1 00:01:30,500 --> 00:01:34,300 نويسنده و کارگردان « وودي آلن » 2 00:01:38,000 --> 00:01:45,000 ارائــه اي از تيــم تــرجــمه ي تيــوي ســنــتر forum.tvcenter.co 3 00:01:50,000 --> 00:01:58,000 Drama مــتـــرجــم : آريـــن arianhpk@rocketmail.com 4 00:01:59,661 --> 00:02:00,628 ويکي و کريستينا تصميم گرفتن 5 00:02:00,629 --> 00:02:03,139 . تا تابستون رو توي بارسلونا بگذرونن 6 00:02:03,399 --> 00:02:04,699 ويکي مشغول کامل کردن دوره ي ليسانسش 7 00:02:04,700 --> 00:02:06,067 ... در رشته ي "کاتالان شناسي" بود 8 00:02:06,068 --> 00:02:07,502 رشته اي که بعد از تحت تاثير قرار گرفتن 9 00:02:07,503 --> 00:02:11,315 . توسط معماري هاي "گائودي" بهش علاقه مند شد آنتونتي گائودي يکي از شهير ترين معماران ) ( کاتالاني دو قرن اخير 10 00:02:11,316 --> 00:02:13,908 کريستينا هم شش ماه گذشته رو صرف نوشتن 11 00:02:13,909 --> 00:02:15,009 ... کارگرداني و بازي 12 00:02:15,010 --> 00:02:17,278 توي يه فيلم 12 دقيقه اي کرده بود ... که البته بعدش ازش متنفر شده بود 13 00:02:17,279 --> 00:02:19,280 و تازگيا با يکي ديگه از ، دوست پسر هاش بهم زده بود 14 00:02:19,281 --> 00:02:21,582 . و خيلي دلش ميخواست که يه آب و هوايي عوض کنه 15 00:02:21,583 --> 00:02:23,618 وقتي که يکي از خويشاوند هاي دور 16 00:02:23,619 --> 00:02:25,586 خانواده ي ويکي که توي بارسلونا زندگي ميکنن بهشون پيشنهاد کردن 17 00:02:25,587 --> 00:02:29,490 تا جولاي و آگوست رو توي بارسلونا . بگذرونن ، همه چيز خود به خود روبراه شد 18 00:02:29,491 --> 00:02:31,692 اين دو نفر از زمان کالج دوست هاي صميمي بودن 19 00:02:31,693 --> 00:02:32,760 و در اکثر موارد 20 00:02:32,761 --> 00:02:34,462 . سليقه و نظر يکساني داشتن 21 00:02:34,463 --> 00:02:36,798 گرچه وقتي پاي موضوع عشق ، باز ميشد 22 00:02:36,799 --> 00:02:37,632 پيدا کردن نقطه نظر هاي مشترک 23 00:02:37,633 --> 00:02:39,773 . بين اين 2 نفر خيلي سخت ميشد 24 00:02:39,935 --> 00:02:41,602 ويکي نه ميتونست درد رو تحمل کنه 25 00:02:41,603 --> 00:02:43,471 . و نه شور و شوقي براي مبارزه داشت 26 00:02:43,472 --> 00:02:45,773 . اون مبتني به عقل و و واقعگرا بود 27 00:02:45,774 --> 00:02:46,741 اون از يک مرد 28 00:02:46,742 --> 00:02:48,252 . ثبات و جديت ميخواست 29 00:02:49,244 --> 00:02:50,178 اون با "داگ" نامزد شد 30 00:02:50,179 --> 00:02:52,269 چون آدم موفق ... و شريفي بود 31 00:02:52,915 --> 00:02:54,945 . و زيبايي تعهد رو درک ميکرد 32 00:02:56,084 --> 00:02:58,114 . آره ، منم دلم برات تنگ شده 33 00:02:58,687 --> 00:02:59,954 ، اونطرف قضيه ، کريستينا 34 00:02:59,955 --> 00:03:02,723 يه چيز خيلي متفاوت رو . از عشق انتظار داشت 35 00:03:02,724 --> 00:03:04,592 اون مخالف قبول کردن اين نکته بود که زجر کشيدن 36 00:03:04,593 --> 00:03:06,961 جزئي اجتناب ناپذير ... اشتياق و عشق ـه عميقه 37 00:03:06,962 --> 00:03:08,262 و از ريسک کردن احساساتش 38 00:03:08,263 --> 00:03:09,363 . اجتناب مي کرد 39 00:03:09,998 --> 00:03:13,201 اگر ازش ميپرسيدين براي احساساتش ، حاضره از چه چيزايي بزنه 40 00:03:13,202 --> 00:03:14,942 . اون جوابي نداشت که بده 41 00:03:15,170 --> 00:03:17,004 . در هر حال ، خودش ميدونست که اين رو نميخواد 42 00:03:17,005 --> 00:03:21,425 و اين دقيقا چيزي بود که ويکي . بيشترين ارزش رو براش قائل ميشد 43 00:03:29,418 --> 00:03:31,052 . تو ويکي هستي - . بله ، بله - 44 00:03:31,053 --> 00:03:32,153 . خيلي بزرگ شدي 45 00:03:33,121 --> 00:03:34,522 . خيلي وقت گذشته . خيلي خوشحالم که مي بينمت 46 00:03:34,523 --> 00:03:37,913 . به بارسلونا خوش اومدين . کريستينا ، من جودي ـم 47 00:03:39,061 --> 00:03:40,221 . اين اتاق شماست 48 00:03:41,129 --> 00:03:42,469 . شمارو باهم گذاشتم 49 00:03:43,232 --> 00:03:45,132 جودي ، ازت خيلي ممنونم که منو . اينجا قبول کردي 50 00:03:45,133 --> 00:03:49,023 خيلي دقيقه ي نودي بود و . تو هم که اصلاً منو نميشناسي 51 00:03:49,104 --> 00:03:51,904 . اينکه منو هم دعوت کردي بزرگيتو ميرسونه 52 00:03:52,040 --> 00:03:55,142 اين که اين دور و بر يکم جنب و جوش . باشه چيز خوبيه 53 00:03:55,143 --> 00:03:58,412 از وقتي آرتور رفته کالج . اينجا خيلي سوت و کور شده 54 00:03:58,413 --> 00:04:00,815 بعد از اينکه دختر ها وسايلشون رو باز کردن ، و شوهر جودي ، مارک 55 00:04:00,816 --> 00:04:03,951 ، از زمين گلف برگشت . ناهار رو توي بالکن خوردن 56 00:04:03,952 --> 00:04:04,852 . ما خونه ي خوشگلي داريم 57 00:04:04,853 --> 00:04:06,603 . واقعا داريم عاشقش ميشيم 58 00:04:06,755 --> 00:04:09,257 اون با هرکسي از همه جا و هر زباني ، دوست ميشه 59 00:04:09,258 --> 00:04:11,225 ! براي همين ديگه خيلي کيفوره 60 00:04:11,226 --> 00:04:12,326 . خوب ياد گرفتي 61 00:04:12,561 --> 00:04:14,541 خب، تو چکار ميکني کريستينا ؟ 62 00:04:14,796 --> 00:04:15,956 . من فعلاً آزادم 63 00:04:17,599 --> 00:04:19,600 . بيخيال . اون يه فيلم ساخته 64 00:04:19,601 --> 00:04:21,769 . چه هيجان انگيز - . فقط 12 دقيقه بود - 65 00:04:21,770 --> 00:04:22,980 در مورد چي بود ؟ 66 00:04:23,205 --> 00:04:24,171 در مورد چي بود ؟ 67 00:04:24,172 --> 00:04:27,492 در مورد اينکه چرا تعريف کردن . عشق اينقدر سخته 68 00:04:29,311 --> 00:04:33,561 براي گذاشتنش توي يه فيلم 12 دقيقه اي . خيلي موضوع حجيميه ها 69 00:04:34,182 --> 00:04:36,617 ... ويکي ، تو داري ليسانست رو توي رشته ي 70 00:04:36,618 --> 00:04:40,298 آره ، ليسانسم رو توي رشته ي . کاتالان شناسي" ميگيرم" 71 00:04:41,590 --> 00:04:43,391 برنامه داري با مدرکت چه شغلي بگيري ؟ 72 00:04:43,392 --> 00:04:47,728 . نمي دونم . شايد معلم ، شايد يه کشيش منظور کشيش هاي کاتالاني هستش ) ( که بيشتر روحاني هستن تا کشيش 73 00:04:47,729 --> 00:04:49,759 . لازم نيست که کار خاصي بکني 74 00:04:49,898 --> 00:04:52,500 همين پاييز داره با اين مرد فوق العاده ازدواج ميکنه 75 00:04:52,501 --> 00:04:54,531 و همه ي مشکلاتش ... وقتي که 76 00:04:54,570 --> 00:04:56,250 . حامله بشه از بين ميره 77 00:04:58,473 --> 00:05:01,903 ... حالا ديگه جودي در مورد آينده ت هم تصميم گرفت 78 00:05:02,010 --> 00:05:05,400 . به سلامتي تابستون شما در بارسلونا . خوش اومدين 79 00:05:05,647 --> 00:05:06,457 . به سلامتي 80 00:05:09,918 --> 00:05:11,252 ، در روز هايي که گذشت 81 00:05:11,253 --> 00:05:13,220 ويکي و کريستينا غرق گنجينه هاي هنرمندانه 82 00:05:13,221 --> 00:05:14,611 . و ارزشمند شهر شدن 83 00:05:15,157 --> 00:05:23,887 "مخصوصاً از کارهاي "گائودي . و "ميرو" لذت بردن خوان ميرو ، مجسمه ساز سوررئال اسپانيايي ) ( که کارهاي ارزشمند بسيار زيادي داره 84 00:05:30,572 --> 00:05:33,107 يکبار ، مارک و جودي ويکي و کريستينا رو 85 00:05:33,108 --> 00:05:36,018 به يه سفردريايي با کشتي . مارک دعوت کردن 86 00:05:36,712 --> 00:05:39,513 از اونجايي که مارک و جودي ، به فکر کريستينا بودن 87 00:05:39,514 --> 00:05:41,549 مارک پسر ـه شريک تجاريش رو که به نظر پسر خوبي ميومد 88 00:05:41,550 --> 00:05:44,251 و احتمال ميداد که کريستينا ازش . خوشش بياد رو هم دعوت کرد 89 00:05:44,252 --> 00:05:46,053 آرزوي من اينه که براي خودم يه ثروت درست و حسابي دست و پا کنم ، برم 90 00:05:46,054 --> 00:05:49,014 يه جزيره و بقيه ي عمرمو صرف . غواصي بکنم 91 00:05:49,758 --> 00:05:52,318 . حقيقتش اصلا تو غواصي حرفه اي نيستم 92 00:05:52,794 --> 00:05:54,474 تو تا حالا غواصي کردي ؟ 93 00:05:55,364 --> 00:05:57,294 ، متاسفانه چارلز و کريستينا 94 00:05:57,532 --> 00:05:59,222 . اونچنان هم بهم نميومدن 95 00:06:00,302 --> 00:06:01,736 در اين بين ، ويکي در مورد 96 00:06:01,737 --> 00:06:03,771 ... تمام جزئيات زندگي کاتالاني تحقيق کرد 97 00:06:03,772 --> 00:06:05,339 حتي يه دور هم مغازه ها 98 00:06:05,340 --> 00:06:10,344 ، و رستوران هاي محلي رو بررسي کرد . تا کاملا با آشپزي کاتالاني آشنا بشه 99 00:06:10,345 --> 00:06:12,513 ، توي شب هاي خوشبوي تابستوني بعضي مواقع دخترا ميرفتن 100 00:06:12,514 --> 00:06:14,281 ... تا يکم موسيقي گيتار اسپانيايي گوش بدن 101 00:06:14,282 --> 00:06:15,492 که البته هر دفعه 102 00:06:15,784 --> 00:06:18,284 . ويکي رو خيلي تحت تاثير قرار ميداد 103 00:06:31,700 --> 00:06:33,334 ، يک روز بعد از ظهر مارک و جودي اونا رو به 104 00:06:33,335 --> 00:06:35,569 افتتاحيه ي گالري يکي . از دوستاشون بردن 105 00:06:35,570 --> 00:06:37,138 خيلي از هنرمنداي محلي و تعدادي از 106 00:06:37,139 --> 00:06:38,572 . کلکسيونر ها هم ميان 107 00:06:38,573 --> 00:06:40,174 ازشون خوشت مياد ؟ - . آره - 108 00:06:40,175 --> 00:06:42,243 . ممنون که مارو با خودتون آوردين 109 00:06:42,244 --> 00:06:43,577 . ما از اين گالري خريد ميکنيم 110 00:06:43,578 --> 00:06:45,908 ... مارک به هنرمند اينجا پول داده 111 00:06:46,281 --> 00:06:47,781 تا يه سري نقاشي براي 112 00:06:48,016 --> 00:06:49,296 . ديوار دفترش بکشه 113 00:06:51,053 --> 00:06:52,973 اين همون هنرمنده ست اونجا ؟ 114 00:06:52,988 --> 00:06:54,088 اوني که لباس قرمز پوشيده ؟ 115 00:06:54,089 --> 00:06:55,719 ... نه ، نه . اون نيستش 116 00:06:59,494 --> 00:07:00,544 .... آلفرد ، آم 117 00:07:01,129 --> 00:07:04,159 همون جنتلمنيه که اونجا . کت لينن ـي پوشيده 118 00:07:05,100 --> 00:07:05,620 . خودشه 119 00:07:07,869 --> 00:07:09,319 . من نميدونم اون کيه 120 00:07:11,006 --> 00:07:13,974 مارک ؟ اون آقايي که اونجا پيراهن قرمز پوشيده کيه ؟ 121 00:07:13,975 --> 00:07:14,665 اون کيه ؟ 122 00:07:17,679 --> 00:07:21,348 . اون يه نقاشه . يادت مياد ؟ ديه گو در موردش بهمون گفت 123 00:07:21,349 --> 00:07:22,717 يه رابطه ي خيلي هيجاني رو 124 00:07:22,718 --> 00:07:25,052 با يه زني داشت که . يه جورايي خل و چل بود 125 00:07:25,053 --> 00:07:27,833 دعواي خشونت آميز و . طلاق پر سر و صدا 126 00:07:29,424 --> 00:07:31,104 . تو کل روزنامه ها بودش 127 00:07:31,560 --> 00:07:32,393 . اوه خداي من 128 00:07:32,394 --> 00:07:34,734 ... اسمش "خوان آنتونيو گونزالو" ـه 129 00:07:35,630 --> 00:07:37,070 و يه طلاق جنجالي رو 130 00:07:38,567 --> 00:07:39,767 . با زنش که ميخواسته بکشش داشته 131 00:07:39,768 --> 00:07:41,135 . يا خودش بوده که ميخواسته زنشو بکشه 132 00:07:41,136 --> 00:07:43,971 سوژه ي خيلي بزرگ و مهمي . توي دنياي هنر بود 133 00:07:43,972 --> 00:07:45,372 . جزئياتش يادم نمياد 134 00:07:46,074 --> 00:07:49,044 ، ما دور و بر اين آدماي غيرمتعارف نميگرديم 135 00:07:50,145 --> 00:07:51,655 . براي همين خبر ندارم 136 00:07:57,219 --> 00:07:59,186 ويکي و کريستينا گالري رو ترک کردن 137 00:07:59,187 --> 00:08:00,821 . و تصميم گرفتن که برن شام بخورن 138 00:08:00,822 --> 00:08:02,757 اونا توي يه شب زيباي تابستوني 139 00:08:02,758 --> 00:08:04,378 از جلوي کليسايي رد شدن 140 00:08:04,392 --> 00:08:05,826 ... که رو به روش مردم مشغول جشن گرفتن بودن 141 00:08:05,827 --> 00:08:07,337 بالاخره حوالي نيمه شب 142 00:08:07,362 --> 00:08:09,752 . تونستن يه رستوران کوچيک پيدا کنن 143 00:08:10,098 --> 00:08:12,188 خيلي خوبه آدم نگران اين نباشه 144 00:08:12,634 --> 00:08:15,069 که مغازه ها قراره . باز بمونن يا نه 145 00:08:15,070 --> 00:08:16,700 آره ، اما احتمالاً بايد 146 00:08:17,105 --> 00:08:18,685 . نگران روياهامون باشيم 147 00:08:20,976 --> 00:08:22,656 داري به کي نگاه ميکني ؟ 148 00:08:23,111 --> 00:08:24,501 اين همون نقاشي نيست 149 00:08:25,080 --> 00:08:27,181 که ما همين الان تو گالري ديديمش ؟ 150 00:08:27,182 --> 00:08:28,462 . اوه چرا ... اون 151 00:08:29,584 --> 00:08:31,564 . همون نقاش با طلاق جنجاليشه 152 00:08:32,087 --> 00:08:34,321 . مارک بهمون گفت . نصف و نيمه يه چيزايي شنيدم 153 00:08:34,322 --> 00:08:35,723 . اون مدام داره اينجا رو نگاه ميکنه 154 00:08:35,724 --> 00:08:37,644 چون تو داري . تحريکش ميکني 155 00:08:39,094 --> 00:08:40,394 . من تحريک نمي کنم 156 00:08:40,395 --> 00:08:41,905 تمام شب همينجوري داري 157 00:08:42,097 --> 00:08:43,397 . زيرچشمي بهش نگاه ميکني 158 00:08:43,398 --> 00:08:45,232 . من فقط دارم مشروبم رو ميخورم 159 00:08:45,233 --> 00:08:46,734 . آره حتماً داري همينکارو ميکني 160 00:08:46,735 --> 00:08:48,002 بايد يه کاري بکني 161 00:08:48,003 --> 00:08:49,513 . چون داره مياد اينجا 162 00:09:05,153 --> 00:09:05,853 امريکايي ؟ 163 00:09:06,922 --> 00:09:09,652 من کريستينام و اينم دوست من . ويکي ـه 164 00:09:10,659 --> 00:09:11,819 چشمات چه رنگيه ؟ 165 00:09:14,963 --> 00:09:15,423 . آبين 166 00:09:18,333 --> 00:09:21,435 دوست دارم دعوتتون کنم که جفتتون . با من به اوييدو بياين 167 00:09:21,436 --> 00:09:22,246 کجا بيايم ؟ 168 00:09:22,938 --> 00:09:23,518 . اوييدو 169 00:09:24,606 --> 00:09:27,808 . براي آخر هفته . تا يه ساعت ديگه راه ميوفتيم 170 00:09:27,809 --> 00:09:28,799 اوييدو کجاست ؟ 171 00:09:29,544 --> 00:09:30,644 . يه پرواز خيلي کوتاهه 172 00:09:30,645 --> 00:09:31,515 با هواپيما ؟ 173 00:09:31,947 --> 00:09:33,047 تو اوييدو چيه ؟ 174 00:09:33,648 --> 00:09:37,117 من مي خوام يه مجسمه اي رو ببينم که . خيلي منو تحت تاثير قرار ميده 175 00:09:37,118 --> 00:09:38,485 . يه مجسمه ي خيلي خوشگل 176 00:09:38,486 --> 00:09:39,353 . عاشقش ميشين 177 00:09:39,354 --> 00:09:42,974 داري ازمون درخواست ميکني که بريم اوييدو و برگرديم ؟ 178 00:09:45,694 --> 00:09:47,828 . نه ، آخر هفته رو اونجا ميگذرونيم 179 00:09:47,829 --> 00:09:49,569 . شهر رو بهتون نشون ميدم 180 00:09:50,498 --> 00:09:53,188 ، غذاي خوب ميخوريم ، مشروب خوب ميخوريم 181 00:09:53,535 --> 00:09:54,501 . عشق بازي ميکنيم 182 00:09:54,502 --> 00:09:56,652 دقيقا کي قراره عشق بازي کنه ؟ 183 00:09:58,273 --> 00:10:00,183 . به اميد خدا هر سه نفرمون 184 00:10:00,775 --> 00:10:02,576 . اوه خداي من - . من صورتحسابتون رو حساب ميکنم - 185 00:10:02,577 --> 00:10:04,245 اين يارو اصلاً شرم و حيا . حاليش نميشه 186 00:10:04,246 --> 00:10:06,806 ببين جناب ، شايد تو يه . زندگي ديگه 187 00:10:09,150 --> 00:10:10,610 چرا ؟ . زندگي کوتاهه 188 00:10:11,653 --> 00:10:14,455 . زندگي کسل کننده ست . زندگي پر از درده 189 00:10:14,456 --> 00:10:16,836 اين يه شانس براي يه . اتفاق خاصه 190 00:10:17,025 --> 00:10:18,945 . صحيح دقيقاً تو کي هستي ؟ 191 00:10:19,227 --> 00:10:21,377 . من خوان آنتونيو ـم ... و تو 192 00:10:22,430 --> 00:10:25,050 . ويکي هستي و تو هم کريستينا درسته ؟ 193 00:10:25,967 --> 00:10:26,777 يا برعکسه ؟ 194 00:10:28,270 --> 00:10:29,720 ميتونه برعکس هم باشه 195 00:10:30,472 --> 00:10:31,912 چون که هر دو نفرمون 196 00:10:32,774 --> 00:10:34,108 . نميتونيم شما رو ارضا کنيم 197 00:10:34,109 --> 00:10:34,689 . فهميدم 198 00:10:35,677 --> 00:10:38,078 خب ، شما جفتتون دوست داشتني . و خوشگلين 199 00:10:38,079 --> 00:10:38,879 ، خب ، ممنون 200 00:10:38,880 --> 00:10:41,330 اما ما همينجوري سوار هواپيما نميشيم 201 00:10:41,683 --> 00:10:42,783 و به دعوت يه غريبه نميريم يه شهر کوچيک دوست داشتني 202 00:10:42,784 --> 00:10:44,764 . اسپانيايي تا عشق بازي کنيم 203 00:10:45,987 --> 00:10:49,427 اون هميشه اينقدر همه ي ... جزئيات رو بررسي ميکنه 204 00:10:49,691 --> 00:10:52,471 تا بالاخره مزه ي تک تک ذره هاي دلربايي 205 00:10:55,730 --> 00:10:56,890 از بين بره ؟ ... 206 00:10:58,400 --> 00:11:00,610 حقيقتش فکر کنم ... بايد بگم که 207 00:11:03,672 --> 00:11:05,232 . چشم هاي من سبز هستن 208 00:11:07,542 --> 00:11:08,982 من اسم بي ميلي ـمون 209 00:11:09,611 --> 00:11:11,111 به جواب مثبت دادن به 210 00:11:11,813 --> 00:11:14,048 . پيشنهاد جنسيت رو فرا واقع گرايي نمي ذارم 211 00:11:14,049 --> 00:11:16,669 اگه شما ميخواستين تا براي ... يه نوع 212 00:11:16,685 --> 00:11:18,775 تعامل اجتماعي به ما ملحق بشين 213 00:11:19,087 --> 00:11:21,121 ، مثلاً صرف يه ليوان مشروب ... اونوقت مشکلي نداشت 214 00:11:21,122 --> 00:11:22,990 ، اما در غير اين صورت فکر ميکنم شما بايد 215 00:11:22,991 --> 00:11:25,911 . پيشنهادتون رو روي ميزاي ديگه امتحان کنين 216 00:11:26,394 --> 00:11:29,304 توي کدوم قسمت پيشنهادم به تو توهين شده ؟ 217 00:11:29,531 --> 00:11:30,664 مسلما اون قسمتي که من جفتتون رو 218 00:11:30,665 --> 00:11:32,645 . خوشگل و خواستني گفتم نيستش 219 00:11:33,501 --> 00:11:34,902 به من توهين شده ؟ . نه 220 00:11:34,903 --> 00:11:37,413 ، اين خيلي شگفت انگيزه .. خيلي جذابه 221 00:11:37,872 --> 00:11:39,742 ... صادقانه بخوام بگم ، اما 222 00:11:40,508 --> 00:11:42,977 من دارم اينجوري فکر ميکنم يا ديگه واقعاً دير شده ؟ 223 00:11:42,978 --> 00:11:45,128 . من خيلي دوست دارم برم اوييدو 224 00:11:45,680 --> 00:11:46,900 چي ؟ شوخي ميکني ؟ 225 00:11:46,982 --> 00:11:48,549 . فکر ميکنم خيلي خوش بگذره 226 00:11:48,550 --> 00:11:50,784 . فکر ميکنم ما هم بايد بريم . خيلي دوست دارم برم 227 00:11:50,785 --> 00:11:52,920 ميشه يه وقت ديگه سر اين قضيه بحث کنيم ؟ 228 00:11:52,921 --> 00:11:54,601 وقتي توي گالري ديدمت که 229 00:11:54,856 --> 00:11:56,390 ... داري از وسط اتاق رد ميشي 230 00:11:56,391 --> 00:11:57,541 متوجه شدم که تو 231 00:11:59,194 --> 00:12:02,234 . لباي خوشگلي داري . خيلي پُر ، خيلي احساسي 232 00:12:03,598 --> 00:12:04,118 . ممنون 233 00:12:04,199 --> 00:12:06,266 خيلي خب ، خيلي خب ، ببين ... خودت ميدوني ، اگه ميخواي بري 234 00:12:06,267 --> 00:12:08,068 نميتونم عشق بازي رو تضمين کنم 235 00:12:08,069 --> 00:12:09,989 . چون ممکنه يهو بداخلاق بشم 236 00:12:10,839 --> 00:12:13,640 بياين سر اين قضيه مثل يه . قرارداد مذاکره نکنيم 237 00:12:13,641 --> 00:12:16,043 ، من بدون هيچ طفره زني اي اومدم اينجا 238 00:12:16,044 --> 00:12:18,278 . و بهترين پيشنهادم رو ارائه دادم 239 00:12:18,279 --> 00:12:21,015 اميدوارم در موردش بحث کنين و لذت همراهيتون 240 00:12:21,016 --> 00:12:22,866 . به اوييدو رو به من بدين 241 00:12:23,485 --> 00:12:24,351 من شانس خوبي 242 00:12:24,352 --> 00:12:26,053 . براي قرض گرفتن هواپيماي دوستم دارم 243 00:12:26,054 --> 00:12:28,722 به اندازه ي کافي براي ما سه نفر بزرگ هست 244 00:12:28,723 --> 00:12:29,757 . و منم يه خلبان خيلي ماهرم 245 00:12:29,758 --> 00:12:31,958 . به نظر خيلي امن و مطمئن مياد 246 00:12:32,494 --> 00:12:33,534 . بهش فکر کنين 247 00:12:38,033 --> 00:12:40,534 . اميدوارم که در مورد رفتن شوخيت گرفته باشه 248 00:12:40,535 --> 00:12:42,369 اوه خداي من . اين يارو خيلي جذابه 249 00:12:42,370 --> 00:12:42,890 !جذاب ؟ 250 00:12:43,238 --> 00:12:44,238 شوخي ميکني ؟ کجاش جذابه ؟ 251 00:12:44,239 --> 00:12:45,939 . ميخواد با جفتمون بخوابه 252 00:12:45,940 --> 00:12:47,274 . اما فقط يه نفر گيرش مياد 253 00:12:47,275 --> 00:12:49,043 . تو اين مورد اون يه نفر تويي 254 00:12:49,044 --> 00:12:51,314 ويکي ، من يه دختر بالغم ، باشه ؟ 255 00:12:51,446 --> 00:12:53,013 ، اگه بخوام باهاش بخوابم . ميخوابم 256 00:12:53,014 --> 00:12:54,281 . اگرم نخوام ، نميخوابم 257 00:12:54,282 --> 00:12:56,116 ، کريستينا . اون يه غريبه ـست 258 00:12:56,117 --> 00:12:58,052 ، اين انجام يه عمل بدون فکر کردن به عواقبشه ... حتي براي تو هم صدق ميکنه اين بار 259 00:12:58,053 --> 00:12:59,733 ، و اگه درست شنيده باشم 260 00:13:00,021 --> 00:13:02,289 . اون با زنش سابقه ي خشونت داشته 261 00:13:02,290 --> 00:13:03,190 حداقل يکي از اون 262 00:13:03,191 --> 00:13:05,893 زامبي هاي کارخونه اي که نيستش ميدوني ؟ 263 00:13:05,894 --> 00:13:08,062 اين يه راه خيلي خوب . براي شناختنشه 264 00:13:08,063 --> 00:13:10,531 . نه ، اينطور نيستش ... من با يه مرد زبون بازي 265 00:13:10,532 --> 00:13:13,142 که دست به زن داره . به اوييدو نميرم 266 00:13:13,201 --> 00:13:16,336 تو اين حالت متقاعد کننده و پشتکارش رو ، جذاب مي بيني 267 00:13:16,337 --> 00:13:17,137 . اما من اينطور نمي بينم 268 00:13:17,138 --> 00:13:19,578 . و کاملاً هم مشخصه که خوشتيپ نيست 269 00:13:19,908 --> 00:13:21,341 . من که فکر ميکنم خيلي خوشتيپه 270 00:13:21,342 --> 00:13:22,409 . يه جورايي خيلي معرکه ست 271 00:13:22,410 --> 00:13:24,611 . منظورم اينه که ، اون واقعاً سکسي ـه 272 00:13:24,612 --> 00:13:28,248 ، خب ، بايد برات همينطوري باشه . چون تو کلا مشکل داري 273 00:13:28,249 --> 00:13:30,050 بايد روش پيشنهاد دادنش . بدون چرت و پرت گفتنش ـو تحسين کني 274 00:13:30,051 --> 00:13:30,951 داري در مورد چي حرف ميزني ؟ 275 00:13:30,952 --> 00:13:33,987 . کل حرفاش چرت و پرته . من به اوييدو نميرم 276 00:13:33,988 --> 00:13:36,123 ، اولا . من هيچوقت اسم اوييدو به گوشم نخورده 277 00:13:36,124 --> 00:13:37,658 . فکر نکنم بتونه برنده بشه 278 00:13:37,659 --> 00:13:39,519 بعدشم ، اگه من نامزد نبودم 279 00:13:39,594 --> 00:13:41,061 و ميتونستم تا يه جورايي 280 00:13:41,062 --> 00:13:42,496 لهو و لعب و عشق و حال به يه اسپانيايي داشته باشم 281 00:13:42,497 --> 00:13:44,598 . بازم اين يکي رو انتخاب نمي کردم 282 00:13:44,599 --> 00:13:47,049 . اوه سلام . الان نميتونم صحبت کنم 283 00:13:48,269 --> 00:13:50,129 دارم سعي ميکنم کريستينا رو 284 00:13:50,405 --> 00:13:53,195 از مرتکب شدن يه . اشتباه مهلک نجات بدم 285 00:13:53,775 --> 00:13:55,285 . چي ؟ نه ، طبق معمول 286 00:13:56,978 --> 00:13:58,612 . دوباره بهت زنگ مي زنم 287 00:13:58,613 --> 00:13:59,773 . منم دوستت دارم 288 00:14:00,215 --> 00:14:01,782 ، اگه الان برگرديم خونه 289 00:14:01,783 --> 00:14:03,250 ميتونيم يه چند تيکه لباس توي چمدون بندازيم 290 00:14:03,251 --> 00:14:04,231 . و بريم پيشش 291 00:14:04,819 --> 00:14:07,020 من بلافاصله به اين . يارو علاقه مند شدم 292 00:14:07,021 --> 00:14:10,161 اون يکي از اين آدماي . بي خاصيت ترشيده نيست 293 00:14:10,325 --> 00:14:13,825 . اون يه آدم خلاق و هنرمنده - بي خاصيت ترشيده ؟ - 294 00:14:14,062 --> 00:14:16,272 در مورد داگ اينطوري فکر ميکني ؟ 295 00:14:16,364 --> 00:14:18,565 داگ ؟ !اصلاً کي در مورد داگ حرف زد ؟ 296 00:14:18,566 --> 00:14:19,366 . احمقانه ست 297 00:14:19,367 --> 00:14:21,568 همينجوري خوشت مياد که يه نفر بياد سراغت 298 00:14:21,569 --> 00:14:23,837 . و باهاش سوار هواپيما بشي و پرواز کني 299 00:14:23,838 --> 00:14:25,372 ميدونم . نميدونم چرا ، اينقدر ترسيده ـم 300 00:14:25,373 --> 00:14:26,940 . مگر اينکه از خودم ترسيده باشم 301 00:14:26,941 --> 00:14:28,811 . اين يه اشتباهه ، کريستينا 302 00:14:38,052 --> 00:14:39,987 اونا يه توفان کوچيک رو خارج از شهر 303 00:14:39,988 --> 00:14:42,256 و حوالي اوييدو پيش بيني کردن . اما چيز خاصي نيستش 304 00:14:42,257 --> 00:14:46,527 . جداً لازم نيست نگران باشي ... همونطور که ميتوني اينجا ببيني 305 00:14:46,861 --> 00:14:50,591 اينجا ، فقط يه برآمدگي و توده ي ابر کوچيکه ، درسته ؟ 306 00:14:52,934 --> 00:14:55,869 دوست داري بشيني پشت فرمون ؟ - ! نه ، قربون دستت - 307 00:14:55,870 --> 00:14:58,572 . آسونه ها . حتي از روندن ماشين هم آسون تره 308 00:14:58,573 --> 00:14:59,383 . امتحان کن 309 00:15:04,812 --> 00:15:05,562 ، فردا صبح 310 00:15:05,680 --> 00:15:06,840 به مقصدشون رسيدن 311 00:15:07,048 --> 00:15:08,198 و وارد هتلي شدن 312 00:15:08,483 --> 00:15:11,163 . که خوان آنتونيو براشون رزرو کرده بود 313 00:15:12,387 --> 00:15:14,054 ويکي مطمئن شد که خودش و کريستينا 314 00:15:14,055 --> 00:15:14,888 اتاق خودشون رو داشته باشن 315 00:15:14,889 --> 00:15:17,209 . و خوان آنتونيو هم اتاق خودش رو 316 00:15:17,358 --> 00:15:21,461 ، اگه خوان آنتونيو نااميد هم شده بود . بازهم خوب پنهانش کرده بود 317 00:15:21,462 --> 00:15:22,763 بعد از اينکه يه نفسي تازه کردن خوان آنتونيو اونا رو 318 00:15:22,764 --> 00:15:25,199 به ديدن مجسمه اي که براش . خيلي معني دار و باارزش بود بُرد 319 00:15:25,200 --> 00:15:26,633 تو خيلي مذهبي هستي ؟ 320 00:15:26,634 --> 00:15:27,914 . نه . نه ، نيستم 321 00:15:28,770 --> 00:15:30,938 ، حقّه اينه که از زندگي لذت ببري 322 00:15:30,939 --> 00:15:33,559 . قبول کردن زندگي اصلاً معني اي نداره 323 00:15:33,675 --> 00:15:34,945 بي معنيه ؟ تو حتي 324 00:15:35,043 --> 00:15:37,844 فکر نمي کني که يک عشق اصيل به زندگي معني ميده ؟ 325 00:15:37,845 --> 00:15:41,155 آره ، اما عشق خيلي زودگذر و فاني ـه ، مگه نه ؟ 326 00:15:42,217 --> 00:15:44,717 من عاشق يه زن ... خارق العاده بودم 327 00:15:46,588 --> 00:15:47,338 ... و آخرش 328 00:15:52,193 --> 00:15:52,533 خب ؟ 329 00:15:54,262 --> 00:15:55,532 . رو من چاقو کشيد 330 00:15:55,997 --> 00:15:57,687 . خداي من ، اين وحشتناکه 331 00:15:58,132 --> 00:16:00,572 شايد کاري کردي که . حقت همين بوده 332 00:16:02,003 --> 00:16:04,504 خوان آنتونيو مهمون هاشو . براي ناهار بُرد 333 00:16:04,505 --> 00:16:06,585 . در مورد عشق و هنر بحث کردن 334 00:16:07,075 --> 00:16:09,009 اون مملو از داستان هايي ، در مورد ماريا النا 335 00:16:09,010 --> 00:16:10,043 ... همسر سابقش بود 336 00:16:10,044 --> 00:16:12,944 کسي که هم ازش انتقاد ميکرد . و هم ستايش 337 00:16:14,082 --> 00:16:16,416 ، ثابت کرد که ميزبان خوبيه ، و بعد از ظهر 338 00:16:16,417 --> 00:16:18,018 بردشون تا ... مناظر محلي رو ببينن 339 00:16:18,019 --> 00:16:20,020 جايي که از شنيدن تاريخچه ي شهر لذت بردن 340 00:16:20,021 --> 00:16:21,001 . و عکس گرفتن 341 00:16:30,431 --> 00:16:33,567 بعدش ، اونا شکلات و کيک ... از يه شيريني فروشي خريدن 342 00:16:33,568 --> 00:16:35,308 . که خوشمزه و خونگي بودن 343 00:16:40,775 --> 00:16:42,575 اونا سفرشون رو ادامه دادن 344 00:16:42,777 --> 00:16:44,745 و با اينکه ويکي هنوز ... هم مردد بود 345 00:16:44,746 --> 00:16:46,786 . به کريستينا خيلي خوش ميگذشت 346 00:16:53,488 --> 00:16:54,998 بحث خوابيدن با همديگه 347 00:16:55,390 --> 00:16:57,180 تا همون شب به ميون نيومد 348 00:16:57,191 --> 00:16:59,681 . و خوان آنتونيو هم يه ذره مست بود 349 00:16:59,927 --> 00:17:00,857 . خواهش ميکنم 350 00:17:07,168 --> 00:17:10,198 خب ، حالا که ديگه روز ... تقريباً تموم شده 351 00:17:10,905 --> 00:17:13,175 عاقلانه ست اگر ازتون درخواست کنم 352 00:17:13,841 --> 00:17:15,931 که هردوتون به اتاق من بياين ؟ 353 00:17:15,977 --> 00:17:18,178 . بيخيال . فکر ميکردم قضيه رو حل کرديم 354 00:17:18,179 --> 00:17:20,947 ويکي فقط داره سعي ميکنه بگه . متاهد شده تا ازدواج کنه ، فقط همين 355 00:17:20,948 --> 00:17:23,483 عاليه . پس اين روزا آخرين . روز هاي آزاديشه 356 00:17:23,484 --> 00:17:25,404 . نه . ببين ، من آزاد نيستم 357 00:17:26,020 --> 00:17:26,830 . من متعهدم 358 00:17:27,322 --> 00:17:28,488 ميدوني تئوري من چيه ؟ 359 00:17:28,489 --> 00:17:30,324 ، وقتي مشروب ميخورم . بدجوري صادق ميشم 360 00:17:30,325 --> 00:17:32,926 من ... من فکر ميکنم که تو هنوز داري از 361 00:17:32,927 --> 00:17:35,907 ازدواج ناموفقت با ماريا النا ، ضربه ميخوري 362 00:17:36,531 --> 00:17:40,011 و داري سعي ميکني که با . سکس پوچ حواستو پرت کني 363 00:17:40,268 --> 00:17:41,778 سکس پوچ ؟ يعني اينقدر 364 00:17:42,737 --> 00:17:44,587 خودت رو بي ارزش مي بيني ؟ 365 00:17:44,839 --> 00:17:48,075 فقط داره ميگه که بايد سکس . يه معني اي براش داشته باشه ، فقط همين 366 00:17:48,076 --> 00:17:50,296 . منظورم اينه که ، شهر رومانتيکه 367 00:17:50,378 --> 00:17:52,108 . شب هم که خوشبو و گرمه 368 00:17:52,814 --> 00:17:55,582 . ما هم سرزنده ايم ديگه چه معني اي بيشر از اين ؟ 369 00:17:55,583 --> 00:17:57,851 من فقط اومدم تا . پيش کريستينا باشم 370 00:17:57,852 --> 00:17:59,362 . من متعهد به ازدواجم 371 00:17:59,987 --> 00:18:00,821 من يه نامزد 372 00:18:00,822 --> 00:18:03,622 خوشتيپ و جذاب دارم ... که باهاش ميخوابم 373 00:18:04,325 --> 00:18:05,305 کسي که همچنين 374 00:18:05,360 --> 00:18:07,450 . جاي خيلي خاصي توي قلبم داره 375 00:18:07,695 --> 00:18:10,263 ، و اگه بخوام کاملاً باهات صادق باشم ... خوان آنتونيو 376 00:18:10,264 --> 00:18:12,132 اگه من از اون تيپ آدمايي ، بودم که از اين کارا ميکردم 377 00:18:12,133 --> 00:18:14,134 بازم فکر نميکنم که . با تو مي خوابيدم 378 00:18:14,135 --> 00:18:15,405 . خب ، من خسته ـم 379 00:18:16,104 --> 00:18:17,784 من 24 ساعته که نخوابيدم 380 00:18:18,906 --> 00:18:21,636 و کاري که الان ميخوام بکنم . هم همينه 381 00:18:23,411 --> 00:18:23,921 و تو ؟ 382 00:18:25,747 --> 00:18:26,813 ، من ميام تو اتاقت 383 00:18:26,814 --> 00:18:28,844 . اما اولش بايد منو اغوا کني 384 00:18:34,155 --> 00:18:34,615 . سلام 385 00:18:34,922 --> 00:18:35,382 . سلام 386 00:18:37,859 --> 00:18:40,589 فقط اومدم اينجا تا يه ذره مشروب بخورم 387 00:18:42,397 --> 00:18:43,330 ، و يه تشکر بکنم 388 00:18:43,331 --> 00:18:45,071 . و بعدش برگردم تو اتاقم 389 00:18:48,803 --> 00:18:51,104 توي فيلمي که ساختي خودت هم بازي کردي ؟ 390 00:18:51,105 --> 00:18:52,855 بازي کردم ؟ آره . چطور ؟ 391 00:18:53,708 --> 00:18:54,941 اميدوارم از ايني که الان داري 392 00:18:54,942 --> 00:18:57,043 تظاهر ميکني که اومدي اينجا و ميخواي سريع يه مشروب بخوري 393 00:18:57,044 --> 00:18:59,894 . توي فيلمت قانع کننده تر بازي کرده باشي 394 00:19:00,481 --> 00:19:02,549 من اومدم اينجا تا . باهات بخوابم 395 00:19:02,550 --> 00:19:03,470 . حق با توئه 396 00:19:05,553 --> 00:19:09,173 ، خب ، الان کاملاً ديگه خيالت راحت شد ... مگر اينکه 397 00:19:09,724 --> 00:19:11,358 . گند بزني - گند بزنم ؟ - 398 00:19:11,359 --> 00:19:11,759 . آره 399 00:19:12,860 --> 00:19:13,610 . گند بزني 400 00:19:13,961 --> 00:19:15,996 منظورت خراب کردنه اين لحظه ست ديگه ؟ 401 00:19:15,997 --> 00:19:16,397 . آره 402 00:19:16,798 --> 00:19:18,948 و چطوري ميشه که اينکارو بکنم ؟ 403 00:19:20,902 --> 00:19:22,592 . نميدونم ميتونه حتي يه 404 00:19:23,471 --> 00:19:24,741 نظر مسخره راجع به 405 00:19:27,175 --> 00:19:29,505 . پوشيدن يه شلوارک اشتباه هم باشه 406 00:19:29,644 --> 00:19:32,204 هرچند... يه جورايي با نگاه کردن بهت 407 00:19:32,647 --> 00:19:34,807 فکر کنم شلوارک . مناسبي پوشيدي 408 00:19:35,583 --> 00:19:37,153 . راضي کردنت خيلي سخته 409 00:19:37,785 --> 00:19:40,295 آره ، خب ... من به . سرسختيم معروفم 410 00:19:45,860 --> 00:19:47,470 و تو توي زندگيت به جز 411 00:19:47,762 --> 00:19:51,142 يه مرد که شلوارک مناسبي پوشيده باشه چي ميخواي ؟ 412 00:19:53,968 --> 00:19:54,718 . نمي دونم 413 00:19:56,437 --> 00:19:58,057 فقط ميدونم تا زماني که 414 00:19:59,774 --> 00:20:01,775 چيزي که دنبالشمو . پيدا نکنم ، آروم نمي گيرم 415 00:20:01,776 --> 00:20:02,696 که چي هستش ؟ 416 00:20:08,850 --> 00:20:11,930 ... يه چيز ديگه . من يه چيز متفاوت مي خوام 417 00:20:12,653 --> 00:20:13,693 . يه چيز بيشتر 418 00:20:15,056 --> 00:20:16,686 ... يه جور . عشق مرموز 419 00:20:21,762 --> 00:20:22,282 معنيش ؟ 420 00:20:24,999 --> 00:20:26,569 ... معنيش اينه که ، آم 421 00:20:27,969 --> 00:20:28,609 . نميدونم 422 00:20:30,738 --> 00:20:32,439 . خودمم نمي دونم که چي ميخوام 423 00:20:32,440 --> 00:20:34,600 . فقط چيزايي که نميخوامو ميدونم 424 00:20:35,343 --> 00:20:37,344 اگه خيلي زود شروع ، به لخت کردنم نکني 425 00:20:37,345 --> 00:20:40,375 صحبتمون تبديل به يه . گفتگوي حاشيه اي ميشه 426 00:20:57,298 --> 00:20:58,108 حالت خوبه ؟ 427 00:20:58,666 --> 00:21:02,135 . آره ، من خوبم . بايد به خاطر چيزي باشه که خوردم 428 00:21:02,136 --> 00:21:04,526 چي شده ؟ ميتونم چيزي برات بيارم ؟ 429 00:21:05,106 --> 00:21:07,436 نه . من ... من نبايد مشروب بخورم 430 00:21:08,376 --> 00:21:11,476 چه اتفاقي افتاد ؟ - . داره حالم بهم ميخوره - 431 00:21:13,114 --> 00:21:15,882 زخم معده گرفته و احتمالاً . مسموميت غذايي هم داره 432 00:21:15,883 --> 00:21:16,750 . يحتمل هر دوش باهم 433 00:21:16,751 --> 00:21:17,651 . خدايا ، هر دو 434 00:21:17,652 --> 00:21:20,253 . فقط بايد استراحت کنه . چيزي نخوره - استراحت ؟ - 435 00:21:20,254 --> 00:21:21,954 . بله ، استراحت . استراحت 436 00:21:22,223 --> 00:21:23,857 ، بعد از اينکه کريستينا زمين گير شد 437 00:21:23,858 --> 00:21:24,958 علاقه ي ويکي به بازگشت به بارسلونا 438 00:21:24,959 --> 00:21:28,149 بيشتر و علاقه ش به شهرگردي . کمتر و کمتر شد 439 00:21:28,362 --> 00:21:30,272 وقتي از جلسه ـش اومد بيرون 440 00:21:30,364 --> 00:21:32,732 ميتوني بهش بگي به موبايلم زنگ بزنه ؟ 