1 00:00:04,047 --> 00:00:16,517 بهترين ها در ...::www.9movie.co::... 2 00:00:36,200 --> 00:00:46,879 ترجمه زيرنويس از ســــــورنا ...::soorenaasemooni.blogfa.com::... 3 00:00:49,241 --> 00:00:52,472 تنها چيزي که از "جولي بيکر" مي خواستم .اين بود که منو تنها بذاره 4 00:00:53,245 --> 00:00:56,442 ،داستان از تابستان سال 1957 شروع شد .قبل از شروع کلاس دوم 5 00:00:56,615 --> 00:00:58,310 .بفرما 6 00:00:58,584 --> 00:01:00,575 نظرتون چيه؟ - .از اينجا خوشم مياد - 7 00:01:00,752 --> 00:01:03,084 .باحاله - .آه، اتاق من چه رنگيه؟ - 8 00:01:03,255 --> 00:01:04,916 .فقط صبر کن 9 00:01:05,090 --> 00:01:07,650 .بريم داخل رو ببينيم - .هي، بيا برايس - 10 00:01:07,826 --> 00:01:10,454 چطوره من و تو بريم بارهاي توي ...ون رو خالي کنيم 11 00:01:10,629 --> 00:01:14,224 و خانم ها مي تونن برن... .توي آشپزخونه و غذا رو آماده کنند 12 00:01:14,399 --> 00:01:15,866 .باشه بابا 13 00:01:16,034 --> 00:01:18,264 براي اون، اون شروع بيش از يک دهه 14 00:01:18,437 --> 00:01:22,806 .کناره گيري استراتژيک و ناراحتي اجتماعي بود 15 00:01:24,042 --> 00:01:26,772 .سلام، من جولي بيکر هستم - هي، چيکار داري مي کني؟ - 16 00:01:26,945 --> 00:01:28,139 نمي خواين کمک تون کنم؟ 17 00:01:28,313 --> 00:01:30,440 .نه. چيزاي گروني اون تو هست 18 00:01:30,616 --> 00:01:33,414 اين يکي چي؟ - .نه، نه، نه - 19 00:01:33,652 --> 00:01:36,382 تو چرا نمي ري خونه تون؟ .مادرت حتماً نگرانه که تو الان کجايي 20 00:01:36,555 --> 00:01:39,251 .اوه، نه، مامانم مي دونه من کجام .گفت که اشکالي نداره 21 00:01:39,424 --> 00:01:42,154 راحت بود که بفهمي که اين دختره .دوزاريش نمي افته 22 00:01:42,327 --> 00:01:44,818 .اينجا با سه نفر شلوغ ميشه - .مهم نيست - 23 00:01:44,997 --> 00:01:47,795 .به هيچ وجه - مي خواي اينو با هم هل بديم؟ - 24 00:01:49,401 --> 00:01:52,131 برايس، وقتش نيست که بري به مادرت کمک کني؟ 25 00:01:52,771 --> 00:01:54,136 ها؟ 26 00:01:55,173 --> 00:01:56,572 .اوه، چرا 27 00:01:57,609 --> 00:01:59,975 .خب، هيچي جلودارش نبود 28 00:02:00,145 --> 00:02:03,979 مي خواستم بهش بگم گمشه بره .که عجيب ترين اتفاق افتاد 29 00:02:08,654 --> 00:02:10,121 .باورم نميشد 30 00:02:10,288 --> 00:02:14,190 .من و اون دختر عجيب دستاي همو گرفته بوديم 31 00:02:14,359 --> 00:02:16,793 چطوري توي اين دردسر افتادم؟ - .خب، سلام - 32 00:02:18,130 --> 00:02:20,530 .مي بينم که با پسرم آشنا شدي - .آها - 33 00:02:20,699 --> 00:02:26,069 بالاخره، من تنها کار مردونه رو وقتي که .هفت سالم بود انجام دادم 34 00:02:32,077 --> 00:02:35,342 .اما، دردسرهاي من از اينجا شروع شد 35 00:02:35,714 --> 00:02:38,148 ...همون لحظه که رفتم سر کلاس خانم يلسون 36 00:02:38,316 --> 00:02:40,807 .برايس؟ تو اينجايي 37 00:02:40,986 --> 00:02:42,681 :مشخص بود... 38 00:02:42,854 --> 00:02:44,947 .مدرسه برام يه پناهگاه نيست 39 00:02:46,925 --> 00:02:49,291 هي، برايس، دوست دخترت کجاست؟ 40 00:02:49,461 --> 00:02:51,452 .براي هميشه انگشت نما شدم 41 00:02:51,730 --> 00:02:55,894 هي، برايس، چرا ازش نميخواي باهات عروسي کنه؟ 42 00:02:56,201 --> 00:02:59,466 برايس و جولي رو شاخه هاي درخت نشستند 43 00:02:59,638 --> 00:03:02,869 ب-و-س و م-ا-چ 44 00:03:03,041 --> 00:03:05,032 .اولين سال من در شهر فاجعه بود 45 00:03:05,210 --> 00:03:06,234 .نگاشون کن 46 00:03:06,411 --> 00:03:08,402 .و سه سال بعدش هم بهتر نبود 47 00:03:08,580 --> 00:03:11,674 ،اما بالاخره در کلاس ششم .يه کاري کردم 48 00:03:11,850 --> 00:03:13,818 .يه نقشه ريختم 49 00:03:14,086 --> 00:03:15,519 .شري 50 00:03:16,555 --> 00:03:17,852 .شري وايسا 51 00:03:18,824 --> 00:03:19,848 .سلام بريس 52 00:03:20,292 --> 00:03:21,623 .از "شري استالز" تقاضاي دوستي کردم 53 00:03:21,793 --> 00:03:23,658 ...مي خواستم اگه بشه بريم بيرون 54 00:03:23,829 --> 00:03:26,263 براي اينکه بدونيد اين نقشه چقدر ...ماهرانه بوده 55 00:03:26,431 --> 00:03:29,366 اينو بدونيد که جولي از شري استالز متنفره 56 00:03:29,868 --> 00:03:31,392 .و هيچوقت هم نفهميدم براي چي 57 00:03:31,570 --> 00:03:34,835 شري خوشگل و صميمي بود .و يه عالمه هم مو داشت 58 00:03:35,040 --> 00:03:38,407 اولش مادرم نمي ذاشت که ...گوشام رو سوراخ کنم، اما من التماس کردم 59 00:03:38,577 --> 00:03:40,704 ...نقشه اين بود که شري با من غذا بخوره 60 00:03:40,879 --> 00:03:44,838 ،شايد با هم يه کم قدم بزنيم... .و اميدوار بودم که جولي از من بدش بياد 61 00:03:45,016 --> 00:03:47,075 .اما با اينکه 16 سالمه نمي تونم به حلقه برسم 62 00:03:47,252 --> 00:03:48,412 .اوه، چقدر بد 63 00:03:48,587 --> 00:03:52,717 ،ملني مي خواست گوشاش رو سوراخ کنه .اما البته که مادرش گفت نه 64 00:03:52,891 --> 00:03:57,021 اونم قاطي کرد و آلبوم بهترين هاي ...جاني ماتيس ش رو خورد کرد 65 00:03:58,930 --> 00:04:02,559 و حالا هم خونه نشين شده و نمي تونه .براي جشن شبانه بياد خونه مون 66 00:04:02,734 --> 00:04:05,396 .همه چي داشت خيلي خوب پيش ميرفت 67 00:04:05,670 --> 00:04:07,661 اين هفته واسه پروژه درس علوم چيکار کردي؟ 68 00:04:07,839 --> 00:04:11,639 بعدش، مثلاً بهترين دوستم، گرت آينبايندر 69 00:04:11,810 --> 00:04:13,675 .به شري علاقه مند شد... 70 00:04:13,845 --> 00:04:17,679 داشتم به اين فکر مي کردم که نشون بدم .که عکس العمل در مقابل نرم کننده هاي مختلف مو چطوريه 71 00:04:17,849 --> 00:04:19,009 .خيلي عاليه 72 00:04:19,184 --> 00:04:22,017 وفاداري در برابر علاقه کم آورد ...و گرت، آقاي خائن 73 00:04:22,187 --> 00:04:23,711 .به شري گفت که نقشه من چي بوده... 74 00:04:24,055 --> 00:04:25,249 .عوضي 75 00:04:25,423 --> 00:04:27,220 .اون خوب برداشت نکرد 76 00:04:27,592 --> 00:04:32,188 خبر به جولي رسيد، و خيلي زود .اون نگاه هاي خودش رو دوباره شروع کرد 77 00:04:32,364 --> 00:04:34,161 .فقط اين دفعه بدتر شد 78 00:04:34,332 --> 00:04:36,960 .اين دفعه منو بو ميکرد 79 00:04:37,135 --> 00:04:39,501 .درسته، منو بو ميکرد 80 00:04:39,671 --> 00:04:41,229 حالا اينکار واسه چي بود؟ 81 00:04:41,406 --> 00:04:44,136 تنها دلداري من اين بود .که سال بعد فرق ميکنه 82 00:04:44,309 --> 00:04:46,402 .دبيرستان، مدرسه بزرگتر 83 00:04:46,578 --> 00:04:51,015 شايد توي کلاس هم نباشيم و .بالاخره، بالاخره تموم بشه 84 00:04:52,484 --> 00:04:56,011 .اولين روزي که برايس لاسکي رو ديدم، از خودم بيخود شدم 85 00:04:56,721 --> 00:05:00,487 ،به خاطر اون چشماش بود .يه چيزي توي اون چشماي براقش بود 86 00:05:00,659 --> 00:05:02,422 مي خواي اينو با هم هل بديم؟ 87 00:05:03,161 --> 00:05:05,459 ...خانواده ش تازه اومده بودن توي محله ما 88 00:05:05,630 --> 00:05:07,257 .و من رفتم که بهشون کمک کنم... 89 00:05:07,432 --> 00:05:11,630 من دو دقيقه توي ماشين بودم تا وقتي که .پدرش اونو فرستاد پيش مادرش 90 00:05:11,803 --> 00:05:13,737 .فهميدم که نمي خواست بره 91 00:05:13,905 --> 00:05:18,467 پس رفتم دنبالش تا قبل از اينکه بره داخل .خونه و گير بيفته يه کم باهاش بازي کنم 92 00:05:20,245 --> 00:05:22,440 ،بعدش ديدم که ...اون دستم رو گرفته بود 93 00:05:22,614 --> 00:05:24,946 .و مستقيم به چشمام نگاه ميکنه... 94 00:05:25,617 --> 00:05:26,982 .قلبم از حرکت ايستاد 95 00:05:27,152 --> 00:05:28,642 حقيقت داشت؟ 96 00:05:28,820 --> 00:05:31,380 اين ميتونه اولين بوسه من باشه؟ 97 00:05:31,556 --> 00:05:34,389 .اما بعدش مادرش اومد بيرون - .خب، سلام - 98 00:05:34,559 --> 00:05:38,086 ،و اون خيلي خجالت کشيد .صورتش مثل گوجه سرخ شد 99 00:05:39,364 --> 00:05:42,731 من اونشب قبل از خواب به بوسه اي که .مي تونست اتفاق بيفته فکر مي کردم 100 00:05:42,901 --> 00:05:47,736 ،منظورم اينه که، مشخص بود که اون به من احساساتي داره .اما فقط خيلي خجالتي بود و نمي تونست نشونش بده 101 00:05:47,906 --> 00:05:50,170 .مادرم ميگفت که پسرا اينطوري هستن 102 00:05:50,775 --> 00:05:54,108 .پس من تصميم گرفتم که کمکش کنم - .برايس؟ تو اينجايي - 103 00:05:56,081 --> 00:05:59,175 من بهش فرصت هاي زيادي رو دادم .که خجالتش رو کنار بذاره 104 00:05:59,417 --> 00:06:02,716 ،توي کلاس ششم .ياد گرفته بودم که خودم رو کنترل کنم 105 00:06:02,888 --> 00:06:05,118 .بعدش "شري استالز" وارد قضيه شد 106 00:06:06,191 --> 00:06:09,991 شري استالز يه دختر عنق ِ .سخن چين ِ نامرد بود 107 00:06:10,295 --> 00:06:12,092 .فقط يه مويي داشت 108 00:06:12,264 --> 00:06:13,356 ...و اونو ديدم 109 00:06:13,531 --> 00:06:16,523 .دست در دست ِ برايس. برايس ِ من... 110 00:06:16,701 --> 00:06:19,226 کسي که اولين بوسه رو ميخواست .از من بگيره 111 00:06:19,404 --> 00:06:22,532 .راه حل من اين بود که بهش توجه نکنم ...من مي دونستم که برايس 112 00:06:22,707 --> 00:06:26,199 .با اين شري استالز ِ مغرور رابطه شون به جايي نميرسه... 113 00:06:26,378 --> 00:06:29,472 .يه هفته طول کشيد .اونا از هم جدا شدند 114 00:06:30,882 --> 00:06:33,009 .اون خوب برداشت نکرد 115 00:06:34,019 --> 00:06:37,682 حالا که برايس از شر چنگال هاي شيطاني ِ .شري خلاص شده بود با من مهربون تر شده بود 116 00:06:37,856 --> 00:06:40,484 .سلام جولي - .سلام برايس - 117 00:06:40,725 --> 00:06:43,353 ...اون خيلي خجالتي و بامزه بود 118 00:06:43,528 --> 00:06:46,053 ،و موهاش... .بوي هندونه ميداد 119 00:06:46,231 --> 00:06:48,028 .از بوش سير نميشدم 120 00:06:48,199 --> 00:06:50,895 من کل سال رو دزدکي ...از بوي هندونه لذت مي بردم 121 00:06:51,069 --> 00:06:54,368 و به اين فکر مي کردم که بالاخره .بوسه م رو ازش بگيرم 122 00:06:57,542 --> 00:06:59,635 .کلاس هفتم با خودش تغييراتي آورد 123 00:06:59,811 --> 00:07:01,904 .اما بزرگترينش توي مدرسه اتفاق نيفتاد 124 00:07:02,080 --> 00:07:03,843 .توي خونه اتفاق افتاد 125 00:07:04,049 --> 00:07:06,711 .پدربزرگم اومد که با ما زندگي کنه 126 00:07:14,125 --> 00:07:17,151 مادرم مي گفت چون دلش براي مادربزرگ تنگ شده .اينطوري به بيرون خيره ميشه 127 00:07:17,329 --> 00:07:20,127 و اين چيزي نبود که پدربزرگ .با من درباره ش حرف بزنه 128 00:07:21,299 --> 00:07:25,360 در واقع، اون درباره خيلي چيزا .هيچوقت با من حرف نميزد 129 00:07:25,804 --> 00:07:28,637 .تا اينکه عکس جولي رو توي يه روزنامه محلي زدند 130 00:07:28,807 --> 00:07:31,742 اوه، برايس، مي تونم باهات صحبت کنم؟ - چي؟ - 131 00:07:32,277 --> 00:07:33,301 .بشين، پسرم 132 00:07:38,450 --> 00:07:40,213 .درباره دوستت جولي بيکر برام بگو 133 00:07:41,086 --> 00:07:43,418 .جولي. راستش نميشه گفت که اون دوستمه 134 00:07:43,588 --> 00:07:45,613 اوه، چرا؟ 135 00:07:46,758 --> 00:07:48,055 چرا مي خواي بدوني؟ 136 00:07:49,728 --> 00:07:52,629 خب، عکس جولي بيکر رو به خاطر اينکه انيشتن باشه 137 00:07:52,797 --> 00:07:54,662 .توي روزنامه "ميفيلد تايمز" نزده بودن 138 00:07:54,833 --> 00:07:59,770 نه، عکسش رو روي صفحه اول زده بودند .چون از پايين اومدن از يه درخت چنار خودداري کرده بود 139 00:08:00,438 --> 00:08:03,464 .جولي بيکر و اون درخت مسخره ِ چنار 140 00:08:03,641 --> 00:08:07,077 اون هميشه فکر مي کرد که اون هديه خداست .به اين گوشه از دنياي ما 141 00:08:07,245 --> 00:08:10,146 هي، برايس. مي خواي از اين درخت مثل من و برادرام بالا بياي؟ 142 00:08:10,715 --> 00:08:12,307 .نه، ممنون 143 00:08:12,484 --> 00:08:15,282 .برايس. بيا اين بالا. خيلي باحاله 144 00:08:15,453 --> 00:08:18,081 .مي توني از اينجا همه چي رو ببيني - .نمي تونم - 145 00:08:18,256 --> 00:08:23,319 ...بابام منو لازم داره که بهش کمک کنم تعمير کنه 146 00:08:24,462 --> 00:08:25,986 .يه چيزي رو... 147 00:08:26,531 --> 00:08:27,623 .اين تنها چيزي بود که مي خواستم 148 00:08:27,799 --> 00:08:30,063 .بالا رفتن از يه درخت با جولي بيکر 149 00:08:30,235 --> 00:08:32,669 .اينطوري برميگردم به همون کلاس دوم 150 00:08:32,837 --> 00:08:35,067 .برايس و جولي رو شاخه هاي درخت نشستند 151 00:08:35,240 --> 00:08:38,334 چرا منو مجبور نمي کني که براي بقيه .عمرم لوبيا بخورم 152 00:08:39,277 --> 00:08:41,108 .سه بلوک ديگه 153 00:08:42,881 --> 00:08:44,007 .دو بلوک ديگه 154 00:08:47,819 --> 00:08:49,309 .يکي ديگه 155 00:08:49,487 --> 00:08:52,479 .چقدر اطلاعات ارزشمندي ميده - .خيلي بدم مياد اين کارو ميکنه - 156 00:08:52,657 --> 00:08:55,649 دوست دارم فکر کنم که حداقل يه شانسي هست .که اتوبوس نيادش 157 00:08:57,729 --> 00:09:01,130 به نظر من اون درخت زير نور خيلي قشنگ به نظر مياد. تو چي؟ 158 00:09:01,299 --> 00:09:04,735 خب، اگه از "قشنگ" منظورت "بطور وحشتناکي زشته" ، آره، قبول دارم 159 00:09:08,840 --> 00:09:12,571 .تو اون قدرت زيبابيني رو نداري .برات متاسفم 160 00:09:13,244 --> 00:09:15,144 "قدرت زيبابيني؟" 161 00:09:15,346 --> 00:09:16,643 "قدرت زيبابيني؟" 162 00:09:16,815 --> 00:09:21,047 اينو دختري گفت که همه توي محله روش مي خندن؟ 163 00:09:21,586 --> 00:09:25,488 اونا دور پنجره شون گياه سبز شده بود .و جلوي خونه شون پر از علف هرز بود 164 00:09:26,057 --> 00:09:28,150 .که پدرم رو خيلي اذيت ميکرد 165 00:09:28,326 --> 00:09:29,486 .اوه، اوناهاش 166 00:09:29,828 --> 00:09:33,992 .آقاي آجرچين فکر کرده نقاشه اين ماشينه خودش به اندازه کافي زشت نيست؟ 167 00:09:34,165 --> 00:09:35,689 داره ازش نقاشي هم ميکشه؟ 168 00:09:35,867 --> 00:09:38,927 .نه، اون منظره ميکشه .توي نمايشگاه شهر اونا رو ميفروشه 169 00:09:39,104 --> 00:09:40,696 .مردم ميگن قشنگه 170 00:09:40,872 --> 00:09:43,602 .منظره؟ بذار يه چيزي بهت بگم 171 00:09:43,775 --> 00:09:45,709 ...دنيا بيشتر توش زيبايي ايجاد ميشه 172 00:09:45,877 --> 00:09:49,779 اگه يه کم اون قطعه آشغال ... .که بهش ميگه حياط رو مرتب کنه 173 00:09:49,948 --> 00:09:52,940 .دلم براي زنش ميسوزه .اون با يه خيالباف عروسي کرده 174 00:09:53,118 --> 00:09:56,485 به خاطر اون، يکي از اونا هميشه .ناراحته 175 00:09:56,654 --> 00:10:00,021 .آره، درست اما چرا ما بايد ناراحت باشيم؟ 176 00:10:00,658 --> 00:10:02,592 ...همونقدر که اون حياط پدرم رو اذيت ميکرد 177 00:10:02,760 --> 00:10:06,252 اصلاً قابل مقايسه نيست که جولي بيکر... .بالاي اون درخت چقدر منو اذيت ميکرد 178 00:10:06,431 --> 00:10:08,160 .سه تا بلوک ديگه 179 00:10:08,333 --> 00:10:10,494 هر روز صبح بايد به گزارش لحظه به لحظه ِ 180 00:10:10,668 --> 00:10:12,727 .اون از ترافيک گوش ميکرديم 181 00:10:12,904 --> 00:10:14,201 .دو تا ديگه 182 00:10:14,372 --> 00:10:15,634 .بفرما 183 00:10:15,840 --> 00:10:17,603 چرا بهشون ميگن "سه دلقک"؟ 184 00:10:17,775 --> 00:10:19,834 .منظورم اينه که، اونا پنج تا هستند - چي؟ - 185 00:10:20,011 --> 00:10:23,447 خب، آره، مو، لاري، کرلي .شمپ و کرلي جو 186 00:10:23,615 --> 00:10:26,516 .آره، اما الان سه تا هستند - .آره - 187 00:10:26,684 --> 00:10:29,847 .مي دوني، من از کرلي جو متنفرم .اون اصلاً نبايد يه "دلقک" باشه 188 00:10:30,021 --> 00:10:33,013 ،گوش کن دختر .