1 00:00:04,218 --> 00:00:07,867 ‫قهرمان‌ها، سربازها، اولین پاسخ‌دهندگان... ‫(مشاغلی که باید بلافاصله در صحنهٔ حادثه حاضر شوند ‫مثل پلیس و آمبولانس.) 2 00:00:07,868 --> 00:00:11,551 ‫این‌ها کسانی هستند که وقتی به شجاعت ‫فکر می‌کنیم یاد اون‌ها میوفتیم. 3 00:00:12,412 --> 00:00:14,395 ‫سلام. 4 00:00:15,140 --> 00:00:16,789 ‫- ببخشید. آیا بیدارت کردم؟ ‫- نه، نه. 5 00:00:16,790 --> 00:00:18,420 ‫اما جراح‌ها هم بایستی ‫به این فهرست اضافه بشن. 6 00:00:18,541 --> 00:00:19,978 ‫امروز برمی‌گردم سر کار. 7 00:00:19,979 --> 00:00:21,358 ‫- این عالیه! ‫- آره. 8 00:00:21,383 --> 00:00:22,951 ‫فقط می‌خواستم یادداشت‌های قدیمی‌ام 9 00:00:22,952 --> 00:00:24,736 ‫از زمان دانشگاه پزشکی رو مرور کنم 10 00:00:24,737 --> 00:00:28,026 ‫که البته خیلی کار غیرمعقولیه. ‫می‌دونم، اما... 11 00:00:28,029 --> 00:00:30,527 ‫یادداشت‌های قدیمی برام ‫آرامش‌بخش هستن. 12 00:00:30,528 --> 00:00:32,770 ‫بعدش به ذهنم زد که اون‌ها اینجا بودن. 13 00:00:32,771 --> 00:00:36,063 ‫یادداشت‌هام، توی کتاب درسی‌ای ‫که نوشته بودم‌شون. 14 00:00:36,512 --> 00:00:38,077 ‫عصبی هستی؟ 15 00:00:38,909 --> 00:00:40,858 ‫یخرده. 16 00:00:41,851 --> 00:00:44,311 ‫تو حالت چطوره؟ 17 00:00:48,297 --> 00:00:51,463 ‫به نظرت اشتباه کردیم؟ ‫تصمیم اشتباه رو گرفتیم؟ 18 00:00:51,464 --> 00:00:53,425 ‫نه. 19 00:00:53,426 --> 00:00:55,685 ‫فکر نمی‌کنم. 20 00:00:55,929 --> 00:00:57,562 ‫اما ای کاش اینطور بود. 21 00:00:57,563 --> 00:00:59,852 ‫منم آرزو می‌کنم همینطور بود. 22 00:00:59,853 --> 00:01:02,512 ‫دارم سعی می‌کنم بفهمم ‫علائم از کی شروع شدن. 23 00:01:02,533 --> 00:01:04,705 ‫می‌دونم که تومور برای ‫یک دهه داشته رشد می‌کرده 24 00:01:04,706 --> 00:01:07,165 ‫اما در تمام این مدت ‫کاملاً هم بدون علامت نبوده. 25 00:01:07,208 --> 00:01:10,831 ‫می‌دونی... من... من توی سال ‫گذشته زندگی تو رو جهنم کرده بودم. 26 00:01:10,832 --> 00:01:12,431 ‫اما حرفم اینه که... 27 00:01:12,432 --> 00:01:15,422 ‫عشق من به تو، این جذبه ‫جزو علائم تومور نبوده. 28 00:01:15,423 --> 00:01:17,763 ‫و این رو می‌دونم... 29 00:01:17,780 --> 00:01:20,147 ‫چون هنوز اون جذبه وجود داره 30 00:01:20,148 --> 00:01:22,131 ‫حتی بدون وجود تومور. 31 00:01:24,176 --> 00:01:25,913 ‫برای همین می‌خوام با هم دوست باشیم. 32 00:01:25,914 --> 00:01:27,778 ‫منم همینطور. 33 00:01:27,779 --> 00:01:30,778 ‫اما نه دوست‌های جعلی. نه از اون‌ها ‫که می‌گن: «ما قبلاً زن و شوهر بودیم 34 00:01:30,779 --> 00:01:32,736 ‫برای همین الان باید وانمود کنیم ‫با هم مشکلی نداریم.». 35 00:01:32,737 --> 00:01:34,816 ‫مثل دوست‌های واقعی... طوری که ‫بتونیم با هم صحبت کنیم. 36 00:01:34,820 --> 00:01:37,199 ‫حتی در مورد کسانی که باهاشون ‫رابطه برقرار می‌کنیم یا از این چیزا. 37 00:01:37,200 --> 00:01:39,899 ‫فقط دوست. ‫فقط مثل دوست‌های واقعی. 38 00:01:39,900 --> 00:01:41,364 ‫پس الان با کسی آشنا شدی؟ 39 00:01:41,364 --> 00:01:43,229 ‫نه! 40 00:01:43,247 --> 00:01:44,957 ‫نه، اما... چنین کاری رو می‌تونیم بکنیم، مگه نه؟ 41 00:01:44,958 --> 00:01:46,659 ‫چون این شرایط مثل یک ‫طلاق معمولی نیست. 42 00:01:46,660 --> 00:01:48,171 ‫- نه. ‫- من خیلی کم اینجا زندگی کردم. 43 00:01:48,172 --> 00:01:50,412 ‫برای همین... اصلاً نمی‌خوام ‫همدیگه رو شکنجه بدیم. 44 00:01:51,503 --> 00:01:52,633 ‫منم همینطور. 45 00:01:52,634 --> 00:01:54,858 ‫من دیگه با شکنجه و شرم و ‫احساس گناه هیچ کاری ندارم. 46 00:01:54,859 --> 00:01:57,036 ‫من واقعاً... واقعاً دیگه با ‫هیچ‌کدوم‌شون هیچ کاری ندارم. 47 00:01:57,037 --> 00:01:58,963 ‫خوبه! بله! منم همینطور! 48 00:01:58,964 --> 00:02:01,677 ‫خوبه. باشه. بله. 49 00:02:03,506 --> 00:02:06,755 ‫حالا، آیا می‌تونیم توافق کنیم که... 50 00:02:06,756 --> 00:02:08,555 ‫تومور برای همهٔ چیزهای بد مقصر بوده 51 00:02:08,599 --> 00:02:11,318 ‫و فقط خاطرات خوب رو نگه داریم 52 00:02:11,319 --> 00:02:14,852 ‫- و دوست باشیم؟ ‫- آره، می‌تونیم این کار رو بکنیم. 53 00:02:18,993 --> 00:02:22,347 ‫واو! عکس مردیت روی جلد ‫مجلهٔ «جی-اس» چاپ شده؟ 54 00:02:22,348 --> 00:02:23,446 ‫آره، می‌دونم. 55 00:02:23,447 --> 00:02:25,958 ‫حالا دیگه زندگی کردن باهاش غیرممکنه. 56 00:02:26,483 --> 00:02:28,734 ‫شاید بهتر باشه دوباره برگردم اینجا. 57 00:02:29,741 --> 00:02:30,934 ‫شوخی کردم. 58 00:02:30,935 --> 00:02:32,095 ‫- رفیق! ‫- آره. 59 00:02:33,619 --> 00:02:36,617 ‫جراح‌ها شنل یا زره نمی‌پوشن. 60 00:02:36,618 --> 00:02:38,237 ‫ما تفنگ حمل نمی‌کنیم. 61 00:02:38,266 --> 00:02:40,333 ‫و کسی برامون رژهٔ بزرگداشت برگزار نمی‌کنه. 62 00:02:40,334 --> 00:02:42,261 ‫خودتو نگاه کن! عکست رو جلد مجله‌ست! 63 00:02:42,262 --> 00:02:43,310 ‫بذارش کنار. 64 00:02:43,311 --> 00:02:45,870 ‫تو مثل ستاره‌‌ای از مهارت در ‫تنوع مسائل بالینی هستی. 65 00:02:45,871 --> 00:02:48,247 ‫لطفاً بذارش کنار. 66 00:02:48,248 --> 00:02:50,667 ‫اما ما حسابی مبارزه می‌کنیم ‫تا جون شما رو نجات بدیم. 67 00:02:50,743 --> 00:02:52,606 ‫آماده‌ای که امروز جراحی کنی؟ 68 00:02:52,607 --> 00:02:53,651 ‫آره. 69 00:02:53,652 --> 00:02:55,191 ‫خیلی هیجان‌انگیزه. چی داری؟ 70 00:02:55,197 --> 00:02:56,446 ‫شوانومای قاعدهٔ جمجمه. 71 00:02:56,450 --> 00:02:57,987 ‫بله، به لطف من، تو برگشتی... 72 00:02:57,988 --> 00:03:00,387 ‫یک ماشین جراحی بدون تومور ‫و کاملاً تنظیم موتور شده. 73 00:03:00,388 --> 00:03:02,467 ‫و منم رسماً بخش تو رو بهت برمی‌گردونم. 74 00:03:02,518 --> 00:03:04,698 ‫عکس قشنگیه، دختر جلد مجله‌ای. 75 00:03:04,699 --> 00:03:06,184 ‫چشمات حسابی درشت افتادن. 76 00:03:06,185 --> 00:03:08,474 ‫اوه، محض رضای خدا. متشکرم. 77 00:03:08,533 --> 00:03:09,911 ‫داری می‌ری؟ امروز؟ 78 00:03:09,919 --> 00:03:11,092 ‫آره، مقداری کاغذبازی رو جمع و جور می‌کنم، 79 00:03:11,093 --> 00:03:12,712 ‫تعدادی بیمار رو مرخص می‌کنم ‫و بعدش می‌زنم به چاک. 80 00:03:12,736 --> 00:03:14,865 ‫این مدت سرگرم‌کننده بود. البته فقط ‫من باب خداحافظی دوستانه این رو گفتم. 81 00:03:14,868 --> 00:03:16,487 ‫- خب، تام... ‫- نه. 82 00:03:16,490 --> 00:03:18,197 ‫نه، نه، نه. ‫نه اشک، نه آغوش. 83 00:03:18,198 --> 00:03:20,317 ‫می‌فهمم. تو... دلت برام تنگ می‌شه. 84 00:03:20,320 --> 00:03:22,026 ‫آره. همه بیمارها رو کشته مردهٔ خودت کن. 85 00:03:22,027 --> 00:03:23,776 ‫البته از نظر مفهومی. 86 00:03:23,781 --> 00:03:26,011 ‫و البته چاقویی در دست‌هامون داریم... 87 00:03:26,012 --> 00:03:28,601 ‫که می‌دونیم شاید ما همون کسی باشیم ‫که زندگی شما رو خاتمه می‌ده. 88 00:03:28,634 --> 00:03:32,127 ‫هیچ‌وقت عکس پزشک‌ها رو ‫روی مجله چاپ نمی‌کنن! 89 00:03:32,128 --> 00:03:33,417 ‫- عکس درک رو چاپ کردن. ‫- بهرحال بازم تأثیرگذاره. 90 00:03:33,483 --> 00:03:35,194 ‫امشب توی مراسم آشنایی ‫با انترن‌ها هستی؟ 91 00:03:35,195 --> 00:03:37,578 ‫- آیا لازمه باشم؟ ‫- بهتره که باشی! 92 00:03:37,579 --> 00:03:38,965 "Standout" ترانهٔ ♫ ♫ "Kid Dean" از 93 00:03:39,106 --> 00:03:40,857 ‫نمی‌خوای این عکس رو امضا کنی؟ 94 00:03:40,858 --> 00:03:42,990 ‫بگیرش اونور. 95 00:03:42,991 --> 00:03:44,773 ‫ببین، می‌تونی جو رو امروز ‫در خدمت خودت بگیری 96 00:03:44,774 --> 00:03:45,950 ‫و باهاش مهربون باشی؟ 97 00:03:45,950 --> 00:03:47,558 ‫من همیشه با جو مهربونم. 98 00:03:47,559 --> 00:03:50,238 ‫درسته، اما نه مهربونی «مردیت‌گونه». ‫مهربونی واقعی. 99 00:03:50,239 --> 00:03:52,199 ‫آخه اون از اینکه اسمش توی اون ‫مقاله نبوده سرخورده شده. 100 00:03:52,200 --> 00:03:54,079 ‫- تقصیر خودش که نبود.* ‫- فقط دارم ازت خواهش می‌کنم. 101 00:03:54,170 --> 00:03:56,159 ‫واقعاً، مر؟ جلد مجله؟ 102 00:03:56,160 --> 00:03:57,831 ‫اگر حس بهتری بهت می‌ده ‫باید بگم از اون عکس متنفرم. 103 00:03:57,832 --> 00:03:59,701 ‫- راستش، می‌ده. ممنون. ‫- برای تو چه اهمیتی داره؟ 104 00:03:59,790 --> 00:04:01,462 ‫منظورم اینه که تو الان ‫می‌تونی یک مجله رو 105 00:04:01,463 --> 00:04:02,948 ‫بخری و عکست رو روی ‫جلدش چاپ کنی. 106 00:04:02,949 --> 00:04:04,908 ‫اما بازم قابل مقایسه نیست، مگه نه کرو؟ 107 00:04:04,910 --> 00:04:08,119 ‫رفیق، من اگر این همه پول داشتم ‫اصلاً‌ اینجا نمی‌بودم. 108 00:04:08,120 --> 00:04:11,873 ‫توی یک قایق می‌بودم... یک قایق بزرگ. 109 00:04:15,158 --> 00:04:16,811 ‫سلام، من دکتر گری هستم. ویلسون؟ 110 00:04:16,812 --> 00:04:18,798 ‫با من تماس گرفته بودید. 111 00:04:19,001 --> 00:04:20,460 ‫نگرفته بودید؟ خیلی خب. ممنونم. 112 00:04:20,505 --> 00:04:22,623 ‫- تو امروز در خدمت منی. ‫- جدی؟ 113 00:04:22,624 --> 00:04:24,079 ‫- بله! ‫- ممنونم. 114 00:04:24,080 --> 00:04:26,319 ‫بله، تو توی اون عمل خیلی خوب کار کردی. 115 00:04:26,320 --> 00:04:27,960 ‫رفیق، در مورد اون مقاله ناراحت نباش. 116 00:04:27,961 --> 00:04:29,500 ‫اسم جو هم روی مقاله نبود. 117 00:04:29,564 --> 00:04:31,468 ‫می‌دونی چیه؟ به نظرم ‫یک روز مرخصی استعلاجی بگیرم. 118 00:04:31,469 --> 00:04:33,598 ‫- واقعاً انقدر در موردش ناراحتی؟ ‫- اوه، آره. آره. 119 00:04:33,617 --> 00:04:36,354 ‫در ضمن، همین الان یک قایق خریدم، پس... 120 00:04:37,576 --> 00:04:39,026 ‫اوه، رفیق. 121 00:04:39,031 --> 00:04:40,237 ‫تو حالت چطوره؟ 122 00:04:40,238 --> 00:04:41,697 ‫منم حس می‌کنم مریض شدم. 123 00:04:41,715 --> 00:04:44,364 ‫- آره، منم همین فکر رو می‌کنم. ‫- حله. 124 00:04:44,874 --> 00:04:46,948 ‫ما قبلاً هم یک بار جلسهٔ استماع ‫«گیبسون» رو عقب انداختیم. 