1 00:00:49,027 --> 00:00:52,027 قهرمان 2 00:01:01,028 --> 00:01:03,072 انسانها جانشان را به دلايل گوناگوني ميدهند 3 00:01:03,322 --> 00:01:05,116 براي دوستي ، عشق و رسيدن به اهدافشان 4 00:01:05,491 --> 00:01:08,536 و مردم براي اهداف مشابهي انسانهاي ديگر را مي کشند 5 00:01:09,996 --> 00:01:14,041 قبل از اينکه چين به سرزميني بزرگ و متحد تبديل شود در هفت امپراتوري جداگانه تقسيم شده بود 6 00:01:14,500 --> 00:01:18,504 در امپراتوري کين پادشاه بيرحمي حکمراني ميکرد که بزرگترين آرزويش متحد کردن چين بود 7 00:01:19,005 --> 00:01:21,174 تا يکبار و براي هميشه به جنگهاي داخلي پايان دهد 8 00:01:21,174 --> 00:01:24,343 اين هدفي بود که تحقق آن به ريختن خون دشمنانش بستگي داشت 9 00:01:24,552 --> 00:01:26,596 در هر جنگي قهرمانهايي در دو سمت وجود دارند 10 00:01:27,555 --> 00:01:30,558 و اين داستان گروهي از اين قهرمانان است 11 00:01:40,559 --> 00:01:50,559 تنظيم مجدد توسط : حامد.ل Www.0Movie.Yazd-Music21.coM : از سايت 12 00:02:13,601 --> 00:02:15,603 من در سنين ابتدايي يتيم شدم و براي همين هرگز نامي نداشتم 13 00:02:16,103 --> 00:02:18,731 ...بنابراين مردم من رو "بي نام" صدا مي کنند 14 00:02:19,357 --> 00:02:22,109 چون هيچ خانواده اي نداشتم تمام زندگي ام را به فراگيري هنر شمشير زني گذراندم 15 00:02:22,610 --> 00:02:24,278 بعد از 10سال تمرين به مهارت بي نظيري دست پيدا کردم 16 00:02:26,405 --> 00:02:28,199 .پادشاه "کين" من را احضار کرد 17 00:02:28,616 --> 00:02:32,078 .کارهاي من قلمرو او را متحير کرده بود 18 00:03:10,700 --> 00:03:11,909 ...به دستور اعليحضرت 19 00:03:11,993 --> 00:03:15,079 .ما جنگجوي تواناي کين را آورديم 20 00:03:35,516 --> 00:03:38,853 ...اسکاي ، اسنو و بروکن سوورد 21 00:03:39,687 --> 00:03:41,689 ..."سه آدمکش اهل "ژائو 22 00:03:42,106 --> 00:03:44,609 .به مدت 10سال دنبال زندگي اعليحضرت بودند 23 00:03:44,817 --> 00:03:48,154 بنابراين ايشان يک شب را هم با خيال راحت استراحت نکردند 24 00:03:51,115 --> 00:03:54,911 امروز ما ميدانيم که يک جنگجوي توانا از کين توانست به تنهايي اين 3 دشمنه خطرناک را از بين ببرد 25 00:03:55,203 --> 00:03:59,999 از حالا به بعد اعليحضرت ميتوانند با آرامش استراحت کنند 26 00:04:00,249 --> 00:04:03,002 و تمام دربار پادشاهي اين موفقيت را به ايشان تبريک ميگويند 27 00:04:03,169 --> 00:04:04,962 ...اين جنگجو از بهشت فرستاده شده 28 00:04:05,129 --> 00:04:07,006 ...اين جنگجو از بهشت فرستاده شده 29 00:04:24,941 --> 00:04:27,652 به دستور عاليجناب جنگجو را احضار کنيد 30 00:05:10,653 --> 00:05:13,614 وقتي وارد قصر شدي .100گام تا اعليحضرت فاصله بگير 31 00:05:13,823 --> 00:05:17,326 .وگرنه بدون هبچ درنگي کشته خواهي شد .هيچ وقت اين را فراموش نکن 32 00:05:49,734 --> 00:05:53,821 براي 10 ساله هيچ کسي تا فاصله 100 قدميِ من نيومده 33 00:05:54,113 --> 00:05:55,281 ميدوني چرا؟ 34 00:05:55,865 --> 00:05:57,116 آدمکشها همه جا هستند 35 00:05:58,034 --> 00:06:01,871 درسته .براي همين من در اين زره محدود شدم 36 00:06:02,038 --> 00:06:05,041 .تو خطر بزرگي رو از من دور کردي 37 00:06:05,666 --> 00:06:07,335 چطور بايد بهت پاداش بدم؟ 38 00:06:07,877 --> 00:06:10,129 .خدمت من براي "کين" بوده ، نه براي پاداش 39 00:06:10,505 --> 00:06:13,424 مطابق قوانين کين به تو بايد پاداش ويژه اي داده بشه 40 00:06:19,013 --> 00:06:21,682 ..."نيزه نقره ايِ "اسکاي 41 00:06:23,184 --> 00:06:26,854 .جنگجويانِ شجاعِ زيادي از من رو زخمي کرد 42 00:06:28,648 --> 00:06:29,774 !فرمان من رو اعلام کن 43 00:06:30,024 --> 00:06:31,067 به دستور اعليحضرت کسي که "اسکاي" را بکشه 44 00:06:31,275 --> 00:06:35,446 ...زمين و طلا دريافت ميکنه 45 00:06:35,780 --> 00:06:37,031 و مجاز ميشه در فاصله 20قدمي اعليحضرت نوشيدني بنوشه 46 00:06:59,345 --> 00:07:02,849 .من ميدونم که تو شهروندي از "کين" هستي 47 00:07:02,932 --> 00:07:05,351 در حقيقت من سربازي از ناحيه "لان منگ" هستم 48 00:07:05,560 --> 00:07:08,563 يک شهر کوچک که وسعتش فقط به 10 مايل ميرسه 49 00:07:08,855 --> 00:07:12,024 ....مطمئنا پايين ترين درجه رسمي در قلمرو ماست 50 00:07:12,441 --> 00:07:16,404 چطور چنين حريفاني رو از ميان برداشتي؟ 51 00:07:16,821 --> 00:07:17,864 .من اونها را جدا جدا از بين بردم 52 00:07:19,073 --> 00:07:20,116 .جزئيات رو برام بازگو کن 53 00:07:20,533 --> 00:07:21,701 آيا اعليحضرت مي دانند 54 00:07:21,826 --> 00:07:24,203 اسنو و "بروکن سوورد" عاشق هم بودند؟ 55 00:07:24,287 --> 00:07:25,830 .بله ، ميدانم 56 00:07:26,247 --> 00:07:28,958 و ايا عاليجناب ميدونند که اونها براي سه سال حرف نزدند؟ 57 00:07:29,250 --> 00:07:31,752 سه سال؟ چرا؟ 58 00:07:31,961 --> 00:07:34,881 . اسنوء با "اسکاي" رابطه نامشروع داشته 59 00:07:35,965 --> 00:07:37,633 .بروکن سورد هيچ وقت اونو نبخشيد 60 00:07:37,925 --> 00:07:40,261 چرا قبلا من اينو نشنيده بودم؟ 61 00:07:40,803 --> 00:07:43,931 .من وقت زيادي رو براي کشف کردنش گذاشتم 62 00:07:45,766 --> 00:07:47,643 ..."براي جدا کردن "اسنو" و "بروکن سوورد 63 00:07:48,186 --> 00:07:49,645 .اول لازم بود "اسکاي" را حذف کنم 64 00:07:51,105 --> 00:07:54,025 .هيچ نظري درباره نقشه اي که کشيدي ندارم 65 00:07:54,150 --> 00:07:55,568 .اعليحضرت هوشيار هستند 66 00:07:56,152 --> 00:07:58,279 براي شکست "اسکاي" از چي استفاده کردي؟ 67 00:07:59,447 --> 00:08:00,615 .شمشير 68 00:08:02,241 --> 00:08:05,745 وقتي در خدمت ارتش لان منگ بودم وظيفه ام بود که جنايتکاران را دستگير کنم 69 00:08:05,953 --> 00:08:07,121 .در پنجمين روز ششمين ماه اسکاي در يک خانه شطرنج حضور داشت 70 00:08:07,413 --> 00:08:09,832 من شنيده بودم که 71 00:08:10,249 --> 00:08:11,375 اون از شطرنج بازي کردن و شنيدن موسيقي در اونجا لذت ميبره 72 00:08:34,273 --> 00:08:36,317 ."هفت استاد از کاخ "کين 73 00:08:36,943 --> 00:08:39,237 !ما براي دستگيري شما اينجاييم 74 00:08:40,196 --> 00:08:43,115 اسلحه ات را بنداز و خودت را معرفي کن 75 00:10:35,186 --> 00:10:36,062 ايست 76 00:10:45,530 --> 00:10:47,615 يک مامور محلي چه کاري ميتونم برات بکنم ؟ 