1
00:00:00,000 --> 00:00:02,201
اين داستان از 22 سپتامبر
2
00:00:02,202 --> 00:00:04,470
،سال 2004 آغاز ميشه
3
00:00:05,410 --> 00:00:08,012
،واقع در سيدني، استراليا
4
00:00:08,079 --> 00:00:12,050
وقتي که 324 نفر مسافر براي رفتن
.به لوس آنجلس سوار هواپيما شدند
5
00:00:12,117 --> 00:00:13,918
!در رو نبندين -
6
00:00:15,778 --> 00:00:17,147
،مثل پرواز اون روز من
7
00:00:17,147 --> 00:00:20,116
...اين اتفاق پر از چيزاي عجيب بود
8
00:00:20,183 --> 00:00:22,585
در بين اونا، يه دکتر بود
9
00:00:22,653 --> 00:00:26,957
،و يه فراري
10
00:00:27,025 --> 00:00:30,527
يه سرباز
11
00:00:30,595 --> 00:00:34,131
،و يه ستاره گروه راک
12
00:00:34,199 --> 00:00:37,369
يه مرد کلاه بردار
13
00:00:37,436 --> 00:00:39,604
و يه آدم برنده ي بليط بخت آزمايي
14
00:00:39,672 --> 00:00:44,376
،و يه زوج بيگانه با يکديگر
15
00:00:44,443 --> 00:00:47,012
...يه دختري که ميخواد مادر بشه
16
00:00:49,048 --> 00:00:51,584
و مردي که اميد و ايمانش
.از بين رفته
17
00:00:54,121 --> 00:00:58,458
همينطوري که پرواز شماره 815 اوشينيک
...اوج ميگيره و پرواز ميکنه
18
00:00:58,526 --> 00:01:01,428
...اين گروه از آدماي غریبه
19
00:01:01,496 --> 00:01:04,231
.عاديه -
.اولش بود که با هم آشنا بشن -
20
00:01:04,299 --> 00:01:05,465
.نگران نباش -
21
00:01:16,579 --> 00:01:18,347
...در جزيره اي مرموز
22
00:01:18,414 --> 00:01:20,583
.اين مکان فرق داره -
23
00:01:20,650 --> 00:01:24,620
...دور از خانه -
.خلبان گفت که ما هزاران مایل از مسیر اصلی دور شدیم -
24
00:01:24,688 --> 00:01:27,390
...اونا خودشون رو توي يه ماجرا ديدن -
.اينجا جاييه که معجزه اتفاق ميفته -
25
00:01:27,458 --> 00:01:28,491
!فرار کنید
26
00:01:28,559 --> 00:01:30,360
.اونا هيچ وقت نميتونستن تصورش رو بکنن
27
00:01:30,428 --> 00:01:31,828
.ما تنها نيستيم
28
00:01:33,999 --> 00:01:35,933
...اونا عاشق شدن -
!آره، من دوسش دارم -
29
00:01:36,001 --> 00:01:37,401
.و گم شدن
30
00:01:37,469 --> 00:01:39,637
!چارلي
31
00:01:39,705 --> 00:01:42,273
...اونا جنگيدن -
.اين جزيره ي ماست -
32
00:01:42,341 --> 00:01:44,308
.و مُردن
33
00:01:44,376 --> 00:01:45,409
!جين
34
00:01:45,477 --> 00:01:47,946
...و بعد از 108 روز
35
00:01:48,014 --> 00:01:50,248
.من يکي از بازماندگان سانحه ي پرواز 815 اوشينيک هستم
36
00:01:50,316 --> 00:01:52,384
.6نفر نجات پيدا کردن
37
00:01:52,452 --> 00:01:55,687
،خانم ها و آقايان
.شش نفر اوشينيک
38
00:01:55,755 --> 00:01:58,857
...ولي جزيره
39
00:01:58,925 --> 00:02:00,258
...ناپديد شد
40
00:02:02,060 --> 00:02:04,462
...فرستادن دوستاني که جا گذاشته بودن
41
00:02:04,530 --> 00:02:06,698
!کسي نيست؟ -
چه جهنمي داره اتفاق ميفته؟ -
42
00:02:06,766 --> 00:02:08,167
فلاش هاي نوري
43
00:02:08,234 --> 00:02:09,735
.در ميان زمان
44
00:02:09,802 --> 00:02:12,571
ما هم در گذشته
.و هم در آينده هستيم
45
00:02:12,639 --> 00:02:14,440
،سه سال از اين ماجرا گذشت
46
00:02:14,507 --> 00:02:18,710
...و اونايي که برگشتن به خونه شون -
.ما يه اشتباهي کرديم -
47
00:02:18,778 --> 00:02:20,712
...بهشون الهام ميشه -
.من نميفهمم -
48
00:02:20,780 --> 00:02:23,281
.اون از ما ميخواد برگرديم -
...که برگردن -
49
00:02:23,349 --> 00:02:26,084
.هواپيماييِ آجيرا پرواز شماه 316
50
00:02:26,152 --> 00:02:28,887
...که گذشته شون رو پاک کنن
51
00:02:28,954 --> 00:02:32,089
.يه راهي هست که تمام اينو برگردوند -
فکر ميکني ميتوني بيايي اينجا -
52
00:02:32,157 --> 00:02:34,224
و هر غلطي که دلت خواست بکني؟ -
...براي عوض کردن سرنوشتشون -
53
00:02:34,292 --> 00:02:36,726
!بيا بالا -
.ميخوام يه بمب هيدروژني رو منفجر کنم -
54
00:02:36,794 --> 00:02:37,928
!کمک -
...که سرنوشتشون رو -
55
00:02:37,995 --> 00:02:39,796
.دوست دارم جيمز -
!نه -
56
00:02:39,845 --> 00:02:42,380
.تغيير بدن -
تو اين ماجرا کمکم ميکني؟ -
57
00:02:44,350 --> 00:02:47,118
مهرزاد با افتخار تقديم ميکند
::.www.9movie.ir.::
58
00:02:52,924 --> 00:02:55,926
.اولين شب حضور اونا توي جزيره بود
59
00:02:55,994 --> 00:02:58,361
اولین بارته هواپیمات اینطوری میشه؟ -
چي شد اصلاً؟ -
60
00:02:58,429 --> 00:03:00,964
.من هميشه ميتونم آدمای تازه کار رو تشخیص بدم
61
00:03:01,032 --> 00:03:04,601
...و بازماندگان پرواز شماره 815 اوشينيک -
فکر ميکني تا الان بايد ميومدن؟ -
62
00:03:04,669 --> 00:03:08,005
.براي نجات به اميد متوسل شدن -
.من اسمت رو نميدونم -
63
00:03:08,072 --> 00:03:10,607
.من کيت هستم -
.منم جک هستم -
64
00:03:10,674 --> 00:03:12,675
.برام یه کیسه خون و یه سوزن بخیه زن بیارید
65
00:03:12,743 --> 00:03:15,277
.اونو ببرید مراقبت های ویژه و وضعیتش رو ثابت کنید
66
00:03:15,345 --> 00:03:17,947
...جک شپرد یه دکتر جراح نخاعی بود
67
00:03:18,014 --> 00:03:21,284
.من درستت میکنم -
.خودشو کامل وقف کارش کرده -
68
00:03:21,351 --> 00:03:24,520
!همش رو دارم. منظورم اینه که همه چی رو میدونم -
.قلب اون از کار افتاد. تقصیر هیچ کس نبود -
69
00:03:24,588 --> 00:03:27,757
همچنین جک بر این اصرار داره که
70
00:03:27,824 --> 00:03:29,859
،خودشو به پدرش
.کریستین ثابت کنه
71
00:03:29,926 --> 00:03:33,562
درباره چی داری حرف میزنی؟ -
دارم درباره بخیه زدن این رشته های عصبی حرف میزنم -
72
00:03:33,630 --> 00:03:35,698
.که این دختر بقیه عمرش رو فلج نشه
73
00:03:35,765 --> 00:03:38,400
ولی جک هیچ وقت این
فرصت رو پیدا نکرد
74
00:03:38,468 --> 00:03:40,735
...چونکه پدرش در سیدنی مرد
75
00:03:40,803 --> 00:03:42,804
.خودشه
76
00:03:42,872 --> 00:03:45,773
و این بعهده ی جک بود که
.جسد اونو به خونه برگردونه
77
00:03:45,841 --> 00:03:48,442
،در جزیره
افرادی که نجات پیدا کرده بودن
78
00:03:48,510 --> 00:03:50,545
.به جک بعنوان رهبرشون نگاه میکردن
79
00:03:50,612 --> 00:03:53,314
،اگه نتونیم با هم زندگی کنیم
80
00:03:53,381 --> 00:03:57,851
.تنهایی میمیریم -
تو کار خوبی کردی، مراقبت از همه -
81
00:03:57,919 --> 00:03:59,886
و بهشون یه چیزی دادی
.که بتونن روش حساب کنن
82
00:04:02,489 --> 00:04:04,457
.آه، سلام دختر
83
00:04:04,525 --> 00:04:07,059
کیت آوستین توی آیووا بزرگ شده
84
00:04:07,127 --> 00:04:09,395
جایی که مادرش با یه
.مرد متجاوز ازدواج کرده
85
00:04:09,463 --> 00:04:12,164
.تو خیلی خوشگلی
86
00:04:12,232 --> 00:04:14,433
،بعدش یه شب
.کیت صبرش لبریز شده بود
87
00:04:17,501 --> 00:04:20,503
کاترین، تو چیکار کردی؟ -
.ازت مراقبت کردم مامان -
88
00:04:20,571 --> 00:04:24,706
اون تبدیل شد به یه فراری، سالها
...از دست همه فرار میکرد
89
00:04:24,775 --> 00:04:28,276
.سلام کیت -
.تا اینکه توی استرالیا گیر افتاد -
90
00:04:28,344 --> 00:04:32,013
ولی وقتی پرواز 815 اوشینیک
،توی جزیره سقوط کرد
91
00:04:32,081 --> 00:04:35,016
.کیت جایی رو پیدا کرد که یه شروع تازه داشته باشه
92
00:04:35,084 --> 00:04:38,986
.میخوام بهت بگم چیکار کردم -
.مهم نیست کیت -
93
00:04:39,054 --> 00:04:42,657
.ما هممون باید بتونیم از اول شروع کنیم -
،در جزیره -
94
00:04:42,724 --> 00:04:45,225
کیت خودش رو بین دو مرد
...میبینه که دوستشون داره
95
00:04:45,293 --> 00:04:47,227
جک، همون رهبر پر افتخار
96
00:04:47,295 --> 00:04:49,897
.و ساویر، مرد خوش قیافه ی مسحور کننده
97
00:04:49,964 --> 00:04:52,766
به دکتر درباره من و
خودت گفتی؟
98
00:04:52,834 --> 00:04:54,868
.نه، ولی میدونه
99
00:04:54,935 --> 00:04:57,638
،خب، پس الان از سر راه میره کنار
100
00:04:57,705 --> 00:04:59,807
چطوره یه بعد از ظهر با هم خوش بگذرونیم؟
101
00:04:59,874 --> 00:05:01,642
!کک مکی، صبر کن
102
00:05:01,709 --> 00:05:05,412
میخوای فیلمت رو پخش کنم؟ -
.آره، چرا اینکار رو نمیکنی -
103
00:05:05,479 --> 00:05:08,514
.به حرف مامان گوش کن
104
00:05:08,582 --> 00:05:11,283
جیمز فورد فقط یه پسر جوون بود
105
00:05:11,352 --> 00:05:13,752
وقتی گه پدرش گول یه آدم کلاه بردار
.بنام ساویر رو خورد
106
00:05:13,820 --> 00:05:16,454
.برو زیر تخت! صدات در نیاد -
!در رو باز کن -
107
00:05:16,522 --> 00:05:18,990
