1 00:00:00,000 --> 00:00:01,733 telegram channel @greysfans 2 00:00:10,024 --> 00:00:14,485 ‫ این یک پیشرفت طبیعی در هر ‫حرفه‌ایه، که دانش آموزان تبدیل به معلم شن 3 00:00:14,510 --> 00:00:17,014 ‫ راهنمایی برای تبدیل شدن به استاد 4 00:00:34,499 --> 00:00:36,501 ‫تفاوت چندانی با والد بودن نداره 5 00:00:36,779 --> 00:00:37,737 ‫من پسرتم 6 00:00:40,350 --> 00:00:44,214 ‫ما از اجدادمون یاد می گیریم ‫که چجوری یه سوپ عالی درست کنیم. 7 00:00:48,509 --> 00:00:51,376 ‫چجوری یک سردرد یا قلب رو ‫رو خوب کنیم 8 00:00:51,560 --> 00:00:55,598 ‫تماس شما به سیستم پیام ‫رسانی صوتی خودکار ارسال شده 9 00:01:28,761 --> 00:01:32,615 ‫ما نقاط عطف، صده‌ها و اولین قدمها رو میسنجیم ‫ 10 00:01:32,640 --> 00:01:36,209 ‫تا سعی کنیم بینشی فردی رو که بهش تبدیل میشیم رو کشف کنیم 11 00:01:37,788 --> 00:01:39,354 ‫سلام؟ 12 00:01:40,689 --> 00:01:43,116 ‫ "تِیت" زود رسیدی ! 13 00:01:43,141 --> 00:01:46,836 ‫من تازه بسته‌بندی ناهارها رو شروع کرده بودم 14 00:01:53,177 --> 00:01:59,318 ‫انگار دونستن یک مشت ارقام روی نمودار، معیار درستی از ‫چیزیه که ما ممکنه از خودمون بسازیم 15 00:01:59,502 --> 00:02:00,744 ‫جکسون. 16 00:02:02,769 --> 00:02:04,188 ‫هی بابا 17 00:02:30,916 --> 00:02:33,217 ‫خیلی خوب. من میدونم که به ‫نظر ناگهانی و پرت و پلا میاد 18 00:02:33,261 --> 00:02:36,960 ‫اما اینطور نیست، این ‫فقط، اوه... اوه، سریعه! 19 00:02:37,003 --> 00:02:42,052 ‫اما اونجوری، یعنی... ‫ناگهانیِ، ناگهانی نیست، این.. 20 00:02:43,079 --> 00:02:45,406 ‫من فکر کردم ‫من فقط بهش فکر کردم.. 21 00:02:46,968 --> 00:02:48,708 ‫اوه 22 00:02:58,271 --> 00:03:00,952 ‫آناتومی گری ‫قسمت 14 فصل 17 23 00:03:01,452 --> 00:03:03,452 ‫ترجمه و زیرنویس ‫نسیم پیله‌ور ابریشم 24 00:03:03,658 --> 00:03:05,514 ‫این قسمت ‫"Look Up Child" 25 00:03:10,298 --> 00:03:11,690 ‫همه زنده‌ن؟ 26 00:03:11,734 --> 00:03:13,562 ‫آره آره آره. نه 27 00:03:13,605 --> 00:03:15,738 ‫برای این نیومدم اینجا 28 00:03:15,781 --> 00:03:17,218 ‫من فکر کردم تو تِیتی! 29 00:03:17,243 --> 00:03:19,941 ‫اون برام وعده‌های غذایی رو ‫به افراد نیازمند جامعه میرسونه 30 00:03:20,308 --> 00:03:22,310 ‫باشه. ‫تِیت نیست! 31 00:03:23,015 --> 00:03:24,747 ‫خب، بیا تو، ‫ بشین راحت باش 32 00:03:24,790 --> 00:03:27,895 ‫من دیروز تمیز بودنش رو تست ‫کردم و بعدش کسی رو ندیده 33 00:03:27,920 --> 00:03:30,927 ‫- منم کسی رو ندیدم ‫- الان یه قهوه تازه دم گذاشتم 34 00:03:30,970 --> 00:03:33,059 ‫- کمی میخوای؟ ‫- نه ممنون 35 00:03:33,885 --> 00:03:36,235 ‫تو چطوری؟ 36 00:03:36,295 --> 00:03:39,762 ‫این اواخر خیلی بهت فکر میکنم ‫با این اوضاعی که تو جهان شده! 37 00:03:39,787 --> 00:03:42,572 ‫ میخواستم زنگ بزنم ‫اما جوری که آخرین بار پیش رفتن، 38 00:03:42,597 --> 00:03:45,049 ‫من فهمیدم که تو نمیخوای ‫با من صحبت کنی 39 00:03:45,705 --> 00:03:48,320 ‫و من نمیخواستم که 40 00:03:48,344 --> 00:03:52,044 ‫ یه مشکل دیگه روی همه‌ی این ‫مشکلات همه‌گیری اضافه کنم 41 00:03:53,851 --> 00:03:55,256 ‫چطور میگذره؟ 42 00:03:55,299 --> 00:03:56,909 ‫دختر کوچولوت چطوره؟ 43 00:03:57,039 --> 00:03:58,845 ‫او الان باید... 44 00:03:58,870 --> 00:04:00,915 ‫سه و نیم سالشه ‫و اسمش هریته 45 00:04:01,013 --> 00:04:02,144 ‫درسته 46 00:04:04,308 --> 00:04:09,618 ‫ببین، من این همه راه رو ‫نیومدم تا فقط بهت سر بزنم، پس، ام... 47 00:04:09,661 --> 00:04:11,402 ‫من جواب میخوام 48 00:04:11,446 --> 00:04:16,015 ‫خوب، من حدود 150 تا ناهار دارم که باید ‫درست کنم، پس اگه میخوایم صحبت کنیم، 49 00:04:16,059 --> 00:04:19,336 ‫چرا یک جفت دستکش ‫دست نمیکنی و، بیای اینجا 50 00:04:19,360 --> 00:04:21,238 ‫به من... کمک کنی؟ 51 00:04:21,930 --> 00:04:23,900 ‫ 52 00:04:23,925 --> 00:04:27,244 ‫اوه خدا! نوبت تو بود. ‫امشب.. وایسا.. شب تو بود؟ 53 00:04:27,288 --> 00:04:28,854 ‫چجوری امشب نوبت تو با هریته؟ 54 00:04:28,898 --> 00:04:30,827 ‫اون ساکشو نبسته، اون ‫حاضر نیست، اون مریضه 55 00:04:30,852 --> 00:04:32,771 ‫ عیب نداره اپریل ‫امشب نوبت من نیست، باشه 56 00:04:32,799 --> 00:04:34,191 ‫- نه؟ ‫- باشه؟ آپریل، هی باشه آپریل 57 00:04:34,251 --> 00:04:35,339 ‫نه، نه ‫ اشکالی نداره فقط.. 58 00:04:35,383 --> 00:04:36,471 ‫- باشه. ‫ - یک نفس عمیق بکش 59 00:04:36,514 --> 00:04:38,037 ‫چه خبره شده؟ ‫ مشکل چیه؟ 60 00:04:38,081 --> 00:04:40,779 ‫اون 102 درجه تب داره ‫و سرفه میکنه... باشه. 61 00:04:40,823 --> 00:04:42,215 ‫- و اشتها نداره، ‫- بیا اینجا. 62 00:04:42,259 --> 00:04:43,869 ‫اما من یه تست سریع ‫کرونا گرفتم، اون منفی بود 63 00:04:43,913 --> 00:04:45,610 ‫- بیا اینجا تربچه، بیا اینجا. ‫- این خوبه. 64 00:04:45,654 --> 00:04:47,177 ‫- چرا زنگ نزدی؟ ‫- من نمیدونم این چیه 65 00:04:47,220 --> 00:04:49,082 ‫سیاه سرفه یا RSV یا راشیتیسم؟ 66 00:04:49,107 --> 00:04:50,755 ‫- این راشیتیسم نیست. ‫- مردم راشیتیسم میگیرن جکسون. 67 00:04:50,780 --> 00:04:52,855 ‫و متیو با ‫روبی رفتن شرق 68 00:04:52,880 --> 00:04:55,122 ‫تا خواهرش رو ببینه، و برق ‫ مدام قطع و وصل میشه 69 00:04:55,147 --> 00:04:58,430 ‫و من میدونم، که یک دکترم باید ‫نفس عمیق بکشم و باید خونسرد باشم، 70 00:04:58,455 --> 00:04:59,976 ‫-اما من.. ‫- تو الان خونسرد نیستی 71 00:05:00,001 --> 00:05:01,129 ‫- تو حتی نفس نمیکشی ‫- 72 00:05:01,160 --> 00:05:03,211 ‫- باشه؟ ادامه بده اوه خدا ‫- خب اون قبلاً هم مریض شده، معلومع! 73 00:05:03,244 --> 00:05:06,925 ‫ولی انگار کرونا باعث میشه همه چیز خیلی ‫بزرگ بنظر بیاد و من میدونم که باید آروم باشم 74 00:05:06,950 --> 00:05:09,894 ‫اما هیچ کس در طول تاریخ با گفتن آروم باش آروم ‫نشده پس من 75 00:05:09,926 --> 00:05:10,730 ‫باشه، من نمیخوام ‫بهت بگم که آروم باش، باشه؟ 76 00:05:10,755 --> 00:05:12,416 ‫من بهت نمیگم که آروم ‫باش، قول میدم. من فقط... 77 00:05:12,441 --> 00:05:13,957 ‫چرا مثلاً نمیذاری من بیام تو؟ 78 00:05:13,989 --> 00:05:16,816 ‫آره، بله، باشه، فقط ‫ببخشید، بیا تو 79 00:05:18,643 --> 00:05:22,386 ‫نمیتونم بهت بگم که چقدر طول کشید ‫کشید تا پیشنهاد این سیستم جذاب رو بدم 80 00:05:22,437 --> 00:05:26,055 ‫اول، با یک دسته از اینها شروع میکنیم، ‫ چیزی که من بهش میگم"بران باندل" 81 00:05:26,080 --> 00:05:27,503 ‫اینجوری انجامش میدیم 82 00:05:27,527 --> 00:05:32,788 ‫دو قطعه ژامبون دودی، ‫یک برش بوقلمون شیرین، و پنیر. 83 00:05:32,831 --> 00:05:34,027 ‫الان همه اینا رو جدی میگی؟ 84 00:05:34,052 --> 00:05:36,683 ‫میپیچیش و وقتی ترکیب اصلیت ساخته میشه 85 00:05:36,708 --> 00:05:39,735 ‫میای این پایین نون بر میداری 86 00:05:39,735 --> 00:05:41,492 ‫ باورت نمیشه که چقدر ‫در وقتت صرفه جویی میشه! 87 00:05:41,536 --> 00:05:42,572 ‫یک تیکه امتحان کن 88 00:05:42,597 --> 00:05:45,034 ‫ببین من باهات این ‫ساندویچ لعنتی رو درست میکنم 89 00:05:45,059 --> 00:05:46,943 ‫برای اینکه.. عیب نداره باشه؟ 90 00:05:46,943 --> 00:05:51,264 ‫اما نیازی به چشیدن چیزی ‫یا خوردن غذا یا قهوه ندارم؛ من فقط.. 91 00:05:51,289 --> 00:05:54,549 ‫ من راستش هیچی ازت نمیخوام ‫من فقط جواب میخوام 92 00:05:56,241 --> 00:05:57,982 ‫باشه. 93 00:05:59,685 --> 00:06:02,035 ‫جواب؟ 94 00:06:02,060 --> 00:06:05,492 ‫مامان چیزی بهم گفت که ‫نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم! 95 00:06:05,543 --> 00:06:07,059 ‫آره، اون توی اینکار استعداد داره 96 00:06:07,084 --> 00:06:12,697 ‫اون برای اولین بار در تمام زندگی ‫ به من گفت که مثل تو بنظر میام 97 00:06:12,722 --> 00:06:13,938 ‫ عصبانیش کردی؟ 