1 00:00:00,735 --> 00:00:55,687 .:تقديم به همه يِ پارسي زبانانِ دنيا:. ::.saba_movie@yahoo.com.:: 2 00:00:55,696 --> 00:00:57,685 !اينجا به موادِ بيشتري نياز داريم 3 00:00:57,863 --> 00:01:01,421 .اونجا رو ببين, اعليحضرت اينجاست .اون ميتونه با بو کشيدن بفهمه که تو کارنميکني 4 00:01:01,598 --> 00:01:05,588 تو که اونجايي! اين ماشين تعمير شده؟- .بله- 5 00:01:05,765 --> 00:01:09,164 پس ازش استفاده کن !خيلي ها هستن که ميتونن جايِ تو رو بگيرن 6 00:01:22,771 --> 00:01:26,465 .اين بچه بيمارِ.بفرستش خونه- .من نميتونم به تنهايي پولِ کافي دربيارم- 7 00:01:26,639 --> 00:01:28,628 .اين بچه نميتونه کار کنه 8 00:01:31,306 --> 00:01:33,569 بچه يِ ديگه اي هم تو خونه داري؟ 9 00:01:34,375 --> 00:01:37,933 اگه بتوني بينِ ساعت هايِ کاري ازش مراقبت کني .ميتوني کارِتُ نگه داري 10 00:01:38,142 --> 00:01:40,233 .متشکرم 11 00:01:40,409 --> 00:01:42,773 ،يادت بمونه،بين ساعت هايِ کاري .وگرنه کارِتُ از دست ميدي 12 00:01:55,414 --> 00:01:57,709 .همون چيزي که فکر ميکنيد بهترِ،مادر 13 00:01:57,880 --> 00:02:01,405 شما تقريبا بهتر از من ميدونيد که اين کارخونه .چجوري کار ميکنه 14 00:02:03,315 --> 00:02:06,805 ازم پرسيده بودي چرا بيشتر اوقات .دلم برايِ حومه يِ شهر تنگ ميشه 15 00:02:06,983 --> 00:02:11,508 خب، اديت،تو خودِ ميلتون .تغييرِ فصلها رو نميتوني احساس کني 16 00:02:11,686 --> 00:02:15,676 .فکر ميکنم بالاخره زمستونُ پشتِ سرگذاشتيم 17 00:02:15,854 --> 00:02:18,548 .و من ميتونم به پياده رويِ روزانه ام ادامه بدم 18 00:02:18,720 --> 00:02:23,519 .نميدونم چرا شما منُ سرزنش ميکنيد- .داري حقه بازي ميکني - .اگه اشتباه کني ،همه يِ ما خسارت ميبينيم 19 00:02:23,689 --> 00:02:29,056 اونا 5درصد افزايشِ حقوق- ميخوان. ميخوايد بهشون بدين؟ .نه، ولي مخالفتمُ مستقيما بهشون ميگم- 20 00:02:29,224 --> 00:02:34,056 من اعتقادي به بازپرداختِ حقوقِ اونا ندارم پس به نوبه يِ خودم دارم .تحريکشون ميکنم 21 00:02:34,225 --> 00:02:38,852 شما منُ به تشويقِ اعتصابيون متهم ميکنيد؟- مگه اين چيزي نيست که شما ميخواين؟- 22 00:02:39,028 --> 00:02:41,391 اين چيزي که شما داريد باهاش .بازي ميکنيد وسيله يِ معاش ماست 23 00:02:41,594 --> 00:02:46,892 شما ميخوايد که رفتارِ بهتري- با کارگرهاتون داشته باشيد؟ من نميخوام که از رويِ عمد- .بهشون دروغ بگم. روز خوش 24 00:02:52,131 --> 00:02:54,222 .اين هم آدرسِ پزشکِ خانوادگيمون 25 00:02:56,432 --> 00:03:00,627 .نيازي نبود خودتون شخصا به اينجا بياين .ميتونستيد خدمتکارتونِ بفرستيد 26 00:03:01,800 --> 00:03:07,359 .شما مدتي در اين آب و هوايِ کثيف بوديد .تعجب ميکنم که تا حالا نيازي به دکتر نداشتيد 27 00:03:07,535 --> 00:03:12,468 الان هم نياز نداريم. شخصا به اينجا اومدم .چون نميخواستم پدرم نگران بشه 28 00:03:12,637 --> 00:03:15,034 .الانم فقط برايِ احتياطِ 29 00:03:15,204 --> 00:03:17,195 .مادرم کمي کسل شده 30 00:03:17,371 --> 00:03:21,327 .واقعا؟کارِ بيشتري ازدستِ ما برنمياد 31 00:03:21,506 --> 00:03:24,438 ولي دکتر دونالدسون تاجايي .که در توانشِ کمکتون ميکنه 32 00:03:24,607 --> 00:03:26,664 .متاسفم که مزاحمتون شدم 33 00:03:26,841 --> 00:03:29,138 .شما برايِ من مزاحمتي نداريد 34 00:03:29,309 --> 00:03:34,800 ولي حتي شما, که در کارخانه ذينفع نيستيد .ميدونيد که قرارِ اعتصاب بشه 35 00:03:34,976 --> 00:03:38,569 نه فقط اينجا در مارلبورو ميلز .بلکه اعتصاب در تمامِ ميلتون خواهد بود 36 00:03:38,744 --> 00:03:41,608 اونا از اين اعتصاب چه چيزي عايِدشون ميشه؟ 37 00:03:41,779 --> 00:03:44,404 دستمزدِ بيشتر ميخوان؟ 38 00:03:44,580 --> 00:03:47,012 .اين چيزيه که اونا ميگن 39 00:03:47,847 --> 00:03:50,007 ...ولي حقيقت اينه 40 00:03:50,814 --> 00:03:54,338 که افرادي بينشون هستن که ميخوان با استفاده از اونا خودشونُ بالا بکشن 41 00:03:54,516 --> 00:03:58,040 اين اعتصاب ماداميکه اربابها .بخوان اونا رو پايين بکِشن ادامه داره 42 00:03:58,417 --> 00:04:01,077 ،اين کارِ دنياست، دوشيزه هيل 43 00:04:01,251 --> 00:04:03,650 .من و شما نميتونيم کاري در موردش انجام بديم 44 00:04:17,722 --> 00:04:19,881 .من اينجا به 3 نفر نياز دارم 45 00:04:20,057 --> 00:04:23,649 !سلام، دوشيزه مارگارت رفته بودي اژدهايِ پيرُ ببيني؟ 46 00:04:23,858 --> 00:04:26,949 سلام، جني. مادرت چطوره؟- .کمي بهتره،خانم- 47 00:04:30,359 --> 00:04:34,315 از کار کردن تو اينجا خوشتون مياد؟- خوشم بياد؟ از کار کردن خوشم بياد؟- 48 00:04:34,494 --> 00:04:39,360 .اينجام مثلِ جاهايِ ديگه اس .خب، اينجا از کارخونه يِ همپر بهترِ اونجا هرچي هم کار کني .فقط 4 شيلينگ دستمزد ميگيري 49 00:04:39,529 --> 00:04:43,518 من اينجا 5شيلينگ و 10 و شايدم بيشتر بدست ميارم .ولي بابام مجبورم ميکنه بيشترشُ بهش بدم 50 00:04:43,697 --> 00:04:46,164 دستمزدِتُ خرجِ چه چيزهايي ميکني،اگه ميتوني بگي؟ 51 00:04:46,331 --> 00:04:51,164 .خوراکي و بازم خوراکي بيشتر .يه عالمه غذا، يه بشقابِ بزرگ پر ازخوردني 52 00:04:51,333 --> 00:04:53,857 خب،شما هم به اعتصاب گرا ملحق ميشيد؟ 53 00:04:54,033 --> 00:04:57,797 خب, منظورم اين نيست که داره اعتصاب ميشه. .فقط اگه احتمالا اعتصاب شد 54 00:05:03,003 --> 00:05:06,095 .مادرتون لطف کردن و آدرسُ دکترتونُ بهم دادن 55 00:05:06,270 --> 00:05:10,398 شما بيماريد؟- .نه. نه، فقط برايِ احتياط 56 00:05:14,707 --> 00:05:18,538 مادرتون هميشه به من گوشزد ميکنه .که چيزي در باره يِ ميلتون نميدونم 57 00:05:18,708 --> 00:05:22,073 نسبت به اون ترديد نداشته باشيد شما خودتون بايد از بين حرفهايِ .بيخودِ اونا حقيقتُ بفهميد. 58 00:05:22,242 --> 00:05:24,300 .اونها همه يِ حرفهاشونُ به من نميگن 59 00:05:24,475 --> 00:05:27,806 چند هفته قبل يه مرد همراهِ نقشه .بردار اينجا بود.اين مسئله جديده 60 00:05:27,977 --> 00:05:31,603 اونها دارن سعي ميکنن سايرِ .شرايطِ کاريشونُ مشخص کنن 61 00:05:31,777 --> 00:05:34,869 اينطور فکرميکنيد،اگه درست بگن چي؟ - .معلومه که درست نميگن- 62 00:05:35,045 --> 00:05:39,138 من به هيچ کس اجازه نميدم که برايِ پرداخت دستمزد کارگرها يا چرخوندن .مارلبوروميلزتو کارم دخالت کنه 63 00:05:39,313 --> 00:05:41,609 .اين مسئله برايِ همه مشخصه 64 00:05:41,780 --> 00:05:44,145 مدونيد اونا چطور پولشونُ مصرف ميکنن؟ 65 00:05:44,314 --> 00:05:46,645 .اين مسئله ربطي به من نداره 66 00:05:46,816 --> 00:05:51,476 وظيفه يِ من اينه که کارخونه رو سرِ پا نگه دارم که اگه ازش غفلت کنم منبعِ درآمدِ همه يِ .کارگرها از بين ميره 67 00:05:51,650 --> 00:05:54,083 پس اين وسط وظيفه يِ اخلاقي چي ميشه؟ 68 00:05:54,251 --> 00:05:58,549 اگه اون کاري انجام نده که باعثِ به هم خوردن نظمِ کارخونه بشه .ميتونه کارشُ نگه داره 69 00:05:58,719 --> 00:06:01,278 و اينکه تو سايرِ اوقات چيکار ميکنه .ربطي به من نداره 70 00:06:01,453 --> 00:06:04,511 .