1 00:00:01,835 --> 00:00:02,401 آب 2 00:00:02,502 --> 00:00:04,303 خاک... 3 00:00:04,404 --> 00:00:06,405 آتش 4 00:00:06,506 --> 00:00:08,841 باد 5 00:00:08,942 --> 00:00:12,111 مدت ها پيش... 6 00:00:12,212 --> 00:00:17,116 چهار ملت با هم در هماهنگي با يکديگر زندگي مي کردند 7 00:00:17,217 --> 00:00:21,320 بعد همه چيز با حمله ي ملت آتش تغيير کرد 8 00:00:21,421 --> 00:00:23,155 تنها آواتار، کسي که بر تمام چهار عنصر اصلي تسلط داشت ميتونست اونها رو متوقف کنه 9 00:00:23,256 --> 00:00:25,124 اما دقيقا وقتي که جهان بيش ترين نياز رو به اون داشت. 10 00:00:25,225 --> 00:00:28,894 ناپديد شد 11 00:00:28,995 --> 00:00:30,729 صد سال گذشت و من و برادرم آواتار جديد رو پيدا کرديم 12 00:00:30,830 --> 00:00:33,065 يه کنترل کننده ي باد به نام آنگ 13 00:00:33,166 --> 00:00:36,301 و با اينکه مهارت هاي کنترل بادش عاليه 14 00:00:36,403 --> 00:00:40,673 بايد قبل از اينکه آماده نجات مردم بشه چيزهاي زيادي رو ياد بگيره. 15 00:00:44,277 --> 00:00:46,812 اما من باور دارم که آنگ ميتونه جهان رو نجات بده 16 00:00:46,823 --> 00:00:50,626 آنچه گذشت... 17 00:00:50,595 --> 00:00:54,698 تو داري به تنها کنترل کننده ي باد در تمام قطب جنوب نگاه ميکني. 18 00:00:54,657 --> 00:00:57,792 اين کشتي هنگامي که مادربزرگ يک دختر کوچک بوده به قبيله ي من رفت و آمد ميکرده. 19 00:00:57,783 --> 00:01:00,285 اين قسمتي از اولين حمله ي ملت آتش بود. 20 00:01:00,297 --> 00:01:03,399 افسانه ها ميگويند که ماه اولين کنترل کننده ي باد بود. 21 00:01:03,391 --> 00:01:05,559 اجداد ما ديدند که او چطور جزر و مد را فشار مي دهد و ميکشد 22 00:01:05,583 --> 00:01:08,718 و ياد گرفتند آن را خودشان انجام بدهند 23 00:01:11,063 --> 00:01:12,330 من هميشه ميدونستم که کنترل آب من در شب قوي تره. 24 00:01:12,384 --> 00:01:14,552 تو داري چيکار ميکني؟ 25 00:01:33,336 --> 00:01:36,104 من آب خودم رو ميسازم 26 00:01:36,107 --> 00:01:40,511 ناگهان، آنها چيزي را از پايين سرسرا، از درون تاريکي شنيدند. 27 00:01:40,459 --> 00:01:43,027 اووووه.... 28 00:01:43,038 --> 00:01:47,441 او به سوي نور مشعل آمد 29 00:01:47,389 --> 00:01:51,593 و آنها ميدانستند که شمشير وينگ فان شبح زده شده! 30 00:01:53,094 --> 00:01:56,330 آآآآآه- آآآآآآه 31 00:01:56,317 --> 00:01:59,052 من فکر ميکنم «مردي با يک شمشير براي يک دست» رو بيشتر دوست داشتم. 32 00:01:59,057 --> 00:02:00,758 مهماني هاي شب ماني قبيله ي آب بايد منزجر کننده باشه. 33 00:02:00,798 --> 00:02:03,033 نه، صبر کنيد، من يکي دارم. 34 00:02:03,054 --> 00:02:05,589 و اين يک داستان قبيله ي آب جنوبي واقعيه. 35 00:02:05,601 --> 00:02:07,502 اين يکي از اون داستان هاي « دوست پسر عموي من 36 00:02:07,535 --> 00:02:10,336 کسي رو ميشناخت که اين براي اون اتفاق افتاد» هست؟ 37 00:02:13,207 --> 00:02:15,442 نه، اين براي مامان رخ داد. 38 00:02:15,464 --> 00:02:18,332 يک زمستان، وقتي مامان يک دختر بچه بود 39 00:02:18,333 --> 00:02:22,469 يک کولاک تمام دهکده رو براي هفته ها دفن کرد. 40 00:02:22,426 --> 00:02:25,595 يک ماه بعد، مامان فهميد که اون دوستش نيني رو از طوفان به بعد نديده. 41 00:02:25,585 --> 00:02:27,586 بنابراين مامان و چند نفر ديگه رفتند که حال خانواده ي نيني رو بپرسند. 42 00:02:27,615 --> 00:02:30,217 وقتي اونها به اونجا رسيدند، هيچکس خونه نبود. 43 00:02:30,226 --> 00:02:31,893 فقط يک آتش در آتشگاه ميلرزيد. 