1
00:00:00,649 --> 00:00:03,021
آب.
2
00:00:03,022 --> 00:00:04,895
خاک.
3
00:00:04,896 --> 00:00:07,004
آتش.
4
00:00:07,005 --> 00:00:08,296
باد.
5
00:00:09,362 --> 00:00:13,496
خيلي قبل، چهار ملت با هماهنگي و در کنار هم زندگي ميکردند
6
00:00:13,497 --> 00:00:17,575
اما بعد، همه چيز با حمله ملت آتش تغيير کرد
7
00:00:17,776 --> 00:00:21,888
فقط آواتار، کسي که براي تمام چهار عنصر اصلي
تسلط داشت ميتونست اونها رو متوقف کنه.
8
00:00:21,889 --> 00:00:25,048
اما درست وقتي که جهان به اون نياز داشت اون ناپديد شد
9
00:00:25,389 --> 00:00:29,210
صد سال گذشت، و من و برادرم يک آواتار جديد پيدا کرديم.
10
00:00:29,211 --> 00:00:31,050
يک کنترل کننده باد به نام آنگ
11
00:00:31,151 --> 00:00:33,256
و با اينکه اون يک کنترل کننده باد با مهارت هست،
12
00:00:33,257 --> 00:00:36,989
ولي قبل از نجات مردم بايد چيزهاي زيادي رو ياد بگيره.
13
00:00:36,990 --> 00:00:40,612
اما من باور دارم که آنگ ميتونه جهان رو نجات بده.
14
00:00:46,839 --> 00:00:50,337
کتاب اول: آب
قسمت پانزدهم: باتو از قبيله آب.
15
00:01:01,058 --> 00:01:03,537
هي نگاه کن! يه شمشير ساخته شده از دندان وال.
16
00:01:03,575 --> 00:01:06,003
بزار ببينم.
17
00:01:15,144 --> 00:01:19,915
اين يه سلاح قبيله آبه. ببين اگه ميتوني چيز ديگه اي پيدا کن.
18
00:01:20,005 --> 00:01:21,375
کسي چيزي گم کرده؟
19
00:01:21,467 --> 00:01:23,688
نه، ما يه چيزي پيدا کرديم.
20
00:01:26,171 --> 00:01:28,319
اين سوخته.
21
00:01:28,664 --> 00:01:33,241
اينجا يه جنگ رخ داده. بين جنگجويان قبيله آب
و يک گروه از کنترل کننده هاي آتش.
22
00:01:33,317 --> 00:01:38,549
کنترل کننده هاي آتش مقاومت کردن،
اما جنگجوها اونها رو به پايين اين تپه بردن...
23
00:01:43,123 --> 00:01:44,476
خب بعد چه اتفاقي افتاده؟
24
00:01:44,573 --> 00:01:47,035
من نميدونم. ردپاها اينجا تموم ميشه.
25
00:01:47,107 --> 00:01:49,093
صبر کن! ببين!
26
00:01:49,164 --> 00:01:51,783
اين يکي از قايف هاي ماست!
27
00:01:52,580 --> 00:01:54,448
اين... قايق پدره؟
28
00:01:54,527 --> 00:02:00,034
نه، اما مال ناوگاه اونه. پدر اينجا بوده.
29
00:02:03,409 --> 00:02:11,524
پرنسس زوکو ميبينيد يه مدت استراحت
خيلي براي راحتي روحي شما خوبه.
30
00:02:15,425 --> 00:02:17,874
بريد عقب! ما دنبال يه فراري هستيم.
31
00:02:17,946 --> 00:02:21,440
هيچ فراري اينجا توي کشتي من نيست
32
00:02:35,291 --> 00:02:37,041
اون فلج شده.
33
00:02:37,122 --> 00:02:40,171
فقط بطور موقت.ظرف يه ساعت زهر کم کم از بين ميره.
34
00:02:40,247 --> 00:02:42,895
اما بعدش اون توي زندانه و من به پولم رسيدم.
35
00:02:42,986 --> 00:02:45,157
اما چطوري تو اونو توي کشتي من پيدا کردي؟
36
00:02:45,227 --> 00:02:48,476
شيرشوي من ميتونه بوي يه موش رو تو يه قاره دنبال کنه.
