1
00:00:01,001 --> 00:00:02,469
آنچه گذشت
2
00:00:03,036 --> 00:00:06,802
ـ با يه زن بودي؟
ـ گولت زده. تو گفتي که براي هميشه از او متنفري
3
00:00:06,873 --> 00:00:10,001
نبايد به حرف زني گوش بدي که قلبش
جريحه دار شده
4
00:00:10,076 --> 00:00:11,304
گاهي ... پايان يک رابطه
5
00:00:11,411 --> 00:00:15,313
ـ مهم نيست چي صداش کنيم. من فقط ميخوام با تو باشم
ـ فکر نميکنم اون عاقلانه باشه
6
00:00:15,415 --> 00:00:18,646
ميتونه خيلي سخت باشه
ـ من کسيم که با پسرت ميخوابيدم
7
00:00:18,752 --> 00:00:21,778
ـ اما،هلن همه چي تموم شده
اما حفظ اسرار
8
00:00:21,888 --> 00:00:24,322
ـ حتي يه ذره هم به تموم شدن نزديک نشده
از اون هم سختره
9
00:00:24,424 --> 00:00:29,987
ـ مطمئن نيستم فهميده باشم چي ميگي
ـ من خواهر کوچولومو کشتم
10
00:00:38,371 --> 00:00:41,306
!ميخوام اين اسباب بازيارو جمع کنيد
11
00:00:41,408 --> 00:00:44,002
اسباب بازياتون رو بردارين
شما در کوني ميخواين؟ باشه
12
00:00:44,110 --> 00:00:48,979
نگاهي هست که والديني که
بچه هاي خوش رفتاري دارن
13
00:00:49,082 --> 00:00:52,142
اونطوري به والديني که بچه هاي
بد رفتار دارن، نگاه ميکنن
14
00:00:52,218 --> 00:00:55,984
اونطوري به من نگاه نکن من اين لبخند
موذيانه رو از رو صورتت ميتراشم
15
00:00:56,089 --> 00:00:59,286
اون نگاهيه که ميگه تو بايستي ياد
بگيري که چطور بچه هاتو جمع وجو کني
16
00:00:59,359 --> 00:01:01,850
...ما همين الان حياطو تميز ميکنيم
17
00:01:01,961 --> 00:01:05,795
گذشته از همه
اين مسئوليت توئه
18
00:01:09,002 --> 00:01:11,470
هي! من شوخي نميکنم
19
00:01:11,538 --> 00:01:17,067
البته براي سوزان راحت بود که از خودش
راضي باشه از داشتن دختري مثل جولي
20
00:01:17,811 --> 00:01:21,679
او هميشه تو درساش نمره بيست مي گرفت
ـ اوه، دوباره بيست گرفتي
21
00:01:22,515 --> 00:01:25,177
او هميشه در انجام کاراي خونه کمک ميکرد
22
00:01:27,654 --> 00:01:33,422
او باهوش، مهربان و علاقه مند به ديگران بود
23
00:01:33,960 --> 00:01:38,329
از نقطه نظر مادرش
جولي يه بچه کامل بود
24
00:01:38,398 --> 00:01:44,030
متاسفانه سوزان داشت ميفهميد
که که چنين موجودي وجود نداره
25
00:01:48,208 --> 00:01:49,436
مام
26
00:01:49,509 --> 00:01:52,342
تو الان داشتي دختر منو ميبوسيدي؟
27
00:01:52,412 --> 00:01:56,212
ـ آه، من يه کمي
ـ چي فکر ميکني؟
28
00:01:56,316 --> 00:01:58,614
ـ مام، آروم باش
ـ او فقط 14سالشه
29
00:01:58,685 --> 00:02:01,677
بله، من بايد برم
من احتمالاً بايد برم
30
00:02:01,788 --> 00:02:03,949
تو فکر ميکني؟
31
00:02:04,090 --> 00:02:06,786
...اوه، اينم
32
00:02:06,860 --> 00:02:11,160
ـ جمعه ميبينمت
ـ چي جمعه چه خبره؟
33
00:02:11,231 --> 00:02:14,894
ـ او منو به رقص مدرسه ميبره
ـ نه، او نميبره
34
00:02:15,001 --> 00:02:18,402
مام، ميدونم تو مارو در حال بوسيدن ديدي
اما تا حالا بايد آروم گرفته باشي
35
00:02:18,505 --> 00:02:21,201
خب، به من نگو آروم بگيرم
من هيچ قصد آروم گرفتن ندارم
36
00:02:21,307 --> 00:02:23,775
به علاوه دارم آشغالو رو بيرون ميبرم
37
00:02:23,843 --> 00:02:27,279
ـ بايد بموني و راجع بهش حرف بزني
ـ نه تا زماني که اينقدر به هم ريخته اي
38
00:02:27,380 --> 00:02:29,473
تو از اين به بعد اجازه نداري او رو ببيني
39
00:02:29,549 --> 00:02:31,608
همچنين نگاهي وجود داره
40
00:02:31,751 --> 00:02:36,347
که والدين با بچه هاي نه خيلي خوش رفتار
اونجوري به والديني مثل سوزان نگاه ميکنن
41
00:02:36,422 --> 00:02:40,882
اين نگاه ميگه به
باشگاه ما خوش اومدي
42
00:03:22,535 --> 00:03:25,993
حومه شهر
مکاني با مردماني آبرومنده
43
00:03:26,105 --> 00:03:29,040
که سعي ميکنند زندگي آبرومندانه داشته باشن
44
00:03:30,843 --> 00:03:33,971
البته حتي آبرومندترين در بين ما
45
00:03:34,080 --> 00:03:36,173
...در گذشته خود اشتباهاتي داشته اند
46
00:03:39,852 --> 00:03:42,787
اشتباهاتي که تمايل دارند آنها را فراموش کنند
47
00:03:46,793 --> 00:03:51,787
اشتباهاتي که گاهي بر ميگردند
تا اونها رو در گير خود کنند
48
00:03:51,898 --> 00:03:54,332
ميرم صندوق پستو نيگا کنم
49
00:03:58,071 --> 00:03:59,936
هلن، آه
50
00:04:00,006 --> 00:04:04,033
اينجا چي کار داريد؟
فکر نميکنم شوهر من باب رو قبلاً ديده باشي
51
00:04:04,110 --> 00:04:06,840
سلام،خوشحالم ميبينمتون
52
00:04:08,081 --> 00:04:12,279
اوم... ما، اوه، اوميدم که راجع
به پسرمون باهات حرف بزنيم
53
00:04:12,352 --> 00:04:14,479
من هفته هاس که جان رو نديدم
54
00:04:14,587 --> 00:04:18,751
او نامه نوشته اما من هيچ جوابي
بهش ندادم همه چي تموم شده قسم ميخورم
55
00:04:18,825 --> 00:04:22,818
ما راجع به اين اينجا نيومديم ما
ميخوايم تو يه کاري برامون انجام بدي
56
00:04:22,929 --> 00:04:23,987
اوه، باشه
57
00:04:24,063 --> 00:04:28,329
جان ديشب مارو حيرت زده کرد وقتي گفت خيال
داره کمک هزينه دانشجويي دانشکده شو رد بکنه
58
00:04:28,434 --> 00:04:33,531
در عوض او ميخواد کسب و کار باغبونيشو
رونق بده تمام وقت چمن کوتاه کنه
59
00:04:34,374 --> 00:04:37,070
خب،چرا
اوه، چرا او بايد اين کارو بکنه؟
60
00:04:37,210 --> 00:04:41,044
ـ نميدونيم چرا
ـ فکر ميکني ما اگه ميدونستيم با تو هم کلام ميشديم؟
61
00:04:41,114 --> 00:04:44,606
شما بايد همسر منو ببخشيد
...او هنوز راجع به کل قضايا ناراحته،اوم
62
00:04:44,684 --> 00:04:47,414
ـ هتک ناموس و اينجور چيزا
ـ هلن
63
00:04:47,520 --> 00:04:49,988
از من چه کاري ميخوايد بکنم؟
64
00:04:50,056 --> 00:04:52,991
او با ما صحبت نميکنه
65
00:04:53,059 --> 00:04:56,517
اگه شما بتوني فقط قانعش کني که
...داره يه اشتباه بزرگ ميکنه
66
00:04:56,596 --> 00:04:58,689
جان و من کاملاً با هم به هم زديم
67
00:04:58,831 --> 00:05:01,265
فکر ميکنم بهتر اين باشه که ديگه به هم نزديک نشيم
68
00:05:01,367 --> 00:05:07,306
خواهش ميکنم هفته گذشته او 18 سالش
شد و از خونه رفت بيرون ما گيج شديم
69
00:05:09,008 --> 00:05:12,466
متاسفم. من