اينجا در شمال، ما برايِ استقلالمون ارزش قائليم 71 00:06:04,686 --> 00:06:06,949 ولي مطمئنا به يه چيزهايي هم علاقه داريد؟ 72 00:06:08,288 --> 00:06:13,745 من کارفرماشم. پدر يا برادرش نيستم .که بتونم برايِ انجام کارها ازش خواهش کنم 73 00:06:14,490 --> 00:06:17,048 .متاسفم که مايوستون کردم، دوشيزه هيل 74 00:06:17,591 --> 00:06:20,581 من دلم ميخواد نقشِ اربابهايِ خشن رو بازي کنم 75 00:06:20,758 --> 00:06:24,749 ولي به سوالاتون که ميدونم صادقانه .ميپرسين پاسخ ميدم 76 00:06:31,961 --> 00:06:34,986 .حالا اگه منُ ببخشيد، کاري فوري برام پيش اومده 77 00:06:35,763 --> 00:06:37,753 هميشه اونجاست (پشتِ پنجره) 78 00:06:37,930 --> 00:06:41,659 مراقبِ ماست مثلِ يه کلاغِ سياهِ بزرگ و عصباني که داره .از لونه اش محافظت ميکنه 79 00:06:41,831 --> 00:06:44,765 .انگار که من افتادم دنبالِ پسرش 80 00:06:44,933 --> 00:06:47,364 .نگو که چه فکري درموردش ميکني 81 00:06:47,534 --> 00:06:50,898 به خودت بِرِس، اگه قرارِ به مارلبورو ميلز .رفت و آمد داشته باشي بايد بهتر لباس بپوشي 82 00:06:51,067 --> 00:06:54,625 !ممنون بابتِ توصيه ات .فقط ميخواستم اخبارِ جديدُ داشته باشي 83 00:06:54,802 --> 00:06:56,927 .اتفاقي نيست. دخترهايِ زيادي که دنبالشن 84 00:06:57,103 --> 00:06:59,661 .خوشحالن ميشم که بِهِش پا بدن 85 00:07:00,237 --> 00:07:04,261 ميتونم بگم. اگه زماني يه پسر داشته باشم .اينجوري مثلِ اون بهش نميچسبم 86 00:07:05,238 --> 00:07:10,570 خب، من که بچه اي ندارم .پس مشکلي هم ندارم 87 00:07:14,174 --> 00:07:16,537 بسي، حالت واقعا بده؟ 88 00:07:20,676 --> 00:07:24,872 .کرکهايِ پنبه رفته تو ريه هام .هرچي هم سرفه ميکنم بيرون نميان 89 00:07:25,045 --> 00:07:29,502 حداقلش اينه که اينقدر نميمونم .که پير و زشت بشم 90 00:07:29,680 --> 00:07:34,375 اين اتفاق تو مارلبوروميلز برات افتاده؟- .نه.نه- 91 00:07:35,347 --> 00:07:40,179 .بايد مالِ بچگيهام باشه. اين چيزا رو نميدونستيم .هميشه مشغولِ کاربوديم 92 00:07:41,716 --> 00:07:45,615 ،وقتي پدرم فهميد .فورا منُ به کارخونه يِ تورنتون برد 93 00:07:46,517 --> 00:07:50,780 اون خيلي دوسِت داره، مگه نه؟- .بله- 94 00:07:52,052 --> 00:07:55,746 .پدرها و دخترها. مادرها و پسرها 95 00:07:56,854 --> 00:08:00,413 خب پس نبايد به اون تورنتونِ .پير زيادي سخت بگيريم 96 00:08:01,122 --> 00:08:05,556 شايد اگه مادرِ توهم يه پسر داشت .همينجوري رفتار ميکرد 97 00:08:05,722 --> 00:08:08,952 .اون يه پسر داره 98 00:08:10,157 --> 00:08:12,147 .من برادر دارم 99 00:08:12,325 --> 00:08:16,726 پس چرا قبلا بهم نگفته بودي؟- .چون هيچوقت بحثش پيش نيومده بود- 100 00:08:16,893 --> 00:08:18,757 .زودباش، داستانشُ برام بگو 101 00:08:21,928 --> 00:08:25,691 وقتي فردريک از خونه ميرفت من گريه .ميکردم مادرمم همينطور 102 00:08:25,863 --> 00:08:28,488 ولي اون مجبور بود بِره دريا 103 00:08:28,664 --> 00:08:31,529 .و پدر فکر ميکرد با اين کار اون ساخته ميشه 104 00:08:32,964 --> 00:08:34,955 ...اون با اميدهايِ زيادي رفت 105 00:08:35,933 --> 00:08:38,695 ولي همش قبل از اين بود که .تحتِ فرمانِ کاپيتان قرار بگيره 106 00:08:38,866 --> 00:08:41,390 .اون يه هيولا بود 107 00:08:41,568 --> 00:08:46,831 ،يه بار که رفته بودن دريا نوردي کاپيتان هرکاري دلش خواسته کَرده .اون بچه ها رو تا حدِ مرگ کتک ميزده 108 00:08:47,002 --> 00:08:50,127 اونا نميتونستن کاري بکنن؟- .سعي کردن- 109 00:08:50,303 --> 00:08:54,067 فردريک و بقه جلوش ايستادن .بعضي هام ميخواست بکشَنِش 110 00:08:54,238 --> 00:08:59,296 آخرش اونا کاپيتان و چند تا از افسرا .رو تو قايق گذاشتن و رويِ دريا ولشون کردن 111 00:08:59,471 --> 00:09:02,063 .نيرويِ دريايي گفت که اين يه شورش بوده 112 00:09:02,240 --> 00:09:04,729 .ولي واقعا فردريک انتخابِ ديگه اي نداشت 113 00:09:04,906 --> 00:09:07,897 اونُ به عنوانِ سردسته يِ شورشي ها شناختن .و بهش گفت خائنه 114 00:09:13,543 --> 00:09:16,771 آخرشم نيرويِ دريايي يه ليست از اسامي شورشيها منتشر کرد 115 00:09:16,945 --> 00:09:19,605 .و اسم فردريک هم بينشون بود 116 00:09:20,812 --> 00:09:23,540 .نزديک بو دوالدينمُ به کشتن بده 117 00:09:43,117 --> 00:09:45,676 .اون چند سال تو آمريکايِ جنوبي بود 118 00:09:45,851 --> 00:09:48,045 .حالا تو کاديزِ اسپانيا زندگي ميکنه (کاديز: يکي از شهرهايِ مرزيِ قديميِ اسپانيا) 119 00:09:48,219 --> 00:09:51,310 !اسپانيا!چقدر رمانتيک 120 00:09:52,387 --> 00:09:54,910 .بعضي وقتها فکر ميکنم که دوباره نميبينمش 121 00:09:55,089 --> 00:09:59,579 ،ولي اگه بتونه بگه که چجوري مجبور شده ،چجوري از بقيه جلويِ اون مردِ ديونه محافظت کرده 122 00:09:59,757 --> 00:10:01,814 .مسلما دادگاه از جرمش ميگذره 123 00:10:01,991 --> 00:10:07,357 بعضي از دريا نوردا رو دستگير کردن. اونا تو دادگاه حرفهاشونُ زدن .مشخصه که کاپيتان رِيد ديوونه اس 124 00:10:07,526 --> 00:10:10,288 .ولي بازم اونا رو اعدام کردن 125 00:10:10,460 --> 00:10:12,654 .نه، فردريک تو اسپانيا جاش امنه 126 00:10:12,827 --> 00:10:16,851 ولي اگه بياد خونه .مطمئنم که به مرگ محکوم ميشه 127 00:10:18,963 --> 00:10:21,055 اميدوارم شما آرامش پيدا کنين 128 00:10:21,229 --> 00:10:26,857 اون خيلي شجاع بود که از ملوانايِ ضعيفتر .از خودش حمايت کرده 129 00:10:27,032 --> 00:10:29,123 .آره ، ميدونم 130 00:10:29,299 --> 00:10:32,959 ولي بايد اعتراف کنم، بعضي وقتها آرزو ميکنم کاش بيشتر ترسو بود تا شجاع 131 00:10:33,133 --> 00:10:36,430 .حداقل اينجوري مادرم بيشتر ميتونست ببيندِش 132 00:10:54,273 --> 00:10:56,399 همه چيز آماده است؟ 133 00:10:56,573 --> 00:10:59,631 ،اگه قرارِ از مهمونا پذيرايي کنيم .بايد به بهترين نحو باشه 134 00:11:01,241 --> 00:11:03,935 تو که از برگزاريِ اين مهموني پشيمون نشدي،مگه نه؟ 135 00:11:04,109 --> 00:11:06,803 .نه، نه. هرچي ميخواين تدارک ببينين 136 00:11:07,843 --> 00:11:13,106 فکر کنم اين آخرين مهماني اي .باشه که تا مدتها بتونيم برگزار کنيم 137 00:11:14,546 --> 00:11:16,603 خب، کي ها تو ليستَن؟ 138 00:11:17,713 --> 00:11:23,342 معلومه اول از همه خانواده ي .اسليکسون.فاستر بُراون که دعوتمونُ رد ميکنن .ولي بايد مثلِ هميشه دعوتشون کنيم 139 00:11:24,147 --> 00:11:26,274 خانواده يِ هِيل ميان،فکرکنم؟ 140 00:11:26,449 --> 00:11:32,405 اونها حتما از موقعيتِ خوبِ اين مراسم .برايِ معرفيِ آفايِ هِيل به مردم باخبرن 141 00:11:32,584 --> 00:11:35,073 .اونا به اين جور مسائل اهميت نميدن،فاني 142 00:11:35,251 --> 00:11:37,979 چرا فکر ميکني اونا رو ميشناسي، جان؟ 143 00:11:38,152 --> 00:11:41,142 مگه اونا با آدمهايِ ديگه اي که تا حالا ديديم فرق ميکنن؟ 144 00:11:41,319 --> 00:11:43,650 .به نظرِ من بايد مردِ شايسته اي باشه 145 00:11:43,821 --> 00:11:46,844 .اگرچه ساده تر از اونيه که تجارت کنه 146 00:11:47,022 --> 00:11:51,352 .