1
00:00:00,225 --> 00:00:01,795
آنچه گذشت...
2
00:00:04,655 --> 00:00:06,735
میتونی از برادرت مراقبت کنی، هان؟
3
00:00:13,105 --> 00:00:15,605
از روزی که به دنیا اومدی،
قوّت قلب من بودی
4
00:00:17,065 --> 00:00:18,735
من برادرت رو خیلی دوست دارم
5
00:00:19,395 --> 00:00:22,235
نمیدونم چرا فکر کردی الان
وقتِ مناسبی برای این کاره
6
00:00:25,855 --> 00:00:28,735
من ازت میخوام یه بار پای من وایسی
7
00:00:30,815 --> 00:00:32,105
بهم قول بده، دام
8
00:00:33,395 --> 00:00:34,735
تو مددکار اجتماعی هستی؟
9
00:00:38,985 --> 00:00:42,695
من ازش مراقبت میکنم، مامان.
ازش مراقبت میکنم.
10
00:00:44,960 --> 00:00:55,960
« فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما »
.: FilmoGen.Org :.
11
00:00:56,355 --> 00:00:59,445
توماس و من به سه ایالت
مختلف رفته بودیم...
12
00:00:59,525 --> 00:01:02,315
ماساچوست، رودآیلند و نیوهمپشایر
13
00:01:02,395 --> 00:01:04,695
چهارتا، با احتساب کنتیکت
14
00:01:04,775 --> 00:01:08,275
تا کمتر از نیم ساعت دیگه وارد
ایالت جدیدی میشیم، نیویورک
15
00:01:08,355 --> 00:01:13,065
چون به اردوی تفریحی کلاس سوّم
برای دیدن مجسمۀ آزادی میریم
16
00:01:11,196 --> 00:01:13,071
17
00:01:18,235 --> 00:01:20,695
مامان بهمون گفت وقتی سوار کشتی میشیم،
18
00:01:20,775 --> 00:01:23,945
دقیقاً همون منظرهای رو میبینیم
که پدربزرگمون وقتی
19
00:01:24,025 --> 00:01:27,655
برای اولین بار در سال 1913
به این کشور اومد دید
20
00:01:28,315 --> 00:01:29,815
اوه، تو نداری؟
21
00:01:29,905 --> 00:01:31,855
میشه یکی هم به من بدید؟
22
00:01:31,945 --> 00:01:34,735
مامان همیشه در مورد پدرش حرف میزنه
23
00:01:34,815 --> 00:01:38,485
میگه اون مرد بزرگی بود،
ولی من هیچوقت نمیشناختمش
24
00:01:39,315 --> 00:01:41,355
اون قبل از تولد ما مُرده بود
25
00:01:46,655 --> 00:01:48,065
ما تقریباً نصف راه رو اومده بودیم
26
00:01:48,145 --> 00:01:50,855
که برادرم از جاش پاشد تا بره دستشویی
27
00:01:52,235 --> 00:01:54,275
احتمالاً قراره کاری کنه
کل اتوبوس بو گند بگیره
28
00:01:54,355 --> 00:01:56,195
و همه عوق بزنن
29
00:01:58,695 --> 00:02:00,235
چیزی رو خودت نریز!
30
00:02:02,985 --> 00:02:05,315
برادرم همه چی رو خراب میکنه
31
00:02:14,485 --> 00:02:16,445
پنج دقیقه گذشت و اون هنوز تو دستشوییه
32
00:02:16,525 --> 00:02:17,945
گیر کرده!
33
00:02:18,025 --> 00:02:19,945
خیلی وقت پیش شنیدم که سیفون رو کشید
34
00:02:20,025 --> 00:02:22,565
دومنیک، کمک، کمک!
35
00:02:23,195 --> 00:02:25,395
احتمالاً ریده همه جا
36
00:02:25,485 --> 00:02:27,445
دلم براش میسوزه
37
00:02:27,525 --> 00:02:30,145
و عصبانی و تحقیر شدم
38
00:02:30,235 --> 00:02:33,775
بچهها نه تنها به توماس به منم نگاه میکنن
39
00:02:33,855 --> 00:02:37,315
"برادرهای بردزی دوقلوهای کودنِ همسان"
40
00:02:37,395 --> 00:02:39,855
اون تو بوی یه تپه گوه میده
41
00:02:39,945 --> 00:02:42,735
- جریان چیه؟
- از در اومد بیرون
42
00:02:42,815 --> 00:02:44,371
چه خبره؟ خیلی خب، بچهها، بچهها
43
00:02:44,395 --> 00:02:46,445
یالا، بشینید. اینجا چه خبره؟
44
00:02:46,525 --> 00:02:48,775
توماس تو دستشویی گیر کرده
45
00:02:49,275 --> 00:02:51,815
توماس. هی، هی، هی، هی
46
00:02:51,905 --> 00:02:54,815
آروم باش، به من گوش بده.
قفل رو فشار بده،
47
00:02:54,905 --> 00:02:57,355
قفل رو بگیر و بچرخونش سمتِ چپ
48
00:02:58,025 --> 00:02:59,945
- بچرخونش سمتِ چپ
- کار نمیکنه!
49
00:03:03,315 --> 00:03:04,905
عجب خُل و چلی!
50
00:03:06,025 --> 00:03:08,315
- راننده اتوبوس!
- داره اون تو با دودولش بازی میکنه
51
00:03:08,395 --> 00:03:11,905
میشه بزنی کنار؟
52
00:03:13,815 --> 00:03:16,315
فقط باید چفت و دستگیره رو باهم تکون بدی
53
00:03:16,395 --> 00:03:19,315
خیلی خب، همه بشینید سر جاهاتون
54
00:03:19,395 --> 00:03:21,081
- میشه بس کنی؟
- اون اسهال کرد روم
55
00:03:21,105 --> 00:03:23,025
- اسمش چیه؟
- توماس
56
00:03:23,105 --> 00:03:25,485
- توماس؟ توماس
- میشه لطفاً بشینی؟
57
00:03:25,565 --> 00:03:29,485
سعی کن چفت و دستگیره رو
باهم بچرخونی به سمتِ چپ
58
00:03:30,945 --> 00:03:33,355
- خواهش میکنم! خواهش میکنم!
- گیر کرده
59
00:03:33,445 --> 00:03:34,791
نمیشه بکشی بازش کنی؟
60
00:03:34,815 --> 00:03:36,525
نه. از داخل باز میشه
61
00:03:36,605 --> 00:03:38,985
میشه فقط از یه چیزی استفاده کنی...
نه، متوجهم.
62
00:03:39,065 --> 00:03:40,695
- متوجهم
- اون پسره خُل و چل!
63
00:03:40,775 --> 00:03:42,581
- برادر دو ساله منم میتونست درو باز کنه
- فکر کنم گیر کرده
64
00:03:42,605 --> 00:03:44,065
من یه اتوبوس پر از بچه دارم
65
00:03:44,145 --> 00:03:46,565
باید تا 10:45 خودمون رو به کشتی
برسونیم وگرنه از دستش میدیم...
66
00:03:46,655 --> 00:03:48,315
من... من با شرکت اتوبوس تماس میگیرم
67
00:03:48,395 --> 00:03:50,211
اونا باید با ابزار بیان اینجا و تعمیرش کنن
68
00:03:50,235 --> 00:03:52,445
شاید دو ساعت یا سه ساعت زمان ببره
69
00:03:52,525 --> 00:03:54,235
بیاریدش بیرون!
70
00:03:54,945 --> 00:03:57,355
آرومش کنید. همه بشینید
71
00:03:57,445 --> 00:03:59,025
اتوبوس راه میوفته.
لطفاً بشینید.
72
00:03:59,105 --> 00:04:00,445
- اتوبوس راه میوفته
- باشه
73
00:04:00,525 --> 00:04:04,145
یالا. ما کشتی رو از دست میدیم
74
00:04:04,235 --> 00:04:05,605
همه ناامید شدن
75
00:04:05,695 --> 00:04:07,251
ما کنار جاده متوقف میشیم...
76
00:04:07,275 --> 00:04:08,945
روز خراب شده
77
00:04:11,315 --> 00:04:14,695
- داریم به سمت پمپ بنزین میریم تا کمک خبر کنیم...
- لطفاً بشینید
78
00:04:14,775 --> 00:04:17,235
وقتی این پسرۀ همهچیدون یوجین کاویتسکی،
79
00:04:17,315 --> 00:04:19,775
با یه ایده به سمتِ پشت اتوبوس حرکت میکنه
80
00:04:19,855 --> 00:04:21,331
یوجین، باید بشینی
81
00:04:21,355 --> 00:04:25,065
- یوجین، بشین
- بهش بگید فشارش بده به سمت راست
82
00:04:25,145 --> 00:04:26,695
آره، ولی قفل به سمتِ چپ باز میشه
83
00:04:26,775 --> 00:04:32,655
آره، ولی شاید اون فرق بین
چپ و راست رو نمیدونه
84
00:04:30,279 --> 00:04:32,655
85
00:04:32,815 --> 00:04:35,395
چپ و راست. باشه، خیلی خب
86
00:04:35,485 --> 00:04:39,275
هی، توماس، بذار یه چیز دیگه
رو امتحان کنیم، باشه؟
87
00:04:39,355 --> 00:04:41,815
سعی کن قفل رو به سمت راست فشار بدی
88
00:04:41,905 --> 00:04:45,065
به سمتِ راست. جهتِ مخالف قبل
89
00:04:50,145 --> 00:04:51,355
بالأخره!
90
00:04:51,775 --> 00:04:53,485
خوبی؟
91
00:04:56,855 --> 00:04:58,605
یالا، بیا بریم بیرون
92
00:04:58,695 --> 00:04:59,985
هی!
93
00:05:00,065 --> 00:05:02,355
یوجین، میشه جات رو با دومنیک
عوض کنی، لطفاً؟
94
00:05:02,985 --> 00:05:05,355
ممنون. دومنیک، بجنب
95
00:05:05,445 --> 00:05:07,445
بیا بریم بشینیم پیش برادرت
96
00:05:16,855 --> 00:05:18,655
تو خوبی؟
97
00:05:18,735 --> 00:05:20,145
توماس، خوبی؟
98
00:05:22,195 --> 00:05:24,105
خیلی خب. چیزی نمونده برسیم، بچهها
99
00:05:24,195 --> 00:05:27,275
بقیۀ اون روز طولانی،
100
00:05:27,355 --> 00:05:29,815
توماس بدجوری پکَر و ناراحت بود
101
00:05:31,905 --> 00:05:34,121
- فقط بشینید لطفاً
- ما کشتی رو از دست میدیم!
102
00:05:34,145 --> 00:05:36,195
نه، کشتی رو از دست نمیدیم
103
00:05:36,275 --> 00:05:38,485
ما کشتی رو از دست نمیدیم.
مشکلی نداریم.
104
00:05:38,565 --> 00:05:40,905
لطفاً بشینید. لطفاً بشینید
105
00:05:41,445 --> 00:05:43,485
دیگه هیچکس از دستشویی استفاده نمیکنه!
106
00:05:43,565 --> 00:05:46,735
تو بندر، توماس به خانوم هنکر گفت
107
00:05:46,815 --> 00:05:50,565
که زیادی استرس داره و نمیتونه برای
رفتن کنار مجسمه سوار کشتی بشه
108
00:05:50,655 --> 00:05:54,065
واسه همین خانم مجبورم کرد من
پیش اون و راننده اتوبوس بمونم
109
00:05:55,695 --> 00:05:57,315
اون شب،
110
00:05:57,395 --> 00:06:00,565
خواب دیدم تو غارِ کوچیک و تاریکی
111
00:06:00,655 --> 00:06:03,195
تو جنگلی که نمیشناسم گیر افتادم
112
00:06:04,145 --> 00:06:06,315
کاملاً تاریکه
113
00:06:06,395 --> 00:06:10,655
من برای کمک به دیوار میکوبم
و فریاد میزنم، و وقتی بالأخره،
114
00:06:10,735 --> 00:06:14,775
یه راه خروج پیدا میکنم، متوجه میشم
115
00:06:14,855 --> 00:06:17,445
من اصلاً تو یه غار گیر نیوفتاده بودم
116
00:06:18,605 --> 00:06:21,235
بلکه داخل مجسمۀ آزادی بودم
117
00:06:22,029 --> 00:06:30,574
« زیرنویس از سینا صداقت »
.: SinCities :.
118
00:06:30,598 --> 00:06:40,598
دانلود زیرنویس از کانال تلگرام
.: T.me/SubSin :.
119
00:07:47,275 --> 00:07:49,395
بیدار شو، خوابالو
120
00:07:53,275 --> 00:07:54,815
سلام
121
00:07:59,605 --> 00:08:01,695
نمیتونی حدس بزنی دیروز کی زنگ زده بود
122
00:08:03,025 --> 00:08:04,275
کی؟
123
00:08:04,355 --> 00:08:05,855
کی زنگ زده بود؟
124
00:08:06,445 --> 00:08:07,855
کانی چانگ
125
00:08:09,945 --> 00:08:11,775
میخواد با توماس مصاحبه کنه
126
00:08:11,855 --> 00:08:13,945
خدای من
127
00:08:14,025 --> 00:08:15,445
چیه؟ چیزِ خیلی باحالیه
128
00:08:15,525 --> 00:08:17,775
اونا دارن یه برنامه ویژه از واکنش آدما
129
00:08:17,855 --> 00:08:19,775
به عملیاتِ سپر صحرا ضبط میکنن
130
00:08:19,855 --> 00:08:21,815
اون قطعاً یه واکنشی نسبت بهش داشت
131
00:08:23,945 --> 00:08:26,065
خیلی هیجان داشتم که بهت بگم
132
00:08:28,195 --> 00:08:29,735
بیا اینجا، این رو ببین
133
00:08:31,985 --> 00:08:33,485
- چیه؟
- نگاهش کن
134
00:08:33,565 --> 00:08:34,855
وای، خدای من
135
00:08:36,905 --> 00:08:38,355
وای خدا من، اون چیه؟
136
00:08:38,445 --> 00:08:41,145
نگهبان عوضیِ با زانو زد تو تُخمام
137
00:08:41,235 --> 00:08:43,315
تو تیمارستانِ جنایی توماس
138
00:08:43,395 --> 00:08:47,105
باورم نمیشه چقدر ورَم کردن.