همين الان به پليس زنگ ميزنم 189 00:10:33,191 --> 00:10:35,989 تو داري قانون شکني ميکني .و جلوي کار ما رو گرفتي 190 00:10:36,161 --> 00:10:38,391 چه خبره؟ - ...يا مياي پايين - 191 00:10:38,563 --> 00:10:41,726 .يا درخت رو مي بُريم که بيفتي - .بچه ها، بيايين اين بالا پيشم - 192 00:10:42,100 --> 00:10:44,091 .اگه همه بياييم اين بالا درخت رو قطع نمي کنند 193 00:10:44,269 --> 00:10:46,294 .اتوبوس ، اتوبوس - .جولي از کوره در رفته بود - 194 00:10:46,471 --> 00:10:48,098 .اونا مي خواستن درختش رو قطع کنند 195 00:10:48,273 --> 00:10:51,333 نمي فهمم که چرا اون ...درخت با اون شاخه هاي پيچ در پيچش 196 00:10:51,509 --> 00:10:54,103 .اينقدر براش ارزش داشت... - .برايس، خواهش مي کنم - 197 00:10:54,646 --> 00:10:56,409 .دلم براش سوخت - .ولش کن - 198 00:10:56,581 --> 00:10:58,446 .اما حاضر نبودم به خاطرش مدرسه نرم 199 00:10:58,616 --> 00:10:59,640 .يالا، رفيق 200 00:11:00,885 --> 00:11:02,944 چرا دوستت نيست، برايس؟ 201 00:11:04,556 --> 00:11:05,921 .تو بايد جولي رو بشناسي 202 00:11:06,090 --> 00:11:07,455 .خب، خوشحال ميشم 203 00:11:07,926 --> 00:11:08,950 چرا؟ 204 00:11:09,661 --> 00:11:11,822 .اين دختر دل شير داره 205 00:11:11,996 --> 00:11:13,827 چرا اونو بعضي وقتا دعوتش نمي کني اينجا؟ 206 00:11:14,399 --> 00:11:15,627 دل شير؟ 207 00:11:16,301 --> 00:11:17,825 ...اون فقط يه دنده س 208 00:11:18,002 --> 00:11:19,629 .و فوق العاده تحميل کننده... 209 00:11:20,371 --> 00:11:21,633 اينطوريه؟ 210 00:11:21,806 --> 00:11:24,070 و از کلاس دوم .منو کمين کرده 211 00:11:24,909 --> 00:11:27,707 خب، دختري مثل اون همسايه ِ .همه نيست 212 00:11:28,213 --> 00:11:29,510 .خوش به حال اونا پس 213 00:11:31,082 --> 00:11:32,606 .اينو بخون 214 00:11:32,850 --> 00:11:33,942 .بدون پيش داوري 215 00:11:39,524 --> 00:11:42,982 انگار من هيچي از جولي بيکر .نمي دونستم 216 00:11:44,829 --> 00:11:47,389 .جولي صبح بعد به ايستگاه اتوبوس نيومد 217 00:11:48,833 --> 00:11:50,198 .يا صبح روز بعدش 218 00:11:50,802 --> 00:11:52,770 ،اون توي مدرسه بود .اما انگار که نبود 219 00:11:52,937 --> 00:11:55,735 ...جو کوچولو؟ اون خيلي گريم کرده بود - .اون پير نميشه - 220 00:11:55,907 --> 00:11:58,068 .من به خودم مي گفتم که بايد خوشحال باشم 221 00:11:58,243 --> 00:12:00,404 منظورم اينه که، اين همون چيزي نيست که من هميشه مي خواستم؟ 222 00:12:00,578 --> 00:12:04,014 .اما هنوزم، دلم براش مي سوخت 223 00:12:04,749 --> 00:12:07,809 ،مي خواستم برم و ابراز تاسف کنم ...اما بعدش گفتم، هي، نه 224 00:12:08,286 --> 00:12:09,878 .اين آخرين چيزيه که نياز دارم... 225 00:12:10,054 --> 00:12:12,545 .بعدش جولي بيکر فکر ميکنه دلم براش تنگ شده 226 00:12:16,561 --> 00:12:18,654 .حالا مي بينم که چرا دوست داري بياي اينجا 227 00:12:19,297 --> 00:12:21,561 ميشه واسه مادرت هم توضيح بدي؟ 228 00:12:21,966 --> 00:12:23,934 .من عاشق نگاه به نقاشي کردن پدرم هستم 229 00:12:24,102 --> 00:12:27,003 يا راستش، عاشق حرفايي که موقع .نقاشي کردن ميزنه هستم 230 00:12:27,171 --> 00:12:29,503 .اينطوري چيزاي زيادي رو از پدرم فهميدم 231 00:12:29,674 --> 00:12:31,266 ...اون بهم همه جور چيزايي رو ميگفت 232 00:12:31,442 --> 00:12:35,640 مثلاً اينکه اولين شغلش جابه جايي يونجه بوده و يا اينکه آرزو داشته دانشگاه رو تموم کنه 233 00:12:35,813 --> 00:12:37,781 .بعدش يه روز اون منو سورپرايز کرد 234 00:12:37,949 --> 00:12:42,283 جريان تو و برايس لاسکي چيه؟ 235 00:12:43,888 --> 00:12:45,378 .منظورت چيه؟ هيچي 236 00:12:45,657 --> 00:12:47,352 .اوه، خيلي خب 237 00:12:47,659 --> 00:12:49,251 .اشتباه من بود 238 00:12:49,727 --> 00:12:51,490 اصلاً چرا چنين فکري بايد بکني؟ 239 00:12:51,663 --> 00:12:52,721 .دليلي نداره 240 00:12:53,531 --> 00:12:55,123 ...فقط اينکه تو 241 00:12:56,000 --> 00:12:57,592 .تمام وقت درباره اون حرف ميزني... 242 00:12:58,736 --> 00:13:00,101 جدي؟ 243 00:13:00,738 --> 00:13:02,603 .اوهوم 244 00:13:05,009 --> 00:13:06,533 .نمي دونم 245 00:13:08,012 --> 00:13:10,606 .فکر کنم به خاطر چشماش باشه 246 00:13:11,649 --> 00:13:13,082 .يا شايد لبخندش 247 00:13:14,152 --> 00:13:15,585 اما اون چي؟ 248 00:13:16,020 --> 00:13:19,581 چي؟ - .اون بايد به کل منظره نگاه کنه - 249 00:13:20,591 --> 00:13:21,785 يعني چي؟ 250 00:13:22,593 --> 00:13:25,858 يه نقاشي چيزي بيشتر از .جمع ِ قسمت هاي اونه 251 00:13:27,031 --> 00:13:30,262 .گاو خودش فقط يه گاوه 252 00:13:30,702 --> 00:13:35,730 يه چمنزار خودش فقط علف و گله 253 00:13:36,341 --> 00:13:41,005 و تابيدن نور خورشيد از بين درخت ها .فقط يه پرتو ِ نوره 254 00:13:41,612 --> 00:13:44,012 ...اما تو همه اونا رو ميذاري کنار هم 255 00:13:44,349 --> 00:13:46,579 .و ميتونه جادويي بشه... 256 00:13:48,052 --> 00:13:51,180 من راستش نفهميدم که ...اون چي مي گفت تا يه عصري 257 00:13:51,356 --> 00:13:53,551 .که بالاي درخت چنار بودم... 258 00:13:54,292 --> 00:13:56,192 .داشتم مي رفتم يه بادبادک رو آزاد کنم 259 00:13:56,361 --> 00:13:59,262 ،راه درازي بود .تا حالا اينقدر بالا نرفته بودم 260 00:14:00,231 --> 00:14:03,997 ،و هر چي بالاتر مي رفتم .بيشتر از منظره اونجا مبهوت مي شدم 261 00:14:04,369 --> 00:14:07,099 من اونجا متوجه شدم که .بوي نسيم چقدر عاليه 262 00:14:07,271 --> 00:14:09,501 .همينطور نور خورشيد و علف ها 263 00:14:10,641 --> 00:14:13,007 ...اونو استشمام مي کردم 264 00:14:13,177 --> 00:14:16,112 و ريه هام رو از خوش ترين بويي... .که تا به حال مي شناختم پر مي کردم 265 00:14:17,215 --> 00:14:18,614 .هي، تو بادبادک منو پيدا کردي 266 00:14:18,783 --> 00:14:21,445 .برايس، تو بايد بياي اين بالا 267 00:14:22,186 --> 00:14:23,653 .خيلي قشنگه 268 00:14:23,988 --> 00:14:27,480 ...نمي تونم، رگ به رگ شده، آه 269 00:14:27,825 --> 00:14:29,122 .عجله دارم 270 00:14:30,261 --> 00:14:33,253 ،از اون لحظه .اونجا شد پاتوق من 271 00:14:34,899 --> 00:14:38,562 ،اونجا ساعت ها مي نشستم .و به دنيا خيره ميشدم 272 00:14:38,736 --> 00:14:41,034 .بعضي روزا غروب آفتاب ارغواني و صورتي ميشد 273 00:14:41,205 --> 00:14:45,005 ...و بعضي وقتا يه شعله نارنجي 274 00:14:45,176 --> 00:14:47,974 .که ابرهاي افق رو به آتش مي کشيد... 275 00:14:48,146 --> 00:14:50,842 در بين همين غروب ها بود ...که نظر پدرم 276 00:14:51,015 --> 00:14:53,745 ...درباره اينکه کل از جمع ِ قسمت ها زيباتره... 277 00:14:53,918 --> 00:14:56,478 .از سرم به قلبم منتقل شد... 278 00:14:57,855 --> 00:15:01,154 بعضي وقتا صبح خيلي زود مي رفتم بالا .تا طلوع آفتاب رو تماشا کنم 279 00:15:01,325 --> 00:15:03,190 يه روز داشتم توي ذهنم براي خودم ...تصور مي کردم 280 00:15:03,361 --> 00:15:06,387 که چطور رگه هاي صورتي نور ابرها... ...رو مي شکافتند 281 00:15:06,564 --> 00:15:08,122 ...که بتونم به پدرم بگم... 282 00:15:08,299 --> 00:15:10,699 .که صداي گوش خراشي از پايين اومد... 283 00:15:11,035 --> 00:15:12,093 .ببخشيد 284 00:15:12,270 --> 00:15:15,364 ببخشيد. اونجا نمي تونيد پارک کنيد .اونجا يه ايستگاه اتوبوسه 285 00:15:15,540 --> 00:15:17,064 هي، تو اون بالا چيکار مي کني؟ 286 00:15:17,241 --> 00:15:20,176 ،زود باش بيا پايين .مي خوايم اينو قطعش کنيم 287 00:15:20,344 --> 00:15:23,245 درخت رو؟ - .آره. حالا بيا پايين - 288 00:15:23,815 --> 00:15:26,943 اما کي بهتون گفته که قطعش کنيد؟ - .صاحبش - 289 00:15:27,452 --> 00:15:28,851 چرا؟ 290 00:15:29,020 --> 00:15:31,454 ،چون مي خواد يه خونه بسازه .و اين درخت توي راهشه 291 00:15:31,622 --> 00:15:36,457 .حالا زود باش دختر، ما کار و زندگي داريم - .شما نمي تونيد اينو قطعش کنيد. نمي تونيد - 292 00:15:36,627 --> 00:15:39,494 .گوش کن دختر .الان به پليس زنگ ميزنم 293 00:15:39,664 --> 00:15:42,895 تو داري قانون شکني ميکني .و جلوي کار ما رو گرفتي 294 00:15:43,067 --> 00:15:46,127 ،حالا يا مياي پايين .يا درخت رو مي بُريم که بيفتي 295 00:15:46,304 --> 00:15:48,465 .بفرما. قطع کن تا منم بيفتم 296 00:15:48,639 --> 00:15:51,301 .من پايين نميام .من عمراً پايين نميام 297 00:15:52,210 --> 00:15:54,075 .برايس. بچه ها، بيايين اين بالا پيشم 298 00:15:54,245 --> 00:15:56,543 .اگه همه اين بالا باشيم قطعش نمي کنند 299 00:15:57,381 --> 00:15:59,315 .برايس، تو رو خدا نذار اينکارو بکنند 300 00:15:59,917 --> 00:16:01,817 .يالا، بچه ها 301 00:16:02,420 --> 00:16:06,481 .برايس، خواهش مي کنم .لازم نيست زياد هم بياي بالا. فقط يه کم بيا 302 00:16:07,425 --> 00:16:10,451 .برايس، خواهش مي کنم. خواهش مي کنم 303 00:16:11,496 --> 00:16:13,862 .چيزي که بعد از اون اتفاق افتاد رو يادم نمياد 304 00:16:17,001 --> 00:16:19,333 .انگار کل شهر اومدن اونجا 305 00:16:19,504 --> 00:16:21,631 .اما بازم تکون نخوردم 306 00:16:21,806 --> 00:16:23,740 .بعد پدرم پيداش شد 307 00:16:23,908 --> 00:16:27,071 اون به آتش نشان مي گفت که بذاره .بياد پيش من 308 00:16:29,981 --> 00:16:32,347 .عزيزم، وقتشه بريم پايين 309 00:16:32,617 --> 00:16:34,346 .بابا، تو رو خدا نذار اينکارو بکنند 310 00:16:34,919 --> 00:16:36,750 ...عزيزم - .بابا، ببين - 311 00:16:36,921 --> 00:16:40,322 .از اينجا ميشه همه چي رو ديد .از اينجا ميشه همه دنيا رو ديد 312 00:16:40,758 --> 00:16:43,591 .هيچ منظره اي ارزش ِ سلامت دختر منو نداره .حالا، بيا 313 00:16:45,630 --> 00:16:46,995 .نمي تونم 314 00:16:47,698 --> 00:16:51,190 .جوليانا، وقتشه که بريم پايين 315 00:16:51,702 --> 00:16:53,693 .خواهش مي کنم، بابا 316 00:16:54,672 --> 00:16:56,401 .وقتشه 317 00:17:02,847 --> 00:17:04,280 .و همين بود 318 00:17:05,950 --> 00:17:08,612 .بايد براي دو هفته گريه مي کردم 319 00:17:10,288 --> 00:17:13,018 اوه، البته من ميرفتم مدرسه ...و همه تلاش خودم رو هم مي کردم 320 00:17:13,190 --> 00:17:14,817 .اما به نظرم هيچي اهميتي نداشت... 321 00:17:14,992 --> 00:17:17,119 جولي؟ - ها؟ - 322 00:17:18,162 --> 00:17:19,390 تو جواب رو ميدوني؟ 323 00:17:20,765 --> 00:17:22,858 آه، جنگ جنوب يونان؟ 324 00:17:23,668 --> 00:17:25,636 ...مطمئنم که اين جواب يه چيزي هست 325 00:17:25,803 --> 00:17:27,998 اما من مي خواستم محيط لوزي رو بدست بيارم... 326 00:17:31,576 --> 00:17:34,477 يه جورايي، لوزي ها ...و مثلث هاي متساوي الساقين 327 00:17:34,645 --> 00:17:36,909 .برام زياد مهم نبود... 328 00:17:37,515 --> 00:17:40,177 من با دوچرخه رفت و اومد مي کردم ...که کنار اون کُنده نرم 329 00:17:40,351 --> 00:17:43,878 جايي که شگفت انگيزترين... .درخت چنار دنيا در اونجا بود 330 00:17:45,222 --> 00:17:48,055 ،اما مهم نبود که من چيکار مي کردم .نمي تونم فکرم رو از اون درخت آزاد کنم 331 00:17:52,530 --> 00:17:54,225 تو حالت خوبه؟ 332 00:17:54,932 --> 00:17:57,059 .اون فقط يه درخت بود 333 00:17:57,234 --> 00:18:00,260 .نه، اون فقط يه درخت نبود 334 00:18:06,844 --> 00:18:10,746 نمي خواستم اون احساسي رو که وقتي .بالاي اين درخت داشتي رو فراموش کني 335 00:18:13,417 --> 00:18:14,441 .ممنونم پدر 336 00:18:19,256 --> 00:18:21,622 ...اون اولين چيزي بود که هر روز صبح ميديدم 337 00:18:21,792 --> 00:18:24,317 .و آخرين چيز قبل از خوابيدن ... 338 00:18:24,729 --> 00:18:27,129 ...و زماني که بدون گريه کردن تونستم بهش نگاه کنم 339 00:18:27,298 --> 00:18:31,462 چيزي بيشتر از يه درخت ... .و اينکه بالاي اون بودن چه ارزشي برام داشت، ديدم 340 00:18:32,269 --> 00:18:35,761 من روزي رو ديدم که ديدگاه من نسبت به .اطرافم شروع به تغيير کرد 341 00:18:35,940 --> 00:18:40,070 ،و فکر کردم که آيا هنوز همون احساس هميشگي رو نسبت به برايس دارم؟ 342 00:18:45,816 --> 00:18:48,182 .من هيچوقت زياد از تخم مرغ خوشم نمي اومد 343 00:18:48,352 --> 00:18:50,912 منظورم اينه که، زياد برام فرقي نميکرد (يا مي خوردم يا ولش مي کردم) 344 00:18:51,088 --> 00:18:54,080 تا اينکه يک روز ..."در گاراژ "اسکايلر بروان 345 00:18:54,258 --> 00:18:56,488 احساساتم نسبت به تخم مرغ... .قوي تر شد 346 00:18:58,429 --> 00:19:02,058 .هي ، هي، هي. بچه ها .ادنا صبحونه ش رو پيدا کرد 347 00:19:03,100 --> 00:19:05,728 منظورم اينه که، اگه براي يه خزنده لجني ...تخم مرغ اشتها آوره 348 00:19:05,903 --> 00:19:08,633 .قطعاً هيچ جايي براي تخم مرغ در رژيم من نبود... 349 00:19:09,073 --> 00:19:11,541 .اوه، پسر، خيلي باحاله 350 00:19:11,709 --> 00:19:15,110 .اون حتي لازم نيست بجوه .منظورم به اون همه زمانيه که صرفه جويي ميشه 351 00:19:15,279 --> 00:19:18,476 اگه به خاطر "لينتا" نبود من تا آخر عمرم نمي فهميدم 352 00:19:18,649 --> 00:19:20,173 .که مارها تخم مرغ رو خام ميخورن 353 00:19:20,351 --> 00:19:22,444 .اون يه چيز سطح بالا براي "اسکايلر براون" داشت 354 00:19:22,620 --> 00:19:23,644 .حالم بهم خورد 355 00:19:23,821 --> 00:19:26,483 ،اون و برادرهاي جولي .مت و مارک، يه گروه تشکيل داده بودن 356 00:19:26,657 --> 00:19:28,784 .و لينتا مي اومد تمرين شون رو نگاه مي کرد 357 00:19:28,959 --> 00:19:30,256 .چه باحال 358 00:19:30,428 --> 00:19:32,089 نظرت چيه، برايس؟ 359 00:19:32,263 --> 00:19:34,094 .آره. باحاله 360 00:19:34,265 --> 00:19:37,063 خب، برايس، به نظرت چطوري اينو هضم مي کنه؟ 361 00:19:37,868 --> 00:19:40,393 با اسيد معده؟ - .خوب فکر مي کني - 362 00:19:40,571 --> 00:19:42,835 .صبر کن، همه ساکت .برو بريم 363 00:19:46,644 --> 00:19:48,407 .به همين راحتي خوردش 364 00:19:48,579 --> 00:19:50,342 .حالم بهم خورد، واي 365 00:19:50,514 --> 00:19:52,778 .صبر کن .تو هنوز بهترين قسمتش رو نديدي 366 00:19:53,918 --> 00:19:55,613 !آه 367 00:19:55,786 --> 00:19:57,276 .حالم بهم خورد 368 00:19:57,621 --> 00:20:00,715 ،سعي کردم نسبت بهش بي تفاوت باشم .اما نشد 369 00:20:00,891 --> 00:20:02,654 .بعد از اون شروع به ديدن خواب هاي بد کردم 370 00:20:02,827 --> 00:20:04,988 ...من توي يه تخم مرغ بزرگ گير افتاده بودم 371 00:20:05,162 --> 00:20:08,598 و اين هيولا دهنش رو باز کرده بود... .و داشت منو با ولع مي خورد 372 00:20:08,766 --> 00:20:10,700 .من درست به موقع بيدار شدم 373 00:20:13,637 --> 00:20:15,264 .بعدش کابوس واقعي شروع شد 374 00:20:15,439 --> 00:20:18,272 .سلام برايس .اينا رو براي تو و خانواده ت آوردم 375 00:20:18,442 --> 00:20:20,239 .مرغ هام تخم ميذارن - چي؟ - 376 00:20:20,411 --> 00:20:23,847 تو ابي و بوين و کلايد و دکستر و يونيس و فلورنس رو يادته؟ 377 00:20:24,415 --> 00:20:27,350 .اونايي که توي نمايشگاه علوم از تخم در اومدن - چطور مي تونم فراموش کنم؟ - 378 00:20:28,419 --> 00:20:30,580 .اين جولي بيکر کلاسيک بود 379 00:20:30,955 --> 00:20:33,549 .اون نمايشگاه رو مال خودش کرده بود 380 00:20:33,991 --> 00:20:38,155 و اينو داشته باشين، پروژه اون .درباره اين بود که جوجه ها از تخم بيرون ميان 381 00:20:38,729 --> 00:20:41,960 منظورم اينه که، من يه ...