44 00:02:31,934 --> 00:02:33,668 وقتي مردها براي جستجو بيرون رفتند 45 00:02:33,707 --> 00:02:36,676 مامان درخانه موند. 46 00:02:36,673 --> 00:02:41,243 وقتي اون تنها بود، صدايي شنيد. 47 00:02:41,186 --> 00:02:44,221 ‏«هوا خيلي سرده و من نميتونم گرم بشم»‏ 48 00:02:44,215 --> 00:02:46,683 مامان چرخيد و نيني رو ديد که در کنار آتش ايستاده. 49 00:02:46,697 --> 00:02:50,533 اون آبي بود، انگار که اون يخ زده. 50 00:02:50,500 --> 00:02:52,435 مامان براي کمک بيرون رفت، اما وقتي همگي برگشتند 51 00:02:52,467 --> 00:02:53,667 نيني رفته بود. 52 00:02:53,724 --> 00:02:55,692 اون کجا رفته بود؟ 53 00:02:55,722 --> 00:02:58,390 هيچکس نميدونه. 54 00:02:58,397 --> 00:03:01,399 خانه نيني تا امروز خالي مونده. 55 00:03:01,395 --> 00:03:04,831 اما گاهي اوقات، مردم دودي رو ميبينند که از بخاري بلند ميشه 56 00:03:07,938 --> 00:03:09,772 انگار نيني کوچک هنوز سعي ميکنه گرم بشه. 57 00:03:09,808 --> 00:03:11,709 صبر کنيد. 58 00:03:11,742 --> 00:03:15,111 بچه ها، شنيديد؟ 59 00:03:15,094 --> 00:03:17,963 من صداي مردمي رو زير کوه ميشنوم، اونها فرياد ميزنند. 60 00:03:17,963 --> 00:03:21,432 پووف، تلاش خوبي بود. 61 00:03:21,411 --> 00:03:24,413 نه، من جدي ام، من چيزي شنيدم. 62 00:03:24,409 --> 00:03:26,277 احتمالا تو فقط از داستان هاي ارواح هيجان زده شدي. 63 00:03:26,290 --> 00:03:29,025 متوقف شد. 64 00:03:28,998 --> 00:03:30,265 بسيار خب، الان، من ترسيدم. 65 00:03:34,639 --> 00:03:38,108 سلام، بچه ها. 66 00:03:38,048 --> 00:03:42,185 متأسفم که شما رو ترسوندم، اسم من هامائه. 67 00:03:42,096 --> 00:03:47,800 شما بچه ها نبايد به تنهايي در شب در اين جنگل باشيد. 68 00:03:48,692 --> 00:03:50,392 من مسافر خانه اي در نزديکي اينجا دارم، چرا براي مقداري چاي ادويه زده و تخت خواب گرم اونجا نميايد؟ 69 00:03:56,754 --> 00:04:00,123 بله، ممنون. 70 00:04:00,069 --> 00:04:02,036 ممنونم که گذاشتيد ما امشب اينجا بمونيم، شما مسافرخانه ي دوست داشتني داريد. 71 00:04:02,044 --> 00:04:03,511 تو شيرين نيستي؟ 72 00:04:03,542 --> 00:04:07,178 ميدوني، شما بايد مراقب باشيد. 73 00:04:07,111 --> 00:04:08,711 مردم در اون جنگل هايي که توش اردو زده بوديد ناپديد مي شوند. 74 00:04:08,736 --> 00:04:13,407 منظورتون چيه، ناپديد ميشن؟ 75 00:04:13,293 --> 00:04:16,695 وقتي که ماه کامل ميشه، مردم وارد مي شوند 76 00:04:16,639 --> 00:04:18,874 ولي بيرون نمي آيند. 77 00:04:22,120 --> 00:04:25,856 کي چاي بيشتري ميخواد؟ 78 00:04:25,786 --> 00:04:30,623 نگران نباشيد، شماها همگي کاملا اينجا امن خواهيد بود. 79 00:04:40,253 --> 00:04:42,521 چرا من اتاق هاتون رو بهتون نشون ندم تا شما بتونيد يک استراحت شبانه ي خوب داشته باشيد؟ 80 00:04:42,515 --> 00:04:45,350 ميدونم، مومو، اين مکان ترسناکه. 81 00:04:54,466 --> 00:04:56,400 نميدونم که ميتونم استراحت کنم يا نه. 82 00:04:56,409 --> 00:04:59,511 پاشو - پاشو. 83 00:05:08,709 --> 00:05:11,378 وقت رفتن به خريده. 84 00:05:11,355 --> 00:05:14,524 اون آقاي يائو بنظر مياد که چيزي براي شما داره. 85 00:05:14,478 --> 00:05:18,314 شايد ما بايد برگرديم و ببينيم اون به ما مقداري سوسيس کومودوي رايگان ميده يا نه. 86 00:05:18,238 --> 00:05:20,606 تو منو مجبور ميکني که از جذابيت هاي زنانه ام استفاده کنم 87 00:05:20,596 --> 00:05:24,399 تا از اون مرد بيچاره سوء استفاده کنم؟ 88 00:05:24,325 --> 00:05:27,627 فکر ميکنم تو و من قراره به آساني با هم زندگي کنيم 89 00:05:27,576 --> 00:05:32,313 تو هيچ موز خاکستري تا هفته ي آينده نداري؟ 