125 00:04:46,949 --> 00:04:48,578 ‫مطمئنم «دایان» ترجیح می‌ده ‫چند هفتهٔ دیگه صبر کنه 126 00:04:48,627 --> 00:04:50,208 ‫تا اینکه اجازه بده بچه‌هاش به ‫دست سیستم قضایی برگردن. 127 00:04:50,209 --> 00:04:53,379 ‫دکتر گری. زیاد هم شکسته نشدید! 128 00:04:53,410 --> 00:04:56,779 ‫قاضی «کینگ». ‫ایشون دکتر جو ویلسون هستن. 129 00:04:56,813 --> 00:04:58,506 ‫ایشون رزیدنت ممتاز من هستن. 130 00:04:58,507 --> 00:05:00,636 ‫و ایشون آقای «رابرت سوزا‌» هستن. 131 00:05:00,696 --> 00:05:02,241 ‫اون هم رزیدنت ممتاز منه. 132 00:05:02,242 --> 00:05:03,648 ‫انقدر دوست داره با من کار کنه 133 00:05:03,649 --> 00:05:06,118 ‫که تمام پیشنهادهای ‫کاری جذاب دیگه رو رد کرد. 134 00:05:06,119 --> 00:05:07,891 ‫«سندروم استکهلم». ‫(حس اعتماد و جاذبهٔ کاذب اسیر به رباینده‌اش.) 135 00:05:08,424 --> 00:05:10,718 ‫- ویلسون، می‌تونی شرح بدی؟ ‫- بله... 136 00:05:10,719 --> 00:05:11,912 ‫قاضی «جفری» کینگ، 137 00:05:11,913 --> 00:05:15,368 ‫پنجاه ساله، مذکر، با سابقهٔ ‫سرطان رودهٔ بزرگ مرحلهٔ چهار-ای. 138 00:05:15,369 --> 00:05:17,367 ‫تحت ریسکشن و بعد از اون ‫شیمی‌درمانی قرار گرفتن. 139 00:05:17,368 --> 00:05:20,251 ‫سی-تی بهبود شریانی در ‫لوب راست کبد رو نشون می‌ده. 140 00:05:20,252 --> 00:05:21,631 ‫شرایط قانونی پیوند رو ندارن. 141 00:05:21,680 --> 00:05:24,138 ‫ایشون ماه گذشته ۲۷ خانواده رو نجات دادن. 142 00:05:24,139 --> 00:05:26,508 ‫خانواده‌های مهاجرین، بچه‌ها و ‫بچه‌های به سرپرستی گرفته شده. 143 00:05:26,545 --> 00:05:28,448 ‫به نظر «یونوس» شاید استثنا قائل بشه. ‫(«شبکهٔ یکپارچهٔ اشتراک اعضای بدن».) 144 00:05:28,449 --> 00:05:30,159 ‫بهم اعتماد کن، شانسم رو امتحان کردم. 145 00:05:30,160 --> 00:05:32,513 ‫اگر خریدن عضو قانونی بود ‫اون رو هم امتحان می‌کردم. 146 00:05:32,514 --> 00:05:35,473 ‫برای جراحی ریسکشن کبد و ‫تغییر مسیر جریان خون برنامه‌ریزی شدن؟ 147 00:05:35,488 --> 00:05:36,777 ‫می‌خوایم یک عمل آلپس انجام بدیم؟ 148 00:05:36,816 --> 00:05:38,281 ‫ما یک عمل آلپس انجام می‌دیم. 149 00:05:38,282 --> 00:05:39,697 ‫آیا این برای این بیمارستان ‫اولین بار نیست؟ 150 00:05:39,698 --> 00:05:41,148 ‫این عمل برای کل ‫ساحل غربی اولین باره، ویلسون. 151 00:05:41,149 --> 00:05:43,711 ‫اون یک ستاره‌ست. مگه نشنیدی؟ 152 00:05:43,712 --> 00:05:45,768 ‫خیلی خب. 153 00:05:45,807 --> 00:05:47,908 ‫می‌دونم این ترسناکه «هارمونی» ‫اما بهت اطمینان می‌دم 154 00:05:47,909 --> 00:05:50,200 ‫که ما دائم داریم این نوع عمل رو ‫انجام می‌دیم... تقریباً هر هفته. 155 00:05:50,201 --> 00:05:51,330 ‫این یعنی کلی تومور مغزی. 156 00:05:51,373 --> 00:05:52,661 ‫فکر می‌کنید به خاطر تلفن‌های همراه باشه؟ 157 00:05:52,662 --> 00:05:54,662 ‫«امتیست» ساکت باش. 158 00:05:54,681 --> 00:05:57,579 ‫- بچه‌ها، اینجا بیمارها در حال استراحتن. ‫- اشکال نداره. 159 00:05:57,580 --> 00:05:59,984 ‫ثابت شده که خندهٔ بچه‌ها ‫تأثیرات شفابخش داره. 160 00:05:59,985 --> 00:06:02,054 ‫من شنیدم بعضی‌ها که از ‫جراحی مغز بهوش میان 161 00:06:02,055 --> 00:06:03,844 ‫یهو تبدیل به یک نژادپرست ‫حامی سفید‌پوست‌ها می‌شن. 162 00:06:03,888 --> 00:06:06,509 ‫به نظر من که برای چنین اتفاقی ‫چیزی بیشتر از یک تومور مغز لازمه. 163 00:06:06,510 --> 00:06:08,799 ‫بعد از اینکه کارتون تموم بشه هنوزم ‫مامانم همون مامان قبلی خواهد بود، درسته؟ 164 00:06:08,847 --> 00:06:10,900 ‫شاید اولش براش یه مقدار سخت ‫باشه که خودش رو با شما هماهنگ کنه 165 00:06:10,901 --> 00:06:13,622 ‫اما، آره، هنوزم اون مامان‌تون خواهد بود. 166 00:06:14,328 --> 00:06:15,959 ‫همه‌چیز درست می‌شه. 167 00:06:15,960 --> 00:06:17,400 ‫باشه؟ 168 00:06:17,410 --> 00:06:20,319 ‫جوونه. خیلی جوونه. ‫خیلی خیلی جوونه. 169 00:06:20,333 --> 00:06:21,542 ‫من از مجرد بودن متنفرم. 170 00:06:21,543 --> 00:06:23,386 ‫حتی بیشتر از اینکه دستشویی رو ‫با کسی مشترک باشم. 171 00:06:23,387 --> 00:06:24,447 ‫چی؟ 172 00:06:24,448 --> 00:06:26,237 ‫با «کارینا» بهم زدم. اتفاقی. 173 00:06:26,245 --> 00:06:27,924 ‫من فقط... به کمی فضا احتیاج داشتم. 174 00:06:27,925 --> 00:06:29,714 ‫منظورم فضای فیزیکیه. توی خونه‌ام. ‫چون سوفیا داره برمی‌گرده. 175 00:06:29,738 --> 00:06:31,527 ‫اما ظاهراً اون فکر می‌کنه ‫من باهاش بهم زدم. 176 00:06:31,546 --> 00:06:34,532 ‫برای همین حالا اینجام و بجای سکس با ‫یک دانشمند اورگاسم ایتالیایی 177 00:06:34,533 --> 00:06:37,410 ‫دارم گزینه‌ها رو «رد» می‌کنم. ‫(رد کردن گزینه‌های پیشنهادی در اپلیکیشن ‫دوست‌یابی «تیندر».) 178 00:06:37,411 --> 00:06:38,792 ‫اتفاق خیلی بدی بوده. 179 00:06:38,793 --> 00:06:40,382 ‫اصلاً بهتره با کسی آشنا نشم چون بایستی 180 00:06:40,408 --> 00:06:41,867 ‫برای برگشتن سوفیا به خونه آماده بشم. 181 00:06:41,929 --> 00:06:43,041 ‫من که حسابی آماده‌ام برای آشنایی... 182 00:06:43,042 --> 00:06:44,451 ‫با هر کسی که البته توی این ‫بیمارستان کار نکنه. 183 00:06:44,582 --> 00:06:46,174 ‫سلام. بچه‌ها شما ‫الان توی تیندر هستین؟ 184 00:06:46,175 --> 00:06:48,248 ‫من یک پروفایل درست کردم ‫اما از رد و تأیید کردن می‌ترسم. 185 00:06:48,249 --> 00:06:49,548 ‫اوه، اینکه خیلی سر راسته... 186 00:06:49,616 --> 00:06:51,080 ‫برای «نه» می‌کشی به چپ. ‫برای «بله» می‌کشی به راست. 187 00:06:51,081 --> 00:06:52,431 ‫«بله» به چه معنا؟ ‫«بله، من با تو می‌خوابم.»؟ 188 00:06:52,432 --> 00:06:53,521 ‫قرارداد قانونی رسمی که نیست. 189 00:06:53,600 --> 00:06:56,822 ‫شماهایی که اینجا ایستادین و به دیوار ‫تکیه زدید، دارید چکار می‌کنید؟ 190 00:06:56,823 --> 00:06:58,225 ‫- اینجا یک بیمارستانه. ‫- امروز روز کسل کننده‌ایه. 191 00:06:58,226 --> 00:07:00,895 ‫دارید چکار می‌کنید؟ 192 00:07:00,909 --> 00:07:02,535 ‫خیلی جوونه. خیلی خیلی جوونه. 193 00:07:02,536 --> 00:07:04,893 ‫سلام، «ادریس البا». ‫(بازیگر مرد انگلیسی.) 194 00:07:04,894 --> 00:07:06,488 ‫قابلی نداشت. 195 00:07:06,539 --> 00:07:07,718 ‫آیا الان برام کسی رو انتخاب کردی؟ 196 00:07:07,719 --> 00:07:09,848 ‫می‌دونی که این طرف یک ‫آدم واقعی و زنده‌ست! 197 00:07:09,906 --> 00:07:11,393 ‫هی! من که هیچ‌وقت فرصت ‫رد و تأیید کردن رو پیدا نمی‌کنم. 198 00:07:11,394 --> 00:07:12,625 ‫پس بذار همین یک لحظه رو خوش باشم. 199 00:07:12,626 --> 00:07:14,473 ‫از بخش اورژانسه! من جواب می‌دم! 200 00:07:14,520 --> 00:07:16,411 ‫- نه! من جراح ترومام! ‫- حوصله‌ام سر رفته! 201 00:07:16,412 --> 00:07:19,445 ‫من رئیس بخش جراحی‌ام! ‫خودم جواب می‌دم! 202 00:07:20,467 --> 00:07:22,386 ‫وارن، الان درگیر چه کاری هستی؟ 203 00:07:22,411 --> 00:07:23,820 ‫همین الان شیفت شب رو تموم کردم. 204 00:07:23,844 --> 00:07:25,603 ‫دارم می‌رم با دلوکا ‫صبحونه با آبجو بخوریم. 205 00:07:25,616 --> 00:07:27,191 ‫خیلی خب، حدس می‌زنم ‫تو هم می‌تونی بیای. 206 00:07:27,192 --> 00:07:28,821 ‫اما وظیفهٔ تهیهٔ غذا با توئه، باشه؟ ‫ما می‌خوایم غذای کبابی بخوریم. 207 00:07:28,896 --> 00:07:29,765 ‫- کجا می‌ریم؟ ‫- سلام، آون. 208 00:07:29,773 --> 00:07:30,885 ‫- آره. ‫- در چه حالی مرد؟ 209 00:07:30,886 --> 00:07:32,035 ‫از شنیدن اتفاقی که بین ‫تو و شفرد افتاد متأسفم رفیق. 210 00:07:32,036 --> 00:07:33,010 ‫بین شما و شفرد چی شده؟ 211 00:07:33,011 --> 00:07:34,348 ‫زندگی مشترک‌شون هم ‫همراه اون تومور به آخر رسید. 212 00:07:34,349 --> 00:07:36,298 ‫- یکم حرف تندی بود رفیق. ‫- عیبی نداره. مشکلی نداریم. 213 00:07:36,318 --> 00:07:37,697 ‫می‌دونید این یه تصمیم دو طرفه بود... 214 00:07:37,733 --> 00:07:39,419 ‫اینم یک دلیل دیگه که باید با ما بیای. 215 00:07:39,420 --> 00:07:41,459 ‫- کجا بیام؟ ‫- آوری یک قایق خریده. 216 00:07:41,517 --> 00:07:44,523 ‫ظاهراً یک ماشین بتمن هم خریده. 217 00:07:45,010 --> 00:07:48,832 ‫این ماشین بتمن، صفر تا صدش ‫توی چهار و هفت دهم ثانیه‌ست. 218 00:07:48,833 --> 00:07:50,639 ‫آره، اون، چرم دست‌دوزی شده‌ست. 219 00:07:50,740 --> 00:07:55,846 ‫خدا رو شکر، چون اگر چرم ماشین‌دوزی ‫شدهٔ معمولی بود سوار نمی‌شدم. 220 00:07:58,843 --> 00:08:01,017 ‫وایستا! 221 00:08:02,479 --> 00:08:04,565 ‫چی... 222 00:08:04,666 --> 00:08:06,947 ‫آدم تومور رو از توی سر دختره در میاره 223 00:08:06,948 --> 00:08:08,062 ‫نه اینکه دختره رو از توی... 224 00:08:08,063 --> 00:08:09,670 ‫من یه بیمار با یک شوانومای ناجور دارم. 225 00:08:09,671 --> 00:08:11,420 ‫عمیق‌تر از اونه که بشه ‫با یک برش ریسکت کرد. 226 00:08:11,457 --> 00:08:12,656 ‫داری در مورد دختر خوشگلهٔ ‫هیپی صحبت می‌کنی؟ 227 00:08:12,657 --> 00:08:14,406 ‫اسمش چی بود؟ «ملودی»؟ ‫«تامبورین»؟ یا چنین چیزی؟ 228 00:08:14,410 --> 00:08:15,579 ‫- نه اینطور نیست. ‫- هارمونی. 229 00:08:15,616 --> 00:08:17,278 ‫احتیاج دارم همراه من انجامش بدی. 230 00:08:17,279 --> 00:08:20,778 ‫نه، اینطور نیست. تو فقط می‌ترسی ‫که تنهایی انجامش بدی. 231 00:08:20,779 --> 00:08:22,622 ‫فقط اون ماشین سوسولی کرایه‌ایت رو 232 00:08:22,647 --> 00:08:25,323 ‫پارک کن و کمکم کن ‫جون یکی رو نجات بدم! 233 00:08:27,512 --> 00:08:29,851 ‫من می‌تونم راه برم! ‫می‌شه لطفاً بذارید برم!؟ 234 00:08:29,867 --> 00:08:31,616 ‫هجده ساله، مؤنث. ‫«دانیل گوردون». 235 00:08:31,647 --> 00:08:33,753 ‫در مرکز ملاقات زندان ‫«کینگ کانتی» از حال رفته 236 00:08:33,754 --> 00:08:35,503 ‫و از درد شکمی شکایت داره. ‫اما الان می گه حالش خوب شده. 237 00:08:35,562 --> 00:08:38,332 ‫- خیلی خب، مال خودمه!* ‫- دانیل، آیا ممکنه حامله بوده باشی؟