1 00:00:05,905 --> 00:00:08,747 اگر مری آلیس مشکلاتی داشت ، ما باید متوجه می شدیم 2 00:00:08,747 --> 00:00:11,292 تورو به خدا، اون 150 متر اونورتر زندگی می کرد 3 00:00:11,292 --> 00:00:13,922 گابی ، زنی که خودش و میکشه 4 00:00:13,922 --> 00:00:15,577 یه مشکلی باید داشته باشه 5 00:00:15,577 --> 00:00:18,631 هر زمانی که من دور وبر اون مرتیکه ام ،سعی میکنه دستی به کون من بزنه 6 00:00:18,801 --> 00:00:21,855 من سال گذشته از کاسبی با اون 200000دلار بدست آوردم 7 00:00:21,855 --> 00:00:24,768 اگر می خاد به کونت دست بزنه، بزار بزنه 8 00:00:24,768 --> 00:00:27,265 چرا تو خوشحال نیستی؟ 9 00:00:27,265 --> 00:00:30,262 من با خیلی چیزای ناجور احاطه شدم 10 00:00:31,635 --> 00:00:32,753 اون چیه؟ 11 00:00:32,753 --> 00:00:35,748 نامه ایی به آدرس مری آلیس 12 00:00:36,126 --> 00:00:38,713 اوه! مری آلیس تو چی کار کردی؟ 13 00:00:47,324 --> 00:00:49,904 وقتی ما میمیریم یک اتفاق عجیب رخ می ده 14 00:00:49,904 --> 00:00:51,694 حواس ما ناپدید می شن 15 00:00:51,694 --> 00:00:54,691 احساس مزه،لمس،بو و صدا تبدیل به یک حافظه دور می شن. 16 00:00:55,481 --> 00:00:57,479 اما بینش ما----- 17 00:00:57,479 --> 00:01:00,101 آه ،بینش ما گسترش پیدا می کنه 18 00:01:00,101 --> 00:01:03,763 و ما بطور ناگهانی می تونیم دنیایی رو که پشت سرمون ترک کردیم به وضوح ببینیم 19 00:01:03,763 --> 00:01:07,823 البته، اغلب چیزهایی که توسط مردگان دیده می شن ، توسط زندگان هم قابل دیدن هستند 20 00:01:09,347 --> 00:01:12,392 اگر که اونها وقتی رو برای دیدن اختصاص بدهند 21 00:01:12,603 --> 00:01:14,633 درست مثل دوست من ، گابریل 22 00:01:14,633 --> 00:01:17,678 من بایستی متوجه می شدم او چقدر غمگین است، اما نشدم 23 00:01:19,075 --> 00:01:22,120 من فقط لباسهای او را می دیدم که از پاریس خریداری می شد 24 00:01:22,416 --> 00:01:25,462 و جواهر طلای سفید او را......و 25 00:01:26,307 --> 00:01:29,310 و ساعت الماس کاملا نوی او. 26 00:01:29,649 --> 00:01:31,552 اگر من دقیقتر می نگریستم،و 27 00:01:31,552 --> 00:01:34,302 میتونستم ببینم که گابریل یک زن درحال غرق شدن بود 28 00:01:34,302 --> 00:01:37,051 که نا امیدانه به دنبال یک قایق نجات می گشت 29 00:01:37,051 --> 00:01:40,096 و شانس او گفت که یکی یافت 30 00:01:40,773 --> 00:01:43,648 البته، گابریل فقط باغبان جوان خودشو 31 00:01:43,648 --> 00:01:46,651 به عنوان راهی برای تزریق یه کمی هیجان به زندگی اش ، میدید 32 00:01:48,597 --> 00:01:50,628 اما اکنون او داشت در می یافت که زندگی اش تا چه اندازه می تواند هیجان انگیز باشد 33 00:01:50,628 --> 00:01:53,673 ----- 34 00:02:06,362 --> 00:02:09,408 لعنتی 35 00:02:09,408 --> 00:02:11,818 یاله،یاله،یاله! عجله کن! بزن بریم 36 00:02:11,818 --> 00:02:14,863 یاله، یاله 37 00:02:15,371 --> 00:02:16,386 بقیه لباسام کجاست؟ 38 00:02:16,386 --> 00:02:18,205 من پیداشون می کنم. تو برو بیرن 39 00:02:18,205 --> 00:02:19,304 کجا؟ 40 00:02:19,304 --> 00:02:22,350 - از پنجره برو بیرون - چی؟ 41 00:02:25,818 --> 00:02:27,257 برو،برو،برو،برو،برو 42 00:02:31,908 --> 00:02:33,812 سلام عزیزم، زود اومدی خونه 43 00:02:33,812 --> 00:02:36,857 قرار ملاقاتم لغو شد 44 00:02:38,295 --> 00:02:41,341 تو امروز صبح دوش نگرفتی؟ 45 00:02:41,341 --> 00:02:43,963 من،آه،من الان ورزش کردنم تموم شده بود 46 00:02:43,963 --> 00:02:45,510 جان کجاست؟ 47 00:02:45,510 --> 00:02:46,944 جان؟ 48 00:02:46,944 --> 00:02:49,322 بله. ابو قراضه اش بیرون پارک شده 49 00:02:49,322 --> 00:02:50,945 گابریل وحشت زده شده بود 50 00:02:50,945 --> 00:02:53,096 او می دونست اگه شوهرش راز او رو کشف کنه 51 00:02:53,096 --> 00:02:55,813 تمامی خشم و قهر او به سمت گابریل هجوم می اورد 52 00:02:56,643 --> 00:02:59,641 هی . آقای سولیس. 53 00:02:59,808 --> 00:03:02,432 هی، جان تا حالا مواظب اون فیکوس بودی؟ 54 00:03:02,432 --> 00:03:05,430 - به محض آنکه کارم اینجا تموم شه ، به اون میرسم - بسیار خوب 55 00:03:07,928 --> 00:03:10,719 - اما او به سرعت به یادش اومد که....و - ما باید راجع به کارهای دیگه هم صحبت کنیم 56 00:03:10,719 --> 00:03:13,717 آنچه که کارلوس نمیتونست ببینه - مشکلی نیست 57 00:03:15,008 --> 00:03:18,006 قادر به صدمه زدن به او نبود 57 00:03:19,597 --> 00:03:22,593 کدبانوهای سرگشته زیرنویس فارسی از :dr_hanaj@yahoo.com 58 00:03:58,149 --> 00:04:01,147 قسمت دوم----آه ،آنسوی سکه 59 00:04:04,728 --> 00:04:08,726 ظاهر آرام ویستریا لین اخیراً به هم ریخته شده بود 60 00:04:10,016 --> 00:04:13,021 ابتدا با خودکشی من.....و 61 00:04:13,521 --> 00:04:16,525 و سپس با کشف......ی 62 00:04:16,734 --> 00:04:21,740 یه نامه توی لوازم من که دلیل مشکوکی را برای عمل ناامیدانه من مطرح می کرد 63 00:04:22,533 --> 00:04:25,537 دوستانم دور هم جمع شدند تا راجع به این معنا با هم بحث کنند 64 00:04:25,620 --> 00:04:27,330 فکر می کنم باید نامه رو به پائول بدیم 65 00:04:27,330 --> 00:04:30,334 او هنوز سوگواره،سوزان.احتمالا به هم میریزه 66 00:04:30,418 --> 00:04:33,422 مهم نیست. او همسرش بود. حقشه که همه حقایقو بدونه 67 00:04:33,839 --> 00:04:35,842 خب،ما میتونیم این کارو به آرومی انجام بدیم 68 00:04:35,842 --> 00:04:38,428 ما می تونیم راجع به این قضیه موقع خوردن قهوه وشیرینی با او صحبت کنیم 69 00:04:38,428 --> 00:04:39,638 چقدر مسخره به نظر میاد که بگیم 70 00:04:39,638 --> 00:04:41,432 "پائول ما دلیلی داریم که زن تو خودشو به خاطر 71 00:04:41,432 --> 00:04:43,727 بعضی رازهای تاریک و جدی کشته است.تو نظری نداری؟ 72 00:04:43,727 --> 00:04:46,731 ما همیشه میتونستیم به پلیس خبربدیم 73 00:04:46,814 --> 00:04:48,608 شاید واقعا این یه جور شوخی بیمزه باشه 74 00:04:48,608 --> 00:04:50,944 خب،اگه این یه شوخی بوده ؟،اون خیلی بی مزه بوده 75 00:04:50,944 --> 00:04:53,740 نه، قضیه جدی بوده، من میدونم جدی بوده 76 00:04:53,740 --> 00:04:55,825 ما باید بفهمیم اوضاع احوال از چه قرار بوده 77 00:04:55,825 --> 00:04:58,829 بزارید بگیم ما این کارو می کنیم. و این احتمال وجود داره که ما از اونچه که می فهمیم خوشمون نیاد 78 00:04:59,038 --> 00:05:01,124 خب، آیا بدتر از این نیست که در تاریکی بمونیم؟ 79 00:05:01,124 --> 00:05:03,836 منظورم اینه که در این تصور باشیم که او چه کارهای وحشتناکی انجام داده 80 00:05:03,836 --> 00:05:06,339 این یک پرسش قدیمیه. نیست؟ 