1 00:00:00,558 --> 00:00:02,735 آب 2 00:00:02,836 --> 00:00:04,636 خاک... 3 00:00:04,738 --> 00:00:06,739 آتش 4 00:00:06,840 --> 00:00:08,207 باد 5 00:00:08,800 --> 00:00:12,244 مدت ها پيش... 6 00:00:12,345 --> 00:00:16,732 چهار ملت با هم در هماهنگي با يکديگر زندگي مي کردند 7 00:00:17,155 --> 00:00:20,949 بعد همه چيز با حمله ي ملت آتش تغيير کرد 8 00:00:20,950 --> 00:00:24,256 تنها آواتار، کسي که بر تمام چهار عنصر اصلي تسلط داشت ميتونست اونها رو متوقف کنه 9 00:00:24,257 --> 00:00:28,024 اما دقيقا وقتي که جهان بيش ترين نياز رو به اون داشت. 10 00:00:28,029 --> 00:00:29,763 ناپديد شد 11 00:00:29,864 --> 00:00:32,099 صد سال گذشت و من و برادرم آواتار جديد رو پيدا کرديم 12 00:00:32,200 --> 00:00:35,335 يه کنترل کننده ي باد به نام آنگ 13 00:00:35,436 --> 00:00:39,327 و با اينکه مهارت هاي کنترل بادش عاليه 14 00:00:44,162 --> 00:00:46,737 بايد قبل از اينکه آماده نجات مردم بشه چيزهاي زيادي رو ياد بگيره. 15 00:00:47,074 --> 00:00:50,168 اما من باور دارم که آنگ ميتونه جهان رو نجات بده 16 00:00:50,543 --> 00:00:52,277 آنچه گذشت 17 00:00:52,296 --> 00:00:56,770 تو خودت رو رها کردي، پسرم. 18 00:00:58,015 --> 00:00:59,968 به خانه خوش آمدي 19 00:00:59,969 --> 00:01:04,802 من ميدونم که به يک چيز اهميت ميدم. من به تو اهميت ميدم. 20 00:01:04,803 --> 00:01:07,467 يک خورشيد گرفتگي داره مياد. 21 00:01:07,468 --> 00:01:09,121 خورشيد کاملا توسط ماه پوشيده و سياه خواهد شد. کنترل کننده هاي آتش درمانده ميشوند. 22 00:01:09,122 --> 00:01:11,975 اون روزيه که ما بايد به ملت آتش حمله کنيم 23 00:01:11,976 --> 00:01:13,899 روز سياهي خورشيد. 24 00:01:15,500 --> 00:01:17,500 من هميشه ميدونستم که بايد با ارباب آتش رو به رو بشوم. 25 00:01:17,501 --> 00:01:20,001 اما الان ميدونم که من بايد اينکارو تنها انجام بدم. 26 00:01:20,002 --> 00:01:24,002 کتاب سوم : آتش 27 00:01:29,002 --> 00:01:32,900 قسمت نهم : کابوس ها و روياها 28 00:01:33,000 --> 00:01:34,856 warez-ir.com کاري از گروه ترجمه remuslup ترجمه شده توسط 29 00:01:34,857 --> 00:01:37,664 اين جاست. قرارگاه رسمي براي ملاقات با نيروهاي نظامي هجوم. 30 00:01:37,665 --> 00:01:41,474 چطور اين جا رو پيدا کردي؟ 31 00:01:41,475 --> 00:01:44,857 قبل از جدا شدن ما من و پدرم اين جزيره رو روي نقشه پيدا کرديم. 32 00:01:45,460 --> 00:01:47,004 اينجا مسکوني نيست و لنگرگاه با صخره ها محاصره شده. 33 00:01:47,005 --> 00:01:49,251 انتخاب خوبي بود، سوکا. و حالا ما چهار روز جلوتر از زمان بندي اينجا هستيم. 34 00:01:51,200 --> 00:01:56,569 چهار روز؟ 35 00:01:57,901 --> 00:01:59,801 هجوم در چهار روز ديگه است؟ 36 00:01:59,802 --> 00:02:01,871 بهرحال، بنظر چهار روز از الان مياد. بيايد فقط آروم باشيم و ... 