داره من رو میکشه.
139
00:08:47,735 --> 00:08:49,855
- خب نظرت چیه؟
- چی؟
140
00:08:49,945 --> 00:08:52,315
- نظرت چیه؟
- در مورد چی؟
141
00:08:52,395 --> 00:08:53,695
در مورد تخمام؟
142
00:08:53,775 --> 00:08:55,605
نه، در مورد کانی چانگ
143
00:08:55,695 --> 00:08:57,525
- در مورد چیش؟
- خب، باید بهش خبر بدم
144
00:08:57,605 --> 00:08:59,565
به هر حال و مجبور شدم شماره کاریم
145
00:08:59,655 --> 00:09:02,235
رو بهش بدم تا اگه نتونست باهات
تماس بگیره به من زنگ بزنه
146
00:09:02,315 --> 00:09:04,985
- شماره کاریت رو بهش دادی؟
- آره
147
00:09:05,775 --> 00:09:07,815
بهش بگو نه. نه
148
00:09:10,065 --> 00:09:12,565
- جدی؟
- جدی
149
00:09:13,315 --> 00:09:15,025
باشه، یعنی...
150
00:09:15,605 --> 00:09:17,695
تصمیمش با خودته. فقط فکر میکنم...
151
00:09:17,775 --> 00:09:20,445
- چی فکر میکنی؟
- من فقط...
152
00:09:20,525 --> 00:09:22,315
فقط فکر میکنم باید باهاش حرف بزنی
153
00:09:22,395 --> 00:09:25,815
چون اون خیلی آدم خوبی بود
و فکر کنم فقط باید...
154
00:09:25,905 --> 00:09:28,695
قبل از این که تصمیم بگیری
تلفنی باهاش حرف بزنی
155
00:09:28,775 --> 00:09:30,355
و تاد هم همین فکرو میکرد
156
00:09:30,445 --> 00:09:32,565
تاد؟ این قضیه چه ربطی به اون داره؟
157
00:09:32,655 --> 00:09:33,961
هیچ ربطی بهش نداره
158
00:09:33,985 --> 00:09:35,171
فقط وقتی زنگ زد اینجا بود
159
00:09:35,195 --> 00:09:36,395
و به تلفن جواب داد
160
00:09:36,485 --> 00:09:38,121
و وقتی تلفن رو قطع کردم با خودمون گفتیم،
161
00:09:38,145 --> 00:09:39,961
"خدایا، الان با کانی چانگ
مجری تلویزیون حرف میزدیم"
162
00:09:39,985 --> 00:09:43,025
وای، یه هورای خیلی گُنده
163
00:09:43,105 --> 00:09:46,355
کانی چانگ مجریِ تلویزیون. اوه!
164
00:09:47,905 --> 00:09:49,865
من نمیخوام اون کثافـ... نمیخوام اون عوضی
165
00:09:49,905 --> 00:09:51,315
تلفنِ ما رو جواب بده، باشه؟
166
00:09:51,395 --> 00:09:52,985
من با اون خط کار میکنم
167
00:09:53,605 --> 00:09:56,235
نمیخوام صداش نمایندۀ کار من باشه
168
00:09:56,315 --> 00:09:57,815
خب فقط باهاش حرف بزن، دومنیک
169
00:09:57,905 --> 00:10:00,195
اون، اون آدمِ خیلی خوبیه
170
00:10:00,275 --> 00:10:02,235
آره، مطمئنم آدمِ خیلی خیلی خوبیه
171
00:10:02,315 --> 00:10:04,525
چون به شدت یه چیزی ازت میخواد
172
00:10:04,605 --> 00:10:06,565
گوش کن، جوی، کانی چانگ قرار نیست
173
00:10:06,655 --> 00:10:08,235
بهترین دوست جدیدت باشه، خب؟
174
00:10:08,315 --> 00:10:09,815
میدونم اون بهترین دوستِ جدیدم نیست
175
00:10:09,905 --> 00:10:12,025
من همچین چیزی نمیخوام.
من دارم با چندتا مشکل
176
00:10:12,105 --> 00:10:14,105
سر و کله میزنم، همونطور که داری میبینی
177
00:10:15,605 --> 00:10:18,815
نمیخوام سیرکِ رسانهها
دور خونهمون رو بگیره
178
00:10:17,488 --> 00:10:18,821
179
00:10:19,395 --> 00:10:21,235
خیلی خب، اون داره فریبت میده
180
00:10:21,315 --> 00:10:23,145
من، من احمق نیستم
181
00:10:24,105 --> 00:10:25,815
چه فکر کنی احمقم یا نه
182
00:10:26,355 --> 00:10:28,525
اوه، بیخیال بابا
183
00:10:31,195 --> 00:10:33,025
میدونی واقعاً چه آرزویی از ته دل دارم؟
184
00:10:33,105 --> 00:10:37,735
آرزو میکنم ای کاش فقط میتونستی جوری که
از برادرت مراقبت میکنی مراقبِ من باشی
185
00:10:35,946 --> 00:10:37,738
186
00:10:37,815 --> 00:10:39,905
اوه، باورم نمیشه
187
00:10:40,945 --> 00:10:44,775
این سورپرایز خیلی خوبی میشد
188
00:10:44,855 --> 00:10:47,855
که دوست پسرم ازم مراقبت کنه
189
00:10:48,655 --> 00:10:51,195
این اتفاق نمیوفته، مگه نه؟
چون من دیوونه نیستم.
190
00:10:52,355 --> 00:10:54,395
خب، این قابل بحثه
191
00:10:55,775 --> 00:10:57,025
- کونِ لقت
- بیخیال
192
00:10:57,105 --> 00:10:58,945
فقط این کارو نکن، باشه؟
193
00:10:59,025 --> 00:11:01,855
الان نه. جلوی خودت رو بگیر، باشه؟
194
00:11:01,945 --> 00:11:03,735
خودت رو کنترل کن
195
00:11:03,815 --> 00:11:06,025
خب من... معذرت میخوام، باشه؟
196
00:11:06,105 --> 00:11:08,695
من فکر نمیکنم تو احمقی
197
00:11:09,525 --> 00:11:12,025
و فکر نمیکنم دیوونهای. این شرایط برام سخته
198
00:11:12,105 --> 00:11:13,815
برای تو سخته. برای همهمون سخته
199
00:11:13,905 --> 00:11:15,385
ولی مجبورم مراقبِ برادرم باشم
200
00:11:15,445 --> 00:11:16,985
این قابل مذاکره نیست، حله؟
201
00:11:17,065 --> 00:11:19,355
فقط کاریه که مجبورم انجام بدم
202
00:11:19,445 --> 00:11:20,905
باید انجامش بدم
203
00:11:21,235 --> 00:11:22,445
حله
204
00:11:23,395 --> 00:11:25,985
تو کارت رو بکن. برو سراغش، دومنیک
205
00:11:26,065 --> 00:11:27,315
جوی
206
00:11:27,775 --> 00:11:30,735
جوی، من که حرفِ غیرمنطقی نمیزنم
207
00:11:34,735 --> 00:11:37,985
من هنری رود هستم، پلاک 67 خیابون جیلت
208
00:11:38,065 --> 00:11:39,195
این چهارمین تماسِ من...
209
00:11:39,275 --> 00:11:40,371
- لعنتی
- در عرض سه روزه
210
00:11:40,395 --> 00:11:41,985
دوست دارم بدونم کِی
211
00:11:42,065 --> 00:11:43,695
قراره برگردی و اینجا کار کنی
212
00:11:43,775 --> 00:11:45,735
اگه اصلاً ممکن باشه، دوست دارم
213
00:11:45,815 --> 00:11:50,145
بتونم وقتی برف شروع میشه از پنجره دفترم
بیرون رو نگاه کنم و داربستت رو نبینم
214
00:11:47,488 --> 00:11:50,154
215
00:11:52,315 --> 00:11:54,275
سلام، من بازرس تری ریورز هستم
216
00:11:54,355 --> 00:11:56,291
تماس گرفتم تا درخواست یه مصاحبه با توماس بردزی
217
00:11:56,315 --> 00:11:57,985
در اولین فرصت ممکن رو بکنم
218
00:11:58,065 --> 00:11:59,945
لطفاً با شماره 2921314 تماس بگیرید
219
00:12:00,025 --> 00:12:02,145
برو ته صفِ وامونده عوضی
220
00:12:02,235 --> 00:12:04,105
پشت کانی چانگ
221
00:12:05,485 --> 00:12:07,001
سلام، من لیسا شفر هستم
222
00:12:07,025 --> 00:12:09,105
با دومنیک بردزی کار دارم
223
00:12:09,195 --> 00:12:11,985
من مددکار اجتماعی تیمارستان جنایی هچ هستم
224
00:12:12,065 --> 00:12:14,065
در مورد برادرتون توماس تماس گرفتم
225
00:12:14,145 --> 00:12:17,025
میدونم که وقتی برادرتون رو بستری کردید
226
00:12:17,105 --> 00:12:18,355
یکم آشوب به وجود اومد
227
00:12:18,445 --> 00:12:20,355
ولی میخواستم بهتون خبر بدم که دیدمش
228
00:12:20,445 --> 00:12:22,065
و اون حالش خیلی خوبه
229
00:12:22,145 --> 00:12:24,735
در شرایط فعلی حالش خوبه
230
00:12:24,815 --> 00:12:27,145
من تا ساعت 11 امشب اینجا هستم
231
00:12:27,235 --> 00:12:29,195
و ساعت 8 صبح هم اینجام
232
00:12:29,275 --> 00:12:33,235
با شماره 6179300 با من تماس بگیرید
233
00:12:33,315 --> 00:12:35,565
اگه سؤالی دارید یا میخواید بدونید
234
00:12:35,655 --> 00:12:37,855
برادرتون در هر وقتی حالش چطوره
235
00:12:37,945 --> 00:12:40,905
راستش امشب حالش خیلی خوبه.
تازه دیدمش.
236
00:12:40,985 --> 00:12:44,565
و اون رو به بخش مراقبتِ اختصاصی
منتقل کردن، که خوبه
237
00:13:05,735 --> 00:13:07,065
سلام
238
00:13:07,145 --> 00:13:09,985
- شما باید برادرش باشی
- آره، من دومنیک بردزی هستم
239
00:13:10,065 --> 00:13:13,315
سلام، لیسا شفر. یه پیغام براتون گذاشته بودم
240
00:13:13,395 --> 00:13:15,605
ممنون که خیلی سریع اومدید اینجا
241
00:13:15,695 --> 00:13:17,235
بفرمایید بشینید
242
00:13:19,655 --> 00:13:21,945
آره، خب تا امروز صبح
پیغامتون به دستم نرسیده بود،
243
00:13:22,025 --> 00:13:23,605
ولی مشخصه که یه جور
244
00:13:23,695 --> 00:13:25,775
سوتفاهمی در مورد
245
00:13:25,855 --> 00:13:27,445
- برادرم پیش اومده
- ببخشید
246
00:13:27,525 --> 00:13:28,815
الو، شفر
247
00:13:30,065 --> 00:13:33,195
آره، عزیزم، حالت چطوره؟
248
00:13:33,275 --> 00:13:35,605
نه عزیزم، الان یه نفر تو دفتر پیشمه
249
00:13:35,695 --> 00:13:38,145
مامانی کار داره. آره
250
00:13:39,315 --> 00:13:41,025
ممنون. دوستت دارم، خدافظ
251
00:13:41,105 --> 00:13:43,275
شرمنده
252
00:13:43,355 --> 00:13:45,395
دخترم خیلی شیطونه
253
00:13:45,485 --> 00:13:48,855
بله، خب اسم واقعیت دومنیکوئه، هان؟
254
00:13:49,605 --> 00:13:50,905
آره، از کجا این رو میدونی؟
255
00:13:50,985 --> 00:13:53,195
تو سوابق برادرت نوشته شده بود
256
00:13:53,485 --> 00:13:56,395
چیه، یه نام خانوادگیه؟
257
00:13:56,855 --> 00:13:58,775
اسم پدربزرگم رو روی من گذاشتن
258
00:13:58,855 --> 00:14:00,655
اوه
259
00:14:00,735 --> 00:14:04,025
اسم پدربزرگ منم دومنیکوئه
260
00:14:04,105 --> 00:14:05,815
خندهدار نیست؟
261
00:14:05,905 --> 00:14:07,565
آره، دومنیکو پارلاپیانو
262
00:14:07,655 --> 00:14:09,355
اسم دهن پُر کنیه نه؟
263
00:14:10,855 --> 00:14:13,525
فقط سعی دارم پرونده برادرت
رو به اینجا منتقل کنم
264
00:14:13,605 --> 00:14:16,145
ولی میدونی چیکار میکنم،
همش دکمه شیفت رو میزنم
265
00:14:16,235 --> 00:14:18,275
میشه فقط در مورد برادرم حرف بزنیم؟
266
00:14:18,355 --> 00:14:20,355
من چطور از اینجا میارمش بیرون؟
267
00:14:20,735 --> 00:14:22,445
خیلی خب، میتونیم
268
00:14:22,735 --> 00:14:26,815
برادرت توماس، طی یه حکمِ
15 روزه به اینجا منتقل شده
269
00:14:25,071 --> 00:14:26,821
270
00:14:26,905 --> 00:14:29,945
این یعنی اون 15 روز اینجا
تحتِ مراقبت میمونه
271
00:14:30,025 --> 00:14:31,985
وقتی دورۀ مراقبت تموم شه،
272
00:14:32,065 --> 00:14:33,815
پروندهش برای رفتارسنجی ارسال میشه،
273
00:14:33,905 --> 00:14:36,105
و بعدش به احتمال زیاد میره پی.اس.آر.بی
274
00:14:36,195 --> 00:14:38,605
- خیلی خب، گوش کن، من... ببین
- بله
275
00:14:38,695 --> 00:14:40,565
من نمیخوام بیادبی کنم، باشه؟
276
00:14:40,655 --> 00:14:43,695
چون تو اولین انسانی هستی
که اینجا بهش برخوردم
277
00:14:43,775 --> 00:14:47,195
ولی اول از همه با کلمات مخفف با من حرف نزن
278
00:14:47,275 --> 00:14:50,525
و دوماً با من از حکم 15 روزه حرف نزن،
279
00:14:50,605 --> 00:14:52,695
چون من امروز از اینجا مرخصش میکنم
280
00:14:52,945 --> 00:14:55,525
- آره
- باشه؟
281
00:14:55,605 --> 00:14:57,105
چطوره لحنت رو عوض کنی؟
282
00:14:57,445 --> 00:15:00,065
باشه، فقط یه نفس عمیق بکش و آروم باش
283
00:15:00,145 --> 00:15:02,815
من وقتی آروم میشم که این طفره رفتنا تموم شه
284
00:15:02,905 --> 00:15:05,565
کاری که باید بکنی اینه که
با دکترش تماس بگیری،
285
00:15:05,655 --> 00:15:07,315
دکتر ویلیس الرز
286
00:15:07,395 --> 00:15:09,945
اون بهت میگه، اون... این اشتباه یه نفره
287
00:15:10,025 --> 00:15:13,105
اون جاش اینجا نیست و باید
تو مرکز توانبخشی ستل باشه
288
00:15:13,195 --> 00:15:17,275
خب، دکتر الرز دیگه پزشکِ برادرتون نیست
289
00:15:17,355 --> 00:15:20,565
- اون به اینجا منتقل شده
- کی منتقلش کرده؟
290
00:15:20,655 --> 00:15:23,145
دفتر فرمانداری ایالتی تو هارتفورد
291
00:15:23,235 --> 00:15:24,735
ولی همش خبر بد نیست
292
00:15:24,815 --> 00:15:26,525
دکتر پاتل روانپزشکِ جدیدشه،
293
00:15:26,605 --> 00:15:28,235
که کارش حرف نداره
294
00:15:28,315 --> 00:15:31,235
خیلی خب، نه، دکتر الرز پزشکِ برادر منه
295
00:15:31,315 --> 00:15:34,775
اون چهار سالِ گذشته پزشک برادر
من بوده و درمانش میکرده
296
00:15:33,237 --> 00:15:34,780
297
00:15:34,855 --> 00:15:36,655
و اکثراً درمانش موفق بوده
298
00:15:36,735 --> 00:15:39,905
موفق بوده؟ برادرت دستش رو قطع کرد
299
00:15:39,985 --> 00:15:43,235
من... هر دفعه که یه حمله بهش دست داده،
300
00:15:43,315 --> 00:15:44,395
تو مرکز ستل بستری میشه
301
00:15:44,485 --> 00:15:46,275
پس چرا از اینجا سر در آورده، هان؟
302
00:15:46,355 --> 00:15:48,235
اون عملاً اونجا موندگار شده،
303
00:15:48,315 --> 00:15:50,065
و اگه یه زنگ میزدی،
304
00:15:50,145 --> 00:15:53,195
اگه وقت میذاشتی تا به حرفی
که بهت میزنم گوش بدی...