81 00:05:06,339 --> 00:05:09,343 که ما واقعا چه قدر در مورد همسایه هامون میدونیم؟ 82 00:05:17,437 --> 00:05:20,441 دوستان من حق داشتند که اینقدر روی قضیه کلید کنند. 83 00:05:21,943 --> 00:05:24,947 آنها می دونستند که هر خانواده ای رازهای خودشو داره 84 00:05:26,323 --> 00:05:29,327 و همانطور که پسر و شوهر من میتونستند به اونها گفته باشند، 85 00:05:29,828 --> 00:05:33,833 شما لازمه که قبل از کشف اون رازها به دقت حواستون روجمع کنید 86 00:05:51,063 --> 00:05:52,733 بعد از ساعتها گفتگو، 87 00:05:52,733 --> 00:05:55,737 دوستان من هنوز بر سر اینکه با این نامه چه کنند توافقی نداشتند. 88 00:05:56,863 --> 00:06:01,870 لذا تصمصم گرفتند فردا صبح بعد از یک استراحت خوب شبانه راجع به آن صحبت کنند. 89 00:06:03,329 --> 00:06:06,348 اما اون شب هیچ کس نتونست بخوابه 90 00:06:07,774 --> 00:06:10,793 همه اونها به خودکشی من فکر می کردند 91 00:06:11,296 --> 00:06:14,315 و چه دردناک من در خیل مشکلات تنها بودم 92 00:06:15,698 --> 00:06:21,736 میبینید،تنهایی و بیکسی چیزی بود که دوستان من اونو به خوبی درک می کردند 93 00:06:29,074 --> 00:06:31,003 همه چی خوبه ،من بیدارم 94 00:06:31,003 --> 00:06:32,806 عالی 95 00:06:32,806 --> 00:06:35,824 من سئوالی ازت دارم 96 00:06:41,234 --> 00:06:43,067 یادت میاد چه موقع به من پیشنهاد ازداج دادی؟ 97 00:06:43,067 --> 00:06:44,150 تورو به خدا -- 98 00:06:44,150 --> 00:06:47,151 ما تو ماشین نشسته بودیم و در حالی که منظرگاه افق در دیدمان بود ، یک بطری شراب سیب می نوشیدیم 99 00:06:47,359 --> 00:06:50,026 و وقتی اونو تموم کردیم تو به سمت من برگشتی و گفتی، 100 00:06:50,026 --> 00:06:52,527 "بری میسون، اگه با من ازدواج کنی 101 00:06:52,527 --> 00:06:55,527 قول می دم تو رو برای بقیه عمرم دوست داشته باشم" 102 00:06:56,151 --> 00:06:59,652 و با وجود آنکه من نامزد تای گرانت بودم و حتی با وجود آنکه پدرم از تو خوشش نمی یومد 103 00:06:59,652 --> 00:07:01,236 من گفتم بله 104 00:07:01,236 --> 00:07:02,610 اون مال خیلی وقت پیشه 105 00:07:02,610 --> 00:07:05,236 تو میری و قرار ملاقاتو با وکیل طلاق لغو می کنی، 106 00:07:05,236 --> 00:07:07,319 و ما برای خودمون یه مشاور خانواده پیدا می کنیم 107 00:07:07,319 --> 00:07:10,319 - بری-- - تو قول دادی 108 00:07:18,404 --> 00:07:21,313 بسیار خوب 109 00:07:21,313 --> 00:07:24,305 خوبه. من مریم،اوه،کمی شیر گرم بخورم 110 00:07:27,672 --> 00:07:29,958 مایلی چیزی بخوری؟ 111 00:07:29,958 --> 00:07:32,950 هر چیزی به جز شراب سیب 112 00:07:38,062 --> 00:07:41,055 سوزان اون شب تنها و بر افروخته بیدار شد 113 00:07:41,346 --> 00:07:43,216 اما همچنان که از پنجره به بیرون خیره شده بود 114 00:07:43,216 --> 00:07:47,206 او باریکه آبی رو دید که برای فرونشاندن عطشش به آن نیاز داشت 115 00:07:48,701 --> 00:07:51,320 "دفتر خاطرات عزیز،مایک حتی نمی دونه که من اینجا وجود دارم" 116 00:07:51,320 --> 00:07:52,609 خفه شو 117 00:07:52,609 --> 00:07:55,185 اگه میخای با اون قرار بزاری،مجبوری ازش درخواست کنی 118 00:07:55,185 --> 00:07:57,596 من امیدوارم او از من درخواست کنه 119 00:07:57,596 --> 00:07:58,967 تا چی پیش بیاد؟ 120 00:07:58,967 --> 00:08:01,377 نباید بری برای دوستان نچسبت شیرینی میوه ای درست کنی؟ 121 00:08:01,377 --> 00:08:03,663 نمی تونم پیمانه رو پیدا کنم. اونو ندیدی؟ 122 00:08:03,663 --> 00:08:06,365 پیمانه؟ 123 00:08:06,365 --> 00:08:07,861 آها 124 00:08:15,426 --> 00:08:18,418 من-- خب،اون--باید همین دور و برا باشه. یه نگاهی بنداز 125 00:08:23,405 --> 00:08:24,985 میدونم بیداری 126 00:08:24,985 --> 00:08:27,062 میدونم تو خیلی نامردی 127 00:08:27,062 --> 00:08:30,055 متاسفم. شام با تاناکا طول کشید 128 00:08:30,179 --> 00:08:34,127 میدونی کارلوس، من با تو ازدواج نکردم که در هفته شش بار شاممو به تنهایی بخورم 129 00:08:34,252 --> 00:08:35,831 تو میدونی من امروز چقدر کسل و خسته بودم؟ 130 00:08:35,831 --> 00:08:38,117 من دقیقا تمام این خونه رو رفت و روب کردم 131 00:08:38,117 --> 00:08:40,333 ناراحت نباش. برات یه هدیه دارم 132 00:08:40,333 --> 00:08:41,837 نخیرم.نه،نه،نه،نه 133 00:08:41,837 --> 00:08:44,847 تو نمی تونی این دفعه رهایی خودتو بخری 134 00:08:46,059 --> 00:08:49,069 اون یه هدیه خوبیه 135 00:08:54,168 --> 00:08:56,091 طلای سفیده؟ 136 00:08:56,091 --> 00:08:59,058 بله. اونو بنداز 137 00:08:59,184 --> 00:09:02,193 و بعد به من حال بده 138 00:09:02,695 --> 00:09:05,412 من حالشو ندارم 139 00:09:05,412 --> 00:09:08,380 اما می تونیم بیدار بمونیم و با هم حرف بزنیم 140 00:09:09,801 --> 00:09:12,016 وقتی یه مرد جواهر گرون قیمتی برای یه زن میخره 141 00:09:12,016 --> 00:09:15,026 چیزهای زیادی وجود داره که اون در عوض برای توقعات آینده ش می خاد 142 00:09:15,527 --> 00:09:18,537 حرف زدن یکی از اونا نیست 143 00:09:20,334 --> 00:09:23,343 - هی، اون یه جوک بود - بله درسته 144 00:09:24,634 --> 00:09:26,641 - تو چه مرگت شده؟ - بزار برم 145 00:09:26,641 --> 00:09:29,662 هی تو این یک ماه گذشته تو مثل کابوس زده ها عمل کردی. چته؟ 146 00:09:30,157 --> 00:09:33,166 من نمی تونم کارارو روبراه کنم مگه اینکه تو به من بگی 147 00:09:38,182 --> 00:09:41,151 این زندگی دیگه برام جالب نیست کارلوس 148 00:09:43,282 --> 00:09:46,292 خب من باید چی کار کنم؟ 149 00:09:47,378 --> 00:09:49,594 نمی دونم 150 00:09:49,594 --> 00:09:51,976 اونجوری باش که قبلا بودی 151 00:09:51,976 --> 00:09:54,985 منو سوپرایز کن. نفسمو بند بیار 152 00:09:57,284 --> 00:10:00,294 باشه 153 00:10:17,850 --> 00:10:20,819 هی،سوزان 154 00:10:21,025 --> 00:10:23,994 چی شده؟ 155 00:10:23,994 --> 00:10:27,747 من فکر نمیکردم کسی اینجا بیرون باشه. من تازه ازرختخواب بیرون اومدم 156 00:10:27,747 --> 00:10:30,716 مطمئنم ظاهر تو قشنگه 157 00:10:35,540 --> 00:10:38,509 اوه،بانگو ساکت باش 158 00:10:40,572 --> 00:10:43,376 ببخشید،آه...اون راحت می ترسه 159 00:10:43,376 --> 00:10:46,342 نه،چ--چیزی نیس من- متوجه ام 160 00:10:46,552 --> 00:10:48,765 نمی خواستم مزاحمت بشم 161 00:10:48,765 --> 00:10:51,774 بعدا می بینمت 162 00:10:52,986 --> 00:10:55,994 میخوای شامو با من بخوری؟ 163 00:10:56,997 --> 00:11:00,005 فقط ما دو تا؟ 