77 00:10:48,324 --> 00:10:49,951 اين محدوده تحت نظارته منه 78 00:10:50,326 --> 00:10:51,244 خوب ؟ 79 00:10:51,577 --> 00:10:53,496 تو يک جنايتکاره تحت تعقيب هستي 80 00:10:53,871 --> 00:10:55,164 من اينجا هستم تا تو را دستگير کنم 81 00:12:31,677 --> 00:12:35,181 آقا ، ميتونيد لطفي به ما بکنيد و يک قطعه ديگه بنوازيد ؟ 82 00:13:00,957 --> 00:13:02,667 هنرهاي رزمي و موسيقي متفاوتند 83 00:13:03,000 --> 00:13:04,544 اما اصول مشترکي دارند 84 00:13:05,169 --> 00:13:07,922 هر دو اونها هنر زورآزمايي با نواها و ملودي هاي کميابند 85 00:13:09,423 --> 00:13:13,302 ما براي زمان طولاني روبه روي همديگه ايستاديم 86 00:13:13,803 --> 00:13:15,263 هيچکدوم از ما حرکتي نکرد 87 00:13:16,139 --> 00:13:20,184 اما در ذهنمون مبارزه جريان داشت 88 00:16:09,479 --> 00:16:10,980 !چقدر شمشيرت ميتونه برنده باشه 89 00:16:14,066 --> 00:16:18,279 من از اينکه تمام نقاط سرزمينمان را مي شناسم خيلي به خودم افتخار ميکنم 90 00:16:18,362 --> 00:16:20,198 با اين حال نميدونستم 91 00:16:20,239 --> 00:16:23,576 در قلمرو کوچکي مثل لان منگ استعدادي مثل تو وجود داره 92 00:16:28,498 --> 00:16:29,665 ...بروکن سوورد 93 00:16:32,168 --> 00:16:33,544 ...فلاين اسنو 94 00:16:34,295 --> 00:16:35,171 !به دستور اعليحضرت 95 00:16:35,505 --> 00:16:38,007 بروکن سوورد و فلاين اسنو که 96 00:16:38,299 --> 00:16:39,884 هميشه با هم شريک هستند 97 00:16:40,051 --> 00:16:42,637 کسي که هر دوشون رو بکشه 98 00:16:42,762 --> 00:16:45,473 طلا و زمين دريافت خواهد کرد 99 00:16:45,681 --> 00:16:46,766 و مجاز ميشه در فاصله 10قدمي اعليحضرت نوشيدني بنوشه 100 00:17:08,871 --> 00:17:09,205 سه سال قبل ، فلاين اسنو با "بروکن سوورد" به قصر حمله کردند 101 00:17:09,664 --> 00:17:11,999 stormed the palace with Broken Sword 102 00:17:11,999 --> 00:17:15,878 سه هزار سرباز ممتاز هم نتونستند جلوشون رو بگيرند 103 00:17:17,547 --> 00:17:20,842 به همين خاطر کاخ رو خالي کردم 104 00:17:21,217 --> 00:17:23,678 براي همين ديگه جايي براي مخفي شدن اونها نيست 105 00:17:25,221 --> 00:17:27,265 ميخواي بگي تو از هر دو اونها سريعتر شمشير ميزني ؟ 106 00:17:27,765 --> 00:17:28,516 نه 107 00:17:31,978 --> 00:17:33,437 پس چطور موفق شدي اونها را شکست بدي؟ 108 00:17:45,324 --> 00:17:46,784 .به عنوان يک شهروند "ژائو" تغيير شکل دادم 109 00:17:46,951 --> 00:17:49,370 و اونها را تعقيب کردم 110 00:17:49,996 --> 00:17:51,247 شايع شده بود که اونها در يک 111 00:17:51,789 --> 00:17:53,875 مدرسه خطاطي مخفي شدند 112 00:17:54,167 --> 00:17:56,919 با نامهاي جعلي هيگ کليف و اسپرينگ بروک 113 00:17:57,587 --> 00:17:58,379 شايع شده بود 114 00:17:58,588 --> 00:18:00,506 که ارتش کين اونروز به شهر حمله ميکنه 115 00:18:00,840 --> 00:18:03,009 مردم از ترس رفته بودند 116 00:18:03,634 --> 00:18:05,303 فقط دانش اموزان و استادشون مونده بودند 117 00:18:06,762 --> 00:18:09,682 چرا تو بايد در چنين زماني به اينجا بياي؟ 118 00:18:09,765 --> 00:18:10,892 تو کي هستي؟ 119 00:18:12,435 --> 00:18:14,061 من از يک روستاي کوچک در "ژائو" به اينجا اومدم 120 00:18:14,979 --> 00:18:16,606 پدرم تا زمان مرگ دوست داشت ي 121 00:18:17,064 --> 00:18:18,733 کي از طومارهاي خطاطي شما را داشته باشه 122 00:18:19,108 --> 00:18:22,361 .ميترسم شايد امروز ، روزِ آخر مدرسمون باشه 123 00:18:23,529 --> 00:18:26,491 دنبال کدام استاد خطاطي هستي؟ 124 00:18:26,866 --> 00:18:28,367 استاد هيگ کليف 125 00:18:28,701 --> 00:18:31,078 هيگ کليف همون بروکن سوورد بود 126 00:18:31,287 --> 00:18:32,830 شايعات ميگفتند، مهارت او به عنوان ...يک شمشيرزن 127 00:18:33,080 --> 00:18:35,500 در خطاطي او ريشه داشته است 128 00:18:35,750 --> 00:18:37,543 پس به عنوان يک شمشير زن 129 00:18:38,002 --> 00:18:40,963 لازم بود بفهمم آيا حقيقت داره يا نه 130 00:18:42,840 --> 00:18:43,883 ميخوايد چي نوشته بشه؟ 131 00:18:43,966 --> 00:18:45,384 "شمشير" 132 00:18:48,805 --> 00:18:50,473 شما علاقه مند به شمشير هستيد؟ 133 00:18:52,475 --> 00:18:54,977 اين خواست پدرم در هنگام مرگ بود 134 00:19:05,196 --> 00:19:06,364 چه اندازه طوماري؟ 135 00:19:07,448 --> 00:19:08,533 دو متر 136 00:19:10,284 --> 00:19:13,871 براي اين سايز به جوهر قرمز نياز پيدا ميکنم 137 00:19:14,247 --> 00:19:15,414 اربابم ازم درخواست کرد که 138 00:19:16,165 --> 00:19:18,876 کمي جوهر قرمز قرض بگيرم 139 00:19:22,964 --> 00:19:24,507 .استادم کمي جوهرِ قرمز ميخوان قرض بگيرند 140 00:19:32,348 --> 00:19:33,933 صدام رو شنيديد ، استاد اسپرينگ بروک؟ 141 00:19:34,851 --> 00:19:36,853 .استاد هيگ کليف کمي جوهرِ قرمز ميخوان قرض بگيرند 142 00:19:40,273 --> 00:19:41,524 .بهش بگو خودش بياد 143 00:19:56,831 --> 00:19:58,332 ميتونم مقداري جوهرِ قرمز بگيرم؟ 144 00:20:46,964 --> 00:20:49,592 نوشتن "شمشير" هنوز داشت انجام ميشد 145 00:20:50,009 --> 00:20:51,344 وقتي که سربازان اعليحضرت 146 00:20:51,761 --> 00:20:53,721 به دروزاه هاي شهر رسيدند 147 00:22:15,428 --> 00:22:16,554 بکشيد 148 00:22:19,390 --> 00:22:21,642 .ارتش اعليحضرت شکست ناپذيره 149 00:22:21,809 --> 00:22:23,227 نه فقط به خاطر شجاع بودنش 150 00:22:23,603 --> 00:22:25,438 بلکه به خاطر قدرت تيراندازي 151 00:22:26,230 --> 00:22:29,525 در وسعتي بسيار زياد از هر ارتش ديگري 152 00:22:30,276 --> 00:22:33,529 .کمانداران "کين" به مانند توپخانه هستند 153 00:22:33,696 --> 00:22:36,199 .دشمن رو به هراس وا ميدارند 154 00:22:48,503 --> 00:22:51,547 طوفان ،طوفان،طوفان 155 00:23:35,466 --> 00:23:36,801 ...خواهش ميکنم به ياد داشته باشيد 156 00:23:38,052 --> 00:23:40,012 ...کمان هاي اونا شايد شهر ما را نابود کنه 157 00:23:40,638 --> 00:23:43,683 ...و قلمرو مارو واژگون بسازه 158 00:23:44,392 --> 00:23:46,686 .اما فرهنگ مارو هيچ وقت نميتونند محو کنند 159 00:23:48,354 --> 00:23:49,522 ...