98 00:06:13,963 --> 00:06:17,303 ‫بهش گفتم واقعاً نمیتونم ببینم ‫که بنیاد باعث ایجاد تغییری بشه. 99 00:06:17,327 --> 00:06:18,846 ‫ کاغذبازیش خیلی زیاده 100 00:06:18,870 --> 00:06:22,359 ‫خوب، راستش رو بگم، من ‫مدتهاست که دیگه به بنیاد فکر نمیکنم. 101 00:06:22,403 --> 00:06:24,448 ‫آره، اما فکر میکنی منظورش ‫ از این حرف چی بود؟ 102 00:06:24,751 --> 00:06:28,437 ‫من سالها پیش، یاد گرفتم که هیچوقت ‫حرفی توی دهان مامانت نذارم. 103 00:06:28,462 --> 00:06:30,244 ‫اگر مجبور بودی حدس بزنی چی؟ 104 00:06:30,928 --> 00:06:33,582 ‫من هیچوقت آدم مناسبی برای بیناگذاری نبودم 105 00:06:33,607 --> 00:06:36,542 ‫من همیشه فکر میکردم ‫کل سیستم الکیه 106 00:06:37,113 --> 00:06:39,503 ‫خب، اونجا اوضاعمون چطوره؟ 107 00:06:40,062 --> 00:06:43,413 ‫میدونی، فکر میکنم ‫به ساندویچ های ژامبون و بوقلمون کم لطفی شده 108 00:06:43,438 --> 00:06:46,104 ‫اونا ساده‌ن، اما ‫کارشون رو خوب بلدن 109 00:06:46,129 --> 00:06:48,740 ‫خب من گفتم که کُل ‫سیستم داغونه 110 00:06:48,765 --> 00:06:50,506 ‫لازم داره خراب شه دوباره ساخته شه 111 00:06:50,531 --> 00:06:56,133 ‫و درک اینکه، این کارِ لعنتی باتوجه به تعداد افرادی ‫ که الان دارن ازش سود میبرن، تقریباً غیر ممکنه 112 00:06:56,158 --> 00:06:58,856 ‫یه‌کم شبیه من بنظر میاد 113 00:07:02,068 --> 00:07:04,288 ‫به نظر میرسه بتونی از ‫بوقلمون بیشتری استفاده کنی 114 00:07:04,669 --> 00:07:06,319 ‫تا حالا با دستگاه برش ‫گوشت کار کردی؟ 115 00:07:06,344 --> 00:07:09,056 ‫- کِی باید این کار رو میکردم؟ ‫- شغل تابستونی؟ 116 00:07:10,167 --> 00:07:13,107 ‫به هر حال، این کار ‫منو یاد اتاق‌عمل میندازه 117 00:07:13,132 --> 00:07:15,700 ‫ بدون فشار احتمال ‫ کشته شدن کسی! 118 00:07:15,847 --> 00:07:17,625 ‫بیا، بذار نشونت بدم. 119 00:07:23,376 --> 00:07:25,727 ‫آره، خودم پیدا میکنم مرسی 120 00:07:25,770 --> 00:07:27,032 ‫باشه. 121 00:07:31,291 --> 00:07:32,690 ‫شاید بخوای.. 122 00:07:32,734 --> 00:07:35,062 ‫شاید بخوای ‫اول روشنش کنی 123 00:07:35,062 --> 00:07:36,215 ‫آره، درسته 124 00:07:40,014 --> 00:07:41,004 ‫فقط.. ‫این چجو..؟ 125 00:07:41,029 --> 00:07:42,787 ‫ بذار نشونت بدم ‫ باشه. 126 00:07:42,812 --> 00:07:44,789 ‫اول از همه، ‫باید اینو برداری 127 00:07:44,833 --> 00:07:47,269 ‫از اینجا درجه‌ی ضخامت ‫برش گوشت رو تعیین میکنی 128 00:07:47,294 --> 00:07:48,835 ‫باشه. فهمیدم. ممنون 129 00:07:48,860 --> 00:07:51,158 ‫دسته به جلو و عقب میره، 130 00:07:52,070 --> 00:07:53,115 ‫فهمیدم 131 00:07:56,330 --> 00:07:59,420 ‫وقتی ریتمش میاد دستت، یه جورایی ‫آرامش بخشه، نه؟ 132 00:07:59,761 --> 00:08:02,813 ‫پس... تو میگی که تغییر میخواستی، 133 00:08:02,837 --> 00:08:05,329 ‫اما چی شد احساس ناتوانی ‫کردی؟ چون یک اِوری بودی یا...؟ 134 00:08:05,354 --> 00:08:07,943 ‫همانطور که خودت میدونی، ‫اسم اوری تأثیر زیادی داره، 135 00:08:07,986 --> 00:08:11,135 ‫اما به دوش کشیدنش... ‫شونه های بزرگی میخواد 136 00:08:11,160 --> 00:08:13,085 ‫این مقدار از پول، میتونه.. 137 00:08:13,109 --> 00:08:17,343 ‫خیلی سریع به یک بار تبدیل بشه که ‫همه میدونن تو داریش، پس... 138 00:08:17,387 --> 00:08:20,590 ‫ازت انتظار دارن که مسئولیت ‫برطرف کردن همه چیز رو باهاش داشته باشی 139 00:08:20,615 --> 00:08:25,109 ‫و از اونجایی که تقریبا هیچکس در شرایط تو نیست، پس به نظر ‫تقریباً هیچ کسی هم درکش نمیکنه 140 00:08:25,401 --> 00:08:26,808 ‫حداقل تا اون موقع که ‫اینو گفتم که کسی نمیفهمید 141 00:08:26,833 --> 00:08:32,141 ‫مطمئناً نه وقتی که این اسم مترادف با ‫بدترین رفتاری باشه که میشه تصورش کرد 142 00:08:32,184 --> 00:08:35,231 ‫خوب، ‫ اینجا اینجوری نیست 143 00:08:35,274 --> 00:08:38,800 ‫ اینجا، کسی نمیدونه بابام کی بوده ‫ یا من بچه‌پولدار بودم! 144 00:08:39,243 --> 00:08:44,378 ‫اینجا، فکر میکنن ‫ من فقط رابرت رستوران دارم. 145 00:08:44,762 --> 00:08:48,418 ‫ 146 00:08:48,461 --> 00:08:49,975 خدا. 147 00:08:50,000 --> 00:08:53,811 ‫اوه، متیو خیلی کار داره ‫ منظورم اینه که منم خیلی کار دارم 148 00:08:53,836 --> 00:08:55,639 ‫آره، نگران نباش ‫خونه‌ی منم.. 149 00:08:55,664 --> 00:08:58,812 ‫اینجوری نکن لطفاً! یه حالت مودبِ ‫عجیب با تغییر تُن صدات نگیر؛ 150 00:08:58,837 --> 00:09:00,978 ‫مثل کاری که با مردم توی ‫هتل یا بانک میکنن! 151 00:09:01,003 --> 00:09:02,929 ‫الان صدای عجیب بانکی دارم؟ 152 00:09:02,954 --> 00:09:05,360 ‫این داره دیوونت میکنه؛ ‫میتونی بگیش! 153 00:09:05,385 --> 00:09:07,443 ‫ همه جا همینجوری به هم ریخته است 154 00:09:07,437 --> 00:09:08,736 ‫همه‌ جا ر از بالشه 155 00:09:08,761 --> 00:09:12,590 ‫من معتقدم که پرتاب بالش ‫بی فایده و احمقانه است، آره 156 00:09:12,615 --> 00:09:15,121 ‫تربچه‌ی من از کِی مریضه؟ 157 00:09:15,146 --> 00:09:17,490 ‫آه چند روزیه 158 00:09:17,870 --> 00:09:20,377 ‫دلش نمیخواد هیچکاری کنه ‫فقط میخواد تو بغلم دراز بکشه 159 00:09:20,402 --> 00:09:22,268 ‫تازه باید حموم هم بره ‫ بوی پا میده 160 00:09:22,293 --> 00:09:24,550 ‫- خب، متاسفم باید بگم خودتی. ‫ - نه، اینطور نیست. 161 00:09:24,575 --> 00:09:25,711 ‫100 درصد خودتی 162 00:09:25,893 --> 00:09:26,991 ‫ 163 00:09:27,016 --> 00:09:28,506 ‫اوه خدا این منم. 164 00:09:28,530 --> 00:09:29,776 ‫آره ‫برو یه دوش بگیر. 165 00:09:29,801 --> 00:09:31,135 ‫جکسون، من 166 00:09:31,160 --> 00:09:33,844 ‫آپریل، برو یه دوش بگیر، لطفاً 167 00:09:34,986 --> 00:09:36,858 ‫- هی، جکسون ‫- هوم؟ 168 00:09:36,901 --> 00:09:38,381 ‫من دارم آرومتر میشم 169 00:09:38,424 --> 00:09:41,381 ‫- دیدی؟ ‫- آره آره.. 10 دقیقه.. 170 00:09:41,405 --> 00:09:44,996 ‫10 دقیقه! اون تا حالا تو زندگیش ‫10 دقیقه دوش گرفته؟ 171 00:09:45,040 --> 00:09:46,899 ‫من که فکر نمیکنم. 172 00:09:47,019 --> 00:09:49,239 ‫یه موزیک بذاریم؟ ‫ ایده‌ی خوبیه 173 00:09:49,384 --> 00:09:51,612 ‫بیاید ببینیم چی داره؟ 174 00:09:54,700 --> 00:09:57,921 ‫ 175 00:10:00,280 --> 00:10:02,282 ‫پیداش کردیم درسته؟ 176 00:10:02,307 --> 00:10:04,570 ‫ما داریمش عزیزم 177 00:10:04,735 --> 00:10:06,476 ‫ما داریمش 178 00:10:06,501 --> 00:10:08,546 ‫چشم به هم بزنی بهتر شدی 179 00:10:08,590 --> 00:10:10,200 ‫هریت و بابایی 180 00:10:14,335 --> 00:10:15,858 اه بیخیال 181 00:10:15,901 --> 00:10:17,425 یا شایدم نداریم 182 00:10:30,579 --> 00:10:32,440 ‫االان بهت یه‌سری بوقلمون خوب میدم 183 00:10:32,483 --> 00:10:33,832 ‫بهترین در ایالت! 184 00:10:33,876 --> 00:10:35,791 ‫آره حرفت رو قبول دارم 185 00:10:37,380 --> 00:10:40,317 ‫خب نظر بابات چی بود وقتی تصمیم ‫گرفتی، همه چیز رو رها کنی بری؟ 186 00:10:40,361 --> 00:10:43,015 ‫اولش فکر کرد ‫این فقط یک مرحله است 187 00:10:43,059 --> 00:10:45,931 ‫اما بعدش که فهمید من جدیم؛ 188 00:10:45,975 --> 00:10:47,629 ‫دیگه باهام صحبت نکرد! 189 00:10:48,494 --> 00:10:49,218 ‫کلاً؟؟ 190 00:10:49,243 --> 00:10:51,241 ‫اون گفت من خودخواه ‫بی‌اراده و تنبلم 191 00:10:51,284 --> 00:10:53,678 ‫ لکه‌ی ننگی روی ‫نام خانوادگیمون 192 00:10:53,722 --> 00:10:57,334 ‫چیزی که الان می‌بینم ‫چه چیز مسخره‌ایه 193 00:10:57,378 --> 00:11:00,119 ‫نه، اون هیچوقت علاقه‌ای ‫به صحبت با من نداشت 194 00:11:00,163 --> 00:11:02,818 ‫مگر درمورد ‫تصاویر بیمارستان، 195 00:11:02,861 --> 00:11:04,852 ‫یا سود، یا گسترش 196 00:11:04,852 --> 00:11:08,780 ‫اگر مجبور باشم یه صحبت دیگه درمورد کاهش ‫هزینه‌های بیمارستان داشته باشم، قسم میخورم... 197 00:11:08,824 --> 00:11:10,042 ‫یکی باید انجامش بده 198 00:11:10,086 --> 00:11:12,572 ‫من فقط میدونستم، ‫که اون فرد، من نیستم! 