00:32:34,704
.سلام پدربزرگ
616
00:32:37,113 --> 00:32:38,808
.جولي جريان تخم مرغ ها رو بهم گفت
617
00:32:41,084 --> 00:32:42,244
...مي دوني، برايس
618
00:32:42,419 --> 00:32:45,980
.شخصيت آدم در سالهاي کودکي شکل مي گيره...
619
00:32:46,423 --> 00:32:49,392
متنفرم که ببينم به جايي شنا کني
.که ديگه نتوني برگردي
620
00:32:49,559 --> 00:32:50,583
ببخشيد؟
621
00:32:51,528 --> 00:32:53,519
.از صداقت ميگم، پسرم
622
00:32:54,197 --> 00:32:56,825
...بعضي وقتا يه کم رنج در آغاز
623
00:32:57,000 --> 00:32:59,798
.باعث ميشه کل درد در آينده از بين بره...
624
00:33:13,383 --> 00:33:18,150
،وقتي پاي لج و لجبازي بياد وسط
.جولي بيکر واقعاً گيرا ميشد
625
00:33:19,456 --> 00:33:21,651
.تمام هفته سعي مي کردم توي مدرسه بهش نزديک بشم
626
00:33:21,825 --> 00:33:24,123
.هميشه يه راهي پيدا ميکرد که از دستم در بره
627
00:33:24,694 --> 00:33:29,290
،و وقتي مي اومد توي حياط شون
.پدربزرگ هميشه ميرفت پيشش
628
00:33:30,967 --> 00:33:34,459
.بالاخره، يه روز شنبه دل به دريا زدم
629
00:33:35,071 --> 00:33:38,234
پدربزرگم رفته بود شهر
.که يه کم "بينگي" بخره
630
00:33:38,642 --> 00:33:41,509
.فکر کنم ديگه از کار توي حياط خسته شده بود
631
00:33:43,280 --> 00:33:45,180
.واقعاً قشنگ شده
632
00:33:47,851 --> 00:33:51,014
.ممنون. بيشتر کارا رو "چت" انجام داد
633
00:33:53,256 --> 00:33:55,451
.براي کاري که کردم متاسفم
634
00:33:58,828 --> 00:34:02,059
.نمي فهمم برايس
چرا فقط بهم نگفتي؟
635
00:34:03,266 --> 00:34:04,927
.نمي دونم. احمق بازي در آوردم
636
00:34:05,101 --> 00:34:07,797
.درباره حياط تون هم نبايد چيزي مي گفتم
637
00:34:07,971 --> 00:34:09,598
.راست نبود
638
00:34:11,074 --> 00:34:13,099
.شايد اينطوري بهتره
639
00:34:14,110 --> 00:34:18,012
،منظورم اينه که، ببين، من چيزاي زيادي از چت ياد گرفتم
.و اين حيرت آوره
640
00:34:19,082 --> 00:34:20,572
.تو خوش شانسي
641
00:34:21,251 --> 00:34:23,378
.من که پدربزرگ و مادربزرگ ندارم
642
00:34:25,088 --> 00:34:26,521
.اوه
643
00:34:28,658 --> 00:34:30,421
.دلم براش مي سوزه
644
00:34:31,061 --> 00:34:32,528
.دلش براي مادربزرگت تنگ شده
645
00:34:34,631 --> 00:34:37,498
باورت ميشه؟
.ميگه با ديدن من ياد مادربزرگت مي افته
646
00:34:37,801 --> 00:34:40,099
چي؟ 0
.مي دونم. من اينطوري گفتمش -
647
00:34:40,270 --> 00:34:44,366
.اما اون قشنگ مي گه
.يه چيزي درباره روحش
648
00:34:45,208 --> 00:34:46,573
.آره
649
00:34:47,243 --> 00:34:48,540
...خب
650
00:34:48,878 --> 00:34:51,972
.براي چمن هم موفق باشي
.مطمئنم که عالي ميشه
651
00:34:53,950 --> 00:34:55,383
.ممنون
652
00:34:58,388 --> 00:34:59,980
.فکر کنم به زودي مي بينمت
653
00:35:00,156 --> 00:35:01,851
.فکر کنم
654
00:35:17,107 --> 00:35:20,474
با اينکه قبول ِ عذرخواهي من توسط جولي
...اونطور که اميدوار بودم نبود
655
00:35:20,644 --> 00:35:23,078
.حداقل ديگه قضيه تخم مرغ ها از سرم رفع شد...
656
00:35:23,613 --> 00:35:27,071
براي اول بار بعد از ماه ها مي تونستم
.ار برنامه "بانانزا" لذت ببرم
657
00:35:30,020 --> 00:35:32,113
کجا داري ميري
و اين چه لباسيه پوشيدي؟
658
00:35:33,189 --> 00:35:34,247
.خونه اسکايلر
659
00:35:34,424 --> 00:35:38,019
مت و مارک يه مشت دستگاه ضبط آوردن
.و ميخوان يه آهنگ دمو ضبط کنند
660
00:35:38,194 --> 00:35:41,095
دمو؟ انگار مي دونن چطوري
.دمو درست کنند
661
00:35:41,665 --> 00:35:45,123
.تو حتي اونا رو نمي شناسي-
.نيازي نيست. خودم اينجور آدما رو مي شناسم -
662
00:35:45,935 --> 00:35:48,403
.تو هيچي نمي دوني -
.اينطوري با من حرف نزن -
663
00:35:48,571 --> 00:35:50,664
.ديرم شده -
.تا ساعت 11 خونه باش -
664
00:35:50,974 --> 00:35:53,966
.آره. همه چي برگشت به حالت عادي
665
00:36:01,217 --> 00:36:02,980
دختره زيادي ازت کار مي کشه؟
666
00:36:05,455 --> 00:36:09,118
.اسم اون دختر جولي ـه
.و نه، زياد ازم کار نمي کشه
667
00:36:10,026 --> 00:36:12,358
خوب بهش علاقه مند شدي، ها؟
668
00:36:12,529 --> 00:36:13,553
.استيون
669
00:36:14,197 --> 00:36:18,156
نه پاتسي. فقط مي خوام بدونم
...که چرا پدرت اين انرژي رو داره
670
00:36:18,334 --> 00:36:20,359
...که با يه غريبه دوست بشه...
671
00:36:20,537 --> 00:36:23,506
.اما واسه نوه خودش توپ بيسبال هم پرت نکنه...
672
00:36:23,673 --> 00:36:26,665
.اشکالي نداره، بابا -
.نه، اشکال داره -
673
00:36:27,177 --> 00:36:28,701
.جولي اونو ياد مادربزرگ مي ندازه
674
00:36:28,878 --> 00:36:30,607
چي؟
675
00:36:31,214 --> 00:36:32,476
.مسخره س
676
00:36:33,983 --> 00:36:36,315
مي دوني چرا بيکرها حياط شون
رو درست نمي کردند؟
677
00:36:36,486 --> 00:36:40,479
آره، چون آقا سرش با اون
.نقاشي هاي قشنگ خيلي گرمه
678
00:36:41,324 --> 00:36:44,225
اگه يه برادر عقب مونده داشتي چيکار مي کردي؟
679
00:36:44,894 --> 00:36:47,328
اين چه ربطي به بحث داره؟
680
00:36:47,497 --> 00:36:49,897
.پدر جولي يه برادر عقب مونده داره
681
00:36:50,266 --> 00:36:52,962
،که چي؟ اون که باغبونشون نيست
هست؟
682
00:36:53,136 --> 00:36:54,831
.استيون
683
00:36:55,004 --> 00:36:57,029
.شوخي کردم
684
00:36:57,941 --> 00:37:00,171
،مي دوني
...بقيه مردم هم مشکلات خانوادگي دارن
685
00:37:00,343 --> 00:37:03,574
.اما چمن حياط شون رو کوتاه مي کنند...
686
00:37:03,947 --> 00:37:06,074
.نمي دونم اون غرور صاحب زمين بودن شون کجاست
687
00:37:06,249 --> 00:37:07,546
.اونا صاحب اون خونه نيستند
688
00:37:08,518 --> 00:37:10,679
.صاحبخونه بايد ازش نگهداري کنه
689
00:37:10,854 --> 00:37:15,018
آقاي بيکر تمام دار و ندارش رو براي
.مراقبت از برادرش گذاشته
690
00:37:15,191 --> 00:37:18,888
براي اين چيزا امکانات دولتي
بهشون نميدن؟
691
00:37:19,062 --> 00:37:21,758
شايد فکر کردن امکانات شرکت هاي خصوصي
.براي اون بهتره
692
00:37:21,931 --> 00:37:26,197
در هر صورت، اين تقصير ما نيست که خانواده اونا
.نابهنجاري ِ کروموزومي داره
693
00:37:26,369 --> 00:37:28,837
.هيچ ربطي به کروموزوم نداره
694
00:37:29,472 --> 00:37:33,067
،وقتي عموي جولي دنيا مياد
.بند ناف دور گردنش پيچيده شده بوده
695
00:37:33,243 --> 00:37:38,078
،اگه اکسيژن کافي بهش رسيده بود
.يه بچه کوچولوي سالم ميشد، مثل پسر خودت
696
00:37:41,050 --> 00:37:43,348
.گندت بزنن، چت
697
00:37:44,120 --> 00:37:46,816
پاتسي؟ -
!ولم کن -
698
00:37:48,925 --> 00:37:50,722
.متاسفم
699
00:37:51,161 --> 00:37:53,152
چرا مامان اينقدر ناراحت شد؟
700
00:37:56,599 --> 00:37:58,066
...چون که
701
00:37:58,968 --> 00:38:01,129
...اگه لطف خدا نبود...
702
00:38:01,704 --> 00:38:04,366
.مادرت مي تونست جاي آقاي بيکر باشه...
703
00:38:04,541 --> 00:38:07,442
برادر اونم بند ناف دور گردنش
پيچيده شده بود؟
704
00:38:09,746 --> 00:38:10,770
.تو اينطوري بودي
705
00:38:12,916 --> 00:38:16,477
خوشبختانه، دکتري که تو رو دنيا آورد
...ماهر بود و تو رو نجات داد
706
00:38:16,653 --> 00:38:20,885
.اما به راحتي مي تونست طور ديگه اي باشه
707
00:38:28,231 --> 00:38:29,664
ميخواي بريم پياده روي؟ -
ها؟ -
708
00:38:30,667 --> 00:38:33,067
.بهت کمک ميکنه ذهنت آزاد بشه
709
00:38:36,272 --> 00:38:38,172
اونوقت باهام چيکار مي کردن؟
710
00:38:38,942 --> 00:38:42,105
تو نمي توني درباره يه چيزي که
.ممکن بوده اتفاق بيفته حرف بزني
711
00:38:43,146 --> 00:38:46,775
،طوري که بابام حرف ميزد
.فکر کنم منو مي نداختند توي ديوونه خونه
712
00:38:46,950 --> 00:38:48,941
.نه، نه. اين منصفانه نيست
713
00:38:49,118 --> 00:38:52,315
تو نمي توني اونو به خاطر کاري که
.انجام نداده محکوم کني
714
00:38:57,093 --> 00:38:58,958
اين همون جاييه که اون درخت بود، درسته؟
715
00:38:59,128 --> 00:39:00,561
.آره
716
00:39:02,999 --> 00:39:05,729
.شک ندارم که يه منظره ديدني داشته
717
00:39:12,141 --> 00:39:13,608
.اون دختر خوبيه
718
00:39:17,046 --> 00:39:19,344
...بعضي از ما فقط درسطح غوطه ور ميشيم
719
00:39:19,816 --> 00:39:21,249
...بعضي ها در جلا...
720
00:39:21,417 --> 00:39:22,884
.بعضي ها در صافي...
721
00:39:23,453 --> 00:39:25,353
...اما هر يه مدت يه بار
722
00:39:25,521 --> 00:39:28,684
.تو يکي رو پيدا مي کني که رنگين کمانيه...
723
00:39:30,426 --> 00:39:32,451
...و وقتي پيداش مي کني
724
00:39:32,962 --> 00:39:34,987
.هيچ چيزي باهاش قابل مقايسه نيست...
725
00:39:42,839 --> 00:39:45,034
سطح، صافي، رنگين کماني؟
726
00:39:45,508 --> 00:39:47,100
اينا ديگه يعني چي؟
727
00:39:47,277 --> 00:39:50,542
.جولي بيکر که هميشه به نظر من ساده بوده
728
00:39:52,815 --> 00:39:54,510
.تا حالا
729
00:40:03,326 --> 00:40:06,591
و طوري که اون درباره احساسي که موقعي که بالاي
...اون درخت داري، حرف ميزد
730
00:40:06,763 --> 00:40:09,823
،که بالاي زمين باشي...
.و باد بهت بخوره
731
00:40:09,999 --> 00:40:12,467
کي توي مدرسه اينطوري حرف ميزنه؟
732
00:40:12,702 --> 00:40:16,001
اين احساس عجيب
...در دلم داشت خودش رو جا ميکرد
733
00:40:16,172 --> 00:40:17,901
.و من خوشم نمي اومد...