164 00:11:00,173 --> 00:11:03,181 خب. .. و جولی 165 00:11:03,306 --> 00:11:06,189 این کاریه که ما وقتی فرد جدیدی به همسایه گی مون میاد انجام میدیم 166 00:11:06,189 --> 00:11:09,197 ما اونارو برای یه غذای خونه گی دعوت میکنیم. یه جور رسمه 167 00:11:09,908 --> 00:11:12,206 من فکرکنم که توگفتی آشپز خوبی نیست 168 00:11:12,206 --> 00:11:13,919 خب من سفارش غذا از بیرون میدم 169 00:11:13,919 --> 00:11:16,425 اوه،شما اونارو برا ی غذای خونگی دعوت می کنید و بعد سفارش غذا از بیرون میدید 170 00:11:16,425 --> 00:11:19,433 بله،این---این یه جور رسم جدیده 171 00:11:19,518 --> 00:11:22,526 من از پس کارای عجیب بر میام 172 00:11:22,526 --> 00:11:27,540 من بهتون می گم چی وچطوری آشپزی میکنم و شما به خونه من بیاین 173 00:11:28,918 --> 00:11:30,255 عالیه 174 00:11:30,255 --> 00:11:32,428 جمعه شب ساعت 6؟ 175 00:11:32,428 --> 00:11:34,434 من میام 176 00:11:34,434 --> 00:11:37,358 بسیار خوب .یاله 177 00:11:37,358 --> 00:11:40,366 بای بانگو 178 00:11:48,055 --> 00:11:49,893 جولی 179 00:11:49,893 --> 00:11:52,191 مایک دلفینو همین الان مارو برای شام جمعه شب دعوت کرد 180 00:11:52,191 --> 00:11:53,779 او این کارو کرد؟ عجب 181 00:11:53,779 --> 00:11:56,578 اما فقط من میرم چون قرار تو حالت بد بشه و لازمه که 182 00:11:56,578 --> 00:11:59,586 تو خونه استراحت کنی و مایعات بخوری 183 00:12:00,881 --> 00:12:03,890 جولی خوشحال بود که سوزان داره زندگی عشقیشو باز سازی میکنه 184 00:12:04,684 --> 00:12:07,692 البته او از رد پایی که مادرش در اتش سوزی اخیر از خودش به جا گذاشته بود اطلاعی نداشت 185 00:12:09,196 --> 00:12:10,491 همه چیز ار دست رفت---- 186 00:12:10,491 --> 00:12:13,499 تمام چیزایی که شوهر سابقم سالها کار کرده بود تا بدست بیاد 187 00:12:13,709 --> 00:12:15,422 از بین رفت 188 00:12:15,422 --> 00:12:16,425 خب راجع به لباس نگران نباش 189 00:12:16,425 --> 00:12:19,433 من یک مقدار لباس از همسایه ها جمع اوری کردم 190 00:12:20,728 --> 00:12:23,652 چی؟ من نمی خام لباسهای کهنه پاره دیگرانو بپوشم 191 00:12:23,652 --> 00:12:27,621 ادی،ممکن بود بیخانمان بشی ،یا به فلاکت بیفتی.تو واقعا هیچ کدومو نمی تونستی تحمل کنی 192 00:12:28,123 --> 00:12:31,131 اون بهم یاداوری میکنه ---چک بیمه من هنوز به دستم نرسیده 193 00:12:32,051 --> 00:12:34,271 آیا می تونم برای چند هفته بیشتر پیشت بمونم؟ 194 00:12:34,271 --> 00:12:39,300 البته. من چه مسیحیی هستم اگه از پناه دادن به یه دوست نیازمند امتناع کنم؟ 195 00:12:40,180 --> 00:12:43,197 اوه،نیگا کن،اینجا یه چیزیه که میتونیم ازش استفاده کنیم 196 00:12:44,412 --> 00:12:45,795 پیمانه تو 197 00:12:45,795 --> 00:12:48,812 میتونیم قسمتهای سوخته شو بتراشیم و اون کاملا نوبه نظر خواهد اومد 198 00:12:49,818 --> 00:12:52,835 اون فنجان من نیست. مال من پلاستیکی بود 199 00:12:53,547 --> 00:12:55,265 خب . پس این چه طوری اومده اینجا 200 00:12:55,265 --> 00:12:58,282 من نمی دونم. کی اهمیت می ده؟ 201 00:13:03,311 --> 00:13:06,328 حالا ممکنه انو بزاری کنار و دنبال جواهراتم بگردی؟ 202 00:13:12,152 --> 00:13:16,175 دکتر آلبرت گولدفین مجرب ترین مشاور خانواده در شهر بود 203 00:13:18,061 --> 00:13:21,078 او در مورد مسائلی از قبیل سوء مصرف مواد 204 00:13:22,084 --> 00:13:25,101 تا خیانت 205 00:13:26,400 --> 00:13:29,417 و خشونت کار کرده بود 206 00:13:31,219 --> 00:13:34,236 بله،دکتر گولدفین فکر می کرد در مورد همه چیزبینش داره 207 00:13:35,032 --> 00:13:38,049 و بعد ون د کمپ هارو ملاقات کرد 208 00:13:38,552 --> 00:13:41,570 سلام من بری ام و اینم شوهر من رکسه 209 00:13:42,491 --> 00:13:45,508 و من برای شما مقداری چیزای خونگی آوردم 210 00:13:47,897 --> 00:13:49,824 جواب بله س 211 00:13:49,824 --> 00:13:52,841 تو قراره پول زیادی از ما در بیاری 212 00:13:57,242 --> 00:13:59,672 بچه ها، من خیلی--- 213 00:13:59,672 --> 00:14:01,977 تو جاهاتون بشینید 214 00:14:01,977 --> 00:14:03,988 من نمی خام دوباره به شما بگم! 215 00:14:03,988 --> 00:14:07,005 کمربندهاتونو ببندین 216 00:14:07,675 --> 00:14:10,693 منظورم اینه که به من کمک کنید،من---- 217 00:14:13,333 --> 00:14:16,350 ریقم در اومد 218 00:14:20,373 --> 00:14:23,390 گواهینامه، کارت مادام 219 00:14:23,683 --> 00:14:26,700 مادام میدونید برای چی شما رو متوقف کردم؟ 220 00:14:27,203 --> 00:14:28,208 یه نظری دارم 221 00:14:28,208 --> 00:14:31,225 بچه ها بالا و پایین می پرن . اونا باید سر جاشون بشینن و کمر بندهاشونو ببندن 222 00:14:31,602 --> 00:14:35,625 من به اونا اجازه ندادم. اونا به حرف من گوش نمی دن.کلافه م کردن 223 00:14:36,632 --> 00:14:40,654 خب شما باید راهی بیابید تا اونارو کنترل کنید.به علاوه این وظیفه شماست 224 00:14:41,743 --> 00:14:43,964 اگرچه افسر هایس6 سال بود که پلیس بود 225 00:14:43,964 --> 00:14:48,992 در این مدت هرگز خودشو در چنین وضعیت کاملا خطرناکی ندیده بود 226 00:14:49,286 --> 00:14:53,308 و همینطور او هرگزقبلا به زنی نگفته بود که بچه هاشوچطوری تربیت کنه 227 00:14:57,331 --> 00:14:59,049 تو گفتی که من مادر بدی ام؟ 228 00:14:59,049 --> 00:15:01,145 خانم شما باید برگردید تو ماشینتون خواهش می کنم 229 00:15:01,145 --> 00:15:04,874 من کمکی ندارم. شوهرم همیشه برای کارش از خونه دوره 230 00:15:04,874 --> 00:15:06,760 من از شما میخام که همین الان برگردین 231 00:15:06,760 --> 00:15:09,777 کسی که در نگهداری بچه ها به من کمک میکنه به برنامه جابجایی شهود پیوسته(رفته و نیست) 232 00:15:10,280 --> 00:15:13,297 در 6 سال گذشته من یک شب راحت نخوابیدم 233 00:15:13,297 --> 00:15:16,314 و برای تو که ایستادی اینجا و منو قضاوت میکنی....... 234 00:15:28,592 --> 00:15:31,567 من خیال ندارم به شما برگ جریمه بدم 235 00:15:31,693 --> 00:15:34,710 من فقط به شما یه تذکر میدم ومیزارم برین 236 00:15:35,506 --> 00:15:38,524 پوزش تورو میپذیرم 237 00:15:47,449 --> 00:15:48,957 کمربنداتونو ببندین 238 00:16:19,632 --> 00:16:21,014 خانم سولیس 239 00:16:21,014 --> 00:16:24,031 سلام جوناتان 240 00:16:24,450 --> 00:16:26,357 خب این اتاقه منه 241 00:16:26,357 --> 00:16:27,883 ببخشید درهم ریختس 242 00:16:27,883 --> 00:16:30,933 آه،اشکالی نداره 243 00:16:31,144 --> 00:16:34,195 شما مادرم وندیدین.