1
00:01:30,500 --> 00:01:34,300
نويسنده و کارگردان
« وودي آلن »
2
00:01:38,000 --> 00:01:45,000
ارائــه اي از تيــم تــرجــمه ي تيــوي ســنــتر
forum.tvcenter.co
3
00:01:50,000 --> 00:01:58,000
Drama مــتـــرجــم : آريـــن
arianhpk@rocketmail.com
4
00:01:59,661 --> 00:02:00,628
ويکي و کريستينا تصميم گرفتن
5
00:02:00,629 --> 00:02:03,139
. تا تابستون رو توي بارسلونا بگذرونن
6
00:02:03,399 --> 00:02:04,699
ويکي مشغول کامل کردن دوره ي ليسانسش
7
00:02:04,700 --> 00:02:06,067
... در رشته ي "کاتالان شناسي" بود
8
00:02:06,068 --> 00:02:07,502
رشته اي که بعد از تحت تاثير قرار گرفتن
9
00:02:07,503 --> 00:02:11,315
. توسط معماري هاي "گائودي" بهش علاقه مند شد
آنتونتي گائودي يکي از شهير ترين معماران )
( کاتالاني دو قرن اخير
10
00:02:11,316 --> 00:02:13,908
کريستينا هم شش ماه گذشته رو صرف نوشتن
11
00:02:13,909 --> 00:02:15,009
... کارگرداني و بازي
12
00:02:15,010 --> 00:02:17,278
توي يه فيلم 12 دقيقه اي کرده بود
... که البته بعدش ازش متنفر شده بود
13
00:02:17,279 --> 00:02:19,280
و تازگيا با يکي ديگه از
، دوست پسر هاش بهم زده بود
14
00:02:19,281 --> 00:02:21,582
. و خيلي دلش ميخواست که يه آب و هوايي عوض کنه
15
00:02:21,583 --> 00:02:23,618
وقتي که يکي از خويشاوند هاي دور
16
00:02:23,619 --> 00:02:25,586
خانواده ي ويکي
که توي بارسلونا زندگي ميکنن بهشون پيشنهاد کردن
17
00:02:25,587 --> 00:02:29,490
تا جولاي و آگوست رو توي بارسلونا
. بگذرونن ، همه چيز خود به خود روبراه شد
18
00:02:29,491 --> 00:02:31,692
اين دو نفر از زمان کالج
دوست هاي صميمي بودن
19
00:02:31,693 --> 00:02:32,760
و در اکثر موارد
20
00:02:32,761 --> 00:02:34,462
. سليقه و نظر يکساني داشتن
21
00:02:34,463 --> 00:02:36,798
گرچه وقتي پاي موضوع عشق
، باز ميشد
22
00:02:36,799 --> 00:02:37,632
پيدا کردن نقطه نظر هاي مشترک
23
00:02:37,633 --> 00:02:39,773
. بين اين 2 نفر خيلي سخت ميشد
24
00:02:39,935 --> 00:02:41,602
ويکي نه ميتونست درد رو تحمل کنه
25
00:02:41,603 --> 00:02:43,471
. و نه شور و شوقي براي مبارزه داشت
26
00:02:43,472 --> 00:02:45,773
. اون مبتني به عقل و و واقعگرا بود
27
00:02:45,774 --> 00:02:46,741
اون از يک مرد
28
00:02:46,742 --> 00:02:48,252
. ثبات و جديت ميخواست
29
00:02:49,244 --> 00:02:50,178
اون با "داگ" نامزد شد
30
00:02:50,179 --> 00:02:52,269
چون آدم موفق
... و شريفي بود
31
00:02:52,915 --> 00:02:54,945
. و زيبايي تعهد رو درک ميکرد
32
00:02:56,084 --> 00:02:58,114
. آره ، منم دلم برات تنگ شده
33
00:02:58,687 --> 00:02:59,954
، اونطرف قضيه ، کريستينا
34
00:02:59,955 --> 00:03:02,723
يه چيز خيلي متفاوت رو
. از عشق انتظار داشت
35
00:03:02,724 --> 00:03:04,592
اون مخالف قبول کردن اين نکته بود
که زجر کشيدن
36
00:03:04,593 --> 00:03:06,961
جزئي اجتناب ناپذير
... اشتياق و عشق ـه عميقه
37
00:03:06,962 --> 00:03:08,262
و از ريسک کردن احساساتش
38
00:03:08,263 --> 00:03:09,363
. اجتناب مي کرد
39
00:03:09,998 --> 00:03:13,201
اگر ازش ميپرسيدين براي احساساتش
، حاضره از چه چيزايي بزنه
40
00:03:13,202 --> 00:03:14,942
. اون جوابي نداشت که بده
41
00:03:15,170 --> 00:03:17,004
. در هر حال ، خودش ميدونست که اين رو نميخواد
42
00:03:17,005 --> 00:03:21,425
و اين دقيقا چيزي بود که ويکي
. بيشترين ارزش رو براش قائل ميشد
43
00:03:29,418 --> 00:03:31,052
. تو ويکي هستي -
. بله ، بله -
44
00:03:31,053 --> 00:03:32,153
. خيلي بزرگ شدي
45
00:03:33,121 --> 00:03:34,522
. خيلي وقت گذشته
. خيلي خوشحالم که مي بينمت
46
00:03:34,523 --> 00:03:37,913
. به بارسلونا خوش اومدين
. کريستينا ، من جودي ـم
47
00:03:39,061 --> 00:03:40,221
. اين اتاق شماست
48
00:03:41,129 --> 00:03:42,469
. شمارو باهم گذاشتم
49
00:03:43,232 --> 00:03:45,132
جودي ، ازت خيلي ممنونم که منو
. اينجا قبول کردي
50
00:03:45,133 --> 00:03:49,023
خيلي دقيقه ي نودي بود و
. تو هم که اصلاً منو نميشناسي
51
00:03:49,104 --> 00:03:51,904
. اينکه منو هم دعوت کردي بزرگيتو ميرسونه
52
00:03:52,040 --> 00:03:55,142
اين که اين دور و بر يکم جنب و جوش
. باشه چيز خوبيه
53
00:03:55,143 --> 00:03:58,412
از وقتي آرتور رفته کالج
. اينجا خيلي سوت و کور شده
54
00:03:58,413 --> 00:04:00,815
بعد از اينکه دختر ها وسايلشون رو باز کردن
، و شوهر جودي ، مارک
55
00:04:00,816 --> 00:04:03,951
، از زمين گلف برگشت
. ناهار رو توي بالکن خوردن
56
00:04:03,952 --> 00:04:04,852
. ما خونه ي خوشگلي داريم
57
00:04:04,853 --> 00:04:06,603
. واقعا داريم عاشقش ميشيم
58
00:04:06,755 --> 00:04:09,257
اون با هرکسي از همه جا و هر زباني
، دوست ميشه
59
00:04:09,258 --> 00:04:11,225
! براي همين ديگه خيلي کيفوره
60
00:04:11,226 --> 00:04:12,326
. خوب ياد گرفتي
61
00:04:12,561 --> 00:04:14,541
خب، تو چکار ميکني کريستينا ؟
62
00:04:14,796 --> 00:04:15,956
. من فعلاً آزادم
63
00:04:17,599 --> 00:04:19,600
. بيخيال
. اون يه فيلم ساخته
64
00:04:19,601 --> 00:04:21,769
. چه هيجان انگيز -
. فقط 12 دقيقه بود -
65
00:04:21,770 --> 00:04:22,980
در مورد چي بود ؟
66
00:04:23,205 --> 00:04:24,171
در مورد چي بود ؟
67
00:04:24,172 --> 00:04:27,492
در مورد اينکه چرا تعريف کردن
. عشق اينقدر سخته
68
00:04:29,311 --> 00:04:33,561
براي گذاشتنش توي يه فيلم 12 دقيقه اي
. خيلي موضوع حجيميه ها
69
00:04:34,182 --> 00:04:36,617
... ويکي ، تو داري ليسانست رو توي رشته ي
70
00:04:36,618 --> 00:04:40,298
آره ، ليسانسم رو توي رشته ي
. کاتالان شناسي" ميگيرم"
71
00:04:41,590 --> 00:04:43,391
برنامه داري با مدرکت چه شغلي بگيري ؟
72
00:04:43,392 --> 00:04:47,728
. نمي دونم
. شايد معلم ، شايد يه کشيش
منظور کشيش هاي کاتالاني هستش )
( که بيشتر روحاني هستن تا کشيش
73
00:04:47,729 --> 00:04:49,759
. لازم نيست که کار خاصي بکني
74
00:04:49,898 --> 00:04:52,500
همين پاييز داره با اين
مرد فوق العاده ازدواج ميکنه
75
00:04:52,501 --> 00:04:54,531
و همه ي مشکلاتش
... وقتي که
76
00:04:54,570 --> 00:04:56,250
. حامله بشه از بين ميره
77
00:04:58,473 --> 00:05:01,903
... حالا ديگه جودي در مورد آينده ت هم تصميم گرفت
78
00:05:02,010 --> 00:05:05,400
. به سلامتي تابستون شما در بارسلونا
. خوش اومدين
79
00:05:05,647 --> 00:05:06,457
. به سلامتي
80
00:05:09,918 --> 00:05:11,252
، در روز هايي که گذشت
81
00:05:11,253 --> 00:05:13,220
ويکي و کريستينا غرق گنجينه هاي هنرمندانه
82
00:05:13,221 --> 00:05:14,611
. و ارزشمند شهر شدن
83
00:05:15,157 --> 00:05:23,887
"مخصوصاً از کارهاي "گائودي
. و "ميرو" لذت بردن
خوان ميرو ، مجسمه ساز سوررئال اسپانيايي )
( که کارهاي ارزشمند بسيار زيادي داره
84
00:05:30,572 --> 00:05:33,107
يکبار ، مارک و جودي
ويکي و کريستينا رو
85
00:05:33,108 --> 00:05:36,018
به يه سفردريايي با کشتي
. مارک دعوت کردن
86
00:05:36,712 --> 00:05:39,513
از اونجايي که مارک و جودي ، به
فکر کريستينا بودن
87
00:05:39,514 --> 00:05:41,549
مارک پسر ـه شريک تجاريش رو که
به نظر پسر خوبي ميومد
88
00:05:41,550 --> 00:05:44,251
و احتمال ميداد که کريستينا ازش
. خوشش بياد رو هم دعوت کرد
89
00:05:44,252 --> 00:05:46,053
آرزوي من اينه که براي خودم يه ثروت درست
و حسابي دست و پا کنم ، برم
90
00:05:46,054 --> 00:05:49,014
يه جزيره و بقيه ي عمرمو صرف
. غواصي بکنم
91
00:05:49,758 --> 00:05:52,318
. حقيقتش اصلا تو غواصي حرفه اي نيستم
92
00:05:52,794 --> 00:05:54,474
تو تا حالا غواصي کردي ؟
93
00:05:55,364 --> 00:05:57,294
، متاسفانه
چارلز و کريستينا
94
00:05:57,532 --> 00:05:59,222
. اونچنان هم بهم نميومدن
95
00:06:00,302 --> 00:06:01,736
در اين بين ، ويکي در مورد
96
00:06:01,737 --> 00:06:03,771
... تمام جزئيات زندگي کاتالاني تحقيق کرد
97
00:06:03,772 --> 00:06:05,339
حتي يه دور هم مغازه ها
98
00:06:05,340 --> 00:06:10,344
، و رستوران هاي محلي رو بررسي کرد
. تا کاملا با آشپزي کاتالاني آشنا بشه
99
00:06:10,345 --> 00:06:12,513
، توي شب هاي خوشبوي تابستوني
بعضي مواقع دخترا ميرفتن
100
00:06:12,514 --> 00:06:14,281
... تا يکم موسيقي گيتار اسپانيايي گوش بدن
101
00:06:14,282 --> 00:06:15,492
که البته هر دفعه
102
00:06:15,784 --> 00:06:18,284
. ويکي رو خيلي تحت تاثير قرار ميداد
103
00:06:31,700 --> 00:06:33,334
، يک روز بعد از ظهر
مارک و جودي اونا رو به
104
00:06:33,335 --> 00:06:35,569
افتتاحيه ي گالري يکي
. از دوستاشون بردن
105
00:06:35,570 --> 00:06:37,138
خيلي از هنرمنداي محلي
و تعدادي از
106
00:06:37,139 --> 00:06:38,572
. کلکسيونر ها هم ميان
107
00:06:38,573 --> 00:06:40,174
ازشون خوشت مياد ؟ -
. آره -
108
00:06:40,175 --> 00:06:42,243
. ممنون که مارو با خودتون آوردين
109
00:06:42,244 --> 00:06:43,577
. ما از اين گالري خريد ميکنيم
110
00:06:43,578 --> 00:06:45,908
... مارک به هنرمند اينجا پول داده
111
00:06:46,281 --> 00:06:47,781
تا يه سري نقاشي براي
112
00:06:48,016 --> 00:06:49,296
. ديوار دفترش بکشه
113
00:06:51,053 --> 00:06:52,973
اين همون هنرمنده ست اونجا ؟
114
00:06:52,988 --> 00:06:54,088
اوني که لباس قرمز پوشيده ؟
115
00:06:54,089 --> 00:06:55,719
... نه ، نه . اون نيستش
116
00:06:59,494 --> 00:07:00,544
.... آلفرد ، آم
117
00:07:01,129 --> 00:07:04,159
همون جنتلمنيه که اونجا
. کت لينن ـي پوشيده
118
00:07:05,100 --> 00:07:05,620
. خودشه
119
00:07:07,869 --> 00:07:09,319
. من نميدونم اون کيه
120
00:07:11,006 --> 00:07:13,974
مارک ؟ اون آقايي که اونجا پيراهن
قرمز پوشيده کيه ؟
121
00:07:13,975 --> 00:07:14,665
اون کيه ؟
122
00:07:17,679 --> 00:07:21,348
. اون يه نقاشه
. يادت مياد ؟ ديه گو در موردش بهمون گفت
123
00:07:21,349 --> 00:07:22,717
يه رابطه ي خيلي هيجاني رو
124
00:07:22,718 --> 00:07:25,052
با يه زني داشت که
. يه جورايي خل و چل بود
125
00:07:25,053 --> 00:07:27,833
دعواي خشونت آميز و
. طلاق پر سر و صدا
126
00:07:29,424 --> 00:07:31,104
. تو کل روزنامه ها بودش
127
00:07:31,560 --> 00:07:32,393
. اوه خداي من
128
00:07:32,394 --> 00:07:34,734
... اسمش "خوان آنتونيو گونزالو" ـه
129
00:07:35,630 --> 00:07:37,070
و يه طلاق جنجالي رو
130
00:07:38,567 --> 00:07:39,767
. با زنش که ميخواسته بکشش داشته
131
00:07:39,768 --> 00:07:41,135
. يا خودش بوده که ميخواسته زنشو بکشه
132
00:07:41,136 --> 00:07:43,971
سوژه ي خيلي بزرگ و مهمي
. توي دنياي هنر بود
133
00:07:43,972 --> 00:07:45,372
. جزئياتش يادم نمياد
134
00:07:46,074 --> 00:07:49,044
، ما دور و بر اين آدماي غيرمتعارف نميگرديم
135
00:07:50,145 --> 00:07:51,655
. براي همين خبر ندارم
136
00:07:57,219 --> 00:07:59,186
ويکي و کريستينا گالري رو ترک کردن
137
00:07:59,187 --> 00:08:00,821
. و تصميم گرفتن که برن شام بخورن
138
00:08:00,822 --> 00:08:02,757
اونا توي يه شب
زيباي تابستوني
139
00:08:02,758 --> 00:08:04,378
از جلوي کليسايي رد شدن
140
00:08:04,392 --> 00:08:05,826
... که رو به روش مردم مشغول جشن گرفتن بودن
141
00:08:05,827 --> 00:08:07,337
بالاخره حوالي نيمه شب
142
00:08:07,362 --> 00:08:09,752
. تونستن يه رستوران کوچيک پيدا کنن
143
00:08:10,098 --> 00:08:12,188
خيلي خوبه آدم نگران اين نباشه
144
00:08:12,634 --> 00:08:15,069
که مغازه ها قراره
. باز بمونن يا نه
145
00:08:15,070 --> 00:08:16,700
آره ، اما احتمالاً بايد
146
00:08:17,105 --> 00:08:18,685
. نگران روياهامون باشيم
147
00:08:20,976 --> 00:08:22,656
داري به کي نگاه ميکني ؟
148
00:08:23,111 --> 00:08:24,501
اين همون نقاشي نيست
149
00:08:25,080 --> 00:08:27,181
که ما همين الان
تو گالري ديديمش ؟
150
00:08:27,182 --> 00:08:28,462
. اوه چرا
... اون
151
00:08:29,584 --> 00:08:31,564
. همون نقاش با طلاق جنجاليشه
152
00:08:32,087 --> 00:08:34,321
. مارک بهمون گفت
. نصف و نيمه يه چيزايي شنيدم
153
00:08:34,322 --> 00:08:35,723
. اون مدام داره اينجا رو نگاه ميکنه
154
00:08:35,724 --> 00:08:37,644
چون تو داري
. تحريکش ميکني
155
00:08:39,094 --> 00:08:40,394
. من تحريک نمي کنم
156
00:08:40,395 --> 00:08:41,905
تمام شب همينجوري داري
157
00:08:42,097 --> 00:08:43,397
. زيرچشمي بهش نگاه ميکني
158
00:08:43,398 --> 00:08:45,232
. من فقط دارم مشروبم رو ميخورم
159
00:08:45,233 --> 00:08:46,734
. آره حتماً داري همينکارو ميکني
160
00:08:46,735 --> 00:08:48,002
بايد يه کاري بکني
161
00:08:48,003 --> 00:08:49,513
. چون داره مياد اينجا
162
00:09:05,153 --> 00:09:05,853
امريکايي ؟
163
00:09:06,922 --> 00:09:09,652
من کريستينام و اينم دوست من
. ويکي ـه
164
00:09:10,659 --> 00:09:11,819
چشمات چه رنگيه ؟
165
00:09:14,963 --> 00:09:15,423
. آبين
166
00:09:18,333 --> 00:09:21,435
دوست دارم دعوتتون کنم که جفتتون
. با من به اوييدو بياين
167
00:09:21,436 --> 00:09:22,246
کجا بيايم ؟
168
00:09:22,938 --> 00:09:23,518
. اوييدو
169
00:09:24,606 --> 00:09:27,808
. براي آخر هفته
. تا يه ساعت ديگه راه ميوفتيم
170
00:09:27,809 --> 00:09:28,799
اوييدو کجاست ؟
171
00:09:29,544 --> 00:09:30,644
. يه پرواز خيلي کوتاهه
172
00:09:30,645 --> 00:09:31,515
با هواپيما ؟
173
00:09:31,947 --> 00:09:33,047
تو اوييدو چيه ؟
174
00:09:33,648 --> 00:09:37,117
من مي خوام يه مجسمه اي رو ببينم که
. خيلي منو تحت تاثير قرار ميده
175
00:09:37,118 --> 00:09:38,485
. يه مجسمه ي خيلي خوشگل
176
00:09:38,486 --> 00:09:39,353
. عاشقش ميشين
177
00:09:39,354 --> 00:09:42,974
داري ازمون درخواست ميکني که
بريم اوييدو و برگرديم ؟
178
00:09:45,694 --> 00:09:47,828
. نه ، آخر هفته رو اونجا ميگذرونيم
179
00:09:47,829 --> 00:09:49,569
. شهر رو بهتون نشون ميدم
180
00:09:50,498 --> 00:09:53,188
، غذاي خوب ميخوريم
، مشروب خوب ميخوريم
181
00:09:53,535 --> 00:09:54,501
. عشق بازي ميکنيم
182
00:09:54,502 --> 00:09:56,652
دقيقا کي قراره
عشق بازي کنه ؟
183
00:09:58,273 --> 00:10:00,183
. به اميد خدا هر سه نفرمون
184
00:10:00,775 --> 00:10:02,576
. اوه خداي من -
. من صورتحسابتون رو حساب ميکنم -
185
00:10:02,577 --> 00:10:04,245
اين يارو اصلاً شرم و حيا
. حاليش نميشه
186
00:10:04,246 --> 00:10:06,806
ببين جناب ، شايد تو يه
. زندگي ديگه
187
00:10:09,150 --> 00:10:10,610
چرا ؟
. زندگي کوتاهه
188
00:10:11,653 --> 00:10:14,455
. زندگي کسل کننده ست
. زندگي پر از درده
189
00:10:14,456 --> 00:10:16,836
اين يه شانس براي يه
. اتفاق خاصه
190
00:10:17,025 --> 00:10:18,945
. صحيح
دقيقاً تو کي هستي ؟
191
00:10:19,227 --> 00:10:21,377
. من خوان آنتونيو ـم
... و تو
192
00:10:22,430 --> 00:10:25,050
. ويکي هستي و تو هم کريستينا
درسته ؟
193
00:10:25,967 --> 00:10:26,777
يا برعکسه ؟
194
00:10:28,270 --> 00:10:29,720
ميتونه برعکس هم باشه
195
00:10:30,472 --> 00:10:31,912
چون که هر دو نفرمون
196
00:10:32,774 --> 00:10:34,108
. نميتونيم شما رو ارضا کنيم
197
00:10:34,109 --> 00:10:34,689
. فهميدم
198
00:10:35,677 --> 00:10:38,078
خب ، شما جفتتون دوست داشتني
. و خوشگلين
199
00:10:38,079 --> 00:10:38,879
، خب ، ممنون
200
00:10:38,880 --> 00:10:41,330
اما ما همينجوري سوار هواپيما نميشيم
201
00:10:41,683 --> 00:10:42,783
و به دعوت يه غريبه نميريم يه شهر
کوچيک دوست داشتني
202
00:10:42,784 --> 00:10:44,764
. اسپانيايي تا عشق بازي کنيم
203
00:10:45,987 --> 00:10:49,427
اون هميشه اينقدر همه ي
... جزئيات رو بررسي ميکنه
204
00:10:49,691 --> 00:10:52,471
تا بالاخره مزه ي تک تک ذره هاي دلربايي
205
00:10:55,730 --> 00:10:56,890
از بين بره ؟ ...
