1
00:00:00,000 --> 00:00:03,907
ارائه شده توسط کانال یوسی سریال
t.me/FAseries
2
00:00:03,908 --> 00:00:05,781
"خاک"
3
00:00:05,782 --> 00:00:07,890
"آتش"
4
00:00:07,891 --> 00:00:09,182
"باد"
5
00:00:10,248 --> 00:00:14,382
"خيلي وقت پيش هر 4 ملت با نظم خاصي کنار هم زندگي ميکردند"
6
00:00:14,383 --> 00:00:18,461
"بعد همه چي با حملهي ملت آتش تغيير کرد"
7
00:00:18,662 --> 00:00:22,774
"تنها آواتار،مسلط به هر 4 عنصر ميتونست اونها رو متوقف کنه"
8
00:00:22,775 --> 00:00:25,934
"اما وقتي دنيا بيش از هميشه بهش نياز داشت،ناپديد شد"
9
00:00:26,275 --> 00:00:30,096
"صد سال گذشت و من و برادرم آواتار جديد رو پيدا کرديم"
10
00:00:30,097 --> 00:00:31,936
"يه باد افزار به اسم آنگ"
11
00:00:32,037 --> 00:00:34,142
"و با اينکه مهارتهاي باد افزاريش عالي هستن"
12
00:00:34,143 --> 00:00:37,875
"خيلي چيزا هست که بايد قبل از نجات کسي ياد بگيره"
13
00:00:37,876 --> 00:00:41,498
"اما من باور دارم،آنگ ميتونه دنيا رو نجات بده"
1
00:01:00,642 --> 00:01:02,045
اون بوي چيه؟
2
00:01:02,770 --> 00:01:03,839
.سوپ برنجه
3
00:01:03,840 --> 00:01:05,708
.مطمئنم خوشت نمياد
4
00:01:09,367 --> 00:01:11,825
.در واقع،بوي خوبي داره
5
00:01:11,826 --> 00:01:13,430
.يه پياله ميخوام عمو
6
00:01:14,519 --> 00:01:19,240
.حالا که تبت برطرف شده،يه جورايي متفاوت به نظر مياي
7
00:01:19,424 --> 00:01:20,896
.امروز يه روز جديده
8
00:01:21,028 --> 00:01:22,984
...يه آپارتمان جديد گرفتيم
9
00:01:22,988 --> 00:01:25,894
.مبلمان جديد،و امروز روز بزرگ باز کردن چايخونهي جديدته...
10
00:01:26,131 --> 00:01:27,657
.اوضاع بر وفق مراده،عمو
11
00:01:33,659 --> 00:01:37,662
.بابات رو بيشتر از دو ساله نديدي،حتماً بايد خيلي هيجان زده باشي
12
00:01:38,612 --> 00:01:42,565
.ميدونم که بايد باشم اما الآن حالت تهوع دارم
13
00:01:42,566 --> 00:01:45,411
.مضطرب نباش،اون حتماً از ديدنت خوشحال ميشه
14
00:01:45,731 --> 00:01:46,836
پس تو چي؟
15
00:01:46,976 --> 00:01:49,091
از بابت ديدن اين گورو مضطربي؟
16
00:01:49,142 --> 00:01:51,993
.اصلاً،من آمادهام که به حالت آواتاري مسلط بشم
17
00:01:52,029 --> 00:01:53,655
.به هر قيمتي اين کار رو انجام ميدم
18
00:01:56,129 --> 00:01:57,654
!يه هفته ديگه ميبينم،يپ يپ
19
00:02:15,278 --> 00:02:16,634
.ساکا،از ديدنت خوشحالم
20
00:02:36,039 --> 00:02:38,040
!ساکا؟
21
00:02:38,123 --> 00:02:39,579
!سلام بابا
22
00:02:46,719 --> 00:02:50,297
.نگاه کن باسکو،مبارزان کيوشي اينجان تا از ما محافظت کنن
23
00:02:51,183 --> 00:02:52,983
هيجان زده نيستي؟
24
00:02:54,971 --> 00:02:56,836
.هفتهي سختي براي من بوده
25
00:02:56,837 --> 00:02:58,723
...مورد اعتمادترين مشاورم،لانگ فنگ
26
00:02:58,724 --> 00:03:02,681
و مأمورهاي داي لي اون سعي کردن...
.کنترل باسينگ سِي رو از من بگيرن
27
00:03:02,683 --> 00:03:06,127
واقعاً بده که نتونيد به کساني
.که خيلي بهتون نزديکن اعتماد کنيد
28
00:03:06,128 --> 00:03:07,128
.اما خبر خوب هم داريم
29
00:03:07,813 --> 00:03:09,388
...الآن که داريم صحبت ميکنيم
30
00:03:09,390 --> 00:03:13,644
انجمن پنج تن توي يه جلسه براي ترتيب...
...يه حمله به ملت آتش در تابستون هستن
31
00:03:13,645 --> 00:03:16,100
.در روز يه خورشيد گرفتگي...
32
00:03:16,475 --> 00:03:17,813
واقعاً؟
33
00:03:17,814 --> 00:03:21,499
.حالا اين به نظر نقشهي فوق العاده و هوشمندانهاي مياد
34
00:03:26,628 --> 00:03:30,361
.پايگاه ژنرال "فانگ"،حمله رو شروع ميکنه
35
00:03:30,373 --> 00:03:35,476
دقيقاً تا دو ماه ديگه ارتش
...و نيروي درياي به ملت آتش در
36
00:03:35,478 --> 00:03:38,059
.روز خورشيد سياه حمله ميکنن...
37
00:03:38,268 --> 00:03:43,169
...يا ميتونيم مومو رو بفرستيم تا يه کم خسارت بزنه،چون
38
00:03:44,171 --> 00:03:45,468
.ببخشيد
39
00:03:48,392 --> 00:03:52,659
تمام چيزي که ميخوايم
.امضاي پادشاه خاک براي اجراي نقشه است
40
00:03:54,867 --> 00:03:58,209
،من سريعاً اين طومار رو به ايشون ميرسونم
.متشکرم ژنرال هاو
41
00:04:16,633 --> 00:04:17,704
سلام؟
42
00:04:19,627 --> 00:04:21,543
شما گورو پاتيک هستيد،درسته؟
43
00:04:21,544 --> 00:04:24,315
کسي که اين پيغام رو به شاخ آپا وصل کرد؟
44
00:04:24,380 --> 00:04:31,454
بله،من برادر روحاني مردمت
.و دوست شخصي راهب گياتسو
45
00:04:32,071 --> 00:04:35,858
توي پيغامتون،گفتيد ميتونيد بهم ياد بديد
.چجوري کنترل حالت آواتاري رو بدست بيارم
46
00:04:36,063 --> 00:04:36,860
چجوري؟
47
00:04:36,861 --> 00:04:42,739
تو اول بايد در درون خودت به تعادل برسي
.قبل از اينکه تعادل رو در دنيا برقرار کني
48
00:04:42,952 --> 00:04:46,380
.و اولين قدم براي به دست آوردن تعادل با اين شورع ميشه
49
00:04:46,381 --> 00:04:48,133
!بخور
50
00:04:51,899 --> 00:04:54,562
!مزهي آب پياز و موز ميده
51
00:04:54,563 --> 00:04:56,508
.چون که همونه
52
00:05:02,666 --> 00:05:04,291
.فکر کنم بايد بريم راست
53
00:05:04,293 --> 00:05:06,059
چي داري ميگي؟
54
00:05:06,060 --> 00:05:08,271
.ايالت بِي فانگ از اين طرفه
55
00:05:08,272 --> 00:05:10,843
.من مطمئنم داري اشتباه ميکني
56
00:05:10,844 --> 00:05:14,442
هي،ميشه يه لحظه شما دوتا پيرزن باهم دعوا نکنيد؟
57
00:05:14,443 --> 00:05:16,434
.من بايد برم دستشويي
58
00:05:19,155 --> 00:05:20,747
.باشه،اما سريع باش
59
00:05:21,738 --> 00:05:23,181
!چه مرگته
60
00:05:23,743 --> 00:05:30,051
!اوه،خيلي زيرکانه بود تاف
.تلاش خوبي کردي،اما نميتوني من رو گول بزني
61
00:05:30,052 --> 00:05:33,286
!بذارين بيام بيرون،تا دخل هر دوتاتون رو بيارم
62
00:05:33,287 --> 00:05:37,990
...دهنت رو ببند،تو ممکنه فکر کني بهترين خاک افزار دنياي
63
00:05:37,991 --> 00:05:40,379
.اما حتي تو هم نميتوني فلز افزاري کني...