37
00:02:48,551 --> 00:02:51,866
تحت تأثير قرار گرفتم.
38
00:02:54,665 --> 00:02:58,575
خيلي تحت تأثير قرار گرفتم.
39
00:03:16,102 --> 00:03:17,204
سوکا...
40
00:03:17,270 --> 00:03:18,369
من باهات ميام.
41
00:03:18,429 --> 00:03:21,662
تو سن کافي براي رفتن به جنگ رو نداري، سوکا ، تو اينو ميدوني.
42
00:03:21,730 --> 00:03:26,872
من قويم! شجاعم و ميتونم بجنگم! خواهش ميکنم، پدر!
43
00:03:26,942 --> 00:03:29,850
يه مرد شجاع ميدونه کجا بهش نيازه،...
44
00:03:29,938 --> 00:03:33,918
... و کار درست براي تو اينه که اينجا از خواهرت مراقبت کني
45
00:03:33,989 --> 00:03:35,513
من نميفهمم.
46
00:03:35,574 --> 00:03:42,414
يه روز ميفهمي.من ميخوام مدت طولاني تو رو ترک کنم.
47
00:03:46,544 --> 00:03:49,117
کي اونجاست؟
48
00:03:49,193 --> 00:03:49,999
سوکا؟
49
00:03:50,070 --> 00:03:51,195
باتو؟
50
00:03:51,277 --> 00:03:52,834
الان گفتي کي؟
51
00:03:52,909 --> 00:03:54,001
باتو!
52
00:03:54,091 --> 00:04:01,723
سوکا! کاتارا! خيلي خوبه که هردوي شما رو ميبينم! اه،شما خيلي بزرگ شديد.
53
00:04:01,800 --> 00:04:03,056
سلام، من آنگم.
54
00:04:03,138 --> 00:04:03,716
پدر کجاست؟
55
00:04:03,788 --> 00:04:04,596
اون اينجاست؟
56
00:04:04,684 --> 00:04:10,907
نه، اون و بقيه جنگجوها الان بايد توي امپراطوري خاک شرقي باشن.
57
00:04:11,874 --> 00:04:16,558
اينجا محل مناسبي براي تجديد ديدار نيست. بريم تو.
58
00:04:20,766 --> 00:04:25,150
بعد از اينکه من زخمي شدم، پدرتون منو به اين صومعه اورد.
59
00:04:25,244 --> 00:04:30,561
از اونوقت، خواهران از من مراقب ميکنن.رئيس، اينها فرزندان هوکادو هستن.
60
00:04:30,644 --> 00:04:33,952
اونها به همراه آواتار سفر کردن. من اونها رو نزديک قايقم پيدا کردم.
61
00:04:34,026 --> 00:04:40,248
آواتار جوان، خيلي خيلي خوشحالم که
در حضور شما هستم.به صومعه ما خوش آمديد.
62
00:04:40,313 --> 00:04:43,712
ممنونم! واقعا افتخاره که من اينجا هستم. اگه چيزي هست که....
63
00:04:43,758 --> 00:04:46,633
اين بوي خوب مال چيه، باتو؟
64
00:04:46,708 --> 00:04:49,569
هنر خواهران در تهيه عطر و مرهمه.
65
00:04:49,645 --> 00:04:52,212
عطر؟ شايد ما بتونيم يه مقدار از اونو به آپا بزنيم؟
66
00:04:52,293 --> 00:04:57,141
آخه اون مرغوب ترين بوي گند رو از خودش بروز ميده! درست نميگم؟
67
00:04:57,463 --> 00:05:00,610
تو شوخ طبعي پدرتو به ارث بردي
68
00:05:00,897 --> 00:05:03,442
باتو! اين مثل خونه است.
69
00:05:03,534 --> 00:05:06,178
همه چيز اينجا همينطوره، حتي پوست حيوانات!
70
00:05:06,259 --> 00:05:11,164
آره، هيچ چيز آرامش بخش تر از پوست جانوران مرده نيست.
71
00:05:15,958 --> 00:05:19,329
امکان نداره!چاي آلوي داغ؟
72
00:05:19,419 --> 00:05:21,136
به خودت برس.
73
00:05:21,212 --> 00:05:24,737
پدر ميتونه يه بشکه کامل از اينها رو بخوره.