پدر جیمز دیگه بریده بود و
...همسرش رو کشت
108
00:05:19,058 --> 00:05:21,993
!بس کن! چیکار داری میکنی؟ -
...چه غلطی داری میکـ
109
00:05:22,061 --> 00:05:24,829
.درست قبل از اینکه خودش رو بکشه
110
00:05:24,896 --> 00:05:27,164
،جیمز بزرگ شد و تبدیل شد به یه مرد کلاه بردار
111
00:05:27,232 --> 00:05:30,333
با اسم آدمی بزرگ شد که
،سر پدرش کلاه گذاشت و اونو فریب داد
112
00:05:30,401 --> 00:05:34,303
و نیاز اون برای انتقام جویی
،اونو به استرالیا کشوند
113
00:05:34,371 --> 00:05:37,139
جایی که فکر کرد
.اون آدم کلاه بردار رو پیدا کرده
114
00:05:37,207 --> 00:05:38,841
.ساویر
115
00:05:38,908 --> 00:05:40,542
.ولی اشتباه کرده بود
116
00:05:40,610 --> 00:05:43,745
نمیدونی داری چیکار میکنی، میدونی؟
117
00:05:43,813 --> 00:05:46,481
،در جزیره
.ساویر معمولاً با دکتر خوب نبود
118
00:05:46,548 --> 00:05:48,549
.میدونی، نمیتونی یه چیز بزرگ رو ببینی دکتر
119
00:05:48,617 --> 00:05:51,118
.تو هنوز هم توی تمدن داری زندگی میکنی -
و تو کجای این تمدنی؟ -
120
00:05:51,186 --> 00:05:53,220
.تو قسمت وحشی این تمدن
121
00:05:53,288 --> 00:05:55,255
.و در طول این مدت مشکلاتی داشت
122
00:05:55,323 --> 00:05:57,591
!جداشون کنید
123
00:05:57,659 --> 00:06:00,360
!بس کنید
.ما یه دریافت کننده پیدا کردیم ولی کار نمیکنه
124
00:06:00,428 --> 00:06:02,729
کسی میتونه کمک کنه؟ -
.بله -
125
00:06:02,797 --> 00:06:04,630
!بیایید به این آدم اعتماد کنیم -
.ما همه باید به هم متحد باشیم رفیق -
126
00:06:04,698 --> 00:06:07,332
.بیا به همدیگه یه ذره احترام بذاریم -
.دهنتو ببند بابا گنده بک -
127
00:06:07,401 --> 00:06:09,401
.مرتیکه مسخره ی حرومزاده
128
00:06:09,469 --> 00:06:12,037
.بعضی از آدما مشکل دارن
129
00:06:12,104 --> 00:06:15,507
چطوری میتونی اون کارها رو انجام بدی؟ -
.من افسر قسمت مخابرات یه ارتش بودم -
130
00:06:15,574 --> 00:06:19,310
کجا بودی، نیرو هوایی؟ ارتش؟ -
.ارتش جمهوری خواه -
131
00:06:19,378 --> 00:06:20,978
.بله قربان
132
00:06:21,046 --> 00:06:22,913
،قبل از اینکه پرواز 815 سقوط کنه
133
00:06:22,980 --> 00:06:25,782
.سعید تو عراق یه شکنجه گر بوده
134
00:06:25,850 --> 00:06:28,718
فکر میکنم یه توانایی داری
.که درونته و میتونی ازش استفاده کنی
135
00:06:28,786 --> 00:06:30,654
،ولی با خودش درگیر بود
136
00:06:30,721 --> 00:06:33,390
و در این بین عاشق یه
.زنی شده بود که شکنجه اش میکرد
137
00:06:33,457 --> 00:06:36,760
.این یه بازی نیست نادیا -
.ولی هنوزم تو توی این بازی نقش داری سعید -
138
00:06:36,828 --> 00:06:38,561
!نگهبان
139
00:06:38,629 --> 00:06:41,531
سعید زندگیشو به خطر انداخت
...که نادیا رو آزاد کنه
140
00:06:41,598 --> 00:06:43,999
.اینو بگیر
141
00:06:44,067 --> 00:06:46,401
بعدش بقیه عمرش
.رو صرف کرد که اونو پیدا کنه
142
00:06:46,469 --> 00:06:48,937
.ما میدونیم اون کجاست
143
00:06:49,005 --> 00:06:51,807
وقتی با سی.آی.ای همکاری کرد
،که منطقه ای که تروریست ها توش فعالیت میکردن رو پیدا کنه
144
00:06:51,875 --> 00:06:55,043
فکر کرد که بالاخره یه راهی
.پیدا کرده که نادیا رو بتونه پیدا کنه
145
00:06:55,111 --> 00:06:58,780
...ولی پرواز 815 توی جزیره سقوط کرد
146
00:06:58,848 --> 00:07:01,783
کسی اونو دید؟
147
00:07:01,850 --> 00:07:04,085
...و این ماجراهای خودش رو بدنبال داشت
148
00:07:04,152 --> 00:07:06,319
.عالیه
149
00:07:06,387 --> 00:07:08,722
...بخاطر این، این جزیره، یه جزیره معمولی نبود
150
00:07:14,795 --> 00:07:16,262
!جک
151
00:07:16,330 --> 00:07:19,965
و اینکه اونجا
.تصورات هم نقش داشتن
152
00:07:23,136 --> 00:07:25,437
پدر؟
153
00:07:25,504 --> 00:07:29,473
و این گروه از آدما
.از خونشون خیلی خیلی فاصله داشتن
154
00:07:29,541 --> 00:07:32,209
!هی! یه سیگنال دریافت کردیم
155
00:07:32,276 --> 00:07:35,244
!فرانسویه -
.گروه نجات...باید خودشون باشن -
156
00:07:35,312 --> 00:07:36,913
.این یه پیغام ضبط شده ست
157
00:07:36,980 --> 00:07:41,183
.این پیغام برای مدت 16 ساله بطور مداوم داره پخش میشه
158
00:07:41,251 --> 00:07:43,752
...بچه ها
159
00:07:43,820 --> 00:07:45,388
ما کجاییم؟
160
00:07:48,994 --> 00:07:50,628
...میدونم غذا بعضی مواقع ها خوب نیست
161
00:07:50,695 --> 00:07:52,863
ولی کباب کردن پیراهنت...؟
162
00:07:52,930 --> 00:07:55,465
،وقتی یه ماشین لباسشویی پیدا کردی
.منو خبرم کن
163
00:07:55,533 --> 00:07:57,534
،برای هوگو رِیز
164
00:07:57,602 --> 00:08:00,470
سقوط هواپیما تو اون جزیره
.احساسات شخصی خودش رو بهمراه داشت
165
00:08:00,537 --> 00:08:02,905
من فکر میکنم سوقط
.هواپیما تقصیر من بوده
166
00:08:02,973 --> 00:08:05,375
.اینقدر احمق نباش
...آخه چطور ممکنه
167
00:08:05,442 --> 00:08:09,479
هی، وقتی من هرجایی میرفتم
.اونجاها اتفاقات بدی میفتاد
168
00:08:09,547 --> 00:08:11,448
و برنده امشب ما -
169
00:08:11,516 --> 00:08:13,883
...این شماره ست -
170
00:08:13,951 --> 00:08:17,787
...هوگو توی بخت آزمایی شرکت کرد و یه میلیون دلار برد -
.4، 8، 15، 16، 23، 42 -
171
00:08:17,855 --> 00:08:21,257
.ولی بخت بد همراهش بود -
.بدشانسی هم آوردم -
172
00:08:21,325 --> 00:08:23,959
،پدر بزرگ تیتو سکته ی قلبی کرد
173
00:08:24,027 --> 00:08:26,195
و اولین خونه ای که
.برای مامانم خریدم، آتیش گرفت
174
00:08:26,262 --> 00:08:30,532
و وقتی مغازه ی مرغ سوخاری فروشیش
...با یه شهاب سنگ داغون شد
175
00:08:33,436 --> 00:08:36,605
دیگه متقاعد شده بود
.که برنده شدنش یه نفرین بوده
176
00:08:36,673 --> 00:08:40,076
.خوش اومدین -
،بعد از سانحه، هوگو سعی کرد
177
00:08:40,143 --> 00:08:41,978
.قسمت خوشبینانه ی جزیره رو پیدا کنه
178
00:08:42,046 --> 00:08:44,347
،رفقا، گوش کنین، اگه اینجا گیر افتادیم
179
00:08:44,414 --> 00:08:46,349
.بنابراین باید زنده بمونیم دیگه
180
00:08:46,939 --> 00:08:49,641
،به یه جور ایمان درونی نیاز داریم
میدونی چی میگم؟
181
00:08:49,708 --> 00:08:52,477
،به چند راه نیاز داریم که بتونیم
.میدونید، خوش بگذرونیم
182
00:08:52,544 --> 00:08:55,880
اون جزیره روی تمامی اون
...بازمانده ها تأثیر گذاشت
183
00:08:58,350 --> 00:09:02,253
ولی فقط یه مرد تصمیم گرفت
.که اعماق اون راز رو کشف کنه
184
00:09:05,590 --> 00:09:08,024
...راستش
185
00:09:08,092 --> 00:09:09,993
.این یه جورایی...مسخره ست
186
00:09:10,060 --> 00:09:13,529
جان لاک با پدر تنی خودش آشنا شد
187
00:09:13,597 --> 00:09:15,999
.برای این بود که بفهمه فقط ازش سوءاستفاده شده
188
00:09:16,067 --> 00:09:19,902
تو کلیه ی منو دزدیدی؟ -
.تو به یه پدر نیاز داشتی منم به یه کلیه -
189
00:09:19,970 --> 00:09:21,405
.با این مسأله کنار بیا
190
00:09:21,497 --> 00:09:23,331
،وقتی لاک با پدرش روبرو شد
191
00:09:23,399 --> 00:09:25,300
.قضیه غم انگیز پایان یافت
192
00:09:25,367 --> 00:09:26,568
193
00:09:28,704 --> 00:09:32,440
،چیزی که از اون موند یه آدم داغون و فلج بود
194
00:09:32,508 --> 00:09:34,775
ولی یهو تصمیم گرفت بره استرالیا
195
00:09:34,843 --> 00:09:36,911
.با این فکر که بتونه به نیروی نظامی بپیونده
196
00:09:36,979 --> 00:09:38,946
.فقط منو همین الان بذار تو اون اتوبوس
.میتونم این کار رو بکنم
197
00:09:39,014 --> 00:09:41,515
.نه، نمیتونی
198
00:09:41,582 --> 00:09:43,517
نمیدونی داری با
!کی مقابله میکنی
199
00:09:43,584 --> 00:09:45,585
!هیچ وقت بهم نگو چیکار نمیتونم بکنم، هیچ وقت
200
00:09:45,653 --> 00:09:47,888
،وقتی پرواز 815 اوشینیک توی جزیره سقوط
201
00:09:47,955 --> 00:09:50,356
جان لاک از رو زمین بلند شد
202
00:09:50,424 --> 00:09:52,458
.و فهمید که دوباره میتونه راه بره
203
00:09:52,526 --> 00:09:54,227
این بهش ایمان داد
204
00:09:54,294 --> 00:09:57,363
.که اونا برای یه هدفی توی جزیره هستن
205
00:09:57,431 --> 00:09:59,865
فکر میکنی ما تصادفاً
توی این جزیره سقوط کردیم؟
206
00:09:59,933 --> 00:10:04,269
هر کردوم از ما به یه دلیل
.به این جزیره آورده شده
207
00:10:04,337 --> 00:10:07,540
و کی ما رو آورده اینجا جان؟ -
.جزیره -
208
00:10:07,607 --> 00:10:09,608
ولی نجات یافته ها
209