جمعه او تیم فوتبال خواهرمو مربی گری می کنه 244 00:16:35,212 --> 00:16:38,051 اوه بله شنیده بودم 245 00:16:38,051 --> 00:16:41,102 اوم،جان لازمه راجع به اتفاقات چند روز پیش صحبت کنیم 246 00:16:42,118 --> 00:16:44,533 آقای سولیس که بویی نبرده،برده؟ 247 00:16:44,533 --> 00:16:47,584 نه،نه اون تو این باغا نیست. خدا دوستش داره 248 00:16:48,219 --> 00:16:54,321 قضیه اینه که وقتی تو میای به باغچه، تو باید دقیقا کار باغبونی بکنی 249 00:16:56,015 --> 00:16:59,006 عالیه. تو داری منو دست به سر میکنی 250 00:16:59,920 --> 00:17:01,125 درست تو اتاق خواب خودم 251 00:17:01,125 --> 00:17:03,992 نه نه نه خیال ندارم تو رو بپیچونم 252 00:17:03,992 --> 00:17:06,983 تازگی ها تو تنها چیزی بودی که منو سرپا نگه می داشت 253 00:17:07,190 --> 00:17:10,182 قضیه اینه که ما نمی تونیم به کارمون تو خونه من ادامه بدیم 254 00:17:10,556 --> 00:17:13,548 پس میخای این کارو کجا انجام بدیم؟ 255 00:17:13,548 --> 00:17:16,539 خب،چه وقت مادرت از تمرین فوتبال برمیگرده؟ 256 00:17:18,450 --> 00:17:20,112 خانم سولیس 257 00:17:20,112 --> 00:17:23,103 بهتره عجله کنی. وقت زیادی نداریم 258 00:17:36,772 --> 00:17:39,639 ما دقیقا چهار نفریم 259 00:17:39,639 --> 00:17:42,630 پسر بزرگترم آندرو 16 سالشه، و دانیل 15 و---- 260 00:17:43,461 --> 00:17:45,829 نیاز نیست عکساشونوببینم،بری 261 00:17:45,829 --> 00:17:48,820 تو بیشتر ساعت رو صرف صحبتهای بیهوده و غیر مهم کردی 262 00:17:49,901 --> 00:17:50,898 اوه،من کردم؟ 263 00:17:50,898 --> 00:17:54,886 بله.رکس راجع به دلائلش خیلی رک بوده است 264 00:17:56,174 --> 00:18:00,163 نمی خای راجع به احساساتت در مورد ازدواجت بحث کنیم؟ 265 00:18:01,869 --> 00:18:04,858 اوم،داک 265 00:18:07,267 --> 00:18:09,344 .این چیزیه که تو باید در مورد بری بدونی--- 266 00:18:09,344 --> 00:18:11,338 او دوست نداره راجع به احساساتش صحبت کنه 267 00:18:11,338 --> 00:18:14,330 روراست بگم،سخته که آدم بدونه او اصلا احساسی داره 268 00:18:15,120 --> 00:18:19,108 آیا او احساس خشم،شهوت،سرخوشی داره؟ 269 00:18:19,482 --> 00:18:20,811 کی میدونه؟ 270 00:18:20,811 --> 00:18:23,803 اون همیشه خوشایند و دلپذیره 271 00:18:24,385 --> 00:18:27,376 و من نمیتونم بگه این حالتش چقدر زجر آوره 272 00:18:27,749 --> 00:18:34,729 آنچه که او احساس می کنه،عمیقتر از سطح اموره،هیچ کس نمی تونه اونو ببینه 273 00:18:37,221 --> 00:18:40,213 من حس میکنم او از همه اینها استفاده میکنه...... 274 00:18:46,486 --> 00:18:48,481 چی؟ 275 00:18:48,481 --> 00:18:50,185 اوه متاسفم 276 00:18:50,185 --> 00:18:53,176 آیا مایلی حرفایی روکه رکس الان زد پاسخ بدی؟ 277 00:18:55,544 --> 00:18:57,455 آیا چیزیش درسته؟ 278 00:18:57,455 --> 00:19:02,440 آیا تو کارهای خونه رو دستاویزی قرار می دی تا خودتو از شر هیجاناتت خلاص کنی؟ 279 00:19:02,524 --> 00:19:05,515 البته که نه 280 00:19:07,925 --> 00:19:09,295 آه این عالیه 281 00:19:09,295 --> 00:19:11,581 من یه عالمه کاردرسی امشب دارم 282 00:19:11,581 --> 00:19:13,783 بعد سکس آدم تمرکزش رو کارا بهتر میشه 283 00:19:13,783 --> 00:19:16,774 من خوشحالم تونستم کمک کنم. تحصیل خیلی مهمه 284 00:19:17,356 --> 00:19:19,990 اوه، من چیزی برات دارم 285 00:19:19,990 --> 00:19:21,997 میخاستم اونودفعه بعدی که چمناتونو کوتاه می کردم بهت بدم 286 00:19:21,997 --> 00:19:25,008 اما چون تو اینجایی... 287 00:19:27,015 --> 00:19:28,396 اوه،این یه رزه 288 00:19:28,396 --> 00:19:30,026 این مثل هر رزی نیست 289 00:19:30,026 --> 00:19:32,996 به همه گلبرگاش نیگا کن .هیچ زده ای نداره. اون کامله 290 00:19:34,417 --> 00:19:36,132 اوه،جان 291 00:19:36,132 --> 00:19:38,014 درست مثل تو 292 00:19:38,014 --> 00:19:40,229 حقیقت مثل یک صاعقه به او برخورد کرد 293 00:19:40,229 --> 00:19:43,240 من روزها دنبال یکی مثل این گشتم. تا اخر پیداش کردم 294 00:19:43,743 --> 00:19:46,753 برای جان این رابطه دیگر یک ماجرای سکس جزیی بی معنا نبود 295 00:19:48,050 --> 00:19:52,064 گابریل حالا به وضوح می دید که جان در عشق او گرفتار شده است 296 00:19:52,565 --> 00:19:55,576 این خیلی قشنگه 297 00:19:57,082 --> 00:19:59,591 من.... 298 00:19:59,591 --> 00:20:02,602 من باید برم 299 00:20:03,815 --> 00:20:05,194 خداحافظ 300 00:20:12,930 --> 00:20:14,144 پس چی قراره بهمون بدی؟ 301 00:20:14,144 --> 00:20:17,112 آوه،خب،با جولی صحبت کردم---ممنون ازاو.پیشنهاد استیک گوشت دنده داد. 302 00:20:17,615 --> 00:20:18,827 گفت که تو این غذارو دوست داری 303 00:20:18,827 --> 00:20:20,751 اوه بله من استیک رو دوست دارم 304 00:20:22,340 --> 00:20:25,351 سلام مایک،سوزان 305 00:20:29,072 --> 00:20:31,456 هی،بابت خونت متاسفم. الان وضعت چطوره؟ 306 00:20:31,456 --> 00:20:34,466 خوبم فکر میکنم 307 00:20:34,592 --> 00:20:36,474 اوه کسی قراره پارتی بده؟ 308 00:20:36,474 --> 00:20:39,484 نه، فقط سوزان به رسم خوش امدگویی به همسایه جدید می خواد بهم شام بده 309 00:20:39,777 --> 00:20:41,408 با این تفاوت که من آشپزی میکنم 310 00:20:41,408 --> 00:20:44,419 و اونو تو خونه من میخوریم 311 00:20:44,419 --> 00:20:47,430 ها،ها. رسم،هوه؟ من که تا حالا همچین چیزی نداشتم 312 00:20:48,099 --> 00:20:50,399 اوه. این یه جور رسم جدیدیه 313 00:20:50,399 --> 00:20:53,410 خب، خیلی تجملات نداریم.فقط یه غذای مختصر خونگیه 314 00:20:54,120 --> 00:20:55,542 به نظر خوب میاد 315 00:20:55,542 --> 00:20:59,431 سوزان ناگهان دچار یک احساس دردناک دلسوزی نسبت به گرفتاری او شد 316 00:20:59,431 --> 00:21:02,442 من اخیرا جز غذای حاضری چیزی نتونستم بخورم 317 00:21:02,651 --> 00:21:05,661 مثل این بود که داشت یک تصادف رو با سرعت آهسته نگاه می کرد. 318 00:21:07,167 --> 00:21:11,182 او می دونست که اتفاق خواهد افتاد، اما ناتوانتر از آنبود که جلویش را بگیرد 319 00:21:16,200 --> 00:21:18,708 ادی ،مایلی برای شام به ما ملحق بشی؟ 320 00:21:18,708 --> 00:21:20,883 اوه . اون چه خوب میشه 321 00:21:20,883 --> 00:21:23,811 نه، من نمی خام بهتون تحمیل بشم. اونجا شلوغ می شه 322 00:21:23,811 --> 00:21:26,821 نه،فکر بد نکن. منظورم اینکه سوزان جولی رو هم میاره 323 00:21:28,326 --> 00:21:29,707 بله،اونجوری نیست 324 00:21:29,707 --> 00:21:32,007 همه شاد می شن 325 00:21:32,007 --> 00:21:34,014 - خب اینجوری خوب میشه - بسیار خوب 326 00:21:34,014 --> 00:21:37,025 - فردا شب ساعت 6 شام میخوریم - عالیه 327 00:21:38,447 --> 00:21:40,747 اوه،و. سوزان... - بله 328 00:21:40,747 --> 00:21:43,757 این شام جبران کننده شامهایی است که تو منو دعوت نکردی 329 00:21:43,841 --> 00:21:46,851 درسته.