305
00:15:53,275 --> 00:15:54,541
- و یه زنگ میزدی
- میدونی چیه؟
306
00:15:54,565 --> 00:15:56,315
- از لحنت خوشم نمیاد
- هه. شرمنده!
307
00:15:56,395 --> 00:15:59,235
واقعاً خوشم نمیاد، نه.
اگه میخوای میتونی بری.
308
00:15:59,315 --> 00:16:01,945
.من یه حامیم
.برای حمایت از تو و برادرت اینجام
309
00:16:02,025 --> 00:16:04,485
- پس تمومش کن
- به من گوش بده
310
00:16:04,565 --> 00:16:08,395
برادرم جاش اینجا نیست. هیچ پشتیبانی نداره
311
00:16:08,485 --> 00:16:11,315
- درک میکنم
- احتمالاً همین الان وحشت کرده
312
00:16:11,395 --> 00:16:13,855
مثل این میمونه که یه خرگوش
رو بندازی وسط یه گله گرگ
313
00:16:13,945 --> 00:16:17,235
اون اینجا دوام نمیاره.
و مسئولیتش گردنِ توئه.
314
00:16:17,605 --> 00:16:20,671
- خب، مسئولیتش با من نیست، ولی مرسی که گفتی
- پس مسئولیتش با کیه؟
315
00:16:20,695 --> 00:16:22,775
من رُک و راست بهت میگم، دومنیک، باشه؟
316
00:16:22,855 --> 00:16:25,445
برادرت تو یه بیمارستان جنایی بستری شده
317
00:16:25,525 --> 00:16:27,605
چون بیماری روانیِ شدیدی داره
318
00:16:27,695 --> 00:16:29,445
و یه جرم مهم مرتکب شده
319
00:16:29,525 --> 00:16:30,945
چی، چه جرمی؟
320
00:16:31,025 --> 00:16:32,815
- خودت میدونی چیکار کرده
- چیکار کرده؟
321
00:16:32,905 --> 00:16:35,001
- میدونی چیکار کرده
- چون مطالعه بعد از ظهر
322
00:16:35,025 --> 00:16:38,105
یه پیرزن رو خراب کرده و یه ذره
خون ریخته رو فرش کتابخونه؟
323
00:16:38,195 --> 00:16:41,065
- یه ذره؟
- البته کاری که کرده کاملاً ناجوره، بله
324
00:16:41,145 --> 00:16:43,445
من هیچکدوم از کارهاش رو رد نمیکنم
325
00:16:43,525 --> 00:16:45,395
ولی چه جرم مهمی مرتکب شده؟
326
00:16:45,485 --> 00:16:46,961
یه سلاح خطرناک رو تو هوا تکون میداد
327
00:16:46,985 --> 00:16:49,815
آره، اون... اون کار رو با خودش کرد
328
00:16:49,905 --> 00:16:51,905
آره، ولی میدونی چیه؟
خودش هم به حساب میاد
329
00:16:51,985 --> 00:16:54,525
از سلاح روی خودش استفاده کرد
و خودشم حسابه، دومنیک
330
00:16:55,735 --> 00:16:59,065
گوش کن، من اون رو بهتر از هرکسی میشناسم
331
00:16:59,145 --> 00:17:01,315
و احتمالاً من خطرناکتر از اونم
332
00:17:01,395 --> 00:17:02,695
این مرد بیآزاره
333
00:17:02,775 --> 00:17:04,695
میدونی به نظرم مشکلت چیه؟
334
00:17:04,775 --> 00:17:06,655
اگه بتونی یه دقیقه آروم بگیری،
335
00:17:06,735 --> 00:17:09,105
الان یه چیزی رو بهت توضیح میدم، باشه؟
336
00:17:09,395 --> 00:17:11,655
تو فرض میکنی که این بدترین جای دنیاست
337
00:17:11,735 --> 00:17:14,445
که برادرت توش باشه، و شاید اینطور نباشه
338
00:17:14,525 --> 00:17:19,065
و بعلاوه دومنیک، تو هیچ کاری
نمیتونی در موردش انجام بدی
339
00:17:20,065 --> 00:17:22,395
هیچی. از دستت خارجه
340
00:17:23,105 --> 00:17:27,445
توماس قراره حداقل 15 روز
به دستور دادگاه اینجا بمونه
341
00:17:34,485 --> 00:17:37,275
باشه، خب چی... بعدش چه اتفاقی میوفته؟
342
00:17:37,355 --> 00:17:39,145
بعد از 15 روز چی میشه؟
343
00:17:39,235 --> 00:17:42,025
تیم ارزیابی واحد دو یه توصیه نامه
344
00:17:42,105 --> 00:17:44,565
برای قاضیِ رفتارسنجی مینویسه
که یا مرخصه،
345
00:17:44,655 --> 00:17:47,315
به یه مرکز دیگه منتقل میشه، یا اینجا میمونه
346
00:17:47,395 --> 00:17:49,275
تحتِ نظارت هیئت تجدیدنظر
347
00:17:49,355 --> 00:17:51,065
هیئت تجدیدنظر چیکار میکنه؟
348
00:17:51,605 --> 00:17:53,145
اونا بستریش میکنن
349
00:17:53,235 --> 00:17:55,565
- برای چه مدت؟
- به مدت یک سال
350
00:17:55,815 --> 00:17:58,355
- یک سال؟!
- میدونم. باشه، باشه، خشونت
351
00:17:58,445 --> 00:17:59,445
و داد زدن کافیه
352
00:17:59,525 --> 00:18:01,195
شاید بتونی یه ذره آروم بشی
353
00:18:01,275 --> 00:18:02,775
میدونم... میدونم ناراحتکنندهست
354
00:18:02,855 --> 00:18:04,945
یه سال؟ چطور قراره بهش نگاه کنم
355
00:18:05,025 --> 00:18:07,815
وقتی، وقتی امروز میبینمش
و تو چشماش نگاه کنم
356
00:18:07,905 --> 00:18:11,275
و بهش بگم: "هی توماس،
ماجرا از این قراره، خب؟"
357
00:18:11,355 --> 00:18:13,025
- آره
- "تو 15 روز اینجا میمونی
358
00:18:13,105 --> 00:18:16,025
و احتمالاً 365 روز بعدش"
359
00:18:16,105 --> 00:18:18,315
چطور باید این رو بهش بگم؟
360
00:18:18,905 --> 00:18:20,081
شما امروز نمیتونی اون رو ببینی
361
00:18:20,105 --> 00:18:21,541
اوه، تو دیگه واقعاً نوبری
362
00:18:21,565 --> 00:18:23,605
اوه، کافیه دومنیک، جدی میگم
363
00:18:24,065 --> 00:18:25,425
- جدی میگم
- چرا امروز نمیتونم
364
00:18:25,485 --> 00:18:27,291
- اون رو ببینم؟
- چون پروتکلش اینه
365
00:18:27,315 --> 00:18:29,485
اون تحتِ یه وضعیت فوق امنیتی اینجاست
366
00:18:29,565 --> 00:18:31,945
توماس و من باید یه فهرست ملاقاتی...
367
00:18:32,025 --> 00:18:34,065
- تا پنج نفر تعیین کنیم
- این چقدر طول میکشه؟
368
00:18:34,145 --> 00:18:35,791
معمولاً دو هفته طول میکشه تا تأیید شه
369
00:18:35,815 --> 00:18:38,445
دو هفته. اون که دو هفته
دیگه از اینجا مرخص میشه
370
00:18:38,525 --> 00:18:40,695
لزوماً اینطور نیست
371
00:18:43,065 --> 00:18:46,275
شرمنده، ولی میتونی هر وقت
خواستی باهام تماس بگیری
372
00:18:46,355 --> 00:18:47,775
روز یا شب
373
00:18:47,855 --> 00:18:49,495
یه قرار با دکتر پاتل واست میذارم
374
00:18:49,525 --> 00:18:51,815
در واقع، میدونی چیه؟
بذار الان بهش زنگ بزنم
375
00:18:51,905 --> 00:18:53,105
و ببینم میتونه تو رو ببینه
376
00:18:53,195 --> 00:18:55,155
مطمئنم اون میتونه جوابهای
مفیدی به سؤالات بده
377
00:18:55,235 --> 00:18:57,565
ولی بهت میگم، تو دفترش داد نزن
378
00:18:57,655 --> 00:18:58,655
اون تحملش نمیکنه
379
00:19:00,655 --> 00:19:02,735
آره، سلام، لیسا شفر هستم
380
00:19:03,485 --> 00:19:05,145
خوبم، ممنون. تو چطوری؟
381
00:19:05,235 --> 00:19:08,655
فکر میکنی وقت داری برادر توماس بردزی،
دومنیک رو ببینی؟
382
00:19:06,571 --> 00:19:08,655
383
00:19:08,735 --> 00:19:11,195
اون خیلی مشتاقه که ببینتت
384
00:19:12,945 --> 00:19:14,605
- ساعت 5 عصر چطوره؟
- خوبه
385
00:19:14,695 --> 00:19:16,235
ساعت 5 عصر خوبه
386
00:19:16,855 --> 00:19:18,525
باشه، خیلی ممنون
387
00:19:19,275 --> 00:19:20,945
اینم از این. میدونی، سرش خیلی شلوغه،
388
00:19:21,025 --> 00:19:22,525
پس عالیه که امروز وقت گرفتیم
389
00:19:22,605 --> 00:19:24,985
حالا گوش کن، من امروز برادرت رو میبینم
390
00:19:25,065 --> 00:19:27,275
بهش میگم که تو اینجا بودی
و سعی داشتی ببینیش
391
00:19:27,355 --> 00:19:29,371
چیز دیگهای هست که بخوای از طرفت بهش بگم؟
392
00:19:29,395 --> 00:19:31,905
- نه مرسی
- چیزی نیست که بخوای بهش بگم؟
393
00:19:32,445 --> 00:19:33,985
نه، گمونم کافیه
394
00:19:34,065 --> 00:19:35,735
چطوره بهش بگم دوستش داری
395
00:19:36,525 --> 00:19:39,905
- اون میدونه
- آره، خب همه دوست دارن بشنونش
396
00:19:41,655 --> 00:19:43,275
باشه، حله. بهش بگو دوستش دارم
397
00:19:43,355 --> 00:19:44,855
باشه، بهش میگم
398
00:20:37,605 --> 00:20:39,655
- صبح بخیر، خانم رود
- اوه
399
00:20:39,735 --> 00:20:41,735
- صبح بخیر
- صبح بخیر
400
00:20:41,815 --> 00:20:44,525
هی، میتونم با شوهرتون حرف بزنم؟
401
00:20:44,605 --> 00:20:46,171
اون چندتا پیغام برام گذاشته
402
00:20:46,195 --> 00:20:48,605
نه، نمیتونم مزاحمش بشم.
داره مینویسه.
403
00:20:48,985 --> 00:20:52,275
یا از مستی الکل بیهوش شده
404
00:20:53,905 --> 00:20:57,655
باشه، خب، میشه از طرفم
ازش معذرت خواهی کنید؟
405
00:20:57,735 --> 00:20:59,985
بابتِ تأخیر. آخه، مشخصه که
406
00:21:00,065 --> 00:21:01,485
نمیشه این بارون رو کاریش کرد
407
00:21:01,565 --> 00:21:03,235
- نه
- و من شخصاً...
408
00:21:03,315 --> 00:21:04,905
درگیر یه مشکلاتی بودم...