آتشفشان فعال رو ساخته بودم 382 00:20:42,133 --> 00:20:44,397 و همه دنبال جوجه هاي... ...خسته کننده ِ جولي بودند 383 00:20:44,568 --> 00:20:46,297 .که از تخم در مي اومدن... 384 00:20:46,470 --> 00:20:48,062 .اوه، فکر کنم آخريش هم داره از تخم درمياد 385 00:20:48,239 --> 00:20:50,264 داره در مياد - .اوه، داره در مياد - 386 00:20:50,441 --> 00:20:51,931 .بچه ها، بيايين اينجا 387 00:20:52,109 --> 00:20:54,907 .اما هي، اون برنده شد .من بازنده 388 00:20:55,079 --> 00:20:56,706 .هيچکس پيش من نموند 389 00:20:56,881 --> 00:20:57,905 .داره ميادش 390 00:20:58,082 --> 00:21:00,414 اما اين به اين معنا نبود .که مجبور باشم تخم مرغ هاش رو بخورم 391 00:21:00,584 --> 00:21:03,075 به نظرم اين لطف ِ جولي رو ميرسونه .که اون تخم مرغ ها رو برامون آورده 392 00:21:03,254 --> 00:21:05,688 .برام مهم نيست .من که فردا همون "سيريل" (شير و گندم) رو ميخورم 393 00:21:05,856 --> 00:21:08,791 حالا از کجا مي دونيم که توي اون تخم مرغ ها جوجه نيست؟ 394 00:21:08,959 --> 00:21:12,360 .وقتي بچه بودم تخم مرغ هاي تازه ميخوردم .خيلي خوشمزه بودن 395 00:21:12,530 --> 00:21:14,361 ...آره، همش خوبه 396 00:21:14,532 --> 00:21:17,592 اما اگه يکيش رو شکستيم... و يه جوجه مُرده اومد بيرون چي؟ 397 00:21:17,768 --> 00:21:21,636 اونا خروس هم دارن؟ .اگه خروس ندارن جوجه اي توي تخم ها نيست 398 00:21:21,806 --> 00:21:25,367 .و اگه خروس داشتند، ما مي فهميديم .کل محله مي فهميد 399 00:21:25,543 --> 00:21:27,135 .شايد "ناقولي قوش" کردن 400 00:21:27,444 --> 00:21:28,468 ناقولي قو؟ 401 00:21:28,779 --> 00:21:30,713 مي دوني. خروس رو "ناقلي قو" کردن 402 00:21:30,881 --> 00:21:32,542 تو چي داري ميگي؟ 403 00:21:32,883 --> 00:21:34,612 .همونطور که کاري مي کنند سگ ها پارس نکنند 404 00:21:35,853 --> 00:21:38,321 برايس، چرا از جولي نمي پرسي؟ 405 00:21:38,489 --> 00:21:40,116 ...فکر نمي کنم که - چي؟ - 406 00:21:40,291 --> 00:21:42,657 مي ترسي باهاش حرف بزني؟ - .من نمي ترسم باهاش حرف بزنم - 407 00:21:44,862 --> 00:21:46,329 مي دونم که همين هستي، اما من چيم؟ 408 00:21:46,497 --> 00:21:49,398 .خيلي خب. فقط باهاش حرف بزن تا بفهميم - 409 00:21:49,934 --> 00:21:51,902 از کجا مي دوني که يه نفر خروس داره؟ 410 00:21:52,069 --> 00:21:55,197 .خب، يه خروس بزرگتره و پرهاي بلندتري داره - .اوهوم - 411 00:21:55,372 --> 00:21:57,806 .يه چيز قرمز هم دارن که روي سرشون بلند ميشه 412 00:21:57,975 --> 00:22:00,967 .و دور گردنشون هم هست - .پس تشخيص شون زياد سخت نيست - 413 00:22:02,146 --> 00:22:05,604 ،اما، يادم نبود بگم .مرغ ها هم اون چيز قرمز لاستيکي رو دارن 414 00:22:05,783 --> 00:22:07,114 .اما نه همه شون 415 00:22:07,284 --> 00:22:08,876 ...تخصص گرت در مبحث خروس 416 00:22:09,053 --> 00:22:12,545 اساس ِ برنامه ما بود... .که با جولي بيکر ارتباط برقرار نکنم 417 00:22:12,723 --> 00:22:15,954 که شامل دزدکي نگاه کردن .به حياط پشتي خونه شون هم ميشد 418 00:22:16,861 --> 00:22:19,295 .بيا. بيا - .هيش - 419 00:22:22,733 --> 00:22:24,166 .اينجا 420 00:22:30,741 --> 00:22:32,538 .من که مرغي نمي بينم 421 00:22:32,710 --> 00:22:34,701 .بايد اونا رو از لونه شون در بياريم 422 00:22:41,151 --> 00:22:42,379 اون خروسه؟ 423 00:22:42,553 --> 00:22:43,986 .نه، شبيه يه مرغه 424 00:22:44,421 --> 00:22:45,979 چطوري مي فهمي؟ 425 00:22:46,390 --> 00:22:47,584 .معلومه ديگه 426 00:22:47,758 --> 00:22:49,851 .فهميدين منظورم چي بود؟ تخصص 427 00:22:51,896 --> 00:22:52,920 !هيس، هيس - چيه؟ - 428 00:22:53,097 --> 00:22:54,121 .جولي 429 00:22:54,298 --> 00:22:55,890 .بيا بخورين 430 00:22:56,734 --> 00:22:58,634 .بيا، بخورين 431 00:22:59,036 --> 00:23:01,561 .بيا. يالا - .آره، همه شون مرغن - 432 00:23:01,805 --> 00:23:04,535 خروس نيست؟ - همين الان چي گفتم؟ - 433 00:23:04,742 --> 00:23:05,868 چطوري مي دوني؟ 434 00:23:06,143 --> 00:23:08,407 .خب، هيچکدوم با غرور راه نميره 435 00:23:08,579 --> 00:23:10,513 خروس ها با غرور راه ميرن؟ - .يالا، بچه ها - 436 00:23:10,781 --> 00:23:12,715 همين الان چي گفتم؟ - 437 00:23:13,484 --> 00:23:16,544 ضمن اينکه، هيچکدوم از اونا .اون چيز لاستيکي قرمز رو ندارن 438 00:23:16,720 --> 00:23:19,655 داري چيکار مي کني؟ - .آره. همشون قطعاً مرغ هستند - 439 00:23:20,457 --> 00:23:21,856 .همه شون مرغن 440 00:23:22,293 --> 00:23:23,453 .بهت افتخار ميکنم، برايس 441 00:23:23,627 --> 00:23:25,857 .تو بر ترست غلبه کردي - ها؟ - 442 00:23:26,030 --> 00:23:28,931 .تو با دختره حرف زدي - .اوه، آره - 443 00:23:29,500 --> 00:23:30,524 .زياد مهم هم نيست 444 00:23:30,701 --> 00:23:33,101 بهت اينو گفت؟ اونا همه مرغن؟ 445 00:23:33,904 --> 00:23:34,996 .آره 446 00:23:35,839 --> 00:23:39,605 ...اون يه نابغه س. هر دوتاتون نابغه هستين .معلومه که همشون طيورن 447 00:23:40,177 --> 00:23:42,372 :خروس هم جزء طيوره. سوال اينه که 448 00:23:42,613 --> 00:23:46,049 يکي از اونا خروس هست يا همه شون مرغن؟ 449 00:23:46,583 --> 00:23:49,950 مرغ؟ کي حرف از مرغ زد؟ 450 00:23:50,287 --> 00:23:51,652 .بعد به ذهنم رسيد 451 00:23:51,822 --> 00:23:54,950 .گرت هيچي درباره مرغ و خروس نمي دونست 452 00:23:55,125 --> 00:23:57,855 خروس ها با غرور راه ميرن؟ - .آره - 453 00:23:58,062 --> 00:23:59,893 اين چه ربطي داره؟ 454 00:24:00,397 --> 00:24:02,024 .همه شون مرغن 455 00:24:04,068 --> 00:24:07,060 .خب، مهم اينه که تخم مرغ هاي خوبي هستند 456 00:24:07,237 --> 00:24:08,602 .خوشمزه اند 457 00:24:08,772 --> 00:24:10,069 .نه براي من 458 00:24:10,240 --> 00:24:12,538 امکان نداشت که من ...چيزي بخورم 459 00:24:12,710 --> 00:24:14,940 .که ربطي به جولي بيکر داشته باشه... 460 00:24:15,112 --> 00:24:16,636 .من اونا رو نميخورم 461 00:24:17,047 --> 00:24:18,412 خب، چرا نه؟ 462 00:24:18,582 --> 00:24:20,709 ...تو حياط شون رو ديدي؟ اون 463 00:24:20,884 --> 00:24:25,150 .ديگه حتي علف هم نيست .همش خاکه و فضله مرغ 464 00:24:25,322 --> 00:24:28,758 .اوه، حالم بهم خورد .(سالمونلا (نوعي ويروس 465 00:24:29,960 --> 00:24:31,860 تو فکر مي کني اونا "سالمونلا" داشته باشن؟ 466 00:24:32,029 --> 00:24:34,623 .زياد احتمالش نيست - چرا ريسک کنيم؟ - 467 00:24:35,065 --> 00:24:36,498 پس با تخم مرغ ها چيکار کنيم؟ 468 00:24:36,900 --> 00:24:37,958 .پس شون بده 469 00:24:38,769 --> 00:24:41,101 پس شون بديم؟ به جولي؟ - .آره - 470 00:24:41,538 --> 00:24:44,598 تو با اون حرف زدي، درسته؟ .و نمُردي 471 00:24:44,975 --> 00:24:46,499 خب، چي بگم؟ 472 00:24:47,277 --> 00:24:48,767 .بهش بگو ما تخم مرغ نمي خوريم 473 00:24:50,214 --> 00:24:53,183 .آه، ما بهش حساسيت داريم يا چنين چيزي 474 00:24:53,517 --> 00:24:54,916 .بي خيال، از مخت استفاده کن 475 00:24:56,620 --> 00:24:58,485 .احساس خوبي نداشتم که دروغ بگم 476 00:24:58,655 --> 00:25:02,955 تازه، حتي يه بچه کلاس هفتم هم مي فهمه .که کل يه خانواده نمي تونه به تخم مرغ حساسيت داشته باشه 477 00:25:03,327 --> 00:25:05,318 .اما نمي خواستم احساستش رو جريحه دار کنم 478 00:25:05,896 --> 00:25:08,160 .پس فقط يه راه برام باقي موند 479 00:25:08,332 --> 00:25:10,232 ...و بنابراين تجربه نکردن احساس مرگ 480 00:25:10,401 --> 00:25:13,700 و ارتباط نداشتن با جولي بيکر... .بطور موفقيت آميزي انجام شده بود 481 00:25:14,238 --> 00:25:15,398 .تا يه هفته بعد 482 00:25:15,572 --> 00:25:17,767 .سلام برايس. براتون يه کم ديگه تخم مرغ آوردم 483 00:25:17,941 --> 00:25:19,340 .واي 484 00:25:19,510 --> 00:25:22,445 .ممنون - خانواده ت از اولي ها خوششون اومد؟ - 485 00:25:23,080 --> 00:25:24,308 حالا حتماً بايد بپرسي؟ 486 00:25:25,149 --> 00:25:27,447 .عاليه. تو مدرسه مي بينمت 487 00:25:28,385 --> 00:25:30,717 ...چيزي که اميدوار بودم ديگه تکرار نشه 488 00:25:30,888 --> 00:25:35,120 شروعي از يک زندگي بود که با دروغ... .توطئه و فريب همراه بود 489 00:25:35,492 --> 00:25:37,687 ...هر روز صبح از پشت پنجره دنبال جولي مي گشتم 490 00:25:37,861 --> 00:25:41,729 ،تا همين که اومد... .قبل از اينکه در بزنه، در رو باز کنم 491 00:25:41,899 --> 00:25:43,264 .ممنون 492 00:25:45,235 --> 00:25:47,430 بعدش قبل از اينکه کسي بفهمه .تخم مرغ ها رو مي ريختم دور 493 00:25:47,604 --> 00:25:50,732 و چرا؟ چرا نمي تونستم حقيقت رو بهش بگم؟ 494 00:25:51,141 --> 00:25:52,301 :چرا نمي تونستم بگم 495 00:25:52,476 --> 00:25:56,037 .نه، ممنون. نمي خوايم" ."نيازي نداريم. بدش به اون ماره 496 00:25:56,647 --> 00:25:59,582 من از جريحه دار کردن ...احساساتش مي ترسيدم 497 00:26:00,150 --> 00:26:02,243 يا از خودش؟... 498 00:26:05,923 --> 00:26:07,754 ...خب، تو بايد مطمئن بشي که 499 00:26:07,925 --> 00:26:11,361 وقتي خانم "برابک" اولين بار پيشنهاد ...در اومدن جوجه از تخم مرغ رو براي پروژه درس علومم داد 500 00:26:11,528 --> 00:26:13,655 .من زياد هيجان زده نبودم... 501 00:26:14,131 --> 00:26:16,861 .تا اينکه اولين نشونه زندگي رو ديدم 502 00:26:17,868 --> 00:26:19,426 اونه؟ 503 00:26:19,603 --> 00:26:22,504 .اون جنينه. هه - .واي - 504 00:26:23,273 --> 00:26:26,174 .شبيه يه لوبياس - .آره - 505 00:26:26,343 --> 00:26:27,776 .بذار بقيه شون رو امتحان کنيم 506 00:26:27,945 --> 00:26:29,537 .يه دفعه حس واقعي شدن داد 507 00:26:29,713 --> 00:26:31,305 .همه تخم مرغ ها زده شدند 508 00:26:31,482 --> 00:26:34,417 انگار وسط هر کدومشون يه دونه .لوبياي کوچيک بود 509 00:26:35,285 --> 00:26:37,879 ،در روز نمايشگاه .هر شش جوجه از تخم بيرون اومدن 510 00:26:38,055 --> 00:26:39,920 واقعاً عجيب بود 511 00:26:40,090 --> 00:26:42,786 ...و جايزه نفر اول امسال به جولي بيکر ميرسه 512 00:26:42,960 --> 00:26:44,928 :به خاطر پروژه عالي ش... 513 00:26:45,095 --> 00:26:47,620 ".جوجه اي متولد ميشود" 514 00:26:49,333 --> 00:26:51,164 .من اول شدم 515 00:26:51,335 --> 00:26:55,101 ،خيلي خوب بود .اما من فقط به فکر جوجه هام بودم 516 00:26:56,006 --> 00:26:57,769 .بيا بخورين 517 00:26:57,941 --> 00:27:00,409 مادرم اجازه نمي داد جوجه ها .رو بزرگ کنيم 518 00:27:00,577 --> 00:27:02,044 .اما من خواهش و تمنا کردم 519 00:27:02,212 --> 00:27:05,340 .من بهش گفتم که از همه چي مراقبت مي کنم .و همينطور هم کردم 520 00:27:05,649 --> 00:27:07,276 کلايد کجاست؟ 521 00:27:09,419 --> 00:27:10,977 کلايد؟ 522 00:27:12,723 --> 00:27:14,714 هي، کلايد. موضوع چيه؟ 523 00:27:14,958 --> 00:27:17,085 تو حالت خوبه؟ گرسنته؟ 524 00:27:17,261 --> 00:27:20,162 .بيا اينجا موضوع چيه، عزيزم؟ 525 00:27:20,330 --> 00:27:21,490 .بيا اينجا 526 00:27:23,567 --> 00:27:27,059 .هي، تو کلايد نيستي. تو "کلايدت" هستي 527 00:27:28,005 --> 00:27:29,097 !مامان 528 00:27:30,541 --> 00:27:34,136 مشخص شد که مرغ هام .تخم هاي زيادي مي ذاشتند و همه رو نمي تونستيم بخوريم 529 00:27:35,045 --> 00:27:36,512 ...اولش سعي مي کرديم همه ش رو استفاده کنيم 530 00:27:37,314 --> 00:27:39,874 ،اما بعد از يک ماه جوشوندن... ...سرخ کردن و خرد کردن 531 00:27:40,050 --> 00:27:44,009 ،"مثل فيلم "حباب .تخم مرغ هامون زياد اومد 532 00:27:44,188 --> 00:27:47,817 بعدش شانس در شکل همسايه مون خانم استوبي، در زد 533 00:27:47,991 --> 00:27:49,891 .سلام عزيزم 534 00:27:51,695 --> 00:27:55,529 ،اگه تخم مرغ اضافي داري .خوشحال ميشم که ازت بخرم 535 00:27:56,366 --> 00:27:58,027 جدي؟ - .معلومه - 536 00:27:58,702 --> 00:28:02,138 و همچنين مي دونم که خانم "هلمز" هم .ميخواد 537 00:28:03,140 --> 00:28:06,132 .عاليه - .هيچي مثل تخم مرغ تازه نميشه - 538 00:28:06,310 --> 00:28:09,711 .ممنون خانم استوبي - .خواهش مي کنم، عزيزم. خداحافظ - 539 00:28:10,047 --> 00:28:14,575 ،با خانم استوبي و خانم هلمز .مشکل زيادي بودن تخم مرغ هام حل شد 540 00:28:14,751 --> 00:28:17,481 بعدش متوجه شدم که براي خانم لاسکي .هم تخم مرغ ببرم 541 00:28:17,654 --> 00:28:19,986 .اما فکر نمي کردم که درست باشه ازش پول بگيرم 542 00:28:20,157 --> 00:28:23,524 ،اون همسايه خيلي خوبي بود ...وقتي چيزي تموم مي کرديم بهمون ميداد 543 00:28:23,694 --> 00:28:26,322 وقتي ماشين مون روشن نميشد... ...مادرم رو با ماشين خودش مي رسوند 544 00:28:26,496 --> 00:28:27,963 .اين حداقل کاري بود که مي تونستم بکنم... 545 00:28:28,865 --> 00:28:32,733 ،تازه، اگه برايس رو هم ببينم .که بهتر ميشه 546 00:28:33,103 --> 00:28:34,161 .سلام برايس 547 00:28:34,338 --> 00:28:36,829 سومين بار که براي خانواده "لاسکي" تخم مرغ ...مي بردم 548 00:28:37,007 --> 00:28:38,565 .متوجه شدم که برايس منتظر منه... 549 00:28:38,742 --> 00:28:42,678 ،منتظره که درو باز کنه و بگه ".ممنون جولي. توي مدرسه مي بينمت" 550 00:28:42,913 --> 00:28:45,143 ،و در عوض ...من چند لحظه رو مي تونستم با 551 00:28:45,315 --> 00:28:47,146 .درخشان ترين چشماي دنيا ، تنها باشم... 552 00:28:47,317 --> 00:28:50,343 .ممنون جولي. توي مدرسه مي بينمت 553 00:28:50,520 --> 00:28:52,351 .يه معامله بود 554 00:28:52,589 --> 00:28:54,420 .تا روزي که ديگه نبود 555 00:28:54,591 --> 00:28:57,253 دو هفته بعد از روزي بود ...که درخت چنار رو قطع کرده بودند 556 00:28:57,427 --> 00:28:59,952 .و من دوباره به حالت اول برگشته بودم... 557 00:29:03,734 --> 00:29:06,100 .سلام جولي. درست طبق برنامه 558 00:29:06,270 --> 00:29:08,397 .آره، خب، نه بارونه نه يخبندون 559 00:29:08,572 --> 00:29:11,063 ها؟ - مي دوني، چيزي که پست چي ها ميگن - 560 00:29:11,675 --> 00:29:13,939 .اوه. درست 561 00:29:17,814 --> 00:29:20,374 خب، دوباره مي خواي با اتوبوس .بياي مدرسه؟ 562 00:29:21,618 --> 00:29:24,280 .نمي دونم ...من از اون موقع اونجا نيومدم 563 00:29:24,454 --> 00:29:27,446 .زياد هم بد نشده .کاملاً برش داشتند 564 00:29:32,829 --> 00:29:35,798 .خب، آم، بهتره برم براي مدرسه آماده بشم 565 00:29:35,966 --> 00:29:37,797 .فکر کنم اونجا ببينمت 566 00:29:37,968 --> 00:29:39,367 .مي بينمت 567 00:29:40,270 --> 00:29:41,862 .شايد برايس راست مي گفت 568 00:29:42,039 --> 00:29:44,735 .شايد وقتش شده که دوباره با اتوبوس برم مدرسه 569 00:29:44,908 --> 00:29:48,275 هر چي باشه، همين الان بهم نگفت که اون ازم ميخواد اينکارو کنم؟ 570 00:29:48,445 --> 00:29:52,108 يعني ميشه برايس لاسکي دلش براي من تنگ شده باشه؟ 571 00:29:57,587 --> 00:30:00,112 جولي؟ تو که هنوز اينجايي. چيکار مي کني؟ 572 00:30:00,290 --> 00:30:01,757 .فقط داشتم فکر مي کردم 573 00:30:03,026 --> 00:30:05,460 .امروز ماشين آشغالي مياد .سطل ها اون جلوئه 574 00:30:05,629 --> 00:30:07,153 مي دونم. کمک ميخواي؟ 575 00:30:08,598 --> 00:30:10,623 .نه. شايد بعداً ببرمش 576 00:30:10,967 --> 00:30:12,298 اونا تخم مرغ هاي منن؟ 577 00:30:14,071 --> 00:30:16,335 .آره، آره. انداختمشون دور 578 00:30:17,274 --> 00:30:18,832 .اونا که نشکستند 579 00:30:19,009 --> 00:30:20,840 چرا دارين مي ريزينشون بيرون؟ 