199 00:11:12,597 --> 00:11:15,696 ‫من هیچوقت نمیتونم اون پسری ‫بشم که بابام میخواست 200 00:11:15,696 --> 00:11:19,450 ‫چون من نمیخواستم ‫ نقش مرد آماده در صحنه رو داشته باشم 201 00:11:22,453 --> 00:11:24,357 ‫برای همینه که تو اینجایی! 202 00:11:24,382 --> 00:11:26,999 ‫- چرا؟ ‫- چون... 203 00:11:26,999 --> 00:11:29,919 ‫تو حاضری که همه چیزو رها کنی بری‌ 204 00:11:41,411 --> 00:11:42,789 ‫آه 205 00:11:42,814 --> 00:11:44,876 ‫چرا اینجا کسی باید آبگرمکن برقی ‫ داشته باشه؟ 206 00:11:44,901 --> 00:11:47,846 ‫برق درست زمانی که بیش از ‫همیشه آب گرم لازم داری میره. 207 00:11:47,846 --> 00:11:52,476 ‫خوب، هریت خودش، گریه کرد تا خوایش ببره. ‫سرش رو آوردم بالا، تا توی سرفه کمکش کنه 208 00:11:52,520 --> 00:11:53,782 ‫باشه ممنون. 209 00:11:53,825 --> 00:11:58,090 ‫و یک چراغ قوه و چند تا شمع پیدا کردم، اما ‫هیچ کبریت لعنتی تو این خونه پیدا نمیشه 210 00:11:58,134 --> 00:12:00,179 ‫اوه، آره، خب، من با یه ‫امدادگر ازدواج کردم 211 00:12:00,223 --> 00:12:02,752 ‫کبریتها توی یه کشویین که ‫حتی خودم هم پیداش نمیکنم 212 00:12:02,777 --> 00:12:05,065 ‫خیلی خب، ‫پس اجاق گاز هست 213 00:12:05,090 --> 00:12:07,048 ‫یاپیغمبر 214 00:12:07,143 --> 00:12:09,183 ‫میتونی بازم شمع بیاری؟ 215 00:12:10,515 --> 00:12:12,517 ‫چیه؟ 216 00:12:13,671 --> 00:12:16,277 ‫اوه لعنت! ‫ببخشید این یه راهبه است! 217 00:12:16,302 --> 00:12:18,651 ‫- من همینجوری برداشتم ‫- اولین راهبه‌ای رو که پیدا کردی؟ 218 00:12:18,676 --> 00:12:20,722 ‫آه، میگی میرم جهنم؟ 219 00:12:20,747 --> 00:12:22,767 ‫- از کِی به جهنم اعتقاد پیدا کردی؟ ‫- راست میگی 220 00:12:22,811 --> 00:12:24,726 ‫اما اونا شمعهای تو بود، ‫پس خودت میری جهنم! 221 00:12:24,769 --> 00:12:25,766 - ‫باشه. - ‫ 222 00:12:25,791 --> 00:12:28,599 ‫- باشه، فقط این رو بده من. ‫- آره اینو بگیر 223 00:12:28,643 --> 00:12:32,298 ‫اون 102 درجه تب داره ‫پس ممکنه درمورد RSV درست گفته باشی 224 00:12:32,682 --> 00:12:37,347 ‫باشه. پس فقط بهش استامینوفن میدیم و ‫صبر میکنیم؛ مگه اینکه تنگی نفس بگیره؟ 225 00:12:37,390 --> 00:12:40,114 ‫در مقابل رانندگی تو تاریکی به سمت ‫گری-اسلون تو یک بیماری همه گیر؟ 226 00:12:40,114 --> 00:12:42,720 ‫آره هیچ‌جا نمیریم؛ قرار ‫گرفتن در معرض بیماری به تنهایی... 227 00:12:42,720 --> 00:12:44,659 ‫ما دکتر لازم نداریم آپریل. ‫ما دکتریم 228 00:12:44,702 --> 00:12:47,139 ‫- و اگه حالش بدتر شه... ‫- که احتمالاً نمی‌شه! 229 00:12:47,183 --> 00:12:48,227 ‫دقیقاً 230 00:12:48,927 --> 00:12:49,498 ‫آره 231 00:12:51,292 --> 00:12:54,103 ‫حال مردیت چطوره؟ ‫من براش دعا میکنم 232 00:12:54,146 --> 00:12:56,192 ‫- اوه، اون به هوش اومده. ‫- آره؟ 233 00:12:56,235 --> 00:12:58,063 ‫و هر روز داره بهتر و قویتر میشه 234 00:12:58,107 --> 00:12:59,800 ‫- اوه ‫- آره 235 00:13:00,501 --> 00:13:02,819 ‫پس، امشب نوبت تو نبود. 236 00:13:02,819 --> 00:13:06,158 ‫آره. طبق معمول برنامه ریزی تو ‫بی عیب و نقصه؛ آفرین 237 00:13:06,202 --> 00:13:09,858 ‫نه، فقط میگم، اوه، امشب.. ‫نوبت تو نبوده، پس چرا تو.. 238 00:13:09,901 --> 00:13:11,816 ‫چطور من هیچوقت ‫ نیومده بودم خونت؟ 239 00:13:11,860 --> 00:13:15,008 ‫حس میکنم انگار همیشه مجبور بودیم ‫خونه من یا سرکار تحویلش بدیم 240 00:13:15,033 --> 00:13:17,955 ‫اینجا قشنگه، واقعاً قشنگ شده، ‫از کارهایی که کردی خوشم میاد 241 00:13:17,979 --> 00:13:18,562 ‫جکسون... 242 00:13:18,606 --> 00:13:20,390 ‫شما خوشحالین ‫تو و متیو؟ 243 00:13:20,433 --> 00:13:22,044 ‫ما مشغولیم ‫ مثل همه مردم 244 00:13:22,087 --> 00:13:25,244 ‫و هریت و تو و اون و روبی، ‫همگی تو یه خونه... 245 00:13:25,269 --> 00:13:27,468 ‫این خیلی گرم و صمیمیه ‫من میدونم که تو همیشه دوست داشتی 246 00:13:27,493 --> 00:13:29,151 ‫ واقعاً فکر نمیشناسمت ‫وقتی مرموز بشی؟ 247 00:13:29,176 --> 00:13:29,901 ‫من مرموز نشدم! 248 00:13:29,925 --> 00:13:33,584 ‫آیا خوشحالم؟ گرم و صمیمیه؟ ‫میتونی مثله آدم حرفت رو بزی؟ 249 00:13:36,837 --> 00:13:38,277 ‫من دوباره رفتم دیدن بابام 250 00:13:38,321 --> 00:13:39,496 ‫اوه خدا ‫مریض شده؟ 251 00:13:39,540 --> 00:13:40,841 ‫نه، اون مثل همیشه است. 252 00:13:40,866 --> 00:13:44,109 ‫مشخصه که درحد متوسطی، ​​از زندگی ‫سطح متوسطش خوشحاله 253 00:13:45,546 --> 00:13:47,806 ‫فکر کردم هیچوقت دیگه ‫نمیخوای ببینیش 254 00:13:47,806 --> 00:13:49,276 ‫نمیخواستم 255 00:13:49,301 --> 00:13:52,465 ‫ باید میفهمیدم که آیا ‫ درست فکر میکنم درمورد.. 256 00:13:52,895 --> 00:13:54,688 ‫ چیزی که میخواستم 257 00:13:54,688 --> 00:13:56,382 ‫و دوباره برگشتیم به مرموز بودن 258 00:13:56,426 --> 00:13:58,656 ‫من سعی ندارم مرموز باشم 259 00:13:58,656 --> 00:14:01,726 ‫آپریل. ‫اون نمیتونست از عهده‌ش بر بیاد 260 00:14:01,751 --> 00:14:05,866 ‫باشه؟ اون نمیتونست پیشرفت کنه، یا ‫جای خودش رو پیدا کنه، و.. 261 00:14:05,891 --> 00:14:07,197 ‫ من میتونم. 262 00:14:08,812 --> 00:14:11,558 ‫من میخوام بنیاد ‫رو تحویل بگیرم. 263 00:14:14,375 --> 00:14:17,142 ‫این همون قهوه‌ایه که آخرین باری ‫که اینجا بودم نشونم دادی؟ 264 00:14:17,186 --> 00:14:19,313 ‫سری اولش رو فروختیم تموم شد 265 00:14:19,338 --> 00:14:20,747 ‫روزنامه محلی ازمون نوشت 266 00:14:20,772 --> 00:14:23,192 ‫پس ما تصمیم گرفتیم چهار ‫بار دیگه طبخش بدیم 267 00:14:23,235 --> 00:14:27,631 ‫من میخواستم تو بخشهای دیگه ایالت ‫شعبه بزنم که یهو کرونا اومد 268 00:14:27,675 --> 00:14:29,938 ‫آره، یادمه شماها ‫ ضربه سختی خوردین 269 00:14:29,981 --> 00:14:31,635 ‫بیمارستان، مردم رو ‫دور میکرد، درسته؟ 270 00:14:31,679 --> 00:14:33,071 ‫این خیلی زیاد بود. 271 00:14:33,602 --> 00:14:36,422 ‫من همه تلاشم رو کردم تا اینجا ‫بعد از کرونا باز بمونه 272 00:14:36,466 --> 00:14:40,775 ‫اما درنهایت مجبور شدم فقط ‫ غذاها رو برای مردم عادی بسته بندی کنم 273 00:14:40,800 --> 00:14:42,106 ‫حرف میپیچه 274 00:14:42,319 --> 00:14:46,650 ‫و هرروز صبح، من میام اینجا ‫آهنگ "دابی برادرز" رو بلند میکنم 275 00:14:46,694 --> 00:14:48,347 ‫شروع به بسته بندی ناهارها میکنم 276 00:14:48,391 --> 00:14:50,915 ‫این به طرز عجیبی درمانی بود. 277 00:14:50,959 --> 00:14:53,247 ‫ذهنم را مشغول نگه میداره 278 00:14:54,310 --> 00:14:56,312 ‫تو تقریباً اینجا یه حباب دور خودت کشیدی 279 00:14:56,355 --> 00:14:59,128 ‫زندگی بسیار متفاوتی ‫ برای خودت ساختی، پس.. 280 00:14:59,128 --> 00:15:02,050 ‫همه ما طوری بزرگ شدیم که فکر کنیم ‫این مفهوم وحشی بودنه 281 00:15:02,075 --> 00:15:06,409 ‫اما چیزی که وحشیه، هرروز رفتن به ‫سرکار و انجام کاریه که دوست نداری 282 00:15:06,452 --> 00:15:09,388 ‫فکر کردن به اینکه، یه روز ‫به طرز معجزه‌آسایی متوقف شه! 283 00:15:09,388 --> 00:15:10,674 ‫آره 284 00:15:11,945 --> 00:15:13,576 ‫حس میکنم گیر کردم 285 00:15:13,601 --> 00:15:14,689 ‫هوم 286 00:15:15,723 --> 00:15:18,605 ‫انگار که دو نفر تومه 287 00:15:18,605 --> 00:15:22,059 ‫یکی این جراح موفقی که ‫برای تبدیل شدن بهش انقدر تلاش کردم 288 00:15:22,059 --> 00:15:25,457 ‫و سعی در پیشرفت بنیاد داشت؛ 289 00:15:25,512 --> 00:15:29,116 ‫و همینطور یه مردی که هیچ کدوم از اینها رو نخواسته بوده. 290 00:15:29,141 --> 00:15:32,275 ‫میدونی؟ من نگرانم که شاید ‫خیلی دیر شده باشد 291 00:15:32,740 --> 00:15:35,438 ‫سیستم فراتر از توان ما ‫ برای تعمیر نباشه 292 00:15:35,481 --> 00:15:38,267 ‫شاید بتونم از بیرون ‫روش تاثیر بذارم 293 00:15:38,310 --> 00:15:43,297 ‫یا شاید، بتونی این فکری، که نجات جهان ‫وظیفه توست رو، کنار بگذاری 294 00:15:44,798 --> 00:15:47,842 ‫میدونی، هیچ ایرادی نداره که ‫مسائل رو ساده تر نگه داری 295 00:15:48,260 --> 00:15:49,974 ‫آره، من خیلی بهش فکر میکنم. 