734
00:40:18,541 --> 00:40:20,304
.داشتم گمراه ميشدم، پسر
735
00:40:20,476 --> 00:40:22,341
.و وقتش بود که به خودم مسلط بشم
736
00:40:23,780 --> 00:40:26,374
من هيچوقت از جايي که توش زندگي
.مي کنيم خجالت نکشيده بودم
737
00:40:26,549 --> 00:40:28,779
.من راستش هيچوقت درباره پول هم فکر نمي کردم
738
00:40:28,952 --> 00:40:32,649
،مي دونستم که پولدار نيستيم
.اما اين احساس رو نداشتم که چيزي کم داريم
739
00:40:32,822 --> 00:40:35,586
تا وقتي که برايس لاسکي
.گفت که خونه مون خيلي داغونه
740
00:40:35,758 --> 00:40:38,784
اسمت چيه؟ -
اسمت چيه؟ -
741
00:40:38,962 --> 00:40:41,897
ماري ـه يا سو؟
742
00:40:42,065 --> 00:40:44,329
اسمت چيه؟
743
00:40:44,500 --> 00:40:47,367
شانسي با تو دارم؟
744
00:40:47,537 --> 00:40:51,803
سخته که شخصيتي با جاذبه هايي که تو داري
745
00:40:51,975 --> 00:40:54,409
برام پيدا بشه
746
00:40:59,482 --> 00:41:01,848
من بايد يه کاري مي کردم
.و مي دونستم که چي بود
747
00:41:02,018 --> 00:41:04,987
اسمت چيه؟
748
00:41:11,427 --> 00:41:13,987
.اوه، خيلي قشنگ بود -
.آره -
749
00:41:14,163 --> 00:41:16,097
.ما توي گاراژ اسکايلر ضبطش مي کنيم
750
00:41:16,366 --> 00:41:18,061
.پروژه خيلي خوبيه
751
00:41:18,534 --> 00:41:21,901
حرف از پروژه شد، داشتم فکر مي کردم
.که خوب ميشه اگه حياط رو درستش کنيم
752
00:41:22,071 --> 00:41:24,301
چي؟ -
منظورم اينه که، مگه قيمت بذر چمن چقدر ميشه؟ -
753
00:41:24,474 --> 00:41:27,466
،من مي تونم چمن بکارم
.شايدم يه چند تا گل
754
00:41:27,643 --> 00:41:29,133
.حتي مي تونم يه حصار درست کنم
755
00:41:29,612 --> 00:41:33,776
.عزيزم، اين وظيفه بزرگيه
756
00:41:34,250 --> 00:41:38,016
.با پول تخم مرغ هام مي تونم پولش رو بدم -
.نه. اون پول خودته -
757
00:41:38,187 --> 00:41:41,179
صاحبخونه بايد اين حياط
.رو درستش کنه
758
00:41:41,824 --> 00:41:44,952
.اما اون اينکارو نمي کنه
.و ما اينجا زندگي مي کنيم
759
00:41:46,129 --> 00:41:47,926
.و خيلي زشته
760
00:41:49,465 --> 00:41:50,932
.جولز
761
00:41:51,734 --> 00:41:52,962
موضوع چيه؟
762
00:41:53,936 --> 00:41:55,494
.هيچي ، بابا
763
00:41:57,507 --> 00:41:59,236
.اشکال نداره، عزيز دلم
764
00:41:59,976 --> 00:42:01,637
.مي توني به ما بگي
765
00:42:04,547 --> 00:42:08,313
خانواده "لاسکي" تخم مرغ هاي منو دور
.مي ريختن چون از "سالمونلا" مي ترسيدن
766
00:42:08,785 --> 00:42:10,912
.چون حياط مون خيلي کثيفه
767
00:42:12,255 --> 00:42:13,552
پاتسي اينو گفت؟
768
00:42:14,223 --> 00:42:17,056
.نه. برايس گفت
769
00:42:19,695 --> 00:42:22,289
.اما حتماً توي خانواده شون بحث کردند
770
00:42:22,799 --> 00:42:25,233
يه پسر بچه که اين چيزا
.به عقلش نميرسه
771
00:42:25,568 --> 00:42:27,729
واسه کي مهمه که اونا چي فکر مي کنند؟ -
آره، واسه کي مهمه؟ -
772
00:42:27,904 --> 00:42:30,134
.من -
.ترينا -
773
00:42:30,673 --> 00:42:31,833
.بهتره وارد اين ماجرا نشيم
774
00:42:32,008 --> 00:42:34,408
.نه، من از اينطور زندگي کردن خسته شدم، ريچارد
775
00:42:35,211 --> 00:42:38,374
خسته شدم از کارهاي موقتي انجام دادن
.که پول آب و برق مون در بياد
776
00:42:38,548 --> 00:42:41,745
خسته شدم از اينکه اينقدر صندلي رو
...گذاشتم کنار ماشين لباسشويي
777
00:42:41,918 --> 00:42:43,351
.که درو باهاش ببندم...
778
00:42:43,953 --> 00:42:46,751
خسته شدم از بس که
...جاروبرقي خانم "استوبي" رو
779
00:42:46,923 --> 00:42:48,823
.قرض گرفتم هر دفعه...
780
00:42:48,991 --> 00:42:51,357
فکر کردي من اين زندگي رو
مي خواستم؟
781
00:42:52,628 --> 00:42:55,426
بعضي وقتا براي انجام کار درست
.بايد قرباني کني
782
00:42:55,598 --> 00:43:00,228
ما هميشه آخرش به اين توافق ميرسيم
.که "داونهرست" براي دانيل خوبه
783
00:43:00,536 --> 00:43:04,063
خب، شايد بايد به اين فکر کنيم
.که چي براي خودمون خوبه
784
00:43:04,407 --> 00:43:07,774
دختر ما داره عذاب مي کشه
.چون حياط خودمون رو درست نمي کنيم
785
00:43:08,111 --> 00:43:10,341
.اون حياط ما نيست
786
00:43:10,580 --> 00:43:13,879
چطور مي توني اينو بگي؟ چطور؟
787
00:43:14,650 --> 00:43:16,208
...ما 12 ساله اينجا زندگي مي کنيم
788
00:43:16,385 --> 00:43:20,344
و دوازده ساله که مي گيم موقتي...
.اينجا هستيم، اما اينطور نيست
789
00:43:20,656 --> 00:43:22,351
.اينجا خونه ماست
790
00:43:22,692 --> 00:43:25,923
بده که بخواي جايي زندگي کني
که بتوني بهش افتخار کني؟
791
00:43:26,095 --> 00:43:29,258
که پول کافي داشته باشي که
بچه هات رو بفرستي دانشگاه؟
792
00:43:29,732 --> 00:43:31,859
شايد وقتشه که
.به کمک هزينه هاي دولتي فکر کنيم
793
00:43:32,034 --> 00:43:35,231
.ما برادرم رو جابه جا نمي کنيم
794
00:43:35,738 --> 00:43:38,002
اون از بچه ت هم مهم تره؟
795
00:43:38,174 --> 00:43:39,402
!بابا -
!چطور جرات مي کني -
796
00:43:39,575 --> 00:43:43,204
!بس کن بابا
.خواهش مي کنم، بس کن
797
00:43:45,348 --> 00:43:49,045
.متاسفم
.جوليانا، اين تقصير تو نيست
798
00:43:49,819 --> 00:43:52,617
.درستش مي کنيم، بهت قول ميدم
799
00:43:54,223 --> 00:43:58,057
اون اولين باري بود که ديدم پدر و مادرم
.سر هم داد مي زدند
800
00:43:59,262 --> 00:44:00,354
.درباره امشب متاسفم
801
00:44:00,530 --> 00:44:02,896
.اون شب هر دو اومدن به اتاقم
802
00:44:03,065 --> 00:44:05,966
پدرم درباره برادرش و اينکه
...چقدر دوستش داره حرف زد
803
00:44:06,135 --> 00:44:09,070
و اينکه به پدر و مادرش قول داده...
.که هميشه ازش مراقبت مي کنه
804
00:44:10,173 --> 00:44:12,641
مادرم درباره اينکه چقدر پدرم رو
...دوست داره حرف زد
805
00:44:12,808 --> 00:44:14,867
.به خاطر قدرتش و قلب مهربونش...
806
00:44:15,111 --> 00:44:16,510
...وقتي واسه خواب منو بوسيد
807
00:44:16,679 --> 00:44:20,615
در گوشم گفت که از بين همه نعمت هايي که...
.از خدا گرفته، من بهترينش هستم
808
00:44:23,286 --> 00:44:25,049
.من دلم براي پدرم سوخت
809
00:44:25,221 --> 00:44:26,950
.و همچنين براي مادرم
810
00:44:27,123 --> 00:44:31,219
،اما مهم تر از همه چي
.احساس خوشبختي مي کردم که چنين پدر و مادري دارم
811
00:44:32,995 --> 00:44:35,759
من مي خواستم فکر کنم که
...دليل کار کردن من توي حياط مون
812
00:44:35,932 --> 00:44:39,163
.هيچ ربطي به برايس نداره...
.فقط به اين خاطر بود که خونه مون قشنگ تر بشه
813
00:44:39,335 --> 00:44:43,135
،بعد از کاري که اون با تخم مرغ ها کرد
.چرا بايد اهميت بدم که اون چه فکري مي کنه؟
814
00:44:43,406 --> 00:44:44,430
.اما اهميت ميدادم
815
00:44:44,607 --> 00:44:47,167
داري هرسش مي کني
يا قصد داري بکشيش؟
816
00:44:49,879 --> 00:44:53,007
،سلام. من چت دانکان هستم
.پدربزرگ ِ برايس
817
00:44:53,182 --> 00:44:56,049
شرمنده که اينقدر طول کشيد
.که بيام خودم رو معرفي کنم
818
00:44:56,219 --> 00:44:57,846
.خوشحالم از آشناييتون
819
00:44:58,321 --> 00:45:01,119
خب، مي خواي به يه اندازه کوتاهش کني؟
820
00:45:01,290 --> 00:45:03,884
،خب، آره، به همين فکر مي کردم
.اما نمي دونم
821
00:45:04,060 --> 00:45:06,051
اگه درشون بياريم فکر مي کني
بهتر بشه؟
822
00:45:06,229 --> 00:45:10,723
.اوه، اين درخت "هيکسي" ـه
.راحت ميشه هرس شون کرد
823
00:45:14,070 --> 00:45:15,298
.گوش کن، آقاي دانکان
824
00:45:15,471 --> 00:45:17,166
.منو چت صدا کن
825
00:45:17,573 --> 00:45:18,870
.چت
826
00:45:19,308 --> 00:45:21,742
اگه به خاطر حرفي که
...برايس زد اينجايي
827
00:45:22,178 --> 00:45:23,475
.به کمک تون نيازي ندارم...
828
00:45:25,548 --> 00:45:27,709
.توي روزنامه درباره ت خوندم
829
00:45:28,784 --> 00:45:31,150
رني اگه بودش با تو
.بالاي اون درخت مي نشست
830
00:45:31,854 --> 00:45:34,789
.اون تمام شب اونجا مي نشست
831
00:45:35,591 --> 00:45:36,683
رني؟
832
00:45:37,326 --> 00:45:38,884
.همسرم
833
00:45:39,729 --> 00:45:41,253
.تو خيلي منو ياد اون مي ندازي
834
00:45:46,702 --> 00:45:48,363
.ما هفته ها روي حياط کار کرديم
835
00:45:48,537 --> 00:45:51,335
،و تمام وقتي که کار مي کرديم
.با هم حرف مي زديم
836
00:45:52,208 --> 00:45:53,573
اينجا؟ -
.عاليه، آره -
837
00:45:53,743 --> 00:45:56,576
اون مي خواست بيشتر درباره
.درخت چنار بدونه
838
00:45:56,846 --> 00:45:58,313
...و اون دقيقاً مي دونست که
839
00:45:58,481 --> 00:46:01,177
،کل زيباتر از جمع قسمت هاشه...
.يعني چي
840
00:46:01,484 --> 00:46:03,349
...اون گفت براي آدما هم همينطوره
841
00:46:03,519 --> 00:46:06,386
،اما بعضي وقتا درباره آدما...
.کل مي تونه کمتر باشه
842
00:46:06,889 --> 00:46:08,914
.به نظرم خيلي جالب بود
843
00:46:09,091 --> 00:46:12,026
من شروع کردم و به اونايي که
...از موقع دبستانم مي شناختم نگاه کردم
844
00:46:12,194 --> 00:46:15,721
و سعي کردم بفهمم که از جمع قسمت هاشون
.بيشتر هستند يا کمتر
845
00:46:18,634 --> 00:46:21,933
.چت راست مي گفت. بيشترشون کمتر بودند
846
00:46:24,640 --> 00:46:28,576
از بين همه همکلاسي هامون، تنها کسي
.که چيزي درباره ش نمي تونستم بگم برايس بود
847
00:46:33,482 --> 00:46:36,144
تا اينکه اخيراً، با اطمينان
...کامل گفتم که
848
00:46:36,319 --> 00:46:40,119
،اون از جمع قسمتاش...