خانمش ميتونه يه بانويِ کامل باشه .باوجودِ همه يِ اون مشروبهايِ ارزون قيمتش 147 00:11:51,956 --> 00:11:55,412 .دخترش ، زيادي به خودش مغروره 148 00:11:55,590 --> 00:11:57,989 .ثروتمندم نيستن هيچوقت هم نميتونن پولداربِشَن 149 00:11:58,158 --> 00:12:00,646 .اون درست تربيت نشده. نميتونه پيانو بزنه 150 00:12:00,826 --> 00:12:04,190 ديگه چي کم داره تا به استاندارهايِ تو برِسه؟ 151 00:12:04,361 --> 00:12:08,589 من خودم شنيدم که دوشيزه هِيل .ميگفت نميتونم پيانو بزنم، جان 152 00:12:10,428 --> 00:12:14,725 اگه تنهامون بذاري شايد بتونيم .بشناسيمش و ازش خوشمون بياد 153 00:12:14,896 --> 00:12:16,919 .من مطمئنم ،ممکن نيست ازش خوشم بياد 154 00:12:34,570 --> 00:12:37,298 مادر ، ازُتون ميخوام سعي کنين .از دوشيزه هيل خوشتون بياد 155 00:12:38,437 --> 00:12:40,460 چرا؟ 156 00:12:40,638 --> 00:12:43,730 تو که نميخواي باهاش رابطه داشته باشي ميخواي؟ 157 00:12:43,905 --> 00:12:46,304 .خودت فکر کن، اون به دردِ تو نميخوره 158 00:12:47,606 --> 00:12:51,596 مطمئنم اگه اينجوري بشه .بهم ميخنده 159 00:12:51,775 --> 00:12:54,105 .اون هرگز به من نميرسه 160 00:12:54,643 --> 00:12:58,167 اون زيادي به خودش مطمئنِ که .ميتونه تو رو بدست بياره 161 00:12:58,343 --> 00:13:01,003 من بايد ازش خوشم بياد، مگه بهتر از تو هم پيدا ميکنه؟ 162 00:13:01,177 --> 00:13:06,304 .باور کنين من علاقه اي به دوشيزه هِيل ندارم 163 00:13:06,479 --> 00:13:12,107 .آقايِ هِيل دوستِ منه.مارگارت تنها دخترِشه اميدوارم هردوتون سعي کنين دوستايِ .خوبي براش باشين 164 00:13:12,280 --> 00:13:16,577 فقط ميخوام بدونم چرا اينجوري در .مورِدِش حرف ميزني ،خسته ام کردي 165 00:13:16,749 --> 00:13:21,648 دلت ميخواد از چي حرف بزنيم؟ درموردِ کدوم موضوعِ خوشايندتر حرف بزنيم؟ 166 00:13:26,018 --> 00:13:28,814 !حالا، حالا گوش کنيد 167 00:13:28,985 --> 00:13:33,180 اونايي که از همپِرز اومدن ميگن .انتظارِ شورشُ ندارن 168 00:13:35,421 --> 00:13:39,547 اسليکسونها چي ميگن؟- .تورنتون جمعه جوابِمونُ ميده- 169 00:13:39,721 --> 00:13:42,916 خب، به چي فکر ميکنين؟- !اعتصاب- 170 00:13:47,157 --> 00:13:49,283 .همين فکرُ ميکردم 171 00:13:49,457 --> 00:13:55,119 حالا وَقتِشه. همه يِ ماشين ها رو 10 دقيقه قبل از .پايانِ ساعتِ کاريِ روز جمعه خاموش ميکنيم 172 00:13:55,292 --> 00:13:58,282 و هيچ کس، هيچ کس نبايد .بعد از اون باهاشون کار کنه 173 00:14:04,129 --> 00:14:09,563 چي ميشه اگه بعد از اون اسليکسون برايِ نگه داشتنِ کارگرهاش هر کاري بکنه بيادبهشون پيشنهادِمزايايِ بيشتر بده ؟ 174 00:14:09,730 --> 00:14:12,060 .هنوزم بايد دست از کار بکشين 175 00:14:12,664 --> 00:14:15,723 يادتون باشه، اگه هممون دست از کار بکشيم 176 00:14:15,899 --> 00:14:18,831 !قدرت مالِ ما ميشه 177 00:14:18,999 --> 00:14:24,525 فکر ميکني اربابها چقدر ميتونن دووم بيارَن؟- .يک هفته، حداکثر دو هفته- 178 00:14:24,702 --> 00:14:26,793 اگه از ايرلَند کارگر آوردَن چيکار کنيم؟ 179 00:14:26,969 --> 00:14:31,198 .تورنتون اين کارُ ميکنه. قبل از اينکه بخواد دَستورشُ بده ميميره- .خودم ميکُشَمش- 180 00:14:31,370 --> 00:14:34,336 !و همه يِ ايرلندي هايي که برامون اجير کنن 181 00:14:38,605 --> 00:14:40,595 !گوش کنين!نه 182 00:14:40,773 --> 00:14:42,763 !بدونِ خشونت 183 00:14:42,940 --> 00:14:45,498 .اربابها انتظار دارن که ما مثلِ حيوونا رفتار کنيم 184 00:14:45,675 --> 00:14:48,437 .ما بهشون نشون ميديم که شُعور داريم 185 00:14:49,208 --> 00:14:51,674 .ما کار غيرِ عاقلانه اي انجام نميديم 186 00:14:51,843 --> 00:14:54,365 .تنها دشمنِ اعتصابمون خودمون هستيم 187 00:14:54,543 --> 00:14:57,340 .بايد اين اعتصابُ به درستي سازماندهي کنيم 188 00:14:57,511 --> 00:15:01,672 نه مثلِ 5 سال قبل، که نصفمون .قبل از بقيه برگشتن سرِ کار 189 00:15:01,844 --> 00:15:03,538 .بله 190 00:15:03,713 --> 00:15:06,009 همه فهميدن؟- .بله- 191 00:15:06,681 --> 00:15:11,638 .اينه.هوايِ همُ داشته باشيم !همين جمعه بعداز ظهر 192 00:15:11,815 --> 00:15:14,044 !جمعه 193 00:15:34,222 --> 00:15:36,211 داري در موردِ اعتصابِ کارگرا فکر ميکني؟ 194 00:15:36,389 --> 00:15:38,878 .اوونا منتظرن که من تقاضاشونُ رد کنم 195 00:15:39,057 --> 00:15:41,547 ميدوني که ميخوان چيکار کُنن؟ 196 00:15:41,724 --> 00:15:44,555 .البته. به اندازه يِ کافي ميدونيم 197 00:15:46,527 --> 00:15:48,686 .آمريکاييها دارن بازارُ پُر ميکنن 198 00:15:48,859 --> 00:15:52,953 .تنها شانسِ ما توليد ارزون تر و سريع تَره 199 00:15:53,162 --> 00:15:57,254 ،ولي برايِ توليدِ سريعترمسائلي داريم .بايد بودجه يِ بيشتري داشته باشيم 200 00:15:57,430 --> 00:15:59,760 چقدر بدهکاريم؟ 201 00:16:02,330 --> 00:16:04,956 .بدهيِ بانکيمون حدود 400 پوند ميشه 202 00:16:07,098 --> 00:16:09,361 .اونا صبر نميکنن 203 00:16:10,399 --> 00:16:13,060 اونها از آخرين باري که حقوق گرفتن .به سختي دارن زندگي ميکنن 204 00:16:13,233 --> 00:16:15,223 پس چرا به حرفهات گوش نميکنن؟ 205 00:16:15,400 --> 00:16:20,199 اونا فکر ميکنن با سرپوش .گذاشتن رو حماقتشون ميتونن به راهشون ادامه بدن 206 00:16:20,369 --> 00:16:25,702 .نگران نباش ، مادر.اين کارخونه تازه تاسيسه .ميتونه اين مشکلاتُ پشتِ سر بذاره 207 00:16:26,638 --> 00:16:29,195 .هنوز به جايي نرسيديم که همه چيزُ بفروشيم 208 00:16:29,372 --> 00:16:33,169 نميتوني از ايرلند کارگر بياري؟ .اينجوري ميتوني از شرِ اعتصاب گرا خلاص بشي 209 00:16:33,339 --> 00:16:38,295 ميتونم. بهشون درسي ميدم که بفهمن ارباب کيه .من ميتونم هر کيُ بخوام استخدام کنم 210 00:16:38,475 --> 00:16:42,272 بله، ميتونم. و اگه اعتصاب زيادي .طول بکشه کارهايِ بيشتري هم ميکنم 211 00:16:43,508 --> 00:16:47,875 اين کار سختُ و هزينه بَرِ ولي .بهتر از اينه که تسليم بشم 212 00:16:55,546 --> 00:16:58,138 اگه اين هزينه ها برامون زياد دربياد 213 00:16:58,313 --> 00:17:01,439 .به خاطرِ برگزاريِ شام امشب پشيمون ميشم 214 00:17:01,614 --> 00:17:03,911 .ما بايد مثلِ قبل باشيم 215 00:17:04,082 --> 00:17:06,878 .نه بيشتر، نه کمتر 216 00:17:20,820 --> 00:17:24,719 .آوردمشون، مادر مطمئني يکي از اينها .به دردِ مهمونيِ تورنتون ميخوره 217 00:17:24,888 --> 00:17:29,116 .ببخشيد- !حتما اينم مارگارتِ- 218 00:17:29,289 --> 00:17:34,087 ،آخرين باري که ديدمت، 8 سالِت بود .با برادرِت دورِ هلستونُ ميدويدين 219 00:17:34,257 --> 00:17:36,314 !آقايِ بِل 220 00:17:37,025 --> 00:17:38,685 چيکار ميکنين؟ 221 00:17:38,891 --> 00:17:44,793 ،ميدونستم تبديل به يه خانمِ زيبا ميشي ولي حتي تصورِشم نميکردم .اينقدر جذاب شده باشي 222 00:17:44,961 --> 00:17:47,189 .مارگارت نميدونه شما چقدر شوخ طبعيد 223 00:17:47,361 --> 00:17:50,123 .دلخورکه نشدي، عزيزم- !البته که نه- 224 00:17:50,962 --> 00:17:54,396 .