90 00:05:32,196 --> 00:05:35,498 خبف من بايد يک پسر رو به جزيره ي هينگ-وا بفرستم تا اونها رو بگيرم، و اون يک سفر دو روزه است. 91 00:05:35,446 --> 00:05:38,748 خب، راستش، فردا ماه کامله. 92 00:05:38,697 --> 00:05:41,398 درواقع، من نميتونم يک پسر حمل کننده ي ديگه اي رو در جنگل از دست بدم. 93 00:05:41,373 --> 00:05:43,007 ناپديد شدن مردم در جنگل 94 00:05:43,030 --> 00:05:45,632 چيز عجيبي در طول ماه هاي کامله 95 00:05:45,612 --> 00:05:47,813 اين فقط بوي بد حقه هاي جهان ارواح رو ميده. 96 00:05:47,810 --> 00:05:51,179 شرط مي بندم اگه ما يه دوري اطراف شهر بزنيم 97 00:05:51,125 --> 00:05:55,161 مي فهميم که اين مردم چه کاري با محيط کردن که ارواح رو عصباني کرده. 98 00:05:55,076 --> 00:05:58,111 و بعد تو ميتوني بلافاصله اين معماي کوچک رو حل کني،حالت آواتار. 99 00:05:58,071 --> 00:06:01,574 کمک کردن به مردم، اين کاريه که ميکنم. 100 00:06:01,513 --> 00:06:03,781 چرا شماها همه ي اين چيزها رو به مسافرخانه برنميگردونيد؟ 101 00:06:03,776 --> 00:06:05,777 من فقط بايد يه مقدار ديگه از کارهاي روزانه امو انجام بدم. 102 00:06:05,783 --> 00:06:08,151 من در زمان کوتاهي برميگردم. 103 00:06:08,141 --> 00:06:12,378 شهري که شما اينجا داريد، اسرارآميزه. 104 00:06:19,168 --> 00:06:21,036 شهر اسرار آميز براي بچه هاي اسرار آميز 105 00:06:21,048 --> 00:06:23,716 اون هاما يه مقدار عجيب بنظر مياد. 106 00:06:23,693 --> 00:06:25,194 انگار که اون چيزي ميدونه، يا چيزي رو مخفي ميکنه. 107 00:06:25,223 --> 00:06:28,158 خنده داره. 108 00:06:28,122 --> 00:06:29,756 اون خانم خوبيه که ما رو داخل آورده و مکاني براي موندن بهمون داده. 109 00:06:29,779 --> 00:06:32,982 مهرباني اون من رو ياد مادربزرگ ميندازه. 110 00:06:32,935 --> 00:06:34,869 اما منظورش از اون «بچه هاي اسرارآميز» چي بود؟ 111 00:06:34,878 --> 00:06:38,547 واو، من نميدونم 112 00:06:38,479 --> 00:06:41,248 شايد بخاطر اينکه اون چهار تا بچه ي عجيب رو پيدا کرده که شب توي جنگل اردو زده بودند؟ 113 00:06:41,220 --> 00:06:43,888 اين يه مقدار اسرار آميز نيست؟ 114 00:06:46,350 --> 00:06:48,651 من ميخوام يه نگاهي به اطراف بندازم. 115 00:06:48,644 --> 00:06:50,846 سوکا، سوکا، داري چيکار ميکني؟ 116 00:06:50,844 --> 00:06:51,977 تو نميتوني در اطراف خونه ي کسي سرک بکشي. 117 00:06:52,022 --> 00:06:55,658 مشکلي پيش نمياد. 118 00:06:55,591 --> 00:06:58,126 اون ميتونه چند لحظه ديگه خونه باشه. 119 00:06:58,109 --> 00:06:59,810 سوکا، تو ما رو توي دردسر ميندازي 120 00:06:59,830 --> 00:07:01,331 و اين کار مشخصا گستاخانه است. 121 00:07:01,360 --> 00:07:03,961 من هنوز کارم تموم نشده. 122 00:07:06,968 --> 00:07:09,336 بيا ديگه... 123 00:07:09,326 --> 00:07:10,894 باشه، اون يه مقداري ترسناک بود. 124 00:07:10,920 --> 00:07:12,620 خب اون يه سرگرمي داره. 125 00:07:12,655 --> 00:07:14,455 هيچ چيز عجيبي درباره اون اينجا نيست. 126 00:07:14,485 --> 00:07:16,153 سوکا، تو به اندازه کافي نگاه کردي. 127 00:07:17,537 --> 00:07:19,638 هاما زود برميگرده. 128 00:07:19,657 --> 00:07:21,458 فقط يک صاحب خانه ي عاشق عروسک خيمه شب بازي معمولي، هان؟ 129 00:07:21,488 --> 00:07:25,058 پس چرا اون دري رو اينجا قفل کرده؟ 130 00:07:25,023 --> 00:07:27,057 احتمالا براي جلوگيري از جاسوسي مردمي مثل تو در بين وسايلش. 131 00:07:27,078 --> 00:07:28,879 خواهيم ديد. 132 00:07:28,909 --> 00:07:32,412 اين اتاق به جز يک صندوق چيزي توش نيست. 133 00:07:32,379 --> 00:07:34,246 شايد گنجه. 134 00:07:34,274 --> 00:07:36,042 سوکا، داري چيکار ميکني؟ 