.خيلي خيلي بيشتره
849
00:46:40,289 --> 00:46:41,813
.اما حالا زياد مطمئن نيستم
850
00:46:41,991 --> 00:46:44,824
.قشنگ شده، جولي
.کارت خوبه
851
00:46:45,594 --> 00:46:48,620
.ممنون. چت بيشتر کارا رو کرد
852
00:46:51,467 --> 00:46:53,662
.براي کاري که کردم متاسفم
853
00:46:57,039 --> 00:46:58,939
.فقط نمي فهمم، برايس
854
00:46:59,108 --> 00:47:01,042
چرا فقط بهم نگفتي؟
855
00:47:01,210 --> 00:47:02,734
اون واقعاً متاسف بود؟
856
00:47:02,912 --> 00:47:05,881
يا فقط داشت اينا رو مي گفت
که وجدان خودش آسوده بشه؟
857
00:47:06,182 --> 00:47:09,674
بعدش فکر کردم که شايد فقط من ازش مي خوام
.که بيشتر از جمع قسمت هاش باشه
858
00:47:10,519 --> 00:47:12,749
...اما همين که به چشماش نگاه کردم
859
00:47:12,922 --> 00:47:15,049
...اون چشماي براق...
860
00:47:15,858 --> 00:47:17,485
...براي اولين بار...
861
00:47:17,660 --> 00:47:20,629
مطمئن شدم که...
.برايس لاسکي {از جمع قسمتاش} کمتره
862
00:47:30,239 --> 00:47:33,333
.مي خوايم خانواده بيکر رو براي شام دعوت کنيم
863
00:47:33,509 --> 00:47:35,670
چي؟ -
.نمي دونم، مامان -
864
00:47:35,845 --> 00:47:37,574
.به نظر من فکر بسيار خوبيه
865
00:47:37,747 --> 00:47:39,874
پاتسي، به چه هدفي؟
866
00:47:40,049 --> 00:47:42,415
.ترينا بيکر آدم خيلي خوبيه
867
00:47:42,585 --> 00:47:45,918
.و مت و مارک هم خيلي باحالن -
.من از باحال متنفرم -
868
00:47:46,088 --> 00:47:48,147
.کاري که بايد سالها پيش مي کرديم
869
00:47:48,324 --> 00:47:50,815
.آره، اما نکرديم
.و حالا هم نمي تونيم
870
00:47:50,993 --> 00:47:53,291
.قانون مرور زمان رو در نظر بگير
871
00:47:54,029 --> 00:47:56,224
.خانواده بيکر براي شام ميان اينجا
872
00:47:58,634 --> 00:48:03,264
،اگه درباره چيزيه که ديشب گفتم
معذرت ميخوام، خب؟
873
00:48:03,439 --> 00:48:06,840
اما، مي دوني، دعوت کردن اونا براي شام
.برادر آقاي بيکر رو خوب نميکنه
874
00:48:07,276 --> 00:48:09,073
.قراره يه شام رسمي باشه
875
00:48:09,245 --> 00:48:11,941
.و از همه مي خوام که لباس مناسب بپوشن
876
00:48:12,181 --> 00:48:14,206
اوه، خدايا. نميشه يه مرغ کباب شده بخوريم؟
877
00:48:14,383 --> 00:48:17,409
.قراره يه شام رسمي باشه
878
00:48:19,054 --> 00:48:20,749
.بزن منو بکش
879
00:48:21,090 --> 00:48:22,990
.مواظب باش چي ميگي
880
00:48:23,759 --> 00:48:24,919
.پس اين شد
881
00:48:25,094 --> 00:48:29,724
يه شام رسمي با لباس رسمي با جولي بيکر
.در آينده نزديک قرار داشت
882
00:48:31,667 --> 00:48:34,397
و اين باعث ميشد ديدن ِ جولي در مدرسه
.بيشتر برام ناراحت کننده باشه
883
00:48:34,904 --> 00:48:37,031
.سر کلاس به اون زل مي زدم
884
00:48:37,206 --> 00:48:39,674
و طوري که موهاش روي
...شونه هاش افتاده بود
885
00:48:39,842 --> 00:48:42,276
دقيقاً شبيه اون عکسش...
توي روزنامه شده بود
886
00:48:43,979 --> 00:48:45,970
.دانا ترسلر مچم رو گرفت که دارم نگاه مي کنم
887
00:48:46,148 --> 00:48:49,083
،اگه سريع کاري نمي کردم
.مي تونست مثل بمب سريع پخش بشه
888
00:48:49,251 --> 00:48:50,946
.يه زنبور توي موهاش بود
889
00:48:52,021 --> 00:48:53,113
.ببين، اوناهاش
890
00:48:55,991 --> 00:48:57,891
.زنبوري نديدم
891
00:48:58,060 --> 00:48:59,891
.از پنجره رفتش بيرون
892
00:49:00,696 --> 00:49:03,460
.خودم رو قانع کردم که از زيرش در رفتم
893
00:49:04,366 --> 00:49:06,630
.بايد جولي رو از ذهنم بيرون مي کردم
894
00:49:06,802 --> 00:49:10,238
و روي چيزاي مهم مثل
.تکاليف مدرسه تمرکز کنم
895
00:49:13,242 --> 00:49:15,073
.ضعف من دلسرد کننده بود
896
00:49:16,579 --> 00:49:17,603
.مدادتراش مي خوام
897
00:49:17,780 --> 00:49:20,715
بلد نيستي در بزني؟ -
هي، چي اونجا داري؟ مجله "پلي بوي" ِ بابا؟ -
898
00:49:20,983 --> 00:49:22,245
.به تو ربطي نداره
899
00:49:22,485 --> 00:49:25,181
.سلام منو به "خانم اکتبر" برسون -
.برو بيرون -
900
00:49:25,588 --> 00:49:27,886
يا شايد بايد بگم سلام خودتو -
.حالمو بهم ميزني -
901
00:49:29,592 --> 00:49:31,787
.از يه فاجعه ديگه جون سالم در بردم
902
00:49:31,961 --> 00:49:34,293
.زندگيم مثل ميدان مين شده بود
903
00:49:34,830 --> 00:49:34,930
.سلام پسر -
.سلام -
904
00:49:34,930 --> 00:49:36,955
.سلام پسر -
.سلام -
905
00:49:38,934 --> 00:49:40,458
اين چيه؟
906
00:49:40,636 --> 00:49:41,898
.واي
907
00:49:42,538 --> 00:49:44,438
.چيزي که تو فکر مي کني نيست
908
00:49:45,708 --> 00:49:48,336
،باشه، همونه که تو فکر مي کني
.اما مي تونم توضيح بدم
909
00:49:49,345 --> 00:49:52,143
.باشه، نمي تونم توضيح بدم
ميشه بعداً درباره ش حرف بزنيم؟
910
00:49:52,314 --> 00:49:53,941
.هي چي تو بگي
911
00:49:54,116 --> 00:49:55,743
.من بايد با يکي حرف مي زدم
912
00:49:55,985 --> 00:49:58,954
چرا گرت نباشه؟
.شايد اون بتونه بهم کمک کنه برگردم تو مسير
913
00:49:59,121 --> 00:50:01,817
گرت درباره مسائل احساسي
.خيلي حساس بود
914
00:50:01,991 --> 00:50:04,255
ديوونه شدي؟ جولي بيکر
.تو ازش متنفري
915
00:50:04,426 --> 00:50:07,589
.مشکل همينه. فکر نکنم ازش متنفر باشم
.من همش دارم به اون فکر مي کنم
916
00:50:07,763 --> 00:50:10,459
.بد گرفتي، پسر -
خب، چيکار کنم؟ -
917
00:50:10,633 --> 00:50:13,659
.خب، تا دردسر نشده بايد حلش کني
اينا احساسات نيستند
918
00:50:13,836 --> 00:50:16,464
نيستند؟ -
.تو فقط به خاطر ماجراي اون تخم مرغ ها احساس گناه مي کني -
919
00:50:16,639 --> 00:50:18,106
.آره، و به خاطر حياط شون مسخره ش کردم
920
00:50:18,274 --> 00:50:20,504
،دقيقاً. البته
.اونجا خيلي کثيف بود در هر حال
921
00:50:20,676 --> 00:50:24,203
تقصير اون نيست. باباش يه برادر عقب مونده داره
.و تمام پول شون براي کمک به اون خرج ميشه
922
00:50:24,380 --> 00:50:27,042
،عقب مونده؟ خب، اي بابا
.اين نشونه يه چيزيه
923
00:50:27,383 --> 00:50:29,817
چي؟ -
.درباره جولي -
924
00:50:30,686 --> 00:50:31,778
چي داري ميگي؟
925
00:50:32,354 --> 00:50:34,288
.سيب وقتي از درخت مي افته جاي دوري نميره
926
00:50:34,456 --> 00:50:37,152
.باورم نميشد
.مي خواستم سرش داد بزنم
927
00:50:37,326 --> 00:50:40,124
بهش بگم که اون اونطور که من جولي
.رو مي شناسم، نمي شناسه
928
00:50:40,496 --> 00:50:42,259
:ولي فقط اين از دهنم اومد بيرون
929
00:50:43,098 --> 00:50:44,759
.هه، اوه
930
00:50:44,934 --> 00:50:47,402
.درسته -
.آره -
931
00:50:47,570 --> 00:50:50,835
.درسته. آم، بعداً باهات حرف ميزنم
932
00:50:53,442 --> 00:50:55,876
قرار بود بعد از مدرسه برم
...خونه گرت
933
00:50:56,045 --> 00:50:57,637
.اما نمي تونستم کنارش باشم...
934
00:50:57,813 --> 00:50:59,508
.اون پا از گليمش دراز تر کرده بود
935
00:50:59,682 --> 00:51:03,311
و آدم ديگه اي که همين کارو مي کرد
.پدرم بود
936
00:51:03,786 --> 00:51:05,720
.برام مهم نبود اونا چي فکر مي کنن
937
00:51:05,921 --> 00:51:08,219
.من جولي بيکر رو دوست داشتم
938
00:51:11,393 --> 00:51:13,554
.صبح هاي يکشنبه، خونه ما آرام بخشه
939
00:51:13,729 --> 00:51:15,560
.پدرم توي رختخواب مي مونه
940
00:51:15,731 --> 00:51:17,858
.مادرم صبحونه درست نمي کنه
941
00:51:18,033 --> 00:51:20,797
و اگه برادرام تا دير موقع بيرون
... توي گروه موسيقي بودن
942
00:51:20,970 --> 00:51:23,302
تا ظهر هم نمي فهمي...
.که اونا خونه هستن
943
00:51:23,472 --> 00:51:26,407
.اما اين يکشنبه، با احساس عجيبي از خواب بيدار شدم
944
00:51:26,575 --> 00:51:29,874
بايد کاري مي کردم که از اين احساس گيجي
...درباره برايس بيرون بيام
945
00:51:30,045 --> 00:51:32,070
.که داشت دوباره مي اومد سراغم
946
00:51:39,788 --> 00:51:43,280
تو کار خودتو کردي، نه؟
947
00:51:44,326 --> 00:51:47,352
.بهت افتخار مي کنم -
.ممنون پدر -
948
00:51:47,696 --> 00:51:51,530
کجا ميري؟ -
.ميرم دانيل رو ببينم. امروز روز تولدشه -
949
00:51:53,335 --> 00:51:54,461
.منم مي خوام باهات بيام
950
00:51:55,104 --> 00:51:58,437
،اوه، عزيزم، از اين صبح زيبا لذت ببر
.پيش مادرت بمون
951
00:51:59,975 --> 00:52:02,466
.نه، بابا. منم ميخوام بيام
952
00:52:03,512 --> 00:52:05,343
.عزيز دلم، گوش کن
953
00:52:05,514 --> 00:52:07,539
...بعضي وقتا، با دنيل
954
00:52:07,716 --> 00:52:09,411
.منم ميام، بابا
955
00:52:12,354 --> 00:52:13,787
.خيلي خب
956
00:52:14,857 --> 00:52:17,018
.بهتره يه يادداشت براي مادرت بذاريم
957
00:52:19,628 --> 00:52:22,529
،در اين سالها
.من هيچوقت عمو دانيل رو نديده بودم
958
00:52:22,698 --> 00:52:25,997
.نمي دونم چرا
.اين کاري بود که هميشه پدرم تنها انجام ميداد
959
00:52:27,169 --> 00:52:30,969
در راه "دونهرست" ما زياد با هم
.حرف نزديم، اما برام مهم نبود
960
00:52:31,774 --> 00:52:33,867
.فقط از بودن با پدرم خوشحال بودم
961
00:52:34,376 --> 00:52:38,244
بعضي وقتا سکوت طوري بين ما ارتباط برقرار
.ميکرد که حرف ها نمي تونست
962
00:52:56,832 --> 00:53:00,700
بيماراي اينجا به عنوان بخشي از
.درمان شون بايد توي اتاق باشن
963
00:53:03,772 --> 00:53:07,708
.يه کم طول ميکشه تا عادت کني
.اما آدماي خوبي هستند
964
00:53:09,111 --> 00:53:10,635
دنيل؟
965
00:53:11,413 --> 00:53:12,471
.دنيل
966
00:53:13,449 --> 00:53:16,646
!ريچارد! تو اومدي
967
00:53:16,819 --> 00:53:18,946
.ريچارد براي تولدم
968
00:53:19,121 --> 00:53:21,146
کي؟ ريچارد، کي؟ کي؟
969
00:53:21,323 --> 00:53:22,984
کي؟ کي؟ ريچارد، کي؟ کي؟
970
00:53:23,158 --> 00:53:25,888
.دنيل، دنيل، اين جوليانا ست
.دخترمه
971
00:53:26,562 --> 00:53:28,120
.برادر زاده ت
972
00:53:29,932 --> 00:53:31,627
.جوليانا
973
00:53:31,800 --> 00:53:34,394
.جوليانا -
.تولدت مبارک، عمو دنيل -
974
00:53:34,570 --> 00:53:37,539
.ريچارد. امروز تولد منه
975
00:53:37,973 --> 00:53:41,067
.من عکسات رو دارم، جوليانا
.من عکسات رو دارم
976
00:53:41,243 --> 00:53:44,041
.يه هديه برات آورديم
977
00:53:44,213 --> 00:53:45,646
يه پازل؟ يه پازل، ريچارد؟
978
00:53:45,814 --> 00:53:47,406
.نه فقط يه پازل
979
00:53:47,583 --> 00:53:50,177
...يه پازل و يه
980
00:53:50,786 --> 00:53:51,810
.فرفره...