منـ من خيلي متاسفم
70
00:05:12,545 --> 00:05:18,108
من فقط الان نميتونم اين کارو بکنم من براي خودم کاراي شخصيي
دارم که بايد انجامشون بدم زندگي من داره از هم ميپاشه
71
00:05:18,184 --> 00:05:20,550
ـ من اهميتي نميدم
ـ هلن
72
00:05:20,653 --> 00:05:25,750
ما پيش پليس نرفتيم به خاطر کاريکه تو
کردي اما اون ميتونه به راحتي تغيير کنه
73
00:05:29,462 --> 00:05:32,022
ببينم چي کار ميتونم بکنم
74
00:05:33,232 --> 00:05:35,063
خوبه
75
00:05:38,938 --> 00:05:41,964
از ديدنتون خوشحال شدم
76
00:05:42,075 --> 00:05:43,337
آهم
77
00:05:47,914 --> 00:05:52,783
تو ميتوني اين کارو بکني باشه؟ فقط فقط
يه کمي سر بخور پايين و من ميگيرمت
78
00:05:52,852 --> 00:05:55,719
ـ نه، تو منو ميندازي
ـ من تو رو نميندازم
79
00:05:55,788 --> 00:05:59,724
من ممکنه تورو خفه کنم براي
اومدن به اينجا
80
00:06:01,361 --> 00:06:03,295
هي،باشه فقط صبر کن،باشه؟ !پدر
بزرگ به من نيگا کن پايين نيا
81
00:06:03,363 --> 00:06:06,992
ببين کي رو تو فرودگاه سرگردون پيدا کردم
82
00:06:07,066 --> 00:06:08,533
هي،رودني
83
00:06:08,601 --> 00:06:11,263
پارکر رفته رو پشت بوم؟
-آها
84
00:06:11,337 --> 00:06:14,534
چه خوب .ببين ميتونه اون فريس بي رو اون بالا پيدا کنه
85
00:06:14,607 --> 00:06:16,199
بله،منم ميخوام همين الان همين کارو بکنم
86
00:06:16,275 --> 00:06:19,472
اوه،محبوبترين دختر من چطوره؟
او خيلي خوشحاله که تو رو ميبينه
87
00:06:19,579 --> 00:06:21,706
چه حيف شد که آليسون نتونست بياد
88
00:06:21,781 --> 00:06:25,114
اوه،فقط يک مسافرت شغلي ديگه برا فروشنده سرگردان پيش اومده
89
00:06:25,184 --> 00:06:27,880
او از اين جور مسافرتا کسل و خسته ميشه
!هي،پارکر
90
00:06:28,020 --> 00:06:31,251
ياله. نمي خواي بياي بري تو بغل من؟
پدر بزرگ اومده
91
00:06:31,357 --> 00:06:34,155
به خودت نگير
او از پايين اومدن ميترسه
92
00:06:34,260 --> 00:06:37,787
اوه، ميتونم کمکش کنم؟
بله،حتماً خودتو ضربه فني کن
93
00:06:37,897 --> 00:06:40,491
باشه
مواظب باش
94
00:06:41,334 --> 00:06:44,895
پاکر،سئوالي ازت دارم
فقط يه سئوال،اما از اون سئوالاي خيلي مهمه
95
00:06:45,004 --> 00:06:47,837
در واقع يه تعيين کننده شخصيتي.ميخواي بشنوي؟
96
00:06:47,940 --> 00:06:49,464
مم-همم
97
00:06:49,575 --> 00:06:52,806
فقط يه دختر کوچولو ميترسه از نردبون پايين بياد
98
00:06:52,879 --> 00:06:55,871
حالا،تو يه دختر کوچولو که نيستي،هستي؟
99
00:06:55,948 --> 00:06:59,111
من که به يه دختر کوچولو نيگا نميکنم. ميکنم؟
100
00:07:04,123 --> 00:07:06,921
ـ تو خوبي؟
ـ آه.آه.ياله
101
00:07:07,059 --> 00:07:12,087
ـ واو،پايين آورديش چطوري اين کارو کرد؟
ـ .تبعيض جنسي
102
00:07:13,099 --> 00:07:15,624
بزاريد با مشخص کردن تقسيم دارائيها شروع کنيم
103
00:07:15,701 --> 00:07:19,535
خب،ما براي بحث درباره هم اقامتگاه اوليه و هم
طرحهاي باز نشستگي در اين زمان آمادگي نداريم
104
00:07:19,639 --> 00:07:21,732
آيا براي بررسي اتو موبيلها و عتيقه جات آمادگي داريد؟
105
00:07:21,808 --> 00:07:24,504
من مايلم ابتدا حق عضويت در باشگاه ورزشي تفريحي بررسي بشه
106
00:07:24,610 --> 00:07:27,272
دسترسي به امکانات براي تمرينات
پزشکي دکتر ون د کمپ بايد کامل و تمام باشه
107
00:07:27,413 --> 00:07:30,382
ما اينجا داريم چي کار ميکنيم؟
108
00:07:30,483 --> 00:07:32,849
اوه،متوجه نميشم،رکس؟
109
00:07:32,919 --> 00:07:35,012
دارم با همسرم حرف مي زنم
110
00:07:35,121 --> 00:07:37,555
احاطه شده با وکلا
تقسيم همه زندگيمون
111
00:07:37,657 --> 00:07:41,320
من اينو نميخوام اول فکر
ميکردم ميخوام اما نميخوام
112
00:07:41,427 --> 00:07:45,989
شايد بهتر باشه قبل از اينکه دير بشه راجع بهش صحبت کنيم
113
00:07:46,065 --> 00:07:51,901
چي ميگي،بري؟
بهتر نيست لاشخورارو بفرستيم خونشون؟
114
00:08:02,548 --> 00:08:06,882
من ميخوام حق عضويت باشگاه رو نگه دارم
رکس تنيسش وحشتناکه
115
00:08:06,986 --> 00:08:10,046
و او از کافه رستوران متنفره
116
00:08:10,156 --> 00:08:12,750
باشه اگر شما به صفحه 2برگرديد و
قرار مداراي پيشنهادي رو ببينيد
117
00:08:12,859 --> 00:08:16,158
ليست اولوويتهاي ما رو پيدا ميکنيد
118
00:08:16,295 --> 00:08:17,319
درسته
119
00:08:17,797 --> 00:08:21,255
اونا همديگرو ميبوسيدن، هاه؟
درست کنار ميزآشپزخونه من
120
00:08:21,334 --> 00:08:23,461
تو بايد از اين شيطنت دوتايي شوکه شده باشي
121
00:08:23,569 --> 00:08:26,367
خب، خوشحالم که تو ميتوني به اين بخندي
اونا هنوز بچه ن
122
00:08:26,439 --> 00:08:30,170
اين براي تو راحته تو پدر
پسري اين منم که مادر دخترم
123
00:08:30,243 --> 00:08:32,234
ميدوني
اگه اوضاع از کنترل خارج بشه
124
00:08:34,413 --> 00:08:36,745
چي کار کنم
چي از من ميخواي؟
125
00:08:36,849 --> 00:08:41,013
خب، ميخوام بدونم که من تنها کسي
نيستم که بابت اين اتفاق نگرانه
126
00:08:41,087 --> 00:08:44,784
و ميخوام بدونم که اگه هر دوي اونا اينجا هستن
ورفت اومد ميکنن بايستي حتماً تحت نظارت ما باشن
127
00:08:44,857 --> 00:08:47,917
و من واقعاً ميخوام که تو اينجوري عين ديوونه ها به من نيگا نکني
128
00:08:47,994 --> 00:08:53,364
تنها دليلي که لبخند ميزنم اينه که ديگه
اين صحبتا موردي نداره من خونه رو فروختم
129
00:08:53,432 --> 00:08:54,956
واقعاً؟
130
00:08:55,067 --> 00:08:57,160
تا آخر ماه از اينجا ميريم
131
00:08:57,236 --> 00:08:59,170
خونه رو فروختي؟
132
00:08:59,272 --> 00:09:01,763
ـ زاک
ـ چرا راجع به اين قضيه به من چيزي نگفتي؟
133
00:09:01,841 --> 00:09:03,968
ميخواستم صبر کنم تا کارا قطعي بشه
134
00:09:04,076 --> 00:09:08,536
ـ گفتي تو تصميمت تجديد نظر ميکني. به من دروغ گفتي
ـ فکر ميکنم تو بايد دواهاتو بخوري
135
00:09:08,614 --> 00:09:11,777
چي، فکر ميکني اگه اين همه دارو تو شکم
من بچپوني ميتوني منو ساکت نگه داري؟
136
00:09:11,884 --> 00:09:14,250
ـ برو بالا همين الان
ـ بسيار خوب، تو به من اهميت نميدي
137
00:09:14,353 --> 00:09:16,048