* 238 00:08:38,333 --> 00:08:39,452 ‫دکتر رابینز. خودم این رو بدست می‌گیرم. 239 00:08:39,497 --> 00:08:41,953 ‫- دکتر بیلی! ‫- نه، نه، نه. 240 00:08:41,954 --> 00:08:43,659 ‫دکتر کپنر، خوشحالم که شما رو هم می‌بینم. 241 00:08:43,660 --> 00:08:44,693 ‫این یارو کیه؟ 242 00:08:44,694 --> 00:08:46,616 ‫آقای «نلیگان». اون «خود بیمار انگاری» داره. ‫(کسی که علی رغم سلامتی خود را بیمار می‌داند.) 243 00:08:47,392 --> 00:08:49,326 ‫امروز دیگه چی شده آقای نلیگان؟ 244 00:08:49,327 --> 00:08:50,736 ‫من سردرد وحشتناکی دارم. 245 00:08:50,798 --> 00:08:52,597 ‫فکر می‌کنم خون من یک اشکالی داشته باشه. 246 00:08:52,608 --> 00:08:54,369 ‫من... می‌رم روی تخت همیشگیم دراز بکشم. 247 00:08:54,370 --> 00:08:55,739 ‫دانیل، تا اینجا ما می‌دونیم که 248 00:08:55,739 --> 00:08:57,337 ‫موقعی که از حال رفتی توی زندان بودی. 249 00:08:57,338 --> 00:08:58,748 ‫آیا سابقهٔ پزشکی قبلی هم داری؟ 250 00:08:58,782 --> 00:09:00,199 ‫یا آیا دارویی مصرف می‌کنی؟ 251 00:09:00,200 --> 00:09:01,739 ‫نه، نه. ببینید، من خوبم. 252 00:09:01,772 --> 00:09:03,447 ‫جدی می‌گم. می‌شه لطفاً فقط برم؟ 253 00:09:03,448 --> 00:09:05,867 ‫نه، تو هنوز درد شکمی داری ‫و غش کرده بودی 254 00:09:05,870 --> 00:09:07,407 ‫برای همین من یکم نگرانم که ‫نکنه شاید حامله باشی. 255 00:09:07,408 --> 00:09:08,697 ‫من حامله نیستم، باشه؟ 256 00:09:08,700 --> 00:09:10,216 ‫من بخاطر... بخاطر گرما غش کردم. 257 00:09:10,217 --> 00:09:12,256 ‫اونجا هوای آزاد نبود... 258 00:09:12,287 --> 00:09:13,876 ‫خواهش می‌کنم. فقط چند تا آزمایش بگیرید. 259 00:09:13,962 --> 00:09:15,503 ‫من نمی‌تونم این کار رو بکنم آقای نلیگان. 260 00:09:15,504 --> 00:09:17,423 ‫چون اعتقاد ندارم شما مشکلی داشته باشید. 261 00:09:17,451 --> 00:09:19,511 ‫- آیا هیچ تهوع یا استفراغی داشتی؟ ‫- آیا چیزی قورت دادی؟ 262 00:09:19,512 --> 00:09:22,101 ‫اگر داشته چیزی رو دزدکی وارد زندان ‫می‌کرده، ممکنه توی شکمش بترکه. 263 00:09:22,122 --> 00:09:24,578 ‫اگر چیزی رو قورت دادی دانیل ‫باید بهمون بگی. 264 00:09:24,579 --> 00:09:26,908 ‫در غیر اینصورت ممکنه ‫حالت خیلی خیلی بد بشه. 265 00:09:26,910 --> 00:09:28,752 ‫من قورتش ندادم! 266 00:09:30,156 --> 00:09:32,453 ‫من تیر خوردم! ‫من تیر خوردم! 267 00:09:32,454 --> 00:09:33,865 ‫من تیر خوردم! 268 00:09:33,892 --> 00:09:36,306 ‫- سرها پایین! تکون نخورید! ‫- نگهبان! 269 00:09:36,307 --> 00:09:38,376 ‫آیا حال همه خوبه!؟ 270 00:09:39,004 --> 00:09:40,476 ‫- شکم! ‫- چی!؟ 271 00:09:40,489 --> 00:09:42,719 ‫کدوم لعنتی‌ای شلیک کرد!؟ 272 00:09:45,863 --> 00:09:47,110 ‫آپریل، تو داری خونریزی می‌کنی! 273 00:09:47,111 --> 00:09:49,863 ‫چی؟ نه، من خوبم. من خوبم. ‫این... این چیزی نیست. 274 00:09:49,864 --> 00:09:51,110 ‫خیلی خب. 275 00:09:51,140 --> 00:09:53,903 ‫دانیل. تو با خودت تفنگ داری؟ 276 00:09:53,904 --> 00:09:57,635 ‫صبر کن. وایستا، وایستا! ‫این... زخم خروج گلوله‌ست. 277 00:10:00,979 --> 00:10:03,153 ‫زخم ورودی هم در کار نیست. 278 00:10:03,215 --> 00:10:09,254 ‫دانیل، آیا تو یک تفنگ توی واژنت گذاشتی؟ 279 00:10:17,540 --> 00:10:19,619 «آناتومی گری» (فصل چهاردهم - قسمت ششم) 280 00:10:19,620 --> 00:10:24,120 ترجمه از بابـک زیرنویس و ترانه‌های هر قسمت را از کانال تلگرام .دریافت کنید @bandsx مترجم به نشانی 281 00:10:26,803 --> 00:10:30,441 ‫با بردن تفنگ به داخل زندان ‫دنبال انجام چه کاری بودی؟ 282 00:10:30,442 --> 00:10:33,192 ‫- به زندان، اونم داخل واژنت؟ ‫- این فکر دوست‌پسرم بود. 283 00:10:33,756 --> 00:10:35,755 ‫اون توی زندانه. من فقط... ‫می‌خواستم بهش کمک کنم. 284 00:10:35,779 --> 00:10:38,911 ‫آیا حال همه خوبه؟ سلاح کجاست؟ 285 00:10:42,980 --> 00:10:44,145 ‫توی لگنشه؟ 286 00:10:44,146 --> 00:10:45,778 ‫بله، قربان. 287 00:10:45,814 --> 00:10:47,712 ‫پس... مواظب باشید! مواظب باشید! 288 00:10:47,713 --> 00:10:49,176 ‫اگر یک بار شلیک کرده باشه ‫آیا دوباره هم می‌کنه؟ 289 00:10:49,177 --> 00:10:51,716 ‫نه. اونی که اونجاست خشابه. ‫خالیه. برای همین ما در امانیم. 290 00:10:51,740 --> 00:10:53,079 ‫من فکر می‌کردم تفنگ خالیه! 291 00:10:53,089 --> 00:10:54,731 ‫حدس می‌زنم از فشنگی که ‫توی محظفهٔ شلیک بوده فراموش کردی. 292 00:10:54,732 --> 00:10:56,727 ‫توی چی؟ 293 00:10:57,865 --> 00:11:00,569 ‫کپنر، قبل از اینکه بری داخل اتاق ‫عمل، اون بازو رو پانسمان کن. 294 00:11:00,570 --> 00:11:02,361 ‫- باشه. ‫- پیرس! 295 00:11:02,362 --> 00:11:04,316 ‫- بچه‌ها شما این رو انجام می‌دین؟ ‫- آره. 296 00:11:06,924 --> 00:11:08,194 ‫دکتر بیلی؟ 297 00:11:08,197 --> 00:11:09,776 ‫سلام، به پای آقای نلیگان شلیک شده. 298 00:11:09,781 --> 00:11:11,697 ‫با وجود فشار پیوسته، هنوز خونریزی داره. 299 00:11:11,698 --> 00:11:13,987 ‫به نظر میاد به شریان فمورالش تیر خورده. 300 00:11:13,988 --> 00:11:15,777 ‫- آره. ‫- توی جراحی بهت نیاز دارم. 301 00:11:15,801 --> 00:11:18,369 ‫شریان فمورالم تیر خورده؟ ‫آیا این من رو می‌کشه؟ 302 00:11:18,370 --> 00:11:21,381 ‫ما نمی‌ذاریم چنین اتفاقی بیوفته. ‫فقط بذارید ما کارمون رو بکنیم. 303 00:11:21,382 --> 00:11:22,882 ‫آیا به جراحی‌های بعدی نیاز پیدا می‌کنم؟ 304 00:11:22,910 --> 00:11:26,782 ‫اجازه بدید ما روی همین ‫جراحی تمرکز کنیم آقای نلیگان. 305 00:11:28,222 --> 00:11:30,453 ‫آیا اون دختر واقعاً یک تفنگ ‫گذاشته بوده توی... 306 00:11:30,454 --> 00:11:32,702 ‫جلد چرمی‌ش؟ آره. 307 00:11:32,703 --> 00:11:34,572 ‫جلد چرمی. 308 00:11:38,316 --> 00:11:40,757 ‫این فقط برای شروعه. 309 00:11:40,758 --> 00:11:42,758 ‫پس اینکه من این یخچال رو ‫آوردم اتفاق مبارکیه. 310 00:11:42,816 --> 00:11:44,168 ‫باورم نمی‌شه تو فقط اون ‫شل شش‌تایی رو آوردی. 311 00:11:44,169 --> 00:11:45,209 ‫نه، آخه متوجه شدم کل چیزی که ‫نیاز داری فقط چهار تا استکانه. 312 00:11:45,210 --> 00:11:46,589 ‫- آره. ‫- فقط من باب رفع حاجت. 313 00:11:46,724 --> 00:11:48,552 ‫من دریا زده می‌شم. شما ها چطور؟ 314 00:11:48,609 --> 00:11:50,145 ‫بزرگترین قایق اینجا رو گرفتی رفیق؟ 315 00:11:50,146 --> 00:11:51,855 ‫- قشنگه. ‫- تو بزرگترین رو داری؟ 316 00:11:51,909 --> 00:11:54,231 ‫- ای داد و بیداد، ناخدا‍! ‫- آره! 317 00:11:54,232 --> 00:11:56,323 ‫عجب! 318 00:11:56,990 --> 00:12:00,763 ‫خب، بچه‌ها من نتونستم توی این ‫ضرب‌الاجل ناخدا پیدا کنم، اما... 319 00:12:00,819 --> 00:12:02,586 ‫مرخصی‌های استعلاجی رو ‫باید اینطوری گذروند. 320 00:12:02,587 --> 00:12:03,818 ‫اوه، رفیق. 321 00:12:03,839 --> 00:12:05,190 ‫خیلی خب، حالا کی رانندگی می‌کنه؟ 322 00:12:05,192 --> 00:12:06,143 ‫عجب! 323 00:12:06,144 --> 00:12:07,470 ‫فکر می‌کردم تو دریانوردی بلدی. 324 00:12:07,471 --> 00:12:09,014 ‫در حد قایق بادبانی. 325 00:12:09,058 --> 00:12:11,618 ‫آون، مگه تو توی... ‫توی ارتش یا همچین چیزی نبودی؟ 326 00:12:11,619 --> 00:12:13,566 ‫چرا، اما نه، جاهایی که مستقر بودیم ‫زیاد اقیانوس نداشتن 327 00:12:13,567 --> 00:12:15,884 ‫یا بهتره بگم زیاد قایق تفریحی ‫نداشتن، آوری. 328 00:12:15,885 --> 00:12:17,356 ‫وارن؟ 329 00:12:17,366 --> 00:12:18,905 ‫چیه؟ آیا من شبیه ناخدای کشتی‌ام؟ 330 00:12:18,907 --> 00:12:21,316 ‫آره، یه جورایی هستی، چرا. ‫- حق با اونه، خب.... 331 00:12:21,331 --> 00:12:24,253 ‫خورشید توی آسمونه ‫و ما هنوز توی قایقیم و به آب نزدیم. 332 00:12:24,254 --> 00:12:25,103 ‫آره، همینطوره. 333 00:12:25,104 --> 00:12:27,023 ‫جکسون، اسم قایق چیه؟ 334 00:12:27,137 --> 00:12:29,408 ‫من اسمش رو برای دلوکا پیامک می‌کنم ‫تا بدونه غذا رو کجا بیاره. 335 00:12:29,409 --> 00:12:31,907 ‫می‌دونی چیه؟... 336 00:12:31,908 --> 00:12:34,750 ‫واقعاً؟! تو یک قایق خریدی اما ‫حتی اسمش رو نمی‌دونی؟ 337 00:12:34,819 --> 00:12:37,980 ‫اوه، چه اسم عجیبی داره. ‫اسمش هست: «ساکت شو کرو». 338 00:12:39,810 --> 00:12:41,684 ‫امروز ما وارد می‌شیم 339 00:12:41,685 --> 00:12:44,894 ‫و لوب‌های راست و چپ کبد رو ‫دایسکت می‌کنیم. 340 00:12:44,911 --> 00:12:47,160 ‫بعد مسیر جریان خون رو ‫به قسمت سالم چپ 341 00:12:47,163 --> 00:12:48,553 ‫عوض می‌کنیم، که باعث می‌شه ‫اون قسمت رشد کنه. 342 00:12:48,554 --> 00:12:49,657 ‫- عالیه. ‫- خیلی خب. 343 00:12:49,658 --> 00:12:52,317 ‫بعد، ده روز دیگه دوباره می‌ریم داخل و ‫بخش سرطانی سمت راست رو 344 00:12:52,320 --> 00:12:54,231 ‫که اون موقع دیگه مرده خارج می‌کنیم. 345 00:12:54,232 --> 00:12:55,738 ‫محشره. 346 00:12:55,739 --> 00:12:57,737 ‫- خیلی خب، باحاله. ‫- خیلی شگفت‌انگیزه. 347 00:12:57,738 --> 00:13:00,352 ‫حالا اگه شما جای من بودید چکار می‌کردید؟ 348 00:13:00,353 --> 00:13:03,713 ‫خب من... 349 00:13:03,805 --> 00:13:05,617 ‫به خودم افتخار می‌کردم. 350 00:13:05,623 --> 00:13:08,368 ‫این... منظورم این نبود... 351 00:13:08,369 --> 00:13:10,136 ‫من بهت افتخار می‌کنم ویلسون. 352 00:13:10,137 --> 00:13:11,970 ‫خیلی خب. 353 00:13:17,237 --> 00:13:19,446 ‫همه‌چیز مرتبه دکتر ویلسون؟ 354 00:13:19,451 --> 00:13:22,235 ‫دکتر گری داره من رو می‌ترسونه! 355 00:13:22,236 --> 00:13:24,080 ‫تو رو می‌ترسونه؟ 356 00:13:24,090 --> 00:13:26,515 ‫آره، طوری باهام رفتار می‌کنه که ‫انگار من یک بچه آهو هستم. 357 00:13:26,516 --> 00:13:28,559 ‫این یه جوریه... 358 00:13:28,560 --> 00:13:30,969 ‫فراموش کنید. آیا به چیزی احتیاج دارید قربان؟ 359 00:13:30,990 --> 00:13:32,659 ‫آره، می‌خواستم بهت اطلاع بدم که 360 00:13:32,665 --> 00:13:36,099 ‫برای انتخاب رزیدنت ارشد نامزد شدی. 361 00:13:36,484 --> 00:13:38,443 ‫آیا مردیت شما رو مجبور به این کار کرد؟ 362 00:13:38,452 --> 00:13:40,814 ‫- الکس؟ بن وارن؟ ‫- کسی من رو مجبور به کاری نکرده. 363 00:13:40,815 --> 00:13:43,194 ‫خیلی خب، من نمی‌دونم ‫کی به شما چی گفته 364 00:13:43,201 --> 00:13:44,777 ‫اما من یک قربانی نیستم. 365 00:13:44,778 --> 00:13:46,367 ‫من به پارتی‌بازی نیاز ندارم. 366 00:13:46,369 --> 00:13:48,531 ‫کسی چیزی به من نگفته دکتر ویلسون. 367 00:13:48,532 --> 00:13:50,528 ‫این خبر خوبیه. 368 00:13:50,536 --> 00:13:54,326 ‫یعنی اینکه داری کارت رو خوب انجام می‌دی... 369 00:13:57,085 --> 00:13:58,678 ‫چی!؟ 370 00:13:58,679 --> 00:14:00,928 ‫یک راهکار ترکیبی پس‌سری و زیر گیجگاهی 371 00:14:00,965 --> 00:14:03,087 ‫برای این نوع تومور مطلقاً زیادی هستش. 372 00:14:03,088 --> 00:14:04,044 ‫مخالفم. 373 00:14:04,045 --> 00:14:06,388 ‫اگر فکر می‌کردم لازمه از همون اول ‫برنامهٔ عملش رو می‌ذاشتم. 374 00:14:06,772 --> 00:14:08,466 ‫می‌خوام به این زن ‫بهترین فرصت ممکن رو بدم. 375 00:14:08,467 --> 00:14:09,651 ‫و اون اینه. 376 00:14:09,694 --> 00:14:10,973 ‫ممکنه زیادی محتاطانه باشه 377 00:14:10,974 --> 00:14:13,223 ‫اما اگر این تومور مال من بود ‫چنین روشی رو برای خودم می‌خواستم. 378 00:14:13,282 --> 00:14:14,685 ‫حسابی داری آب و روغنش رو زیاد می‌کنی. 379 00:14:14,686 --> 00:14:16,078 ‫بعدش هم لابد می‌خوای بگی ‫اون چند تا بچهٔ کوچیک داره 380 00:14:16,079 --> 00:14:17,065 ‫و ما باید جونش رو نجات بدیم. 381 00:14:17,080 --> 00:14:19,696 ‫سه تا، و اون‌ها اینجان، توی اتاقش 382 00:14:19,697 --> 00:14:21,576 ‫و انتظار دارن مادرشون ‫از جراحی مغز بهوش بیاد. 383 00:14:21,581 --> 00:14:24,197 ‫به نظرم اینطوری ارزش اون بلیط درجهٔ یکی ‫که الان دور انداختم رو داشته باشه. 384 00:14:24,614 --> 00:14:26,363 ‫اگر دست از عوضی‌بازی دربیاری ‫خودم پول یک پرواز دیگه رو بهت می‌دم. 385 00:14:26,410 --> 00:14:29,211 ‫شرطی در کار نیست. ‫در هر صورت باید بدی. 386 00:14:32,918 --> 00:14:35,287 ‫دارم از گرسنگی می‌میرم. دلوکا کجاست؟ 387 00:14:35,336 --> 00:14:37,817 ‫اصلاً آدمایی که کشتی تفریحی ‫دارن چی می‌خورن؟ 388 00:14:37,818 --> 00:14:39,297 ‫خاویار؟ 389 00:14:39,298 --> 00:14:40,849 ‫بچه خوک دریایی؟ 390 00:14:40,850 --> 00:14:42,599 ‫- آقایون، «گره جراح». ‫- چی؟ 391 00:14:42,669 --> 00:14:44,769 ‫بهش گرهٔ دو حلقه هم گفته می‌شه 392 00:14:44,770 --> 00:14:48,519 ‫و معمولاً در دریانوردی، ماهیگیری ‫فلای‌فیشینگ و لحاف‌دوزی استفاده می‌شه. 393 00:14:48,528 --> 00:14:50,560 ‫- و جراحی. ‫- بله، در جراحی هم استفاده می‌شه. 394 00:14:50,561 --> 00:14:53,010 ‫حالا، هر کسی بتونه در کمتر از یک دقیقه 395 00:14:53,065 --> 00:14:54,437 ‫بیشترین گره جراح رو بزنه برنده‌ست. 396 00:14:54,439 --> 00:14:55,643 ‫چی می‌بره؟ 397 00:14:55,644 --> 00:14:57,333 ‫مجانی سوار قایق تفریحی شدی. ‫حالا جایزه هم می‌خوای؟ 398 00:14:57,334 --> 00:14:59,353 ‫جایزه‌ش اینه که... 399 00:14:59,378 --> 00:15:01,548 ‫می‌فهمی بهترین هستی. ‫شروع کنید! 400 00:15:01,549 --> 00:15:04,126 ‫خیلی خب. 401 00:15:04,127 --> 00:15:07,414 ‫بچه‌ها من بهتون یاد می‌دم ‫چطور انجامش بدید. 402 00:15:09,638 --> 00:15:11,717 ‫«و تمام اقدامات صلاح دیده شده». ‫این یعنی چی؟ 403 00:15:11,740 --> 00:15:14,449 ‫جمله‌بندی‌های این فرم رضایت‌نامه ‫آدم رو بی‌مورد می‌ترسونه. 404 00:15:14,450 --> 00:15:15,819 ‫خودتون تا حالا خوندید؟ ‫خیلی وحشت‌آوره. 405 00:15:15,819 --> 00:15:17,118 ‫اگر ایشون امضا نکنن چی می‌شه؟ 406 00:15:17,119 --> 00:15:19,578 ‫اون موقع مجبور نیستیم ‫این عمل رو انجام بدیم. 407 00:15:19,583 --> 00:15:22,199 ‫و بهترین پیش‌آگهی بیماری ایشون ‫بین شش تا دوازده ماه خواهد بود. 408 00:15:22,200 --> 00:15:24,355 ‫دعوی بین دولت واشنگتن و «آدامز» ‫تا اون موقع حل و فصل نمی‌شه. 409 00:15:24,356 --> 00:15:26,191 ‫آیا این هم مقالهٔ دیگه‌ای ‫هستش که می‌خواید منتشر کنید؟ 410 00:15:26,192 --> 00:15:27,565 ‫- ببخشید؟ ‫- راب. 411 00:15:27,591 --> 00:15:29,746 ‫متأسفم قاضی، من باید این رو بگم. 412 00:15:29,747 --> 00:15:32,536 ‫این مرد هم مثل شما هر روز ‫جون آدم‌ها رو نجات می‌ده. 413 00:15:32,545 --> 00:15:35,965 ‫در این مرحله از سرطان، ‫این بهترین گزینهٔ ایشونه. 414 00:15:35,966 --> 00:15:39,116 ‫و من اگر به این موضوع اعتقاد نداشتم ‫هرگز جراحی رو انجام نمی‌دادم. 415 00:15:39,736 --> 00:15:41,215 ‫خودتون اگر بودید امضا می‌کردید؟ 416 00:15:41,290 --> 00:15:43,539 ‫من جراح شما هستم. ‫نمی‌تونم جای شما تصمیم‌گیری کنم. 417 00:15:43,547 --> 00:15:44,754 ‫جراح‌ها و قاضی‌ها. 418 00:15:44,755 --> 00:15:46,714 ‫ما همیشه در حال تصمیم گرفتن ‫برای زندگی مردم هستیم. 419 00:15:46,735 --> 00:15:48,468 ‫در مورد مسائل بزرگ، مهم و متحول‌کننده. 420 00:15:48,469 --> 00:15:49,774 ‫فقط بهم بگو. 421 00:15:49,781 --> 00:15:52,548 ‫از لحاظ قانونی، من مجاز نیستم. 422 00:15:52,675 --> 00:15:54,902 ‫من بودم امضا می‌کردم. 423 00:15:55,868 --> 00:15:57,987 ‫اگر من جای شما بودم ‫بدون معطلی امضاش می‌کردم. 424 00:15:58,008 --> 00:16:01,172 ‫چون دلم نمی‌خواست زمان کوتاهی ‫که از زندگیم باقی مونده رو با 425 00:16:01,173 --> 00:16:05,276 ‫این سؤال بگذرونم که اگر فقط یکم ‫شجاع‌تر می‌بودم چه اتفاقی میوفتاد. 426 00:16:22,651 --> 00:16:25,481 ‫- می‌شه لطفاً چند دقیقه تنها باشیم. ‫- البته. 427 00:16:25,492 --> 00:16:27,619 ‫می‌دونی، اگر می‌دونستم اون‌ها قراره ‫موهای شکمم رو بتراشن 428 00:16:27,620 --> 00:16:29,425 ‫تن به این عمل نمی‌دادم. 429 00:16:30,026 --> 00:16:32,476 ‫قاضی کینگ، اینکه که رزیدنت ‫من شما رو برای انجام این عمل 430 00:16:32,477 --> 00:16:33,897 ‫تحت فشار گذاشت غیر اخلاقی بود. 431 00:16:33,914 --> 00:16:36,530 ‫من برگه‌ها رو امضا کردم، برای همین ‫حالا دیگه از لحاظ قانونی مشکلی ندارید. 432 00:16:36,531 --> 00:16:38,276 ‫این رو متوجه هستم، اما از نظر اخلاقی 433 00:16:38,277 --> 00:16:40,009 ‫فقط می‌خوام پیگیری کنم و مطمئن بشم 434 00:16:40,010 --> 00:16:42,722 ‫که این جراحی همون چیزیه که ‫خودتون می‌خواید انجام بدید. 435 00:16:43,251 --> 00:16:47,149 ‫راستش، من بخاطر اصرار ‫رزیدنت شما امضا نکردم. 436 00:16:47,150 --> 00:16:51,164 ‫به این خاطر امضا کردم که اون من رو ‫یاد همسرم انداخت که الان مرده. 437 00:16:51,232 --> 00:16:53,130 ‫شما هم همسرتون رو از دست دادید. ‫درسته؟ توی مقاله نوشته بود... 438 00:16:53,131 --> 00:16:56,070 ‫- درسته. ‫- اون هشت سال پیش مرد. 439 00:16:56,103 --> 00:16:58,993 ‫اون حالش خوب بود 440 00:16:58,994 --> 00:17:01,353 ‫و ناگهان لحظهٔ بعدش مرده بود. 441 00:17:01,354 --> 00:17:03,294 ‫بخاطر آنوریسم. 442 00:17:04,280 --> 00:17:06,319 ‫و هیچ کاری نبود که بتونیم بکنیم. 443 00:17:06,342 --> 00:17:08,696 ‫هیچ هشداری وجود نداشت. 444 00:17:08,697 --> 00:17:12,586 ‫اما حاضر بودم همه چیز به ‫پزشکی بدم که بگه 445 00:17:12,591 --> 00:17:14,382 ‫«شانسی هست.» 446 00:17:14,383 --> 00:17:16,585 ‫«کاری هست که بتونید بکنید.» 447 00:17:16,952 --> 00:17:19,157 ‫و اگر اون فرصت این رو می‌داشت ‫که برای زندگیش مبارزه کنه 448 00:17:19,158 --> 00:17:21,407 ‫الان حتماً از پسش براومده بود. 449 00:17:21,411 --> 00:17:24,530 ‫و اگر اون اینجا می‌بود ‫مجبورم می‌کرد که امضا کنم. 450 00:17:24,530 --> 00:17:26,365 ‫البته اگر زنده بود به احتمال قوی ‫اصلاً به جراحی نیاز پیدا نمی‌کردم 451 00:17:26,366 --> 00:17:28,235 ‫چون در اون صورت بجای اینکه ‫دائم مشغول کار باشم 452 00:17:28,241 --> 00:17:30,700 ‫تمام چکاپ‌های سالانه‌ام رو انجام داده بودم. 453 00:17:30,701 --> 00:17:33,664 ‫ممنون که پیگیری کردید دکتر گری. 454 00:17:34,869 --> 00:17:37,752 ‫اما بیاید با این مبارزه روبرو بشیم. 455 00:17:41,530 --> 00:17:43,699 ‫- خیلی خب. ‫- داریم گرهٔ جراحی می‌زنیم. 456 00:17:43,704 --> 00:17:45,197 ‫- کی داره برنده می‌شه؟ ‫- من! 457 00:17:45,198 --> 00:17:46,487 ‫- تموم شد! تموم شد! ‫- نه. نه! 458 00:17:46,491 --> 00:17:48,239 ‫- تقلب کردی! ‫- هر کس از ۱۲ تا گره، ۱۰ تا بهترین رو داشت. 459 00:17:48,240 --> 00:17:50,578 ‫ابداً. من گرسنه‌ام. ‫دلوکا، چی برامون آوردی؟ 460 00:17:50,579 --> 00:17:54,362 ‫خب شما گفتید می‌خواید کباب‌پز کنید ‫برای همین... 461 00:17:54,996 --> 00:17:56,416 ‫منظور ما برگر بود و... 462 00:17:56,474 --> 00:17:58,619 ‫خب، ما روی آب هستیم. ‫برای همین... غذای دریایی. 463 00:17:58,620 --> 00:18:00,158 ‫- ... و هات داگ. ‫- نه، نه. می‌دونید چیه؟ 464 00:18:00,159 --> 00:18:03,118 ‫این خوبه. این خوبه. 465 00:18:03,119 --> 00:18:05,617 ‫آخرین نفری که ماهی خودش رو فیله کنه 466 00:18:05,618 --> 00:18:06,777 ‫باید بره آبجو بخره. 467 00:18:06,836 --> 00:18:08,302 ‫مگه دلوکا برای این کارا نیست؟ 468 00:18:08,303 --> 00:18:11,387 ‫کوتاه بیا رفیق. اینجا قوانین دریاییه. ‫اون اینجا رزیدنت نیست. 469 00:18:11,388 --> 00:18:13,467 ‫- حق با اونه. دلوکا، ضدعفونی کن بیا. ‫- خیلی خب. 470 00:18:13,501 --> 00:18:15,714 ‫آقایون، بیاید پاره کنیم. 471 00:18:15,715 --> 00:18:20,235 ‫- خیلی خب. ‫- خیلی خب. 472 00:18:22,864 --> 00:18:25,097 ‫می‌بینی من دارم اینجا چکار می‌کنم ویلسون؟ 473 00:18:25,098 --> 00:18:27,364 ‫- اوهوم. ‫- خوبه. 474 00:18:30,448 --> 00:18:32,367 ‫چرا هنوز بخاطر اون کاری که ‫کردم سرم داد نکشیدید؟ 475 00:18:32,370 --> 00:18:35,815 ‫کارت جواب داد. اون زیر عمله. مگه نه؟ 476 00:18:35,816 --> 00:18:37,942 ‫من و شما می‌دونیم که کار ‫من از لحاظ اخلاقی درست نبود 477 00:18:37,943 --> 00:18:40,107 ‫که به بیمار توصیه کنم ‫یک رضایت‌نامه رو امضا کنه. 478 00:18:40,108 --> 00:18:41,362 ‫بله، همینطوره. 479 00:18:41,392 --> 00:18:42,819 ‫خب پس چرا بخاطرش سرم داد نزدید؟ 