خوشحالم که بالاخره به ديدنمون اومدين 225 00:17:54,564 --> 00:17:59,396 ،با اين حرفهايي که از اعتصاب شده فکر کردم سري به بانکم بزنم .شايد مجبور بشم اموالمُ بفروشم 226 00:17:59,566 --> 00:18:03,590 مطمئنم لازم نيست.ما حتي مطمئن نيستيم که اعتصابي در کار باشه، مگه نه پدر؟ 227 00:18:03,766 --> 00:18:08,325 نميدونم. ولي به نظرِ من اربابها و .کارگرا هيچوقت باهم رودر رو نميشن 228 00:18:08,502 --> 00:18:12,764 د رحيطه يِ تدريسم، .کارگرهايِ زيادي رو ديدم 229 00:18:12,936 --> 00:18:14,926 اونها حرفهايِ بدي ميزنن 230 00:18:15,104 --> 00:18:17,798 و اين حرفها از تهِ دلشونِ 231 00:18:17,970 --> 00:18:21,369 .و همه موافقن که وقوعِ اعتصاب حتميه 232 00:18:21,538 --> 00:18:27,029 ميدوني، اونها 5 سالِ قبل هم بيکاري رو تحمل کردن و بعضي هاشون ديگه .هيچ وقت نتونستن به حقوقشون برسن 233 00:18:27,207 --> 00:18:30,196 .با وجوديکه قيمتِ غذا در حالِ افزايشِ 234 00:18:30,374 --> 00:18:33,670 ولي دوستمون تورنتون که برايِ مطالعه به اينجا مياد 235 00:18:33,842 --> 00:18:37,331 به سوالام جواب داد 236 00:18:38,076 --> 00:18:41,339 ...و جنبه يِ ديگه يِ قضيه رو برام روشن کرد 237 00:18:42,678 --> 00:18:45,144 .واقعا نميدونم چجوري فکر کنم 238 00:18:45,312 --> 00:18:49,302 مطمئنم آقايِ تورنتون .در موردِ خودش واقعيتُ گفته 239 00:18:51,179 --> 00:18:55,545 واقعا تعجب کردم که تورنتون با وجود اين اوضاعِ آشفته مهمانيِ شام .برگزار کرده 240 00:18:55,714 --> 00:18:59,546 تورنتون دقيقا هر سال همين موقع .مهمونيِ شام داره 241 00:18:59,716 --> 00:19:02,706 هيچ چي نميتونه مهمونيِ شامِ تورنتون ها روبه هم بزنه. 242 00:19:02,883 --> 00:19:06,476 خانمِ تورنتون مهمونيشو - .به خاطرِ چند تا مرد به هم نميزنه .واقعا راست ميگين- 243 00:19:06,650 --> 00:19:10,243 !مارگارت چند تا دوست تو کارگرا پيدا کرده- واقعا؟- 244 00:19:10,420 --> 00:19:12,409 .چه دخترِ فوق العاده اي 245 00:19:19,522 --> 00:19:23,114 جوابشون منفي بود؟- .همون چيزي که انتظارشُ داشتيم- 246 00:21:43,330 --> 00:21:46,854 متاسفم که جواب دادن به نامه ات اينقدر طول کشيد 247 00:21:47,032 --> 00:21:50,659 وقتي ازم پرسيدي که چه رنگي برايِ وسايلِ بچه مناسب تره 248 00:21:50,833 --> 00:21:53,426 .خيلي بهش فکر کردم 249 00:21:57,535 --> 00:22:01,229 مطمئنم هرچي خودت انتخاب کني .عاليه 250 00:22:01,402 --> 00:22:03,460 .سرم خيلي شلوغِ 251 00:22:03,637 --> 00:22:07,196 عجيبه، ميلتوني که ديگه .صدايِ کار ازش شنيده نميشه 252 00:22:14,039 --> 00:22:19,133 کارخونه ها هفته هاست که تعطيلند و خيابونا به طرز عجيبي ساکت شدن 253 00:22:20,708 --> 00:22:24,197 مردم سعي ميکنن باچنگ و دندون .به زندگي ادامه بدن 254 00:22:24,377 --> 00:22:27,309 .ولي همشون نااميدن 255 00:22:36,112 --> 00:22:41,240 هم کارگرها و هم اربابها ميخوان موقعيت .خودشونُ حفظ کنن.راهِ ديگه اي ندارن 256 00:22:41,414 --> 00:22:44,745 هيچکَس نميدونه اين اعتصاب .چقدر طول ميکشه 257 00:22:44,915 --> 00:22:47,848 !نه! همسرم! نه 258 00:22:48,017 --> 00:22:51,677 اون نميتونه اينجوري دووم بياره .بچه يِ کوچيکش از گرسنگي ميميره 259 00:22:51,851 --> 00:22:54,682 .قبل از اينکه 5 درصدمُ بگيرم ميميره 260 00:22:54,851 --> 00:22:58,808 !ازت متنفرم .تو و همه يِ اون اتحاديه اي که پشتِتَن 261 00:22:58,987 --> 00:23:01,475 .گفته بودي 2 هفته طول ميکشه 262 00:23:01,655 --> 00:23:03,645 .گفتي،2 هفته 263 00:23:03,822 --> 00:23:06,346 بيشتر از دوبرابرِ چيزي که گفتي طول کشيده 264 00:23:06,522 --> 00:23:10,853 و بچه هايِ کوچيکم از شدت گرسنگي .با گريه ميخوابن 264 .ديگه نگو 265 00:23:14,692 --> 00:23:17,420 ...گفته بودم که ازَتون مراقبت ميکنم 266 00:23:18,926 --> 00:23:22,121 .قلب و روحمُ برايِ اين پيروزي گرو گذاشتم 267 00:23:22,294 --> 00:23:27,023 تو انتظار داري مردي که شاهدِ گرسنگي کشيدنِ .بچه هاشِ به اون اتحاديه وفادار بمونه 268 00:23:33,063 --> 00:23:36,292 نميتوني بيشتر از اين با مردي همدردي کني .که بايد يه گروه گرگِ گرسنه رو سير کنه 269 00:23:45,867 --> 00:23:48,561 .ما کمکشون ميکنيم هرچند کم باشه 270 00:23:48,734 --> 00:23:52,065 من از اينکه گرسنگي نميکشيم .احساسِ گناه ميکنم 271 00:23:52,236 --> 00:23:55,327 .و از رنجي که ميکشن احساسِ درموندگي ميکنم 272 00:24:06,407 --> 00:24:10,306 .امروز يه خورده افسرده اس .اعتصاب زيادي طول کشيده 273 00:24:10,474 --> 00:24:12,599 داري منُ سرزنش ميکني؟ 274 00:24:12,775 --> 00:24:16,606 از خانواده يِ بوچر چه خبر؟- .يه سبد غذا پشتِ درِشون گذاشتن- 275 00:24:16,776 --> 00:24:19,936 اون روحيه اش از پدر ضعيف تره .و بايد شکمهايِ بيشتري رو سير کنه 276 00:24:20,110 --> 00:24:24,840 ارباب ها هر کاري برايِ .برگردوندنشون سرِ کار ميکنن چجوري ميخواي جلوشونُ بگيري که برنگردن سرِ کار؟ 277 00:24:25,011 --> 00:24:27,604 .ما متقاعدشون ميکنيم 278 00:24:32,981 --> 00:24:35,038 جنوب ، جايي که من اهلِشَم 279 00:24:35,248 --> 00:24:39,409 اگه کارگرهايِ مزرعه اعتصاب کنن .بذري پاشيده نميشه و محصولي بوجود نمياد 280 00:24:39,583 --> 00:24:43,346 خب؟- چه اتفاقي برايِ مزرعه ها مي افته؟- 281 00:24:43,517 --> 00:24:47,451 کشاورزا بايد منصرف بشن يا ميتونن .مزدِ منصفانه اي بِهِشون پرداخت کنن 282 00:24:47,618 --> 00:24:50,177 فکر ميکني نميتونن، حتي اگه بخوان؟ 283 00:24:50,385 --> 00:24:53,875 پس اونا ذرتي برايِ فروش نخواهند داشت .و دستمزدي برايِ پرداختِ سالِ بعد 284 00:24:54,054 --> 00:24:58,919 من درموردِجنوب چيزي نميدونم!شنيدم مردهايِ اونجا اراده اي از خودشون ندارن .اونجا مردونگي رو لگرمال ميکنن 285 00:25:05,790 --> 00:25:10,724 مطمئنم که در اين مورد چيزي سَرَم نميشه ولي مطمئنا همه يِ اربابها بي دليل نيست .که حقوقِ کارگرها رو پرداخت نميکنن 286 00:25:10,891 --> 00:25:13,051 .تو يه غريبه اي.هيچي نميدوني 287 00:25:14,359 --> 00:25:18,293 کارخونه يِ تورنتون ، اسليکسون، همپر جاشون جهنمِ 288 00:25:18,994 --> 00:25:21,018 .همشون برن به جهنم 289 00:25:21,195 --> 00:25:26,787 آقايِ تورنتون واقعا به اندازه اي که ميگين بَده؟- .اون مثلِ يه بولداگ خشِنِ (بولداگ:نوعي سگِ بزرگ) 290 00:25:26,963 --> 00:25:29,294 قطعا بهتر از يه بولداگ به نظر ميرسه؟ 291 00:25:29,464 --> 00:25:32,057 .اون به حرفهاش مثلِ سگ ميچسبه (حرفشُ عوض نميکنه) 292 00:25:32,233 --> 00:25:36,633 .اون ارزشِ جنگيدنُ داره اين بهترين تعريفي بود که ميتونستم .ازش بکنم 293 00:25:36,800 --> 00:25:39,324 .من با شما موافق نيستم،خانم 294 00:25:39,500 --> 00:25:41,796 .بعدا ميبينمت،دخترم 295 00:25:46,503 --> 00:25:49,867 .اون از دادو بيدادش منظوري نداشت .همشون تو اين موقعيت عصبيَن 296 00:25:50,036 --> 00:25:52,936 کجا ميره؟- .اژدهايِ طلايي- 297 00:25:53,105 --> 00:25:56,333 .ميره آبجو بخره... خودشُ آروم ميکنه 298 00:25:56,506 --> 00:26:00,166 خيلي مطمئن حرف ميزنه، ولي درموردِ .