135 00:07:36,073 --> 00:07:38,374 تو داري به زور وارد يک اتاق خصوصي ميشي. 136 00:07:41,759 --> 00:07:44,394 من بايد ببينيم چي توي اونه. 137 00:07:44,393 --> 00:07:46,461 ما نبايد اينکارو انجام بديم. 138 00:07:46,482 --> 00:07:48,316 شايد يه کليد يه جايي اينجاها باشه. 139 00:07:52,778 --> 00:07:54,145 اه، اون رو بده من. 140 00:07:54,191 --> 00:07:56,459 باز شو، باز شو. 141 00:07:56,472 --> 00:07:58,506 اين اونقدري که بنظر ميومد ساده نيست. 142 00:07:58,528 --> 00:08:00,596 بچه ها، من درباره اين نميدونم. 143 00:08:00,616 --> 00:08:03,084 اين ديوانگيه، من ميرم. 144 00:08:05,820 --> 00:08:08,289 هر جور دوست داري، انجامش بده، تاف 145 00:08:22,717 --> 00:08:24,318 من بهتون ميگم چي توي جعبه است. 146 00:08:24,356 --> 00:08:27,258 يک شانه ي قديمي؟ 147 00:08:27,247 --> 00:08:32,685 اين بزرگترين گنج منه. 148 00:08:33,897 --> 00:08:35,898 اين تنها چيزيه که من از بزرگ شدنم در قبيله ي آب جنوبي دارم. 149 00:08:35,920 --> 00:08:38,021 شما از قبيله ي آب جنوبي هستيد؟ 150 00:08:38,040 --> 00:08:39,240 دقيقا مثل شما. 151 00:08:39,294 --> 00:08:41,662 چطور ميدونيد؟ 152 00:08:41,671 --> 00:08:43,271 من صحبت هاي شما رو اطراف اردوگاهتون شنيدم. 153 00:08:43,309 --> 00:08:45,811 اما چرا بهمون نگفتيد؟ 154 00:08:45,815 --> 00:08:50,485 ميخواستم غافلگيرتون کنم. 155 00:08:50,408 --> 00:08:53,911 من همه ي اين غذاها رو امروز خريدم که بتونم براتون يک ناهار قبيله ي آبي بزرگ درست کنم. 156 00:08:53,878 --> 00:08:57,547 البته، من نميتونم همه ي اجزائي رو که نياز دارم اينجا به دست بيارم، اما 157 00:08:59,275 --> 00:09:00,175 اگه کامکوات هاي اقيانوسي رو به اندازه کافي بجوشوني خيلي شبيه الوهاي دريايي هستند 158 00:09:00,239 --> 00:09:02,440 عاليه. 159 00:09:02,455 --> 00:09:04,122 من ميدونستم که بلافاصله احساس کردم به شما ربطي دارم. 160 00:09:04,157 --> 00:09:05,891 و من ميدونستم شما ي راز رو نگه مي داشتيد 161 00:09:05,925 --> 00:09:08,826 پس فکر ميکنم هردوي ما درست ميگفتيم. 162 00:09:08,816 --> 00:09:11,584 اما من متأسفم که ما اطراف رو سرک کشيديم. 163 00:09:11,578 --> 00:09:14,013 بخشش پذيرفته شد. 164 00:09:31,977 --> 00:09:34,312 حالا بيايد آشپزي کنيم. 165 00:09:34,322 --> 00:09:36,523 من از آلوهاي دريايي فاصله ميگيرم. 166 00:09:36,539 --> 00:09:37,506 من فکر کردم اونها کامکوات هاي اقيانوسي هستن 167 00:09:37,567 --> 00:09:40,669 به اندازه کافي نزديک هستند 168 00:09:44,891 --> 00:09:46,225 کي سوپ پنج طعم ميخواد ؟ 169 00:09:46,272 --> 00:09:48,807 شما يه کنترل کننده ي آبيد. 170 00:09:48,810 --> 00:09:52,846 من هرگز يک کنترل کننده ي آب ديگه از قبيله مون نديدم. 171 00:09:52,794 --> 00:09:54,528 بخاطر اين که ملت آتش تمام اونها رو نابود کردند. 172 00:09:54,561 --> 00:09:57,529 من آخريش بودم 173 00:09:57,515 --> 00:10:01,218 پس چطوري به اينجا رسيديد؟ 174 00:10:01,178 --> 00:10:05,248 من از خانه ام دزديده شدم 175 00:10:30,764 --> 00:10:32,498 بيشتر از 60 سال پيش بود که حمله ها آغاز شد. 176 00:10:32,531 --> 00:10:37,835 اونها دوباره و دوباره اومدند 177 00:10:41,622 --> 00:10:43,323 هربار، تعداد بيشتري از کنترل کننده هاي آب ما رو ميگرفتند و اسير ميکردند. 