00:10:09,676 --> 00:10:11,877
اولین آدمایی نبودن که
.به این جزیره اومده بودن
210
00:10:11,944 --> 00:10:14,445
یه تیم از دانشمندا از
ابتکار دارما
211
00:10:14,513 --> 00:10:16,814
.در دهه ی 70 به جزیره اومده بودن
212
00:10:16,881 --> 00:10:20,684
اونا ایستگاه های تحقیقاتی ساخته بودن
به قصد اینکه
213
00:10:20,752 --> 00:10:24,789
.بفهمن جزیره خواص نادری داره -
...خاصیت الکترومغناطیسیِ خیلی کمیابی -
214
00:10:25,119 --> 00:10:26,345
اسم یکی از ایستگاه ها "قو" بود
215
00:10:26,345 --> 00:10:28,458
جایی که مردی بنام دزموند سالها صرف کرده بود
216
00:10:28,525 --> 00:10:31,293
که یه کدی رو به کامپیوتری وارد کنه
217
00:10:31,361 --> 00:10:34,630
که یه مقدار خیلی عظیمی از نیروی
.الکترو مغناطیسی رو توی زمین نگه داره
219
00:10:34,800 --> 00:10:39,535
یه روز، دزموند از اینکه دکمه رو فشار
بده سر باز زد
220
00:10:39,602 --> 00:10:42,772
.و باعث شد که پرواز 815 اوشینیک توی جزیره سقوط کنه
221
00:10:42,840 --> 00:10:44,607
ساکنان اصلی دهکده
222
00:10:44,675 --> 00:10:46,542
.از اینکه مهمان داشته باشن خوشحال نبودن
223
00:10:46,609 --> 00:10:49,411
گودوین، اگه بدویی میتونی تا
.یه ساعت دیگه برسی به اون ساحل
224
00:10:49,479 --> 00:10:51,846
.ایتان، تو برو سمت دماغه ی هواپیما
225
00:10:51,914 --> 00:10:53,815
.شاید واقعاً بازماندگانی داشته بشه
!برید
226
00:10:55,350 --> 00:10:57,551
.این جزیره ی شما نیست
227
00:10:57,619 --> 00:10:59,286
.این جزیره ی ماست
228
00:10:59,354 --> 00:11:02,457
بازماندگان پرواز شماره 815
بزودی
229
00:11:02,524 --> 00:11:04,693
.ساکنان اصلیِ جزیره آشنا میشدن
230
00:11:04,760 --> 00:11:08,697
.اونا این آدما رو "دیگران" خطاب میکردن -
.سلام جک -
231
00:11:08,764 --> 00:11:11,166
رهبرشون مردی
،بنام بنجامین لاینوس بود
232
00:11:11,233 --> 00:11:14,903
و اون هر کاری که در توانش بود
.انجام میداد تا از جزیره محافظت کنه
233
00:11:14,970 --> 00:11:18,473
اگه هر کدوم از اونا اینقدر احمق بودن
.که جلوی راه شما رو خواستن بگیرن، بکشیدشون
234
00:11:18,540 --> 00:11:21,242
.هی، به جزیره خوش اومدی رفیق
235
00:11:21,310 --> 00:11:24,245
بن لاینوس وقتی که پسر جوونی بود
به جزیره اومد
236
00:11:24,312 --> 00:11:27,047
وقتی که پدرش به گروه ابتکار دارما
.ملحق شد
237
00:11:27,115 --> 00:11:30,216
.ولی تجربه ی جالبی نبود
238
00:11:30,284 --> 00:11:33,386
.من اینجا تو این جزیره گیر افتادم...با تو
239
00:11:33,454 --> 00:11:36,990
،بعد از اون یه روز
.بن با دیگران آشنا شد
240
00:11:37,057 --> 00:11:40,426
.منو با خودتون ببرید -
.باید خیلی صبور باشی -
241
00:11:40,494 --> 00:11:43,029
،بنابراین بن منتظر موند
242
00:11:43,097 --> 00:11:44,864
...و وقتی که اون یه مرد جوون شد
243
00:11:44,932 --> 00:11:46,766
.خداحافظ پدر
244
00:11:48,669 --> 00:11:50,436
هرکاری لازم بود میکرد
245
00:11:50,504 --> 00:11:53,439
که به دیگران کمک کنه تا جزیره رو از دست
آدمای بیگانه حفظ کنه
246
00:11:53,507 --> 00:11:56,308
.درست مثل ابتکار دارما -
میخوای بریم جسدش رو بیاریم؟ -
247
00:11:56,375 --> 00:11:58,443
.نه. همونجا ولش کنید
248
00:11:58,511 --> 00:12:01,846
بن به دیگران ملحق شد و این قدرت رو
.تقویت کرد که رهبر دیگران بشه
249
00:12:01,914 --> 00:12:04,415
اون یه دختر رو بزرگ کرد
250
00:12:04,483 --> 00:12:06,918
.و یه خدمتگزار وفادار برای جزیره بود
251
00:12:06,986 --> 00:12:10,121
،ولی وقتی جان لاک از راه رسید
بن با قدرت خاص لاک
252
00:12:10,189 --> 00:12:12,056
،در ارتباط برقرار کردن با جزیره
.تهدید رو حس کرد
253
00:12:12,124 --> 00:12:15,793
.تو 80 روز اینجا بودی جان
.من تمام عمرم اینجا بودم
254
00:12:15,861 --> 00:12:18,062
پس حالا چطوریه که فکر میکنی
این جزیره رو
255
00:12:18,130 --> 00:12:20,531
بهتر از من میشناسی؟
256
00:12:20,598 --> 00:12:22,366
ولی برخلاف تمام اینا
.بقیه ی دیگران لاک رو تهدیدی نمیدیدن
257
00:12:22,433 --> 00:12:24,468
وقتی به این میرسیم که
258
00:12:24,535 --> 00:12:26,702
یه مردی به نخاع آسیب دیده توی
هواپیما بوده
259
00:12:26,770 --> 00:12:28,671
...که میتونه یه دفعه ای دوباره راه بره
260
00:12:28,739 --> 00:12:30,906
راستش، مردم
.از این قضیه خیلی هیجان زده میشن
261
00:12:30,974 --> 00:12:33,075
لاک به دیگران ملحق شد
262
00:12:33,143 --> 00:12:35,811
.و بزودی میشد رهبر اونا
263
00:12:35,878 --> 00:12:37,779
ولی یکی از اونا
.سرسختانه میخواست از اونجا بره
264
00:12:37,847 --> 00:12:40,848
.من میخوام برم خونه -
.این توافق ما نبود -
265
00:12:40,916 --> 00:12:43,150
باید اینجا بمونی
.تا کارت تموم بشه
266
00:12:43,218 --> 00:12:45,386
.رسیدیم
267
00:12:45,454 --> 00:12:48,355
.جولیت دکتر و متخصص باروریِ زنان بود
268
00:12:48,423 --> 00:12:51,157
اون توسط دیگران اومد به جزیره
که بفهمه
269
00:12:51,225 --> 00:12:53,859
چرا زن ها تو این جزیره
.نمیتونن بچه دار بشن
270
00:12:53,927 --> 00:12:55,861
.من فکر میکنم این در شرایط مختلف اتفاق میفته
271
00:12:55,929 --> 00:12:59,097
نمیتونم کاری انجام بدم
.حداقل اینجا نمیتونم....
272
00:12:59,165 --> 00:13:01,133
،موقعیت بنظر ناامید کننده میومد
273
00:13:01,201 --> 00:13:04,036
بنابراین جولیت به
بازماندگان پرواز پیوست
274
00:13:04,103 --> 00:13:06,805
به امید اینکه یه راهی برای رفتن به خونه پیدا کنه
275
00:13:06,873 --> 00:13:09,574
.میخوام درباره تحقیقتون بدونم
276
00:13:09,642 --> 00:13:11,509
سر زن های حامله چی میاد؟
277
00:13:11,577 --> 00:13:13,110
.همشون میمیرن
278
00:13:16,981 --> 00:13:20,417
...سان و جین اهل کره بودن
279
00:13:20,484 --> 00:13:23,652
و بر خلاف زمینه ی خیلی متفاوتی که
،با هم داشتن
280
00:13:23,720 --> 00:13:26,055
.عاشق همدیگه شدن
281
00:13:30,560 --> 00:13:32,327
،عروسیشون خیلی لذت بخش بود
282
00:13:32,395 --> 00:13:35,029
،ولی ازدواجشون بزودی تیره و تار شد
283
00:13:35,097 --> 00:13:37,999
و سان یه نقشه برای فرار از جین طراحی کرد
284
00:13:38,067 --> 00:13:40,467
.وقتی که جفتشون توی سیدنی بودن
285
00:13:40,535 --> 00:13:43,137
...زندگی تو جزیره اونا رو بهم نزدیک تر کرد
286
00:13:45,206 --> 00:13:46,573
.تو حامله ای
287
00:13:46,641 --> 00:13:49,376
.و یه بار دیگه عاشق شدن
288
00:13:49,444 --> 00:13:52,646
.ولی حاملگی سان اونو تو خطر انداخت
289
00:13:52,713 --> 00:13:55,215
.زنِ تو خیلی مریضه
290
00:13:55,283 --> 00:13:58,852
،اگه از این جزیره نره بیرون
.میمیره
291
00:13:58,919 --> 00:14:01,988
.ولی یه امید جدید برای نجات پیدا کردن بود
292
00:14:02,055 --> 00:14:04,490
،بعد از تقریباً 90 روز توی جزیره موندن
293
00:14:04,558 --> 00:14:06,925
.یه کشتی بارکش به ساحل نزدیک شد
294
00:14:06,924 --> 00:14:09,693
بنابراین جک گروهش رو راهی کرد
بسوی برج مخابراتی
295
00:14:09,760 --> 00:14:12,129
.برای اینکه کمک بخواد
296
00:14:12,177 --> 00:14:15,312
من یکی از بازماندگان پرواز 815
.اوشینیک هستم
297
00:14:15,380 --> 00:14:18,815
میتونید موقعیت ما رو پیئدا کنید؟ -
.لعنتی، آره، میتونیم -
298
00:14:18,882 --> 00:14:21,217
اونا فکر کردن بالاخره واقعاً
.یه راه برای برگشت به خونه پیدا کردن
299
00:14:24,749 --> 00:14:27,417
یه گروه از اون کشتی با یه
.هلیکوپتر رسیدن اونجا
300
00:14:29,987 --> 00:14:32,555
تو کی هستی؟ -
.دنیل فارادی -
301
00:14:32,623 --> 00:14:34,791
.من اینجام که نجاتتون بدم
302
00:14:34,858 --> 00:14:38,327
داستان اون چیه؟ -
.نصف چیزایی که اون میگه از عقل من به دوره -
303
00:14:38,395 --> 00:14:40,229
.نصفه ی دیگه حرفاش اصلاً تو مغزم نمیگنجه
304
00:14:40,297 --> 00:14:43,065
دنیل فارادی یه فیزیکدان بود
305
00:14:43,133 --> 00:14:45,935
که زندگیش رو وقف مطالعه درباره
.سفر زمان کرده بود
306
00:14:46,002 --> 00:14:48,971
اون با یه تیم علمی اومد به جزیره
307
00:14:49,038 --> 00:14:51,774
.و به همراه خلبانشون فرانک لاپیدوس
308
00:14:51,841 --> 00:14:54,109
ولی نجات دادن بازماندگانِ اوشینیک
309
00:14:54,177 --> 00:14:56,711
.مأموریت اصلیِ اونا نبود
310
00:14:56,779 --> 00:14:59,947
،این چارلز ویدموره، مردی که الان کشتیش