امروز 160 00:23:49,647 --> 00:23:54,235 شما گوهر فرهنگمان را ياد خواهيد گرفت 161 00:24:21,637 --> 00:24:24,432 طوفان ،طوفان،طوفان 162 00:24:44,577 --> 00:24:46,913 واقعا مردمان "ژائو" فرار نکردند؟ 163 00:24:47,205 --> 00:24:49,123 مردم "ژائو" به طور منحصر به فردي از نظر روحي قوي هستند 164 00:24:49,415 --> 00:24:51,918 چرا خواستي برات کلمه "شمشير" را بنويسه ؟ 165 00:24:52,210 --> 00:24:54,921 19راه متفاوت براي نوشتنش وجود داره 166 00:24:55,046 --> 00:24:56,547 من از "بروکن سوورد" تقاضاي 167 00:24:56,589 --> 00:24:59,592 روش 20 رو کردم 168 00:24:59,842 --> 00:25:00,802 هم شمشيربازي و هم خطاطي 169 00:25:01,177 --> 00:25:03,513 بر قدرت دست تکيه دارند و بعد از آن بر قدرت روح 170 00:25:03,513 --> 00:25:04,680 ...بيستمين روش ماهيت شمشير بازي رو فاش مي کرد 171 00:25:08,267 --> 00:25:11,229 اينکه يک لغت را ميشه در 19 روش متفاوت نوشت عجيبه 172 00:25:11,562 --> 00:25:13,105 چطور مردم ميتونند با هم ارتباط برقرار کنند 173 00:25:13,397 --> 00:25:14,982 وقتي زبان هم را متوجه نمي شن ؟ 174 00:25:16,234 --> 00:25:18,736 وقتي بتونم به هر 6 قلمرو تسلط پيدا کنم 175 00:25:19,028 --> 00:25:20,446 و تمام ايالتهاي شورشي را ارام کنم 176 00:25:20,530 --> 00:25:23,115 به اين مشکل رسيدگي ميکنم 177 00:25:23,282 --> 00:25:24,408 با رسمي کردن يک زبان نوشتاري واحد 178 00:25:24,659 --> 00:25:27,078 اين عالي نيست ؟ 179 00:25:28,329 --> 00:25:30,289 عاليجناب نميخوان بعد از نابوديه 6 قلمرو جنگ را تمام کنند ؟ 180 00:25:30,498 --> 00:25:32,416 !شش قلمروها هيچي نيستند 181 00:25:32,750 --> 00:25:35,253 من تمايل دارم تمام گوشه و کنار اين سرزمين را تحت 182 00:25:35,670 --> 00:25:38,339 يک امپراتوري مستحکم و بزرگ بنا کنم 183 00:25:40,967 --> 00:25:43,886 طوفان ،طوفان،طوفان 184 00:26:24,342 --> 00:26:25,969 استاد اسپرينگ بروک 185 00:26:26,470 --> 00:26:27,512 اين بيرون چه کار ميکنيد؟ 186 00:26:28,054 --> 00:26:29,139 .تا تيرها را دفع کنم 187 00:26:29,556 --> 00:26:31,516 .لازم نيست . داخل بمونيد 188 00:26:32,100 --> 00:26:34,853 کماندارهاي "کين" پرقدرت هستند 189 00:26:35,228 --> 00:26:37,189 .شما به تنهايي نميتونيد جلوشون رو بگيريد 190 00:27:09,638 --> 00:27:12,557 طوفان ،طوفان،طوفان 191 00:29:06,838 --> 00:29:07,672 .کارت خوبه 192 00:29:08,632 --> 00:29:10,675 کاره تو بهتر بود 193 00:29:11,092 --> 00:29:12,803 .تو براي خطاطي اينجا نيومدي 194 00:29:14,471 --> 00:29:15,305 تو کي هستي؟ 195 00:29:15,847 --> 00:29:19,267 .من اينجا اومدم تا چيزي را به شما نشان بدهم 196 00:29:21,728 --> 00:29:23,188 .لطفا نيمه شب من رو در کتابخانه ببينيد 197 00:29:31,738 --> 00:29:32,823 .خطاطيِ خوبيه 198 00:29:33,448 --> 00:29:34,366 .شمشيرزنيِ خوبي بود 199 00:29:34,658 --> 00:29:36,868 اما شما که نحوه شمشير زني من را نديديد؟ 200 00:29:37,160 --> 00:29:39,830 .بدون اون نميتونستم بنويسم 201 00:29:41,289 --> 00:29:42,290 لطفا نيمه شب 202 00:29:42,499 --> 00:29:45,710 من رو در کتابخانه ببينيد 203 00:29:46,545 --> 00:29:48,046 ..."هزاران سرباز از ارتش "کين 204 00:29:48,171 --> 00:29:51,716 .براي حمله بعدي داشتند آماده ميشدند 205 00:29:53,468 --> 00:29:55,137 من تمام شب اون حروف رو مطالعه کردم 206 00:29:55,428 --> 00:29:58,348 سعي داشتم راز مهارت هاشو کشف کنم 207 00:30:09,985 --> 00:30:11,903 تو ميخواي بگي که اين خطوط هنر شمشيرزني او را فاش ميکنه؟ 208 00:30:12,195 --> 00:30:15,907 اما من نميتونم چيزه غير معمولي را در اون ببينم 209 00:30:17,367 --> 00:30:20,162 شمشيرزني و خطاطي شبيه هم هستند 210 00:30:20,495 --> 00:30:22,289 بايد تونست ماهيت اصلي اونها را کشف کرد 211 00:30:24,291 --> 00:30:25,250 تو کشفش کردي؟ 212 00:30:25,750 --> 00:30:27,043 نه کاملا 213 00:30:27,252 --> 00:30:31,173 پس چطوري باهاشون جنگيدي؟ 214 00:30:31,631 --> 00:30:35,135 چون براي 3 سال بود که با هم حرف نزده بودند به هم مشکوک شده بودند 215 00:30:35,427 --> 00:30:36,970 نيمه شبها 216 00:30:37,053 --> 00:30:39,473 بروکن سوورد پنهاني به سراغ فلاين اسنو ميرفت 217 00:30:45,270 --> 00:30:46,688 و در ساعت 2 صبح 218 00:30:46,771 --> 00:30:50,275 بانو اسنو جاسوسي بروکن سوورد را ميکرد 219 00:30:56,156 --> 00:30:58,909 چه رفتار عجيبي 220 00:30:59,159 --> 00:31:03,663 منم تعجب کرده بودم 221 00:31:03,914 --> 00:31:07,542 براي همين من از نيزه اسکاي استفاده کردم تا نابودشان کنم 222 00:31:16,468 --> 00:31:18,678 اسکاي با شمشير تو مرد ؟ 223 00:31:18,887 --> 00:31:19,888 درسته 224 00:31:22,390 --> 00:31:25,727 تو کي هستي؟ براي چي به اينجا اومدي ؟ 225 00:31:25,977 --> 00:31:27,437 من از اهالي کين هستم 226 00:31:27,729 --> 00:31:29,481 من از طرف اسکاي پيامي براتون دارم 227 00:31:29,940 --> 00:31:30,857 بگو 228 00:31:31,149 --> 00:31:32,192 اسکاي گفت که اون در سراسر زندگي اش 229 00:31:32,192 --> 00:31:35,153 انساني ازاد و بدون مسئوليت بوده 230 00:31:35,237 --> 00:31:37,280 فقط يک نفر بود که تونست قلب اون را لمس کنه 231 00:31:38,490 --> 00:31:39,407 کي ؟ 232 00:31:39,658 --> 00:31:40,784 فلاين اسنو 233 00:31:52,087 --> 00:31:55,090 اسکاي گفت که اون در اعماق قلبش مطمئنه که فلاين اسنو انتقام مرگ اونو ميگيره 234 00:32:05,559 --> 00:32:09,980 اگه حاضريد با من رقابت کنيد فردا من را در کمپ ارتش کين ملاقات کنيد 235 00:34:30,871 --> 00:34:32,038 !حالا ميتوني بري 236 00:34:37,377 --> 00:34:38,628 !برو 237 00:35:14,164 --> 00:35:15,707 !ميدونم تو مارو ديدي 238 00:35:18,084 --> 00:35:19,294 بگذار بهت بگم 239 00:35:19,294 --> 00:35:21,755 ما الان براي 3 ساله که با هم هستيم 240 00:35:26,468 --> 00:35:28,345 من خودم ميخواستم تو ما را ببيني 241 00:35:31,056 --> 00:35:33,058 تو ديگه در قلب من جايي نداري 242 00:37:19,289 --> 00:37:22,000 هر دو ما حماقت کرديم 243 00:37:59,913 --> 00:38:03,208 من فقط دوست داشتم تو بهم توجه کني 244 00:38:39,911 --> 00:38:41,121 من نميخوام با تو مبارزه کنم 245 00:38:42,414 --> 00:38:43,290 لطفا برو 246 00:38:48,462 --> 00:38:51,882 من تو را ميکشم و انتقام اربابم را ميگيرم 247 00:40:21,304 --> 00:40:24,516 اگه خودت دوست داري که بميري ، من ميتونم کمکت کنم 248 00:43:26,406 --> 00:43:27,240 به چي داري ميخندي ؟ 