206
00:10:58,400 --> 00:11:00,610
حقيقتش فکر کنم
... بايد بگم که
207
00:11:03,672 --> 00:11:05,232
. چشم هاي من سبز هستن
208
00:11:07,542 --> 00:11:08,982
من اسم بي ميلي ـمون
209
00:11:09,611 --> 00:11:11,111
به جواب مثبت دادن به
210
00:11:11,813 --> 00:11:14,048
. پيشنهاد جنسيت رو فرا واقع گرايي نمي ذارم
211
00:11:14,049 --> 00:11:16,669
اگه شما ميخواستين تا براي
... يه نوع
212
00:11:16,685 --> 00:11:18,775
تعامل اجتماعي به ما ملحق بشين
213
00:11:19,087 --> 00:11:21,121
، مثلاً صرف يه ليوان مشروب
... اونوقت مشکلي نداشت
214
00:11:21,122 --> 00:11:22,990
، اما در غير اين صورت
فکر ميکنم شما بايد
215
00:11:22,991 --> 00:11:25,911
. پيشنهادتون رو روي ميزاي ديگه امتحان کنين
216
00:11:26,394 --> 00:11:29,304
توي کدوم قسمت پيشنهادم
به تو توهين شده ؟
217
00:11:29,531 --> 00:11:30,664
مسلما اون قسمتي که من جفتتون رو
218
00:11:30,665 --> 00:11:32,645
. خوشگل و خواستني گفتم نيستش
219
00:11:33,501 --> 00:11:34,902
به من توهين شده ؟
. نه
220
00:11:34,903 --> 00:11:37,413
، اين خيلي شگفت انگيزه .. خيلي جذابه
221
00:11:37,872 --> 00:11:39,742
... صادقانه بخوام بگم ، اما
222
00:11:40,508 --> 00:11:42,977
من دارم اينجوري فکر ميکنم
يا ديگه واقعاً دير شده ؟
223
00:11:42,978 --> 00:11:45,128
. من خيلي دوست دارم برم اوييدو
224
00:11:45,680 --> 00:11:46,900
چي ؟ شوخي ميکني ؟
225
00:11:46,982 --> 00:11:48,549
. فکر ميکنم خيلي خوش بگذره
226
00:11:48,550 --> 00:11:50,784
. فکر ميکنم ما هم بايد بريم
. خيلي دوست دارم برم
227
00:11:50,785 --> 00:11:52,920
ميشه يه وقت ديگه سر
اين قضيه بحث کنيم ؟
228
00:11:52,921 --> 00:11:54,601
وقتي توي گالري ديدمت که
229
00:11:54,856 --> 00:11:56,390
... داري از وسط اتاق رد ميشي
230
00:11:56,391 --> 00:11:57,541
متوجه شدم که تو
231
00:11:59,194 --> 00:12:02,234
. لباي خوشگلي داري
. خيلي پُر ، خيلي احساسي
232
00:12:03,598 --> 00:12:04,118
. ممنون
233
00:12:04,199 --> 00:12:06,266
خيلي خب ، خيلي خب ، ببين
... خودت ميدوني ، اگه ميخواي بري
234
00:12:06,267 --> 00:12:08,068
نميتونم عشق بازي رو تضمين کنم
235
00:12:08,069 --> 00:12:09,989
. چون ممکنه يهو بداخلاق بشم
236
00:12:10,839 --> 00:12:13,640
بياين سر اين قضيه مثل يه
. قرارداد مذاکره نکنيم
237
00:12:13,641 --> 00:12:16,043
، من بدون هيچ طفره زني اي اومدم اينجا
238
00:12:16,044 --> 00:12:18,278
. و بهترين پيشنهادم رو ارائه دادم
239
00:12:18,279 --> 00:12:21,015
اميدوارم در موردش بحث کنين
و لذت همراهيتون
240
00:12:21,016 --> 00:12:22,866
. به اوييدو رو به من بدين
241
00:12:23,485 --> 00:12:24,351
من شانس خوبي
242
00:12:24,352 --> 00:12:26,053
. براي قرض گرفتن هواپيماي دوستم دارم
243
00:12:26,054 --> 00:12:28,722
به اندازه ي کافي براي ما
سه نفر بزرگ هست
244
00:12:28,723 --> 00:12:29,757
. و منم يه خلبان خيلي ماهرم
245
00:12:29,758 --> 00:12:31,958
. به نظر خيلي امن و مطمئن مياد
246
00:12:32,494 --> 00:12:33,534
. بهش فکر کنين
247
00:12:38,033 --> 00:12:40,534
. اميدوارم که در مورد رفتن شوخيت گرفته باشه
248
00:12:40,535 --> 00:12:42,369
اوه خداي من
. اين يارو خيلي جذابه
249
00:12:42,370 --> 00:12:42,890
!جذاب ؟
250
00:12:43,238 --> 00:12:44,238
شوخي ميکني ؟
کجاش جذابه ؟
251
00:12:44,239 --> 00:12:45,939
. ميخواد با جفتمون بخوابه
252
00:12:45,940 --> 00:12:47,274
. اما فقط يه نفر گيرش مياد
253
00:12:47,275 --> 00:12:49,043
. تو اين مورد اون يه نفر تويي
254
00:12:49,044 --> 00:12:51,314
ويکي ، من يه دختر بالغم ، باشه ؟
255
00:12:51,446 --> 00:12:53,013
، اگه بخوام باهاش بخوابم
. ميخوابم
256
00:12:53,014 --> 00:12:54,281
. اگرم نخوام ، نميخوابم
257
00:12:54,282 --> 00:12:56,116
، کريستينا
. اون يه غريبه ـست
258
00:12:56,117 --> 00:12:58,052
، اين انجام يه عمل بدون فکر کردن به عواقبشه
... حتي براي تو هم صدق ميکنه اين بار
259
00:12:58,053 --> 00:12:59,733
، و اگه درست شنيده باشم
260
00:13:00,021 --> 00:13:02,289
. اون با زنش سابقه ي خشونت داشته
261
00:13:02,290 --> 00:13:03,190
حداقل يکي از اون
262
00:13:03,191 --> 00:13:05,893
زامبي هاي کارخونه اي که نيستش
ميدوني ؟
263
00:13:05,894 --> 00:13:08,062
اين يه راه خيلي خوب
. براي شناختنشه
264
00:13:08,063 --> 00:13:10,531
. نه ، اينطور نيستش
... من با يه مرد زبون بازي
265
00:13:10,532 --> 00:13:13,142
که دست به زن داره
. به اوييدو نميرم
266
00:13:13,201 --> 00:13:16,336
تو اين حالت متقاعد کننده و پشتکارش رو
، جذاب مي بيني
267
00:13:16,337 --> 00:13:17,137
. اما من اينطور نمي بينم
268
00:13:17,138 --> 00:13:19,578
. و کاملاً هم مشخصه که خوشتيپ نيست
269
00:13:19,908 --> 00:13:21,341
. من که فکر ميکنم خيلي خوشتيپه
270
00:13:21,342 --> 00:13:22,409
. يه جورايي خيلي معرکه ست
271
00:13:22,410 --> 00:13:24,611
. منظورم اينه که ، اون واقعاً سکسي ـه
272
00:13:24,612 --> 00:13:28,248
، خب ، بايد برات همينطوري باشه
. چون تو کلا مشکل داري
273
00:13:28,249 --> 00:13:30,050
بايد روش پيشنهاد دادنش
. بدون چرت و پرت گفتنش ـو تحسين کني
274
00:13:30,051 --> 00:13:30,951
داري در مورد چي حرف ميزني ؟
275
00:13:30,952 --> 00:13:33,987
. کل حرفاش چرت و پرته
. من به اوييدو نميرم
276
00:13:33,988 --> 00:13:36,123
، اولا
. من هيچوقت اسم اوييدو به گوشم نخورده
277
00:13:36,124 --> 00:13:37,658
. فکر نکنم بتونه برنده بشه
278
00:13:37,659 --> 00:13:39,519
بعدشم ، اگه من نامزد نبودم
279
00:13:39,594 --> 00:13:41,061
و ميتونستم تا يه جورايي
280
00:13:41,062 --> 00:13:42,496
لهو و لعب و عشق و حال
به يه اسپانيايي داشته باشم
281
00:13:42,497 --> 00:13:44,598
. بازم اين يکي رو انتخاب نمي کردم
282
00:13:44,599 --> 00:13:47,049
. اوه سلام
. الان نميتونم صحبت کنم
283
00:13:48,269 --> 00:13:50,129
دارم سعي ميکنم کريستينا رو
284
00:13:50,405 --> 00:13:53,195
از مرتکب شدن يه
. اشتباه مهلک نجات بدم
285
00:13:53,775 --> 00:13:55,285
. چي ؟ نه ، طبق معمول
286
00:13:56,978 --> 00:13:58,612
. دوباره بهت زنگ مي زنم
287
00:13:58,613 --> 00:13:59,773
. منم دوستت دارم
288
00:14:00,215 --> 00:14:01,782
، اگه الان برگرديم خونه
289
00:14:01,783 --> 00:14:03,250
ميتونيم يه چند تيکه
لباس توي چمدون بندازيم
290
00:14:03,251 --> 00:14:04,231
. و بريم پيشش
291
00:14:04,819 --> 00:14:07,020
من بلافاصله به اين
. يارو علاقه مند شدم
292
00:14:07,021 --> 00:14:10,161
اون يکي از اين آدماي
. بي خاصيت ترشيده نيست
293
00:14:10,325 --> 00:14:13,825
. اون يه آدم خلاق و هنرمنده -
بي خاصيت ترشيده ؟ -
294
00:14:14,062 --> 00:14:16,272
در مورد داگ اينطوري فکر ميکني ؟
295
00:14:16,364 --> 00:14:18,565
داگ ؟
!اصلاً کي در مورد داگ حرف زد ؟
296
00:14:18,566 --> 00:14:19,366
. احمقانه ست
297
00:14:19,367 --> 00:14:21,568
همينجوري خوشت مياد
که يه نفر بياد سراغت
298
00:14:21,569 --> 00:14:23,837
. و باهاش سوار هواپيما بشي و پرواز کني
299
00:14:23,838 --> 00:14:25,372
ميدونم . نميدونم چرا
، اينقدر ترسيده ـم
300
00:14:25,373 --> 00:14:26,940
. مگر اينکه از خودم ترسيده باشم
301
00:14:26,941 --> 00:14:28,811
. اين يه اشتباهه ، کريستينا
302
00:14:38,052 --> 00:14:39,987
اونا يه توفان کوچيک رو خارج از شهر
303
00:14:39,988 --> 00:14:42,256
و حوالي اوييدو پيش بيني کردن
. اما چيز خاصي نيستش
304
00:14:42,257 --> 00:14:46,527
. جداً لازم نيست نگران باشي
... همونطور که ميتوني اينجا ببيني
305
00:14:46,861 --> 00:14:50,591
اينجا ، فقط يه برآمدگي
و توده ي ابر کوچيکه ، درسته ؟
306
00:14:52,934 --> 00:14:55,869
دوست داري بشيني پشت فرمون ؟ -
! نه ، قربون دستت -
307
00:14:55,870 --> 00:14:58,572
. آسونه ها
. حتي از روندن ماشين هم آسون تره
308
00:14:58,573 --> 00:14:59,383
. امتحان کن
309
00:15:04,812 --> 00:15:05,562
، فردا صبح
310
00:15:05,680 --> 00:15:06,840
به مقصدشون رسيدن
311
00:15:07,048 --> 00:15:08,198
و وارد هتلي شدن
312
00:15:08,483 --> 00:15:11,163
. که خوان آنتونيو براشون رزرو کرده بود
313
00:15:12,387 --> 00:15:14,054
ويکي مطمئن شد که خودش و کريستينا
314
00:15:14,055 --> 00:15:14,888
اتاق خودشون رو داشته باشن
315
00:15:14,889 --> 00:15:17,209
. و خوان آنتونيو هم اتاق خودش رو
316
00:15:17,358 --> 00:15:21,461
، اگه خوان آنتونيو نااميد هم شده بود
. بازهم خوب پنهانش کرده بود
317
00:15:21,462 --> 00:15:22,763
بعد از اينکه يه نفسي تازه کردن
خوان آنتونيو اونا رو
318
00:15:22,764 --> 00:15:25,199
به ديدن مجسمه اي که براش
. خيلي معني دار و باارزش بود بُرد
319
00:15:25,200 --> 00:15:26,633
تو خيلي مذهبي هستي ؟
320
00:15:26,634 --> 00:15:27,914
. نه
. نه ، نيستم
321
00:15:28,770 --> 00:15:30,938
، حقّه اينه که از زندگي لذت ببري
322
00:15:30,939 --> 00:15:33,559
. قبول کردن زندگي اصلاً معني اي نداره
323
00:15:33,675 --> 00:15:34,945
بي معنيه ؟ تو حتي
324
00:15:35,043 --> 00:15:37,844
فکر نمي کني که يک عشق
اصيل به زندگي معني ميده ؟
325
00:15:37,845 --> 00:15:41,155
آره ، اما عشق خيلي زودگذر و فاني ـه ، مگه نه ؟
326
00:15:42,217 --> 00:15:44,717
من عاشق يه زن
... خارق العاده بودم
327
00:15:46,588 --> 00:15:47,338
... و آخرش
328
00:15:52,193 --> 00:15:52,533
خب ؟
329
00:15:54,262 --> 00:15:55,532
. رو من چاقو کشيد
330
00:15:55,997 --> 00:15:57,687
. خداي من ، اين وحشتناکه
331
00:15:58,132 --> 00:16:00,572
شايد کاري کردي که
. حقت همين بوده
332
00:16:02,003 --> 00:16:04,504
خوان آنتونيو مهمون هاشو
. براي ناهار بُرد
333
00:16:04,505 --> 00:16:06,585
. در مورد عشق و هنر بحث کردن
334
00:16:07,075 --> 00:16:09,009
اون مملو از داستان هايي
، در مورد ماريا النا
335
00:16:09,010 --> 00:16:10,043
... همسر سابقش بود
336
00:16:10,044 --> 00:16:12,944
کسي که هم ازش انتقاد ميکرد
. و هم ستايش
337
00:16:14,082 --> 00:16:16,416
، ثابت کرد که ميزبان خوبيه
، و بعد از ظهر
338
00:16:16,417 --> 00:16:18,018
بردشون تا
... مناظر محلي رو ببينن
339
00:16:18,019 --> 00:16:20,020
جايي که از شنيدن تاريخچه ي
شهر لذت بردن
340
00:16:20,021 --> 00:16:21,001
. و عکس گرفتن
341
00:16:30,431 --> 00:16:33,567
بعدش ، اونا شکلات و کيک
... از يه شيريني فروشي خريدن
342
00:16:33,568 --> 00:16:35,308
. که خوشمزه و خونگي بودن
343
00:16:40,775 --> 00:16:42,575
اونا سفرشون رو ادامه دادن
344
00:16:42,777 --> 00:16:44,745
و با اينکه ويکي هنوز
... هم مردد بود
345
00:16:44,746 --> 00:16:46,786
. به کريستينا خيلي خوش ميگذشت
346
00:16:53,488 --> 00:16:54,998
بحث خوابيدن با همديگه
347
00:16:55,390 --> 00:16:57,180
تا همون شب به ميون نيومد
348
00:16:57,191 --> 00:16:59,681
. و خوان آنتونيو هم يه ذره مست بود
349
00:16:59,927 --> 00:17:00,857
. خواهش ميکنم
350
00:17:07,168 --> 00:17:10,198
خب ، حالا که ديگه روز
... تقريباً تموم شده
351
00:17:10,905 --> 00:17:13,175
عاقلانه ست اگر ازتون درخواست کنم
352
00:17:13,841 --> 00:17:15,931
که هردوتون به اتاق من بياين ؟
353
00:17:15,977 --> 00:17:18,178
. بيخيال
. فکر ميکردم قضيه رو حل کرديم
354
00:17:18,179 --> 00:17:20,947
ويکي فقط داره سعي ميکنه بگه
. متاهد شده تا ازدواج کنه ، فقط همين
355
00:17:20,948 --> 00:17:23,483
عاليه . پس اين روزا آخرين
. روز هاي آزاديشه
356
00:17:23,484 --> 00:17:25,404
. نه . ببين ، من آزاد نيستم
357
00:17:26,020 --> 00:17:26,830
. من متعهدم
358
00:17:27,322 --> 00:17:28,488
ميدوني تئوري من چيه ؟
359
00:17:28,489 --> 00:17:30,324
، وقتي مشروب ميخورم
. بدجوري صادق ميشم
360
00:17:30,325 --> 00:17:32,926
من ... من فکر ميکنم که تو هنوز داري از
361
00:17:32,927 --> 00:17:35,907
ازدواج ناموفقت با ماريا النا
، ضربه ميخوري
362
00:17:36,531 --> 00:17:40,011
و داري سعي ميکني که با
. سکس پوچ حواستو پرت کني
363
00:17:40,268 --> 00:17:41,778
سکس پوچ ؟ يعني اينقدر
364
00:17:42,737 --> 00:17:44,587
خودت رو بي ارزش مي بيني ؟
365
00:17:44,839 --> 00:17:48,075
فقط داره ميگه که بايد سکس
. يه معني اي براش داشته باشه ، فقط همين
366
00:17:48,076 --> 00:17:50,296
. منظورم اينه که ، شهر رومانتيکه
367
00:17:50,378 --> 00:17:52,108
. شب هم که خوشبو و گرمه
368
00:17:52,814 --> 00:17:55,582
. ما هم سرزنده ايم
ديگه چه معني اي بيشر از اين ؟
369
00:17:55,583 --> 00:17:57,851
من فقط اومدم تا
. پيش کريستينا باشم
370
00:17:57,852 --> 00:17:59,362
. من متعهد به ازدواجم
371
00:17:59,987 --> 00:18:00,821
من يه نامزد
372
00:18:00,822 --> 00:18:03,622
خوشتيپ و جذاب دارم
... که باهاش ميخوابم
373
00:18:04,325 --> 00:18:05,305
کسي که همچنين
374
00:18:05,360 --> 00:18:07,450
. جاي خيلي خاصي توي قلبم داره
375
00:18:07,695 --> 00:18:10,263
، و اگه بخوام کاملاً باهات صادق باشم
... خوان آنتونيو
376
00:18:10,264 --> 00:18:12,132
اگه من از اون تيپ آدمايي
، بودم که از اين کارا ميکردم
377
00:18:12,133 --> 00:18:14,134
بازم فکر نميکنم که
. با تو مي خوابيدم
378
00:18:14,135 --> 00:18:15,405
. خب ، من خسته ـم
379
00:18:16,104 --> 00:18:17,784
من 24 ساعته که نخوابيدم
380
00:18:18,906 --> 00:18:21,636
و کاري که الان ميخوام بکنم
. هم همينه
381
00:18:23,411 --> 00:18:23,921
و تو ؟
382
00:18:25,747 --> 00:18:26,813
، من ميام تو اتاقت
383
00:18:26,814 --> 00:18:28,844
. اما اولش بايد منو اغوا کني
384
00:18:34,155 --> 00:18:34,615
. سلام
385
00:18:34,922 --> 00:18:35,382
. سلام
386
00:18:37,859 --> 00:18:40,589
فقط اومدم اينجا
تا يه ذره مشروب بخورم
387
00:18:42,397 --> 00:18:43,330
، و يه تشکر بکنم
388
00:18:43,331 --> 00:18:45,071
. و بعدش برگردم تو اتاقم
389
00:18:48,803 --> 00:18:51,104
توي فيلمي که ساختي
خودت هم بازي کردي ؟
390
00:18:51,105 --> 00:18:52,855
بازي کردم ؟
آره . چطور ؟
391
00:18:53,708 --> 00:18:54,941
اميدوارم از ايني که الان داري
392
00:18:54,942 --> 00:18:57,043
تظاهر ميکني که اومدي اينجا و
ميخواي سريع يه مشروب بخوري
393
00:18:57,044 --> 00:18:59,894
. توي فيلمت قانع کننده تر بازي کرده باشي
394
00:19:00,481 --> 00:19:02,549
من اومدم اينجا تا
. باهات بخوابم
395
00:19:02,550 --> 00:19:03,470
. حق با توئه
396
00:19:05,553 --> 00:19:09,173
، خب ، الان کاملاً ديگه خيالت راحت شد
... مگر اينکه
397
00:19:09,724 --> 00:19:11,358
. گند بزني -
گند بزنم ؟ -
398
00:19:11,359 --> 00:19:11,759
. آره
399
00:19:12,860 --> 00:19:13,610
. گند بزني
400
00:19:13,961 --> 00:19:15,996
منظورت خراب کردنه اين لحظه ست ديگه ؟
401
00:19:15,997 --> 00:19:16,397
. آره
402
00:19:16,798 --> 00:19:18,948
و چطوري ميشه که اينکارو بکنم ؟
403
00:19:20,902 --> 00:19:22,592
. نميدونم
ميتونه حتي يه
404
00:19:23,471 --> 00:19:24,741
نظر مسخره راجع به
405
00:19:27,175 --> 00:19:29,505
. پوشيدن يه شلوارک اشتباه هم باشه
406
00:19:29,644 --> 00:19:32,204
هرچند... يه جورايي
با نگاه کردن بهت
407
00:19:32,647 --> 00:19:34,807
فکر کنم شلوارک
. مناسبي پوشيدي
408
00:19:35,583 --> 00:19:37,153
. راضي کردنت خيلي سخته
409
00:19:37,785 --> 00:19:40,295
آره ، خب ... من به
. سرسختيم معروفم
410
00:19:45,860 --> 00:19:47,470
و تو توي زندگيت به جز
411
00:19:47,762 --> 00:19:51,142
يه مرد که شلوارک مناسبي
پوشيده باشه چي ميخواي ؟
412
00:19:53,968 --> 00:19:54,718
. نمي دونم
413
00:19:56,437 --> 00:19:58,057
فقط ميدونم تا زماني که
414
00:19:59,774 --> 00:20:01,775
چيزي که دنبالشمو
. پيدا نکنم ، آروم نمي گيرم
415
00:20:01,776 --> 00:20:02,696
که چي هستش ؟
416
00:20:08,850 --> 00:20:11,930
... يه چيز ديگه
. من يه چيز متفاوت مي خوام
417
00:20:12,653 --> 00:20:13,693
. يه چيز بيشتر
418
00:20:15,056 --> 00:20:16,686
... يه جور
. عشق مرموز
419
00:20:21,762 --> 00:20:22,282
معنيش ؟
420
00:20:24,999 --> 00:20:26,569
... معنيش اينه که ، آم
421
00:20:27,969 --> 00:20:28,609
. نميدونم
422
00:20:30,738 --> 00:20:32,439
. خودمم نمي دونم که چي ميخوام
423
00:20:32,440 --> 00:20:34,600
. فقط چيزايي که نميخوامو ميدونم
424
00:20:35,343 --> 00:20:37,344
اگه خيلي زود شروع
، به لخت کردنم نکني
425
00:20:37,345 --> 00:20:40,375
صحبتمون تبديل به يه
. گفتگوي حاشيه اي ميشه
426
00:20:57,298 --> 00:20:58,108
حالت خوبه ؟
427
00:20:58,666 --> 00:21:02,135
. آره ، من خوبم
. بايد به خاطر چيزي باشه که خوردم
428
00:21:02,136 --> 00:21:04,526
چي شده ؟
ميتونم چيزي برات بيارم ؟
429
00:21:05,106 --> 00:21:07,436
نه
. من ... من نبايد مشروب بخورم
430
00:21:08,376 --> 00:21:11,476
چه اتفاقي افتاد ؟ -
. داره حالم بهم ميخوره -
431
00:21:13,114 --> 00:21:15,882
زخم معده گرفته و احتمالاً