981
00:53:51,987 --> 00:53:55,252
.فرفره! ممنونم، ريچارد
982
00:53:55,424 --> 00:53:56,914
.آره
983
00:53:59,695 --> 00:54:01,424
نارنجي. بيرون؟
بيرون، ريچارد؟
984
00:54:01,997 --> 00:54:04,989
ميخواي بري بيرون؟
"خيلي خب، ميريم به "مک اليوت
985
00:54:05,167 --> 00:54:07,567
.ميريم اونجا بستني ميخوريم -
!بسني -
986
00:54:07,736 --> 00:54:10,364
.اوه، نه. نه، ما نمي تونيم
987
00:54:10,539 --> 00:54:12,507
.دنيل بستني دوست نداره
988
00:54:12,941 --> 00:54:14,533
.آه
989
00:54:16,078 --> 00:54:19,605
.من که بستني دوست دارم، ريچارد -
.شوخي کردم -
990
00:54:19,782 --> 00:54:21,477
.مي دونم بستني دوست داري
991
00:54:21,650 --> 00:54:24,050
.تو عاشق بستني هستي
.خيلي خب، بيا
992
00:54:24,544 --> 00:54:27,807
"مک اليوت"
بستني و شيريني
993
00:54:30,359 --> 00:54:32,190
بفرما -
!آه -
994
00:54:32,361 --> 00:54:33,521
اينم واسه شما
995
00:54:33,695 --> 00:54:35,458
.امروز تولد منه
996
00:54:40,302 --> 00:54:42,293
آب نبات چوبي. امروز تولد منه
997
00:54:47,276 --> 00:54:49,039
!خوشت مياد؟ اوه
998
00:54:50,946 --> 00:54:53,779
.خيلي خب، دنيل. صبر کن -
.بستني، بستني -
999
00:54:53,949 --> 00:54:56,713
!بستني من. بستني من -
.اشکال نداره. دنيل -
1000
00:54:57,719 --> 00:54:59,084
!دنيل
1001
00:54:59,922 --> 00:55:01,389
...دنيل! ولش کن، مي گيرم برات
1002
00:55:01,557 --> 00:55:03,582
.بستني م افتاد رو زمين
.بستني افتاد رو زمين
1003
00:55:03,759 --> 00:55:05,784
ميري واسه ش يه بستني ديگه بگيري؟
1004
00:55:06,261 --> 00:55:08,559
.آره -
!من بستني ميخوام ريچارد -
1005
00:55:08,730 --> 00:55:11,597
.امروز تولد منه، ريچارد
!امروز تولد منه
1006
00:55:11,767 --> 00:55:14,133
!بستني، ريچارد! بستني ريچارد
1007
00:55:14,603 --> 00:55:16,161
!بسه! تمومش کن
1008
00:55:16,338 --> 00:55:17,828
!مي خوام -
!بس کن! بس کن -
1009
00:55:20,275 --> 00:55:22,243
.بيا -
!بستني -
1010
00:55:24,079 --> 00:55:27,412
!ريچارد -
.خيلي خب. من يه بستني دارم -
1011
00:55:29,017 --> 00:55:32,043
.تولد، بستني. خوبه، ريچارد
1012
00:55:32,221 --> 00:55:34,621
.واقعاً متاسفم
...زياد از اين کارا نمي کرد
1013
00:55:34,790 --> 00:55:38,487
شنيده بودم که پدرم مي گفت که زندگي
.چقدر براي دنيل سخته
1014
00:55:38,961 --> 00:55:41,725
.اما تا الان هيچوقت درک نکرده بودم
1015
00:55:42,865 --> 00:55:45,265
.آره، آفرين -
.نارنجي -
1016
00:55:45,434 --> 00:55:48,096
،توي راه برگشت
.دنيل طوري رفتار مي کرد که انگار هيچي نشده
1017
00:55:48,270 --> 00:55:49,862
.اونوري. اونوري
1018
00:55:50,706 --> 00:55:53,174
،توي راه برگشت به خونه
...پدرم گفت که قبل از تولد ما
1019
00:55:53,342 --> 00:55:56,175
.عمو دنيل با او و مامان زندگي ميکرده...
1020
00:55:56,345 --> 00:55:59,280
.اما بعد از مدتي، خيلي سخت شد
1021
00:56:00,782 --> 00:56:03,615
،وقتي رسيديم خونه
.همه چي مثل اولش بود
1022
00:56:03,785 --> 00:56:05,412
.اما اينطور نبود
1023
00:56:05,587 --> 00:56:08,954
تا ديروز، دنيل فقط براي من
.يه اسم بود
1024
00:56:09,124 --> 00:56:11,319
.الان اون بخشي از خانواده س
1025
00:56:18,400 --> 00:56:20,231
.سلام -
.سلام -
1026
00:56:23,772 --> 00:56:24,898
چطور بود؟
1027
00:56:25,741 --> 00:56:26,833
.خوشحالم که رفتم
1028
00:56:27,009 --> 00:56:28,772
.منم خوشحالم که رفتي
1029
00:56:29,711 --> 00:56:33,772
.ترينا، امروز يکشنبه س
چه وقت طي کشيدنه؟
1030
00:56:34,650 --> 00:56:37,676
پتي لاسکي واسه شب جمعه
.ما رو به شام دعوت کرده
1031
00:56:38,520 --> 00:56:40,681
نبايد اون کف خونه شون رو تميز کنه؟
1032
00:56:40,856 --> 00:56:42,756
يا ميخواد طي ِ ما رو قرض بگيره؟
1033
00:56:44,526 --> 00:56:46,221
.انرژي عصبي
1034
00:56:46,828 --> 00:56:49,160
همه مون رو دعوت کرده؟ -
.آره -
1035
00:56:49,331 --> 00:56:52,357
حتي دوستمون، سال مونلا؟
1036
00:56:52,834 --> 00:56:53,892
.ريچارد
1037
00:56:54,069 --> 00:56:56,697
چرا، بعد از اين همه سال؟
1038
00:56:56,872 --> 00:57:01,502
خب، اون گفت که شرمنده س که
...توي اين سالها ما رو دعوت نکرده
1039
00:57:02,044 --> 00:57:04,842
و ظاهراً ميخوان با ما...
.بيشتر آشنا بشن
1040
00:57:05,180 --> 00:57:07,011
و تو ميخواي بري؟
1041
00:57:07,616 --> 00:57:09,481
.خب، اون اصرار کرد
1042
00:57:10,485 --> 00:57:12,783
.و فکر مي کنم خيلي خوب باشه
1043
00:57:14,890 --> 00:57:16,187
.خيلي خب
1044
00:57:16,625 --> 00:57:18,183
.مي ريم
1045
00:57:18,627 --> 00:57:21,061
من درباره شام با خانواده "لاسکي" زياد
...هيجان زده نبودم
1046
00:57:21,229 --> 00:57:24,289
اما مي تونستم ببينم...
.که براي مادرم خيلي ارزش داشت
1047
00:57:25,667 --> 00:57:28,135
،روز بعد در مدرسه
.من نمي تونستم تمرکز کنم
1048
00:57:28,804 --> 00:57:31,272
.فکرم همش پيش دنيل بود
1049
00:57:31,440 --> 00:57:34,807
به اين فکر مي کردم که چرا پدربزرگ و مادربزرگ
...چنين پسرش گيرشون اومده
1050
00:57:34,977 --> 00:57:36,376
.که يکي رشته افکارم رو پاره کرد...
1051
00:57:36,545 --> 00:57:39,070
.برايس لاسکي تو رو دوست داره -
چي؟ -
1052
00:57:39,247 --> 00:57:41,215
.بدجور خاطرخواهت شده
1053
00:57:41,383 --> 00:57:44,511
درباره چي حرف ميزني؟
.برايس لاسکي خاطر خواه من نيست
1054
00:57:44,686 --> 00:57:47,211
اوه، آره؟
.توي کلاس علوم، ديدم داره بهت نگاه ميکنه
1055
00:57:47,389 --> 00:57:49,880
گفت که يه زنبور توي
.موهاته
1056
00:57:50,058 --> 00:57:51,958
انگار با بچه دو ساله طرف بود
1057
00:57:53,061 --> 00:57:54,221
.شايد حالا يه زنبور بوده
1058
00:57:54,396 --> 00:57:57,832
تنها زنبوري که جذب مي کني
.ب-ر-ا-ي-س ـه
1059
00:57:58,000 --> 00:58:01,231
،بهت ميگم
.اون پسر توي سرزمين عشق گم شده
1060
00:58:01,403 --> 00:58:02,768
.بيا -
کجا؟ -
1061
00:58:02,938 --> 00:58:05,600
.داره دزدکي با گرت حرف ميزنه
.بيا
1062
00:58:07,376 --> 00:58:10,368
ديوونه شدي؟ جولي بيکر
.تو ازش متنفري
1063
00:58:10,545 --> 00:58:12,479
.مشکل همينه. فکر نکنم ازش متنفر باشم
1064
00:58:12,647 --> 00:58:13,909
.من همش دارم به اون فکر مي کنم
1065
00:58:14,082 --> 00:58:16,642
.بد گرفتي، پسر -
خب، چيکار کنم؟ -
1066
00:58:16,985 --> 00:58:18,475
.خب، تا دردسر نشده بايد حلش کني
1067
00:58:18,653 --> 00:58:20,951
اينا احساسات نيستند -
نيستند؟ -
1068
00:58:21,123 --> 00:58:23,182
تو فقط به خاطر ماجراي اون تخم مرغ ها
احساس گناه مي کني
1069
00:58:23,358 --> 00:58:24,848
.آره، و به خاطر حياط شون مسخره ش کردم
1070
00:58:25,027 --> 00:58:27,188
،دقيقاً. البته
.اونجا خيلي کثيف بود در هر حال
1071
00:58:27,362 --> 00:58:31,093
تقصير اون نيست. باباش يه برادر عقب مونده داره
.و تمام پول شون براي کمک به اون خرج ميشه
1072
00:58:31,266 --> 00:58:33,530
،عقب مونده؟ خب، اي بابا
.اين نشونه يه چيزيه
1073
00:58:33,702 --> 00:58:36,102
چي؟ -
.درباره جولي -
1074
00:58:36,605 --> 00:58:37,799
چي داري ميگي؟
1075
00:58:37,973 --> 00:58:40,373
سيب وقتي از درخت مي افته
جاي دوري نميره، دوست من
1076
00:58:40,542 --> 00:58:43,875
.هه. آره. درسته -
.آره -
1077
00:58:44,046 --> 00:58:45,877
.بعداً باهات حرف ميزنم
1078
00:58:46,048 --> 00:58:47,379
.خيلي خب
1079
00:58:50,252 --> 00:58:52,277
...شرمنده. فکر کردم
1080
00:58:52,454 --> 00:58:55,218
.اشکالي نداره. چيزي نيست
1081
00:58:55,390 --> 00:58:56,789
.و آره
1082
00:58:56,958 --> 00:58:59,017
.چون حالا سردرگمي من از بين رفته بود
1083
00:58:59,194 --> 00:59:03,528
.من مطمئن بودم که ديگه برايس لاسکي رو دوست نداشتم
1084
00:59:06,334 --> 00:59:09,394
مامان، مي خواي کاري کني "بيکرها" کاملاً احساس
بي ارزشي کنن؟
1085
00:59:09,571 --> 00:59:11,539
.مي خوام خوب باشم
1086
00:59:12,707 --> 00:59:15,198
و چرا لباس نپوشيدي؟ -
.الان ميرم -
1087
00:59:17,379 --> 00:59:19,677
.ميخواستم براي جولي خوب به نظر بيام
1088
00:59:19,848 --> 00:59:23,215
اما نمي خواستم که فکر کنه که
.ميخوام براش خوب به نظر بيام
1089
00:59:23,685 --> 00:59:25,710
.جمله خوبي بود
1090
00:59:30,492 --> 00:59:32,824
.خيلي خوب
1091
00:59:35,330 --> 00:59:38,060
.برايس. مهمونا اومدن
.بيا پايين
1092
00:59:38,233 --> 00:59:39,700
!اومدم
1093
00:59:41,336 --> 00:59:42,997
.سلام، بفرماييد
1094
00:59:43,171 --> 00:59:45,605
.بياين تو -
.خواهش مي کنم -
1095
00:59:45,774 --> 00:59:48,538
.خوشحالم که اومدين
لنتا، استيون، مهمونا اومدن
1096
00:59:48,710 --> 00:59:51,042
!اومدم -
اين چيه؟ کيک خونگي؟ -
1097
00:59:51,213 --> 00:59:54,046
.آره، اين کيک گردويي ـه، اينم کيک پنيري با طعم توت
1098
00:59:54,216 --> 00:59:55,683
.بيا ببريمشون توي آشپزخونه
1099
00:59:55,851 --> 00:59:57,250
.سلام بچه ها -
.سلام، خوشگله -
1100
00:59:57,419 --> 00:59:59,284
.اين پدرمه -
.سلام، من لنتا هستم -
1101
00:59:59,454 --> 01:00:01,922
.سلام، خوشحالم که بالاخره شما رو ديدم -
منم از ديدن تون خوشحالم -
1102
01:00:02,090 --> 01:00:04,217
...پسرام ميگن که -
.سلام، گنده بک -
1103
01:00:04,392 --> 01:00:05,791
سلام استيون. حالت چطوره؟
1104
01:00:05,961 --> 01:00:08,725