74
00:05:26,365 --> 00:05:30,058
باتو، درسته که تو و پدر گير يه کرگردن شمالي افتاديد؟
75
00:05:30,141 --> 00:05:35,432
اين نظر پدرت بود. اون فقط منو
با خودش برد. خب، کرگردن منو با خودش برد.
76
00:05:35,515 --> 00:05:39,259
هي، منم سوار حيوانات ميشم! يه بار يه مارماهي بزرگ ..
77
00:05:39,329 --> 00:05:42,282
خب اون گريه بزرگ شکست فکر کي بود؟
78
00:05:42,336 --> 00:05:43,801
تو درباره اون ميدوني؟
79
00:05:43,859 --> 00:05:45,213
همه ميدونن.
80
00:05:45,285 --> 00:05:46,451
داستانش چي بود؟
81
00:05:46,529 --> 00:05:48,484
داستانش طولاني، آنگ، باشه براي يه وقت ديگه.
82
00:05:48,575 --> 00:05:51,618
تو و پدر ماجراهاي خنده دار زيادي داشتيد.
83
00:05:51,708 --> 00:05:57,080
اون موقع هيچکدومشون خنده دار نبودن،
اما همه چيز با فهميدن موضوعات، خنده دار ميشن.
84
00:05:57,159 --> 00:06:02,610
آنگ، اونو بزار زمين. اون خيلي
مقدسه و خيلي هم شکننده است.
85
00:06:02,676 --> 00:06:04,653
کسي که يه اختاپوس روي سرش گذاشت و باهاش مادربزرگ ...
86
00:06:04,736 --> 00:06:07,013
رو متقاعد کرد که يک روح آبه تو بودي يا پدر؟...
87
00:06:07,091 --> 00:06:12,900
اختاپوس پدرت بود، اما اون صداي شبح وار کار من بود.
88
00:06:24,510 --> 00:06:27,337
از سر راهم بريد کنار!برو کنار،چرک کثيف!
89
00:06:27,423 --> 00:06:31,749
اون هيچ منظوري نداشت!من مطمئنا شما مداوما حمام ميريد.
90
00:06:31,824 --> 00:06:33,316
من بايد باهات حرف بزنم.
91
00:06:33,395 --> 00:06:39,478
خب،فکر کنم اينا دوستان جديد من هستن،
پسر عصباني و عموي تنبلش
92
00:06:46,413 --> 00:06:49,621
حيوان تو کشتي منو نابود کرده. تو بايد خسارتشو بهم بدي.
93
00:06:49,719 --> 00:06:56,980
آووو، من دوست دارم کمکت کنم، اما اين پول مدت
زيادي دست من نخواهد بود. به افتخارم بنوشيد!
94
00:06:59,147 --> 00:07:02,726
پول چيزي نيست که من ميخوام.
95
00:07:03,078 --> 00:07:04,908
من ميخوام کسي رو برام پيدا کني.
96
00:07:05,004 --> 00:07:07,634
چه اتفاقي افتاده؟ نامزدت از دستت فرار کرده؟
97
00:07:07,702 --> 00:07:11,505
من دنبال صاحب اين نيستم، من دنبال يه
راهب کچلم که اين زن باهاش سفر ميکنه
98
00:07:11,574 --> 00:07:12,953
هرچي تو بگي.
99
00:07:13,025 --> 00:07:18,148
اگه پيداش کني، من اونو به عنوان
خسارت خراب کردن کشتيم قبول ميکنم.
100
00:07:18,214 --> 00:07:19,248
فراموشش کن.
101
00:07:19,321 --> 00:07:22,819
بعلاوه ما به اندازه وزنت بهت طلا ميديم.
102
00:07:22,884 --> 00:07:26,583
هموزن من نه، هموزن تو، حالا يه معامله کرديم.
103
00:07:26,658 --> 00:07:27,614
قبوله!
104
00:07:27,697 --> 00:07:29,305
سوار شيد.
105
00:07:41,279 --> 00:07:46,005
چيزيه که من بايد به شما بگم.من منتظر يه پيغام از پدرتونم.
