1 00:00:01,320 --> 00:00:04,710 ‫بلک آدر، بلک آدر... 2 00:00:04,880 --> 00:00:07,030 ‫در زمان سلطنت ملکه ویکتوریا، 3 00:00:07,200 --> 00:00:10,795 ‫در کوچه دامپلینگ ‫در قلب شهر قدیم لندن، 4 00:00:10,960 --> 00:00:14,794 ‫یک سبیل فروشی بود ‫مال کسی بنام ابنیزر بلک آدر، 5 00:00:14,960 --> 00:00:19,909 ‫که مهربان ترین و دوست داشتنی ترین مرد ‫در تمام انگلستان بود. 6 00:00:21,600 --> 00:00:26,594 برگردان از : س.ف.ر.ی ‫#او با بیماران مهربان و بخشنده است 7 00:00:26,760 --> 00:00:31,788 برگردان از : س.ف.ر.ی ‫#هرگز شایعه ناخوشایندی منتشر نمیکرد 8 00:00:31,960 --> 00:00:36,954 ‫"سرود کریسمس بلک آدر" ‫#مدام مردم را آزار نمی داد 9 00:00:37,120 --> 00:00:41,318 ‫#هرگز به جوک های پایین تنه نخندید 10 00:00:41,920 --> 00:00:47,040 ‫#بلک آدر، بلک آدر 11 00:00:47,200 --> 00:00:52,228 ‫#او به طرز ناخوشایندی خوب ـه 12 00:00:52,400 --> 00:00:57,474 ‫#بلک آدر، بلک آدر 13 00:00:57,640 --> 00:01:02,953 ‫#به شیرینی فرنی کریسمس میماند 14 00:01:04,160 --> 00:01:06,754 ‫مزخرفه!مزخرفه! 15 00:01:09,280 --> 00:01:13,034 ‫- آبنبات!! آقای بالدریک؟ ‫- آه خیلی ممنونم. "صنعت ایهام در کلام" 16 00:01:14,360 --> 00:01:15,998 ‫همه هدایا را فرستادم 17 00:01:16,160 --> 00:01:18,151 ‫و منم تقریبا ‫کارت های کریسمس را تمام کردم. 18 00:01:18,320 --> 00:01:20,276 ‫عالیه بذار ببینم 19 00:01:20,440 --> 00:01:22,356 ‫"کریسمس بسیار "وارفته"ایی داشته باشید" 20 00:01:22,357 --> 00:01:25,230 ‫ببخشید، آقای بالدریک، ‫این نباید "مبارک باد" باشد؟ 21 00:01:25,400 --> 00:01:26,917 ‫یعنی"کریسمس وارفته مبارک باد"؟ 22 00:01:26,918 --> 00:01:29,951 ‫درسته، اما نکته اصلی اینه ‫که باید "وارفته"باشد... 23 00:01:30,120 --> 00:01:33,999 ‫کیک وارفته، پودینگ شل ‫بوسه های آبکی بزرگ زیر درخت 24 00:01:34,160 --> 00:01:36,993 ‫بله... متاسفم آقای بالدریک، 25 00:01:37,160 --> 00:01:40,152 ‫احتمالا فقط اینطوری بتونی ‫در کریسمس یک بوسه آبدار گنده بگیری 26 00:01:40,320 --> 00:01:43,551 ‫وگرنه، وقتای دیگه باید ‫با کاسه توالت سروکله بزنی. 27 00:01:46,000 --> 00:01:49,959 ‫حالا هرچی پس شد... ‫"کریسمس وارفته مبارک باد" 28 00:01:50,120 --> 00:01:52,918 ‫"کریسمس" یک "اچ" دارد، آقای بالدریک. 29 00:01:53,080 --> 00:01:55,310 ‫و یک "آر". 30 00:01:55,480 --> 00:02:00,873 ‫همچنین یک "آی" و یک "اس"، و یک "تی"، ‫یک "ام"، یک "ای" و یک "اس" دیگر. 31 00:02:02,040 --> 00:02:03,758 ‫اوه، و "سی" را هم در ابتدا جا انداختی. 32 00:02:05,040 --> 00:02:07,190 ‫تبریک می گویم، آقای بالدریک! ‫عین پیروزیه، 33 00:02:07,360 --> 00:02:09,339 ‫فکر می کنم باید ‫اولین نفری باشی که... 34 00:02:09,340 --> 00:02:12,309 ‫..."کریسمس" را بدون ‫هیچ یک از حروفش نوشته. 35 00:02:12,480 --> 00:02:14,318 ‫خوب، کمی عجله ایی شد. 36 00:02:14,319 --> 00:02:17,076 ‫من در نمایش کریسمس نوانخانه کمک میکردم. 37 00:02:17,240 --> 00:02:19,834 ‫- اوه جدی! چطور شد؟ ‫-خب خیلی خوب نشد 38 00:02:20,000 --> 00:02:23,151 ‫در آخرین لحظه،نوزادی ‫که نقش عیسی را بازی می کرد، مرد. 39 00:02:23,800 --> 00:02:27,349 ‫ای خدا، وقتی صحبت از اجرای ‫تئاتر با کیفیت کودکان میشه... 40 00:02:27,520 --> 00:02:31,274 ‫...این میزان بالای ‫مرگ و میر نوزادان واقعا یک معضل ـه. 41 00:02:31,440 --> 00:02:33,556 ‫- چه کار کردین؟ ‫- یک عیسی دیگر آوردم 42 00:02:33,720 --> 00:02:35,358 ‫خدا را شکر. اسمش؟ 43 00:02:35,520 --> 00:02:36,919 ‫خال خالی. 44 00:02:37,960 --> 00:02:42,158 ‫بچه دیگری نبود، پس مجبور ‫شدیم بجاش از یک سگ استفاده کنیم. 45 00:02:42,320 --> 00:02:45,551 ‫اوه خدایا... اصلا باورم نمیشه که ‫مسیحیت... 46 00:02:45,720 --> 00:02:48,553 ‫با چنان نفوذی که بر قلب ‫و ذهن بشریت داشته... 47 00:02:48,720 --> 00:02:51,029 ‫فقط بخاطراین بوده که عیسی همش میگفته ‫"واق" 48 00:02:52,680 --> 00:02:55,513 ‫همه چیز خوب پیش رفت ‫تا اینکه چوپان ها آمدند. 49 00:02:55,680 --> 00:02:59,559 ‫ببین، ما نتونستیم گوسفند واقعی پیدا کنیم، ‫پس مجبور شدیم مقداری پشم... 50 00:02:59,720 --> 00:03:01,392 ‫...روی چند سگ دیگر بچسبانید 51 00:03:01,560 --> 00:03:06,759 ‫آره و لحظه ای که عیسی ‫بوی آنها بهش خورد، غیبش زد. 52 00:03:07,320 --> 00:03:10,710 ‫‫در حالی که فرشته آواز "صلح در زمین، ‫خیرخواهی برای بشریت" را میخواند 53 00:03:10,880 --> 00:03:12,928 ‫عیسی باشتاب از بینشان میگذشت... 54 00:03:12,929 --> 00:03:16,000 ‫...و سعی میکرد ‫رو یکی از گوسفندها بپرد. 55 00:03:17,480 --> 00:03:20,995 ‫رفتاری که درخور پسر خدا نیست، ‫آقای بالدریک. 56 00:03:21,160 --> 00:03:23,549 ‫- بچه ها ناراحت نشدند؟ ‫- نه، آنها خوششون اومد. 57 00:03:25,840 --> 00:03:29,150 ‫آه، بدذاتهای جوان بازیگوش، نه؟ 58 00:03:29,320 --> 00:03:31,595 ‫ولی چه فکر زیباییه... 59 00:03:31,760 --> 00:03:33,910 ‫که در این لحظه، در سراسر کشور... 60 00:03:34,080 --> 00:03:35,638 ‫از بالاترین بگیر تا پایین ترین، 61 00:03:35,800 --> 00:03:38,678 ‫و همه اون آدمای چاق و جذاب طبقه وسط، 62 00:03:38,840 --> 00:03:41,308 ‫همه از کریسمس لذت می برند. 63 00:03:49,800 --> 00:03:52,314 ‫- چیکار میکنی آلبرت؟ ‫- هیچکار. 64 00:03:52,480 --> 00:03:56,155 ‫اوه، چرا، داری میکنی ‫سوسیس آلمانی بدذات! 65 00:03:56,320 --> 00:03:59,198 ‫- بگو چیکار میکنی ‫- الان گفتم؛ فعلا کاری نمیکنم! 66 00:03:59,360 --> 00:04:01,830 ‫از دست شما زنها، ‫وقتی درگیر حکومت بر هند بودی، 67 00:04:01,831 --> 00:04:03,478 ‫بهم نگفتی که چکار می کنی... 68 00:04:03,640 --> 00:04:06,108 ‫پس چرا باید بهت بگم ‫که دارم... 69 00:04:06,280 --> 00:04:09,989 ‫...این کوسن را برای هدیه ‫غافلگیری کریسمست کادو میکنم؟ 70 00:04:10,160 --> 00:04:14,119 ‫ای لعنتی! حالا من فقط ‫دوتا هدیه غافلگیری برایت دارم. 71 00:04:14,280 --> 00:04:17,078 ‫اوه، آلبی عزیز، نگران نباش، برام مهم نیست. 72 00:04:17,240 --> 00:04:20,869 ‫برای من هست. من عاشق غافلگیری هستم 73 00:04:21,040 --> 00:04:28,313 ‫کریسمس بدون غافلگیری ‫مانند آجیل بدون فندق شکن ـه. 74 00:04:28,400 --> 00:04:32,279 ‫برای همین من این فندق شکن ‫به عنوان سورپرایز برایت خریدم 75 00:04:32,440 --> 00:04:34,874 ‫اَه! لعنتی! 76 00:04:35,040 --> 00:04:40,797 ‫بوبوی عزیز، نگران نباش. ‫با این حال چیزی را فراموش نکردی؟ 77 00:04:40,960 --> 00:04:44,555 ‫- چی؟ ‫- ماجراجویی سنتی کریسمس مون. 78 00:04:44,720 --> 00:04:49,475 ‫بله، البته، ماجراجویی سنتی کریسمس! آفرین! 79 00:04:49,640 --> 00:04:51,631 ‫کدام ماجراجویی سنتی کریسمس؟ 80 00:04:51,800 --> 00:04:53,279 ‫ای سرباز احمق! 81 00:04:53,440 --> 00:04:57,718 ‫همون که خودمان را به شکل ‫عوام در میاریم و در میان مردم میگردیم و... 82 00:04:57,880 --> 00:05:00,110 ‫...به نیکوکاران و مهربانان پاداش میدیم. 83 00:05:00,280 --> 00:05:04,831 ‫بله، البته،چقدر خنگم، ‫چطور میشه فراموش کنم! 84 00:05:05,000 --> 00:05:07,309 ‫این عالی نیست!(به آلمانی) 85 00:05:07,480 --> 00:05:09,755 ‫دقیقا برای چنین گردشیه که... 86 00:05:09,920 --> 00:05:12,798 ‫من بهترین هدیه غافلگیری خودمو ‫برایت خریدم؛ 87 00:05:12,960 --> 00:05:15,428 ‫این دست پوش که ‫قرار بود فردا بهت بدم... 88 00:05:15,600 --> 00:05:19,036 ‫اَه! لعنتی! اَه! 89 00:05:22,520 --> 00:05:24,715 ‫عالیه! عالی! ‫چه میز باشکوهی! 90 00:05:24,880 --> 00:05:27,075 ‫آجیل، بوقلمون و هدایا. 91 00:05:27,240 --> 00:05:29,276 ‫آدم در کریسمس ‫چی بیشتر از این میخواد 92 00:05:29,440 --> 00:05:30,953 ‫خوب یک درخت 93 00:05:31,120 --> 00:05:33,031 ‫البته کاملا فراموش کردم 94 00:05:33,200 --> 00:05:36,670 ‫الان که از مغازه آقای تیکتویستل ‫در بازار مرکزی رد شدم 95 00:05:36,840 --> 00:05:39,798 ‫...و بنظرم تو هم خوشت بیاد، ‫یک خرید بسیار خوب کردم و... 96 00:05:39,960 --> 00:05:43,669 ‫...اونم این شاخه ویژه کریسمس ـه. 97 00:05:45,200 --> 00:05:50,274 ‫- به نظر کوچک ـه، نه؟ ‫- بله، اما اندازه مهم نیست دوست من. 98 00:05:50,440 --> 00:05:54,149 ‫مهم نیست که داریش، ‫مهم جاییه که میذاریش. 99 00:05:54,320 --> 00:05:58,871 ‫بعلاوه نگاه کن، ما سود سال را داریم ‫که می توانیم صرف لذت ها کنیم! 100 00:05:59,040 --> 00:06:02,157 ‫- چقدره؟ ‫- هفده پوند و یک پنی. 101 00:06:02,320 --> 00:06:06,279 ‫اگر این همه پول به فقرا نمی دادی ‫خیلی بیشتر می شد. 102 00:06:06,440 --> 00:06:10,399 ‫بله، اما در دفترچه اعمال نیک، ‫ما واقعا ثروتمندیم. 103 00:06:10,560 --> 00:06:12,511 ‫آره، فقط ای کاش این کارها را بخاطر... 104 00:06:12,512 --> 00:06:15,439 ‫...یه دفترچه ثواب ‫و احساسات گول زننده انجام نمی دادیم 105 00:06:17,000 --> 00:06:21,357 ‫وای خدا به ده انگشت پام رحم کند! ‫کیه در این شب سرد؟ 106 00:06:21,520 --> 00:06:25,559 ‫آه، خانم اسکرچیت! ‫شب عید بر شما مبارک 107 00:06:25,720 --> 00:06:27,358 ‫اوه، آقای بلک آدر! 108 00:06:28,400 --> 00:06:30,755 ‫چطور میتونم شاد باشم وقتی اینقدر فقیریم... 109 00:06:30,920 --> 00:06:33,753 ‫که در روز کریسمس چیزی برای خوردن نداریم؟ 110 00:06:33,920 --> 00:06:37,515 ‫بجز چیزیکه پدربزرگ ‫از زیر ناخن بزرگ پایش در میارد؟ 111 00:06:38,600 --> 00:06:42,036 ‫امسال تام کوچولو هیچ غازی نداره! 112 00:06:42,200 --> 00:06:47,797 ‫خانم اسکرچیت، تام کوچولو یک خروار وزن دارد ‫و مثل یه دیوار بتنی میمونه! 113 00:06:48,680 --> 00:06:51,956 ‫اگر بیشتر از این بخورد، ‫تبدیل به یه قنادی میشه. 114 00:06:52,960 --> 00:06:56,669 ‫اوه، ببخشید، اما، ببین، ‫باید بشه یه کاریش کرد... 115 00:06:56,840 --> 00:07:00,879 ‫آه، آن قوطی کبریت در سبد شما ‫همان چیزیه که بهش نیاز دارم. 116 00:07:01,040 --> 00:07:03,110 ‫- قیمتشون چقدره؟ ‫- هر کبریت یه لیره. 117 00:07:04,120 --> 00:07:07,908 ‫خانم اسکرچیت، گمانم که این ‫یک جور تقلب باشد. 118 00:07:08,080 --> 00:07:12,551 ‫اوه، اما شب کریسمس ـه، ‫پس،این 10 پوند رو بگیر. 119 00:07:12,720 --> 00:07:15,837 ‫پس همه کبریت ها را نمی خواهید؟ ‫17تاست. 120 00:07:16,000 --> 00:07:20,391 ‫شما بدن ضعیف یک زن را داری، ‫اما ذهن یک نابغه جنایتکار را دارید. 