64
00:05:50,664 --> 00:05:53,823
.موقعيت خارق العادهاي گيرمون اومده دخترا
65
00:05:54,224 --> 00:05:57,673
بالاخره مِي يه آرايشي ميکنه که افسرده کننده نيست؟
66
00:05:59,190 --> 00:06:03,531
.من دارم در مورد فتح کل قلمرو خاک حرف ميزنم
67
00:06:03,532 --> 00:06:09,426
صد سال ملت آتش سعي کرد
...به زور از بيرون به باسينگ سِي وارد بشه
68
00:06:09,427 --> 00:06:14,413
.اما حالا ما داخليم و ميتونيم خودمون اينجا رو بگيريم...
69
00:06:14,414 --> 00:06:18,942
.خداي من،تو خيلي مقتدري،واقعاً اين رو در موردت تحسين ميکنم
70
00:06:18,943 --> 00:06:24,198
از داخل ما موقعيت عالياي براي ترتيب دادن
.يه کودتا و سرنگون کردن پادشاه خاک داريم
71
00:06:24,199 --> 00:06:26,170
.کليدش داي ليـه
72
00:06:26,520 --> 00:06:30,381
.هر کسي که داي لي رو کنترل کنه،باسينگ سِي رو کنترل ميکنه
73
00:06:35,099 --> 00:06:40,508
،براي مسلط شدن به حالت آواتاري
.تو بايد همهي "چاکرا"هات رو باز کني
74
00:06:41,240 --> 00:06:44,909
.آنگ،هر چيزي که در مورد چاکراها ميدوني بهم بگو
75
00:06:44,955 --> 00:06:46,420
چاکراها چي هستن؟
76
00:06:47,328 --> 00:06:51,398
!اوه،فهمديم،فکر کنم بايد از پايه شروع کنيم
77
00:06:52,284 --> 00:06:56,981
،آب توي اين نهر جريان پيدا ميکنه
.خيلي شبيه به حالتي که انرژي در بدنت جريان پيدا ميکنه
78
00:06:57,672 --> 00:07:02,028
،همونطوري که ميبيني اينجا چندتا حوضچه هست
.که قبل از اينکه آب جريان پيدا کنه توي اينا ميچرخه
79
00:07:02,731 --> 00:07:06,057
.اين حوضچهها مثل چاکراهاي ما هستن
80
00:07:06,058 --> 00:07:09,483
پس چاکراها حوضچههاي انرژي دوّار توي بدن ما هستن؟
81
00:07:09,584 --> 00:07:10,666
!دقيقاً
82
00:07:11,218 --> 00:07:15,768
،اگه چيزي ديگهاي در کار نبود
.اين نهر پاک و منزه جريان پيدا ميکرد
83
00:07:15,769 --> 00:07:20,220
گرچه،زندگي بهم ريخته و درهمـه
.و چيزهايي در اين نهر ميافتن
84
00:07:20,225 --> 00:07:22,228
و بعد چي ميشه؟
85
00:07:22,491 --> 00:07:23,989
نهر نميتونه جاري بشه؟
86
00:07:23,990 --> 00:07:24,991
.بله
87
00:07:24,992 --> 00:07:28,476
...اما اگه ما راه بين حوضچهها رو باز کنيم
88
00:07:28,477 --> 00:07:30,368
.انرژي جاري ميشه
89
00:07:35,613 --> 00:07:38,507
.هفت چاکارا در بدن وجود داره
90
00:07:38,508 --> 00:07:41,088
...هر حوضچهي انرژي هدفي داره
91
00:07:41,091 --> 00:07:45,030
.و ميتونه توسط يه نوع گره روحي بسته بشه...
92
00:07:45,030 --> 00:07:46,345
...به ياد داشته باش
93
00:07:46,622 --> 00:07:49,597
.باز کردن چاکراها تجربهي خطيريـه...
94
00:07:49,598 --> 00:07:55,374
،و زماني که مراحل رو شروع کردي
.نميتوني تا هر هفتها رو باز نکردي دست نگه داري
95
00:07:55,833 --> 00:07:57,279
آمادهاي؟
96
00:07:59,190 --> 00:08:01,070
.به هر قيمتي اينکار رو انجام ميدم
97
00:08:01,171 --> 00:08:03,851
.اول چاکراي خاک رو باز ميکنيم
98
00:08:03,852 --> 00:08:08,107
در انتهاي ستون فقرات قرار داره
...و به حس مبارزه براي زندگي مربوطه
99
00:08:08,108 --> 00:08:10,314
.و با ترس مسدود ميشه...
100
00:08:10,315 --> 00:08:13,284
از چي بيشتر از همه ميترسي؟
101
00:08:13,485 --> 00:08:17,519
.بذار ترسهات برات واضح بشن
102
00:08:29,319 --> 00:08:30,283
...آنگ
103
00:08:30,291 --> 00:08:32,478
.رويات واقعي نيست...
104
00:08:32,765 --> 00:08:37,919
.تو نگران زندگيت هستي اما بايد اون ترسها رو رها کني
105
00:08:37,920 --> 00:08:42,028
.بذار ترسهات توي نهر جاري بشن
106
00:08:44,922 --> 00:08:48,530
.تو چاکراي خاکت رو باز کردي
107
00:08:57,274 --> 00:08:58,594
...بعدي
108
00:08:58,595 --> 00:08:59,596
چاکراي آب؟
109
00:08:59,997 --> 00:09:04,479
!آفرين! شايد تو هم روزي يه گورو بشي
110
00:09:04,911 --> 00:09:09,767
.اين چاکرا به احساس لذت مربوطه و با گناه مسدود ميشه
111
00:09:09,768 --> 00:09:14,681
.حالا ببين کدوم گناهت مسئوليت سنگي رو دوشت داره
112
00:09:14,882 --> 00:09:17,955
براي چه چيزي خودت رو مقصر ميدوني؟
113
00:09:21,804 --> 00:09:23,739
.من فرار کردم
114
00:09:34,108 --> 00:09:36,012
.من به همهي اونا صدمه زدم
115
00:09:36,013 --> 00:09:39,888
...حقيقت رو قبول کن که اين چيزا اتفاق افتاده
116
00:09:40,089 --> 00:09:44,421
.اما بهشون اجازه نده انرژيت رو تار و مسموم کنن...