.یه ذره اونور تر از ساحل لنگر انداخته
311
00:15:00,015 --> 00:15:02,949
اون چی میخواد؟ -
.چارلز ویدمور میخواد این جزیره رو تصاحب کنه -
312
00:15:03,017 --> 00:15:05,885
و اون هر کاری از دستش بر بیاد
.انجام میده که اون کار رو بکنه
313
00:15:05,953 --> 00:15:09,154
چارلز ویدمور یه مرد پولدار
،و قدرتمند بود
314
00:15:09,222 --> 00:15:11,690
.کسی که یه زمانی رهبر دیگران بوده
315
00:15:11,757 --> 00:15:14,191
.میبینمت پسر
316
00:15:14,259 --> 00:15:18,262
اون از جزیره تبعید شد
.و قسم خورد از بن انتقام بگیره
317
00:15:18,330 --> 00:15:20,931
کشتی ویدمور همچنین شامل آدمایی بود
318
00:15:20,999 --> 00:15:23,867
که نظامی بودن و از اون
.دستور داشتن تا بن رو دستگیر کنن
319
00:15:23,935 --> 00:15:28,405
.همین الان از اون تو بیا بیرون -
.من از این خونه نمیام بیرون -
320
00:15:28,473 --> 00:15:30,874
...و در طی این عملیات
321
00:15:30,942 --> 00:15:32,943
.دختر بن، الکس، کشته شد
322
00:15:33,010 --> 00:15:37,146
...اگه میخوای اونو بکشی، زود و باش و این کار رو بکن
323
00:15:37,214 --> 00:15:41,517
...بنابراین بازماندگان و دیگران یه قراری گذاشتن
324
00:15:41,585 --> 00:15:43,618
325
00:15:45,221 --> 00:15:47,889
و به همدیگه ملحق شدن تا اون
.نیورهای نظامیِ کشتی رو شکست بدن
326
00:15:47,957 --> 00:15:51,025
.هلیکوپتر مال شماست
.سفر خوبی در راه برگشت براتون آرزو میکنم
327
00:15:51,093 --> 00:15:54,328
پس میتونیم از جزیره...بریم؟
328
00:15:54,396 --> 00:15:57,464
به همین راحتی؟
329
00:15:57,532 --> 00:16:00,200
.به همین راحتی
330
00:16:03,990 --> 00:16:07,092
اون یه چیزی میگه که اعصابت رو خورد کنه کک مکی؟ -
،با شکست نظامیان ویدمور -
331
00:16:07,160 --> 00:16:10,395
.بازماندگان مشتاق بودن که جزیره رو ترک کنن
332
00:16:10,463 --> 00:16:13,531
ولی جان لاک تصمیم گرفت که بمونه
.و از جک یه تقاضایی کرد
333
00:16:13,599 --> 00:16:16,500
.باید درباره همه چی دروغ بگید
334
00:16:16,568 --> 00:16:20,805
.این تنها راه حفاظت از اونه -
.این فقط یه جزیره ست جان -
335
00:16:20,873 --> 00:16:24,008
.این فقط یه جزیره نیست
.جاییه که معجزه اتفاق میفته
336
00:16:24,076 --> 00:16:26,845
.بزن بریم کک مکی
.به اندازه کافی از این صخره ها دیدم
337
00:16:26,913 --> 00:16:30,816
جک یه عده رو به هلیکوپتر اون
.کشتی بارکش هدایت کرد
338
00:16:30,883 --> 00:16:33,518
.به این صورت که اون تیم علمی مردم رو با قایق میبردن اونجا
339
00:16:33,586 --> 00:16:36,254
.ولی اون هلیکوپتر سوختش داشت نشت میکرد
340
00:16:36,322 --> 00:16:38,589
این خیلی بهتر میشه
341
00:16:38,657 --> 00:16:41,892
.اگه 70 یا 80 میلو از وزنش کمتر بشه -
.هی -
342
00:16:41,960 --> 00:16:43,726
...بنابراین ساویر سریع عمل کرد
343
00:16:43,794 --> 00:16:45,328
.ساویر
344
00:16:47,697 --> 00:16:50,700
و راهش رو گرفت و رفت
...به سمت جزیره
345
00:16:50,767 --> 00:16:53,936
!اوناهاش! کشتی...میبینمش -
،هلیکوپتر رسید به اون کشتی -
346
00:16:54,004 --> 00:16:56,872
.ولی اون کشتی پر از ماود منفجره بود
347
00:16:58,575 --> 00:17:01,610
!اون جینه! دور بزن
348
00:17:01,678 --> 00:17:03,478
.نمیتونیم این کار رو بکنیم
349
00:17:03,546 --> 00:17:05,246
!جــــین
350
00:17:10,819 --> 00:17:13,854
...ساویر رسید به جزیره -
تو اینجا چیکار میکنی؟ -
351
00:17:13,921 --> 00:17:15,689
.فکر میکرد که دوستاش جاشون امنه
352
00:17:15,757 --> 00:17:17,992
اون کشتیِ ماست؟ -
.بود -
353
00:17:19,961 --> 00:17:24,063
در همین میون، لاک نقش جدیدش رو
...بعنوان رهبر دیگران شروع کرده بود
354
00:17:24,131 --> 00:17:26,800
.به خونه خوش اومدی
355
00:17:26,867 --> 00:17:30,069
و بن رفت به یه جای غار مانند
زیر ایستگاه ارکید
356
00:17:30,137 --> 00:17:32,605
که جزیره رو حرکت بده
357
00:17:32,673 --> 00:17:35,775
و مطمئن بشه که چرالز ویدمور
.دیگه هیچ وقت اون جزیره رو پیدا نمیکنه
358
00:17:45,352 --> 00:17:48,154
ولی حرکت دادن جزیره
359
00:17:48,221 --> 00:17:50,156
.یه سری عوارض جانبی بدنبال داشت
360
00:17:50,223 --> 00:17:52,158
!کسی نیست؟ -
361
00:17:52,225 --> 00:17:54,494
کشتی کجاست؟
362
00:17:54,561 --> 00:17:58,264
یه دقیقه پیش از اون داشت
.دود سیاه بلند میشد
363
00:17:58,332 --> 00:18:01,000
و حالا هیچی نیست؟
364
00:18:01,068 --> 00:18:03,869
بازماندگان اوشینیک و
داشنمندان اون کشتی بارکش
365
00:18:03,937 --> 00:18:06,438
.به یه سفر غیر عادی برده شدن
366
00:18:06,506 --> 00:18:08,440
هر کاری که بن لاینوس
اون پایین توی ایتسگاه ارکید انجام داده
367
00:18:08,507 --> 00:18:10,976
.ما رو دور کرده -
ما رو از چی درو کرده؟ -
368
00:18:11,042 --> 00:18:12,176
.زمان
369
00:18:14,312 --> 00:18:17,515
اونا در میان دوره های زمانیِ
.مختلف توی جزیره تلپورت میشدن
370
00:18:17,582 --> 00:18:19,850
الان چه سالیه؟ -
.سال 1943 -
371
00:18:19,918 --> 00:18:22,186
...در طی یکی از این تلپورت ها
372
00:18:22,253 --> 00:18:23,954
جین؟ -
ساویر؟ -
373
00:18:24,022 --> 00:18:27,824
،دوباره جین رو پیدا کردن
.که کاملاً زنده بود
374
00:18:27,892 --> 00:18:30,694
...ولی اون فلاش ها -
!شارلوت -
375
00:18:30,762 --> 00:18:32,596
.آروم آروم اونا رو میکشت
376
00:18:32,663 --> 00:18:35,866
لاک فکر میکرد میدونه چطوری اونایی که
.جا مونده بودن رو نجات بده
377
00:18:35,933 --> 00:18:38,902
تمام این اتفاقا به خاطر این داره میفته
.چونکه اونا از اینجا رفتن
378
00:18:38,969 --> 00:18:41,404
.باید برگردیم به ایتگاه ارکید
379
00:18:41,472 --> 00:18:44,807
ببخشید؟ -
.تمام این چیزا از اونجا شروع شد -
380
00:18:44,875 --> 00:18:47,376
.شاید جایی باشه که همش تموم میشه
381
00:18:47,444 --> 00:18:49,612
382
00:18:49,680 --> 00:18:53,282
سلام جان. من اینجا که
.توی بقیه راه کمکت کنم
383
00:18:53,350 --> 00:18:56,218
...لاک همون چرخ دنده ای رو چرخوند که بن چرخونده بود
384
00:18:56,287 --> 00:18:59,622
.به پسرم سلام برسون
385
00:18:59,689 --> 00:19:02,190
.و فلاش ها متوقف شدن
386
00:19:02,258 --> 00:19:05,660
.فکر میکنم تموم شد
.فکر میکنم جان موفق شد
387
00:19:05,728 --> 00:19:08,396
حالا چی؟ -
.حالا منتظرش میمونیم تا برگرده -
388
00:19:11,100 --> 00:19:13,468
،بعد از اینکه جان لاک چرخ دنده رو چرخوند
389
00:19:13,535 --> 00:19:17,404
.ساویر و جولیت توی سال 1974 موندن
390
00:19:17,472 --> 00:19:19,873
،به همراه جین و مایلز
اونا به گروه
391
00:19:19,940 --> 00:19:22,175
ابتکار دارما توی جزیره ملحق شدن
392
00:19:22,242 --> 00:19:24,276
.یلی زود با اون جمعیت
.و اجتماع یکی شدن
393
00:19:24,344 --> 00:19:26,678
.سلام رئیس -
.عصر بخیر اینوس -
394
00:19:26,746 --> 00:19:28,613
،ساویر شد سرپرست بخش امنیتی
395
00:19:28,681 --> 00:19:30,882
...جولیت شد تعمیرکار
396
00:19:30,950 --> 00:19:32,583
.بوهای خوبی میاد
397
00:19:32,651 --> 00:19:35,720
و اون دوتا با همدیگه یه
.زندگی خوب تو جزیره درست کردن
398
00:19:35,788 --> 00:19:38,622
.دوست دارم -
.منم دوست دارم -
399
00:19:38,690 --> 00:19:40,424
400
00:19:40,492 --> 00:19:42,259
401
00:19:44,862 --> 00:19:47,130
،وقتی جان لاک اون چرخ رو چرخوند
402
00:19:47,198 --> 00:19:50,200
...اون به صحرای تونس منتقل شد
403
00:19:50,267 --> 00:19:52,435
.به سه سال بعد، یعنی سال 2007
404
00:19:52,502 --> 00:19:55,371
اون بزودی از طرف
.چارلز ویدمور کمک دریافت کرد
405
00:19:55,438 --> 00:19:57,506
تمام دوستات که از جزیره اومدن
406
00:19:57,574 --> 00:19:59,842
.الان سه ساله که برگشتن
407
00:19:59,909 --> 00:20:02,644
.برگشتن به زندگیِ عادیشون -
.باید اونا رو برگردونم -
408
00:20:02,712 --> 00:20:05,814
و منم هر کاری بتونم برات انجام میدم
.که همین کار رو بکنی
409
00:20:05,882 --> 00:20:07,882
پس بنابراین ترتیبی داد
410
00:20:07,950 --> 00:20:10,518
که دوستاش رو متقاعد کنه
.برگردن به جزیره
411
00:20:10,586 --> 00:20:12,753
.من برنمیگردم -
.جواب منفیه -
412
00:20:12,821 --> 00:20:16,090
.نه، من با تو هیچ جا نمیام -
،من فقط باید یه نفر رو متقاعد کنم -
413
00:20:16,158 --> 00:20:19,226
،و اگه بتونم این کار رو بکنم
.بقیه هم میان