.ما بايد اينکارو مدت ها قبل مي کرديم
.بفرماييد داخل
1105
01:00:09,297 --> 01:00:10,321
.خونه قشنگي دارين
1106
01:00:10,499 --> 01:00:13,434
.آره، بد ني
.بيايين اتاقم رو بهتون نشون بدم
1107
01:00:14,636 --> 01:00:16,604
.بايد اين ترانه جديدي که ساختيم رو بشنوي
1108
01:00:16,771 --> 01:00:17,999
.خيلي خوب شده
1109
01:00:18,173 --> 01:00:19,572
.سلام
1110
01:00:25,113 --> 01:00:26,546
.خوشگل شدي
1111
01:00:27,282 --> 01:00:30,251
من شنيدم که تو و گرت توي
.کتابخونه عموي منو مسخره کردين
1112
01:00:30,418 --> 01:00:32,147
.و نمي خوام باهات حرف بزنم
1113
01:00:32,320 --> 01:00:34,288
.تا روز قيامت
1114
01:00:36,825 --> 01:00:39,225
.و ميگم مي توني -
...اما چيزي که تو پيشنهاد ميدي -
1115
01:00:39,394 --> 01:00:43,888
،يه ماشيني که حرکت دائم داشته باشه ميخواد
.اين امکان نداره
1116
01:00:44,065 --> 01:00:47,125
اگه دو تا قطب مخالف شارژ شده با
..يه رساناي بيطرف داشته باشي
1117
01:00:47,669 --> 01:00:48,897
حرکت دائم؟
1118
01:00:49,070 --> 01:00:52,767
،من اينجا دارم از درون مي ميرم
.و اونا درباره حرکت دائم صحبت مي کنند
1119
01:00:52,941 --> 01:00:54,966
و جولي چطور از اون قضايا باخبر شد؟
1120
01:00:55,143 --> 01:00:57,873
.يالا، شام آماده س
!لنتا
1121
01:00:58,046 --> 01:00:59,445
!شام
1122
01:00:59,614 --> 01:01:00,774
جولي، ميشه باهات حرف بزنم؟
1123
01:01:04,352 --> 01:01:07,651
.چيزي که گرت گفت اشتباه بود
.ميدونم
1124
01:01:07,822 --> 01:01:09,915
وقتي گفتش مي دونستي که اشتباهه؟
1125
01:01:10,225 --> 01:01:13,160
.آره. مي خواستم با مشت بزنمش
1126
01:01:13,328 --> 01:01:15,296
.اما توي کتابخونه بوديم
1127
01:01:15,597 --> 01:01:17,861
اما به جاش باهاش موافقت کردي
.و خنديدي
1128
01:01:18,667 --> 01:01:20,191
.آره
1129
01:01:21,836 --> 01:01:23,827
.که اين يعني اينکه تو يه بزدلي
1130
01:01:27,976 --> 01:01:30,308
.من تمام مدت شام رو مجبور بودم روبروي جولي باشم
1131
01:01:31,012 --> 01:01:32,309
.پدرم راست ميگفت
1132
01:01:32,948 --> 01:01:34,711
.بايد مرغ کباب مي کرديم
1133
01:01:35,116 --> 01:01:38,711
فقط مي خوام بگم که چقدر عاليه
.که شام با هم هستيم
1134
01:01:38,887 --> 01:01:40,878
.شايد اين اولين شام از شام هاي بسيار ما باشه
1135
01:01:42,924 --> 01:01:43,948
.رفت تو گلوم
1136
01:01:45,760 --> 01:01:47,887
.خب، ما هم خيلي خوشحاليم
1137
01:01:48,063 --> 01:01:51,396
.ما واقعاً از اينکه اينجا هستيم هيجان زده ايم
1138
01:02:01,076 --> 01:02:03,806
.جولي، کارت براي حياط تون خيلي خوب بود
1139
01:02:04,312 --> 01:02:06,974
.ممنون. چت کمک زيادي کرد
1140
01:02:07,849 --> 01:02:08,907
.آره، مي دونم
1141
01:02:09,084 --> 01:02:12,451
.بايد رازت رو به منم بگي
.توي خونه که هيچ کاري نمي کنه
1142
01:02:12,621 --> 01:02:14,953
.استيون -
.شوخيدم -
1143
01:02:17,392 --> 01:02:21,852
دارم ميگم بهتون، اين اطراف
.واقعاً سرزنده شده
1144
01:02:22,864 --> 01:02:25,924
.اون خونه جديد هم داره ساخته ميشه
1145
01:02:26,101 --> 01:02:27,261
کدومش؟
1146
01:02:27,636 --> 01:02:30,264
مي دوني، اوني که به خاطرش اون درخت ِ
.بزرگ و زشت رو قطع کردند
1147
01:02:31,806 --> 01:02:35,936
من مي خواستم بگم که خيلي ها اون درخت
.رو دوست داشتند، اما نگفتم
1148
01:02:36,544 --> 01:02:38,705
.نمي خواستم با پدرم بحث کنم
1149
01:02:39,080 --> 01:02:42,675
بعضي ها اين نظر رو داشتند که اون درخت
.جواهر اين محله بود
1150
01:02:42,851 --> 01:02:45,684
،آره، خب
.سليقه ها متفاوته
1151
01:02:48,256 --> 01:02:51,453
...خب، مت، مارک، مارک، مت
1152
01:02:51,760 --> 01:02:54,160
شماها به زودي فارغ التحصيل ميشين، ها؟
1153
01:02:54,329 --> 01:02:56,229
.آره، خدا رو شکر
1154
01:02:57,198 --> 01:02:58,460
از دبيرستان خوشتون نمياد؟
1155
01:02:59,434 --> 01:03:01,629
شوخي مي کني؟ -
.نه -
1156
01:03:02,003 --> 01:03:04,437
.دبيرستان بهترين دوره زندگي من بود
1157
01:03:05,540 --> 01:03:08,805
.براي ما که نه -
.آره، برامون بسه ديگه -
1158
01:03:08,977 --> 01:03:10,205
.آه
1159
01:03:10,378 --> 01:03:13,211
پس از دانشگاه ديگه نپرسم، ها؟
1160
01:03:13,581 --> 01:03:14,707
.نه، يه احتمالي هست
1161
01:03:14,883 --> 01:03:16,441
...اونا رو چند جايي
1162
01:03:16,618 --> 01:03:18,916
.پذيرش کردند... -
.آره، همينطوره -
1163
01:03:19,087 --> 01:03:20,520
جدي؟
1164
01:03:20,922 --> 01:03:22,787
.خب، خوبه
1165
01:03:23,391 --> 01:03:26,986
اما، آم، اول مي خوايم توي موسيقي
.شانس خودمون رو امتحان کنيم
1166
01:03:27,395 --> 01:03:30,796
جدي؟ -
.اوه، اونا خيلي بااستعداد هستند -
1167
01:03:30,965 --> 01:03:32,990
.اوه، گروه شون خيلي خوبه
1168
01:03:33,168 --> 01:03:35,728
اونا يه چند تا دمو خوندن
.و کارشون واقعاً خوبه
1169
01:03:36,304 --> 01:03:37,396
.ممنون لين
1170
01:03:37,572 --> 01:03:40,735
،وقتي من و استيون اولين بار همديگه رو ديديم
.اون نوازنده يه گروه بود
1171
01:03:40,909 --> 01:03:43,002
تو نوازنده بودي؟
1172
01:03:43,178 --> 01:03:46,773
.اون يه نوازنده ساکسيفون ِ فوق العاده بود
1173
01:03:47,248 --> 01:03:49,876
عاليه. هنوز هم ميزني؟ -
...خب، من -
1174
01:03:50,051 --> 01:03:52,815
،خب، اگه بخواي
.بعضي وقتا ميتوني بياي پيش ما
1175
01:03:54,389 --> 01:03:55,720
...آه، تو
1176
01:03:55,890 --> 01:03:57,448
.نه، منظورم اينه که...هه
1177
01:03:57,926 --> 01:03:59,416
.ديگه از من گذشته
1178
01:03:59,594 --> 01:04:02,154
تا حالا بطور زنده جايي اجرا کردين؟
1179
01:04:02,330 --> 01:04:03,354
.بارها
1180
01:04:03,531 --> 01:04:06,193
هر چي مت و مارک بيشتر درباره
...موفقيت هاي موسيقي شون حرف ميزدن
1181
01:04:06,368 --> 01:04:07,767
.پدرم ساکت تر ميشد...
1182
01:04:08,803 --> 01:04:11,431
...اون سعي مي کرد که اداي لبخند زدن رو در بياره
1183
01:04:11,606 --> 01:04:14,234
.اما در درون به نظر بسيار غمگين بود...
1184
01:04:15,643 --> 01:04:18,476
.اما پدر و مادرم اول از اون خوششون نيومد
1185
01:04:18,646 --> 01:04:21,240
.جمهوري خواه ها به شدت مخالف پيمان جديد هستند
1186
01:04:21,416 --> 01:04:24,044
.بقيه شب بي درد و رنج بود
1187
01:04:24,819 --> 01:04:28,516
،اما در تمام اين مدت
.جولي يه کلمه هم با من حرف نزد
1188
01:04:28,957 --> 01:04:31,357
.حتي نگاهم هم نکرد
1189
01:04:32,594 --> 01:04:34,789
.تا وقتي که موقع رفتن شون بود
1190
01:04:35,764 --> 01:04:38,255
.شرمنده که وقتي اومديم عصباني بودم
1191
01:04:38,433 --> 01:04:40,230
.فکر کنم به همه خوش گذشت
1192
01:04:41,202 --> 01:04:43,670
.مادرت لطف بزرگي کرد که ما رو دعوت کرد
1193
01:04:45,707 --> 01:04:46,969
.مي بينمت
1194
01:04:47,142 --> 01:04:48,803
.عذر خواهي اون همه چي رو بدتر کرد
1195
01:04:49,043 --> 01:04:52,342
.هي، صبر کنيد، منم بيام -
.مي دونستم که بخشيده نشدم -
1196
01:04:53,281 --> 01:04:56,478
مثل اين بود که حتي اينقدر مهم نبودم
.که مدت زيادي از دستم عصباني باشه
1197
01:04:56,651 --> 01:04:58,949
.خب، به نظر من خانواده بسيار شريفي هستند
1198
01:04:59,120 --> 01:05:01,588
.پسراشون اصلاً اونطور که انتظار داشتم نبودن
1199
01:05:01,756 --> 01:05:03,849
.به نظرم مردهاي جوان خيلي خوبي بودن
1200
01:05:04,025 --> 01:05:05,788
لوطي ها -
چي؟ -
1201
01:05:05,960 --> 01:05:08,428
فکر مي کني پول ضبط آهنگاشون
رو از کجا ميارن؟
1202
01:05:08,596 --> 01:05:12,498
.استيون، خواهش مي کنم
.تو نمي توني بهشون تهمت بزني
1203
01:05:12,667 --> 01:05:14,828
.اينقدر ساده نباش، پاتسي
1204
01:05:15,003 --> 01:05:17,938
مي دوني ضبط يه آهنگ دمو
چقدر گرونه؟
1205
01:05:18,106 --> 01:05:20,506
.فکر کنم قالپاق مي دزدند
1206
01:05:20,675 --> 01:05:23,235
.تو خيلي عوضي هستي
1207
01:05:23,678 --> 01:05:25,441
تو چه مرگته؟
1208
01:05:27,382 --> 01:05:28,440
.برو به جهنم
1209
01:05:29,150 --> 01:05:31,277
.دفعه آخرت باشه با من اينطوري حرف ميزني
1210
01:05:31,453 --> 01:05:32,613
!استيون، بس کن
1211
01:05:32,787 --> 01:05:34,550
...هيچکس حق نداره توي خونه خودم
1212
01:05:34,722 --> 01:05:36,587
!با من اينطوري حرف بزنه... -
!وايسا -
1213
01:05:36,858 --> 01:05:40,919
،من قبلاً پدرم رو عصباني ديده بودم
.اما اين دفعه فرق ميکرد
1214
01:05:41,362 --> 01:05:42,727
...وقتي شب توي رختخواب دراز کشيده بودم
1215
01:05:42,897 --> 01:05:46,264
به اين فکر کردم که پدرم هميشه به ديده تحقير
.به خانواده "بيکر" نگاه کرده
1216
01:05:46,434 --> 01:05:50,427
و اينکه بهشون ميگفت آشغال و
.نقاشي هاي آقاي بيکر رو مسخره مي کرد
1217
01:05:50,605 --> 01:05:53,165
.و حالا متوجه شدم که اون فقط از دست خودش عصبانيه
1218
01:05:53,341 --> 01:05:55,036
اما چرا؟
1219
01:05:55,210 --> 01:05:57,371
.جولي به من گفت بزدل
1220
01:05:57,545 --> 01:06:00,241
امکانش بود که پدرم هم بزدل باشه؟
1221
01:06:00,682 --> 01:06:02,240
.نمي دونستم
1222
01:06:02,717 --> 01:06:04,275
چه فرقي مي کرد؟
1223
01:06:04,452 --> 01:06:06,477
.جولي بيکر از زندگيم بيرون رفته بود
1224
01:06:06,654 --> 01:06:08,485
...يا، دقيق تر
1225
01:06:08,656 --> 01:06:10,180
.من از زندگي اون بيرون رفته بودم...