ادامه يِ اعتصاب خيلي نگرانِ 299 00:26:00,341 --> 00:26:04,933 مردايِ زيادي تو اعتصاب هستن و .هيچکدوم روششون مثل پدر نيست 300 00:26:15,879 --> 00:26:18,311 !خانم تورنتون 301 00:26:18,479 --> 00:26:21,344 اميدوارم امشب به اندازه يِ کافي آرامش .داشته باشيم ، آقايِ هِيل 302 00:26:21,947 --> 00:26:26,107 يک ماهه که کارگرها بهمون توفيقِ اجباري دادن 303 00:26:26,281 --> 00:26:29,043 سکوتِ مهمانيِ شامِ امشبُ .مديونِ اونا هستيم 304 00:26:36,651 --> 00:26:38,640 .به خاطرِ بيماريِ مادرتون متاسفم 305 00:26:38,818 --> 00:26:42,808 .مطمئنم که بيماريش جدي نيست .فقط کمي خسته است 306 00:26:44,853 --> 00:26:48,581 .علاقه اي به استفاده از تُشَکِ آبي نداريد 307 00:26:48,754 --> 00:26:52,950 آخَرشه .احساس ميکني رويِ آب خوابيدي 308 00:26:53,122 --> 00:26:55,611 بهترين وسيله اس تا دوباره احساس .خوشايندي بهت دست بده 309 00:26:55,823 --> 00:27:00,280 شما بيمار بوديد ، دوشيزه تورنتون؟- .نه، نه. من خيلي حساسم- 310 00:27:00,458 --> 00:27:03,118 من هميشسه دنبالِ آخرين اختراعاتم .به خصوص تو اين زمينه 311 00:27:03,625 --> 00:27:05,615 .مادرم با من موافق نيست 312 00:27:07,026 --> 00:27:09,219 .تورنتون، عصر بخير 313 00:27:09,394 --> 00:27:12,417 .اسليکسون، عصر بخير. هندرسون.واتسون 314 00:27:19,663 --> 00:27:24,427 ،تورنتون.من با اجازه يِ خودم خودمُ دعوت کردم .با آگاهي از مهمان نوازي مادرتون 315 00:27:24,597 --> 00:27:29,328 اميدوارم در موردِ مالبوروميلز نگراني نداشته باشين؟ .مثلِ هميشه اين اعتصابم پشتِ سر ميذاريم 316 00:27:29,499 --> 00:27:33,489 ،من هميشه بهت ايمان داشتم- ... ولي اين موقعيت .چيزي نيست که از پسِش برنيام- 317 00:27:33,667 --> 00:27:39,158 نه،البته که نه. تورنتون همه چيزُ درموردِ تجارت ميدونه.اطمينانِ .کاملِ منُ جلب کرده 318 00:27:39,336 --> 00:27:41,893 تورنتون،دوشيزه لاتمير رو ميشناسين؟ 319 00:27:45,971 --> 00:27:49,096 تورنتون، اون خانم جوانِ زيبا کيه؟ 320 00:28:01,276 --> 00:28:04,436 ميبينيد، دارم آداب و رسومِ ميلتونُ .ياد ميگيرم، آقايِ تورنتون 321 00:28:04,609 --> 00:28:07,338 .متاسفم که مادرتون نتونست به ما ملحق بشه 322 00:28:09,878 --> 00:28:11,902 .تورنتون، بايد باهات حرف بزنم 323 00:28:15,314 --> 00:28:17,371 .منو ببخشيد 324 00:28:23,016 --> 00:28:26,040 چه دستوري بوده که تو به سرباز خونه دادي؟- .بايد اين کارُ ميکردم- 325 00:28:26,217 --> 00:28:29,775 .همشونُ مجهز کردي- .همه شون بايد آرايشِ نظامي داشته باشن- 326 00:28:29,951 --> 00:28:32,941 اگه اونا بفهمن تو نقشه اي برايِ شکستنِ ...اعتصاب داري 327 00:28:33,119 --> 00:28:36,245 .من خودم رو خطرش حساب کردم .نيازي نيست به من ملحق بشي 328 00:28:37,020 --> 00:28:41,078 .من ميتونم اين اعتصابُ بشکنم تواناييشو دارم که از خودم و هرکي .برام کار ميکنه در مقابلِ هر خشونتي حفاظت کنم 329 00:28:41,255 --> 00:28:43,846 .صادقانه بگم اميدوارم موفق بشي 330 00:28:44,023 --> 00:28:46,352 تورنتون اصلا نميدونه چطو ر . بايد با خانم ها برخورد کنه 331 00:28:46,522 --> 00:28:51,320 زيباترين خانمِ اين اتاقُ ترک ميکنه .تا بااون اسليکسونِ مارماهيِ لَجَني حرف بِزنه 332 00:28:51,491 --> 00:28:56,016 خب، حالا، به کيا ميتونم معرفي ات کنم؟ .بامن بيا 333 00:29:02,794 --> 00:29:06,283 من شنيدم آرنولد داره از اينجا ميره .وسايلشُ منتقل کرده آمريکا 334 00:29:06,461 --> 00:29:08,724 .آمريکا؟ خدا منُ نبخشه 335 00:29:08,896 --> 00:29:14,057 .دلم ميخواد اين کارُ بکنم،جمع کنم و برم لعنت به اين اعتصاب گرا که بعد از اين .همه مدت هنوز سرِ کارشون برنگشتن 336 00:29:14,231 --> 00:29:16,288 .در حالِ حاضر هيچ کاري ندارن 337 00:29:16,464 --> 00:29:19,295 .کار هست.اونا نميخوان اين کار ها رو انجام بدن 338 00:29:20,433 --> 00:29:22,955 تورنتون؟ تو چي فکر ميکني؟ 339 00:29:23,134 --> 00:29:28,567 فکر ميکنم آفايِ بلِ ما تو اين حقه وارد شدن،بازي با کلماتُ شروع ميکنن .و ما ساده ها هم ادامه اش ميديم 340 00:29:29,802 --> 00:29:32,234 .ولي اين مسئله واقعا جديه 341 00:29:32,403 --> 00:29:34,528 من نميخوام تو کشورهايِ ديگه دست به توليد بزنم 342 00:29:34,736 --> 00:29:38,693 ولي ديگران وقتي نتونن اينجا سودِ کافي .بدست بيارن منطقيه که جايِ ديگه دنبالش باشن 343 00:29:38,871 --> 00:29:42,770 نظرِ شما چيه دوشيزه هِيل؟ .مطمئنا شما اعتصاب گرا رو ناديده نميگيريد 344 00:29:42,939 --> 00:29:48,067 خب ، هم نه و هم آره. مطمئنا خيلي خوبِ .که تو يک مسئله هر دو طرفُ در نظر بگيري 345 00:29:49,608 --> 00:29:54,099 خانمِ آرتور ديده شما بعد از ظهرا .با يه سبد به منطقه يِ پرينستون ميرفتين 346 00:29:57,543 --> 00:30:01,499 .من تو پرينستون يه دوست خوب دارم .اسمش بسي هيگنزه 347 00:30:01,678 --> 00:30:05,872 هيگنز؟ همون رهبرِ اتحاديه تون نيست، همپِر؟ 348 00:30:06,046 --> 00:30:10,411 .آره ، اون يه شورشيِ وحشتناکِ. يه آدمِ خطرناک 349 00:30:10,580 --> 00:30:13,308 ،تعجب ميکنم،دوشيزه هيل، .شما همچين دوستاني داريد 350 00:30:13,515 --> 00:30:18,778 ...بسي دوستِ منه.نيکلاس يه خورده- نيکلاس؟اون با اسم کوچيک صداش ميزنه؟ 351 00:30:18,950 --> 00:30:23,849 .خب، آقايِ هيگنز بعضي اوقات خشن ميشه 352 00:30:24,017 --> 00:30:26,313 .ولي مطمئنم حرفاش از تهِ قلبِشه 353 00:30:26,484 --> 00:30:29,781 ،اگه اون اينقدر مصممه .تعجب ميکنم چطور صدقه قبول ميکنه 354 00:30:31,019 --> 00:30:35,850 اونا برايِ خودش نيست. سبدُ برايِ مردي .ميبره که 6 تا بچه اش دارن از گرسنگي ميميرَن 355 00:30:36,021 --> 00:30:39,886 .خوبه، پس اون ميدنه بايد چيکار کنه .برگرده سرِ کارش 356 00:30:42,457 --> 00:30:47,686 فکر کنم اين مردِ قحطي زده يِ بيچاره کار گرِ مارلبورو ميلز باشه، مگه نه مارگارت؟ 357 00:30:51,759 --> 00:30:56,420 شما با بردنِ سبدتون برايِ اون مرد حالا هر کي که هست، بيشتر در حقش .بدي ميکنين تا خوبي 358 00:30:57,128 --> 00:31:02,187 شما با حمايتتتون از اعتصاب گرا .باعثِ طولاني تر شدنِ اين اعتصاب ميشين 359 00:31:03,096 --> 00:31:05,722 .اين لُطف نيست 360 00:31:05,897 --> 00:31:10,263 اونا بالاخره شکست ميخورن ولي .اين شکست بيشتر طول ميکشه .رنج و عذابشون بيشتر طول ميکشه 361 00:31:12,599 --> 00:31:17,090 ولي مطمئنا دادنِ غذا به يه بچه يِ در حالِ مرگ تنهاراهِ حلِ منطقي برايِ اين مسئله نيست؟ 362 00:31:17,267 --> 00:31:21,758 خانم تورنتون، بايد واقعا ... بهتون تبريک بگم 363 00:31:21,935 --> 00:31:24,333 .به خاطرِ ميزو صندليهايِ باشکوهتون 364 00:31:26,136 --> 00:31:29,591 .معتقدم زيباتر از اين دکور جايي نديدم 365 00:31:29,771 --> 00:31:32,669 .حتي در عاليترين مکان هايِ خيا بانِ هارلي 366 00:31:32,838 --> 00:31:35,134 .همه يِ ارباب ها مثلِ هم نيستن، آقايِ بل 367 00:31:35,306 --> 00:31:40,137 شما هميشه ما رو به بيعدالتي متهم ميکنيد و تصور ميکنيد هميشه در حالِ طراحي .