تو به مامان هم اهميت نميدادي
138
00:09:16,122 --> 00:09:19,649
ميدوني چيه؟
کاش او به جاي خودش به تو شليک ميکرد
139
00:09:28,734 --> 00:09:33,694
پس داريد ميريد
ما هممون دلمون برات تنگ ميشه
140
00:09:33,773 --> 00:09:38,710
در آينده بايد ليست چيزا و کاراتو داشته باشي اونوقت اينکه چيزي
رو تو ماشين جا گذاشتي يا نه ميتوني از رو اون بياد بياري، باشه؟
141
00:09:38,778 --> 00:09:43,715
قبل از اونکه بازي ورزشي کوچولوي پارکر اسکاوو حتي ...شروع شده باشه
142
00:09:43,783 --> 00:09:47,014
عجله کن هي!من کسي نيستم که
دستکش بيسبالشو جا گذاشته باشه
143
00:09:47,119 --> 00:09:50,680
يه بازيکن مهم و جديد وارد صحنه بازي ميشه
144
00:09:52,592 --> 00:09:53,923
سلام
145
00:09:56,162 --> 00:09:59,325
فکر ميکردم شماها در تمرين هستيد
146
00:09:59,398 --> 00:10:02,731
اوه، پارکر، اوم
دستکش توپ گيرشو فراموش کرد
147
00:10:04,971 --> 00:10:08,463
اوه، لاينت
ايشون لوئيس مک دانيل هستن
148
00:10:08,541 --> 00:10:13,342
او يکي از مهمترين کارپردازاي من تو اين ناحيه س
او براي کارخونه توليد کاغذ کار ميکنه
149
00:10:13,446 --> 00:10:15,004
اوه
150
00:10:15,081 --> 00:10:17,811
اوه، خوشحالم ميبينمتون
151
00:10:17,917 --> 00:10:20,283
من خوشحالم شما رو ميبينم
خونه قشنگي دارين
152
00:10:20,353 --> 00:10:22,218
ممنون
153
00:10:22,321 --> 00:10:25,552
داشتيم کار ميکرديم، اوه
رو بعضي از اين قراردادهاي جديد
154
00:10:25,658 --> 00:10:29,355
ميدوني، کار روي بعضي چيزاي کوچيک
155
00:10:29,462 --> 00:10:31,862
جزئيات بي اهميت جمع بندي ها و قيمتهاي ترابري
156
00:10:31,964 --> 00:10:33,761
مامي، ببين چي پيدا کردم
157
00:10:37,103 --> 00:10:43,508
ببخشيد.ها ها مال منه ممنون
بايد از کيفم افتاده باشن
158
00:10:48,347 --> 00:10:52,113
خب، اوم، ما نميخوايم دير به بازي برسيم
خوشحال شدم ديدمتون
159
00:11:06,232 --> 00:11:08,723
هي
من با تو صحبت نميکنم
160
00:11:08,801 --> 00:11:11,065
از جلسه حل و فصل خوشت نيومد، ها؟
161
00:11:11,137 --> 00:11:13,628
تو فقط به اين خاطر طالب ظروف چيني شدي که ميدونستي من اونارو دوست دارم
162
00:11:13,739 --> 00:11:17,004
تو مالکيت زماني مونو درپيست اسکي بگيري و من تلافي نکنم؟ دست بر دار
163
00:11:17,143 --> 00:11:20,977
ـ تو ديگه به اين راحتي از اون مکان استفاده نخواهي کرد
ـ به اين راحتي؟ با هرگز چطوري؟
164
00:11:21,080 --> 00:11:25,915
بسيار خوب، باشه تصميم دارم از ظروف چيني تو براي
غذاهاي آماده استفاده کنم بله پيتزا ...گوشت دنده
165
00:11:25,985 --> 00:11:32,447
خب، ميدوني چيه؟ جلسه ديگه حل وفصل
تصميم دارم باشگاه گلفتو درخواست کنم
166
00:11:32,525 --> 00:11:34,618
طلاق جالب نيست؟
167
00:11:37,263 --> 00:11:41,029
وقت داروهاي قلبيت رسيده
168
00:11:41,100 --> 00:11:45,036
ميدوني، از اون حرفايي که تو جلسه زدم منظور
داشتم من وکيلمو فردا ميفرستم بره پي کارش
169
00:11:45,104 --> 00:11:48,631
ـ فقط لب بترکون
ـ عزيزم فکر ميکنم ديگه دير شده
170
00:11:48,741 --> 00:11:51,733
ـ چرا؟
ـ چونکه تو به من وفادار نبودي
171
00:11:51,811 --> 00:11:54,871
اما اگه يه جورايي بتوني منو ببخشي
172
00:11:54,947 --> 00:11:58,007
اگه ميتونستيم راهي پيدا کنيم که خوشبخت بشيم
تو واقعاً اينو ميخواي؟
173
00:11:58,084 --> 00:12:02,885
آه ه، ميدوني چي من واقعاً
ميخوام، خواسته واقعي م؟ انتقام
174
00:12:02,955 --> 00:12:08,325
منظورم اينه که اگه ميتونستيم يه جورايي با هم بيحساب بشيم
175
00:12:08,394 --> 00:12:10,658
اونوقت، اوم، شايد ميتونستم راهي براي بازگشت پيدا کنم
176
00:12:10,763 --> 00:12:13,596
پس منظورت از اين حرفا چيه
تو هم ميخواي با يکي ديگه سکس داشته باشي؟
177
00:12:17,303 --> 00:12:21,797
...باشه، اوه خب راجع به کي داريم
اينجا حرف ميزنيم؟ داروساز احمق تو؟
178
00:12:21,907 --> 00:12:26,139
حالتو ميگيره، رکس؟
اگه من با يه مرد ديگه بخوابم؟
179
00:12:26,212 --> 00:12:30,205
اون کار ميتونه منو ويران کنه
180
00:12:32,418 --> 00:12:33,442
بفرمائيد
181
00:12:33,519 --> 00:12:39,458
ـ بري، تو احتمالاً نميتوني
ـ رکس، وقت داروهاته
182
00:12:58,477 --> 00:13:00,570
من برميدارم
183
00:13:13,425 --> 00:13:16,292
او از تو متنفرنيست
مادرم فقط نگرانه
184
00:13:16,362 --> 00:13:19,991
ـ او فکر ميکنه من ديوونه م
ـ نه، او فکر نميکنه
185
00:13:20,065 --> 00:13:22,761
خب، شايد يه کمي
186
00:13:22,835 --> 00:13:27,829
تو که بهش چيزاييکه بهت گفتم نگفتي، گفتي؟
در باره اونچه که به سر دينا اومده؟
187
00:13:27,907 --> 00:13:32,105
زاک، من ميتونم رازنگهدار باشم
قول ميدم هرگز به او نخواهم گفت
188
00:13:34,346 --> 00:13:36,439
اون صدا چيه؟
189
00:14:04,510 --> 00:14:07,240
سلام
اينجا چي کار ميکني؟
190
00:14:07,313 --> 00:14:10,578
بيرون داشتم قدم ميزدم و تو رو از پنجره ديدم
من جا خوردم
191
00:14:10,683 --> 00:14:12,776
من هرگز به تو برا خوردن شام فکر نميکردم
192
00:14:12,885 --> 00:14:16,582
خيال ندارم شام بخورم
...قهوه شون خيلي بده، و
193
00:14:16,689 --> 00:14:20,250
خب، الان هم ديروقته
من احتياج داشتم از خونه بزنم بيرون
194
00:14:20,326 --> 00:14:23,090
و اينجا تنها جايي بود که هنوز باز بود
195
00:14:24,864 --> 00:14:27,264
خيال نداشتم خلوتتو به هم بزنم
196
00:14:30,402 --> 00:14:32,461
جرج؟
197
00:14:34,740 --> 00:14:39,439
ممکنه پيشم بموني
براي خوردن يه فنجون قهوه وحشتناک؟
198
00:14:40,813 --> 00:14:44,909
اولين هفته م تو دانشکده بود
و من به يه گرد همايي جمهوري خواهان
199
00:14:45,017 --> 00:14:47,815
جوان رفتم جايي که
رکس يه سخنراني داشت
200
00:14:47,920 --> 00:14:51,378
و بعد از سخنراني پيشش رفتم و خودمو بهش
معرفي کردم و به او گفتم که من با بياناتش
201
00:14:51,457 --> 00:14:54,688
در باره مجازات مرگ موافقم
202
00:14:54,760 --> 00:14:58,321
...او منو برا شام بيرون برد، و، اوه
203
00:14:58,430 --> 00:15:05,563
ما تا 2 نيمه شب با هم بوديم راجع به
دولت بزرگ حرف ميزديم کنترل تسليحات...