. مسموميت غذايي هم داره
432
00:21:15,883 --> 00:21:16,750
. يحتمل هر دوش باهم
433
00:21:16,751 --> 00:21:17,651
. خدايا ، هر دو
434
00:21:17,652 --> 00:21:20,253
. فقط بايد استراحت کنه . چيزي نخوره -
استراحت ؟ -
435
00:21:20,254 --> 00:21:21,954
. بله ، استراحت . استراحت
436
00:21:22,223 --> 00:21:23,857
، بعد از اينکه کريستينا زمين گير شد
437
00:21:23,858 --> 00:21:24,958
علاقه ي ويکي به بازگشت به بارسلونا
438
00:21:24,959 --> 00:21:28,149
بيشتر و علاقه ش به شهرگردي
. کمتر و کمتر شد
439
00:21:28,362 --> 00:21:30,272
وقتي از جلسه ـش اومد بيرون
440
00:21:30,364 --> 00:21:32,732
ميتوني بهش بگي به موبايلم زنگ بزنه ؟
441
00:21:32,733 --> 00:21:34,713
. آره ، هنوز توي اوييدو گيرم
442
00:21:36,137 --> 00:21:37,877
. اما آخرش رفتن گشتن شهر
443
00:21:38,673 --> 00:21:40,953
. واقعاً دلم براي کريستينا ميسوزه
444
00:21:41,008 --> 00:21:43,808
. اوه بيخيال
. الکي تظاهر نکن که نگراني
445
00:21:44,545 --> 00:21:47,175
مطمئنم تشويقش
... کردي تا مشروب بخوره
446
00:21:47,682 --> 00:21:50,417
درست مثل همونکاري که موقع ناهار
. براي جفتمون انجام دادي
447
00:21:50,418 --> 00:21:52,452
. اما من ميتونم الکل بدنم رو کنترل کنم
448
00:21:52,453 --> 00:21:55,255
. اون اصلاً به زخم معده ـش اشاره اي نکرده بود -
. نه -
449
00:21:55,256 --> 00:21:57,056
نه ، چون ذهن نوجووني داره
450
00:21:58,859 --> 00:22:02,539
، و مثلاً براي رومانتيک بودن
. خواسته آرزوي مرگ بکنه
451
00:22:02,897 --> 00:22:05,432
پس براي يه لحظه ي کوتاه
... از هوس
452
00:22:05,433 --> 00:22:07,993
از تمام مسئوليت هاش
. چشم پوشي کرده
453
00:22:11,372 --> 00:22:13,506
، بعد از ناهار
خوان آنتونيو ، ويکي رو
454
00:22:13,507 --> 00:22:15,887
به ديدن فانوس دريايي ـه آويلس برد
455
00:22:15,910 --> 00:22:18,170
. که ويکي خيلي هم ازش خوشش اومد
456
00:22:20,214 --> 00:22:21,414
. من همين نزديکي ها به دنيا اومدم
457
00:22:21,415 --> 00:22:23,845
خيلي زشته اگه بدون سر زدن به پدرم
458
00:22:24,952 --> 00:22:26,572
. به پدرم از اينجا برم
459
00:22:26,687 --> 00:22:28,421
اين کار حوصله ـت رو سر مي بره ؟
460
00:22:28,422 --> 00:22:28,762
. نه
461
00:22:30,157 --> 00:22:32,427
نه ، فکر ميکنم اين اولين پيشنهاد
462
00:22:33,661 --> 00:22:35,462
. واقعاً جالبي بود که به من دادي
463
00:22:35,463 --> 00:22:38,423
خيلي دوست دارم پدرت
. و خونه ـش رو ببينم
464
00:22:58,185 --> 00:22:59,175
. پدرم ، خوليو
465
00:23:04,692 --> 00:23:07,293
، اوه ، ميدوني ، اگه همينجوري ادامه بديم
... فکر نميکنم بتونم
466
00:23:07,294 --> 00:23:08,762
. عيب نداره
. خيلي خوب صحبت کردي
467
00:23:08,763 --> 00:23:10,513
. اون انگليسي صحبت نميکنه
468
00:23:15,202 --> 00:23:17,070
مطمئنم که ديگه دارم
. اسپانيايي اي که ياد گرفتمو فراموش ميکنم
469
00:23:17,071 --> 00:23:19,205
اون با صحبت کردن به
. زباناي ديگه مخالفه
470
00:23:19,206 --> 00:23:21,608
حقيقتش اين يه نکته ي
. خيلي مهم براي پدرمه
471
00:23:21,609 --> 00:23:22,475
واقعاً ؟ چرا ؟
472
00:23:22,476 --> 00:23:24,276
چون اون شاعره
و زيباترين
473
00:23:25,446 --> 00:23:27,681
... جمله ها رو به زبان اسپانيايي مينويسه
474
00:23:27,682 --> 00:23:29,542
.. اما اعتقاد داره که شعرش
475
00:23:30,918 --> 00:23:34,521
نبايد توسط زبان هاي خارجي
... ديگه اي آلوده بشه که
476
00:23:34,522 --> 00:23:35,655
... نه ، اين -
... که خيلي -
477
00:23:35,656 --> 00:23:38,858
، نه ، با عقل جور در مياد . من متوجهم
... به خاطر ترجمه
478
00:23:38,859 --> 00:23:40,960
. و چيزايي که ممکنه موقع ترجمه تو شعر از دست بره
479
00:23:40,961 --> 00:23:42,941
. من يکم اسپانيايي ياد گرفتم
480
00:23:43,230 --> 00:23:45,680
البته من توي زبان
. استعدادي ندارم
481
00:23:45,766 --> 00:23:48,156
خوندنم خيلي بهتر از
. صحبت کردنمه
482
00:23:48,402 --> 00:23:50,672
. شايد بتونم شعراي پدرت رو بخونم
483
00:23:50,905 --> 00:23:54,005
. نه ، اون شعراشو نشون نميده
. نکته همينجاست
484
00:23:54,075 --> 00:23:55,175
خب ، چرا آخه ؟
485
00:23:55,676 --> 00:23:56,956
. بعداً توضيح ميدم
486
00:23:57,111 --> 00:23:58,391
يکم کنياک ميخواي ؟
487
00:23:59,313 --> 00:24:00,243
. آره ، ممنون
488
00:24:00,548 --> 00:24:01,998
. فقط خيلي ، خيلي کم
489
00:24:04,051 --> 00:24:06,519
... خوب به نظر مياي
. سرحال به نظر مياي پدر
490
00:24:06,520 --> 00:24:08,030
. آره . تو هم همينطور
491
00:24:09,390 --> 00:24:11,010
از ماريا النا چه خبر ؟
492
00:24:11,726 --> 00:24:14,756
هنوز با اون معمار
. توي مادريد زندگي ميکنه
493
00:24:16,564 --> 00:24:18,014
. اون زنه بهترين بود
494
00:24:18,365 --> 00:24:21,675
من هنوزم تو اين سنم
. خواباي سکسي ازش مي بينم
495
00:24:22,169 --> 00:24:24,070
. اونم خيلي تو رو دوست داشت ، پدر
496
00:24:24,071 --> 00:24:28,151
... خيلي حيف شد
... با اون همه استعداد خدادادي اي که داشت
497
00:24:34,381 --> 00:24:37,951
وقتي جوون بودم اينجا
. مکان مورد علاقم براي مطالعه بود
498
00:24:37,952 --> 00:24:40,742
و من ميخواستم نويسنده
. بشم نه يه نقاش
499
00:24:41,722 --> 00:24:43,757
. نقاشي بعداً به ذهنم خطور کرد
500
00:24:43,758 --> 00:24:45,498
. و ميخواستم ساز هم بزنم
501
00:24:46,327 --> 00:24:49,262
منظورم اينه که ، تنها چيزي
... که ميدونستم اين بود که من پر از
502
00:24:49,263 --> 00:24:50,023
... نميدونم
503
00:24:50,030 --> 00:24:50,930
احساسات واقعي بودم
504
00:24:50,931 --> 00:24:53,867
و بايد يه راهي براي
. ابرازشون پيدا ميکردم
505
00:24:53,868 --> 00:24:55,558
. کريستينا هم همينو ميگه
506
00:24:56,137 --> 00:24:57,670
. کريستينا دختر خيلي جذابيه
507
00:24:57,671 --> 00:24:58,605
ميخواي بشيني ؟
508
00:24:58,606 --> 00:24:59,006
. آره
509
00:25:00,741 --> 00:25:01,201
... خب
510
00:25:02,743 --> 00:25:04,073
بگو ببينم چرا پدرت
511
00:25:04,078 --> 00:25:05,698
شعراش رو چاپ نمي کنه ؟
512
00:25:07,681 --> 00:25:09,541
... چون اون از دنيا متنفره
513
00:25:10,851 --> 00:25:13,411
و با اين راه داره
. انتقامشو ميگيره
514
00:25:14,221 --> 00:25:16,601
با خلق کردن آثار زيبا
... و بعدش
515
00:25:17,525 --> 00:25:20,735
، جلوگيري از چاپ شدنشون
... کاري که فکر ميکنم
516
00:25:21,095 --> 00:25:21,785
! خداي من
517
00:25:22,563 --> 00:25:23,530
خب ، چي باعث ميشه
518
00:25:23,531 --> 00:25:26,381
که اينقدر از دست
نژاد انسان عصبي باشه ؟
519
00:25:27,101 --> 00:25:29,301
چون بعد از چندين هزار سال تمدن
520
00:25:30,805 --> 00:25:32,895
. هنوز عشق ورزي رو ياد نگرفتن
521
00:25:34,675 --> 00:25:36,125
. اونا به هتل برگشتن
522
00:25:36,710 --> 00:25:37,944
، کريستينا حالش بهتر شده بود
523
00:25:37,945 --> 00:25:41,845
اما هنوز خيلي ضعيف بود
. و نياز به استراحت بيشتري داشت
524
00:25:41,916 --> 00:25:43,683
ويکي و خوان آنتونيو
باهمديگه توي يه رستوران
525
00:25:43,684 --> 00:25:45,364
. خوشگل و دنج شام خوردن
526
00:25:45,786 --> 00:25:47,420
، ويکي نسبت به ناهار خيلي آروم تر بود
527
00:25:47,421 --> 00:25:49,741
و يه عالمه هم
. مشروب خورده بود
528
00:25:50,124 --> 00:25:53,554
اين دفعه ، اون داشت
. از مکالمه ـشون لذت مي برد
529
00:25:54,261 --> 00:25:56,301
. پدرم منو قبلاً مياورد اينجا
530
00:26:02,536 --> 00:26:02,996
سلام ؟
531
00:26:03,704 --> 00:26:05,914
سلام . بد موقع
زنگ زدم عزيزم ؟
532
00:26:06,774 --> 00:26:08,634
. نه ، فقط دارم غذا ميخورم
533
00:26:09,109 --> 00:26:10,944
ميتونم بعداً بهت زنگ بزنم ؟
534
00:26:10,945 --> 00:26:12,178
. بذار فقط يه چيزي بهت بگم
535
00:26:12,179 --> 00:26:14,347
پائول و ماريان
يه خونه جايي که خودشون هستن پيدا کردن
536
00:26:14,348 --> 00:26:17,350
که حتي از اون خونه اي که
. توي "بدفورد هيلز" هم هست بيشتر خوششون مياد
537
00:26:17,351 --> 00:26:20,491
اوه جداً ؟
. آه ... صدات يکم قطع و وصل ميشه
538
00:26:21,422 --> 00:26:23,890
چطور ... ؟ عزيزم ؟
، بعداً بهم زنگ بزن
539
00:26:23,891 --> 00:26:26,125
اما اين خونه استخر
. و زمين تنيس داره
540
00:26:26,126 --> 00:26:27,327
ميتونيم از راهنمايي هاي
541
00:26:27,328 --> 00:26:29,078
. مربي پائول استفاده کنيم
542
00:26:29,563 --> 00:26:31,133
. باشه ، بهت زنگ ميزنم
543
00:26:31,265 --> 00:26:32,725
. نميتونم صداتو بشنوم
544
00:26:33,334 --> 00:26:34,204
. دوستت دارم
545
00:26:36,670 --> 00:26:39,010
. خدايا
. وضعيت ارتباط خيلي خرابه
546
00:26:47,481 --> 00:26:50,641
. اين چه شرابيه ؟ خيلي خوشمزه ـست -
. عاليه -
547
00:26:51,952 --> 00:26:52,822
نامزدت بود ؟
548
00:26:54,121 --> 00:26:55,221
. اوه آره . آره
549
00:26:56,991 --> 00:26:59,759
چرا موقع صحبت کردن باهاش
اينقدر عصبي بودي ؟
550
00:26:59,760 --> 00:27:00,570
عصبي بودم ؟
551
00:27:01,562 --> 00:27:02,722
. آره ، قرمز شدي
552
00:27:03,864 --> 00:27:06,134
، خب
. مطمئنم که بابت شراب باشه
553
00:27:07,635 --> 00:27:08,445
ناراحت ميشه
554
00:27:08,636 --> 00:27:10,470
اگه بدونه که ما
داريم باهم شام ميخوريم ؟
555
00:27:10,471 --> 00:27:12,571
! نه ، به هيچوجه
شوخي ميکني ؟
556
00:27:13,073 --> 00:27:17,076
منظورم اينه که ، فکر نکنم
از ايده ي اينکه من با يه مرد پشت يه ميز
557
00:27:17,077 --> 00:27:21,047
که روش شمع داره نشستم و دارم
باهاش شام ميخورم خيلي خوشش بياد
558
00:27:21,048 --> 00:27:24,898
اما خيلي سريع متوجه ميشه که
... اصلاً جاي نگراني نيستش
559
00:27:26,053 --> 00:27:29,822
تا حالا شده تو هم به خاطر عصبانيت
از منتشر شدن آثارت جلوگيري کني ؟
560
00:27:29,823 --> 00:27:32,125
. نه ، نه نه
. من مثل پدرم نيستم
561
00:27:32,126 --> 00:27:32,959
نه ، بهت که گفتم
562
00:27:32,960 --> 00:27:36,110
من زندگي رو عليرغم اينا
. کاملاً تائيد ميکنم
563
00:27:37,531 --> 00:27:38,581
. درسته ، درسته
564
00:27:39,066 --> 00:27:41,576
خب . خيلي کنجکاوم
. که کاراتو ببينم
565
00:27:45,072 --> 00:27:45,652
واقعاً ؟
566
00:27:47,174 --> 00:27:50,024
چرا ؟ منظورم اينه که
. تو کلا مخالف مني
567
00:27:51,645 --> 00:27:54,145
خب ، من تونستم
. تو رو بهتر بشناسم
568
00:27:54,548 --> 00:27:57,617
، همينطورم ديدنشون ميتونه جالب باشه
و جدا از اينا
569
00:27:57,618 --> 00:27:58,952
تو يه نقاش کاتالان هستي
570
00:27:58,953 --> 00:28:00,019
. و موضوع تحصيل منم همينه
571
00:28:00,020 --> 00:28:02,622
چي باعث شده که اينقدر
جذب فرهنگ کاتالان بشي ؟
572
00:28:02,623 --> 00:28:05,473
وقتي 14 سالم بود عاشق
کليساي گائودي شدم
573
00:28:08,195 --> 00:28:10,855
. و بعدش ديگه همه چيز پشت سر هم اومد
574
00:28:13,233 --> 00:28:16,203
. شنيدم که از گيتار اسپانيايي هم خوشت مياد
575
00:28:16,637 --> 00:28:18,387
. آره ، آره . عاشق گيتارم
576
00:28:19,773 --> 00:28:21,007
دوست داري امشب بريم
577
00:28:21,008 --> 00:28:22,698
يکم گيتار معرکه بشنويم ؟
578
00:28:24,078 --> 00:28:24,538
امشب ؟
579
00:28:26,113 --> 00:28:27,683
، خب ، يکم ديره
... و
580
00:28:29,550 --> 00:28:32,340
. بابت مشروبي که خوردم يکم سرم گيج ميره
581
00:28:33,287 --> 00:28:36,017
. تو که گفتي ميتوني الکلت رو کنترل کني
582
00:28:36,256 --> 00:28:38,586
. بعلاوه ، ما فردا از اينجا ميريم
583
00:28:41,228 --> 00:28:42,388
. خيلي خب ، باشه
584
00:28:42,529 --> 00:28:43,049
. عاليه
585
00:29:41,855 --> 00:29:42,965
. باورنکردني بود
586
00:29:44,358 --> 00:29:45,408
. ممنون ، ممنون
587
00:29:45,559 --> 00:29:49,228
من داشتم به صورتت نگاه ميکردم
. و ديدم که خيلي متاثر شدي
588
00:29:49,229 --> 00:29:49,896
. آره ، آره
589
00:29:49,897 --> 00:29:52,465
. خيلي کم اتفاق افتاده که من يه همچين حالتي ببينم
590
00:29:52,466 --> 00:29:55,036
. درسته
. مطمئنم روي صورت ماريا النا
591
00:29:55,069 --> 00:29:56,869
. خب ، آره ، شايد روي صورت ماريا النا
592
00:29:56,870 --> 00:29:58,380
... اگر يه چيزي ميديد
593
00:29:58,539 --> 00:30:01,679
يا ميشنيد که باعث ميشد
. تا متاثر بشه ، آره
594
00:30:03,043 --> 00:30:04,263
. تو هنوزم عاشقشي
595
00:30:06,280 --> 00:30:08,210
. نه ... نيستم . عاشقش نيستم
596
00:30:09,983 --> 00:30:11,250
. همين ، حرفمو تائيد ميکنه
597
00:30:11,251 --> 00:30:14,041
. نه ، اون هميشه جزئي از من باقي ميمونه
598
00:30:14,788 --> 00:30:16,689
اون يه شخص خيلي مهم
... تو زندگي منه
599
00:30:16,690 --> 00:30:17,910
، اما براي جفتمون
600
00:30:18,025 --> 00:30:19,935
. يه چيزي درست کار نمي کرد
601
00:30:22,429 --> 00:30:23,119
چه چيزي ؟
602
00:30:24,498 --> 00:30:26,128
. هيچوقت سر در نياورديم
603
00:30:30,404 --> 00:30:34,074
تو ، آم ... تو گفتي که داشتي
. به صورتم نگاه ميکردي
604
00:30:37,911 --> 00:30:38,311
چرا ؟
605
00:30:39,146 --> 00:30:41,280
تو چرا داشتي به
صورتم نگاه ميکردي ؟
606
00:30:41,281 --> 00:30:42,391
اينکارو ميکردم ؟
607
00:30:42,483 --> 00:30:44,173
. احتمالاً اشک هامو ديدي
608
00:30:44,184 --> 00:30:47,264
. آره ... الان يه ذره کنترلم رو از دست دادم
609
00:30:50,090 --> 00:30:51,257
من داشتم به صورتت نگاه ميکردم
610
00:30:51,258 --> 00:30:53,638
. چون به نظرم خيلي خوشگل و زيباست
611
00:30:54,328 --> 00:30:55,908
جدي ميگي ؟ -
. البته -
612
00:30:58,265 --> 00:30:59,132
. البته که جدي ميگم
613
00:30:59,133 --> 00:31:01,343
. خودتم ميدوني که دارم جدي ميگم
614
00:31:32,733 --> 00:31:34,100
، تو سفر برگشت به خونه ، ويکي
615
00:31:34,101 --> 00:31:37,336
که در اون مورد هيچي به کريستينا
. نگفته بود ، کاملاً ساکت بود
616
00:31:37,337 --> 00:31:39,505
، از طرف ديگه ، کريستينا
. به صورت عصبي مدام حرف ميزد
617
00:31:39,506 --> 00:31:43,643
بايد از جفتتون بابت خراب
! کردن آخر هفتتون معذرت خواهي کنم
618
00:31:43,644 --> 00:31:44,924
! واقعاً آدم پستيم
619
00:31:45,145 --> 00:31:46,185
. من تحقير شدم
620
00:31:46,847 --> 00:31:49,527
نميدونم بابت شراب بود
. يا صدف خوراکي
621
00:31:49,750 --> 00:31:51,370
. چون من زخم معده دارم
622
00:31:52,052 --> 00:31:54,587
فقط خدا رو شکر
به اندازه ي کافي جاي ديدني ميشناختي
623
00:31:54,588 --> 00:31:56,522
. که سر ويکي رو بتوني گرم نگه داري
624
00:31:56,523 --> 00:31:57,957
من کابوس هاي وحشتناکي داشتم
625
00:31:57,958 --> 00:32:00,159
که توش شما مثل
آب و روغن بودين
626
00:32:00,160 --> 00:32:02,662
. و از هر دقيقه ي باهم بودنتون نفرت داشتين
627
00:32:02,663 --> 00:32:05,113
. اصلاً نميتونستم از جام تکون بخورم
628
00:32:07,000 --> 00:32:09,970
ويکي خودش رو مشغول کار
. توي کتابخونه کرد
629
00:32:09,970 --> 00:32:11,704
افکار احمقانه رو از
سرش بيرون کرد
630
00:32:11,705 --> 00:32:13,773
. و تمرکزش رو روي پايان نامه ـش گذاشت
631
00:32:13,774 --> 00:32:17,324
اما متوجه شد که افکارش مدام
. به اوييدو بر ميگرده
632
00:32:19,213 --> 00:32:22,181
کريستينا ، به دنبال يه معني
براي عقايد و خصوصياتش
633
00:32:22,182 --> 00:32:24,383
شروع به پرسه زدن توي
خيابون هاي بارسلونا کرد
634
00:32:24,384 --> 00:32:26,352
و مشغول به تجربه کردن اون جا
با آخرين علاقه ـش
635
00:32:26,353 --> 00:32:27,333
يعني عکاسي شد
636
00:32:27,688 --> 00:32:33,158
و خودشو متقاعد کرد که اون زمان
... الکي دلش رو به خوان آنتونيو خوش کرده بوده
637
00:32:33,493 --> 00:32:34,643
، و 48 ساعت بعد
638
00:32:35,362 --> 00:32:37,463
کريستينا با يه خبر
. پيش ويکي اومد
639
00:32:37,464 --> 00:32:38,854
! ويکي ، اون زنگ زد
640
00:32:39,666 --> 00:32:40,356
چي ؟ کي ؟
641
00:32:40,767 --> 00:32:43,447
. خوان آنتونيو
. همين الان بهم زنگ زد
642
00:32:44,238 --> 00:32:45,738
خوان آنتونيو بهت زنگ زد ؟
643
00:32:45,739 --> 00:32:47,839
آره ، ميخواد منو
ببره وينيارد
644
00:32:48,942 --> 00:32:50,309
براي مراسم تست کردن شراب
. يه يه چيزي تو همين مايه ها
مراسم تست کردن شراب که توش همه جور )
( شراب رو با هر طعمي بررسي ميکنن
645
00:32:50,310 --> 00:32:51,700
. منم گفتم صد البته
646
00:32:51,745 --> 00:32:52,495
. تست شراب
647
00:32:53,647 --> 00:32:55,147
اما زخم معده ـت چي ؟
648
00:32:56,717 --> 00:32:57,783
. نه ، چيزي نيست
649
00:32:57,784 --> 00:32:59,218
يه ذره مشروب که قرار نيست
. منو اذيت کنه
650
00:32:59,219 --> 00:33:01,554
! نکته اينجاست که اون ميخواد منو ببينه
651
00:33:01,555 --> 00:33:02,365
عالي نيست ؟
652
00:33:02,656 --> 00:33:03,466
. چرا ، چرا
653
00:33:04,124 --> 00:33:06,993
. نميتونم باور کنم
. اصلاً فکرشم نميکردم که بهم زنگ بزنه
654
00:33:06,994 --> 00:33:08,864
. اين عاليه
. برات خوشحالم
655
00:33:11,999 --> 00:33:15,301