441 00:21:32,733 --> 00:21:34,713 . آره ، هنوز توي اوييدو گيرم 442 00:21:36,137 --> 00:21:37,877 . اما آخرش رفتن گشتن شهر 443 00:21:38,673 --> 00:21:40,953 . واقعاً دلم براي کريستينا ميسوزه 444 00:21:41,008 --> 00:21:43,808 . اوه بيخيال . الکي تظاهر نکن که نگراني 445 00:21:44,545 --> 00:21:47,175 مطمئنم تشويقش ... کردي تا مشروب بخوره 446 00:21:47,682 --> 00:21:50,417 درست مثل همونکاري که موقع ناهار . براي جفتمون انجام دادي 447 00:21:50,418 --> 00:21:52,452 . اما من ميتونم الکل بدنم رو کنترل کنم 448 00:21:52,453 --> 00:21:55,255 . اون اصلاً به زخم معده ـش اشاره اي نکرده بود - . نه - 449 00:21:55,256 --> 00:21:57,056 نه ، چون ذهن نوجووني داره 450 00:21:58,859 --> 00:22:02,539 ، و مثلاً براي رومانتيک بودن . خواسته آرزوي مرگ بکنه 451 00:22:02,897 --> 00:22:05,432 پس براي يه لحظه ي کوتاه ... از هوس 452 00:22:05,433 --> 00:22:07,993 از تمام مسئوليت هاش . چشم پوشي کرده 453 00:22:11,372 --> 00:22:13,506 ، بعد از ناهار خوان آنتونيو ، ويکي رو 454 00:22:13,507 --> 00:22:15,887 به ديدن فانوس دريايي ـه آويلس برد 455 00:22:15,910 --> 00:22:18,170 . که ويکي خيلي هم ازش خوشش اومد 456 00:22:20,214 --> 00:22:21,414 . من همين نزديکي ها به دنيا اومدم 457 00:22:21,415 --> 00:22:23,845 خيلي زشته اگه بدون سر زدن به پدرم 458 00:22:24,952 --> 00:22:26,572 . به پدرم از اينجا برم 459 00:22:26,687 --> 00:22:28,421 اين کار حوصله ـت رو سر مي بره ؟ 460 00:22:28,422 --> 00:22:28,762 . نه 461 00:22:30,157 --> 00:22:32,427 نه ، فکر ميکنم اين اولين پيشنهاد 462 00:22:33,661 --> 00:22:35,462 . واقعاً جالبي بود که به من دادي 463 00:22:35,463 --> 00:22:38,423 خيلي دوست دارم پدرت . و خونه ـش رو ببينم 464 00:22:58,185 --> 00:22:59,175 . پدرم ، خوليو 465 00:23:04,692 --> 00:23:07,293 ، اوه ، ميدوني ، اگه همينجوري ادامه بديم ... فکر نميکنم بتونم 466 00:23:07,294 --> 00:23:08,762 . عيب نداره . خيلي خوب صحبت کردي 467 00:23:08,763 --> 00:23:10,513 . اون انگليسي صحبت نميکنه 468 00:23:15,202 --> 00:23:17,070 مطمئنم که ديگه دارم . اسپانيايي اي که ياد گرفتمو فراموش ميکنم 469 00:23:17,071 --> 00:23:19,205 اون با صحبت کردن به . زباناي ديگه مخالفه 470 00:23:19,206 --> 00:23:21,608 حقيقتش اين يه نکته ي . خيلي مهم براي پدرمه 471 00:23:21,609 --> 00:23:22,475 واقعاً ؟ چرا ؟ 472 00:23:22,476 --> 00:23:24,276 چون اون شاعره و زيباترين 473 00:23:25,446 --> 00:23:27,681 ... جمله ها رو به زبان اسپانيايي مينويسه 474 00:23:27,682 --> 00:23:29,542 .. اما اعتقاد داره که شعرش 475 00:23:30,918 --> 00:23:34,521 نبايد توسط زبان هاي خارجي ... ديگه اي آلوده بشه که 476 00:23:34,522 --> 00:23:35,655 ... نه ، اين - ... که خيلي - 477 00:23:35,656 --> 00:23:38,858 ، نه ، با عقل جور در مياد . من متوجهم ... به خاطر ترجمه 478 00:23:38,859 --> 00:23:40,960 . و چيزايي که ممکنه موقع ترجمه تو شعر از دست بره 479 00:23:40,961 --> 00:23:42,941 . من يکم اسپانيايي ياد گرفتم 480 00:23:43,230 --> 00:23:45,680 البته من توي زبان . استعدادي ندارم 481 00:23:45,766 --> 00:23:48,156 خوندنم خيلي بهتر از . صحبت کردنمه 482 00:23:48,402 --> 00:23:50,672 . شايد بتونم شعراي پدرت رو بخونم 483 00:23:50,905 --> 00:23:54,005 . نه ، اون شعراشو نشون نميده . نکته همينجاست 484 00:23:54,075 --> 00:23:55,175 خب ، چرا آخه ؟ 485 00:23:55,676 --> 00:23:56,956 . بعداً توضيح ميدم 486 00:23:57,111 --> 00:23:58,391 يکم کنياک ميخواي ؟ 487 00:23:59,313 --> 00:24:00,243 . آره ، ممنون 488 00:24:00,548 --> 00:24:01,998 . فقط خيلي ، خيلي کم 489 00:24:04,051 --> 00:24:06,519 ... خوب به نظر مياي . سرحال به نظر مياي پدر 490 00:24:06,520 --> 00:24:08,030 . آره . تو هم همينطور 491 00:24:09,390 --> 00:24:11,010 از ماريا النا چه خبر ؟ 492 00:24:11,726 --> 00:24:14,756 هنوز با اون معمار . توي مادريد زندگي ميکنه 493 00:24:16,564 --> 00:24:18,014 . اون زنه بهترين بود 494 00:24:18,365 --> 00:24:21,675 من هنوزم تو اين سنم . خواباي سکسي ازش مي بينم 495 00:24:22,169 --> 00:24:24,070 . اونم خيلي تو رو دوست داشت ، پدر 496 00:24:24,071 --> 00:24:28,151 ... خيلي حيف شد ... با اون همه استعداد خدادادي اي که داشت 497 00:24:34,381 --> 00:24:37,951 وقتي جوون بودم اينجا . مکان مورد علاقم براي مطالعه بود 498 00:24:37,952 --> 00:24:40,742 و من ميخواستم نويسنده . بشم نه يه نقاش 499 00:24:41,722 --> 00:24:43,757 . نقاشي بعداً به ذهنم خطور کرد 500 00:24:43,758 --> 00:24:45,498 . و ميخواستم ساز هم بزنم 501 00:24:46,327 --> 00:24:49,262 منظورم اينه که ، تنها چيزي ... که ميدونستم اين بود که من پر از 502 00:24:49,263 --> 00:24:50,023 ... نميدونم 503 00:24:50,030 --> 00:24:50,930 احساسات واقعي بودم 504 00:24:50,931 --> 00:24:53,867 و بايد يه راهي براي . ابرازشون پيدا ميکردم 505 00:24:53,868 --> 00:24:55,558 . کريستينا هم همينو ميگه 506 00:24:56,137 --> 00:24:57,670 . کريستينا دختر خيلي جذابيه 507 00:24:57,671 --> 00:24:58,605 ميخواي بشيني ؟ 508 00:24:58,606 --> 00:24:59,006 . آره 509 00:25:00,741 --> 00:25:01,201 ... خب 510 00:25:02,743 --> 00:25:04,073 بگو ببينم چرا پدرت 511 00:25:04,078 --> 00:25:05,698 شعراش رو چاپ نمي کنه ؟ 512 00:25:07,681 --> 00:25:09,541 ... چون اون از دنيا متنفره 513 00:25:10,851 --> 00:25:13,411 و با اين راه داره . انتقامشو ميگيره 514 00:25:14,221 --> 00:25:16,601 با خلق کردن آثار زيبا ... و بعدش 515 00:25:17,525 --> 00:25:20,735 ، جلوگيري از چاپ شدنشون ... کاري که فکر ميکنم 516 00:25:21,095 --> 00:25:21,785 ! خداي من 517 00:25:22,563 --> 00:25:23,530 خب ، چي باعث ميشه 518 00:25:23,531 --> 00:25:26,381 که اينقدر از دست نژاد انسان عصبي باشه ؟ 519 00:25:27,101 --> 00:25:29,301 چون بعد از چندين هزار سال تمدن 520 00:25:30,805 --> 00:25:32,895 . هنوز عشق ورزي رو ياد نگرفتن 521 00:25:34,675 --> 00:25:36,125 . اونا به هتل برگشتن 522 00:25:36,710 --> 00:25:37,944 ، کريستينا حالش بهتر شده بود 523 00:25:37,945 --> 00:25:41,845 اما هنوز خيلي ضعيف بود . و نياز به استراحت بيشتري داشت 524 00:25:41,916 --> 00:25:43,683 ويکي و خوان آنتونيو باهمديگه توي يه رستوران 525 00:25:43,684 --> 00:25:45,364 . خوشگل و دنج شام خوردن 526 00:25:45,786 --> 00:25:47,420 ، ويکي نسبت به ناهار خيلي آروم تر بود 527 00:25:47,421 --> 00:25:49,741 و يه عالمه هم . مشروب خورده بود 528 00:25:50,124 --> 00:25:53,554 اين دفعه ، اون داشت . از مکالمه ـشون لذت مي برد 529 00:25:54,261 --> 00:25:56,301 . پدرم منو قبلاً مياورد اينجا 530 00:26:02,536 --> 00:26:02,996 سلام ؟ 531 00:26:03,704 --> 00:26:05,914 سلام . بد موقع زنگ زدم عزيزم ؟ 532 00:26:06,774 --> 00:26:08,634 . نه ، فقط دارم غذا ميخورم 533 00:26:09,109 --> 00:26:10,944 ميتونم بعداً بهت زنگ بزنم ؟ 534 00:26:10,945 --> 00:26:12,178 . بذار فقط يه چيزي بهت بگم 535 00:26:12,179 --> 00:26:14,347 پائول و ماريان يه خونه جايي که خودشون هستن پيدا کردن 536 00:26:14,348 --> 00:26:17,350 که حتي از اون خونه اي که . توي "بدفورد هيلز" هم هست بيشتر خوششون مياد 537 00:26:17,351 --> 00:26:20,491 اوه جداً ؟ . آه ... صدات يکم قطع و وصل ميشه 538 00:26:21,422 --> 00:26:23,890 چطور ... ؟ عزيزم ؟ ، بعداً بهم زنگ بزن 539 00:26:23,891 --> 00:26:26,125 اما اين خونه استخر . و زمين تنيس داره 540 00:26:26,126 --> 00:26:27,327 ميتونيم از راهنمايي هاي 541 00:26:27,328 --> 00:26:29,078 . مربي پائول استفاده کنيم 542 00:26:29,563 --> 00:26:31,133 . باشه ، بهت زنگ ميزنم 543 00:26:31,265 --> 00:26:32,725 . نميتونم صداتو بشنوم 544 00:26:33,334 --> 00:26:34,204 . دوستت دارم 545 00:26:36,670 --> 00:26:39,010 . خدايا . وضعيت ارتباط خيلي خرابه 546 00:26:47,481 --> 00:26:50,641 . اين چه شرابيه ؟ خيلي خوشمزه ـست - . عاليه - 547 00:26:51,952 --> 00:26:52,822 نامزدت بود ؟ 548 00:26:54,121 --> 00:26:55,221 . اوه آره . آره 549 00:26:56,991 --> 00:26:59,759 چرا موقع صحبت کردن باهاش اينقدر عصبي بودي ؟ 550 00:26:59,760 --> 00:27:00,570 عصبي بودم ؟ 551 00:27:01,562 --> 00:27:02,722 . آره ، قرمز شدي 552 00:27:03,864 --> 00:27:06,134 ، خب . مطمئنم که بابت شراب باشه 553 00:27:07,635 --> 00:27:08,445 ناراحت ميشه 554 00:27:08,636 --> 00:27:10,470 اگه بدونه که ما داريم باهم شام ميخوريم ؟ 555 00:27:10,471 --> 00:27:12,571 ! نه ، به هيچوجه شوخي ميکني ؟ 556 00:27:13,073 --> 00:27:17,076 منظورم اينه که ، فکر نکنم از ايده ي اينکه من با يه مرد پشت يه ميز 557 00:27:17,077 --> 00:27:21,047 که روش شمع داره نشستم و دارم باهاش شام ميخورم خيلي خوشش بياد 558 00:27:21,048 --> 00:27:24,898 اما خيلي سريع متوجه ميشه که ... اصلاً جاي نگراني نيستش 559 00:27:26,053 --> 00:27:29,822 تا حالا شده تو هم به خاطر عصبانيت از منتشر شدن آثارت جلوگيري کني ؟ 560 00:27:29,823 --> 00:27:32,125 . نه ، نه نه . من مثل پدرم نيستم 561 00:27:32,126 --> 00:27:32,959 نه ، بهت که گفتم 562 00:27:32,960 --> 00:27:36,110 من زندگي رو عليرغم اينا . کاملاً تائيد ميکنم 563 00:27:37,531 --> 00:27:38,581 . درسته ، درسته 564 00:27:39,066 --> 00:27:41,576 خب . خيلي کنجکاوم . که کاراتو ببينم 565 00:27:45,072 --> 00:27:45,652 واقعاً ؟ 566 00:27:47,174 --> 00:27:50,024 چرا ؟ منظورم اينه که . تو کلا مخالف مني 567 00:27:51,645 --> 00:27:54,145 خب ، من تونستم . تو رو بهتر بشناسم 568 00:27:54,548 --> 00:27:57,617 ، همينطورم ديدنشون ميتونه جالب باشه و جدا از اينا 569 00:27:57,618 --> 00:27:58,952 تو يه نقاش کاتالان هستي 570 00:27:58,953 --> 00:28:00,019 . و موضوع تحصيل منم همينه 571 00:28:00,020 --> 00:28:02,622 چي باعث شده که اينقدر جذب فرهنگ کاتالان بشي ؟ 572 00:28:02,623 --> 00:28:05,473 وقتي 14 سالم بود عاشق کليساي گائودي شدم 573 00:28:08,195 --> 00:28:10,855 . و بعدش ديگه همه چيز پشت سر هم اومد 574 00:28:13,233 --> 00:28:16,203 . شنيدم که از گيتار اسپانيايي هم خوشت مياد 575 00:28:16,637 --> 00:28:18,387 . آره ، آره . عاشق گيتارم 576 00:28:19,773 --> 00:28:21,007 دوست داري امشب بريم 577 00:28:21,008 --> 00:28:22,698 يکم گيتار معرکه بشنويم ؟ 578 00:28:24,078 --> 00:28:24,538 امشب ؟ 579 00:28:26,113 --> 00:28:27,683 ، خب ، يکم ديره ... و 580 00:28:29,550 --> 00:28:32,340 . بابت مشروبي که خوردم يکم سرم گيج ميره 581 00:28:33,287 --> 00:28:36,017 . تو که گفتي ميتوني الکلت رو کنترل کني 582 00:28:36,256 --> 00:28:38,586 . بعلاوه ، ما فردا از اينجا ميريم 583 00:28:41,228 --> 00:28:42,388 . خيلي خب ، باشه 584 00:28:42,529 --> 00:28:43,049 . عاليه 585 00:29:41,855 --> 00:29:42,965 . باورنکردني بود 586 00:29:44,358 --> 00:29:45,408 . ممنون ، ممنون 587 00:29:45,559 --> 00:29:49,228 من داشتم به صورتت نگاه ميکردم . و ديدم که خيلي متاثر شدي 588 00:29:49,229 --> 00:29:49,896 . آره ، آره 589 00:29:49,897 --> 00:29:52,465 . خيلي کم اتفاق افتاده که من يه همچين حالتي ببينم 590 00:29:52,466 --> 00:29:55,036 . درسته . مطمئنم روي صورت ماريا النا 591 00:29:55,069 --> 00:29:56,869 . خب ، آره ، شايد روي صورت ماريا النا 592 00:29:56,870 --> 00:29:58,380 ... اگر يه چيزي ميديد 593 00:29:58,539 --> 00:30:01,679 يا ميشنيد که باعث ميشد . تا متاثر بشه ، آره 594 00:30:03,043 --> 00:30:04,263 . تو هنوزم عاشقشي 595 00:30:06,280 --> 00:30:08,210 . نه ... نيستم . عاشقش نيستم 596 00:30:09,983 --> 00:30:11,250 . همين ، حرفمو تائيد ميکنه 597 00:30:11,251 --> 00:30:14,041 . نه ، اون هميشه جزئي از من باقي ميمونه 598 00:30:14,788 --> 00:30:16,689 اون يه شخص خيلي مهم ... تو زندگي منه 599 00:30:16,690 --> 00:30:17,910 ، اما براي جفتمون 600 00:30:18,025 --> 00:30:19,935 . يه چيزي درست کار نمي کرد 601 00:30:22,429 --> 00:30:23,119 چه چيزي ؟ 602 00:30:24,498 --> 00:30:26,128 . هيچوقت سر در نياورديم 603 00:30:30,404 --> 00:30:34,074 تو ، آم ... تو گفتي که داشتي . به صورتم نگاه ميکردي 604 00:30:37,911 --> 00:30:38,311 چرا ؟ 605 00:30:39,146 --> 00:30:41,280 تو چرا داشتي به صورتم نگاه ميکردي ؟ 606 00:30:41,281 --> 00:30:42,391 اينکارو ميکردم ؟ 607 00:30:42,483 --> 00:30:44,173 . احتمالاً اشک هامو ديدي 608 00:30:44,184 --> 00:30:47,264 . آره ... الان يه ذره کنترلم رو از دست دادم 609 00:30:50,090 --> 00:30:51,257 من داشتم به صورتت نگاه ميکردم 610 00:30:51,258 --> 00:30:53,638 . چون به نظرم خيلي خوشگل و زيباست 611 00:30:54,328 --> 00:30:55,908 جدي ميگي ؟ - . البته - 612 00:30:58,265 --> 00:30:59,132 . البته که جدي ميگم 613 00:30:59,133 --> 00:31:01,343 . خودتم ميدوني که دارم جدي ميگم 614 00:31:32,733 --> 00:31:34,100 ، تو سفر برگشت به خونه ، ويکي 615 00:31:34,101 --> 00:31:37,336 که در اون مورد هيچي به کريستينا . نگفته بود ، کاملاً ساکت بود 616 00:31:37,337 --> 00:31:39,505 ، از طرف ديگه ، کريستينا . به صورت عصبي مدام حرف ميزد 617 00:31:39,506 --> 00:31:43,643 بايد از جفتتون بابت خراب ! کردن آخر هفتتون معذرت خواهي کنم 618 00:31:43,644 --> 00:31:44,924 ! واقعاً آدم پستيم 619 00:31:45,145 --> 00:31:46,185 . من تحقير شدم 620 00:31:46,847 --> 00:31:49,527 نميدونم بابت شراب بود . يا صدف خوراکي 621 00:31:49,750 --> 00:31:51,370 . چون من زخم معده دارم 622 00:31:52,052 --> 00:31:54,587 فقط خدا رو شکر به اندازه ي کافي جاي ديدني ميشناختي 623 00:31:54,588 --> 00:31:56,522 . که سر ويکي رو بتوني گرم نگه داري 624 00:31:56,523 --> 00:31:57,957 من کابوس هاي وحشتناکي داشتم 625 00:31:57,958 --> 00:32:00,159 که توش شما مثل آب و روغن بودين 626 00:32:00,160 --> 00:32:02,662 . و از هر دقيقه ي باهم بودنتون نفرت داشتين 627 00:32:02,663 --> 00:32:05,113 . اصلاً نميتونستم از جام تکون بخورم 628 00:32:07,000 --> 00:32:09,970 ويکي خودش رو مشغول کار . توي کتابخونه کرد 629 00:32:09,970 --> 00:32:11,704 افکار احمقانه رو از سرش بيرون کرد 630 00:32:11,705 --> 00:32:13,773 . و تمرکزش رو روي پايان نامه ـش گذاشت 631 00:32:13,774 --> 00:32:17,324 اما متوجه شد که افکارش مدام . به اوييدو بر ميگرده 632 00:32:19,213 --> 00:32:22,181 کريستينا ، به دنبال يه معني براي عقايد و خصوصياتش 633 00:32:22,182 --> 00:32:24,383 شروع به پرسه زدن توي خيابون هاي بارسلونا کرد 634 00:32:24,384 --> 00:32:26,352 و مشغول به تجربه کردن اون جا با آخرين علاقه ـش 635 00:32:26,353 --> 00:32:27,333 يعني عکاسي شد 636 00:32:27,688 --> 00:32:33,158 و خودشو متقاعد کرد که اون زمان ... الکي دلش رو به خوان آنتونيو خوش کرده بوده 637 00:32:33,493 --> 00:32:34,643 ، و 48 ساعت بعد 638 00:32:35,362 --> 00:32:37,463 کريستينا با يه خبر . پيش ويکي اومد 639 00:32:37,464 --> 00:32:38,854 ! ويکي ، اون زنگ زد 640 00:32:39,666 --> 00:32:40,356 چي ؟ کي ؟ 641 00:32:40,767 --> 00:32:43,447 . خوان آنتونيو . همين الان بهم زنگ زد 642 00:32:44,238 --> 00:32:45,738 خوان آنتونيو بهت زنگ زد ؟ 643 00:32:45,739 --> 00:32:47,839 آره ، ميخواد منو ببره وينيارد 644 00:32:48,942 --> 00:32:50,309 براي مراسم تست کردن شراب . يه يه چيزي تو همين مايه ها مراسم تست کردن شراب که توش همه جور ) ( شراب رو با هر طعمي بررسي ميکنن 645 00:32:50,310 --> 00:32:51,700 . منم گفتم صد البته 646 00:32:51,745 --> 00:32:52,495 . تست شراب 647 00:32:53,647 --> 00:32:55,147 اما زخم معده ـت چي ؟ 648 00:32:56,717 --> 00:32:57,783 . نه ، چيزي نيست 649 00:32:57,784 --> 00:32:59,218 يه ذره مشروب که قرار نيست . منو اذيت کنه 650 00:32:59,219 --> 00:33:01,554 ! نکته اينجاست که اون ميخواد منو ببينه 651 00:33:01,555 --> 00:33:02,365 عالي نيست ؟ 652 00:33:02,656 --> 00:33:03,466 . چرا ، چرا 653 00:33:04,124 --> 00:33:06,993 . نميتونم باور کنم . اصلاً فکرشم نميکردم که بهم زنگ بزنه 654 00:33:06,994 --> 00:33:08,864 . اين عاليه . برات خوشحالم 655 00:33:11,999 --> 00:33:15,301 اون شب ، هر دو تا زن . تو خوابيدن به مشکل خوردن 656 00:33:15,302 --> 00:33:20,092 کريستينا توي آشپزخونه نشسته بود ، قهوه . ميخورد و روي شعرش کار ميکرد 657 00:33:23,110 --> 00:33:25,310 ويکي هم گمشده در خاطرات شبي که 658 00:33:25,312 --> 00:33:28,862 حالا مدام بيشتر و بيشتر . غير واقعي به نظر ميرسيد 659 00:33:41,762 --> 00:33:42,222 . سلام 660 00:33:42,996 --> 00:33:43,866 . سلام عزيزم 661 00:33:44,331 --> 00:33:45,261 بيدارت کردم ؟ 