296 00:15:50,512 --> 00:15:55,023 ‫در واقع، فکر میکنم، میدونی، ‫من میتونم یک خونه کوچیک توی جنگل بگیرم 297 00:15:55,066 --> 00:15:57,068 ‫شاید یک درمونگاه خصوصی باز کنم، 298 00:15:57,112 --> 00:15:59,941 ‫کارهایی رو بکنم ‫که واقعاً برام مهمه 299 00:15:59,984 --> 00:16:03,335 ‫با هریت دنیای بزرگ بیرون رو کشف کنم 300 00:16:03,379 --> 00:16:06,436 ‫همه ما این حق رو داریم که زندگیمون ‫رو هر طور که میخوایم زندگی کنیم. 301 00:16:06,436 --> 00:16:10,272 ‫البته، آره، تو یه مرد سفیدپوست ‫پیرتری که همیشه پول داشتی، پس... 302 00:16:10,272 --> 00:16:13,998 ‫اگر هیچی هم توی دنیا تغییر نکنه، برات ‫مشکلی پیش نمیاد، اما قبولت دارم 303 00:16:14,042 --> 00:16:17,090 ‫ هیچوقت شده فکری کنی چی میشد اگه؟ 304 00:16:17,115 --> 00:16:18,744 ‫اگه برنگشته بودم اینجا؟ 305 00:16:18,769 --> 00:16:21,168 ‫اگه یه تصمیم دیگه میگرفتی، آره 306 00:16:22,354 --> 00:16:26,554 ‫خوب، من خیلی.. آم... 307 00:16:26,579 --> 00:16:30,135 ‫مدل "هیچوقت به عقب نگاه نکن" بودم 308 00:16:31,712 --> 00:16:33,365 ‫درسته، آره 309 00:16:35,189 --> 00:16:37,844 ‫آره، هوم... 310 00:16:40,764 --> 00:16:46,610 ‫وقتی آخرین بار اینجا بودم، میخواستم ‫ازت بپرسم چرا، و نپرسیدم.. نتونستم.. 311 00:16:46,610 --> 00:16:48,642 ‫فکر میکنم عادت داشتم ‫بگم برام تمومه، اما نیست 312 00:16:48,666 --> 00:16:51,688 ‫من نیاز دارم بدونم، که ‫چرا ترکمون کردی؟ 313 00:16:53,657 --> 00:16:55,137 ‫چون، آم... 314 00:16:57,825 --> 00:17:00,436 ‫فهمیدم که این واقعاً ‫منو به هم ریخته... 315 00:17:00,479 --> 00:17:01,829 ‫خیلی بد 316 00:17:01,872 --> 00:17:03,439 ‫و، اوم... 317 00:17:03,482 --> 00:17:05,951 ‫و این فقط باعث شده سختتر 318 00:17:05,975 --> 00:17:09,768 ‫بتونم رابطه و این ‫چیزها برقرار کنم 319 00:17:09,793 --> 00:17:12,277 ‫داشتن تمایل همیشگی ‫ برای فرار از همه چی 320 00:17:12,302 --> 00:17:16,452 ‫و من میدونم، میدونم فرار درواقع ‫چیزی رو حل نمیکنه، من اینو میدونم 321 00:17:17,733 --> 00:17:19,868 ‫پس.. ‫من تلاش کردم 322 00:17:19,893 --> 00:17:23,764 ‫من واقعاً خیلی سخت تلاش کردم ‫ تا خودم رو از شر این خجالت 323 00:17:23,931 --> 00:17:26,456 ‫و دردی که باهاش همراهه خلاص کنم ‫ و اوه... 324 00:17:26,817 --> 00:17:30,814 ‫میدونی، فقط اصرار برای ‫بهترین بودن در همه چیز 325 00:17:30,858 --> 00:17:32,990 ‫بهترین پدری که میتونم باشم. 326 00:17:32,990 --> 00:17:38,579 ‫من احتمالاً بیشتر از چیزی که باید در ازدواجم موندم؛ ‫بیشتر از چیزی که باید در بنیاد موندم، اما هیچکدوم مهم نیست 327 00:17:38,579 --> 00:17:40,908 ‫ وقتی اوضاع سخت ‫بشه، من در نهایت.. 328 00:17:40,932 --> 00:17:42,927 ‫همین جام 329 00:17:42,952 --> 00:17:48,046 ‫در حال دویدن، در جنگل ‫در تلاش برای جنگیدن با تویی که درونمه 330 00:17:48,046 --> 00:17:49,354 ‫ 331 00:17:49,398 --> 00:17:52,509 ‫میشه فقط نشینی اونجا نگاهم کنی؟ ‫میتونی یه چیزی بگی؟ 332 00:17:52,509 --> 00:17:55,578 ‫وانمود کنی که ارزش حرف زدن رو دارم؟ ‫من نمیدونم چجوری میتونی هیچی نگی؟ آه 333 00:17:55,621 --> 00:17:57,841 ‫خدایا! وای ‫ لعنت به این! 334 00:17:59,057 --> 00:18:00,146 ‫خدااا 335 00:18:00,271 --> 00:18:01,643 ‫اوه، مرد تو خوبی؟ 336 00:18:01,643 --> 00:18:03,499 ‫نه، خوب نیستم! ‫بده به من، خودم میگیرم! 337 00:18:03,542 --> 00:18:05,797 ‫فشار بده، فشار بده، فشار بده 338 00:18:12,551 --> 00:18:14,771 ‫باشه. 339 00:18:21,163 --> 00:18:22,605 ‫تبش اومد پایین رو 101 دجه 340 00:18:23,120 --> 00:18:24,346 ‫این خواب بد دیده بود 341 00:18:24,389 --> 00:18:26,870 ‫- اوه، آره؟ نفسش چطوره؟ ‫- بهتره 342 00:18:27,221 --> 00:18:31,483 ‫- اوه، خوبه، خب پس بخیر گذشت ‫ - آره 343 00:18:34,315 --> 00:18:36,498 ‫پس امیدوار بودی که ‫متیو امشب اینجا نباشه؟ 344 00:18:36,576 --> 00:18:38,490 ‫چی؟ نه، من با متیو مشکلی ندارم. 345 00:18:38,534 --> 00:18:39,840 ‫- واقعاً؟ ‫- چی؟ 346 00:18:39,890 --> 00:18:41,755 ‫چون هروقت که شما ‫دوتا با هم تو یه اتاق باشید، 347 00:18:41,779 --> 00:18:45,437 ‫تو فقط یکی از این 3تا کلمه رو ‫میگی "آره"، "البته"، "مشکلی نیست." 348 00:18:45,437 --> 00:18:49,718 ‫خب، باشه، آره. ما بهترین دوست هم نیستیم، ‫اما منظورم اینه که این متمدنانه است 349 00:18:49,718 --> 00:18:54,351 ‫اون بنظر پسر خوبی ‫میرسه، اون به نظر مهربونه 350 00:18:54,375 --> 00:18:57,675 ‫- مهربون؟ ‫- من هیچ چیز بدی درموردش نگفتم این خودش یه چیزیه 351 00:18:57,700 --> 00:19:01,745 ‫پس چرا میخواستی بیای ‫این رو شخصاً بهم بگی؟ 352 00:19:02,340 --> 00:19:05,474 ‫تو درنظر داری بنیاد رو اداره کنی ‫این چه ربطی به من داره؟ 353 00:19:05,517 --> 00:19:08,239 ‫موضوع اینه که من فقط.. 354 00:19:08,263 --> 00:19:11,338 ‫در نظر ندارمش، من ‫دارم انجامش میدم. 355 00:19:11,741 --> 00:19:14,483 ‫اداره‌ی بنیاد به این معنیه ‫که باید به بوستون نقل مکان کنم. 356 00:19:15,092 --> 00:19:17,861 ‫با.. بدون هریت؟ 357 00:19:17,886 --> 00:19:19,401 ‫نه خدا، نه 358 00:19:19,444 --> 00:19:23,405 ‫من دارم میرم بوستونم ‫و واقعاً لازم دارم که همه شما هم بیاید 359 00:19:24,710 --> 00:19:27,191 ‫بنیاد تو و متیو رو استخدام میکنه. ‫ شما جا میافتید 360 00:19:27,235 --> 00:19:29,928 ‫تو میتونی هر کاری که ‫میخوای از نظر توسعه برنامه یا 361 00:19:29,952 --> 00:19:33,568 ‫طراحی یا ساخت انجام بدی هر کاری که ‫بخوای یکنی ما بودجه‌ش رو تأمین میکنیم. 362 00:19:34,024 --> 00:19:36,331 ‫من هیچوقت هریت را ترک نمیکنم. 363 00:19:37,985 --> 00:19:41,551 ‫من هرگز هیچوقت نتونستم ‫هریت رو ترک کنم! که یعنی 364 00:19:41,576 --> 00:19:44,861 ‫من واقعاً به همتون نیاز دارم که با من بیاید 365 00:19:44,905 --> 00:19:46,297 ‫لطفاً 366 00:19:46,341 --> 00:19:47,908 ‫ 367 00:19:51,953 --> 00:19:54,828 ‫به نظر نمیاد، آسیب دیدگی ‫تاندون وجود داشته باشه. 368 00:19:54,852 --> 00:19:56,407 ‫آره، بریدگیش ‫اونقدرها هم عمیق نیست. 369 00:19:56,432 --> 00:19:59,354 ‫باشه، یک شستشوی دیگه، ‫بعد بیا بچسبونیمش 370 00:20:00,387 --> 00:20:03,598 ‫از اینجا به بعدش رو خودم میتونم انجام بدم ‫ فقط چسب رو بده به من! 371 00:20:03,998 --> 00:20:06,784 ‫باشه. 372 00:20:08,046 --> 00:20:09,874 ‫اوه 373 00:20:12,777 --> 00:20:17,279 ‫فقط دستت رو بده به من، بیا مرد ‫بذار من انجامش میدم باشه 374 00:20:17,279 --> 00:20:20,228 ‫شاید مدتی باشه ‫که تمرین نکردم، اما 375 00:20:20,252 --> 00:20:24,202 ‫- مثل دوچرخه سواری میمونه ‫- نه دقیقاً، اما باشه 376 00:20:25,033 --> 00:20:27,035 ‫میچسبونیمش به هم 377 00:20:27,622 --> 00:20:28,663 ‫دیدی؟ 378 00:20:28,687 --> 00:20:30,792 ‫خیلی خب ‫زیاد هم بد نیست! 379 00:20:30,792 --> 00:20:33,997 ‫ درد داره؟ ‫ تایلنول یا چیزی میخوای؟ 380 00:20:34,041 --> 00:20:36,260 ‫نه نه نه. در واقع فقط... 381 00:20:36,304 --> 00:20:40,010 ‫یه کم میسوزه، اما خوبه ‫ممنون 382 00:20:40,010 --> 00:20:44,181 ‫ما رو ببین ‫باید یه درمانگاه خونوادگی باز کنیم 383 00:20:48,101 --> 00:20:49,798 ‫میدونی، من میخوام... 384 00:20:50,231 --> 00:20:52,189 ‫من میخوام یکمی هوا بخورم. 385 00:20:58,987 --> 00:21:02,180 ‫میفهمم، جکسون. تو تنها ‫ فرد در قرنطینه نیستی که 386 00:21:02,205 --> 00:21:05,898 ‫زیر سوالات "من دارم چه غلطی با ‫زندگیم میکنم؟" غرق شده 387 00:21:05,942 --> 00:21:09,164 ‫اما پا نمیشی همینجوری ‫از سر هوس بری اون سرِ کشور 388 00:21:09,189 --> 00:21:11,060 ‫نه، نه، نه، اینجوری نیست ‫این یه هوس نیست. 389 00:21:11,085 --> 00:21:13,502 ‫از اولین لحظه‌ای که توی ‫مرسی‌وِست دیدمت 390 00:21:13,515 --> 00:21:16,474 ‫تو داشتی اسم خانوادگی و میراثت رو رد میکردی 391 00:21:16,518 --> 00:21:19,835 ‫حتی سر اون هواپیمای وحشتناک تو نمیخواستی، ‫با هیچ یک از اونا کاری داشته باشی 392 00:21:19,860 --> 00:21:21,259 ‫- من مقاومت کردم ‫ - نه، نه، نه. 393 00:21:21,284 --> 00:21:23,512 ‫تو فرار کردی، ‫ لگد زدی و جیغ زکشیدی 394 00:21:23,619 --> 00:21:25,067 ‫این چیزی نیست که باعثش شده 395 00:21:25,092 --> 00:21:27,587 ‫باشه؟ من میتونم از این ‫به عنوان فرصتی برای 396 00:21:27,611 --> 00:21:30,271 ‫ایجاد تغییرات عمیق در ‫جهان استفاده کنم، میفهمی؟ 397 00:21:30,314 --> 00:21:32,608 ‫من بهش احترام میذارم. منظورم اینه ‫ که من تحسینش میکنم جکسون 398 00:21:32,633 --> 00:21:35,276 ‫اما تا وقتی که با زندگی کوچیک و ‫کامل تو در اینجا "تناقضی" نداشته باشه؟ 399 00:21:35,319 --> 00:21:39,117 ‫ریشه کن کردن، کل ‫زندگی من "تناقض" نیست 400 00:21:39,117 --> 00:21:40,487 ‫باشه راست میگی، اما.. 401 00:21:41,363 --> 00:21:42,589 ‫ من اینو نیاز دارم 402 00:21:42,614 --> 00:21:46,409 ‫من میدونم که باید این کار رو بکنم؛ ‫میتونم ته دلم احساسش کنم، و میخوام فقط یکبار بهش اعتماد کنم! 403 00:21:46,409 --> 00:21:54,904 ‫باشه. چند بار از ته دلت احساس کردی که نیاز داری کوله‌ت ‫رو ببندی و بری بین درختها و با خودت صحبت کنی؟ 404 00:21:54,947 --> 00:21:58,004 ‫پس من تنها آدمیم که وقتی اوقات ‫سختی داره میذاره و میره؟ 405 00:21:58,291 --> 00:21:59,891 ‫- فقط من، آره؟ ‫- آه 406 00:21:59,916 --> 00:22:04,422 ‫چند بار تو مهراب جلوی کلیسا نشستی، ‫و با خدا درمورد برنامه های زندگیت صحبت کردی؟ 407 00:22:04,447 --> 00:22:06,089 ‫- این مثل اون نیست ‫- چرا نه؟ 408 00:22:06,133 --> 00:22:09,975 ‫چرا تو میتونی آرامش و هدفت رو تو یه کلیسا ‫پیدا کنی، اما من نمیتونم تو طبیعت پیداش کنم؟ 409 00:22:10,000 --> 00:22:12,331 ‫جایی که بتونم زمان ساکت ‫و آرومی داشته باشم... 410 00:22:12,356 --> 00:22:15,341 ‫افکار رو بشنوم، در مورد چیزهایی که خودم میخوام فکر کنم، ‫ نه چیزهایی که دیگران ازم انتظار دارن 411 00:22:15,366 --> 00:22:19,146 ‫پس چه مدت فکر کردی، برای رفتن به ‫ دیدن بابات؟ 412 00:22:19,651 --> 00:22:20,805 ‫چقدر وقت صرف این کار کردی؟ 413 00:22:20,830 --> 00:22:22,733 ‫- اینو به اون ربط نده ‫- یا فقط سوار ماشینت شدی و رفتی 414 00:22:22,766 --> 00:22:25,256 ‫- نه، این هوس نیست، باشه؟ این یه آگاهی بود ‫- من.. 415 00:22:25,281 --> 00:22:28,677 ‫من میخواستم یه چیزهایی روشن بشه ‫و رفتم با رابرت حرف زدم و فهمیدم 416 00:22:28,720 --> 00:22:33,473 ‫تو هیچوقت هیچ کدوم ‫از این چیزها رو نمی‌خواستی 417 00:22:33,582 --> 00:22:37,947 ‫و من فقط قراره باهاش کنار بیام ‫و ببینم چی میشه؟ 418 00:22:37,990 --> 00:22:40,254 ‫و وقتی پشیمون ‫شی چی میشه؟ 419 00:22:40,297 --> 00:22:42,778 ‫اگه بفهمی درواقع ‫ ازش متنفی چی؟ 420 00:22:42,821 --> 00:22:47,652 ‫چیزی که داری از من و ‫خانوادم و دخترمون میخوای، این.. 421 00:22:48,555 --> 00:22:51,688 ‫- آه، اگه این جواب نده چی؟ 422 00:22:53,354 --> 00:22:56,104 ‫متیو زانو زد ‫و ازت خواستگاری کرد... 423 00:22:56,104 --> 00:22:57,445 ‫-لطفا نکن جکسون، من ‫- نه، نه، نه، این حقیقته 424 00:22:57,488 --> 00:23:00,100 ‫اون روی یک زانو نشست و ‫ مقابل من ازت خواستگاری کرد 425 00:23:00,143 --> 00:23:01,623 ‫من اونجا وایستاده بودم 426 00:23:01,666 --> 00:23:06,323 ‫مرد دیگری رو نگاه میکردم که شوهرت میشه و ‫ناپدری بچه‌ی من، بچه‌ی ما... 427 00:23:06,653 --> 00:23:10,284 ‫... و هیچ‌وقت نیومدم بهت بگم ‫ "آره، اما اگر جواب نداه چی؟" 428 00:23:10,504 --> 00:23:14,157 ‫من این کار رو نکردم، من از اون روز ‫ تا حالا همیشه پشتت بودم 429 00:23:15,081 --> 00:23:16,464 ‫اون خیلی تو مخته مگه نه؟ 430 00:23:16,507 --> 00:23:19,902 ‫من اجازه دارم از مردی که سانویچهای ‫ عجیبی درست میکنه ناامید باشم 431 00:23:19,945 --> 00:23:22,426 ‫و اون صداش میزنه هرهر 432 00:23:22,470 --> 00:23:25,386 - ‫میدونم. من دارم روش کار میکنم. - ‫ 433 00:23:26,343 --> 00:23:28,128 ‫کاری که اجازه ندارم انجامش بدم آپریل 434 00:23:28,171 --> 00:23:30,217 ‫کاری که درواقع ‫هیچوقت انجام ندادم، 435 00:23:30,260 --> 00:23:34,267 ‫اینه که سد راهی بشم ‫که برای خوشبختیت انتخاب کردی 436 00:23:35,309 --> 00:23:36,919 ‫من پشتت بودم 437 00:23:37,655 --> 00:23:41,967 ‫ میدونم که غافلگیر شدی، اما فقط ازت ‫ میخوام تو هم همین کار رو برای من بکنی 438 00:23:42,692 --> 00:23:43,230 ‫ 439 00:23:43,273 --> 00:23:45,623 ‫من... 440 00:23:45,667 --> 00:23:49,366 ‫من میخوام که تو ‫خوشحال باشی، جکسون. 441 00:23:49,410 --> 00:23:51,890 ‫تو لیاقتش رو داری 442 00:23:52,452 --> 00:23:57,518 ‫اما... اداره‌ی بنیاد؟ ‫من.. 443 00:23:57,542 --> 00:23:59,420 ‫من متاسفم این فقط... 444 00:24:00,543 --> 00:24:02,858 ‫تو چنین آدمی نیستی ‫ 445 00:24:02,901 --> 00:24:05,643 ‫فکر نکنم هیچوقت هم بشی. 446 00:24:10,759 --> 00:24:13,500 ‫پس، فقط همین؟ ‫من باید شکست بخورم یا استعفا بدم؟ 447 00:24:13,551 --> 00:24:17,200 ‫- متاسفم، جکسون. من منظورم این نبود - آره، بود، دقیقاً منظورت همین بود 448 00:24:17,243 --> 00:24:21,594 ‫-آه، باشه. ‫آره بود 449 00:24:21,618 --> 00:24:26,568 ‫جکسون تو یک جراح درخشانی، تو صورت مردم ‫رو بازسازی میکنی، زندگیشون رو بازسازی میکنی 450 00:24:26,592 --> 00:24:32,450 ‫تو بهشون راهی برای نفس میدی، وقتی به نظر غیرممکن ‫ میاد! تو دستهای یه پسر کوچولو رو بهش برمیگردونی، تو.. 451 00:24:32,630 --> 00:24:35,560 ‫ دعا کردی وقتی تقریباً مرده بودم ‫ به دنیا برگردم 452 00:24:35,585 --> 00:24:37,761 ‫تو تومورهای غیر ممکن ‫رو بیرون میاری، 453 00:24:37,786 --> 00:24:41,492 ‫و باعث میشی مردم در جهانشون ‫سرشون رو بالا بگیرن 454 00:24:41,606 --> 00:24:44,174 ‫این جاییه که اثرت رو میذاری 455 00:24:44,361 --> 00:24:46,668 ‫این چیزیه که ‫استثناییت میکنه 456 00:24:46,800 --> 00:24:48,149 ‫چرا 457 00:24:48,174 --> 00:24:50,453 ‫چرا میخوای همه ‫اینها رو بذاری کنار ؟ 458 00:24:50,514 --> 00:24:52,382 ‫موضوع چیزی که میخوام نیست. ‫موضوع کاریه که لازمه بکنم 459 00:24:52,407 --> 00:24:55,265 ‫- خوب، میدونی چیه؟ برای انتخاب این یکم دیر شده ‫- ببخشید؟ 460 00:24:55,350 --> 00:24:57,900 ‫تو نمیتونی تصمیم بگیری که من تو ‫این دنیا کی باشم، آپریل هیچ کس نمیتونه! 461 00:24:57,925 --> 00:25:00,137 ‫نه بابام، نه مامانم! هیچکسی! 462 00:25:00,181 --> 00:25:02,247 ‫و تو نمیتونی شغل خودت رو ‫ بالاتر از شغل من در نظر بگیری 463 00:25:02,272 --> 00:25:03,314 ‫-این.. ‫ - من خوشحالم 464 00:25:03,358 --> 00:25:07,027 ‫من به مردم کمک میکنم ‫من واقعاً دارم بهشون کمک میکنم. 465 00:25:07,027 --> 00:25:10,979 ‫من دارم برای افراد جوامع روستایی سیستم و منابع ‫پشتیبانی درست میکنم 466 00:25:11,004 --> 00:25:14,322 ‫ اونا خیلی بهم نیاز دارن، و من واقعاً میتونم ‫این کار رو براشون بکنم 467 00:25:14,347 --> 00:25:17,512 ‫و میتونی این کار رو ادامه بدی. حتی میتونی ‫در مقیاس بزرگتر انجامش بدی 468 00:25:17,537 --> 00:25:21,182 ‫تو میتونی برای کل کشور انجامش بدی. ‫تو به معنای واقعی کلمه فقط منابع کسب میکنی 469 00:25:21,207 --> 00:25:23,418 ‫آپریل، من سعی ندارم ارزش ‫ کارت رو پایین بیارم 470 00:25:23,418 --> 00:25:28,298 ‫ما یه فرصت برای انجام یه کار واقعاً شگفت ‫انگیز برای هممون داریم؛ متیو هم استقبال میکنه! 471 00:25:28,298 --> 00:25:29,950 ‫اون دنبالت میاد 472 00:25:29,993 --> 00:25:32,302 ‫برای همینه که من انقدر ‫ دوستش دارم. 473 00:25:32,722 --> 00:25:36,944 ‫ ‫اوه خدا 474 00:25:40,612 --> 00:25:42,776 ‫میدونی تو.. 475 00:25:42,800 --> 00:25:46,662 ‫تو همیشه پشتم نبودی! 