414
00:20:19,294 --> 00:20:21,127
،کار لاک سخت بود
415
00:20:21,195 --> 00:20:24,063
.ولی قرار بود خطرناک بشه
416
00:20:30,236 --> 00:20:34,840
.بدشانسیِ لاک یه بار دیگه بهش یه شانس داد -
اینجا چیکار میکنی؟ -
417
00:20:34,908 --> 00:20:37,609
.ما باید برگردیم -
چونکه این سرنوشت ماست؟ -
418
00:20:37,677 --> 00:20:40,245
چند بار دیگه میخوای
لین جمله رو به من بگی؟
419
00:20:40,313 --> 00:20:42,781
.خداحافظ جان -
.بابات سلام رسوند -
420
00:20:42,849 --> 00:20:44,016
چی؟
421
00:20:44,083 --> 00:20:46,151
.گفت اسمش کریستینه
422
00:20:46,219 --> 00:20:48,620
.اون سه سال پیش توی استرالیا مرد
423
00:20:48,687 --> 00:20:51,355
!خودم گذاشتمش توی تابوت
.اون مرده
424
00:20:51,423 --> 00:20:53,958
،تو دست از سر من برمیداری
425
00:20:54,025 --> 00:20:56,260
!بقیه اونا رو هم ولشون میکنی
426
00:21:00,032 --> 00:21:03,101
،لاک باور کرده بود که شکست خورده
427
00:21:03,169 --> 00:21:05,270
...ولی در میان این ناامیدی
428
00:21:05,338 --> 00:21:08,873
.بیخیال -
.بن لاینوس یه راه برای بازگشت پیدا کرده بود -
429
00:21:08,941 --> 00:21:10,642
.و نقش قدیمیش رو بازی میکرد
430
00:21:10,746 --> 00:21:12,680
.میدونم کجا بریم
431
00:21:12,748 --> 00:21:14,782
.یه زنی توی لوس آنجلس هست
432
00:21:14,849 --> 00:21:16,250
.الوییز هاوکینگ
433
00:21:16,317 --> 00:21:19,686
الوییز هاوکینگ؟ مطمئنی؟ -
آره. چرا؟ میشناسیش؟ -
434
00:21:19,754 --> 00:21:22,656
.اره، جان، میشناسمش
435
00:21:27,594 --> 00:21:30,830
.دلم برات تنگ میشه جان
436
00:21:32,199 --> 00:21:33,866
.واقعاً دلم برات تنگ میشه
437
00:21:39,550 --> 00:21:42,285
،وقتی کشتیِ ویدمور نابود شد
438
00:21:42,353 --> 00:21:45,254
مسافراتن اون هلیکوپتر
.فقط یه جایی رو داشتن که برن
439
00:21:45,322 --> 00:21:46,689
!لاپیدوس
440
00:21:46,757 --> 00:21:49,525
!برگرد به جزیره
441
00:21:49,592 --> 00:21:51,594
اونا موفق شدن برگردن
442
00:21:51,661 --> 00:21:54,397
...ولی درست موقعی که جزیره رو دیدن
443
00:21:54,464 --> 00:21:56,398
.اون ناپدید شد
444
00:21:56,466 --> 00:21:59,134
جزیره کدوم گوریه؟ -
.نیستش -
445
00:21:59,202 --> 00:22:02,304
!آره درسته
!سوختمون داره تموم میشه
446
00:22:06,343 --> 00:22:09,645
...اونا از سقوط هلیکوپتر نجات پیدا کردن -
.اونجا یه قایقه -
447
00:22:09,713 --> 00:22:13,014
.و از وسط اقیانوس نجات پیدا کردن
448
00:22:13,082 --> 00:22:16,217
،و توی اون قایق
449
00:22:16,284 --> 00:22:18,819
.جک و کیت حرکت بعدی رو برنامه ریزی کردن -
میخوایم با آرون چیکار کنیم؟ -
450
00:22:18,887 --> 00:22:21,655
.نمیدونم
451
00:22:21,723 --> 00:22:23,958
.تو با اون خیلی خوبی
452
00:22:24,025 --> 00:22:28,128
آخرین چیزی که فکر میکردم توش خوب باشم
.مادر بودنه
453
00:22:28,196 --> 00:22:30,530
،میدونی
.باید بعضی وقت ها امتحانش کنی
454
00:22:30,598 --> 00:22:33,133
کلیر موقعی که هواپیما سقوط کرد
،8ماهه حامله بود
455
00:22:33,201 --> 00:22:36,736
و داشت میرفت به لوس آنجلس
.که حزانت بچه رو بده به یه خانواده
456
00:22:36,804 --> 00:22:39,906
.تو یه بچه ی کوچیک داری
457
00:22:39,973 --> 00:22:42,475
...اون آرون رو توی جزیره بدنیا آورد
458
00:22:42,542 --> 00:22:45,510
.و خیلی زود با چارلی نزدیک شد
459
00:22:45,578 --> 00:22:49,147
.نمیخوام نگران باشی -
.من چیزیم نمیشه کلیر -
460
00:22:49,215 --> 00:22:52,216
ولی چارلی در راه اینکه دوستش
.نجات پیدا کنن غرق شد
461
00:22:55,087 --> 00:22:58,022
،و خیلی بعد از اون ماجرا نبود
...که کلیر گم شد
462
00:22:58,089 --> 00:23:00,724
.اون همینطوری یهو وسط شب گذاشته رفته
463
00:23:00,791 --> 00:23:03,760
.کیت رو تنها گذاشته تا از آرون مراقبت کنه
464
00:23:03,828 --> 00:23:06,964
.فکر میکنم باید بگیم اون مال منه
465
00:23:07,031 --> 00:23:11,000
،بعد از همه کاسیی که از دست دادیم
.نمیتونم اونو هم از دست بدم
466
00:23:11,068 --> 00:23:14,638
کیت، اگه بخوایم از آدمایی که جا
.گذاشتیم محافظت کنیم
467
00:23:14,705 --> 00:23:17,273
،فردا صبح میخوام
.همه رو راضی کنم که دروغ بگن
468
00:23:17,341 --> 00:23:19,376
تو با منی؟
469
00:23:19,444 --> 00:23:22,246
.من همیشه با تو بودم
470
00:23:22,313 --> 00:23:25,081
.و اینطوری اونا برگشتن خونه
471
00:23:25,149 --> 00:23:29,519
،جک، کیت، هوگو
سعید، سان و آرون
472
00:23:29,587 --> 00:23:32,855
،همشونو بنام 6 نفر اوشینیک میشناختن
473
00:23:32,923 --> 00:23:35,958
،و برای اینکه از دوستانی که جا مونده بودن محافظت کنن
474
00:23:36,025 --> 00:23:38,460
.درباره کل اتفاقات دروغ گفتن
475
00:23:38,527 --> 00:23:41,562
ممکنه تعدادی از بازماندگان باشن
که هنوز
476
00:23:41,630 --> 00:23:44,265
پیدا نشده باشن؟ -
.مسلماً نه -
477
00:23:44,333 --> 00:23:48,669
شش نفر اوشینیک سعی کردن که
، زندگی عادی رو پیش رو بگیرن
478
00:23:48,737 --> 00:23:50,738
،ولی سه یال گذشته بود
479
00:23:50,805 --> 00:23:52,606
و فک دوستانی که جا گذاشته بودن
480
00:23:52,674 --> 00:23:55,075
.اونا رو آزار میداد
481
00:23:55,143 --> 00:23:56,876
.جک
482
00:23:56,944 --> 00:24:00,446
جک رؤیاها و توهماتی از
پدرش مرده بود رو دوباره میدیم
483
00:24:00,514 --> 00:24:02,981
،و از روی اقیانوس پرواز میکرد
484
00:24:03,049 --> 00:24:06,017
امیدوار بود که اون هواپیما
.دوبارو تو همون جزیره سقوط کنه
485
00:24:06,085 --> 00:24:08,821
میتونید یکی دیگه زا اونا بهم بدید؟ -
چطوره بجاش روزنامه بخونید؟ -
486
00:24:08,888 --> 00:24:11,624
،وقتی خبر مرگ جان لاک رو خوند
487
00:24:11,691 --> 00:24:13,959
.کاملاً از درون داغون شد
488
00:24:14,027 --> 00:24:17,596
،ولی در ناامیدیِ کاملِ جک
489
00:24:17,664 --> 00:24:20,599
.آدمی که اصلاً دوست نداشت ببینه رو پیدا کرد -
.سلام جک -
490
00:24:20,667 --> 00:24:23,635
بهت گفت که منم از جزیره رفتم؟
491
00:24:23,703 --> 00:24:26,204
،بهم گفت بعد از اینکه از جزیره رفتم
492
00:24:26,272 --> 00:24:29,073
.اتفاقات خیلی بدی افتاد
493
00:24:29,141 --> 00:24:31,876
.و گفت که باید برگردم
494
00:24:31,944 --> 00:24:35,046
.همتون باید برگردید
495
00:24:35,114 --> 00:24:37,215
.باید اونو هم ببریم
496
00:24:37,282 --> 00:24:39,383
اینجا کجاست؟
497
00:24:39,451 --> 00:24:44,020
ابتکار دارما به اینجا
.میگفت ایستگاه لامپ
498
00:24:44,088 --> 00:24:46,456
،جک و بن با الوییز هاوکینگ ملاقات کردن
499
00:24:46,523 --> 00:24:50,125
کسی که یه زمانی رهبر دیگران بود
500
00:24:50,193 --> 00:24:53,796
و تنها آدمی بود که میدونست چزوری
.دوباره برگردن به جزیره
501
00:24:53,864 --> 00:24:56,699
یه خط هوایی و تجاری هست که
.از لوس آنجلس به گوام پرواز داره
502
00:24:56,767 --> 00:24:59,602
.هویپیماییِ آجیرا، پرواز شماره 316
503
00:24:59,669 --> 00:25:03,272
پس یعنی همین؟ -
.نه، همین نه، جک -
504
00:25:03,339 --> 00:25:05,074
الوییز توضیح داد که
505
00:25:05,141 --> 00:25:08,209
جک باید جسد جان لاک رو با خودش ببره
506
00:25:08,277 --> 00:25:12,113
.به اون هواپیما -
.جان لاک جایگزین پدرته که مرده بود -
507
00:25:12,181 --> 00:25:14,649
،الان حتماً داری میخندی
508
00:25:14,716 --> 00:25:17,418
.چونکه این خیلی میخره تز از اون چیزیه که تو هستی
509
00:25:17,486 --> 00:25:21,121
.روحت شاد
510
00:25:21,188 --> 00:25:24,924
کیت هیچ علاقه ای به
.برگشتن به جزیره نداشت
511
00:25:24,991 --> 00:25:28,226
آرون؟ آرون؟ -
...ولی وقتی تقریباً نزدیک بود آرون رو گم کنه -
512
00:25:28,294 --> 00:25:32,630
عزیزم، مادرت ایشونه؟ -
.شک کرد که بتونه مادرش باشه -
513
00:25:32,698 --> 00:25:35,799
،خانم لیتلتون
.من کیت آوستین هستم
514
00:25:35,867 --> 00:25:38,736
،بنابراین کیت رفت پیش مادر کلیر
515
00:25:38,803 --> 00:25:41,004
.که نمیدنست کلیر هنوز زنده بود
516
00:25:41,072 --> 00:25:43,941
...من بهش گفتم که شما مادربزرگش هستین
517
00:25:44,009 --> 00:25:46,577
.و این مدتی که من نیستم ازش مراقبت میکنید
518
00:25:46,645 --> 00:25:48,179
کجا داری میری؟
519
00:25:48,246 --> 00:25:51,615
.دارم برمیگردم که دخترتون رو پیدا کنم
520
00:25:51,683 --> 00:25:53,518