662 00:33:46,366 --> 00:33:47,176 ... نه ، نه 663 00:33:48,335 --> 00:33:49,855 . تازه ميخواستم بخوابم 664 00:33:51,071 --> 00:33:52,171 . ببخشيد که اينقدر دير زنگ زدم 665 00:33:52,172 --> 00:33:53,205 . مجبور شدم از اداره بيام بيرون 666 00:33:53,206 --> 00:33:56,809 ، يکم هوا بخورم ، يه قهوه اي بخورم . و يه ايده ي معرکه به ذهنم رسيد 667 00:33:56,810 --> 00:33:57,680 . ببين چطوره 668 00:33:58,845 --> 00:34:01,280 پدر يه سري آشنا توي . سفارت امريکا در اسپانيا داره 669 00:34:01,281 --> 00:34:04,317 ، با خودم فکر کردم يکم زودتر بيام از اونجا با کامپيوترم کار کنم 670 00:34:04,318 --> 00:34:06,758 . و ما هم توي بارسلونا ازدواج کنيم 671 00:34:06,953 --> 00:34:08,187 . خودت گفتي که جاي رمانتيکي هستش 672 00:34:08,188 --> 00:34:10,156 خيلي سريع ميريم شهرداري . و ازدواج ميکنيم 673 00:34:10,157 --> 00:34:11,590 البته دوباره توي ... نيويورک هم ازدواج ميکنيم 674 00:34:11,591 --> 00:34:13,993 و ميدوني ، يه مراسم بزرگ و پر سر و صدا ، براي خانواده و دوستامون 675 00:34:13,994 --> 00:34:16,162 . اما فکر ميکردم اينکار باحالي باشه خودت چي فکر ميکني ؟ 676 00:34:16,163 --> 00:34:18,263 چي ؟ اينکه اينجا ازدواج کنيم ؟ 677 00:34:18,832 --> 00:34:19,632 چرا که نه ؟ 678 00:34:19,633 --> 00:34:21,567 خيلي عالي ميشه اگه بعدا بتونيم به بچه هامون بگيم که توي اسپانيا ازدواج کرديم 679 00:34:21,568 --> 00:34:25,188 و دوستاي پدر ميتونن اينکارو . برامون خيلي راحت بکنن 680 00:34:25,972 --> 00:34:27,132 . نميدونم چي بگم 681 00:34:29,810 --> 00:34:32,044 . به نظر نمياد خيلي ذوق زده شده باشي 682 00:34:32,045 --> 00:34:32,915 ... نه ، اين 683 00:34:34,481 --> 00:34:36,171 . اين فقط غافلگيرانه بود 684 00:34:36,850 --> 00:34:39,318 خب ببين ... ما در هر صورت ، توي پاييز ازدواج مي کنيم 685 00:34:39,319 --> 00:34:41,287 . و قول ميدم که اينکارو هم بکنيم 686 00:34:41,288 --> 00:34:43,088 آره ، اما نکته ـش کجاست ؟ 687 00:34:43,423 --> 00:34:45,358 نکته اينجاست که اين يه کار متفاوته . يه چيز هيجان انگيز 688 00:34:45,359 --> 00:34:46,659 . من به کن و آليس گفتم 689 00:34:46,660 --> 00:34:49,995 قبلاً بهشون زنگ زدم و گفتن . کاشکي که اونا هم اينکارو انجام داده بودن 690 00:34:49,996 --> 00:34:53,699 ، منظورم اينه که ، اونا ترجيح ميدادن تو لندن اينکارو بکنن . اما هيجان زده شده بودن 691 00:34:53,700 --> 00:34:54,860 ... خب ، من ، آه 692 00:34:57,137 --> 00:34:59,217 . به نظر مياد يکم بي ميل شدي 693 00:35:00,407 --> 00:35:02,667 من ؟ نه . چرا بايد بي ميل بشم ؟ 694 00:35:06,146 --> 00:35:06,956 ... نه ، من 695 00:35:09,082 --> 00:35:10,592 . فکر ميکنم فکر خوبيه 696 00:35:11,451 --> 00:35:12,351 . فکر ميکنم خيلي هم عاليه 697 00:35:12,352 --> 00:35:13,682 . ايده ي معرکه ايه 698 00:35:13,687 --> 00:35:16,188 آره ، فکر ميکنم . خيلي خوب از آب در بياد 699 00:35:16,189 --> 00:35:17,390 . فردا بهت زنگ ميزنم 700 00:35:17,391 --> 00:35:18,557 . ميدونم که بيدارت کردم 701 00:35:18,558 --> 00:35:20,092 فردا جزئيات بيشتري . رو بهت ميدم 702 00:35:20,093 --> 00:35:21,313 . خيلي دوستت دارم 703 00:35:57,030 --> 00:35:59,590 خوان آنتونيو ، کريستينا رو براي . تست شراب برد 704 00:36:00,267 --> 00:36:03,566 بعدش ، اونو برگردوند به خونه ـش خونه ي خوشگلي که 705 00:36:03,703 --> 00:36:05,034 چند سال پيش از يه نقاش ديگه خريده بود 706 00:36:05,172 --> 00:36:07,504 و هم به عنوان کارگاهش ازش استفاده . ميکرد و هم به عنوان خونه ـش 707 00:36:08,508 --> 00:36:10,533 ، اون کار هاشو به کريستينا نشون داد . که خيلي مجذوبشون شد 708 00:36:11,211 --> 00:36:12,542 اون عاشق رنگ ها و احساسات 709 00:36:12,679 --> 00:36:15,273 طوفاني اي که اون روي . بوم نقاشي پياده ميکرد شد 710 00:36:15,916 --> 00:36:18,851 از اونجا ، تا تخت خواب خوان آنتونيو . فقط يه طبقه فاصله بود 711 00:36:19,820 --> 00:36:21,981 اون در مورد ازدواجش با ماريا النا صحبت کرد 712 00:36:22,355 --> 00:36:23,549 ... در مورد عشق عميق 713 00:36:23,723 --> 00:36:24,951 . و دعواهاي وحشتناکشون با همديگه 714 00:36:25,692 --> 00:36:27,990 اون به کريستينا گفت که نميخواسته با هيچکس ديگه اي 715 00:36:28,128 --> 00:36:30,392 وارد اتاق خواب خودش و ماريا النا . بشه ... تا همين الان 716 00:36:31,264 --> 00:36:33,562 ، اين بار . کريستينا کمتر غذا خورد 717 00:37:26,019 --> 00:37:28,010 خوان چند بار ديگه هم . کريستينا رو بيرون برد 718 00:37:28,755 --> 00:37:31,019 اونا رفتن تا يه مجسمه ي . جديد که دوستش ساخته بود رو ببيين 719 00:37:34,728 --> 00:37:36,059 اون قسمت هاي مورد علاقه ي 720 00:37:36,196 --> 00:37:38,096 شهر رو به کريستينا نشون ميداد . و اونم عکسبرداري ميکرد 721 00:37:39,399 --> 00:37:41,390 خوان آنتونيو با همه ي فاحشه ها رفيق بود 722 00:37:41,535 --> 00:37:43,162 و فکر ميکرد که اونا . سوژه هاي معرکه اي هستن 723 00:37:51,912 --> 00:37:53,345 اون کار کريستينا رو تشويق ميکرد گرچه 724 00:37:53,480 --> 00:37:55,948 کريستينا خيلي خجالتي بود و . کاراشو بهش نشون نميداد 725 00:37:58,318 --> 00:37:59,785 اون کريستينا رو براي صرف ناهار با دوستاش بيرون برد 726 00:37:59,920 --> 00:38:02,388 دوستايي که شاعر و . هنرمند و موسيقي دان بودن 727 00:38:02,856 --> 00:38:04,483 . کريستينا خوب گليمشو از آب بيرون کشيد 728 00:38:08,328 --> 00:38:11,354 در اين بين ، يک روز که ويکي براي تحقيق به "پارک گوئل" رفته بود يکي از معروفترين و هنرمندانه ) ( ترين پارک هاي دنيا در بارسلونا 729 00:38:11,498 --> 00:38:12,556 که گائودي اون رو طراحي کرده بود 730 00:38:12,699 --> 00:38:14,997 و با خودش فکر ميکرد که ميتونه نکته ي برجسته اي توي پايان نامه ـش باشه 731 00:38:15,235 --> 00:38:17,135 . يه برخورد کاملاً اتفاقي داشت 732 00:38:23,376 --> 00:38:24,104 ! ويکي 733 00:38:24,678 --> 00:38:26,612 . سلام - حالت چطوره ؟ - 734 00:38:26,746 --> 00:38:28,577 خداي من ، تو اينجا چکار ميکني ؟ 735 00:38:29,583 --> 00:38:31,710 . هيچي . فقط يکم طراحي ميکنم 736 00:38:31,851 --> 00:38:33,079 . اوه صحيح 737 00:38:33,787 --> 00:38:36,984 خب ، نميخواستم . مزاحمت بشم 738 00:38:37,123 --> 00:38:37,953 . مزاحمم بشي ؟ نــه 739 00:38:38,091 --> 00:38:39,251 چطور ميتوني مزاحمم بشي ؟ 740 00:38:40,226 --> 00:38:40,988 هيچوقت فرصت اينو نداشتيم 741 00:38:41,127 --> 00:38:42,685 . که يه خدافظي شايسته داشته باشيم 742 00:38:44,598 --> 00:38:46,862 . خب ، ميتونستي بهم زنگ بزني 743 00:38:48,335 --> 00:38:51,600 . من ... آره ، دودل بودم 744 00:38:51,871 --> 00:38:54,339 اما فکر نميکردم که فايده ي . خاصي داشته باشه اينکار 745 00:38:55,041 --> 00:38:58,943 اما هيچوقت زنگ نزدي . هيچي نگفتي 746 00:38:59,980 --> 00:39:00,912 ". ممنون . خوش گذشت " 747 00:39:01,047 --> 00:39:02,639 اينجوري نيست که با يکي عشق بازي بکني 748 00:39:02,782 --> 00:39:04,875 و بعد هم هيچوقت ... بهشون زنگ نزني 749 00:39:05,318 --> 00:39:07,081 مگر اينکه واقعاً . نااميد شده باشي 750 00:39:07,220 --> 00:39:08,278 . کاملاً برعکسه 751 00:39:09,189 --> 00:39:10,087 ... اما 752 00:39:10,790 --> 00:39:12,758 تو براي ازدواج کردن برنامه داري 753 00:39:12,859 --> 00:39:14,349 و من با خودم فکر کردم بهترين کار اينه که همه چيز 754 00:39:14,494 --> 00:39:17,122 قبل از اينکه اوضاع بهم بريزه . متوقف بشه 755 00:39:17,864 --> 00:39:19,456 فقط دارم ميگم ما باهم خوابيديم 756 00:39:19,599 --> 00:39:21,965 و به نظر ميرسه که تو هم بعدش يه قطره ي . آب شدي و رفتي تو زمين 757 00:39:22,102 --> 00:39:26,698 گرچه متوجهم که اين چيزا زياد . براي تو معني خاصي ندارن 758 00:39:27,273 --> 00:39:30,242 دنبال کردن قضايا شايد فقط باعث ايجاد اضطراب در تو بشه 759 00:39:30,410 --> 00:39:31,877 اما براي من . باعث ايجاد نااميدي ميشه 760 00:39:33,313 --> 00:39:37,048 يعني من تونستم بعد از يه شب تو رو از خودم برنجونم ؟ 761 00:39:39,486 --> 00:39:41,249 ماريا النا قبلاً ميگفت 762 00:39:42,422 --> 00:39:46,051 فقط يک عشق مملوء نشده . ميتونه رمانتيک باشه 763 00:39:48,261 --> 00:39:49,888 . درسته . باشه 764 00:39:51,364 --> 00:39:55,198 خب ، حقيقت اينه که تو . خيلي بيشتر به کريستينا مياي 765 00:39:56,670 --> 00:39:58,365 . من واقعاً به کريستينا علاقه مند شدم 766 00:40:00,674 --> 00:40:05,270 خب ... من براي تو و . شوهر آينده ـت خوشحالم 767 00:40:07,147 --> 00:40:08,011 ... و منم همينطور 768 00:40:08,748 --> 00:40:10,340 . براي تو و کريستينا 769 00:40:13,453 --> 00:40:14,511 . خدافظ - . خدافظ - 770 00:40:18,625 --> 00:40:19,592 و فردا صبح 771 00:40:19,726 --> 00:40:22,320 شوهر آينده ي ويکي هم . از نيويورک رسيد 772 00:40:31,304 --> 00:40:33,431 ، خوان آنتونيو مثل هر هنرمند و خلاق مرد ديگه اي 773 00:40:33,573 --> 00:40:35,200 نياز داشت تا هميشه ... با يه زن باشه 774 00:40:35,375 --> 00:40:38,344 و براي همين از کريستينا دعوت کرد تا باهاش . زندگي کنه و اونم قبول کرد 775 00:41:00,366 --> 00:41:01,298 پس شما توي "گلوبال اينترپرايز" کار ميکني ؟ 776 00:41:01,434 --> 00:41:03,197 . تام ساتر يکي از رفقاي قديمي منه 777 00:41:03,336 --> 00:41:05,304 شما تام ساتر رو ميشناسين ؟ ! ما باهمديگه گلف بازي ميکنيم 778 00:41:05,438 --> 00:41:06,905 . جداً ؟ خب ، يه داستانايي دارم 779 00:41:07,040 --> 00:41:08,064 . تام هيچوقت منو شکست نداده 780 00:41:08,241 --> 00:41:10,334 خب ، اونجوريا هم نيست که انگاري اون . بهترين بازيکن گلف دنيا ـست 781 00:41:25,525 --> 00:41:26,583 . خداي من 782 00:41:27,794 --> 00:41:29,489 . تو اينجا زمين تا آسمون فرق داري 783 00:41:30,029 --> 00:41:31,155 آره ؟ منظورت چيه ؟ 784 00:41:32,132 --> 00:41:33,724 . خيلي مشتاق بودي 785 00:41:34,801 --> 00:41:36,735 خب ، من اکثراً همينطوري نيستم ؟ 786 00:41:37,437 --> 00:41:38,734 . چرا ، البته که هستي 787 00:41:41,141 --> 00:41:42,472 . دارم ازت تعريف ميکنم 788 00:41:45,712 --> 00:41:47,339 . شايد از هواي بارسلونا باشه 789 00:41:48,882 --> 00:41:50,679 . بيا ، بغلم کن . بغلم کن 790 00:41:54,687 --> 00:41:55,551 حالت خوبه ؟ 791 00:41:55,688 --> 00:41:58,020 . آره 792 00:41:58,658 --> 00:42:00,023 کريستينا چکار ميکنه ؟ 793 00:42:00,560 --> 00:42:03,324 اون همين الانشم رفته با يه . مرد ديگه زندگي کُنه 794 00:42:03,463 --> 00:42:04,259 . چقدر سريع 795 00:42:04,397 --> 00:42:05,489 . نگو که يارو گاو باز ـه 796 00:42:05,632 --> 00:42:06,496 . نه 797 00:42:06,833 --> 00:42:08,164 نويسنده ؟ آهنگساز ؟ 798 00:42:08,301 --> 00:42:11,031 يک شبهه روشنفکر شکنجه شده و خونه خراب ؟ 799 00:42:11,137 --> 00:42:11,728 . آره ، ميدونم 800 00:42:11,871 --> 00:42:12,860 بعضي مواقع با اين روابط عشقي رو حوضيش 801 00:42:13,006 --> 00:42:15,600 . واقعاً ميره روي اعصابم 802 00:42:15,875 --> 00:42:19,072 ببين ، من اونو دوست دارم چون که دوست توئه 803 00:42:19,212 --> 00:42:20,543 . اما در موردش بهت هشدار داده بودم 804 00:42:20,680 --> 00:42:22,113 . اون يه آدم ناراحته 805 00:42:23,383 --> 00:42:24,816 نميتونه با اون تصوير خود ساخته اش 806 00:42:24,951 --> 00:42:26,384 از يه زن خاص و ويژه 807 00:42:26,519 --> 00:42:28,817 و هنرمندي که سعي داره خودشو . پيدا کنه کنار بياد 808 00:42:28,955 --> 00:42:33,085 ميبينم که نسبت به ارزش هاي مهم و اساسي . نگاه حقيرانه اي داره 809 00:42:33,193 --> 00:42:34,387 . يه کليشه ي کسل کننده ـست 810 00:42:34,527 --> 00:42:35,459 . خب ، مردا که ازش خوششون مياد 811 00:42:35,595 --> 00:42:37,028 . خب چون خوشگله 812 00:42:37,597 --> 00:42:40,998 و کشوندنش به تخت هم کار . زياد سختي نيست 813 00:42:41,301 --> 00:42:45,795 اما از طرف ديگه ، کشوندن تو به تخت . يکم دردسر و زحمت ميخواد 814 00:42:48,641 --> 00:42:50,108 . اما ارزش تقلا کردن رو داشت 815 00:42:50,276 --> 00:42:51,573 آره ؟ - . آره - 816 00:42:55,648 --> 00:42:57,115 خوان آنتونيو ميخواد منو ببره 817 00:42:57,250 --> 00:42:59,684 به اون پارک قديمي سرگرم کننده . که خودش خيلي ازش خوشش مياد 818 00:42:59,819 --> 00:43:03,482 ، با خودم فکر کردم ميتونيم ناهار بخوريم ... همه باهم 819 00:43:03,623 --> 00:43:05,818 . و بعدش دست جمعي بريم پارک رو ببينيم 820 00:43:06,693 --> 00:43:08,320 فردا ناهار ؟ 821 00:43:08,428 --> 00:43:09,986 . نميتونيم . برنامه داريم 822 00:43:10,530 --> 00:43:14,022 نه ، هميشه ميتونيم با مارک و . جودي بريم قايق سواري 823 00:43:14,167 --> 00:43:15,532 من دوست دارم با کريستينا و 824 00:43:15,668 --> 00:43:17,602 . خوان آنتونيو برم - . من واقعاً دلم ميخواد که برم قايق سواري - 825 00:43:17,737 --> 00:43:20,001 . آره ، خيلي عالي ميشه 826 00:43:20,340 --> 00:43:21,068 . فردا 827 00:43:21,241 --> 00:43:22,003 . خيلي خب 828 00:43:24,811 --> 00:43:26,403 دو تا زوج با همديگه براي ناهار ملاقات کردن 829 00:43:26,546 --> 00:43:29,344 و در بين گفتگو ها . يه لحظه ي بد اتفاق افتاد 830 00:43:30,984 --> 00:43:33,384 خوان آنتونيو که مشغول خيال پردازي در مورد کريستينا بود 831 00:43:33,519 --> 00:43:34,417 سعي کرد پاي کريستينا رو که 832 00:43:34,554 --> 00:43:38,046 زير ميز بود لمس کنه و به طور . اتفاقي پاي ويکي رو لمس کرد 833 00:43:45,798 --> 00:43:48,665 پارک دقيقاً به همون زيبايي اي بود که . خوان آنتونيو براشون تعريف کرده بود 834 00:43:49,168 --> 00:43:52,262 پارک ، قديمي ، جذاب بود و در شهر . بارسلونا هم زياد معروف نبود 835 00:43:54,168 --> 00:44:10,262 Drama مــتـــرجــم : آريـــن arianhpk@rocketmail.com 836 00:44:13,359 --> 00:44:15,190 . حالا ميفهمم که چرا عاشق نامزدتي 837 00:44:15,328 --> 00:44:16,488 . خيلي مهربونه 838 00:44:16,629 --> 00:44:18,426 . آره ، معرکه ست 839 00:44:18,698 --> 00:44:20,427 . و خيلي هم بهت مياد 840 00:44:21,968 --> 00:44:23,993 فکر نکنم از اينجور تعريف . کردنت خوشم بياد 841 00:44:24,137 --> 00:44:27,664 فقط ميخوام که شما دو تا به بهترين . زوج ممکن براي همديگه تبديل بشين 842 00:44:27,807 --> 00:44:29,069 . تو متوجه نيستي 843 00:44:29,208 --> 00:44:31,005 . ديگه الان کاري از دستم بر نمياد 844 00:44:31,144 --> 00:44:35,012 نميگم که يه سري فکرايي ... به ذهنم خطور نکرده ، اما 845 00:44:35,148 --> 00:44:36,172 . ويکي ، خواهش ميکنم 846 00:44:36,316 --> 00:44:38,341 دوباره نبايد وارد اين گفتگو بشيم ، باشه ؟ 847 00:44:38,484 --> 00:44:39,508 اوضاع تغيير کرده 848 00:44:39,652 --> 00:44:42,212 و منم احساسات عميقي نسبت . به کريستينا پيدا کردم 849 00:44:43,022 --> 00:44:44,387 پس چيه ؟ 850 00:44:44,524 --> 00:44:47,721 چرا پامو زير ميز مالوندي ؟ 851 00:44:48,227 --> 00:44:50,559 . اينکارو نکردم - . چرا - 852 00:44:50,697 --> 00:44:52,756 . اينکارو نکردم - . وقتي بهت نگاه کردم - 853 00:44:52,899 --> 00:44:54,890 . نه . اگرم کرده باشم اشتباهي بودش 854 00:44:55,101 --> 00:44:57,797 . قصدم لمس کردن کريستينا بود 855 00:45:00,340 --> 00:45:02,706 . خيلي خب ، معذرت ميخوام 856 00:45:02,842 --> 00:45:04,309 . بابت اشتباهم عذر ميخوام 857 00:45:04,444 --> 00:45:06,605 متاسفم ، اشتباه از من بود . اما گوش کن 858 00:45:06,746 --> 00:45:08,839 گوش کن ... شما ها دارين آماده ميشين 859 00:45:08,982 --> 00:45:11,246 . تا وارد يه زندگي کاملاً متفاوت بشين 860 00:45:11,451 --> 00:45:13,146 زندگي که هميشه ميخواستي .. مردي . که عاشقش باشي 861 00:45:13,286 --> 00:45:15,584 ، آره ، لعنتي ... و بعدش تو رو ديدم 862 00:45:15,722 --> 00:45:18,520 و بعدش يه آخر هفته ي مسخره و غيرمنطقي رو باهم گذرونديم 863 00:45:18,658 --> 00:45:21,525 . و حالا ديگه نميدونم کجا هستم 864 00:45:21,728 --> 00:45:22,558 . خواهش ميکنم 865 00:45:23,029 --> 00:45:27,193 من الان با کريستينام و تو هم . دو هفته ي ديگه ازدواج ميکني ، ويکي 866 00:45:27,734 --> 00:45:30,567 . ميدونم . ميدونم . ميدونم که حق با توئه 867 00:45:30,903 --> 00:45:32,837 . کريستينا تو رو دوست داره 868 00:45:33,439 --> 00:45:34,701 ... من هيچوقت 869 00:45:34,841 --> 00:45:37,571 آره ، من و کريستينا . خيلي بهم ديگه ميايم 870 00:45:37,710 --> 00:45:39,678 . اون منو درک ميکنه 871 00:45:39,812 --> 00:45:40,403 ... من و تو 872 00:45:40,546 --> 00:45:42,946 . براي هم مثل آب و آتيش ميمونيم 873 00:45:44,517 --> 00:45:44,744 باشه ؟ 874 00:45:44,884 --> 00:45:45,612 . آره 875 00:45:45,752 --> 00:45:48,482 ببين . شايد يه روزي ، راهمون دوباره 876 00:45:48,621 --> 00:45:49,883 . تحت شرايط متفاوتي بهم بخوره 877 00:45:50,023 --> 00:45:51,888 کي ميدونه زمونه چطوريه ؟ 