117
00:09:44,522 --> 00:09:51,642
،اگه ميخواي روي دنيا تأثير مثبتي داشته باشي
.بايد اول خودت رو ببخشي
118
00:09:56,471 --> 00:10:00,097
.اين خليج مستقيم ميره با حومهي باسينگ سِي
119
00:10:00,572 --> 00:10:05,535
ما از اين مينهاي مخلوط براي متوقف کردن
.کشتيهاي ملت آتش به داخل استفاده ميکنيم
120
00:10:05,748 --> 00:10:08,516
.پدرت خودش مينهاي مخلوط رو اختراع کرد
121
00:10:09,335 --> 00:10:14,286
...مخرّب،خاصيت شناوري و
122
00:10:14,589 --> 00:10:16,485
.بوي گند...
123
00:10:16,486 --> 00:10:20,969
.خيلي دقيق و عميق بهش نگاه کردي
.اين مينها با ماهي مرداب و جلبک پر شدن
124
00:10:20,970 --> 00:10:25,154
،وقتي يک کشتي اين مينها رو منفجر ميکنه
...جلبک ميره توي پرههاي کشتي
125
00:10:25,155 --> 00:10:29,137
.و بوي بد خدمه رو مجبور به ترک کشتي ميکنه
126
00:10:29,319 --> 00:10:32,253
"من بهش ميگم "غرق کن-خفه کن
127
00:10:33,764 --> 00:10:35,104
!خوب بود بابا
128
00:10:35,385 --> 00:10:38,176
!تو قطعاً پسر همون پدري
129
00:10:38,610 --> 00:10:42,139
.هاکودا،ديده بانهامون چهار کشتي ملت آتش رو رصد کردن
130
00:10:42,140 --> 00:10:44,288
.باتو،اين مينها رو بار بزنين
131
00:10:44,289 --> 00:10:47,361
!بقيهي افراد هم براي جنگ آماده بشيد
132
00:10:49,335 --> 00:10:50,993
من بايد چيکار کنم بابا؟
133
00:10:51,167 --> 00:10:55,374
مگه گوش نميدي؟
.گفتم بقيهي افراد براي جنگ آماده بشن
134
00:11:03,875 --> 00:11:07,779
کي فکرش رو ميکرد که
...وقتي به عنوان پناهنده به اين شهر اومديم
135
00:11:07,784 --> 00:11:11,035
.من آخر سر چايخونهي خودم رو اداره ميکنم...
136
00:11:11,593 --> 00:11:16,173
.چيزي که دلت ميخواد رو دنبال کن زوکو،و زندگي بهت پاداش ميده
137
00:11:16,174 --> 00:11:17,951
.تبريک ميگم عمو
138
00:11:17,952 --> 00:11:20,046
.من خيلي شکر گزارم
139
00:11:20,047 --> 00:11:24,865
،تو استحقاقش رو داري
.اژدهاي ياسمين بهترين چايخونهي شهر ميشه
140
00:11:24,866 --> 00:11:30,311
نه،من به خاطر اينکه تو تصميم گرفتي
.که اين روز بخصوص رو با من شريک بشي متشکرم
141
00:11:30,312 --> 00:11:33,152
.بيشتر از اون چه که فکرش رو بکني ارزش داره
142
00:11:35,377 --> 00:11:37,720
.حالا بيا براي اين مردم يه کم چايي درست کنيم
143
00:11:39,399 --> 00:11:42,421
!آره! بيا يه کم چاي درست کنيم
144
00:11:46,368 --> 00:11:50,581
.سوم،چاکراي آتشه،در شکم قرار داره
145
00:11:50,582 --> 00:11:54,230
!چاکراي آتش من ميخواد چيزي به جز آب پياز و موز بخوره
146
00:11:55,966 --> 00:11:57,835
.خوب اومدي.ادامه ميديم
147
00:11:58,670 --> 00:12:03,545
اين چاکرا مربوط به قدرت خواستنـه
.و با سر افکندگي مسدود ميشه
148
00:12:03,546 --> 00:12:05,587
بابت چي سر افکندهاي؟
149
00:12:06,556 --> 00:12:09,987
چه چيزهايي بزرگترين نااميديـه درونت هستن؟
150
00:12:13,652 --> 00:12:16,087
.من ديگه هيچوقت آتش افزاري نميکنم
151
00:12:16,088 --> 00:12:17,436
.نميتونم
152
00:12:17,437 --> 00:12:22,234
،اگر اين بخش از زندگيت رو ناديده بگيري
.هيچوقت تعادل پيدا نميکني
153
00:12:22,235 --> 00:12:27,913
.تو آواتاري،و بنابراين،يه آتش افزاري
154
00:12:34,188 --> 00:12:40,514
!اون چاکارا بيشتر مثل آروغ زدن يه گاوميش باز شد تا يه نهر جاري
155
00:12:42,531 --> 00:12:47,105
...مزهي پياز و موز ميده،اما به طرز عجيبي يه چيز ديگه هم هست
156
00:12:47,106 --> 00:12:49,117
خيار شور؟...
157
00:12:55,436 --> 00:12:58,442
.من ديگه از پوشيدن اين لباس مبدلهاي دخترونه خسته شدم
158
00:12:58,696 --> 00:13:00,964
!نميدونم يه نفر چجوري ميتونه توي اينا بجنگه
159
00:13:00,965 --> 00:13:05,413
شايد بخاطر همين شکست دادن
.مبارزان کيوشي و گرفتن لباساشون اينقدر آسون بود
160
00:13:06,098 --> 00:13:08,916
چقدر ديگه بايد به پادشاه خاک خدمت کنيم؟
161
00:13:08,917 --> 00:13:12,875
اگه مجبور باشم يه تپه ديگه
.از مدفوع خرس رو تميز کنم،بالا ميارم
162
00:13:12,876 --> 00:13:18,312
پرنسس آزولا قول داده به محض اينکه آواتار رو
.دستگير کنيم برميگرديم به ملت آتش
163
00:13:18,313 --> 00:13:20,180
.فقط بايد صبور باشيم
164
00:13:20,181 --> 00:13:21,107
!ساکت باش
165
00:13:21,109 --> 00:13:24,034
ميخواي کل قصر بفهمن ما از ملت آتشيم؟
166
00:13:24,035 --> 00:13:25,880
.ببخشيد
167
00:13:33,756 --> 00:13:38,306
.کارتون خوب بود دخترا.من مطمئنم داي لي پيام رو ميرسونه
168
00:13:39,895 --> 00:13:43,252
.چهارمين چاکرا در قلب قرار داره
169
00:13:43,253 --> 00:13:47,538
.به عشق و علاقه مربوطه و با غم و اندوه مسدود ميشه
170
00:13:49,057 --> 00:13:52,650
.بذار همهي غم و اندوهت جلوي روت بياد
171
00:14:16,276 --> 00:14:19,429
...تو غم از دست دادن بزرگي رو حس کردي
172
00:14:20,499 --> 00:14:23,715
...اما عشق نوعي از انرژيـه...