580 00:30:24,848 --> 00:30:25,906 مگه نمي خواينش؟ 581 00:30:27,084 --> 00:30:29,746 .تقصير من نيست .پدرم گفت ارزش ريسک کردن نداره 582 00:30:30,220 --> 00:30:31,619 ريسک؟ چه ريسکي؟ 583 00:30:32,255 --> 00:30:33,347 .سالمونلا 584 00:30:33,890 --> 00:30:36,120 چي داري ميگي؟ يعني اون مي ترسه مسموم بشه؟ 585 00:30:36,493 --> 00:30:40,088 .خب، جولي، يه نگاه به حياط پشتي تون بنداز .ببين چقدر داغونه 586 00:30:40,263 --> 00:30:41,787 .پر از فضله مرغه 587 00:30:42,099 --> 00:30:44,693 .اينطور نيست .من هر روز اونجا رو تميز مي کنم 588 00:30:47,471 --> 00:30:49,462 .ما فقط نمي خواستيم احساساتت رو جريحه دار کنيم 589 00:30:52,509 --> 00:30:54,374 هميشه اونا رو مي ريختين دور؟ 590 00:30:58,915 --> 00:31:01,884 مي دوني، خانم استوبي و خانم هلمز .به خاطر اين تخم مرغ ها بهم پول ميدن 591 00:31:02,052 --> 00:31:04,680 جدي؟ - .براي هر جين 60 سنت بهم ميدن - 592 00:31:05,155 --> 00:31:06,213 .من نمي دونستم 593 00:31:07,824 --> 00:31:09,223 چطور تونستي؟ 594 00:31:10,627 --> 00:31:12,060 .متاسفم 595 00:31:13,897 --> 00:31:15,626 .نه، نيستي 596 00:31:20,372 --> 00:31:30,387 ترجمه زيرنويس از ســــــورنا 597 00:31:31,248 --> 00:31:32,909 ...زياد طول نکشيد تا متوجه شدم که 598 00:31:33,083 --> 00:31:35,278 ...مجموعه جديدي از مشکلات من با جولي بيکر 599 00:31:35,452 --> 00:31:37,352 .جاي مشکلات قديمي رو گرفته... 600 00:31:38,488 --> 00:31:42,891 راستش عصباني بودن اون از من بدتر از .آزاردهنده بودنش بود 601 00:31:43,226 --> 00:31:45,490 ...بي محليش به من مثل يه يادآور هميشگي بود 602 00:31:45,662 --> 00:31:47,254 .که من يه عوضي ام... 603 00:31:51,168 --> 00:31:54,695 بعد يه روز که داشتم از بازي بسکتبال ...با گرت به خونه برمي گشتم 604 00:31:54,871 --> 00:31:56,065 .اتفاق عجيبي افتاد... 605 00:31:56,239 --> 00:31:58,833 .اينقدر ترسو نباش .طوريشون نميشه 606 00:31:59,009 --> 00:32:01,534 اينطوري؟ - .آره، آفرين - 607 00:32:01,711 --> 00:32:03,269 .پدربزرگم 608 00:32:03,647 --> 00:32:08,243 .اون هميشه دمپايي مي پوشيد حالا اون چکمه هاي کار رو از کجا آورده بود؟ 609 00:32:09,286 --> 00:32:11,254 .نمي تونستم اون بيرونو نگاه نکنم 610 00:32:11,421 --> 00:32:14,822 .و هر چي بيشتر نگاه مي کردم، عصباني تر ميشدم 611 00:32:15,125 --> 00:32:17,821 پدربزرگم در اين يک ساعت با جولي ...خيلي حرف زده بود 612 00:32:17,994 --> 00:32:21,054 در حالي که در تمام اين مدتي که با ما زندگي ميکنه... اينقدر با من حرف نزده بود 613 00:32:21,231 --> 00:32:23,563 .مطمئن بودم که تا حالا نديده بودم اون بخنده 614 00:32:25,001 --> 00:32:27,435 و قضيه ش با جولي بيکر چي بود؟ 615 00:32:33,009 --> 00:32:34,704 .سلام پدربزرگ 616 00:32:37,113 --> 00:32:38,808 .جولي جريان تخم مرغ ها رو بهم گفت 617 00:32:41,084 --> 00:32:42,244 ...مي دوني، برايس 618 00:32:42,419 --> 00:32:45,980 .شخصيت آدم در سالهاي کودکي شکل مي گيره... 619 00:32:46,423 --> 00:32:49,392 متنفرم که ببينم به جايي شنا کني .که ديگه نتوني برگردي 620 00:32:49,559 --> 00:32:50,583 ببخشيد؟ 621 00:32:51,528 --> 00:32:53,519 .از صداقت ميگم، پسرم 622 00:32:54,197 --> 00:32:56,825 ...بعضي وقتا يه کم رنج در آغاز 623 00:32:57,000 --> 00:32:59,798 .باعث ميشه کل درد در آينده از بين بره... 624 00:33:13,383 --> 00:33:18,150 ،وقتي پاي لج و لجبازي بياد وسط .جولي بيکر واقعاً گيرا ميشد 625 00:33:19,456 --> 00:33:21,651 .تمام هفته سعي مي کردم توي مدرسه بهش نزديک بشم 626 00:33:21,825 --> 00:33:24,123 .هميشه يه راهي پيدا ميکرد که از دستم در بره 627 00:33:24,694 --> 00:33:29,290 ،و وقتي مي اومد توي حياط شون .پدربزرگ هميشه ميرفت پيشش 628 00:33:30,967 --> 00:33:34,459 .بالاخره، يه روز شنبه دل به دريا زدم 629 00:33:35,071 --> 00:33:38,234 پدربزرگم رفته بود شهر .که يه کم "بينگي" بخره 630 00:33:38,642 --> 00:33:41,509 .فکر کنم ديگه از کار توي حياط خسته شده بود 631 00:33:43,280 --> 00:33:45,180 .واقعاً قشنگ شده 632 00:33:47,851 --> 00:33:51,014 .ممنون. بيشتر کارا رو "چت" انجام داد 633 00:33:53,256 --> 00:33:55,451 .براي کاري که کردم متاسفم 634 00:33:58,828 --> 00:34:02,059 .نمي فهمم برايس چرا فقط بهم نگفتي؟ 635 00:34:03,266 --> 00:34:04,927 .نمي دونم. احمق بازي در آوردم 636 00:34:05,101 --> 00:34:07,797 .درباره حياط تون هم نبايد چيزي مي گفتم 637 00:34:07,971 --> 00:34:09,598 .راست نبود 638 00:34:11,074 --> 00:34:13,099 .شايد اينطوري بهتره 639 00:34:14,110 --> 00:34:18,012 ،منظورم اينه که، ببين، من چيزاي زيادي از چت ياد گرفتم .و اين حيرت آوره 640 00:34:19,082 --> 00:34:20,572 .تو خوش شانسي 641 00:34:21,251 --> 00:34:23,378 .من که پدربزرگ و مادربزرگ ندارم 642 00:34:25,088 --> 00:34:26,521 .اوه 643 00:34:28,658 --> 00:34:30,421 .دلم براش مي سوزه 644 00:34:31,061 --> 00:34:32,528 .دلش براي مادربزرگت تنگ شده 645 00:34:34,631 --> 00:34:37,498 باورت ميشه؟ .ميگه با ديدن من ياد مادربزرگت مي افته 646 00:34:37,801 --> 00:34:40,099 چي؟ 0 .مي دونم. من اينطوري گفتمش - 647 00:34:40,270 --> 00:34:44,366 .اما اون قشنگ مي گه .يه چيزي درباره روحش 648 00:34:45,208 --> 00:34:46,573 .آره 649 00:34:47,243 --> 00:34:48,540 ...خب 650 00:34:48,878 --> 00:34:51,972 .براي چمن هم موفق باشي .مطمئنم که عالي ميشه 651 00:34:53,950 --> 00:34:55,383 .ممنون 652 00:34:58,388 --> 00:34:59,980 .فکر کنم به زودي مي بينمت 653 00:35:00,156 --> 00:35:01,851 .فکر کنم 654 00:35:17,107 --> 00:35:20,474 با اينکه قبول ِ عذرخواهي من توسط جولي ...اونطور که اميدوار بودم نبود 655 00:35:20,644 --> 00:35:23,078 .حداقل ديگه قضيه تخم مرغ ها از سرم رفع شد... 656 00:35:23,613 --> 00:35:27,071 براي اول بار بعد از ماه ها مي تونستم .ار برنامه "بانانزا" لذت ببرم 657 00:35:30,020 --> 00:35:32,113 کجا داري ميري و اين چه لباسيه پوشيدي؟ 658 00:35:33,189 --> 00:35:34,247 .خونه اسکايلر 659 00:35:34,424 --> 00:35:38,019 مت و مارک يه مشت دستگاه ضبط آوردن .و ميخوان يه آهنگ دمو ضبط کنند 660 00:35:38,194 --> 00:35:41,095 دمو؟ انگار مي دونن چطوري .دمو درست کنند 661 00:35:41,665 --> 00:35:45,123 .تو حتي اونا رو نمي شناسي- .نيازي نيست. خودم اينجور آدما رو مي شناسم - 662 00:35:45,935 --> 00:35:48,403 .تو هيچي نمي دوني - .اينطوري با من حرف نزن - 663 00:35:48,571 --> 00:35:50,664 .ديرم شده - .تا ساعت 11 خونه باش - 664 00:35:50,974 --> 00:35:53,966 .آره. همه چي برگشت به حالت عادي 665 00:36:01,217 --> 00:36:02,980 دختره زيادي ازت کار مي کشه؟ 666 00:36:05,455 --> 00:36:09,118 .اسم اون دختر جولي ـه .و نه، زياد ازم کار نمي کشه 667 00:36:10,026 --> 00:36:12,358 خوب بهش علاقه مند شدي، ها؟ 668 00:36:12,529 --> 00:36:13,553 .استيون 669 00:36:14,197 --> 00:36:18,156 نه پاتسي. فقط مي خوام بدونم ...که چرا پدرت اين انرژي رو داره 670 00:36:18,334 --> 00:36:20,359 ...که با يه غريبه دوست بشه... 671 00:36:20,537 --> 00:36:23,506 .اما واسه نوه خودش توپ بيسبال هم پرت نکنه... 672 00:36:23,673 --> 00:36:26,665 .اشکالي نداره، بابا - .نه، اشکال داره - 673 00:36:27,177 --> 00:36:28,701 .جولي اونو ياد مادربزرگ مي ندازه 674 00:36:28,878 --> 00:36:30,607 چي؟ 675 00:36:31,214 --> 00:36:32,476 .مسخره س 676 00:36:33,983 --> 00:36:36,315 مي دوني چرا بيکرها حياط شون رو درست نمي کردند؟ 677 00:36:36,486 --> 00:36:40,479 آره، چون آقا سرش با اون .نقاشي هاي قشنگ خيلي گرمه 678 00:36:41,324 --> 00:36:44,225 اگه يه برادر عقب مونده داشتي چيکار مي کردي؟ 679 00:36:44,894 --> 00:36:47,328 اين چه ربطي به بحث داره؟ 680 00:36:47,497 --> 00:36:49,897 .پدر جولي يه برادر عقب مونده داره 681 00:36:50,266 --> 00:36:52,962 ،که چي؟ اون که باغبونشون نيست هست؟ 682 00:36:53,136 --> 00:36:54,831 .استيون 683 00:36:55,004 --> 00:36:57,029 .شوخي کردم 684 00:36:57,941 --> 00:37:00,171 ،مي دوني ...بقيه مردم هم مشکلات خانوادگي دارن 685 00:37:00,343 --> 00:37:03,574 .اما چمن حياط شون رو کوتاه مي کنند... 686 00:37:03,947 --> 00:37:06,074 .نمي دونم اون غرور صاحب زمين بودن شون کجاست 687 00:37:06,249 --> 00:37:07,546 .اونا صاحب اون خونه نيستند 688 00:37:08,518 --> 00:37:10,679 .صاحبخونه بايد ازش نگهداري کنه 689 00:37:10,854 --> 00:37:15,018 آقاي بيکر تمام دار و ندارش رو براي .مراقبت از برادرش گذاشته 690 00:37:15,191 --> 00:37:18,888 براي اين چيزا امکانات دولتي بهشون نميدن؟ 691 00:37:19,062 --> 00:37:21,758 شايد فکر کردن امکانات شرکت هاي خصوصي .براي اون بهتره 692 00:37:21,931 --> 00:37:26,197 در هر صورت، اين تقصير ما نيست که خانواده اونا .نابهنجاري ِ کروموزومي داره 693 00:37:26,369 --> 00:37:28,837 .هيچ ربطي به کروموزوم نداره 694 00:37:29,472 --> 00:37:33,067 ،وقتي عموي جولي دنيا مياد .بند ناف دور گردنش پيچيده شده بوده 695 00:37:33,243 --> 00:37:38,078 ،اگه اکسيژن کافي بهش رسيده بود .يه بچه کوچولوي سالم ميشد، مثل پسر خودت 696 00:37:41,050 --> 00:37:43,348 .گندت بزنن، چت 697 00:37:44,120 --> 00:37:46,816 پاتسي؟ - !ولم کن - 698 00:37:48,925 --> 00:37:50,722 .متاسفم 699 00:37:51,161 --> 00:37:53,152 چرا مامان اينقدر ناراحت شد؟ 700 00:37:56,599 --> 00:37:58,066 ...چون که 701 00:37:58,968 --> 00:38:01,129 ...اگه لطف خدا نبود... 702 00:38:01,704 --> 00:38:04,366 .مادرت مي تونست جاي آقاي بيکر باشه... 703 00:38:04,541 --> 00:38:07,442 برادر اونم بند ناف دور گردنش پيچيده شده بود؟ 704 00:38:09,746 --> 00:38:10,770 .تو اينطوري بودي 705 00:38:12,916 --> 00:38:16,477 خوشبختانه، دکتري که تو رو دنيا آورد ...ماهر بود و تو رو نجات داد 706 00:38:16,653 --> 00:38:20,885 .اما به راحتي مي تونست طور ديگه اي باشه 707 00:38:28,231 --> 00:38:29,664 ميخواي بريم پياده روي؟ - ها؟ - 708 00:38:30,667 --> 00:38:33,067 .بهت کمک ميکنه ذهنت آزاد بشه 709 00:38:36,272 --> 00:38:38,172 اونوقت باهام چيکار مي کردن؟ 710 00:38:38,942 --> 00:38:42,105 تو نمي توني درباره يه چيزي که .ممکن بوده اتفاق بيفته حرف بزني 711 00:38:43,146 --> 00:38:46,775 ،طوري که بابام حرف ميزد .فکر کنم منو مي نداختند توي ديوونه خونه 712 00:38:46,950 --> 00:38:48,941 .نه، نه. اين منصفانه نيست 713 00:38:49,118 --> 00:38:52,315 تو نمي توني اونو به خاطر کاري که .انجام نداده محکوم کني 714 00:38:57,093 --> 00:38:58,958 اين همون جاييه که اون درخت بود، درسته؟ 715 00:38:59,128 --> 00:39:00,561 .آره 716 00:39:02,999 --> 00:39:05,729 .شک ندارم که يه منظره ديدني داشته 717 00:39:12,141 --> 00:39:13,608 .اون دختر خوبيه 718 00:39:17,046 --> 00:39:19,344 ...بعضي از ما فقط درسطح غوطه ور ميشيم 719 00:39:19,816 --> 00:39:21,249 ...بعضي ها در جلا... 720 00:39:21,417 --> 00:39:22,884 .بعضي ها در صافي... 721 00:39:23,453 --> 00:39:25,353 ...اما هر يه مدت يه بار 722 00:39:25,521 --> 00:39:28,684 .تو يکي رو پيدا مي کني که رنگين کمانيه... 723 00:39:30,426 --> 00:39:32,451 ...و وقتي پيداش مي کني 724 00:39:32,962 --> 00:39:34,987 .هيچ چيزي باهاش قابل مقايسه نيست... 725 00:39:42,839 --> 00:39:45,034 سطح، صافي، رنگين کماني؟ 726 00:39:45,508 --> 00:39:47,100 اينا ديگه يعني چي؟ 727 00:39:47,277 --> 00:39:50,542 .جولي بيکر که هميشه به نظر من ساده بوده 728 00:39:52,815 --> 00:39:54,510 .تا حالا 729 00:40:03,326 --> 00:40:06,591 و طوري که اون درباره احساسي که موقعي که بالاي ...اون درخت داري، حرف ميزد 730 00:40:06,763 --> 00:40:09,823 ،که بالاي زمين باشي... .و باد بهت بخوره 731 00:40:09,999 --> 00:40:12,467 کي توي مدرسه اينطوري حرف ميزنه؟ 732 00:40:12,702 --> 00:40:16,001 اين احساس عجيب ...در دلم داشت خودش رو جا ميکرد 733 00:40:16,172 --> 00:40:17,901 .و من خوشم نمي اومد... 734 00:40:18,541 --> 00:40:20,304 .داشتم گمراه ميشدم، پسر 735 00:40:20,476 --> 00:40:22,341 .و وقتش بود که به خودم مسلط بشم 736 00:40:23,780 --> 00:40:26,374 من هيچوقت از جايي که توش زندگي .مي کنيم خجالت نکشيده بودم 737 00:40:26,549 --> 00:40:28,779 .من راستش هيچوقت درباره پول هم فکر نمي کردم 738 00:40:28,952 --> 00:40:32,649 ،مي دونستم که پولدار نيستيم .اما اين احساس رو نداشتم که چيزي کم داريم 739 00:40:32,822 --> 00:40:35,586 تا وقتي که برايس لاسکي .گفت که خونه مون خيلي داغونه 740 00:40:35,758 --> 00:40:38,784 اسمت چيه؟ - اسمت چيه؟ - 741 00:40:38,962 --> 00:40:41,897 ماري ـه يا سو؟ 742 00:40:42,065 --> 00:40:44,329 اسمت چيه؟ 743 00:40:44,500 --> 00:40:47,367 شانسي با تو دارم؟ 744 00:40:47,537 --> 00:40:51,803 سخته که شخصيتي با جاذبه هايي که تو داري 745 00:40:51,975 --> 00:40:54,409 برام پيدا بشه 746 00:40:59,482 --> 00:41:01,848 من بايد يه کاري مي کردم .و مي دونستم که چي بود 747 00:41:02,018 --> 00:41:04,987 اسمت چيه؟ 748 00:41:11,427 --> 00:41:13,987 .اوه، خيلي قشنگ بود - .آره - 749 00:41:14,163 --> 00:41:16,097 .ما توي گاراژ اسکايلر ضبطش مي کنيم 750 00:41:16,366 --> 00:41:18,061 .پروژه خيلي خوبيه 751 00:41:18,534 --> 00:41:21,901 حرف از پروژه شد، داشتم فکر مي کردم .که خوب ميشه اگه حياط رو درستش کنيم 752 00:41:22,071 --> 00:41:24,301 چي؟ - منظورم اينه که، مگه قيمت بذر چمن چقدر ميشه؟ - 753 00:41:24,474 --> 00:41:27,466 ،من مي تونم چمن بکارم .شايدم يه چند تا گل 754 00:41:27,643 --> 00:41:29,133 .حتي مي تونم يه حصار درست کنم 755 00:41:29,612 --> 00:41:33,776 .عزيزم، اين وظيفه بزرگيه 756 00:41:34,250 --> 00:41:38,016 .با پول تخم مرغ هام مي تونم پولش رو بدم - .نه. اون پول خودته - 757 00:41:38,187 --> 00:41:41,179 صاحبخونه بايد اين حياط .رو درستش کنه 758 00:41:41,824 --> 00:41:44,952 .اما اون اينکارو نمي کنه .و ما اينجا زندگي مي کنيم 759 00:41:46,129 --> 00:41:47,926 .و خيلي زشته 760 00:41:49,465 --> 00:41:50,932 .جولز 761 00:41:51,734 --> 00:41:52,962 موضوع چيه؟ 762 00:41:53,936 --> 00:41:55,494 .هيچي ، بابا 763 00:41:57,507 --> 00:41:59,236 .اشکال نداره، عزيز دلم 764 00:41:59,976 --> 00:42:01,637 .مي توني به ما بگي 765 00:42:04,547 --> 00:42:08,313 خانواده "لاسکي" تخم مرغ هاي منو دور .مي ريختن چون از "سالمونلا" مي ترسيدن 766 00:42:08,785 --> 00:42:10,912 .چون حياط مون خيلي کثيفه 767 00:42:12,255 --> 00:42:13,552 پاتسي اينو گفت؟ 768 00:42:14,223 --> 00:42:17,056 .نه. برايس گفت 769 00:42:19,695 --> 00:42:22,289 .اما حتماً توي خانواده شون بحث کردند 770 00:42:22,799 --> 00:42:25,233 يه پسر بچه که اين چيزا .به عقلش نميرسه 771 00:42:25,568 --> 00:42:27,729 واسه کي مهمه که اونا چي فکر مي کنند؟ - آره، واسه کي مهمه؟ - 772 00:42:27,904 --> 00:42:30,134 .من - .ترينا - 773 00:42:30,673 --> 00:42:31,833 .بهتره وارد اين ماجرا نشيم 774 00:42:32,008 --> 00:42:34,408 .نه، من از اينطور زندگي کردن خسته شدم، ريچارد 775 00:42:35,211 --> 00:42:38,374 خسته شدم از کارهاي موقتي انجام دادن .