878 00:45:53,359 --> 00:45:54,155 . آره . حق با توئه 879 00:45:54,293 --> 00:45:55,555 . حق با توئه ، من يه احمقم 880 00:45:56,195 --> 00:45:58,026 نميدونم انتظار دارم . چه اتفاقي بيوفته 881 00:46:00,500 --> 00:46:03,196 و روز عروسي هم اومد و . ويکي با داگ ازدواج کرد 882 00:46:04,037 --> 00:46:05,061 . کريستينا اونجا بود 883 00:46:05,705 --> 00:46:08,435 خوان آنتونيو يه بهانه تراشيد . و با کريستينا نيومد 884 00:46:10,376 --> 00:46:11,536 ، بعد از مراسم 885 00:46:11,811 --> 00:46:14,541 عروس و داماد براي يه ماه عسل . کوچيک عازم سبيا شدن ( شهري در بخش خودمختار اندلس در اسپانيا ) 886 00:46:22,922 --> 00:46:23,786 در اين بين ، کريستينا شروع به 887 00:46:23,923 --> 00:46:25,891 احساس کردن احتمال به وجود اومدن رابطه اي که 888 00:46:26,025 --> 00:46:27,185 هميشه فکرشو داشت اما در گذشته 889 00:46:27,326 --> 00:46:29,317 . فراموشش کرده بود ، کرد 890 00:46:30,596 --> 00:46:34,726 اون معشوقه ي يه مرد هيجان انگيز بود . هنرمندي که به کار کريستينا اعتقاد داشت 891 00:46:36,102 --> 00:46:38,832 اون به خودش به عنوان مسافري فکر ميکرد 892 00:46:39,105 --> 00:46:41,869 که غرق فرهنگ مادي گرا 893 00:46:42,008 --> 00:46:43,441 و پر زرق و برق امريکايي نشده 894 00:46:43,543 --> 00:46:44,942 . که البته خيلي هم در مورد اين قضيه کم تحمل بود 895 00:46:47,346 --> 00:46:49,246 اون بيشتر خودش رو يه اروپايي ميديد 896 00:46:49,382 --> 00:46:51,077 در هنگام رابطه با متفکران و هنرمندان 897 00:46:51,217 --> 00:46:54,084 احساس ميکرد که مشغول ابراز کردن ديدگاه غم انگيز، رومانتيک 898 00:46:54,220 --> 00:46:55,847 . و آزاد گرايانه ـش نسبت به زندگيه 899 00:47:08,534 --> 00:47:10,593 ، با دوستاي خوان آنتونيو 900 00:47:10,736 --> 00:47:13,296 اون با همه جور آدم خلاق . و هنرمندي نشست و برخواست کرد 901 00:47:13,973 --> 00:47:15,065 اون عاشق هم صحبتي باهاشون شد 902 00:47:15,208 --> 00:47:18,177 و مطلب نوشتن و . عکاسيش رو ادامه داد 903 00:47:35,995 --> 00:47:39,396 بهتون خوش گذشت ؟ - . آره . سبيا واقعاً معرکه بود - 904 00:47:39,532 --> 00:47:40,760 ما به طور اتفاقي با چند تا از دوستامون در نيويورک برخورد کرديم 905 00:47:40,900 --> 00:47:43,391 و بقيه ي سفر رو با اونا گذرونديم . که خيلي هم عالي بود 906 00:47:43,536 --> 00:47:44,503 . اه آره ... فقط يه ذره بيش از حد باهاشون وقت گذرونيم 907 00:47:44,637 --> 00:47:47,231 فقط به خاطر اين عصبي هستي که تو قضيه ي . پُل سرمون رو خوردن 908 00:47:47,373 --> 00:47:49,136 . آخه من از پل خوشم نمياد - . منم همينطور - 909 00:47:49,275 --> 00:47:51,766 اين چيه ؟ - . اي واي . خواهشاً توجه کنين - 910 00:47:52,378 --> 00:47:54,846 کريستينا و خوان آنتونيو اين هديه ي . عروسي رو براتون فرستادن 911 00:47:54,981 --> 00:47:57,074 وقتي فهميدم دوستيش با ، خوان آنتونيو جدي ـه 912 00:47:57,216 --> 00:47:58,706 . اصلاً باورم نميشد 913 00:47:58,818 --> 00:48:01,150 ... درست همون چيزي که نياز داشتيم . يه نقاشي رورشاخ نوعي نقاشي که تصوير ) ( به صورت کاملاً قرينه انجام ميشه 914 00:48:02,555 --> 00:48:03,920 . فکر نکنم ازش خوشم بياد 915 00:48:04,157 --> 00:48:05,784 . يکي از کاراي آلخاندرو رو ميخريم 916 00:48:56,409 --> 00:48:57,103 چيه ؟ 917 00:48:57,677 --> 00:48:58,666 ... ماريا النا 918 00:48:58,811 --> 00:49:00,779 . سعي کرده خودکشي کنه 919 00:49:00,947 --> 00:49:01,641 !چي ؟ 920 00:49:02,381 --> 00:49:03,313 حالش خوبه ؟ 921 00:49:06,452 --> 00:49:08,420 . آره . آره فکر کنم 922 00:49:08,554 --> 00:49:09,714 . نميدونم . بايد برم 923 00:49:09,889 --> 00:49:10,913 کجا داري ميري ؟ 924 00:49:13,292 --> 00:49:14,486 . ميرم بيمارستان 925 00:49:15,895 --> 00:49:17,055 منم بايد باهات بيام ؟ 926 00:49:18,164 --> 00:49:20,257 فکر نکنم فکر خوبي . براش باشه 927 00:49:20,399 --> 00:49:21,366 . خيلي بهم ريخته ـست 928 00:49:21,601 --> 00:49:24,229 ، خب ، باشه . اگه خواستي بيام بهم زنگ بزنه 929 00:49:24,704 --> 00:49:25,534 . باشه ، حتما - . خيلي خب - 930 00:49:25,671 --> 00:49:26,603 . البته 931 00:49:27,974 --> 00:49:30,204 خوان آنتونيو تو سياهي . شب بيرون زد 932 00:49:35,748 --> 00:49:37,443 کريستينا سعي ، کرد که دوباره بخوابه 933 00:49:37,817 --> 00:49:39,375 . اما احساس دلشوره داشت 934 00:49:40,353 --> 00:49:44,084 ، به يه خواب سبک فرو رفت . اما بعدش نيمه هاي شب دوباره بيدار شد 935 00:49:53,799 --> 00:49:55,664 ! من اينجام دارم قهوه درست ميکنم 936 00:49:56,335 --> 00:49:57,267 همه چيز روبراهه ؟ 937 00:49:59,105 --> 00:50:00,868 . کريستينا ، اين ماريا النا ـه 938 00:50:07,480 --> 00:50:08,378 . احساس يه آدم احمق رو دارم 939 00:50:08,514 --> 00:50:10,982 . اينجا بايد انگليسي صحبت کني 940 00:50:11,484 --> 00:50:12,007 . خواهش ميکنم 941 00:50:12,151 --> 00:50:13,277 . من شرمنده ـم 942 00:50:14,086 --> 00:50:14,848 . اوه نه 943 00:50:16,255 --> 00:50:17,517 . خواهش ميکنم ، احساس شرمندگي نکن 944 00:50:17,657 --> 00:50:19,147 ميتونم چيزي برات بيارم ؟ 945 00:50:20,259 --> 00:50:21,160 . ودکا 946 00:50:21,160 --> 00:50:24,027 ودکا ؟ الان ميخواي ودکا بخوري ؟ 947 00:50:24,363 --> 00:50:27,764 با اون همه قرصي که خوردي ؟ 948 00:50:27,900 --> 00:50:29,390 زده به سرت ؟ 949 00:50:29,535 --> 00:50:30,627 ، ميخوام برم دوش بگيرم خوان آنتونيو ميتونم ؟ 950 00:50:30,770 --> 00:50:32,135 . ميخوام از شر اين لباسا خلاص بشم 951 00:50:32,271 --> 00:50:33,363 . به انگليسي . به انگليسي 952 00:50:33,506 --> 00:50:36,475 ، وقتي اينجايي بايد انگليسي صحبت کني ، باشه ؟ 953 00:50:36,609 --> 00:50:39,476 ، ميخواي دوش بگيري . برو اونجا . تو اتاق مهمون 954 00:50:41,080 --> 00:50:43,139 حالا ديگه من تو خونه ي خودمم شدم مهمون ؟ 955 00:50:43,249 --> 00:50:45,046 . آره . تو يه مهموني 956 00:50:45,618 --> 00:50:47,609 . برو ماريا النا . خواهش ميکنم ، برو 957 00:50:49,388 --> 00:50:51,982 . اونجا . خودت که ميدوني اتاق کجاست 958 00:50:53,826 --> 00:50:55,726 خب ... چي شده ؟ 959 00:50:55,861 --> 00:50:59,627 . هيچي - همه چيز روبراهه ؟ - 960 00:50:59,832 --> 00:51:01,231 . آره ، فکر ميکنم حالش خوب باشه 961 00:51:02,668 --> 00:51:03,532 ... منظورم اينه که 962 00:51:06,105 --> 00:51:10,439 تو مادريد اوضاع براش ... خوب پيش نرفت 963 00:51:11,510 --> 00:51:15,207 و بعدش تنهايي امشب با . اتوبوس برگشت اينجا 964 00:51:16,816 --> 00:51:19,148 کل دنيا ديگه جلو چشماش سياه شده 965 00:51:19,285 --> 00:51:21,651 و همه ي نقشه هايي که داشته ... به شکسته خورده و 966 00:51:22,655 --> 00:51:24,247 . توي ترمينال با قرص اوردوز کرده 967 00:51:24,390 --> 00:51:25,687 . اوه خداي من ، اين وحشتناکه 968 00:51:25,825 --> 00:51:27,725 . آره . بايد باهامون بمونه 969 00:51:27,927 --> 00:51:29,690 چي ؟ ميخواد باهامون بمونه ؟ 970 00:51:29,962 --> 00:51:31,725 . بايد باهامون بمونه . منظورم اينه که ، اون هيچ پولي نداره 971 00:51:31,864 --> 00:51:34,298 هيچکسي هم نيست . که ازش مراقبت کنه 972 00:51:36,135 --> 00:51:38,467 ... من ، من هميشه 973 00:51:39,372 --> 00:51:42,637 من هميشه رابطه ـش . با دنياي واقعي بودم 974 00:51:43,275 --> 00:51:46,836 ، متوجهم ، اما منظورم اينه که چطور ميتونه اينجا بمونه ؟ 975 00:51:47,546 --> 00:51:49,173 ... ميدوني ، من فکر ميکنم 976 00:51:49,582 --> 00:51:52,050 . نميشه بهش اعتماد کرد و تنهاش گذاشت 977 00:51:52,184 --> 00:51:52,843 . مشکل همينه 978 00:51:52,985 --> 00:51:54,418 ... منظورم اينه که ، حتي اگه 979 00:51:54,920 --> 00:51:56,888 ... بذار فکر کنم ... حتي اگه من 980 00:51:57,656 --> 00:51:59,624 اگه فقط يه جا باشه ... که بتونه بهش کمک کنه 981 00:51:59,859 --> 00:52:01,759 شايد به کمک . روانپزشک نياز داره 982 00:52:02,395 --> 00:52:04,590 مخ . اون هميشه تجربه هاي تلخي . با دکتر ها داشته 983 00:52:04,730 --> 00:52:07,255 ، متوجهم اما کجا ميخواد بمونه ؟ 984 00:52:07,400 --> 00:52:08,230 . اونجا 985 00:52:11,003 --> 00:52:12,994 خب ، چقدر ميخواد بمونه ؟ 986 00:52:14,140 --> 00:52:15,573 ... کريستينا ، ميدونم 987 00:52:17,209 --> 00:52:19,939 ، اين چيزي نيست که فکرشو ميکردي . اما اون بايد باهامون بمونه 988 00:52:20,079 --> 00:52:21,546 . درک ميکنم - . اون هيچکس ديگه اي رو نداره - 989 00:52:21,680 --> 00:52:23,477 . متوجهم . فقط براي يه مدت کوتاهه 990 00:52:23,616 --> 00:52:25,311 . نهايتا چند ماه 991 00:52:25,951 --> 00:52:27,748 براي چند ماه ميخواد بمونه ؟ 992 00:52:27,987 --> 00:52:30,182 گوش کن ، من قبلاً باهاش . اين چيزا رو طي کرده بودم 993 00:52:31,157 --> 00:52:33,489 ... پس ... منظورم اينه که اگه 994 00:52:33,659 --> 00:52:34,557 . لعنتي 995 00:52:37,797 --> 00:52:40,322 فقط اگه همون اول که ... باهاش آشنا شدم ميديديش 996 00:52:40,466 --> 00:52:44,368 ... منظورم اينه که ، زيباييش . نفست رو بند مياورد 997 00:52:44,503 --> 00:52:47,666 . آره ، ميدونم - ... خيلي بااستعداد بود ، خيلي روشن بود - 998 00:52:47,807 --> 00:52:48,967 . خيلي احساسي بود 999 00:52:49,108 --> 00:52:53,772 منو از بين صد تا مرد ديگه که . حاضر بودن به خاطرش آدم بکشن انتخاب کرد 1000 00:52:54,447 --> 00:52:55,778 ... جفتمون مطمئن بوديم که 1001 00:52:56,549 --> 00:52:59,643 ، رابطه امون بي عيب و نقصه . اما جاي يه چيزي اون وسط خالي بود 1002 00:52:59,985 --> 00:53:03,853 ميدوني ، عشق يه توازن . خيلي کامل و بي نقص ميخواد 1003 00:53:03,989 --> 00:53:04,887 . مثل بدن انسان ميمونه 1004 00:53:05,024 --> 00:53:07,515 ممکنه مشخص بشه که 1005 00:53:07,660 --> 00:53:09,218 ، تو همه ي ويتامين ها و مواد معدني رو داري ... اما 1006 00:53:09,361 --> 00:53:14,526 اگه يه جزء کوچيک ... و ساده نباشه 1007 00:53:14,834 --> 00:53:21,763 ... مثل ... مثل . به عنوان مثال ، نمک . طرف ميميره 1008 00:53:22,575 --> 00:53:23,405 نمک ؟ 1009 00:53:25,778 --> 00:53:26,574 اون کيه ؟ 1010 00:53:29,315 --> 00:53:31,078 . اون زنيه که من باهاش زندگي ميکنم 1011 00:53:32,485 --> 00:53:35,886 . تو بايد اينجا انگليسي صحبت کني 1012 00:53:36,021 --> 00:53:36,783 . خواهش ميکنم 1013 00:53:36,989 --> 00:53:37,648 چرا ؟ به خاطر اون ؟ 1014 00:53:37,790 --> 00:53:40,258 . آره ، دقيقاً . جدا از رعايت ادب 1015 00:53:41,427 --> 00:53:42,894 . من بهش اعتماد ندارم خوان آنتونيو 1016 00:53:43,596 --> 00:53:46,497 . آدم يه رنگي نيست 1017 00:53:47,266 --> 00:53:51,760 تو هميشه نسبت به زنايي که من . باهاشون آشنا ميشدم بدبين بودي 1018 00:53:52,805 --> 00:53:53,965 . اون خوشگله 1019 00:53:55,341 --> 00:53:57,172 فکر ميکني برات کفايت ميکنه ؟ 1020 00:53:57,309 --> 00:54:02,212 خب ، اون به اندازه ي کافي باهوش هست . و مثل خودت آزاد انديشه 1021 00:54:02,348 --> 00:54:03,110 مثل من ؟ 1022 00:54:03,215 --> 00:54:03,840 . آره 1023 00:54:04,517 --> 00:54:06,610 تو هنوزم تو هر زني که ميبيني . دنبال من ميگردي 1024 00:54:06,919 --> 00:54:08,181 . اين درست نيست ، ماريا النا 1025 00:54:08,320 --> 00:54:10,447 من چند هفته قبل توي اوييدو با يه زني بودم 1026 00:54:10,589 --> 00:54:12,523 که دقيقاً برعکس تو بود 1027 00:54:12,658 --> 00:54:14,922 ... يه امريکايي و يه اتفاق 1028 00:54:15,995 --> 00:54:18,486 . زيبا باهاش رخ داد 1029 00:54:18,631 --> 00:54:19,962 . پس داري اشتباه ميکني 1030 00:54:20,099 --> 00:54:21,794 هميشه ميخواي چيزي که ما باهم . داشتيم رو با يکي ديگه تکرار کني . خودتم ميدوني 1031 00:54:21,934 --> 00:54:24,425 . توي اين خونه ، انگليسي صحبت ميکني 1032 00:54:24,570 --> 00:54:25,628 فقط همينو ازت ميخوام . باشه ؟ 1033 00:54:25,771 --> 00:54:26,965 . با من اينجوري صحبت نکن 1034 00:54:27,106 --> 00:54:30,872 !چرا اينقدر از دست من عصباني هستي ؟ 1035 00:54:31,010 --> 00:54:34,036 گوش کن . چرا داشتي به خودکشي فکر ميکردي ؟ 1036 00:54:34,179 --> 00:54:37,307 چه فکر احمقانه اي زده بود به سرت ؟ 1037 00:54:37,416 --> 00:54:39,907 منظورم اينه که ، خود کشي ؟ ! يا عيسي مسيح 1038 00:54:40,753 --> 00:54:42,812 تا وقتي سرپا ميشي همينجا بمون 1039 00:54:42,955 --> 00:54:46,356 و بعدش ، تمنا ميکنم ! از ! زندگيم بري بيرون 1040 00:54:47,793 --> 00:54:49,988 . من و تو خيلي به کمال نزديک شده بوديم 1041 00:54:50,129 --> 00:54:52,927 . تو خيلي داغوني - . تو هم عاشقشي - 1042 00:54:53,666 --> 00:54:56,601 . تو هميشه عاشق اين ضربه هاي روحيم بودي 1043 00:54:58,971 --> 00:55:00,905 اما چي بينمون گم شده بود ، خوان آنتونيو ؟ 1044 00:55:01,507 --> 00:55:02,701 چي گم شده بود ؟ 1045 00:55:03,175 --> 00:55:04,665 ! انگليسي صحبت کن 1046 00:55:05,778 --> 00:55:06,904 ! خوشم نمياد اون باهات باشه 1047 00:55:07,046 --> 00:55:08,070 . بهش اعتماد ندارم 1048 00:55:08,247 --> 00:55:10,613 و خودتم ميدوني که من هميشه . بهترينا رو برات ميخوام 1049 00:55:11,784 --> 00:55:14,082 . نه وقتي که سعي کردي منو بکشي 1050 00:55:14,386 --> 00:55:17,412 . اوه ، اون - . آره همون . همون نکته ي کوچيک - 1051 00:55:17,556 --> 00:55:24,086 منظورم اينه که ، تو ... تو بهش مشکوکي چون . اون معشوقه ي جديد منه 1052 00:55:24,229 --> 00:55:25,253 . خيلي تابلوئه 1053 00:55:25,397 --> 00:55:30,699 ، نه ، نه . ميبينم که از وقتي طلاق گرفتيم . تو خودتو گم کردي و خيلي گيج شدي 1054 00:55:31,904 --> 00:55:34,771 اين قدر در مورد زن ها و ... عشق بازي ها صحبت کردي 1055 00:55:35,040 --> 00:55:36,940 تا آخرش سرتو نه براي يکي 1056 00:55:37,076 --> 00:55:40,876 بلکه براي 2 تا توريست . امريکايي به باد دادي 1057 00:55:57,062 --> 00:55:57,892 بازم قهوه ميخواي ؟ 1058 00:55:58,964 --> 00:55:59,794 . بله لطفاً 1059 00:56:02,868 --> 00:56:03,698 . معذرت ميخوام 1060 00:56:05,638 --> 00:56:06,502 . اينم شکر 1061 00:56:07,206 --> 00:56:08,070 . نه ممنون 1062 00:56:12,077 --> 00:56:14,671 با خودم فکر کردم بعداً ميتونيم . بريم خارج شهر يکم دوچرخه سواري 1063 00:56:14,813 --> 00:56:17,281 . منظورم اينه که هوا واقعا معرکه ـست 1064 00:56:18,884 --> 00:56:21,375 . قطعاً بعدا بارون ميباره 1065 00:56:21,687 --> 00:56:22,711 . به انگليسي 1066 00:56:23,188 --> 00:56:24,348 . نه ، عيبي نداره 1067 00:56:25,958 --> 00:56:27,289 تو اسپانيايي صحبت نمي کني ؟ 1068 00:56:27,793 --> 00:56:30,023 . نه . من زبان چيني خوندم 1069 00:56:31,997 --> 00:56:32,861 چيني ؟ 1070 00:56:35,668 --> 00:56:36,600 چرا ؟ 1071 00:56:37,269 --> 00:56:38,497 . با خودم فکر کردم به نظر قشنگ مياد 1072 00:56:40,906 --> 00:56:42,203 . يه چيزي به چيني بگو 1073 00:56:44,343 --> 00:56:45,275 من ؟ 1074 00:56:49,715 --> 00:56:50,739 حالت چطوره ؟ 1075 00:56:52,718 --> 00:56:54,242 فکر ميکني اين الان قشنگه ؟ 1076 00:56:56,188 --> 00:56:57,655 خب، شايد نه اونجوري 1077 00:56:57,790 --> 00:56:59,451 ... که من تلفظش ميکنم ، اما 1078 00:57:01,093 --> 00:57:03,254 ، اگه از من بپرسي . چيني واقعاً گوش خراشه 1079 00:57:03,395 --> 00:57:04,953 . مثل يه متّه توي سرت ميمونه 1080 00:57:05,197 --> 00:57:06,824 . انگليسي صحبت کن ماريا النا 1081 00:57:06,965 --> 00:57:09,092 تا حالا شنيدي تو آشپزخونه ي رستوران هاي چيني چه کارايي ميکنن ؟ 1082 00:57:09,234 --> 00:57:10,166 . واقعاً دلخراشه 1083 00:57:10,302 --> 00:57:11,701 . ماريا النا ، کافيه 1084 00:57:11,904 --> 00:57:13,098 . انگليسي صحبت کن 1085 00:57:15,541 --> 00:57:16,735 . معذرت ميخوام . امروز عصبيم 1086 00:57:16,875 --> 00:57:18,240 . خواباي بدي ديدم 1087 00:57:22,181 --> 00:57:23,148 دلت ميخواد نقاشي کني ؟ 1088 00:57:23,348 --> 00:57:24,679 تو هم نقاشي ميکني ؟ 1089 00:57:25,284 --> 00:57:26,342 . خانم ميپرسه منم نقاشي ميکنم يا نه 1090 00:57:26,485 --> 00:57:29,648 . ازش بپرس ، ازش بپرس . اون همه چيز رو از من دزديد 1091 00:57:29,788 --> 00:57:30,914 . کل سبک نقاشيش رو 1092 00:57:31,590 --> 00:57:33,490 . دوست داره اين جور داستانا رو از خودش در بياره 1093 00:57:33,826 --> 00:57:36,021 . کل ديدگاهت به نقاشي مال منه 1094 00:57:36,395 --> 00:57:38,090 . نميگم که تو تاثيرگذار نبودي 1095 00:57:38,230 --> 00:57:38,889 تاثير گذار ؟ 1096 00:57:39,031 --> 00:57:42,296 تاثير گذار ؟ - ... آره ، اما اينکه بگي من سبکت رو دزديدم - 1097 00:57:42,434 --> 00:57:43,765 . دو رو ، دو رو ، دو رو 1098 00:57:43,902 --> 00:57:46,302 اينکه بگي من سبکت رو . دزديدم ، فقط يه توهمه 1099 00:57:46,438 --> 00:57:49,635 چيزي نيست . ما چند سال ، کنار همديگه نقاشي کشيديم 1100 00:57:49,775 --> 00:57:51,868 . و تو هم سبک منو به اسم خودت زدي 1101 00:57:52,010 --> 00:57:54,706 اين داستانيه که خودت درستش کردي . و دوست داري پخشش کني 1102 00:57:54,847 --> 00:57:56,007 . اما حقيقت نداره 1103 00:57:56,248 --> 00:57:57,681 . اون هميشه با واقعيت مشکل داشته 1104 00:57:57,816 --> 00:58:00,182 . من عصبي نميشم 1105 00:58:00,352 --> 00:58:01,842 . من عصبي نميشم 1106 00:58:02,020 --> 00:58:03,419 تو دانشکده ي هنر چي گفتن ؟ 1107 00:58:03,555 --> 00:58:05,318 . اينکه من نابغه ـم درسته ؟ 1108 00:58:05,491 --> 00:58:07,254 . من هميشه استعدادت رو تحسين ميکردم 1109 00:58:07,392 --> 00:58:08,984 . من که در مورد استعداد صحبت نميکنم 1110 00:58:09,128 --> 00:58:10,095 . گفتم نابغه 1111 00:58:10,229 --> 00:58:11,423 . نابغه 1112 00:58:12,431 --> 00:58:14,092 . ديگه نزديکه که بکشمت 1113 00:58:14,299 --> 00:58:16,824 ... تو قبلاً نزديک بود منو بکشي . با يه صندلي 1114 00:58:17,169 --> 00:58:18,636 . داشتم از خودم دفاع ميکردم 1115 00:58:18,771 --> 00:58:21,239 تو يه تيغ دستت بود ... و مست هم بودي 1116 00:58:21,673 --> 00:58:22,833 ! و تيغ رو همينجوري تو هوا تکون ميدادي 1117 00:58:22,975 --> 00:58:26,502 ... اون به خاطر حسادت بود ... من ديوونه ـت بودم و 1118 00:58:26,645 --> 00:58:27,839 ... تو بهم خيانت کردي . با زن ـه آگوستينو 1119 00:58:27,980 --> 00:58:32,041 ! با چشمات ! با چشمات 1120 00:58:32,184 --> 00:58:33,048 ميخواستي چون داشتم نگاه ميکردمش بکشي ؟ 1121 00:58:33,185 --> 00:58:35,745 ديگه نميخوام در موردش . صحبت کنم . باشه ؟ ديگه تموم شده 1122 00:58:36,755 --> 00:58:40,122 الانم تو رو با يکي ديگه ميبينم . و باهاش مشکلي ندارم . متمدن شدم 1123 00:58:40,259 --> 00:58:41,590 ديگه چي ميخواي ؟ 1124 00:58:56,642 --> 00:58:57,700 ، همينطور که روز ها سپري ميشد 1125 00:58:57,876 --> 00:59:00,868 کريستينا نظاره گر ماريا النا ... و خوان آنتونيو بود 1126 00:59:01,213 --> 00:59:03,408 و عشق به نظرش گيج کننده تر . از هميشه ميومد 1127 00:59:14,526 --> 00:59:16,619 کجا بودي ؟ داشتي چيزي مينوشتي ؟ 1128 00:59:16,795 --> 00:59:18,524 . آره ، داشتم سعيم رو ميکردم 1129 00:59:19,097 --> 00:59:20,359 ، خيلي کنجکاوم 1130 00:59:20,599 --> 00:59:22,863 واقعاً ماريا النا فکر ميکنه که تو سبکت رو ازش دزديدي ؟ 1131 00:59:25,604 --> 00:59:28,835 ... خب ، فکر کنم که 1132 00:59:29,408 --> 00:59:31,638 بيشتر از اون چيزي که دوست داشته . باشم اعتراف کنم ، ازش تقليد کردم 1133 00:59:32,611 --> 00:59:36,604 براي همينم هست که وقتي بحثش . رو ميکشه وسط من خيلي حساس ميشم 1134 00:59:39,051 --> 00:59:40,348 . يه جورايي ناراحتم 1135 00:59:40,586 --> 00:59:41,177 چرا ؟ 1136 00:59:41,320 --> 00:59:44,050 چون احساس ميکنم ... هيچوقت نميتونم 1137 00:59:44,556 --> 00:59:47,548 . روت تاثير بذارم يا تحت تاثير قرارت بدم 1138 00:59:47,693 --> 00:59:48,751 . اين درست نيست 1139 00:59:48,894 --> 00:59:49,690 . من که اينطوري فکر ميکنم 1140 00:59:49,828 --> 00:59:50,852 . اين درست نيست 1141 00:59:51,797 --> 00:59:55,358 ، من هيچوقت در مورد اسکرياب ... اسکريابين 1142 00:59:55,500 --> 00:59:58,264 پيانو سوناتا نشنيده بودم تا اينکه تو چند تا از آهنگ هاشو برام پخش کردي 1143 00:59:58,403 --> 01:00:00,132 . و حالا ديگه نميتونم بهشون گوش نکنم 1144 01:00:00,239 --> 01:00:00,603 نه ؟ 1145 01:00:00,739 --> 01:00:01,797 ! نه 1146 01:00:01,940 --> 01:00:04,340 . خب ، اين منو خوشحال ميکنه 1147 01:00:06,278 --> 01:00:07,040 چيه ؟ 1148 01:00:08,146 --> 01:00:10,979 . شايد اينجا فکر خوبي نباشه 1149 01:00:11,216 --> 01:00:12,012 چي ؟ 1150 01:00:12,384 --> 01:00:15,012 ... اون اين اواخر حالش بهتر شده 1151 01:00:15,587 --> 01:00:18,420 . و منم نميخوام ناراحتش کنم 1152 01:00:19,725 --> 01:00:21,852 . البته . نه . مورد نداره 1153 01:00:28,300 --> 01:00:30,200 تو کلاس زبان بعد از ظهر ويکي بود 1154 01:00:30,335 --> 01:00:31,734 که چند روز در هفته ميرفت 1155 01:00:31,870 --> 01:00:34,566 ، تا زبان اسپانياييش رو تقويت بکنه ... و همونجا بود که با بِن آشنا شد 1156 01:00:34,806 --> 01:00:36,706 يه مرد جوون که همه حواسش با ويکي بود 1157 01:00:36,842 --> 01:00:38,605 . و هر روز سر صحبت رو باهاش باز ميکرد 1158 01:00:40,612 --> 01:00:42,944 باورم نميشه که اونا منو . توي سفارت استخدام کردن 1159 01:00:43,248 --> 01:00:45,580 حداقلش اينه که اسپانيايي . من هنوز کامل نيست 1160 01:00:45,717 --> 01:00:48,208 . نه ، فکر کنم خيليم خوبه 1161 01:00:48,353 --> 01:00:49,183 . روبراهه 1162 01:00:49,321 --> 01:00:51,915 اما از اينکه تو بارسلونا هستي لذت ميبري ؟ 1163 01:00:53,225 --> 01:00:54,692 اگه دوستاي بيشتري داشتم . بيشتر هم لذت ميبردم 1164 01:00:55,994 --> 01:00:57,188 ديروز ، به دنبال کار هاي گائودي 1165 01:00:57,329 --> 01:00:59,297 از ساحل تا پارک . گول پياده راه رفتم 1166 01:01:01,600 --> 01:01:02,589 ميخواي يه فيلم ببيني ؟ 1167 01:01:03,035 --> 01:01:03,831 فيلم ؟ 1168 01:01:03,969 --> 01:01:05,596 چهارشنبه بعد از ظهر ؟ 1169 01:01:08,206 --> 01:01:09,230 . آره 1170 01:01:10,943 --> 01:01:13,104 سينما رفتن موفقيت بزرگي بود و بن ثابت کرد 1171 01:01:13,245 --> 01:01:14,872 . که همصحبت خيلي خوبي براي ويکي ـه 1172 01:01:19,718 --> 01:01:22,152 يه بعد از ظهر ، اونا وارد يه مغازه شدن تا يکم گيلاس بخرن 1173 01:01:22,287 --> 01:01:24,585 و وقتي مغازه دار رفت تا ، جواب تلفن رو بده 1174 01:01:24,890 --> 01:01:26,755 . بن نتونست جلوي خودشو براي گرفتن دست ويکي بگيره 1175 01:01:30,162 --> 01:01:31,925 . نه ... نکن 1176 01:01:32,497 --> 01:01:33,225 نه ؟ 1177 01:01:34,199 --> 01:01:35,029 . نه 1178 01:01:36,001 --> 01:01:38,834 خودت ميدوني که من . تازگي ازدواج کردم 1179 01:01:38,971 --> 01:01:39,801 . آره 1180 01:01:40,706 --> 01:01:42,367 فکر کنم با خودم اينطور برداشت کردم که 1181 01:01:43,108 --> 01:01:45,702 شايد تو براي ازدواجت عجولانه ! تصميم گرفتي و بعدش پشيمون شدي 1182 01:01:45,811 --> 01:01:49,076 پشيمون ؟ از دهن خودم شنيدي ؟ 1183 01:01:49,815 --> 01:01:51,180 . لابد خودم برداشت کردم 1184 01:01:51,616 --> 01:01:51,911 . نه 1185 01:01:52,050 --> 01:01:54,678 . نبايد اينو بهت بگم 1186 01:01:54,820 --> 01:02:00,452 من هميشه کسي بودم که فکر ميکردم . ميدونم دقيقاً چه چيزي رو ميخوام 1187 01:02:00,592 --> 01:02:01,616 . اما در اصل نميدونستي 1188 01:02:02,594 --> 01:02:06,257 . خب، نه ... با يه نفر ديگه آشنا شدم و 1189 01:02:07,199 --> 01:02:09,064 . دوباره نميخوام اون داستان رو تکرار کنم 1190 01:02:09,568 --> 01:02:10,660 خب ، ايني که باهاش آشنا شدي کي هست ؟ 1191 01:02:11,503 --> 01:02:14,370 اين يارو با بهترين . دوست من زندگي ميکنه 1192 01:02:14,740 --> 01:02:16,571 اصلاً دارم در مورد چي صحبت ميکنم ؟ 1193 01:02:16,708 --> 01:02:20,769 ... وقتي خودم ميشنوم چي دارم ميگم ! واقعاً مسخره ـست 1194 01:02:20,912 --> 01:02:23,881 . من با مردي ازدواج کردم که ميخواستم 1195 01:02:24,883 --> 01:02:25,679 مطمئني ؟ 1196 01:02:26,418 --> 01:02:27,646 . اينطور فکر ميکردم 1197 01:02:28,487 --> 01:02:31,047 خب ؟ چه اتفاقي افتاد ؟ 1198 01:02:32,524 --> 01:02:36,255 ... يه آخر هفته ي لعنتي تو اوييدو 1199 01:02:39,731 --> 01:02:41,198 کريستينا ، خوان آنتونيو 1200 01:02:41,333 --> 01:02:43,460 و ماريا النا براي دوچرخه سواري . رفتن حومه ي شهر 1201 01:02:44,336 --> 01:02:46,896 ماريا النا تصميم گرفت تا باهم ديگه يه ناهار مفصل بپزن 1202 01:02:47,039 --> 01:02:49,269 . و اصرار کرد که شاه توت تازه هم با خودشون بردارن 1203 01:02:49,408 --> 01:02:50,568 ! صبر کنين 1204 01:02:52,711 --> 01:02:54,406 ! سرم داره گيج ميره 1205 01:02:58,483 --> 01:02:59,814 . اينجا جاي خيلي خوبيه - . بيا ، همينجوري - 1206 01:02:59,951 --> 01:03:02,419 ... ميتوني يکم - . خيلي خب، همينجا - 1207 01:03:03,121 --> 01:03:04,452 چي شد ؟ 1208 01:03:05,023 --> 01:03:07,514 چيه ، چيه ؟ چي شد ؟ 1209 01:03:07,859 --> 01:03:08,257 . صبر کن ، بشين 1210 01:03:08,393 --> 01:03:10,827 . بشين ، بشين ، بشين 1211 01:03:11,596 --> 01:03:13,530 نيم تنه ي بالاييته يا پايينيت ؟ 1212 01:03:14,866 --> 01:03:15,958 . اينجا - اينجا ؟ - 1213 01:03:16,835 --> 01:03:17,631 . صبر کن 1214 01:03:20,872 --> 01:03:21,896 ... صبر کن ، بذار من 1215 01:03:25,744 --> 01:03:27,041 يکم آسپرين ميخواي ؟ 1216 01:03:27,345 --> 01:03:29,176 . توي کيفم آسپرين دارم 1217 01:03:29,648 --> 01:03:30,979 . خيلي خب . تو آروم باش 1218 01:03:31,116 --> 01:03:32,140 . من همين الان برميگردم 1219 01:03:57,943 --> 01:03:59,240 . همه ـش تو سر خودشه 1220 01:03:59,444 --> 01:04:00,934 . اون خيلي تحت فشاره 1221 01:04:02,080 --> 01:04:04,412 ، نسبت به دنيا ، بي اهميته و هيچي براش مهم نيست 1222 01:04:04,549 --> 01:04:06,813 ، زندگي به نظرش کوتاه . هدفي نداره و از اين جور چيزا 1223 01:04:06,952 --> 01:04:10,251 اما همه ي ترساش صاف . ميره توي سرش 1224 01:04:16,728 --> 01:04:18,355 ميدوني که ماريا النا پيانو ميزنه ؟ 1225 01:04:19,698 --> 01:04:20,460 ... نه 1226 01:04:21,967 --> 01:04:22,524 . نميدونستم ... 1227 01:04:22,667 --> 01:04:24,225 براي همينه که توي خونه پيانو دارين ؟ 1228 01:04:24,769 --> 01:04:27,033 من ميتونستم پيانيست . کنسرت بشم 1229 01:04:27,305 --> 01:04:28,135 . آره ، ميتونستي 1230 01:04:28,273 --> 01:04:30,901 هيچکس مثل ماريا النا . نميتونه آهنگاي "اسکارلاتي" رو بزنه ( آهنگساز ايتاليايي ) 1231 01:04:31,710 --> 01:04:33,302 . اون "اسکارلاتي" رو درک ميکنه 1232 01:04:33,411 --> 01:04:34,207 درست ميگم ؟ 1233 01:04:35,147 --> 01:04:36,273 تو هم آهنگ ميزني ؟ 1234 01:04:37,249 --> 01:04:40,047 نه . من ديگه بايد با اين حقيقت کنار بيام 1235 01:04:40,185 --> 01:04:42,881 که من استعدادي ندارم، ميدوني ؟ 1236 01:04:43,321 --> 01:04:46,256 من هنر رو تحسين ميکنم ... و عاشق موسيقيم اما 1237 01:04:47,092 --> 01:04:47,820 ، واقعاً ناراحت کننده ست 1238 01:04:47,959 --> 01:04:51,019 چون من احساس ميکنم بايد خيلي چيزا رو تجربه کنم 1239 01:04:51,163 --> 01:04:53,358 . اما استعدادش رو ندارم 1240 01:04:54,032 --> 01:04:55,465 . اما تو استعداد داري 1241 01:04:56,268 --> 01:04:57,599 . نه - . چرا - 1242 01:04:57,802 --> 01:04:59,463 استعداد من چيه ؟ 1243 01:05:00,172 --> 01:05:01,605 . تو عکس هاي خيلي معرکه اي ميگيري 1244 01:05:01,740 --> 01:05:02,206 . درسته 1245 01:05:02,340 --> 01:05:05,400 هميشه عکس هايي ميگيره . و بهم نشونشون نميده 1246 01:05:05,577 --> 01:05:08,637 . به خاطر اينکه اصلاً چيز خاصي نيستن 1247 01:05:08,780 --> 01:05:10,714 تو از کجا ميدوني که من عکس ميگيرم ؟ 1248 01:05:10,815 --> 01:05:12,442 . توي چمدونت پيداشون کردم 1249 01:05:13,351 --> 01:05:14,875 تو توي چمدون من سرک کشيدي ؟ 1250 01:05:15,620 --> 01:05:17,451 البته که توي چمدونت . سرک کشيدم 1251 01:05:17,589 --> 01:05:19,420 ، اولين شبي که خونه بودم . بهت اعتماد نداشتم 1252 01:05:19,558 --> 01:05:21,958 باور نميکردم تو هموني باشي . که خودت ميگفتي 1253 01:05:22,661 --> 01:05:26,358 ميخواستم بدونم دقيقاً چه کسي . با شوهر سابقم همبستره 1254 01:05:27,098 --> 01:05:27,860 !چي ؟ 1255 01:05:28,366 --> 01:05:29,663 کي ميدونست من چي پيدا ميکنم ؟ 1256 01:05:29,801 --> 01:05:32,269 از کجا ميتونستم مطمئن بشم که تو نميخواي بهم صدمه بزني ؟ 1257 01:05:32,604 --> 01:05:34,629 آخه من تو فکرم بود ! که تو رو بُکُشم 1258 01:05:43,181 --> 01:05:45,445 . اينم چند تا عکس ديگه 1259 01:05:46,851 --> 01:05:49,149 اگه خوشتون نيومد . الکي تظاهر نکنين 1260 01:05:49,487 --> 01:05:51,614 چي داري ميگي ؟ - ! اينا واقعاً زيبان - 1261 01:05:52,023 --> 01:05:53,490 ميبيني ؟ - . اينو نگاه کن - 1262 01:05:54,726 --> 01:05:55,317 ، فرداي اون روز 1263 01:05:55,460 --> 01:05:57,792 ماريا النا براي عکاسي . با کريستينا رفت بيرون 1264 01:05:58,129 --> 01:05:59,562 اون چشماي تيزبين و خيلي خوبي داشت 1265 01:05:59,698 --> 01:06:01,188 و خيلي چيزا در مورد هنر ... عکاسي ميدونست 1266 01:06:01,333 --> 01:06:02,265 و خيلي چيزا در مورد زيبايي شناسي 1267 01:06:02,400 --> 01:06:04,800 پيچيدگي هاي خاص عکاسي . به کريستينا ياد داد 1268 01:06:05,270 --> 01:06:07,170 ماريا النا به کريستينا توصيه کرد خودش رو از شر دوربين ديجيتال خلاص کنه 1269 01:06:07,305 --> 01:06:09,671 ، و از يه دوربين قديمي استفاده کنه . تا نتايج بهتري بدست بياره 1270 01:06:10,175 --> 01:06:12,040 ماريا النا گفت که داشتن يه تاريک خونه ، چيز خيلي مهميه 1271 01:06:12,310 --> 01:06:14,301 و توي زيرزمين براي کريستينا ... يه تاريک خونه راه انداخت 1272 01:06:14,446 --> 01:06:17,381 و تکنيک هاي مختلف چاپ کردن . عکس رو بهش ياد داد 1273 01:06:24,556 --> 01:06:25,580 ، اونا از همه چيز عکس گرفتن 1274 01:06:25,724 --> 01:06:28,386 از سگ هاي عجيب و غريب گرفته . تا بچه هاي سبزه رو 1275 01:06:29,327 --> 01:06:31,852 اما بهترين سوژه . خود ماريا النا بود 1276 01:06:59,457 --> 01:07:04,150 ، يه بعد از ظهر که ويکي و داگ مشغول خريد بودن . اتفاقي به آدام تاباچنيک و سالي برخورد کردن 1277 01:07:04,462 --> 01:07:05,690 آدام و داگ توي يه تجارت بودن 1278 01:07:05,830 --> 01:07:06,922 و رابطه ي دوستانه اي هم باهم داشتن 1279 01:07:07,065 --> 01:07:08,089 گرچه تو نيويورک 1280 01:07:08,233 --> 01:07:09,723 زمان زيادي رو باهمديگه . نميگذروندن 1281 01:07:09,901 --> 01:07:11,391 شوخيت گرفته ؟ 1282 01:07:13,638 --> 01:07:15,799 ، هر برنامه اي تو تلوزيون ، هر چيزي که زنده پخش ميشه 1283 01:07:15,940 --> 01:07:18,135 . ميتوني توي کامپيوترت ببيني 1284 01:07:18,510 --> 01:07:22,207 من داشتم با هواپيما ميرفتم توکيو ... تو ارتفاع 12 هزار متري از زمين 1285 01:07:22,347 --> 01:07:25,646 و داشتم بازي بيسبال تيم "متس" رو زنده . از لپ تاپم نگاه ميکردم 1286 01:07:25,817 --> 01:07:27,512 . شگفت انگيزه . هيچوقت خارج از دسترس نيست 1287 01:07:27,652 --> 01:07:29,586 قراره خونه ي جديدمون . کاملاً سيم کشي بشه 1288 01:07:29,721 --> 01:07:32,588 من خودم يکي از اون تلوزيون هاي . با کيفيت ژاپني رو ترجيح ميدم 1289 01:07:32,724 --> 01:07:34,954 بايد بدي همين رفيق من . کاراي نصب کردنت رو انجام بده 1290 01:07:35,093 --> 01:07:37,061 . توي کار با کامپيوتر نابغه ـست 1291 01:07:37,195 --> 01:07:37,820 . کارتش رو ميگيرم 1292 01:07:37,962 --> 01:07:39,361 . ما تازه خونمون رو توي گرينويچ آماده کرديم 1293 01:07:39,497 --> 01:07:43,456 يه طراخ داخلي معرکه داريم که . شما هم بايد همون رو استخدام کنين 1294 01:07:43,601 --> 01:07:46,729 ، خلاقه . اما ميدونه کي و کجا کنترل بکنه 1295 01:07:47,105 --> 01:07:51,303 ما خونه رو مدرن تزئين کرديم و يه چندجايي . هم وسايل عتيقه و قديمي گذاشتيم 1296 01:07:51,443 --> 01:07:54,071 ، عاشق کنار هم گذاشتن مدرن و عتيقه ـم ... اما خدايا ! قيمت ها 1297 01:07:54,212 --> 01:07:57,204 اصلاً ميدونين قيمت يه فرش شرقي ـه بزرگ چقدر ميشه ؟ 1298 01:07:57,415 --> 01:07:58,245 . حق با اونه 1299 01:07:58,583 --> 01:08:00,813 ، حقيقتش ، يه جوک قديمي هست که ميگه 1300 01:08:01,252 --> 01:08:03,186 صدهزار دلار براي فرش ايراني ؟ 1301 01:08:16,368 --> 01:08:18,700 زندگي براي ويکي و داگ ، خيلي معمولي پيش ميرفت 1302 01:08:18,903 --> 01:08:19,961 ، که يه بعد از ظهر 1303 01:08:20,305 --> 01:08:22,364 . يه اتفاق خيلي غير معمول رخ داد 1304 01:08:35,520 --> 01:08:36,418 ، چند روز بعد 1305 01:08:36,554 --> 01:08:38,146 جودي ، ويکي رو به صورت خصوصي 1306 01:08:38,289 --> 01:08:40,382 . براي صرف قهوه دعوت کرد 1307 01:08:41,526 --> 01:08:42,823 ... اتفاقي که اون روز افتاد 1308 01:08:42,994 --> 01:08:46,327 من ... نميخوام که . برداشت اشتباه بکني 1309 01:08:46,464 --> 01:08:47,829 . واقعاً به من ارتباطي نداره 1310 01:08:47,966 --> 01:08:50,958 من با همکار مارک . رابطه ندارم 1311 01:08:51,302 --> 01:08:53,099 . ندارم 1312 01:08:53,238 --> 01:08:55,206 . نه ، منم فکر نميکردم که داشته باشين 1313 01:08:56,508 --> 01:08:58,738 نه اينکه من روياي اينکه 1314 01:08:59,344 --> 01:09:03,303 يه نفر بياد من و من رو از اين ، وضعيتم نجات بده نداشتم 1315 01:09:03,782 --> 01:09:08,048 . اما رويا که واقعيت نيست 1316 01:09:08,253 --> 01:09:11,051 . حتي اگه طرف خوشش بياد 1317 01:09:11,856 --> 01:09:14,347 از اين وضعيت نجاتتون بده ؟ 