اون شب ، هر دو تا زن
. تو خوابيدن به مشکل خوردن
656
00:33:15,302 --> 00:33:20,092
کريستينا توي آشپزخونه نشسته بود ، قهوه
. ميخورد و روي شعرش کار ميکرد
657
00:33:23,110 --> 00:33:25,310
ويکي هم گمشده در خاطرات شبي که
658
00:33:25,312 --> 00:33:28,862
حالا مدام بيشتر و بيشتر
. غير واقعي به نظر ميرسيد
659
00:33:41,762 --> 00:33:42,222
. سلام
660
00:33:42,996 --> 00:33:43,866
. سلام عزيزم
661
00:33:44,331 --> 00:33:45,261
بيدارت کردم ؟
662
00:33:46,366 --> 00:33:47,176
... نه ، نه
663
00:33:48,335 --> 00:33:49,855
. تازه ميخواستم بخوابم
664
00:33:51,071 --> 00:33:52,171
. ببخشيد که اينقدر دير زنگ زدم
665
00:33:52,172 --> 00:33:53,205
. مجبور شدم از اداره بيام بيرون
666
00:33:53,206 --> 00:33:56,809
، يکم هوا بخورم ، يه قهوه اي بخورم
. و يه ايده ي معرکه به ذهنم رسيد
667
00:33:56,810 --> 00:33:57,680
. ببين چطوره
668
00:33:58,845 --> 00:34:01,280
پدر يه سري آشنا توي
. سفارت امريکا در اسپانيا داره
669
00:34:01,281 --> 00:34:04,317
، با خودم فکر کردم يکم زودتر بيام
از اونجا با کامپيوترم کار کنم
670
00:34:04,318 --> 00:34:06,758
. و ما هم توي بارسلونا ازدواج کنيم
671
00:34:06,953 --> 00:34:08,187
. خودت گفتي که جاي رمانتيکي هستش
672
00:34:08,188 --> 00:34:10,156
خيلي سريع ميريم شهرداري
. و ازدواج ميکنيم
673
00:34:10,157 --> 00:34:11,590
البته دوباره توي
... نيويورک هم ازدواج ميکنيم
674
00:34:11,591 --> 00:34:13,993
و ميدوني ، يه مراسم بزرگ و پر سر و صدا
، براي خانواده و دوستامون
675
00:34:13,994 --> 00:34:16,162
. اما فکر ميکردم اينکار باحالي باشه
خودت چي فکر ميکني ؟
676
00:34:16,163 --> 00:34:18,263
چي ؟ اينکه اينجا ازدواج کنيم ؟
677
00:34:18,832 --> 00:34:19,632
چرا که نه ؟
678
00:34:19,633 --> 00:34:21,567
خيلي عالي ميشه اگه بعدا بتونيم به
بچه هامون بگيم که توي اسپانيا ازدواج کرديم
679
00:34:21,568 --> 00:34:25,188
و دوستاي پدر ميتونن اينکارو
. برامون خيلي راحت بکنن
680
00:34:25,972 --> 00:34:27,132
. نميدونم چي بگم
681
00:34:29,810 --> 00:34:32,044
. به نظر نمياد خيلي ذوق زده شده باشي
682
00:34:32,045 --> 00:34:32,915
... نه ، اين
683
00:34:34,481 --> 00:34:36,171
. اين فقط غافلگيرانه بود
684
00:34:36,850 --> 00:34:39,318
خب ببين ... ما در هر صورت
، توي پاييز ازدواج مي کنيم
685
00:34:39,319 --> 00:34:41,287
. و قول ميدم که اينکارو هم بکنيم
686
00:34:41,288 --> 00:34:43,088
آره ، اما نکته ـش کجاست ؟
687
00:34:43,423 --> 00:34:45,358
نکته اينجاست که اين يه کار متفاوته
. يه چيز هيجان انگيز
688
00:34:45,359 --> 00:34:46,659
. من به کن و آليس گفتم
689
00:34:46,660 --> 00:34:49,995
قبلاً بهشون زنگ زدم و گفتن
. کاشکي که اونا هم اينکارو انجام داده بودن
690
00:34:49,996 --> 00:34:53,699
، منظورم اينه که ، اونا ترجيح ميدادن تو لندن اينکارو بکنن
. اما هيجان زده شده بودن
691
00:34:53,700 --> 00:34:54,860
... خب ، من ، آه
692
00:34:57,137 --> 00:34:59,217
. به نظر مياد يکم بي ميل شدي
693
00:35:00,407 --> 00:35:02,667
من ؟ نه . چرا بايد بي ميل بشم ؟
694
00:35:06,146 --> 00:35:06,956
... نه ، من
695
00:35:09,082 --> 00:35:10,592
. فکر ميکنم فکر خوبيه
696
00:35:11,451 --> 00:35:12,351
. فکر ميکنم خيلي هم عاليه
697
00:35:12,352 --> 00:35:13,682
. ايده ي معرکه ايه
698
00:35:13,687 --> 00:35:16,188
آره ، فکر ميکنم
. خيلي خوب از آب در بياد
699
00:35:16,189 --> 00:35:17,390
. فردا بهت زنگ ميزنم
700
00:35:17,391 --> 00:35:18,557
. ميدونم که بيدارت کردم
701
00:35:18,558 --> 00:35:20,092
فردا جزئيات بيشتري
. رو بهت ميدم
702
00:35:20,093 --> 00:35:21,313
. خيلي دوستت دارم
703
00:35:57,030 --> 00:35:59,590
خوان آنتونيو ، کريستينا رو براي
. تست شراب برد
704
00:36:00,267 --> 00:36:03,566
بعدش ، اونو برگردوند به خونه ـش
خونه ي خوشگلي که
705
00:36:03,703 --> 00:36:05,034
چند سال پيش از
يه نقاش ديگه خريده بود
706
00:36:05,172 --> 00:36:07,504
و هم به عنوان کارگاهش ازش استفاده
. ميکرد و هم به عنوان خونه ـش
707
00:36:08,508 --> 00:36:10,533
، اون کار هاشو به کريستينا نشون داد
. که خيلي مجذوبشون شد
708
00:36:11,211 --> 00:36:12,542
اون عاشق رنگ ها و
احساسات
709
00:36:12,679 --> 00:36:15,273
طوفاني اي که اون روي
. بوم نقاشي پياده ميکرد شد
710
00:36:15,916 --> 00:36:18,851
از اونجا ، تا تخت خواب خوان آنتونيو
. فقط يه طبقه فاصله بود
711
00:36:19,820 --> 00:36:21,981
اون در مورد ازدواجش
با ماريا النا صحبت کرد
712
00:36:22,355 --> 00:36:23,549
... در مورد عشق عميق
713
00:36:23,723 --> 00:36:24,951
. و دعواهاي وحشتناکشون با همديگه
714
00:36:25,692 --> 00:36:27,990
اون به کريستينا گفت که
نميخواسته با هيچکس ديگه اي
715
00:36:28,128 --> 00:36:30,392
وارد اتاق خواب خودش و ماريا النا
. بشه ... تا همين الان
716
00:36:31,264 --> 00:36:33,562
، اين بار
. کريستينا کمتر غذا خورد
717
00:37:26,019 --> 00:37:28,010
خوان چند بار ديگه هم
. کريستينا رو بيرون برد
718
00:37:28,755 --> 00:37:31,019
اونا رفتن تا يه مجسمه ي
. جديد که دوستش ساخته بود رو ببيين
719
00:37:34,728 --> 00:37:36,059
اون قسمت هاي مورد علاقه ي
720
00:37:36,196 --> 00:37:38,096
شهر رو به کريستينا نشون ميداد
. و اونم عکسبرداري ميکرد
721
00:37:39,399 --> 00:37:41,390
خوان آنتونيو با همه ي
فاحشه ها رفيق بود
722
00:37:41,535 --> 00:37:43,162
و فکر ميکرد که اونا
. سوژه هاي معرکه اي هستن
723
00:37:51,912 --> 00:37:53,345
اون کار کريستينا رو تشويق ميکرد
گرچه
724
00:37:53,480 --> 00:37:55,948
کريستينا خيلي خجالتي بود و
. کاراشو بهش نشون نميداد
725
00:37:58,318 --> 00:37:59,785
اون کريستينا رو براي صرف
ناهار با دوستاش بيرون برد
726
00:37:59,920 --> 00:38:02,388
دوستايي که شاعر و
. هنرمند و موسيقي دان بودن
727
00:38:02,856 --> 00:38:04,483
. کريستينا خوب گليمشو از آب بيرون کشيد
728
00:38:08,328 --> 00:38:11,354
در اين بين ، يک روز که ويکي براي تحقيق
به "پارک گوئل" رفته بود
يکي از معروفترين و هنرمندانه )
( ترين پارک هاي دنيا در بارسلونا
729
00:38:11,498 --> 00:38:12,556
که گائودي اون رو طراحي کرده بود
730
00:38:12,699 --> 00:38:14,997
و با خودش فکر ميکرد که ميتونه نکته ي
برجسته اي توي پايان نامه ـش باشه
731
00:38:15,235 --> 00:38:17,135
. يه برخورد کاملاً اتفاقي داشت
732
00:38:23,376 --> 00:38:24,104
! ويکي
733
00:38:24,678 --> 00:38:26,612
. سلام -
حالت چطوره ؟ -
734
00:38:26,746 --> 00:38:28,577
خداي من ، تو اينجا چکار ميکني ؟
735
00:38:29,583 --> 00:38:31,710
. هيچي
. فقط يکم طراحي ميکنم
736
00:38:31,851 --> 00:38:33,079
. اوه صحيح
737
00:38:33,787 --> 00:38:36,984
خب ، نميخواستم
. مزاحمت بشم
738
00:38:37,123 --> 00:38:37,953
. مزاحمم بشي ؟ نــه
739
00:38:38,091 --> 00:38:39,251
چطور ميتوني مزاحمم بشي ؟
740
00:38:40,226 --> 00:38:40,988
هيچوقت فرصت اينو نداشتيم
741
00:38:41,127 --> 00:38:42,685
. که يه خدافظي شايسته داشته باشيم
742
00:38:44,598 --> 00:38:46,862
. خب ، ميتونستي بهم زنگ بزني
743
00:38:48,335 --> 00:38:51,600
. من ... آره ، دودل بودم
744
00:38:51,871 --> 00:38:54,339
اما فکر نميکردم که فايده ي
. خاصي داشته باشه اينکار
745
00:38:55,041 --> 00:38:58,943
اما هيچوقت زنگ نزدي
. هيچي نگفتي
746
00:38:59,980 --> 00:39:00,912
". ممنون . خوش گذشت "
747
00:39:01,047 --> 00:39:02,639
اينجوري نيست که با يکي
عشق بازي بکني
748
00:39:02,782 --> 00:39:04,875
و بعد هم هيچوقت
... بهشون زنگ نزني
749
00:39:05,318 --> 00:39:07,081
مگر اينکه واقعاً
. نااميد شده باشي
750
00:39:07,220 --> 00:39:08,278
. کاملاً برعکسه
751
00:39:09,189 --> 00:39:10,087
... اما
752
00:39:10,790 --> 00:39:12,758
تو براي ازدواج کردن برنامه داري
753
00:39:12,859 --> 00:39:14,349
و من با خودم فکر کردم بهترين
کار اينه که همه چيز
754
00:39:14,494 --> 00:39:17,122
قبل از اينکه اوضاع بهم بريزه
. متوقف بشه
755
00:39:17,864 --> 00:39:19,456
فقط دارم ميگم ما باهم خوابيديم
756
00:39:19,599 --> 00:39:21,965
و به نظر ميرسه که تو هم بعدش يه قطره ي
. آب شدي و رفتي تو زمين
757
00:39:22,102 --> 00:39:26,698
گرچه متوجهم که اين چيزا زياد
. براي تو معني خاصي ندارن
758
00:39:27,273 --> 00:39:30,242
دنبال کردن قضايا شايد فقط باعث
ايجاد اضطراب در تو بشه
759
00:39:30,410 --> 00:39:31,877
اما براي من
. باعث ايجاد نااميدي ميشه
760
00:39:33,313 --> 00:39:37,048
يعني من تونستم بعد از يه
شب تو رو از خودم برنجونم ؟
761
00:39:39,486 --> 00:39:41,249
ماريا النا قبلاً ميگفت
762
00:39:42,422 --> 00:39:46,051
فقط يک عشق مملوء نشده
. ميتونه رمانتيک باشه
763
00:39:48,261 --> 00:39:49,888
. درسته . باشه
764
00:39:51,364 --> 00:39:55,198
خب ، حقيقت اينه که تو
. خيلي بيشتر به کريستينا مياي
765
00:39:56,670 --> 00:39:58,365
. من واقعاً به کريستينا علاقه مند شدم
766
00:40:00,674 --> 00:40:05,270
خب ... من براي تو و
. شوهر آينده ـت خوشحالم
767
00:40:07,147 --> 00:40:08,011
... و منم همينطور
768
00:40:08,748 --> 00:40:10,340
. براي تو و کريستينا
769
00:40:13,453 --> 00:40:14,511
. خدافظ -
. خدافظ -
770
00:40:18,625 --> 00:40:19,592
و فردا صبح
771
00:40:19,726 --> 00:40:22,320
شوهر آينده ي ويکي هم
. از نيويورک رسيد
772
00:40:31,304 --> 00:40:33,431
، خوان آنتونيو
مثل هر هنرمند و خلاق مرد ديگه اي
773
00:40:33,573 --> 00:40:35,200
نياز داشت تا هميشه
... با يه زن باشه
774
00:40:35,375 --> 00:40:38,344
و براي همين از کريستينا دعوت کرد تا باهاش
. زندگي کنه و اونم قبول کرد
775
00:41:00,366 --> 00:41:01,298
پس شما توي "گلوبال اينترپرايز" کار ميکني ؟
776
00:41:01,434 --> 00:41:03,197
. تام ساتر يکي از رفقاي قديمي منه
777
00:41:03,336 --> 00:41:05,304
شما تام ساتر رو ميشناسين ؟
! ما باهمديگه گلف بازي ميکنيم
778
00:41:05,438 --> 00:41:06,905
. جداً ؟ خب ، يه داستانايي دارم
779
00:41:07,040 --> 00:41:08,064
. تام هيچوقت منو شکست نداده
780
00:41:08,241 --> 00:41:10,334
خب ، اونجوريا هم نيست که انگاري اون
. بهترين بازيکن گلف دنيا ـست
781
00:41:25,525 --> 00:41:26,583
. خداي من
782
00:41:27,794 --> 00:41:29,489
. تو اينجا زمين تا آسمون فرق داري
783
00:41:30,029 --> 00:41:31,155
آره ؟ منظورت چيه ؟
784
00:41:32,132 --> 00:41:33,724
. خيلي مشتاق بودي
785
00:41:34,801 --> 00:41:36,735
خب ، من اکثراً همينطوري نيستم ؟
786
00:41:37,437 --> 00:41:38,734
. چرا ، البته که هستي
787
00:41:41,141 --> 00:41:42,472
. دارم ازت تعريف ميکنم
788
00:41:45,712 --> 00:41:47,339
. شايد از هواي بارسلونا باشه
789
00:41:48,882 --> 00:41:50,679
. بيا ، بغلم کن . بغلم کن
790
00:41:54,687 --> 00:41:55,551
حالت خوبه ؟
791
00:41:55,688 --> 00:41:58,020
. آره
792
00:41:58,658 --> 00:42:00,023
کريستينا چکار ميکنه ؟
793
00:42:00,560 --> 00:42:03,324
اون همين الانشم رفته با يه
. مرد ديگه زندگي کُنه
794
00:42:03,463 --> 00:42:04,259
. چقدر سريع
795
00:42:04,397 --> 00:42:05,489
. نگو که يارو گاو باز ـه
796
00:42:05,632 --> 00:42:06,496
. نه
797
00:42:06,833 --> 00:42:08,164
نويسنده ؟ آهنگساز ؟
798
00:42:08,301 --> 00:42:11,031
يک شبهه روشنفکر شکنجه شده
و خونه خراب ؟
799
00:42:11,137 --> 00:42:11,728
. آره ، ميدونم
800
00:42:11,871 --> 00:42:12,860
بعضي مواقع با اين روابط عشقي رو حوضيش
801
00:42:13,006 --> 00:42:15,600
. واقعاً ميره روي اعصابم
802
00:42:15,875 --> 00:42:19,072
ببين ، من اونو دوست دارم
چون که دوست توئه
803
00:42:19,212 --> 00:42:20,543
. اما در موردش بهت هشدار داده بودم
804
00:42:20,680 --> 00:42:22,113
. اون يه آدم ناراحته
805
00:42:23,383 --> 00:42:24,816
نميتونه با اون تصوير خود ساخته اش
806
00:42:24,951 --> 00:42:26,384
از يه زن خاص و ويژه
807
00:42:26,519 --> 00:42:28,817
و هنرمندي که سعي داره خودشو
. پيدا کنه کنار بياد
808
00:42:28,955 --> 00:42:33,085
ميبينم که نسبت به ارزش هاي مهم و اساسي
. نگاه حقيرانه اي داره
809
00:42:33,193 --> 00:42:34,387
. يه کليشه ي کسل کننده ـست
810
00:42:34,527 --> 00:42:35,459
. خب ، مردا که ازش خوششون مياد
811
00:42:35,595 --> 00:42:37,028
. خب چون خوشگله
812
00:42:37,597 --> 00:42:40,998
و کشوندنش به تخت هم کار
. زياد سختي نيست
813
00:42:41,301 --> 00:42:45,795
اما از طرف ديگه ، کشوندن تو به تخت
. يکم دردسر و زحمت ميخواد
814
00:42:48,641 --> 00:42:50,108
. اما ارزش تقلا کردن رو داشت
815
00:42:50,276 --> 00:42:51,573
آره ؟ -
. آره -
816
00:42:55,648 --> 00:42:57,115
خوان آنتونيو ميخواد منو ببره
817
00:42:57,250 --> 00:42:59,684
به اون پارک قديمي سرگرم کننده
. که خودش خيلي ازش خوشش مياد
818
00:42:59,819 --> 00:43:03,482
، با خودم فکر کردم ميتونيم ناهار بخوريم
... همه باهم
819
00:43:03,623 --> 00:43:05,818
. و بعدش دست جمعي بريم پارک رو ببينيم
820
00:43:06,693 --> 00:43:08,320
فردا ناهار ؟
821
00:43:08,428 --> 00:43:09,986
. نميتونيم . برنامه داريم
822
00:43:10,530 --> 00:43:14,022
نه ، هميشه ميتونيم با مارک و
. جودي بريم قايق سواري
823
00:43:14,167 --> 00:43:15,532
من دوست دارم با کريستينا و
824
00:43:15,668 --> 00:43:17,602
. خوان آنتونيو برم -
. من واقعاً دلم ميخواد که برم قايق سواري -
825
00:43:17,737 --> 00:43:20,001
. آره ، خيلي عالي ميشه
826
00:43:20,340 --> 00:43:21,068
. فردا
827
00:43:21,241 --> 00:43:22,003
. خيلي خب
828
00:43:24,811 --> 00:43:26,403
دو تا زوج با همديگه براي ناهار ملاقات کردن
829
00:43:26,546 --> 00:43:29,344
و در بين گفتگو ها
. يه لحظه ي بد اتفاق افتاد
830
00:43:30,984 --> 00:43:33,384
خوان آنتونيو که مشغول خيال پردازي
در مورد کريستينا بود
831
00:43:33,519 --> 00:43:34,417
سعي کرد پاي کريستينا رو که
832
00:43:34,554 --> 00:43:38,046
زير ميز بود لمس کنه و به طور
. اتفاقي پاي ويکي رو لمس کرد
833
00:43:45,798 --> 00:43:48,665
پارک دقيقاً به همون زيبايي اي بود که
. خوان آنتونيو براشون تعريف کرده بود
834
00:43:49,168 --> 00:43:52,262
پارک ، قديمي ، جذاب بود و در شهر
. بارسلونا هم زياد معروف نبود
835
00:43:54,168 --> 00:44:10,262
Drama مــتـــرجــم : آريـــن
arianhpk@rocketmail.com
836
00:44:13,359 --> 00:44:15,190
. حالا ميفهمم که چرا عاشق نامزدتي
837
00:44:15,328 --> 00:44:16,488
. خيلي مهربونه
838
00:44:16,629 --> 00:44:18,426
. آره ، معرکه ست
839
00:44:18,698 --> 00:44:20,427
. و خيلي هم بهت مياد
840
00:44:21,968 --> 00:44:23,993
فکر نکنم از اينجور تعريف
. کردنت خوشم بياد
841
00:44:24,137 --> 00:44:27,664
فقط ميخوام که شما دو تا به بهترين
. زوج ممکن براي همديگه تبديل بشين
842
00:44:27,807 --> 00:44:29,069
. تو متوجه نيستي
843
00:44:29,208 --> 00:44:31,005
. ديگه الان کاري از دستم بر نمياد
844
00:44:31,144 --> 00:44:35,012
نميگم که يه سري فکرايي
... به ذهنم خطور نکرده ، اما
845
00:44:35,148 --> 00:44:36,172
. ويکي ، خواهش ميکنم
846
00:44:36,316 --> 00:44:38,341
دوباره نبايد وارد اين
گفتگو بشيم ، باشه ؟
847
00:44:38,484 --> 00:44:39,508
اوضاع تغيير کرده
848
00:44:39,652 --> 00:44:42,212
و منم احساسات عميقي نسبت
. به کريستينا پيدا کردم
849
00:44:43,022 --> 00:44:44,387
پس چيه ؟
850
00:44:44,524 --> 00:44:47,721
چرا پامو زير ميز مالوندي ؟
851
00:44:48,227 --> 00:44:50,559
. اينکارو نکردم -
. چرا -
852
00:44:50,697 --> 00:44:52,756
. اينکارو نکردم -
. وقتي بهت نگاه کردم -
853
00:44:52,899 --> 00:44:54,890
. نه . اگرم کرده باشم اشتباهي بودش
854
00:44:55,101 --> 00:44:57,797
. قصدم لمس کردن کريستينا بود
855
00:45:00,340 --> 00:45:02,706
. خيلي خب ، معذرت ميخوام
856
00:45:02,842 --> 00:45:04,309
. بابت اشتباهم عذر ميخوام
857
00:45:04,444 --> 00:45:06,605
متاسفم ، اشتباه از من بود
. اما گوش کن
858
00:45:06,746 --> 00:45:08,839
گوش کن ... شما ها دارين آماده ميشين
859
00:45:08,982 --> 00:45:11,246
. تا وارد يه زندگي کاملاً متفاوت بشين
860
00:45:11,451 --> 00:45:13,146
زندگي که هميشه ميخواستي .. مردي
. که عاشقش باشي
861
00:45:13,286 --> 00:45:15,584
، آره ، لعنتي
... و بعدش تو رو ديدم
862
00:45:15,722 --> 00:45:18,520
و بعدش يه آخر هفته ي مسخره و
غيرمنطقي رو باهم گذرونديم
863
00:45:18,658 --> 00:45:21,525
. و حالا ديگه نميدونم کجا هستم
864
00:45:21,728 --> 00:45:22,558
. خواهش ميکنم
865
00:45:23,029 --> 00:45:27,193
من الان با کريستينام و تو هم
. دو هفته ي ديگه ازدواج ميکني ، ويکي
866
00:45:27,734 --> 00:45:30,567
. ميدونم . ميدونم
. ميدونم که حق با توئه
867
00:45:30,903 --> 00:45:32,837
. کريستينا تو رو دوست داره
868
00:45:33,439 --> 00:45:34,701
... من هيچوقت
869
00:45:34,841 --> 00:45:37,571
آره ، من و کريستينا