.به هواپیماییِ آجیرا خوش اومدین
521
00:25:53,585 --> 00:25:55,653
.ممنونم قربان
522
00:25:55,720 --> 00:25:59,922
و اونایی که برگشته بودن خونه
،یه بار دیگه دور هم جمع شدن
523
00:25:59,990 --> 00:26:04,593
که هر کدومشون برای یه دلیلی
.برمیگشتن به جزیره
524
00:26:04,661 --> 00:26:07,329
این خیلی مسخره ست، نه؟
525
00:26:07,396 --> 00:26:10,132
.من خلبان شما فرانک جِی لاپیدوس هستم
526
00:26:10,199 --> 00:26:13,035
.مسافران عزیز خوش اومدین -
.خب، سلام دکتر -
527
00:26:13,102 --> 00:26:15,871
تو اینجا چیکار میکنی فرانک؟ -
.راستش، من همیشه این قراضه رو میرونم
528
00:26:15,938 --> 00:26:19,341
.بعضی وقت ها این گنده بک رو میبرم به دهلیِ...نو
529
00:26:19,408 --> 00:26:22,043
اون سعیده؟
.و هارلی
530
00:26:22,111 --> 00:26:26,213
.یه ثانیه صبر کن ببینم
ما نمیریم گوام، مگه نه؟
531
00:26:26,281 --> 00:26:28,849
...درست در بالای اقیانوس
532
00:26:28,917 --> 00:26:31,718
.یه حس آشنا به درون هواپیما وراد شد
533
00:26:31,786 --> 00:26:35,188
،رفیق
.شاید دلت بخواد کمربندت رو ببندی
534
00:26:39,670 --> 00:26:41,838
.من کنترل رو دارم
535
00:26:41,906 --> 00:26:43,406
536
00:26:45,709 --> 00:26:47,910
اون یه باند فروده؟
537
00:26:47,978 --> 00:26:50,913
!تمام سیستم ها از کار افتادن
!داریم میشونیمش
538
00:26:50,981 --> 00:26:53,315
!پیام اضطراری چیام اضطراری! پیام اضطراری
.پرواز 316 آجیرا هستم
539
00:26:53,390 --> 00:26:55,024
.الان برخورد میکنیم به اونجا
540
00:26:56,593 --> 00:26:59,762
.هی
541
00:26:59,830 --> 00:27:02,765
...شش نفر اوشینیک برگشتن به جزیره
542
00:27:02,833 --> 00:27:04,600
فرانک؟ -
.سان -
543
00:27:04,667 --> 00:27:07,001
و در 2 دوره ی مختلف زمانی
.قرار گرفتن
544
00:27:07,069 --> 00:27:09,437
!اوه خدای من. چه اتفاقی افتاد؟
545
00:27:09,505 --> 00:27:12,340
...سان با هواپیما در سال 2007 فرود اومد
546
00:27:12,407 --> 00:27:16,110
اونا کجا رفتن؟ -
.اونا رفتن -
547
00:27:16,178 --> 00:27:18,780
کجا رفتن؟ -
من از کجا بدونم؟ -
548
00:27:20,683 --> 00:27:22,917
ولی دوستاش
549
00:27:22,985 --> 00:27:26,621
.برگشتن به جزیره...ولی 30 سال قبل
550
00:27:29,892 --> 00:27:31,292
جین؟
551
00:27:31,360 --> 00:27:35,563
.رفیق، باورم نمیشه
552
00:27:35,631 --> 00:27:36,631
553
00:27:36,699 --> 00:27:38,633
554
00:27:38,701 --> 00:27:41,169
.خودتو کنترل کن کینگ کونگ -
.دلم برای تیکه هات تنگ شده بود -
555
00:27:41,236 --> 00:27:43,838
.منم دلم برات تنگ شده بود هوگو -
.ساویر -
556
00:27:43,906 --> 00:27:45,807
.دُکتر
557
00:27:50,111 --> 00:27:52,012
.از دیدنت خوشحالم کیت
558
00:27:52,080 --> 00:27:54,214
.منم همینطور جیمز
559
00:27:54,282 --> 00:27:57,117
ببینم، جریان شماها با این
لباسای دارما چیه؟
560
00:27:57,185 --> 00:27:59,787
.ما توی گروه ابتکار دارما هستیم
561
00:27:59,855 --> 00:28:01,656
.الان سال 1977 هستش
562
00:28:01,723 --> 00:28:04,191
آم...چی؟
563
00:28:04,790 --> 00:28:06,391
بقیه آدمای توی هواپیما چی شدن؟
564
00:28:06,421 --> 00:28:08,956
.ممکنه هنوز اون بیرون باشن -
منظورت از بقیه آدما چیه؟ -
565
00:28:09,023 --> 00:28:11,825
،سعید هم توی هواپیما بود
.لاپیدوس و سان هم بودن
566
00:28:11,893 --> 00:28:14,361
،همونطور که جین شروع به کرد بگرده تا سان رو پیدا کنه
567
00:28:15,263 --> 00:28:18,197
ساویر یه داستان سر هم کرد بعنوان
،ورودی های جدید
568
00:28:18,265 --> 00:28:20,399
شما ها همتون جزء دسته ی دوم از ادمایی هستنی
569
00:28:20,467 --> 00:28:23,702
،که همین الان
.میرسن اینجا
570
00:28:23,770 --> 00:28:26,037
!"همه بگن"خوش اومدین -
.خوش اومدین -
571
00:28:26,105 --> 00:28:28,140
،30سال در آینده
572
00:28:28,207 --> 00:28:30,642
.سان شروع کردن دنبال جین بگرده
573
00:28:30,710 --> 00:28:33,144
.سلام
574
00:28:33,212 --> 00:28:35,546
تو دیگه کی هستی؟ -
.اسم من کریستینه -
575
00:28:35,614 --> 00:28:37,448
.من دنبال شوهرم میگردم
576
00:28:37,516 --> 00:28:40,952
،متأسفم
.ولی یه سفر کوچیک پیش رو دارید
577
00:28:41,019 --> 00:28:43,187
اینو از کجا آوردی؟
کی اینو بهت داد؟
578
00:28:43,255 --> 00:28:46,357
.گفت اسمش کریستینه
579
00:28:46,424 --> 00:28:49,192
گفت اگه میخوام دوباره
همسرم رو ببینم
580
00:28:49,260 --> 00:28:52,094
.باید اینجا منتظر جان لاک باشم -
.ولی با توجه به اینکه اون مرده، ما نمیخوایم خودمو اذیت کنیم -
581
00:28:52,162 --> 00:28:56,165
.خب، شاید دلتون بخواد بیرون رو یه نگاهی بندازید
582
00:29:02,843 --> 00:29:06,878
...یه مردی درست شبیه جان لاک توی جزیره بود
583
00:29:06,946 --> 00:29:08,179
.صبح بخیر
584
00:29:08,247 --> 00:29:09,947
.سلام
585
00:29:10,015 --> 00:29:12,082
.و خیلی سؤال ها رو نسبت به خودش برانگیخت
586
00:29:12,150 --> 00:29:14,785
.هیچ کسی یادش نیست تو توی هواپیما بوده باشی
587
00:29:14,853 --> 00:29:18,288
.راستش، منم یادم نمیاد بوده باشم -
چی یادت میاد؟ -
588
00:29:18,356 --> 00:29:19,857
.مردن رو یادم میاد
589
00:29:22,427 --> 00:29:24,194
.سلام بن
590
00:29:24,262 --> 00:29:26,964
.خدای من
591
00:29:27,031 --> 00:29:29,066
.تو زنده ای -
.آره، زنده ام -
592
00:29:32,303 --> 00:29:35,004
.بن، خوشحال میشم اگه به ما بپیوندی
593
00:29:35,072 --> 00:29:37,907
چیه جان، نکنه بهم اعتمادنداری اینجا
با افارد قبلیم که رهبرشون بودم تنها بمونم؟
594
00:29:37,975 --> 00:29:40,676
.من دیگه از کارایی که میتونی بکنی نمیترسم بن
595
00:29:40,744 --> 00:29:43,245
بن خیلی سریع متوجه شد
596
00:29:43,314 --> 00:29:45,748
یه چیز خیلی متفاوتی درباره این
.مرد وجود داره
597
00:29:45,816 --> 00:29:48,483
چطوریه که میدونی کجا
داری میری؟
598
00:29:48,551 --> 00:29:52,287
...دیگه ترس و شکاکی اونو عذاب نمیداد -
.فقط میدونم -
599
00:29:52,355 --> 00:29:55,157
ولی خیلی بیشتر نسبت به قبل
600
00:29:55,225 --> 00:29:57,693
.با جزیره در ارتباط بود -
.شام آوردم -
601
00:29:57,760 --> 00:30:00,662
.سلام ریچارد
.یه مدتی هست همدیگه رو ندیدیم
602
00:30:00,730 --> 00:30:04,299
اون کیه داره باهاش حرف میزنه؟ -
.اسمش ریچارد آلپرته -
603
00:30:04,366 --> 00:30:07,268
...اون یه جورایی
.یه مشاوره
604
00:30:07,336 --> 00:30:09,336
ریچارد آلپرت
605
00:30:09,404 --> 00:30:11,905
،توی جزیره برای مدت خیلی زیادی زندگی میکرده
606
00:30:11,973 --> 00:30:14,374
.و بنظر میرسه که پیر نمیشه
607
00:30:14,442 --> 00:30:18,846
اون یه خدمتگزار وفادا و جان بر کف
.هم برای جزیره و هم برای رهبراش بوده
608
00:30:18,914 --> 00:30:21,482
الان من رهبرتونم، درسته؟ -
.آره، جان، درسته -
609
00:30:21,549 --> 00:30:24,918
.خوبه
.بنابراین ازت میخوام منو ببری پیش جیکوب
610
00:30:24,986 --> 00:30:27,353
میتونی اون کار رو بکنی؟ -
.آره، البته -
611
00:30:27,421 --> 00:30:28,621
.عالیه
612
00:30:28,689 --> 00:30:30,757
.ما هممون به یه نفر جواب میدیم
613
00:30:30,824 --> 00:30:34,126
و اون آدم ممکنه کی باشه؟ -
.اسمش جیکوبه -
614
00:30:34,193 --> 00:30:36,829
مردی که بنام جیکوب میشناسنش
615
00:30:36,896 --> 00:30:38,930
.برای ساکنان جزیره یه راز بوده
616
00:30:38,998 --> 00:30:41,299
.جیکوب میخواد این کار انجام بشه -
.جیکوب با من حرف میزنه جان -
617
00:30:41,367 --> 00:30:43,735
هیچ کسی تا حالا جیکوب رو ندیده؟
618
00:30:43,802 --> 00:30:45,970
.درسته -
.چقدر جالب -
619
00:30:48,507 --> 00:30:52,076
جیکوب یه روحی بوده که در درون
جزیره برای قرن های متمادی زندگی میکرده
620
00:30:52,144 --> 00:30:55,580
و خیلی از آدما رو دیده که
.وادارشون کنه بیان به خونه ی اون
621
00:30:55,647 --> 00:30:59,884
.میدونم برای اون کشتی اینجایی -
اونا چطوری جزیره رو پیدا کردن؟ -
622
00:30:59,951 --> 00:31:04,955
.باید وقتی رسیدن اینجا ازشون بپرسی -
.لازم نیست بپرسم. تو اونا رو آوردی اینجا -
623
00:31:05,023 --> 00:31:07,891
هنوز داری سعی میکنی ثابت کنی من اشتباه مینم، درسته؟ -
.هنوزم میگم داری اشتباه میکنی -
624
00:31:07,959 --> 00:31:09,726
واقعاً؟
625
00:31:09,794 --> 00:31:11,360
خوشبینیِ جیکوب
626
00:31:11,428 --> 00:31:13,896