480 00:18:42,820 --> 00:18:44,489 ‫خب، چون اگر خودت هم می‌دونی ‫که این کار اشتباه بوده 481 00:18:44,489 --> 00:18:46,778 ‫دیگه چیزی برای داد زدن وجود نداره. 482 00:18:46,779 --> 00:18:48,960 ‫درسته ویلسون؟ 483 00:18:52,111 --> 00:18:56,574 ‫تو... من رو پیج کردی ‫به اتاق خودم؟ 484 00:18:56,875 --> 00:18:58,368 ‫به یک صحبت احتیاج داشتم. 485 00:18:58,371 --> 00:19:01,157 ‫من جای مناسب و قهوه و دونات ندارم 486 00:19:01,158 --> 00:19:02,891 ‫فقط دو تا آدم معتاد سابق دارم ‫که با هم صحبت کنن 487 00:19:02,892 --> 00:19:04,061 ‫و به این صحبت نیاز دارم. 488 00:19:04,163 --> 00:19:06,686 ‫خیلی خب، آیا یادت میاد وقتی که ‫مشروب خوردن رو ترک کردی 489 00:19:06,687 --> 00:19:09,566 ‫و نمی‌دونستی که بدون الکل ‫چه جور آدمی خواهی بود؟ 490 00:19:09,629 --> 00:19:11,239 ‫الکل یه جورایی هویت تو بود. 491 00:19:11,240 --> 00:19:13,202 ‫انگار اون بود که تو رو ‫شجاع و بامزه و بی‌باک کرده بود. 492 00:19:13,321 --> 00:19:15,185 ‫اما در ضمن زندگی‌ت رو هم نابود کرد 493 00:19:15,186 --> 00:19:17,148 ‫برای همین مجبور شدی ترکش کنی ‫و این ترسناک بود 494 00:19:17,149 --> 00:19:18,568 ‫چون نمی‌دونستی تو بدون ‫مشروب‌خواری به چه آدمی تبدیل می‌شی؟ 495 00:19:18,618 --> 00:19:19,938 ‫آره، یادم میاد. 496 00:19:19,939 --> 00:19:23,407 ‫خیلی خب. 497 00:19:23,409 --> 00:19:25,368 ‫تومور مغزی من هم مثل همونه. 498 00:19:25,399 --> 00:19:27,280 ‫من نگرانم که نکنه اون من رو ‫به آدمی که بودم تبدیل کرده بود. 499 00:19:27,281 --> 00:19:29,158 ‫فکر می‌کنم اون بوده که من ‫رو شجاع و بی‌باک کرده بود. 500 00:19:29,159 --> 00:19:32,084 ‫و مطمئن نیستم بدون اون ‫بتونم یک جراح باشم. 501 00:19:34,169 --> 00:19:36,078 ‫آملیا... 502 00:19:36,081 --> 00:19:38,474 ‫ترک اعتیاد بهترین اتفاقی بوده 503 00:19:38,475 --> 00:19:40,524 ‫که برای هر دوی ما افتاده. 504 00:19:40,657 --> 00:19:43,279 ‫مواد مخدر هویت تو رو ‫تعریف نمی‌کردن. 505 00:19:43,280 --> 00:19:44,982 ‫اون‌ها... اون‌ها تو رو بی‌حس کرده بودن 506 00:19:44,983 --> 00:19:48,942 ‫تو رو داغون کردن ‫و تقریباً به نابودی کشوندن. 507 00:19:49,369 --> 00:19:52,357 ‫مشکل از تومور بود. 508 00:19:52,358 --> 00:19:54,279 ‫و حالا دیگه از بین رفته. 509 00:19:54,280 --> 00:19:56,270 ‫درست مثل ترک الکل. 510 00:19:56,478 --> 00:19:59,369 ‫می‌تونی کم کم بهش عادت کنی. 511 00:20:00,665 --> 00:20:03,236 ‫جراحی به جراحی. 512 00:20:07,281 --> 00:20:09,200 ‫در طی پانزده سال، هر هفته 513 00:20:09,212 --> 00:20:13,264 ‫این مرد توی اورژانس من پیداش می‌شد ‫در حالی که هیچ مشکلی نداشت. 514 00:20:13,265 --> 00:20:16,506 ‫مردم در تمام عمرشون سعی می‌کنن ‫از بیمارستان‌ها دوری کنن اما اون می‌میره 515 00:20:16,507 --> 00:20:18,426 ‫برای اینکه بتونه خودش رو ‫بندازه توی یکی از اون‌ها. ساکشن. 516 00:20:18,482 --> 00:20:20,131 ‫اون بالاخره به چیزی که می‌خواست رسید. 517 00:20:20,132 --> 00:20:22,840 ‫اما همه‌چیز رو به مراتب سخت‌تر ‫از اونی که نیاز بود کرد. 518 00:20:23,320 --> 00:20:25,796 ‫نیازی نیست انقدر پیچیده بشه. 519 00:20:25,797 --> 00:20:27,778 ‫آیا منم همین کار رو می‌کنم؟ 520 00:20:27,779 --> 00:20:30,553 ‫حس می‌کنم منم مسائل رو از اونی ‫که باید پیچیده‌تر می‌کنم. 521 00:20:30,554 --> 00:20:32,093 ‫من همیشه سخت‌ترین شغل رو می‌خوام 522 00:20:32,157 --> 00:20:33,778 ‫و همینطور غیرممکن‌ترین مرد رو... 523 00:20:33,779 --> 00:20:36,053 ‫من به تمثیل در مورد زندگی ‫تو صحبت نمی‌کردم. 524 00:20:36,054 --> 00:20:37,713 ‫- کلمپ بولداگ. ‫- من رو همراهی کن... 525 00:20:37,739 --> 00:20:39,698 ‫من جوون، باهوش و خوشگل هستم. ‫بایستی با یکی آشنا بشم. 526 00:20:39,724 --> 00:20:41,838 ‫من بایستی از جوانی نسبی‌ام ‫نهایت استفاده رو بکنم. 527 00:20:41,839 --> 00:20:45,177 ‫اما در عوضش سر زخم‌های گلوله با ‫دوستام دعوا می‌کنم... این یعنی چی؟ 528 00:20:45,778 --> 00:20:47,867 ‫به خاطر این تحول شخصی تبریک می‌گم. 529 00:20:47,869 --> 00:20:49,514 ‫حالا کمک کن کنترل دیستال ‫این شریان رو بدست بگیرم. 530 00:20:49,515 --> 00:20:51,551 ‫صدای چی بود!؟ ‫صدای اپلیکیشن بود!؟ 531 00:20:51,552 --> 00:20:52,601 ‫آیا برام مورد مناسب پیدا شده!؟ 532 00:20:52,602 --> 00:20:54,014 ‫«دیوید. ام». 533 00:20:54,054 --> 00:20:57,779 ‫عالیه. به دیوید ام بگو ‫امشب ملاقاتش می‌کنم. 534 00:20:57,780 --> 00:21:00,655 ‫وایستا، وایستا، وایستا! ‫یه سری قوانینی هم وجود داره. 535 00:21:00,656 --> 00:21:02,525 ‫نمی‌تونی همینطوری الکی با هر کی ‫خواستی قرار بذاری. 536 00:21:02,529 --> 00:21:04,028 ‫تو حتی هنوز به پروفایلش نگاه نکردی! 537 00:21:04,029 --> 00:21:05,528 ‫من از زیادی فکر کردن ‫به مسائل خسته شدم. 538 00:21:05,530 --> 00:21:07,739 ‫- لازمه دیگه اقدام کنم! پرولین شش-صفر. ‫- نه... 539 00:21:07,740 --> 00:21:10,909 ‫کاری که لازمه بکنی اینه که قرار ‫رو توی یک محل عمومی بذاری 540 00:21:10,916 --> 00:21:12,866 ‫تا اینطوری مطمئن باشی که دوستات ‫می‌دونن تو کجا داری می‌ری. 541 00:21:12,867 --> 00:21:15,236 ‫و همیشه هم برنامه‌ای برای ‫خارج شدن داشته باشی. 542 00:21:15,240 --> 00:21:18,497 ‫به دیوید ام بگو امشب اون رو ساعت ‫هشت توی لابی ملاقات می‌کنم. 543 00:21:18,498 --> 00:21:21,279 ‫- شجاعانه بود. ‫- زیادی شجاعانه بود؟ 544 00:21:21,280 --> 00:21:25,745 ‫نه در حد اینکه تفنگ توی اجاقت ‫بذاری، اما بازم شجاعانه بود. 545 00:21:25,746 --> 00:21:28,529 "Fall" ترانهٔ ♫ ♫ "Donora" از 546 00:21:28,529 --> 00:21:32,405 ‫خوش‌شانس بوده که گلوله به ‫روده و عروق اصلیش صدمه نزده. 547 00:21:32,406 --> 00:21:35,741 ‫آدم چقدر باید خنگ باشه که ‫برای یک مرد چنین کاری بکنه؟ 548 00:21:35,742 --> 00:21:37,529 ‫آیا پیدا کردن یه دوست‌پسری که ‫توی زندان نباشه اینقدر کار سختیه؟ 549 00:21:37,530 --> 00:21:40,697 ‫اون فقط هجده سالشه اما همین الانش ‫به خاطر یک مرد به خودش شلیک کرده. 550 00:21:40,698 --> 00:21:43,395 ‫خدای من، سوفیا هم به زودی ‫به نوجوانی می‌رسه. 551 00:21:43,396 --> 00:21:46,685 ‫من آمادگی دروان بلوغ و دوست‌یابی و... 552 00:21:46,699 --> 00:21:50,024 ‫پسرهای احمق و... دخترهای احمق رو ندارم. 553 00:21:56,547 --> 00:21:57,644 ‫سلام. 554 00:21:59,739 --> 00:22:00,908 ‫دکتر دلوکا. 555 00:22:00,921 --> 00:22:02,781 ‫امیدوارم امروز عصر بتونید برای 556 00:22:02,782 --> 00:22:04,871 ‫مراسم آشنایی با انترن‌های جدید ‫به ما ملحق بشید. 557 00:22:04,878 --> 00:22:08,493 ‫ممنونم دکتر وبر. ‫خیلی دوست دارم شرکت کنم. 558 00:22:09,528 --> 00:22:11,117 ‫من در تجربهٔ کاری خودم ‫ کلی چیزهای عجیب 559 00:22:11,119 --> 00:22:12,932 ‫از بدن مردم بیرون کشیدم، ‌اما این... 560 00:22:12,933 --> 00:22:15,472 ‫من داستان‌هایی از این که تفنگ ‫توی حفره‌های بدن افراد بوده 561 00:22:15,489 --> 00:22:17,818 ‫شنیده بودم اما تا امروز هرگز ‫شاهدش نبودم. 562 00:22:17,842 --> 00:22:20,159 ‫من یکبار ده هزار دلار پول نقد ‫از داخل بدن یک زن بیرون آوردم 563 00:22:20,160 --> 00:22:23,170 ‫چون می‌خواست پول رو ‫از همسر سابقش مخفی کنه. 564 00:22:23,808 --> 00:22:25,048 ‫یک عروسک چینی. 565 00:22:25,049 --> 00:22:26,458 ‫و پسره می‌گفت اتفاقی افتاده روی اون. 566 00:22:26,491 --> 00:22:28,671 ‫همه‌شون همیشه میوفتن بالای یه چیزی. 567 00:22:28,672 --> 00:22:29,850 ‫چراغ‌قوه. 568 00:22:29,852 --> 00:22:31,288 ‫یک شیشه خاکستر مرده. 569 00:22:31,289 --> 00:22:32,966 ‫شیشهٔ آبجو. 570 00:22:32,967 --> 00:22:34,811 ‫یک سر دوش حمام. 571 00:22:34,812 --> 00:22:37,530 ‫من یک خودکار... 572 00:22:37,548 --> 00:22:40,657 ‫از داخل آلت یک مرد ‫رقاص لختی کشیدم بیرون. 573 00:22:40,658 --> 00:22:42,946 ‫می‌گفت می‌خواسته باهاش امضا بده. 574 00:22:42,947 --> 00:22:45,599 ‫عجب! 575 00:22:46,927 --> 00:22:49,447 ‫خیلی خب. 576 00:22:49,448 --> 00:22:50,904 ‫تبریک به همگی. 577 00:22:50,905 --> 00:22:55,505 ‫این یک بچه‌تفنگ ۷۰۰ گرمی خوشگل هستش. 578 00:23:01,479 --> 00:23:03,404 ‫فکر نمی‌کردم هرگز توی زندگیم ببینم ‫(صحبت به زبان ایتالیایی.) 579 00:23:03,424 --> 00:23:07,221 ‫اما خودشه... «گان-جاینا». ‫(صحبت به زبان ایتالیایی.) 580 00:23:07,222 --> 00:23:09,512 ‫به نظر قشنگ میومد. معنیش چیه؟ 581 00:23:09,537 --> 00:23:13,518 ‫«گان-جاینا»؟ ‫یعنی «یک تفنگ داخل یک واژن». 582 00:23:17,508 --> 00:23:19,797 ‫حق با توئه. این به اندازهٔ خوردن کلوچهٔ گرم 583 00:23:19,848 --> 00:23:21,989 ‫و مست کردن با شامپاین حال می‌ده. 584 00:23:21,990 --> 00:23:24,673 ‫مطمئنم هارمونی هم که اینجاست ‫دوست داره توی یک ساحل باشه 585 00:23:24,674 --> 00:23:26,503 ‫رام پانچ بنوشه و یوکللی بنوازه. ‫(سازی زهی از خانوادهٔ گیتار.) 586 00:23:26,557 --> 00:23:28,598 ‫اما همه‌مون باید کارهای ‫سخت رو هم انجام بدیم. 587 00:23:28,599 --> 00:23:30,298 ‫تخت رو کمی زاویه بده. ‫قبول کن شفرد... 588 00:23:30,333 --> 00:23:32,779 ‫تو آمادهٔ بازکردن «چرخ‌های کمکی» نبودی. ‫(چرخ‌های کوچک حفظ تعادل برای ‫آموزش دوچرخه‌سواری.) 589 00:23:32,780 --> 00:23:35,317 ‫تو به یکی برای دست‌گیری نیاز داشتی. ‫خجالت هم نداره. 590 00:23:35,318 --> 00:23:37,401 ‫من تو رو تأیید کردم ‫برای همین از لحاظ فنی آماده‌ای. 591 00:23:37,402 --> 00:23:41,067 ‫- دست‌ها جادویی، اما ذهن ضعیف. ‫- لعنتی. 592 00:23:42,619 --> 00:23:43,918 ‫یه چیزی داره خونریزی می‌کنه. 593 00:23:43,919 --> 00:23:45,618 ‫- سریع. ‫- ببخشید. 594 00:23:45,679 --> 00:23:50,345 ‫شاید حق با توئه. ‫شاید آماده نبودی. 