. خيلي بهم ديگه ميايم
870
00:45:37,710 --> 00:45:39,678
. اون منو درک ميکنه
871
00:45:39,812 --> 00:45:40,403
... من و تو
872
00:45:40,546 --> 00:45:42,946
. براي هم مثل آب و آتيش ميمونيم
873
00:45:44,517 --> 00:45:44,744
باشه ؟
874
00:45:44,884 --> 00:45:45,612
. آره
875
00:45:45,752 --> 00:45:48,482
ببين . شايد يه روزي
، راهمون دوباره
876
00:45:48,621 --> 00:45:49,883
. تحت شرايط متفاوتي بهم بخوره
877
00:45:50,023 --> 00:45:51,888
کي ميدونه زمونه چطوريه ؟
878
00:45:53,359 --> 00:45:54,155
. آره . حق با توئه
879
00:45:54,293 --> 00:45:55,555
. حق با توئه ، من يه احمقم
880
00:45:56,195 --> 00:45:58,026
نميدونم انتظار دارم
. چه اتفاقي بيوفته
881
00:46:00,500 --> 00:46:03,196
و روز عروسي هم اومد و
. ويکي با داگ ازدواج کرد
882
00:46:04,037 --> 00:46:05,061
. کريستينا اونجا بود
883
00:46:05,705 --> 00:46:08,435
خوان آنتونيو يه بهانه تراشيد
. و با کريستينا نيومد
884
00:46:10,376 --> 00:46:11,536
، بعد از مراسم
885
00:46:11,811 --> 00:46:14,541
عروس و داماد براي يه ماه عسل
. کوچيک عازم سبيا شدن
( شهري در بخش خودمختار اندلس در اسپانيا )
886
00:46:22,922 --> 00:46:23,786
در اين بين ، کريستينا شروع به
887
00:46:23,923 --> 00:46:25,891
احساس کردن احتمال به وجود
اومدن رابطه اي که
888
00:46:26,025 --> 00:46:27,185
هميشه فکرشو داشت اما در گذشته
889
00:46:27,326 --> 00:46:29,317
. فراموشش کرده بود ، کرد
890
00:46:30,596 --> 00:46:34,726
اون معشوقه ي يه مرد هيجان انگيز بود
. هنرمندي که به کار کريستينا اعتقاد داشت
891
00:46:36,102 --> 00:46:38,832
اون به خودش به عنوان مسافري فکر ميکرد
892
00:46:39,105 --> 00:46:41,869
که غرق فرهنگ مادي گرا
893
00:46:42,008 --> 00:46:43,441
و پر زرق و برق امريکايي نشده
894
00:46:43,543 --> 00:46:44,942
. که البته خيلي هم در مورد اين قضيه کم تحمل بود
895
00:46:47,346 --> 00:46:49,246
اون بيشتر خودش رو يه اروپايي ميديد
896
00:46:49,382 --> 00:46:51,077
در هنگام رابطه با متفکران و هنرمندان
897
00:46:51,217 --> 00:46:54,084
احساس ميکرد که مشغول ابراز کردن
ديدگاه غم انگيز، رومانتيک
898
00:46:54,220 --> 00:46:55,847
. و آزاد گرايانه ـش نسبت به زندگيه
899
00:47:08,534 --> 00:47:10,593
، با دوستاي خوان آنتونيو
900
00:47:10,736 --> 00:47:13,296
اون با همه جور آدم خلاق
. و هنرمندي نشست و برخواست کرد
901
00:47:13,973 --> 00:47:15,065
اون عاشق هم صحبتي باهاشون شد
902
00:47:15,208 --> 00:47:18,177
و مطلب نوشتن و
. عکاسيش رو ادامه داد
903
00:47:35,995 --> 00:47:39,396
بهتون خوش گذشت ؟ -
. آره . سبيا واقعاً معرکه بود -
904
00:47:39,532 --> 00:47:40,760
ما به طور اتفاقي با چند تا
از دوستامون در نيويورک برخورد کرديم
905
00:47:40,900 --> 00:47:43,391
و بقيه ي سفر رو با اونا گذرونديم
. که خيلي هم عالي بود
906
00:47:43,536 --> 00:47:44,503
. اه آره ... فقط يه ذره بيش از حد باهاشون وقت گذرونيم
907
00:47:44,637 --> 00:47:47,231
فقط به خاطر اين عصبي هستي که تو قضيه ي
. پُل سرمون رو خوردن
908
00:47:47,373 --> 00:47:49,136
. آخه من از پل خوشم نمياد -
. منم همينطور -
909
00:47:49,275 --> 00:47:51,766
اين چيه ؟ -
. اي واي . خواهشاً توجه کنين -
910
00:47:52,378 --> 00:47:54,846
کريستينا و خوان آنتونيو اين هديه ي
. عروسي رو براتون فرستادن
911
00:47:54,981 --> 00:47:57,074
وقتي فهميدم دوستيش با
، خوان آنتونيو جدي ـه
912
00:47:57,216 --> 00:47:58,706
. اصلاً باورم نميشد
913
00:47:58,818 --> 00:48:01,150
... درست همون چيزي که نياز داشتيم
. يه نقاشي رورشاخ
نوعي نقاشي که تصوير )
( به صورت کاملاً قرينه انجام ميشه
914
00:48:02,555 --> 00:48:03,920
. فکر نکنم ازش خوشم بياد
915
00:48:04,157 --> 00:48:05,784
. يکي از کاراي آلخاندرو رو ميخريم
916
00:48:56,409 --> 00:48:57,103
چيه ؟
917
00:48:57,677 --> 00:48:58,666
... ماريا النا
918
00:48:58,811 --> 00:49:00,779
. سعي کرده خودکشي کنه
919
00:49:00,947 --> 00:49:01,641
!چي ؟
920
00:49:02,381 --> 00:49:03,313
حالش خوبه ؟
921
00:49:06,452 --> 00:49:08,420
. آره . آره فکر کنم
922
00:49:08,554 --> 00:49:09,714
. نميدونم . بايد برم
923
00:49:09,889 --> 00:49:10,913
کجا داري ميري ؟
924
00:49:13,292 --> 00:49:14,486
. ميرم بيمارستان
925
00:49:15,895 --> 00:49:17,055
منم بايد باهات بيام ؟
926
00:49:18,164 --> 00:49:20,257
فکر نکنم فکر خوبي
. براش باشه
927
00:49:20,399 --> 00:49:21,366
. خيلي بهم ريخته ـست
928
00:49:21,601 --> 00:49:24,229
، خب ، باشه
. اگه خواستي بيام بهم زنگ بزنه
929
00:49:24,704 --> 00:49:25,534
. باشه ، حتما -
. خيلي خب -
930
00:49:25,671 --> 00:49:26,603
. البته
931
00:49:27,974 --> 00:49:30,204
خوان آنتونيو تو سياهي
. شب بيرون زد
932
00:49:35,748 --> 00:49:37,443
کريستينا سعي
، کرد که دوباره بخوابه
933
00:49:37,817 --> 00:49:39,375
. اما احساس دلشوره داشت
934
00:49:40,353 --> 00:49:44,084
، به يه خواب سبک فرو رفت
. اما بعدش نيمه هاي شب دوباره بيدار شد
935
00:49:53,799 --> 00:49:55,664
! من اينجام دارم قهوه درست ميکنم
936
00:49:56,335 --> 00:49:57,267
همه چيز روبراهه ؟
937
00:49:59,105 --> 00:50:00,868
. کريستينا ، اين ماريا النا ـه
938
00:50:07,480 --> 00:50:08,378
. احساس يه آدم احمق رو دارم
939
00:50:08,514 --> 00:50:10,982
. اينجا بايد انگليسي صحبت کني
940
00:50:11,484 --> 00:50:12,007
. خواهش ميکنم
941
00:50:12,151 --> 00:50:13,277
. من شرمنده ـم
942
00:50:14,086 --> 00:50:14,848
. اوه نه
943
00:50:16,255 --> 00:50:17,517
. خواهش ميکنم ، احساس شرمندگي نکن
944
00:50:17,657 --> 00:50:19,147
ميتونم چيزي برات بيارم ؟
945
00:50:20,259 --> 00:50:21,160
. ودکا
946
00:50:21,160 --> 00:50:24,027
ودکا ؟
الان ميخواي ودکا بخوري ؟
947
00:50:24,363 --> 00:50:27,764
با اون همه قرصي که خوردي ؟
948
00:50:27,900 --> 00:50:29,390
زده به سرت ؟
949
00:50:29,535 --> 00:50:30,627
، ميخوام برم دوش بگيرم خوان آنتونيو
ميتونم ؟
950
00:50:30,770 --> 00:50:32,135
. ميخوام از شر اين لباسا خلاص بشم
951
00:50:32,271 --> 00:50:33,363
. به انگليسي . به انگليسي
952
00:50:33,506 --> 00:50:36,475
، وقتي اينجايي
بايد انگليسي صحبت کني ، باشه ؟
953
00:50:36,609 --> 00:50:39,476
، ميخواي دوش بگيري
. برو اونجا . تو اتاق مهمون
954
00:50:41,080 --> 00:50:43,139
حالا ديگه من تو خونه ي
خودمم شدم مهمون ؟
955
00:50:43,249 --> 00:50:45,046
. آره . تو يه مهموني
956
00:50:45,618 --> 00:50:47,609
. برو ماريا النا
. خواهش ميکنم ، برو
957
00:50:49,388 --> 00:50:51,982
. اونجا . خودت که ميدوني اتاق کجاست
958
00:50:53,826 --> 00:50:55,726
خب ... چي شده ؟
959
00:50:55,861 --> 00:50:59,627
. هيچي -
همه چيز روبراهه ؟ -
960
00:50:59,832 --> 00:51:01,231
. آره ، فکر ميکنم حالش خوب باشه
961
00:51:02,668 --> 00:51:03,532
... منظورم اينه که
962
00:51:06,105 --> 00:51:10,439
تو مادريد اوضاع براش
... خوب پيش نرفت
963
00:51:11,510 --> 00:51:15,207
و بعدش تنهايي امشب با
. اتوبوس برگشت اينجا
964
00:51:16,816 --> 00:51:19,148
کل دنيا ديگه جلو چشماش سياه شده
965
00:51:19,285 --> 00:51:21,651
و همه ي نقشه هايي که داشته
... به شکسته خورده و
966
00:51:22,655 --> 00:51:24,247
. توي ترمينال با قرص اوردوز کرده
967
00:51:24,390 --> 00:51:25,687
. اوه خداي من ، اين وحشتناکه
968
00:51:25,825 --> 00:51:27,725
. آره . بايد باهامون بمونه
969
00:51:27,927 --> 00:51:29,690
چي ؟ ميخواد باهامون بمونه ؟
970
00:51:29,962 --> 00:51:31,725
. بايد باهامون بمونه
. منظورم اينه که ، اون هيچ پولي نداره
971
00:51:31,864 --> 00:51:34,298
هيچکسي هم نيست
. که ازش مراقبت کنه
972
00:51:36,135 --> 00:51:38,467
... من ، من هميشه
973
00:51:39,372 --> 00:51:42,637
من هميشه رابطه ـش
. با دنياي واقعي بودم
974
00:51:43,275 --> 00:51:46,836
، متوجهم ، اما منظورم اينه که
چطور ميتونه اينجا بمونه ؟
975
00:51:47,546 --> 00:51:49,173
... ميدوني ، من فکر ميکنم
976
00:51:49,582 --> 00:51:52,050
. نميشه بهش اعتماد کرد و تنهاش گذاشت
977
00:51:52,184 --> 00:51:52,843
. مشکل همينه
978
00:51:52,985 --> 00:51:54,418
... منظورم اينه که ، حتي اگه
979
00:51:54,920 --> 00:51:56,888
... بذار فکر کنم ... حتي اگه من
980
00:51:57,656 --> 00:51:59,624
اگه فقط يه جا باشه
... که بتونه بهش کمک کنه
981
00:51:59,859 --> 00:52:01,759
شايد به کمک
. روانپزشک نياز داره
982
00:52:02,395 --> 00:52:04,590
مخ . اون هميشه تجربه هاي تلخي
. با دکتر ها داشته
983
00:52:04,730 --> 00:52:07,255
، متوجهم
اما کجا ميخواد بمونه ؟
984
00:52:07,400 --> 00:52:08,230
. اونجا
985
00:52:11,003 --> 00:52:12,994
خب ، چقدر ميخواد بمونه ؟
986
00:52:14,140 --> 00:52:15,573
... کريستينا ، ميدونم
987
00:52:17,209 --> 00:52:19,939
، اين چيزي نيست که فکرشو ميکردي
. اما اون بايد باهامون بمونه
988
00:52:20,079 --> 00:52:21,546
. درک ميکنم -
. اون هيچکس ديگه اي رو نداره -
989
00:52:21,680 --> 00:52:23,477
. متوجهم
. فقط براي يه مدت کوتاهه
990
00:52:23,616 --> 00:52:25,311
. نهايتا چند ماه
991
00:52:25,951 --> 00:52:27,748
براي چند ماه ميخواد بمونه ؟
992
00:52:27,987 --> 00:52:30,182
گوش کن ، من قبلاً باهاش
. اين چيزا رو طي کرده بودم
993
00:52:31,157 --> 00:52:33,489
... پس ... منظورم اينه که اگه
994
00:52:33,659 --> 00:52:34,557
. لعنتي
995
00:52:37,797 --> 00:52:40,322
فقط اگه همون اول که
... باهاش آشنا شدم ميديديش
996
00:52:40,466 --> 00:52:44,368
... منظورم اينه که ، زيباييش
. نفست رو بند مياورد
997
00:52:44,503 --> 00:52:47,666
. آره ، ميدونم -
... خيلي بااستعداد بود ، خيلي روشن بود -
998
00:52:47,807 --> 00:52:48,967
. خيلي احساسي بود
999
00:52:49,108 --> 00:52:53,772
منو از بين صد تا مرد ديگه که
. حاضر بودن به خاطرش آدم بکشن انتخاب کرد
1000
00:52:54,447 --> 00:52:55,778
... جفتمون مطمئن بوديم که
1001
00:52:56,549 --> 00:52:59,643
، رابطه امون بي عيب و نقصه
. اما جاي يه چيزي اون وسط خالي بود
1002
00:52:59,985 --> 00:53:03,853
ميدوني ، عشق يه توازن
. خيلي کامل و بي نقص ميخواد
1003
00:53:03,989 --> 00:53:04,887
. مثل بدن انسان ميمونه
1004
00:53:05,024 --> 00:53:07,515
ممکنه مشخص بشه که
1005
00:53:07,660 --> 00:53:09,218
، تو همه ي ويتامين ها و مواد معدني رو داري
... اما
1006
00:53:09,361 --> 00:53:14,526
اگه يه جزء کوچيک
... و ساده نباشه
1007
00:53:14,834 --> 00:53:21,763
... مثل ... مثل
. به عنوان مثال ، نمک . طرف ميميره
1008
00:53:22,575 --> 00:53:23,405
نمک ؟
1009
00:53:25,778 --> 00:53:26,574
اون کيه ؟
1010
00:53:29,315 --> 00:53:31,078
. اون زنيه که من باهاش زندگي ميکنم
1011
00:53:32,485 --> 00:53:35,886
. تو بايد اينجا انگليسي صحبت کني
1012
00:53:36,021 --> 00:53:36,783
. خواهش ميکنم
1013
00:53:36,989 --> 00:53:37,648
چرا ؟ به خاطر اون ؟
1014
00:53:37,790 --> 00:53:40,258
. آره ، دقيقاً . جدا از رعايت ادب
1015
00:53:41,427 --> 00:53:42,894
. من بهش اعتماد ندارم خوان آنتونيو
1016
00:53:43,596 --> 00:53:46,497
. آدم يه رنگي نيست
1017
00:53:47,266 --> 00:53:51,760
تو هميشه نسبت به زنايي که من
. باهاشون آشنا ميشدم بدبين بودي
1018
00:53:52,805 --> 00:53:53,965
. اون خوشگله
1019
00:53:55,341 --> 00:53:57,172
فکر ميکني برات کفايت ميکنه ؟
1020
00:53:57,309 --> 00:54:02,212
خب ، اون به اندازه ي کافي باهوش هست
. و مثل خودت آزاد انديشه
1021
00:54:02,348 --> 00:54:03,110
مثل من ؟
1022
00:54:03,215 --> 00:54:03,840
. آره
1023
00:54:04,517 --> 00:54:06,610
تو هنوزم تو هر زني که ميبيني
. دنبال من ميگردي
1024
00:54:06,919 --> 00:54:08,181
. اين درست نيست ، ماريا النا
1025
00:54:08,320 --> 00:54:10,447
من چند هفته قبل
توي اوييدو با يه زني بودم
1026
00:54:10,589 --> 00:54:12,523
که دقيقاً برعکس تو بود
1027
00:54:12,658 --> 00:54:14,922
... يه امريکايي
و يه اتفاق
1028
00:54:15,995 --> 00:54:18,486
. زيبا باهاش رخ داد
1029
00:54:18,631 --> 00:54:19,962
. پس داري اشتباه ميکني
1030
00:54:20,099 --> 00:54:21,794
هميشه ميخواي چيزي که ما باهم
. داشتيم رو با يکي ديگه تکرار کني . خودتم ميدوني
1031
00:54:21,934 --> 00:54:24,425
. توي اين خونه ، انگليسي صحبت ميکني
1032
00:54:24,570 --> 00:54:25,628
فقط همينو ازت ميخوام . باشه ؟
1033
00:54:25,771 --> 00:54:26,965
. با من اينجوري صحبت نکن
1034
00:54:27,106 --> 00:54:30,872
!چرا اينقدر از دست من عصباني هستي ؟
1035
00:54:31,010 --> 00:54:34,036
گوش کن . چرا داشتي به
خودکشي فکر ميکردي ؟
1036
00:54:34,179 --> 00:54:37,307
چه فکر احمقانه اي
زده بود به سرت ؟
1037
00:54:37,416 --> 00:54:39,907
منظورم اينه که ، خود کشي ؟
! يا عيسي مسيح
1038
00:54:40,753 --> 00:54:42,812
تا وقتي سرپا ميشي
همينجا بمون
1039
00:54:42,955 --> 00:54:46,356
و بعدش ، تمنا ميکنم ! از
! زندگيم بري بيرون
1040
00:54:47,793 --> 00:54:49,988
. من و تو خيلي به کمال نزديک شده بوديم
1041
00:54:50,129 --> 00:54:52,927
. تو خيلي داغوني -
. تو هم عاشقشي -
1042
00:54:53,666 --> 00:54:56,601
. تو هميشه عاشق اين ضربه هاي روحيم بودي
1043
00:54:58,971 --> 00:55:00,905
اما چي بينمون گم شده بود ، خوان آنتونيو ؟
1044
00:55:01,507 --> 00:55:02,701
چي گم شده بود ؟
1045
00:55:03,175 --> 00:55:04,665
! انگليسي صحبت کن
1046
00:55:05,778 --> 00:55:06,904
! خوشم نمياد اون باهات باشه
1047
00:55:07,046 --> 00:55:08,070
. بهش اعتماد ندارم
1048
00:55:08,247 --> 00:55:10,613
و خودتم ميدوني که من هميشه
. بهترينا رو برات ميخوام
1049
00:55:11,784 --> 00:55:14,082
. نه وقتي که سعي کردي منو بکشي
1050
00:55:14,386 --> 00:55:17,412
. اوه ، اون -
. آره همون . همون نکته ي کوچيک -
1051
00:55:17,556 --> 00:55:24,086
منظورم اينه که ، تو ... تو بهش مشکوکي چون
. اون معشوقه ي جديد منه
1052
00:55:24,229 --> 00:55:25,253
. خيلي تابلوئه
1053
00:55:25,397 --> 00:55:30,699
، نه ، نه . ميبينم که از وقتي طلاق گرفتيم
. تو خودتو گم کردي و خيلي گيج شدي
1054
00:55:31,904 --> 00:55:34,771
اين قدر در مورد زن ها و
... عشق بازي ها صحبت کردي
1055
00:55:35,040 --> 00:55:36,940
تا آخرش سرتو نه براي يکي
1056
00:55:37,076 --> 00:55:40,876
بلکه براي 2 تا توريست
. امريکايي به باد دادي
1057
00:55:57,062 --> 00:55:57,892
بازم قهوه ميخواي ؟
1058
00:55:58,964 --> 00:55:59,794
. بله لطفاً
1059
00:56:02,868 --> 00:56:03,698
. معذرت ميخوام
1060
00:56:05,638 --> 00:56:06,502
. اينم شکر
1061
00:56:07,206 --> 00:56:08,070
. نه ممنون
1062
00:56:12,077 --> 00:56:14,671
با خودم فکر کردم بعداً ميتونيم
. بريم خارج شهر يکم دوچرخه سواري
1063
00:56:14,813 --> 00:56:17,281
. منظورم اينه که هوا واقعا معرکه ـست
1064
00:56:18,884 --> 00:56:21,375
. قطعاً بعدا بارون ميباره
1065
00:56:21,687 --> 00:56:22,711
. به انگليسي
1066
00:56:23,188 --> 00:56:24,348
. نه ، عيبي نداره
1067
00:56:25,958 --> 00:56:27,289
تو اسپانيايي صحبت نمي کني ؟
1068
00:56:27,793 --> 00:56:30,023
. نه . من زبان چيني خوندم
1069
00:56:31,997 --> 00:56:32,861
چيني ؟
1070
00:56:35,668 --> 00:56:36,600
چرا ؟
1071
00:56:37,269 --> 00:56:38,497
. با خودم فکر کردم به نظر قشنگ مياد
1072
00:56:40,906 --> 00:56:42,203
. يه چيزي به چيني بگو
1073
00:56:44,343 --> 00:56:45,275
من ؟
1074
00:56:49,715 --> 00:56:50,739
حالت چطوره ؟
1075
00:56:52,718 --> 00:56:54,242
فکر ميکني اين الان قشنگه ؟
1076
00:56:56,188 --> 00:56:57,655
خب، شايد نه اونجوري
1077
00:56:57,790 --> 00:56:59,451
... که من تلفظش ميکنم ، اما
1078
00:57:01,093 --> 00:57:03,254
، اگه از من بپرسي
. چيني واقعاً گوش خراشه
1079
00:57:03,395 --> 00:57:04,953
. مثل يه متّه توي سرت ميمونه
1080
00:57:05,197 --> 00:57:06,824
. انگليسي صحبت کن ماريا النا
1081
00:57:06,965 --> 00:57:09,092
تا حالا شنيدي تو آشپزخونه ي
رستوران هاي چيني چه کارايي ميکنن ؟
1082
00:57:09,234 --> 00:57:10,166
. واقعاً دلخراشه
1083
00:57:10,302 --> 00:57:11,701
. ماريا النا ، کافيه
1084
00:57:11,904 --> 00:57:13,098
. انگليسي صحبت کن
1085
00:57:15,541 --> 00:57:16,735
. معذرت ميخوام . امروز عصبيم
1086
00:57:16,875 --> 00:57:18,240
. خواباي بدي ديدم
1087
00:57:22,181 --> 00:57:23,148
دلت ميخواد نقاشي کني ؟
1088
00:57:23,348 --> 00:57:24,679
تو هم نقاشي ميکني ؟
1089
00:57:25,284 --> 00:57:26,342
. خانم ميپرسه منم نقاشي ميکنم يا نه
1090
00:57:26,485 --> 00:57:29,648
. ازش بپرس ، ازش بپرس
. اون همه چيز رو از من دزديد
1091
00:57:29,788 --> 00:57:30,914
. کل سبک نقاشيش رو
1092
00:57:31,590 --> 00:57:33,490
. دوست داره اين جور داستانا رو از خودش در بياره
1093
00:57:33,826 --> 00:57:36,021