37 00:02:01,872 --> 00:02:04,616 سوکا ايده ي درستي داره، آنگ 38 00:02:05,701 --> 00:02:08,153 ما اينجاييم، ما آماده ايم 39 00:02:25,830 --> 00:02:28,421 بهترين کاري که ما ميتونيم بکنيم اينه که مقدار زيادي استراحت کنيم. 40 00:02:28,422 --> 00:02:30,206 فکر ميکنم. 41 00:02:31,172 --> 00:02:37,652 روز هاي بي پايان تو تموم شده، ارباب آتش. 42 00:02:38,887 --> 00:02:40,477 من تو رو سرنگون ميکنم. 43 00:03:02,068 --> 00:03:06,269 واقعا؟ چه طور نقشه ي انجام اون رو داري درحالي که تو حتي زيرشلواري هم نپوشيدي. 44 00:03:07,173 --> 00:03:09,472 اه نه. 45 00:03:24,760 --> 00:03:26,865 اون فقط يه رويا بود، مومو. من هنوز زيرشلواريم رو دارم. 46 00:03:27,437 --> 00:03:29,181 خب، بهتره من به تمرين ادامه بدم. 47 00:03:30,300 --> 00:03:31,615 خنک سازي پا، پرنس زوکو؟ 48 00:03:32,100 --> 00:03:33,635 ميخواهيد پاهايتان را بشويم، قربان؟ 49 00:03:54,248 --> 00:03:57,869 ماساژ سر؟ 50 00:03:57,870 --> 00:04:00,408 حوله ي داغ؟ 51 00:04:00,409 --> 00:04:03,403 پرنس زوکو، چيزي اشتباهه؟ شما سوار تخت روان نشديد. 52 00:04:37,739 --> 00:04:39,032 من فقط ميخوام به خانه ي مي برم. اونجا خيلي دور نيست. 53 00:04:39,033 --> 00:04:40,615 در شأن يک پرنس نيست که هيچ جايي راه برود، قربان. 54 00:04:40,616 --> 00:04:42,318 هي 55 00:04:42,319 --> 00:04:44,938 چه مدت هست که بيدار شدي؟ 56 00:04:44,939 --> 00:04:48,343 دو ساعت. 57 00:04:57,898 --> 00:04:59,122 من بسياري از مهارت هاي ديگه رو دارم که اگه بخوام با اوزاي بجنگم بايد تصحيحشون کنم 58 00:04:59,123 --> 00:05:02,760 ميدوني يک چيزي وجود داره به نام تمرين بيش از حد. 59 00:05:02,761 --> 00:05:04,794 شما نميفهميد، ميفهميد؟ 60 00:05:06,200 --> 00:05:09,003 فرم من بده، من کثيفم و من هنوز هيچ کنترل آتشي نميدونم. 61 00:05:09,004 --> 00:05:12,219 حتي اصول اوليه اش رو. 62 00:05:12,220 --> 00:05:15,136 مشکلي نيست، آنگ. خورشيد گرفتگي بهرحال کنترل آتش رو سد ميکنه. 63 00:05:15,137 --> 00:05:16,986 تو نيازي داري که هيچ چيزي رو بدوني. به علاوه اون يک عنصر احمقانه است. 64 00:05:36,745 --> 00:05:37,920 باشه، خب، من هنوز بايد روي همه چيزهاي ديگه کار کنم. 65 00:05:38,323 --> 00:05:39,743 بهتره من تمام روز رو درحال تمرين کردن بگذرونم. 66 00:05:40,000 --> 00:05:41,259 شب بخير، کاتارا. 67 00:05:41,470 --> 00:05:42,626 شب بخير، سوکا. 68 00:05:42,700 --> 00:05:43,986 شب بخير، تاف. 69 00:05:43,987 --> 00:05:46,750 شب بخير، آپا. 70 00:06:04,571 --> 00:06:07,193 شب بخير، مومو. 71 00:06:07,194 --> 00:06:09,140 شب بخير، آپا و مومو... من خوابيده ام - 72 00:06:09,204 --> 00:06:11,825 روزهاي بي پايان تو تموم شده، ارباب آتش. 73 00:06:12,661 --> 00:06:14,662 من تو رو سرنگون ميکنم. 74 00:06:14,663 --> 00:06:18,652 و اين بار من زيرشلواريم رو با خودم آوردم. 