204
00:15:05,638 --> 00:15:08,300
و مهاجرتهاي غير قانوني
205
00:15:08,374 --> 00:15:15,405
اوه، اون فقط
اون واقعاً يک شب جادويي بود
206
00:15:15,481 --> 00:15:19,076
و وقتي او داشت منو به خوابگاهم برميگردوند، فهميدم که
207
00:15:19,151 --> 00:15:24,088
يه روزي
من خانم رکس ون د کمپ ميشم
208
00:15:24,156 --> 00:15:26,317
واو
209
00:15:27,626 --> 00:15:29,958
و حتي الان، ميدوني، بعد از خيانتي که به من کرده، من
210
00:15:30,029 --> 00:15:33,829
من ميدونم که ما بايستي با هم باشيم
...اما
211
00:15:33,933 --> 00:15:37,232
نميدونم که چطور ميتونم با کسي باشم که بهش اعتماد ندارم
212
00:15:37,303 --> 00:15:40,295
پس...
چي کار خيال داري بکني؟
213
00:15:42,541 --> 00:15:44,907
قضيه اينه که نميدونم
214
00:15:46,412 --> 00:15:49,108
تو فکر ميکني من چي کار بايد بکنم؟
215
00:15:49,248 --> 00:15:53,548
ـ از من ميپرسي؟
ـ ...اوه، نبايد اين کارو ميکردم. من
216
00:15:53,652 --> 00:15:55,017
اوه، نه، نه
نه، چيزي نيست
217
00:15:55,120 --> 00:15:59,523
نه، جرج، اوضاع جور نيست بينمون سرد شده
ميدونم چه احساسي نسبت به من داري، و من
218
00:15:59,591 --> 00:16:02,025
نه، بري، من
ميخوام کمک کنم
219
00:16:04,830 --> 00:16:06,889
ممنونم
220
00:16:08,600 --> 00:16:11,865
پس...
او تو رو دوست داره؟
221
00:16:14,073 --> 00:16:15,301
بله
222
00:16:16,709 --> 00:16:19,200
آيا آدم خوبيه؟
223
00:16:19,278 --> 00:16:21,542
جدا از خيانتش، بله
224
00:16:21,613 --> 00:16:23,740
خب، پس ديگه چيزي نيست
225
00:16:23,849 --> 00:16:31,085
اگه ميتونستم آدم خوبي رو پيدا کنم که منو
دوست داشته باشه راهي پيدا ميکردم تا ببخشمش
226
00:16:32,658 --> 00:16:37,118
تو يه مرد استثنايي هستي
جرج ويليامز
227
00:16:37,262 --> 00:16:40,060
و سزاوار زني استثنايي همچون خودت هستي
228
00:16:40,165 --> 00:16:42,224
همينطور فکر ميکنم
229
00:17:33,252 --> 00:17:34,651
کجا داري ميري؟
230
00:17:34,753 --> 00:17:38,849
ـ فکر کردم صبحونه مو تواتاقم بخورم
ـ ميدوني، خونه اينقدرام بزرگ نيست، رودني
231
00:17:38,957 --> 00:17:42,256
تو ميري تو اتاقت تا از برخورد با من دوري کني
232
00:17:42,327 --> 00:17:46,491
باشه، باشه
لوئيس يه کارپرداز نيست
233
00:17:46,565 --> 00:17:47,827
واقعاً؟
234
00:17:47,933 --> 00:17:50,026
و من ميخوام عذر خواهي کنم
235
00:17:50,102 --> 00:17:54,266
من-من فکر کردم تو و بچه ها
تا بعد از ظهر بر نميگردين
236
00:17:54,339 --> 00:17:57,103
کار ديگه اي هست که من بتونم انجام بدم تا تو رو قانع کنم؟
237
00:17:57,209 --> 00:18:02,044
خب، براي شروع تو ميتوني اون پوزخند موذيانه
منزجر کننده رو از رو صورتت پاک کني
238
00:18:02,147 --> 00:18:03,739
لاينت
239
00:18:03,782 --> 00:18:06,615
چطور تونستي چنين کاري با آليسون بکني؟
240
00:18:06,685 --> 00:18:10,212
نميدونم نميدونم تا
حدي يه دفعه پيش اومد
241
00:18:10,289 --> 00:18:13,156
سالها ميگذرن بچه ها رمقتو
ميگيرن من اغلب تو مسافرتم
242
00:18:13,225 --> 00:18:15,693
ما بيشتر از هم دوريم
خب پيچيده س
243
00:18:15,761 --> 00:18:19,458
پيچيده نيست
اون کاملاً وظيفه نشناسيه
244
00:18:19,531 --> 00:18:22,364
براي سالها من با زني ازدواج وزندگي کردم
که دوستش ندارم
245
00:18:22,434 --> 00:18:26,461
چونکه با خدا عهدي بسته بودم
پس با من راجع به وظيفه شناسي حرف نزن
246
00:18:26,572 --> 00:18:28,733
پس کل نتيجه گيري که از اين اوضاع ميکني اينه
که تو قرباني هستي؟
247
00:18:28,874 --> 00:18:32,469
اوه، من ميتونم بفهمم که ما فقط داريم
سر توافق و تخالف با هم بحث ميکنيم
248
00:18:32,544 --> 00:18:33,602
مااينجا به نتيجه نرسيديم
249
00:18:33,745 --> 00:18:38,478
اوه، بله، رسيديم چونکه زندگي جنسي
من به خودم مربوطه نه به تو
250
00:18:38,550 --> 00:18:42,748
و چيزي وجود نداره که تو بتوني به هرحال در موردش کاري بکني
251
00:18:56,835 --> 00:19:01,932
ـ پدر؟ چي کار ميکني؟
ـ نميخوام راجع به اون حرف بزنم
252
00:19:02,040 --> 00:19:05,567
ـ حرف راجع به چي؟ لاينت نميدونه تو اومدي اينجا؟
ـ اوه، بله، ميدونه
253
00:19:05,644 --> 00:19:08,704
ـ ممکنه منو ببري فرودگاه؟
ـ اينجا باش
254
00:19:08,814 --> 00:19:11,044
ـ هي، لاينت
ـ بله؟
255
00:19:11,116 --> 00:19:15,348
چرا پدرم بيرون تو پياده رو نشسته؟
256
00:19:15,454 --> 00:19:18,218
چونکه من از خونه پرتش کردم بيرون
257
00:19:18,290 --> 00:19:20,554
من-من ميبينم
نميخواي به من بگي چرا؟
258
00:19:20,659 --> 00:19:23,856
صبر کن
يه نوشابه بهت بدم
259
00:19:25,964 --> 00:19:28,933
اوه، خداي من
او چي کار کرده؟
260
00:19:29,001 --> 00:19:35,463
ديروز من اومدم خونه
و پدرتو با يه زن غافلگير کردم
261
00:19:35,574 --> 00:19:39,203
او با زنه مشغول بود
من خيلي خيلي متاسفم
262
00:19:39,278 --> 00:19:43,408
ـ خدايا
ـ ميدونم، ميدونم حالت خوبه؟
263
00:19:43,482 --> 00:19:45,575
بله، اوم، بايد برم باهاش حرف بزنم
264
00:19:46,885 --> 00:19:48,580
ـ همش همين؟
ـ که چي؟
265
00:19:48,687 --> 00:19:53,124
من فقط توقع واکنش شديدتري داشتم من اينجا
نشسته بودم با احساس يه گره تو معدم
266
00:19:53,225 --> 00:19:57,719
باشه، ببين من هرگز اينو قبلاً به تو نگفتم
چونکه ميدونستم واکنش تو چيه ...اما، اوم
267
00:19:57,829 --> 00:20:01,595
من از اين مسئله جا نخوردم
268
00:20:01,667 --> 00:20:04,192
پدر من سالهاست که هميشه هرز ميپره
269
00:20:06,338 --> 00:20:09,432
ـ تو اينو ميدونستي؟
ـ بله تا حدي، بله
270
00:20:09,541 --> 00:20:13,739