. کل ديدگاهت به نقاشي مال منه
1094
00:57:36,395 --> 00:57:38,090
. نميگم که تو تاثيرگذار نبودي
1095
00:57:38,230 --> 00:57:38,889
تاثير گذار ؟
1096
00:57:39,031 --> 00:57:42,296
تاثير گذار ؟ -
... آره ، اما اينکه بگي من سبکت رو دزديدم -
1097
00:57:42,434 --> 00:57:43,765
. دو رو ، دو رو ، دو رو
1098
00:57:43,902 --> 00:57:46,302
اينکه بگي من سبکت رو
. دزديدم ، فقط يه توهمه
1099
00:57:46,438 --> 00:57:49,635
چيزي نيست . ما چند سال
، کنار همديگه نقاشي کشيديم
1100
00:57:49,775 --> 00:57:51,868
. و تو هم سبک منو به اسم خودت زدي
1101
00:57:52,010 --> 00:57:54,706
اين داستانيه که خودت درستش کردي
. و دوست داري پخشش کني
1102
00:57:54,847 --> 00:57:56,007
. اما حقيقت نداره
1103
00:57:56,248 --> 00:57:57,681
. اون هميشه با واقعيت مشکل داشته
1104
00:57:57,816 --> 00:58:00,182
. من عصبي نميشم
1105
00:58:00,352 --> 00:58:01,842
. من عصبي نميشم
1106
00:58:02,020 --> 00:58:03,419
تو دانشکده ي هنر چي گفتن ؟
1107
00:58:03,555 --> 00:58:05,318
. اينکه من نابغه ـم
درسته ؟
1108
00:58:05,491 --> 00:58:07,254
. من هميشه استعدادت رو تحسين ميکردم
1109
00:58:07,392 --> 00:58:08,984
. من که در مورد استعداد صحبت نميکنم
1110
00:58:09,128 --> 00:58:10,095
. گفتم نابغه
1111
00:58:10,229 --> 00:58:11,423
. نابغه
1112
00:58:12,431 --> 00:58:14,092
. ديگه نزديکه که بکشمت
1113
00:58:14,299 --> 00:58:16,824
... تو قبلاً نزديک بود منو بکشي
. با يه صندلي
1114
00:58:17,169 --> 00:58:18,636
. داشتم از خودم دفاع ميکردم
1115
00:58:18,771 --> 00:58:21,239
تو يه تيغ دستت بود
... و مست هم بودي
1116
00:58:21,673 --> 00:58:22,833
! و تيغ رو همينجوري تو هوا تکون ميدادي
1117
00:58:22,975 --> 00:58:26,502
... اون به خاطر حسادت بود
... من ديوونه ـت بودم و
1118
00:58:26,645 --> 00:58:27,839
... تو بهم خيانت کردي
. با زن ـه آگوستينو
1119
00:58:27,980 --> 00:58:32,041
! با چشمات ! با چشمات
1120
00:58:32,184 --> 00:58:33,048
ميخواستي چون داشتم نگاه ميکردمش بکشي ؟
1121
00:58:33,185 --> 00:58:35,745
ديگه نميخوام در موردش
. صحبت کنم . باشه ؟ ديگه تموم شده
1122
00:58:36,755 --> 00:58:40,122
الانم تو رو با يکي ديگه ميبينم
. و باهاش مشکلي ندارم . متمدن شدم
1123
00:58:40,259 --> 00:58:41,590
ديگه چي ميخواي ؟
1124
00:58:56,642 --> 00:58:57,700
، همينطور که روز ها سپري ميشد
1125
00:58:57,876 --> 00:59:00,868
کريستينا نظاره گر ماريا النا
... و خوان آنتونيو بود
1126
00:59:01,213 --> 00:59:03,408
و عشق به نظرش گيج کننده تر
. از هميشه ميومد
1127
00:59:14,526 --> 00:59:16,619
کجا بودي ؟ داشتي چيزي مينوشتي ؟
1128
00:59:16,795 --> 00:59:18,524
. آره ، داشتم سعيم رو ميکردم
1129
00:59:19,097 --> 00:59:20,359
، خيلي کنجکاوم
1130
00:59:20,599 --> 00:59:22,863
واقعاً ماريا النا فکر ميکنه که
تو سبکت رو ازش دزديدي ؟
1131
00:59:25,604 --> 00:59:28,835
... خب ، فکر کنم که
1132
00:59:29,408 --> 00:59:31,638
بيشتر از اون چيزي که دوست داشته
. باشم اعتراف کنم ، ازش تقليد کردم
1133
00:59:32,611 --> 00:59:36,604
براي همينم هست که وقتي بحثش
. رو ميکشه وسط من خيلي حساس ميشم
1134
00:59:39,051 --> 00:59:40,348
. يه جورايي ناراحتم
1135
00:59:40,586 --> 00:59:41,177
چرا ؟
1136
00:59:41,320 --> 00:59:44,050
چون احساس ميکنم
... هيچوقت نميتونم
1137
00:59:44,556 --> 00:59:47,548
. روت تاثير بذارم يا تحت تاثير قرارت بدم
1138
00:59:47,693 --> 00:59:48,751
. اين درست نيست
1139
00:59:48,894 --> 00:59:49,690
. من که اينطوري فکر ميکنم
1140
00:59:49,828 --> 00:59:50,852
. اين درست نيست
1141
00:59:51,797 --> 00:59:55,358
، من هيچوقت در مورد اسکرياب
... اسکريابين
1142
00:59:55,500 --> 00:59:58,264
پيانو سوناتا نشنيده بودم تا اينکه
تو چند تا از آهنگ هاشو برام پخش کردي
1143
00:59:58,403 --> 01:00:00,132
. و حالا ديگه نميتونم بهشون گوش نکنم
1144
01:00:00,239 --> 01:00:00,603
نه ؟
1145
01:00:00,739 --> 01:00:01,797
! نه
1146
01:00:01,940 --> 01:00:04,340
. خب ، اين منو خوشحال ميکنه
1147
01:00:06,278 --> 01:00:07,040
چيه ؟
1148
01:00:08,146 --> 01:00:10,979
. شايد اينجا فکر خوبي نباشه
1149
01:00:11,216 --> 01:00:12,012
چي ؟
1150
01:00:12,384 --> 01:00:15,012
... اون اين اواخر حالش بهتر شده
1151
01:00:15,587 --> 01:00:18,420
. و منم نميخوام ناراحتش کنم
1152
01:00:19,725 --> 01:00:21,852
. البته . نه
. مورد نداره
1153
01:00:28,300 --> 01:00:30,200
تو کلاس زبان بعد از ظهر ويکي بود
1154
01:00:30,335 --> 01:00:31,734
که چند روز در هفته ميرفت
1155
01:00:31,870 --> 01:00:34,566
، تا زبان اسپانياييش رو تقويت بکنه
... و همونجا بود که با بِن آشنا شد
1156
01:00:34,806 --> 01:00:36,706
يه مرد جوون که همه حواسش با ويکي بود
1157
01:00:36,842 --> 01:00:38,605
. و هر روز سر صحبت رو باهاش باز ميکرد
1158
01:00:40,612 --> 01:00:42,944
باورم نميشه که اونا منو
. توي سفارت استخدام کردن
1159
01:00:43,248 --> 01:00:45,580
حداقلش اينه که اسپانيايي
. من هنوز کامل نيست
1160
01:00:45,717 --> 01:00:48,208
. نه ، فکر کنم خيليم خوبه
1161
01:00:48,353 --> 01:00:49,183
. روبراهه
1162
01:00:49,321 --> 01:00:51,915
اما از اينکه تو بارسلونا هستي
لذت ميبري ؟
1163
01:00:53,225 --> 01:00:54,692
اگه دوستاي بيشتري داشتم
. بيشتر هم لذت ميبردم
1164
01:00:55,994 --> 01:00:57,188
ديروز ، به دنبال کار هاي گائودي
1165
01:00:57,329 --> 01:00:59,297
از ساحل تا پارک
. گول پياده راه رفتم
1166
01:01:01,600 --> 01:01:02,589
ميخواي يه فيلم ببيني ؟
1167
01:01:03,035 --> 01:01:03,831
فيلم ؟
1168
01:01:03,969 --> 01:01:05,596
چهارشنبه بعد از ظهر ؟
1169
01:01:08,206 --> 01:01:09,230
. آره
1170
01:01:10,943 --> 01:01:13,104
سينما رفتن موفقيت بزرگي بود
و بن ثابت کرد
1171
01:01:13,245 --> 01:01:14,872
. که همصحبت خيلي خوبي براي ويکي ـه
1172
01:01:19,718 --> 01:01:22,152
يه بعد از ظهر ، اونا وارد يه مغازه
شدن تا يکم گيلاس بخرن
1173
01:01:22,287 --> 01:01:24,585
و وقتي مغازه دار رفت تا
، جواب تلفن رو بده
1174
01:01:24,890 --> 01:01:26,755
. بن نتونست جلوي خودشو براي گرفتن دست ويکي بگيره
1175
01:01:30,162 --> 01:01:31,925
. نه ... نکن
1176
01:01:32,497 --> 01:01:33,225
نه ؟
1177
01:01:34,199 --> 01:01:35,029
. نه
1178
01:01:36,001 --> 01:01:38,834
خودت ميدوني که من
. تازگي ازدواج کردم
1179
01:01:38,971 --> 01:01:39,801
. آره
1180
01:01:40,706 --> 01:01:42,367
فکر کنم با خودم اينطور برداشت کردم که
1181
01:01:43,108 --> 01:01:45,702
شايد تو براي ازدواجت عجولانه
! تصميم گرفتي و بعدش پشيمون شدي
1182
01:01:45,811 --> 01:01:49,076
پشيمون ؟ از دهن خودم شنيدي ؟
1183
01:01:49,815 --> 01:01:51,180
. لابد خودم برداشت کردم
1184
01:01:51,616 --> 01:01:51,911
. نه
1185
01:01:52,050 --> 01:01:54,678
. نبايد اينو بهت بگم
1186
01:01:54,820 --> 01:02:00,452
من هميشه کسي بودم که فکر ميکردم
. ميدونم دقيقاً چه چيزي رو ميخوام
1187
01:02:00,592 --> 01:02:01,616
. اما در اصل نميدونستي
1188
01:02:02,594 --> 01:02:06,257
. خب، نه
... با يه نفر ديگه آشنا شدم و
1189
01:02:07,199 --> 01:02:09,064
. دوباره نميخوام اون داستان رو تکرار کنم
1190
01:02:09,568 --> 01:02:10,660
خب ، ايني که باهاش آشنا شدي کي هست ؟
1191
01:02:11,503 --> 01:02:14,370
اين يارو با بهترين
. دوست من زندگي ميکنه
1192
01:02:14,740 --> 01:02:16,571
اصلاً دارم در مورد چي صحبت ميکنم ؟
1193
01:02:16,708 --> 01:02:20,769
... وقتي خودم ميشنوم چي دارم ميگم
! واقعاً مسخره ـست
1194
01:02:20,912 --> 01:02:23,881
. من با مردي ازدواج کردم که ميخواستم
1195
01:02:24,883 --> 01:02:25,679
مطمئني ؟
1196
01:02:26,418 --> 01:02:27,646
. اينطور فکر ميکردم
1197
01:02:28,487 --> 01:02:31,047
خب ؟ چه اتفاقي افتاد ؟
1198
01:02:32,524 --> 01:02:36,255
... يه آخر هفته ي لعنتي تو اوييدو
1199
01:02:39,731 --> 01:02:41,198
کريستينا ، خوان آنتونيو
1200
01:02:41,333 --> 01:02:43,460
و ماريا النا براي دوچرخه سواري
. رفتن حومه ي شهر
1201
01:02:44,336 --> 01:02:46,896
ماريا النا تصميم گرفت تا
باهم ديگه يه ناهار مفصل بپزن
1202
01:02:47,039 --> 01:02:49,269
. و اصرار کرد که شاه توت تازه هم با خودشون بردارن
1203
01:02:49,408 --> 01:02:50,568
! صبر کنين
1204
01:02:52,711 --> 01:02:54,406
! سرم داره گيج ميره
1205
01:02:58,483 --> 01:02:59,814
. اينجا جاي خيلي خوبيه -
. بيا ، همينجوري -
1206
01:02:59,951 --> 01:03:02,419
... ميتوني يکم -
. خيلي خب، همينجا -
1207
01:03:03,121 --> 01:03:04,452
چي شد ؟
1208
01:03:05,023 --> 01:03:07,514
چيه ، چيه ؟
چي شد ؟
1209
01:03:07,859 --> 01:03:08,257
. صبر کن ، بشين
1210
01:03:08,393 --> 01:03:10,827
. بشين ، بشين ، بشين
1211
01:03:11,596 --> 01:03:13,530
نيم تنه ي بالاييته
يا پايينيت ؟
1212
01:03:14,866 --> 01:03:15,958
. اينجا -
اينجا ؟ -
1213
01:03:16,835 --> 01:03:17,631
. صبر کن
1214
01:03:20,872 --> 01:03:21,896
... صبر کن ، بذار من
1215
01:03:25,744 --> 01:03:27,041
يکم آسپرين ميخواي ؟
1216
01:03:27,345 --> 01:03:29,176
. توي کيفم آسپرين دارم
1217
01:03:29,648 --> 01:03:30,979
. خيلي خب . تو آروم باش
1218
01:03:31,116 --> 01:03:32,140
. من همين الان برميگردم
1219
01:03:57,943 --> 01:03:59,240
. همه ـش تو سر خودشه
1220
01:03:59,444 --> 01:04:00,934
. اون خيلي تحت فشاره
1221
01:04:02,080 --> 01:04:04,412
، نسبت به دنيا ، بي اهميته
و هيچي براش مهم نيست
1222
01:04:04,549 --> 01:04:06,813
، زندگي به نظرش کوتاه
. هدفي نداره و از اين جور چيزا
1223
01:04:06,952 --> 01:04:10,251
اما همه ي ترساش صاف
. ميره توي سرش
1224
01:04:16,728 --> 01:04:18,355
ميدوني که ماريا النا پيانو ميزنه ؟
1225
01:04:19,698 --> 01:04:20,460
... نه
1226
01:04:21,967 --> 01:04:22,524
. نميدونستم ...
1227
01:04:22,667 --> 01:04:24,225
براي همينه که توي خونه
پيانو دارين ؟
1228
01:04:24,769 --> 01:04:27,033
من ميتونستم پيانيست
. کنسرت بشم
1229
01:04:27,305 --> 01:04:28,135
. آره ، ميتونستي
1230
01:04:28,273 --> 01:04:30,901
هيچکس مثل ماريا النا
. نميتونه آهنگاي "اسکارلاتي" رو بزنه
( آهنگساز ايتاليايي )
1231
01:04:31,710 --> 01:04:33,302
. اون "اسکارلاتي" رو درک ميکنه
1232
01:04:33,411 --> 01:04:34,207
درست ميگم ؟
1233
01:04:35,147 --> 01:04:36,273
تو هم آهنگ ميزني ؟
1234
01:04:37,249 --> 01:04:40,047
نه . من ديگه بايد با اين
حقيقت کنار بيام
1235
01:04:40,185 --> 01:04:42,881
که من استعدادي ندارم، ميدوني ؟
1236
01:04:43,321 --> 01:04:46,256
من هنر رو تحسين ميکنم
... و عاشق موسيقيم اما
1237
01:04:47,092 --> 01:04:47,820
، واقعاً ناراحت کننده ست
1238
01:04:47,959 --> 01:04:51,019
چون من احساس ميکنم
بايد خيلي چيزا رو تجربه کنم
1239
01:04:51,163 --> 01:04:53,358
. اما استعدادش رو ندارم
1240
01:04:54,032 --> 01:04:55,465
. اما تو استعداد داري
1241
01:04:56,268 --> 01:04:57,599
. نه -
. چرا -
1242
01:04:57,802 --> 01:04:59,463
استعداد من چيه ؟
1243
01:05:00,172 --> 01:05:01,605
. تو عکس هاي خيلي معرکه اي ميگيري
1244
01:05:01,740 --> 01:05:02,206
. درسته
1245
01:05:02,340 --> 01:05:05,400
هميشه عکس هايي ميگيره
. و بهم نشونشون نميده
1246
01:05:05,577 --> 01:05:08,637
. به خاطر اينکه اصلاً چيز خاصي نيستن
1247
01:05:08,780 --> 01:05:10,714
تو از کجا ميدوني که من عکس ميگيرم ؟
1248
01:05:10,815 --> 01:05:12,442
. توي چمدونت پيداشون کردم
1249
01:05:13,351 --> 01:05:14,875
تو توي چمدون من سرک کشيدي ؟
1250
01:05:15,620 --> 01:05:17,451
البته که توي چمدونت
. سرک کشيدم
1251
01:05:17,589 --> 01:05:19,420
، اولين شبي که خونه بودم
. بهت اعتماد نداشتم
1252
01:05:19,558 --> 01:05:21,958
باور نميکردم تو هموني باشي
. که خودت ميگفتي
1253
01:05:22,661 --> 01:05:26,358
ميخواستم بدونم دقيقاً چه کسي
. با شوهر سابقم همبستره
1254
01:05:27,098 --> 01:05:27,860
!چي ؟
1255
01:05:28,366 --> 01:05:29,663
کي ميدونست من چي پيدا ميکنم ؟
1256
01:05:29,801 --> 01:05:32,269
از کجا ميتونستم مطمئن بشم
که تو نميخواي بهم صدمه بزني ؟
1257
01:05:32,604 --> 01:05:34,629
آخه من تو فکرم بود
! که تو رو بُکُشم
1258
01:05:43,181 --> 01:05:45,445
. اينم چند تا عکس ديگه
1259
01:05:46,851 --> 01:05:49,149
اگه خوشتون نيومد
. الکي تظاهر نکنين
1260
01:05:49,487 --> 01:05:51,614
چي داري ميگي ؟ -
! اينا واقعاً زيبان -
1261
01:05:52,023 --> 01:05:53,490
ميبيني ؟ -
. اينو نگاه کن -
1262
01:05:54,726 --> 01:05:55,317
، فرداي اون روز
1263
01:05:55,460 --> 01:05:57,792
ماريا النا براي عکاسي
. با کريستينا رفت بيرون
1264
01:05:58,129 --> 01:05:59,562
اون چشماي تيزبين و خيلي خوبي داشت
1265
01:05:59,698 --> 01:06:01,188
و خيلي چيزا در مورد هنر
... عکاسي ميدونست
1266
01:06:01,333 --> 01:06:02,265
و خيلي چيزا در مورد زيبايي شناسي
1267
01:06:02,400 --> 01:06:04,800
پيچيدگي هاي خاص عکاسي
. به کريستينا ياد داد
1268
01:06:05,270 --> 01:06:07,170
ماريا النا به کريستينا توصيه کرد خودش رو
از شر دوربين ديجيتال خلاص کنه
1269
01:06:07,305 --> 01:06:09,671
، و از يه دوربين قديمي استفاده کنه
. تا نتايج بهتري بدست بياره
1270
01:06:10,175 --> 01:06:12,040
ماريا النا گفت که داشتن يه تاريک خونه
، چيز خيلي مهميه
1271
01:06:12,310 --> 01:06:14,301
و توي زيرزمين براي کريستينا
... يه تاريک خونه راه انداخت
1272
01:06:14,446 --> 01:06:17,381
و تکنيک هاي مختلف چاپ کردن
. عکس رو بهش ياد داد
1273
01:06:24,556 --> 01:06:25,580
، اونا از همه چيز عکس گرفتن
1274
01:06:25,724 --> 01:06:28,386
از سگ هاي عجيب و غريب گرفته
. تا بچه هاي سبزه رو
1275
01:06:29,327 --> 01:06:31,852
اما بهترين سوژه
. خود ماريا النا بود
1276
01:06:59,457 --> 01:07:04,150
، يه بعد از ظهر که ويکي و داگ مشغول خريد بودن
. اتفاقي به آدام تاباچنيک و سالي برخورد کردن
1277
01:07:04,462 --> 01:07:05,690
آدام و داگ توي يه تجارت بودن
1278
01:07:05,830 --> 01:07:06,922
و رابطه ي دوستانه اي هم باهم داشتن
1279
01:07:07,065 --> 01:07:08,089
گرچه تو نيويورک
1280
01:07:08,233 --> 01:07:09,723
زمان زيادي رو باهمديگه
. نميگذروندن
1281
01:07:09,901 --> 01:07:11,391
شوخيت گرفته ؟
1282
01:07:13,638 --> 01:07:15,799
، هر برنامه اي تو تلوزيون
، هر چيزي که زنده پخش ميشه
1283
01:07:15,940 --> 01:07:18,135
. ميتوني توي کامپيوترت ببيني
1284
01:07:18,510 --> 01:07:22,207
من داشتم با هواپيما ميرفتم توکيو
... تو ارتفاع 12 هزار متري از زمين
1285
01:07:22,347 --> 01:07:25,646
و داشتم بازي بيسبال تيم "متس" رو زنده
. از لپ تاپم نگاه ميکردم
1286
01:07:25,817 --> 01:07:27,512
. شگفت انگيزه
. هيچوقت خارج از دسترس نيست
1287
01:07:27,652 --> 01:07:29,586
قراره خونه ي جديدمون
. کاملاً سيم کشي بشه
1288
01:07:29,721 --> 01:07:32,588
من خودم يکي از اون تلوزيون هاي
. با کيفيت ژاپني رو ترجيح ميدم
1289
01:07:32,724 --> 01:07:34,954
بايد بدي همين رفيق من
. کاراي نصب کردنت رو انجام بده
1290
01:07:35,093 --> 01:07:37,061
. توي کار با کامپيوتر نابغه ـست
1291
01:07:37,195 --> 01:07:37,820
. کارتش رو ميگيرم
1292
01:07:37,962 --> 01:07:39,361
. ما تازه خونمون رو توي گرينويچ آماده کرديم
1293
01:07:39,497 --> 01:07:43,456
يه طراخ داخلي معرکه داريم که
. شما هم بايد همون رو استخدام کنين
1294
01:07:43,601 --> 01:07:46,729
، خلاقه
. اما ميدونه کي و کجا کنترل بکنه
1295
01:07:47,105 --> 01:07:51,303
ما خونه رو مدرن تزئين کرديم و يه چندجايي
. هم وسايل عتيقه و قديمي گذاشتيم
1296
01:07:51,443 --> 01:07:54,071
، عاشق کنار هم گذاشتن مدرن و عتيقه ـم
... اما خدايا ! قيمت ها
1297
01:07:54,212 --> 01:07:57,204
اصلاً ميدونين قيمت يه فرش
شرقي ـه بزرگ چقدر ميشه ؟
1298
01:07:57,415 --> 01:07:58,245
. حق با اونه
1299
01:07:58,583 --> 01:08:00,813
، حقيقتش ، يه جوک قديمي هست که ميگه
1300
01:08:01,252 --> 01:08:03,186
صدهزار دلار براي فرش ايراني ؟
1301
01:08:16,368 --> 01:08:18,700
زندگي براي ويکي و داگ
، خيلي معمولي پيش ميرفت
1302
01:08:18,903 --> 01:08:19,961
، که يه بعد از ظهر
1303
01:08:20,305 --> 01:08:22,364
. يه اتفاق خيلي غير معمول رخ داد
1304
01:08:35,520 --> 01:08:36,418
، چند روز بعد
1305
01:08:36,554 --> 01:08:38,146
جودي ، ويکي رو به صورت خصوصي
1306
01:08:38,289 --> 01:08:40,382
. براي صرف قهوه دعوت کرد
1307
01:08:41,526 --> 01:08:42,823
... اتفاقي که اون روز افتاد
1308
01:08:42,994 --> 01:08:46,327
من ... نميخوام که
. برداشت اشتباه بکني
1309
01:08:46,464 --> 01:08:47,829
. واقعاً به من ارتباطي نداره
1310
01:08:47,966 --> 01:08:50,958
من با همکار مارک
. رابطه ندارم
1311
01:08:51,302 --> 01:08:53,099