173
00:14:23,716 --> 00:14:27,145
.و در اطراف ما در گردشه...
174
00:14:27,558 --> 00:14:31,625
.عشق عشاير باد به تو اين دنيا رو ترک نکرده
175
00:14:31,626 --> 00:14:38,462
.هنوز در قلب توئه و به شکل عشق جديدي ظهور کرده
176
00:14:42,565 --> 00:14:45,682
.بذار درد و رنج شسته بشه
177
00:14:46,543 --> 00:14:47,815
.خيلي خوب
178
00:14:49,187 --> 00:14:52,055
ميتونم يه کم آب پياز و موز بخورم؟
179
00:14:53,508 --> 00:14:59,019
.پنجمينِ اونها در اين زنجيره چاکراي صداست،در گلو قرار داره
180
00:14:59,220 --> 00:15:03,649
.مربوط به حقيقته و با دروغها مسدود ميشه
181
00:15:03,750 --> 00:15:05,658
.اونهايي که به خودمون ميگيم
182
00:15:05,859 --> 00:15:09,311
چرا بهمون نگفتي که تو آواتاري؟
183
00:15:09,312 --> 00:15:11,358
.چون هيچوقت نميخواستم باشم
184
00:15:11,359 --> 00:15:14,730
.تو نميتوني در رابطه با طبيعت خودت دروغ بگي
185
00:15:14,731 --> 00:15:18,893
.تو بايد قبول کني که تو آواتاري
186
00:15:30,253 --> 00:15:36,778
.خيلي خوبه آنگ.تو چاکراي حقيقت رو باز کردي
187
00:15:37,698 --> 00:15:44,217
،ششمين حوضچهي انرژي،چاکراي روشناييـه
.در مرکز پيشاني قرار داره
188
00:15:44,218 --> 00:15:48,884
.به بصيرت مربوطه و با توهم مسدود ميشه
189
00:15:48,885 --> 00:15:54,078
.بزرگترين وَهم دنيا وَهمِ جداييـه
190
00:15:54,079 --> 00:15:59,822
،چيزايي که فکر ميکني جدا و متفاوت هستن
.در واقع يکي و مشابهاند
191
00:15:59,823 --> 00:16:01,418
.مثل چهار ملت
192
00:16:01,719 --> 00:16:03,165
.بله
193
00:16:03,166 --> 00:16:08,052
.ما همه يه نفريم اما به عنوانهاي جدا زندگي ميکنيم
194
00:16:08,053 --> 00:16:11,867
.همه بهم متصليم،همه چيز به هم متصلـه
195
00:16:11,868 --> 00:16:17,193
.درسته،حتي جدايي 4 عنصر هم يه توهمه
196
00:16:17,607 --> 00:16:24,906
...اگه ذهنت رو باز کني ميفهمي که همهي عناصر يکي هستن
197
00:16:24,907 --> 00:16:31,862
چهار قسمت از يه چيز واحد،حتي فلز هم حالتي از خاکه...
.که خالص سازي شده و دوباره کشف شده
198
00:16:38,756 --> 00:16:44,091
!يالا فلز،...جم بخور
199
00:16:45,491 --> 00:16:47,421
!تاف،ديگه نوبت توئه
200
00:16:51,613 --> 00:16:54,784
نظرت چيه مومو؟
يه فنجون چاي قبل از رفتن پيش پادشاه؟
201
00:16:58,890 --> 00:17:00,359
.ميز براي دو نفر لطفاً
202
00:17:00,360 --> 00:17:04,639
.عمو،من دوتا چاي ياسمين،يه دونه سبز و يکي هم با عصارهي ليچ
203
00:17:04,640 --> 00:17:07,570
!تا جايي که ميتونم دارم سريع چايي دم ميکنم
204
00:17:17,763 --> 00:17:19,961
اين آخرين چاکراست،مگه نه؟
205
00:17:19,962 --> 00:17:26,753
،بله،زماني که اين چاکرا رو باز کردي
.قادري به خواست خودت داخل و خارج از حالت آواتاري بشي
206
00:17:26,922 --> 00:17:28,890
...و وقتي که در حالت آواتاري هستي
207
00:17:28,895 --> 00:17:34,520
.کنترل کامل و هوشياري،روي کارهايي که انجام ميدي داري...
208
00:17:34,521 --> 00:17:35,834
.بيا انجامش بديم
209
00:17:35,835 --> 00:17:40,234
.چاکراي تفکر بر روي سقف سر قرار داره
210
00:17:40,235 --> 00:17:43,484
...مربوط به انرژي خالص کهکشانيـه
211
00:17:43,485 --> 00:17:46,104
.و با دلبستگيهاي دنيوي مسدود ميشه...
212
00:17:46,105 --> 00:17:50,321
.روي چيزي که تو رو به اين دنيا دلبسته ميکنه تمرکز کن
213
00:17:57,067 --> 00:18:00,481
.حالا،بذار تمام اون دلبستگيها برن
214
00:18:00,872 --> 00:18:03,601
.بذار توي اين رود جريان پيدا کنن
215
00:18:03,602 --> 00:18:04,916
.فراموش بشن
216
00:18:04,917 --> 00:18:09,831
.چي؟ چرا بايد بذارم کاتارا بره؟ من...من...من دوستش دارم
217
00:18:10,018 --> 00:18:17,301
ياد بگير که بذاري بره،وگرنه نميتوني بذاري انرژي
.خالص کهکشاني از طرف دنيا به درونت سرازير بشه
218
00:18:17,302 --> 00:18:19,975
چرا بايد انرژي کهکشاني رو به کاتارا ترجيح بدم؟
219
00:18:19,976 --> 00:18:23,231
چطور احساس دلبستگي به اون ميتونه چيز بدي باشه؟
220
00:18:23,232 --> 00:18:25,398
.سه تا چاکراي قبلي چيزاي خوبي بودن
221
00:18:25,399 --> 00:18:28,535
.تو بايد ياد بگيري که رها کني
222
00:18:32,127 --> 00:18:35,517
،خدا رو شکر که تو اينجايي سوکي
.چيز وحشتناکي داره اتفاق ميافته
223
00:18:35,518 --> 00:18:40,028
،ملت آتش به شهر نفوذ کرده
.من همين الآن پرنس زوکو و عموش رو ديدم
224
00:18:40,029 --> 00:18:42,114
!بايد سريعاً به پادشاه خاک بگيم
225
00:18:42,478 --> 00:18:46,053
!اوه،نگران نباش،من مطمئن ميشم که اون خبر دار شده
226
00:18:53,747 --> 00:19:00,021
.پس زو زو هم توي شهره،فکر کنم وقت يه گردهمايي خانوادگيه
227
00:19:02,610 --> 00:19:05,001
.من متأسفم،اما نميتونم کاتارا رو ول کنم
228
00:19:05,389 --> 00:19:11,721
.آنگ،براي تسلط به حالت آواتاري بايد همهي چاکراها رو باز کني
229
00:19:11,722 --> 00:19:13,593
.خودت رو تسليم کن
230
00:19:13,594 --> 00:19:15,801
.باشه،تلاشم رو ميکنم
231
00:19:20,462 --> 00:19:23,149
...حالا به دلبستگيهات فکر کن
232
00:19:23,150 --> 00:19:25,495
.و رهاشون کن...