برايِ انجامِ نقشه هايِ پليدانَمون هستيم 368 00:31:55,511 --> 00:31:58,069 .بيا تو.ممکنه ماريا هنوز بيدار باشه 369 00:32:04,414 --> 00:32:06,846 مارگارت؟ 370 00:32:11,683 --> 00:32:13,842 کي بود، ديکسون؟ 371 00:32:14,017 --> 00:32:17,415 کي؟- مردي که ديدم داشت از خونه ميرفت؟- 372 00:32:17,584 --> 00:32:19,709 چه مردي؟- .ديکسون- 373 00:32:23,820 --> 00:32:26,514 .دکتر بود، دکتر دونالدسون 374 00:32:26,687 --> 00:32:29,653 مادر؟- .مثلِ هميشه ويزيتش کرد- 375 00:32:29,822 --> 00:32:33,721 ويزيت مثلِ هميشه؟ چند وقته که مياد اينجا؟ 376 00:32:48,294 --> 00:32:50,419 !مارگارت 377 00:32:51,527 --> 00:32:54,221 چرا اونجا مخفي شدي؟ 378 00:33:05,965 --> 00:33:07,988 اين ديگه چه قيافه ايه؟ 379 00:33:21,337 --> 00:33:24,202 ديکسون بهت گفته،مگه نه؟ 380 00:33:26,672 --> 00:33:29,901 .بهم قول داده بود که اين کارُ نکنه- .من مجبورش کردم- 381 00:33:31,240 --> 00:33:34,537 .ديکسون گفت بهتره بِهت نگيم 382 00:33:35,742 --> 00:33:38,106 ديکسون چي ميفهمه؟ 383 00:33:38,275 --> 00:33:41,037 .اون يه خدمتکارِ . من دخترتم 384 00:33:41,210 --> 00:33:43,699 .نميخوام پدرت بشنوه 385 00:33:45,910 --> 00:33:48,377 .از ديکسون عصباني نباش 386 00:33:49,412 --> 00:33:52,106 .اون من و دوست داره 387 00:33:52,279 --> 00:33:54,871 .نه.سعي ميکنم نباشم 388 00:33:57,080 --> 00:33:59,479 .داشتم درموردِ هلستون فکر ميکردم 389 00:34:01,648 --> 00:34:04,877 عادت کرده بودم هرچند وقت يکبار .به خاطرِ ترکِ اونجا شکايت کنم .ميخواستم از اينجا برم 390 00:34:07,584 --> 00:34:09,880 .و حالا ديگه هيچوقت نميتونم اونجا رو ببينم 391 00:34:10,717 --> 00:34:13,310 .اين مجازاتِ منه 392 00:34:16,719 --> 00:34:18,845 ...مارگارت 393 00:34:21,287 --> 00:34:23,480 .نميتونم درموردِ فردريک فکر نکنم 394 00:34:24,889 --> 00:34:27,855 .ما ديگه هيچوقت نميتونيم همديگه رو ببينيم 395 00:34:28,857 --> 00:34:31,517 .مارگارت، خيلي سخته 396 00:34:37,925 --> 00:34:41,051 .اينجا، اينجا، حالا 397 00:34:41,626 --> 00:34:44,150 398 00:34:44,328 --> 00:34:46,624 .عزيزم، عزيزم، عزيزم 399 00:34:50,796 --> 00:34:55,594 !اينجا، حالا، خانم.بايد بدونيد شما بيشتر از چيزي که لازمه .خودتونُ اذيت ميکنيد 400 00:34:56,331 --> 00:34:59,765 .اگه به آقا هم بگيم همين کارُ ميکنه .اينجوري همه يِ خونه ماتم زده ميشه 401 00:34:59,931 --> 00:35:02,262 .نه، نميخوام به پدر بگم 402 00:35:03,067 --> 00:35:06,261 .من بهتر از اون ميتونم تحمل کنم- !ميبينم- 403 00:35:10,802 --> 00:35:13,098 .مدتيه که ميدونم چقدر مريضه 404 00:35:14,369 --> 00:35:18,132 و شايد نتونم ادعا کنم که اونو مثلِ شما دوست دارم 405 00:35:18,304 --> 00:35:22,260 من اونو از هر کسِ ديگه اي .تو اين جهان بيشتر دوست دارم 406 00:35:26,573 --> 00:35:29,301 هيچوقت نميتونم اولين باري که .ديدمشُ فراموش کنم 407 00:35:32,008 --> 00:35:34,304 .خانم بِرسفوردِ جوان 408 00:35:37,276 --> 00:35:41,233 ،سوزن رفته بود تو انگشتم ...خيلي هول شده بودم 409 00:35:44,612 --> 00:35:48,739 .و ايشون با دستمال گردنشون دستمُ بستن 410 00:35:51,714 --> 00:35:53,909 ...بعدش 411 00:35:54,082 --> 00:35:56,572 وقتي ايشون از جشن برگشتن... 412 00:35:58,750 --> 00:36:01,478 .اون منُ يادش بود... 413 00:36:05,019 --> 00:36:07,951 .دستمال گردنشُ با يکي ديگه عوض کرد 414 00:36:13,954 --> 00:36:16,921 اون زيباترين چيزي بود که تا ...اون موقع ديده بودم 415 00:36:20,089 --> 00:36:22,579 .يا به نظرِ من اينجور ميومد... 416 00:36:27,492 --> 00:36:30,652 .خانم، بهتره بخوابيد 417 00:36:30,826 --> 00:36:33,918 .بهتره تا صبح ناراحتي رو از ذهنتون دور کنين 418 00:36:39,595 --> 00:36:42,255 .به خاطرِ برخوردِ بدم متاسفم، ديکسون 419 00:36:43,329 --> 00:36:45,921 .بخشيدمتون.من از کمي غرور خوشم مياد 420 00:36:47,130 --> 00:36:51,087 ،هر وقت شما عصباني ميشيد .منو يادِ آقايِ فردريک ميندازين 421 00:36:52,598 --> 00:36:54,997 .جنبه يِ خوبش اينه 422 00:37:17,073 --> 00:37:19,767 شما صبح ما رو به کارخونه ميبريد، قربان؟ 423 00:37:28,843 --> 00:37:32,867 برايِ امشب خيلي زياد شد.نميتونيم ريسک کنيم .و قبل از روشنايي افرادِ بيشتري رو بياريم 424 00:37:33,044 --> 00:37:35,977 !زود باش، اُ نيل! خودتو جمع کن، همين حالا 425 00:38:17,523 --> 00:38:19,786 .شمايين، دوشيزه هِيل 426 00:38:24,226 --> 00:38:28,125 کسي رو تو خيابون ديدين؟- نه. خيلي عجيبه، مگه نه؟- 427 00:38:28,293 --> 00:38:32,660 همشون کجارفتن؟- .فکر کنم بزودي بفهميم- 428 00:38:34,329 --> 00:38:37,626 ،بهتره بريد تو خونه، خانم .و درُ پشتِ سرتون ببنديد 429 00:39:07,939 --> 00:39:11,566 .مامان چند لحظه ي ديگه ميان، دوشيزه هِيل .اون ازم خواست از شما عذرخواهي کنم 430 00:39:11,740 --> 00:39:14,138 من تا حالا اينا رو تو کارخونه نديده بودم؟ 431 00:39:14,308 --> 00:39:18,435 .برادرم از ايرلند کارگر آورده .اونا رو تو اتاق بالايي جا داده 432 00:39:18,609 --> 00:39:21,837 اونجا چيکار ميکنن؟- .ترسيدن- 433 00:39:22,009 --> 00:39:27,341 کارگر ها جوري اونارو ترسوندن که جراتِ کار کردن ندارن، ما هم جرات .نميکنيم بذاريم بيان بيرون 434 00:39:27,511 --> 00:39:31,570 مامان براشون غذا برده و جان هم .سعي ميکنه آرومشون کنه 435 00:39:31,745 --> 00:39:35,975 بعضي از زنها ناله ميکنن و التماس .ميکنن که برگردن خونه هاشون 436 00:39:37,781 --> 00:39:40,304 .مامان اينجاست 437 00:39:40,516 --> 00:39:43,710 ببخشيد، متاسفم که تو .همچين موقعيتي مزاحمتون شدم 438 00:39:43,882 --> 00:39:48,749 مادرم... فاني گفته بود شما يه تُشکِ آبي داريد ميخواستم ببينم امکانش هست مدتي بدينش به ما؟ 439 00:39:48,917 --> 00:39:51,384 ...متاسفم، فکر ميکردم 440 00:40:02,622 --> 00:40:04,917 !تورنتون 441 00:40:05,089 --> 00:40:06,645 !تورنتون 442 00:40:10,324 --> 00:40:12,314 !هُلِش بدين 443 00:40:12,492 --> 00:40:15,754 !دارن ميان! دارن ميان! هممونُ ميکشن 444 00:40:18,292 --> 00:40:22,589 .همينجا پشتِ خونه نگهِش دارين- چقدر طول ميکشه سربازا خودشونُ برسونن؟- 445 00:40:23,328 --> 00:40:26,624 .آرومش کنين- !دوشيزه هِيل- 446 00:40:34,197 --> 00:40:38,028 متاسفم که تو همچين موقعيت بدي .اومدين اينجا 447 00:40:47,101 --> 00:40:49,966 !اونا هرجايي ميتونن باشن! بريد پيِ کارتون 448 00:40:50,735 --> 00:40:53,201 .بريد پيِ کارتون، جوونَکها! پيداتون ميکنيم 449 00:40:57,037 --> 00:41:00,367 درست نيست! من يه خونواده !دارم که بايد سيرشون کنم 450 00:41:02,072 --> 00:41:04,061 !ايرلندي ها رو بندازين بيرون 451 00:41:05,807 --> 00:41:08,274 !خدايِ من! دارن ميرن طرفِ درهايِ کارخونه 452 00:41:09,909 --> 00:41:12,272 !ايرلندي ها رو بندازين بيرون 453 00:41:12,443 --> 00:41:15,932 !نه! اون بوچِرِ 454 00:41:18,845 --> 00:41:22,368 ميتونيد فرياد بزنيد. فقط .