. ندارم
1312
01:08:53,238 --> 01:08:55,206
. نه ، منم فکر نميکردم که داشته باشين
1313
01:08:56,508 --> 01:08:58,738
نه اينکه من روياي اينکه
1314
01:08:59,344 --> 01:09:03,303
يه نفر بياد من و من رو از اين
، وضعيتم نجات بده نداشتم
1315
01:09:03,782 --> 01:09:08,048
. اما رويا که واقعيت نيست
1316
01:09:08,253 --> 01:09:11,051
. حتي اگه طرف خوشش بياد
1317
01:09:11,856 --> 01:09:14,347
از اين وضعيت نجاتتون بده ؟
1318
01:09:16,961 --> 01:09:20,624
... من چندين ساله که
1319
01:09:21,099 --> 01:09:21,929
. عاشق مارک نيستم
1320
01:09:22,033 --> 01:09:26,265
، دوستش دارم
. اما عاشقش نيستم
1321
01:09:27,172 --> 01:09:28,298
. متاسفم که اينو ميشنوم
1322
01:09:30,241 --> 01:09:32,175
... جالبه . من دقيقاً
1323
01:09:33,511 --> 01:09:36,036
دقيقاً همين صحبت ها رو هم
. به روانپزشکم گفتم
1324
01:09:38,516 --> 01:09:39,881
خب ، روانپزشکتون چي ميگه ؟
1325
01:09:41,953 --> 01:09:43,352
... ميگه
1326
01:09:44,489 --> 01:09:47,219
من براي عمل کردن
خيلي ترسيده ـم
1327
01:09:48,493 --> 01:09:50,927
و دنبال يه نوع راه حل جادويي ميگردم
1328
01:09:51,062 --> 01:09:53,326
. که غير واقعيه
1329
01:09:53,465 --> 01:09:57,868
. و رابطه داشتن کليد حل مشکل نيست
1330
01:09:58,002 --> 01:10:00,766
معذرت ميخوام که همه ي
اينا رو دارم به تو ميگم
1331
01:10:00,905 --> 01:10:03,669
اما وقتي تو ما رو ديدي
. من خيلي تحقير شدم
1332
01:10:04,342 --> 01:10:05,969
... من فقط
1333
01:10:06,177 --> 01:10:06,973
ببينين ، شما نبايد احساس کنين
1334
01:10:07,111 --> 01:10:09,909
. که دليل کارتون رو برام توجيه کنين
1335
01:10:13,284 --> 01:10:14,945
. مارک معرکه ـست
1336
01:10:18,323 --> 01:10:20,018
... مطمئنم که هر
1337
01:10:20,859 --> 01:10:24,920
نارضايتي ـي که دارم
. مشکل خودمه
1338
01:10:25,296 --> 01:10:26,627
... من فقط
1339
01:10:28,900 --> 01:10:32,358
نميتونم ترکش کنم و ميدونم
. که هيچوقت هم اينکارو نميکنم
1340
01:10:35,373 --> 01:10:36,362
چرا ؟
1341
01:10:38,743 --> 01:10:40,301
. من فقط ... نميتونم
1342
01:10:40,712 --> 01:10:42,737
. خيلي ترسيدم
1343
01:10:44,983 --> 01:10:46,974
. زمانش ديگه گذشته
1344
01:11:05,003 --> 01:11:06,527
وقتي تو و خوان آنتونيو رو باهم ميبينم
1345
01:11:06,671 --> 01:11:08,366
مثل روز برام روشنه که
1346
01:11:08,506 --> 01:11:09,700
. شما هنوز عاشق هم هستين
1347
01:11:10,308 --> 01:11:12,936
. عشق ما تا ابد ادامه پيدا ميکنه
1348
01:11:13,077 --> 01:11:15,204
، هميشگيه
. اما فقط جواب نميده
1349
01:11:15,547 --> 01:11:17,515
براي همينه که هميشه
... رمانتيک ميمونه
1350
01:11:18,082 --> 01:11:20,141
. چون نميتونه کامل باشه
1351
01:11:20,351 --> 01:11:22,649
خب ، شايد نميتونه کامل باشه چون
1352
01:11:22,754 --> 01:11:25,882
ميدوني ... من سر راهم يا
... نميدونم ... احساس ميکنم
1353
01:11:26,090 --> 01:11:27,284
، نه ، قبل از تو
1354
01:11:27,825 --> 01:11:31,855
. خيلي همديگه رو رنج و عذاب ميداديم
1355
01:11:32,130 --> 01:11:33,995
بدون تو ، همه ي اينا
. ممکن نميشد
1356
01:11:34,699 --> 01:11:35,324
ميدوني چرا ؟
1357
01:11:35,466 --> 01:11:37,229
. چون تو همون عنصر گمشده اي
1358
01:11:37,869 --> 01:11:40,804
تو مثل همون رنگي هستي
که به بوم نقاشي اضافه ميشه
1359
01:11:40,939 --> 01:11:42,304
. و بقيه ي رنگ ها رو زيبا ميکنه
1360
01:11:43,107 --> 01:11:45,871
تو و خوان آنتونيو سعي نکردين باهم بخوابين ؟
1361
01:11:46,844 --> 01:11:49,745
... احساس ميکنم که ... نميدونم
1362
01:11:49,881 --> 01:11:52,645
، بعد از طلاق
. ديگه نه
1363
01:11:52,917 --> 01:11:55,385
اما بايد بگم با تشکر از تو
1364
01:11:55,920 --> 01:11:56,818
اون احساسات حتي عميق تر از گذشته
1365
01:11:57,221 --> 01:11:59,485
. دوباره داره برميگرده
1366
01:12:00,024 --> 01:12:01,457
. من ناراحت نميشم
1367
01:12:01,593 --> 01:12:02,685
. هيچوقت نميخواستم مانع کسي باشم
1368
01:12:02,827 --> 01:12:04,522
. اصلاً منو ناراحت نميکنه
1369
01:12:04,662 --> 01:12:06,027
. ميدونم که تو ناراحت نميشي
1370
01:12:06,431 --> 01:12:09,298
وقتي که ميبينم شما هر شب
باهم عشق بازي ميکنين هم
1371
01:12:09,434 --> 01:12:12,301
. اين حس گرم بهم دست ميده
1372
01:12:12,937 --> 01:12:15,531
. گوش ميکنم و خوشحالم
1373
01:12:17,508 --> 01:12:19,499
کريستينا با اين قضيه که ماريا النا
و خوان آنتونيو
1374
01:12:19,644 --> 01:12:21,805
يه روز باهم عشق بازي بکنن مشکلي نداشت ؟
1375
01:12:22,480 --> 01:12:24,107
قبل از اين ، ماريا النا از جفتشون تشکر کرده بود
1376
01:12:24,248 --> 01:12:25,772
. اما بعدش خودش هم قاطيشون شد
1377
01:12:26,384 --> 01:12:27,749
کريستينا اونقدر که فکر ميکرد
1378
01:12:27,885 --> 01:12:29,352
روشن فکر و آزاد انديش نبود
1379
01:12:29,787 --> 01:12:31,118
و تصور اون 2 نفر باهمديگه توي تخت
1380
01:12:31,255 --> 01:12:34,656
به ناچار باعث يه کشمکش
. و تضاد دروني در کريستينا شد
1381
01:12:35,193 --> 01:12:37,058
اما به تدريج آروم شد
1382
01:12:37,195 --> 01:12:38,992
و اجازه داد تا افکار از سرش
، بيرون برن
1383
01:12:39,330 --> 01:12:40,888
. قدرت تحملي که خيلي بهش افتخار ميکرد
1384
01:12:42,667 --> 01:12:44,134
، اولش منو اذيت ميکرد
1385
01:12:44,268 --> 01:12:47,135
اما بعدش شروع کردم به فکر کردن در مورد
استاندارد ها و کليشه هاي عشق
1386
01:12:47,271 --> 01:12:49,034
، اين که چي درسته ، چي اشتباهه
1387
01:12:49,173 --> 01:12:52,734
و با توجه به اصول اخلاقي
. چه چيزي شايسته ـست
1388
01:12:52,877 --> 01:12:55,072
خودتون ميبينين که اکثر رابطه ها
. چقدر بهم ريخته و داغونن
1389
01:12:55,213 --> 01:12:57,147
پس داري ميگي که يک مرد
. رو با يکي ديگه شريک شدي
1390
01:12:57,281 --> 01:12:58,771
. بيشتر شبيه يه زن ـه "مورمون" هستي
مورمون نوعي فرقه ي مسيحيت هست که در اون )
( هر مردي صاحب بيشتر از يک زن هست
1391
01:12:58,916 --> 01:13:00,508
، ميدونم عجيب به نظر ميرسه
1392
01:13:00,652 --> 01:13:02,745
اما ما همه امون توي يک رابطه شريک هستيم
1393
01:13:02,887 --> 01:13:03,945
. و همه امون هم ازش تغذيه ميکنيم
1394
01:13:04,088 --> 01:13:05,817
، اما اگه همه اينکارو ميکردن
. جامعه مختل ميشد
1395
01:13:05,957 --> 01:13:06,719
! اوه بيخيال
1396
01:13:06,858 --> 01:13:08,223
بيايد دوباره وارد يکي از اون بحث هاي
1397
01:13:08,359 --> 01:13:11,021
. دستوري و قاعده اي نشيم
. اصلا هرچه پيش آيد خوش آيد
1398
01:13:11,162 --> 01:13:12,254
هرچه پيش آيد خوش آيد ؟ -
ماريا النا ميگه توي زندگي -
1399
01:13:12,397 --> 01:13:14,126
. بيشتر از يه حقيقت نهفته شده
1400
01:13:14,265 --> 01:13:16,563
... نميدونم . منظورم اينه که
تو ميتوني اينجوري زندگي کني ؟
1401
01:13:16,768 --> 01:13:19,635
... خب ، من هيچوقت اين خصوصيت کريستينا رو نداشتم
1402
01:13:20,204 --> 01:13:23,833
کدوم خصوصيت ؟ بي بند و باريش ؟ -
. اتفاقا خيلي هم معتقدم -
1403
01:13:23,975 --> 01:13:25,442
. شجاعتش
. من هيچوقت شجاعتش رو نداشتم
1404
01:13:25,576 --> 01:13:26,770
شجاعتش ؟
1405
01:13:27,145 --> 01:13:29,375
کار بعدي اي که ميکنه ميره
و با ماريا النا ميخوابه
1406
01:13:29,514 --> 01:13:34,178
و بعدش با افتخار اينکارش رو يه شيوه ي جايگزين
. فوق العاده براي زندگي ميخونه
1407
01:13:34,318 --> 01:13:35,910
. من قبلاً باهاش خوابيدم
1408
01:13:36,354 --> 01:13:37,582
! نه -
. چرا -
1409
01:13:37,955 --> 01:13:38,717
کي ؟
1410
01:13:39,257 --> 01:13:42,055
خب ، خوان آنتونيو
و ماريا النا
1411
01:13:42,193 --> 01:13:43,421
. يه تاريک خونه برام درست کردن
1412
01:13:43,561 --> 01:13:45,153
اونا منو تشويق کردن تا عکاسي کنم
1413
01:13:45,296 --> 01:13:47,025
. و الام خيلي پيشرفت کردم
1414
01:13:47,598 --> 01:13:48,189
، باور کنين يا نه
1415
01:13:48,332 --> 01:13:49,799
. دارم خيلي بيشتر به خودم مطمئن ميشم
1416
01:13:50,635 --> 01:13:52,865
ما توي تاريک خونه بوديم
1417
01:13:53,004 --> 01:13:57,668
و من داشتم روي بعضي
... از عکسام کار ميکردم . کارايي
1418
01:13:58,009 --> 01:14:00,443
که اگه ماريا النا منو تحت تاثير
. قرار نميداد ، انجام نميدادم
1419
01:15:04,942 --> 01:15:07,342
و خيلي طبيعي براي
. جفتمون اتفاق افتاد
1420
01:15:09,046 --> 01:15:10,138
عصبي نبودي ؟
1421
01:15:10,515 --> 01:15:14,144
نه ، اتفاقا خيلي عاشقانه
. و ملايم بود
1422
01:15:14,952 --> 01:15:17,182
حالا از اينکار لذت بردي ؟ -
. آره -
1423
01:15:20,191 --> 01:15:22,022
فقط همون يه بار بود ؟
1424
01:15:22,160 --> 01:15:24,958
آره . منظورم اينه که ، همينجوري يهو
اتفاق افتاد ، ميدوني ؟
1425
01:15:25,229 --> 01:15:29,290
لزوماً نميخوام اينکارو
. تبديل به يه عادت هميشگي بکنم
1426
01:15:30,468 --> 01:15:33,062
... اما اگه از اينکار لذت بردي
1427
01:15:33,204 --> 01:15:34,694
. آره ، همون لحظه لذت بردم
1428
01:15:34,839 --> 01:15:36,773
به خوان آنتونيو هم گفتي ؟ -
. آره . البته -
1429
01:15:36,908 --> 01:15:38,102
. چيزي براي مخفي کردن نيست
1430
01:15:38,442 --> 01:15:40,672
پس داري ميگي که دوجنس گرايي ؟
1431
01:15:40,778 --> 01:15:42,803
نه ... دليلي نميبينم
. براي هرچيزي يه اسمي انتخاب کنم
1432
01:15:42,947 --> 01:15:44,505
! من خودمم
1433
01:15:44,649 --> 01:15:46,514
بعدشم با خوان آنتونيو خوابيدم
1434
01:15:46,651 --> 01:15:48,915
. و از اون تجربه هم خيلي لذت بردم
1435
01:15:49,320 --> 01:15:50,617
. داستان معرکه ايه
1436
01:15:52,423 --> 01:15:55,756
. آره . اين يه ... داستان معرکه ـست
1437
01:15:57,161 --> 01:16:00,722
ببين ، نميخوام الکي
... قضاوت کنم ، براي همين
1438
01:16:04,402 --> 01:16:05,300
داري به چي فکر ميکني ؟
1439
01:16:08,172 --> 01:16:09,196
. اوه ، نميدونم
1440
01:16:09,941 --> 01:16:11,738
. چقدر زمان سريع ميگذره
1441
01:16:12,743 --> 01:16:14,438
. تابستون ديگه تقريباً تموم شده
1442
01:16:15,713 --> 01:16:17,112
. خيلي زود برميگرديم خونه
1443
01:16:19,984 --> 01:16:22,214
فکر ميکردم هنوز تو فکر
1444
01:16:22,353 --> 01:16:23,718
داستان کوچيک دوستت
1445
01:16:23,855 --> 01:16:25,550
. توي تاريک خونه اي
1446
01:16:27,758 --> 01:16:29,282
... و صحبت تاريک خونه شد
1447
01:16:58,489 --> 01:16:59,421
، طي هفته هاي بعد
1448
01:16:59,523 --> 01:17:02,617
کريستينا اطمينان بيشتري
. به خودش به عنوان يه عکاس پيدا کرد
1449
01:17:02,960 --> 01:17:05,656
خوان آنتونيو و ماريا النا
هر دو به ايده هاي کريستينا کمک ميکردن
1450
01:17:05,796 --> 01:17:07,525
. و وقتي توي شک ميوفتاد، حمايتش ميکردن
1451
01:17:08,099 --> 01:17:09,225
، با تشکر از تشويق کردن اون 2 نفر
1452
01:17:09,367 --> 01:17:10,095
عکاسي تبديل به يه سرگرمي
1453
01:17:10,234 --> 01:17:12,099
. پربار توي زندگي کريستينا شد
1454
01:17:12,770 --> 01:17:14,931
الان، کريستينا، خوان آنتونيو
1455
01:17:15,072 --> 01:17:17,404
. و ماريا النا معشوقه هاي هم شده بودن
1456
01:17:30,521 --> 01:17:33,615
، همه چيز به نظر کاملاً متوازن ميرسيد
. کاملاً بر وفق مراد
1457
01:17:34,292 --> 01:17:36,658
. ماريا النا آروم و خونسرد بود
1458
01:17:37,161 --> 01:17:38,753
خوان آنتونيو هم مشغول تجربه کردن
1459
01:17:38,896 --> 01:17:40,591
. يه دوره ي خلاقانه از هنرش بود
1460
01:17:41,632 --> 01:17:42,963
، فقط کريستينا بود
1461
01:17:43,167 --> 01:17:45,192
... که همچنان که تابستون به آخرش ميرسيد
1462
01:17:45,469 --> 01:17:47,960
که داشت يه هيجان تکان دهنده ي
... قديمي و آشنا رو تجربه ميکرد
1463
01:17:48,506 --> 01:17:50,599
يک خستگي در حال رشد
، که ازش ميترسيد
1464
01:17:50,808 --> 01:17:52,469
. اما خيلي خوب باهاش آشنا بود
1465
01:17:53,644 --> 01:17:57,341
ناگهان، افکار و منطقش شروع به پيشي
. گرفتن از احساساتش شد
1466
01:17:57,715 --> 01:18:00,183
افکار و سوالاتي در مورد
. عشق و زندگي
1467
01:18:00,251 --> 01:18:02,515
و با اينکه با مقاومت در برابر
اين ايده ها خيلي خسته شده بود
1468
01:18:02,687 --> 01:18:04,279
. اما بازم نتونست اونا رو از ذهنش بيرون کنه
1469
01:18:05,256 --> 01:18:06,848
بالاخره، نتيجه گيريش رو يه شب
1470
01:18:07,091 --> 01:18:08,319
، بعد از شام اعلام کرد
1471
01:18:08,459 --> 01:18:10,893
اون يه خبري و رو داد که
. همه رو غافلگير کرد
1472
01:18:11,228 --> 01:18:12,456
. من چيزي که پدر و مادرم داشتن ـو نميخوام
1473
01:18:12,596 --> 01:18:14,962
چيزي که قبل از اينکه بيام اينجا
. داشتم رو نميخوام
1474
01:18:15,099 --> 01:18:15,997
. اينو ميدونم
1475
01:18:16,133 --> 01:18:19,227
اما نميتونم براي هميشه
. اينطوري زندگي کنم
1476
01:18:19,370 --> 01:18:20,302
ديدي بهت گفته بودم ؟
1477
01:18:20,438 --> 01:18:22,668
. خيلي خب
1478
01:18:23,240 --> 01:18:25,367
چي ميخواي ؟ -
. من يه چيز متفاوت ميخوام -
1479
01:18:26,410 --> 01:18:27,172
چي ؟
1480
01:18:27,445 --> 01:18:30,573
. نميدونم
. هرچي جز اين
1481
01:18:31,282 --> 01:18:32,408
. هيچ جوابي نيست، کريستينا
1482
01:18:32,550 --> 01:18:33,881
نميفهمي ؟
1483
01:18:34,018 --> 01:18:35,212
. چيزي که ميخواست رو بدست آورد
1484
01:18:35,353 --> 01:18:37,253
. اون حالا يه چيز ديگه ميخواد
1485
01:18:37,388 --> 01:18:38,719
. اين براش کافي نيست
. شبيه يه مريضي ميمونه
1486
01:18:38,856 --> 01:18:39,914
هيچي هيچوقت
. راضيش نميکنه
1487
01:18:40,057 --> 01:18:42,719
. خواهشاً ناراحت نشو
و ميشه انگليسي صحبت کني ؟
1488
01:18:42,860 --> 01:18:43,918
. نميفهمم چي ميگي
1489
01:18:44,061 --> 01:18:46,427
اين دختر هيچوقت با
. هيچي راضي نميشه
1490
01:18:46,564 --> 01:18:48,259
انگليسي صحبت کن تا
. متوجه بشه چي ميگيم
1491
01:18:48,399 --> 01:18:49,263
. ميدونستم که از ما سوءاستفاده ميکني
1492
01:18:49,400 --> 01:18:51,800
. ميدونستم که ازمون سوءاستفاده ميکني
. و همينکارم کردي
1493
01:18:51,969 --> 01:18:52,936
. ميدونستم
1494
01:18:54,271 --> 01:18:55,602
. ميدونستم ! ميدونستم
1495
01:18:55,740 --> 01:18:56,764
. کافيه
1496
01:18:56,907 --> 01:19:00,343
، خواهشاً انگليسي صحبت کن
تا بفهمه چي ميگيم، باشه ؟
1497
01:19:01,345 --> 01:19:02,107
. کافيه
1498
01:19:03,147 --> 01:19:06,014
، نارضايتي مزمن
. اين چيزيه که تو داري
1499
01:19:06,317 --> 01:19:08,182
. نارضايتي مزمن
1500
01:19:08,586 --> 01:19:09,553
. مريضي بزرگ
1501
01:19:09,954 --> 01:19:10,818
. مريضي بزرگ
1502
01:19:12,289 --> 01:19:13,278
. اينجوري نيست، ماريا النا
1503
01:19:13,424 --> 01:19:13,685
. اينجوري نيستش
1504
01:19:13,824 --> 01:19:15,985
... فقط اينه که -
. منو نگاه کن -
1505
01:19:16,127 --> 01:19:17,822
ميدوني چقدر دوستت داريم ؟
1506
01:19:17,995 --> 01:19:19,428
. آره
. و منم جفتتون رو دوست دارم
1507
01:19:19,563 --> 01:19:22,828
! نه، دوست نداري -
! هيچ ربطي به اين قضيه نداره -
1508
01:19:22,967 --> 01:19:24,093
. عوضي فسقلي ـه فاسد
1509
01:19:24,235 --> 01:19:25,600
. عوضي ـه فسقلي فاسد
1510
01:19:25,736 --> 01:19:29,194
. ميدونستم . ميدونستم
. ميدونستم
1511
01:19:30,408 --> 01:19:32,035
. خواهش ميکنم خفه شو
1512
01:19:32,176 --> 01:19:32,767
. خفه شو
1513
01:19:32,910 --> 01:19:34,810
کاملاً مشخصه که هنوز آدم درستش
. رو پيدا نکرده
1514
01:19:34,945 --> 01:19:37,709
وقتي شخص مناسبش رو که من و تو
... هم نيستيم پيدا کنه
1515
01:19:37,848 --> 01:19:41,716
همه ي اين حرفاي
پيدا کردن آرامش
1516
01:19:41,852 --> 01:19:44,184
. و خوشحالي هم ميگذره
1517
01:19:44,321 --> 01:19:48,451
. قضيه اين نيست -
. خيلي خب ، باشه -
1518
01:19:48,893 --> 01:19:50,224
کجا ميري ، کريستينا ؟
1519
01:19:50,628 --> 01:19:54,359
فقط بايد يه چند هفته اي
... از اينجا بزنم بيرون
1520
01:19:54,498 --> 01:19:56,830
. ذهنم رو يکم آزاد کنم
1521
01:19:56,967 --> 01:20:01,563
. همه ي اينا ... مشکل منه
. هيچ ارتباطي به شما نداره
1522
01:20:02,073 --> 01:20:02,937
. بيا اينجا
1523
01:20:08,779 --> 01:20:09,609
... بيايد
1524
01:20:11,382 --> 01:20:16,081
بابت همه ي اوقات خوبي که باهم
گذرونديم، شکرگذار باشيم. باشه ؟
1525
01:20:16,220 --> 01:20:21,317
و همديگه رو با احترام، محبت
1526
01:20:22,860 --> 01:20:24,418
. و عشق به ياد بياريم
1527
01:20:33,204 --> 01:20:35,434
کريستينا همه ي اتفاق هايي
که افتاده بود رو براي ويکي تعريف کرد
1528
01:20:35,673 --> 01:20:38,540
و گفتش براي چند هفته اي ميره فرانسه
. تا بتونه يکم فکر کنه
1529
01:20:39,076 --> 01:20:40,134
، بعدش برميگشت دنبال ويکي
1530
01:20:40,277 --> 01:20:42,040
تا با همديگه به
. نيويورک برگردن
1531
01:20:49,987 --> 01:20:51,887
پس تمام اين مدت