يعني، يعني بيشترش مربوط به گذشته س منظورم اينه
که نميدونستم هنوز هم به کاراش ادامه ميده
271
00:20:13,812 --> 00:20:17,543
منظورم اينه که من فکر ميکردم ديگه برا اين کارا پير شده يه
جور اي عجيب غريبي من واقعاً تحت تاثير قرار گرفتم ميدوني؟
272
00:20:17,616 --> 00:20:21,177
تحت تاثير قرار گرفتي؟
تحت تاثير? من
273
00:20:21,320 --> 00:20:24,118
تام، خواهش ميکنم، خواهش ميکنم
به من نگو که تو با اين قضيه راحت برخورد ميکني
274
00:20:24,223 --> 00:20:27,090
راحت برخورد نميکنم. نه، نه
او نبايد هرگز اون زن رو اينجا مي آورد
275
00:20:27,192 --> 00:20:29,524
نه، در درجه اول او اصلاً نبايد با اون زن رابطه برقرار ميکرد
276
00:20:29,595 --> 00:20:32,291
ميدونم، ميدونم
اما، تو که ميشناسيش چه جور ادميه
277
00:20:32,364 --> 00:20:35,697
منظورم اينه که او براي سالها اينجور
ي بوده مادرم باهاش کنار اومده
278
00:20:35,801 --> 00:20:39,703
ـ من بطور جدي در اين مورد شک دارم
ـ ببين، ميدوني جايي براي ادامه اين بحث وجود نداره
279
00:20:39,805 --> 00:20:43,036
اما من ميخوام برم پيش پدرم ميخوام برم اورو
برگردونم اينجا ميخوام او رو به اتاقش ببرم
280
00:20:43,141 --> 00:20:48,204
ـ و ما هممون ميتونيم آروم باشيم
ـ اون مرد به اين خونه برنميگرده
281
00:20:48,280 --> 00:20:50,805
ـ بله او برميگرده
ـ نه، او برنميگرده
282
00:20:50,916 --> 00:20:57,947
لاينت، او پدرمه اين خونه منه
تو نميتوني به من بگي چه بکنم
283
00:20:59,992 --> 00:21:02,085
من ميگم بريم اونجا و در و از جا در بياريم
284
00:21:02,160 --> 00:21:07,962
بله، پدر تو اين کارو ميکني بزار
بدونم اون کار چقدر برا تو مفيده
285
00:21:11,803 --> 00:21:13,862
...سلام، اوم
286
00:21:15,374 --> 00:21:19,743
نميدونم که آيا آدرس درست رو اومدم
جان رولاند اينجا زندگي ميکنه؟
287
00:21:21,413 --> 00:21:25,213
واقعاً خيلي خوشحالم که اومدي
خيال داشتم دوباره فردا بهت زنگ بزنم
288
00:21:25,317 --> 00:21:28,718
اوه، بله، من
متاسفم که هيچ کدوم از زنگهاتو جواب ندادم
289
00:21:28,787 --> 00:21:33,554
طوري نيست الان خيلي خوشحالم تو
رو ديدم راجع به آقاي سوليس شنيدم
290
00:21:33,659 --> 00:21:38,790
ـ مجبور شدي يه شغل واسه خودت دست و پا کني
ـ بله، خب منو که ميشناسي من دوام مي ارم
291
00:21:42,100 --> 00:21:44,694
بيا اينجا
292
00:21:44,803 --> 00:21:46,896
اوه، ها ها
293
00:21:54,780 --> 00:21:59,479
اوه، نه جان ...من، اوه من
براي اين کار اينجا نيومدم
294
00:21:59,551 --> 00:22:01,075
چي شده؟
295
00:22:01,186 --> 00:22:04,883
خب، من شنيدم تو خيال داري که کار باغبونيتو
تمام وقت کني دانشکده ت چي شده؟
296
00:22:04,990 --> 00:22:08,016
ـ تصميم گرفتم نرم
ـ چرا؟
297
00:22:08,126 --> 00:22:11,152
خب، يه شانس خودشو نشون داده
298
00:22:11,296 --> 00:22:15,027
و من از اين شانس استفاده کنم
احتياج دارم شروع کنم پول در آوردن
299
00:22:15,100 --> 00:22:20,265
جان، چه فرصتي مهمتر از ادامه دانشکدته؟
300
00:22:20,339 --> 00:22:24,139
براي زمان زيادي تنها چيزي که من
داشتم به تو تقديم کنم، قلبم بود
301
00:22:24,276 --> 00:22:27,268
و آقا ي سوليس به تو امنيت ميداد
و من نميتونستم با اون رقابت کنم
302
00:22:27,379 --> 00:22:30,644
ميدوني، اما الان او حتي نميتونه
امنيت رو هم به تو بده و من ميتونم
303
00:22:30,782 --> 00:22:37,881
کار و کسب من داره رونق ميگيره من ميتونم ازتو
مراقبت کنم ما بالاخره ميتونيم با هم باشيم
304
00:22:42,227 --> 00:22:43,751
خانم سوليس...
305
00:22:48,900 --> 00:22:50,959
با من ازدواج ميکني؟
306
00:22:55,507 --> 00:22:58,032
خواهش ميکنم چرا بايد تو بخواي که ناظر و ناظم مراسم رقص باشي؟
307
00:22:58,110 --> 00:23:01,671
خانم ون د کمپ داووطلب مي خواست
او از من خواهش کرد
308
00:23:01,813 --> 00:23:04,611
تو خيلي تابلوئي
309
00:23:04,683 --> 00:23:07,151
به هرحال تو حتي متوجه حضور من هم نميشي
310
00:23:07,252 --> 00:23:09,345
خب، نه خيلي زياد
311
00:23:10,222 --> 00:23:13,453
ـ جولي، ميدوني که ميتوني همه چي رو به من بگي، باشه؟
ـ بله، مامان
312
00:23:13,558 --> 00:23:17,824
پس اگه مشکلي داشتي
...يا يه جور راز رو دلت سنگيني ميکرد
313
00:23:17,929 --> 00:23:22,559
البته
من همه چي رو به تو ميگم
314
00:23:29,441 --> 00:23:32,899
ميدوني نميتونم باور کنم تو داري اينطوري
کلاً ريشه ما رو از اينجا ميزني
315
00:23:32,978 --> 00:23:35,037
ما به يک شروع تازه نياز داريم
316
00:23:35,180 --> 00:23:38,616
بيا
بايد اونو تقريباً اينطوري بگيري
317
00:23:40,485 --> 00:23:43,181
اتفاقات بد زيادي اينجا رخ داده
318
00:23:43,288 --> 00:23:47,247
بالاخره کسي رو دارم که باهاش بتونم حرف بزنم اون
مثل اين ميمونه که تو بخواي اونو از من بگيري
319
00:23:47,392 --> 00:23:49,860
ـ منظورت جوليه؟
ـ بله
320
00:23:49,928 --> 00:23:52,453
راجع به چه اتفاقات بدي تو با او صحبت ميکني؟
321
00:23:52,564 --> 00:23:56,364
ـ آيا راجع به مادرت هم با او حرف ميزني؟
ـ بله و بقيه چيزا
322
00:23:56,435 --> 00:23:58,801
مثل چي؟
323
00:23:58,904 --> 00:24:00,963
زاک، مثل چي؟
324
00:24:02,441 --> 00:24:08,038
...پدر اين همون چيزي که من سعي ميکنم
راجع بهش با تو حرف بزنم باشه...
325
00:24:09,581 --> 00:24:12,982
بعد از اونکه مامان مرد، يه چيزايي شروع کرد به يادم اومدن
326
00:24:13,051 --> 00:24:15,144
يه بارقه هايي از چيزاي دوران کودکيم
327
00:24:15,253 --> 00:24:17,813
قشنگ و محکم مثل اين
328
00:24:19,057 --> 00:24:21,150
چه چيزايي؟
329
00:24:23,862 --> 00:24:27,491
...خون زياد
داد و فرياد مامان...