1318 01:09:16,961 --> 01:09:20,624 ... من چندين ساله که 1319 01:09:21,099 --> 01:09:21,929 . عاشق مارک نيستم 1320 01:09:22,033 --> 01:09:26,265 ، دوستش دارم . اما عاشقش نيستم 1321 01:09:27,172 --> 01:09:28,298 . متاسفم که اينو ميشنوم 1322 01:09:30,241 --> 01:09:32,175 ... جالبه . من دقيقاً 1323 01:09:33,511 --> 01:09:36,036 دقيقاً همين صحبت ها رو هم . به روانپزشکم گفتم 1324 01:09:38,516 --> 01:09:39,881 خب ، روانپزشکتون چي ميگه ؟ 1325 01:09:41,953 --> 01:09:43,352 ... ميگه 1326 01:09:44,489 --> 01:09:47,219 من براي عمل کردن خيلي ترسيده ـم 1327 01:09:48,493 --> 01:09:50,927 و دنبال يه نوع راه حل جادويي ميگردم 1328 01:09:51,062 --> 01:09:53,326 . که غير واقعيه 1329 01:09:53,465 --> 01:09:57,868 . و رابطه داشتن کليد حل مشکل نيست 1330 01:09:58,002 --> 01:10:00,766 معذرت ميخوام که همه ي اينا رو دارم به تو ميگم 1331 01:10:00,905 --> 01:10:03,669 اما وقتي تو ما رو ديدي . من خيلي تحقير شدم 1332 01:10:04,342 --> 01:10:05,969 ... من فقط 1333 01:10:06,177 --> 01:10:06,973 ببينين ، شما نبايد احساس کنين 1334 01:10:07,111 --> 01:10:09,909 . که دليل کارتون رو برام توجيه کنين 1335 01:10:13,284 --> 01:10:14,945 . مارک معرکه ـست 1336 01:10:18,323 --> 01:10:20,018 ... مطمئنم که هر 1337 01:10:20,859 --> 01:10:24,920 نارضايتي ـي که دارم . مشکل خودمه 1338 01:10:25,296 --> 01:10:26,627 ... من فقط 1339 01:10:28,900 --> 01:10:32,358 نميتونم ترکش کنم و ميدونم . که هيچوقت هم اينکارو نميکنم 1340 01:10:35,373 --> 01:10:36,362 چرا ؟ 1341 01:10:38,743 --> 01:10:40,301 . من فقط ... نميتونم 1342 01:10:40,712 --> 01:10:42,737 . خيلي ترسيدم 1343 01:10:44,983 --> 01:10:46,974 . زمانش ديگه گذشته 1344 01:11:05,003 --> 01:11:06,527 وقتي تو و خوان آنتونيو رو باهم ميبينم 1345 01:11:06,671 --> 01:11:08,366 مثل روز برام روشنه که 1346 01:11:08,506 --> 01:11:09,700 . شما هنوز عاشق هم هستين 1347 01:11:10,308 --> 01:11:12,936 . عشق ما تا ابد ادامه پيدا ميکنه 1348 01:11:13,077 --> 01:11:15,204 ، هميشگيه . اما فقط جواب نميده 1349 01:11:15,547 --> 01:11:17,515 براي همينه که هميشه ... رمانتيک ميمونه 1350 01:11:18,082 --> 01:11:20,141 . چون نميتونه کامل باشه 1351 01:11:20,351 --> 01:11:22,649 خب ، شايد نميتونه کامل باشه چون 1352 01:11:22,754 --> 01:11:25,882 ميدوني ... من سر راهم يا ... نميدونم ... احساس ميکنم 1353 01:11:26,090 --> 01:11:27,284 ، نه ، قبل از تو 1354 01:11:27,825 --> 01:11:31,855 . خيلي همديگه رو رنج و عذاب ميداديم 1355 01:11:32,130 --> 01:11:33,995 بدون تو ، همه ي اينا . ممکن نميشد 1356 01:11:34,699 --> 01:11:35,324 ميدوني چرا ؟ 1357 01:11:35,466 --> 01:11:37,229 . چون تو همون عنصر گمشده اي 1358 01:11:37,869 --> 01:11:40,804 تو مثل همون رنگي هستي که به بوم نقاشي اضافه ميشه 1359 01:11:40,939 --> 01:11:42,304 . و بقيه ي رنگ ها رو زيبا ميکنه 1360 01:11:43,107 --> 01:11:45,871 تو و خوان آنتونيو سعي نکردين باهم بخوابين ؟ 1361 01:11:46,844 --> 01:11:49,745 ... احساس ميکنم که ... نميدونم 1362 01:11:49,881 --> 01:11:52,645 ، بعد از طلاق . ديگه نه 1363 01:11:52,917 --> 01:11:55,385 اما بايد بگم با تشکر از تو 1364 01:11:55,920 --> 01:11:56,818 اون احساسات حتي عميق تر از گذشته 1365 01:11:57,221 --> 01:11:59,485 . دوباره داره برميگرده 1366 01:12:00,024 --> 01:12:01,457 . من ناراحت نميشم 1367 01:12:01,593 --> 01:12:02,685 . هيچوقت نميخواستم مانع کسي باشم 1368 01:12:02,827 --> 01:12:04,522 . اصلاً منو ناراحت نميکنه 1369 01:12:04,662 --> 01:12:06,027 . ميدونم که تو ناراحت نميشي 1370 01:12:06,431 --> 01:12:09,298 وقتي که ميبينم شما هر شب باهم عشق بازي ميکنين هم 1371 01:12:09,434 --> 01:12:12,301 . اين حس گرم بهم دست ميده 1372 01:12:12,937 --> 01:12:15,531 . گوش ميکنم و خوشحالم 1373 01:12:17,508 --> 01:12:19,499 کريستينا با اين قضيه که ماريا النا و خوان آنتونيو 1374 01:12:19,644 --> 01:12:21,805 يه روز باهم عشق بازي بکنن مشکلي نداشت ؟ 1375 01:12:22,480 --> 01:12:24,107 قبل از اين ، ماريا النا از جفتشون تشکر کرده بود 1376 01:12:24,248 --> 01:12:25,772 . اما بعدش خودش هم قاطيشون شد 1377 01:12:26,384 --> 01:12:27,749 کريستينا اونقدر که فکر ميکرد 1378 01:12:27,885 --> 01:12:29,352 روشن فکر و آزاد انديش نبود 1379 01:12:29,787 --> 01:12:31,118 و تصور اون 2 نفر باهمديگه توي تخت 1380 01:12:31,255 --> 01:12:34,656 به ناچار باعث يه کشمکش . و تضاد دروني در کريستينا شد 1381 01:12:35,193 --> 01:12:37,058 اما به تدريج آروم شد 1382 01:12:37,195 --> 01:12:38,992 و اجازه داد تا افکار از سرش ، بيرون برن 1383 01:12:39,330 --> 01:12:40,888 . قدرت تحملي که خيلي بهش افتخار ميکرد 1384 01:12:42,667 --> 01:12:44,134 ، اولش منو اذيت ميکرد 1385 01:12:44,268 --> 01:12:47,135 اما بعدش شروع کردم به فکر کردن در مورد استاندارد ها و کليشه هاي عشق 1386 01:12:47,271 --> 01:12:49,034 ، اين که چي درسته ، چي اشتباهه 1387 01:12:49,173 --> 01:12:52,734 و با توجه به اصول اخلاقي . چه چيزي شايسته ـست 1388 01:12:52,877 --> 01:12:55,072 خودتون ميبينين که اکثر رابطه ها . چقدر بهم ريخته و داغونن 1389 01:12:55,213 --> 01:12:57,147 پس داري ميگي که يک مرد . رو با يکي ديگه شريک شدي 1390 01:12:57,281 --> 01:12:58,771 . بيشتر شبيه يه زن ـه "مورمون" هستي مورمون نوعي فرقه ي مسيحيت هست که در اون ) ( هر مردي صاحب بيشتر از يک زن هست 1391 01:12:58,916 --> 01:13:00,508 ، ميدونم عجيب به نظر ميرسه 1392 01:13:00,652 --> 01:13:02,745 اما ما همه امون توي يک رابطه شريک هستيم 1393 01:13:02,887 --> 01:13:03,945 . و همه امون هم ازش تغذيه ميکنيم 1394 01:13:04,088 --> 01:13:05,817 ، اما اگه همه اينکارو ميکردن . جامعه مختل ميشد 1395 01:13:05,957 --> 01:13:06,719 ! اوه بيخيال 1396 01:13:06,858 --> 01:13:08,223 بيايد دوباره وارد يکي از اون بحث هاي 1397 01:13:08,359 --> 01:13:11,021 . دستوري و قاعده اي نشيم . اصلا هرچه پيش آيد خوش آيد 1398 01:13:11,162 --> 01:13:12,254 هرچه پيش آيد خوش آيد ؟ - ماريا النا ميگه توي زندگي - 1399 01:13:12,397 --> 01:13:14,126 . بيشتر از يه حقيقت نهفته شده 1400 01:13:14,265 --> 01:13:16,563 ... نميدونم . منظورم اينه که تو ميتوني اينجوري زندگي کني ؟ 1401 01:13:16,768 --> 01:13:19,635 ... خب ، من هيچوقت اين خصوصيت کريستينا رو نداشتم 1402 01:13:20,204 --> 01:13:23,833 کدوم خصوصيت ؟ بي بند و باريش ؟ - . اتفاقا خيلي هم معتقدم - 1403 01:13:23,975 --> 01:13:25,442 . شجاعتش . من هيچوقت شجاعتش رو نداشتم 1404 01:13:25,576 --> 01:13:26,770 شجاعتش ؟ 1405 01:13:27,145 --> 01:13:29,375 کار بعدي اي که ميکنه ميره و با ماريا النا ميخوابه 1406 01:13:29,514 --> 01:13:34,178 و بعدش با افتخار اينکارش رو يه شيوه ي جايگزين . فوق العاده براي زندگي ميخونه 1407 01:13:34,318 --> 01:13:35,910 . من قبلاً باهاش خوابيدم 1408 01:13:36,354 --> 01:13:37,582 ! نه - . چرا - 1409 01:13:37,955 --> 01:13:38,717 کي ؟ 1410 01:13:39,257 --> 01:13:42,055 خب ، خوان آنتونيو و ماريا النا 1411 01:13:42,193 --> 01:13:43,421 . يه تاريک خونه برام درست کردن 1412 01:13:43,561 --> 01:13:45,153 اونا منو تشويق کردن تا عکاسي کنم 1413 01:13:45,296 --> 01:13:47,025 . و الام خيلي پيشرفت کردم 1414 01:13:47,598 --> 01:13:48,189 ، باور کنين يا نه 1415 01:13:48,332 --> 01:13:49,799 . دارم خيلي بيشتر به خودم مطمئن ميشم 1416 01:13:50,635 --> 01:13:52,865 ما توي تاريک خونه بوديم 1417 01:13:53,004 --> 01:13:57,668 و من داشتم روي بعضي ... از عکسام کار ميکردم . کارايي 1418 01:13:58,009 --> 01:14:00,443 که اگه ماريا النا منو تحت تاثير . قرار نميداد ، انجام نميدادم 1419 01:15:04,942 --> 01:15:07,342 و خيلي طبيعي براي . جفتمون اتفاق افتاد 1420 01:15:09,046 --> 01:15:10,138 عصبي نبودي ؟ 1421 01:15:10,515 --> 01:15:14,144 نه ، اتفاقا خيلي عاشقانه . و ملايم بود 1422 01:15:14,952 --> 01:15:17,182 حالا از اينکار لذت بردي ؟ - . آره - 1423 01:15:20,191 --> 01:15:22,022 فقط همون يه بار بود ؟ 1424 01:15:22,160 --> 01:15:24,958 آره . منظورم اينه که ، همينجوري يهو اتفاق افتاد ، ميدوني ؟ 1425 01:15:25,229 --> 01:15:29,290 لزوماً نميخوام اينکارو . تبديل به يه عادت هميشگي بکنم 1426 01:15:30,468 --> 01:15:33,062 ... اما اگه از اينکار لذت بردي 1427 01:15:33,204 --> 01:15:34,694 . آره ، همون لحظه لذت بردم 1428 01:15:34,839 --> 01:15:36,773 به خوان آنتونيو هم گفتي ؟ - . آره . البته - 1429 01:15:36,908 --> 01:15:38,102 . چيزي براي مخفي کردن نيست 1430 01:15:38,442 --> 01:15:40,672 پس داري ميگي که دوجنس گرايي ؟ 1431 01:15:40,778 --> 01:15:42,803 نه ... دليلي نميبينم . براي هرچيزي يه اسمي انتخاب کنم 1432 01:15:42,947 --> 01:15:44,505 ! من خودمم 1433 01:15:44,649 --> 01:15:46,514 بعدشم با خوان آنتونيو خوابيدم 1434 01:15:46,651 --> 01:15:48,915 . و از اون تجربه هم خيلي لذت بردم 1435 01:15:49,320 --> 01:15:50,617 . داستان معرکه ايه 1436 01:15:52,423 --> 01:15:55,756 . آره . اين يه ... داستان معرکه ـست 1437 01:15:57,161 --> 01:16:00,722 ببين ، نميخوام الکي ... قضاوت کنم ، براي همين 1438 01:16:04,402 --> 01:16:05,300 داري به چي فکر ميکني ؟ 1439 01:16:08,172 --> 01:16:09,196 . اوه ، نميدونم 1440 01:16:09,941 --> 01:16:11,738 . چقدر زمان سريع ميگذره 1441 01:16:12,743 --> 01:16:14,438 . تابستون ديگه تقريباً تموم شده 1442 01:16:15,713 --> 01:16:17,112 . خيلي زود برميگرديم خونه 1443 01:16:19,984 --> 01:16:22,214 فکر ميکردم هنوز تو فکر 1444 01:16:22,353 --> 01:16:23,718 داستان کوچيک دوستت 1445 01:16:23,855 --> 01:16:25,550 . توي تاريک خونه اي 1446 01:16:27,758 --> 01:16:29,282 ... و صحبت تاريک خونه شد 1447 01:16:58,489 --> 01:16:59,421 ، طي هفته هاي بعد 1448 01:16:59,523 --> 01:17:02,617 کريستينا اطمينان بيشتري . به خودش به عنوان يه عکاس پيدا کرد 1449 01:17:02,960 --> 01:17:05,656 خوان آنتونيو و ماريا النا هر دو به ايده هاي کريستينا کمک ميکردن 1450 01:17:05,796 --> 01:17:07,525 . و وقتي توي شک ميوفتاد، حمايتش ميکردن 1451 01:17:08,099 --> 01:17:09,225 ، با تشکر از تشويق کردن اون 2 نفر 1452 01:17:09,367 --> 01:17:10,095 عکاسي تبديل به يه سرگرمي 1453 01:17:10,234 --> 01:17:12,099 . پربار توي زندگي کريستينا شد 1454 01:17:12,770 --> 01:17:14,931 الان، کريستينا، خوان آنتونيو 1455 01:17:15,072 --> 01:17:17,404 . و ماريا النا معشوقه هاي هم شده بودن 1456 01:17:30,521 --> 01:17:33,615 ، همه چيز به نظر کاملاً متوازن ميرسيد . کاملاً بر وفق مراد 1457 01:17:34,292 --> 01:17:36,658 . ماريا النا آروم و خونسرد بود 1458 01:17:37,161 --> 01:17:38,753 خوان آنتونيو هم مشغول تجربه کردن 1459 01:17:38,896 --> 01:17:40,591 . يه دوره ي خلاقانه از هنرش بود 1460 01:17:41,632 --> 01:17:42,963 ، فقط کريستينا بود 1461 01:17:43,167 --> 01:17:45,192 ... که همچنان که تابستون به آخرش ميرسيد 1462 01:17:45,469 --> 01:17:47,960 که داشت يه هيجان تکان دهنده ي ... قديمي و آشنا رو تجربه ميکرد 1463 01:17:48,506 --> 01:17:50,599 يک خستگي در حال رشد ، که ازش ميترسيد 1464 01:17:50,808 --> 01:17:52,469 . اما خيلي خوب باهاش آشنا بود 1465 01:17:53,644 --> 01:17:57,341 ناگهان، افکار و منطقش شروع به پيشي . گرفتن از احساساتش شد 1466 01:17:57,715 --> 01:18:00,183 افکار و سوالاتي در مورد . عشق و زندگي 1467 01:18:00,251 --> 01:18:02,515 و با اينکه با مقاومت در برابر اين ايده ها خيلي خسته شده بود 1468 01:18:02,687 --> 01:18:04,279 . اما بازم نتونست اونا رو از ذهنش بيرون کنه 1469 01:18:05,256 --> 01:18:06,848 بالاخره، نتيجه گيريش رو يه شب 1470 01:18:07,091 --> 01:18:08,319 ، بعد از شام اعلام کرد 1471 01:18:08,459 --> 01:18:10,893 اون يه خبري و رو داد که . همه رو غافلگير کرد 1472 01:18:11,228 --> 01:18:12,456 . من چيزي که پدر و مادرم داشتن ـو نميخوام 1473 01:18:12,596 --> 01:18:14,962 چيزي که قبل از اينکه بيام اينجا . داشتم رو نميخوام 1474 01:18:15,099 --> 01:18:15,997 . اينو ميدونم 1475 01:18:16,133 --> 01:18:19,227 اما نميتونم براي هميشه . اينطوري زندگي کنم 1476 01:18:19,370 --> 01:18:20,302 ديدي بهت گفته بودم ؟ 1477 01:18:20,438 --> 01:18:22,668 . خيلي خب 1478 01:18:23,240 --> 01:18:25,367 چي ميخواي ؟ - . من يه چيز متفاوت ميخوام - 1479 01:18:26,410 --> 01:18:27,172 چي ؟ 1480 01:18:27,445 --> 01:18:30,573 . نميدونم . هرچي جز اين 1481 01:18:31,282 --> 01:18:32,408 . هيچ جوابي نيست، کريستينا 1482 01:18:32,550 --> 01:18:33,881 نميفهمي ؟ 1483 01:18:34,018 --> 01:18:35,212 . چيزي که ميخواست رو بدست آورد 1484 01:18:35,353 --> 01:18:37,253 . اون حالا يه چيز ديگه ميخواد 1485 01:18:37,388 --> 01:18:38,719 . اين براش کافي نيست . شبيه يه مريضي ميمونه 1486 01:18:38,856 --> 01:18:39,914 هيچي هيچوقت . راضيش نميکنه 1487 01:18:40,057 --> 01:18:42,719 . خواهشاً ناراحت نشو و ميشه انگليسي صحبت کني ؟ 1488 01:18:42,860 --> 01:18:43,918 . نميفهمم چي ميگي 1489 01:18:44,061 --> 01:18:46,427 اين دختر هيچوقت با . هيچي راضي نميشه 1490 01:18:46,564 --> 01:18:48,259 انگليسي صحبت کن تا . متوجه بشه چي ميگيم 1491 01:18:48,399 --> 01:18:49,263 . ميدونستم که از ما سوءاستفاده ميکني 1492 01:18:49,400 --> 01:18:51,800 . ميدونستم که ازمون سوءاستفاده ميکني . و همينکارم کردي 1493 01:18:51,969 --> 01:18:52,936 . ميدونستم 1494 01:18:54,271 --> 01:18:55,602 . ميدونستم ! ميدونستم 1495 01:18:55,740 --> 01:18:56,764 . کافيه 1496 01:18:56,907 --> 01:19:00,343 ، خواهشاً انگليسي صحبت کن تا بفهمه چي ميگيم، باشه ؟ 1497 01:19:01,345 --> 01:19:02,107 . کافيه 1498 01:19:03,147 --> 01:19:06,014 ، نارضايتي مزمن . اين چيزيه که تو داري 1499 01:19:06,317 --> 01:19:08,182 . نارضايتي مزمن 1500 01:19:08,586 --> 01:19:09,553 . مريضي بزرگ 1501 01:19:09,954 --> 01:19:10,818 . مريضي بزرگ 1502 01:19:12,289 --> 01:19:13,278 . اينجوري نيست، ماريا النا 1503 01:19:13,424 --> 01:19:13,685 . اينجوري نيستش 1504 01:19:13,824 --> 01:19:15,985 ... فقط اينه که - . منو نگاه کن - 1505 01:19:16,127 --> 01:19:17,822 ميدوني چقدر دوستت داريم ؟ 1506 01:19:17,995 --> 01:19:19,428 . آره . و منم جفتتون رو دوست دارم 1507 01:19:19,563 --> 01:19:22,828 ! نه، دوست نداري - ! هيچ ربطي به اين قضيه نداره - 1508 01:19:22,967 --> 01:19:24,093 . عوضي فسقلي ـه فاسد 1509 01:19:24,235 --> 01:19:25,600 . عوضي ـه فسقلي فاسد 1510 01:19:25,736 --> 01:19:29,194 . ميدونستم . ميدونستم . ميدونستم 1511 01:19:30,408 --> 01:19:32,035 . خواهش ميکنم خفه شو 1512 01:19:32,176 --> 01:19:32,767 . خفه شو 1513 01:19:32,910 --> 01:19:34,810 کاملاً مشخصه که هنوز آدم درستش . رو پيدا نکرده 1514 01:19:34,945 --> 01:19:37,709 وقتي شخص مناسبش رو که من و تو ... هم نيستيم پيدا کنه 1515 01:19:37,848 --> 01:19:41,716 همه ي اين حرفاي پيدا کردن آرامش 1516 01:19:41,852 --> 01:19:44,184 . و خوشحالي هم ميگذره 1517 01:19:44,321 --> 01:19:48,451 . قضيه اين نيست - . خيلي خب ، باشه - 1518 01:19:48,893 --> 01:19:50,224 کجا ميري ، کريستينا ؟ 1519 01:19:50,628 --> 01:19:54,359 فقط بايد يه چند هفته اي ... از اينجا بزنم بيرون 1520 01:19:54,498 --> 01:19:56,830 . ذهنم رو يکم آزاد کنم 1521 01:19:56,967 --> 01:20:01,563 . همه ي اينا ... مشکل منه . هيچ ارتباطي به شما نداره 1522 01:20:02,073 --> 01:20:02,937 . بيا اينجا 1523 01:20:08,779 --> 01:20:09,609 ... بيايد 1524 01:20:11,382 --> 01:20:16,081 بابت همه ي اوقات خوبي که باهم گذرونديم، شکرگذار باشيم. باشه ؟ 1525 01:20:16,220 --> 01:20:21,317 و همديگه رو با احترام، محبت 1526 01:20:22,860 --> 01:20:24,418 . و عشق به ياد بياريم 1527 01:20:33,204 --> 01:20:35,434 کريستينا همه ي اتفاق هايي که افتاده بود رو براي ويکي تعريف کرد 1528 01:20:35,673 --> 01:20:38,540 و گفتش براي چند هفته اي ميره فرانسه . تا بتونه يکم فکر کنه 1529 01:20:39,076 --> 01:20:40,134 ، بعدش برميگشت دنبال ويکي 1530 01:20:40,277 --> 01:20:42,040 تا با همديگه به . نيويورک برگردن 1531 01:20:49,987 --> 01:20:51,887 پس تمام اين مدت خوان آنتونيو بود ؟ 