409
00:21:04,985 --> 00:21:07,775
- آره، فکرش رو میکردیم
- که از اختیار خودم خارجه
410
00:21:07,855 --> 00:21:09,945
برادرت حالش چطوره؟
411
00:21:10,025 --> 00:21:11,331
آره، حالش خوبه. بهتره
412
00:21:11,355 --> 00:21:13,315
ولی گوش کن، بسته به آب و هوا،
413
00:21:13,395 --> 00:21:16,235
نهایتش تا 6 هفته این کار رو تموم میکنم
414
00:21:16,315 --> 00:21:19,485
این جبهه هوا تا 24 ساعت آینده رد میشه
415
00:21:19,565 --> 00:21:21,081
و بعدش با نهایت توان کارم رو ادامه میدم
416
00:21:21,105 --> 00:21:23,025
پس لازم نیست مدام بهم زنگ بزنه، باشه؟
417
00:21:23,105 --> 00:21:27,235
خیلی خب، اشکالی نداره.
جدی میگم، اشکالی نداره.
418
00:21:27,315 --> 00:21:28,485
خیلی خب
419
00:21:29,145 --> 00:21:30,655
خب به هر حال اون بالا داره چی مینویسه؟
420
00:21:30,735 --> 00:21:32,065
رُمانِ عالی آمریکایی؟
421
00:21:33,945 --> 00:21:37,195
اوه، یه روایتِ غیرداستانیه
422
00:21:37,275 --> 00:21:39,655
یه جور افشاگریه. نمیدونم
423
00:21:39,735 --> 00:21:42,445
افشاگری؟ دستِ کیو رو میکنه؟
نقّاشهای خونه؟
424
00:21:46,775 --> 00:21:49,945
خیلی خب، پس سعی میکنم
فردا یه سر بیام اینجا
425
00:21:50,025 --> 00:21:51,605
اوه، حتماً بیا، آره
426
00:21:51,695 --> 00:21:54,275
تا وقتی که کارم اینجا تموم شه تو و شوهرت
427
00:21:54,355 --> 00:21:55,775
حالتون از دیدنم بهم میخوره
428
00:21:55,855 --> 00:21:58,855
اینطور فکر میکنی، واقعاً؟
من که فکر نمیکنم.
429
00:21:59,525 --> 00:22:01,355
ممنون، خانم رود
430
00:22:26,145 --> 00:22:28,025
هیچ جا خونۀ آدم نمیشه
431
00:22:29,235 --> 00:22:30,525
تنها کسی که تو خونهای مونده بود
432
00:22:30,605 --> 00:22:32,855
که پدربزرگم برای خانوادش ساخته بود
433
00:22:32,945 --> 00:22:34,695
ری بردزی بود
434
00:22:34,775 --> 00:22:37,565
یه "واسپ" از یانگزتاونِ اوهایو
(طبقۀ بانفوذ آمریکاییان سفیدپوست)
435
00:22:39,815 --> 00:22:42,275
هیچکس با خونِ تمپستا توش ساکن نبود
436
00:22:43,525 --> 00:22:45,445
حتی کسی با خونِ ایتالیایی هم نبود
437
00:22:53,605 --> 00:22:54,905
ری؟
438
00:22:56,315 --> 00:22:59,025
برگشتن به پلاک 68 خیابون هالیهاک
439
00:22:59,105 --> 00:23:02,355
همیشه باعث میشد احساس
عصبانیت و کوچیک بودن کنم
440
00:23:02,445 --> 00:23:06,025
دوباره ده ساله و ناتوان میشدم
441
00:23:12,605 --> 00:23:16,855
وقتی داشتم بزرگ میشدم، مدام
آرزوی مرگِ پدرخوندهم رو میکردم
442
00:23:16,945 --> 00:23:18,775
عملاً برام یه سرگرمی شده بود
443
00:23:22,275 --> 00:23:25,655
من چندین و چند بار تو ذهنم کشته بودمش
444
00:23:28,105 --> 00:23:32,815
از رو صخرههایی انداخته بودمش پایین،
تو وانِ حموم با برق کشته بودمش
445
00:23:32,905 --> 00:23:35,605
تو حادثههای شکار با تیر کشته بودمش
446
00:23:36,905 --> 00:23:39,735
تابستونی که پدربزرگم مُرد همون تابستونی بود
447
00:23:39,815 --> 00:23:42,525
که مادرم توماس و من رو حامله بود
448
00:23:43,775 --> 00:23:45,605
از مردی حامله بود که احتمالاً
449
00:23:45,695 --> 00:23:47,985
هرگز قرار نبود اسمش رو بدونم
450
00:23:50,445 --> 00:23:52,525
اون از ما خبر داشت؟
451
00:23:54,655 --> 00:23:56,655
چرا اون رو ازمون پنهون میکرد؟
452
00:23:58,105 --> 00:24:00,525
یعنی حقیقت واقعاً انقدر بد بود؟
453
00:24:02,655 --> 00:24:04,695
خیلی شرمنده که جور در نیومد
454
00:24:06,985 --> 00:24:09,695
خیلی خب دیگه. مراقب خودت باش، جنت
455
00:24:11,315 --> 00:24:12,815
دروغگو
456
00:24:13,655 --> 00:24:15,145
چی شد؟
457
00:24:15,655 --> 00:24:17,025
رفیق
458
00:24:18,985 --> 00:24:20,275
نتونستی بفروشی
459
00:24:21,775 --> 00:24:24,735
فقط یه روز مرخصی گرفتم
برم شهر و اون چیکار کرد؟
460
00:24:25,605 --> 00:24:29,395
نظرش عوض شد و رفت یه فورد تورس
از اون سر شهر خرید
461
00:24:32,695 --> 00:24:35,195
پس فقط به پنج نفر اجازه
ملاقات باهاش رو میدن؟
462
00:24:35,945 --> 00:24:38,195
باید یه تأیید صلاحیت امنیتی
رو پشت سر بذاری،
463
00:24:38,275 --> 00:24:39,985
بعدش باید بری جستجوی بدنی بشی،
464
00:24:40,065 --> 00:24:43,315
و بعدش باید از یه دستگاه فلزیاب رد بشی
465
00:24:43,395 --> 00:24:45,855
کاری که باهات کردن جستجوی بدنی نیست، مرد
466
00:24:45,945 --> 00:24:47,195
این تقریباً...
467
00:24:48,395 --> 00:24:49,945
خشونتِ پلیسه
468
00:24:51,735 --> 00:24:54,145
- ازش عکس گرفتی؟
- نه
469
00:24:54,235 --> 00:24:56,945
پس باید بری ازش عکس بندازی،
قبل از این که خوب بشه
470
00:24:57,025 --> 00:24:59,105
باید اون لعنتی رو مستندسازی کنی
471
00:24:59,195 --> 00:25:01,485
باید امروز بری پیش یه دکتر
472
00:25:01,565 --> 00:25:04,235
و ازش عکس بگیری، منظورم عکسهای واقعیه
473
00:25:04,315 --> 00:25:06,815
عکسهای جذاب از تخمهات
474
00:25:06,905 --> 00:25:08,985
تا مدارکِ مستند داشته باشی
475
00:25:09,065 --> 00:25:12,815
میتونی ازش برای معامله کردن با این
حروم زاده ها استفاده کنی، مرد
476
00:25:12,905 --> 00:25:14,605
عکسها رو بهشون نشون بده و بگو،
477
00:25:14,695 --> 00:25:17,445
"تو دادگاه میبینمتون مگر اینکه..."
478
00:25:18,065 --> 00:25:19,775
"مگر اینکه چی؟"
479
00:25:20,695 --> 00:25:23,485
"مگر اینکه برادرم رو برگردونید به مرکز ستل"
480
00:25:23,905 --> 00:25:25,945
- فکرِ بدی نیست
- درسته؟
481
00:25:26,695 --> 00:25:28,235
و بعدش وقتی آوردیش بیرون،
482
00:25:28,315 --> 00:25:31,235
دور بزن و به هر حال ازشون شکایت کن
483
00:25:32,275 --> 00:25:34,075
تو این کارو میکردی، مگه نه، مرد؟
484
00:25:34,145 --> 00:25:35,815
- تو یه چشم بهم زدن
- تو خیلی...
485
00:25:35,905 --> 00:25:38,485
تو یه چشم بهم زدن، مرد.
این یه فرصتِ عالیه.
486
00:25:38,565 --> 00:25:40,815
دارم بهت میگم، از فرصت استفاده میکردم...
487
00:25:40,905 --> 00:25:42,855
عاشقِ پولِ غرامتش میشدم.
پولیه که آسون در میاد.
488
00:25:42,945 --> 00:25:45,985
- تلفنت
- این، این پول در آوردن از راه سخته
489
00:25:46,065 --> 00:25:48,065
- تلفنت زنگ میزنه
- اون پول آسون در میاد
490
00:25:48,145 --> 00:25:49,905
- باشه، تلفن رو بردار
- صدای تلفن رو میشنوم
491
00:25:50,145 --> 00:25:52,815
کنستانتین موتورز، لیئو هستم
492
00:25:52,905 --> 00:25:54,525
فروش رو خراب کردی؟
493
00:25:54,605 --> 00:25:58,195
نه قربان، اون، اون نظرش عوض شد برای همین...
494
00:25:58,275 --> 00:26:02,655
- چی شد؟
- اون فورد تورس رو تو تری ریورز انتخاب کرد
495
00:26:02,735 --> 00:26:05,905
چی؟ اون عاشقِ اون ماشین بود کِی رفت؟
496
00:26:05,985 --> 00:26:08,525
فکر کنم لحظۀ آخر نظرش عوض شد
497
00:26:08,605 --> 00:26:10,565
واسه همین...
498
00:26:10,655 --> 00:26:11,655
چی شد؟
499
00:26:11,735 --> 00:26:13,195
من یه روز واسه تست
بازیگری رفتم مرخصی...
500
00:26:13,275 --> 00:26:16,355
- و برای همین، اون فکر کرد...
- تو چیکار کردی؟
501
00:26:16,445 --> 00:26:19,025
باید اولویتهات رو مرتب کنی
502
00:26:19,105 --> 00:26:20,671
یه روز رفتی مرخصی
و فروش رو خراب کردی
503
00:26:20,695 --> 00:26:22,025
پیام بازرگانی نبود
504
00:26:22,105 --> 00:26:24,355
این دفعه یه فیلم بلند بود
505
00:26:24,445 --> 00:26:27,025
- که چی؟
- یه فیلم ترسناک بود
506
00:26:29,395 --> 00:26:31,355
برای نقش کارآگاه اصلی
507
00:26:31,445 --> 00:26:34,355
یه سری نوجوانِ مسیحی هستن که دارن...
508
00:26:35,395 --> 00:26:37,855
- حالا هرچی
- کشته میشن
509
00:26:39,065 --> 00:26:40,395
قطع کن
510
00:26:40,485 --> 00:26:42,815
نه... فقط قطع کن
511
00:26:44,195 --> 00:26:46,605
- اون قطع کرد
- اون قطع کرد
512
00:26:48,195 --> 00:26:49,905
باید برم
513
00:26:49,985 --> 00:26:52,315
- یه فیلم ترسناک؟
- چرا باید برگردم اونجا؟
514
00:26:52,395 --> 00:26:53,501
چرا خودش نمیاد اینجا؟
515
00:26:53,525 --> 00:26:54,945
اون نمیخواد من رو ببینه
516
00:26:55,025 --> 00:26:57,081
بیخیال بابا، تو همیشه دامادِ موردعلاقش بودی
517
00:26:57,105 --> 00:26:58,565
این مزخرفه
518
00:26:58,655 --> 00:27:00,445
- اون ازم متنفره
- اینجا بمون
519
00:27:00,525 --> 00:27:02,105
کجا دارم برم؟
520
00:27:11,065 --> 00:27:12,235
چطوری جین
521
00:27:23,025 --> 00:27:26,783
« جین کنستانتین »
522
00:27:39,235 --> 00:27:41,905
هی، بیدار شو مرد
523
00:27:45,945 --> 00:27:47,355
بیدار شو
524
00:27:48,195 --> 00:27:50,985
- ساعت چنده؟
- 2:15ست
525
00:27:51,235 --> 00:27:53,195
بعد از ظهر، اگه برات سؤال باشه
526
00:27:54,735 --> 00:27:57,605
پسر، تو خیلی وضعت داغونه، رفیق
527
00:27:57,695 --> 00:28:00,355
- مرسی مرد
- اصلاً میخوابی؟
528
00:28:01,655 --> 00:28:03,985
شبیه یکی از اون...