249 00:43:28,909 --> 00:43:31,495 چيزي که تو ديشب ديدي به طرز باورنکردني احمقانه بود 250 00:44:16,414 --> 00:44:18,083 نقشه ام موثر واقع شده بود 251 00:44:18,291 --> 00:44:20,210 وقتي فلاين اسنو با من مبارزه ميکرد، مشخص بود 252 00:44:20,710 --> 00:44:23,547 اون از نظر احساسي ضربه خورده بود و نميتونست تمرکز کنه 253 00:44:24,005 --> 00:44:25,924 من خيلي راحت اونو شکست دادم 254 00:44:40,105 --> 00:44:41,982 کي ميتونه باور کنه که 2 جنگجوي حرفه اي 255 00:44:42,107 --> 00:44:43,900 مثل اسنو و بروکن سوورد 256 00:44:44,067 --> 00:44:45,777 اينقدر از نظر احساسي ضربه پذير بوده باشن 257 00:45:03,795 --> 00:45:07,424 به نظر ميرسه تو اونها را از هم جدا کرده باشي 258 00:45:07,716 --> 00:45:08,467 درسته 259 00:45:08,925 --> 00:45:10,010 پس دراينصورت بايد 260 00:45:10,218 --> 00:45:13,138 اونها آدمهاي کوته فکر و بدبختي بوده باشن 261 00:45:13,430 --> 00:45:14,389 درسته 262 00:45:14,681 --> 00:45:17,225 داستان تو ممکنه به نظر قانع کننده باشه 263 00:45:17,392 --> 00:45:18,602 اما 264 00:45:18,810 --> 00:45:21,605 اما به نظر من تو يک نفر را دست کم گرفتي 265 00:45:23,106 --> 00:45:23,940 چه کسي را ؟ 266 00:45:24,983 --> 00:45:25,984 من 267 00:45:26,693 --> 00:45:30,280 دوست داري بدوني نظر من در مورد اونها چي بود ؟ 268 00:45:30,906 --> 00:45:33,700 سه سال قبل من با اونها رودرو جنگيدم 269 00:45:34,659 --> 00:45:35,994 من متوجه شدم که هر دوي اونها 270 00:45:36,495 --> 00:45:38,455 فوق العاده استثنايي و قابل احترام هستند 271 00:45:38,830 --> 00:45:40,499 و هرگز آدمهاي کوته فکري که تو تعريف ميکني نبودند 272 00:45:41,458 --> 00:45:43,877 براي همينه که اسنو و اسکاي هيچ رابطه اي با هم نداشتند 273 00:45:44,044 --> 00:45:45,754 خيانت يکي به ديگري هم دروغي بيش نيست 274 00:45:45,921 --> 00:45:48,882 به عبارت ديگه ، کل داستان تو دروغي بيش نيست 275 00:45:52,135 --> 00:45:55,305 فقط يک قسمت حقيقت داشت 276 00:45:56,932 --> 00:46:00,227 اسکاي بايد يکي از شماها را ميشناخته باشه 277 00:46:00,435 --> 00:46:01,520 کدوم يک را ؟ 278 00:46:02,979 --> 00:46:03,980 تو را 279 00:46:05,357 --> 00:46:08,026 من فکر ميکنم که تو و اسکاي دوست بوديد 280 00:46:09,694 --> 00:46:12,572 تو فقط ميتونستي به يک دليل اونو شکست بدي 281 00:46:12,864 --> 00:46:13,865 چه دليلي؟ 282 00:46:15,534 --> 00:46:17,327 !اون عمدا به تو باخت 283 00:46:23,166 --> 00:46:26,169 براي اينکه بتونيد منو به قتل برسونيد بايد با هم مبارزه ميکرديد 284 00:46:26,461 --> 00:46:29,381 و از نگهبانان من بعنوان شاهد استفاده کرديد 285 00:46:29,589 --> 00:46:31,550 گذاشتن چنين تله اي کار سختي نيست 286 00:46:31,842 --> 00:46:34,052 قسمت سخت داستان اين بود که اسکاي بايد 287 00:46:34,136 --> 00:46:35,554 جونش را در اين مسابقه ميداد 288 00:46:36,263 --> 00:46:39,558 تو اونقدر سريع نبودي که بتوني اسکاي را بکشي 289 00:46:39,891 --> 00:46:42,561 اون عمدا تسليم شمشير تو شد 290 00:46:42,894 --> 00:46:45,105 چنين فداکاري شايسته تقديره 291 00:46:45,438 --> 00:46:46,982 اون اولين کسي بود که خودش را قرباني کرد 292 00:46:47,023 --> 00:46:48,859 براي نقشه اي که تو داشتي 293 00:46:51,361 --> 00:46:53,947 اسکاي مغرور بود 294 00:46:54,030 --> 00:46:55,657 و خودش را جنگجوي بي همتايي ميدونست 295 00:46:55,866 --> 00:46:58,410 چي اونو متعاقد کرده بود که تو ميتوني 296 00:46:58,952 --> 00:47:00,412 کاري را که خودش نتونسته بود انجام بده با موفقيت انجام بدي ؟ 297 00:47:01,830 --> 00:47:05,292 تو براي 10 سال تمرين کردي 298 00:47:05,834 --> 00:47:07,794 با يک هدف ، کشتن من 299 00:47:08,044 --> 00:47:10,547 پس مطمئنا روشي داري که ميتونه خيلي کشنده باشه 300 00:47:21,266 --> 00:47:24,811 با شکست دادن اسکاي تو ميتونستي به 20 قدمي من برسي 301 00:47:24,811 --> 00:47:27,689 پس چرا تو به بروکن سوورد و اسنو هم نياز داشتي ؟ 302 00:47:28,148 --> 00:47:31,151 فکر کنم تو بايد در فاصله 10 قدمي از هدفت باشي 303 00:47:31,234 --> 00:47:33,236 تا بتوني اون فن ويژه را اجرا کني 304 00:47:34,029 --> 00:47:37,324 بنابراين تو به يک قرباني ديگه نياز داشتي 305 00:47:39,367 --> 00:47:40,827 تا بتوني به 10 قدمي من برسي 306 00:47:43,497 --> 00:47:45,290 من اعتقاد دارم که تا قبل از اون زمان بروکن سوورد و اسنو 307 00:47:45,540 --> 00:47:47,375 هرگز اسکاي را ملاقات نکرده بودند 308 00:47:47,542 --> 00:47:48,627 اونها خيلي سريع متوجه شدند که چرا 309 00:47:49,002 --> 00:47:51,338 اون با نقشه تو موافقت کرده 310 00:48:04,643 --> 00:48:06,770 من چقدر از قفسه کتاب فاصله دارم ؟ 311 00:48:08,355 --> 00:48:09,356 حدود 10 قدم 312 00:48:09,773 --> 00:48:11,525 ده قدم کافيه 313 00:48:55,986 --> 00:48:57,946 ميخوام يکي از شماها به من کمک کنه 314 00:48:58,321 --> 00:48:59,865 خواهش ميکنم بين خودتون تصميم بگيريد 315 00:49:00,282 --> 00:49:01,741 فردا صبح ، در مقر کمپ ارتش کين ،منو ببينيد 316 00:49:15,672 --> 00:49:16,673 عجب شمشير برنده اي داره 317 00:49:18,550 --> 00:49:19,593 درسته 318 00:49:20,010 --> 00:49:21,344 اسکاي يکي از بهترين جنگجوهاي دوران ما بوده 319 00:49:22,471 --> 00:49:24,514 با اينحال با تمايل جان خودش را به اين مرد داده 320 00:49:25,932 --> 00:49:27,517 براي همينه که اين مرد کسي هست که ميتونه پادشاه را از بين ببره 321 00:49:32,105 --> 00:49:33,273 ما بايد فردا بريم 322 00:49:34,274 --> 00:49:37,068 رفتن يعني مردن 323 00:49:39,988 --> 00:49:41,406 پس بگذار در کنار هم بميريم 324 00:51:00,944 --> 00:51:02,362 تو هميشه يک قدم از من جلوتري 325 00:51:23,592 --> 00:51:25,135 نگرانم که بيش از حد تو را زخمي کرده باشم 326 00:51:26,720 --> 00:51:28,054 من بايد اون کسي باشم که ميرفت 327 00:51:30,640 --> 00:51:31,892 من ميخوام تو به زندگي ادامه بدي 328 00:51:32,767 --> 00:51:36,062 اگه تو بميري ،من چطوري ميتونم زندگي کنم ؟ 