75 00:06:19,422 --> 00:06:23,599 خب بنظر مياد اينطوره. 76 00:06:29,703 --> 00:06:31,528 اما تو براي آزمون رياضياتت آماده شده اي؟ 77 00:06:40,376 --> 00:06:42,922 آزمون رياضي؟ اه نه، من همه چيز رو درباره ي آزمون رياضي فراموش کرده بودم. 78 00:06:42,923 --> 00:06:44,686 من بايد آماده بشم 79 00:06:44,687 --> 00:06:47,275 آنگ، الان نيمه شبه. 80 00:06:51,970 --> 00:06:55,786 تو بايد برگردي و بخوابي. 81 00:07:07,695 --> 00:07:11,762 اما من زيرشلواريم و آزمون رياضيم رو فراموش کردم. 82 00:07:12,669 --> 00:07:15,956 آنگ، بخواب، خواهش ميکنم، بخاطر من. 83 00:07:15,957 --> 00:07:20,259 به من بگو، اگه تو بتوني هرچيزي رو که ميخواي الان داشته باشي، اون چه خواهد بود؟ 84 00:07:21,477 --> 00:07:23,344 يک ميوه ي ترش مزه ي تجملي بزرگ با دايره اي از گل هاي رز در بالاي اون. 85 00:07:23,345 --> 00:07:26,198 ميدوني، يک پرنس باش و همه چيز باش من شايد بتونم کاري کنم اون اتفاق بيفته. 86 00:07:26,199 --> 00:07:29,747 موثر خواهد بود. 87 00:07:29,748 --> 00:07:33,019 فکر ميکنيد بتونيد براي بانو يک ميوه ي ترش مزه ي تازه پيدا کنيد؟ 88 00:07:33,020 --> 00:07:37,590 به همراه دايره از گل هاي رز در بالاش؟ انتخاب عالي ايه، قربان - 89 00:07:37,591 --> 00:07:40,136 فکر ميکنم يک سري چيزهاي غرور آفرين وجود داره که با سلطنتي شدن همراه است. 90 00:07:40,137 --> 00:07:43,946 با وجود اينکه چيزهاي رنجش آور هم وجود داره. مثل اون ملاقات تمام روزه ي جنگي که ميخواد اتفاق بيفته. 91 00:07:43,947 --> 00:07:45,986 ملاقات جنگي؟ درباره ي چي داري صحبت ميکني؟ 92 00:07:49,843 --> 00:07:51,615 آزولا يه چيزايي گفت. من فکر کردم تو هم ميري. 93 00:07:51,970 --> 00:07:54,067 فکر ميکنم من دعوت نشدم. 94 00:07:54,943 --> 00:07:57,125 بيدار شو، آنگ. 95 00:07:57,126 --> 00:08:00,460 بيدار شو، خواب آلود. 96 00:08:08,660 --> 00:08:10,779 شروع بيداري. 97 00:08:10,780 --> 00:08:13,226 تو بيش از حد خوابيدي. تو هجوم رو از دست دادي. 98 00:08:14,997 --> 00:08:18,677 سوکا، بيدار شو، من بايد بدونم که امروز چه روزيه. 99 00:08:19,283 --> 00:08:22,382 چي؟ کي داره صحبت ميکنه؟ 100 00:08:22,383 --> 00:08:23,592 آروم باش، هنوز دو روز قبل از هجومه. 101 00:08:23,593 --> 00:08:26,545 سوکا تو بايد بيدار شي و اعمال بالا رفتن از ديوارت رو تمرين کني. 102 00:08:26,546 --> 00:08:29,601 چي؟ 103 00:08:29,620 --> 00:08:32,856 در يکي از روياهاي من تو درحال فرار از سربازان ملت آتش بودي... 104 00:08:32,857 --> 00:08:35,369 سعي ميکردي که از اين صخره بالا بري. اما تو خيلي آهسته بودي و اونها تو رو گرفتند. 105 00:08:43,241 --> 00:08:45,137 اما اون فقط يه رويا بود. من يک بالارونده ي عالي هستم. 106 00:08:45,138 --> 00:08:48,082 پس از اين صخره بالا برو. سريع ازش بالا برو. 107 00:08:49,589 --> 00:08:51,018 آواتار احمق. صخره ي احمق. 108 00:08:52,132 --> 00:08:54,277 روياي احمق. من ميتونم سريع بالا برم. 109 00:08:54,278 --> 00:08:56,855 اونو ننوش. 110 00:08:56,856 --> 00:09:01,143 چرا؟ اون زهره؟ 111 00:09:01,144 --> 00:09:04,910 در روياي من ما درست در وسط هجوم بوديم 112 00:09:04,911 --> 00:09:07,534 و تو بايد توقف ميکردي که از دستشويي استفاده کني ما بخاطر مثانه ي کوچک تو مرديم. 113 00:09:07,535 --> 00:09:11,197 و تو هم بايد پوشيدن گوش بند هات رو متوقف کني. در روياي من گوش هاي تو توي يک تمرين گرفته ميشد 114 00:09:12,976 --> 00:09:15,991 آنگ... من ميدونم که تو قفط سعي ميکني کمک کني 115 00:09:22,678 --> 00:09:26,462 اما تو واقعا نياز داري که بفهمي. تو داري واميري. 116 00:09:26,802 --> 00:09:29,093 تو درست ميگي. من دارم عقلم رو از دست ميدم. 117 00:09:29,416 --> 00:09:31,957 اينطور بنظر مياد که هروقت من درباره اينکه چقدر مضطرب هستم فکر ميکنم، من فقط بيشتر مضطرب ميشم. 118 00:09:31,958 --> 00:09:35,913 من مثل يک گلوله ي برفي بزرگ و در حال بزرگ تر شدن از اضطراب هستم. 119 00:09:35,914 --> 00:09:37,648 البته که هستي. بخاطر اينه که تو بايد با ارباب آتش بجنگي. 120 00:09:37,649 --> 00:09:40,571 بدترين انسان روي سياره و بهتره که پيروز بشي وگرنه کار همه ي ما تمومه. 121 00:09:44,006 --> 00:09:46,505 سوکا، تو کمکي نميکني. 122 00:09:46,506 --> 00:09:48,799 چي؟ اين درسته. اين قرارمونه، اون اينو ميدونه. 123 00:09:52,382 --> 00:09:56,223 ميدوني چيه، من فقط يه چيز دارم. 124 00:09:56,277 --> 00:09:58,317 آماده ي بي اضطراب سازي شو. 125 00:09:58,318 --> 00:10:00,604 اين اعمال کششي يوگا اگه اونها رو در حرارت زياد انجام بدي واقعا ميتوانند شگفت انگيز کار کنند 126 00:10:00,605 --> 00:10:03,709 به سمت بالا بيا 127 00:10:05,073 --> 00:10:08,412 سعي کن خورشيد رو بگيري 128 00:10:08,413 --> 00:10:14,028 احساس کن مسيرهاي «چي» تو درحال پاک شدن هستند 129 00:10:14,029 --> 00:10:18,605 حالا چشمانت رو ببند. چه احساسي داري؟ 130 00:10:18,606 --> 00:10:22,809 من احساس...خيلي گرمي دارم خوبه، خوبه - 131 00:10:22,810 --> 00:10:25,287 انگار که اين گرما در تمام اطراف من قابل احساسه. 132 00:10:25,288 --> 00:10:27,715 اين گرما. انگار که من در قصر ارباب آتش هستم... 133 00:10:29,591 --> 00:10:32,846 و اون يک دست از گلوله هاي آتشين رو به سوي من شليک ميکنه. 134 00:10:35,781 --> 00:10:40,016 و تمام جهان درحال غرق شدن در شعله ها هست 135 00:10:40,017 --> 00:10:44,065 شايد اضطراب تو از نوعيه که نياز داري درباره اش صحبت کني. 136 00:10:45,353 --> 00:10:50,721 چرا تو جدي سر کارمون نميري و بهم نميگي چه چيزي تو رو آزار ميده. 137 00:10:50,722 --> 00:10:53,644 تو ميدوني چي آزارم ميده. من بايد با ارباب آتش در چند روز ديگه بجنگم. 138 00:10:53,645 --> 00:10:56,317 درباره ي اين ارباب آتش به من بگو. چرا تو انقدر از اون متيرسي؟ 