178 00:10:43,357 --> 00:10:47,326 ما بهترين کاري که ميتونستيم رو کرديم تا اونها رو دور نگه داريم 179 00:10:54,472 --> 00:10:59,409 اما تعداد ما با ادامه يافتن هجوم ها کمتر و کمتر شد. 180 00:11:00,061 --> 00:11:03,330 بلاخره، من هم، اسير شدم. 181 00:11:03,306 --> 00:11:07,176 من در اسارت دور شدم. 182 00:11:13,907 --> 00:11:17,744 آخرين کنترل کننده ي آب از قبيله ي آب جنوبي. 183 00:11:17,698 --> 00:11:20,900 اونها ما رو در زندان هاي وحشتناک اينجا در ملت آتش انداختند. 184 00:11:20,878 --> 00:11:22,612 من تنها کسي بودم که موفق شد فرار کنه. 185 00:11:22,645 --> 00:11:25,013 چطور فرار کرديد؟ 186 00:11:25,022 --> 00:11:26,489 و چرا شما در ملت آتش مونديد؟ 187 00:11:26,532 --> 00:11:29,667 من متأسفم 188 00:11:29,648 --> 00:11:31,482 صحبت بيشتر درباره ي اون خيلي دردناکه. 189 00:11:31,511 --> 00:11:33,746 ما کاملا درک ميکنيم. 190 00:11:33,760 --> 00:11:35,995 ما مادرمون رو در يک هجوم از دست داديم. 191 00:11:37,872 --> 00:11:40,907 اه، شماهاي بيچاره. 192 00:11:40,891 --> 00:11:43,126 من نميتونم بهتون بگم که ملاقات با شما چه معنايي داره. 193 00:11:43,140 --> 00:11:46,876 اين يک افتخاره، شما يک قهرمانيد. 194 00:11:46,834 --> 00:11:49,036 من هرگز فکر نميکردم يک کنترل کننده ي آب جنوبي ديگه رو ببينم. 195 00:11:49,051 --> 00:11:52,019 من دوست دارم چيزي رو که ميدونم بهت ياد بدم. 196 00:11:52,006 --> 00:11:55,342 که وقتي من رفتم تو بتوني به رسوم جنوبي ادامه بدي. 197 00:11:55,315 --> 00:11:59,452 بله، بله، البته. 198 00:12:03,475 --> 00:12:05,309 آموختن درباره ي ميراثم، براي من به معناي همه چيزه. 199 00:12:05,338 --> 00:12:10,275 در بزرگ شدن در قطب جنوب 200 00:12:10,189 --> 00:12:12,590 کنترل کننده ي آب کاملا در خانه با برف و يخ و درياها احاطه شدند. 201 00:12:12,598 --> 00:12:15,300 اما همونطور که تو احتمالا در سفرهاتون متوجه شدي 202 00:12:15,296 --> 00:12:17,531 هرجا که بري اينطوري نيست. 203 00:12:17,545 --> 00:12:20,147 ميدونم، وقتي ما توي صحرا گير کرده بوديم 204 00:12:20,148 --> 00:12:24,551 من احساس ميکردم انگار اونجا تفريبا هيچ چيزي نبود که من بتونم انجام بدم. 205 00:12:24,484 --> 00:12:26,886 به همين خاطره که تو بايد ياد بگيري آب رو هرجايي که وجود داره کنترل کني. 206 00:12:26,894 --> 00:12:29,395 من حتي از عرق خودم براي کنترل کردن آب استفاده کردم. 207 00:12:29,399 --> 00:12:31,634 اون کار خيلي کاردانانه است، کاتارا. 208 00:12:31,648 --> 00:12:35,351 تو مثل يک استاد واقعي فکر ميکني. 209 00:12:39,197 --> 00:12:42,966 اما ميدونستي که تو حتي ميتوني آب رو از هواي رقيق بيرون بياري؟ 210 00:12:42,924 --> 00:12:46,526 تو بايد ذهنت رو براي ايده ها باز نگه داري، کاتارا. 211 00:12:50,312 --> 00:12:53,414 آب در جاهايي هست که تو هرگز درباره اش فکر نميکني. 212 00:12:53,396 --> 00:12:55,831 اين بايد بهترين سرگرمي طبيعي در ملت آتش باشه. 213 00:12:55,837 --> 00:12:59,940 من هيچ چيز رو نميبينم که بخواد يک روح رو در اين اطراف عصباني کنه. 214 00:12:59,885 --> 00:13:02,620 شايد فقط روح ماه به يک روح بدجنس تبديل شده. 215 00:13:02,615 --> 00:13:04,516 روح ماه يک بانوي نجيب و بامحبته. 216 00:13:04,543 --> 00:13:06,778 اون با دلسوزي بر آسمان ها حکمراني ميکنه. 217 00:13:08,430 --> 00:13:10,164 و همينطور.... با خوبي ماه. 218 00:13:10,197 --> 00:13:13,332 معذرت ميخوام، قربان. 219 00:13:13,312 --> 00:13:17,382 شما ميتونيد درباره روحي که مردم رو ميدزده چيزي به ما بگيد؟ 220 00:13:17,328 --> 00:13:19,696 فقط يک مرد اون رو ديده و زنده مونده، و اون دينگ پيره. 221 00:13:19,701 --> 00:13:22,970 دينگ پير کجا زندگي ميکنه؟ 