.یه تضاد کامل با دشمنانش بود
627
00:31:13,964 --> 00:31:15,397
.اونا میان، میجنگم
628
00:31:15,465 --> 00:31:18,033
.نابود میکنن، به زور میگیرن
629
00:31:18,101 --> 00:31:20,035
.همیشه یه جور تموم میشه
630
00:31:20,102 --> 00:31:22,103
.فقط یه بار تموم میشه
631
00:31:22,171 --> 00:31:26,450
هر چیزی که قبلش اتفاق بیفته
.برای پیشرفت کاره
632
00:31:26,518 --> 00:31:29,292
ولی اختلاف نظر با این مرد سیاه پوش
633
00:31:29,360 --> 00:31:31,995
قانون هایی داشت که به اونا
.اجازه نمیداد به همدیگه آسیب برسونن
634
00:31:32,063 --> 00:31:35,098
میدونی چقدر دلم میخواد
بکشمت؟
635
00:31:35,166 --> 00:31:39,503
.آره -
.یه روز از همین روزا یه روزنه ای پیدا میکنم دوست من -
636
00:31:39,570 --> 00:31:42,372
.خب، هر وقت پیدا کرید، من همینجام
637
00:31:42,440 --> 00:31:44,841
.جیکوب خودش رو توی جزره زندونی نکرد
638
00:31:44,909 --> 00:31:48,378
عذر میخوام قربان؟ میتونید کمکم کنید؟ -
دنبال چی میگردین؟ -
639
00:31:48,446 --> 00:31:51,080
اون با بعضی از بازماندگان
...اوشینیک ارتباط برقرار کرده بود
640
00:31:53,517 --> 00:31:56,219
...در بعضی از نقاط اوج زندگیِ اونا
641
00:31:56,286 --> 00:31:58,821
.نگران نباش
.همه چیز درت میشه
642
00:31:58,889 --> 00:32:01,557
.با اینکه نمیدونستن اون کیه
643
00:32:05,394 --> 00:32:08,429
یکی از اینا مال شماست؟
.فکر کنم فشار بیشتری نیاز داشت
644
00:32:08,497 --> 00:32:12,266
بعضی از آدمایی از بازماندگان اوشینیک
که جیکوب باهاشون ملاقات میکرد
645
00:32:12,334 --> 00:32:14,336
مربوط به خیلی وقت قبل تر از اون
.بود که هواپیما تو جزیره سقوط بکنه
646
00:32:14,403 --> 00:32:16,905
درباه پدر مادرت خیلی متأسفم
.جیمز
647
00:32:16,972 --> 00:32:19,240
.دختر خوبی باش کیتی
648
00:32:19,308 --> 00:32:22,076
...و برای بقیه -
.اوه، عذر میخوام -
649
00:32:22,144 --> 00:32:25,413
.راستش من چندتا خیابون بیشتر نمیخوام برم -
اون به یعضی ها راهنمایی هایی میکرد -
650
00:32:25,480 --> 00:32:28,716
.که به بازگشت به جزیره منتهی میشد -
.هواپیماییِ آجیرا پرواز 316 -
651
00:32:28,783 --> 00:32:30,884
.انتخاب توئه هوگو
652
00:32:30,952 --> 00:32:34,454
،ولی توی جزیره
،جیکوب یه راز رو یادآوری میکنه
653
00:32:34,522 --> 00:32:38,491
.و یه مرد خیلی مشتاقه که اونو پیدا کنه -
،برای یه مدتی -
654
00:32:38,559 --> 00:32:41,895
همتون از یه مردی بنام جیکوب
.اطاعت میکردین و دستور میگرفتین
655
00:32:41,962 --> 00:32:44,564
،خب، الان من میخوام برم و جیکوب رو ببینم
656
00:32:44,632 --> 00:32:46,699
.و از همتون میخوام با من بیایی
657
00:32:46,767 --> 00:32:49,535
دارم کم کم فکر میکنم
.جان لاک داره تبدیل میشه به یه دردسر
658
00:32:49,603 --> 00:32:52,405
فکر کردی برای چی سعی کردم بکشمش؟
659
00:32:52,473 --> 00:32:55,307
،میدونم تفاوت های ما رو در گذشته یادته جان
660
00:32:55,375 --> 00:32:57,909
ولی اگه از جیکوب کمک میخوای
که دوباره آدمات رو جمع کنی
661
00:32:57,977 --> 00:33:02,079
...بنابراین من هر کاری بتونم -
.من علاقه ای به دوباره جمع کردن آدمام ندارم -
662
00:33:02,147 --> 00:33:05,282
پس برای چی داری میریم پیش جیکوب؟ -
.که بتونم بکشمش -
663
00:33:05,350 --> 00:33:08,685
،ولی برای کشتن جیکوب
.این مرد کمک لازم داشت
664
00:33:08,753 --> 00:33:12,155
چرا میخوای من جیکوب رو بکشم جان؟
665
00:33:12,223 --> 00:33:13,923
...چونکه
666
00:33:13,991 --> 00:33:16,993
،بر خلاف کارهای وفادارانه ات به جزیره
667
00:33:17,060 --> 00:33:20,362
باید میدیدی که دختر رو جلوی چشمت
با اسلحه کشتن
668
00:33:20,430 --> 00:33:23,131
و پاداشت چی بود؟
.تبعید شد
669
00:33:23,199 --> 00:33:25,200
و تو تمام این کارهار رو
670
00:33:25,268 --> 00:33:28,036
بنام مردی که هیچ وقت ندیدیش
.انجا دادی
671
00:33:28,104 --> 00:33:30,639
،پس سؤال اینه بن
672
00:33:30,706 --> 00:33:33,508
چرا نباید جیکوب رو بکشی؟
673
00:33:33,576 --> 00:33:36,377
.ولی جیکوب دوستانی داشت که از پرواز آجیرا میومدن
674
00:33:36,445 --> 00:33:39,680
توی اون جعبه چیه؟ -
.باید به یکی نشونش بدیم -
675
00:33:39,748 --> 00:33:42,917
برای چی؟ -
.اونوقت میدونن علیه چی دارن کار میکنن -
676
00:33:48,089 --> 00:33:50,556
...ایلانا یه آدم جان بر کف و پیرو جیکوب بود
677
00:33:52,325 --> 00:33:54,493
.و اون در زمانی بحرانی اومد سراغش
678
00:33:54,561 --> 00:33:56,995
.من اینجام چونکه به کمکت نیاز دارم
679
00:33:57,063 --> 00:33:59,030
کمکم میکنی ایلانا؟
680
00:33:59,098 --> 00:34:00,966
.آره
681
00:34:01,033 --> 00:34:02,934
ولی مردی که شبیه لاک بود
682
00:34:03,002 --> 00:34:06,671
.بالاخره به مقصدش رسید
683
00:34:06,739 --> 00:34:07,772
.سلام جیکوب
684
00:34:10,175 --> 00:34:12,076
.خب، بالاخره روزنه ات رو پیدا کردی
685
00:34:12,143 --> 00:34:14,111
.معلومه که پیدا کردم
686
00:34:14,179 --> 00:34:17,581
و اینم نمیدونی که
687
00:34:17,649 --> 00:34:20,217
چی کشیدم
688
00:34:20,284 --> 00:34:21,684
.تا اینجا باشم
689
00:34:21,752 --> 00:34:23,786
شماها قبلاً همدیگه رو دیدین؟
690
00:34:23,854 --> 00:34:25,855
.فقط در حد حرف زدن بوده
691
00:34:27,658 --> 00:34:30,694
...بیرون از اینجا
692
00:34:30,761 --> 00:34:33,230
.ایلانا و تیمش میرسن
693
00:34:33,298 --> 00:34:34,898
.شلیک نکنید
694
00:34:34,966 --> 00:34:38,335
.ریچارد، من ایلانا هستم
695
00:34:38,402 --> 00:34:40,537
.یه چیزی دارم که باید ببینی
696
00:34:44,841 --> 00:34:46,541
.نمیفهمم
697
00:34:46,609 --> 00:34:49,478
...اگه این لاکه
698
00:34:49,545 --> 00:34:51,079
اون کیه اون تو؟
699
00:34:52,915 --> 00:34:55,551
...تمام تکه ها کنار هم بود
700
00:34:55,618 --> 00:34:58,086
.کاری که ازت خواستم رو بکن بن
701
00:34:58,154 --> 00:35:00,222
...رها کردن بن، رو در رو با جیکوب
702
00:35:00,289 --> 00:35:02,657
...بنجامین
.با روح نادیدنیِ جزیره
703
00:35:02,725 --> 00:35:06,928
هر چیزی که اون بهت گفته
...ازت میخوام یه چیزی رو متوجه بشی
704
00:35:06,996 --> 00:35:09,830
.تو یه انتخاب داری
705
00:35:09,898 --> 00:35:13,967
ولی جیکوب از بن خیلی سال بود
.که غفلت کرده بود
706
00:35:14,035 --> 00:35:19,539
،اوه...خب حالا
،بعد از این همه مدت
707
00:35:19,607 --> 00:35:23,209
.بالاخره از پس زدن من دست برداشتی
708
00:35:25,745 --> 00:35:27,546
...خب
709
00:35:34,486 --> 00:35:35,986
.اونا دارن میان
710
00:35:36,054 --> 00:35:37,121
چی؟
711
00:35:37,188 --> 00:35:38,988
.اونا دارن میان
712
00:35:54,507 --> 00:35:56,876
.بذار اینو واضح بگم
713
00:35:56,943 --> 00:35:59,010
.تمام اینا قبلاً اتفاق افتاده -
.آره -
714
00:35:59,078 --> 00:36:01,379
خب، پس من بعد از این قراره چی بگم؟ -
.نمیدونم -
715
00:36:01,447 --> 00:36:03,915
!ایول! پس تئوریِ تو غلطه
716
00:36:03,983 --> 00:36:05,984
هوگو داره تمرین میکنه که بفهمه
717
00:36:06,051 --> 00:36:08,052
،قوانین پیچیده ی سفر زمان چیا هستن
718
00:36:08,120 --> 00:36:10,721
،و همراه با جک و کیت
719
00:36:10,789 --> 00:36:12,823
اون بهترین تلاشش رو کرد که زندگی ای
720
00:36:12,891 --> 00:36:15,292
.برای خودش در سال 1970 توی دارما درست کنه -
چرا با هم نریم؟ -
721
00:36:15,360 --> 00:36:17,661
،من به گرم نشدن زمین کمک میکنم
،که هنوز اتفاق نیفتاده
722
00:36:17,729 --> 00:36:21,464
.اینطوری شاید بتونیم جلوش رو بگیریم -
،داستانی که ساویر سر هم کرده بود جواب داد -
723
00:36:21,532 --> 00:36:24,767
و همشون یه شغلی توی
.اون گروه دارما پیدا کرده بودن
724
00:36:24,835 --> 00:36:27,503
.و یادتون نره از این سُس ها بخورید
725
00:36:27,570 --> 00:36:30,906
.اونا واقعاً همبرگر رو خوشمزه میکنن -
،ولی اومدن اونا به جزیره برای جولیت سنگین بود -
726
00:36:30,974 --> 00:36:33,108
کسی که گذشته ی ساویر رو با کیت میدونه
727
00:36:33,176 --> 00:36:36,411
و اینو باور کرده بود که زندگش با ساویر
.همونطوری مثل اون و کیت نمیشه
728
00:36:36,480 --> 00:36:38,113
این تموم شده، مگه نه؟
729
00:36:38,181 --> 00:36:39,781
چی تموم شده؟
730
00:36:39,849 --> 00:36:41,984
.ما...این خونه بازی
731
00:36:42,051 --> 00:36:45,120