يه خورده ديگه شجاع باشيد 455 00:41:22,546 --> 00:41:27,241 من نترسيدم.نميتونيد آرومشون کنيد؟- .سربازها دليلشُ بهشون نشون ميدن- 456 00:41:27,413 --> 00:41:30,403 دليل؟ چه دليلي؟ 457 00:41:30,581 --> 00:41:35,481 آقايِ تورنتنون، همين الان برين پايين و .مثلِ يه مرد باهاشون روبرو بشين .باهاشون صحبت کنيد، اونها هم انسانند 458 00:41:35,649 --> 00:41:40,310 اونا از گرسنگي ديوونه شدن.بچه هاشون .درحالِ مرگن.نميدونن دارن چيکار ميکنن 459 00:41:40,483 --> 00:41:43,679 .بريد و اون ايرلندي هايِ بيگناهُ نجات بدين 460 00:41:48,553 --> 00:41:51,019 !آقايِ تورنتون، مواظب باشيد 461 00:42:04,024 --> 00:42:08,787 به خاطرِ خدا بس کنيد! فکر کنيند ! دارين چيکار ميکني !اون فقط يه نفرِ و شما زياديد 462 00:42:08,959 --> 00:42:11,391 .بريد خونه هاتون.سربازها تو راهَن 463 00:42:11,560 --> 00:42:14,788 .با آرامِش بريد .شما به جوابِ دادخواهي تون ميرسين 464 00:42:14,960 --> 00:42:18,223 ايرلندي ها رو ميفرستين خونه هاشون؟- !هرگز- 465 00:42:22,062 --> 00:42:25,120 !بريد داخل!اين ديگه ربطي به نترسيدن نداره- .اونا به يه زن آسيبي نميرسونن- 466 00:42:25,297 --> 00:42:27,661 !يا ميري تو يا خودم ميبرمِت 467 00:42:39,301 --> 00:42:42,200 راضي شدين؟ 468 00:42:43,135 --> 00:42:45,158 .منُ بکشيد اگه اينُ ميخوايد ميتونين منُ بکشين 469 00:43:12,678 --> 00:43:16,270 مرده؟- نه دوشيزه فان، داره نفس ميکشه- . ولي انگار حالِش خيلي بده 470 00:43:16,445 --> 00:43:18,911 .مادر کجاست؟ ما به دکتر نياز داريم 471 00:43:19,079 --> 00:43:23,842 .اون مجبور شده بره با آشوب گرا صحبت کنه بينِ همه يِ ما اون اينقدر شجاعت .داشت که بره و با آشوب گرا حرف بزنه 472 00:43:24,014 --> 00:43:26,742 ديدين؟- چي رو؟- 473 00:43:26,915 --> 00:43:29,507 دوشيزه هيلُ. ديدين اون پايين چه اتفاقي افتاد؟ 474 00:43:30,149 --> 00:43:34,583 ديدين دوشيزه هِيل به آقا چسبيده بود؟- .نه- 475 00:43:34,751 --> 00:43:39,446 همه يِ خدمتکارا ديدَن؟- .ما از پنجره يِ بالايي ديدِ خوبي داشتيم - 476 00:43:39,618 --> 00:43:43,553 .مامان مطمئن بود که اون به جان فکر ميکنه .حالا ثابت شد 477 00:43:43,720 --> 00:43:46,915 !زود باش، جِين! کمي آب بيار 478 00:43:47,588 --> 00:43:51,352 !اينجا، اينجا...دوشيزه هِيل .شما آروم خوابيده بودين 479 00:43:51,522 --> 00:43:56,287 .مادر رفته دکتر بياره .خيلي زود ميرسن 480 00:43:56,457 --> 00:44:00,186 .من به دکتر نيازي ندارم .بايد همين الان برم خونه 481 00:44:00,358 --> 00:44:04,223 !نه ، نميتونين ...مادر، خدارو شکر که برگشتين! دوشيزه هِيل 482 00:44:04,393 --> 00:44:08,452 بد تر شده؟- .نه، کمي بهترم. ميخوام بِرم خونه- 483 00:44:15,229 --> 00:44:17,788 .بدتر از اونيه که به نظر ميرسه 484 00:44:20,298 --> 00:44:23,129 .ممکن بود جونتونُ ازدست بدين، خانمِ جوان 485 00:44:24,866 --> 00:44:28,924 .بهتره فعلا همينجا استراحت کنين- .نه، ميدونين که حالِ مادرم خوب نيست- 486 00:44:30,167 --> 00:44:35,328 .نبايد نگران بشه .اگه اينُ بشنَوِه... بايد همين حالا برم 487 00:44:35,503 --> 00:44:39,833 مطمئنين نميشه، دکتر؟- فکر ميکنم بايد بهش اجازه - .بديم به ميلِ خودش رفتار کنه 488 00:44:40,004 --> 00:44:43,561 .من باخودم ميبرَمِش و تو راه مواظبِشم .تا ببينم به سلامت به خونه ميرسه 489 00:44:43,738 --> 00:44:46,829 .خيابونها هنوز خيلي شلوغه 490 00:44:47,005 --> 00:44:49,097 .خيلي خب 491 00:45:01,776 --> 00:45:03,834 !از اين طرف 492 00:45:11,513 --> 00:45:13,809 آقايِ تورنتون؟ 493 00:45:24,449 --> 00:45:27,008 .نگران نباشيد ،قربان.ما رهبراشونُ ميگيريم 494 00:45:27,183 --> 00:45:31,948 .تورنتون دوباره پيروز شد .اون ولگردها اعتصابُ شکستن 495 00:45:32,118 --> 00:45:34,380 .حتي نيازي به استفاده از ايرلندي هاشم نشد 496 00:46:06,462 --> 00:46:08,985 مارگارت، تويي؟ 497 00:46:09,829 --> 00:46:12,887 .بله، مادر. زود ميام پيشتون 498 00:46:14,497 --> 00:46:17,090 .بايد دست و صورتمُ بشورم .امروز خيابونها خيلي گرد و خاکي بود 499 00:46:21,634 --> 00:46:23,623 دوشيزه هِيل کجاست؟ 500 00:46:23,802 --> 00:46:25,791 .رفت خونَشون 501 00:46:25,969 --> 00:46:28,958 .رفت خونشون؟ امکان نداره 502 00:46:29,135 --> 00:46:31,897 .راست ميگم، جان، حالش خوب بود 503 00:46:32,071 --> 00:46:35,663 .اون بيهوش شده بود چطور فکر کردين حالِش خوبه؟ 504 00:46:35,838 --> 00:46:38,100 .همه چيز درست بود 505 00:46:38,272 --> 00:46:44,298 دکتر دونالد سونُ آورديم. خودم رفتم دنبالش .ولي به نظرم خودش ميخواست که بِره 506 00:46:44,473 --> 00:46:47,464 ...متشکر مادر.خيابونا خطرناک بود.شما 507 00:46:47,642 --> 00:46:52,734 مطمئنم امکان نداره بتونيم همچين دخترِ .خودسري رو جايي که دلِش نميخواد نگه داريم 508 00:46:53,876 --> 00:46:56,274 .اون دخترِ بي پرواييه 509 00:46:56,444 --> 00:47:00,434 جِين، کارِ ديگه اي نداري که انجام بدي؟- ...دوشيزه فاني، قربان- 510 00:47:00,612 --> 00:47:06,240 من خيلي ترسيده بودم!تقريبا غش کرده بودم! فکر .ميکردم الانه درُ بشکنَن و هممونُ بُکشن 511 00:47:06,413 --> 00:47:10,813 .فاني، اينقدر مضحِک رفتار نکن- .خطري تو رو تهديد نميکرد- 512 00:47:14,649 --> 00:47:17,013 کجا ميري؟ 513 00:47:17,850 --> 00:47:19,873 .ميرم ببينم دوشيزه هِيل حالِش خوبه يا نه 514 00:47:20,050 --> 00:47:24,984 من اونو با کالِسکه يِ .دکتر دونالدسون فرستادم خونه .همه چيز مرتبِ، جان 515 00:47:28,219 --> 00:47:30,845 .من ازَت ميخوام که نَري 516 00:48:01,396 --> 00:48:06,796 .شنيدم که... تو مارلبورو ميلز درگيري شده 517 00:48:06,964 --> 00:48:09,658 .اميدوارم خسارتِ زيادي نديده باشن 518 00:48:09,832 --> 00:48:12,993 .يه خانمِ جوان با دوشيزه مارگارت کار دارن 519 00:48:13,166 --> 00:48:16,894 .بِهِش گفتم بره ولي مثلِ اينکه خيلي مضطرِبِ .گفت اِسمش ماريه 520 00:48:21,101 --> 00:48:26,559 .متاسفم خانم!نميدونستم بايد چيکارکنم !بِسي خيلي حالِش بَده 521 00:49:26,289 --> 00:49:28,414 هنوز بيدارين؟ 522 00:49:34,590 --> 00:49:38,251 .فکر ميکردم بايد خسته باشين- چرا بايد خسته باشم؟- 523 00:49:39,692 --> 00:49:42,319 کجا بودي؟ 524 00:49:42,493 --> 00:49:44,823 .قدم ميزدم 525 00:49:49,528 --> 00:49:52,359 کجا قدم ميزدي؟ 526 00:49:52,529 --> 00:49:55,654 بهتون قول داده بودم که نميرم .اونجا و نرفتم 527 00:49:56,297 --> 00:49:57,991 ولي؟ 528 00:49:58,563 --> 00:50:00,052 ...ولي 529 00:50:03,965 --> 00:50:08,127 ميدنيد که من فردا بايد برم اونجا .و ميدونيد که چي بايد بگم 530 00:50:08,300 --> 00:50:10,290 .بله 531 00:50:10,468 --> 00:50:13,196 .برات سخته که بتوني جورِ ديگه اي رفتار کني 532 00:50:13,368 --> 00:50:16,130 منظورتون چيه؟ 533 00:50:16,303 --> 00:50:19,293 منظورم اينه که به خاطِرِ شرافتِت مجبوري .اين کارُ بکني 534 00:50:19,469 --> 00:50:23,096 .