595 00:23:55,245 --> 00:23:56,409 ‫من بودم این کار رو نمی‌کردم. 596 00:23:56,410 --> 00:23:57,789 ‫دوقطبی رو برای رگ ‫پتروزال فوقانی امتحان کن. 597 00:23:57,895 --> 00:23:59,842 ‫اهمیت نمی‌دم که تو اگر بودی ‫چی رو امتحان می کردی. 598 00:23:59,843 --> 00:24:01,986 ‫نوبت پیشنهاد دادن تو تموم شده. 599 00:24:03,143 --> 00:24:05,281 ‫خیلی خب. خونریزی رو متوقف کردم. 600 00:24:05,282 --> 00:24:07,229 ‫اگر بخوای می‌تونم یک رزیدنت رو ‫صدا بزنم بیاد کمکت کنه. 601 00:24:07,230 --> 00:24:09,714 ‫اصلاً باورم نمی‌شه ‫تو رو استاد خودم می‌دونستم. 602 00:24:09,715 --> 00:24:10,800 ‫تو گستاخی. 603 00:24:10,801 --> 00:24:11,686 ‫من، من، من به... 604 00:24:11,687 --> 00:24:12,899 ‫- فحش‌های تو نیازی ندارم. ‫- تو سنگ‌دلی. 605 00:24:12,917 --> 00:24:14,036 ‫اصلاً ازم انتظار نمی‌ره ‫توی این اتاق عمل باشم. 606 00:24:14,087 --> 00:24:15,730 ‫خب پس برو. من نیازی بهت ندارم. 607 00:24:15,731 --> 00:24:17,609 ‫به نظرم یک راهکار ترکیبی بهترین ‫فرصت برای این بیمار بود. 608 00:24:17,610 --> 00:24:19,678 ‫همینطور هم بود. 609 00:24:21,568 --> 00:24:22,972 ‫تومور رو درآوردم. 610 00:24:22,973 --> 00:24:25,270 ‫می‌بینی؟ 611 00:24:25,279 --> 00:24:27,513 ‫بهت گفتم خودت تنهایی ‫می‌تونی انجامش بدی. 612 00:24:32,828 --> 00:24:34,289 ‫کارت اونجا خوب بود ویلسون. 613 00:24:34,290 --> 00:24:37,143 ‫تو واقعاً... درخشیدی. 614 00:24:38,322 --> 00:24:41,141 ‫خیلی خب، خیلی خب، لطفاً ‫فقط... می‌شه تمومش کنید؟ 615 00:24:41,142 --> 00:24:43,761 ‫می‌شه با من طوری رفتار نکنید ‫که انگار یک جسم شیشه‌ای هستم؟ 616 00:24:43,812 --> 00:24:45,460 ‫من اسمم رو توی اون مقاله نیاوردم 617 00:24:45,461 --> 00:24:46,920 ‫چون اگر این کار رو می‌کردم اون می‌فهمید 618 00:24:46,975 --> 00:24:48,551 ‫و من رو می‌کشت. 619 00:24:48,552 --> 00:24:49,577 ‫من انتخابی کردم 620 00:24:49,578 --> 00:24:51,367 ‫اما اون انتخاب باعث نمی‌شه من ‫یک قربانی تلقی بشم. 621 00:24:51,372 --> 00:24:53,147 ‫گوش کن، من فکر نمی‌کنم ‫تو یک قربانی باشی. 622 00:24:53,148 --> 00:24:55,562 ‫تو توی یک موقعیت بد بودی ‫اما خودت رو بیرون کشیدی. 623 00:24:55,563 --> 00:24:57,461 ‫تو یک جان به در برده‌ای. 624 00:24:58,003 --> 00:25:00,955 ‫و منم باهات مهربون بودم چون ‫الکس ازم خواسته بود. 625 00:25:00,956 --> 00:25:02,124 ‫چی؟ 626 00:25:02,125 --> 00:25:03,414 ‫این از اون کارهای احمقانه‌ٔ اونه 627 00:25:03,537 --> 00:25:05,057 ‫که وقتی عاشق یک نفره انجام می‌ده. 628 00:25:05,058 --> 00:25:07,058 ‫اما من بخاطر الکس تو رو ‫به خدمت خودم نگرفتم. 629 00:25:07,075 --> 00:25:08,300 ‫تو رو به خدمت خودم گرفتم 630 00:25:08,301 --> 00:25:10,699 ‫چون حق بودن در این موقعیت رو داشتی. 631 00:25:10,776 --> 00:25:13,858 ‫اصلاً مهم نیست که اسم آدم روی ‫مقاله باشه یا نه، ویلسون. 632 00:25:13,859 --> 00:25:17,046 ‫تنها چیزی که اهمیت داره اون ‫چیزیه که اونجا اتفاق میوفته. 633 00:25:18,766 --> 00:25:21,068 ‫تمام اون خنده‌ها باعث می‌شد ‫مثل یک قاتل زنجیره‌ای به نظر بیام؟ 634 00:25:21,069 --> 00:25:24,068 ‫آره. یا شبیه معلم مهدکودکی که ‫به مواد مخدر اعتیاد داره. 635 00:25:24,079 --> 00:25:27,368 ‫دوباره زیاده‌روی کردی ‫برای همین خودم تعلیقت می‌کنم. 636 00:25:27,369 --> 00:25:29,028 ‫ممنونم دکتر گری. 637 00:25:29,029 --> 00:25:31,028 ‫من همیشه شنیده بودم ‫که ماهی‌های سالمون 638 00:25:31,057 --> 00:25:32,303 ‫قلب‌های دو محفظه‌ای دارن 639 00:25:32,304 --> 00:25:33,933 ‫اما تا قبل از این ندیده بودم. 640 00:25:33,948 --> 00:25:36,696 ‫بچه‌ها، می‌شه امروز از این حرف‌ها نزنیم؟ ‫امروز اصلاً انگار پزشک نیستیم. 641 00:25:36,697 --> 00:25:39,656 ‫ما مردهایی هستیم... که توی یک قایقن. 642 00:25:39,693 --> 00:25:41,408 ‫ما همین الان یک دو جین ‫ماهی رو کالبدشکافی کردیم. 643 00:25:41,409 --> 00:25:43,238 ‫تقریباً تمام کارهایی که امروز کردیم ‫همه جراحی حساب می‌شد. 644 00:25:43,240 --> 00:25:44,869 ‫صحبت از این شد، دلوکا، چرا تو ‫انقدر توی این کار خوب بودی؟ 645 00:25:44,870 --> 00:25:47,117 ‫پدرم عادت داشت وقتی بچه بودیم ‫من و خواهرم رو می‌برد ماهیگیری. 646 00:25:47,118 --> 00:25:50,367 ‫آره، پدر منم عادت داشت وقتی می‌رفت ‫ماهیگیری ما رو توی ماشین تنها بذاره. 647 00:25:50,371 --> 00:25:52,586 ‫من تا امروز هیچ خواهری نداشتم ‫و این راستش بد هم نیست. 648 00:25:52,587 --> 00:25:53,956 ‫- خیلی هم باحاله. ‫- حرفم رو باور کن، اینطوری نیست. 649 00:25:53,993 --> 00:25:56,697 ‫می‌دونی، خواهر من عادت داشت ‫اپرا بخونه، اونم خیلی بد. 650 00:25:56,698 --> 00:25:57,987 ‫با تمام توانش بلند می‌خوند! 651 00:25:58,018 --> 00:25:59,130 ‫فقط چون می‌دونست من از اپرا متنفرم. 652 00:25:59,131 --> 00:26:01,292 ‫من به خواهم می‌گرفتم، «برادر». 653 00:26:01,293 --> 00:26:02,882 ‫خواهر من با تمام رفیقام می‌خوابه. 654 00:26:02,911 --> 00:26:04,120 ‫واقعاً اینطوریه؟ 655 00:26:04,123 --> 00:26:05,579 ‫خیلی خب. 656 00:26:05,580 --> 00:26:08,489 ‫صبر کن. تو از کی تا حالا خواهردار شدی؟ 657 00:26:08,489 --> 00:26:11,112 ‫از وقتی که ریچارد با مادرم ازدواج کرد. 658 00:26:11,138 --> 00:26:13,781 ‫دختر اون، مگی. مگه نمی‌دونید رفقا! 659 00:26:13,782 --> 00:26:16,064 ‫بیخیال، به زحمت می‌شه گفت خواهرته. ‫اون هنوز بهش می‌گه «پیرس». 660 00:26:16,065 --> 00:26:18,173 ‫خب، ما با هم شام خوردیم. ‫اون‌ها به این می‌گفتن شام خانوادگی. 661 00:26:18,174 --> 00:26:20,064 ‫درسته، نه. نه. 662 00:26:20,079 --> 00:26:21,906 ‫مگی... خواهر تو نیست. 663 00:26:21,907 --> 00:26:23,816 ‫این یکم شبیه اینه که آملیا و مگی ‫همدیگه رو خواهر صدا می‌زنن. 664 00:26:23,843 --> 00:26:25,147 ‫صبر کن. ‫اون‌ها خواهر نیستن؟ 665 00:26:25,148 --> 00:26:26,281 ‫- نه! ‫- نه! 666 00:26:26,282 --> 00:26:27,701 ‫خیلی خب، یه لحظه وایستا، تو... 667 00:26:27,705 --> 00:26:29,217 ‫ولی تو مردیت رو خواهر خودت می‌دونی. 668 00:26:29,218 --> 00:26:31,427 ‫نه، اون مثل خانوادهٔ منه اما ‫اون رو خواهر صداش نمی‌کنم. 669 00:26:31,477 --> 00:26:33,297 ‫درسته. اما بازم دوست نداری ‫که مثلاً باهاش بخوابی. 670 00:26:33,298 --> 00:26:34,702 ‫داداش! 671 00:26:34,703 --> 00:26:35,703 ‫چی؟! نه! 672 00:26:35,704 --> 00:26:38,123 ‫کی اصلاً حرف از خوابیدن با همدیگه زد؟ 673 00:26:38,159 --> 00:26:40,949 ‫کی... کی آمادهٔ کباب کردنه؟ ‫ها؟ نظرتون چیه؟ 674 00:26:40,950 --> 00:26:42,910 ‫آره. 675 00:26:45,242 --> 00:26:47,130 ‫دردت الان در چه سطحیه؟ 676 00:26:47,131 --> 00:26:48,952 ‫اوه... خوبه. 677 00:26:48,953 --> 00:26:50,197 ‫چهار از ده. 678 00:26:50,198 --> 00:26:53,242 ‫خیلی خب، آیا کسی از خانواده‌ات ‫هست که بتونیم باهاش تماس بگیریم؟ 679 00:26:53,301 --> 00:26:55,926 ‫فقط دوست‌پسرم. 680 00:26:59,072 --> 00:27:00,216 ‫خانم جوان... 681 00:27:00,217 --> 00:27:01,966 ‫آیا اصلاً می‌دونی این ماجرا ‫چقدر بد می‌تونست تموم بشه؟ 682 00:27:01,984 --> 00:27:05,073 ‫تو از داخل واژنت به داخل ‫شکم خودت شلیک کردی 683 00:27:05,107 --> 00:27:06,558 ‫و این بهترین سناریوی ممکن بوده. 684 00:27:06,559 --> 00:27:08,008 ‫ممکن بود به نخاع خودت شلیک کنی. 685 00:27:08,099 --> 00:27:09,840 ‫یا ممکن بود به سر ‫کس دیگه‌ای تیر بزنی. 686 00:27:09,841 --> 00:27:12,750 ‫هیچ کس، هیچ... هیچ مرد یا زنی ‫ارزش این همه خطر کردن رو نداره. 687 00:27:12,779 --> 00:27:15,408 ‫خب حداقل الان می‌تونم برم زندان. 688 00:27:15,443 --> 00:27:17,270 ‫اینطوری می‌تونم با اون باشم. 689 00:27:17,271 --> 00:27:20,897 ‫نه، نمی‌تونی! ‫چنین چیزی در کار نیست! 690 00:27:20,898 --> 00:27:23,110 ‫خیلی خب. 691 00:27:23,156 --> 00:27:24,776 ‫اگر تو به قدر کافی شجاعت داشتی که 692 00:27:24,777 --> 00:27:26,656 ‫به خاطر دوست‌پسرت ‫یه چنین کاری رو انجام بدی 693 00:27:26,657 --> 00:27:29,356 ‫پس اون قدر شجاع هستی ‫که بهش بگی نه. 694 00:27:29,357 --> 00:27:32,685 ‫گرفتی؟ آره؟ 695 00:27:38,800 --> 00:27:41,290 ‫تو مادر شگفت‌انگیزی برای ‫یک دختر نوجوون می‌شی. 696 00:27:41,291 --> 00:27:43,090 ‫ما دیگه هیچ‌وقت انقدر احمق نبودیم، مگه نه؟ 697 00:27:43,120 --> 00:27:45,649 ‫من که تا کلاس دهم فکر می‌کردم ‫آدم ممکنه با نشستن 698 00:27:45,650 --> 00:27:49,234 ‫روی سنگ دستشویی حامله بشه. ‫برای همین... 699 00:27:49,714 --> 00:27:52,659 ‫همه‌چیز خیلی خوب پیش رفت. 700 00:27:52,660 --> 00:27:55,529 ‫ما از باقی‌ماندهٔ کبد انتظار ‫رشد سریع رو داریم. 701 00:27:55,529 --> 00:27:58,027 ‫می‌دونستم که تو یک ستاره‌ای. 702 00:27:58,028 --> 00:27:59,817 ‫پس تا چهارشنبه می‌تونم به دادگاه برگردم؟ 703 00:27:59,829 --> 00:28:01,766 ‫اگر می‌خوای من قسمت سرطانی ‫رو دربیارم، نه. 704 00:28:01,767 --> 00:28:03,266 ‫تو داری من رو می‌کشی گری. 705 00:28:03,281 --> 00:28:06,030 ‫می‌دونم. من یه قلدرم. 706 00:28:06,056 --> 00:28:08,400 ‫می‌تونم به گروگانت بگم بیاد تو ‫و یه سلامی بکنه؟ 707 00:28:08,401 --> 00:28:10,027 ‫ازش بخواه که پرونده‌های گیبسون رو بیاره. 708 00:28:10,028 --> 00:28:11,910 ‫به روی چشم. 709 00:28:12,909 --> 00:28:15,903 ‫ویلسون، چشمت به خروجی درن اون باشه. 710 00:28:15,904 --> 00:28:17,833 ‫باشه. 711 00:28:19,201 --> 00:28:21,818 ‫فکر می‌کردم از پس عمل براومدم. ‫پس این قیافه برای چیه؟ 712 00:28:21,819 --> 00:28:23,614 ‫اوه، نه، شما کاملاً حالتون خوبه. 713 00:28:23,615 --> 00:28:26,194 ‫من اساساً یک دروغ‌یاب حرفه‌ایم. 714 00:28:26,200 --> 00:28:29,207 ‫و حالا هم گیر این تخت افتادم. ‫پس بریزش بیرون. 715 00:28:29,662 --> 00:28:31,014 ‫خیلی خب. 716 00:28:31,015 --> 00:28:32,617 ‫خب، راستش... 