329 00:51:38,064 --> 00:51:42,068 بهم قول بده خوب زندگي کني 330 00:51:50,243 --> 00:51:51,536 بهم بگو 331 00:52:03,673 --> 00:52:04,674 اينکارو ميکنم 332 00:52:14,059 --> 00:52:16,853 مون به زودي مياد اينجا تا از تو نگهداري کنه 333 00:52:19,773 --> 00:52:20,982 من بايد برم 334 00:54:02,459 --> 00:54:04,419 من "بي نام" سربازي از ناحيه لانگ منگ هستم 335 00:54:04,795 --> 00:54:08,340 خواهش ميکنم اجازه بديد به تنهايي با او مبارزه کنم 336 00:54:08,632 --> 00:54:10,509 اين مجرم خطرناکي هست که به فرمان اعليحضرت تحت تعقيبه 337 00:54:10,675 --> 00:54:13,470 حالا که اون پيدا شده وظيفه منه که اونو دستگير کنم 338 00:54:13,804 --> 00:54:15,889 من قبلا با اين مجرم توافق کرديم که 339 00:54:16,014 --> 00:54:17,599 به تنهايي با اون مبارزه کنم 340 00:54:18,016 --> 00:54:18,850 اگه موفق نشدم شما ميتونيد 341 00:54:18,850 --> 00:54:21,353 مبارزه را ادامه بديد 342 00:54:21,770 --> 00:54:23,313 اجازه ميدم باهاش مبارزه کني 343 00:55:14,739 --> 00:55:16,408 شمشيرت را از غلاف خارح کن 344 00:55:47,689 --> 00:55:50,859 طوفان!طوفان !طوفان 345 00:55:51,985 --> 00:55:52,861 همين حالا حرکتت را بکن 346 00:55:55,280 --> 00:55:57,783 طوفان!طوفان !طوفان 347 00:55:59,785 --> 00:56:01,286 من براي هدفم آزادانه خواهم مرد 348 00:56:01,620 --> 00:56:02,788 همين حالا حرکتت را بکن 349 00:57:15,485 --> 00:57:16,903 !عجب شمشير برنده اي داري 350 00:58:34,064 --> 00:58:37,400 براي چي اومدي اينجا ؟ 351 00:58:38,193 --> 00:58:40,403 براي حرفي که خودت زماني گفته بودي 352 00:58:40,654 --> 00:58:44,783 من با کسي که به فلاين اسنو آسيبي برسونه خواهم جنگيد 353 00:58:45,617 --> 00:58:47,869 شمشيرت را از غلاف خارح کن 354 00:59:00,173 --> 00:59:02,050 ممنونم 355 00:59:02,592 --> 00:59:05,846 من فکر ميکنم تو با بروکن سوورد هم نبردي داشتي 356 00:59:10,100 --> 00:59:15,438 اين کار مراسم احترامي براي اسنو بود 357 01:03:26,565 --> 01:03:27,607 ارباب از من خواسته شمشيرش را به شما بدهم 358 01:03:32,946 --> 01:03:33,822 چرا اينکارو کرده ؟ 359 01:03:34,531 --> 01:03:36,783 اربابم و اسنو هميشه با هم بودند در مرگ و زندگي 360 01:03:37,951 --> 01:03:41,621 و شمشيرهاي اونها هرگز از همديگه جدا نشدند 361 01:03:52,340 --> 01:03:53,633 ارباب از من خواست شمشيرش را به شما بدهم 362 01:03:53,967 --> 01:03:55,427 تا در کشتن پادشاه بهتون کمک کنه 363 01:04:32,172 --> 01:04:33,632 اسکاي ، بروکن سوورد و اسنو به راه هاي متفاوتي 364 01:04:33,840 --> 01:04:36,343 خودشون را قرباني کردند 365 01:04:36,635 --> 01:04:39,054 تا تو بتوني به 10 قدمي من برسي 366 01:04:39,262 --> 01:04:41,807 همه اونها آرزوشون بود که براي تحقق هدفشان جانشان را به تو بدهند 367 01:04:41,890 --> 01:04:44,893 مطمئنا کسي نميتونه دوستي بالاتر از اين پيدا کنه 368 01:04:45,519 --> 01:04:46,937 و براي همينه که تو 369 01:04:47,020 --> 01:04:48,480 خطرناکترين قاتل بين اونها هستي 370 01:05:02,035 --> 01:05:03,370 عاليجناب چطور متوجه چنين چيزي شدند ؟ 371 01:05:03,954 --> 01:05:05,622 شعله شمعهايي که مقابل من هستند 372 01:05:07,207 --> 01:05:09,042 ميتونند تمايل تو را براي کشتن من نشون بدهند 373 01:05:14,923 --> 01:05:17,509 همه شماها 374 01:05:18,593 --> 01:05:20,011 آرزومندانه جانتان را براي هدفتون ميدهيد 375 01:05:20,971 --> 01:05:24,224 باعث شرمندگيه که من نميتونم مثل شماها شجاع باشم 376 01:05:24,516 --> 01:05:26,434 عاليجناب از نقشه ما اطلاع داشتند 377 01:05:28,562 --> 01:05:30,981 من همين الان متوجه شدم 378 01:05:31,940 --> 01:05:35,735 و گرنه فکر ميکني اجازه ميدادم به فاصله به اين نزديکي از من برسي؟ 379 01:05:37,988 --> 01:05:39,448 مردي از اهالي کين هرگز منو نميکشه 380 01:05:39,531 --> 01:05:40,657 تو واقعا اهل کجا هستي؟ 381 01:05:40,907 --> 01:05:42,576 من از اهالي "ژائو" هستم 382 01:05:44,202 --> 01:05:46,413 خانواده من توسط ارتش کين کشته شدند 383 01:05:46,580 --> 01:05:48,874 چون يتيم بودم خانواده اي از کين منو به فرزندي پذيرفتند 384 01:05:49,916 --> 01:05:51,418 ده سال پيش هويت واقعي خودم را پيدا کردم 385 01:05:51,877 --> 01:05:53,753 و تصميم گرفتم تو را بکشم 386 01:05:54,337 --> 01:05:56,173 پس تو به نيابت از اهالي "ژائو" اينجا هستي 387 01:05:59,050 --> 01:06:00,719 حالا ميتونم بفهمم 388 01:06:01,887 --> 01:06:03,054 دوست دارم بدونم 389 01:06:03,847 --> 01:06:05,849 اگه اين فن خاصي که کشف کردي اسمي داره ، اون اسم چيه ؟ 390 01:06:06,057 --> 01:06:07,559 همونطور که عاليجناب حدس زدند 391 01:06:07,809 --> 01:06:09,227 اين يک حرکت بسيار کشنده است 392 01:06:09,561 --> 01:06:10,437 اون چيه ؟ 393 01:06:11,062 --> 01:06:12,564 مرگ از فاصله 10 قدمي 394 01:06:12,773 --> 01:06:15,734 مرگ از فاصله 10 قدمي اسم خوبيه 395 01:06:16,610 --> 01:06:19,738 نگهبانهاي من اون بيرون به فاصله 100 قدمي ما هستند 396 01:06:20,447 --> 01:06:22,532 در حاليکه تو به فاصله 10 قدمي من هستي 397 01:06:23,658 --> 01:06:24,534 به نظر ميرسه که 398 01:06:25,202 --> 01:06:28,622 امروز ديگه نميتونم از دست سرنوشتم فرار کنم 399 01:06:36,338 --> 01:06:37,964 و تو هنوز شک داري؟ 400 01:06:39,549 --> 01:06:41,092 عاليجناب جدا باهوش هستيد 401 01:06:41,927 --> 01:06:42,969 اگرچه 402 01:06:44,012 --> 01:06:46,139 شما يک نفر را ناديده گرفتيد 403 01:06:47,432 --> 01:06:48,141 چه کسي را ؟ 