233
00:19:25,496 --> 00:19:29,256
.بذار انرژي خالص کهکشاني جاري بشه
234
00:19:57,057 --> 00:19:59,621
!بذاريد برم
235
00:20:15,309 --> 00:20:17,850
!کاتارا در خطره! من بايد برم
236
00:20:18,115 --> 00:20:19,591
.نه آنگ
237
00:20:19,592 --> 00:20:22,832
!با انتخاب دلبستگي،تو اون چاکرا رو بستي
238
00:20:22,833 --> 00:20:27,045
!!اگه الآن بري،ديگه هيچوقت نميتوني وارد حالت آواتاري بشي
239
00:20:40,010 --> 00:20:42,280
!اين يکي ديگه از کلکهاشه
240
00:20:42,281 --> 00:20:45,313
يه سوراخ گنده توي جعبه است،چجوري ميتونه يه کلک باشه؟
241
00:20:45,314 --> 00:20:47,055
!نيست
242
00:20:47,489 --> 00:20:48,927
!کاملاً هم واقعيه
243
00:20:57,964 --> 00:21:03,156
.من بزرگترين خاک افزار دنيام
.شما کودنها هم هيچوقت فراموشش نکنيد
244
00:21:13,462 --> 00:21:16,823
من قراره تا ابد با تو اين تو گير کنم،مگه نه؟
245
00:21:18,193 --> 00:21:20,792
!من بايد برم دستشويي
246
00:21:22,697 --> 00:21:25,956
آمادهاي بريم تا حساب چندتا ملت آتشي رو برسيم؟
247
00:21:25,957 --> 00:21:28,024
.نميدوني اينکار چقدر برام ارزش داره بابا
248
00:21:28,025 --> 00:21:31,813
باعث افتخارت ميشم و بالاخره بهت ثابت ميکنم
.که چه جنگجوي بزرگي هستم
249
00:21:32,233 --> 00:21:36,792
،ساکا تو مجبور نيستي هيچ چيزي رو به من ثابت کني
...من الآنش هم بهت افتخار ميکنم
250
00:21:36,793 --> 00:21:39,658
.و هميشه ميدونستم که تو يه جنگجوي بزرگي...
251
00:21:39,659 --> 00:21:40,660
واقعاً؟
252
00:21:40,661 --> 00:21:44,806
فکر ميکني چرا بعد از رفتنم
بهت اعتماد کردم که مراقب قبيلهمون باشي؟
253
00:21:55,639 --> 00:21:57,381
.اين نميتونه خبر خوبي باشه
254
00:22:08,588 --> 00:22:12,970
موضوع از چه قراره؟
مأمورهات نصفه شب ميان و منو ميکشونن اينجا؟
255
00:22:12,971 --> 00:22:15,553
!شما با يه مبارز کيوشي اينطوري رفتار نمي کنيد
256
00:22:15,554 --> 00:22:19,026
اما تو يه مبارز کيوشي نيستي،هستي؟
257
00:22:19,027 --> 00:22:21,819
!پرنسس آزولا از ملت آتش
258
00:22:21,820 --> 00:22:23,304
چي ميخواي؟
259
00:22:23,305 --> 00:22:28,118
.ميخوام يه معملهاي بکنم
.وقتشه دوباره کنترل باسينگ سِي رو به دست بگيرم
260
00:22:28,119 --> 00:22:30,520
...و توي يه چيزي داري که من نياز دارم
261
00:22:31,949 --> 00:22:34,049
.اعتماد پادشاه خاک...
262
00:22:34,050 --> 00:22:35,882
چرا بايد بهت کمک کنم؟
263
00:22:35,883 --> 00:22:39,695
.چون من ميتونم بهت آواتار رو بدم
264
00:22:39,696 --> 00:22:41,219
.دارم گوش ميدم
265
00:22:47,032 --> 00:22:48,640
.يه پيغام از قصر سلطنتي
266
00:22:53,081 --> 00:22:54,642
!من...من نميتونم باور کنم
267
00:22:54,643 --> 00:22:55,787
چي شده عمو؟
268
00:22:56,301 --> 00:22:58,249
!خبراي عالي
269
00:22:58,250 --> 00:23:03,341
.ما دعوت شديم تا براي پادشاه خاک چاي سِرو کنيم
1
00:23:27,738 --> 00:23:30,194
خب،کاتارا تو چه جور خطريه؟
2
00:23:30,195 --> 00:23:33,509
.نميدونم،توي رويام فقط ميدونستم که به کمک نياز داره
3
00:23:33,510 --> 00:23:38,202
.خيلي بهتر ميشد اگه،گه گُداري اين قدرت آواتاريت يه کم دقيقتر بود
4
00:23:39,004 --> 00:23:40,976
!اون چيه؟
5
00:23:45,612 --> 00:23:47,007
نميخواي برسونيمت؟
6
00:23:49,599 --> 00:23:53,374
.پادشاه خاک و انجمن پنج تن به داي لي اعتماد ندارن
7
00:23:53,891 --> 00:23:56,209
.اونا رهبرتون رو زنداني کردن،لانگ فِنگ
8
00:23:56,474 --> 00:23:59,421
.به زودي اونا به همهي شما پشت ميکنن و شما رو حذف ميکنن
9
00:23:59,813 --> 00:24:02,956
.به دست گرفتن قدرت در امروز،موضوع مرگ و زندگيه
10
00:24:03,692 --> 00:24:06,262
.اين کودتا بايد قطعي و سريع انجام بشه
11
00:24:06,343 --> 00:24:10,865
.پادشاه خاک و هر يک از پنج ژنرال،بايد همزمان دستگير بشن
12
00:24:10,942 --> 00:24:14,576
،در مدتي که داريم دولت رو سرنگون ميکنيم
.لانگ فنگ شما رو تحت دستور من قرار داده
13
00:24:15,507 --> 00:24:19,031
...،اگه هر گونه خيانت،هر گونه کوتاهي
14
00:24:19,242 --> 00:24:23,040
.هر گونه ضعفي احساس بکنم،در آن خفه ميکنمش...
15
00:24:25,773 --> 00:24:26,882
.همين بود
16
00:24:29,980 --> 00:24:34,174
،سخنراني قشنگي بود آزولا،خيلي زيبا و شاعرانه
.و در عين حال ترسناک
17
00:24:34,175 --> 00:24:37,885
آره،من فکر کردم يه کاري ميکني
.اون يارو شلوارش رو خيس کنه
18
00:24:38,023 --> 00:24:42,747
.هنوزم يه سري کار نا تموم مونده،آواتار و برادر و عموم
19
00:24:43,158 --> 00:24:47,783
...خيلي مواقع خودم رو جلوي آستانهي اين قصر تصور کردم
20
00:24:48,613 --> 00:24:52,528
اما هميشه فکر ميکردم...
...به عنوان يه فاتح اينجا باشم...در عوض
21
00:24:52,830 --> 00:24:56,048
...ما مهمانهاي شخصي پادشاه خاکيم...
22
00:24:56,098 --> 00:24:57,685
.تا براش چاي سِرو کنيم...