که پول آب و برق مون در بياد 776 00:42:38,548 --> 00:42:41,745 خسته شدم از اينکه اينقدر صندلي رو ...گذاشتم کنار ماشين لباسشويي 777 00:42:41,918 --> 00:42:43,351 .که درو باهاش ببندم... 778 00:42:43,953 --> 00:42:46,751 خسته شدم از بس که ...جاروبرقي خانم "استوبي" رو 779 00:42:46,923 --> 00:42:48,823 .قرض گرفتم هر دفعه... 780 00:42:48,991 --> 00:42:51,357 فکر کردي من اين زندگي رو مي خواستم؟ 781 00:42:52,628 --> 00:42:55,426 بعضي وقتا براي انجام کار درست .بايد قرباني کني 782 00:42:55,598 --> 00:43:00,228 ما هميشه آخرش به اين توافق ميرسيم .که "داونهرست" براي دانيل خوبه 783 00:43:00,536 --> 00:43:04,063 خب، شايد بايد به اين فکر کنيم .که چي براي خودمون خوبه 784 00:43:04,407 --> 00:43:07,774 دختر ما داره عذاب مي کشه .چون حياط خودمون رو درست نمي کنيم 785 00:43:08,111 --> 00:43:10,341 .اون حياط ما نيست 786 00:43:10,580 --> 00:43:13,879 چطور مي توني اينو بگي؟ چطور؟ 787 00:43:14,650 --> 00:43:16,208 ...ما 12 ساله اينجا زندگي مي کنيم 788 00:43:16,385 --> 00:43:20,344 و دوازده ساله که مي گيم موقتي... .اينجا هستيم، اما اينطور نيست 789 00:43:20,656 --> 00:43:22,351 .اينجا خونه ماست 790 00:43:22,692 --> 00:43:25,923 بده که بخواي جايي زندگي کني که بتوني بهش افتخار کني؟ 791 00:43:26,095 --> 00:43:29,258 که پول کافي داشته باشي که بچه هات رو بفرستي دانشگاه؟ 792 00:43:29,732 --> 00:43:31,859 شايد وقتشه که .به کمک هزينه هاي دولتي فکر کنيم 793 00:43:32,034 --> 00:43:35,231 .ما برادرم رو جابه جا نمي کنيم 794 00:43:35,738 --> 00:43:38,002 اون از بچه ت هم مهم تره؟ 795 00:43:38,174 --> 00:43:39,402 !بابا - !چطور جرات مي کني - 796 00:43:39,575 --> 00:43:43,204 !بس کن بابا .خواهش مي کنم، بس کن 797 00:43:45,348 --> 00:43:49,045 .متاسفم .جوليانا، اين تقصير تو نيست 798 00:43:49,819 --> 00:43:52,617 .درستش مي کنيم، بهت قول ميدم 799 00:43:54,223 --> 00:43:58,057 اون اولين باري بود که ديدم پدر و مادرم .سر هم داد مي زدند 800 00:43:59,262 --> 00:44:00,354 .درباره امشب متاسفم 801 00:44:00,530 --> 00:44:02,896 .اون شب هر دو اومدن به اتاقم 802 00:44:03,065 --> 00:44:05,966 پدرم درباره برادرش و اينکه ...چقدر دوستش داره حرف زد 803 00:44:06,135 --> 00:44:09,070 و اينکه به پدر و مادرش قول داده... .که هميشه ازش مراقبت مي کنه 804 00:44:10,173 --> 00:44:12,641 مادرم درباره اينکه چقدر پدرم رو ...دوست داره حرف زد 805 00:44:12,808 --> 00:44:14,867 .به خاطر قدرتش و قلب مهربونش... 806 00:44:15,111 --> 00:44:16,510 ...وقتي واسه خواب منو بوسيد 807 00:44:16,679 --> 00:44:20,615 در گوشم گفت که از بين همه نعمت هايي که... .از خدا گرفته، من بهترينش هستم 808 00:44:23,286 --> 00:44:25,049 .من دلم براي پدرم سوخت 809 00:44:25,221 --> 00:44:26,950 .و همچنين براي مادرم 810 00:44:27,123 --> 00:44:31,219 ،اما مهم تر از همه چي .احساس خوشبختي مي کردم که چنين پدر و مادري دارم 811 00:44:32,995 --> 00:44:35,759 من مي خواستم فکر کنم که ...دليل کار کردن من توي حياط مون 812 00:44:35,932 --> 00:44:39,163 .هيچ ربطي به برايس نداره... .فقط به اين خاطر بود که خونه مون قشنگ تر بشه 813 00:44:39,335 --> 00:44:43,135 ،بعد از کاري که اون با تخم مرغ ها کرد .چرا بايد اهميت بدم که اون چه فکري مي کنه؟ 814 00:44:43,406 --> 00:44:44,430 .اما اهميت ميدادم 815 00:44:44,607 --> 00:44:47,167 داري هرسش مي کني يا قصد داري بکشيش؟ 816 00:44:49,879 --> 00:44:53,007 ،سلام. من چت دانکان هستم .پدربزرگ ِ برايس 817 00:44:53,182 --> 00:44:56,049 شرمنده که اينقدر طول کشيد .که بيام خودم رو معرفي کنم 818 00:44:56,219 --> 00:44:57,846 .خوشحالم از آشناييتون 819 00:44:58,321 --> 00:45:01,119 خب، مي خواي به يه اندازه کوتاهش کني؟ 820 00:45:01,290 --> 00:45:03,884 ،خب، آره، به همين فکر مي کردم .اما نمي دونم 821 00:45:04,060 --> 00:45:06,051 اگه درشون بياريم فکر مي کني بهتر بشه؟ 822 00:45:06,229 --> 00:45:10,723 .اوه، اين درخت "هيکسي" ـه .راحت ميشه هرس شون کرد 823 00:45:14,070 --> 00:45:15,298 .گوش کن، آقاي دانکان 824 00:45:15,471 --> 00:45:17,166 .منو چت صدا کن 825 00:45:17,573 --> 00:45:18,870 .چت 826 00:45:19,308 --> 00:45:21,742 اگه به خاطر حرفي که ...برايس زد اينجايي 827 00:45:22,178 --> 00:45:23,475 .به کمک تون نيازي ندارم... 828 00:45:25,548 --> 00:45:27,709 .توي روزنامه درباره ت خوندم 829 00:45:28,784 --> 00:45:31,150 رني اگه بودش با تو .بالاي اون درخت مي نشست 830 00:45:31,854 --> 00:45:34,789 .اون تمام شب اونجا مي نشست 831 00:45:35,591 --> 00:45:36,683 رني؟ 832 00:45:37,326 --> 00:45:38,884 .همسرم 833 00:45:39,729 --> 00:45:41,253 .تو خيلي منو ياد اون مي ندازي 834 00:45:46,702 --> 00:45:48,363 .ما هفته ها روي حياط کار کرديم 835 00:45:48,537 --> 00:45:51,335 ،و تمام وقتي که کار مي کرديم .با هم حرف مي زديم 836 00:45:52,208 --> 00:45:53,573 اينجا؟ - .عاليه، آره - 837 00:45:53,743 --> 00:45:56,576 اون مي خواست بيشتر درباره .درخت چنار بدونه 838 00:45:56,846 --> 00:45:58,313 ...و اون دقيقاً مي دونست که 839 00:45:58,481 --> 00:46:01,177 ،کل زيباتر از جمع قسمت هاشه... .يعني چي 840 00:46:01,484 --> 00:46:03,349 ...اون گفت براي آدما هم همينطوره 841 00:46:03,519 --> 00:46:06,386 ،اما بعضي وقتا درباره آدما... .کل مي تونه کمتر باشه 842 00:46:06,889 --> 00:46:08,914 .به نظرم خيلي جالب بود 843 00:46:09,091 --> 00:46:12,026 من شروع کردم و به اونايي که ...از موقع دبستانم مي شناختم نگاه کردم 844 00:46:12,194 --> 00:46:15,721 و سعي کردم بفهمم که از جمع قسمت هاشون .بيشتر هستند يا کمتر 845 00:46:18,634 --> 00:46:21,933 .چت راست مي گفت. بيشترشون کمتر بودند 846 00:46:24,640 --> 00:46:28,576 از بين همه همکلاسي هامون، تنها کسي .که چيزي درباره ش نمي تونستم بگم برايس بود 847 00:46:33,482 --> 00:46:36,144 تا اينکه اخيراً، با اطمينان ...کامل گفتم که 848 00:46:36,319 --> 00:46:40,119 ،اون از جمع قسمتاش... .خيلي خيلي بيشتره 849 00:46:40,289 --> 00:46:41,813 .اما حالا زياد مطمئن نيستم 850 00:46:41,991 --> 00:46:44,824 .قشنگ شده، جولي .کارت خوبه 851 00:46:45,594 --> 00:46:48,620 .ممنون. چت بيشتر کارا رو کرد 852 00:46:51,467 --> 00:46:53,662 .براي کاري که کردم متاسفم 853 00:46:57,039 --> 00:46:58,939 .فقط نمي فهمم، برايس 854 00:46:59,108 --> 00:47:01,042 چرا فقط بهم نگفتي؟ 855 00:47:01,210 --> 00:47:02,734 اون واقعاً متاسف بود؟ 856 00:47:02,912 --> 00:47:05,881 يا فقط داشت اينا رو مي گفت که وجدان خودش آسوده بشه؟ 857 00:47:06,182 --> 00:47:09,674 بعدش فکر کردم که شايد فقط من ازش مي خوام .که بيشتر از جمع قسمت هاش باشه 858 00:47:10,519 --> 00:47:12,749 ...اما همين که به چشماش نگاه کردم 859 00:47:12,922 --> 00:47:15,049 ...اون چشماي براق... 860 00:47:15,858 --> 00:47:17,485 ...براي اولين بار... 861 00:47:17,660 --> 00:47:20,629 مطمئن شدم که... .برايس لاسکي {از جمع قسمتاش} کمتره 862 00:47:30,239 --> 00:47:33,333 .مي خوايم خانواده بيکر رو براي شام دعوت کنيم 863 00:47:33,509 --> 00:47:35,670 چي؟ - .نمي دونم، مامان - 864 00:47:35,845 --> 00:47:37,574 .به نظر من فکر بسيار خوبيه 865 00:47:37,747 --> 00:47:39,874 پاتسي، به چه هدفي؟ 866 00:47:40,049 --> 00:47:42,415 .ترينا بيکر آدم خيلي خوبيه 867 00:47:42,585 --> 00:47:45,918 .و مت و مارک هم خيلي باحالن - .من از باحال متنفرم - 868 00:47:46,088 --> 00:47:48,147 .کاري که بايد سالها پيش مي کرديم 869 00:47:48,324 --> 00:47:50,815 .آره، اما نکرديم .و حالا هم نمي تونيم 870 00:47:50,993 --> 00:47:53,291 .قانون مرور زمان رو در نظر بگير 871 00:47:54,029 --> 00:47:56,224 .خانواده بيکر براي شام ميان اينجا 872 00:47:58,634 --> 00:48:03,264 ،اگه درباره چيزيه که ديشب گفتم معذرت ميخوام، خب؟ 873 00:48:03,439 --> 00:48:06,840 اما، مي دوني، دعوت کردن اونا براي شام .برادر آقاي بيکر رو خوب نميکنه 874 00:48:07,276 --> 00:48:09,073 .قراره يه شام رسمي باشه 875 00:48:09,245 --> 00:48:11,941 .و از همه مي خوام که لباس مناسب بپوشن 876 00:48:12,181 --> 00:48:14,206 اوه، خدايا. نميشه يه مرغ کباب شده بخوريم؟ 877 00:48:14,383 --> 00:48:17,409 .قراره يه شام رسمي باشه 878 00:48:19,054 --> 00:48:20,749 .بزن منو بکش 879 00:48:21,090 --> 00:48:22,990 .مواظب باش چي ميگي 880 00:48:23,759 --> 00:48:24,919 .پس اين شد 881 00:48:25,094 --> 00:48:29,724 يه شام رسمي با لباس رسمي با جولي بيکر .در آينده نزديک قرار داشت 882 00:48:31,667 --> 00:48:34,397 و اين باعث ميشد ديدن ِ جولي در مدرسه .بيشتر برام ناراحت کننده باشه 883 00:48:34,904 --> 00:48:37,031 .سر کلاس به اون زل مي زدم 884 00:48:37,206 --> 00:48:39,674 و طوري که موهاش روي ...شونه هاش افتاده بود 885 00:48:39,842 --> 00:48:42,276 دقيقاً شبيه اون عکسش... توي روزنامه شده بود 886 00:48:43,979 --> 00:48:45,970 .دانا ترسلر مچم رو گرفت که دارم نگاه مي کنم 887 00:48:46,148 --> 00:48:49,083 ،اگه سريع کاري نمي کردم .مي تونست مثل بمب سريع پخش بشه 888 00:48:49,251 --> 00:48:50,946 .يه زنبور توي موهاش بود 889 00:48:52,021 --> 00:48:53,113 .ببين، اوناهاش 890 00:48:55,991 --> 00:48:57,891 .زنبوري نديدم 891 00:48:58,060 --> 00:48:59,891 .از پنجره رفتش بيرون 892 00:49:00,696 --> 00:49:03,460 .خودم رو قانع کردم که از زيرش در رفتم 893 00:49:04,366 --> 00:49:06,630 .بايد جولي رو از ذهنم بيرون مي کردم 894 00:49:06,802 --> 00:49:10,238 و روي چيزاي مهم مثل .تکاليف مدرسه تمرکز کنم 895 00:49:13,242 --> 00:49:15,073 .ضعف من دلسرد کننده بود 896 00:49:16,579 --> 00:49:17,603 .مدادتراش مي خوام 897 00:49:17,780 --> 00:49:20,715 بلد نيستي در بزني؟ - هي، چي اونجا داري؟ مجله "پلي بوي" ِ بابا؟ - 898 00:49:20,983 --> 00:49:22,245 .به تو ربطي نداره 899 00:49:22,485 --> 00:49:25,181 .سلام منو به "خانم اکتبر" برسون - .برو بيرون - 900 00:49:25,588 --> 00:49:27,886 يا شايد بايد بگم سلام خودتو - .حالمو بهم ميزني - 901 00:49:29,592 --> 00:49:31,787 .از يه فاجعه ديگه جون سالم در بردم 902 00:49:31,961 --> 00:49:34,293 .زندگيم مثل ميدان مين شده بود 903 00:49:34,830 --> 00:49:34,930 .سلام پسر - .سلام - 904 00:49:34,930 --> 00:49:36,955 .سلام پسر - .سلام - 905 00:49:38,934 --> 00:49:40,458 اين چيه؟ 906 00:49:40,636 --> 00:49:41,898 .واي 907 00:49:42,538 --> 00:49:44,438 .چيزي که تو فکر مي کني نيست 908 00:49:45,708 --> 00:49:48,336 ،باشه، همونه که تو فکر مي کني .اما مي تونم توضيح بدم 909 00:49:49,345 --> 00:49:52,143 .باشه، نمي تونم توضيح بدم ميشه بعداً درباره ش حرف بزنيم؟ 910 00:49:52,314 --> 00:49:53,941 .هي چي تو بگي 911 00:49:54,116 --> 00:49:55,743 .من بايد با يکي حرف مي زدم 912 00:49:55,985 --> 00:49:58,954 چرا گرت نباشه؟ .شايد اون بتونه بهم کمک کنه برگردم تو مسير 913 00:49:59,121 --> 00:50:01,817 گرت درباره مسائل احساسي .خيلي حساس بود 914 00:50:01,991 --> 00:50:04,255 ديوونه شدي؟ جولي بيکر .تو ازش متنفري 915 00:50:04,426 --> 00:50:07,589 .مشکل همينه. فکر نکنم ازش متنفر باشم .من همش دارم به اون فکر مي کنم 916 00:50:07,763 --> 00:50:10,459 .بد گرفتي، پسر - خب، چيکار کنم؟ - 917 00:50:10,633 --> 00:50:13,659 .خب، تا دردسر نشده بايد حلش کني اينا احساسات نيستند 918 00:50:13,836 --> 00:50:16,464 نيستند؟ - .تو فقط به خاطر ماجراي اون تخم مرغ ها احساس گناه مي کني - 919 00:50:16,639 --> 00:50:18,106 .آره، و به خاطر حياط شون مسخره ش کردم 920 00:50:18,274 --> 00:50:20,504 ،دقيقاً. البته .اونجا خيلي کثيف بود در هر حال 921 00:50:20,676 --> 00:50:24,203 تقصير اون نيست. باباش يه برادر عقب مونده داره .و تمام پول شون براي کمک به اون خرج ميشه 922 00:50:24,380 --> 00:50:27,042 ،عقب مونده؟ خب، اي بابا .اين نشونه يه چيزيه 923 00:50:27,383 --> 00:50:29,817 چي؟ - .درباره جولي - 924 00:50:30,686 --> 00:50:31,778 چي داري ميگي؟ 925 00:50:32,354 --> 00:50:34,288 .سيب وقتي از درخت مي افته جاي دوري نميره 926 00:50:34,456 --> 00:50:37,152 .باورم نميشد .مي خواستم سرش داد بزنم 927 00:50:37,326 --> 00:50:40,124 بهش بگم که اون اونطور که من جولي .رو مي شناسم، نمي شناسه 928 00:50:40,496 --> 00:50:42,259 :ولي فقط اين از دهنم اومد بيرون 929 00:50:43,098 --> 00:50:44,759 .هه، اوه 930 00:50:44,934 --> 00:50:47,402 .درسته - .آره - 931 00:50:47,570 --> 00:50:50,835 .درسته. آم، بعداً باهات حرف ميزنم 932 00:50:53,442 --> 00:50:55,876 قرار بود بعد از مدرسه برم ...خونه گرت 933 00:50:56,045 --> 00:50:57,637 .اما نمي تونستم کنارش باشم... 934 00:50:57,813 --> 00:50:59,508 .اون پا از گليمش دراز تر کرده بود 935 00:50:59,682 --> 00:51:03,311 و آدم ديگه اي که همين کارو مي کرد .پدرم بود 936 00:51:03,786 --> 00:51:05,720 .برام مهم نبود اونا چي فکر مي کنن 937 00:51:05,921 --> 00:51:08,219 .من جولي بيکر رو دوست داشتم 938 00:51:11,393 --> 00:51:13,554 .صبح هاي يکشنبه، خونه ما آرام بخشه 939 00:51:13,729 --> 00:51:15,560 .پدرم توي رختخواب مي مونه 940 00:51:15,731 --> 00:51:17,858 .مادرم صبحونه درست نمي کنه 941 00:51:18,033 --> 00:51:20,797 و اگه برادرام تا دير موقع بيرون ... توي گروه موسيقي بودن 942 00:51:20,970 --> 00:51:23,302 تا ظهر هم نمي فهمي... .که اونا خونه هستن 943 00:51:23,472 --> 00:51:26,407 .اما اين يکشنبه، با احساس عجيبي از خواب بيدار شدم 944 00:51:26,575 --> 00:51:29,874 بايد کاري مي کردم که از اين احساس گيجي ...درباره برايس بيرون بيام 945 00:51:30,045 --> 00:51:32,070 .که داشت دوباره مي اومد سراغم 946 00:51:39,788 --> 00:51:43,280 تو کار خودتو کردي، نه؟ 947 00:51:44,326 --> 00:51:47,352 .بهت افتخار مي کنم - .ممنون پدر - 948 00:51:47,696 --> 00:51:51,530 کجا ميري؟ - .ميرم دانيل رو ببينم. امروز روز تولدشه - 949 00:51:53,335 --> 00:51:54,461 .منم مي خوام باهات بيام 950 00:51:55,104 --> 00:51:58,437 ،اوه، عزيزم، از اين صبح زيبا لذت ببر .پيش مادرت بمون 951 00:51:59,975 --> 00:52:02,466 .نه، بابا. منم ميخوام بيام 952 00:52:03,512 --> 00:52:05,343 .عزيز دلم، گوش کن 953 00:52:05,514 --> 00:52:07,539 ...بعضي وقتا، با دنيل 954 00:52:07,716 --> 00:52:09,411 .منم ميام، بابا 955 00:52:12,354 --> 00:52:13,787 .خيلي خب 956 00:52:14,857 --> 00:52:17,018 .بهتره يه يادداشت براي مادرت بذاريم 957 00:52:19,628 --> 00:52:22,529 ،در اين سالها .من هيچوقت عمو دانيل رو نديده بودم 958 00:52:22,698 --> 00:52:25,997 .نمي دونم چرا .اين کاري بود که هميشه پدرم تنها انجام ميداد 959 00:52:27,169 --> 00:52:30,969 در راه "دونهرست" ما زياد با هم .حرف نزديم، اما برام مهم نبود 960 00:52:31,774 --> 00:52:33,867 .فقط از بودن با پدرم خوشحال بودم 961 00:52:34,376 --> 00:52:38,244 بعضي وقتا سکوت طوري بين ما ارتباط برقرار .ميکرد که حرف ها نمي تونست 962 00:52:56,832 --> 00:53:00,700 بيماراي اينجا به عنوان بخشي از .درمان شون بايد توي اتاق باشن 963 00:53:03,772 --> 00:53:07,708 .يه کم طول ميکشه تا عادت کني .