529
00:28:04,065 --> 00:28:06,355
اون سگی که قیافۀ پژمرده داره چیه؟
530
00:28:07,065 --> 00:28:08,905
- و دندونهاش درب و داغونه؟
- سگِ باست
531
00:28:08,985 --> 00:28:10,815
سگِ باست. شبیه اون شدی
532
00:28:10,905 --> 00:28:12,485
- گمشو
- فقط دارم بهت میگم، مرد
533
00:28:12,565 --> 00:28:14,395
چون هیچکس دیگه قرار نیست بهت بگه
534
00:28:14,775 --> 00:28:16,485
ماشینت خیلی درب و داغون شده
535
00:28:16,565 --> 00:28:18,041
- آره، نگرانش نباش
- فقط دارم میگم
536
00:28:18,065 --> 00:28:19,605
میتونم یه وانتِ ایسوزوی عالی واست جور کنم
537
00:28:19,695 --> 00:28:20,905
یه قربانی دیگه پیدا کن
538
00:28:20,985 --> 00:28:22,735
- جدی میگم، مرد
- نه
539
00:28:22,815 --> 00:28:24,525
میتونم یه معامله خوب واست جور کنم
540
00:28:26,235 --> 00:28:27,065
هی
541
00:28:27,145 --> 00:28:30,355
آخرین باری که ماشین بهم فروختی،
جعبه دندۀ کوفتیش افتاد بیرون
542
00:28:28,363 --> 00:28:30,363
543
00:28:30,445 --> 00:28:32,905
اون، من که اینجوری یادم نمیاد
544
00:28:33,445 --> 00:28:35,195
- گوش کن
- الان حوصله ندارم، مرد
545
00:28:35,275 --> 00:28:36,695
رسماً داغونم
546
00:28:36,775 --> 00:28:39,095
گفتی برادرت میتونه تو اون فهرست
چندتا ملاقاتی داشته باشه؟
547
00:28:39,145 --> 00:28:40,315
پنج
548
00:28:40,735 --> 00:28:43,445
باشه، خب، بهش بگو میتونه
اسم من رو توش بنویسه
549
00:28:43,855 --> 00:28:45,945
یعنی اگه میخواد
550
00:28:47,855 --> 00:28:50,985
آره، خوشحال میشم برم اونجا و فقط
551
00:28:52,145 --> 00:28:53,605
مطمئن شم که اوضاعش روبراهه
552
00:28:53,695 --> 00:28:56,275
آخه من و اونم چند سالی میشه
باهم رفاقت داریم، مگه نه؟
553
00:28:57,145 --> 00:28:58,855
آره، بهش میگم، مرسی
554
00:28:58,945 --> 00:29:00,395
خیلی خب، داداش
555
00:29:36,485 --> 00:29:38,235
بله؟
556
00:29:39,525 --> 00:29:41,565
- دومنیک؟
- اوهوم
557
00:29:41,655 --> 00:29:43,235
سلام مرد، من دیل هستم
558
00:29:43,655 --> 00:29:46,525
اگه از نظرت اشکالی نداره
چندتا عکس ازت میگیرم
559
00:29:47,605 --> 00:29:49,905
مشکلت کبودی و تورّم بیضههاست، درسته؟
560
00:29:49,985 --> 00:29:51,735
- آره، مرد
- باشه
561
00:29:51,815 --> 00:29:53,355
میشه بشینی جلوم؟
562
00:29:54,735 --> 00:29:57,315
فقط چندتا عکس از آسیبدیدگیت میگیرم
563
00:29:57,775 --> 00:30:00,525
- باید آسیبدیدگی رو ببینم
- لعنتی. آره
564
00:30:02,025 --> 00:30:03,695
خیلی خب، صبح بخیر عزیزم
565
00:30:03,775 --> 00:30:05,065
برو که رفتیم
566
00:30:06,695 --> 00:30:08,315
دو، سه
567
00:30:11,025 --> 00:30:12,235
پلیسها اینکارو باهات کردن؟
568
00:30:12,315 --> 00:30:14,145
آره، مرد. یه نگهبان زندان
569
00:30:14,235 --> 00:30:16,105
امان از این پلیسهای لعنتی، مگه نه؟
570
00:30:16,195 --> 00:30:18,445
کاری که میکنی خیلی زیرکانهست، مرد
571
00:30:18,525 --> 00:30:21,065
جدی میگم، منم یه بار از پلیسها کتک خوردم
572
00:30:21,525 --> 00:30:23,275
باید یه کاری میکردم
573
00:30:23,355 --> 00:30:25,395
داشتم از کنسرت اروسمیث برمیگشتم
574
00:30:25,485 --> 00:30:28,445
اروسمیث رو میشناسی؟
بهترین گروه موسیقی دنیاست
575
00:30:28,525 --> 00:30:31,775
برادرم و من مثلِ چی نئشه بودیم
576
00:30:31,855 --> 00:30:34,605
پلیسها ما رو کشیدن کنار،
بهمون گفتن از ماشین پیاده شیم
577
00:30:34,695 --> 00:30:36,775
برادرم بهشون گفت بیان این طرف
578
00:30:36,855 --> 00:30:38,815
اونا زدن آش و لاشمون کردن
579
00:30:38,905 --> 00:30:42,145
یعنی آش و لاشمون کردنا، مرد!
580
00:30:42,235 --> 00:30:46,025
اگه مدرکی داشتم، الان آدمِ ثروتمندتری بودم
581
00:30:46,105 --> 00:30:49,025
میدونی، ای کاش مغزِ تو رو داشتم، مرد...
582
00:31:58,905 --> 00:32:01,154
583
00:32:02,695 --> 00:32:04,315
ساعت چنده؟
584
00:32:10,855 --> 00:32:12,945
عزیزم، از لحظه استفاده کن
585
00:32:13,025 --> 00:32:14,735
باشه، باید...
586
00:32:14,815 --> 00:32:16,735
- فقط...
- من به بچه رسیدگی میکنم
587
00:32:16,815 --> 00:32:18,815
باشه، بیارش اینجا
588
00:32:20,985 --> 00:32:22,445
عزیزم!
589
00:32:42,605 --> 00:32:43,905
اوه!
590
00:32:48,195 --> 00:32:49,525
دومنیک
591
00:32:51,815 --> 00:32:53,695
- نه
- یه مشکلی پیش اومده
592
00:32:53,775 --> 00:32:55,461
- نه
- نمیدونم چیکار کنم!
593
00:32:55,485 --> 00:32:58,235
نه، نه، دومنیک.
چرا اون...
594
00:32:58,315 --> 00:33:01,775
نه، نه، نه، نه، نه!
نفس میکشه؟
595
00:33:34,275 --> 00:33:37,105
تو بدترین سالگردها،
596
00:33:37,195 --> 00:33:41,065
روز تولد آنجلا، یا روز مرگش...
597
00:33:42,105 --> 00:33:44,985
هنوز دسا رو میبینم که خم شده بود
598
00:33:45,065 --> 00:33:48,445
و ناله میکرد وقتی آمبولانس
از ورودی خونهمون بیرون میرفت
599
00:33:50,105 --> 00:33:52,105
و بعدش برادرم اونجا بود
600
00:33:52,195 --> 00:33:54,735
و اونا میدونستن که من گاهی اونجا میموندم،
601
00:33:54,815 --> 00:33:56,985
و اینجوری بود که آنجلا کشته شد
602
00:33:57,065 --> 00:33:59,775
هنوز دندونام رو بهم فشار میدم
وقتی یادم میاد توماس
603
00:33:59,855 --> 00:34:02,195
به همه میگفت که احتمالش خیلی زیاده
604
00:34:02,275 --> 00:34:06,855
که مرگِ آنجلا توسط دشمنهاش به عنوان
هشداری براش ترتیب داده شده بود
605
00:34:05,529 --> 00:34:06,863
606
00:34:06,945 --> 00:34:09,945
- افبیآی، سیآیای... دومنیک
- هی، هی، تمومش کن
607
00:34:10,025 --> 00:34:11,791
- اونا دنبالِ من بودن و متأسفم...
- تمومش کن
608
00:34:11,815 --> 00:34:13,065
این هیچ ربطی به تو نداره
609
00:34:13,145 --> 00:34:14,695
کارِ پابلو اسکوبار بود...
610
00:34:16,945 --> 00:34:18,275
بیخیال، بیخیال، بیخیال!
611
00:34:18,355 --> 00:34:19,695
- به خدا قسم!
- بیخیال، مرد!
612
00:34:19,775 --> 00:34:21,275
هیچ ربطی به تو نداره!
613
00:34:21,355 --> 00:34:24,195
هیچ ربطی به تو نداره!
614
00:34:24,275 --> 00:34:25,695
خیلی خب، دخترِ منه!
615
00:34:25,775 --> 00:34:27,695
یادم رفته کار آیتالله بود
616
00:34:27,775 --> 00:34:29,275
یا کارتلهای مواد مخدر کلمبیا
617
00:34:29,355 --> 00:34:31,395
که اون ماه توماس رو تعقیب میکردن
618
00:34:33,105 --> 00:34:35,695
ولی میتونستم سرش رو به دیوار بکوبم
619
00:34:35,775 --> 00:34:37,525
وقتی اون حرف رو ازش شنیدم،
620
00:34:37,605 --> 00:34:39,695
که مرگِ دخترمون رو هم به خودش ربط میداد
621
00:34:39,775 --> 00:34:42,815
تو چه مرگته؟
622
00:34:42,905 --> 00:34:46,855
به مدت یه ماه یا بیشتر
دسا مثل یه زامبی شده بود
623
00:34:46,985 --> 00:34:49,145
و من مدیریتِ مرکزی بودم
624
00:34:51,815 --> 00:34:55,235
کسی که با پزشک قانونی
و پلیسها سر و کله میزد
625
00:34:55,315 --> 00:34:59,065
و تمام اون تاسکبابهایی که
مردم میاوردن در خونهمون
626
00:34:59,145 --> 00:35:01,855
کلی ظرف غذا که رو دستمون میموند
627
00:35:01,945 --> 00:35:04,815
یه هفته یا بیشتر بعد همه چی رو انداختم دور،
628
00:35:04,905 --> 00:35:06,565
ظرفهای همه رو شستم،
629
00:35:06,655 --> 00:35:10,145
و با ماشین شهر رو دور زدم و برشون گردوندم
630
00:35:11,025 --> 00:35:13,905
این میگذره. میگذره
631
00:35:13,985 --> 00:35:15,775
پدرِ دسا بهم اطمینان داد
632
00:35:15,855 --> 00:35:18,395
که ما دوتا با غم از دست دادن بچه کنار میایم
633
00:35:18,485 --> 00:35:20,105
این اتفاقات میوفتن
634
00:35:20,195 --> 00:35:22,445
بهم اطمینان داد همین که
صاحب یه بچه دیگه بشیم
635
00:35:22,525 --> 00:35:23,905
نمیتونید همش اخم کنید
636
00:35:23,985 --> 00:35:26,105
باید در اولین فرصت ممکن شروع کنیم
637
00:35:26,525 --> 00:35:28,775
باید زندگی رو در آغوش بگیرید
638
00:35:28,855 --> 00:35:31,105
آدمای زیادی اینکارو میکردن
639
00:35:31,195 --> 00:35:34,355
حاملگی رو به عنوان چارۀ
سوگورای ما تجویز میکردن
640
00:35:34,855 --> 00:35:36,815
همه چی درست میشه
641
00:35:36,905 --> 00:35:39,605
مردم فرض میکردن حس و صدا
642
00:35:39,695 --> 00:35:42,275
و بوش یه چیز دمِ دسته
643
00:35:42,355 --> 00:35:44,605
- قابل جایگزینیه
- من میرم یه قدمی بزنم
644
00:35:44,695 --> 00:35:46,775
انگار تنها کاری که باید من و دسا میکردیم
645
00:35:46,855 --> 00:35:49,655
پاک کردنِ دخترمون مثل نوار ویدیو بود
646
00:35:49,735 --> 00:35:51,815
سیدی، یالا، بیا
647
00:35:52,565 --> 00:35:53,815
میخوای بیای؟
648
00:35:56,355 --> 00:35:58,065
نه، راحتم
649
00:36:02,445 --> 00:36:04,395
خیلی خب، بجنب. بیا بریم
650
00:36:04,485 --> 00:36:07,395
ما کمی بیشتر از یه سال دوام آوردیم
651
00:36:07,485 --> 00:36:09,065
دسا و من
652
00:36:12,145 --> 00:36:16,065
هرگز دعوا نمیکردیم.
دعوا کردن انرژی زیادی میبرد.
653
00:36:42,855 --> 00:36:45,395
بعد از یه مدت، اون شروع به شرکت تو
654
00:36:45,485 --> 00:36:50,065
جلساتِ گروه حمایتی والدینی کرد که
نوزادشون دچار مرگ ناگهانی شده بود
655
00:36:50,145 --> 00:36:52,025
به منم فشار آورد که برم
656
00:36:52,105 --> 00:36:54,525
اسمش کایل بود
657
00:36:54,605 --> 00:36:58,025
من دو بار رفتم، بعدش نتونستم برگردم
658
00:36:58,105 --> 00:37:00,525
فقط نمیتونستم انجامش بدم
659
00:37:00,605 --> 00:37:02,655
چون اون گروه عصبانیم میکرد،
660
00:37:02,735 --> 00:37:04,275
اگه میخواید حقیقت رو بدونید
661
00:37:04,355 --> 00:37:08,065
تمام اون آدمای نازک نارنجی که با اندوه
خودشون ارتباط برقرار میکردن،
662
00:37:09,235 --> 00:37:10,655
توش غوطهور میشدن
663
00:37:12,605 --> 00:37:14,445
کلوب بچههای مُرده
664
00:37:15,565 --> 00:37:17,445
مهمونی هفتگی ترحّم
665
00:37:20,605 --> 00:37:24,275
دومنیک، ازت میخوام حرفِ دلت رو بهم بزنی
666
00:37:25,025 --> 00:37:27,485
من نمیتونم تنهایی از پسش بربیام
667
00:37:29,315 --> 00:37:31,105
خواهش میکنم
668
00:37:32,315 --> 00:37:34,355
آخه چه فایدهای داره؟
669
00:37:37,905 --> 00:37:40,985
حرف میزنیم و گریه میکنیم و بازم حرف میزنیم
670
00:37:45,315 --> 00:37:47,445
اون بازم مُرده میمونه
671
00:37:47,985 --> 00:37:49,445
دومنیک
672
00:37:52,235 --> 00:37:53,985
خواهش میکنم
673
00:38:08,655 --> 00:38:10,565
لازم نبود زندگی معنی داشته باشه
674
00:38:10,655 --> 00:38:12,605
این یه شوخی بزرگ بود، متوجهی؟
675
00:38:18,655 --> 00:38:21,775
میتونستی برادری داشته باشی که
گیرههای فلزی تو موهاش میکرد
676
00:38:21,855 --> 00:38:24,775
تا سیگنالهای دشمن از کوبا رو منحرف کنه
677
00:38:24,855 --> 00:38:28,025
یه پدر واقعی که در 33 سال،
678
00:38:28,105 --> 00:38:29,945
هیچوقت خودش رو نشون نداده بود،
679
00:38:30,025 --> 00:38:32,395
و یه بچه که تو گهواره خودش مُرده بود
680
00:38:32,485 --> 00:38:34,985
و هیچکدومش هیچ معنایی نداشت
681
00:38:40,525 --> 00:38:45,105
دسا از قبل پیش بینی میکرد که تولد
آنجلا قراره چه ضربۀ روحی بهمون وارد کنه
682
00:38:43,237 --> 00:38:45,112
683
00:38:45,195 --> 00:38:47,775
و متناسب باهاش برنامهریزی کرد
684
00:38:47,855 --> 00:38:49,655
میخواست هردومون یه سفر بریم
685
00:38:49,735 --> 00:38:51,525
یونان و سیسیل
686
00:38:53,065 --> 00:38:55,275
میخواست از پول بیمۀ عمری که گرفته بودیم
687
00:38:55,355 --> 00:38:58,655
برای رفتن به این سفر استفاده کنیم
688
00:38:58,735 --> 00:39:01,565
گمونم میتونستم از کارم مرخصی بگیرم
689
00:39:02,775 --> 00:39:04,065
ولی گفتم نه
690
00:39:05,655 --> 00:39:10,355
بهش گفتم به نظرم سفر کردن با پولی
که از مرگ تأمین شده نفرت انگیزه
691
00:39:08,071 --> 00:39:10,363
692
00:39:10,445 --> 00:39:13,395
ولی حقیقتِ ناگفته ای که نمیتونستم بگم،
693
00:39:13,485 --> 00:39:16,315
این بود که میترسیدم
694
00:39:16,395 --> 00:39:20,065
میترسیدم خودم رو باهاش تو
اتاقکِ یه کشتی محصور کنم
695
00:39:21,445 --> 00:39:25,655
رو یه کشتی نمیتونستی سوئیچ
ماشین رو برداری و بزنی به جاده
696
00:39:25,735 --> 00:39:28,855
رو یه کشتی، میتونستیم یه بچه دیگه بیاریم
697
00:39:30,065 --> 00:39:32,985
تو سالِ بعد از مرگِ بچه
698
00:39:33,065 --> 00:39:35,485
شاید فقط ده دوازده بار عشق بازی کردیم
699
00:39:35,565 --> 00:39:37,655
اون همیشه دیافراگم ضدبارداری داشت،
700
00:39:37,735 --> 00:39:40,605
و با این حال، من هر دفعه زود بیرون میکشیدم
701
00:39:43,445 --> 00:39:46,985
فکرِ اون سفر من رو میترسوند
702
00:39:48,315 --> 00:39:50,945
تشویقش کردم که "بدونِ من برو،"
703
00:39:52,065 --> 00:39:54,565
و اینطوری دستم رو خوند و رفت
704
00:39:55,985 --> 00:39:59,945
من برنامههای خودم رو داشتم، مأموریتِ خودم،
705
00:40:00,025 --> 00:40:01,905
برای بهبود خودم
706
00:40:03,985 --> 00:40:05,525
دومنیک بردزی؟
707
00:40:05,775 --> 00:40:07,945
اوه، شرمنده
708
00:40:09,855 --> 00:40:11,855
- سلام
- خیلی ببخشید که ترسوندمتون
709
00:40:11,945 --> 00:40:13,605
خواب بودید، مگه نه؟
710
00:40:13,855 --> 00:40:16,525
- آه، شما؟
- من دکتر پاتل هستم
711
00:40:16,605 --> 00:40:18,525
اوه، شرمنده. نه، نه، فقط...