23
00:24:58,294 --> 00:25:00,400
.سرنوشت چيز خنده داريه
24
00:25:00,701 --> 00:25:02,419
.حتماً همينطوره عمو
25
00:25:03,459 --> 00:25:08,047
خب،اوضاع با گورو چجوري پيش رفت؟
به حالت آواتاري مسلط شدي؟
26
00:25:08,222 --> 00:25:12,719
!!اگه الآن بري،ديگه هيچوقت نميتوني وارد حالت آواتاري بشي
27
00:25:12,720 --> 00:25:14,070
آنگ،خوبي؟
28
00:25:14,371 --> 00:25:19,216
.من عاليم،همه چيز با گورو خيلي عالي پيش رفت
.منم کاملاً به حالت آواتاري مسلط شدم
29
00:25:29,182 --> 00:25:30,887
چرا اينقدر طولش دادن؟
30
00:25:31,441 --> 00:25:34,701
.شايد پادشاه خاک خواب مونده
31
00:25:37,648 --> 00:25:39,257
.يه چيزي درست نيست
32
00:25:41,870 --> 00:25:43,376
!وقت چاييـه
33
00:25:45,111 --> 00:25:46,838
با داي لي آشنا شديد؟
34
00:25:46,838 --> 00:25:50,957
،اونا خاک افزارن
.اما غريزهي کشتني دارن که خيلي آتش افزارانه است
35
00:25:51,519 --> 00:25:53,133
!خيلي دوستش دارم
36
00:25:54,086 --> 00:25:58,087
تا حالا بهت گفته بودم چجوري لقب "اژدهاي غرب" رو گرفتم؟
37
00:25:58,588 --> 00:26:01,639
.من علاقهاي به داستانهاي طولاني ندارم عمو
38
00:26:01,659 --> 00:26:04,674
.در واقع يه جور نمايشه
39
00:26:26,391 --> 00:26:29,757
.بيا،چيزيت نميشه
40
00:26:29,758 --> 00:26:34,435
!نه،من ديگه از فرار کردن خسته شدم،وقتشه با آزولا رو به رو بشم
41
00:26:38,096 --> 00:26:43,302
تو خيلي دراماتيکي،ميخواي چيکار کني،به يه اَگني کاي دعوتم کني؟
42
00:26:43,303 --> 00:26:45,664
.آره! به مبارزه دعوتت ميکنم
43
00:26:45,665 --> 00:26:47,280
.نه مرسي
44
00:27:02,478 --> 00:27:05,620
.کاتارا،حالش خوبه،چيزي براي نگراني نيست
45
00:27:05,721 --> 00:27:09,413
.اما توي رويام،خيلي مطمئن حس کردم که توي دردسره
46
00:27:09,415 --> 00:27:12,838
خب،اون با انجمن ژنرالها براي ترتيب دادن
...نقشهي حمله ملاقات کرد
47
00:27:12,838 --> 00:27:16,471
.و از اون موقع با دوستاتون،مبارزان کيوشي رفته بيرون...
48
00:27:16,703 --> 00:27:18,303
.ديدي آنگ؟ اون با سوکيـه
49
00:27:18,303 --> 00:27:22,045
اونا احتمالاً الآن توي آپارتمانمون هستن
.و دارن در مورد آرايش و اينجور چيزا حرف ميزنن
50
00:27:22,203 --> 00:27:24,038
.باشه،شايد تو درست بگي
51
00:27:24,173 --> 00:27:30,013
.باور کن اگه خطري بود،حس حيواني باسکو اونو ميفهميد
52
00:27:39,205 --> 00:27:40,619
.مهمون داري
53
00:28:02,650 --> 00:28:04,439
.کس ديگهاي اينجا نيست
54
00:28:04,522 --> 00:28:07,201
!کاتارا تو دردسره! ميدونستم
55
00:28:07,236 --> 00:28:08,072
.اوه نه
56
00:28:08,073 --> 00:28:10,804
.صبر کنيد يکي پشت دره
57
00:28:12,322 --> 00:28:14,125
.در واقع ميدونم کيه
58
00:28:14,192 --> 00:28:15,601
.اون يکي از دوستاي قديمي منه
59
00:28:16,006 --> 00:28:17,535
!خوشحالم که ميبينم خوبي
60
00:28:17,929 --> 00:28:19,440
.من به کمکتون نياز دارم
61
00:28:27,076 --> 00:28:28,713
شماها همديگه رو ميشناسيد؟
62
00:28:28,714 --> 00:28:31,158
.يه بار توي جنگل ملاقاتش کردم،وقتي که زدمش
63
00:28:31,158 --> 00:28:33,323
.بعدش هم اون بهم چاي و يه نصحيت خيلي خوب داد
64
00:28:33,523 --> 00:28:35,109
ميشه بيام تو؟
65
00:28:37,949 --> 00:28:41,235
.پرنسس آزولا اينجا توي باسينگ سِيـه
66
00:28:41,436 --> 00:28:42,901
.کاتارا بايد پيش اون باشه
67
00:28:42,902 --> 00:28:45,469
.اون برادر زادهي منم دستگير کرده
68
00:28:45,470 --> 00:28:49,073
پس با هم کار ميکنيم و با آزولا مبارزه ميکينم
.و کاتارا و زوکو رو نجات ميديم
69
00:28:49,074 --> 00:28:52,146
.واو،وايسا ببينم،من اون قسمت "زوکو" رو متوجه نشدم
70
00:28:52,147 --> 00:28:55,162
ميدونم که بايد چه احساسي
...در مورد برادر زادهي من داشته باشيد
71
00:28:55,162 --> 00:28:59,173
اما حرفم رو باور کنيد...