121 00:07:20,560 --> 00:07:24,758 ‫- خب بگیر، 17 پوند، ‫- چه خوب! 122 00:07:24,920 --> 00:07:28,435 ‫با بهترین آرزوهای من ‫برای فرزند تنومند شما! 123 00:07:30,120 --> 00:07:33,032 ‫خب ما 17 پوند و یک پنی داشتیم، 124 00:07:33,200 --> 00:07:37,239 ‫و به خانم اسکرچیت 17 پوند دادیم ‫می ماند... 125 00:07:37,840 --> 00:07:43,517 ‫بله، آقای بالدریک،17پوند و ‫یک پنی، منهای 17 پوند...می ماند... 126 00:07:44,520 --> 00:07:47,432 ‫38پوند، هشت شیلینگ و چهار پنس. 127 00:07:48,320 --> 00:07:52,029 ‫بد نیست آقای بالدریک، جواب ‫در واقع، یک پنی براق باشکوه است. 128 00:07:53,040 --> 00:07:56,396 ‫کریسمس بر شما مبارک، ‫آقای فلک زده... یعنی بلک آدر. 129 00:07:57,040 --> 00:07:58,712 ‫و بر تو ای جوجه تیغی جوان. 130 00:07:58,880 --> 00:08:01,269 ‫یک پنی برای شری... ‫منظورم شیرخوار کریسمسه قربان 131 00:08:01,440 --> 00:08:02,873 ‫آ.. خب... 132 00:08:04,080 --> 00:08:05,718 ‫باشه، بگیر 133 00:08:05,880 --> 00:08:07,204 ‫میخوای کمی کیک و... 134 00:08:07,205 --> 00:08:09,190 ‫...شیرینی برای خودت و ‫مادر پیرت بخری؟ 135 00:08:09,360 --> 00:08:12,989 ‫نه!چرت نگو! ‫میرم مغازه مشروب فروشی. 136 00:08:13,400 --> 00:08:16,949 ‫این روزها به لطف خدا ‫خیلی سریع بزرگ می شوند. 137 00:08:17,560 --> 00:08:20,358 ‫اوه، یک سال دیگر بدون سود. 138 00:08:20,520 --> 00:08:21,999 ‫بازم کریسمس ـه 139 00:08:22,160 --> 00:08:24,196 ‫و یادمون باشه، آقای بالدریک، 140 00:08:24,360 --> 00:08:27,750 ‫که باید به اندازه احکام کتاب مقدس ‫سرسخت باشیم، 141 00:08:27,920 --> 00:08:31,310 ‫اما الان موقع شادی ـه ‫و ما غذاهای کریسمس مون را داریم. 142 00:08:31,480 --> 00:08:33,391 ‫آجیل، بوقلمون و هدایا. 143 00:08:35,240 --> 00:08:37,913 ‫و دخترخوانده من، میلیسنت. 144 00:08:38,080 --> 00:08:40,389 بالدریک،اون تزئینات را ‫محفاظت کن و بذار بیاد تو. 145 00:08:41,920 --> 00:08:45,071 ‫خب ما همه هدایای خود را ‫زیر درخت کوچکمان می گذاریم. 146 00:08:45,240 --> 00:08:49,791 ‫یک شال برای من، یک جفت دستکش ‫برای بالدریک و یک کلاه برای میلیسنت. 147 00:08:50,480 --> 00:08:53,358 ‫آه، میلیسنت! ‫چه عجب ازینطرفا 148 00:08:53,520 --> 00:08:57,559 ‫فقط به ذهنم خطور کرد ازینجا رد بشم، ‫همین،یه احتمال کوچک 149 00:08:57,720 --> 00:09:01,872 ‫خوب، میدونی، کریسمس زمانیه که ‫بطور سنتی با هدایا مرتبط شده. 150 00:09:02,040 --> 00:09:06,431 ‫واقعا همینطوره. وببین، یک کلاه زیبا ‫برای دخترخوانده عزیزم. 151 00:09:06,600 --> 00:09:12,072 ‫آه، ممنون. و نگاه کن! یک شال ‫و یک جفت دستکش همرنگش! 152 00:09:12,240 --> 00:09:14,310 ‫بدک نیست،گمونم. 153 00:09:17,240 --> 00:09:19,959 ‫- آره خیلی زیباست ‫- متاسفم که نمی توانم بمانم. 154 00:09:20,120 --> 00:09:23,669 ‫فکر کردم شاید ‫فردا موقع نهار برگردم... 155 00:09:23,840 --> 00:09:25,159 ‫اوه، چه فکر خوبی! 156 00:09:25,320 --> 00:09:28,198 ‫فقط من ‫و دوست پسر کوچولوم هستیم، 157 00:09:28,360 --> 00:09:30,078 ‫پس دوتا بوقلمون دیگه هم بپزید. 158 00:09:30,640 --> 00:09:32,392 ‫بخاطر تمام هدایا سپاسگزارم 159 00:09:32,560 --> 00:09:34,790 ‫چرا درخت الکی را نمیبری؟! 160 00:09:34,960 --> 00:09:38,669 ‫اوه، چقدر بامزه! 161 00:09:38,840 --> 00:09:40,398 ‫خداحافظ! 162 00:09:40,560 --> 00:09:43,996 ‫خداحافظ. چه دختر جوان شادی! 163 00:09:44,720 --> 00:09:46,551 ‫حیف که همه هدایا را گرفت. 164 00:09:46,720 --> 00:09:49,109 ‫بله، اما بنظرم که ‫من و تو به قدر کافی... 165 00:09:49,280 --> 00:09:52,511 ‫با بوقلمون و این کوه آجیل، لوس میشیم 166 00:09:54,160 --> 00:09:57,152 ‫وای امشب پوست مارو میکنن! ‫عجب شبیه! 167 00:09:57,320 --> 00:09:59,390 ‫- پشت سرهم! ‫- آه، خادم کلیسا. 168 00:09:59,560 --> 00:10:01,710 ‫از هر نظر جذاب، محترم ‫و دوست داشتنی. 169 00:10:01,880 --> 00:10:03,757 ‫پشت سر من! 170 00:10:04,640 --> 00:10:07,837 ‫تبریکات صمیمانه به مناسبت ‫ایام اقناع بر شما باد، قربان. 171 00:10:08,000 --> 00:10:10,878 ‫با آرزوی صلح بر زمین، ‫و شکم پر برای همه بشریت! 172 00:10:11,040 --> 00:10:13,998 ‫واقعا، واقعا! ‫چطوری یتیمان کوچکتان را سیر میکنید؟ 173 00:10:14,160 --> 00:10:17,835 ‫خوب، در حقیقت فکر نکنم ‫به اندازه کافی آنها را سیر بکنم، 174 00:10:18,000 --> 00:10:20,912 ‫خوشبختانه شما اینجایید تا این ‫کمبود را جبران کنید، آقای بلک آدر 175 00:10:21,080 --> 00:10:22,550 ‫آنها مشتاقانه منتظر فردا هستند، 176 00:10:22,551 --> 00:10:24,755 ‫شاید یک هدیه کوچک برای شما داشته باشند. 177 00:10:24,920 --> 00:10:27,957 ‫حتما یک بازخوانی کاملا ‫غیرمنتظره دیگری از... 178 00:10:28,120 --> 00:10:30,151 ‫«خدا به شما شادی عطا کند، آقای بلک آدر» ‫که نیست؟ 179 00:10:30,320 --> 00:10:31,694 ‫نه من نباید چیزی بگم قربان. 180 00:10:31,695 --> 00:10:33,815 ‫تنها چیزی که میتوانم بگم اینه که ‫مثل روال کریسمس ـه، 181 00:10:33,920 --> 00:10:38,710 ‫جز اینکه متأسفانه، ما قبل از روز عید ‫تمام آجیل های خود را تمام کردیم. 182 00:10:38,880 --> 00:10:42,998 ‫چه شانسی!خواست خداست که ما یه ‫چندتایی داشته باشیم. بفرمایید بردارید. 