1226
01:06:11,459 --> 01:06:14,019
وقتي که داشتم براي مهموني شام خونه
...لاسکي لباس مي پوشيدم
1227
01:06:14,195 --> 01:06:17,255
ديدم که به نقاشي اي که پدرم...
...بهم داده بود خيره شدم
1228
01:06:17,432 --> 01:06:19,593
.و دوباره به شدت عصباني شدم...
1229
01:06:19,767 --> 01:06:22,531
.برايس هيچوقت با من دوست نبود، هيچوقت
1230
01:06:22,704 --> 01:06:24,695
...اون موقع جريان درخت طرف منو نگرفته بود
1231
01:06:24,873 --> 01:06:26,397
...تخم مرغ هام رو ريخته بود بيرون...
1232
01:06:26,574 --> 01:06:29,441
.و عموي منو مسخره کرده بود
1233
01:06:29,777 --> 01:06:31,642
وقتي مادرم صدا زد که
...وقت رفتنه
1234
01:06:31,813 --> 01:06:33,508
!جولي، زود باش، ديرمون شد
1235
01:06:33,681 --> 01:06:37,742
اومدم بيرون و با عزم راسخ مي خواستم
.بهش بگم که خونه اونا نميام
1236
01:06:37,919 --> 01:06:41,355
اينو بگير. بايد يه بار ديگه
.موهام رو سريع چک کنم
1237
01:06:41,523 --> 01:06:43,115
موهات حرف نداره -
جدي؟ -
1238
01:06:43,291 --> 01:06:44,690
...اما اون خيلي خوشحال بود
1239
01:06:44,859 --> 01:06:49,023
و زحمت زيادي براي کيک ها کشيده بود، پس
.نتونستم حرفم رو بزنم
1240
01:06:49,197 --> 01:06:51,927
.اوه، خداي من
.اوه، خداي من، چقدر بد
1241
01:06:52,100 --> 01:06:53,897
.خيلي خب. بيا، اينو بگير. تو هم اينو بگير
1242
01:06:54,068 --> 01:06:56,628
.من نمي خوام بگيرمش -
.مجبورت نمي کنم بگيريش -
1243
01:06:56,804 --> 01:06:57,862
.بريم، پسرا
1244
01:06:58,039 --> 01:07:00,166
اما اين به معناي اين نبود که
.با برايس خوب باشم
1245
01:07:00,808 --> 01:07:02,332
.و نمي خوام باهات حرف بزنم
1246
01:07:02,510 --> 01:07:04,478
.تا روز قيامت
1247
01:07:05,179 --> 01:07:06,737
.احساس خوبي داشتم که اينکارو کردم
1248
01:07:06,915 --> 01:07:10,373
.احساس قوي بودن و در کنترل بودن مي کردم
...چيزي که فکر مي کردم رو به برايس گفتم
1249
01:07:10,552 --> 01:07:13,817
و مصمم بودم که در ادامه مهماني...
.هم باهاش حرف نزنم
1250
01:07:14,756 --> 01:07:18,658
موقع شام طوري بود که انگار با يه گروه
.از غريبه ها دارم شام ميخورم
1251
01:07:19,060 --> 01:07:21,858
ما سال ها روبروي خونه لاسکي ها
...زندگي کرده بوديم
1252
01:07:22,030 --> 01:07:26,160
،اما غير از چت...
.من هيچکدوم از اونا رو نمي شناختم
1253
01:07:26,968 --> 01:07:29,630
...آقاي لاسکي ظاهر تميز و آرومي داشت
1254
01:07:29,804 --> 01:07:33,706
اما به نظر ميرسيد که يه چيز فاسد
.زير اين ظاهر دفن شده
1255
01:07:36,411 --> 01:07:40,871
،آخر شب
.احساس جدا و بي طرف بودن مي کردم
1256
01:07:41,049 --> 01:07:43,483
...نه عصبانيتي ، نه خشمي
1257
01:07:43,651 --> 01:07:45,949
.نه لرزشي، هيچي...
1258
01:07:46,120 --> 01:07:47,246
.مي بينمت
1259
01:07:48,590 --> 01:07:50,649
.اون شب با احساس آرامش رفتم خوابيدم
1260
01:07:50,825 --> 01:07:51,849
تو خوبي؟ -
.آره -
1261
01:07:52,026 --> 01:07:54,494
.خدا رو شکر مي کردم که چنين خانواده اي داشتم
1262
01:07:56,364 --> 01:07:59,856
و احساس خوبي داشتم که ديگه
.به برايس لاسکي اهميت نميدم
1263
01:08:05,907 --> 01:08:08,705
شام با بيکر ها
.تاثير بد خودش رو روي من گذاشته بود
1264
01:08:09,177 --> 01:08:11,737
...بعد ليست سالانه جمع آوري پول براي مدرسه رسيد
1265
01:08:11,913 --> 01:08:15,246
.و خودم رو در مجموعه جديدي از مشکلات يافتم...
1266
01:08:16,818 --> 01:08:18,979
.من يه "پسر ِ سبد به دست" بودم
1267
01:08:19,420 --> 01:08:22,116
براي اينکه حقارت ِ يه "پسر سبد به دست" بودن
...رو به طور کامل درک کنيد
1268
01:08:22,290 --> 01:08:26,420
بايد بدونيد که اونايي که انتخاب شدن...
...از جلوي دانش آموزا گرفته تا زن هاي پرخرج
1269
01:08:26,594 --> 01:08:28,186
.بايد به حراج گذاشته بشن...
1270
01:08:28,363 --> 01:08:31,264
آره، يعني، هر کدوم از ما
...با ناهار توي سبد مياد
1271
01:08:31,432 --> 01:08:34,697
.اما بيايين خودمون رو گول نزنيم...
.اين نمايش آدماي خوش قيافه بود
1272
01:08:34,869 --> 01:08:36,496
.ايناهاش، بت من
1273
01:08:36,671 --> 01:08:38,138
.يه کلمه، کارت تمومه
1274
01:08:38,306 --> 01:08:40,536
.نه، پسر، جدي ميگم
.گوش کن، اينو باورت نميشه
1275
01:08:40,708 --> 01:08:41,936
چي؟
1276
01:08:42,110 --> 01:08:44,305
.دو تا از خوشگل ترين دخترا دارن سر تو دعوا مي کنن
1277
01:08:44,479 --> 01:08:47,380
چي داري ميگي؟ -
.شري از ميچ جدا شده -
1278
01:08:47,548 --> 01:08:49,812
اون و ملني
.ميخوان روي تو قيمت بذارن و با هم رقابت کنند
1279
01:08:49,984 --> 01:08:51,315
.برام مهم نيست
1280
01:08:51,486 --> 01:08:54,649
ديوونه شدي؟
.شري به خاطر تو ميچ رو ول کرد
1281
01:08:54,822 --> 01:08:56,312
.تو بت ِ من هستي
1282
01:08:56,491 --> 01:08:58,618
با اينکه بت ِ گرت بودن
...لذت بخش بود
1283
01:08:58,793 --> 01:09:02,285
اما وحشت ِ "پسر سبد به دست" ِ شماره 9
.بودن از بين نمي رفت
1284
01:09:02,463 --> 01:09:06,763
و تنها اميد من اين بود که يه گردباد بزرگ
.قبل از اين مراسم، مدرسه رو نابود کنه
1285
01:09:07,101 --> 01:09:08,796
.عجب آرزويي
1286
01:09:10,038 --> 01:09:11,903
...همگي خوش اومدين
1287
01:09:12,073 --> 01:09:15,975
.به "مراسم حراج حمايت کننده هاي ميفيلد" ِ امسال
1288
01:09:16,878 --> 01:09:19,574
...يکبار ديگه خوشحاليم که 20 تا از بهترين هاي
1289
01:09:19,747 --> 01:09:23,183
...اين مدرسه رو به شما معرفي کنيم...
.برايس، برايس، برايس -
1290
01:09:23,351 --> 01:09:25,581
تو اينجا چيکار مي کني؟ -
.جولي تو رديف سومه -
1291
01:09:25,753 --> 01:09:28,017
خب؟ -
.خب، اون يه عالمه پول داره -
1292
01:09:28,723 --> 01:09:29,747
.مزخرف ميگي -
.راست ميگم -
1293
01:09:29,924 --> 01:09:31,653
.خودم ديدم کنار کمدش داشت پولا رو مي شمارد
1294
01:09:31,826 --> 01:09:32,850
...و حالا
1295
01:09:33,027 --> 01:09:36,360
...بهترين استقبال رو از پسران سبد به دست ِ
1296
01:09:36,531 --> 01:09:40,831
.سال 1963 ِ مدرسه ِ ميفيلد داشته باشيد...
1297
01:09:45,306 --> 01:09:48,298
جولي با پول؟ اين يعني چي؟
1298
01:09:48,476 --> 01:09:50,706
يعني ميخواست روي من قيمت خريد بذاره؟
1299
01:09:50,878 --> 01:09:53,039
...اول از همه، ما
1300
01:09:53,214 --> 01:09:55,478
.ريموند هيوز رو داريم...
1301
01:09:55,650 --> 01:09:57,277
...ريموند توي تيم شطرنجه
1302
01:09:57,452 --> 01:10:01,718
و سرگرمي هاي اون شامل جمع کردن تمبر
.و يويو ميشه
1303
01:10:01,889 --> 01:10:03,379
...يادتون باشه، وقتي قيمت ميذارين
1304
01:10:03,558 --> 01:10:06,618
...نه تنها آقاي هيوز ِ خوش تيپ بهتون ميرسه...
1305
01:10:07,195 --> 01:10:09,720
...بلکه از يه ساندويچ مرغ و سالاد ِ...
1306
01:10:10,098 --> 01:10:12,692
...دوست داشتني هم لذت مي برين...