ها ها 330 00:21:47,772 --> 00:21:49,654 ایا باید بهش می گفتم که ما استیک داریم؟ 331 00:21:49,654 --> 00:21:51,869 او گیاهخوار که نیست یا یه چیزی مثل این. هست؟ 332 00:21:51,869 --> 00:21:54,379 اوه،نه،نه 333 00:21:54,379 --> 00:21:57,380 نه،ادی کاملا یه گوشتخواره 334 00:22:02,589 --> 00:22:03,881 اینجاست. اوم.... 335 00:22:03,881 --> 00:22:05,966 اینجا چیزایی است که برا ادی کنار گذاشتم 336 00:22:05,966 --> 00:22:08,883 باید تذکر بدم بیشتر لباسهایی که اینجاست از مد افتاده 337 00:22:08,883 --> 00:22:11,467 اوه،نگران نباش . ادی الان دچار فقر و فاقه س 338 00:22:11,467 --> 00:22:13,884 که به این معناست که او حق انتخاب نداره 339 00:22:13,884 --> 00:22:16,885 البته،ما نباید نمک به زخمش بپاشیم 340 00:22:17,760 --> 00:22:20,177 گوش کن من الان داشتم شامو اماده می کردم 341 00:22:20,177 --> 00:22:21,344 چیز بیشتری نگو 342 00:22:21,344 --> 00:22:23,971 - من میرم که مزاحمت نباشم - نه،نه 343 00:22:23,971 --> 00:22:27,972 در ضمن،تو نبودی که دیدم پلیس نگهت داشته بود؟ 344 00:22:28,139 --> 00:22:30,973 بله .بچه ها تو ماشین ورجه ورجه می کردن 345 00:22:30,973 --> 00:22:32,973 و من نتونستم وادارشون کنم سر جاشون بشینن 346 00:22:32,973 --> 00:22:35,057 پسر بچه ها چقدر می تونن شیطون باشن 347 00:22:35,057 --> 00:22:36,765 من همه جوره باهاشون تا کردم 348 00:22:36,765 --> 00:22:40,766 جیغ زدم،تهدید کردم،دلیل آوردم،التماس کردم. هیچ کدوم فایده نداره 349 00:22:41,433 --> 00:22:44,434 نمیدونم .شاید به این خاطره که خیلی بچه ن و منو درک نمی کنن 350 00:22:44,434 --> 00:22:48,435 یا اینکه فقط دارن شادی پر دردسرشون رو من امتحان می کنن 351 00:22:48,644 --> 00:22:51,145 مادر من بدترین اوقاتشو با من تو ماشین داشت 352 00:22:51,145 --> 00:22:53,854 یه روز که من داشتم شلوغ می کردم، او ایستاد 353 00:22:53,854 --> 00:22:56,855 و منو کنار خیابون ول کرد و خودش گاز داد و رفت 354 00:22:58,938 --> 00:23:00,522 شوخی میکنی 355 00:23:00,522 --> 00:23:02,440 اوه، او فورا برگشت 356 00:23:02,440 --> 00:23:04,815 اما این باعث شد که من دیگه تو ماشین رفتار بدی نداشته باشم 357 00:23:04,815 --> 00:23:06,315 این کارو امتحان کن 358 00:23:06,315 --> 00:23:10,108 خانم هوبر،من هرگز نمی تونم بچه هامو کنار جاده رها کنم 359 00:23:10,108 --> 00:23:13,109 وقتی قراره نظم برقرار شه گاهی باید خلاق باشی 360 00:23:13,317 --> 00:23:15,734 مادر من اینو می دونست. زن باهوشی بود 361 00:23:15,734 --> 00:23:17,527 البته اون الان توی خونه س 362 00:23:17,527 --> 00:23:20,528 و ذهنش دیگه داره به هپروت می ره 363 00:23:22,319 --> 00:23:25,320 خب، همانطور که گفتم باید برگردم و شامو آماده کنم 364 00:23:26,029 --> 00:23:28,321 اوه. باشه باشه 365 00:23:28,321 --> 00:23:31,322 -خداحافظ - خداحافظ 366 00:23:32,030 --> 00:23:34,906 سوزان،آیا تونستی یه مقدار لباس برای ادی پیدا کنی؟ 367 00:23:34,906 --> 00:23:36,824 چیزی برای پوشیدن نداره 368 00:23:36,824 --> 00:23:39,324 من فکر می کردم برهنه بودن چیزی که او دوست داره باشه 369 00:23:39,324 --> 00:23:40,491 اوه، سوزان 370 00:23:40,491 --> 00:23:43,492 ادی ممکنه یه هرزه باشه اما هنوز یه انسانه 371 00:23:58,079 --> 00:23:59,705 زاخ؟ بابات خونس؟ 372 00:23:59,705 --> 00:24:02,706 من باید باهاش صحبت کنم 373 00:24:09,291 --> 00:24:11,167 - هی. پائول - هی. 374 00:24:11,167 --> 00:24:12,584 امیدوارم مزاحمت نشده باشم 375 00:24:12,584 --> 00:24:15,595 در حقیقت .من داشتم اماده می شدم جایی برم 376 00:24:15,678 --> 00:24:18,689 من فقط می خاستم بیامو سلامی بگم .میدونی 377 00:24:18,689 --> 00:24:20,111 ببینم شماها کاری ندارید؟ 378 00:24:20,111 --> 00:24:22,829 ما داریم سعی می کنیم تکونی به خودمون بدیم.این وضعیت کاملا سخت بوده 379 00:24:22,829 --> 00:24:25,799 بله من می تونم تصورشو بکنم 380 00:24:25,925 --> 00:24:27,807 منظورم اینه که ندونستن اینکه چرا مری آلیس.... 381 00:24:27,807 --> 00:24:29,437 چرا چی؟ 382 00:24:29,437 --> 00:24:32,030 چرا اون کارو کرد/ اوه،بزار کمکت کنم 383 00:24:32,030 --> 00:24:35,041 خودم میکنم. خودم میکنم 384 00:24:41,774 --> 00:24:44,367 متاسفم اگه ناراحتت کردم 385 00:24:44,367 --> 00:24:46,166 میتونم رک باشم؟ 386 00:24:46,166 --> 00:24:47,378 البته 387 00:24:47,378 --> 00:24:49,302 برام مهم نیست که اون چه دلیلی داشت 388 00:24:49,302 --> 00:24:51,476 شاید افسرده بود. شاید از زندگی خسته شده بود 389 00:24:51,476 --> 00:24:53,107 مهم نیست 390 00:24:53,107 --> 00:24:57,122 او شوهر و پسرشو تنها رها کرد و من هرگز اونو نمیبخشم 391 00:25:14,937 --> 00:25:17,948 همانطور که سوزان رو نگاه می کردم،نمی تونستم در احساس تاسف برای او کمکی بهش بکنم 392 00:25:18,952 --> 00:25:21,963 اوبسیار مشتاق بود بدونه چرا من اون کارو کردم.... 393 00:25:24,556 --> 00:25:27,751 چرا من خودمو کشتم 394 00:25:29,482 --> 00:25:32,677 حقیقت رو خواستن کافی نیست 395 00:25:33,742 --> 00:25:36,938 تو باید بدونی که کجا دنبالش بگردی 396 00:25:39,068 --> 00:25:44,350 و حقیقت گریزان است ،زیرا میداند که کجا پنهان شود 397 00:25:52,250 --> 00:25:53,614 سلام جولی 398 00:25:53,614 --> 00:25:56,425 با مادرت راجع به بخشیدن یک مقدار لباس به ادی صحبت کردم 399 00:25:56,425 --> 00:25:58,369 اون خونه خانم ون د کمپه 400 00:25:58,369 --> 00:26:01,346 اما من نیگاه میکنم بینم طبقه بالا چیزی گذاشته 401 00:26:34,877 --> 00:26:37,854 من-من فقط از پیمانه جدیدتون خوشم اومد 402 00:26:38,930 --> 00:26:40,707 بله قبلی مون گم شده 403 00:26:40,707 --> 00:26:42,196 واقعا؟ 404 00:26:42,196 --> 00:26:44,305 من نتونستم لباسارو پیدا کنم متاسفم 405 00:26:44,305 --> 00:26:46,661 طوری نیست 406 00:26:46,661 --> 00:26:48,232 می خای دوباره بگردم... 407 00:26:48,232 --> 00:26:51,209 نه واقعا تو تلاشتو کردی 408 00:26:58,279 --> 00:27:02,125 بری،رکس الان زنگ زد. اون نمی تونه امروز با تو تو نشستمون حاضر بشه 409 00:27:02,125 --> 00:27:05,102 ظاهرا یه وضعیت اضطراری تو بیمارستان پیش اومده 410 00:27:05,597 --> 00:27:08,492 اوه. خب من فکر میکردم با من تماس بگیره 411 00:27:08,492 --> 00:27:11,469 او پیشنهاد داد شاید تو مایل باشی به تنهایی با من حرف بزنی 412 00:27:12,627 --> 00:27:15,604 تو د رنشستهای گفتگومون خیلی ساکت بودی 413 00:27:16,389 --> 00:27:18,870 چی؟ 