183 00:10:43,060 --> 00:10:44,417 ‫نه آقا! نه آقا ‫امکان نداره من... 184 00:10:44,418 --> 00:10:45,778 ‫...مال شما را بردارم! ‫قطعا نمیشه! 185 00:10:45,840 --> 00:10:48,195 ‫- همش همینه؟ ‫- آره. 186 00:10:48,360 --> 00:10:52,035 ‫پس برمیدارم! ‫فردا می بینمتون. 187 00:10:52,200 --> 00:10:54,509 ‫خوب چه آدم باحالی! 188 00:10:54,680 --> 00:10:57,148 ‫به نظر من که یک غده چربی بود. 189 00:10:57,880 --> 00:11:02,510 ‫خب، البته، آقای بالدریک، اما شما نباید ‫مردم را از روی ظاهر قضاوت کنید. 190 00:11:02,680 --> 00:11:05,478 ‫اگر لایه های بیرونی ‫یک غده چربی را جدا کنید، 191 00:11:05,640 --> 00:11:07,596 ‫و در داخلش احتمالا یک... 192 00:11:07,760 --> 00:11:09,193 ‫...احمق لاغره. 193 00:11:09,520 --> 00:11:11,909 ‫آن بچه یتیم ها خیلی چاق بودند. 194 00:11:12,080 --> 00:11:13,798 ‫حق با توئه 195 00:11:13,960 --> 00:11:17,236 ‫حتما باید وقتی میرم دیدارشون ‫مراقب باشم که چیزنوک تیزی همراهم نباشه 196 00:11:17,400 --> 00:11:20,358 ‫از ترس اینکه یکی از آنها بترکه و... 197 00:11:20,520 --> 00:11:24,877 ‫...من دوشی از کیک نیمه هضم شده بگیرم 198 00:11:25,040 --> 00:11:27,600 ‫اما چه فرقی می کند؟ ‫بذار اونا خوشحال باشند... 199 00:11:27,760 --> 00:11:29,876 ‫حداقل ما هنوز بوقلمون مون را داریم. 200 00:11:30,040 --> 00:11:32,838 ‫و کی می داند، ‫کریسمس زمان معجزهاست، 201 00:11:33,000 --> 00:11:36,037 ‫بنابراین، شاید، اگر ‫چشمانمان را خیلی محکم ببندیم... 202 00:11:36,200 --> 00:11:38,577 ‫...و برای پری صورتی گنده آسمان دعا کنیم... 203 00:11:38,578 --> 00:11:40,955 ‫یکی بیاد و به ما پاداش دهد. 204 00:11:41,120 --> 00:11:44,874 ‫- یالا دیگه. ‫- آقای بالدریک معصوم عزیز. 205 00:11:47,600 --> 00:11:52,355 ‫- دیدی! ‫- وای.بر پدر...خدا به داد برسه! 206 00:11:55,600 --> 00:11:57,591 ‫عصربخیر آقا و خانم 207 00:11:57,760 --> 00:12:02,595 ‫عصر بخیر. ما مأموریت داریم تا در ‫شب کریسمس به نیکوکاران پاداش بدیم. 208 00:12:02,760 --> 00:12:04,398 ‫خداجون! 209 00:12:04,560 --> 00:12:08,155 ‫ما داستان های زیادی ‫از مهربانی و سخاوت شما شنیدیم. 210 00:12:08,320 --> 00:12:09,799 ‫خب آدم تمام تلاشش را می کند. 211 00:12:09,960 --> 00:12:12,235 ‫- پس لطفا... ‫- بله؟ 212 00:12:12,400 --> 00:12:14,868 ‫10پوند برای خانم پاکدامن همسایه بدهید. 213 00:12:15,400 --> 00:12:18,321 ‫آه، خوب، ‫دوست داشتیم کمک بکنیم، 214 00:12:18,322 --> 00:12:20,269 ‫اما متاسفم ‫چیزی برای تقدیم نداریم. 215 00:12:20,440 --> 00:12:22,670 ‫حتما باید چیزی باشه... ‫غاز چطور؟ 216 00:12:22,840 --> 00:12:24,432 ‫اوه، آلبرت! 217 00:12:27,040 --> 00:12:29,110 ‫ببینید،ما فقط یک بوقلمون داریم. 218 00:12:29,280 --> 00:12:30,759 ‫به نظرعالیه. 219 00:12:30,920 --> 00:12:33,718 ‫- اوه... ‫- چه خوش شانس! 220 00:12:33,880 --> 00:12:36,189 ‫آقای بالدریک، بوقلمون را بیاور. 221 00:12:37,320 --> 00:12:40,995 ‫آقا از لهجه ‫شما فهمیدم که اهل اینجا نیستید. 222 00:12:41,520 --> 00:12:44,318 ‫آه نه(آلمانی). 223 00:12:44,480 --> 00:12:47,677 ‫من اهل گلاسکو هستم. 224 00:12:48,360 --> 00:12:51,397 ‫آه، شهر خوبیه من عاشق گوربالزم. ‫*منطقه زیبا* 225 00:12:51,560 --> 00:12:56,315 ‫بله، گوربال، منم دوست شون دارم. ‫زوج مهربان و بسیار باحالی اند. 226 00:12:57,640 --> 00:12:59,551 ‫خداحافظ مرغه 227 00:12:59,720 --> 00:13:03,076 ‫- واقعا آفرین عصر بخیر. ‫- عصر بخیر. 228 00:13:03,240 --> 00:13:07,119 ‫اگر با آقا و خانم گوربال برخوردم ‫سلام شما را به آنها میرسانم. 229 00:13:12,280 --> 00:13:16,432 ‫اوه، آقای بالدریک عزیز، بنظر میاد ‫که در برابر یک کریسمس فقیرانه هستیم. 230 00:13:16,600 --> 00:13:21,151 ‫نگران نباش، جورابم را آویزان کردم تا ‫بابانوئل از شومینه پایین بیاید. 231 00:13:21,680 --> 00:13:23,995 ‫من تضمین می کنم، ‫اگر یک چیز باشه... 232 00:13:23,996 --> 00:13:26,310 ‫...که مانع پایین آمدن بابانوئل ‫از دودکش بشه، 233 00:13:26,480 --> 00:13:29,119 ‫اون جوراب توئه که منتظر اوست 234 00:13:30,240 --> 00:13:33,550 ‫اگر جورابم را آویزان نکنم، ‫بابانوئل چگونه پرش کند؟ 235 00:13:33,720 --> 00:13:35,915 ‫اگر جورابت را آویزان کنی، 236 00:13:36,080 --> 00:13:40,153 ‫بابانوئل قبل از اینکه به 100 متری ‫آن برسد، خواهد مرد. 237 00:13:40,320 --> 00:13:42,880 ‫- جوراب دیگه نداری؟ ‫- یکی دیگه دارم 238 00:13:43,040 --> 00:13:47,750 ‫بیخیالش، دوست عزیز، ‫یکی از کمد لباسم بردار. 239 00:13:47,920 --> 00:13:51,549 ‫من رفتم بخوابم. ‫دلیلی برای بیدار ماندن نیست. 240 00:13:51,720 --> 00:13:53,790 ‫-شب بخیر آقای بالدریک. ‫- "شبت بخیر" 241 00:13:53,960 --> 00:13:57,714 ‫در ضمن یادم رفت بگم ‫وقتی بیرون بودی، 242 00:13:57,880 --> 00:14:00,917 ‫یه موجود شبح ناک ‫عظیم الجثه وارد شد و گفت... 243 00:14:01,080 --> 00:14:06,029 ‫"مراقب باشید، زیرا امشب ‫میهمان عجیب و وحشتناکی خواهید داشت." 244 00:14:06,200 --> 00:14:09,590 ‫الان فکر کردم یه اشاره ایی بهش بکنم. 245 00:14:10,600 --> 00:14:15,276 ‫از دیوار عبور کرد و ‫حرفش را زد، سپس گورشو گم کرد. 246 00:14:17,360 --> 00:14:21,433 ‫- اوه! خیلی خوبه. شب بخیر آقای بالدریک ‫- شب خوش 247 00:14:45,280 --> 00:14:47,669 ‫اوووو اوووو 248 00:14:47,840 --> 00:14:52,595 ‫اوووو اوووو اوووو 249 00:14:52,760 --> 00:14:54,512 ‫اوووو اوف 250 00:14:56,120 --> 00:14:59,999 ‫- میتوانم کمک کنم؟ ‫- نه ممنون. نه نه نه. 251 00:15:00,160 --> 00:15:03,675 ‫فقط آمدم تا سلام کنم. ‫روح کریسمس ام، خوشوقتم 252 00:15:03,840 --> 00:15:06,673 ‫فقط گشت معمولم را میزنم، ‫کمی آزاردهنده ست، 253 00:15:06,840 --> 00:15:08,796 ‫وادار میکنم بخیل ها ‫روش پلیدشون را تغییر دهند 254 00:15:08,960 --> 00:15:11,287 ‫اما واضح ـه که شما ‫آدم خوبی هستید، 255 00:15:11,288 --> 00:15:12,839 ‫نیازی به ‫هیچ یک از این مزخرفات نیست، 256 00:15:13,000 --> 00:15:16,037 ‫بنابراین فقط میگم "بای بای" 257 00:15:16,720 --> 00:15:19,109 ‫خوب، می توانم برایت ‫چای یا هر چیز دیگری بیاورم؟ 258 00:15:19,280 --> 00:15:22,192 ‫چیز دیگه ایی ندارید... دوایی؟ 259 00:15:22,360 --> 00:15:27,150 ‫میفهمم. من فقط لوسیون زخم جراحی ‫پرستار مکریدی را دارم. 260 00:15:27,320 --> 00:15:31,313 ‫اوه،در این خانه بهتر از این پیدا نمیشه،نه؟ 261 00:15:31,840 --> 00:15:34,832 ‫هوم. ممم 262 00:15:35,000 --> 00:15:36,911 ‫خوشمزه ست. 263 00:15:38,120 --> 00:15:40,270 ‫خب این دیدار بهتر ‫از همه اون خسیس هاست 264 00:15:40,440 --> 00:15:44,192 ‫اون پیرمرد اونور خیابون رو میشناسی؟ ‫با کیسه های پر پولش. 265 00:15:44,260 --> 00:15:47,672 ‫در حالی گرفتمش که داشت ‫هزینه های گرمایشی خود را... 266 00:15:47,840 --> 00:15:49,796 ‫با استفاده از آلتش بعنوان ‫درزگیر، کم میکرد 267 00:15:51,440 --> 00:15:53,510 ‫از دست پیرمردهای امروزی! 268 00:15:53,680 --> 00:15:55,113 ‫عجب! 269 00:15:55,280 --> 00:15:57,919 ‫بهم بگو: چگونه وادارشان می کنی ‫رفتارشان را تغییر دهند؟ 270 00:15:58,080 --> 00:15:59,718 ‫خوب، این روزها همه چیز بصری شده. 271 00:15:59,880 --> 00:16:01,956 ‫قبلا از نقاشیهای ‫سیاه و سفید استفاده می کردیم، 272 00:16:01,957 --> 00:16:04,032 ‫اما تصورات موثرتر هستند. 273 00:16:04,720 --> 00:16:07,757 ‫- مثلا چی؟ ‫- خب درواقع بستگی داره. 274 00:16:07,920 --> 00:16:10,229 ‫در مورد بعضی، فقط ‫یک نگاه اجمالی به رفتار آنها... 275 00:16:10,400 --> 00:16:12,470 ‫...پشت الونکهای زباله مدرسه است. 276 00:16:12,640 --> 00:16:14,269 ‫برای یه عده دیگر، خب، 277 00:16:14,270 --> 00:16:16,713 ‫فقط به آنها نشان می دهیم که ‫اجدادشان چقدر فاسد بودند. 278 00:16:16,880 --> 00:16:18,089 ‫البته در مورد اجداد شما، 279 00:16:18,090 --> 00:16:20,509 ‫این تصورات باید حدود ‫یک ساعت و ده دقیقه بشه... 280 00:16:20,680 --> 00:16:23,353 ‫...با وقفه و بستنی. 281 00:16:24,200 --> 00:16:27,317 ‫- خیلی بد بودند؟ ‫- کسی بهت نگفته؟ 282 00:16:27,480 --> 00:16:31,268 ‫منفورترین آدمها. ‫شاید بخوای ببینی. 283 00:16:31,440 --> 00:16:35,991 ‫اوووو اوووو 284 00:16:42,880 --> 00:16:48,193 ‫بیا ارباب، بگیر بکش ‫میدونی که دلت میخوای. 285 00:16:48,360 --> 00:16:51,636 ‫- همیشه خیلی هیجان انگیزه. ‫- اوه خدا! 286 00:16:54,720 --> 00:16:56,676 ‫بله، وحشتناکه. 287 00:16:57,560 --> 00:17:00,358 ‫نگاه کن، داخلش یک سورپرایز ‫برای توئه. 288 00:17:00,520 --> 00:17:05,036 ‫این یک حکم اعدام جدیده که ‫به یک دوست میدیش. 289 00:17:05,200 --> 00:17:09,432 ‫- آه، همان چیزیه که همیشه می خواستم. ‫-چیزی برای من داری؟ 290 00:17:09,600 --> 00:17:11,716 ‫- واقعا چیزی نیست. ‫- اوه آقا 291 00:17:12,240 --> 00:17:15,277 ‫نه واقعا چیزی نیست. ‫چیزی برات نگرفتم 292 00:17:15,440 --> 00:17:18,750 ‫من تمام پول نقدم را خرج ‫این لعنتی برای ملکه کردم. 293 00:17:18,920 --> 00:17:21,718 ‫بهتره ازش خوشش بیاد ‫بقدر کافی متلک میندازه 294 00:17:21,880 --> 00:17:26,317 ‫این زن به اندازه شاخ کرگدنی ‫که به پشتت بخورد، تیزه. 295 00:17:26,480 --> 00:17:28,118 ‫در! 296 00:17:30,040 --> 00:17:33,191 ‫صبح بخیر اعلیحضرت ‫بازم کریسمسه، نه؟ چه سعادتی 297 00:17:33,360 --> 00:17:36,557 ‫- مگه عاشقش نیستی؟ ‫- نه ازش متنفرم. 298 00:17:36,720 --> 00:17:39,678 ‫- در واقع، لغوش کردم. ‫- ببخشید...؟ 299 00:17:40,320 --> 00:17:44,199 ‫دودکش ها را می بندم، ‫همه ترقه ها را می سوزانم... 300 00:17:44,360 --> 00:17:47,238 ‫...و هر که رو هم ببینم هدیه ‫دستشه، میکشم. 301 00:17:47,400 --> 00:17:49,595 ‫اوه 302 00:17:49,760 --> 00:17:53,150 ‫- این چیه ادموند؟ ‫- این؟ 303 00:17:54,120 --> 00:17:57,271 ‫- این یک پنجره است. ‫- یک پنجره. 304 00:17:57,440 --> 00:18:01,672 ‫بله، اما به نظر میاد که یکی دارید، ‫بنابراین ببخشید که مزاحم شما شدم. 305 00:18:02,920 --> 00:18:04,592 ‫اوه 306 00:18:05,640 --> 00:18:08,438 ‫اینم از این. 307 00:18:08,600 --> 00:18:10,238 ‫اوخ! 308 00:18:12,200 --> 00:18:14,430 ‫آه، ملچت. 309 00:18:15,160 --> 00:18:18,232 ‫تبریک! امیدوارم کریسمس ‫طبق معمول برای شما... 310 00:18:18,400 --> 00:18:21,392 ‫...