106
00:07:46,062 --> 00:07:46,987
واقعا؟
107
00:07:47,072 --> 00:07:47,899
کي؟
108
00:07:47,967 --> 00:07:50,654
هر روز.پدرتون گفت وقتي به نقطه مشخص شده رسيدند...
109
00:07:50,731 --> 00:07:52,593
يه نامه ميفرسته.
110
00:07:52,662 --> 00:07:55,234
اگر شما همينجا منتظر بشيد تا نامه برسه...
111
00:07:55,332 --> 00:07:57,953
... ميتونيد باهام بيايد و دوباره پدرتونو ببينيد.
112
00:07:58,028 --> 00:08:03,252
بيشتر از دوسال از زماني که پ
درو ديديم ميگذره! اين خيلي باور نکردنيه. نه کاتارا؟
113
00:08:03,331 --> 00:08:07,072
من واقعا دلم براش تنگ شده. خيلي عاليه که پدرو ببينيم.
114
00:08:07,160 --> 00:08:10,489
خيلي طولاني بود، نه؟
115
00:08:10,572 --> 00:08:15,704
من مطمئن نيستم کي نامه ميرسه، اما وقتي برسه...
116
00:08:16,857 --> 00:08:21,352
اين خيلي عاليه، اما ما نميتونيم.
ما بايد اول آنگ رو به قطب شمال ببريم.
117
00:08:21,442 --> 00:08:25,317
حتي اگه ما زمان داشتيم تا براي نامه صبر کنيم،
کي ميدونه چقدر بايد سفر کنيم.
118
00:08:25,408 --> 00:08:27,377
ما فرصتي براي يه انحراف نداريم.
119
00:08:27,471 --> 00:08:30,825
من مطمئنم پدرتون ميفهمه و از اينکه فرزندانش...
120
00:08:30,911 --> 00:08:34,777
به آواتار کمک ميکنند سربلند ميشه.
121
00:08:37,172 --> 00:08:40,456
نميتونم باور کنم اونا ميخوان منو ترک کنن.
122
00:08:44,939 --> 00:08:47,087
من دنبال باتو از قبيله آب ميگردم.
123
00:08:47,167 --> 00:08:49,396
اه، من باتو رو ميشناسم.
124
00:08:49,486 --> 00:08:51,995
مطمئن شو اين به دستش ميرسه.
125
00:08:56,005 --> 00:09:00,297
اين نقشه ي محل پدر سوکا و کاتارائه!
126
00:09:15,356 --> 00:09:17,995
هي! ببخشيد مدت طولاني رفته بودم.
127
00:09:18,075 --> 00:09:20,030
هي آنگ، من نفهميدم تو رفتي.
128
00:09:20,082 --> 00:09:28,452
خب، اما حالا برگشتم. خب... ميتونم يه مقدار چاي داغ آلو بخوام!
129
00:09:40,451 --> 00:09:43,189
براي هواي تازه اومديد بيرون، درسته؟
130
00:09:43,257 --> 00:09:44,617
ما دنبال کسي هستيم.
131
00:09:44,677 --> 00:09:53,097
اميدوارم ميوکي نباشه. ميوکي دوباره با ملت آتش
درگير شدي و خودتو تو دردسر انداختي؟
132
00:09:53,165 --> 00:09:56,867
آواتار قبلا اينجا بوده.بزن بريم.
133
00:10:08,405 --> 00:10:15,807
آها! من گرفتمت!تو بايد از خودت خجالت بکشي...کثيف کننده حياط.
134
00:10:15,901 --> 00:10:18,772
متأسفم! بيشتر مواظبش خواهم بود..
135
00:10:23,613 --> 00:10:28,946
اين کشتي منو احساساتي ميکنه. اين توسط پدرم ساخته شده.
136
00:10:33,764 --> 00:10:36,324
اين قايقيه که اون تو رو باهاش به سواري بين يخ ها برد؟
137
00:10:36,427 --> 00:10:40,816
بله، اين زخم يه مدرک براي اونه.هان. تو چطور، سوکا؟
138
00:10:40,898 --> 00:10:44,123
تو بايد داستان هاي خوبي از اولين سواري بين يخ هات داشته باشي؟
139
00:10:44,206 --> 00:10:47,612
اون هيچوقت اينکارو نکرد. پدر قبل از اينکه سنش به اندازه کافي برسه رفت.