222 00:13:22,940 --> 00:13:24,807 واو، اين گل ها زيبا هستند. 223 00:13:24,831 --> 00:13:28,100 اونها بهش سوسن آتشين ميگن. 224 00:13:28,069 --> 00:13:31,605 اونها فقط چند هفته در سال شکوفه ميدهند 225 00:13:31,564 --> 00:13:35,467 اما اونها يکي از چيزهاي مورد علاقه ي من در زندگي اينجاست. 226 00:13:35,412 --> 00:13:37,980 و مثل تمام گياه ها، و همه چيزهاي زنده، از آب پر شدند. 227 00:13:37,976 --> 00:13:40,578 من يک کنترل کننده ي آب رو ديدم که در يک مرداب زندگي ميکرد. 228 00:13:40,574 --> 00:13:43,876 و ميتونست درخت هاي مو رو با کنترل کردن آب درونش کنترل کنه. 229 00:13:50,161 --> 00:13:52,929 تو حتي ميتوني اون رو جلوتر هم ببري. 230 00:13:52,918 --> 00:13:55,453 باور نکردني بود 231 00:13:55,451 --> 00:13:57,085 ولي يک خجالت درباره ي سوسن ها 232 00:13:57,118 --> 00:13:59,453 اونها فقط گل هستند. 233 00:13:59,459 --> 00:14:02,261 وقتي تو يک کنترل کننده ي آب در يک سرزمين عجيب هستي 234 00:14:02,248 --> 00:14:05,717 تو کاري رو ميکني که براي زنده موندن بايد بکني. 235 00:14:05,679 --> 00:14:08,681 امشب، من بهت مهارت نهايي کنترل آب رو ياد خواهم داد 236 00:14:08,629 --> 00:14:10,630 اون فقط در طول ماه کامل ميتونه انجام بشه 237 00:14:10,649 --> 00:14:12,850 وقتي که کنترل کردن تو در اوجش قرار داره. 238 00:14:12,861 --> 00:14:15,997 اما اون خطرناک نيست؟ 239 00:14:15,971 --> 00:14:17,839 من فکر کردم مردم اين اطراف در طول ماه کامل ناپديد مي شوند 240 00:14:17,863 --> 00:14:21,465 اه، کاتارا. 241 00:14:21,422 --> 00:14:24,124 دو تا استاد کنترل آب در زير ماه کامل؟ 242 00:14:33,926 --> 00:14:35,026 من فکر نميکنم ما چيزي داشته باشيم که درباره اش نگران باشيم. 243 00:14:35,081 --> 00:14:36,948 دينگ پير؟ 244 00:14:36,972 --> 00:14:37,939 اه، او.... 245 00:14:37,999 --> 00:14:39,066 آو، لعنت به اين. 246 00:14:39,121 --> 00:14:40,755 چي؟ 247 00:14:40,788 --> 00:14:43,223 نميتونيد ببينيد من مشغولم؟ 248 00:14:43,225 --> 00:14:47,028 طلوع يک ماه کامل رو دارم 249 00:14:48,611 --> 00:14:50,746 و چرا همه به من اين رو ميگويند، من اونقدر پير نيستم. 250 00:14:50,760 --> 00:14:52,627 آوو... 251 00:14:55,377 --> 00:15:00,314 خب، من در قلب جوان هستم. 252 00:15:00,218 --> 00:15:02,419 حداقل هنوز آماده ي گرفته شدن توسط يک جور هيولاي ماه نيستم. 253 00:15:02,430 --> 00:15:04,498 ما ميخواستيم درباره ي اون از شما بپرسيم. 254 00:15:04,514 --> 00:15:06,348 شما يک نگاه خوب به اون روحي که شما رو برد انداختيد؟ 255 00:15:06,342 --> 00:15:08,477 هيچ روحي نديدم 256 00:15:08,491 --> 00:15:10,825 فقط احساس کردم چيزي بر من مسلط شد. 257 00:15:10,831 --> 00:15:14,768 انگار تسخير شده بودم. 258 00:15:14,711 --> 00:15:18,313 مجبورم کرد که شروع به حرکت به سمت کوه بکنم. 259 00:15:18,270 --> 00:15:21,805 من سعي کردم باهاش بجنگم، اما من نمي تونستم اعضاي بدن خودم رو کنترل کنم. 260 00:15:21,764 --> 00:15:28,270 اون فقط ميخواست من رو وارد يک غار اون بالا بکنه. 261 00:15:28,113 --> 00:15:31,349 و من به ماه نگران کردم چون فکر ميکردم اون آخرين نگاهيه که به نور ميکنم. 262 00:15:31,319 --> 00:15:33,520 اما بعد خورشيد شروع به طلوع کردن کرد. 263 00:15:33,531 --> 00:15:36,933 و من دوباره کنترل خودم رو به دست آوردم. 264 00:15:36,899 --> 00:15:40,067 من فقط دمم رو روي کولم گذاشتم و با بيشترين سرعتي که ميتونستم از کوه دور شدم. 265 00:15:40,041 --> 00:15:41,307 چرا يک روح بايد بخواد که مردم رو به يک کوه ببره؟ 