404 01:06:48,350 --> 01:06:49,768 بروکن سوورد را 405 01:06:57,234 --> 01:06:58,652 براي من خيلي حياتي بود که به آنها اثبات کنم 406 01:06:58,819 --> 01:07:02,322 شمشير من در حين برندگي بي نظيرش ، بسيار دقيق است 407 01:07:48,452 --> 01:07:49,661 از فاصله 10 قدمي من قادر هستم 408 01:07:50,120 --> 01:07:51,997 زخمي عميق اما غير کشنده ايجاد کنم 409 01:07:52,372 --> 01:07:54,499 اگه دقيقا به جايي که بايد ضربه بزنم 410 01:07:54,708 --> 01:07:57,752 هيچ زخم کشنده اي ايجاد نميشه 411 01:07:58,336 --> 01:08:00,255 اگه يکي از شماها اين ضربه را قبول کنه 412 01:08:00,380 --> 01:08:03,925 ميتونيم پادشاه را فريب بديم 413 01:08:06,261 --> 01:08:09,055 پذيرفتن چنين کاري از طرفه شما نياز به بحث و گفتگو بين ما دارد 414 01:08:09,598 --> 01:08:11,016 اسکاي اکنون چطور است ؟ 415 01:08:11,641 --> 01:08:12,726 کاملا خوب شده 416 01:08:12,934 --> 01:08:15,228 او مطمئنا به قدرت شمشير زني شما ايمان داشته 417 01:08:15,604 --> 01:08:17,731 پادشاه به شدت حفاظت ميشود ، اين تنها راه ماست 418 01:08:18,523 --> 01:08:19,733 نگهبانهاي سلطنتي اصلا مهم نيستند 419 01:08:20,233 --> 01:08:22,652 اونها خيلي ضعيف هستند 420 01:08:23,570 --> 01:08:26,573 پادشاه کين بايد 3 سال قبل ميمرد 421 01:08:26,948 --> 01:08:27,908 پس چه اتفاقي افتاد ؟ 422 01:08:30,827 --> 01:08:32,245 من اونو نکشتم 423 01:08:37,584 --> 01:08:39,044 پادشاه کين بايد زنده بمونه 424 01:08:39,461 --> 01:08:40,837 بروکن سوورد اينو گفت ؟ 425 01:08:41,004 --> 01:08:41,505 بله 426 01:08:41,797 --> 01:08:42,881 چرا ؟ 427 01:08:43,048 --> 01:08:44,341 منم همين سئوال را پرسيدم 428 01:08:44,716 --> 01:08:45,759 جواب او چه بود ؟ 429 01:08:46,092 --> 01:08:47,928 او تمايلي نداشت در همان روز پاسخ من را بدهد 430 01:08:50,222 --> 01:08:52,015 اسکاي ، اسنو و بروکن سوورد 431 01:08:52,349 --> 01:08:56,561 از اين سه نفر فقط بروکن سوورد ميتوانست رقيبي براي من باشد 432 01:08:57,312 --> 01:09:01,817 براي همين بود 433 01:09:02,526 --> 01:09:04,611 که حرفي که او بعدا زد من را به شدت نگران کرد 434 01:09:05,862 --> 01:09:07,030 تا زماني که زنده هستم اجازه نخواهم داد 435 01:09:07,489 --> 01:09:09,241 پادشاه کين را بکشي 436 01:09:12,202 --> 01:09:13,537 من به تو کمک ميکنم 437 01:09:15,497 --> 01:09:18,375 سه سال قبل ، او موقعيت طلايي را براي کشتن امپراتور از بين برد 438 01:09:19,334 --> 01:09:21,795 اين دفعه ، ما نبايد شکست بخوريم 439 01:09:22,546 --> 01:09:24,297 فردا صبح، من تو را در کمپ ارتش کين خواهم ديد 440 01:09:31,138 --> 01:09:32,597 ميخوام خواهشي بکنم 441 01:09:34,057 --> 01:09:35,392 کمکم کن تا همين حالا با او مبارزه کنم 442 01:09:47,320 --> 01:09:47,988 ! استاد 443 01:09:54,828 --> 01:09:55,745 منتظر چي هستي ؟ 444 01:09:57,622 --> 01:09:59,833 با اينکه موافقت کردم به اسنو کمک کنم 445 01:10:00,709 --> 01:10:03,003 شرافتمندانه نبود که به بروکن سوورد حمله کنم 446 01:10:03,253 --> 01:10:04,713 نميتونستم شمشيرم را بکشم و بجنگم 447 01:10:05,755 --> 01:10:07,424 اما هر دو ميدونستيم 448 01:10:07,716 --> 01:10:09,259 اگه بروکن سوورد را متوقف نکنيم 449 01:10:10,427 --> 01:10:12,012 هرگز موفق نميشيم 450 01:12:03,707 --> 01:12:04,749 مون ، کافيه 451 01:12:06,293 --> 01:12:09,087 تو نميتوني با اون رقابت کني.بگذار بره 452 01:12:33,445 --> 01:12:34,946 ميدونستم چنين کاري ميکني 453 01:12:36,990 --> 01:12:38,450 حالا ديگه نميتوني مانع من بشي 454 01:12:39,117 --> 01:12:41,745 با اينکه زخمي هستم باز هم ميتونم جلوي تو را بگيرم 455 01:12:43,705 --> 01:12:45,165 در اينصورت مجبورم تو را بکشم 456 01:12:52,714 --> 01:12:54,466 نگرانم که اون را بيش از حد زخمي کرده باشم 457 01:12:55,175 --> 01:12:56,718 با داروهايي که بانو تهيه کردند ايشون بايد 458 01:12:57,177 --> 01:12:59,679 تا 1 روزه ديگه کاملا بهبود پيدا کنند 459 01:13:00,764 --> 01:13:01,890 داروها به دستت رسيده ؟ 460 01:13:02,474 --> 01:13:04,810 فعلا خودم زخم ارباب را معالجه کردم 461 01:13:05,811 --> 01:13:08,438 بعد از نبرد امروز ، شمشير من را بگير 462 01:13:08,563 --> 01:13:10,107 و "بي نام" را تا قصر پادشاه کين دنبال کن 463 01:13:10,482 --> 01:13:11,566 بسيار خوب 464 01:13:11,650 --> 01:13:13,860 نگهبانهاي قصر به پيرمرد خدمتکاري مثل تو مشکوک نخواهند شد 465 01:13:15,278 --> 01:13:16,696 اگه ترور موفقيت اميز بود 466 01:13:17,572 --> 01:13:19,199 با يک پرچم قرمز برگرد 467 01:13:19,699 --> 01:13:22,077 اگه شکست خورديم با يک پرچم زرد 468 01:13:22,244 --> 01:13:24,454 اگه براي بانو در نبرد فردا مشکلي پيش بياد 469 01:13:24,579 --> 01:13:26,248 هر نتيجه اي بي فايده خواهد بود 470 01:13:29,417 --> 01:13:31,086 من از بهشت لبخند ميزنم 471 01:13:31,545 --> 01:13:33,588 وقتي که پرچم قرمز را ببينم 472 01:14:38,403 --> 01:14:39,404 اسنو چطوره ؟ 473 01:14:39,821 --> 01:14:40,989 اون داره خوب ميشه 474 01:14:45,535 --> 01:14:47,204 من بدونه اينکه اون بدونه اينجا هستم 475 01:14:47,287 --> 01:14:50,040 يک بار گفتي تا وقتي زنده اي 476 01:14:50,707 --> 01:14:52,042 اجازه نخواهم داد پادشاه کين را بکشي 477 01:14:52,459 --> 01:14:53,752 ميدوني من از اهالي "ژائو" هستم ؟ 478 01:14:54,169 --> 01:14:55,170 منم همينطور 479 01:14:55,420 --> 01:14:57,172 آيا کين نميخواست "ژائو" را نابود کنه ؟ 480 01:14:57,380 --> 01:14:58,340 همينطوره 481 01:14:58,673 --> 01:15:00,592 آيا پادشاه کين دشمن "ژائو" هست ؟ 482 01:15:00,967 --> 01:15:01,843 بله 483 01:15:02,677 --> 01:15:03,970 پس براي چي داري از اون طرفداري ميکني؟ 484 01:15:04,387 --> 01:15:05,806 چطور ميتوني خودت را مردي از "ژائو" بدوني ؟ 