140
00:10:47,697 --> 00:10:50,080
آه، فراموش کرده بودم تو خيلي جوان بودي.
141
00:10:50,153 --> 00:10:51,507
سواري بين يخ چيه؟
142
00:10:51,570 --> 00:10:54,712
اين يه مراسم تشريفاتي براي اعضاي جوان قبيله آبه.
143
00:10:54,772 --> 00:10:57,720
وقتي چهارده سالت بشه پدرت تو رو ...
144
00:10:57,790 --> 00:11:01,955
... يه چيزيو ميدوني، تو آماده اي که انجامش بدي.
145
00:11:11,454 --> 00:11:13,176
چرا وايساديم؟
146
00:11:13,255 --> 00:11:15,545
چون اون دختر مدت طولاني اينجا سپري کرده.
147
00:11:15,632 --> 00:11:18,068
ما وقت نداريم!
148
00:11:20,854 --> 00:11:22,351
هي، مراقب باش!
149
00:11:22,439 --> 00:11:24,494
هي ببين، اون تو رو دوست داره.
150
00:11:24,590 --> 00:11:27,341
ميخوايد سرنوشتتونو بدونيد، آقا؟
151
00:11:27,414 --> 00:11:31,186
در سن من، سرنوشت تنها و بزرگترين شگفتيه که من دارم ،...
152
00:11:31,263 --> 00:11:36,154
... و من دوست دارم اونو خيلي زود از دست بدم.
153
00:11:39,978 --> 00:11:45,125
سواري بين يخ يک مراسم براي سنجش هوش، شجاعت و اطمينانه.
154
00:11:45,187 --> 00:11:49,068
در دهکده ما اين مراسم با گذراندن يک قايق
از بين يک ميدان از کوه هاي يخي انجام ميشه.
155
00:11:49,143 --> 00:11:51,724
ما چطور ميخوايم بدون يخ، بين يخ سواري کنيم؟
156
00:11:51,801 --> 00:11:56,095
تو اونجا سواري خواهي کرد.
157
00:11:58,486 --> 00:12:04,967
سوکا وظيفه ي تو مديريت و هدايت قايقه.
رهبر خردمند.کاتارا، تو از بادبان اصلي کشتي محافظت کن
158
00:12:05,046 --> 00:12:09,773
بادها ميتونند خشن باشند، پس شجاع باش.
آنگ تو بادبان جلويي رو کنترل کن...
159
00:12:09,848 --> 00:12:15,845
...بدون مراقبت دست هاي تو همه ما
غرق ميشيم. موقعيت تو مربوط به اعتماده.
160
00:12:15,919 --> 00:12:21,828
ميدونم! چرا نبايد بدونم؟ من اواتارم! من درباره اعتماد مي دونم.
161
00:12:21,870 --> 00:12:28,876
من نميتونم درباره انجام درست اينکار کمکي بکنم.
به دست خودتون يا موفق ميشيد يا شکست ميخوريد.
162
00:12:32,497 --> 00:12:37,578
آنگ، بادبان جلو رو رها کن. کاتارا مراقب باش!
163
00:12:39,492 --> 00:12:44,347
آنگ، بادبان کوچک! کاتارا، بهش جا بده!
164
00:12:50,580 --> 00:12:53,628
آنگ! سکان رو بيار پايين! سکان رو بيار پايين!
165
00:12:53,689 --> 00:12:56,701
معني ايني که گفتي چيه!؟
166
00:13:05,245 --> 00:13:07,615
کارت عالي بود!
167
00:13:09,693 --> 00:13:11,291
راهي براي گذشتن نيست!
168
00:13:11,364 --> 00:13:12,476
ما ميتونيم انجامش بديم!
169
00:13:12,535 --> 00:13:15,131
سوکا، تو خودت رو آزمايش کردي، شايد ما بايد...
170
00:13:15,194 --> 00:13:17,456
آنگ، من به مقداري باد زير اون بادبان نياز دارم!
171
00:13:17,505 --> 00:13:22,784
کاتارا، ازت ميخوام تا با کنترل آب بيشترين آبي
رو که ميتوني بين ما و اون صخره ها قرار بدي!
172
00:13:22,871 --> 00:13:24,900
حالا!