414 00:27:18,870 --> 00:27:22,982 اوه--اوه،نه،ممنون.من-من کارایی دارم که باید برم انجام بدم 415 00:27:22,982 --> 00:27:24,738 تو--تومطمئنی؟ 416 00:27:24,738 --> 00:27:27,823 آه،بله. مطمئنم 417 00:27:37,760 --> 00:27:40,844 دکتر گولدفین. یه کاری هست که شما می تونید برام انجام بدین 418 00:27:41,359 --> 00:27:42,775 چی هست؟ 419 00:27:42,775 --> 00:27:45,773 کتتونو د ر بیارین 420 00:27:47,356 --> 00:27:50,355 پس تو جولی رو هم به قرار شامی که با مایک داری می بری؟ 421 00:27:50,480 --> 00:27:53,478 بله خب اگه قرا ه ادی تو این مهمونی باشه بهتره جولی هم بیاد تا برای من تقویت روحیه بشه 422 00:27:53,770 --> 00:27:55,769 نمی تونم باور کنم که اون خودشو قاطی کرد 423 00:27:55,769 --> 00:27:57,768 - چطور اجازه دادی این کارو بکنه؟ - نمی دونم 424 00:27:57,768 --> 00:28:00,558 من خیال داشتم او رو به زانو در بیارم، اما همه چیز سریع اتفاق افتاد 425 00:28:00,558 --> 00:28:01,849 خب تو میدونی چی کار باید بکنی 426 00:28:01,849 --> 00:28:05,847 تو باید زودتر بری و مدتی رو با مایک بگذرونی قبل از اینک اون ماهی گوشتخوار بیاد 427 00:28:06,138 --> 00:28:07,846 ایده خوبیه 428 00:28:07,846 --> 00:28:11,428 ادی ساعت 5:45 میاد و این معنیش اینه که پستوناش ساعت 5:30 وارد می شه 429 00:28:11,428 --> 00:28:12,636 پس من ساعت 5 باید برم 430 00:28:12,636 --> 00:28:14,135 آفرین دختر 431 00:28:14,135 --> 00:28:16,134 میرم طبقه بالا اینارو بزارم 432 00:28:16,134 --> 00:28:19,132 منم کیف کوچیکمو نگه میدارم و میرم خونه 433 00:28:23,506 --> 00:28:26,004 چه رز قشنگی. از کجا گیرش آوردی؟ 434 00:28:26,004 --> 00:28:29,004 اوه،جان اونوبه من داده 435 00:28:29,213 --> 00:28:32,214 جان؟ باغبونتون؟ اون یه رز به تو داد؟ 436 00:28:32,505 --> 00:28:34,798 بله 437 00:28:34,798 --> 00:28:37,798 من یه مقدار بوته گل جدید اون بیرون کاشتم 438 00:28:37,798 --> 00:28:40,798 و اون گل و به عنوان یه نمونه رنگ به من داد 439 00:28:46,674 --> 00:28:49,675 قطعا قشنگه. نیست؟ 440 00:28:52,966 --> 00:28:55,384 بله هست 441 00:28:55,384 --> 00:28:58,385 من مطمئنم که فروید با این موافقت نمی کرد 442 00:28:59,301 --> 00:29:00,677 اوه، کی اهمیت میده اون چی فکر می کنه 443 00:29:00,677 --> 00:29:03,677 من درس روانشناسی رو تو کالج می خوندم. ما همه چیز رو در مورد فروید یاد گرفتیم 444 00:29:04,177 --> 00:29:06,177 یه انسان تیره بخت 445 00:29:06,177 --> 00:29:07,386 چی باعث شده اینو بگی؟ 446 00:29:07,386 --> 00:29:08,678 خب. فکرشو بکن---- 447 00:29:08,678 --> 00:29:12,678 او در اواخر 1800 بزرگ شد و در اون موقع هیچ اختراعی وجود نداشت 448 00:29:13,261 --> 00:29:16,261 مادرش مجبور بود هر کاری رو با دست انجام بده 449 00:29:17,054 --> 00:29:20,054 فقط کارای خسته کننده از صبح تا شب 450 00:29:20,262 --> 00:29:24,263 تازه فداکاریای بیشمار دیگه ای که اواحتمالا برای مواظبت از خانواد ش مجبور بود انجام بده رو نمی گم 451 00:29:24,846 --> 00:29:26,138 خب .اون چی کار می کنه؟ 452 00:29:26,138 --> 00:29:28,973 او بزرگ میشه و به خاطر یه تئوری بنجل مبهم مشهور 453 00:29:28,973 --> 00:29:30,472 که میگه مشکلات اغلب انسانهای بالغ 454 00:29:30,472 --> 00:29:34,431 قابل رد گیری در مورد چیزوحشتناکی که مادرشون انجام داده 455 00:29:35,056 --> 00:29:37,348 و او بایستی احساس سنگین خیانت کرده باشه 456 00:29:37,348 --> 00:29:39,640 او میدید که مادرش چقدر سخت کار می کنه 457 00:29:39,640 --> 00:29:42,349 او میدید که این کارا برای اوئه 458 00:29:42,349 --> 00:29:46,350 آیا هرگز به فکرش رسید بگه متشکرم 459 00:29:49,725 --> 00:29:52,725 من که شک دارم 460 00:30:00,435 --> 00:30:02,936 روبراه شدی 461 00:30:02,936 --> 00:30:06,936 حتما میدونی بسیاری از تئوریهای فروید اکنون بی اعتبار شدن 462 00:30:08,103 --> 00:30:09,937 خوبه 463 00:30:17,813 --> 00:30:20,814 پسرا،نمیخام دوباره بهتون بگم ---بشینین. منظورم اینه که 464 00:30:22,397 --> 00:30:24,106 من جدی هستم 465 00:30:24,106 --> 00:30:27,106 شما پسرا تو دردسر بزرگی می افتین اگه اون عقب رو صندلی هاتون نگیرین بشینین 466 00:30:34,399 --> 00:30:39,475 برای اولین بار،لاینت تونست ببینه که این قشقرق بازی ،بازی معصومانه کودکی نیست 467 00:30:40,574 --> 00:30:43,620 او به مبارزه طلبیده شده بود 468 00:30:43,746 --> 00:30:46,792 لذا به نتیجه رسید که زمان خلاقیت رسیده 469 00:30:55,505 --> 00:30:58,551 بیرون.نمیتونید رفتار خوبی داشته باشید،حرفمو شنیدید،نمیتونید تو ماشین بمونید 470 00:31:00,158 --> 00:31:03,260 شماها بیرون 471 00:31:11,746 --> 00:31:14,848 - مامان داره کجا میره؟ - نمی دونم 472 00:31:23,076 --> 00:31:25,876 مامان یه نابغه س 473 00:31:25,876 --> 00:31:28,977 5،6---بسیار خوب 474 00:31:41,469 --> 00:31:43,839 الان بر می گردم 475 00:31:43,839 --> 00:31:46,940 پسرا؟ 476 00:31:52,713 --> 00:31:56,848 اگه قایم شدیدهمین الان تمومش کنید.چونکه مامان اصلا فکر نمیکنه این خنده دار باشه 477 00:31:57,882 --> 00:31:59,091 اوه،ببخشید 478 00:31:59,091 --> 00:32:02,093 متاسفم. من دارم دنبال پسرام می گردم. سه تا پسر با موهای قرمز 479 00:32:02,301 --> 00:32:05,302 - شما اونا رو ندیدین؟ - بله .من همچنین دیدم شما تو ماشین نشستین و رفتین و اونارو تنها گذاشتین 480 00:32:05,302 --> 00:32:07,595 می دونم . من فقط داشتم سعی می کردم اونارو بترسونم تا ادب بشن 481 00:32:07,595 --> 00:32:08,596 شما دیدن اونا کجا رفتن؟ 482 00:32:08,596 --> 00:32:10,472 بله،بله،بله. اونا تو آشپزخونه ما هستن 483 00:32:10,472 --> 00:32:14,474 گوش کن،آه،به نظر م میاد که تو براساس تحریکات ناشی از خشمت بچه هاتو مدیریت می کنی 484 00:32:14,682 --> 00:32:19,685 من چهار بچه زیر 6 سال دارم. و مطلقا اجازه نمیدم خشمم تو رفتار با اونها تاثیر بزاره 485 00:32:19,685 --> 00:32:22,477 بله،خب،من فکر می کنم تو لازمه با کسی صحبت کنی 486 00:32:22,477 --> 00:32:24,395 چونکه تنها رها کردن بچه هات یه کار........ج 487 00:32:24,395 --> 00:32:26,187 هی،من-من اونهارو رها نکردم .