717 00:28:32,618 --> 00:28:35,697 ‫شنیدم که شما روی ‫پرونده‌های خشونت خانگی کار می‌کنید. 718 00:28:35,729 --> 00:28:39,023 ‫یه مقدار توصیه‌های قانونی ‫خیلی به دردم می‌خوره. 719 00:28:39,024 --> 00:28:41,549 ‫آره. 720 00:28:49,193 --> 00:28:51,192 ‫متأسفم که خبرهای بهتری ندارم 721 00:28:51,212 --> 00:28:55,407 ‫اما سیستم، جان به در بردگان خشونت‌های ‫خانگی رو زیاد حمایت نمی‌کنه. 722 00:28:55,408 --> 00:28:57,638 ‫حفاظت‌های قانونی‌ای وجود دارن ‫که می‌تونی دنبالشون باشی 723 00:28:57,639 --> 00:28:59,798 ‫اما اون‌ها هیچ کاری برای متوقف ‫کردن شخص مزاحم از اینکه 724 00:28:59,819 --> 00:29:02,908 ‫اگر درخواست طلاق دادی بصورت فیزیکی ‫باهات روبرو نشه نمی‌کنن. 725 00:29:02,944 --> 00:29:05,188 ‫این خیلی بده و من سعی دارم درستش کنم 726 00:29:05,189 --> 00:29:07,358 ‫اما واقعیت همینه. 727 00:29:07,367 --> 00:29:09,142 ‫پس اون می‌تونه بفهمه من کجا زندگی می‌کنم؟ 728 00:29:09,143 --> 00:29:11,148 ‫بله. 729 00:29:12,782 --> 00:29:15,321 ‫بیشتر زن‌هایی که در ‫موقعیت من هستن چکار می‌کنن؟ 730 00:29:15,333 --> 00:29:19,026 ‫بیشتر جان به در بردگانی که من در دادگاه ‫می‌بینم، مایلند اگر ریسک کردن 731 00:29:19,027 --> 00:29:22,007 ‫به معنی آزاد شدن زندگی اون‌ها ‫باشه این ریسک رو قبول کنن. 732 00:29:22,429 --> 00:29:23,806 ‫- سلام! ‫- سلام! 733 00:29:23,807 --> 00:29:24,696 ‫اون عالی از پسش براومد! 734 00:29:24,703 --> 00:29:27,998 ‫برای همین سعی کن زیاد ‫به کار نگیریش، باشه؟ 735 00:29:27,999 --> 00:29:29,629 ‫ممنونم. 736 00:29:29,630 --> 00:29:31,634 ‫موفق باشی. 737 00:29:33,677 --> 00:29:36,256 ‫و ما قادر بودیم که شریان ‫فمورال شما رو ترمیم کنیم 738 00:29:36,281 --> 00:29:40,927 ‫اما لازمه در چند هفتهٔ آینده از هر ‫گونه فعالیت‌های سنگین اجتناب کنید. 739 00:29:40,928 --> 00:29:43,007 ‫و لازمه که ظرف یک ماه آینده برای ‫مرحلهٔ بعدی عمل برگردید. 740 00:29:43,157 --> 00:29:44,399 ‫من اینطور فکر نمی‌کنم. 741 00:29:44,400 --> 00:29:46,029 ‫نه، واقعاً شما باید بیاید... 742 00:29:46,121 --> 00:29:47,527 ‫من با یک سردرد به اینجا اومدم 743 00:29:47,528 --> 00:29:49,317 ‫و حالا با یک زخم گلوله ‫اینجا رو دارم ترک می‌کنم. 744 00:29:49,342 --> 00:29:51,534 ‫من هرگز دیگه به این بیمارستان نمیام. 745 00:29:51,535 --> 00:29:52,917 ‫من... 746 00:29:52,918 --> 00:29:56,457 ‫خیلی متأسفم که این رو می‌شنوم قربان. 747 00:29:56,534 --> 00:29:59,415 ‫ما پروندهٔ شما رو ‫منتقل می‌کنیم به بیمارستان... 748 00:29:59,416 --> 00:30:00,745 ‫- «سیاتل پرس». ‫- همین الان. 749 00:30:00,805 --> 00:30:02,762 ‫من مطمئنم اونجا مراقبت ‫خیلی بهتری از شما خواهند کرد. 750 00:30:02,764 --> 00:30:03,954 ‫منم باید همین امید رو داشته باشم. 751 00:30:03,955 --> 00:30:06,706 ‫بهرحال، ملحفه‌های بخش ‫اورژانس‌شون جنس بهتری داره. 752 00:30:06,929 --> 00:30:09,678 ‫با تراکم الیاف بیشتر. 753 00:30:09,908 --> 00:30:11,650 ‫دارم بهتون می‌گم بچه‌ها باید بیاید و 754 00:30:11,651 --> 00:30:13,150 ‫این خونهٔ جدید رو ببینید. خیلی قشنگه. 755 00:30:13,198 --> 00:30:14,817 ‫صبر کن، تو تازه یه خونهٔ جدید خریدی؟ 756 00:30:14,876 --> 00:30:17,200 ‫کوتاه بیا آوری. ‫بگو چه کوفتی رو تا الان نخریدی؟ 757 00:30:17,201 --> 00:30:19,280 ‫شادی رو کرو. شادی. 758 00:30:19,282 --> 00:30:21,947 ‫منم باید یه خونهٔ جدید پیدا کنم. ‫بچهٔ آریزونا داره برمی‌گرده. 759 00:30:21,948 --> 00:30:24,697 ‫دلوکا، می‌تونی بیای و مدتی ‫توی خونهٔ من بمونی. 760 00:30:24,700 --> 00:30:26,909 ‫الان که آملیا... رفته... ‫مقداری فضا دارم، برای همین... 761 00:30:26,909 --> 00:30:28,908 ‫جدی؟ آره. ممنونم. 762 00:30:28,910 --> 00:30:30,946 ‫من در حقیقت یک مرد سفید پوش نیستم. ‫(کنایه از روپوش سفید پزشک‌ها.) 763 00:30:30,947 --> 00:30:32,631 ‫- چی؟ ها؟ ‫- بفرما. 764 00:30:32,632 --> 00:30:34,116 ‫این یعنی چی بن؟ 765 00:30:34,118 --> 00:30:36,237 ‫شب اون آتش‌سوزی بیشتر از ‫هر اتاق عملی که تا حالا بودم 766 00:30:36,240 --> 00:30:38,409 ‫احساس زنده بودن می‌کردم. 767 00:30:38,409 --> 00:30:39,908 ‫من یک سفید پوش نیستم! 768 00:30:39,910 --> 00:30:41,779 ‫من مرد «زدن به دل آتش» هستم! 769 00:30:41,786 --> 00:30:44,240 ‫داری از چی صحبت می‌کنی؟ 770 00:30:48,574 --> 00:30:50,905 ‫من برای ورود به آکادمی آموزش ‫آتش‌نشانی اقدام کردم 771 00:30:50,906 --> 00:30:52,984 ‫و... 772 00:30:53,337 --> 00:30:54,502 ‫قبول شدم. 773 00:30:54,503 --> 00:30:55,863 ‫چی؟ 774 00:30:55,875 --> 00:30:57,448 ‫تو... تو داری شوخی می‌کنی، مگه نه؟ 775 00:30:57,449 --> 00:30:59,278 ‫وارن، منم خودم چند بار ‫به دل آتش زدم 776 00:30:59,279 --> 00:31:00,908 ‫اما از دل این ماجراها برای زندگی ‫حرفه‌ایم تصمیم نمی‌گیرم. لعنتی. 777 00:31:00,910 --> 00:31:03,259 ‫تنها کاری که در زندگیم بیش از ‫هر چیز بهش اطمینان داشتم 778 00:31:03,260 --> 00:31:05,639 ‫ازدواج با میراندا بیلی بود. 779 00:31:05,665 --> 00:31:07,100 ‫اما خواهش می‌کنم بهش نگید. 780 00:31:07,101 --> 00:31:08,624 ‫- عجب! ‫- عجب! صبر کن! 781 00:31:08,630 --> 00:31:09,985 ‫هنوز بهش نگفتی؟ 782 00:31:09,986 --> 00:31:11,919 ‫داداش! می‌شه من... 783 00:31:11,928 --> 00:31:14,511 ‫می‌شه وقتی اون موضوع رو ‫می‌فهمه ما هم اونجا باشیم؟ 784 00:31:14,512 --> 00:31:17,221 ‫دعا می‌کنیم برای سلامتی... ‫منظورم اینه، به سلامتی بن وارن. 785 00:31:17,240 --> 00:31:18,909 ‫آدم‌های زیادی نیستن که موفق می‌شن 786 00:31:18,910 --> 00:31:20,448 ‫حتی یک بار عشق‌شون رو در زندگی پیدا کنن. 787 00:31:20,449 --> 00:31:21,877 ‫اما اون تونسته سه بار این کار رو بکنه. 788 00:31:21,878 --> 00:31:24,242 ‫- آره! ‫- به سلامتی، رفیق. 789 00:31:24,740 --> 00:31:27,119 ‫- اوه، نه، نه. ‫- چی شده؟ 790 00:31:27,122 --> 00:31:28,911 ‫بیلی، وبر، مراسم آشنایی با انترن‌های جدید. 791 00:31:28,912 --> 00:31:30,501 ‫مراسم آشنایی! 792 00:31:30,502 --> 00:31:32,051 ‫نه! نه، نه، نه. ما نمی‌تونیم ‫با این وضع رانندگی کنیم. 793 00:31:32,171 --> 00:31:33,472 ‫آخرین کسی که به مراسم برسه... 794 00:31:33,473 --> 00:31:35,642 ‫همسرم رو عصبانی می‌کنه! ‫یک تاکسی بگیر! یک دونه سریعش رو! 795 00:31:35,686 --> 00:31:37,760 ‫- بریم! ‫- چیه... چه اتفاقی داره میوفته؟ 796 00:31:37,761 --> 00:31:39,850 ‫دلوکا، متأسفم رفیق، اما ‫شیفت تمیزکاری به تو رسیده. 797 00:31:39,870 --> 00:31:42,578 ‫- موفق باشی! ‫- از پسش بر میای! 798 00:31:42,579 --> 00:31:45,073 ‫پس قانون دریایی چی می‌شه؟! 799 00:31:50,197 --> 00:31:53,198 ‫- دارمش. ‫- البته این مثل ماهیه نیست. 800 00:31:53,519 --> 00:31:56,782 "Looking Back" ترانهٔ ♫ ♫ "Claire Guerreso" از 801 00:32:20,379 --> 00:32:22,271 ‫جراح‌هات کجان؟ 802 00:32:22,272 --> 00:32:24,191 ‫کپنر که اونجاست.* 803 00:32:24,236 --> 00:32:26,370 ‫بقیه هم به زودی میان. 804 00:32:26,371 --> 00:32:27,611 ‫از این بابت مطمئنی؟ 805 00:32:27,612 --> 00:32:29,118 ‫بله، مطمئنم. 806 00:32:29,119 --> 00:32:31,948 ‫حالا اصلاً چرا برای این مراسم آشنایی ‫انقدر حساسیت پیدا کردی؟ 807 00:32:31,949 --> 00:32:33,948 ‫این اولین ورودی‌های جدید من 808 00:32:33,951 --> 00:32:36,881 ‫از زمانیه که دوباره به شغل قبلیم برگشتم. 809 00:32:36,882 --> 00:32:40,921 ‫شغلی که تو بدون اطلاع من ‫از من گرفتیش. 810 00:32:41,000 --> 00:32:43,821 ‫برای همین از یکم حمایت بدم نمیاد. 811 00:32:43,822 --> 00:32:46,447 ‫بله قربان. حق با شماست. ‫برو سخنرانی طولانیت رو بکن. 812 00:32:46,448 --> 00:32:49,195 ‫- اون‌ها به زودی میان. ‫- ممنونم. 813 00:32:50,490 --> 00:32:53,194 ‫خیلی خب، همگی توجه کنید! 814 00:32:53,195 --> 00:32:54,529 ‫خوش آمدید... 815 00:32:54,531 --> 00:32:57,604 ‫به یادوارهٔ گری-اسلووان خوش آمدید 816 00:32:57,605 --> 00:33:00,669 ‫جایی که تعلیم شما بالاترین اولویت ماست. 817 00:33:08,988 --> 00:33:11,918 ‫شما بخاطر... 818 00:33:11,919 --> 00:33:13,818 ‫توانایی‌های بالقوه‌‌تان انتخاب شدید. 819 00:33:13,819 --> 00:33:16,290 ‫ما یکی از بهترین بیمارستان‌ها... 820 00:33:16,319 --> 00:33:18,948 ‫بهترین بیمارستان‌های آموزشی ‫در کشور هستیم. 821 00:33:18,971 --> 00:33:20,931 ‫و با آیندهٔ روشن شما 822 00:33:20,932 --> 00:33:23,665 ‫ما مطمئن هستیم که این رسم ‫به قوت خود باقی خواهد ماند. 823 00:33:23,666 --> 00:33:25,852 ‫سلام. من الکس کرو هستم. ‫بخش اطفال. حالتون چطوره؟ سلام. 824 00:33:25,853 --> 00:33:26,891 ‫اما این به عهدهٔ شماست که ‫سخت‌کوشی پیشه کنید. 825 00:33:26,961 --> 00:33:28,578 ‫و به سخت‌کوشی هم احتیاج هست. 826 00:33:28,579 --> 00:33:30,145 ‫من تیر خوردم، اون وقت اون‌ها ‫مرخصی استعلاجی گرفتن؟ 827 00:33:30,146 --> 00:33:31,553 ‫نمی‌دونستم... ولش کن. 828 00:33:31,554 --> 00:33:33,963 ‫پس، از این عصرانه لذت ببرید، ‫سؤال بپرسید، 829 00:33:34,021 --> 00:33:36,659 ‫- با هم‌دوره‌ای‌هایتان صحبت کنید. ‫- اون توی سخنرانی خیلی ماهره. 830 00:33:36,660 --> 00:33:40,245 ‫چون شما جراح‌های فردا هستید. 831 00:33:47,599 --> 00:33:49,928 ‫اون توی آی-سی-یو در ریکاوری هستش ‫اما تا چند ساعت دیگه بایستی بهوش بیاد. 832 00:33:49,928 --> 00:33:51,427 ‫- خیلی خب. ‫- حال مامان خوبه؟ 833 00:33:51,443 --> 00:33:54,309 ‫حالش از خوب هم بهتره، عزیزم. ‫اون عالیه. 834 00:33:54,988 --> 00:33:56,344 ‫حال مامان خوبه؟ 835 00:33:56,345 --> 00:33:57,377 ‫ببخشید. 836 00:33:58,346 --> 00:33:59,313 ‫ببخشید.