712
00:40:18,605 --> 00:40:20,065
ببخشید، داشتم چُرت میزدم
713
00:40:20,145 --> 00:40:22,355
چرا نمیاید بالا، آقای خسته و ساکن!
714
00:40:22,445 --> 00:40:23,815
خیلی خب
715
00:40:35,025 --> 00:40:37,315
- اوه!
- ببخشید
716
00:40:37,905 --> 00:40:40,145
یالا! بیا بریم!
717
00:40:44,315 --> 00:40:45,815
بشینید لطفاً
718
00:41:01,565 --> 00:41:04,985
میخواستم قبل از شروع یه قوری چای بذارم.
شمام میل دارید؟
719
00:41:03,112 --> 00:41:04,987
720
00:41:05,065 --> 00:41:06,355
آره، البته
721
00:41:11,525 --> 00:41:13,695
به اندازۀ کافی میخوابید، آقای بردزی؟
722
00:41:14,105 --> 00:41:15,985
فقط روزِ درازی داشتم
723
00:41:16,065 --> 00:41:18,695
- خب میتونم بهتون بابونه پیشنهاد کنم...
- میتونید درک کنید
724
00:41:18,775 --> 00:41:20,525
نعناع و چاشنی توتِ وحشی
725
00:41:20,605 --> 00:41:22,775
- هرچی
- آه، هرچی
726
00:41:22,855 --> 00:41:25,445
کلمۀ موردعلاقۀ مردهای مردد آمریکایی
727
00:41:25,525 --> 00:41:27,395
فکر نمیکنید این یه جور پرخاشگریِ منفعله؟
728
00:41:28,655 --> 00:41:30,565
چاشنی رو میخورم، مرسی
729
00:41:35,485 --> 00:41:37,195
خب جریانِ برادرم چیه؟
730
00:41:38,395 --> 00:41:40,275
اون رو دیدید؟
731
00:41:40,355 --> 00:41:42,355
بله، در واقع همین امروز دیدمش
732
00:41:45,235 --> 00:41:48,695
- یه... یه حادثهای اتفاق افتاد
- یه حادثه
733
00:41:49,735 --> 00:41:53,565
به نظر میاد برادرتون روی دوربینهای
نظارتی وسواسِ فکری داره؟
734
00:41:51,863 --> 00:41:53,571
735
00:41:53,655 --> 00:41:55,695
و امروز بعد از ظهر، سرِ ناهار،
شروع به داد زدن
736
00:41:55,775 --> 00:41:58,905
و پرتاب غذا به سمت دوربین
روی دیوار اتاق غذاخوری کرد
737
00:41:58,985 --> 00:42:01,235
و بعدش، وقتی یه افسر
سعی کرد جلوش رو بگیره،
738
00:42:01,315 --> 00:42:02,815
میز چپه شد
739
00:42:02,905 --> 00:42:04,655
توماس میز رو چپه کرد؟
740
00:42:04,735 --> 00:42:06,855
و تا جایی که من در جریانم، غذای چند
741
00:42:06,945 --> 00:42:09,655
بیمار دیگه روی زمین ریخت
742
00:42:09,735 --> 00:42:11,565
و یه زد و خورد پیش اومد
743
00:42:11,655 --> 00:42:13,371
ولی نگهبانها خبر شدن و وضعیت
744
00:42:13,395 --> 00:42:15,395
به سرعت تحتِ کنترل در اومد،
745
00:42:15,485 --> 00:42:17,105
ولی مجبور شدیم برادرتون رو به بند بکشیم
746
00:42:17,195 --> 00:42:19,945
شوخیت گرفته؟ اون، اون هنوز اینجوریه؟
747
00:42:20,025 --> 00:42:22,855
نه، نه، اون تا ساعت 4 برگشت تو اتاقش
748
00:42:23,395 --> 00:42:25,235
این رو بهتون نگفتم که بترسونمتون
749
00:42:25,315 --> 00:42:28,775
برای بیمارنِ دارای پارانویا غیرعادی نیست
که هر از گاهی تخلیه هیجانی داشته باشن
750
00:42:27,154 --> 00:42:28,780
751
00:42:28,855 --> 00:42:31,025
این رو بهتون میگم چون به
752
00:42:31,105 --> 00:42:33,445
لیسا شفر گفته بودید که میخواید
در جریان اوضاعش باشید
753
00:42:33,525 --> 00:42:36,445
- الان حالش چطوره؟
- اون منزوی و دلخوره
754
00:42:37,395 --> 00:42:39,695
با روانپزشکش دکتر چیس حرف زدم،
755
00:42:39,775 --> 00:42:42,735
و خب، اون داره به عنوان یکی
از گزینهها به این فکر میکنه
756
00:42:42,815 --> 00:42:45,025
که دوز داروی هالوپریدول
برادرتون رو افزایش بده
757
00:42:45,105 --> 00:42:48,195
خدای من، باز شروع شد.
میدونی، دست و پاش رو باز میکنید
758
00:42:48,275 --> 00:42:52,145
و بعدش کلی داروی بازدارنده به خوردش میدید
759
00:42:52,235 --> 00:42:55,355
آخرین باری که دکترهاش دوز داروهاش
رو بعد از یه حمله افزایش دادن،
760
00:42:55,445 --> 00:42:56,905
رسماً مثل این بود که یه نفر
761
00:42:56,985 --> 00:42:59,695
اون رو به یه بادروم لامپ وصل کرده بود
762
00:42:59,775 --> 00:43:02,605
اون مثل یه تیکه بیکنِ اینور و اونور میرفت
763
00:43:02,905 --> 00:43:05,985
خب، آقای بردزی میدونید،
داروهای اعصاب و روان
764
00:43:06,065 --> 00:43:09,395
تأثیر خیلی زیادی در کاهش
خیالات و توهمّات دارن
765
00:43:09,485 --> 00:43:11,525
ولی متأسفانه،
766
00:43:11,605 --> 00:43:13,735
همچنین علائم منفی رو افزایش میدن
767
00:43:13,815 --> 00:43:15,195
میدونم، همه چی رو راجع بهش میدونم.
768
00:43:15,275 --> 00:43:18,065
من همه چی رو در مورد
فلوفنازین و تریفلوپرازین،
(نام دو داروی اعصاب و روان)
769
00:43:18,145 --> 00:43:19,565
و تمام داروهای دیگه میدونم، باشه؟
770
00:43:19,655 --> 00:43:21,485
نمیتونی برادری داشته باشی
771
00:43:21,565 --> 00:43:24,775
که 20 سال یه پاش تو تیمارستان بوده
772
00:43:24,855 --> 00:43:27,695
و تأثیراتِ شیمیایی داروهاش رو ندونی
773
00:43:28,275 --> 00:43:29,985
اون از هالوپریدول متنفره
(داروی درمان روانپریشی)
774
00:43:30,315 --> 00:43:32,235
حالش رو خراب میکنه
775
00:43:32,565 --> 00:43:35,235
و من به شماها اجازه نمیدم
776
00:43:35,315 --> 00:43:37,275
که اون رو تبدیل به زامبی کنید
777
00:43:37,355 --> 00:43:40,395
فقط چون کنترلش رو از دست داده
و یه میز رو چپه کرده
778
00:43:40,485 --> 00:43:41,985
فقط چون اتفاقاً این کار
779
00:43:42,065 --> 00:43:43,905
برای کادرِ اونجا راحته، باشه؟
780
00:43:43,985 --> 00:43:45,395
برای من غیرقابل قبوله
781
00:43:45,485 --> 00:43:48,565
و برای من هم غیرقابل قبوله، آقای بردزی
782
00:43:49,355 --> 00:43:52,655
لطفاً یکم اخلاق حرفهای برای من قائل باشید
783
00:43:54,025 --> 00:43:57,395
من حامی برادرتون هستم. دشمنش نیستم
784
00:43:58,025 --> 00:44:00,025
من یه دانشمند دیوانه نیستم
785
00:44:01,815 --> 00:44:06,565
من با دکتر چیس حرف زدم
و بهش گفتم که به نظر من،
786
00:44:06,655 --> 00:44:10,025
افزایش دوز داروی هالوپریدول
برادرتون احتمالاً نسنجیدهست
787
00:44:10,105 --> 00:44:11,655
و قطعاً زودهنگامه
788
00:44:11,735 --> 00:44:14,525
و من خیلی خوشحال میشم
که نگرانیهای شما رو...
789
00:44:14,605 --> 00:44:17,105
- به دکتر هم انتقال بدم
- خب تهش چه ارزشی داره؟
790
00:44:17,355 --> 00:44:21,655
یکی از خدایانِ مقدس روانپزشکی چیکار میکنه؟
791
00:44:21,905 --> 00:44:24,315
فقط مؤدبانه گوش میده و بعدش ادامه میده
792
00:44:24,395 --> 00:44:26,355
و به هر حال هر غلطی دلش میخواد میکنه؟
793
00:44:26,445 --> 00:44:28,065
آخه بیخیال
794
00:44:29,735 --> 00:44:30,985
من اینجا بودم
795
00:44:31,275 --> 00:44:33,355
شما خیلی خستهاید، مگه نه آقای بردزی؟
796
00:44:33,445 --> 00:44:35,025
آره، خستم
797
00:44:35,815 --> 00:44:38,195
خستم. 40 سالِ خیلی درازی بوده، خانم
798
00:44:43,565 --> 00:44:45,235
الان یکم چای میل دارید؟
799
00:44:49,315 --> 00:44:50,525
البته
800
00:44:54,235 --> 00:44:56,775
برادرتون بهم میگه شما خواننده مشتاقی هستید
801
00:44:56,855 --> 00:44:59,195
که خونهتون پر از کتابه
802
00:44:59,905 --> 00:45:03,395
وقتی از شما برام تعریف میکرد
خیلی سرزنده بود، میدونید؟
803
00:45:03,485 --> 00:45:04,855
ظاهراً خیلی به ذهنتون افتخار میکنه
804
00:45:04,945 --> 00:45:06,905
درسته
805
00:45:08,655 --> 00:45:10,195
شما نظر دیگهای دارید؟
806
00:45:10,275 --> 00:45:12,945
فکر میکنم که توماس...
807
00:45:13,775 --> 00:45:16,905
نمیتونه روی چیزی یا کسی جز توماس تمرکز کنه
808
00:45:16,985 --> 00:45:19,815
و به خاطر بیماریش، نمیتونه
809
00:45:19,905 --> 00:45:21,775
به کسی جز خودش فکر کنه
810
00:45:22,735 --> 00:45:24,485
تو بچگی هم همینطور بود؟
811
00:45:25,105 --> 00:45:26,275
نه
812
00:45:28,445 --> 00:45:30,105
نگرانیش بیشتر بود
813
00:45:30,355 --> 00:45:31,695
در مورد چی؟
814
00:45:31,945 --> 00:45:33,815
در مورد آدما
815
00:45:36,775 --> 00:45:37,815
در مورد من
816
00:45:38,605 --> 00:45:41,275
یعنی، حتی از اونم دلواپستر بود
817
00:45:41,355 --> 00:45:44,275
- و اون کیه؟
- مادرم
818
00:45:44,905 --> 00:45:46,565
مادرم اون رو خرگوش کوچولو صدا میکرد
819
00:45:46,655 --> 00:45:48,065
و من رو میمونِ عنکبوتی
820
00:45:48,145 --> 00:45:51,145
هی، به هر حال چه فرقی میکنه؟
821
00:45:52,315 --> 00:45:55,525
منظورم این حرف زدن از گذشته،
کاملاً بیربطه
822
00:45:55,605 --> 00:45:59,065
یعنی، این همون کاریه که 20 سال قبل میکردن
823
00:45:59,145 --> 00:46:02,445
وقتی کل این ماجرا، وقتی این کابوس
برای اولین بار شروع شد
824
00:46:02,695 --> 00:46:06,105
خیلی خب، این بیماری ژنتیکیه.