اما آدماي خوبي هستند 964 00:53:09,111 --> 00:53:10,635 دنيل؟ 965 00:53:11,413 --> 00:53:12,471 .دنيل 966 00:53:13,449 --> 00:53:16,646 !ريچارد! تو اومدي 967 00:53:16,819 --> 00:53:18,946 .ريچارد براي تولدم 968 00:53:19,121 --> 00:53:21,146 کي؟ ريچارد، کي؟ کي؟ 969 00:53:21,323 --> 00:53:22,984 کي؟ کي؟ ريچارد، کي؟ کي؟ 970 00:53:23,158 --> 00:53:25,888 .دنيل، دنيل، اين جوليانا ست .دخترمه 971 00:53:26,562 --> 00:53:28,120 .برادر زاده ت 972 00:53:29,932 --> 00:53:31,627 .جوليانا 973 00:53:31,800 --> 00:53:34,394 .جوليانا - .تولدت مبارک، عمو دنيل - 974 00:53:34,570 --> 00:53:37,539 .ريچارد. امروز تولد منه 975 00:53:37,973 --> 00:53:41,067 .من عکسات رو دارم، جوليانا .من عکسات رو دارم 976 00:53:41,243 --> 00:53:44,041 .يه هديه برات آورديم 977 00:53:44,213 --> 00:53:45,646 يه پازل؟ يه پازل، ريچارد؟ 978 00:53:45,814 --> 00:53:47,406 .نه فقط يه پازل 979 00:53:47,583 --> 00:53:50,177 ...يه پازل و يه 980 00:53:50,786 --> 00:53:51,810 .فرفره... 981 00:53:51,987 --> 00:53:55,252 .فرفره! ممنونم، ريچارد 982 00:53:55,424 --> 00:53:56,914 .آره 983 00:53:59,695 --> 00:54:01,424 نارنجي. بيرون؟ بيرون، ريچارد؟ 984 00:54:01,997 --> 00:54:04,989 ميخواي بري بيرون؟ "خيلي خب، ميريم به "مک اليوت 985 00:54:05,167 --> 00:54:07,567 .ميريم اونجا بستني ميخوريم - !بسني - 986 00:54:07,736 --> 00:54:10,364 .اوه، نه. نه، ما نمي تونيم 987 00:54:10,539 --> 00:54:12,507 .دنيل بستني دوست نداره 988 00:54:12,941 --> 00:54:14,533 .آه 989 00:54:16,078 --> 00:54:19,605 .من که بستني دوست دارم، ريچارد - .شوخي کردم - 990 00:54:19,782 --> 00:54:21,477 .مي دونم بستني دوست داري 991 00:54:21,650 --> 00:54:24,050 .تو عاشق بستني هستي .خيلي خب، بيا 992 00:54:24,544 --> 00:54:27,807 "مک اليوت" بستني و شيريني 993 00:54:30,359 --> 00:54:32,190 بفرما - !آه - 994 00:54:32,361 --> 00:54:33,521 اينم واسه شما 995 00:54:33,695 --> 00:54:35,458 .امروز تولد منه 996 00:54:40,302 --> 00:54:42,293 آب نبات چوبي. امروز تولد منه 997 00:54:47,276 --> 00:54:49,039 !خوشت مياد؟ اوه 998 00:54:50,946 --> 00:54:53,779 .خيلي خب، دنيل. صبر کن - .بستني، بستني - 999 00:54:53,949 --> 00:54:56,713 !بستني من. بستني من - .اشکال نداره. دنيل - 1000 00:54:57,719 --> 00:54:59,084 !دنيل 1001 00:54:59,922 --> 00:55:01,389 ...دنيل! ولش کن، مي گيرم برات 1002 00:55:01,557 --> 00:55:03,582 .بستني م افتاد رو زمين .بستني افتاد رو زمين 1003 00:55:03,759 --> 00:55:05,784 ميري واسه ش يه بستني ديگه بگيري؟ 1004 00:55:06,261 --> 00:55:08,559 .آره - !من بستني ميخوام ريچارد - 1005 00:55:08,730 --> 00:55:11,597 .امروز تولد منه، ريچارد !امروز تولد منه 1006 00:55:11,767 --> 00:55:14,133 !بستني، ريچارد! بستني ريچارد 1007 00:55:14,603 --> 00:55:16,161 !بسه! تمومش کن 1008 00:55:16,338 --> 00:55:17,828 !مي خوام - !بس کن! بس کن - 1009 00:55:20,275 --> 00:55:22,243 .بيا - !بستني - 1010 00:55:24,079 --> 00:55:27,412 !ريچارد - .خيلي خب. من يه بستني دارم - 1011 00:55:29,017 --> 00:55:32,043 .تولد، بستني. خوبه، ريچارد 1012 00:55:32,221 --> 00:55:34,621 .واقعاً متاسفم ...زياد از اين کارا نمي کرد 1013 00:55:34,790 --> 00:55:38,487 شنيده بودم که پدرم مي گفت که زندگي .چقدر براي دنيل سخته 1014 00:55:38,961 --> 00:55:41,725 .اما تا الان هيچوقت درک نکرده بودم 1015 00:55:42,865 --> 00:55:45,265 .آره، آفرين - .نارنجي - 1016 00:55:45,434 --> 00:55:48,096 ،توي راه برگشت .دنيل طوري رفتار مي کرد که انگار هيچي نشده 1017 00:55:48,270 --> 00:55:49,862 .اونوري. اونوري 1018 00:55:50,706 --> 00:55:53,174 ،توي راه برگشت به خونه ...پدرم گفت که قبل از تولد ما 1019 00:55:53,342 --> 00:55:56,175 .عمو دنيل با او و مامان زندگي ميکرده... 1020 00:55:56,345 --> 00:55:59,280 .اما بعد از مدتي، خيلي سخت شد 1021 00:56:00,782 --> 00:56:03,615 ،وقتي رسيديم خونه .همه چي مثل اولش بود 1022 00:56:03,785 --> 00:56:05,412 .اما اينطور نبود 1023 00:56:05,587 --> 00:56:08,954 تا ديروز، دنيل فقط براي من .يه اسم بود 1024 00:56:09,124 --> 00:56:11,319 .الان اون بخشي از خانواده س 1025 00:56:18,400 --> 00:56:20,231 .سلام - .سلام - 1026 00:56:23,772 --> 00:56:24,898 چطور بود؟ 1027 00:56:25,741 --> 00:56:26,833 .خوشحالم که رفتم 1028 00:56:27,009 --> 00:56:28,772 .منم خوشحالم که رفتي 1029 00:56:29,711 --> 00:56:33,772 .ترينا، امروز يکشنبه س چه وقت طي کشيدنه؟ 1030 00:56:34,650 --> 00:56:37,676 پتي لاسکي واسه شب جمعه .ما رو به شام دعوت کرده 1031 00:56:38,520 --> 00:56:40,681 نبايد اون کف خونه شون رو تميز کنه؟ 1032 00:56:40,856 --> 00:56:42,756 يا ميخواد طي ِ ما رو قرض بگيره؟ 1033 00:56:44,526 --> 00:56:46,221 .انرژي عصبي 1034 00:56:46,828 --> 00:56:49,160 همه مون رو دعوت کرده؟ - .آره - 1035 00:56:49,331 --> 00:56:52,357 حتي دوستمون، سال مونلا؟ 1036 00:56:52,834 --> 00:56:53,892 .ريچارد 1037 00:56:54,069 --> 00:56:56,697 چرا، بعد از اين همه سال؟ 1038 00:56:56,872 --> 00:57:01,502 خب، اون گفت که شرمنده س که ...توي اين سالها ما رو دعوت نکرده 1039 00:57:02,044 --> 00:57:04,842 و ظاهراً ميخوان با ما... .بيشتر آشنا بشن 1040 00:57:05,180 --> 00:57:07,011 و تو ميخواي بري؟ 1041 00:57:07,616 --> 00:57:09,481 .خب، اون اصرار کرد 1042 00:57:10,485 --> 00:57:12,783 .و فکر مي کنم خيلي خوب باشه 1043 00:57:14,890 --> 00:57:16,187 .خيلي خب 1044 00:57:16,625 --> 00:57:18,183 .مي ريم 1045 00:57:18,627 --> 00:57:21,061 من درباره شام با خانواده "لاسکي" زياد ...هيجان زده نبودم 1046 00:57:21,229 --> 00:57:24,289 اما مي تونستم ببينم... .که براي مادرم خيلي ارزش داشت 1047 00:57:25,667 --> 00:57:28,135 ،روز بعد در مدرسه .من نمي تونستم تمرکز کنم 1048 00:57:28,804 --> 00:57:31,272 .فکرم همش پيش دنيل بود 1049 00:57:31,440 --> 00:57:34,807 به اين فکر مي کردم که چرا پدربزرگ و مادربزرگ ...چنين پسرش گيرشون اومده 1050 00:57:34,977 --> 00:57:36,376 .که يکي رشته افکارم رو پاره کرد... 1051 00:57:36,545 --> 00:57:39,070 .برايس لاسکي تو رو دوست داره - چي؟ - 1052 00:57:39,247 --> 00:57:41,215 .بدجور خاطرخواهت شده 1053 00:57:41,383 --> 00:57:44,511 درباره چي حرف ميزني؟ .برايس لاسکي خاطر خواه من نيست 1054 00:57:44,686 --> 00:57:47,211 اوه، آره؟ .توي کلاس علوم، ديدم داره بهت نگاه ميکنه 1055 00:57:47,389 --> 00:57:49,880 گفت که يه زنبور توي .موهاته 1056 00:57:50,058 --> 00:57:51,958 انگار با بچه دو ساله طرف بود 1057 00:57:53,061 --> 00:57:54,221 .شايد حالا يه زنبور بوده 1058 00:57:54,396 --> 00:57:57,832 تنها زنبوري که جذب مي کني .ب-ر-ا-ي-س ـه 1059 00:57:58,000 --> 00:58:01,231 ،بهت ميگم .اون پسر توي سرزمين عشق گم شده 1060 00:58:01,403 --> 00:58:02,768 .بيا - کجا؟ - 1061 00:58:02,938 --> 00:58:05,600 .داره دزدکي با گرت حرف ميزنه .بيا 1062 00:58:07,376 --> 00:58:10,368 ديوونه شدي؟ جولي بيکر .تو ازش متنفري 1063 00:58:10,545 --> 00:58:12,479 .مشکل همينه. فکر نکنم ازش متنفر باشم 1064 00:58:12,647 --> 00:58:13,909 .من همش دارم به اون فکر مي کنم 1065 00:58:14,082 --> 00:58:16,642 .بد گرفتي، پسر - خب، چيکار کنم؟ - 1066 00:58:16,985 --> 00:58:18,475 .خب، تا دردسر نشده بايد حلش کني 1067 00:58:18,653 --> 00:58:20,951 اينا احساسات نيستند - نيستند؟ - 1068 00:58:21,123 --> 00:58:23,182 تو فقط به خاطر ماجراي اون تخم مرغ ها احساس گناه مي کني 1069 00:58:23,358 --> 00:58:24,848 .آره، و به خاطر حياط شون مسخره ش کردم 1070 00:58:25,027 --> 00:58:27,188 ،دقيقاً. البته .اونجا خيلي کثيف بود در هر حال 1071 00:58:27,362 --> 00:58:31,093 تقصير اون نيست. باباش يه برادر عقب مونده داره .و تمام پول شون براي کمک به اون خرج ميشه 1072 00:58:31,266 --> 00:58:33,530 ،عقب مونده؟ خب، اي بابا .اين نشونه يه چيزيه 1073 00:58:33,702 --> 00:58:36,102 چي؟ - .درباره جولي - 1074 00:58:36,605 --> 00:58:37,799 چي داري ميگي؟ 1075 00:58:37,973 --> 00:58:40,373 سيب وقتي از درخت مي افته جاي دوري نميره، دوست من 1076 00:58:40,542 --> 00:58:43,875 .هه. آره. درسته - .آره - 1077 00:58:44,046 --> 00:58:45,877 .بعداً باهات حرف ميزنم 1078 00:58:46,048 --> 00:58:47,379 .خيلي خب 1079 00:58:50,252 --> 00:58:52,277 ...شرمنده. فکر کردم 1080 00:58:52,454 --> 00:58:55,218 .اشکالي نداره. چيزي نيست 1081 00:58:55,390 --> 00:58:56,789 .و آره 1082 00:58:56,958 --> 00:58:59,017 .چون حالا سردرگمي من از بين رفته بود 1083 00:58:59,194 --> 00:59:03,528 .من مطمئن بودم که ديگه برايس لاسکي رو دوست نداشتم 1084 00:59:06,334 --> 00:59:09,394 مامان، مي خواي کاري کني "بيکرها" کاملاً احساس بي ارزشي کنن؟ 1085 00:59:09,571 --> 00:59:11,539 .مي خوام خوب باشم 1086 00:59:12,707 --> 00:59:15,198 و چرا لباس نپوشيدي؟ - .الان ميرم - 1087 00:59:17,379 --> 00:59:19,677 .ميخواستم براي جولي خوب به نظر بيام 1088 00:59:19,848 --> 00:59:23,215 اما نمي خواستم که فکر کنه که .ميخوام براش خوب به نظر بيام 1089 00:59:23,685 --> 00:59:25,710 .جمله خوبي بود 1090 00:59:30,492 --> 00:59:32,824 .خيلي خوب 1091 00:59:35,330 --> 00:59:38,060 .برايس. مهمونا اومدن .بيا پايين 1092 00:59:38,233 --> 00:59:39,700 !اومدم 1093 00:59:41,336 --> 00:59:42,997 .سلام، بفرماييد 1094 00:59:43,171 --> 00:59:45,605 .بياين تو - .خواهش مي کنم - 1095 00:59:45,774 --> 00:59:48,538 .خوشحالم که اومدين لنتا، استيون، مهمونا اومدن 1096 00:59:48,710 --> 00:59:51,042 !اومدم - اين چيه؟ کيک خونگي؟ - 1097 00:59:51,213 --> 00:59:54,046 .آره، اين کيک گردويي ـه، اينم کيک پنيري با طعم توت 1098 00:59:54,216 --> 00:59:55,683 .بيا ببريمشون توي آشپزخونه 1099 00:59:55,851 --> 00:59:57,250 .سلام بچه ها - .سلام، خوشگله - 1100 00:59:57,419 --> 00:59:59,284 .اين پدرمه - .سلام، من لنتا هستم - 1101 00:59:59,454 --> 01:00:01,922 .سلام، خوشحالم که بالاخره شما رو ديدم - منم از ديدن تون خوشحالم - 1102 01:00:02,090 --> 01:00:04,217 ...پسرام ميگن که - .سلام، گنده بک - 1103 01:00:04,392 --> 01:00:05,791 سلام استيون. حالت چطوره؟ 1104 01:00:05,961 --> 01:00:08,725 .ما بايد اينکارو مدت ها قبل مي کرديم .بفرماييد داخل 1105 01:00:09,297 --> 01:00:10,321 .خونه قشنگي دارين 1106 01:00:10,499 --> 01:00:13,434 .آره، بد ني .بيايين اتاقم رو بهتون نشون بدم 1107 01:00:14,636 --> 01:00:16,604 .بايد اين ترانه جديدي که ساختيم رو بشنوي 1108 01:00:16,771 --> 01:00:17,999 .خيلي خوب شده 1109 01:00:18,173 --> 01:00:19,572 .سلام 1110 01:00:25,113 --> 01:00:26,546 .خوشگل شدي 1111 01:00:27,282 --> 01:00:30,251 من شنيدم که تو و گرت توي .کتابخونه عموي منو مسخره کردين 1112 01:00:30,418 --> 01:00:32,147 .و نمي خوام باهات حرف بزنم 1113 01:00:32,320 --> 01:00:34,288 .تا روز قيامت 1114 01:00:36,825 --> 01:00:39,225 .و ميگم مي توني - ...اما چيزي که تو پيشنهاد ميدي - 1115 01:00:39,394 --> 01:00:43,888 ،يه ماشيني که حرکت دائم داشته باشه ميخواد .اين امکان نداره 1116 01:00:44,065 --> 01:00:47,125 اگه دو تا قطب مخالف شارژ شده با ..يه رساناي بيطرف داشته باشي 1117 01:00:47,669 --> 01:00:48,897 حرکت دائم؟ 1118 01:00:49,070 --> 01:00:52,767 ،من اينجا دارم از درون مي ميرم .و اونا درباره حرکت دائم صحبت مي کنند 1119 01:00:52,941 --> 01:00:54,966 و جولي چطور از اون قضايا باخبر شد؟ 1120 01:00:55,143 --> 01:00:57,873 .يالا، شام آماده س !لنتا 1121 01:00:58,046 --> 01:00:59,445 !شام 1122 01:00:59,614 --> 01:01:00,774 جولي، ميشه باهات حرف بزنم؟ 1123 01:01:04,352 --> 01:01:07,651 .چيزي که گرت گفت اشتباه بود .ميدونم 1124 01:01:07,822 --> 01:01:09,915 وقتي گفتش مي دونستي که اشتباهه؟ 1125 01:01:10,225 --> 01:01:13,160 .آره. مي خواستم با مشت بزنمش 1126 01:01:13,328 --> 01:01:15,296 .اما توي کتابخونه بوديم 1127 01:01:15,597 --> 01:01:17,861 اما به جاش باهاش موافقت کردي .و خنديدي 1128 01:01:18,667 --> 01:01:20,191 .آره 1129 01:01:21,836 --> 01:01:23,827 .که اين يعني اينکه تو يه بزدلي 1130 01:01:27,976 --> 01:01:30,308 .من تمام مدت شام رو مجبور بودم روبروي جولي باشم 1131 01:01:31,012 --> 01:01:32,309 .پدرم راست ميگفت 1132 01:01:32,948 --> 01:01:34,711 .بايد مرغ کباب مي کرديم 1133 01:01:35,116 --> 01:01:38,711 فقط مي خوام بگم که چقدر عاليه .که شام با هم هستيم 1134 01:01:38,887 --> 01:01:40,878 .شايد اين اولين شام از شام هاي بسيار ما باشه 1135 01:01:42,924 --> 01:01:43,948 .رفت تو گلوم 1136 01:01:45,760 --> 01:01:47,887 .خب، ما هم خيلي خوشحاليم 1137 01:01:48,063 --> 01:01:51,396 .ما واقعاً از اينکه اينجا هستيم هيجان زده ايم 1138 01:02:01,076 --> 01:02:03,806 .جولي، کارت براي حياط تون خيلي خوب بود 1139 01:02:04,312 --> 01:02:06,974 .ممنون. چت کمک زيادي کرد 1140 01:02:07,849 --> 01:02:08,907 .آره، مي دونم 1141 01:02:09,084 --> 01:02:12,451 .بايد رازت رو به منم بگي .توي خونه که هيچ کاري نمي کنه 1142 01:02:12,621 --> 01:02:14,953 .استيون - .شوخيدم - 1143 01:02:17,392 --> 01:02:21,852 دارم ميگم بهتون، اين اطراف .واقعاً سرزنده شده 1144 01:02:22,864 --> 01:02:25,924 .اون خونه جديد هم داره ساخته ميشه 1145 01:02:26,101 --> 01:02:27,261 کدومش؟ 1146 01:02:27,636 --> 01:02:30,264 مي دوني، اوني که به خاطرش اون درخت ِ .بزرگ و زشت رو قطع کردند 1147 01:02:31,806 --> 01:02:35,936 من مي خواستم بگم که خيلي ها اون درخت .رو دوست داشتند، اما نگفتم 1148 01:02:36,544 --> 01:02:38,705 .نمي خواستم با پدرم بحث کنم 1149 01:02:39,080 --> 01:02:42,675 بعضي ها اين نظر رو داشتند که اون درخت .جواهر اين محله بود 1150 01:02:42,851 --> 01:02:45,684 ،آره، خب .سليقه ها متفاوته 1151 01:02:48,256 --> 01:02:51,453 ...خب، مت، مارک، مارک، مت 1152 01:02:51,760 --> 01:02:54,160 شماها به زودي فارغ التحصيل ميشين، ها؟ 1153 01:02:54,329 --> 01:02:56,229 .آره، خدا رو شکر 1154 01:02:57,198 --> 01:02:58,460 از دبيرستان خوشتون نمياد؟ 1155 01:02:59,434 --> 01:03:01,629 شوخي مي کني؟ - .نه - 1156 01:03:02,003 --> 01:03:04,437 .دبيرستان بهترين دوره زندگي من بود 1157 01:03:05,540 --> 01:03:08,805 .براي ما که نه - .آره، برامون بسه ديگه - 1158 01:03:08,977 --> 01:03:10,205 .آه 1159 01:03:10,378 --> 01:03:13,211 پس از دانشگاه ديگه نپرسم، ها؟ 1160 01:03:13,581 --> 01:03:14,707 .نه، يه احتمالي هست 1161 01:03:14,883 --> 01:03:16,441 ...اونا رو چند جايي 1162 01:03:16,618 --> 01:03:18,916 .پذيرش کردند... - .آره، همينطوره - 1163 01:03:19,087 --> 01:03:20,520 جدي؟ 1164 01:03:20,922 --> 01:03:22,787 .خب، خوبه 1165 01:03:23,391 --> 01:03:26,986 اما، آم، اول مي خوايم توي موسيقي .شانس خودمون رو امتحان کنيم 1166 01:03:27,395 --> 01:03:30,796 جدي؟ - .اوه، اونا خيلي بااستعداد هستند - 1167 01:03:30,965 --> 01:03:32,990 .اوه، گروه شون خيلي خوبه 1168 01:03:33,168 --> 01:03:35,728 اونا يه چند تا دمو خوندن .