* 837 00:33:59,314 --> 00:34:01,250 ‫هی! 838 00:34:01,357 --> 00:34:04,474 ‫بلیط بازی امشب ‫تیم بسکتبال «نیکس» رو داشتم 839 00:34:04,475 --> 00:34:07,697 ‫من واقعاً تیم نیکس رو دوست دارم. ‫و حالا... بازی‌شون رو از دست دادم. 840 00:34:07,698 --> 00:34:10,447 ‫همه هم به ازای پاداش ناچیز ‫نجات دادن جون یک زن. 841 00:34:10,450 --> 00:34:12,619 ‫من نمی‌خواستم بمونم چون ‫می‌دونستم تو مشکلی نخواهی داشت 842 00:34:12,621 --> 00:34:15,640 ‫نمی‌خواستم کمکت کنم ‫اما بعدش امیدوار بودم خرابکاری کنی 843 00:34:15,660 --> 00:34:17,632 ‫چون اینطوری به این معنی می‌بود ‫که تو هنوز از من... 844 00:34:17,633 --> 00:34:18,635 ‫بهتر نیستی. 845 00:34:19,137 --> 00:34:21,409 ‫اما... هستی. 846 00:34:21,410 --> 00:34:25,872 ‫هنوزم... از من بهتری. 847 00:34:26,369 --> 00:34:29,577 ‫و این حسابی من رو ناراحت می‌کنه. 848 00:34:31,024 --> 00:34:32,450 ‫از این بابت متأسفم. 849 00:34:32,451 --> 00:34:35,889 ‫نه، نیستی. 850 00:34:42,250 --> 00:34:43,943 ‫- سلام. ‫- سلام. 851 00:34:43,995 --> 00:34:45,657 ‫فکر نمی‌کنم قبلاً‌ همدیگه رو ‫ملاقات کرده باشیم. من آون هستم. 852 00:34:45,658 --> 00:34:47,777 ‫- من کارینا هستم. ‫- به گری-اسلووان خوش اومدید. 853 00:34:47,786 --> 00:34:49,713 ‫شما به کدوم دانشگاه پزشکی رفتید؟ 854 00:34:49,714 --> 00:34:51,805 ‫اوه، من انترن نیستم. ‫من یک پزشک مهمان هستم. 855 00:34:51,806 --> 00:34:53,003 ‫ببخشید. من فکر می‌کردم... 856 00:34:53,046 --> 00:34:54,915 ‫من توی چند ماه گذشته ‫دائم در رفت و آمد بودم. 857 00:34:54,916 --> 00:34:56,462 ‫تخصص شما چیه؟ 858 00:34:56,463 --> 00:34:58,972 ‫اورگاسم. 859 00:35:06,892 --> 00:35:09,391 ‫این خبر خوبیه! 860 00:35:09,413 --> 00:35:11,520 ‫مردیت کجاست؟ 861 00:35:19,105 --> 00:35:20,702 ‫چه اتفاقی افتاده؟ 862 00:35:20,709 --> 00:35:21,988 ‫داشتیم صحبت می‌کردیم. ‫اون حالش خوب بود. 863 00:35:21,989 --> 00:35:23,815 ‫و بعد یهو از حال رفت. 864 00:35:23,816 --> 00:35:26,695 ‫دچار فیبریلاسیون بطنی شده. ‫یک میلی‌گرم اپی وریدی. 865 00:35:26,700 --> 00:35:30,346 ‫پدال‌های شوک. ‫روی ۱۵۰ شارژ کن! برید کنار! 866 00:35:30,948 --> 00:35:32,737 ‫فشار داره افت می‌کنه. 867 00:35:32,741 --> 00:35:36,337 ‫روی ۲۰۰ شارژ کن. برید کنار. 868 00:35:37,515 --> 00:35:38,774 ‫بیاید شکمش رو باز کنیم. 869 00:35:38,775 --> 00:35:40,537 ‫دریپ‌ها و دستکش‌های سایز ۷ آماده‌ان. 870 00:35:40,538 --> 00:35:41,868 ‫سینی‌‌های جراحی دارن میان. 871 00:36:14,579 --> 00:36:17,276 ‫کبدش بدون نقص بود. ‫مشکل از عمل نبود. 872 00:36:17,277 --> 00:36:20,576 ‫اون دچار یک لختهٔ بزرگ شد. ‫هیچ کاری نمی‌شد... 873 00:36:20,577 --> 00:36:23,134 ‫متأسفم. من... 874 00:36:25,143 --> 00:36:27,478 ‫من خیلی متأسفم. 875 00:36:32,532 --> 00:36:35,400 ‫مردیت، طبقهٔ پایین بهت احتیاج دارن. 876 00:36:49,601 --> 00:36:51,319 ‫مردیت. 877 00:36:51,320 --> 00:36:54,294 ‫تو برای یک جایزهٔ «هارپر آوری» نامزد شدی. 878 00:36:55,654 --> 00:36:57,533 ‫این شگفت‌انگیزه. ‫تو هم شگفت‌زده شدی؟ 879 00:36:57,603 --> 00:36:59,816 ‫این یک نامزدی برای جایزهٔ هارپر آوریه. 880 00:36:59,817 --> 00:37:01,963 ‫درک هرگز چنین چیزی بدست نیاورد. 881 00:37:07,522 --> 00:37:10,030 ‫من یه نوشیدنی لازم دارم. 882 00:37:11,419 --> 00:37:12,708 ‫اون چکارش شده؟ 883 00:37:12,709 --> 00:37:16,093 ‫بیمار عمل آلپس‌مون رو از دست دادیم. ‫همین الان. 884 00:37:18,078 --> 00:37:20,524 ‫دیوید ام کجاست؟ 885 00:37:20,525 --> 00:37:24,011 ‫آها، نتونستم... ‫نتونستم انجامش بدم. 886 00:37:24,513 --> 00:37:26,484 ‫- سلام. ‫- سلام. 887 00:37:26,493 --> 00:37:29,724 ‫رئیس می‌شه یه لحظه باهات صحبت کنم؟ 888 00:37:35,410 --> 00:37:37,988 ‫من امروز بیرون بودم... ‫توی یک قایق... 889 00:37:37,989 --> 00:37:40,762 ‫قایقی که حتی نمی‌دونم ‫چطوری باید برونمش. 890 00:37:40,763 --> 00:37:43,602 ‫و این بهترین روزی بود که ‫در طی سال‌ها داشتم. 891 00:37:43,640 --> 00:37:46,447 ‫اونجا داشتم رقابت می‌کردم! ‫وسط بازی بودم! 892 00:37:46,448 --> 00:37:48,367 ‫بجای اینکه فقط تماشاش کنم. می‌فهمی؟ 893 00:37:48,371 --> 00:37:50,620 ‫و اون بازی هم چیزی جز ماهی ‫پاره کردن و تلاش برای گره زدن نبود 894 00:37:50,621 --> 00:37:53,140 ‫اما من هر ثانیهٔ اون رو دوست داشتم. 895 00:37:53,141 --> 00:37:54,429 ‫خوشحالم برات!؟ 896 00:37:54,430 --> 00:37:56,577 ‫- من می‌خوام توی بازی باشم؟ ‫- چه بازی‌ای؟ 897 00:37:56,578 --> 00:37:58,577 ‫زندگیم. شغلم. جراحی! 898 00:37:58,644 --> 00:38:03,292 ‫ببین، من یک چهارم ‫یک میلیارد دلار پول دارم 899 00:38:03,293 --> 00:38:05,791 ‫و می‌خوام نصفش رو بهت بدم. 900 00:38:05,792 --> 00:38:06,977 ‫آره. 901 00:38:06,978 --> 00:38:10,567 ‫تا بتونی مسابقهٔ پژوهشی جراحی ‫خودت رو راه بندازی. 902 00:38:10,579 --> 00:38:12,578 ‫شبیه جایزهٔ هارپر آوری؟ 903 00:38:12,608 --> 00:38:14,368 ‫نه! نه... نه، نه، نه. ‫شبیه اون نه. 904 00:38:14,369 --> 00:38:16,159 ‫من نمی‌خوام فقط به نوآوری‌ها جایزه بدم. 905 00:38:16,160 --> 00:38:17,779 ‫می‌خوام هدایت‌شون کنم! ‫می‌خوام تأمین مالی‌شون کنم! 906 00:38:17,834 --> 00:38:19,700 ‫و اسم من هم نمی‌تونه اصلاً ‫نزدیک این موضوع بیاد. 907 00:38:19,701 --> 00:38:21,077 ‫مسابقهٔ خودته، مال من نیست. 908 00:38:21,078 --> 00:38:22,351 ‫من باید ناشناس بمونم. 909 00:38:22,352 --> 00:38:24,011 ‫و از من می‌خوای که بذارم تو برنده بشی؟ 910 00:38:24,045 --> 00:38:26,239 ‫نه خانم. نه، نه، نه. ‫دقیقاً برعکسش. 911 00:38:26,240 --> 00:38:28,815 ‫من فقط می‌خوام توی رقابت باشم. 912 00:38:32,366 --> 00:38:34,572 ‫خیلی خب. 913 00:38:37,620 --> 00:38:40,056 ‫خدای من. ‫این اجتناب ناپذیر بود. 914 00:38:40,661 --> 00:38:42,513 ‫مگه وقتی اومدم اینجا تو متأهل نبودی؟ 915 00:38:42,514 --> 00:38:44,828 ‫بودم. الان نیستم. 916 00:38:44,829 --> 00:38:46,538 ‫بذار حدس بزنم. بخاطر تومور. 917 00:38:46,601 --> 00:38:50,208 ‫اون مرد خوبیه ‫و با هم دوست‌های خوبی هستیم. 918 00:38:50,818 --> 00:38:52,368 ‫و حالا تو باید راجع به اینکه 919 00:38:52,369 --> 00:38:54,359 ‫چقدر من از تو بهترم ‫بیشتر بهم بگی. 920 00:38:54,360 --> 00:38:57,724 ‫می‌دونی که همهٔ اون حرف‌ها رو ‫زدم تا تو رو به رختخواب بکشونم؟ 921 00:38:57,725 --> 00:38:59,989 ‫نه. اینطور نیست. 922 00:39:00,538 --> 00:39:02,610 ‫و در ضمن، ممنونم. 923 00:39:02,611 --> 00:39:04,690 ‫برای چی؟ برای... بله. 924 00:39:04,711 --> 00:39:08,690 ‫خب، کار من همینه. ‫جون آدم‌ها رو نجات می‌دم. 925 00:39:09,266 --> 00:39:12,007 ‫بدجوری ازت بدم میاد. 926 00:39:12,522 --> 00:39:14,099 ‫سلام، داری به مراسم ‫آشنایی با انترن‌ها می‌ری؟ 927 00:39:14,100 --> 00:39:15,849 ‫اونجا نوشیدنی مجانی داره. ‫برای همین آره. 928 00:39:15,875 --> 00:39:17,339 ‫من یه جایی برای ساکن شدم پیدا کردم. 929 00:39:17,340 --> 00:39:18,710 ‫- اوه، خدا رو شکر. ‫- خیلی خب، باشه! 930 00:39:18,885 --> 00:39:20,535 ‫نه! نه، نه، نه. ‫منظورم این نبود. 931 00:39:20,536 --> 00:39:22,377 ‫فقط مسئله اینه که... ‫با وجود سوفیا و کارینا... 932 00:39:22,378 --> 00:39:23,667 ‫من فقط... فقط یجورایی بهم ریخته‌ام. 933 00:39:23,698 --> 00:39:24,987 ‫حالا قراره پیش کی بمونی؟ 934 00:39:24,992 --> 00:39:26,819 ‫راستش، پیش آون. 935 00:39:26,820 --> 00:39:28,716 ‫آون؟ 936 00:39:31,075 --> 00:39:34,508 "Surround Me" ترانهٔ ♫ ♫ "Léon" از 937 00:39:34,509 --> 00:39:36,742 ‫آه! ای بابا! 938 00:39:39,593 --> 00:39:41,382 ‫تو از مردیت خواستی که امروز ‫با من مهربون باشه. 939 00:39:41,423 --> 00:39:44,372 ‫همینطوره و باز هم این کار رو می‌کنم. 940 00:39:45,321 --> 00:39:48,580 ‫این رو که می‌خوای از من ‫محافظت کنی خیلی دوست دارم اما... 941 00:39:48,582 --> 00:39:52,157 ‫نمی‌خوام همیشه این برام سؤال باشه ‫که زندگیم چطور می‌شد اگر 942 00:39:52,158 --> 00:39:54,833 ‫- فقط یکم بیشتر... ‫- یکم بیشتر چی؟ 943 00:39:57,871 --> 00:40:00,863 ‫من توی انتخاب رزیدنت ارشد نامزد شدم. 944 00:40:00,864 --> 00:40:02,780 ‫چی؟ 945 00:40:02,795 --> 00:40:06,145 ‫و... دیگه نمی‌خوام مخفی بشم. 946 00:40:06,146 --> 00:40:08,694 ‫آماده‌ام تا با مشکلات خودم مبارزه کنم. 947 00:40:09,579 --> 00:40:12,239 ‫می‌خوام درخواست طلاق ‫از «پاول» رو ثبت کنم. 948 00:40:12,240 --> 00:40:15,831 ‫- آيا مطمئنی؟ ‫- آره. 949 00:40:20,722 --> 00:40:22,318 ‫دوستت دارم. 950 00:40:22,320 --> 00:40:25,233 ‫بوی دل و رودهٔ ماهی می‌دی. 951 00:40:26,917 --> 00:40:30,575 ‫شجاعت همیشه در ارتباط با ‫زدن به دل آتش نیست. 952 00:40:33,392 --> 00:40:35,761 ‫باورتون می‌شه ما اینجا کار می‌کنیم!؟ 953 00:40:35,787 --> 00:40:38,908 ‫باورتون می‌شه مردیت گری ‫اینجا کار می‌کنه؟ 954 00:40:38,909 --> 00:40:41,300 ‫خدای من. 955 00:40:41,995 --> 00:40:43,402 ‫اندرو. 956 00:40:43,403 --> 00:40:46,954 ‫«سم»؟ تو... تو اینجا چکار می‌کنی؟ 957 00:40:47,337 --> 00:40:49,440 ‫من اینجا کار می‌کنم. 958 00:40:51,849 --> 00:40:55,623 ‫هر دوشون خیلی خوشگلن. ‫در عجبم بعدش قراره چی بشه. 959 00:40:55,707 --> 00:40:59,320 ‫گاهی اوقات راجع به روبرو شدن ‫با گذشته‌مون هستش. 960 00:41:06,547 --> 00:41:10,077 ‫چرا جشن نمی‌گیری؟ ‫این‌ها همه چی هستن؟ 961 00:41:10,078 --> 00:41:13,474 ‫یه صندلی بکش بیار دکتر بیلی. 962 00:41:13,475 --> 00:41:16,705 ‫شش تا بیمار کبدی که شرایط ‫گرفتن عضو پیوندی رو ندارن. 963 00:41:16,706 --> 00:41:20,170 ‫شش تا جون آدم که قراره با ‫عمل آلپس نجات‌شون بدیم. 964 00:41:20,323 --> 00:41:22,277 ‫و در سخت‌ترین روزها 965 00:41:22,278 --> 00:41:24,778 ‫راجع به روبرو شدن با آینده‌ست. 966 00:41:24,779 --> 00:41:27,415 ‫تبریک می‌گم دکتر گری. 967 00:41:34,468 --> 00:41:39,668 ترجمه از بابـک زیرنویس و ترانه‌های هر قسمت را از کانال تلگرام .دریافت کنید @bandsx مترجم به نشانی