330
00:24:30,035 --> 00:24:32,094
و دينا
331
00:24:33,672 --> 00:24:35,731
من کشتن دينا رو به ياد ميارم
332
00:24:37,409 --> 00:24:39,502
تو اينو به جولي گفتي؟
333
00:24:41,179 --> 00:24:43,238
بهش اعتماد دارم
334
00:24:43,348 --> 00:24:45,441
آيا به مادرش گفته؟
335
00:24:46,551 --> 00:24:48,075
نميدونم
336
00:24:51,556 --> 00:24:53,649
از اول شروع ميکنيم
337
00:24:53,725 --> 00:24:56,717
ازت ميخوام هر چيزي رو که به جولي
گفتي به منم بگي
338
00:25:12,143 --> 00:25:14,441
ـ هي
ـ هي. اون چيه؟
339
00:25:14,546 --> 00:25:17,606
آوه، خوب
خيال داشتم اينو بهت بدم
340
00:25:17,682 --> 00:25:20,583
اما ديدم بقيه دخترا
گلي به خودشون نزدن
341
00:25:20,685 --> 00:25:23,779
پس حدس ميزنم اين از اون جور رقصا نيست
342
00:25:23,889 --> 00:25:27,256
اگر تو نميخواي انگشت نما بشي من ميفهمم
343
00:25:27,325 --> 00:25:29,418
من انگشت نما شدن رو دست دارم
344
00:25:53,652 --> 00:25:55,711
پائول اينجا چي کار ميکنه؟
345
00:25:55,787 --> 00:25:59,416
اوه، اومده مراقب بچه ها باشه
چند ساعت پيش زنگ زد و داوطلب شد
346
00:25:59,524 --> 00:26:01,219
ـ واقعاً؟
ـ چرا؟چي شده؟
347
00:26:01,293 --> 00:26:04,353
خب، چند روز پيش او راجع به قرار وديدارهاي
جولي و زاک بي اهميت نشون ميداد
348
00:26:04,429 --> 00:26:06,522
و حالا، به ناگهان سرو کله ش تو مجلص رقص پيدا شده؟
349
00:26:06,665 --> 00:26:08,826
شايد او فقط داره سعي ميکنه هماهنگ باشه
350
00:26:08,934 --> 00:26:11,027
شايد
351
00:26:19,277 --> 00:26:20,744
دکتر ون د کمپ
352
00:26:20,812 --> 00:26:23,508
متخصص قلب من براي يه نسخه زنگ زده بود
353
00:26:23,615 --> 00:26:26,413
اوه، درسته، درسته
اينجا گذاشته بودمش
354
00:26:28,353 --> 00:26:30,947
خب، اخيراً بري رو ديدي؟
355
00:26:31,022 --> 00:26:33,820
بله، ديشب باهاش برخورد داشتم
درخيابان ماپل تو رستوران بود
356
00:26:33,925 --> 00:26:39,886
ـ گفتگوي قشنگي داشتيم
ـ مم اين همه کاري بود که کرديد فقط حرف زديد؟
357
00:26:39,998 --> 00:26:42,660
ما فقط با هم دوستيم، دکتر ون دکمپ نه بيشتر
358
00:26:42,767 --> 00:26:45,065
خوبه اينو ميشنوم
359
00:26:45,136 --> 00:26:47,195
ميدوني، اگه يه وقت از جانب بري انگولکي بشي
360
00:26:47,272 --> 00:26:50,400
و خيال کني او بيشتر از فقط دوست بودن به تو علاقه داره
361
00:26:50,508 --> 00:26:52,840
اگه جاي تو بودم بيشتر مواظب ميبودم
362
00:26:52,911 --> 00:26:54,503
ببخشيد؟
363
00:26:54,579 --> 00:26:59,744
فقط خواستم بدوني که او فقط داره از تو استفاده
ميکنه تا موازنه امتياز رو با من حفظ کنه
364
00:26:59,818 --> 00:27:01,877
فريب اين قضيه رو نخور
365
00:27:01,953 --> 00:27:05,514
بري هرگز کاري مثل اين رو انجام نميده
او يه خانومه
366
00:27:05,624 --> 00:27:09,788
دقيقاً.يه خانم متشخص خيلي زيبا
367
00:27:09,861 --> 00:27:15,766
يادت باشه که اينجور خانوما از
دکترا خوششون مياد نه دوا چيا
368
00:27:19,504 --> 00:27:25,500
بري بسيار زيباست و خيلي متشخص
اما خيلي زيرک و باهوش نيست
369
00:27:25,577 --> 00:27:28,671
براي مثال، او فکر ميکنه که تو آدم خوبي هستي
370
00:27:28,747 --> 00:27:32,843
و الان براي من خيلي واضحه
که تو نيستي
371
00:27:36,921 --> 00:27:39,685
نسخه مو لطفاً الان، جرج
372
00:27:49,401 --> 00:27:53,565
مثل اينکه نميتونم پيداش کنم
فکر کنم مجبورم دوباره برا تون آماده ش کنم
373
00:27:53,672 --> 00:27:55,572
ممنون
374
00:27:55,640 --> 00:27:59,007
نه
من ممنونم
375
00:28:45,557 --> 00:28:46,785
پائول
376
00:28:46,858 --> 00:28:50,817
متوجه شدي که دارن يه موزيک کلاسيک اجرا ميکنن؟
377
00:28:50,929 --> 00:28:51,953
ها ها
بله
378
00:28:52,897 --> 00:28:55,832
ميرقصي؟
379
00:28:58,103 --> 00:29:00,196
دوست دارم
380
00:29:10,749 --> 00:29:14,048
ـ يه اعتراف کوچولو بايد بکنم
ـ اوه؟
381
00:29:14,119 --> 00:29:16,178
در باره جولي اخيراً خيلي دلواپس بوده ام
382
00:29:16,287 --> 00:29:19,814
برا همين چند روز پيش يه جورايي حرفاشو استراق سمع کردم
383
00:29:19,924 --> 00:29:23,485
وقتي که داشت با زاک تلفني حرف ميزد
384
00:29:23,561 --> 00:29:24,789
واقعاً
385
00:29:25,597 --> 00:29:28,361
اونا داشتن حرفاي خيلي جالبي ميزدند
386
00:29:28,466 --> 00:29:30,297
زاک داشت به جولي در باره اتفاقي که براي دينا افتاده بود، مي گفت
387
00:29:30,401 --> 00:29:35,668
در باره؟
388
00:29:35,740 --> 00:29:39,437
ـ اين بود؟
ـ بله
389
00:29:40,979 --> 00:29:44,005
ـ چقدر از حرفاشو شنيدي؟
ـ همشو
390
00:29:49,988 --> 00:29:53,014
تو ميفهمي که اون يه تصادف بود
391
00:29:53,124 --> 00:29:55,991
اوه، البته
تا حد زيادي ميفهمم
392
00:29:56,060 --> 00:29:58,722
او قصد کشتن دينا رو نداشت
393
00:30:00,832 --> 00:30:05,895
او در واقع خودش يه بچه بود
او نميدونست داره چي کار ميکنه
394
00:30:06,004 --> 00:30:11,499
نه، البته که نميدونست
پس دقيقاً چه اتفاقي افتاد؟
395
00:30:12,677 --> 00:30:15,976
مري آليس و من هرگز دقيقاً نفهميديم
396
00:30:16,047 --> 00:30:18,481
ما جيغ و داد بچه رو شنيديم
397
00:30:18,550 --> 00:30:21,018
زماني که بالاي سر تختش رسيديم، ديگه دير شده بود
398
00:30:21,119 --> 00:30:23,246
پائول، من خيلي متاسفم
399
00:30:24,422 --> 00:30:26,515
متشکرم
400
00:30:31,896 --> 00:30:36,526
پس تو و مري آليس اين راز و اين همه سال
تو خودتون نگه داشتين؟
401
00:30:36,601 --> 00:30:42,699
اون يه فصل خيلي تاريک تو زندگي ما بود