139 00:10:57,058 --> 00:10:59,915 تو اين رو خودت گفتي اون بدترين مرد روي سياره است. 140 00:10:59,916 --> 00:11:03,283 من بايد اون رو شکست بدم و جهان رو حفظ کنم. 141 00:11:03,284 --> 00:11:05,773 زندگي گاهي اوقات اونطوري بنظر ميرسه، نه؟ 142 00:11:05,774 --> 00:11:07,926 انگار همه ي ما سعي ميکني که جهان رو از شيطان حفظ کنيم. 143 00:11:25,678 --> 00:11:27,343 باشه، اما من چيکار ميتونم بکنم که احساس بهتري داشته باشم؟ 144 00:11:27,344 --> 00:11:30,438 ميخواي فرياد زدن توي اين متکا رو امتحان کني؟ 145 00:11:30,711 --> 00:11:33,047 سلام زوزو. 146 00:11:33,048 --> 00:11:35,036 اگه که تو براي يک شانه ي موي سلطنتي اومدي، ميترسم که بايد صبر کني. 147 00:11:35,037 --> 00:11:37,912 پس من فکر ميکنم اينجا يه ملاقات جنگي بزرگ ميخواد اتفاق بيفته، هاه؟ 148 00:11:37,913 --> 00:11:40,889 و ظاهرا به من اونجا خوش آمد گويي نميشه. 149 00:11:40,890 --> 00:11:45,776 منظورت چيه؟ البته که به تو خوش آمد گفته ميشه. 150 00:11:45,777 --> 00:11:47,586 اوه اينطوريه؟ فکر ميکنم به همين خاطره که هيچ کس به خودش زحمت نداده که درباره اش بهم بگه. 151 00:11:47,587 --> 00:11:50,131 اوه، زوکو، انقدر احساساتي نباش. من مطمئنم که پدر تو رو اونجا ميخواد. 152 00:11:50,132 --> 00:11:53,975 تو احتمالا دعوت نشدي چون... 153 00:11:53,976 --> 00:11:56,769 اين خيلي واضحه که تو بايد اونجا باشي. 154 00:11:56,770 --> 00:11:59,106 خب، تو دعوت شدي؟ البته، من پرنسس هستم - 155 00:11:59,107 --> 00:12:02,849 و من هم پرنس هستم. دقيقا - 156 00:12:06,084 --> 00:12:11,357 پس رفتار کردن مثل يک بچه ي پارانويايي رو بس کن. 157 00:12:11,358 --> 00:12:12,807 فقط به ملاقات برو. فراموشش کن، من نميرم - 158 00:12:17,891 --> 00:12:22,739 بسيار خوب، چيزي که تو به يه ماساژ پشت خوب و از مد افتاده است نيازداري که اضطرابت رو کم کنه. 159 00:12:25,894 --> 00:12:28,463 بامب. 160 00:12:28,464 --> 00:12:31,670 تاف، من فکر ميکنم اين به من آسيب ميزنه. 161 00:12:33,730 --> 00:12:35,657 ببخشيد، من فراموش کردم که تو پوست بچه گانه داري. 162 00:12:41,555 --> 00:12:44,370 خب، اينجا يه چيز ديگه هست که ما ميتونيم امتحان کنيم 163 00:12:44,736 --> 00:12:46,946 طب سوزني 164 00:12:46,947 --> 00:12:49,055 زوکو، اين فقط يه ملاقات بي معنيه. 165 00:12:49,056 --> 00:12:51,266 کي اهميت ميده؟ من نميدم - 166 00:12:51,267 --> 00:12:54,490 خيلي خوبه، تو نبايد بدي. 167 00:12:55,350 --> 00:12:57,038 منظورم اينه که تو چرا حتي ميخواستي بري؟ 168 00:12:57,039 --> 00:12:59,120 فقط درباره ي اين که اخرين ملاقات جنگي که تو داخل شدي چيزها چطور پيش رفت فکر کن. 169 00:12:59,833 --> 00:13:01,998 ميدونم. 170 00:13:01,999 --> 00:13:05,319 ميدوني چي حال تو رو بهتر ميکني؟ 171 00:13:05,320 --> 00:13:08,393 دستور دادن به چند خدمتکار در اطراف. 