476 00:25:48,615 --> 00:25:51,529 ‫وقتی من چیزی که لازم داشتم رو ‫توی اردن پیدا کردم 477 00:25:51,529 --> 00:25:54,406 ‫ تو با من نیومدی. ‫تو تنهام گذاشتی، من تنها رفتم! 478 00:25:54,431 --> 00:25:57,042 ‫آپریل، این نامردی ‫تو از من فرار میکردی 479 00:25:57,459 --> 00:26:02,856 ‫و ساموئل و درد و اندوه ‫، که قابل درکه 480 00:26:02,899 --> 00:26:06,163 ‫میدونی، من اون موقع ازت ‫کینه داشتم، اما متوجه شدم 481 00:26:06,207 --> 00:26:10,590 ‫تو داشتی نجات پیدا میکردی ‫تو مجبور بودی کارهایی که برای نجات لازم داشتی رو بکنی 482 00:26:10,882 --> 00:26:14,258 ‫اما به هر حال، این اون نیست! ‫من از چیزی فرار نمیکنم؛ 483 00:26:14,302 --> 00:26:16,304 ‫سعی دارم به سمت چیزی بدوم 484 00:26:16,347 --> 00:26:18,959 ‫سعی دارم یه چیزی از خودم درست کنم 485 00:26:23,746 --> 00:26:26,314 ‫این منصفانه نیست، جکسون. 486 00:26:27,273 --> 00:26:30,973 ‫اگر این شانس رو داشتی که کاری کنی ‫که بالاخره 487 00:26:30,997 --> 00:26:34,322 ‫همه چیز یه معنایی پیدا کنه 488 00:26:34,365 --> 00:26:37,293 ‫تا تبدیل به چیزی بشی که قرار بوده بشی 489 00:26:37,318 --> 00:26:41,279 ‫خودت به سختی تلاش ‫نمیکردی تا بهش برسی؟ 490 00:26:42,852 --> 00:26:44,941 ‫میکردم 491 00:26:44,985 --> 00:26:47,291 ‫کردم 492 00:26:47,655 --> 00:26:50,484 ‫این تمام چیزیه که ازت میخوام 493 00:26:56,272 --> 00:26:57,621 ‫من دارمش 494 00:27:08,022 --> 00:27:10,010 ‫آه 495 00:27:10,034 --> 00:27:11,526 ‫99.3 درجه 496 00:27:11,551 --> 00:27:13,804 ‫اوه خوبه. خیلی خب آره ‫پس الان یکم آرومتر میشه 497 00:27:13,829 --> 00:27:15,526 ‫آره داره تو خواب حرف میزنه 498 00:27:15,551 --> 00:27:17,926 ‫اوه، آره؟ ‫چیز جالبی نگفت؟ 499 00:27:17,940 --> 00:27:22,120 ‫فقط چرت و پرت ‫اون گفت: "آمانانوم". 500 00:27:22,120 --> 00:27:24,686 ‫- آه اون شقایق دریاییه ‫- اوه 501 00:27:24,729 --> 00:27:28,646 ‫اون چند هفته‌ی پیش با یه حقیقت ‫متفاوت از موجودات دریایی بیدارم کرد 502 00:27:28,690 --> 00:27:32,564 ‫ - اونا واقعاً "حقیقت"ن؟ ‫- توی سر اون آره! 503 00:27:32,589 --> 00:27:33,608 ‫هه 504 00:27:33,651 --> 00:27:36,088 ‫بهترین ساعت زنگ داریه که تا حالا داشتم 505 00:27:36,132 --> 00:27:41,097 ‫هفته پیش، بهم گفت که میتونه از زیرزمین ‫خونت صدای "گرگینه" بشنوه 506 00:27:41,122 --> 00:27:42,825 ‫واقعاً؟ ‫من حتی زیرزمین هم ندارم. 507 00:27:42,869 --> 00:27:45,828 ‫آه، من میدونم، ام راهی برای ‫متقاعد کردنش وجود نداره 508 00:27:45,872 --> 00:27:50,231 ‫خیلی لجبازه؛ که میخوام بگم به مامانش ‫رفته... اما فکر می کنم هر دو بدونیم... 509 00:27:50,256 --> 00:27:53,390 ‫- 50/50 تقسیم شده ‫- درست از وسط 510 00:27:53,415 --> 00:27:55,889 ‫من هیچوقت نمیتونستم از ‫رفتن به بوستون صرف نظر کنم. 511 00:27:55,914 --> 00:27:58,821 ‫اما ساعت زنگ دار موجودات دریایی، تا ‫وقتی که مریضیش خوب شه نگهم میداره 512 00:27:58,846 --> 00:28:01,936 ‫اما من نمیتونم شانس ‫ایجاد تغییرات واقعی در بنیاد رو از دست بدم 513 00:28:01,979 --> 00:28:04,787 ‫یعنی مامان میتونست ‫ جفتش رو با هم انجام بده 514 00:28:04,954 --> 00:28:06,984 ‫و منم ته دلم میدونم که میتونم. 515 00:28:07,028 --> 00:28:09,203 ‫یعنی حداقل برای هریت باید تلاشم رو بکنم 516 00:28:09,228 --> 00:28:09,947 ‫میدونم. 517 00:28:09,971 --> 00:28:13,463 ‫و میدونم نمیتونم همش رو انجام بدم ‫ اما، آپریل دارم بهت میگم.. 518 00:28:13,634 --> 00:28:16,550 ‫من میتونم این بنیاد رو به ‫یک فصل کاملاً تازه برسونم 519 00:28:16,593 --> 00:28:19,161 ‫منظورم ایجاد ارزش ‫حقیقی نژادی در پزشکیه 520 00:28:19,205 --> 00:28:22,643 ‫شوخی میکنی؟ این یک ‫تغییر انقلابی و پایداره 521 00:28:22,686 --> 00:28:27,215 ‫چیزی که میتونم به صورت دخترم نگاه کنم و بدونم ‫که همه کارهایی که ممکن بوده کردم 522 00:28:27,240 --> 00:28:30,955 ‫- تا دنیای بهتری بهش تحویل بدم ‫- میدونم. میدونم. 523 00:28:31,421 --> 00:28:37,528 ‫من میتونم همه این کارها رو بکنم و ‫پدری باشم که بابای خودم هیچوقت نبوده 524 00:28:38,284 --> 00:28:42,271 ‫و تنها کاری که باید بکنم اینه که ‫ زندگیم رو زیر و رو کنم! 525 00:28:58,993 --> 00:29:02,428 ‫چیزهای زیادی به چشم ‫اندازت اضافه شد، ها؟ 526 00:29:05,723 --> 00:29:09,978 ‫آره، من هر روز صبح میام اینجا ‫اینجا تا همه چیز رو رها کنم 527 00:29:10,855 --> 00:29:15,039 ‫حس میکنم انگار تو این ‫چند روزه اینجا بیشتر از 528 00:29:15,063 --> 00:29:17,777 ‫احتمالاً کل یک سالم فکر کردم 529 00:29:19,709 --> 00:29:24,117 ‫شاید باورش سخت باشه، اما من ‫ خیلی به آخرین دیدارمون فکر کردم، 530 00:29:24,152 --> 00:29:25,868 ‫و همه چیزهایی که گفتی 531 00:29:26,995 --> 00:29:30,546 ‫و حقیقت اینه که، من رفتم چون ‫این همون کاریه که من میکنم 532 00:29:30,590 --> 00:29:33,636 ‫من اینجا رو انتخاب ‫کردم چون امنه 533 00:29:33,680 --> 00:29:37,286 ‫اداره‌ی یه رستوران، ‫ بسته بندی غذاها، 534 00:29:37,311 --> 00:29:39,952 ‫ هیچ‌کدوم از اینها ‫نیاز چندانی به من ندارن 535 00:29:39,977 --> 00:29:43,262 ‫هرموقع بخوام میتونم برم ‫ و پشتم رو هم نگاه نکنم 536 00:29:45,722 --> 00:29:47,997 ‫و فراموش کنی که چه ‫کسی رو پشت سر گذاشتی، آره؟ 537 00:29:48,063 --> 00:29:50,367 ‫من مطمئن بودم که تو بدون ‫من وضع بهتری خواهی داشت 538 00:29:50,392 --> 00:29:51,654 ‫بدون پدر؟ 539 00:29:51,698 --> 00:29:54,962 ‫چطور فکر کردی ممکنه بهتر باشم بدون... 540 00:29:55,005 --> 00:29:55,928 ‫پدرم؟ 541 00:29:55,952 --> 00:29:59,575 ‫هیچوقت کنارم نباشه؛ در هیچی تولدی، ‫در هیچ فارغ التحصیلی 542 00:29:59,619 --> 00:30:03,239 ‫وقتی از "بیلی پاکستن" ‫کتک میخوردم، 543 00:30:03,309 --> 00:30:04,701 ‫توی عروسیم 544 00:30:04,745 --> 00:30:07,748 ‫تولد بچم، نوه‌ی خودت 545 00:30:07,791 --> 00:30:10,359 ‫طلاقم! شاید اون‌موقع ‫وقت خوبی بود 546 00:30:10,403 --> 00:30:13,406 ‫تا یه قدم بذاری ‫و کمی نصیحت کنی؟ 547 00:30:13,449 --> 00:30:15,877 ‫یه آغوش، نمیدونم.. ‫کمکم کنی که 548 00:30:15,902 --> 00:30:18,576 ‫تصمیم بگیرم؟ ‫اینجوری نبوده که فقط.. 549 00:30:18,600 --> 00:30:20,282 ‫چند ماه باشه مرد! 550 00:30:20,326 --> 00:30:21,980 ‫یا یک سال یا 10 سال! 551 00:30:22,005 --> 00:30:23,262 ‫این کل زندگیم بوده 552 00:30:23,287 --> 00:30:25,942 ‫- چطور میتونی فکر کنی که ممکنه بهتر باشه؟ ‫- از دید بابای من، 553 00:30:25,967 --> 00:30:30,805 ‫من گند زده بودم به خانواده، و من اسیر ‫این داستان شده بودم، و شایدم بهش تبدیل شدم 554 00:30:30,830 --> 00:30:33,436 ‫و نمیخواستم ‫اینو به تو هم منتقل کنم. 555 00:30:33,561 --> 00:30:36,230 ‫ من نمیخواستم آشفتت کنم 556 00:30:38,286 --> 00:30:39,275 ‫ تبریک میگم. 557 00:30:39,300 --> 00:30:43,460 ‫ الان میفهمم ‫من به آدمهای زیادی صدمه زدم. 558 00:30:43,485 --> 00:30:45,879 ‫تو، مامانت 559 00:30:46,658 --> 00:30:52,227 ‫و اینکه فهمیدم ‫یه نوه دارم که... 560 00:30:52,271 --> 00:30:53,790 ‫ممکنه هیچوقت نبینمش.. 561 00:30:53,815 --> 00:30:55,936 ‫آره، خوب، لازم نبود که ‫اینطوری بشه، درسته؟ 562 00:30:55,979 --> 00:30:57,546 ‫تو کاملاً حق داری 563 00:30:57,589 --> 00:30:59,417 ‫خب من براش کادو خریدم 564 00:30:59,461 --> 00:31:03,073 ‫یک مجموعه هنری، یک بازی بسکتبال، ‫سه چرخه، بازی های تخته ای 565 00:31:03,117 --> 00:31:04,814 ‫چی میگی؟ ‫و هیچ کدومش رو نفرستادی؟ 566 00:31:04,858 --> 00:31:08,165 ‫من حق ندارم.. ‫من لیاقت اینو ندارم... 567 00:31:08,209 --> 00:31:12,039 ‫که وقتت رو بگیرم، ‫در فضای شخصیت باشم 568 00:31:13,246 --> 00:31:18,512 ‫حتی یک روز هم بدون پشیمونی ‫از ترک کردن تو نگذروندم 569 00:31:18,773 --> 00:31:23,486 ‫این توی خواب و از صبح که ‫ بیدار میشم تسخیرم میکنه 570 00:31:23,486 --> 00:31:25,400 ‫و من واقعاً واقعاً متاسفم 571 00:31:25,443 --> 00:31:28,664 ‫و با این حال میدونم که هیچوقت ‫عذرخواهی نمیتونه جبران کنه 572 00:31:28,708 --> 00:31:31,202 ‫و من مجبورم باهاش زندگی کنم 573 00:31:31,425 --> 00:31:33,746 ‫و هیچوقت ازش خلاص نمیشم 574 00:31:35,498 --> 00:31:36,977 ‫اوه جکسون 575 00:31:37,020 --> 00:31:39,588 ‫ چهار راه‌های اینجوری ‫معمولاً تو رو به جایی نمیرسونه 576 00:31:39,631 --> 00:31:42,547 ‫، اما من میدونم که ‫تو خوب میشی 577 00:31:42,755 --> 00:31:45,420 ‫مهم نیست چه راهی ‫رو انتخاب کنی 578 00:31:45,463 --> 00:31:49,083 ‫من هنوز اِوریم، درسته؟ ‫من هنوز به راهی برای... 579 00:31:49,107 --> 00:31:52,993 ‫رها کردن همه چیز پیدامیکنم، سیب به ‫درختش میره، این چیزی نیست که اونا میگن؟ 580 00:31:53,036 --> 00:31:54,899 ‫هه هه هه ‫خوب 581 00:31:54,924 --> 00:31:57,171 ‫- خوبه، این عالیه ‫-نه، متاسفم 582 00:31:57,214 --> 00:31:58,955 ‫من فقط فکر کردم ‫این بامزه است 583 00:31:58,999 --> 00:32:00,957 ‫من درختم، تو سیبی. 584 00:32:01,899 --> 00:32:04,676 ‫- تو واقعاً اینجوری فکری میکنی؟ ‫ - من اینجا نشستم، مگه نه؟ 585 00:32:04,701 --> 00:32:07,859 ‫جکسون، بذار خیالت رو راحت کنم ‫ تو من نیستی! 586 00:32:07,884 --> 00:32:11,359 ‫این حقیقت که تو حتی انتخابهای خودت هم ‫زیر سوال میبری این موضوع رو ثابت میکنه. 587 00:32:11,402 --> 00:32:14,623 ‫و اگه این کافی نیست، ‫تو متعهدی، جکسون! 588 00:32:14,666 --> 00:32:17,957 ‫متعهد به کارت، به خونوادت، ‫ به افراد نیازمند. 589 00:32:20,063 --> 00:32:24,981 ‫و من میدونم که بعضی اوقات میخوای از همه چیز فرار ‫کنی، اما هر کسی با هرشخصیتی چنین حسی میکنه 590 00:32:25,025 --> 00:32:29,260 ‫این خیلی با واقعاً انجام دادنش فرق داره 591 00:32:30,194 --> 00:32:32,847 ‫من ترسیده بودم. 592 00:32:32,847 --> 00:32:33,816 ‫منم ترسیدم. 593 00:32:33,860 --> 00:32:36,893 ‫آره، اما تو از انجام ‫کار غلط میترسی 594 00:32:37,049 --> 00:32:41,189 ‫من خیلی میترسیدم که ‫کار درست رو انجام بدم. 595 00:32:42,451 --> 00:32:46,002 ‫تو رفتنی نیستی؛ ‫اگر بودی، مدتها پیش رفته بودی. 596 00:32:46,046 --> 00:32:48,831 ‫ میدونی چقدر راحت میتونستی ‫همه چیز رو رها کنی و بری؟ 597 00:32:48,875 --> 00:32:50,920 ‫بعد از اینکه همه اتفاقی ‫که برای بنیاد افتاد؟ 598 00:32:50,964 --> 00:32:52,922 ‫تو اصلاً در نظر گرفتیش؟ 599 00:32:55,520 --> 00:32:57,622 ‫- نه واقعاً، نه ‫- البته که نه. 600 00:32:57,666 --> 00:33:01,906 ‫چون تو در وجودت این میل رو داری که کار ‫درست رو انجام بدی، تا چیزها رو درست کنی 601 00:33:02,001 --> 00:33:05,761 ‫و تو فقط یک فاجعه رو درست نمیکنی، ‫تو اونو بهترش میکنی! 602 00:33:05,805 --> 00:33:09,373 ‫پس اگر نمیخوای ‫بمونی، نمون 603 00:33:09,417 --> 00:33:12,470 ‫اما اینو گردن من ننداز 604 00:33:13,856 --> 00:33:17,808 ‫چون تو در بدترین روزت هم، ‫ مردی 10 برابر بهتر از منی 605 00:33:39,103 --> 00:33:41,797 ‫جکسون؟ بیا تو ‫-من نمیتونم بمونم 606 00:33:41,841 --> 00:33:43,277 ‫عزیزم، داره سیل میاد 607 00:33:43,320 --> 00:33:46,158 ‫اینجا مامان، منظورم اینه که دیگه نمیتونم ‫اینجا توی گری-اسلون سیاتل بمونم. 608 00:33:46,182 --> 00:33:48,339 ‫نمیتونم به کاری که ‫همیشه میکردم ادامه بدم 609 00:33:48,339 --> 00:33:51,285 ‫میدونی از موقع شروع همه گیری، تاالان چند ‫نفر از افراد رنگین پوست رو از دست دادیم؟ 610 00:33:51,328 --> 00:33:53,417 ‫سیستم مرتباً ما رو ‫کم و پاک میکنه؛ 611 00:33:53,461 --> 00:33:56,681 ‫اونا به معنای واقعی کلمه به مردم اجازه میدن تو ‫خیابونها بمیرن و ما میتونیم در موردش کاری کنیم 612 00:33:56,725 --> 00:34:00,555 ‫من باید به هریت نشون بدم که ما میتونیم پول و ‫توجه خودمون رو در جایی بذاریم که زبونمون میگه 613 00:34:00,598 --> 00:34:06,053 ‫و ما میتونیم ارتباط بین کارمون و چیزی که در ‫خیابانها درجریانه رو تأیید کنیم، و احساس برابری رو.. 614 00:34:06,077 --> 00:34:10,275 ‫در این دنیا به وجود بیاریم، باشه؟ قرار ‫نیست بعد از کرونا چیزی تغییر کنه ما میدونیم. 615 00:34:10,300 --> 00:34:15,305 ‫ سفید سالاری در تار و پود این ‫کشوره، و این یعنی پزشکی هم همینطوره 616 00:34:15,305 --> 00:34:20,000 ‫افرادی که شبیه مان نباید وقتی میخوان ‫ برن دکتر بترسن، خجالت بکشن، انکار بشن 617 00:34:20,025 --> 00:34:22,415 ‫و دائماً در حال اثبات این باشد که ‫جون اونا هم ارزش داره 618 00:34:22,415 --> 00:34:27,478 ‫این مثل یه دوره‌ی استرس دائمیه ‫ناشی از فقر و ضربه و نژادپرستی و 619 00:34:27,503 --> 00:34:29,797 ‫این قطعاً روی سلامت ‫روان تأثیر داره 620 00:34:29,797 --> 00:34:32,587 ‫این قطعاً ما رو میکشه ‫مردم باید کجا برن؟ 621 00:34:32,630 --> 00:34:35,807 ‫اونا برای مراجعه به پزشک احساس امنیت ‫ندارن، اونا میترسن با پلیس تماس بگیرن 622 00:34:35,851 --> 00:34:37,888 ‫این مثل یه غفلت عمیق میمونه 623 00:34:37,913 --> 00:34:42,935 ‫و تا وقتیکه مرگ ما تاثیری روی بازده سودشون ‫نداشته باشه، چیزی قرار نیست تغییر کنه 624 00:34:45,208 --> 00:34:47,565 ‫من میخوام بنیاد ‫رو تحویل بگیرم. 625 00:34:47,565 --> 00:34:48,211 ‫چی؟ 626 00:34:48,255 --> 00:34:51,009 ‫من میخوام هر پنی رو که داریم ‫اختصاص بدیم به داراییهای پزشکی 627 00:34:51,034 --> 00:34:53,212 ‫سلامت زنان، سلامت ‫تراجنسیها، عدالت نژادی. 628 00:34:53,237 --> 00:34:56,700 ‫من میخوام هرکسی که در این کشور ازش ‫سواستفاده شده، دادخواهی بشه. 629 00:34:56,725 --> 00:34:59,570 ‫باشه؟ ما باید به چالش بکشیم. ‫تمام چیزهایی رو که آموزش میدیم، 630 00:34:59,614 --> 00:35:01,816 ‫تمام کارهایی رو که انجام ‫میدیم 631 00:35:01,816 --> 00:35:03,792 ‫اگر این به معنای از بین ‫بردن کل سیستم پزشکی 632 00:35:03,835 --> 00:35:07,839 ‫ و طراحی چیزیه که در واقع به همه خدمت ‫کنه؛ پس این کاریه که من میخوام انجامش بدم. 633 00:35:07,883 --> 00:35:08,840 ‫من الان میبینمش ‫ من آماده‌ام. 634 00:35:08,884 --> 00:35:10,973 ‫جکسون ‫ کجا رفته بودی؟ 635 00:35:11,017 --> 00:35:12,540 ‫حتی دیگه مهم نیست مامان 636 00:35:12,583 --> 00:35:14,759 ‫مهم اینه که من برگشتم ‫ و میدونم به کجا تعلق دارم. 637 00:35:14,803 --> 00:35:15,725 ‫اوه 638 00:35:15,750 --> 00:35:17,545 ‫- من باید برم، دوستت دارم. ‫- چی؟ 639 00:35:17,588 --> 00:35:19,155 ‫الان میخوای کجای زمین خدا بری؟ 640 00:35:19,199 --> 00:35:20,591 ‫من باید برم ‫با آپریل صحبت کنم 641 00:35:20,616 --> 00:35:22,183 ‫چی؟! جکسون... 642 00:35:29,648 --> 00:35:31,734 ‫اینم از این ‫ خوششمزه! 643 00:35:31,907 --> 00:35:33,996 ‫چنگال میخوای؟ 644 00:35:35,041 --> 00:35:37,782 ‫پنکیکها برن تو شیکمت 645 00:35:37,826 --> 00:35:40,220 ‫- چرا همیش بزرگهارو برمیداری؟ ‫- هی 646 00:35:40,263 --> 00:35:41,685 ‫این کوچیک‌هارو بردار، باشه؟ 647 00:35:41,710 --> 00:35:43,654 ‫میخوای خودت کوچیکشون کنی؟ 648 00:35:43,654 --> 00:35:44,789 ‫- کوچیک شد ‫- چیکار میکنی 649 00:35:44,833 --> 00:35:47,183 ‫کوچیک رو انداختی تو شربت خیس بخوره؟ 650 00:35:47,227 --> 00:35:48,663 ‫شربت اضافی؟ 651 00:35:48,706 --> 00:35:50,336 ‫اوه ببین کی اومد؟ 652 00:35:50,336 --> 00:35:52,254 ‫- مامان اومده ‫- سلااااام! 653 00:35:52,254 --> 00:35:55,583 ‫- مامان! ‫- سلام! 654 00:35:55,626 --> 00:35:57,585 ‫- اوه ‫- بدون تب 655 00:35:57,628 --> 00:36:00,370 ‫اوه، خوب، خوب، خوب 656 00:36:00,414 --> 00:36:01,719 ‫آب پرتقال میخوام. 657 00:36:01,754 --> 00:36:03,277 ‫آره میتونی یه کم ‫آب پرتقال بخوری 658 00:36:03,330 --> 00:36:04,475 ‫میخوای من ‫برات بیارم عزیزم؟ 659 00:36:04,500 --> 00:36:05,719 ‫نه، خودم میارم 660 00:36:05,744 --> 00:36:07,352 ‫- باشه. ‫-باشه. 661 00:36:08,552 --> 00:36:10,467 ‫برو عزیزم 662 00:36:10,511 --> 00:36:13,644 ‫میخوای درشو برداری ‫ همش رو بریزی؟ 663 00:36:17,083 --> 00:36:19,476 ‫تو اون آدم هستی، جکسون. 