485 01:15:09,893 --> 01:15:13,897 اسنو هم يک بار چنين سئوالي را از من پرسيد 486 01:15:16,983 --> 01:15:18,735 وقتي همديگه را ديديم 487 01:15:20,362 --> 01:15:23,281 من جنگجوي بي خانماني بودم که جايي براي رفتن نداشتم 488 01:15:27,369 --> 01:15:30,288 من بعد از اولين مبارزه اي که با اون کردم عاشقش شدم 489 01:15:30,705 --> 01:15:33,333 اون دختر ژنرال ژائو زانگ بود 490 01:15:33,708 --> 01:15:36,044 کسي که جانش را در نبردي با کين از دست داده بود 491 01:15:36,503 --> 01:15:37,963 اسنو شمشيرش را از او به ارث برده 492 01:15:39,131 --> 01:15:40,966 او عهد کرده بود که انتقام مرگ پدرش را بگيرد 493 01:15:41,174 --> 01:15:43,885 من هم تصميم گرفتم کمکش کنم 494 01:15:46,346 --> 01:15:48,265 هنر خطاطي و شمشير زني 495 01:15:48,849 --> 01:15:50,892 اصول مشترکي دارند 496 01:15:51,143 --> 01:15:53,478 براي همين ما هر روز تمرين ميکرديم 497 01:15:53,687 --> 01:15:54,771 و قدرتمون را بالاتر ميبرديم 498 01:15:56,189 --> 01:15:58,817 اسنو ميدونست من از کودکي بي خانمان بودم 499 01:15:59,192 --> 01:16:01,945 و هيچوقت جايي براي زندگي نداشتم 500 01:16:02,154 --> 01:16:04,364 اون اغلب اوقات بهم ميگفت وقتي موفق بشيم پادشاه را بکشيم 501 01:16:04,489 --> 01:16:06,741 اون منو به خونه خودش ميبره 502 01:16:06,992 --> 01:16:09,786 اون ميگفت اونجا هيچ شمشير و شمشيرزني وجود نداره 503 01:16:10,495 --> 01:16:11,455 اونجا فقط يک مرد 504 01:16:11,746 --> 01:16:12,664 و يک زن زندگي خواهند کرد 505 01:16:41,485 --> 01:16:43,779 حقيقت هنر خطاطي واقعا شگفت آور و پيچيده است 506 01:16:43,779 --> 01:16:45,238 شمشير زني هم به همين گونه است 507 01:16:45,989 --> 01:16:48,158 هر دو اونها دنباله رسيدن به راهي براي کشف سادگي هستند 508 01:16:48,658 --> 01:16:50,911 بالاخره موقع مناسب رسيد 509 01:16:58,460 --> 01:16:59,795 سه ساله قبل به اوج قدرت شمشيرزني مان رسيديم 510 01:17:00,587 --> 01:17:02,172 اسنو فکر ميکرد الان زمان مناسب براي کشتن پادشاه است 511 01:17:03,089 --> 01:17:05,175 دونفري به قصر حمله کرديم 512 01:21:43,286 --> 01:21:46,039 اسنو از من پرسيد چرا نقشه مون را کامل نکردم ؟ 513 01:21:46,540 --> 01:21:49,209 من بهش گفتم پادشاه کين نبايد کشته بشه 514 01:21:49,626 --> 01:21:52,462 اين چيزي بود که من از مطالعه هنر خطاطي آموختم 515 01:21:53,922 --> 01:21:55,173 چون من از کشتن امپراتور صرف نظر کردم 516 01:21:56,049 --> 01:21:57,676 رابطه دوستي ام با اسنو تمام شد 517 01:22:04,266 --> 01:22:05,350 خواهش ميکنم از نقشه ات صرفه نظر کن 518 01:22:05,934 --> 01:22:06,601 نه 519 01:22:06,810 --> 01:22:09,146 آيا هميشه با فکر و احساس انتقام تمرين ميکردي ؟ 520 01:22:09,438 --> 01:22:10,522 درسته 521 01:22:11,606 --> 01:22:13,275 براي 10 سال به انتقام فکر کردم 522 01:22:13,900 --> 01:22:16,695 نمتونم اينکارو نکنم 523 01:22:16,945 --> 01:22:18,363 چه کاري بايد بکنم که منصرف بشي ؟ 524 01:22:18,989 --> 01:22:20,198 بايد منو بکشي 525 01:22:20,907 --> 01:22:22,075 پس مصمم هستي که بري ؟ 526 01:22:22,868 --> 01:22:23,702 بله 527 01:22:25,662 --> 01:22:27,706 در اينصورت من برات يک هديه دارم 528 01:22:27,998 --> 01:22:29,833 سه کلمه 529 01:23:14,085 --> 01:23:16,171 اين 3 کلمه هميشه در ذهن من هستند 530 01:23:16,254 --> 01:23:18,715 خواهش ميکنم به اونها دقت کن 531 01:23:26,932 --> 01:23:29,851 مون ، شمشير من را به ارباب "بي نام" بده 532 01:23:30,435 --> 01:23:32,020 چون من و اسنو هميشه با هم بوديم 533 01:23:32,312 --> 01:23:34,231 شمشيرهاي ما هرگز جدا نخواهند شد 534 01:23:48,662 --> 01:23:49,746 استاد بي نام 535 01:23:50,205 --> 01:23:51,873 با اينکه من فقط يک خدمتکار ساده هستم 536 01:23:52,666 --> 01:23:54,793 خواهش ميکنم بگذاريد حرف بزنم 537 01:23:55,377 --> 01:23:58,547 من از وقتي 8 سالم بوده پيش استاد بودم 538 01:23:59,131 --> 01:24:00,715 اون به من هنرهاي رزمي و 539 01:24:01,091 --> 01:24:02,717 روش صحيح زندگي کردن را آموخت 540 01:24:03,969 --> 01:24:05,053 هر کاري که استاد من انجام ميده 541 01:24:05,220 --> 01:24:06,888 براي دليل مهم و درستي است 542 01:24:08,473 --> 01:24:10,267 چيزي که اون نوشت بايد خيلي مهم باشه 543 01:24:16,773 --> 01:24:20,402 اين بايد آخرين کاري باشه که من براي استادم انجام ميدم 544 01:24:21,862 --> 01:24:25,699 استاد بي نام خواهش ميکنم به نصيحت اربابم دقت کنيد 545 01:24:38,920 --> 01:24:40,213 چرا ميخواي اينکارو بکني ؟ 546 01:24:40,338 --> 01:24:42,132 ميخوام راه استادم را دنبال کنم 547 01:24:42,340 --> 01:24:45,093 و به قيمت زندگي ام هم که شده جلوي شما را بگيرم 548 01:24:45,177 --> 01:24:47,596 تو هنوز خيلي جواني 549 01:24:47,804 --> 01:24:50,766 اگه قراره بميري بهتره براي هدف مهمتري باشه 550 01:24:55,479 --> 01:24:56,646 به راهت ادامه بده 551 01:24:56,813 --> 01:24:59,357 من چيزي را که بايد به ياد داشته باشم به ياد خواهم داشت 552 01:25:16,625 --> 01:25:20,128 سه کلمه اي که بروکن سوورد نوشت چي بود ؟ 553 01:25:20,253 --> 01:25:21,713 همه زير بهشت 554 01:25:21,797 --> 01:25:23,840 همه زير بهشت 555 01:25:24,049 --> 01:25:25,175 بروکن سوورد ميگفت 556 01:25:25,509 --> 01:25:28,804 که سالهاي متمادي است که سرزمين ما در جنگ به سر ميبره 557 01:25:29,137 --> 01:25:31,389 فقط عاليجناب هستند که ميتونند آرامش را 558 01:25:31,807 --> 01:25:33,809 با متحد کردن اين سرزمين زير بهشت بوجود بياورند 559 01:25:35,268 --> 01:25:38,021 اون ميخواست من از نقشه ام براي کشتن شما صرف نظر کنم 560 01:25:38,939 --> 01:25:40,524 به خاطر هدفي والاتر 561 01:25:40,941 --> 01:25:43,693 بروکن سوورد همينطور گفت درد يک نفر چيزي نيست 562 01:25:43,944 --> 01:25:47,114 وقتي با درد و رنج يک ملت مقايسه ميشه 563 01:25:48,323 --> 01:25:50,117 جنگ بين ژائو و کين 564 01:25:50,534 --> 01:25:54,037 وقتي با صلح در تمام سرزمينمون مقايسه ميشه هيچي نيست 565 01:25:58,500 --> 01:26:00,335 کي ميتونست باور کنه تنها کسي که ميتونسته منو درک کنه 566 01:26:00,627 --> 01:26:03,421 بزرگترين دشمن من باشه 567 01:26:08,885 --> 01:26:10,554 من مجبور به تحمل انتقادهاي سختي شدم 568 01:26:10,679 --> 01:26:14,433 و مجبور شدم نهايت تلاشم را بکنم 569 01:26:14,724 --> 01:26:17,227 اما باز هم هيچکس متوجه نشد من قلبا متمايل به انجام چه کاري هستم 570 01:26:17,352 --> 01:26:19,604 حتي درباريان هم منو 571 01:26:19,938 --> 01:26:23,316 حاکم سنگدل و ستمگري ميدونند 572 01:26:26,027 --> 01:26:28,989 اما هرگز تصور نميکردم 573 01:26:29,156 --> 01:26:31,199 که بروکن سوورد بزرگترين دشمن من 574 01:26:31,450 --> 01:26:33,994 تونسته باشه کاملا 575 01:26:35,412 --> 01:26:38,373 معناي کارهاي من را درک کنه 576 01:26:50,260 --> 01:26:51,845 دوست دارم بدونم 577 01:26:52,429 --> 01:26:55,599 بدون شمشير ، چطوري ميخواي منو بکشي ؟ 