.وقتي بهتون ميگم خوبي هم توي وجودش هست
72
00:28:59,174 --> 00:29:03,825
،خوبي درون وجودش به اندازهي کافي خوب نيست
چرا وقتي بيرونشم اينطوري شد برنميگردي؟
73
00:29:03,826 --> 00:29:09,812
،کاتارا تو دردسره،کل باسينگ سِي تو دردسره
.با هم کار کردن بهترين شانسمونه
74
00:29:12,077 --> 00:29:15,304
.من يکي رو با خودم آوردم که شايد بتونه بهمون کمک کنه
75
00:29:24,824 --> 00:29:28,664
،آزولا و لانگ فنگ دارن ترتيب يه کدوتا رو ميدن
.اونا ميخوان پادشاه خاک رو سرنگون کنن
76
00:29:28,966 --> 00:29:31,821
خواهرم! اونا کاتارا رو کجا نگه ميدارن؟
77
00:29:31,822 --> 00:29:35,899
توي دخمهي کريستال از زير ساختهاي
.قديمي باسينگ سِي،در عمق زياد زير قصر
78
00:29:37,733 --> 00:29:41,551
.حرکات تمام ژنرالها و پادشاه خاک قدم به قدم بررسي شده
79
00:29:42,413 --> 00:29:46,130
خوبه،و پرنسس ملت آتش داره همکاري ميکنه؟
80
00:29:46,332 --> 00:29:50,145
.اوه بله! بيشتر از همکاري،اون واقعاً رئيس شده
81
00:29:50,245 --> 00:29:54,142
.اون هم ترسناک و هم الهام بخشه،همه در آن واحد
82
00:29:54,647 --> 00:29:55,948
.توضيحش سخته
83
00:30:01,544 --> 00:30:03,245
چرا اونا تو رو اين تو انداختن؟
84
00:30:04,365 --> 00:30:06,197
!اوه صبرکن،بذار حدس بزنم،اين يه تله است
85
00:30:06,248 --> 00:30:10,877
،تا وقتي که آنگ براي نجات من اومد
.تو بتوني اون رو با اون چنگالهاي ملت آتشيت بگيري
86
00:30:13,829 --> 00:30:16,206
تو يه آدم افتضاحي،ميدوني؟
87
00:30:16,507 --> 00:30:21,082
،هميشه در تعقيب ما،گرفتن آواتار
!سعي براي دستگيري آخرين اميد دنيا براي صلح
88
00:30:21,355 --> 00:30:24,860
!اما براي تو چه اهميتي داره؟ تو پسر پادشاه آتشي
89
00:30:24,886 --> 00:30:27,589
.گسترش جنگ و خشونت و نفرت توي خونتـه
90
00:30:28,149 --> 00:30:29,644
!تو نميدوني داري چي ميگي
91
00:30:29,644 --> 00:30:32,058
!من نميدونم؟! چطور جرأت ميکني
92
00:30:32,393 --> 00:30:35,400
.فکرش هم نميتوني بکني اين جنگ چه بلاهايي سرم آورده
93
00:30:35,607 --> 00:30:39,937
.شخص من.ملت آتش مادرم رو از من گرفت
94
00:30:42,133 --> 00:30:43,781
.متأسفم
95
00:30:45,328 --> 00:30:47,536
.اين تنها چيز مشترک ماست
96
00:30:51,797 --> 00:30:56,757
،خب کسي چه ميدونه
.واقعاً يه شهر باستاني اون زير هست،اما عميقـه
97
00:30:59,472 --> 00:31:04,491
بايد جدا بشيم،آنگ تو با آيرو برو تا حواست به
!کاتارا و اون آدم عصباني عوضي باشه...بر نخورهها
98
00:31:04,715 --> 00:31:05,973
.برنخورد
99
00:31:05,974 --> 00:31:09,165
و منم با تاف ميرم تا به پادشاه خاک
.در مورد کودتاي آزولا هشدار بدم
100
00:31:18,107 --> 00:31:22,278
.پس تاف فکر ميکنه تو نصيحتهاي خوبي ميکني
.و چاي عالياي درست ميکني
101
00:31:22,279 --> 00:31:26,420
کليد هر دوش بزرگ شدن به روش درستشه،چي تو ذهنته؟
102
00:31:29,232 --> 00:31:36,320
خب،من با يه گورو ملاقات کردم که قرار بود بهم کمک کنه
.تا به حالت آواتاري مسلط بشم و اين قدرت بزرگ رو کنترل کنم
103
00:31:36,521 --> 00:31:40,167
...اما براي اينکار بايد از کسي ميگذشتم که عاشقشم
104
00:31:40,267 --> 00:31:41,814
.و منم نتونستم...
105
00:31:41,871 --> 00:31:45,125
.در کمال و قدرت خيلي مبالغه شده
106
00:31:45,125 --> 00:31:49,164
من فکر ميکنم تو خيلي باهوش بودي
.که شادي و عشق رو انتخاب کردي
107
00:31:51,084 --> 00:31:53,524
چي ميشه اگه نتونيم همه رو نجات بديم و آزولا رو شکست بديم؟
108
00:31:53,824 --> 00:31:57,504
بدون حالت آواتاري،اگه من به اندازهي کافي قوي نباشم چي؟
109
00:31:57,908 --> 00:32:03,825
.من جوابش رو نميدونم،بعضي وقتا زندگي مثل اين تونلِ تاريکه
110
00:32:03,875 --> 00:32:07,553
...تو هميشه نميتوني نور رو که در انتهاي تونل هست ببيني
111
00:32:08,143 --> 00:32:10,151
...اما اگه فقط به حرکتت ادامه بدي...
112
00:32:13,928 --> 00:32:16,778
.به يه جاي بهتر ميرسي...
113
00:32:23,796 --> 00:32:25,372
.ژنرال هاو اونجاست
114
00:32:38,293 --> 00:32:39,394
!اينجا چه خبره؟
115
00:32:39,517 --> 00:32:41,556
!شما تحت بازداشت خانگي هستيد
116
00:32:41,757 --> 00:32:45,159
!کودتا داره همين الآن اتفاق ميافته
!ما بايد به پادشاه خاک هشدار بديم
117
00:33:06,070 --> 00:33:07,569
!خدا رو شکر که به موقع رسيديم
118
00:33:07,770 --> 00:33:09,157
به موقع براي چي؟
119
00:33:09,158 --> 00:33:12,176
...آره،براي چي به موقع اومدي
120
00:33:13,619 --> 00:33:14,832
با مزه؟...
121
00:33:14,932 --> 00:33:17,769
!آه،من يه جورايي با سوکيـم
122
00:33:17,770 --> 00:33:18,810
کي؟
123
00:33:21,518 --> 00:33:23,378
!اونا مبارزان کيوشي واقعي نيستن
124
00:33:24,880 --> 00:33:26,643
.ببخشيد که نااميدت کرديم
125
00:33:37,172 --> 00:33:40,037
!اووو،مثل اين ميمونه که داريم با هم ميرقصيم
126
00:33:40,961 --> 00:33:42,975
.اين مبارزه...تمومه
127
00:33:52,765 --> 00:33:54,770
.همشون رو از جلوي چشمام دور کنيد
128
00:34:08,002 --> 00:34:10,564
.حالا ميرسيم به جايي که من دورت ميزنم
129
00:34:10,564 --> 00:34:14,429
.داي لي،پرنسس ملت آتش رو دستگير کنيد
130
00:34:15,961 --> 00:34:18,365
!گفتم دستگيرش کنيد
131
00:34:19,479 --> 00:34:20,460
شما چه مرگتونه؟
132
00:34:20,510 --> 00:34:25,196
.اين به خاطر اينه که اونا هنوز تصميمشون رو نگرفتن
.اونا منتظرن ببينن که داستان چجوري تموم ميشه
133
00:34:25,231 --> 00:34:27,107
داري در مورد چي حرف ميزني؟
134
00:34:27,142 --> 00:34:29,834
.ميتونم کل گذشتهت رو توي چشمات ببينم
135
00:34:29,835 --> 00:34:31,637
.تو با هيچي به دنيا اومدي
136
00:34:31,639 --> 00:34:35,346
به خاطر همين مجبور بودي با مشکلات دست و پنجه نرم کني
.و دست و پا بزني و راهت رو به قدرت طي کني
137
00:34:35,959 --> 00:34:41,901
...اما قدرت واقعي...حق الهي براي حکومت
.چيزيه که باهاش به دنيا مياي
138
00:34:41,902 --> 00:34:46,205
حقيقت اينه که اونا نميدونن
...کدوم يک از ما قراره روي اون تخت بشينه
139
00:34:46,258 --> 00:34:48,666
.و کدوم يک از ما قراره تعظيم کنه...