و کارشون واقعاً خوبه 1169 01:03:36,304 --> 01:03:37,396 .ممنون لين 1170 01:03:37,572 --> 01:03:40,735 ،وقتي من و استيون اولين بار همديگه رو ديديم .اون نوازنده يه گروه بود 1171 01:03:40,909 --> 01:03:43,002 تو نوازنده بودي؟ 1172 01:03:43,178 --> 01:03:46,773 .اون يه نوازنده ساکسيفون ِ فوق العاده بود 1173 01:03:47,248 --> 01:03:49,876 عاليه. هنوز هم ميزني؟ - ...خب، من - 1174 01:03:50,051 --> 01:03:52,815 ،خب، اگه بخواي .بعضي وقتا ميتوني بياي پيش ما 1175 01:03:54,389 --> 01:03:55,720 ...آه، تو 1176 01:03:55,890 --> 01:03:57,448 .نه، منظورم اينه که...هه 1177 01:03:57,926 --> 01:03:59,416 .ديگه از من گذشته 1178 01:03:59,594 --> 01:04:02,154 تا حالا بطور زنده جايي اجرا کردين؟ 1179 01:04:02,330 --> 01:04:03,354 .بارها 1180 01:04:03,531 --> 01:04:06,193 هر چي مت و مارک بيشتر درباره ...موفقيت هاي موسيقي شون حرف ميزدن 1181 01:04:06,368 --> 01:04:07,767 .پدرم ساکت تر ميشد... 1182 01:04:08,803 --> 01:04:11,431 ...اون سعي مي کرد که اداي لبخند زدن رو در بياره 1183 01:04:11,606 --> 01:04:14,234 .اما در درون به نظر بسيار غمگين بود... 1184 01:04:15,643 --> 01:04:18,476 .اما پدر و مادرم اول از اون خوششون نيومد 1185 01:04:18,646 --> 01:04:21,240 .جمهوري خواه ها به شدت مخالف پيمان جديد هستند 1186 01:04:21,416 --> 01:04:24,044 .بقيه شب بي درد و رنج بود 1187 01:04:24,819 --> 01:04:28,516 ،اما در تمام اين مدت .جولي يه کلمه هم با من حرف نزد 1188 01:04:28,957 --> 01:04:31,357 .حتي نگاهم هم نکرد 1189 01:04:32,594 --> 01:04:34,789 .تا وقتي که موقع رفتن شون بود 1190 01:04:35,764 --> 01:04:38,255 .شرمنده که وقتي اومديم عصباني بودم 1191 01:04:38,433 --> 01:04:40,230 .فکر کنم به همه خوش گذشت 1192 01:04:41,202 --> 01:04:43,670 .مادرت لطف بزرگي کرد که ما رو دعوت کرد 1193 01:04:45,707 --> 01:04:46,969 .مي بينمت 1194 01:04:47,142 --> 01:04:48,803 .عذر خواهي اون همه چي رو بدتر کرد 1195 01:04:49,043 --> 01:04:52,342 .هي، صبر کنيد، منم بيام - .مي دونستم که بخشيده نشدم - 1196 01:04:53,281 --> 01:04:56,478 مثل اين بود که حتي اينقدر مهم نبودم .که مدت زيادي از دستم عصباني باشه 1197 01:04:56,651 --> 01:04:58,949 .خب، به نظر من خانواده بسيار شريفي هستند 1198 01:04:59,120 --> 01:05:01,588 .پسراشون اصلاً اونطور که انتظار داشتم نبودن 1199 01:05:01,756 --> 01:05:03,849 .به نظرم مردهاي جوان خيلي خوبي بودن 1200 01:05:04,025 --> 01:05:05,788 لوطي ها - چي؟ - 1201 01:05:05,960 --> 01:05:08,428 فکر مي کني پول ضبط آهنگاشون رو از کجا ميارن؟ 1202 01:05:08,596 --> 01:05:12,498 .استيون، خواهش مي کنم .تو نمي توني بهشون تهمت بزني 1203 01:05:12,667 --> 01:05:14,828 .اينقدر ساده نباش، پاتسي 1204 01:05:15,003 --> 01:05:17,938 مي دوني ضبط يه آهنگ دمو چقدر گرونه؟ 1205 01:05:18,106 --> 01:05:20,506 .فکر کنم قالپاق مي دزدند 1206 01:05:20,675 --> 01:05:23,235 .تو خيلي عوضي هستي 1207 01:05:23,678 --> 01:05:25,441 تو چه مرگته؟ 1208 01:05:27,382 --> 01:05:28,440 .برو به جهنم 1209 01:05:29,150 --> 01:05:31,277 .دفعه آخرت باشه با من اينطوري حرف ميزني 1210 01:05:31,453 --> 01:05:32,613 !استيون، بس کن 1211 01:05:32,787 --> 01:05:34,550 ...هيچکس حق نداره توي خونه خودم 1212 01:05:34,722 --> 01:05:36,587 !با من اينطوري حرف بزنه... - !وايسا - 1213 01:05:36,858 --> 01:05:40,919 ،من قبلاً پدرم رو عصباني ديده بودم .اما اين دفعه فرق ميکرد 1214 01:05:41,362 --> 01:05:42,727 ...وقتي شب توي رختخواب دراز کشيده بودم 1215 01:05:42,897 --> 01:05:46,264 به اين فکر کردم که پدرم هميشه به ديده تحقير .به خانواده "بيکر" نگاه کرده 1216 01:05:46,434 --> 01:05:50,427 و اينکه بهشون ميگفت آشغال و .نقاشي هاي آقاي بيکر رو مسخره مي کرد 1217 01:05:50,605 --> 01:05:53,165 .و حالا متوجه شدم که اون فقط از دست خودش عصبانيه 1218 01:05:53,341 --> 01:05:55,036 اما چرا؟ 1219 01:05:55,210 --> 01:05:57,371 .جولي به من گفت بزدل 1220 01:05:57,545 --> 01:06:00,241 امکانش بود که پدرم هم بزدل باشه؟ 1221 01:06:00,682 --> 01:06:02,240 .نمي دونستم 1222 01:06:02,717 --> 01:06:04,275 چه فرقي مي کرد؟ 1223 01:06:04,452 --> 01:06:06,477 .جولي بيکر از زندگيم بيرون رفته بود 1224 01:06:06,654 --> 01:06:08,485 ...يا، دقيق تر 1225 01:06:08,656 --> 01:06:10,180 .من از زندگي اون بيرون رفته بودم... 1226 01:06:11,459 --> 01:06:14,019 وقتي که داشتم براي مهموني شام خونه ...لاسکي لباس مي پوشيدم 1227 01:06:14,195 --> 01:06:17,255 ديدم که به نقاشي اي که پدرم... ...بهم داده بود خيره شدم 1228 01:06:17,432 --> 01:06:19,593 .و دوباره به شدت عصباني شدم... 1229 01:06:19,767 --> 01:06:22,531 .برايس هيچوقت با من دوست نبود، هيچوقت 1230 01:06:22,704 --> 01:06:24,695 ...اون موقع جريان درخت طرف منو نگرفته بود 1231 01:06:24,873 --> 01:06:26,397 ...تخم مرغ هام رو ريخته بود بيرون... 1232 01:06:26,574 --> 01:06:29,441 .و عموي منو مسخره کرده بود 1233 01:06:29,777 --> 01:06:31,642 وقتي مادرم صدا زد که ...وقت رفتنه 1234 01:06:31,813 --> 01:06:33,508 !جولي، زود باش، ديرمون شد 1235 01:06:33,681 --> 01:06:37,742 اومدم بيرون و با عزم راسخ مي خواستم .بهش بگم که خونه اونا نميام 1236 01:06:37,919 --> 01:06:41,355 اينو بگير. بايد يه بار ديگه .موهام رو سريع چک کنم 1237 01:06:41,523 --> 01:06:43,115 موهات حرف نداره - جدي؟ - 1238 01:06:43,291 --> 01:06:44,690 ...اما اون خيلي خوشحال بود 1239 01:06:44,859 --> 01:06:49,023 و زحمت زيادي براي کيک ها کشيده بود، پس .نتونستم حرفم رو بزنم 1240 01:06:49,197 --> 01:06:51,927 .اوه، خداي من .اوه، خداي من، چقدر بد 1241 01:06:52,100 --> 01:06:53,897 .خيلي خب. بيا، اينو بگير. تو هم اينو بگير 1242 01:06:54,068 --> 01:06:56,628 .من نمي خوام بگيرمش - .مجبورت نمي کنم بگيريش - 1243 01:06:56,804 --> 01:06:57,862 .بريم، پسرا 1244 01:06:58,039 --> 01:07:00,166 اما اين به معناي اين نبود که .با برايس خوب باشم 1245 01:07:00,808 --> 01:07:02,332 .و نمي خوام باهات حرف بزنم 1246 01:07:02,510 --> 01:07:04,478 .تا روز قيامت 1247 01:07:05,179 --> 01:07:06,737 .احساس خوبي داشتم که اينکارو کردم 1248 01:07:06,915 --> 01:07:10,373 .احساس قوي بودن و در کنترل بودن مي کردم ...چيزي که فکر مي کردم رو به برايس گفتم 1249 01:07:10,552 --> 01:07:13,817 و مصمم بودم که در ادامه مهماني... .هم باهاش حرف نزنم 1250 01:07:14,756 --> 01:07:18,658 موقع شام طوري بود که انگار با يه گروه .از غريبه ها دارم شام ميخورم 1251 01:07:19,060 --> 01:07:21,858 ما سال ها روبروي خونه لاسکي ها ...زندگي کرده بوديم 1252 01:07:22,030 --> 01:07:26,160 ،اما غير از چت... .من هيچکدوم از اونا رو نمي شناختم 1253 01:07:26,968 --> 01:07:29,630 ...آقاي لاسکي ظاهر تميز و آرومي داشت 1254 01:07:29,804 --> 01:07:33,706 اما به نظر ميرسيد که يه چيز فاسد .زير اين ظاهر دفن شده 1255 01:07:36,411 --> 01:07:40,871 ،آخر شب .احساس جدا و بي طرف بودن مي کردم 1256 01:07:41,049 --> 01:07:43,483 ...نه عصبانيتي ، نه خشمي 1257 01:07:43,651 --> 01:07:45,949 .نه لرزشي، هيچي... 1258 01:07:46,120 --> 01:07:47,246 .مي بينمت 1259 01:07:48,590 --> 01:07:50,649 .اون شب با احساس آرامش رفتم خوابيدم 1260 01:07:50,825 --> 01:07:51,849 تو خوبي؟ - .آره - 1261 01:07:52,026 --> 01:07:54,494 .خدا رو شکر مي کردم که چنين خانواده اي داشتم 1262 01:07:56,364 --> 01:07:59,856 و احساس خوبي داشتم که ديگه .به برايس لاسکي اهميت نميدم 1263 01:08:05,907 --> 01:08:08,705 شام با بيکر ها .تاثير بد خودش رو روي من گذاشته بود 1264 01:08:09,177 --> 01:08:11,737 ...بعد ليست سالانه جمع آوري پول براي مدرسه رسيد 1265 01:08:11,913 --> 01:08:15,246 .و خودم رو در مجموعه جديدي از مشکلات يافتم... 1266 01:08:16,818 --> 01:08:18,979 .من يه "پسر ِ سبد به دست" بودم 1267 01:08:19,420 --> 01:08:22,116 براي اينکه حقارت ِ يه "پسر سبد به دست" بودن ...رو به طور کامل درک کنيد 1268 01:08:22,290 --> 01:08:26,420 بايد بدونيد که اونايي که انتخاب شدن... ...از جلوي دانش آموزا گرفته تا زن هاي پرخرج 1269 01:08:26,594 --> 01:08:28,186 .بايد به حراج گذاشته بشن... 1270 01:08:28,363 --> 01:08:31,264 آره، يعني، هر کدوم از ما ...با ناهار توي سبد مياد 1271 01:08:31,432 --> 01:08:34,697 .اما بيايين خودمون رو گول نزنيم... .اين نمايش آدماي خوش قيافه بود 1272 01:08:34,869 --> 01:08:36,496 .ايناهاش، بت من 1273 01:08:36,671 --> 01:08:38,138 .يه کلمه، کارت تمومه 1274 01:08:38,306 --> 01:08:40,536 .نه، پسر، جدي ميگم .گوش کن، اينو باورت نميشه 1275 01:08:40,708 --> 01:08:41,936 چي؟ 1276 01:08:42,110 --> 01:08:44,305 .دو تا از خوشگل ترين دخترا دارن سر تو دعوا مي کنن 1277 01:08:44,479 --> 01:08:47,380 چي داري ميگي؟ - .شري از ميچ جدا شده - 1278 01:08:47,548 --> 01:08:49,812 اون و ملني .ميخوان روي تو قيمت بذارن و با هم رقابت کنند 1279 01:08:49,984 --> 01:08:51,315 .برام مهم نيست 1280 01:08:51,486 --> 01:08:54,649 ديوونه شدي؟ .شري به خاطر تو ميچ رو ول کرد 1281 01:08:54,822 --> 01:08:56,312 .تو بت ِ من هستي 1282 01:08:56,491 --> 01:08:58,618 با اينکه بت ِ گرت بودن ...لذت بخش بود 1283 01:08:58,793 --> 01:09:02,285 اما وحشت ِ "پسر سبد به دست" ِ شماره 9 .بودن از بين نمي رفت 1284 01:09:02,463 --> 01:09:06,763 و تنها اميد من اين بود که يه گردباد بزرگ .قبل از اين مراسم، مدرسه رو نابود کنه 1285 01:09:07,101 --> 01:09:08,796 .عجب آرزويي 1286 01:09:10,038 --> 01:09:11,903 ...همگي خوش اومدين 1287 01:09:12,073 --> 01:09:15,975 .به "مراسم حراج حمايت کننده هاي ميفيلد" ِ امسال 1288 01:09:16,878 --> 01:09:19,574 ...يکبار ديگه خوشحاليم که 20 تا از بهترين هاي 1289 01:09:19,747 --> 01:09:23,183 ...اين مدرسه رو به شما معرفي کنيم... .برايس، برايس، برايس - 1290 01:09:23,351 --> 01:09:25,581 تو اينجا چيکار مي کني؟ - .جولي تو رديف سومه - 1291 01:09:25,753 --> 01:09:28,017 خب؟ - .خب، اون يه عالمه پول داره - 1292 01:09:28,723 --> 01:09:29,747 .مزخرف ميگي - .راست ميگم - 1293 01:09:29,924 --> 01:09:31,653 .خودم ديدم کنار کمدش داشت پولا رو مي شمارد 1294 01:09:31,826 --> 01:09:32,850 ...و حالا 1295 01:09:33,027 --> 01:09:36,360 ...بهترين استقبال رو از پسران سبد به دست ِ 1296 01:09:36,531 --> 01:09:40,831 .سال 1963 ِ مدرسه ِ ميفيلد داشته باشيد... 1297 01:09:45,306 --> 01:09:48,298 جولي با پول؟ اين يعني چي؟ 1298 01:09:48,476 --> 01:09:50,706 يعني ميخواست روي من قيمت خريد بذاره؟ 1299 01:09:50,878 --> 01:09:53,039 ...اول از همه، ما 1300 01:09:53,214 --> 01:09:55,478 .ريموند هيوز رو داريم... 1301 01:09:55,650 --> 01:09:57,277 ...ريموند توي تيم شطرنجه 1302 01:09:57,452 --> 01:10:01,718 و سرگرمي هاي اون شامل جمع کردن تمبر .و يويو ميشه 1303 01:10:01,889 --> 01:10:03,379 ...يادتون باشه، وقتي قيمت ميذارين 1304 01:10:03,558 --> 01:10:06,618 ...نه تنها آقاي هيوز ِ خوش تيپ بهتون ميرسه... 1305 01:10:07,195 --> 01:10:09,720 ...بلکه از يه ساندويچ مرغ و سالاد ِ... 1306 01:10:10,098 --> 01:10:12,692 ...دوست داشتني هم لذت مي برين... 1307 01:10:13,134 --> 01:10:17,161 و يه چيز ديگه که به نظر ميرسه ...يه خورشت لوبياي خوشمزه س و 1308 01:10:18,106 --> 01:10:20,404 .اوه، ببخشيد. خورشت ِ پياز 1309 01:10:20,808 --> 01:10:23,470 .و يه تيکه بزرگ کيک آلبالويي 1310 01:10:23,644 --> 01:10:26,511 خيلي خب، کي حراج رو با 5 دلار شروع ميکنه؟ 1311 01:10:27,949 --> 01:10:30,076 .بنابراين حراجي شروع شد - کسي هست؟ - 1312 01:10:30,251 --> 01:10:33,482 ،يا در مورد ريموند هيوز .نبود ِ حراج 1313 01:10:34,655 --> 01:10:36,555 .خيلي خوبه، برو بريم 1314 01:10:37,558 --> 01:10:39,082 .پنج - .فروخته شد - 1315 01:10:39,260 --> 01:10:40,693 .ده دلار - .فروخته شد - 1316 01:10:40,862 --> 01:10:42,955 .پانزده - .فروخته شد - 1317 01:10:43,698 --> 01:10:45,893 .يالا. صداي 10 رو شنيدم؟ 1318 01:10:46,067 --> 01:10:47,898 .ده - .ده - 1319 01:10:48,069 --> 01:10:51,232 .ده - .ساندويچ کره بادام زميني و موز - 1320 01:10:51,405 --> 01:10:52,667 .پانزده 1321 01:10:52,840 --> 01:10:55,070 .پانزده دلار فروخته شد 1322 01:10:56,778 --> 01:10:59,576 .شماره 8 "ادي ترولاک" ـه 1323 01:11:00,047 --> 01:11:02,345 .ادي عضو تيم مناظره س 1324 01:11:02,884 --> 01:11:06,752 حالا فقط ادي ترولاک .مونده بود تا نوبت من بشه 1325 01:11:07,021 --> 01:11:09,819 من به سرگرمي هاش يا چيزي که .توي سبدش بود توجهي نداشتم 1326 01:11:09,991 --> 01:11:13,256 .بيايين حراج رو با 5 دلار شروع کنيم - .من فقط به جولي فکر مي کردم - 1327 01:11:13,427 --> 01:11:15,793 کسي نبود؟ - اگه روي من قيمت بذاره چي؟ - 1328 01:11:16,063 --> 01:11:19,294 اگه با شري و ملني با هم رقابت کنن و ببازه چي؟ 1329 01:11:19,467 --> 01:11:20,491 کسي قيمت نميذاره؟ 1330 01:11:20,668 --> 01:11:22,932 من داشتم جزئيات اين سناريوي وحشتناک ...رو بررسي مي کردم که 1331 01:11:23,104 --> 01:11:24,401 .هشت دلار 1332 01:11:24,839 --> 01:11:28,536 ،بفرما. هشت دلار خيلي خوب بود. صداي 10 رو شنيدم؟ 1333 01:11:28,709 --> 01:11:30,677 جولي بيکر روي ادي ترولاک قيمت گذاشت؟ 1334 01:11:30,845 --> 01:11:33,313 .خيلي خب، هشت يک - چطور تونست روي ادي ترولاک قيمت بذاره؟ - 1335 01:11:33,481 --> 01:11:35,972 .هشت دو - چطور تونست روي کسي قيمت بذاره؟ - 1336 01:11:36,150 --> 01:11:38,584 .به جولي بيکر فروخته شد 1337 01:11:42,623 --> 01:11:46,957 ،شماره بعد "پسر سبد به دست" ِ شماره 9 .برايس لاسکي 1338 01:11:47,128 --> 01:11:51,292 ،مي دونستم که بايد برم جلو .اما نمي تونستم حرکت کنم 1339 01:11:51,465 --> 01:11:54,195 .بيا جلو برايس، خجالت نکش 1340 01:11:55,636 --> 01:11:58,230 .دير رسيدن بهتر از هرگز نرسيدنه 1341 01:11:58,406 --> 01:12:00,431 .برايس از بازي بيسبال خوشش مياد 1342 01:12:00,608 --> 01:12:02,735 .پنج دلار - ...اوه، خب، صبر کن تا من - 1343 01:12:02,910 --> 01:12:04,377 .ده - .اوه - 1344 01:12:04,545 --> 01:12:06,445 .خب، به نظر ميرسه که حراجي خودش شروع شد 1345 01:12:06,614 --> 01:12:07,774 .پانزده - .بيست - 1346 01:12:08,216 --> 01:12:09,740 .بيست و پنج - .سي - 1347 01:12:09,917 --> 01:12:11,817 .سي و پنج - .چهل - 1348 01:12:12,720 --> 01:12:15,018 .پنجاه - .اوه، خداي من - 1349 01:12:15,189 --> 01:12:17,214 ...پنجاه دلار.چي 1350 01:12:17,792 --> 01:12:19,020 .پنجاه يک 1351 01:12:20,194 --> 01:12:22,424 .پنجاه دو 1352 01:12:22,763 --> 01:12:26,324 .پنجاه دلار به شري استالز فروخته شد 1353 01:12:26,500 --> 01:12:29,025 .يه رکورد جديد 1354 01:12:29,337 --> 01:12:33,467 اوه، همه حمايت کننده ها به خاطر اين کمکِ .زياد از شما ممنون هستند 1355 01:12:33,641 --> 01:12:35,131 .عجيبه 1356 01:12:35,710 --> 01:12:38,679 من داشتم با خوشگل ترين دختر ِ مدرسه ...ناهار مي خوردم 1357 01:12:38,846 --> 01:12:40,177 .و بدبخت بودم... 1358 01:12:40,348 --> 01:12:42,942 .ميريم کنار رودخونه ...