173
00:13:43,359 --> 00:13:47,117
ارواح آب به اين علامات گواهي ميدهند.
174
00:13:47,195 --> 00:13:53,234
براي سوکا، علامت حرد، اين علامتيه که پدرت به دست آورد.
175
00:13:53,307 --> 00:13:58,356
براي کاتارا، علامت شجاعت.شجاعت تو به ما نيرو مي دهد.
176
00:13:58,437 --> 00:14:02,111
و براي آنگ، علامت اطمينان.
177
00:14:02,187 --> 00:14:05,500
از الان تو يک عضو افتخاري قبيله آب هستي.
178
00:14:05,561 --> 00:14:06,626
من نميتونم
179
00:14:06,703 --> 00:14:08,772
البته که ميتوني!
180
00:14:08,865 --> 00:14:11,130
نه، شما نميتونيد به من اعتماد کنيد!
181
00:14:11,183 --> 00:14:14,184
آنگ، داري درباره چي حرف ميزني.
182
00:14:14,230 --> 00:14:17,994
يه پيغام رسان اينو بهم داد تا به باتو برسونم.
183
00:14:18,051 --> 00:14:20,350
شما بايد درک کنيد. من ميترسيدم شما...
184
00:14:20,419 --> 00:14:25,694
اين نقشه پدرمونه! تو در تمام اين مدت اينو داشتي!؟ چطور تونستي؟
185
00:14:25,755 --> 00:14:29,764
خب، تو ميتوني تنهايي به قطب شمال بري! من ميرم پدر رو پيدا کنم.
186
00:14:29,840 --> 00:14:31,151
سوکا، فکر کنم تو بايد...
187
00:14:31,234 --> 00:14:34,493
کاتارا، تو با مني؟
188
00:14:37,162 --> 00:14:40,439
من باهاتم، سوکا.
189
00:14:58,418 --> 00:14:59,709
موفق باشي.
190
00:14:59,799 --> 00:15:03,022
باشه. تو هم همينطور.
191
00:15:07,889 --> 00:15:09,606
فکر کنم ما بايد بريم.
192
00:15:09,692 --> 00:15:12,798
اين بهترين کاره.
193
00:15:17,637 --> 00:15:20,697
من يه احمقم، مومو.
194
00:15:39,695 --> 00:15:42,275
ما داريم نزديک ميشيم.
195
00:15:50,720 --> 00:15:52,807
صداي اون گرگ خيلي غمگين بود.
196
00:15:52,883 --> 00:15:54,453
احتمالا زخمي شده.
197
00:15:54,516 --> 00:15:59,821
نه، اين يه چيز ديگه است. من دردشو درک ميکنم.
198
00:15:59,895 --> 00:16:04,140
اين احساسيه که وقتي جنگجوهاي قبيله آب منو پشت سر گذاشتم بهم دست داد.
199
00:16:04,212 --> 00:16:10,903
اونها خانواده ام بودن و جدا شدن از اونها از زخمم برام دردناک تر بود.
200
00:16:16,812 --> 00:16:19,000
سوکا؟
201
00:16:19,082 --> 00:16:20,316
ما بايد برگرديم.
202
00:16:20,394 --> 00:16:24,265
من ميخوام پدرو ببينم، اما کمک کردن به آنگ
چيزيه که بيشتر از هرچيز بهش نياز داريم.
203
00:16:24,333 --> 00:16:25,544
تو درست ميگي.
204
00:16:25,608 --> 00:16:29,792
پدرتون ميفهمه. و الان ميدونم که اون به شما افتخار ميکنه.
205
00:16:29,864 --> 00:16:30,945
ممنون، باتو
206
00:16:31,016 --> 00:16:34,952
.من ميدونم از اينجا بايد کجا برم. اينو داشته باش
اگه يه وقتي خواستي ما رو پيدا کني.
207
00:16:35,015 --> 00:16:39,017
من وقتي به نقطه مشخص شده رسيدم براتون يه نامه ميفرستم.
208
00:16:39,223 --> 00:16:41,188
بنظر مياد ما بايد تنها بريم، بچه ها.
209
00:16:41,248 --> 00:16:43,529
آواتار! تو بايد بري!
210
00:16:43,591 --> 00:16:46,443
باشه، فهميدم. همه ميخوان من برم.