مخلوطی ازغذای خوب و ‫قولنج شدید معده باشد. 311 00:18:21,560 --> 00:18:24,597 ‫همراه با بهترین درودها بر شما، بلک آدر. 312 00:18:24,760 --> 00:18:28,230 ‫باشد که هیزم از شومینه ات بیرون بیفتد ‫و خانه شما را بسوزاند. 313 00:18:29,800 --> 00:18:32,360 ‫از دیدنت خوشحالم. ‫و بنظرم منصفانه است که بهت هشدار دهم... 314 00:18:32,520 --> 00:18:34,511 ‫...که ملکه کریسمس را ممنوع کرده، 315 00:18:34,680 --> 00:18:36,352 ‫پس امسال برایش هدیه ای نگرفتم. 316 00:18:36,520 --> 00:18:41,116 ‫من به خاطر این توصیه مدیونتم ‫و به گفته های شما عمل خواهم کرد. 317 00:18:41,280 --> 00:18:45,159 ‫از اون روزاست که مخم تلیت بشه. 318 00:18:45,320 --> 00:18:49,916 ‫- ها! او را با نقشه ظریف فریب دادم. ‫- من که هیچ نقشه ظریفی نمی بینم. 319 00:18:50,080 --> 00:18:55,788 ‫نقشه اگر خودشو ارغوانی میکرد ‫و برهنه روی پیانو میرقصید و... 320 00:18:55,960 --> 00:18:59,589 ‫آواز"نقشه های ظریف اینجان" را ‫میخواند هم نمی دیدیش. 321 00:19:00,180 --> 00:19:01,859 ‫این چیزیه که بهش میگیم بلوف دوجانبه 322 00:19:01,920 --> 00:19:04,195 ‫ملچت بدون شک ‫برخلاف آنچه من بهش میگم عمل خواهد کرد. 323 00:19:04,360 --> 00:19:07,989 ‫و میره یه هدیه گران ‫میگیره به ملکه میده و بعد... کواک! 324 00:19:08,160 --> 00:19:10,594 ‫چی؟ او تبدیل به اردک میشه؟ 325 00:19:12,560 --> 00:19:14,516 ‫آره. 326 00:19:16,720 --> 00:19:21,669 ‫حیف از این، زرق و برقها ‫قبلا عاشق این موقع از سال بودی. 327 00:19:22,760 --> 00:19:25,035 ‫میدانم. 328 00:19:25,200 --> 00:19:29,398 ‫یه پای گوشت و یک لیوان شراب ‫برای بابانوئل میذاشتم... 329 00:19:29,560 --> 00:19:31,152 ‫و بعد برای تمسخر میخوردمش... 330 00:19:31,320 --> 00:19:35,199 ‫...چون من یک شاهزاده خانم بودم ‫و میتونستم هر کاری که دوست دارم بکنم. 331 00:19:35,360 --> 00:19:39,399 ‫همیشه این سوال مطرح بود که آیا ‫همسر پدرت تا روز بعد کریسمس... 332 00:19:39,560 --> 00:19:41,915 ‫بدون اینکه سرش بریده شود، دوام میاورد؟ 333 00:19:42,080 --> 00:19:46,596 ‫میدونستم که اگر شاه به او کلاه بده، ‫او احتمالا نجات پیدا میکنه. 334 00:19:46,760 --> 00:19:51,390 ‫- چه روزهای خوشی! ‫- آره. شاید کمی عجله کردم. 335 00:19:53,200 --> 00:19:56,431 ‫آه، بچه ها، خوش آمدید! 336 00:19:57,320 --> 00:20:00,995 ‫اما ملچت، ‫زیر کتت چی داری؟ 337 00:20:01,160 --> 00:20:02,832 ‫اینکه یه هدیه نیست، هست؟ 338 00:20:03,000 --> 00:20:06,788 ‫یک هدیه، اعلیحضرت؟صد البته! 339 00:20:06,960 --> 00:20:09,315 ‫تو بدجور تابلوئی، بلک آدر. 340 00:20:09,480 --> 00:20:10,913 ‫جدی؟ 341 00:20:11,080 --> 00:20:15,232 ‫فوق العاده است! ‫من عاشق هدیه هستم 342 00:20:15,400 --> 00:20:17,868 ‫یک لحظه مخالف کریسمس شدم، 343 00:20:18,040 --> 00:20:20,270 ‫اما کاملا نظرم را در موردش تغییر دادم. 344 00:20:20,440 --> 00:20:23,512 ‫در واقع دوست دارم با تو ازدواج کنم... 345 00:20:23,680 --> 00:20:27,150 ‫...اگر مثل ‫یک حلزون بزرگ زشت نبودید. 346 00:20:28,120 --> 00:20:31,078 ‫آه، پیف، علیاحضرت! 347 00:20:31,240 --> 00:20:34,949 ‫بهر حال، بعنوان پاداش، ‫هدایای زیادی به شما می دهم. 348 00:20:35,120 --> 00:20:36,553 ‫قلعه دوست دارید؟ 349 00:20:36,720 --> 00:20:38,915 ‫- ویندزور، اعلیحضرت؟ ‫- عنوان چی؟ 350 00:20:39,080 --> 00:20:40,957 ‫- دوک یا کنت؟ ‫- چیز دیگری مد نظر دارید؟ 351 00:20:41,120 --> 00:20:43,236 ‫یک همسر گستاخ پررو سرگرم کننده چطوره؟ 352 00:20:44,440 --> 00:20:47,989 ‫- لیدی جین پاتل. ‫- اوه، جالبه! 353 00:20:48,160 --> 00:20:49,957 ‫فکر کنم او الان دوست دختر بلک آدره... 354 00:20:50,120 --> 00:20:52,634 ‫اما اینکه مهم نیست، نه بلکی؟ 355 00:20:52,800 --> 00:20:54,472 ‫نه البته که نیست، خانم 356 00:20:54,640 --> 00:20:57,598 ‫شاید لرد ملچت بخواهد مرا برهنه... 357 00:20:57,599 --> 00:20:59,077 ‫...در خیابان های آبردین شلاق بزند؟ 358 00:20:59,240 --> 00:21:02,269 ‫اوه، فکر نکنم لازم باشه ‫اینقدر پیش بریم، بلک آدر. 359 00:21:02,270 --> 00:21:03,279 ‫اوه چه مهربون 360 00:21:03,280 --> 00:21:05,510 ‫نه، آیلسبری نزدیکتره. 361 00:21:06,600 --> 00:21:08,477 ‫عالیه آفرین، ملچی. 362 00:21:08,640 --> 00:21:11,598 ‫خوب، بلک آدر، تو برایم چی داری؟ 363 00:21:11,760 --> 00:21:14,035 ‫- عه... ‫- من یه پیشکش می خوام! 364 00:21:14,200 --> 00:21:16,236 ‫یه چیز زیبا و براق بهم بده 365 00:21:16,400 --> 00:21:19,062 ‫و اگر این کار را نکنید، من یک ‫چیز زیبا و براق برات دارم، 366 00:21:19,063 --> 00:21:20,393 ‫...که بهش تبر می گویند! 367 00:21:20,560 --> 00:21:23,757 ‫- عه، خب... ‫- خب،همین شود! 368 00:21:23,920 --> 00:21:25,549 ‫آخرین درخواستت، بلک آدر، 369 00:21:25,550 --> 00:21:28,030 ‫قبل از اینکه سرت را جدا کنم و ‫ بالای درخت جانیان بگذارمش؟ 370 00:21:28,320 --> 00:21:32,518 ‫خب، در واقع یکی هست، خانم. 371 00:21:32,680 --> 00:21:36,514 ‫می دانید که چگونه همیشه ‫شما دوتا رو تحسین میکردم 372 00:21:36,680 --> 00:21:39,478 ‫میخواستم بدونم ‫میتونم امضای شما رو داشته باشم... 373 00:21:39,640 --> 00:21:43,235 ‫تا در آخرین ساعات غم انگیز ‫و تنهایی با من باشد. 374 00:21:43,400 --> 00:21:45,755 ‫- اوه بسیارخوب ‫- ممنون خانم. 375 00:21:45,920 --> 00:21:49,230 ‫و لرد ملچت لطفا اونجا. متشکرم. 