.ما یه دشمن توی منطقه مون داریم
732
00:36:45,188 --> 00:36:46,688
...برای سعید -
.تکون بخور -
733
00:36:46,756 --> 00:36:48,757
که از دوستاش جداش ده بود
734
00:36:48,825 --> 00:36:50,927
،وقتی که اون فلاش اتفاق افتاد
735
00:36:50,994 --> 00:36:54,563
.و رسیدن اون به کمپ دارما ظنّ دارما رو برانگیخت -
.فکر میکنم سعید رو پیدا کردیم -
736
00:36:54,631 --> 00:36:57,332
...ولی همه چیز توی جزیره -
هی، میتونی کمکم کنی؟ -
737
00:36:57,400 --> 00:36:59,601
.میخواست تغییر کنه -
.دَن -
738
00:36:59,669 --> 00:37:02,771
.سلام مایلز
739
00:37:02,839 --> 00:37:05,807
اینجا برگشتی چه غلطی بکنی دن؟
740
00:37:05,875 --> 00:37:07,609
.من بخاطر این برگشتم اینجا
741
00:37:07,677 --> 00:37:10,545
دنیل فارادی فلاش ها رو
742
00:37:10,613 --> 00:37:12,848
،همراه بازماندگان اوشینیک تحمل کرده بود
743
00:37:12,915 --> 00:37:15,350
،و در طول یه سفری که به سال 1950 داشت
744
00:37:15,418 --> 00:37:18,720
فهمید که دیگران یه
.بمب هیدروژنی دارن
745
00:37:18,787 --> 00:37:21,923
باید از اون قالب درش بیارید
.و دفنش کنید
746
00:37:21,991 --> 00:37:24,359
،وقتی فارادی رسید به سال 1970
747
00:37:24,426 --> 00:37:26,328
اون تمام انرژیش رو روی این گذاشت که یه راهی پیدا کنه
748
00:37:26,395 --> 00:37:28,230
،که آینده رو تغییر بده
749
00:37:28,297 --> 00:37:30,565
،و با یه ایستگاه جدید دارما که در حال ساخته شدن بود
750
00:37:30,633 --> 00:37:32,167
.زمانیِ عالی ای داشت
751
00:37:32,234 --> 00:37:34,468
...آدمای دارما که دارن توی منطقه ی ایستگاه قو کار میکنن
752
00:37:34,536 --> 00:37:35,770
اونا زمین رو میکَنن
753
00:37:35,782 --> 00:37:38,183
و بطور خیلی اتفاقی به یه
.منبع خیلی عظیم انرژی ضربه میزنن
754
00:37:38,250 --> 00:37:40,018
،برای اینکه اونو پوشش بدن
اون انرژیِ عظیم رو
755
00:37:40,086 --> 00:37:42,887
.با سیمان روی اونو میپوشونن، مثل چرنوبیل
756
00:37:42,955 --> 00:37:45,990
اونا 20 سال آینده
757
00:37:46,058 --> 00:37:48,293
...اون انرژی رو بوسیله ی فشار دادن یه دکمه نگه میدارن زیرِ زمین
758
00:37:48,360 --> 00:37:50,995
...یه دکمه ای که دوستتون دزموند -
.شکست سیستم -
759
00:37:51,063 --> 00:37:53,598
،یه روزی اونو فشار نمیده
760
00:37:53,666 --> 00:37:55,833
و این باعث میشه که هواپیمای شما
.پرواز 815 اوشینیک سقوط کنه
761
00:37:56,790 --> 00:37:59,358
.من فکر میکنم میتونیم تغییرش بدیم
762
00:37:59,426 --> 00:38:02,360
،بنابراین اون دریچه هیچ وقت ساخته نمیشه
763
00:38:02,428 --> 00:38:05,163
.و پرواز شما هم هونطور که باید تو لوس آنجلس فرود میاد
764
00:38:05,231 --> 00:38:08,432
و دقیقاً میخوای چطوری این انرژی
رو از بین ببری؟
765
00:38:08,500 --> 00:38:11,502
.میخوام یه بمب هیدروژنی رو منفجر کنم
766
00:38:11,569 --> 00:38:14,037
.به جک الهام شده بود
767
00:38:14,105 --> 00:38:16,239
بمب کجاست ریچارد؟
کجاست؟
768
00:38:16,307 --> 00:38:20,877
،و وقتی فارادی بهش شلیک شد و مرد
769
00:38:20,945 --> 00:38:24,847
.جک مأموریت فارادی رو ادامه داد -
ما از اون هواپبما غیبمون زد و ایناج افتادیم -
770
00:38:24,915 --> 00:38:27,449
.چونکه این سرنوشت ماست
771
00:38:27,518 --> 00:38:30,886
.جک دیگران رو متقاعد کرد که ببرنش پیش اون بمب
772
00:38:30,954 --> 00:38:34,456
اگه میتونست از این جلوگیری کنه
که پرواز 815 اوشینیک سقوط نکنه
773
00:38:34,524 --> 00:38:37,392
میتونست جلوی تمام درد و رنج
774
00:38:37,460 --> 00:38:39,094
.بازماندگان رو ازشون دور کنه
775
00:38:39,162 --> 00:38:41,363
خب...حالا چی؟
776
00:38:43,866 --> 00:38:46,134
،با استفاده از دفترچه ی فارادی بعنوان راهنما
777
00:38:46,202 --> 00:38:48,537
.سعید هسته ی اون بمب رو درآورد
778
00:38:48,604 --> 00:38:52,306
...ولی فقط یه راه بود که برسن به منطقه ی ایستگاه قو
779
00:38:54,442 --> 00:38:56,610
...و اونم گذشتن از منطقه ی زندگیِ دارما بود
780
00:38:56,678 --> 00:38:59,413
این خوب نیست، درسته؟
781
00:38:59,481 --> 00:39:01,949
که اولویت اولشون این بود که
782
00:39:02,016 --> 00:39:05,118
سعید و بقیه اونایی که تازه
.رسیده بودن رو دستگیر کنن
783
00:39:05,186 --> 00:39:06,420
!هی
784
00:39:16,430 --> 00:39:18,298
.بیایید بالا
785
00:39:18,365 --> 00:39:21,200
،با کمک جین و هارلی
.جک و سعید فرار کردن
786
00:39:21,268 --> 00:39:23,635
.نمیدونم کجا داری میریم -
.ایستگاه قو -
787
00:39:23,703 --> 00:39:25,804
.ایستگاه قو -
جک، چی توی ایستگاه قوئه؟ -
788
00:39:25,871 --> 00:39:28,773
.فکر میکنم یه راهی پیدا کردم که برتون گردونم سر زندگیتون
789
00:39:30,370 --> 00:39:32,705
.نگران نباش رفیق
790
00:39:32,773 --> 00:39:35,908
همه چی درست میشه
.وقتی چک آینده رو تغییر بده
791
00:39:35,976 --> 00:39:38,378
.الان وقتشه من برم
792
00:39:38,446 --> 00:39:41,514
.مراقب باش
.بهش ضربه بخوره منفجر میشه
793
00:39:40,976 --> 00:39:43,477
.سعید، این کار جواب میده
794
00:39:43,544 --> 00:39:46,946
...جک آماده بود -
.توی لوس آنجلس میبینمت -
795
00:39:47,014 --> 00:39:49,850
...ولی قبل از اینکه بتونه کاری رو که شروع کرده بود تموم کنه -
جک؟ -
796
00:39:49,917 --> 00:39:52,785
.لازم بود کیت طرف اون باشه
797
00:39:52,853 --> 00:39:56,422
.هیچی تو زندگیم به این درستی نبوده
798
00:39:56,490 --> 00:39:58,859
.فقط ازت میخوام اینو باور کنی
799
00:40:02,463 --> 00:40:04,330
!خاموش نمیشه
800
00:40:04,398 --> 00:40:07,299
.یه چیزی داره مته رو میکشه پایین -
!ما با اون منبع برخورد کردیم -
801
00:40:08,368 --> 00:40:10,836
.الان اتفاق میفته
802
00:40:10,904 --> 00:40:13,138
منو همراهی میکنی؟
803
00:40:13,206 --> 00:40:14,606
.آره
804
00:40:14,674 --> 00:40:17,475
.پس بیا بریم
805
00:40:17,542 --> 00:40:20,177
،وقتی جک به ایستگاه قو نزدیک شد
806
00:40:20,245 --> 00:40:22,380
...نیروی امنیتی منطقه دیدش
807
00:40:25,684 --> 00:40:28,085
.ولی کمک خیلی زود رسید
808
00:40:30,121 --> 00:40:31,621
809
00:40:34,158 --> 00:40:36,659
.اسلحه هاتون رو بذارید زمین
810
00:40:36,727 --> 00:40:39,095
خیلی خب، الان میتونی
!بیایی کارت رو بکنی دُکی
811
00:40:44,368 --> 00:40:47,735
خیلی ها باور کرده بودن کاری که شده
812
00:40:47,803 --> 00:40:50,205
.شده
813
00:40:50,272 --> 00:40:53,408
،نمیتونی سرنوشت رو تغییر بدی
814
00:40:53,475 --> 00:40:55,844
.مهم نیست که چقدر تلاش کنی
815
00:40:59,615 --> 00:41:02,616
و اون کسایی که با سونوشت مقابله میکنن
816
00:41:02,684 --> 00:41:05,786
همیشه با ناامیدی
817
00:41:05,854 --> 00:41:07,321
...روبرو میشن
818
00:41:11,816 --> 00:41:14,851
.اینجا که مثل لوس آنجلس نیست
819
00:41:18,623 --> 00:41:20,942
...برای سرنوشت یه راه هست
820
00:41:20,942 --> 00:41:23,331
.که بتونه هدفش رو طراحی کنه
821
00:41:23,331 --> 00:41:25,454
!آه! کمک -
!جولیت -
822
00:41:25,454 --> 00:41:29,253
!کمک -
!جولیت -
823
00:41:29,253 --> 00:41:31,822
!آآآه! نه
824
00:41:31,822 --> 00:41:32,682
!نه -
!آآآه -
825
00:41:32,682 --> 00:41:35,294
.منو تنهام نذار
826
00:41:35,294 --> 00:41:37,561
.چیزی نیست
827
00:41:37,561 --> 00:41:40,712
!منو تنهام نذار -
.دوست دارم -
828
00:41:40,712 --> 00:41:43,634
.نه، خوتو ول نکن -
.دوست دارم جیمز -
829
00:41:43,634 --> 00:41:45,851
.نه -
.خیلی دوست دارم -
830
00:41:45,851 --> 00:41:48,456
!نه! نه! خودتو ول نکن -
!آآآه -
831
00:41:48,456 --> 00:41:50,016
!جولیت
832
00:41:50,016 --> 00:41:50,765
!نه
833
00:41:54,623 --> 00:41:57,761
...ولی قبل از اینکه یکی تسلیم دست سرنوشت بشه
834
00:41:58,952 --> 00:42:00,511
یکی باید اینو در نظر داشته باشه
835
00:42:01,711 --> 00:42:05,137
...قدرت روح بشری رو باید بدونه
836
00:42:08,452 --> 00:42:10,503
و قدرتی که پشت
837
00:42:11,970 --> 00:42:15,867
.خواسته ی درونیِ یه نفر نهفته ست
838
00:42:15,867 --> 00:42:17,027
!زود باش
839
00:42:17,027 --> 00:42:18,977
!زود باش
840
00:42:18,977 --> 00:42:20,961
!زود باش حرومزاده
841
00:42:21,675 --> 00:42:32,875
ترجمه و زیرنویس : مهرزاد
lostmehrzad@yahoo.com
Mehrzad@9movie.ir