بابام اونجا يه کانکس داره 1359 01:12:43,117 --> 01:12:45,278 .و خودمون رو به بهترين شکل برنزه مي کنيم... 1360 01:12:45,453 --> 01:12:48,820 چون در فاصله کمتر از 6 متري من .جولي نشسته بود 1361 01:12:48,990 --> 01:12:52,084 .جولي ِ من با ادي ترولاک 1362 01:12:52,526 --> 01:12:54,187 .اون داره مي خنده 1363 01:12:54,528 --> 01:12:56,223 به چي داره مي خنده؟ 1364 01:12:56,397 --> 01:13:00,197 چطور مي تونه اونجا بشينه و بخنده و اينقدر خوشگل باشه؟ 1365 01:13:01,068 --> 01:13:02,831 برايس، تو حالت خوبه؟ 1366 01:13:04,071 --> 01:13:05,402 چي؟ 1367 01:13:05,573 --> 01:13:06,904 به چي زل زدي؟ 1368 01:13:07,875 --> 01:13:09,536 .هيچي 1369 01:13:11,279 --> 01:13:13,509 .ناهار واقعاً خوشمزه س، برايس 1370 01:13:17,752 --> 01:13:18,946 برايس، صدام رو شنيدي؟ 1371 01:13:19,120 --> 01:13:21,486 .واقعاً ناهار خوشمزه ايه 1372 01:13:22,123 --> 01:13:24,421 .ميشه درباره برنزه شدن يا غذا حرف نزنيم؟ 1373 01:13:25,793 --> 01:13:27,886 خب، درباره چي ميخواي حرف بزني؟ 1374 01:13:28,062 --> 01:13:31,930 نمي دونم، حرکت دائم؟ چيزي در اين مورد مي دوني؟ 1375 01:13:32,233 --> 01:13:33,564 چي ِ دائم؟ 1376 01:13:37,238 --> 01:13:40,765 .نمي دونم يه دفعه چم شد .انگار جني شده بودم 1377 01:13:40,942 --> 01:13:44,070 .جولي، بايد باهات حرف بزنم - چي؟ - 1378 01:13:46,948 --> 01:13:48,176 موضوع چيه، برايس؟ 1379 01:13:51,285 --> 01:13:52,513 داري چيکار مي کني؟ 1380 01:13:54,422 --> 01:13:56,014 .برايس، بس کن 1381 01:13:56,190 --> 01:13:58,249 .برايس، به هيچ جا نرسيدي 1382 01:13:58,426 --> 01:13:59,859 .بيا خودم ببوسمت 1383 01:14:00,328 --> 01:14:02,956 !جولي! جولي 1384 01:14:04,999 --> 01:14:07,229 .جولي وايسا مي تونيم حرف بزنيم؟ 1385 01:14:07,868 --> 01:14:09,301 !جولي 1386 01:14:09,470 --> 01:14:11,938 تو چه مرگته؟ - .ولم کن، گرت - 1387 01:14:12,106 --> 01:14:16,566 تو با خوشگل ترين دختر مدرسه ميشيني .و به خاطر جولي خرابش مي کني 1388 01:14:16,744 --> 01:14:19,542 !تو نمي فهمي - !من هيچي نمي فهمم - 1389 01:14:20,648 --> 01:14:22,309 .ما داريم اينجا درباره جولي بيکر حرف مي زنيم 1390 01:14:22,483 --> 01:14:25,316 .همسايه ِ بد، خانم همه چيز دان .بچه ِ تيتيش ماماني 1391 01:14:25,486 --> 01:14:27,215 !خفه شو 1392 01:14:27,388 --> 01:14:29,982 هي، از خودت بيخود شدي؟ چه مرگته؟ 1393 01:14:30,157 --> 01:14:34,389 ،مي دوني چيه، اگه مي خواي اينطوري باشي .نيازي به اين دوستي ندارم 1394 01:14:34,562 --> 01:14:37,929 .خوبه، منم همينطور - !آره، منم همينطور - 1395 01:14:40,634 --> 01:14:44,331 وقتي که داشتم با ظرفاي کثيفي که توي ...سبدم به هم مي خوردن، به خونه مي رفتم 1396 01:14:44,505 --> 01:14:46,769 .فقط به جولي فکر مي کردم... 1397 01:14:46,974 --> 01:14:49,670 و فهميدم که گرت :يه چيزو درست گفت 1398 01:14:49,844 --> 01:14:52,904 .من از خودم بيخود شده بودم .کاملاً 1399 01:15:04,658 --> 01:15:05,682 الو؟ 1400 01:15:05,860 --> 01:15:08,988 .اوه. سلام خانم بيکر جولي هست؟ 1401 01:15:09,163 --> 01:15:13,259 .اوه، ببخشيد برايس .جولي نمي خواد صحبت کنه 1402 01:15:18,572 --> 01:15:20,631 .خواهش مي کنم خانم بيکر .من بايد اونو ببينم 1403 01:15:20,808 --> 01:15:22,332 .متاسفم برايس 1404 01:15:23,210 --> 01:15:25,804 .متاسفانه رفته توي اتاق و درو روي خودش قفل کرده 1405 01:15:31,852 --> 01:15:34,286 ...من سعي کردم که اون شب زود برم بخوابم 1406 01:15:34,455 --> 01:15:36,252 .اما خوابم نمي برد... 1407 01:15:36,690 --> 01:15:39,921 .من ساعت ها خونه شون رو از پشت پنجره م نگاه مي کردم 1408 01:15:40,094 --> 01:15:43,086 بايد يه راهي پيدا مي کردم .که بهش احساسم رو نشون بدم 1409 01:15:45,533 --> 01:15:47,763 ،صبح دوشنبه ...وقتي داشتم ميرفتم مدرسه 1410 01:15:47,935 --> 01:15:51,029 داشتم به اين فکر مي کردم... ...که کدوم يکي از "برادران اورلي" براي ازدواج بهترن (برادران اورلي = يک گروه موسيقي) 1411 01:15:51,405 --> 01:15:54,135 که دانا ترسلر دوباره برايس... .رو توي ذهنم آورد 1412 01:15:54,308 --> 01:15:56,401 .جولي. بيا ليست رو ببين 1413 01:15:57,178 --> 01:15:59,612 .اوناهاش، شماره نه، غذاي اصليت 1414 01:15:59,780 --> 01:16:01,372 .غذاي ِبرايس لاسکي غذاي اصلي من نيست 1415 01:16:01,549 --> 01:16:05,349 .اوه، پس تو رژيمي - .موضوع رژيم نيست، دانا - 1416 01:16:05,519 --> 01:16:08,215 کار من با اون تمومه، خب؟ - .خوشحالم اينو مي شنوم - 1417 01:16:08,389 --> 01:16:11,688 چون شايعه هست که شري .مي خواد بيشترين قيمت رو بذاره روش 1418 01:16:12,059 --> 01:16:14,357 شري؟ شري استالز؟ 1419 01:16:14,528 --> 01:16:16,826 .اوه، ليز. ميسي .ليست اومده 1420 01:16:20,668 --> 01:16:24,798 اون عصر، ذهنم خيلي درگير .مسئله مراسم "پسر سبد به دست" بود 1421 01:16:25,272 --> 01:16:27,934 .احساس مي کردم بازم دارم به برايس فکر مي کنم 1422 01:16:28,109 --> 01:16:30,407 اما اگه شري اونو دوست داره، به من چه؟ 1423 01:16:30,578 --> 01:16:32,569 .من حتي نبايد بهش فکر کنم 1424 01:16:33,380 --> 01:16:34,870 .بايد به اين اعتقاد داشته باشم 1425 01:16:35,049 --> 01:16:37,108 .برايس لاسکي ديگه در زندگي من نيست 1426 01:16:39,320 --> 01:16:42,721 ،صبح روز مراسم .من مشتاق بودم 1427 01:16:43,224 --> 01:16:47,388 بدون اينکه بدونم چيکار دارم ميکنم .ديدم به پول تخم مرغ هام خيره شدم 1428 01:16:47,561 --> 01:16:49,085 .من به يه نقشه نياز داشتم 1429 01:16:49,263 --> 01:16:50,628 .ساده بود 1430 01:16:50,798 --> 01:16:54,529 ،اگه پول رو توي خونه مي ذاشتم .وسوسه رو هم مي ذاشتم 1431 01:16:55,069 --> 01:16:58,095 نقشه من وقتي که خانم استوبي رو ديدم .باز عملي شد 1432 01:16:58,272 --> 01:16:59,671 .جوليانا 1433 01:16:59,840 --> 01:17:01,432 .جوليانا 1434 01:17:01,609 --> 01:17:03,099 .سلام عزيزم 1435 01:17:04,445 --> 01:17:07,175 شرمنده که خيلي طول کشيد ...که اينو بهت بدم 1436 01:17:07,348 --> 01:17:09,646 .اما هر روز صبح دلم برات تنگ ميشه... 1437 01:17:10,151 --> 01:17:12,483 .خانم استوبي، من اينو نمي خوام ...لازم نيست که 1438 01:17:12,653 --> 01:17:14,678 .مسخره بازي در نيار .البته که پولت رو ميدم 1439 01:17:14,855 --> 01:17:17,722 .من اين پول رو بهت ميدم - .من اينو نمي خوام. نمي خوامش - 1440 01:17:17,892 --> 01:17:21,055 آره، مي خوام که بري بيرون .و يه چيز قشنگ براي خودت بخري 1441 01:17:21,228 --> 01:17:22,286 .شلوار کوتاه 1442 01:17:22,463 --> 01:17:23,794 .خانم استوبي - .خداحافظ عزيزم - 1443 01:17:23,964 --> 01:17:27,593 .خانم استوبي، من شلوار کوتاه نمي خوام - .نه.نه. مي دونم که بهت خيلي مياد - 1444 01:17:30,471 --> 01:17:32,268 .اشکالي نداره 1445 01:17:32,439 --> 01:17:35,602 .اشکالي نداره. مهم نيست .فقط طوري رفتار کن که انگار نداريش 1446 01:17:36,210 --> 01:17:38,337 .شنيدم مي خواي روي برايس قيمت بذاري 1447 01:17:38,512 --> 01:17:40,275 چي؟ کي اينو بهت گفت؟ .نخيرم 1448 01:17:40,447 --> 01:17:42,677 .يکي تو رو با يه عالمه پول ديده 1449 01:17:42,850 --> 01:17:45,444 چقدر داري؟ - .به تو مربوط نيست - 1450 01:17:45,619 --> 01:17:48,520 من اينکارو نمي کنم، خب؟ .اصلاً ديگه ازش خوشم نمياد 1451 01:17:48,689 --> 01:17:50,350 .اوه، مسخره نکن 1452 01:17:50,524 --> 01:17:54,119 ،راست ميگم. بفرما .برو پولت رو به خاطرش هدر بده. برام مهم نيست 1453 01:17:54,495 --> 01:17:59,330 و حالا ...بهترين استقبال رو از پسران سبد به دست ِ 1454 01:17:59,500 --> 01:18:03,630 .سال 1963 ِ مدرسه ِ ميفيلد داشته باشيد... 1455 01:18:04,271 --> 01:18:06,239 ...مي تونستم بگم که به هيچي اهميت نمي دادم 1456 01:18:06,407 --> 01:18:09,103 اما ديدن برايس با اون کت و شلوار و ...کراوات 1457 01:18:09,276 --> 01:18:11,107 ...که با اون سبد خوراکي روي سن مي اومد ... 1458 01:18:11,278 --> 01:18:13,542 .منو دوباره به سرگيجه انداخت... 1459 01:18:14,081 --> 01:18:15,946 .پانزده يک 1460 01:18:16,450 --> 01:18:20,011 .قيمت ها پايين بودن - .پانزده دو - 1461 01:18:20,187 --> 01:18:23,179 .با 15 دلار به ميسي تيلور فروخته شد 1462 01:18:24,358 --> 01:18:26,849 ،قبل از اينه بدونم .اسم ادي ترولاک خونده شد 1463 01:18:27,361 --> 01:18:30,194 .شماره هشت "ادي ترولاک" ـه 1464 01:18:30,698 --> 01:18:32,029 .که به اين معني بود که برايس نفر بعدي بود 1465 01:18:32,199 --> 01:18:34,497 .ادي عضو تيم مناظره ست 1466 01:18:34,668 --> 01:18:37,865 ...و سرگرمي هاش شامل ماهيگيري 1467 01:18:38,038 --> 01:18:41,201 .و ساختن مدل هاي هواپيماس... 1468 01:18:41,375 --> 01:18:43,468 کي 5 دلار مي ذاره؟ 1469 01:18:46,447 --> 01:18:49,939 .چرا هيچکس قيمتي نميگه؟ اون خيلي خوبه - .دقيقاً - 1470 01:18:50,851 --> 01:18:52,341 کسي نيست؟ 1471 01:18:54,888 --> 01:18:56,219 .هشت دلار 1472 01:18:56,390 --> 01:18:59,257 .با هشت دلار به جولي بيکر فروخته شد 1473 01:18:59,426 --> 01:19:01,326 چطور اين اتفاق افتاد؟ 1474 01:19:01,495 --> 01:19:03,656 به خاطر اين بود که دلم براي ادي سوخت؟ 1475 01:19:03,831 --> 01:19:06,527 يا به خاطر اين بود که نمي تونستم به خودم وقتي برايس بياد، اعتماد کنم؟ 1476 01:19:07,334 --> 01:19:09,564 ...وقتي که داشتيم به اتاق چند منظوره مي رفتيم 1477 01:19:09,737 --> 01:19:12,501 .داشتم به وقايعي که افتاده فکر مي کردم... 1478 01:19:12,673 --> 01:19:15,369 به زودي من با ادي ترولاک ...ناهار مي خوردم 1479 01:19:15,542 --> 01:19:17,806 در حالي که پسري که براي نيمي از... ...زندگيم اونو دوست داشتم 1480 01:19:17,978 --> 01:19:20,344 .با دشمن خوني ِ من ناهار مي خورد... 1481 01:19:23,050 --> 01:19:25,211 .ممنون که روي من قيمت گذاشتي 1482 01:19:25,386 --> 01:19:27,354 .خيلي استرس داشتم اون بالا 1483 01:19:27,688 --> 01:19:30,418 .نه، خودم خواستم .باحال ميشه 1484 01:19:39,700 --> 01:19:42,294 شنيدم از ساختن مدلهاي هواپيما خوشت مياد - .آره - 1485 01:19:42,469 --> 01:19:46,337 .من و پدرم همين تازگي يه "ميگ19" روسي رو تموم کرديم .در سال 1955 ساخته شده 1486 01:19:46,507 --> 01:19:49,965 "اولين جنگنده فراصوتي ِ "ميگ ...سخت بود چون کابين خلبان تورفتگي داشت 1487 01:19:50,144 --> 01:19:52,044 .سعي مي کردم که تمام توجهم به ادي باشه 1488 01:19:52,212 --> 01:19:55,340 ،اما سخت بود .چون برايس دقيقاً پشت سرش بود 1489 01:19:55,516 --> 01:19:57,780 ...ادي داشت درباره لوله هاي ورودي حرف ميزد 1490 01:19:57,951 --> 01:20:01,944 که يه دفعه، برايس بلند شد... .و مستقيم اومد طرف من 1491 01:20:02,656 --> 01:20:04,851 .هي، جولي، بايد باهات حرف بزنم 1492 01:20:12,032 --> 01:20:13,659 داري چيکار مي کني؟ 1493 01:20:16,570 --> 01:20:19,505 .اون مي خواست منو ببوسه .منو ببوسه 1494 01:20:19,940 --> 01:20:22,272 .من کل زندگيم منتظر اين بوسه بودم 1495 01:20:22,576 --> 01:20:25,670 .اما نه مثل اين. نه اينطوري 1496 01:20:26,613 --> 01:20:29,980 ،اينقدر سريع با دوچرخه اومدم خونه .که گفتم الان قفسه سينه م مي ترکه 1497 01:20:35,089 --> 01:20:36,784 جوليانا؟ 1498 01:20:39,259 --> 01:20:40,851 جوليانا 1499 01:20:43,897 --> 01:20:45,455 عزيزم؟ 1500 01:20:46,600 --> 01:20:48,192 چي شده؟ 1501 01:20:48,836 --> 01:20:50,463 .نمي تونم 1502 01:20:54,074 --> 01:20:55,905 ...عزيز دلم 1503 01:20:57,010 --> 01:20:58,534 .مي توني به من بگي... 1504 01:21:00,748 --> 01:21:02,841 .برايس مي خواست منو ببوسه 1505 01:21:04,084 --> 01:21:05,551 جدي؟ 1506 01:21:05,886 --> 01:21:07,217 .توي مدرسه 1507 01:21:08,322 --> 01:21:10,051 .جلوي همه 1508 01:21:11,892 --> 01:21:13,189 مامان، خواهش مي کنم باز نکن 1509 01:21:13,894 --> 01:21:15,657 .احتمالاً خودشه 1510 01:21:17,231 --> 01:21:19,028 ...عزيز دلم 1511 01:21:19,199 --> 01:21:20,996 .شايد بهتره باهاش حرف بزني... 1512 01:21:22,803 --> 01:21:24,361 .نمي تونم 1513 01:21:24,872 --> 01:21:26,499 .نمي تونم 1514 01:21:28,308 --> 01:21:30,503 .برايس منو ول نمي کرد 1515 01:21:31,712 --> 01:21:33,703 .همش زنگ ميزد 1516 01:21:35,949 --> 01:21:37,883 .و يا در ميزد 1517 01:21:38,752 --> 01:21:41,516 حتي دزدکي مي اومد دور خونه .و ميزد پشت پنجره م 1518 01:21:42,022 --> 01:21:44,013 !جولي! خواهش مي کنم، بايد تو رو ببينم 1519 01:21:44,191 --> 01:21:45,658 !بيا بيرون، فقط يه دقيقه 1520 01:21:45,826 --> 01:21:49,023 چرا اون نمي فهميد که من فقط مي خوام که تنها باشم؟ 1521 01:21:49,196 --> 01:21:50,720 !خواهش مي کنم 1522 01:21:53,267 --> 01:21:55,701 .بعد از دو روز، برايس بس کرد 1523 01:21:55,869 --> 01:21:58,099 .و من فکر مي کردم که بالاخره تموم شده 1524 01:22:01,575 --> 01:22:05,136 ،بعدش، يه روز عصر ...اومدم توي سالن که مطالعه کنم 1525 01:22:07,748 --> 01:22:09,682 .که يه صدا از توي حياط مون شنيدم... 1526 01:22:14,354 --> 01:22:15,651 هي، اون داره چيکار مي کنه؟ 1527 01:22:15,823 --> 01:22:19,759 .جولي، آروم باش .من بهش اجازه دادم 1528 01:22:19,927 --> 01:22:23,590 اجازه؟ اجازه براي چي؟ .اون داره يه چاله درست مي کنه 1529 01:22:23,897 --> 01:22:25,387 .من بهش گفتم مي تونه 1530 01:22:25,966 --> 01:22:27,490 اما چرا؟ 1531 01:22:27,668 --> 01:22:29,431 .من بهش گفتم مي تونه 1532 01:22:29,870 --> 01:22:32,737 خيلي عذاب آور بود که مي ديدم .داره توي چمن حياط چاله درست ميکنه 1533 01:22:32,906 --> 01:22:35,306 چطور پدرم اجازه داده بود چنين کاري کنه؟ 1534 01:22:35,642 --> 01:22:37,974 .برايس مي دونست که منم هستم 1535 01:22:46,119 --> 01:22:47,677 .رفتش 1536 01:22:58,065 --> 01:22:59,464 درخت؟ 1537 01:23:00,200 --> 01:23:02,065 اون داره يه درخت ميکاره؟ 1538 01:23:07,875 --> 01:23:09,137 اين يه...؟ 1539 01:23:09,309 --> 01:23:11,470 .نيازي به پرسيدن نبود 1540 01:23:11,645 --> 01:23:13,977 ...از شکل برگ ها 1541 01:23:14,147 --> 01:23:16,172 .و بافت ِ تنه ش مي تونستم بگم چيه... 1542 01:23:16,617 --> 01:23:18,676 .يه درخت چنار بود 1543 01:23:24,157 --> 01:23:29,060 ،وقتي از در اومد بيرون .به اولين باري که اونو ديدم فکر کردم 1544 01:23:29,229 --> 01:23:33,757 اصلاً چرا يه آدم بايد بخواد که از دست جولي بيکر فرار کنه؟ 1545 01:23:34,134 --> 01:23:36,227 .با اون چشماش به من نگاه کرد 1546 01:23:36,403 --> 01:23:38,633 .اون چشماي براق و درخشان 1547 01:23:38,805 --> 01:23:43,333 و مي دونستم که برايس لاسکي .هنوز به فکر بوسه اول منه 1548 01:23:43,810 --> 01:23:45,937 .اما زياد طول نميکشه 1549 01:23:46,880 --> 01:23:50,281 ،همونطور که اونجا ايستاده بود ...متوجه شدم که در تمام اين سال ها 1550 01:23:50,450 --> 01:23:52,475 .ما هيچوقت واقعاً با هم حرف نزديم... 1551 01:23:55,856 --> 01:23:57,118 کمک ميخواي؟ 1552 01:23:58,058 --> 01:23:59,218 .آره 1553 01:24:00,827 --> 01:24:02,954 .اما اون روز، شروع کرديم 1554 01:24:04,364 --> 01:24:07,128 و مي دونستم که براي مدت زيادي . با هم حرف ميزنيم 1555 01:24:31,047 --> 01:24:44,957 ترجمه زيرنويس از ســــــورنا ...::soorenaasemooni.blogfa.com::...