266 00:15:41,355 --> 00:15:43,622 اه، نه! 267 00:15:43,632 --> 00:15:46,300 من واقعا صداي مردمي رو که زير کوه فرياد ميزدند رو شنيدم 268 00:15:54,725 --> 00:15:56,960 روستاييان گم شده هنوز بايد اونجا باشند. 269 00:16:01,105 --> 00:16:04,508 من ميتونم صداشون رو بشنوم، اونها اين طرفند. 270 00:16:07,101 --> 00:16:11,204 ميتوني قدرتي که ماه کامل مي آورد رو احساس کني؟ 271 00:16:11,141 --> 00:16:16,379 براي نسل ها، درخشش اون براي کنترل کننده هاي آب خجسته بود. 272 00:16:16,272 --> 00:16:19,908 به ما اجازه ميداد که کارهاي باور نکردني بکنيم 273 00:16:23,422 --> 00:16:24,889 من هرگز بيشتر احساس زنده بودن نکردم. 274 00:16:24,928 --> 00:16:26,862 اينجاست. 275 00:16:26,884 --> 00:16:29,619 من نميتونم چيزي رو اين پايين ببينم. 276 00:16:41,761 --> 00:16:43,629 به همين خاطره که شما منو داريد، بيايد بريم. 277 00:16:43,653 --> 00:16:48,257 ما نجات پيدا کرديم 278 00:16:48,174 --> 00:16:49,808 من نميدونستم که روح ها زندان هايي مثل اين مي سازند، کي شما رو اينجا آورد؟ 279 00:16:49,841 --> 00:16:51,208 هيچ روحي نبود 280 00:16:51,252 --> 00:16:53,186 يک ساحره بود 281 00:16:53,208 --> 00:16:56,310 يک ساحره، منظورتون چيه؟ 282 00:16:56,286 --> 00:16:59,788 اون مثل يک پيرزن عادي بنظر ميومد 283 00:16:59,749 --> 00:17:01,283 اما مردم رو مثل يک استاد خيمه شب بازي سياه کنترل ميکرد. 284 00:17:01,320 --> 00:17:03,221 هاما. 285 00:17:03,243 --> 00:17:05,878 آره، صاحب مسافرخانه. 286 00:17:05,873 --> 00:17:07,340 من ميدونستم يک چيز ترسناک درباره ي اون وجود داره. 287 00:17:07,379 --> 00:17:10,849 ما بايد هاما رو متوقف کنيم. 288 00:17:15,620 --> 00:17:17,254 من اين مردم رو از اينجا خارج ميکنم، شما بريد. 289 00:17:17,287 --> 00:17:22,357 چيزي که من ميخوام بهت نشون بدم 290 00:17:22,257 --> 00:17:25,893 رو در اون زندان هاي ملت آتش بدبخت کننده به دست اوردم. 291 00:17:25,848 --> 00:17:29,851 نگهبان ها هميشه مراقب بودند که هر آبي رو از ما دور نگه دارند. 292 00:17:29,792 --> 00:17:35,463 اونها توي هواي خشک لوله ميگذاشتند و ما رو معلق دور از زمين نگه مي داشتند. 293 00:17:35,338 --> 00:17:40,075 قبل از دادن هرگونه آبي به ما، دست ها و پاهامون رو ميبستند، تا نتونيم کنترلي انجام بديم. 294 00:17:39,987 --> 00:17:44,591 هرگونه اثري از مشکل با يک مجازات بيرحمانه مواجه مي شد. 295 00:17:44,508 --> 00:17:47,810 و هنوز، هر ماه، من ماه کامل رو حس ميکردم که من رو با انرژيش پر انرژي ميکرد. 296 00:17:47,779 --> 00:17:52,416 اونجا بايد يک چيزي بود که من ميتونستم انجام بدم تا فرار کنم. 297 00:17:52,332 --> 00:17:55,701 بعد من فهميدم که هرجايي که زندگي هست، آب هست. 298 00:17:55,667 --> 00:17:59,303 موش هايي که از روي کف اتاق قفس من ميگذشتند 299 00:17:59,258 --> 00:18:05,296 هيچ چيزي بيشتر از پوست هايي پر شده از مايع نبودند. 300 00:18:05,157 --> 00:18:07,659 و من سال ها رو در گسترش دادن مهارت هايي گذروندم که من رو به فرارم هدايت ميکرد. 301 00:18:07,658 --> 00:18:10,393 کنترل خون 302 00:18:10,383 --> 00:18:13,719 کنترل کردن آب در بدن ديگري. 303 00:18:13,686 --> 00:18:18,756 تحميل کردن خواسته هايت به اونها. 304 00:18:24,780 --> 00:18:27,048 وقتي من بر روي موش ها تسلط پيدا کردم، براي يک انسان آماده بودم. 305 00:18:27,056 --> 00:18:30,191 و در طول ماه کامل بعدي 306 00:18:31,384 --> 00:18:36,021 براي اولين بار در چند دهه آزادانه راه رفتم. 307 00:18:35,937 --> 00:18:40,474 قفس من توسط نگهبان هاي زيادي که مأمور بودند تا من رو داخل نگه دارند باز شد. 308 00:18:40,394 --> 00:18:42,662 وقتي تو در اين مهارت عالي شدي، ميتوني هرچيزي رو کنترل کني. 309 00:18:42,670 --> 00:18:46,440 يا هرکسي. 