211
00:16:46,497 --> 00:16:49,060
يه دسته از مردم که دنبال تو ميگشتن به صومعه اومدن.
212
00:16:49,127 --> 00:16:49,915
کي؟
213
00:16:49,994 --> 00:16:54,105
يک زن عصباني به همراه يک هيولاي وحشتانک و يه مرد جوان با يک زخم.
214
00:16:54,176 --> 00:16:55,098
زوکو!
215
00:16:55,176 --> 00:16:58,003
اون حيوان از بوي يه گردنبند براي پيدا کردن تو استفاده ميکرد.
216
00:16:58,082 --> 00:17:02,676
يه گردنبند؟هان! کاتارا!
217
00:17:14,570 --> 00:17:19,470
پس اين نامزدته. تعجبي نيست که
از دستت فرار کرده. اون بيش از حد براي تو زيباست.
218
00:17:19,508 --> 00:17:21,957
اون کجاست؟ آواتار کجاست؟
219
00:17:22,004 --> 00:17:23,983
ما از هم جدا شديم! اون مدت زياديه که رفته.
220
00:17:24,035 --> 00:17:26,425
فکر ميکنيد من چقدر احمقم؟
221
00:17:26,484 --> 00:17:29,684
خيلي احمق، بدو.
222
00:17:32,566 --> 00:17:35,461
الان بايد چيکار کنيم؟
223
00:17:35,936 --> 00:17:42,061
بايد دنبال يه بوي ديگه باشيم... شايد چيزي که آواتار دستش گرفته.
224
00:17:54,773 --> 00:17:59,583
داره چيکار ميکنه؟ فقط داره دور يه دايره ميچرخه!
225
00:18:11,707 --> 00:18:12,482
آنگ!
226
00:18:12,557 --> 00:18:14,411
بالا!
227
00:19:55,025 --> 00:19:57,952
چند تا از حواس من داره برمگيرده!
228
00:20:22,912 --> 00:20:25,588
تو چيزي رو که من ميخوام داري!
229
00:21:22,291 --> 00:21:25,524
اون چيز با دماغش ميبينه. بزار بهش چيزي بديم تا دنبالش بگرده.
230
00:21:25,598 --> 00:21:27,593
عطر؟
231
00:21:58,381 --> 00:22:02,421
جوون! نــه!
232
00:22:10,681 --> 00:22:15,406
عمو؟ من نديدم تو با اون زبان ضربه بخوري.
233
00:22:20,312 --> 00:22:22,722
خب، ما بايد کجا بريم؟
234
00:22:22,796 --> 00:22:24,651
ما تو رو به قطب شمال ميبريم.
235
00:22:24,726 --> 00:22:27,715
آره، ما زمان زيادي رو اينجا تلف کرديم.
236
00:22:27,777 --> 00:22:29,237
شما نميخوايد پدرتونو ببينيد؟
237
00:22:29,285 --> 00:22:34,628
البته که ميخوايم آنگ. اما، تو هم از خانواده ما هستي،
و در حال حاضر، تو بيشتر به ما نياز داري.
238
00:22:34,711 --> 00:22:36,763
و ما به تو.
239
00:22:36,824 --> 00:22:41,094
من دوست داشتم ميتونستم بهت يه قسمتي
از خونه رو بدم، کاتارا. چيزي که به يادت بندازه...
240
00:22:41,147 --> 00:22:42,171
من خوبم.
241
00:22:42,246 --> 00:22:48,235
بهرحال، فقط يه چيز بدلي. شايد چيزي مثل...اين!
242
00:22:48,755 --> 00:22:51,097
آنگ، چطور اينو گرفتي؟
243
00:22:51,181 --> 00:22:54,411
زوکو ازم خواست تا حتما اينو بهت بدم.
244
00:22:54,491 --> 00:22:59,186
اه، زوکو خيلي مهربونه. ميشه وقتي
يه بار ديگه ديديش از طرف من ببوسيش؟
245
00:22:59,247 --> 00:23:01,648
البته
246
00:23:03,744 --> 00:23:08,061
remuslup ترجمه شده توسط
247
00:23:08,143 --> 00:23:10,942
www.free-offline.com تيم ترجمه