376 00:21:49,400 --> 00:21:53,029 ‫- خدای من! ‫- چیه؟ 377 00:21:53,200 --> 00:21:55,873 ‫خب، این تکه کاغذی ‫که اعلیحضرت امضا کردند... 378 00:21:56,040 --> 00:21:59,749 ‫...معلوم شده که ‫نوعی حکم اعدام است. 379 00:21:59,920 --> 00:22:02,070 ‫اوف! 380 00:22:02,240 --> 00:22:07,189 ‫و نمی توانم بدون براندازی ‫کل قانون اساسی بریتانیا لغوش کنم. 381 00:22:07,360 --> 00:22:08,952 ‫متاسفانه نمیتوانید 382 00:22:09,120 --> 00:22:12,999 ‫- اسمی روی آن هست؟ ‫- بله، در واقع، می گوید "لرد..." 383 00:22:13,160 --> 00:22:16,516 ‫اوه، نمی توانم ‫این نوشته بدخط کودکانه را بخوانم. 384 00:22:16,680 --> 00:22:18,591 ‫«لرد ملچت.» لرد ملچت، همین. 385 00:22:18,760 --> 00:22:21,115 ‫خانم، این یک حقه است! ‫شما فریب خوردید 386 00:22:21,280 --> 00:22:23,475 ‫اوه خوبه! 387 00:22:23,640 --> 00:22:28,509 ‫کریسمس زمان هرجور حقه ‫و شوخی و کلک هاست. 388 00:22:28,680 --> 00:22:33,595 ‫باید بگویم، این بسیار عالی بود. ‫من به جاش ملچت را اعدام می کنم. 389 00:22:33,760 --> 00:22:35,751 ‫خیلی لطف دارید بانو 390 00:22:37,680 --> 00:22:42,071 ‫گمانم این یعنی که همه چیز ‫لرد ملچت مال شما می شود. 391 00:22:42,240 --> 00:22:44,435 ‫این طور فکر می کنم. 392 00:22:45,160 --> 00:22:47,515 ‫کریسمس مبارک خانم 393 00:22:51,503 --> 00:22:52,995 ‫اوه،خدا جون! 394 00:22:53,098 --> 00:22:55,878 ‫وحشتناکه، ندیدی چه خوکیه! 395 00:22:56,040 --> 00:22:59,157 ‫بله، اما واضحه که یک ‫خوک باهوش و جذابه. 396 00:22:59,320 --> 00:23:03,108 ‫اما نه، همانطور که گفتی، ‫رفتارش شرم آوره. 397 00:23:03,280 --> 00:23:06,352 ‫تو پیشرفت بزرگی نسبت به آنها کردی. ‫تو آدم خوبی هستی 398 00:23:06,520 --> 00:23:08,476 ‫بازم از اونا داری؟ 399 00:23:08,640 --> 00:23:12,713 ‫آه بله. ‫به این مورد دقت کنید 400 00:23:17,600 --> 00:23:19,033 ‫خب، بالدرز. 401 00:23:19,200 --> 00:23:22,590 ‫از اینکه هدیه ایی نگرفتم و شاهزاده ولیعهد ‫هدایایی زیادی گرفته حالم بهم می خورد. 402 00:23:22,760 --> 00:23:25,877 ‫پس بیا یه نقشه ایی بریزیم: ‫ما بازی سنتی ادابازی می کنیم، 403 00:23:26,040 --> 00:23:28,031 ‫و وقتی حوصله اش سر رفت و داستان خواست، 404 00:23:28,200 --> 00:23:31,715 ‫بیا اینجا، لباس و کلاه مبدل بپوش، ‫و سپس در را بزن 405 00:23:31,880 --> 00:23:33,871 ‫- بقیه اش با من. گرفتی؟ ‫- فهمیدم. 406 00:23:34,040 --> 00:23:36,713 ‫بله، خوب، مطمئنا میدونی ‫اگر گند بزنی، چی میشه. 407 00:23:38,920 --> 00:23:42,390 ‫هورا! خوش آمدید، بچه ها! ‫همینه دیگه؟ 408 00:23:42,560 --> 00:23:45,950 ‫شراب کریسمس و معما، بودن ‫با دوستان صادق و جوانمرد. 409 00:23:46,120 --> 00:23:49,271 ‫یعنی خداییش با یه دخترچیکار ‫میشه کرد که با شماها نتونم بکنم؟ 410 00:23:49,920 --> 00:23:51,399 ‫من نمیتونم باردار بشم قربان 411 00:23:52,240 --> 00:23:54,959 ‫بله، خوب، گمونم همینطوره. ‫حالا؛ کی اول شروع میکنه؟ 412 00:23:55,120 --> 00:23:57,190 ‫از هوراشیوی پیر خواستم، ‫اما متاسفانه انگار بیهوشه. 413 00:23:57,360 --> 00:23:59,828 ‫خب، اون چی، اول ‫اون میمون کوچولو،باشه؟ 414 00:24:00,000 --> 00:24:03,117 ‫- دقیقا. ‫- عالیه، من عاشق ادابازیم. 415 00:24:03,280 --> 00:24:05,794 ‫خوب. برو، بالدریک. 416 00:24:07,240 --> 00:24:08,878 ‫- این کتابه. ‫- آفرین آقای ب. 417 00:24:09,040 --> 00:24:10,792 ‫فکر نمی کردم به این سرعت بفهمی. 418 00:24:10,960 --> 00:24:13,235 ‫بله، باید بگویم که بسیار باهوشید. 419 00:24:13,400 --> 00:24:15,630 ‫یکی دیگر از مراسم عالی کریسمس. 420 00:24:15,800 --> 00:24:18,872 ‫توضیح قوانین برای ‫دوقلوهای خنگ،برای هشتمین بار 421 00:24:19,040 --> 00:24:22,749 ‫بازی هنوز شروع نشده ‫مثلا میتونه یک کتاب خاص باشد. 422 00:24:22,920 --> 00:24:24,463 ‫به عنوان مثال، ‫اگر کتاب مقدس بود، 423 00:24:24,464 --> 00:24:27,550 ‫پس اینطوری نشون میدم که ‫دو سیلابیه... 424 00:24:27,720 --> 00:24:31,508 ‫- دو چی؟ ‫- دو سیلاب. 425 00:24:31,680 --> 00:24:35,753 ‫"دو گاو احمق"؟(کلمه ایی با تلفظ مشابه) ‫فکر نمی کنم در کتاب مقدس باشه. 426 00:24:35,920 --> 00:24:37,535 ‫یک گوساله چاق یادم میاد، 427 00:24:37,536 --> 00:24:39,718 ‫اما، آنطور که به یاد دارم، ‫حیوان کاملا معقولی بود. 428 00:24:39,720 --> 00:24:42,553 ‫آهان، آره، تو کشتی نوح بود؟ 429 00:24:42,720 --> 00:24:46,633 ‫با دو خوک، ‫دو مورچه و دو گاو احمق... 430 00:24:46,800 --> 00:24:49,758 ‫- دو سی-ل-ابی؟ ‫- چی؟ 431 00:24:49,920 --> 00:24:51,956 ‫داریم گیج میشیم ‫بیایید دوباره شروع کنیم، باشه؟ 432 00:24:52,120 --> 00:24:55,669 ‫نه، نمیخواد. بنظرم کلا بازی ‫رو به بیمزه شدن رفت. 433 00:24:55,840 --> 00:24:57,671 ‫عوضش یک داستان کریسمسی چطوره؟ 434 00:24:57,840 --> 00:25:01,435 ‫چه فکر خوبی آقا ‫فقط من از شر خدمتکارم خلاص بشم؟ 