1307
01:10:13,134 --> 01:10:17,161
و يه چيز ديگه که به نظر ميرسه
...يه خورشت لوبياي خوشمزه س و
1308
01:10:18,106 --> 01:10:20,404
.اوه، ببخشيد. خورشت ِ پياز
1309
01:10:20,808 --> 01:10:23,470
.و يه تيکه بزرگ کيک آلبالويي
1310
01:10:23,644 --> 01:10:26,511
خيلي خب، کي حراج رو با 5 دلار شروع ميکنه؟
1311
01:10:27,949 --> 01:10:30,076
.بنابراين حراجي شروع شد -
کسي هست؟ -
1312
01:10:30,251 --> 01:10:33,482
،يا در مورد ريموند هيوز
.نبود ِ حراج
1313
01:10:34,655 --> 01:10:36,555
.خيلي خوبه، برو بريم
1314
01:10:37,558 --> 01:10:39,082
.پنج -
.فروخته شد -
1315
01:10:39,260 --> 01:10:40,693
.ده دلار -
.فروخته شد -
1316
01:10:40,862 --> 01:10:42,955
.پانزده -
.فروخته شد -
1317
01:10:43,698 --> 01:10:45,893
.يالا. صداي 10 رو شنيدم؟
1318
01:10:46,067 --> 01:10:47,898
.ده -
.ده -
1319
01:10:48,069 --> 01:10:51,232
.ده -
.ساندويچ کره بادام زميني و موز -
1320
01:10:51,405 --> 01:10:52,667
.پانزده
1321
01:10:52,840 --> 01:10:55,070
.پانزده دلار فروخته شد
1322
01:10:56,778 --> 01:10:59,576
.شماره 8 "ادي ترولاک" ـه
1323
01:11:00,047 --> 01:11:02,345
.ادي عضو تيم مناظره س
1324
01:11:02,884 --> 01:11:06,752
حالا فقط ادي ترولاک
.مونده بود تا نوبت من بشه
1325
01:11:07,021 --> 01:11:09,819
من به سرگرمي هاش يا چيزي که
.توي سبدش بود توجهي نداشتم
1326
01:11:09,991 --> 01:11:13,256
.بيايين حراج رو با 5 دلار شروع کنيم -
.من فقط به جولي فکر مي کردم -
1327
01:11:13,427 --> 01:11:15,793
کسي نبود؟ -
اگه روي من قيمت بذاره چي؟ -
1328
01:11:16,063 --> 01:11:19,294
اگه با شري و ملني با هم رقابت کنن
و ببازه چي؟
1329
01:11:19,467 --> 01:11:20,491
کسي قيمت نميذاره؟
1330
01:11:20,668 --> 01:11:22,932
من داشتم جزئيات اين سناريوي وحشتناک
...رو بررسي مي کردم که
1331
01:11:23,104 --> 01:11:24,401
.هشت دلار
1332
01:11:24,839 --> 01:11:28,536
،بفرما. هشت دلار
خيلي خوب بود. صداي 10 رو شنيدم؟
1333
01:11:28,709 --> 01:11:30,677
جولي بيکر روي ادي ترولاک قيمت گذاشت؟
1334
01:11:30,845 --> 01:11:33,313
.خيلي خب، هشت يک -
چطور تونست روي ادي ترولاک قيمت بذاره؟ -
1335
01:11:33,481 --> 01:11:35,972
.هشت دو -
چطور تونست روي کسي قيمت بذاره؟ -
1336
01:11:36,150 --> 01:11:38,584
.به جولي بيکر فروخته شد
1337
01:11:42,623 --> 01:11:46,957
،شماره بعد "پسر سبد به دست" ِ شماره 9
.برايس لاسکي
1338
01:11:47,128 --> 01:11:51,292
،مي دونستم که بايد برم جلو
.اما نمي تونستم حرکت کنم
1339
01:11:51,465 --> 01:11:54,195
.بيا جلو برايس، خجالت نکش
1340
01:11:55,636 --> 01:11:58,230
.دير رسيدن بهتر از هرگز نرسيدنه
1341
01:11:58,406 --> 01:12:00,431
.برايس از بازي بيسبال خوشش مياد
1342
01:12:00,608 --> 01:12:02,735
.پنج دلار -
...اوه، خب، صبر کن تا من -
1343
01:12:02,910 --> 01:12:04,377
.ده -
.اوه -
1344
01:12:04,545 --> 01:12:06,445
.خب، به نظر ميرسه که حراجي خودش شروع شد
1345
01:12:06,614 --> 01:12:07,774
.پانزده -
.بيست -
1346
01:12:08,216 --> 01:12:09,740
.بيست و پنج -
.سي -
1347
01:12:09,917 --> 01:12:11,817
.سي و پنج -
.چهل -
1348
01:12:12,720 --> 01:12:15,018
.پنجاه -
.اوه، خداي من -
1349
01:12:15,189 --> 01:12:17,214
...پنجاه دلار.چي
1350
01:12:17,792 --> 01:12:19,020
.پنجاه يک
1351
01:12:20,194 --> 01:12:22,424
.پنجاه دو
1352
01:12:22,763 --> 01:12:26,324
.پنجاه دلار به شري استالز فروخته شد
1353
01:12:26,500 --> 01:12:29,025
.يه رکورد جديد
1354
01:12:29,337 --> 01:12:33,467
اوه، همه حمايت کننده ها به خاطر اين کمکِ
.زياد از شما ممنون هستند
1355
01:12:33,641 --> 01:12:35,131
.عجيبه
1356
01:12:35,710 --> 01:12:38,679
من داشتم با خوشگل ترين دختر ِ مدرسه
...ناهار مي خوردم
1357
01:12:38,846 --> 01:12:40,177
.و بدبخت بودم...
1358
01:12:40,348 --> 01:12:42,942
.ميريم کنار رودخونه
...بابام اونجا يه کانکس داره
1359
01:12:43,117 --> 01:12:45,278
.و خودمون رو به بهترين شکل برنزه مي کنيم...
1360
01:12:45,453 --> 01:12:48,820
چون در فاصله کمتر از 6 متري من
.جولي نشسته بود
1361
01:12:48,990 --> 01:12:52,084
.جولي ِ من با ادي ترولاک
1362
01:12:52,526 --> 01:12:54,187
.اون داره مي خنده
1363
01:12:54,528 --> 01:12:56,223
به چي داره مي خنده؟
1364
01:12:56,397 --> 01:13:00,197
چطور مي تونه اونجا بشينه و بخنده
و اينقدر خوشگل باشه؟
1365
01:13:01,068 --> 01:13:02,831
برايس، تو حالت خوبه؟
1366
01:13:04,071 --> 01:13:05,402
چي؟
1367
01:13:05,573 --> 01:13:06,904
به چي زل زدي؟
1368
01:13:07,875 --> 01:13:09,536
.هيچي
1369
01:13:11,279 --> 01:13:13,509
.ناهار واقعاً خوشمزه س، برايس
1370
01:13:17,752 --> 01:13:18,946
برايس، صدام رو شنيدي؟
1371
01:13:19,120 --> 01:13:21,486
.واقعاً ناهار خوشمزه ايه
1372
01:13:22,123 --> 01:13:24,421
.ميشه درباره برنزه شدن يا غذا حرف نزنيم؟
1373
01:13:25,793 --> 01:13:27,886
خب، درباره چي ميخواي حرف بزني؟
1374
01:13:28,062 --> 01:13:31,930
نمي دونم، حرکت دائم؟
چيزي در اين مورد مي دوني؟
1375
01:13:32,233 --> 01:13:33,564
چي ِ دائم؟
1376
01:13:37,238 --> 01:13:40,765
.نمي دونم يه دفعه چم شد
.انگار جني شده بودم
1377
01:13:40,942 --> 01:13:44,070
.جولي، بايد باهات حرف بزنم -
چي؟ -
1378
01:13:46,948 --> 01:13:48,176
موضوع چيه، برايس؟
1379
01:13:51,285 --> 01:13:52,513
داري چيکار مي کني؟
1380
01:13:54,422 --> 01:13:56,014
.برايس، بس کن
1381
01:13:56,190 --> 01:13:58,249
.برايس، به هيچ جا نرسيدي
1382
01:13:58,426 --> 01:13:59,859
.بيا خودم ببوسمت
1383
01:14:00,328 --> 01:14:02,956
!جولي! جولي
1384
01:14:04,999 --> 01:14:07,229
.جولي وايسا
مي تونيم حرف بزنيم؟
1385
01:14:07,868 --> 01:14:09,301
!جولي
1386
01:14:09,470 --> 01:14:11,938
تو چه مرگته؟ -
.ولم کن، گرت -
1387
01:14:12,106 --> 01:14:16,566
تو با خوشگل ترين دختر مدرسه ميشيني
.و به خاطر جولي خرابش مي کني
1388
01:14:16,744 --> 01:14:19,542
!تو نمي فهمي -
!من هيچي نمي فهمم -
1389
01:14:20,648 --> 01:14:22,309
.ما داريم اينجا درباره جولي بيکر حرف مي زنيم
1390
01:14:22,483 --> 01:14:25,316
.همسايه ِ بد، خانم همه چيز دان
.بچه ِ تيتيش ماماني
1391
01:14:25,486 --> 01:14:27,215
!خفه شو
1392
01:14:27,388 --> 01:14:29,982
هي، از خودت بيخود شدي؟
چه مرگته؟
1393
01:14:30,157 --> 01:14:34,389
،مي دوني چيه، اگه مي خواي اينطوري باشي
.نيازي به اين دوستي ندارم
1394
01:14:34,562 --> 01:14:37,929
.خوبه، منم همينطور -
!آره، منم همينطور -
1395
01:14:40,634 --> 01:14:44,331
وقتي که داشتم با ظرفاي کثيفي که توي
...سبدم به هم مي خوردن، به خونه مي رفتم
1396
01:14:44,505 --> 01:14:46,769
.فقط به جولي فکر مي کردم...
1397
01:14:46,974 --> 01:14:49,670
و فهميدم که گرت
:يه چيزو درست گفت
1398
01:14:49,844 --> 01:14:52,904
.من از خودم بيخود شده بودم
.کاملاً
1399
01:15:04,658 --> 01:15:05,682
الو؟
1400
01:15:05,860 --> 01:15:08,988
.اوه. سلام خانم بيکر
جولي هست؟
1401
01:15:09,163 --> 01:15:13,259
.اوه، ببخشيد برايس
.جولي نمي خواد صحبت کنه
1402
01:15:18,572 --> 01:15:20,631
.خواهش مي کنم خانم بيکر
.من بايد اونو ببينم
1403
01:15:20,808 --> 01:15:22,332
.متاسفم برايس
1404
01:15:23,210 --> 01:15:25,804
.متاسفانه رفته توي اتاق و درو روي خودش قفل کرده
1405
01:15:31,852 --> 01:15:34,286
...من سعي کردم که اون شب زود برم بخوابم
1406
01:15:34,455 --> 01:15:36,252
.اما خوابم نمي برد...
1407
01:15:36,690 --> 01:15:39,921
.من ساعت ها خونه شون رو از پشت پنجره م نگاه مي کردم
1408
01:15:40,094 --> 01:15:43,086
بايد يه راهي پيدا مي کردم
.که بهش احساسم رو نشون بدم
1409
01:15:45,533 --> 01:15:47,763
،صبح دوشنبه
...وقتي داشتم ميرفتم مدرسه
1410
01:15:47,935 --> 01:15:51,029
داشتم به اين فکر مي کردم...
...که کدوم يکي از "برادران اورلي" براي ازدواج بهترن
(برادران اورلي = يک گروه موسيقي)
1411
01:15:51,405 --> 01:15:54,135
که دانا ترسلر دوباره برايس...
.رو توي ذهنم آورد
1412
01:15:54,308 --> 01:15:56,401
.جولي. بيا ليست رو ببين
1413
01:15:57,178 --> 01:15:59,612
.اوناهاش، شماره نه، غذاي اصليت
1414
01:15:59,780 --> 01:16:01,372
.غذاي ِبرايس لاسکي غذاي اصلي من نيست
1415
01:16:01,549 --> 01:16:05,349
.اوه، پس تو رژيمي -
.موضوع رژيم نيست، دانا -
1416
01:16:05,519 --> 01:16:08,215
کار من با اون تمومه، خب؟ -
.خوشحالم اينو مي شنوم -
1417
01:16:08,389 --> 01:16:11,688
چون شايعه هست که شري
.مي خواد بيشترين قيمت رو بذاره روش
1418
01:16:12,059 --> 01:16:14,357
شري؟ شري استالز؟
1419
01:16:14,528 --> 01:16:16,826
.اوه، ليز. ميسي
.ليست اومده
1420
01:16:20,668 --> 01:16:24,798
اون عصر، ذهنم خيلي درگير
.مسئله مراسم "پسر سبد به دست" بود
1421
01:16:25,272 --> 01:16:27,934
.احساس مي کردم بازم دارم به برايس فکر مي کنم
1422
01:16:28,109 --> 01:16:30,407
اما اگه شري اونو دوست داره، به من چه؟
1423
01:16:30,578 --> 01:16:32,569
.من حتي نبايد بهش فکر کنم
1424
01:16:33,380 --> 01:16:34,870
.بايد به اين اعتقاد داشته باشم
1425
01:16:35,049 --> 01:16:37,108
.برايس لاسکي ديگه در زندگي من نيست
1426
01:16:39,320 --> 01:16:42,721
،صبح روز مراسم
.من مشتاق بودم
1427
01:16:43,224 --> 01:16:47,388
بدون اينکه بدونم چيکار دارم ميکنم
.ديدم به پول تخم مرغ هام خيره شدم
1428
01:16:47,561 --> 01:16:49,085
.من به يه نقشه نياز داشتم
1429
01:16:49,263 --> 01:16:50,628
.ساده بود
1430
01:16:50,798 --> 01:16:54,529
،اگه پول رو توي خونه مي ذاشتم
.وسوسه رو هم مي ذاشتم
1431
01:16:55,069 --> 01:16:58,095
نقشه من وقتي که خانم استوبي رو ديدم
.باز عملي شد
1432
01:16:58,272 --> 01:16:59,671
.جوليانا
1433
01:16:59,840 --> 01:17:01,432
.جوليانا
1434
01:17:01,609 --> 01:17:03,099
.سلام عزيزم
1435
01:17:04,445 --> 01:17:07,175
شرمنده که خيلي طول کشيد
...که اينو بهت بدم
1436
01:17:07,348 --> 01:17:09,646
.اما هر روز صبح دلم برات تنگ ميشه...