هیچ ربطی به تربیتش نداره.
825
00:46:06,195 --> 00:46:08,445
بررسی اسرار گذشته هیچ فایدهای نداره
826
00:46:08,525 --> 00:46:11,105
میدونی، بیا فقط...
بیا روی زمانِ حال تمرکز کنیم
827
00:46:11,195 --> 00:46:13,525
بیا، بیا داروهای مناسب رو بهش بدیم
828
00:46:13,605 --> 00:46:15,905
تا بتونه رفتارش رو کنترل کنه
829
00:46:15,985 --> 00:46:19,695
و بیا سعی کنیم بهش یکم خودمدیریتی یاد بدیم
830
00:46:20,985 --> 00:46:23,195
یادآوری گذشته شما رو ناراحت میکنه؟
831
00:46:23,275 --> 00:46:25,025
ناراحتم میکنه؟ نه ناراحت نیستم
832
00:46:25,105 --> 00:46:26,315
چرا، چرا، هی گوش کن
833
00:46:26,395 --> 00:46:28,525
چرا اصرار داری این بحث رو حول من پیش ببری؟
834
00:46:28,605 --> 00:46:30,695
خب، چون تو برادر دوقلوی اونی، مگه نه؟
835
00:46:30,775 --> 00:46:32,735
به اصطلاح بازتابِ وارونۀ اونی
836
00:46:32,815 --> 00:46:34,695
نسخۀ سالم اون
837
00:46:34,775 --> 00:46:37,235
به اصطلاح علمی تو معادل یه
838
00:46:37,315 --> 00:46:38,485
گروه کنترلی هستی
839
00:46:38,985 --> 00:46:40,105
خیلی خب، باشه
840
00:46:40,195 --> 00:46:44,855
بخشی از اون که از بار بیماریش آزاده
841
00:46:42,571 --> 00:46:44,863
842
00:46:45,195 --> 00:46:47,605
به عبارتی، به عنوانِ دوقلوی همسانش،
843
00:46:47,695 --> 00:46:49,445
خب، تو اونی و اون توئه
844
00:46:49,525 --> 00:46:50,945
بیشتر از اکثرِ برادرها...
845
00:46:51,025 --> 00:46:53,195
- شما همدیگه هستید
- نمیدونم والا
846
00:46:55,355 --> 00:46:57,985
میخوام یه فایل صوتی از جلسهای که
847
00:46:58,065 --> 00:47:01,065
امروز بعد از حادثه با برادرتون داشتم
براتون پخش کنم
848
00:47:01,525 --> 00:47:03,485
خیلی از پیشرفتمون خوشحال بودم و...
849
00:47:03,565 --> 00:47:06,235
فکر کردم شاید شنیدنِ
واکنشهای شما مفید باشه
850
00:47:06,315 --> 00:47:11,195
این منصفانهست؟
منظورم از نظر حفظ اسرارِ بیماره؟
851
00:47:11,985 --> 00:47:14,105
دوباره شروع کردید، آقای بردزی
852
00:47:14,195 --> 00:47:17,025
نگران قصد و نیتِ اخلاقی من هستید
853
00:47:24,945 --> 00:47:26,065
گوش کنید
854
00:47:28,735 --> 00:47:31,775
جلسه با توماس بردزی، 2:30 بعد از ظهر
855
00:47:31,855 --> 00:47:35,065
شانزدهم اکتبر 1990
856
00:47:35,145 --> 00:47:37,565
آقای بردزی، شما میدونید
که این گفتگو ضبط میشه؟
857
00:47:37,655 --> 00:47:40,315
بله، میدونم. کاملاً در جریانم
858
00:47:40,395 --> 00:47:41,835
و به من اجازه میدید
859
00:47:41,905 --> 00:47:44,445
که این نوار رو برای افرادی که در موردشون
حرف زدیم پخش کنم؟
860
00:47:44,525 --> 00:47:46,485
برادرتون، خانم شفر، دکتر چیس
861
00:47:46,565 --> 00:47:48,815
نه، دکتر چیس نه، نظرم در موردش عوض شد
862
00:47:48,905 --> 00:47:51,041
- برای چی؟
- چون خیلی خطرناکه
863
00:47:51,065 --> 00:47:53,985
از کجا بدونم اون برای عراقیها کار نمیکنه؟
864
00:47:54,065 --> 00:47:56,905
تو حرفۀ کاری من، نمیشه هیچ ریسکی کرد
865
00:47:56,985 --> 00:47:58,985
حرفۀ کاری شما، آقای بردزی؟
866
00:47:59,065 --> 00:48:00,655
حرفۀ کاریتون چیه؟
867
00:48:00,735 --> 00:48:02,605
نظری ندارم
868
00:48:02,695 --> 00:48:04,751
فقط سعی دارم بفهمم، آقای بردزی
869
00:48:04,775 --> 00:48:07,655
منظورتون روزنامه و قهوه فروشیتونه یا چیز دیگه؟
870
00:48:07,735 --> 00:48:10,855
فضولی گربه رو به کشتن داد، مگه نه؟
871
00:48:10,945 --> 00:48:13,445
آقای بردزی، میخوام بدونم
میتونم شما رو توماس صدا کنم
872
00:48:13,525 --> 00:48:16,065
- نه، نمیتونید
- برای چی؟
873
00:48:16,145 --> 00:48:17,855
من سایمون پیتر هستم
874
00:48:17,945 --> 00:48:19,445
شمعون پطرس حواری؟
(یکی از دوازده حواری عیسی مسیح)
875
00:48:19,525 --> 00:48:21,105
آفرین، خانم گاندی
876
00:48:21,195 --> 00:48:23,195
چرا من رو خانم گاندی صدا میکنی؟
877
00:48:23,275 --> 00:48:27,235
چون لباس این نقش رو پوشیدی، سوزی کیو
878
00:48:27,315 --> 00:48:29,355
سوزی کیو. چرا من سوزی کیو هستم؟
879
00:48:29,445 --> 00:48:31,235
من از کجا باید بدونم چرا سوزی کیو هستی؟
880
00:48:31,315 --> 00:48:33,025
نمیدونم این معنایی داره یا نه،
881
00:48:33,105 --> 00:48:35,655
ولی این اسمی بود که پدرخوندم
مادرم رو باهاش صدا میکرد،
882
00:48:35,735 --> 00:48:38,855
سوزی کیو، و اینجا درست مثل اون میگه
883
00:48:39,145 --> 00:48:41,145
سوزی کیو لقبِ مادرتون بود؟
884
00:48:41,235 --> 00:48:42,525
اسمش سوزان بود؟
885
00:48:42,605 --> 00:48:44,655
نه، کانستینا کانی
886
00:48:45,105 --> 00:48:48,815
ولی پدرخوندم به این اسم
صداش میکرد وقتی که...
887
00:48:52,195 --> 00:48:53,695
بله؟
888
00:48:55,695 --> 00:48:57,985
وقتی از دستش عصبانی بود،
وقتی مسخرش میکرد
889
00:49:00,655 --> 00:49:03,655
به این اسم صداش میکرد
890
00:49:03,735 --> 00:49:06,985
من اطلاعاتِ کمی از خانوادت دارم
891
00:49:07,065 --> 00:49:08,605
از اونا برام بگو
892
00:49:11,355 --> 00:49:13,485
مادرت فوت شده، درسته؟
893
00:49:14,029 --> 00:49:15,404
894
00:49:15,485 --> 00:49:17,315
و یه پدرخونده داری؟
895
00:49:19,145 --> 00:49:20,565
و یه برادر؟
896
00:49:20,655 --> 00:49:22,985
یه برادر دوقلو. ما همسانیم
897
00:49:23,855 --> 00:49:25,275
اون خوندن دوست داره
898
00:49:25,355 --> 00:49:27,331
اوه، باید خونهش رو ببینی.
پر از کتابه.
899
00:49:27,355 --> 00:49:30,195
اون خیلی خیلی باهوشه
900
00:49:30,275 --> 00:49:32,275
و خودت چی، آقای بردزی
901
00:49:32,355 --> 00:49:35,655
به من الهام شده. توسط خدا برگزیده شدم
902
00:49:35,735 --> 00:49:38,105
و اونا تقریباً بلافاصله شروع،
903
00:49:38,195 --> 00:49:39,905
شروع به تعقیبم کردن
904
00:49:41,025 --> 00:49:43,775
ولی برادرم، اون معلم خوبی بود
905
00:49:43,855 --> 00:49:46,695
معلمها دوستش داشتن و
برای مغزش احترام قائل بودن
906
00:49:47,905 --> 00:49:49,355
ولی اون استعفا داد
907
00:49:50,025 --> 00:49:51,445
چرا؟
908
00:49:51,525 --> 00:49:53,065
نمیدونم
909
00:49:53,145 --> 00:49:55,525
یه اتفاقی افتاد. نمیخوام راجع بهش حرف بزنم
910
00:49:57,315 --> 00:49:58,671
الان شغلش چیه؟
911
00:49:58,695 --> 00:50:02,315
خونههای مردم رو رنگ میکنه
912
00:50:02,395 --> 00:50:06,105
بهش میگم، مراقب رنگِ
رادیواکتیو باشه، دومنیک
913
00:50:07,815 --> 00:50:09,275
به حرفم گوش نمیده
914
00:50:11,025 --> 00:50:13,275
میشنوی، دومنیک؟
915
00:50:13,355 --> 00:50:16,695
توماس هنوز به روش خودش نگرانِ سلامتی توئه
916
00:50:19,485 --> 00:50:22,735
میبینم که برادرم سعی میکنه
رنگ رو از انگشتاش پاک کنه
917
00:50:22,815 --> 00:50:25,565
پدرخوندم هم همون مشکل رو داره
918
00:50:25,655 --> 00:50:27,195
ولی اون دیگه به دیدنم نمیاد
919
00:50:27,275 --> 00:50:29,655
برای همین لازم نیست نگرانش باشم
920
00:50:29,735 --> 00:50:31,195
میتونی از اون برام بگی؟
921
00:50:31,275 --> 00:50:33,815
پدرخوندم، اون... ما رو کتک میزد
922
00:50:33,905 --> 00:50:36,235
- شما رو میزد؟
- وقتی بچه بودیم، آره
923
00:50:36,315 --> 00:50:37,945
مکرر یا نامکرر؟
924
00:50:38,025 --> 00:50:39,735
- مکرر
- نامکرر
925
00:50:39,815 --> 00:50:42,315
اون کمربندش رو در میاورد
و من رو باهاش کتک میزد
926
00:50:42,395 --> 00:50:44,395
- کجا؟
- دستهام
927
00:50:44,905 --> 00:50:47,525
پشتم
928
00:50:47,605 --> 00:50:50,735
یه بار، با کمربندش زد تو صورتم...
929
00:50:50,815 --> 00:50:52,581
- و سگکِ کمربندش دندونم رو شکست
- نوار رو قطع کن
930
00:50:52,605 --> 00:50:54,445
بسه. اینجاش مزخرفه
931
00:50:54,525 --> 00:50:55,945
چون این اتفاق نیوفتاده
932
00:50:56,025 --> 00:50:58,565
اون دندونش رو تو یه حادثۀ سورتمه سواری شکست
933
00:50:58,655 --> 00:51:01,735
ما رفته بودیم تپۀ کاو بارن،
داشتیم از تپه پایین میومدیم،
934
00:51:01,815 --> 00:51:04,985
اون کله پا شد و دهنش رو
کوبید به یه تیغۀ فلزی
935
00:51:09,105 --> 00:51:10,905
- میخوای بس کنم؟
- نه، ادامه بده
936
00:51:12,655 --> 00:51:14,581
نه، نه. اون هیچوقت دومنیک رو مثل من نمیزد
937
00:51:14,605 --> 00:51:17,605
- نه؟
- نه
938
00:51:17,695 --> 00:51:20,195
همیشه حرصش رو سرِ توماس کثافت خالی میکرد
939
00:51:20,275 --> 00:51:21,775
توماس کثافت؟
940
00:51:21,855 --> 00:51:24,485
چرا اینجوری به خودت اشاره میکنی؟
941
00:51:26,105 --> 00:51:28,485
این درسته، دومنیک؟
942
00:51:28,565 --> 00:51:31,485
- چی؟
- تو معمولاً بخشیده میشدی؟
943
00:51:31,695 --> 00:51:33,315
آره، گاهی اوقات بخشیده میشدم، آره
944
00:51:33,395 --> 00:51:36,485
چون مثل اون نمیرفتم رو اعصابِ ری، باشه؟
945
00:51:35,154 --> 00:51:36,488
946
00:51:36,565 --> 00:51:39,235
یعنی، من به قدری باهوش بودم
که بدونم کِی باید خفه شم،
947
00:51:39,315 --> 00:51:40,855
که برم تو لاک دفاعی، اون بلد نبود
948
00:51:40,945 --> 00:51:42,815
فقط نوار رو پخش کن. یالا
949
00:51:42,905 --> 00:51:45,235
آقای بردزی،
950
00:51:45,315 --> 00:51:49,275
فکر میکنی چرا پدرخوندهتون با تو
خشنتر از برادرت برخورد میکرد؟
951
00:51:47,863 --> 00:51:49,279
952
00:51:49,355 --> 00:51:50,945
فکر نمیکنم چرا. میدونم چرا
953
00:51:51,025 --> 00:51:53,315
چون اون بهم حسودیش میشد
954
00:51:53,395 --> 00:51:55,105
چی باعث حسادتش میشد؟
955
00:51:55,195 --> 00:51:58,145
چون فهمیده بود که خدا
برنامههای ویژهای برام داره
956
00:51:59,485 --> 00:52:01,235
اون کمدم رو باز میکرد و ادرار میکرد
957
00:52:01,315 --> 00:52:03,695
روی لباسهام ادرار میکرد
958
00:52:03,775 --> 00:52:05,905
رو کفشهامم همینطور. همیشه اینکارو میکرد
959
00:52:05,985 --> 00:52:07,525
تو کفشام میشاشید
960
00:52:07,605 --> 00:52:10,145
فکر میکنی چرا روی لباسهات ادرار میکرد؟
961
00:52:10,235 --> 00:52:12,735
این هیچی نبود
962
00:52:12,815 --> 00:52:14,945
این حداقل کارش بود
963
00:52:15,025 --> 00:52:16,395
کارهای بدتری هم میکرد؟
964
00:52:16,485 --> 00:52:18,775
خیلی بدتر
965
00:52:18,855 --> 00:52:20,525
چه کاری میکرد که بدتر بود؟
966
00:52:20,605 --> 00:52:22,815
اون به مادرم تجاوز میکرد
و مجبورمون میکرد نگاه کنیم
967
00:52:24,235 --> 00:52:27,195
- و اون، و اون...