ما ترجيح ميداديم که ديگه زنده ش نکنيم
402
00:30:42,807 --> 00:30:47,972
همينطور اون يه موضوع خانوادگي خصوصي بود
ممنون ميشم راز دار باشي
403
00:30:56,054 --> 00:30:57,112
حتماً
404
00:31:11,603 --> 00:31:15,369
ـ اوقات خوبي داشتي؟
ـ بله
405
00:31:15,473 --> 00:31:17,532
عالي بود
406
00:31:22,046 --> 00:31:26,506
ببين... ميخوام بدوني که من
واقعاً متاسفم با جولي حرف زدم
407
00:31:26,618 --> 00:31:29,451
اما او به من قول داده که اصلاً خيال
نداره کلمه اي از حرفامو به مادرش بگه
408
00:31:29,554 --> 00:31:32,614
مشکلي نيست
سوزان با من
409
00:31:32,724 --> 00:31:34,555
خوبه
410
00:31:34,626 --> 00:31:38,528
اما ما لازمه راجع به اين چيزايي که تو
فکرميکني يادت مياد، با هم حرف بزنيم
411
00:31:38,596 --> 00:31:41,429
اونا حقيقت ندارن
412
00:31:41,532 --> 00:31:44,228
چطور اونا ميتونن حقيقت نداشته باشن؟
413
00:31:44,302 --> 00:31:46,395
خاطرات دروغ ميگن، زاک
414
00:31:48,306 --> 00:31:50,900
تو کسي رو نکشتي
415
00:31:55,880 --> 00:31:58,348
دينا خيلي هم سرحال و زنده س
416
00:32:14,666 --> 00:32:17,635
ـ سلام.تو اينجا چي کار ميکني؟
ـ اون کجاست؟
417
00:32:17,702 --> 00:32:21,194
ـ چي؟
ـ حلقه، گابريل حلقه مادربزرگ من
418
00:32:21,272 --> 00:32:24,503
جان منو غافلگير کرد
واضحه که من تصميم دارم حلقه رو پس بدم
419
00:32:24,609 --> 00:32:27,271
خوبه، بهتره اين کارو بکني
چونکه نبايد اشتباهي بکني
420
00:32:27,345 --> 00:32:32,578
اگه سعي کني زندگي پسر منو تباه کني
من هم زندگي تو رو تباه ميکنم
421
00:32:32,684 --> 00:32:37,144
هلن، بسيار خوب برو تو ماشين
ياله، خواهش ميکنم، خواهش ميکنم
422
00:32:41,726 --> 00:32:46,425
واضحه که من خيال ندارم شوهرمو
ترک کنم و با جان ازدواج کنم
423
00:32:46,531 --> 00:32:48,624
خب، فکر ميکنم اين عاقلانه س
424
00:32:48,700 --> 00:32:51,669
من فردا با جان صحبت ميکنم
و حلقه رو بهش پس ميدم
425
00:32:51,769 --> 00:32:56,001
باشه، خوبه، خوب اوه، ما از هر کاري که
شما انجام داديد قدر داني ميکنيم
426
00:32:56,708 --> 00:33:01,645
هي، باب
ميفهمم که چرا اواينقدر از من عصبانيه
427
00:33:01,746 --> 00:33:04,715
اما اون چه رو که نميفهمم
اينه که تو چرا با من مهرباني
428
00:33:04,782 --> 00:33:09,014
خب، جان يه پسر بزرگه
هر چه که بين شما دوتا رخ داده
429
00:33:09,087 --> 00:33:11,988
به همون اندازه که اشتباه
تو بوده، اشتباه او هم بوده
430
00:33:12,056 --> 00:33:17,494
فکر ميکنم من ميفهمم اگه، اوه
تو يه کمي از من متنفر باشي
431
00:33:29,540 --> 00:33:36,309
زماني که بچه بودم هميشه تحت قوانيني بازي
ميکردم من هرگز تو يه مسئله اي جر نميزدم
432
00:33:36,381 --> 00:33:41,318
هرگز حتي اگرتو يه شرايط بحراني قرار ميگرفتم
نميتونم کمکي بکنم ...اما فکر ميکنم
433
00:33:43,688 --> 00:33:48,557
چقدر جالب ميشد که اين امکان پيش ميومد
تا من هم حداقل يه اشتباه مثل شما مرتکب بشم
434
00:33:50,795 --> 00:33:53,992
اين از لطف توئه
تو خيلي لطف داري
435
00:33:54,098 --> 00:33:57,067
بله
من يه کمي لطف دارم
436
00:33:59,170 --> 00:34:02,139
اساساً من فقط يه آدم ميون سالم
437
00:34:21,025 --> 00:34:26,395
حالت خوبه؟
ميدونم پذيرش اين همه يکباره مشکله
438
00:34:26,464 --> 00:34:30,366
من خوبم
فقط خوشحالم که تو بالاخره حقيقتو به من گفتي
439
00:34:32,937 --> 00:34:37,567
گرچه، يه چيز مونده
چرا همه اينارو الان به من ميگي؟
440
00:34:37,642 --> 00:34:41,635
نميتونستم اجازه بدم تو مدام فکر کني
که کسي رو کشتي
441
00:34:41,746 --> 00:34:44,214
هيچ کس نبايد چنين بار فکري رو به دوش بگيره
442
00:34:44,282 --> 00:34:47,718
ـ يا اينکه تو فقط نميخواي من دهنمو باز نگه دارم
ـ نه، اون چيزي نيست که منظور منه
443
00:34:47,819 --> 00:34:49,184
بله، هست
444
00:34:52,523 --> 00:34:55,856
من به کسي نخواهم گفت
من راز تو رو نگه ميدارم
445
00:34:58,629 --> 00:35:02,565
ـ پدر
ـ ممنون
446
00:35:02,700 --> 00:35:05,260
اما ما از اينجا نميريم
447
00:35:06,337 --> 00:35:08,897
اين جاي صحبت نداره
448
00:35:10,508 --> 00:35:15,411
خب من جولي رو ترک نمي کنم و اگه
تو حمايت منو ميخواي اين شرط منه
449
00:35:15,513 --> 00:35:18,141
ـ و اگر نپذيرم؟
ـ حمايت منو نخواهي داشت
450
00:35:32,663 --> 00:35:37,794
خب، يه چيزي هست من واقعاً در
باره کاري که کردم احساس بدي دارم
451
00:35:37,869 --> 00:35:40,667
تو منو از خونه خودم پرت کردي بيرون
452
00:35:40,738 --> 00:35:43,901
من تند رفتم، ميدونم
متاسفم
453
00:35:45,576 --> 00:35:52,175
ببين... ميدونم تو مادر منو دوست داري اما
اينکه او تصميم ميگيره چطور زندگي کنه
454
00:35:52,250 --> 00:35:54,343
اون فقط -کاملاً به خودش مربوطه
455
00:35:54,418 --> 00:35:59,151
حق با توئه حق با توئه ...من فکر ميکنم
به اين خاطر اينقدر به هم ريختم که
456
00:36:00,825 --> 00:36:03,953
اوه، مهم نيست بزار بيشتر
از اين آب تو هاون نکوبيم
457
00:36:04,028 --> 00:36:07,225
قضيه تموم شد ه س. متاسفم
شب به خير
458
00:36:12,904 --> 00:36:15,395
باشه فهميدي
ديگه بهش فکر نکن
459
00:36:15,506 --> 00:36:18,703
خب، تو ميدونستي که پدرت هرز ميپريده
و به نظر نرسيد که تو خيلي ازرده شدي
460
00:36:18,776 --> 00:36:23,577
و اين خيلي منو نگران ميکنه چونکه اگه تو بتوني
تو خودت ببيني از چيزي مثل اين چشم پوشي کني
461
00:36:23,681 --> 00:36:28,118
اونوقت وقتي خودت به چل چلي ميرسي
چه عملکردي رو در پيش ميگيري؟
462
00:36:28,219 --> 00:36:31,677
لاينت...