140
00:34:48,864 --> 00:34:52,048
.اما من ميدونم و تو هم ميدوني
141
00:34:53,249 --> 00:34:54,642
خب؟
142
00:35:00,699 --> 00:35:03,275
.تو منو توي بازي خودم شکست دادي
143
00:35:03,677 --> 00:35:07,761
.زياد خودت رو دست بالا نگير.تو هيچوقت يه بازيکن نبودي
144
00:35:09,406 --> 00:35:11,785
.متأسفم که اونجا سرت داد زدم
145
00:35:11,786 --> 00:35:12,945
.مهم نيست
146
00:35:12,946 --> 00:35:18,985
فقط مشکل اينه که هميشه وقتي صورت دشمن رو
.تصور ميکردم،صورت تو جلوي چشمم ميومد
147
00:35:19,020 --> 00:35:21,320
.صورت من.ميفهمم
148
00:35:21,321 --> 00:35:23,663
.نه،نه،منظورم اون نبود
149
00:35:23,664 --> 00:35:26,967
،مشکلي نيست
.من ديگه عادت کردم که اين زخم علامت من باشه
150
00:35:26,968 --> 00:35:30,982
.نشان پرنس تبعيد شده
.نفرين شده تا براي هميشه آواتار رو تعقيب کنه
151
00:35:31,384 --> 00:35:38,239
،اما اخيراً فهميدم که آزادم تا سرنوشتم رو خودم تعيين کنم
.حتي اگه هيچوقت از دست اين علامتم آزاد نشم
152
00:35:38,941 --> 00:35:41,017
.شايد بتوني از دستش خلاص بشي
153
00:35:41,018 --> 00:35:41,864
چي؟
154
00:35:41,865 --> 00:35:43,240
.من توانايي ترميم دارم
155
00:35:43,441 --> 00:35:46,094
.اين يه زخمه،نميتونه ترميم بشه
156
00:35:48,022 --> 00:35:50,748
.اين آبي از واديِ ارواح از قطب شماله
157
00:35:51,165 --> 00:35:54,914
،خاصيتهاي منحصر به فردي داره
.براي همين اينو براي يه چيز مهم نگه داشته بودمش
158
00:35:56,134 --> 00:35:58,345
...نميدونم کار ميکنه،اما
159
00:36:23,514 --> 00:36:25,463
.آنگ،ميدونستم مياي
160
00:36:25,563 --> 00:36:29,292
عمو،متوجه نميشم،تو با آواتار چيکار داري؟
161
00:36:29,319 --> 00:36:30,975
.نجات تو،اين کار
162
00:36:31,034 --> 00:36:34,081
.زوکو،وقتش رسيده با هم حرف بزنيم
163
00:36:34,081 --> 00:36:37,563
.برو به بقيهي دوستات کمک کن،ما بهتون ميرسيم
164
00:36:45,358 --> 00:36:46,953
چرا عمو؟
165
00:36:46,972 --> 00:36:49,407
.تو ديگه مردي که قبلاً بودي نيستي زوکو
166
00:36:49,657 --> 00:36:54,896
.تو قويتر،باهوشتر و آزادتر از هر وقتي که بودي هستي
167
00:36:54,896 --> 00:36:58,805
.و حالا به دوراهي سرنوشتت رسيدي
168
00:36:58,805 --> 00:37:04,038
!وقتشه که انتخاب کني! وقتشه که درست انتخاب کني
169
00:37:08,291 --> 00:37:13,823
،من يه همچين خيانتي رو از طرف عمو انتظار داشتم
...اما زوکو،پرنس زوکو
170
00:37:13,906 --> 00:37:17,510
تو خيلي چيزا هستي،اما يه خائن نيستي،هستي؟...
171
00:37:17,510 --> 00:37:19,324
.سريع آزادش کن
172
00:37:19,421 --> 00:37:23,489
.برات زياد دير نيست زوکو،تو هنوزم ميتوني خودت رو رها کني
173
00:37:23,589 --> 00:37:27,121
.اون رهايياي که اون بهت پيشنهاد ميده براي تو نيست
174
00:37:27,222 --> 00:37:30,041
چراي نميذاري خودش تصميم بگيره،عمو؟
175
00:37:30,041 --> 00:37:34,125
،من بهت نياز دارم زوکو
.من نقشهي تمام حرکات اين روز رو ريختم
176
00:37:34,125 --> 00:37:37,093
.اين روز باشکوه در تاريخ ملت آتش
177
00:37:37,093 --> 00:37:39,676
.و تنها راهي که ميبريم با همه
178
00:37:39,677 --> 00:37:43,192
.در پايان اين روز تو افتخارت رو پس ميگيري
179
00:37:43,192 --> 00:37:48,061
.عشق پدرت رو به دست مياري،هر چيزي که بخواي به دست مياري
180
00:37:48,061 --> 00:37:56,087
زوکو،التماست ميکنم،به درون قلبت نگاه کن
.و ببين چه چيزيه که واقعاً ميخواي
181
00:37:56,087 --> 00:37:57,937
.آزادي که انتخاب کني
182
00:38:10,944 --> 00:38:12,852
.بايد ساکا و تاف رو پيدا کنيم
183
00:39:08,438 --> 00:39:10,945
هيچ مأمور داي لياي اين دور و برا ميبيني؟
184
00:39:10,945 --> 00:39:12,773
!نه،پاکِ پاکه
185
00:39:18,167 --> 00:39:18,874
!بيايد بريم
186
00:39:19,140 --> 00:39:20,413
!من بدون باسکو نميرم
187
00:40:43,956 --> 00:40:45,462
!من فکر ميکردم تغيير کردي
188
00:40:48,348 --> 00:40:49,750
.تغيير کردم
189
00:41:16,931 --> 00:41:22,640
.يالا،راحته،فقط روي پنجههاي جلوييت بجاي عقبي راه برو
.اينطوري
190
00:41:26,744 --> 00:41:28,446
.کلک جالبيه
191
00:41:30,363 --> 00:41:31,754
.فقط اون خرس رو ببر
192
00:42:29,088 --> 00:42:30,893
!اون خيلي زيادن
193
00:42:31,425 --> 00:42:35,263
.تنها راهش اينه که اون رو رها کني
194
00:42:35,263 --> 00:42:37,167
.متأسفم کاتارا
195
00:43:51,531 --> 00:43:55,936
!شما بايد از اينجا بريد بيرون
!من تا جايي که بتونم معطلشون ميکنم
196
00:44:55,328 --> 00:45:01,423
،ما انجامش داديم زوکو،صد سال طول کشيد
.اما بالاخره ملت آتش باسينگ سِي رو فتح کرد
197
00:45:01,423 --> 00:45:03,177
.من به عمو خيانت کردم
198
00:45:03,177 --> 00:45:05,088
.نه،اون به تو خيانت کرد
199
00:45:06,913 --> 00:45:11,671
،زوکو،وقتي برگردي خونه
.پدر به عنوان قهرمان جنگ بهت خوش آمد ميگه
200
00:45:11,691 --> 00:45:16,176
اما من آواتار رو ندارم،اگه پدر افتخارم رو بهم برنگردونه چي؟
201
00:45:16,476 --> 00:45:22,589
،اون نيازي به اينکار نداره
.امروز تو "افتخارِ" خوت رو بدست آوردي
202
00:45:30,267 --> 00:45:34,296
ارائه شده توسط کانال یوسی سریال
t.me/FAseries