1532 01:20:52,022 --> 01:20:53,512 . من قرار نيست هيچکاري بکنم 1533 01:20:53,657 --> 01:20:54,954 ... چيزي که گفتمو فراموش کن 1534 01:20:55,092 --> 01:20:57,822 من فقط نياز داشتم تا اينو به يکي . بگم و من و تو اخيراً بهم نزديک شده بوديم 1535 01:20:57,962 --> 01:21:00,396 خب چرا اقدام نمي کني ؟ - الان اقدام کنم ؟ - 1536 01:21:00,531 --> 01:21:05,400 با داگ بهم بزنم ؟ کسي که واقعا مهربونه 1537 01:21:05,636 --> 01:21:08,196 و با اطمينان کامل باهام ازدواج کرده ؟ اونوقت... اونوقت براي چي ؟ 1538 01:21:08,339 --> 01:21:12,605 براي يه نقاش نامتعارف اسپانيايي که هنوز هم 1539 01:21:12,743 --> 01:21:17,111 به زن سابقش علاقه داره، کسي که درست مثل شوهرش حتي توي احساساتم باهام شريک نيست ؟ 1540 01:21:17,248 --> 01:21:22,208 خدايا... دارم با کي شوخي ميکنم ؟ . اما روياش ، هيجان انگيزه 1541 01:21:22,353 --> 01:21:24,913 ، اگه من جاي تو بودم . حتي يه لحظه رو هم تلف نميکردم 1542 01:21:25,055 --> 01:21:25,851 . سريع ميرفتم دنبالش 1543 01:21:25,990 --> 01:21:27,150 دنبال چي ؟ 1544 01:21:27,324 --> 01:21:28,655 . تو عاشق خوان آنتونيويي 1545 01:21:29,560 --> 01:21:32,120 ، يه کاري بکن و گرنه سال ها ميان و ميرن 1546 01:21:32,263 --> 01:21:34,094 . و تو افسوس ميخوري، ويکي 1547 01:21:34,231 --> 01:21:35,323 نه، نه. چي داري ميگي ؟ 1548 01:21:35,466 --> 01:21:38,902 من ... آه ... نميتونم همه چيز . رو به خطر بندازم 1549 01:21:39,036 --> 01:21:44,133 ، اگه خوان آنتونيو اصلاً وجود نداشت . منم رابطم با داگ خوب بود 1550 01:21:44,275 --> 01:21:47,073 فقط ... فقط خوب بود ؟ فقط خوب ؟ - . آره، همون طور که برنامه ريزي کرده بودم - 1551 01:21:47,545 --> 01:21:48,773 مگه چقدر دلت ميخواد من رک و بي پرده باشم ؟ 1552 01:21:48,913 --> 01:21:52,314 . وقتي داگ رو نگاه ميکنم، مارک رو مي بينم 1553 01:21:52,616 --> 01:21:55,517 تو داري از من سوءاستفاده ميکني تا گذشته ي . خودت رو دوباره بنويسي 1554 01:21:57,087 --> 01:21:58,918 ... بر خلاف مخالفت ويکي 1555 01:21:59,156 --> 01:22:00,714 جودي شديداً دنبال پيدا کردن راهي بود 1556 01:22:00,858 --> 01:22:02,826 تا دست اون رو توي دست ... خوان آنتونيو بذاره 1557 01:22:03,127 --> 01:22:04,185 و تونست با کمک دوستش 1558 01:22:04,328 --> 01:22:06,387 گابريلا، کسي که توي دنياي هنر خيلي شناخته شده بود 1559 01:22:06,530 --> 01:22:09,897 يه مهموني راه بندازه و . ويکي و خوان آنتونيو رو دعوت کنه 1560 01:22:11,101 --> 01:22:13,797 ، در اين بين ، همونطور که قابل پيش بيني بود ... بدون کريستينا 1561 01:22:13,971 --> 01:22:15,438 رابطه ي بين خوان آنتونيو 1562 01:22:15,573 --> 01:22:18,133 و ماريا النا به همون حالت فرسايشي . سابق برگشت 1563 01:22:18,275 --> 01:22:20,243 تمام وقتمو صرف تعريف و تمجيد کردن ازت 1564 01:22:20,377 --> 01:22:22,777 . و پرستاري از تيک هاي عصبي و تشويش هات کردم 1565 01:22:23,047 --> 01:22:23,979 . کار من داره ضربه ميخوره 1566 01:22:24,114 --> 01:22:25,479 . تقصير من نيست 1567 01:22:25,616 --> 01:22:26,844 تقصير من نيست که 1568 01:22:26,984 --> 01:22:29,509 کارت به گند کشيده شده و . خودت هم هنوز بالغ نشدي 1569 01:22:29,653 --> 01:22:32,383 ميدوني چه حالي بهم دست ميده 1570 01:22:32,523 --> 01:22:36,050 وقتي ميفهمم که تو هيچوقت استعدادي که داري رو کشف نميکني ؟ 1571 01:22:36,193 --> 01:22:38,855 . منو ول کن ! خواهشاً ديگه از ما بکش بيرون 1572 01:22:38,996 --> 01:22:41,191 ، با رضايت طرفين، همونطور که قبلا هم اتفاق افتاده بود 1573 01:22:41,332 --> 01:22:42,765 ماريا النا وسايلش رو جمع کرد 1574 01:22:42,900 --> 01:22:44,731 و از خونه ي خوان آنتونيو . بيرون زد 1575 01:23:00,251 --> 01:23:02,685 . فکر ميکنم مرد خوبيه 1576 01:23:03,187 --> 01:23:04,347 . خيلي به آدم نزديک ميشه 1577 01:23:04,455 --> 01:23:06,286 . مصاحبه کننده ي صميمي ايه 1578 01:23:09,260 --> 01:23:10,557 احتمالاً براي همينم هست که . خيلي تو کارش موفقه 1579 01:23:11,962 --> 01:23:15,864 وقتي داشتيم ميومديم اينجا توي ماشين بهش گفتم که فکر ميکنم 1580 01:23:16,000 --> 01:23:17,900 يه تماس و آشنايي خيلي خوب . براي منه 1581 01:23:18,002 --> 01:23:19,299 . من ميرم يه نگاهي به غذا ها بندازم 1582 01:23:19,436 --> 01:23:21,028 کسي چيزي ميخواد ؟ 1583 01:23:34,218 --> 01:23:35,014 . سلام 1584 01:23:38,856 --> 01:23:40,721 . اوه ... سلام 1585 01:23:41,592 --> 01:23:42,718 . عافلگير شدم که اينجا مي بينمت 1586 01:23:46,196 --> 01:23:49,632 . منم همينطور . فکر ميکردم از مهموني ها خوشت نمياد 1587 01:23:49,900 --> 01:23:52,664 گابريلا اصرار کرد که بيام . و دوست قديميم هم هست 1588 01:23:54,605 --> 01:23:57,540 ميدوني که من و کريستينا ديگه باهم نيستيم، درسته ؟ 1589 01:23:57,675 --> 01:23:58,607 . آره 1590 01:23:59,576 --> 01:24:01,635 پس الان ديگه فقط با همسر سابقتي ؟ 1591 01:24:02,212 --> 01:24:03,736 . نه ، ماريا النا هم رفته 1592 01:24:05,149 --> 01:24:05,945 . البته فعلاً 1593 01:24:07,351 --> 01:24:09,683 . جالبه ... من و ماريا النا 1594 01:24:10,587 --> 01:24:12,953 هم براي هم ساخته شديم و . هم براي هم ساخته نشديم 1595 01:24:14,291 --> 01:24:15,223 . يه تضاده 1596 01:24:15,693 --> 01:24:19,129 ، براي فهميدنش . به يه شاعر نيازه ، يکي مثل پدرم 1597 01:24:20,164 --> 01:24:21,188 . چون من که نمي فهمم 1598 01:24:25,569 --> 01:24:26,467 تو چطور ؟ 1599 01:24:26,870 --> 01:24:28,633 اوضاع با شوهرت خوب پيش ميره ؟ 1600 01:24:28,772 --> 01:24:31,297 . اوه آره ، اون معرکه ـست 1601 01:24:31,608 --> 01:24:32,438 . عاليه 1602 01:24:32,576 --> 01:24:35,602 کاملاً از اوضاعي که داره . پيش ميره راضيم 1603 01:24:36,914 --> 01:24:38,176 چرا حرفتو باور نميکنم ؟ 1604 01:24:40,484 --> 01:24:43,544 . الکي لاس نزن 1605 01:24:44,421 --> 01:24:46,685 ... ميدونم که الان تختت خاليه 1606 01:24:46,824 --> 01:24:48,951 و تو هم هميشه يه ذره ، به من علاقه داشتي 1607 01:24:49,093 --> 01:24:51,721 اما ما داريم آماده ميشيم ... تا آخر هفته از اينجا بريم ، پس 1608 01:24:51,862 --> 01:24:53,090 . براي ناهار با من بيا بيرون 1609 01:24:56,333 --> 01:24:58,699 . من خيلي ترسيدم 1610 01:25:02,373 --> 01:25:03,169 چي ؟ 1611 01:25:03,941 --> 01:25:05,966 . صدات داره قطع ميشه ، تام 1612 01:25:06,777 --> 01:25:07,835 . صدات داره قطع و وصل ميشه 1613 01:25:08,779 --> 01:25:09,643 کجايي ؟ 1614 01:25:11,048 --> 01:25:12,379 . خيلي خب . بهتر شد 1615 01:25:12,649 --> 01:25:13,172 . بهتر شد 1616 01:25:13,317 --> 01:25:14,807 . سعي کن همونجا بموني 1617 01:25:16,086 --> 01:25:17,246 صدامو ميشنوي ؟ 1618 01:25:17,921 --> 01:25:21,413 بايد براي مارک و جودي . يه پرنده بگيريم 1619 01:25:21,658 --> 01:25:23,125 . نه . نميتونيم براشون پرنده بگيريم 1620 01:25:23,260 --> 01:25:24,488 چرا ؟ - . احمقانه ست - 1621 01:25:24,628 --> 01:25:25,526 . اونا خوشگلن 1622 01:25:25,629 --> 01:25:27,221 . من هميشه دلم يه پرنده ميخواست 1623 01:25:27,364 --> 01:25:28,661 ، ميدوني ، وقتي رسيديم خونه 1624 01:25:28,799 --> 01:25:31,461 خيلي دوست دارم تا براي خونه ي جديدمون . يه پرنده بگيرم 1625 01:25:32,002 --> 01:25:32,696 آره ؟ 1626 01:25:32,836 --> 01:25:36,237 آره . و خيلي هم به بدفورد هيلز . علاقه ي زيادي دارم 1627 01:25:36,440 --> 01:25:37,031 نظر خودت چيه ؟ 1628 01:25:37,174 --> 01:25:38,664 . آره ، آره 1629 01:25:39,543 --> 01:25:40,271 . صبر کن 1630 01:25:42,479 --> 01:25:43,173 . سلام 1631 01:25:43,680 --> 01:25:45,477 . فردا بعد از ظهر رو با من بگذرون 1632 01:25:47,518 --> 01:25:48,507 . نه . غير ممکنه 1633 01:25:48,652 --> 01:25:51,086 داريم آماده ميشيم تا آخرهفته . از اينجا بريم 1634 01:25:51,488 --> 01:25:54,980 سر پيچ کاله تايلس توي خيابون . پدرالبس منتظر باش 1635 01:25:55,125 --> 01:25:58,253 و منم ظهر ميام و . سوارت ميکنم 1636 01:25:59,797 --> 01:26:01,992 . نه . من ... داري وقتت رو تلف ميکني 1637 01:26:02,132 --> 01:26:03,258 . الان نميتونم صحبت کنم 1638 01:26:03,967 --> 01:26:05,867 ببين ... من اون تيپ مردي نيستم 1639 01:26:06,003 --> 01:26:09,461 که بخواد خودشو بين يه زن و ... شوهر بندازه . اينطوري نيستم 1640 01:26:09,606 --> 01:26:13,303 اما جودي نش بهم زنگ زد و گفت . که تو خوشحال نيستي 1641 01:26:13,610 --> 01:26:16,977 اينکه تو بيشتر عاشق مني تا عاشق مردي . که باهاش ازدواج کردي 1642 01:26:18,048 --> 01:26:18,776 . من نميتونم صحبت کنم 1643 01:26:31,628 --> 01:26:33,721 . هي عزيزم نظرت چيه ؟ 1644 01:26:34,898 --> 01:26:35,728 کي بودش ؟ 1645 01:26:36,967 --> 01:26:37,868 . پاي تلفن 1646 01:26:37,868 --> 01:26:41,201 . اوه ، اون ... معلم زبانم بود 1647 01:26:44,608 --> 01:26:45,131 اون ازم ميخواد تا 1648 01:26:45,275 --> 01:26:47,835 بعد از ظهر يه ناهار . براي خدافظي باهاش صرف کنم 1649 01:26:48,946 --> 01:26:49,412 . عاليه 1650 01:26:49,546 --> 01:26:51,707 منم صبحش قراره با . مارک گلف بازي کنم 1651 01:28:02,553 --> 01:28:03,645 ... خب ، اين 1652 01:28:06,657 --> 01:28:09,182 من اخيراً داشتم . روي اينا کار ميکردم 1653 01:28:13,797 --> 01:28:15,424 . واقعا تکون دهنده ست . اوه خداي من 1654 01:28:16,900 --> 01:28:18,891 توضيح دادن يه نقاشي . خيلي سخته 1655 01:28:19,036 --> 01:28:22,028 . لازم هم نيست که اينکارو بکني . چون فريبنده ـست 1656 01:28:22,172 --> 01:28:25,608 ، اين يکي حقيقتش . بايد اونوري باشه 1657 01:28:29,146 --> 01:28:30,977 . نه ، خيلي ازش خوشم اومد 1658 01:28:31,281 --> 01:28:34,546 ... ميتونم ميتونم در مورد يه چيزي روراست باشم ؟ 1659 01:28:34,685 --> 01:28:35,174 . آره 1660 01:28:35,319 --> 01:28:38,482 . اين يکي ... اين 1661 01:28:38,722 --> 01:28:40,883 يه چيز خيلي ترسناکي . توش هست 1662 01:28:42,092 --> 01:28:43,252 . اين يکي کار ماريا الناست 1663 01:28:43,393 --> 01:28:46,419 . خب ، همين توضيح ميده پس . خيلي بي نظمه 1664 01:28:47,497 --> 01:28:50,159 . تقريباً بهم ريخته ست ... اما 1665 01:28:50,801 --> 01:28:52,962 اوه خدا ، من اينجا چه کار ميکنم ؟ 1666 01:28:53,537 --> 01:28:55,505 نميدونم انتظار دارم . چه اتفاقي بيوفته 1667 01:28:55,906 --> 01:28:59,808 از اون شبي که ما تو اوييدو عشق . بازي کرديم زمان زيادي ميگذره 1668 01:29:00,510 --> 01:29:02,501 من خيلي خيلي بهش . فکر ميکردم 1669 01:29:02,646 --> 01:29:03,635 مطمئنم وقتي داشتي با کريستينا 1670 01:29:03,780 --> 01:29:06,977 يا ماريا النا عشق بازي ميکردي . بهش فکر نميکردي 1671 01:29:07,117 --> 01:29:08,675 . خب ، من هيچوقت بهت دروغ نگفتم 1672 01:29:08,819 --> 01:29:10,878 از اولين لحظه بهت گفتم 1673 01:29:11,021 --> 01:29:13,080 که هم به تو و هم به کريستينا . علاقه مندم 1674 01:29:13,223 --> 01:29:19,787 . من .. من نميتونم همينجوري باهات بخوابم . من ... من تو اين کار خوب نيستم 1675 01:29:19,963 --> 01:29:22,830 . اما اون شب که اينقدر عصبي نبودي - . اون موقع متاهل نبودم - 1676 01:29:23,033 --> 01:29:24,193 . اما قرار بود بشي 1677 01:29:24,368 --> 01:29:26,836 . آره ، حق با توئه . اين چيزيه که من ميخوام 1678 01:29:27,104 --> 01:29:29,004 اما بايد چه کار کنم ؟ 1679 01:29:29,106 --> 01:29:30,971 باهات عشق بازي کنم و بعدش 1680 01:29:31,108 --> 01:29:33,338 ازدواجمو ادامه بدم انگار که هيچ اتفاقي نيوفتاده ؟ 1681 01:29:33,477 --> 01:29:35,172 يا فقط ازدواجمو تموم کنم ؟ 1682 01:29:35,312 --> 01:29:38,076 جودي نش ميگه از زندگيت . راضي نيستي 1683 01:29:38,215 --> 01:29:40,809 آره ، خب ، داره در مورد . خودش صحبت ميکنه 1684 01:29:41,885 --> 01:29:43,443 شايد بعد از اينکه باهم بخوابيم 1685 01:29:43,587 --> 01:29:45,782 بيشتر با احساساتت . آشنا بشي 1686 01:29:45,922 --> 01:29:47,116 . آره ، يا شايدم احساساتم کمتر بشه 1687 01:29:47,257 --> 01:29:49,623 ببين ، من نمي گم که ... اغوا نشدم 1688 01:29:49,760 --> 01:29:53,628 اما اين کار تحول و احساسات زيادي رو مي طلبه 1689 01:29:53,764 --> 01:29:56,858 ، و از يه ديد ديگه هم اگه بخواي بهش نگاه کني تو دقيقا اون مردي نيستي 1690 01:29:57,000 --> 01:29:58,900 ... که آينده رو باهاش تصور 1691 01:30:03,874 --> 01:30:05,068 !چکار داري ميکني ؟ 1692 01:30:05,876 --> 01:30:07,002 ! الان خودتو به کشتن ميدي 1693 01:30:07,444 --> 01:30:08,775 . نميخوام زنده بمونم 1694 01:30:08,912 --> 01:30:15,715 ! نميخوام زنده بمونم لعنتي 1695 01:30:16,286 --> 01:30:17,184 . ولش کن . همين حالا ، همين حالا 1696 01:30:24,795 --> 01:30:28,561 نميفهمي که نميخوام زندگي کنم ؟ 1697 01:30:28,699 --> 01:30:33,398 که نميتونم اينجوري زندگي کنم ؟ . سرم داره منفجر ميشه 1698 01:30:33,537 --> 01:30:34,834 . ديگه نميتونم تحملش کنم 1699 01:30:34,971 --> 01:30:36,632 . ديگه نميتونم تحملش کنم 1700 01:30:37,941 --> 01:30:39,203 . تفنگ رو بده به من 1701 01:30:39,342 --> 01:30:43,301 ! تفنگ رو بده به من . لعنتي 1702 01:30:43,447 --> 01:30:46,143 . خواهش ميکنم بهم گوش کن عزيزم 1703 01:30:46,583 --> 01:30:47,880 . عزيزم ، گوش کن ببين چي ميگم 1704 01:30:48,518 --> 01:30:50,110 . بيا . دستتو بده به من 1705 01:30:50,754 --> 01:30:54,656 . بيا . چيزي نيست . چيزي نيست عزيزم . چيزي نيست 1706 01:30:56,493 --> 01:30:57,118 . اوه خداي من 1707 01:30:57,260 --> 01:30:58,887 ! اوه خداي من ، واقعا شرمنده ـم 1708 01:31:02,299 --> 01:31:03,891 ! اوه خدا ، جفتتون ديوونه اين 1709 01:31:04,034 --> 01:31:07,401 ! جفتتون واقعاً رواني هستين 1710 01:31:07,537 --> 01:31:09,664 چطوري بايد اينو به !شوهرم توضيح بدم ؟ 1711 01:31:09,806 --> 01:31:11,603 ! من نميتونم اينجوري زندگي کنم 1712 01:31:11,742 --> 01:31:13,505 ! اين زندگي من نيست 1713 01:31:13,643 --> 01:31:16,111 ! نميتونم اينکارو بکنم 1714 01:31:20,050 --> 01:31:23,019 هنوز نميتونم متوجه بشم چرا معلم . زبانت تفنگ داشت 1715 01:31:23,153 --> 01:31:23,710 . بهت که گفتم 1716 01:31:23,854 --> 01:31:25,879 تفنگ هاي عتيقه جمع ميکنه و 1717 01:31:26,022 --> 01:31:28,456 ... داشت تفنگ مورد علاقه ـش رو بهم نشون ميداد که - ! خدايا ! بايد ازش شکايت کنيم - 1718 01:31:28,592 --> 01:31:30,492 . و بعدشم تفنگ در رفت - ! اين واقعا غير مسئولانه ـست - 1719 01:31:30,627 --> 01:31:33,619 . نه ، حقيقتش اونقدرا هم بد نيست 1720 01:31:33,764 --> 01:31:35,163 اگه اتفاقي برات ميوفتاد چي ؟ 1721 01:31:35,732 --> 01:31:37,825 چي ؟ چي داري ميگي ؟ 1722 01:31:38,401 --> 01:31:39,732 . خيلي دوستت دارم 1723 01:31:40,637 --> 01:31:42,832 . داگ هيچوقت حقيقت رو متوجه نشد 1724 01:31:45,776 --> 01:31:47,869 ، جودي هم راز رو ميدونست و البته ، خيالش راحت شد 1725 01:31:48,011 --> 01:31:50,502 که ويکي زخم بدتري بر نداشته بود يا . کشته نشده بود 1726 01:31:51,848 --> 01:31:53,611 حالا که ويکي در حال برگشتن به نيويورک بود 1727 01:31:53,850 --> 01:31:55,283 جودي مشغول برنامه ريختن شد 1728 01:31:55,418 --> 01:31:58,012 تا کاري کنه که ويکي هم به . سرنوشت خودش دچار نشه 1729 01:32:01,892 --> 01:32:05,225 وقتي کريستينا از آنتيب (شهري در فرانسه) برگشت ... ويکي کل قضيه رو براش تعريف کرد 1730 01:32:05,529 --> 01:32:06,757 و کريستينا با خودش فکر کرد چقدر غم انگيزه 1731 01:32:06,897 --> 01:32:08,728 که ويکي اينقدر خوان آنتونيو ... رو ميخواسته 1732 01:32:08,932 --> 01:32:11,264 ولي قادر نبوده تا چيزي بگه يا . کاري بکنه 1733 01:32:11,568 --> 01:32:12,967 . ميتونستم بکشم کنار 1734 01:32:13,103 --> 01:32:14,934 ببين ، ميدونستم که از لحظه اي که 1735 01:32:15,071 --> 01:32:18,097 خوان آنتونيو رو ديدي . بهش علاقه مند شده بودي 1736 01:32:18,275 --> 01:32:20,573 اما اگه ميدونستم چه اتفاقي بين شما افتاده بود . هيچوقت خودمو قاطي نمي کردم 1737 01:32:20,710 --> 01:32:22,234 ... ببين ، اين يه چيز 1738 01:32:23,213 --> 01:32:25,010 . گذرا بود 1739 01:32:26,683 --> 01:32:27,672 . حالا هم ديگه تموم شده 1740 01:32:56,079 --> 01:32:58,639 ويکي برگشت خونه ... تا عروسي مجللش با داگ رو برگذار کنه 1741 01:32:59,282 --> 01:33:01,375 تا وارد خونه اي بشه که ... بالاخره خريده بودن 1742 01:33:01,618 --> 01:33:03,313 و وارد زندگي اي بشه که آرزوش رو داشت 1743 01:33:03,453 --> 01:33:06,183 البته قبل از سپري کردن . تابستون توي بارسلونا 1744 01:33:07,424 --> 01:33:09,392 ... کريستينا هم مشغول ادامه دادن به گشتنش 1745 01:33:10,126 --> 01:33:12,856 دنبال چيزاي مشخصي شد . که دلش نميخواست 1746 01:33:14,391 --> 01:33:34,391 Drama مــتــرجــم : آريـــن arianhpk@rocketmail.com