من برگشتم 488 00:32:26,187 --> 00:32:28,772 من فقط دارم می گم که این رفتار طبیعی نیست 489 00:32:28,772 --> 00:32:30,565 خب ،بچه های منم طبیعی نیستن 490 00:32:30,565 --> 00:32:32,566 و حالا من وقت زیادی برای این جرو بحث ندارم، خانم ،پس----پ 491 00:32:32,566 --> 00:32:33,859 پسرا از اونجا بیان بیرون 492 00:32:33,859 --> 00:32:36,860 نه،فکر نمی کنم اونا جایی برن تا زمانی که تو آروم بگیری 493 00:32:37,861 --> 00:32:40,486 - برین تو ماشین - اون بهمون شیرینی داد 494 00:32:40,486 --> 00:32:41,779 خب اونارم بیارین. ما داریم میریم 495 00:32:41,779 --> 00:32:44,155 - اوه،نه،نه ؛تو بمونین - من اینطور فکر نمی کنم.آها 496 00:32:44,155 --> 00:32:46,573 - گوش کن خانم . منو شما باید یه کم با هم گفتگو کنیم - مامانمونو ول کن 497 00:32:46,573 --> 00:32:48,073 بزار من برم 498 00:32:48,073 --> 00:32:51,075 تو چه مرگته؟ 499 00:32:54,076 --> 00:32:57,078 بدوئین پسرا بدوئین 500 00:33:01,580 --> 00:33:03,248 حرومزاد-------ه 501 00:33:03,248 --> 00:33:04,248 برگردین اینجا 502 00:33:04,248 --> 00:33:07,245 پسرا،لازمه که کمربندهاتونو سفت.... 503 00:33:12,739 --> 00:33:15,736 همین الان برگردین اینجا!برگردین یا زنگ می زنم به تامین اجتماعی 504 00:33:36,214 --> 00:33:39,181 اوه،خدای من 505 00:33:39,306 --> 00:33:40,894 کارلوس چی کار کردی؟ 506 00:33:40,894 --> 00:33:42,315 وقتی تو نمایندگی راش می بردن دیدمش 507 00:33:42,315 --> 00:33:45,324 با خودم فکر کردم ،"گابریل تو این چقدر زیبا می شه" 508 00:33:47,832 --> 00:33:49,503 پول زیادی براش دادم 509 00:33:49,503 --> 00:33:53,515 اون تجهیزات جی پی اس داره،سیستم استریو دویست وات وسنسور پارکینگ عقب 510 00:33:53,850 --> 00:33:56,816 اوه،خدای من چقدر قشنگه 511 00:33:58,154 --> 00:34:00,536 پس...تونستم نفستو بند بیارم؟ 512 00:34:00,536 --> 00:34:03,545 کاملا 513 00:34:04,632 --> 00:34:07,641 آیا این بهترین هدیه ای نیست که تا حالا گرفتی؟ 514 00:34:08,142 --> 00:34:11,151 گابریل میتونست ببینه که این ژست چقدر برای کارلوس ارزش داره 515 00:34:11,360 --> 00:34:14,369 بنابراین به تنها طرزی پاسخ داد که خودش می دونست چطور باشه 516 00:34:20,261 --> 00:34:24,273 اواحساسی داشت که حقیقت میتونه به هر حال در این حال و هوا گم بشه 517 00:34:24,607 --> 00:34:26,279 بعد از همه 518 00:34:26,279 --> 00:34:31,294 مرد تنها و کمیابی است که ارزش یک رز کامل تنهارو می فهمه 519 00:34:55,866 --> 00:34:59,878 اوه،امیدوارم برات مهم نباشه من فکر کردم زودتر بیام و تو کارا بهت کمک کنم 520 00:35:00,046 --> 00:35:03,054 هی. سوزان 521 00:35:03,347 --> 00:35:06,356 نگران نباش . من و مایک همه چیزو تحت کنترل داریم 522 00:35:11,580 --> 00:35:13,586 بونگو 523 00:35:13,586 --> 00:35:15,508 من نمی فهمم اون چرا به تو پارس می کنه 524 00:35:15,508 --> 00:35:18,475 خب،منم شخصا نمی فهمم. سگها خیلی حساس هستند 525 00:35:19,395 --> 00:35:21,108 چی شده بونگو؟ هان 526 00:35:21,108 --> 00:35:22,989 تو هرگز نمی دونی چه چیزی اونارو حساس می کنه،هان؟ 527 00:35:22,989 --> 00:35:25,998 در یه فاصله دور ،سوزان فکر کرد صدای یک زنگ بزرگ رو شنیده 528 00:35:26,415 --> 00:35:29,424 ااووه،آیا اون یه صدای عجیب نبود ها؟اون چیه؟ یه بوی غیر عادی 529 00:35:30,302 --> 00:35:33,311 دور اول شروع شده بود 530 00:35:33,938 --> 00:35:36,528 ببینید،همه اونچه که من میگم اینه که یه کلی وجود داره 531 00:35:36,528 --> 00:35:39,246 دو علت باعث می شه که یک ازدواج به هم بریزه" تئوری محکمیه 532 00:35:39,246 --> 00:35:41,251 مشکلاتی که بروز می کنه همه به خاطره اوئه 533 00:35:41,251 --> 00:35:42,755 رکس ، این درست نیست 534 00:35:42,755 --> 00:35:46,767 بسیار خوب،باشه.در این 20 سال گذشته من چه کاری انجام داده بودم که چنین دردناک بوده است؟ 535 00:35:47,645 --> 00:35:50,611 تو چیزی نمی گی به خاطر اینکه من شوهر معرکه ای بودم 536 00:35:51,105 --> 00:35:53,495 و پذیرفتن این قضیه تو رو می کشه 537 00:35:53,495 --> 00:35:54,772 رکس من کنجکاوم-- 538 00:35:54,772 --> 00:35:59,716 آیا توهرگز فوائد زندگی با بریرو مورد تصدیق و قدر دانی قرار دادی؟ 539 00:36:01,281 --> 00:36:02,188 هاه؟ 540 00:36:02,188 --> 00:36:05,154 بنا بر اعتراف خودت ،خونت همیشه تمیز بوده 541 00:36:05,319 --> 00:36:09,191 لباسات همیشه تمیز و اتو کشیده بوده. به نظر می رسه که یک آشپزشگفت انگیز داشتی 542 00:36:09,191 --> 00:36:14,135 علی رغم این همه فشار کاری که او داره، آیا هرگز یادت می اد که گفته باشی"متشکرم"و 543 00:36:16,607 --> 00:36:18,090 "متشکرم"? 544 00:36:18,090 --> 00:36:19,739 بله 545 00:36:24,971 --> 00:36:27,277 بونگو،بونگو، برو پایین 546 00:36:27,277 --> 00:36:28,843 ادامه بده.اوه-اوه.پایین 547 00:36:28,843 --> 00:36:31,232 متاسفم 548 00:36:31,232 --> 00:36:34,158 پس،اون مرتیکه که دوباره اونطرف خانم هوبر ساکن شده کیه؟ 549 00:36:34,158 --> 00:36:35,496 اِمم. اون آقای مولنه 550 00:36:35,496 --> 00:36:38,507 و همونطور که حتما می دونی،اگه به خونش دعوتت کنه، مجبوری همه جک وجونوراشو ملاقات کنی 551 00:36:38,675 --> 00:36:39,888 اشکالی نداره.من عاشق حیووناتم 552 00:36:39,888 --> 00:36:42,900 اون یه پوست آراست 553 00:36:43,694 --> 00:36:46,705 ممنونم از تذکرت 554 00:36:47,333 --> 00:36:50,302 آیا برادر آقای مولن وکیل دعاوی طلاقت نبوده؟ 555 00:36:51,516 --> 00:36:54,025 آه،بله،بله بود 556 00:36:54,025 --> 00:36:56,033 می تونم چیزی بگم؟ 557 00:36:56,033 --> 00:37:00,048 تو دلم، من هنوز باور دارم که تو و کارل می تونید دوباره با هم زندگی کنید 558 00:37:01,554 --> 00:37:02,641 واقعا؟ 559 00:37:02,641 --> 00:37:05,653 اوه،بله،من-من هیچکسو به اندازه شما دوتا عاشق هم ندیده ام 560 00:37:05,988 --> 00:37:08,957 منظورم اینه که ،او هرگز چنین تناسبی رو با مرد دیگه ای پیدا نمی کنه. هرگز 561 00:37:10,170 --> 00:37:13,182 سوزان همه تلاششو بکار برد تا بتونه لبخندی رو روی لبهاش نگه داره 562 00:37:13,893 --> 00:37:16,904 دور دوم داشت شروع می شد،و اوتاکنون یک ضربه خورده بود 563 00:37:17,113 --> 00:37:19,999 - ؟میدونی چیه خانم بریت - آنچه که ادی روش حساب نکرده بود 564 00:37:19,999 --> 00:37:23,010 - میدونی من از چه کسی همیشه خوشم می اومد - این بود که سوزان کس دیگه ای رو گوشه رینگ خودش داشت 565 00:37:23,721 --> 00:37:26,524 آقای آوث ول---شوهر چهارم شما 566 00:37:26,524 --> 00:37:29,536 اوه،اون شوهر دومم بود.