1437
01:17:10,151 --> 01:17:12,483
.خانم استوبي، من اينو نمي خوام
...لازم نيست که
1438
01:17:12,653 --> 01:17:14,678
.مسخره بازي در نيار
.البته که پولت رو ميدم
1439
01:17:14,855 --> 01:17:17,722
.من اين پول رو بهت ميدم -
.من اينو نمي خوام. نمي خوامش -
1440
01:17:17,892 --> 01:17:21,055
آره، مي خوام که بري بيرون
.و يه چيز قشنگ براي خودت بخري
1441
01:17:21,228 --> 01:17:22,286
.شلوار کوتاه
1442
01:17:22,463 --> 01:17:23,794
.خانم استوبي -
.خداحافظ عزيزم -
1443
01:17:23,964 --> 01:17:27,593
.خانم استوبي، من شلوار کوتاه نمي خوام -
.نه.نه. مي دونم که بهت خيلي مياد -
1444
01:17:30,471 --> 01:17:32,268
.اشکالي نداره
1445
01:17:32,439 --> 01:17:35,602
.اشکالي نداره. مهم نيست
.فقط طوري رفتار کن که انگار نداريش
1446
01:17:36,210 --> 01:17:38,337
.شنيدم مي خواي روي برايس قيمت بذاري
1447
01:17:38,512 --> 01:17:40,275
چي؟ کي اينو بهت گفت؟
.نخيرم
1448
01:17:40,447 --> 01:17:42,677
.يکي تو رو با يه عالمه پول ديده
1449
01:17:42,850 --> 01:17:45,444
چقدر داري؟ -
.به تو مربوط نيست -
1450
01:17:45,619 --> 01:17:48,520
من اينکارو نمي کنم، خب؟
.اصلاً ديگه ازش خوشم نمياد
1451
01:17:48,689 --> 01:17:50,350
.اوه، مسخره نکن
1452
01:17:50,524 --> 01:17:54,119
،راست ميگم. بفرما
.برو پولت رو به خاطرش هدر بده. برام مهم نيست
1453
01:17:54,495 --> 01:17:59,330
و حالا
...بهترين استقبال رو از پسران سبد به دست ِ
1454
01:17:59,500 --> 01:18:03,630
.سال 1963 ِ مدرسه ِ ميفيلد داشته باشيد...
1455
01:18:04,271 --> 01:18:06,239
...مي تونستم بگم که به هيچي اهميت نمي دادم
1456
01:18:06,407 --> 01:18:09,103
اما ديدن برايس با اون کت و شلوار و
...کراوات
1457
01:18:09,276 --> 01:18:11,107
...که با اون سبد خوراکي روي سن مي اومد ...
1458
01:18:11,278 --> 01:18:13,542
.منو دوباره به سرگيجه انداخت...
1459
01:18:14,081 --> 01:18:15,946
.پانزده يک
1460
01:18:16,450 --> 01:18:20,011
.قيمت ها پايين بودن -
.پانزده دو -
1461
01:18:20,187 --> 01:18:23,179
.با 15 دلار به ميسي تيلور فروخته شد
1462
01:18:24,358 --> 01:18:26,849
،قبل از اينه بدونم
.اسم ادي ترولاک خونده شد
1463
01:18:27,361 --> 01:18:30,194
.شماره هشت "ادي ترولاک" ـه
1464
01:18:30,698 --> 01:18:32,029
.که به اين معني بود که برايس نفر بعدي بود
1465
01:18:32,199 --> 01:18:34,497
.ادي عضو تيم مناظره ست
1466
01:18:34,668 --> 01:18:37,865
...و سرگرمي هاش شامل ماهيگيري
1467
01:18:38,038 --> 01:18:41,201
.و ساختن مدل هاي هواپيماس...
1468
01:18:41,375 --> 01:18:43,468
کي 5 دلار مي ذاره؟
1469
01:18:46,447 --> 01:18:49,939
.چرا هيچکس قيمتي نميگه؟ اون خيلي خوبه -
.دقيقاً -
1470
01:18:50,851 --> 01:18:52,341
کسي نيست؟
1471
01:18:54,888 --> 01:18:56,219
.هشت دلار
1472
01:18:56,390 --> 01:18:59,257
.با هشت دلار به جولي بيکر فروخته شد
1473
01:18:59,426 --> 01:19:01,326
چطور اين اتفاق افتاد؟
1474
01:19:01,495 --> 01:19:03,656
به خاطر اين بود که دلم براي ادي سوخت؟
1475
01:19:03,831 --> 01:19:06,527
يا به خاطر اين بود که نمي تونستم به خودم
وقتي برايس بياد، اعتماد کنم؟
1476
01:19:07,334 --> 01:19:09,564
...وقتي که داشتيم به اتاق چند منظوره مي رفتيم
1477
01:19:09,737 --> 01:19:12,501
.داشتم به وقايعي که افتاده فکر مي کردم...
1478
01:19:12,673 --> 01:19:15,369
به زودي من با ادي ترولاک
...ناهار مي خوردم
1479
01:19:15,542 --> 01:19:17,806
در حالي که پسري که براي نيمي از...
...زندگيم اونو دوست داشتم
1480
01:19:17,978 --> 01:19:20,344
.با دشمن خوني ِ من ناهار مي خورد...
1481
01:19:23,050 --> 01:19:25,211
.ممنون که روي من قيمت گذاشتي
1482
01:19:25,386 --> 01:19:27,354
.خيلي استرس داشتم اون بالا
1483
01:19:27,688 --> 01:19:30,418
.نه، خودم خواستم
.باحال ميشه
1484
01:19:39,700 --> 01:19:42,294
شنيدم از ساختن مدلهاي هواپيما خوشت مياد -
.آره -
1485
01:19:42,469 --> 01:19:46,337
.من و پدرم همين تازگي يه "ميگ19" روسي رو تموم کرديم
.در سال 1955 ساخته شده
1486
01:19:46,507 --> 01:19:49,965
"اولين جنگنده فراصوتي ِ "ميگ
...سخت بود چون کابين خلبان تورفتگي داشت
1487
01:19:50,144 --> 01:19:52,044
.سعي مي کردم که تمام توجهم به ادي باشه
1488
01:19:52,212 --> 01:19:55,340
،اما سخت بود
.چون برايس دقيقاً پشت سرش بود
1489
01:19:55,516 --> 01:19:57,780
...ادي داشت درباره لوله هاي ورودي حرف ميزد
1490
01:19:57,951 --> 01:20:01,944
که يه دفعه، برايس بلند شد...
.و مستقيم اومد طرف من
1491
01:20:02,656 --> 01:20:04,851
.هي، جولي، بايد باهات حرف بزنم
1492
01:20:12,032 --> 01:20:13,659
داري چيکار مي کني؟
1493
01:20:16,570 --> 01:20:19,505
.اون مي خواست منو ببوسه
.منو ببوسه
1494
01:20:19,940 --> 01:20:22,272
.من کل زندگيم منتظر اين بوسه بودم
1495
01:20:22,576 --> 01:20:25,670
.اما نه مثل اين. نه اينطوري
1496
01:20:26,613 --> 01:20:29,980
،اينقدر سريع با دوچرخه اومدم خونه
.که گفتم الان قفسه سينه م مي ترکه
1497
01:20:35,089 --> 01:20:36,784
جوليانا؟
1498
01:20:39,259 --> 01:20:40,851
جوليانا
1499
01:20:43,897 --> 01:20:45,455
عزيزم؟
1500
01:20:46,600 --> 01:20:48,192
چي شده؟
1501
01:20:48,836 --> 01:20:50,463
.نمي تونم
1502
01:20:54,074 --> 01:20:55,905
...عزيز دلم
1503
01:20:57,010 --> 01:20:58,534
.مي توني به من بگي...
1504
01:21:00,748 --> 01:21:02,841
.برايس مي خواست منو ببوسه
1505
01:21:04,084 --> 01:21:05,551
جدي؟
1506
01:21:05,886 --> 01:21:07,217
.توي مدرسه
1507
01:21:08,322 --> 01:21:10,051
.جلوي همه
1508
01:21:11,892 --> 01:21:13,189
مامان، خواهش مي کنم باز نکن
1509
01:21:13,894 --> 01:21:15,657
.احتمالاً خودشه
1510
01:21:17,231 --> 01:21:19,028
...عزيز دلم
1511
01:21:19,199 --> 01:21:20,996
.شايد بهتره باهاش حرف بزني...
1512
01:21:22,803 --> 01:21:24,361
.نمي تونم
1513
01:21:24,872 --> 01:21:26,499
.نمي تونم
1514
01:21:28,308 --> 01:21:30,503
.برايس منو ول نمي کرد
1515
01:21:31,712 --> 01:21:33,703
.همش زنگ ميزد
1516
01:21:35,949 --> 01:21:37,883
.و يا در ميزد
1517
01:21:38,752 --> 01:21:41,516
حتي دزدکي مي اومد دور خونه
.و ميزد پشت پنجره م
1518
01:21:42,022 --> 01:21:44,013
!جولي! خواهش مي کنم، بايد تو رو ببينم
1519
01:21:44,191 --> 01:21:45,658
!بيا بيرون، فقط يه دقيقه
1520
01:21:45,826 --> 01:21:49,023
چرا اون نمي فهميد که من فقط
مي خوام که تنها باشم؟
1521
01:21:49,196 --> 01:21:50,720
!خواهش مي کنم
1522
01:21:53,267 --> 01:21:55,701
.بعد از دو روز، برايس بس کرد
1523
01:21:55,869 --> 01:21:58,099
.و من فکر مي کردم که بالاخره تموم شده
1524
01:22:01,575 --> 01:22:05,136
،بعدش، يه روز عصر
...اومدم توي سالن که مطالعه کنم
1525
01:22:07,748 --> 01:22:09,682
.که يه صدا از توي حياط مون شنيدم...
1526
01:22:14,354 --> 01:22:15,651
هي، اون داره چيکار مي کنه؟
1527
01:22:15,823 --> 01:22:19,759
.جولي، آروم باش
.من بهش اجازه دادم
1528
01:22:19,927 --> 01:22:23,590
اجازه؟ اجازه براي چي؟
.اون داره يه چاله درست مي کنه
1529
01:22:23,897 --> 01:22:25,387
.من بهش گفتم مي تونه
1530
01:22:25,966 --> 01:22:27,490
اما چرا؟
1531
01:22:27,668 --> 01:22:29,431
.من بهش گفتم مي تونه
1532
01:22:29,870 --> 01:22:32,737
خيلي عذاب آور بود که مي ديدم
.داره توي چمن حياط چاله درست ميکنه
1533
01:22:32,906 --> 01:22:35,306
چطور پدرم اجازه داده بود چنين کاري کنه؟
1534
01:22:35,642 --> 01:22:37,974
.برايس مي دونست که منم هستم
1535
01:22:46,119 --> 01:22:47,677
.رفتش
1536
01:22:58,065 --> 01:22:59,464
درخت؟
1537
01:23:00,200 --> 01:23:02,065
اون داره يه درخت ميکاره؟
1538
01:23:07,875 --> 01:23:09,137
اين يه...؟
1539
01:23:09,309 --> 01:23:11,470
.نيازي به پرسيدن نبود
1540
01:23:11,645 --> 01:23:13,977
...از شکل برگ ها
1541
01:23:14,147 --> 01:23:16,172
.و بافت ِ تنه ش مي تونستم بگم چيه...
1542
01:23:16,617 --> 01:23:18,676
.يه درخت چنار بود
1543
01:23:24,157 --> 01:23:29,060
،وقتي از در اومد بيرون
.به اولين باري که اونو ديدم فکر کردم
1544
01:23:29,229 --> 01:23:33,757
اصلاً چرا يه آدم بايد بخواد
که از دست جولي بيکر فرار کنه؟
1545
01:23:34,134 --> 01:23:36,227
.با اون چشماش به من نگاه کرد
1546
01:23:36,403 --> 01:23:38,633
.اون چشماي براق و درخشان
1547
01:23:38,805 --> 01:23:43,333
و مي دونستم که برايس لاسکي
.هنوز به فکر بوسه اول منه
1548
01:23:43,810 --> 01:23:45,937
.اما زياد طول نميکشه
1549
01:23:46,880 --> 01:23:50,281
،همونطور که اونجا ايستاده بود
...متوجه شدم که در تمام اين سال ها
1550
01:23:50,450 --> 01:23:52,475
.ما هيچوقت واقعاً با هم حرف نزديم...
1551
01:23:55,856 --> 01:23:57,118
کمک ميخواي؟
1552
01:23:58,058 --> 01:23:59,218
.آره
1553
01:24:00,827 --> 01:24:02,954
.اما اون روز، شروع کرديم
1554
01:24:04,364 --> 01:24:07,128
و مي دونستم که براي مدت زيادي
. با هم حرف ميزنيم
1555
01:24:31,047 --> 01:24:44,957
ترجمه زيرنويس از ســــــورنا
...::soorenaasemooni.blogfa.com::...