خوان آنتونيو بود ؟
1532
01:20:52,022 --> 01:20:53,512
. من قرار نيست هيچکاري بکنم
1533
01:20:53,657 --> 01:20:54,954
... چيزي که گفتمو فراموش کن
1534
01:20:55,092 --> 01:20:57,822
من فقط نياز داشتم تا اينو به يکي
. بگم و من و تو اخيراً بهم نزديک شده بوديم
1535
01:20:57,962 --> 01:21:00,396
خب چرا اقدام نمي کني ؟ -
الان اقدام کنم ؟ -
1536
01:21:00,531 --> 01:21:05,400
با داگ بهم بزنم ؟
کسي که واقعا مهربونه
1537
01:21:05,636 --> 01:21:08,196
و با اطمينان کامل باهام ازدواج کرده ؟
اونوقت... اونوقت براي چي ؟
1538
01:21:08,339 --> 01:21:12,605
براي يه نقاش نامتعارف اسپانيايي
که هنوز هم
1539
01:21:12,743 --> 01:21:17,111
به زن سابقش علاقه داره، کسي که درست مثل شوهرش
حتي توي احساساتم باهام شريک نيست ؟
1540
01:21:17,248 --> 01:21:22,208
خدايا... دارم با کي شوخي ميکنم ؟
. اما روياش ، هيجان انگيزه
1541
01:21:22,353 --> 01:21:24,913
، اگه من جاي تو بودم
. حتي يه لحظه رو هم تلف نميکردم
1542
01:21:25,055 --> 01:21:25,851
. سريع ميرفتم دنبالش
1543
01:21:25,990 --> 01:21:27,150
دنبال چي ؟
1544
01:21:27,324 --> 01:21:28,655
. تو عاشق خوان آنتونيويي
1545
01:21:29,560 --> 01:21:32,120
، يه کاري بکن
و گرنه سال ها ميان و ميرن
1546
01:21:32,263 --> 01:21:34,094
. و تو افسوس ميخوري، ويکي
1547
01:21:34,231 --> 01:21:35,323
نه، نه. چي داري ميگي ؟
1548
01:21:35,466 --> 01:21:38,902
من ... آه ... نميتونم همه چيز
. رو به خطر بندازم
1549
01:21:39,036 --> 01:21:44,133
، اگه خوان آنتونيو اصلاً وجود نداشت
. منم رابطم با داگ خوب بود
1550
01:21:44,275 --> 01:21:47,073
فقط ... فقط خوب بود ؟ فقط خوب ؟ -
. آره، همون طور که برنامه ريزي کرده بودم -
1551
01:21:47,545 --> 01:21:48,773
مگه چقدر دلت ميخواد من رک و بي پرده باشم ؟
1552
01:21:48,913 --> 01:21:52,314
. وقتي داگ رو نگاه ميکنم، مارک رو مي بينم
1553
01:21:52,616 --> 01:21:55,517
تو داري از من سوءاستفاده ميکني تا گذشته ي
. خودت رو دوباره بنويسي
1554
01:21:57,087 --> 01:21:58,918
... بر خلاف مخالفت ويکي
1555
01:21:59,156 --> 01:22:00,714
جودي شديداً دنبال پيدا کردن راهي بود
1556
01:22:00,858 --> 01:22:02,826
تا دست اون رو توي دست
... خوان آنتونيو بذاره
1557
01:22:03,127 --> 01:22:04,185
و تونست با کمک دوستش
1558
01:22:04,328 --> 01:22:06,387
گابريلا، کسي که توي دنياي هنر
خيلي شناخته شده بود
1559
01:22:06,530 --> 01:22:09,897
يه مهموني راه بندازه و
. ويکي و خوان آنتونيو رو دعوت کنه
1560
01:22:11,101 --> 01:22:13,797
، در اين بين ، همونطور که قابل پيش بيني بود
... بدون کريستينا
1561
01:22:13,971 --> 01:22:15,438
رابطه ي بين خوان آنتونيو
1562
01:22:15,573 --> 01:22:18,133
و ماريا النا به همون حالت فرسايشي
. سابق برگشت
1563
01:22:18,275 --> 01:22:20,243
تمام وقتمو صرف تعريف و تمجيد کردن ازت
1564
01:22:20,377 --> 01:22:22,777
. و پرستاري از تيک هاي عصبي و تشويش هات کردم
1565
01:22:23,047 --> 01:22:23,979
. کار من داره ضربه ميخوره
1566
01:22:24,114 --> 01:22:25,479
. تقصير من نيست
1567
01:22:25,616 --> 01:22:26,844
تقصير من نيست که
1568
01:22:26,984 --> 01:22:29,509
کارت به گند کشيده شده و
. خودت هم هنوز بالغ نشدي
1569
01:22:29,653 --> 01:22:32,383
ميدوني چه حالي بهم دست ميده
1570
01:22:32,523 --> 01:22:36,050
وقتي ميفهمم که تو هيچوقت
استعدادي که داري رو کشف نميکني ؟
1571
01:22:36,193 --> 01:22:38,855
. منو ول کن
! خواهشاً ديگه از ما بکش بيرون
1572
01:22:38,996 --> 01:22:41,191
، با رضايت طرفين، همونطور که قبلا هم اتفاق افتاده بود
1573
01:22:41,332 --> 01:22:42,765
ماريا النا وسايلش رو جمع کرد
1574
01:22:42,900 --> 01:22:44,731
و از خونه ي خوان آنتونيو
. بيرون زد
1575
01:23:00,251 --> 01:23:02,685
. فکر ميکنم مرد خوبيه
1576
01:23:03,187 --> 01:23:04,347
. خيلي به آدم نزديک ميشه
1577
01:23:04,455 --> 01:23:06,286
. مصاحبه کننده ي صميمي ايه
1578
01:23:09,260 --> 01:23:10,557
احتمالاً براي همينم هست که
. خيلي تو کارش موفقه
1579
01:23:11,962 --> 01:23:15,864
وقتي داشتيم ميومديم اينجا توي ماشين
بهش گفتم که فکر ميکنم
1580
01:23:16,000 --> 01:23:17,900
يه تماس و آشنايي خيلي خوب
. براي منه
1581
01:23:18,002 --> 01:23:19,299
. من ميرم يه نگاهي به غذا ها بندازم
1582
01:23:19,436 --> 01:23:21,028
کسي چيزي ميخواد ؟
1583
01:23:34,218 --> 01:23:35,014
. سلام
1584
01:23:38,856 --> 01:23:40,721
. اوه ... سلام
1585
01:23:41,592 --> 01:23:42,718
. عافلگير شدم که اينجا مي بينمت
1586
01:23:46,196 --> 01:23:49,632
. منم همينطور
. فکر ميکردم از مهموني ها خوشت نمياد
1587
01:23:49,900 --> 01:23:52,664
گابريلا اصرار کرد که بيام
. و دوست قديميم هم هست
1588
01:23:54,605 --> 01:23:57,540
ميدوني که من و کريستينا ديگه
باهم نيستيم، درسته ؟
1589
01:23:57,675 --> 01:23:58,607
. آره
1590
01:23:59,576 --> 01:24:01,635
پس الان ديگه فقط با همسر سابقتي ؟
1591
01:24:02,212 --> 01:24:03,736
. نه ، ماريا النا هم رفته
1592
01:24:05,149 --> 01:24:05,945
. البته فعلاً
1593
01:24:07,351 --> 01:24:09,683
. جالبه
... من و ماريا النا
1594
01:24:10,587 --> 01:24:12,953
هم براي هم ساخته شديم و
. هم براي هم ساخته نشديم
1595
01:24:14,291 --> 01:24:15,223
. يه تضاده
1596
01:24:15,693 --> 01:24:19,129
، براي فهميدنش
. به يه شاعر نيازه ، يکي مثل پدرم
1597
01:24:20,164 --> 01:24:21,188
. چون من که نمي فهمم
1598
01:24:25,569 --> 01:24:26,467
تو چطور ؟
1599
01:24:26,870 --> 01:24:28,633
اوضاع با شوهرت خوب پيش ميره ؟
1600
01:24:28,772 --> 01:24:31,297
. اوه آره ، اون معرکه ـست
1601
01:24:31,608 --> 01:24:32,438
. عاليه
1602
01:24:32,576 --> 01:24:35,602
کاملاً از اوضاعي که داره
. پيش ميره راضيم
1603
01:24:36,914 --> 01:24:38,176
چرا حرفتو باور نميکنم ؟
1604
01:24:40,484 --> 01:24:43,544
. الکي لاس نزن
1605
01:24:44,421 --> 01:24:46,685
... ميدونم که الان تختت خاليه
1606
01:24:46,824 --> 01:24:48,951
و تو هم هميشه يه ذره
، به من علاقه داشتي
1607
01:24:49,093 --> 01:24:51,721
اما ما داريم آماده ميشيم
... تا آخر هفته از اينجا بريم ، پس
1608
01:24:51,862 --> 01:24:53,090
. براي ناهار با من بيا بيرون
1609
01:24:56,333 --> 01:24:58,699
. من خيلي ترسيدم
1610
01:25:02,373 --> 01:25:03,169
چي ؟
1611
01:25:03,941 --> 01:25:05,966
. صدات داره قطع ميشه ، تام
1612
01:25:06,777 --> 01:25:07,835
. صدات داره قطع و وصل ميشه
1613
01:25:08,779 --> 01:25:09,643
کجايي ؟
1614
01:25:11,048 --> 01:25:12,379
. خيلي خب
. بهتر شد
1615
01:25:12,649 --> 01:25:13,172
. بهتر شد
1616
01:25:13,317 --> 01:25:14,807
. سعي کن همونجا بموني
1617
01:25:16,086 --> 01:25:17,246
صدامو ميشنوي ؟
1618
01:25:17,921 --> 01:25:21,413
بايد براي مارک و جودي
. يه پرنده بگيريم
1619
01:25:21,658 --> 01:25:23,125
. نه
. نميتونيم براشون پرنده بگيريم
1620
01:25:23,260 --> 01:25:24,488
چرا ؟ -
. احمقانه ست -
1621
01:25:24,628 --> 01:25:25,526
. اونا خوشگلن
1622
01:25:25,629 --> 01:25:27,221
. من هميشه دلم يه پرنده ميخواست
1623
01:25:27,364 --> 01:25:28,661
، ميدوني ، وقتي رسيديم خونه
1624
01:25:28,799 --> 01:25:31,461
خيلي دوست دارم تا براي خونه ي جديدمون
. يه پرنده بگيرم
1625
01:25:32,002 --> 01:25:32,696
آره ؟
1626
01:25:32,836 --> 01:25:36,237
آره . و خيلي هم به بدفورد هيلز
. علاقه ي زيادي دارم
1627
01:25:36,440 --> 01:25:37,031
نظر خودت چيه ؟
1628
01:25:37,174 --> 01:25:38,664
. آره ، آره
1629
01:25:39,543 --> 01:25:40,271
. صبر کن
1630
01:25:42,479 --> 01:25:43,173
. سلام
1631
01:25:43,680 --> 01:25:45,477
. فردا بعد از ظهر رو با من بگذرون
1632
01:25:47,518 --> 01:25:48,507
. نه
. غير ممکنه
1633
01:25:48,652 --> 01:25:51,086
داريم آماده ميشيم تا آخرهفته
. از اينجا بريم
1634
01:25:51,488 --> 01:25:54,980
سر پيچ کاله تايلس توي خيابون
. پدرالبس منتظر باش
1635
01:25:55,125 --> 01:25:58,253
و منم ظهر ميام و
. سوارت ميکنم
1636
01:25:59,797 --> 01:26:01,992
. نه
. من ... داري وقتت رو تلف ميکني
1637
01:26:02,132 --> 01:26:03,258
. الان نميتونم صحبت کنم
1638
01:26:03,967 --> 01:26:05,867
ببين ... من اون تيپ مردي نيستم
1639
01:26:06,003 --> 01:26:09,461
که بخواد خودشو بين يه زن و
... شوهر بندازه . اينطوري نيستم
1640
01:26:09,606 --> 01:26:13,303
اما جودي نش بهم زنگ زد و گفت
. که تو خوشحال نيستي
1641
01:26:13,610 --> 01:26:16,977
اينکه تو بيشتر عاشق مني تا عاشق مردي
. که باهاش ازدواج کردي
1642
01:26:18,048 --> 01:26:18,776
. من نميتونم صحبت کنم
1643
01:26:31,628 --> 01:26:33,721
. هي عزيزم
نظرت چيه ؟
1644
01:26:34,898 --> 01:26:35,728
کي بودش ؟
1645
01:26:36,967 --> 01:26:37,868
. پاي تلفن
1646
01:26:37,868 --> 01:26:41,201
. اوه ، اون ... معلم زبانم بود
1647
01:26:44,608 --> 01:26:45,131
اون ازم ميخواد تا
1648
01:26:45,275 --> 01:26:47,835
بعد از ظهر يه ناهار
. براي خدافظي باهاش صرف کنم
1649
01:26:48,946 --> 01:26:49,412
. عاليه
1650
01:26:49,546 --> 01:26:51,707
منم صبحش قراره با
. مارک گلف بازي کنم
1651
01:28:02,553 --> 01:28:03,645
... خب ، اين
1652
01:28:06,657 --> 01:28:09,182
من اخيراً داشتم
. روي اينا کار ميکردم
1653
01:28:13,797 --> 01:28:15,424
. واقعا تکون دهنده ست
. اوه خداي من
1654
01:28:16,900 --> 01:28:18,891
توضيح دادن يه نقاشي
. خيلي سخته
1655
01:28:19,036 --> 01:28:22,028
. لازم هم نيست که اينکارو بکني
. چون فريبنده ـست
1656
01:28:22,172 --> 01:28:25,608
، اين يکي حقيقتش
. بايد اونوري باشه
1657
01:28:29,146 --> 01:28:30,977
. نه ، خيلي ازش خوشم اومد
1658
01:28:31,281 --> 01:28:34,546
... ميتونم
ميتونم در مورد يه چيزي روراست باشم ؟
1659
01:28:34,685 --> 01:28:35,174
. آره
1660
01:28:35,319 --> 01:28:38,482
. اين يکي
... اين
1661
01:28:38,722 --> 01:28:40,883
يه چيز خيلي ترسناکي
. توش هست
1662
01:28:42,092 --> 01:28:43,252
. اين يکي کار ماريا الناست
1663
01:28:43,393 --> 01:28:46,419
. خب ، همين توضيح ميده پس
. خيلي بي نظمه
1664
01:28:47,497 --> 01:28:50,159
. تقريباً بهم ريخته ست
... اما
1665
01:28:50,801 --> 01:28:52,962
اوه خدا ، من اينجا چه کار ميکنم ؟
1666
01:28:53,537 --> 01:28:55,505
نميدونم انتظار دارم
. چه اتفاقي بيوفته
1667
01:28:55,906 --> 01:28:59,808
از اون شبي که ما تو اوييدو عشق
. بازي کرديم زمان زيادي ميگذره
1668
01:29:00,510 --> 01:29:02,501
من خيلي خيلي بهش
. فکر ميکردم
1669
01:29:02,646 --> 01:29:03,635
مطمئنم وقتي داشتي با کريستينا
1670
01:29:03,780 --> 01:29:06,977
يا ماريا النا عشق بازي ميکردي
. بهش فکر نميکردي
1671
01:29:07,117 --> 01:29:08,675
. خب ، من هيچوقت بهت دروغ نگفتم
1672
01:29:08,819 --> 01:29:10,878
از اولين لحظه بهت گفتم
1673
01:29:11,021 --> 01:29:13,080
که هم به تو و هم به کريستينا
. علاقه مندم
1674
01:29:13,223 --> 01:29:19,787
. من .. من نميتونم همينجوري باهات بخوابم
. من ... من تو اين کار خوب نيستم
1675
01:29:19,963 --> 01:29:22,830
. اما اون شب که اينقدر عصبي نبودي -
. اون موقع متاهل نبودم -
1676
01:29:23,033 --> 01:29:24,193
. اما قرار بود بشي
1677
01:29:24,368 --> 01:29:26,836
. آره ، حق با توئه
. اين چيزيه که من ميخوام
1678
01:29:27,104 --> 01:29:29,004
اما بايد چه کار کنم ؟
1679
01:29:29,106 --> 01:29:30,971
باهات عشق بازي کنم و بعدش
1680
01:29:31,108 --> 01:29:33,338
ازدواجمو ادامه بدم
انگار که هيچ اتفاقي نيوفتاده ؟
1681
01:29:33,477 --> 01:29:35,172
يا فقط ازدواجمو تموم کنم ؟
1682
01:29:35,312 --> 01:29:38,076
جودي نش ميگه از زندگيت
. راضي نيستي
1683
01:29:38,215 --> 01:29:40,809
آره ، خب ، داره در مورد
. خودش صحبت ميکنه
1684
01:29:41,885 --> 01:29:43,443
شايد بعد از اينکه باهم بخوابيم
1685
01:29:43,587 --> 01:29:45,782
بيشتر با احساساتت
. آشنا بشي
1686
01:29:45,922 --> 01:29:47,116
. آره ، يا شايدم احساساتم کمتر بشه
1687
01:29:47,257 --> 01:29:49,623
ببين ، من نمي گم که
... اغوا نشدم
1688
01:29:49,760 --> 01:29:53,628
اما اين کار تحول و
احساسات زيادي رو مي طلبه
1689
01:29:53,764 --> 01:29:56,858
، و از يه ديد ديگه هم اگه بخواي بهش نگاه کني
تو دقيقا اون مردي نيستي
1690
01:29:57,000 --> 01:29:58,900
... که آينده رو باهاش تصور
1691
01:30:03,874 --> 01:30:05,068
!چکار داري ميکني ؟
1692
01:30:05,876 --> 01:30:07,002
! الان خودتو به کشتن ميدي
1693
01:30:07,444 --> 01:30:08,775
. نميخوام زنده بمونم
1694
01:30:08,912 --> 01:30:15,715
! نميخوام زنده بمونم لعنتي
1695
01:30:16,286 --> 01:30:17,184
. ولش کن
. همين حالا ، همين حالا
1696
01:30:24,795 --> 01:30:28,561
نميفهمي که نميخوام زندگي کنم ؟
1697
01:30:28,699 --> 01:30:33,398
که نميتونم اينجوري زندگي کنم ؟
. سرم داره منفجر ميشه
1698
01:30:33,537 --> 01:30:34,834
. ديگه نميتونم تحملش کنم
1699
01:30:34,971 --> 01:30:36,632
. ديگه نميتونم تحملش کنم
1700
01:30:37,941 --> 01:30:39,203
. تفنگ رو بده به من
1701
01:30:39,342 --> 01:30:43,301
! تفنگ رو بده به من . لعنتي
1702
01:30:43,447 --> 01:30:46,143
. خواهش ميکنم بهم گوش کن عزيزم
1703
01:30:46,583 --> 01:30:47,880
. عزيزم ، گوش کن ببين چي ميگم
1704
01:30:48,518 --> 01:30:50,110
. بيا
. دستتو بده به من
1705
01:30:50,754 --> 01:30:54,656
. بيا . چيزي نيست
. چيزي نيست عزيزم . چيزي نيست
1706
01:30:56,493 --> 01:30:57,118
. اوه خداي من
1707
01:30:57,260 --> 01:30:58,887
! اوه خداي من ، واقعا شرمنده ـم
1708
01:31:02,299 --> 01:31:03,891
! اوه خدا ، جفتتون ديوونه اين
1709
01:31:04,034 --> 01:31:07,401
! جفتتون واقعاً رواني هستين
1710
01:31:07,537 --> 01:31:09,664
چطوري بايد اينو به
!شوهرم توضيح بدم ؟
1711
01:31:09,806 --> 01:31:11,603
! من نميتونم اينجوري زندگي کنم
1712
01:31:11,742 --> 01:31:13,505
! اين زندگي من نيست
1713
01:31:13,643 --> 01:31:16,111
! نميتونم اينکارو بکنم
1714
01:31:20,050 --> 01:31:23,019
هنوز نميتونم متوجه بشم چرا معلم
. زبانت تفنگ داشت
1715
01:31:23,153 --> 01:31:23,710
. بهت که گفتم
1716
01:31:23,854 --> 01:31:25,879
تفنگ هاي عتيقه جمع ميکنه و
1717
01:31:26,022 --> 01:31:28,456
... داشت تفنگ مورد علاقه ـش رو بهم نشون ميداد که -
! خدايا ! بايد ازش شکايت کنيم -
1718
01:31:28,592 --> 01:31:30,492
. و بعدشم تفنگ در رفت -
! اين واقعا غير مسئولانه ـست -
1719
01:31:30,627 --> 01:31:33,619
. نه ، حقيقتش اونقدرا هم بد نيست
1720
01:31:33,764 --> 01:31:35,163
اگه اتفاقي برات ميوفتاد چي ؟
1721
01:31:35,732 --> 01:31:37,825
چي ؟
چي داري ميگي ؟
1722
01:31:38,401 --> 01:31:39,732
. خيلي دوستت دارم
1723
01:31:40,637 --> 01:31:42,832
. داگ هيچوقت حقيقت رو متوجه نشد
1724
01:31:45,776 --> 01:31:47,869
، جودي هم راز رو ميدونست
و البته ، خيالش راحت شد
1725
01:31:48,011 --> 01:31:50,502
که ويکي زخم بدتري بر نداشته بود يا
. کشته نشده بود
1726
01:31:51,848 --> 01:31:53,611
حالا که ويکي در حال
برگشتن به نيويورک بود
1727
01:31:53,850 --> 01:31:55,283
جودي مشغول برنامه ريختن شد
1728
01:31:55,418 --> 01:31:58,012
تا کاري کنه که ويکي هم به
. سرنوشت خودش دچار نشه
1729
01:32:01,892 --> 01:32:05,225
وقتي کريستينا از آنتيب (شهري در فرانسه) برگشت
... ويکي کل قضيه رو براش تعريف کرد
1730
01:32:05,529 --> 01:32:06,757
و کريستينا با خودش فکر کرد
چقدر غم انگيزه
1731
01:32:06,897 --> 01:32:08,728
که ويکي اينقدر خوان آنتونيو
... رو ميخواسته
1732
01:32:08,932 --> 01:32:11,264
ولي قادر نبوده تا چيزي بگه يا
. کاري بکنه
1733
01:32:11,568 --> 01:32:12,967
. ميتونستم بکشم کنار
1734
01:32:13,103 --> 01:32:14,934
ببين ، ميدونستم که از لحظه اي که
1735
01:32:15,071 --> 01:32:18,097
خوان آنتونيو رو ديدي
. بهش علاقه مند شده بودي
1736
01:32:18,275 --> 01:32:20,573
اما اگه ميدونستم چه اتفاقي بين شما افتاده بود
. هيچوقت خودمو قاطي نمي کردم
1737
01:32:20,710 --> 01:32:22,234
... ببين ، اين يه چيز
1738
01:32:23,213 --> 01:32:25,010
. گذرا بود
1739
01:32:26,683 --> 01:32:27,672
. حالا هم ديگه تموم شده
1740
01:32:56,079 --> 01:32:58,639
ويکي برگشت خونه
... تا عروسي مجللش با داگ رو برگذار کنه
1741
01:32:59,282 --> 01:33:01,375
تا وارد خونه اي بشه که
... بالاخره خريده بودن
1742
01:33:01,618 --> 01:33:03,313
و وارد زندگي اي بشه
که آرزوش رو داشت
1743
01:33:03,453 --> 01:33:06,183
البته قبل از سپري کردن
. تابستون توي بارسلونا
1744
01:33:07,424 --> 01:33:09,392
... کريستينا هم مشغول ادامه دادن به گشتنش
1745
01:33:10,126 --> 01:33:12,856
دنبال چيزاي مشخصي شد
. که دلش نميخواست
1746
01:33:14,391 --> 01:33:34,391
Drama مــتــرجــم : آريـــن
arianhpk@rocketmail.com