172 00:13:08,394 --> 00:13:09,597 من شايد براي يه سيني کامل از ميوه هاي ترش گرسنه باشم 173 00:13:17,727 --> 00:13:21,389 و شايد يه سواري کوچک تخت روان اطراف شهر. 174 00:13:21,390 --> 00:13:23,153 دو دفعه. 175 00:13:24,064 --> 00:13:28,473 براي همه چيز ممنونم بچه ها. پس، تو احساس ميکني اضطرابت کم شده؟ - 176 00:13:28,474 --> 00:13:31,385 براي يه خواب شبانه ي خوب آماده اي؟ 177 00:14:46,435 --> 00:14:47,987 من يه جورايي فکر ميکنم که من شايد يه جورايي کمي احساس کنم که يکم بهترم. 178 00:14:47,988 --> 00:14:49,597 شايد. پس کار ما اينجا تموم شده - 179 00:14:49,598 --> 00:14:51,521 چه اتفاقي افتاده، آنگ؟ 180 00:14:51,617 --> 00:14:54,719 اين کابوسه. 181 00:14:55,546 --> 00:14:57,823 اونها فقط بدتر و بدتر ميشوند. 182 00:14:58,188 --> 00:15:00,205 بنظر مياد که وقت يک جلسه ي درمان ديگه است. 183 00:15:00,638 --> 00:15:03,354 نه، آون کمکي نميکنه. هيچ چيز کمک نميکنه. 184 00:15:12,086 --> 00:15:13,513 اينجا فقط يه چيز هست که من ميتونم انجام بدم. 185 00:15:14,204 --> 00:15:16,382 من ميخوام درست تا انتهاي هجوم بيدار بمونم. 186 00:15:16,788 --> 00:15:18,459 هجوم. 187 00:15:18,460 --> 00:15:21,196 همگي براي هجوم آماده شيد 188 00:15:21,232 --> 00:15:24,119 تو خيلي خوب بنظر نمياي. 189 00:15:24,120 --> 00:15:26,459 تو مطمئني که نميتوني براي يه چرت کوچک آرام باشي؟ 190 00:15:27,008 --> 00:15:29,944 من بهتون گفتم که من نميتونم برگردم به خوابم. 191 00:15:29,945 --> 00:15:32,320 آنگ، بيدار موندن تمام شب نميتونه براي تو خوب باشه. 192 00:15:32,321 --> 00:15:33,996 در واقع بيدار موندن تمام شب به من يه مقدار زمان براي فکر کردن ميده. 193 00:15:33,997 --> 00:15:37,250 و من به چند تا چيز بزرگ پي بردم، کاتارا. 194 00:15:37,251 --> 00:15:39,286 چه چيزهاي بزرگي؟ 195 00:15:39,287 --> 00:15:42,033 حالا من همه چيز رو خيلي آشکار ميبينم. چيزي که واقعا مهمه 196 00:15:42,034 --> 00:15:46,431 چرا من دارم اينکار رو ميکنم. 197 00:15:46,432 --> 00:15:49,632 من اينکارو ميکنم که جهان رو حفظ کنم. اما بيشتر از اون... 198 00:15:50,209 --> 00:15:51,851 من اينکارو براي مردمي انجام ميدم که عاشقشون هستم. من اينکارو براي تو انجام ميدم، کاتارا. 199 00:16:00,124 --> 00:16:01,392 آنگ، چي داري ميگي؟ من دارم ميگم ...‏ - 200 00:16:01,603 --> 00:16:05,342 من عاشقت هستم 201 00:16:05,675 --> 00:16:08,280 ما داريم چيکار ميکنيم؟ 202 00:16:09,269 --> 00:16:10,274 چيزي که قلب هامون مدت خيلي خيلي زيادي به ما ميگفتند که بکنيم. 203 00:16:10,949 --> 00:16:13,579 کوچولو، تو دختر ابدي من هستي. 204 00:16:14,644 --> 00:16:18,418 آنگ ... 205 00:16:18,446 --> 00:16:19,992 من فقط داشتم ميگفتم تو بايد يه چرتي بزني. 206 00:16:21,883 --> 00:16:23,764 اه، فکر کنم من يه جورايي يه رويا ديدم. 207 00:16:24,368 --> 00:16:25,510 رويات درباره ي چه چيزي بود؟ 