من پدرم نيستم
463
00:36:31,756 --> 00:36:35,021
ميدونم. البته
تو پدرت نيستي
464
00:36:41,799 --> 00:36:46,133
و درست به همين صورت کاملاً واضحه که
من هم قطعاً مادرت نيستم
465
00:36:46,204 --> 00:36:49,071
چونکه اگه يه روز به من خيانت کني
تو رو ترک ميکنم
466
00:36:49,140 --> 00:36:53,509
دست بچه هارو ميگيرم و از اون در بيرون ميرم
و تو ديگه هرگز هيچ کدوم ما رو نخواهي ديد
467
00:36:55,479 --> 00:36:59,848
ووه. خوشحالم که هر چي تو دلم بود
ريختم بيرون ممنونم دوست دارم
468
00:37:09,594 --> 00:37:11,926
ـ نتونستي بخوابي، هاه؟
ـ نه
469
00:37:11,996 --> 00:37:17,093
منم نتونستم
متاسفم به خاطر دردسري که درست کردم
470
00:37:17,201 --> 00:37:21,501
طوري نيست ...من به خاطر، اوه
من به خاطر اون پريشان نيستم
471
00:37:21,606 --> 00:37:23,699
ـ نيستي؟
ـ نه
472
00:37:25,376 --> 00:37:27,241
چي شده؟
473
00:37:29,347 --> 00:37:31,941
پدر، يه چيزي هست که لاينت راجع بهش نميدونه
474
00:37:32,049 --> 00:37:34,176
يه کاري که من کردم
475
00:37:34,252 --> 00:37:37,949
و نميدونم اگه يه روزي بفهمه
چي پيش مياد
476
00:37:43,194 --> 00:37:48,894
صبح روز بعد گابريل حقه نامزدي
رو به فاسق قبليش برگردوند
477
00:37:48,966 --> 00:37:51,400
...رفتاري که باهاش روبرو شد
478
00:37:51,469 --> 00:37:53,266
سرشار از جديت و هوا خواهي بود
479
00:37:53,337 --> 00:37:56,329
ـ خواهش ميکنم، آروم بگير
ـ اين خيلي بي معنيه فهميدي؟
480
00:37:56,440 --> 00:37:59,341
ـ تو منو دوست داري ميدونم منو دوست داري
ـ عشق کافي نيست
481
00:37:59,443 --> 00:38:03,880
کجا قراره زندگي کنيم -اينجا با هم اطاقيات؟
تنها تزئين دستشوئي يک ميخ طويله س
482
00:38:03,981 --> 00:38:07,781
ـ ميتونيم يه خونه تهيه کنيم
ـ چطور؟ تو به سختي يه بخور و نمير در مياري
483
00:38:07,852 --> 00:38:10,320
باشه، قبول، ما ابتدا ممکنه فقير
باشيم، اما شاد و سرحال خواهيم بود
484
00:38:10,388 --> 00:38:14,119
من شادي با فقر رو تجربه کردم
حدس بزن چي شد اون شادي نبود
485
00:38:14,225 --> 00:38:18,628
آقاي سوليس داره ميره زندان
تو ميخواي سرگردون و حيرون بموني؟
486
00:38:18,696 --> 00:38:23,360
نميدونم ميدوني، حالا و براي هميشه
ميخوام کار درست رو انجام بدم
487
00:38:24,969 --> 00:38:30,498
خانم سوليس من تورو خيلي دوست دارم منظورم
اينه که، اين براي تو هيچ مفهومي نداره؟
488
00:38:34,612 --> 00:38:37,046
صادقانه بگم، نه
489
00:38:37,148 --> 00:38:40,447
جان، تو يه اسباب بازي هستي
يه پسر خوشگل چشم و گوش بسته
490
00:38:40,518 --> 00:38:43,646
پس برات بهتره که بري به دانشکده
چونکه تو و من
491
00:38:43,721 --> 00:38:45,780
هيچ آينده اي نداريم
492
00:38:54,131 --> 00:38:56,861
خانم ماير، هي
جولي خونه س؟
493
00:38:56,934 --> 00:38:59,027
داره دوش ميگيره
494
00:38:59,136 --> 00:39:02,594
خب، من فقط اومدم که بهش خبراي خوبي بدم
495
00:39:02,707 --> 00:39:05,107
چه خبري؟
496
00:39:05,209 --> 00:39:08,701
خب، قضيه منتفي شد
من و پدرم از رفتن از اينجا منصرف شديم
497
00:39:08,813 --> 00:39:10,576
ـ چي؟
ـ بله، او منصرف شد
498
00:39:10,681 --> 00:39:14,082
پس فکر ميکنم
ما همچنان اون طرف خيابون زندگي خواهيم کرد
499
00:39:14,151 --> 00:39:17,143
باشه
...واو، آه
500
00:39:17,855 --> 00:39:19,914
واو
501
00:39:19,990 --> 00:39:23,721
ميدوني، اوه ميتوني بشيني؟ من-
من لازمه باهات صحبت کنم
502
00:39:28,199 --> 00:39:30,190
هي
503
00:39:34,739 --> 00:39:38,505
ميدوني جولي
اولين دختريه که من تا حالا بهش گل دادم؟
504
00:39:38,609 --> 00:39:40,702
ـ واقعاً؟
ـ بله
505
00:39:41,512 --> 00:39:43,810
بله، من-من واقعاً از او خوشم مياد
خانم ماير
506
00:39:44,582 --> 00:39:46,641
...زاک، اوم
507
00:39:48,085 --> 00:39:50,417
جولي فقط 14سالشه
508
00:39:50,521 --> 00:39:54,321
و گاهي دختراي تو اين سن
509
00:39:54,392 --> 00:39:57,884
اونا هميشه نميتونن تصميمات درستي بگيرن
510
00:39:57,962 --> 00:40:02,831
...و، اوم و به عنوان مادر او اين
مسئوليت منه که مواظبش باشم
511
00:40:02,933 --> 00:40:06,300
تو ميخواي از او در برابر من مواظبت کني؟
512
00:40:06,370 --> 00:40:12,798
نه، من-من فقط
فکر ميکنم که تو بايد با عجله اقدام نکني
513
00:40:12,877 --> 00:40:16,335
من-من ميخوام که برا مدتي او رونبيني
514
00:40:18,282 --> 00:40:20,147
نه
515
00:40:20,217 --> 00:40:24,153
ـ "نه"?
ـ تو نمي توني او رو از من بگيري
516
00:40:24,221 --> 00:40:28,954
گوش کن، من ميدونم احساساتي بودن
وجه مشخصه هر نو جوونيه، اما دست بردار
517
00:40:29,026 --> 00:40:32,553
چرا داري ميخندي؟
فکر ميکني اين خنده داره؟
518
00:40:34,398 --> 00:40:37,663
ممنون، زاک
تو الان دقيقاً کارو براي من راحت کردي
519
00:40:37,768 --> 00:40:41,295
از الان براي هميشه ديدن يا حرف زدن
با دختر من براي تو ممنوعه
520
00:40:41,372 --> 00:40:46,469
و اگه تو به 10فوتي او نزديک بشي به پليس زنگ
ميزنم تا تو رو بازداشت کنن حالام بزن به چاک
521
00:41:13,204 --> 00:41:15,672
دير يا زود زماني مي آيد
522
00:41:15,773 --> 00:41:19,334
که ما همگي بايستي انسانهاي
بالغ مسئوليت پذيري شويم
523
00:41:21,779 --> 00:41:28,810
و ياد بگيريم چيزي را که ميخواهيم رها کنيم
لذا ميتونيم انتخاب کنيم که چي صحيحه
524
00:41:32,923 --> 00:41:37,883
البته، يک زندگي سرشار از مسئوليت پذيري
هميشه آسان نيست
525
00:41:43,167 --> 00:41:46,762
و همانطور که سالها ميگذرند
526
00:41:46,837 --> 00:41:50,796
همچون باري سنگين بر دوشهاي بعضي آدمها سنگيني ميکند
527
00:41:50,875 --> 00:41:57,974
اما اکنون ما تلاش ميکنيم بهترين کار را انجام
دهيم آنچه که خوب است ...نه تنها براي خودمان
528
00:41:58,115 --> 00:42:00,174
بلکه براي آنها که دوستشان داريم
529
00:42:07,858 --> 00:42:10,349
ـ هي
ـ خوشحالم اومدي
530
00:42:10,461 --> 00:42:14,727
زاک، نميتونم زياد بمونم اگه مادرم
مچمو بگيره خيلي عصباني ميشه
531
00:42:14,798 --> 00:42:16,891
بيا اينجا
532
00:42:21,572 --> 00:42:26,669
او گفت که من نبايد ديگه تو رو ببينم
چي کار بايد بکنيم؟
533
00:42:26,744 --> 00:42:28,803
مطمئن نيستم
534
00:42:32,650 --> 00:42:38,850
بله، دير يا زود ما همگي بايد
آدمهاي بالغ مسئوليت پذيري بشويم
535
00:42:38,923 --> 00:42:42,654
هيچ کس اينو بهتر از يه آدم جوون نميدونه