- بیخیال
968
00:52:27,275 --> 00:52:30,195
من رو میبست و یه چیزهایی تو پشتم فرو میکرد
969
00:52:31,355 --> 00:52:33,275
چجور چیزهایی؟
970
00:52:33,355 --> 00:52:36,355
- اگه ری میدونست اون این حرفا رو میزده
- چیزهای تیز
971
00:52:36,445 --> 00:52:40,485
مداد و پیچگوشتی
972
00:52:40,565 --> 00:52:42,905
میدونی، یه بار دستۀ یه چاقوی بزرگ رو برداشت
973
00:52:42,985 --> 00:52:45,855
نمیتونم، نمیتونم. قطعش کن، قطعش کن
974
00:52:45,945 --> 00:52:47,655
کرد توش...
975
00:52:49,445 --> 00:52:51,105
لعنتی
976
00:52:51,565 --> 00:52:54,195
حرفی که برادرت زد خیلی ناراحتت کرد، مگه نه؟
977
00:52:54,275 --> 00:52:56,855
چی، نه. معلومه که نه، دکتر
978
00:52:56,945 --> 00:52:58,815
آخه چرا باید ناراحتم کنه؟
به مادرم تجاوز میشد
979
00:52:58,905 --> 00:53:00,275
و ما مینشستیم کنارشون و نگاه میکردیم
980
00:53:00,355 --> 00:53:03,315
پدرخوندم پیچگوشتی میکرد تو کونش
981
00:53:03,395 --> 00:53:05,065
آخه بیخیال بابا، این آسونه
982
00:53:05,145 --> 00:53:07,355
این، این... گوش کردن بهش فوقالعاده بود
983
00:53:07,775 --> 00:53:11,655
خدای من، فکر میکردم داری
باهاش پیشرفت میکنی. لعنتی!
984
00:53:11,735 --> 00:53:13,251
بهم بگو الان چه احساسی داری، دومنیک
985
00:53:13,275 --> 00:53:14,921
چه اهمیتی داره من چه احساسی دارم؟
986
00:53:14,945 --> 00:53:17,525
من کسی نیستم که این افکار
مریض و منحرف تو سرشه...
987
00:53:17,605 --> 00:53:19,695
به نظر خیلی عصبانی میای، دومنیک.
بهم بگو چرا.
988
00:53:19,775 --> 00:53:23,145
میخوای بدونی چرا عصبانیم؟
بهت میگم چرا عصبانیم.
989
00:53:23,235 --> 00:53:25,985
من الان باید تو خیابون جیلت باشم
990
00:53:26,065 --> 00:53:28,655
یه کار رنگ آمیزی رو تموم کنم که قرار بود
991
00:53:28,735 --> 00:53:30,565
سه هفته پیش تموم کنم،
992
00:53:30,655 --> 00:53:33,445
و الان تو یه بازارچه نشستم،
993
00:53:33,525 --> 00:53:36,025
به برادرم گوش میدم که از چیزهایی حرف میزنه
994
00:53:36,105 --> 00:53:38,235
که هرگز و هیچوقت اتفاق نیوفتادن
995
00:53:39,025 --> 00:53:41,525
خب، آره، اوضاع تو خونهمون بد بود
996
00:53:42,235 --> 00:53:45,195
ری همیشه عصبانی بود، انگار آتیشش زده بودن
997
00:53:45,275 --> 00:53:48,195
ولی هیچوقت با یه پیچگوشتی بهش تجاوز نکرد
998
00:53:48,275 --> 00:53:49,945
دومنیک، لطفاً صدات رو بیار پایین
999
00:53:54,315 --> 00:53:56,855
- چرا نمیشینی؟
- من نمیخوام بشینم
1000
00:53:56,945 --> 00:53:58,395
چندتا نفسِ عمیق بکش
1001
00:53:58,485 --> 00:54:01,235
میخوای بدونی، میخوای بدونی برای من چجوریه؟
1002
00:54:01,735 --> 00:54:03,105
میخوای؟
1003
00:54:03,945 --> 00:54:05,355
مثل اینه که...
1004
00:54:05,445 --> 00:54:07,905
مثل اینه که برادرم لنگری
1005
00:54:07,985 --> 00:54:10,655
حول کل زندگیم بوده
1006
00:54:12,945 --> 00:54:14,315
حتی قبل از اینکه مریض شه
1007
00:54:14,395 --> 00:54:16,735
حتی قبل از اینکه بره و دستِ
کوفتیش رو قطع کنه
1008
00:54:16,815 --> 00:54:19,525
لنگری که من رو پایین میکشید.
میدونی چی گیرم میاد؟
1009
00:54:19,605 --> 00:54:22,195
فقط طنابِ کافی گیرم میاد که به سطح آب برسم
1010
00:54:22,275 --> 00:54:23,485
که بتونم نفس بکشم
1011
00:54:25,315 --> 00:54:27,195
یه زمانی فکر میکردم که یه روزی واقعاً
1012
00:54:27,275 --> 00:54:28,855
ازش دور بشم، میدونی؟
1013
00:54:28,945 --> 00:54:30,655
که اون طناب رو ببرم
1014
00:54:30,735 --> 00:54:32,735
ولی الان اینجام، 40 سالمه،
1015
00:54:32,815 --> 00:54:35,905
و هنوز تو تیمارستانِ کوفتیم
1016
00:54:35,985 --> 00:54:38,195
و همراهیش میکنم و الان متوجه میشم
1017
00:54:38,275 --> 00:54:39,695
واقعاً. متوجه میشم
1018
00:54:39,775 --> 00:54:41,275
کاملاً متوجه میشم
1019
00:54:41,355 --> 00:54:43,655
- چی رو متوجه میشی، دومنیک؟
- که من...
1020
00:54:44,655 --> 00:54:46,815
که... که اون مایۀ بدبختیِ منه
1021
00:54:58,065 --> 00:54:59,855
من فقط...
1022
00:55:04,855 --> 00:55:07,355
ببخشید... معذرت میخوام
1023
00:55:09,485 --> 00:55:11,195
نمیدونم چیکار کنم
1024
00:55:11,275 --> 00:55:13,985
واکنشهات، دومنیک، اونا...
1025
00:55:15,775 --> 00:55:17,815
اونا چیزهای زیادی رو برام روشن کردن
1026
00:55:19,025 --> 00:55:21,485
ولی فکر کنم دیگه نباید عادتِ
1027
00:55:21,565 --> 00:55:24,355
گوش دادنت به جلسات ضبط شده
برادرت رو ادامه بدیم
1028
00:55:24,445 --> 00:55:26,145
خودت بودی که گفتی کمک میکنه
1029
00:55:26,235 --> 00:55:27,945
خب، شاید فکرِ بدی بود
1030
00:55:28,025 --> 00:55:30,985
میتونه کمک کنه، ولی...
1031
00:55:31,065 --> 00:55:34,315
درمانِ یه برادر نباید برادرِ
دیگه رو به خطر بندازه
1032
00:55:37,355 --> 00:55:39,235
من امروز یه چیزی یاد گرفتم
1033
00:55:41,235 --> 00:55:44,355
یاد گرفتم که دو مرد جوان تو جنگل گُم شدن
1034
00:55:44,565 --> 00:55:47,195
نه یکی، دو تا
1035
00:55:48,065 --> 00:55:50,945
و شاید هرگز نتونم یکی از اون
مردهای جوان رو پیدا کنم
1036
00:55:51,025 --> 00:55:53,195
اون خیلی وقته که از دست رفته، متأسفانه شانس
1037
00:55:53,275 --> 00:55:54,985
شاید علیه من باشه، ولی...
1038
00:55:55,065 --> 00:55:58,065
در مورد اون یکی، شاید شانسِ بیشتری داشته باشم
1039
00:56:00,065 --> 00:56:02,395
شاید اون یکی مرد جوان داره صدام میکنه
1040
00:56:40,315 --> 00:56:41,985
اوه، لعنتی
1041
00:56:42,065 --> 00:56:44,565
- حدس بزن کی خونهست!
- سلام، دومنیک
1042
00:56:44,655 --> 00:56:46,945
میخوای بیای اینجا و یه کدو تنبل بخوری...
1043
00:56:47,025 --> 00:56:49,315
بیا یه تیکه ماهی مکنده بخور
1044
00:56:49,395 --> 00:56:50,985
اوه نه، بهتر از ماهی مکنده
1045
00:56:51,065 --> 00:56:53,395
من تخم کدو تنبل برشته دارم
1046
00:56:53,485 --> 00:56:55,251
- یه ذره تخم کدو تنبل میخوری؟
- نوچ
1047
00:56:55,275 --> 00:56:56,945
من هیچ... تخم کدو تنبلی نمیخوام
1048
00:56:57,025 --> 00:56:58,105
امتحانشون کن!
1049
00:56:58,195 --> 00:57:00,235
دومنیک، ما تخم کدو تنبل برشته کردیم
1050
00:57:00,315 --> 00:57:02,235
دومنیک، بیا و بخور...
1051
00:57:02,315 --> 00:57:03,905
چی گفت؟
1052
00:57:04,655 --> 00:57:07,235
اون همیشه انقدر عصبانیه؟
1053
00:57:11,275 --> 00:57:13,291
میدونم که الان فکرت خیلی درگیره،
1054
00:57:13,315 --> 00:57:14,985
ولی این اصلاً بهونه نمیشه
1055
00:57:15,065 --> 00:57:16,565
که اونجوری به دوستم بیادبی کنی
1056
00:57:16,655 --> 00:57:19,065
- خدای من
- اینجا خونۀ منم هست و اگه میخوام بعد کار
1057
00:57:19,145 --> 00:57:22,355
بیام خونه و استراحت کنم و تاد رو دعوت کنم،
1058
00:57:22,445 --> 00:57:23,905
به خودم مربوطه
1059
00:57:23,985 --> 00:57:25,815
در رو به روی من نبند!
1060
00:57:26,775 --> 00:57:30,355
در رو... به روی من نبند!
1061
00:57:31,485 --> 00:57:33,355
تو فقط همه چی رو خراب میکنی، مگه نه؟
1062
00:57:33,445 --> 00:57:34,711
میای و میرینی به همه چی
1063
00:57:34,735 --> 00:57:36,905
گوش کن، من روزِ درازی داشتم،
1064
00:57:36,985 --> 00:57:39,775
و وقتی میام خونه، میخوام یه چیزی
برای خوردن داشته باشم
1065
00:57:39,855 --> 00:57:40,985
یه چیزِ واقعی
1066
00:57:41,065 --> 00:57:43,395
نه تخم برشتۀ کدو تنبل
1067
00:57:43,485 --> 00:57:45,315
و بعدش میخوام تو تختم دراز بکشم،
1068
00:57:45,395 --> 00:57:46,655
چون باید یکم بخوابم
1069
00:57:46,735 --> 00:57:48,445
این تقاضای زیادیه؟
1070
00:57:48,525 --> 00:57:49,695
- آره، آره!
- اینطوره؟
1071
00:57:49,775 --> 00:57:51,331
چون تو هرگز به نیازهای من فکر نمیکنی!
1072
00:57:51,355 --> 00:57:52,945
- اوه، باورم نمیشه
- نه حتی یه بار!
1073
00:57:53,025 --> 00:57:54,671
چرا اون دوست پسر یا دوست دختر کوچولوت
1074
00:57:54,695 --> 00:57:57,195
یا هر خری که هست رو برنمیداری
گورت رو از اینجا گم کنی بیرون؟
1075
00:57:57,275 --> 00:57:59,105
اوه، کونِ لقت!
1076
00:57:59,445 --> 00:58:01,605
تاد، یالا، بیا بریم
1077
00:58:07,275 --> 00:58:09,695
کونِ لقت!
1078
00:58:14,715 --> 00:58:19,715
« زیرنویس از سینا صداقت »
.: SinCities :.
1079
00:58:19,739 --> 00:58:23,739
دانلود زیرنویس از کانال تلگرام
.: T.me/SubSin :.
1080
00:58:23,739 --> 00:58:35,739
« فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما »
.: FilmoGen.Org :.
1081
00:59:42,525 --> 00:59:44,856
باید تو جلسۀ رسیدگی، آروم،
خونسرد و حواس جمع باشی
1082
00:59:43,738 --> 00:59:46,154
1083
00:59:45,181 --> 00:59:46,381
یه سناریو مینویسیم
1084
00:59:46,985 --> 00:59:48,105
چی بگم؟
1085
00:59:48,778 --> 00:59:50,878
آنچه در قسمت بعد خواهید دید...
1086
00:59:50,905 --> 00:59:53,145
با احساساتت در مورد برادرت شروع کن
1087
00:59:52,154 --> 00:59:53,154
1088
00:59:53,565 --> 00:59:55,485
چرا باید مقالهت رو برات تایپ کنم؟
1089
00:59:55,905 --> 00:59:57,315
به خاطر دستام
1090
00:59:58,855 --> 01:00:00,275
شناختی که ازش داری
1091
01:00:00,985 --> 01:00:02,355
من از اینجا میبرمت بیرون
1092
01:00:02,985 --> 01:00:04,275
حرفِ دلت رو بنویس
1093
01:00:04,655 --> 01:00:07,355
آخرین چیزی که میخواستم
این بود که امشب دعوا کنیم
1094
01:00:06,112 --> 01:00:07,363
1095
01:00:08,775 --> 01:00:09,945
بنویسش
1096
01:00:10,195 --> 01:00:11,525
- من دسا هستم
- دومنیک