208 00:16:32,956 --> 00:16:36,038 اه، زندگي کردن زير آب. 209 00:16:36,039 --> 00:16:36,907 بنظر منحصر به فرد مياد. 210 00:16:36,908 --> 00:16:38,731 پرنس زوکو، همگان منتظر شما هستند. 211 00:16:38,732 --> 00:16:42,083 چي؟ 212 00:16:42,395 --> 00:16:45,576 فرمانده هاي بالا مرتبه، ژنرال هاي بالا مرتبه، وزيران جنگ... 213 00:16:45,577 --> 00:16:48,367 و پرنسس همگي رسيدند. شما تنها فردي هستيد که غايب هستيد. 214 00:16:56,778 --> 00:16:58,440 پس، پدرم من رو در ملاقات ميخواهد؟ 215 00:17:05,088 --> 00:17:06,982 ارباب آتش گفتند که تا زماني که شما نياييد شروع نخواهند کرد، قربان. 216 00:17:06,983 --> 00:17:09,183 اونها رو کنار بذار، ارباب آتش. 217 00:17:09,184 --> 00:17:10,503 هي، من اينجا دارم سعي ميکنم يه مقدار زره براي آپا بسازم... 218 00:17:10,635 --> 00:17:14,450 که اون مجبور نباشه برهنه به هجوم بره. 219 00:17:24,020 --> 00:17:27,008 اون گاو پرنده ي توئه. 220 00:17:27,126 --> 00:17:29,942 دفاع اوزاي بي عيب و نقصه. من بايد يک شيوه ي ديگه رو امتحان کنم. 221 00:17:30,956 --> 00:17:33,758 تو فکر ميکني تو غيرقابل لمسي، اينطور نيست جناب ارباب آتش؟ 222 00:17:35,053 --> 00:17:37,299 اوي، تو واقعا داري از دستش ميدي بچه. 223 00:17:38,687 --> 00:17:42,202 مومو؟ تو چيزي شنيدي؟ 224 00:17:50,660 --> 00:17:52,216 نه، اما من چيزي گفتم. 225 00:17:52,217 --> 00:17:55,879 تو دوست من فقط چند ستون عمودي کوتاه از يک ميوه ي پاي هستي. 226 00:17:57,423 --> 00:17:59,752 اين بيشتر شبيهشه. 227 00:18:09,487 --> 00:18:10,487 من خيلي خسته ام که براي بار دوم تصور کردم تو داري با من حرف ميزني. 228 00:18:10,488 --> 00:18:13,890 اه، مومو، بذار توضيح بدم. 229 00:18:14,105 --> 00:18:15,783 آنگ؟ 230 00:18:15,981 --> 00:18:18,024 همه ي ما داريم کم کم يه کمي درباره ي تو نگران ميشيم. 231 00:18:19,037 --> 00:18:23,969 تو مدت زيادي رو بيدار بودي. 232 00:18:25,224 --> 00:18:27,768 و تو عجيب رفتار ميکني. 233 00:18:27,937 --> 00:18:31,473 تو بايد از خودت مراقبت کني. تو نميتوني اينطوري پيش بري. 234 00:18:31,474 --> 00:18:34,281 ببين، من براي چيزي که شماها ميگيد ارزش قائل هستم 235 00:18:34,282 --> 00:18:36,124 اما اضطراب و کابوس ها فقط خيلي زياد بودند. 236 00:18:36,125 --> 00:18:38,110 بيدار موندن بهترين راه براي منه که باهاشون کنار بيام. 237 00:18:38,819 --> 00:18:40,559 آره، بچه رو رها کنيد. 238 00:18:40,560 --> 00:18:45,542 هي، کي از تو پرسيد؟ 239 00:18:45,543 --> 00:18:47,854 بچه ها، بيخيال. 240 00:18:48,083 --> 00:18:51,434 نه من از دست اين بچه خسته شدم که هميشه گستاخانه جواب ميده و بهم ميگه چيکار کنم. 241 00:18:51,435 --> 00:18:52,435 اه، تو دوستش نداري. پس بيا همين الان شروع کنيم. 242 00:19:26,662 --> 00:19:29,319 سوکا ما بايد چيکار کنيم؟ درباره ي چي؟ - 243 00:20:05,781 --> 00:20:08,191 درباره ي اون. 244 00:20:16,943 --> 00:20:19,009 بيخيال بچه، ما هممون در يک طرف هستيم. 245 00:20:19,010 --> 00:20:22,394 من فقط نياز دارم که توي يه آبشار سرد بپرم. 246 00:20:23,213 --> 00:20:26,534 خب؟ چطور پيش رفت؟ 247 00:20:26,535 --> 00:20:28,912 وقتي من به ملاقات رسيدم، همه به من خوش آمد گفتند. 248 00:20:29,301 --> 00:20:32,748 پدر من براي من يه صندلي نگه داشته بود. اون من رو کنار خودش ميخواست. 249 00:20:38,192 --> 00:20:40,374 من درواقع دست راست اون بودم. 250 00:20:41,761 --> 00:20:46,262 زوکو، اين شگفت انگيزه. تو بايد خوشحال باشي. 251 00:21:02,505 --> 00:21:07,186 در طول ملاقات من بهترين پرنس بودم. 252 00:21:07,187 --> 00:21:10,482 پسري که پدرم ميخواست. اما من خودم نبودم. 253 00:21:10,483 --> 00:21:14,189 اه، ببين يه خيال ديگه. يه تخت خيالي ساخته شده از ابر. 254 00:21:14,190 --> 00:21:15,354 هي، اين واقعيه. ما ساعت ها روش کار کرديم. 255 00:21:15,355 --> 00:21:17,690 ما اين رو براي تو درست کرديم، يه خواب شبانه ي خوب احتمالا ديوانگي رو از بين ميبره. 256 00:21:17,691 --> 00:21:20,484 ما اميدواريم. 257 00:21:20,485 --> 00:21:22,181 ببينيد، شماها مدام به من ميگيد که من بايد بخوابم. 258 00:21:22,182 --> 00:21:26,955 اما من نميتونم، هجوم فرداست. 259 00:21:26,956 --> 00:21:28,374 آنگ... نه کاتارا - 260 00:21:29,389 --> 00:21:31,235 هنوز چيزهاي زيادي وجود دارند که من ياد نگرفتم. من نيازي ندارم بخوابم، چيزي که نياز دارم تمرينه. 261 00:21:31,236 --> 00:21:32,841 زود باش، بهم ضربه بزن. 262 00:21:32,842 --> 00:21:36,292 من نميخوام به تو ضربه بزنم. 263 00:21:36,362 --> 00:21:38,153 ميخواي من اينکارو بکنم؟ 264 00:21:38,154 --> 00:21:40,473 بهم گوش کن، تو از روزي که ما همديگه رو ديديم داشتي براي اين تمرين ميکردي. 265 00:21:40,630 --> 00:21:42,453 من پيشرفت تو رو ديدم. 266 00:21:42,454 --> 00:21:46,285 تو زيرک، شجاع، و به اندازه ي کافي قوي هستي. 267 00:21:46,286 --> 00:21:48,408 تو واقعا اين فکرو ميکني؟ 268 00:21:48,928 --> 00:21:50,706 همه ي ما ميکنيم، تو ميتوني اينکارو انجام بدي.ت تو آماده اي. 269 00:21:59,978 --> 00:22:02,792 تو مردشي، شصت پا تو چشمي. 270 00:22:11,777 --> 00:22:14,432 ممنونم بچه ها. 271 00:22:14,433 --> 00:22:18,995 ميدوني چيه؟ من فکر ميکنم من آماده ام. 272 00:22:19,922 --> 00:22:23,434 روزهاي بي پايان تو تموم شده، ارباب آتش. 273 00:22:28,289 --> 00:22:30,834 واقعا؟ تو ميخواي من رو نابود کني؟ تو حتي زيرشلواري نپوشيدي. 274 00:22:36,129 --> 00:22:44,321 نه، ارباب آتش اوزاي. تو زيرشلواري نپوشيدي. 275 00:22:28,289 --> 00:22:30,834 اعضاي سلطنتي من دارند نشون داده ميشوند. 276 00:22:36,129 --> 00:22:44,321 warez-ir.com کاري از گروه ترجمه remuslup ترجمه شده توسط