310 00:18:46,390 --> 00:18:49,158 اما رسيدن به درون کسي و کنترل کردن اون؟ 311 00:18:49,147 --> 00:18:51,682 فکر نميکنم که اين چنين قدرتي رو بخوام. 312 00:18:51,680 --> 00:18:54,249 انتخاب متعلق به تو نيست 313 00:18:54,246 --> 00:18:57,882 قدرت وجود داره 314 00:18:57,837 --> 00:19:03,274 و اين وظيفه ي توئه که از هدايايي که براي بردن اين جنگ گرفتي استفاده کني. 315 00:19:03,159 --> 00:19:04,425 کاتارا، اونها سعي کردند ما رو نابود کنند، تمام فرفنگ ما رو، مادرت رو 316 00:19:04,474 --> 00:19:07,943 ميدونم 317 00:19:07,904 --> 00:19:11,506 پس تو بايد بفهمي من درباره ي چي صحبت ميکنم. 318 00:19:11,464 --> 00:19:14,566 ما آخرين کنترل کننده هاي آب از قبيله ي آب جنوبي هستيم. 319 00:19:14,541 --> 00:19:17,977 ما بايد هرجايي که ميتونيم با اين مردم بجنگيم. 320 00:19:17,940 --> 00:19:19,774 هرجايي که اون ها هستند، به تمام معني لازمه 321 00:19:19,800 --> 00:19:23,469 اين تويي. 322 00:19:23,422 --> 00:19:26,758 تو کسي هستي که مردم رو در طول ماه هاي کامل ناپديد ميکنه. 323 00:19:26,725 --> 00:19:28,893 اونها من رو در يک زندان انداختند تا بپوسم 324 00:19:28,905 --> 00:19:30,639 به همراه خواهران و برادرانم. 325 00:19:30,669 --> 00:19:32,570 اونها مستحق همون هستند 326 00:19:32,592 --> 00:19:35,094 تو بايد کار من رو ادامه بدي. 327 00:19:35,094 --> 00:19:37,829 من اينکارو نميکنم، من از کنترل خون استفاده نميکنم 328 00:19:41,827 --> 00:19:45,630 و من به تو هم اجازه نميدم که اين شهر رو وحشت زده کني. 329 00:19:45,578 --> 00:19:48,847 تو بايد اين مهارت رو پيش از اينکه بر عليه من بشي ياد ميگرفتي. 330 00:19:48,817 --> 00:19:53,420 جنگيدن به روش تو بيرون از نيروي من غير ممکنه. 331 00:20:05,874 --> 00:20:07,508 من هر عضله، هر عضوي رو در بدنت کنترل ميکنم. 332 00:20:25,016 --> 00:20:27,918 خواهش ميکنم، بس کن. 333 00:20:27,901 --> 00:20:30,769 تو تنها کسي نيستي که از ماه قدرت جذب ميکنه. 334 00:20:30,754 --> 00:20:33,823 کنترل کردن من قدرتمند تر از مال توئه، هاما. 335 00:20:57,752 --> 00:20:59,353 مهارت تو بر روي من بي اثره. 336 00:20:59,387 --> 00:21:01,088 ما ميدونيم تو چيکار ميکردي، هاما. 337 00:21:01,119 --> 00:21:03,820 تسليم شو، تو محاصره شدي 338 00:21:03,811 --> 00:21:06,580 نه. 339 00:21:15,643 --> 00:21:17,177 شما خودتون، خودتون رو محاصره کرديد 340 00:21:19,177 --> 00:21:21,812 کاتارا، مراقب باش. 341 00:21:21,835 --> 00:21:24,603 بنظر مياد که مغز من يک ذهن از خودش داره. 342 00:21:26,795 --> 00:21:28,562 بس کن، بازو، بس کن! 343 00:21:31,398 --> 00:21:33,032 احساسش عجيبه. 344 00:21:33,084 --> 00:21:34,651 متأسفم، آنگ. 345 00:21:41,771 --> 00:21:44,707 مشکلي نيست. 346 00:21:44,722 --> 00:21:46,990 به دوستانت صدمه نزن،کاتارا. 347 00:21:49,195 --> 00:21:50,496 و نگذار که اونها به همديگه صدمه بزنند. 348 00:22:12,017 --> 00:22:14,853 نه! 349 00:22:14,871 --> 00:22:17,339 تو قراره براي هميشه در يک مکان امن زنداني بشي. 350 00:22:17,367 --> 00:22:19,902 کار من تمام شده. 351 00:22:19,928 --> 00:22:24,365 تبريک ميگم، کاتارا. 352 00:22:24,366 --> 00:22:34,366 تو يک کنترل کننده ي خوني 353 00:22:24,366 --> 00:22:34,366 www.warez-ir.com کاري از تيم ترجمه remuslup ترجمه شده توسط