جوري که اون جلويِ همه احساساتِشُ نشون داد 535 00:50:23,271 --> 00:50:27,830 احساساتِش؟- اون جلويِ همه خودشُ انداخت- .بيرون و تو رو نجات داد 536 00:50:28,006 --> 00:50:31,166 يا شايدم ميخواي بگي اينا هَمَش تصوراتِ منه؟ 537 00:50:31,340 --> 00:50:33,364 فکر ميکني هيچکدوم از خدمتکارا نديدَن؟ 538 00:50:33,541 --> 00:50:37,804 فکر ميکني شايعاتشون تويِ ميلتون نميپيچه؟ 539 00:50:37,976 --> 00:50:40,306 .اون منُ نجات داد 540 00:50:41,376 --> 00:50:45,469 ولي، مادر، نميتونم باور کنم زني مثلِ اون .بتونه به من اهميت بده 542 0 0:50:48,979 --> 00:50:50,970 .اينقدر احمق نباش 541 00:50:49,245 --> 00:50:54,043 ،ديگه به چه دليلي نياز داري چي باعث ميشه که اون اينقدر بيشرمانه رفتار کنه؟ 542 00:51:01,015 --> 00:51:03,948 .مطمئنم که اون تو رو از من ميگيره 543 00:51:04,883 --> 00:51:08,942 .برايِ همينه که نميخواستم امروز بري به ديدنِش 544 00:51:09,751 --> 00:51:13,616 ميخواستم اين آخرين بعد از ظهرُ .فقط متعلق به من باشي 545 00:51:21,821 --> 00:51:24,754 .مجبورم اسمهايِ رويِ پاچه هامونُ عَوض کنم 546 00:51:25,523 --> 00:51:29,547 .اسمِ اون بايد اينجا باشه، اسم اون و تو 547 00:51:31,825 --> 00:51:34,519 .ميدونم که اون اهميتي به من نميده 548 00:51:36,160 --> 00:51:39,423 .ولي ديگه نميتونم ساکت بمونم.بايد ازش بپرسم 549 00:51:39,593 --> 00:51:42,083 .نترس، جان 550 00:51:42,261 --> 00:51:44,524 اون با اين رفتارش جلوي همه .نشون داده که بهت علاقه منده 551 00:51:47,697 --> 00:51:50,721 .حالامن بايد ياد بگيرم که بِهِش علاقه داشته باشم 552 00:51:51,998 --> 00:51:55,897 .با وجودِ غروري که داره بايد تلاشِ زيادي بکنم 553 00:52:36,811 --> 00:52:38,903 ،مارگارت عزيزم 554 00:52:39,079 --> 00:52:44,035 اگه چدرت همه تون برميگردون خونهچ .ديگه لازم نبود اين همه رنجُ تحمل کني 555 00:52:44,212 --> 00:52:49,545 مثلِ احساسِ گناه، مارگارت،مطمئنم که .برايِ اين کارها خودتُ سرزنش نميکني 556 00:52:49,714 --> 00:52:54,876 بِگذريم، کارگرها اعتصابُ انتخاب کردن و من مطمئنم که تو به .بهترين نحوي کمکشون ميکني 557 00:52:55,049 --> 00:52:59,675 از وقتي که ما بچه بوديم تو هيشه .کارِ ت درست بود 558 00:53:32,893 --> 00:53:35,587 .به رنگ اين ميوه ها توجه نکرده بودم 559 00:53:37,961 --> 00:53:40,451 دوشيزه هِيل ميترسم که رفتارِ ديروزِ من .نسبت به شما ناسپاسانه بوده باشه 560 00:53:41,429 --> 00:53:45,157 چيزي نبوده که مجبور- .باشيد به خاطرش تشکر کنين .به نظرم لازمه که ازتون تشکر کنم- 561 00:53:45,331 --> 00:53:50,390 هر کَسِ ديگه اي هم به - .جايِ من بود همين کارُ ميکرد .حقيقت نداره- 562 00:53:50,966 --> 00:53:55,228 تو اون موقعيت وظيفه يِ من بود که .شما رو از خطر دور کنم 563 00:53:55,401 --> 00:53:58,333 هَر مردِ ديگه اي هم که اونجا بود .هَمين کارُ براش ميکردم 564 00:53:58,501 --> 00:54:03,492 هَر مردي؟ يعني شما از خشونتِ اونا حمايت ميکنين؟ به نظرِ شما من مستحقِ همچين برخوردي بودم؟ 565 00:54:03,671 --> 00:54:08,865 .نه ، البته که نه!ولي اونا نا اميد شده بودن ...ميدونم که اگه شما با هاشون صحبت 566 00:54:09,039 --> 00:54:12,301 فراموش کرده بودم.شما .تصور ميکنين اونا دوستاتونَن 567 00:54:13,706 --> 00:54:18,106 ...ولي اگه شما معقولانه برخورد ميکردين- من؟ داريد ميگيد رفتار من معقولانه نبوده؟- 568 00:54:18,907 --> 00:54:23,204 اگه شما با هاشون صحبت ميکردين و ،سربازا رو نميفرستادين سراغشون ...ميدونم که اونها 569 00:54:23,376 --> 00:54:26,138 .حَقِشون بود 570 00:54:30,678 --> 00:54:33,975 دوشيزه هِيل، من فقط به خاطرِ .تشکر از شما به اينجا نَيومَدم 571 00:54:35,946 --> 00:54:38,175 ...من اومدم چون 572 00:54:40,381 --> 00:54:45,144 فکر ميکنم خيلي شبيهِ... با وجوديکه قبلا هيچوقت تو همچين موقعيتي قرار نگرفتم 573 00:54:47,383 --> 00:54:49,849 .سختِ که کلماتِ مناسبُ پيدا کنم 574 00:54:52,785 --> 00:54:55,649 دوشيزه هِيل،احساساتِ .من نسبت به شما خيلي شديدِ 575 00:54:55,818 --> 00:54:58,149 خواهش ميکنم، کافيه 576 00:54:58,753 --> 00:55:00,776 .خواهش ميکنم بيشتر از اين ادامه ندين 577 00:55:00,954 --> 00:55:03,113 ببخشيد؟ 578 00:55:03,287 --> 00:55:07,186 .لطفا به اين کارِتون ادامه نديد .روشِ يک آقايِ باشخصيت اينجوري نيست 579 00:55:11,890 --> 00:55:16,220 به خوبي ميدونم که من حداقل از نظرِ .شما يک نفر آدمِ باشخصيتي نيستم 580 00:55:16,392 --> 00:55:19,086 ولي فکرميکنم حقِشُ داشته باشم که بدونم .چرا اينجوري به من توهين ميکنيد 581 00:55:19,259 --> 00:55:22,692 شما جوري با من صحبت ميکنيد که انگار .وظيفه تونِ آبِرويِ منُ بخريد 582 00:55:22,860 --> 00:55:27,385 من دارم احساسمُ بِهِتون ميگم چون بهتون علاقه دارم.هيچ ربطي . هم به آبرويِ شما نداره 583 00:55:27,561 --> 00:55:31,789 شما فکر کرديد چو ن ثروتمنديد و پدرِ من هم وضعيتِ مناسبي نداره 584 00:55:31,963 --> 00:55:34,225 ميتونيد منُ به مايَملَکِتون اضافه کنيد؟ 585 00:55:34,396 --> 00:55:38,921 نبايد از آدمي مثلِ شما- .بيشتر از اين انتظار داشت من نميخوام شما رو به تَملُکِ خودم دربيارم- .ميخوام با شما ازدواج کنم چون بهِتون علاقه مندم 586 00:55:39,098 --> 00:55:43,088 ،امکان نداره چون من از شما خوشم نمياد و هيچوقت هم .خوشم نميومده 587 00:55:49,734 --> 00:55:52,564 يک دقيقه پيش داشتيم در موردِ رنگِ ...ميوه ها صحبت ميکرديم 588 00:55:53,235 --> 00:55:55,463 ...بعدش در موردِ عشق 589 00:55:57,202 --> 00:55:59,692 چطوري همچين اتفاقي افتاد؟ 590 00:56:04,738 --> 00:56:09,172 .دوستم بِسي هيگنز داره ميميره 591 00:56:09,806 --> 00:56:12,899 حتما اينم تقصيرِ منه؟ 592 00:56:16,442 --> 00:56:19,341 متاسفم؟- برايِ چي؟- 593 00:56:19,510 --> 00:56:22,102 برايِ اينکه شما ابرازِ احساساتِ من نسبت به خودتونُ اهانت تلقي کردين؟ 594 00:56:22,277 --> 00:56:26,334 يا نظرِ شما نسبت به من که فقط به خريد و فروش فکر ميکنم؟ 595 00:56:26,512 --> 00:56:29,502 يا اينکه اينقدر از کارگرام کار ميکشم تا زودتر بميرَن؟ 596 00:56:29,678 --> 00:56:32,009 .نه! نه، البته که نه 597 00:56:32,847 --> 00:56:35,278 .متاسفم که اينقدر باهاتون رُک حرف زدم 598 00:56:36,715 --> 00:56:40,978 ياد نگرفتم که چجوري بايد .درخواستَ کسي رو رَد کنم 599 00:56:41,816 --> 00:56:45,341 چجوري بايد واکنش نشون بدم .وقتي يه مرد بامن مثلِ الانِ شما صحبت ميکنه 600 00:56:45,518 --> 00:56:47,576 کَسايِ ديگه اي هم بودن؟ 601 00:56:48,652 --> 00:56:51,812 هر روز برايِ شما از اين اتفاقا ميوفته؟ 602 00:56:51,987 --> 00:56:56,045 البته شما بايد مردهايِ زيادي رو مايوس کرده باشين .مرهايي که علاقه شونُ به شما ابراز کردن 603 00:56:56,220 --> 00:56:59,745 ...خواهش ميکنم، درک کنيد آقايِ تورنتون- .من دَرکتون ميکنم- 604 00:57:00,722 --> 00:57:03,121 .من کاملا شما رو درک ميکنم- 605 00:57:04,720 --> 00:58:04,676 ::.saba_movie@yahoo.com.::