664 00:36:20,014 --> 00:36:22,756 ‫من خیلی بیشعور بودم ‫که یه جور دیگه گفتم 665 00:36:22,781 --> 00:36:24,087 ‫آره 666 00:36:25,413 --> 00:36:27,354 ‫ بالشها همه جا هستن 667 00:36:27,397 --> 00:36:29,291 ‫به کارت میان 668 00:36:29,458 --> 00:36:31,532 ‫هی تو در این ‫مورد مطمئنی؟ 669 00:36:32,294 --> 00:36:33,751 ‫من مطمئن نیستم ‫که کار کنه، اما... 670 00:36:33,795 --> 00:36:36,298 ‫ مطمئنم که این همون چیزیه ‫ که من میخوام، آره 671 00:36:36,298 --> 00:36:39,348 ‫چرا زمان بندی ما همیشه ‫انقدر وحشتناکه؟ 672 00:36:39,373 --> 00:36:41,654 ‫من فکر کردم، که این یه جورایی مدلمونه! ‫زمانبندیِ بد! 673 00:36:41,679 --> 00:36:45,067 ‫ما هیچوقت نفهمیدیم چجوری ‫ همزمان یه چیزی رو بخوایم. 674 00:36:45,391 --> 00:36:46,653 ‫حتی سَرِ هریت 675 00:36:46,790 --> 00:36:49,619 ‫آره، اما خب یعنی ‫خیلی خوب از آب در اومد! 676 00:36:49,687 --> 00:36:51,480 ‫آره، اما ما درحال دعوا بودیم و 677 00:36:51,480 --> 00:36:54,775 ‫بعدش وقتی که ازدواجمون در حال ‫فروپاشی بود، سکس کردیم 678 00:36:55,025 --> 00:36:58,696 ‫درواقع مدلمون این بود! ‫دعوا تا سرحد کبودی و بعدش سکس 679 00:36:58,721 --> 00:37:01,657 ‫آره، به نظرم ‫خیلی بدبخت بودیم، نه؟ 680 00:37:01,751 --> 00:37:04,022 ‫ببین، اگر.. 681 00:37:04,046 --> 00:37:08,489 ‫واقعاً داری اینجا رویات رو زندگی میکنی، من رهاش میکنم، ‫چون تو درست میگی، من کاملاً یهویی اینو پیش کشیدم 682 00:37:08,525 --> 00:37:09,536 ‫نه، چی؟ 683 00:37:09,560 --> 00:37:15,205 ‫تو مجبور نیستی این همه سخنرانی و صحبتهای ‫متقاعدکننده و چیزهایی که صورتت رو نورانی میکنه بگی 684 00:37:15,229 --> 00:37:18,674 ‫که بعد دوباره همش رو پس بگیری، ‫پسشون نگیر! 685 00:37:18,674 --> 00:37:20,762 ‫تو لیاقت این رو داری 686 00:37:20,762 --> 00:37:23,671 ‫- وایسا، داری چی میگی؟ ‫- من میگم... 687 00:37:25,064 --> 00:37:28,267 ‫ما کاری میکنیم که بوستون جواب بده 688 00:37:28,824 --> 00:37:30,417 ‫من میگم آره 689 00:37:30,460 --> 00:37:32,506 ‫چی؟ داری میگی آره؟ 690 00:37:32,549 --> 00:37:33,590 ‫- به سوال من، میگی آره؟ ‫- بله 691 00:37:33,615 --> 00:37:35,987 ‫دارم میگم آره، فکر کردم این ‫همون چیزیه که تو میخواستی. 692 00:37:36,012 --> 00:37:40,122 ‫آره، اما.. آره؟ آخه، فکر ‫نمیکردم به این راحتیها باشه 693 00:37:40,166 --> 00:37:41,658 ‫ببخشید ‫به نظرت دیشب راحت بود؟ 694 00:37:41,683 --> 00:37:45,740 ‫نه، نه، اونجوری راحت نه! ‫اما، مثلاً فکر کردم احتمالاً بخوای 695 00:37:45,771 --> 00:37:49,288 ‫دعا کنی یا با متیو مشورت ‫کنی، شاید با کشیشت درمیون بذاری 696 00:37:49,313 --> 00:37:52,141 - ‫- چندتا نماز اضافی بخونی... - ‫- آره متیو مشکلی نداره 697 00:37:52,173 --> 00:37:55,507 ‫خیلی خوب، کی برمیگرده؟ من راضیش ‫کنم. میتونم باهاش صحبت کنم، هرچی تو.. 698 00:37:55,563 --> 00:37:57,226 ‫اوه، نه. ‫نه نه نه. 699 00:37:57,270 --> 00:38:00,490 ‫نه، معلومه که این ایده‌ی ‫ عجیب و وحشتناکیه 700 00:38:00,534 --> 00:38:03,931 ‫اما بهش بگو که من میتونم توی کار بهش کمک کنم. من ‫مطمئن میشم که همه چیز برای اون و روبی.. 701 00:38:03,956 --> 00:38:06,757 ‫ما جدا شدیم 702 00:38:09,933 --> 00:38:11,456 ‫اوه 703 00:38:18,639 --> 00:38:22,425 ‫ما خیلی سعی کردیم به ‫خودمون بگیم که کل جاده‌ی پرپیچ و خممون 704 00:38:22,469 --> 00:38:25,211 ‫ نقشه‌ی خدا ‫بوده تا ما رو به هم برگردونه 705 00:38:26,516 --> 00:38:30,635 ‫اما اون هنوزم خیلی ‫عصبانی و آسیب دیده بود. 706 00:38:30,660 --> 00:38:33,871 ‫یعنی من توی محراب ‫رهاش کردم و بعدش همسرش مرد 707 00:38:33,915 --> 00:38:36,101 ‫و میدونی، تو نمیتونی همینجوری ‫دیگه حس آسیب دیدگی نکنی، 708 00:38:36,125 --> 00:38:41,488 ‫فقط چون این داستان بهتریه که ‫خدا ما رو در دردهامون کنار هم آورده! 709 00:38:41,531 --> 00:38:46,554 ‫اون مدت زیادی انکارش کرد. میدونی، ‫اون واقعاً سخت تلاش کرد که تا ازم متنفر نباشه 710 00:38:46,554 --> 00:38:52,238 ‫فکر کنم دوست داشتن من، و تبدیلمون ‫به امتحان الهی، داستانی بوده که اون مینوشت 711 00:38:52,281 --> 00:38:54,812 ‫یعنی فکر کنم، داستانی بود ‫که جفتمون مینوشتیم. 712 00:38:54,837 --> 00:38:57,523 ‫ من سعی داشتم ‫از گناهم عبور کنم، و اون 713 00:38:57,523 --> 00:39:00,507 ‫ سعی داشت که خدا رو ‫ برای از دست دادن کارین ببخشه 714 00:39:03,945 --> 00:39:08,558 ‫اما میدونی، در ‫نهایت فهمیدیم که... 715 00:39:10,430 --> 00:39:14,608 ‫ زندگی همیشه ‫خیلی تروتمیز نیست 716 00:39:17,698 --> 00:39:21,223 ‫و درک نقشه‌ی خدا ‫همیشه خیلی راحت نیست 717 00:39:22,746 --> 00:39:25,719 ‫اون همیشه با هریت خیلی خوب بود ‫ و من واقعاً روبی رو دوست دارم، 718 00:39:25,744 --> 00:39:29,868 ‫اما ما هر دو شروع کردیم ساعتهای بیشتری ‫کار کردن تا فقط از خونه اومدن اجتناب کنیم؛ و بعد 719 00:39:29,893 --> 00:39:35,393 ‫خواهرش مریض شد و چون در فیلادلفیا زندگی میکنه ‫اون و روبی رفتن فیلادلفیا تا کنارش باشن، و.. 720 00:39:35,463 --> 00:39:40,041 ‫ الان اون بهتر شده ‫اما اونا هنوزم تو فیلادلفیان 721 00:39:40,764 --> 00:39:43,463 ‫و... 722 00:39:43,506 --> 00:39:45,552 ‫اونا برنمی‌گردن 723 00:39:49,249 --> 00:39:51,034 ‫روحم هم خبر نداشت 724 00:39:52,298 --> 00:39:54,169 ‫آره، یعنی من ‫میخواستم بهت بگم، 725 00:39:54,213 --> 00:39:56,780 ‫اما میدونی، صدها ‫هزار نفر در حال مرگ بودن 726 00:39:56,824 --> 00:40:00,784 ‫من فکر نمیکردم که ‫ازدواجم جزو اتفاقات مهم حساب بشه 727 00:40:00,828 --> 00:40:05,267 ‫و شاید یکم زیادی برای گفتنش ‫ مغرور بودی 728 00:40:05,670 --> 00:40:09,543 ‫آره باشه، من یکم زیادی ‫مغرور بودم 729 00:40:11,896 --> 00:40:13,549 ‫تو خوبی؟ 730 00:40:16,191 --> 00:40:18,145 ‫گفتنش سخته 731 00:40:20,730 --> 00:40:23,025 ‫ولی... 732 00:40:23,050 --> 00:40:25,140 ‫به نظر میاد که دارم ‫میرم بوستون! 733 00:40:26,419 --> 00:40:27,463 ‫پس... 734 00:40:29,204 --> 00:40:32,743 ‫به امید افقهای تازه 735 00:40:33,202 --> 00:40:35,776 ‫به امید افقهای تازه! 736 00:40:38,716 --> 00:40:41,912 هیچ کس نگفته ‫تبدیل شدن به شخصی که قراره باشی آسونه 737 00:40:45,220 --> 00:40:50,312 شجاعت قدم گذاشتن در نیرویی رو میخواد که پیداش کردی، ‫به دستش آوردی و لیاقتش رو داری 738 00:40:53,576 --> 00:40:55,099 ‫اون برمیگرده 739 00:40:55,143 --> 00:40:57,841 ‫تو میری میبینیش ‫اون میاد سر میزنه 740 00:40:57,885 --> 00:40:58,973 ‫میدونم. 741 00:40:59,016 --> 00:41:01,192 ‫میدونی، عیبی نداره ناراحت باشی 742 00:41:01,236 --> 00:41:04,631 ‫کار سختیه بخوای چیزی رو که تمام ‫عمر براش زحمت کشیدی بذاری بره 743 00:41:05,688 --> 00:41:07,547 ‫ ‫من ناراحت نیستم. 744 00:41:08,085 --> 00:41:13,161 ‫فقط، مثل اینکه، انگار هیچوقت در زندگیم 745 00:41:13,204 --> 00:41:17,165 ‫انقدر احساس غرور نکرده بودم 746 00:41:30,874 --> 00:41:35,139 ‫ترفندش اینه که آدمهایی که کنارت بودن رو با خودت ببری 747 00:41:35,183 --> 00:41:37,141 ‫تا یادت بندازن که تو تنها نیستی 748 00:41:37,185 --> 00:41:41,581 ‫چند روزی طول میکشه ‫تا بفهمم باید به رئیس چی بگم 749 00:41:41,624 --> 00:41:43,844 ‫گفتن بوستون ‫حس عجیبی میده 750 00:41:45,065 --> 00:41:47,776 ‫حس میکنم انگار.. 751 00:41:48,109 --> 00:41:49,197 ‫نمیدونم. 752 00:41:49,240 --> 00:41:52,200 ‫حس "نمیدونم" رو منم دارم 753 00:41:54,507 --> 00:41:56,596 ‫ممنون 754 00:41:57,640 --> 00:41:58,728 مامان، بابا! 755 00:41:59,990 --> 00:42:01,035 ‫من دارمش 756 00:42:01,078 --> 00:42:02,384 ‫تو برو. 757 00:42:02,428 --> 00:42:04,038 ‫آماده‌ی رفتن شو 758 00:42:07,476 --> 00:42:13,241 تو یک میراثی کامل پشت سرت داری ‫همانطور که درحال ساخت میراث خودتی 759 00:42:13,722 --> 00:42:15,722 امیدوارم که لذت برده باشید 760 00:42:19,707 --> 00:42:22,574 حمایت یادتون نره ‫6037-9972-6045-4575 ‫بانک ملی