من فقط دو بار ازدواج کردم 567 00:37:30,455 --> 00:37:31,334 دو بار؟ 568 00:37:31,334 --> 00:37:34,345 شما بااون مرتیکه که کلی خالکوبی داشت و یه دفعه با دستبند گرفتن و بردنش ازدواج نکرده بودید؟ 569 00:37:34,764 --> 00:37:37,775 نه ،جولی،او با جاویر ازدواج نکرده بود 570 00:37:37,943 --> 00:37:40,954 اون فقط یکی از دوستان مخصوص او بود 571 00:37:41,372 --> 00:37:45,387 فکر می کنم بایستی موضوع رو عوض کنیم.می دونید ،مگر اینکه خودتون بخاید این بحثو ادامه بدید 572 00:37:48,064 --> 00:37:50,281 بونگو،برو پایین 573 00:37:50,281 --> 00:37:51,786 صبرکن،صبرکن،بزارید --بزاریدیه چیزی نشونتون بدم.بونگو. 574 00:37:51,786 --> 00:37:53,794 اون آبگوشت رو دوست داره 575 00:37:53,794 --> 00:37:55,802 موقعی که شما اونجا داشتید سالاد رو هم میزدید، 576 00:37:55,802 --> 00:37:57,308 من چیزایی بهش یاد دادم 577 00:37:57,308 --> 00:37:59,844 بالا 578 00:37:59,844 --> 00:38:05,130 سوزان از اینکه ادی از یه سگ استفاده می کرد تا خودشو پیش صاحبش شیرین کنه، از خشم داشت می ترکید 579 00:38:05,790 --> 00:38:10,019 او همچنین از مایک هم خشمگین بود زیرا از ورای رفتار او قصد موذیانه اش را نمی دید 580 00:38:10,856 --> 00:38:11,914 اما فعلا.... 581 00:38:11,914 --> 00:38:14,556 میدونین چیه؟ میرم تا دسربیارم 582 00:38:14,556 --> 00:38:18,785 او از خودشم خشمگین بود که چرا از اول فکر اینجاهارو نکرده بود 583 00:38:20,019 --> 00:38:22,133 من به سختی می تونم اورو وادار به نشستن کنم 584 00:38:22,133 --> 00:38:25,121 تو سگ خوبی هستی.تو از همه سگها بهتری.بله،تو بهتری. 585 00:38:26,906 --> 00:38:28,607 ها ها. من هرگز ندیده بودم اون رو دو تا پاش راه بره 586 00:38:28,607 --> 00:38:31,588 خب،اون میدونه با کی راه بیاد،نمیدونه؟او می دونه با کی راه بیاد 587 00:38:38,359 --> 00:38:40,268 اینم دسرتون 588 00:38:40,268 --> 00:38:43,256 ممنون.مممم.مال من،به نظر خوشمزه میاد 589 00:38:47,322 --> 00:38:49,107 اوه،اونو ببینین 590 00:38:49,107 --> 00:38:52,095 به نظر میاد بونگو بالاخره با سوزان جور شده 591 00:38:52,592 --> 00:38:55,580 بله، ما در ابتدا بد شروع کردیم اما الان داریم رفیقهای خوبی می شیم 592 00:38:59,273 --> 00:39:02,261 اوه،چه پسر خوبی 593 00:39:03,631 --> 00:39:04,918 بونگو،حالت خوبه؟ 594 00:39:04,918 --> 00:39:05,913 چش شده؟ 595 00:39:05,913 --> 00:39:08,901 نمیدونم. من هرگز نشنیده بودن همچین صدایی در بیاره 596 00:39:10,104 --> 00:39:11,515 هی،خوبی رفیق؟ 597 00:39:11,515 --> 00:39:14,462 مامان 598 00:39:15,084 --> 00:39:16,163 هی،خوبی؟مشکلی نیست؟ یاله 599 00:39:22,719 --> 00:39:25,127 به دامپزشک زنگ بزن. شمارش روی فریزره. به او بگو من فورا می رم اونجا 600 00:39:25,127 --> 00:39:28,985 باشه،راجع به هیچ جیز نگران نباش.من اینجا می مونم و همه چیزو تمیز می کنم 601 00:39:28,985 --> 00:39:31,973 ممنون ادی 602 00:39:32,098 --> 00:39:35,086 کاری هست من بتونم بکنم؟ 603 00:39:35,666 --> 00:39:37,576 نه 604 00:40:02,931 --> 00:40:05,420 - هی - هی 605 00:40:05,420 --> 00:40:06,997 حال بونگو چطوره؟ 606 00:40:06,997 --> 00:40:09,487 من،اوه،فقط منتظرم ببینم آیا مجبورن عملش کنن 607 00:40:09,487 --> 00:40:12,475 اوه،خدا 608 00:40:16,583 --> 00:40:19,529 من-من...یه جا واستادم و اینو خریدم 609 00:40:20,650 --> 00:40:22,434 به خاطر این قضیه خیلی متاسفم 610 00:40:22,434 --> 00:40:24,717 منم واقعا متاسفم که بد جوری باهات حرف زدم.من فقط خیلی-----ن 611 00:40:24,717 --> 00:40:26,791 اوه،نه،مشکلی نیست 612 00:40:26,791 --> 00:40:28,410 خبرای خوب 613 00:40:28,410 --> 00:40:29,987 مجبور نیستیم جراحی کنیم 614 00:40:29,987 --> 00:40:32,269 اوه،خیلی خوبه 615 00:40:32,269 --> 00:40:34,883 یه چیزی میدیم به بونگو بخوره تا کمکش کنه گوشواره رو دفع کنه 616 00:40:34,883 --> 00:40:37,871 وقتی اونو دفع کرد،میخاید گوشواره رو بهتون برگردونیم؟ 617 00:40:38,037 --> 00:40:40,237 من جدا می گم که نه 618 00:40:40,237 --> 00:40:43,360 باشه. فکر میکنم تا یک ساعت دیگه بتونین اونو ببرین خونه 619 00:40:45,962 --> 00:40:49,086 توباید خیالت راحت شده باشه 620 00:40:50,864 --> 00:40:53,467 ببخشید من واقعا خیلی نگران بودم 621 00:40:53,467 --> 00:40:55,853 خب،اون سگته من میفهمم 622 00:40:55,853 --> 00:40:58,871 در واقع اون سگ همسرم بود،و،آه.... 623 00:40:59,876 --> 00:41:02,684 قبل از مرگش تو بیمارستان یکی از آخرین چیزهایی که به من گفت 624 00:41:02,684 --> 00:41:04,780 این بود که مطمئن باشه من از او مراقبت می کنم 625 00:41:04,780 --> 00:41:07,504 و،مم،به او قول دادم که این کارو می کنم 626 00:41:07,504 --> 00:41:13,540 و درست همین جا بود که سوزان دفعتا تونست چیزیرو ببینه که قبلا هرگز ندیده بود 627 00:41:15,341 --> 00:41:16,851 او،آه،برای همسرش ارزش زیادی قائل بود 628 00:41:16,851 --> 00:41:19,868 مایک دلفینو هنوز در عشق همسر درگذشته اش می سوخت 629 00:41:21,586 --> 00:41:24,604 و اگه،آه،اتفاق بدی می افتاد،من حس می کردم که این اتفاق برای همسرم افتاده 630 00:41:26,699 --> 00:41:28,585 میدونم که به نظر ابلهانه میاد،اما من... 631 00:41:28,585 --> 00:41:34,621 و او دقیقا از همون جا فهمید که نه خودش و نه ادی قادر نخواهند بود به این زودیها در قلب او نفوذ کنند 632 00:41:34,746 --> 00:41:37,051 نه،نمیاد. ابدا 633 00:41:37,051 --> 00:41:40,069 بنابراین اوتصمیم گرفت از این به بعد 634 00:41:40,069 --> 00:41:42,877 برنامه ریزی کنه که فقط دوست او باشه 635 00:41:42,877 --> 00:41:45,475 این برای توئه. خب برای بونگو 636 00:41:45,475 --> 00:41:47,194 تو بهش میدی 637 00:42:01,569 --> 00:42:04,586 بله. همانطور که به دنیایی که پشت سر گذاشته بودم می نگریستم، 638 00:42:04,964 --> 00:42:07,982 کاملا برایم آشکار بود: 639 00:42:08,191 --> 00:42:11,208 زیبایی راکه منتظر پرده برداری از خود بود، 640 00:42:11,293 --> 00:42:14,310 و اسراری را که مدتها منتظر بر ملا شدن بودند 641 00:42:17,956 --> 00:42:20,974 اما مردم به ندرت مکثی می کردند تا نگاهی از روی بصیرت بیندازند 642 00:42:22,273 --> 00:42:25,230 انها فقط به حرکت و زندگی ادامه می دادند 643 00:42:29,050 --> 00:42:31,515 واقعا جای شرمندگی است 644 00:42:31,515 --> 00:42:34,472 چیزهای زیادی برای دیدن وجود داره 645 00:42:35,950 --> 00:42:40,879 زیر نویس فارسی از: dr_hanaj@yahoo.com