578 01:26:56,183 --> 01:26:57,184 ! شمشير شما را خواهم گرفت 579 01:27:11,239 --> 01:27:13,366 اين شمشير هميشه منو حفاظت کرده 580 01:27:13,533 --> 01:27:14,868 در تمام نبردهايي که داشتم 581 01:27:15,619 --> 01:27:18,789 اکنون که مردي مانند بروکن سوورد توانسته هدف والاي من را درک کند 582 01:27:19,122 --> 01:27:21,917 اگر هم بميرم از زندگي ام راضي خواهم بود 583 01:27:23,627 --> 01:27:25,253 بگذار صلاح کشورمان 584 01:27:26,713 --> 01:27:28,799 تو را در تصميمت راهنمايي کند 585 01:29:34,257 --> 01:29:35,717 ! من تازه فهميدم 586 01:29:36,468 --> 01:29:37,594 اين نوشته بروکن سوورد 587 01:29:37,844 --> 01:29:39,763 هيچ رمزي در خصوص اصول شمشير زني ندارد 588 01:29:39,971 --> 01:29:42,474 راز اين نوشته بيان آرزوهاي يک شمشيرزن است 589 01:29:43,100 --> 01:29:46,019 در مرحله اول 590 01:29:46,269 --> 01:29:47,604 شمشير زن و شمشيرش يکتا ميشوند 591 01:29:47,854 --> 01:29:49,856 در اين مرحله حتي برندگي يک علف هم 592 01:29:50,023 --> 01:29:52,150 ميتواند اسلحه اي خطرناک باشد 593 01:29:52,901 --> 01:29:55,278 در مرحله بعدي جايگاه شمشير ديگر در دستان شمشيرزن نيست 594 01:29:55,362 --> 01:29:58,073 در قلب اوست 595 01:29:58,240 --> 01:30:01,660 حتي بدون شمشير جنگجو قادر است دشمنش را از فاصله 100 قدمي بکشد 596 01:30:03,870 --> 01:30:05,622 و نهايت آروزي يک شمشيرزن 597 01:30:06,289 --> 01:30:10,252 زماني است که شمشيرش ناپديد شود هم در دست و هم در قلبش 598 01:30:10,627 --> 01:30:11,628 در آن زمان جنگجو به آرامش رسيده است 599 01:30:12,129 --> 01:30:13,421 دنيا هم همينطور 600 01:30:14,840 --> 01:30:16,424 ديگر تمايلي براي کشتن ندارد 601 01:30:17,259 --> 01:30:18,885 فقط صلح و آرامش بر جا مي ماند 602 01:30:45,454 --> 01:30:49,583 عاليجناب ، حرفهاي شما من را قانع کردند 603 01:30:52,669 --> 01:30:54,129 که شما به بزرگترين آرزوي يک شمشير زن اعتقاد داريد 604 01:30:55,046 --> 01:30:56,548 به نهايت آرزوي يک شمشير زن 605 01:30:58,341 --> 01:31:00,218 براي همين نميتوانم شما را بکشم 606 01:31:03,221 --> 01:31:06,141 آنهايي که جان دادند را هميشه به ياد داشته باشيد 607 01:31:07,225 --> 01:31:10,228 !بزرگترين آرزوي يک شمشير زن را فراموش نکنيد 608 01:33:47,511 --> 01:33:49,179 بدون نام به فاصله 10 قدميه عاليحناب رسيد 609 01:33:50,430 --> 01:33:52,599 امکان نداشت موفق نشود 610 01:33:54,101 --> 01:33:56,186 فقط يک دليل ميتونه وجود داشته باشه 611 01:33:56,645 --> 01:33:58,313 اون بايد از روي عمد تسليم شده باشه 612 01:33:59,856 --> 01:34:01,983 تو به اون چي گفتي ؟ 613 01:34:02,484 --> 01:34:03,985 من سه کلمه براش نوشتم 614 01:34:04,653 --> 01:34:05,695 کدوم سه کلمه ؟ 615 01:34:06,738 --> 01:34:07,948 همه زير بهشت 616 01:34:11,076 --> 01:34:12,577 اين همه جيزي ست که در ذهن توست ؟ 617 01:34:12,869 --> 01:34:14,287 در ذهن تو هم همين است 618 01:34:15,914 --> 01:34:16,873 باور نميکنم 619 01:34:17,040 --> 01:34:18,333 چطور ميتونم راضي ات کنم ؟ 620 01:34:27,175 --> 01:34:27,926 شمشيرت را بکش 621 01:34:30,762 --> 01:34:31,847 تو بدون نام را کشتي 622 01:34:32,347 --> 01:34:34,850 به اسکاي خيانت کردي و ژائو را نابود کردي 623 01:34:35,225 --> 01:34:36,184 شمشيرت را بکش 624 01:34:40,230 --> 01:34:41,940 وقتي براي اولين بار همديگه را ديديم 625 01:34:43,984 --> 01:34:45,527 بايد خودم را به تو اثبات ميکردم تا متعاقد بشي 626 01:34:48,780 --> 01:34:50,073 اينبار بايد چه کاري کنم ؟ 627 01:34:50,699 --> 01:34:52,159 فقط شمشيرت را بکش 628 01:36:19,287 --> 01:36:20,789 چرا از خودت دفاع نکردي ؟ 629 01:36:22,249 --> 01:36:23,583 تا بالاخره منو باور کني 630 01:36:31,800 --> 01:36:33,927 من هميشه ميخواستم با تو به خونه بيام 631 01:36:39,391 --> 01:36:41,017 حالا ديگه هيچوقت اين اتفاق نمي افته 632 01:36:46,231 --> 01:36:47,566 خيلي مراقب خودت باش 633 01:37:01,830 --> 01:37:03,415 چرا از خودت دفاع نکردي ؟ 634 01:37:12,674 --> 01:37:14,009 چرا از خودت دفاع نکردي ؟ 635 01:37:25,312 --> 01:37:26,688 چرا اينکارو نکردي ؟ 636 01:38:38,885 --> 01:38:41,054 ديگر دعوايي نخواهد بود 637 01:38:47,769 --> 01:38:49,604 من حالا تو را به خانه ميبرم 638 01:38:52,357 --> 01:38:53,900 به خانه مان 639 01:40:09,226 --> 01:40:13,772 عاليجناب ، اجازه اعدام بدهيد.اجازه اعدام بدهيد 640 01:40:14,981 --> 01:40:19,528 عاليجناب ، اجازه اعدام بدهيد.اجازه اعدام بدهيد 641 01:40:39,631 --> 01:40:42,717 اون ميخواست شما را بکشه 642 01:40:42,884 --> 01:40:44,177 اونو نبخشيد 643 01:40:44,428 --> 01:40:47,889 اين قانون کين هست براي متحد شدن زير بهشت 644 01:40:50,809 --> 01:40:53,603 قانون بايد اجرا شود 645 01:40:53,895 --> 01:40:57,899 اين مرد بايد درس عبرتي براي ديگران باشد 646 01:40:59,818 --> 01:41:02,529 عاليجناب ، اعدامش کنيد 647 01:41:02,612 --> 01:41:03,989 اعدامش کنيد 648 01:41:07,367 --> 01:41:09,703 !اعدامش کنيد ! اعدامش کنيد 649 01:41:09,911 --> 01:41:11,371 !اعدامش کنيد 650 01:41:21,006 --> 01:41:22,007 !اعدامش کنيد 651 01:41:23,008 --> 01:41:38,008 تنظيم مجدد توسط : حامد.ل Www.0Movie.Yazd-Music21.coM : از سايت 652 01:43:47,110 --> 01:43:51,323 پادشاه کين توانست 6 قلمرو ديگر را تحت تسلط خود درآورد و کشور را متحد کند 653 01:43:51,448 --> 01:43:55,994 او همچنين دست به ساخت ديوار بزرگ چين براي حفظ مرزهاي کشورش زد 654 01:43:56,870 --> 01:44:00,123 تمام اين داستان مربوط به 2000 سال قبل است 655 01:44:00,999 --> 01:44:04,085 اما امروزه نيز ، وقتي مردم چين در خصوص کشورشان حرف ميزنند ، ميگويند 656 01:44:05,045 --> 01:44:08,298 چين ، سرزميني زير بهشت 657 01:44:10,884 --> 01:44:24,272 Raheleh.Kh :ترجمه و زيرنويس Korn_reginald@yahoo.com