435 00:25:01,600 --> 00:25:03,716 ‫شاه بلوط بوداده... 436 00:25:03,880 --> 00:25:06,792 ‫...تا مدتی میتواند بوی ‫شلوار بالدریک را از بین ببرد. 437 00:25:07,880 --> 00:25:10,440 ‫لباس و کلاه را فراموش نکن ‫بالدریک. 438 00:25:10,960 --> 00:25:14,191 ‫- قربان، داستان کریسمس را شروع کنم؟ ‫- حتما. 439 00:25:14,360 --> 00:25:19,388 ‫فقط مفصل تر از اون داستان غم انگیز ‫مردی که در روز کریسمس به دنیا آمد، 440 00:25:19,560 --> 00:25:24,134 ‫...و کلی حرف درباره همچی روی زمین زد ‫و بالاخره ناکام به همراه چند رمی سر از... 441 00:25:24,135 --> 00:25:25,977 ‫...بالای تپه ای ‫در سرزمین عرب در آورد، نباشد. 442 00:25:26,840 --> 00:25:29,957 ‫- یعنی عیسی؟ ‫- بله، خودشه. 443 00:25:30,120 --> 00:25:32,759 ‫ازش پرهیز کن. او همیشه ‫حال و هوای کریسمس را خراب می کند. 444 00:25:33,280 --> 00:25:35,999 ‫حتما قربان، پس بجاش براتون ‫داستانی در مورد... 445 00:25:36,160 --> 00:25:40,312 ‫آه! وای خدای من کور شدم! کور! 446 00:25:42,120 --> 00:25:44,270 ‫این بهترشد. 447 00:25:44,440 --> 00:25:48,513 ‫همانطور که گفتم، این داستان ‫در مورد یک شاهزاده جوان خوش تیپ است. 448 00:25:48,680 --> 00:25:50,796 ‫این بهتر از اونه. چی؟ 449 00:25:50,960 --> 00:25:53,765 ‫خوش قیافه،با موهای دوست داشتنی ‫بالای سرش... 450 00:25:53,766 --> 00:25:55,636 ‫...مثل یک قرص ‫نان فوق العاده جذاب؟ 451 00:25:55,800 --> 00:25:58,872 ‫- دقیقا. ‫- می توانم تصورش کنم. یه آدم ممتاز 452 00:25:59,040 --> 00:26:03,079 ‫داستان درباره او و یک ‫مادربزرگ تنها و غمگینه... 453 00:26:03,240 --> 00:26:06,835 ‫...که در سرمای یک شب بی رحم ‫کریسمس در حال مرگه. 454 00:26:07,000 --> 00:26:10,151 ‫- پس کمدی نیست؟ ‫- نه قربان. 455 00:26:10,220 --> 00:26:12,134 ‫و وقتی او فکر کرد ‫که همچی از دست رفته، 456 00:26:12,135 --> 00:26:13,949 ‫و اینکه ‫در شب کریسمس خواهد مرد... 457 00:26:14,120 --> 00:26:20,555 ‫...و صبح روز بعدش بسان ‫یک دستمال کثیف بزرگ جارو میشود، 458 00:26:21,360 --> 00:26:25,956 ‫...او درب خانه یک شاهزاده ‫جوان خوش تیپ به نام جورج را زد. 459 00:26:26,120 --> 00:26:30,113 ‫که همه هدایای کریسمس خود را به او داد، 460 00:26:30,280 --> 00:26:32,714 ‫و تا آخر عمر با خوشحالی زندگی کرد. 461 00:26:37,240 --> 00:26:41,916 ‫آه ای شیطون لعنتی، ‫بلادر! چه حکایت خوبی بود. 462 00:26:42,080 --> 00:26:43,911 ‫من به گریه افتادم! ‫حتی نمیتونی تصور کنی. 463 00:26:44,440 --> 00:26:45,793 ‫اوه خوبه. 464 00:26:47,880 --> 00:26:50,314 ‫عجیبه چه کسی میتونه باشه؟ 465 00:26:50,480 --> 00:26:53,711 ‫در یک شب سرد، تاریک و ‫بی رحم کریسمس، شبی سخت. 466 00:26:53,880 --> 00:26:55,199 ‫شاید گنجشکی باشه 467 00:26:55,360 --> 00:26:57,036 ‫وای قربان، چه تصادفی،... 468 00:26:57,037 --> 00:27:00,388 ‫این یک مادربزرگ تنها و غمگینه ‫که داره از سرما می میرد. 469 00:27:00,560 --> 00:27:03,870 ‫قربان، از در خانه بیرونش کنم، ‫و بگم که در کریسمس ما جایی... 470 00:27:04,040 --> 00:27:08,033 ‫برای فرشته ای غمگین، با فضیلت، ‫مو نقره ای، و مسن مثل او نیست؟ 471 00:27:08,200 --> 00:27:11,954 ‫نه، بلک آدر، تو خوکی، او را بیارش تو! 472 00:27:14,680 --> 00:27:17,194 ‫- بالدریک، چرخ دستی ایده خوبیه! ‫- هرچی میخوای ببر ننه. 473 00:27:17,200 --> 00:27:19,999 ‫شما جورجی-پورجی، ‫یک شاهزاده خوش تیپ گیر آوردید. 474 00:27:20,000 --> 00:27:22,036 ‫ممنون آقا 475 00:27:23,400 --> 00:27:25,214 ‫قربان در را نشانش بدهم؟ 476 00:27:25,215 --> 00:27:27,255 ‫برای اطمینان از اینکه ‫حین خروج نقره جات را کش نره؟ 477 00:27:27,300 --> 00:27:32,194 ‫- نه نه. بهش بگو ببره ‫- خیلی سخاوتمند هستید قربان. 478 00:27:32,360 --> 00:27:35,079 ‫عالی شد، عالی، بالدریک، یک پیروزی ـه. 479 00:27:35,240 --> 00:27:37,390 ‫بالدریک؟ بالدریک! 480 00:27:38,600 --> 00:27:43,913 ‫متاسفم، آقای ب. الان داشتم یک ‫ننه شیرین پیر را تا در مشایعت میکردم. 481 00:27:44,080 --> 00:27:47,152 ‫- آماده ایم قربان؟ ‫- چی؟ 482 00:27:47,320 --> 00:27:51,393 ‫در را جواب دادم و این ننه نازنین ‫بود که صدقه جمع می کرد. 483 00:27:51,560 --> 00:27:54,552 ‫- خب گذاشتم بیاد تو ‫- آه. 484 00:27:54,720 --> 00:27:56,312 ‫مشکلی هست آقای ب؟ 485 00:27:56,480 --> 00:27:58,869 ‫نه، نیست، ‫نباید به مردی که... 486 00:27:59,040 --> 00:28:02,157 ‫...چابکی ذهنش ‫اندازه فضله خرگوشه اعتماد میکردم. 487 00:28:02,320 --> 00:28:03,531 ‫ببخشید، آقای ب. 488 00:28:03,600 --> 00:28:06,470 ‫اوه، اصلا اشکالی نداره. ‫تقصیر تو که نیست. 489 00:28:07,960 --> 00:28:12,272 ‫الان برای یک زن ضعیف ‫و مسن که اشیاء قیمتی حمل میکنه... 490 00:28:12,440 --> 00:28:16,433 ‫...و درخیابان های کم نور لندن ‫میگرده، نگرانم. 491 00:28:16,600 --> 00:28:21,549 ‫- بله، او در امان نیست، قربان. ‫- از دست من که حتما نیست. 492 00:28:25,000 --> 00:28:26,877 ‫- خیلی بامزه! ‫- از چه نظر؟ 493 00:28:27,040 --> 00:28:32,433 ‫کلاه گیس ها. کلاه گیس بسیار بامزه. ‫اما رفتارش به قول شما شرم آوره. 494 00:28:32,600 --> 00:28:36,149 ‫اما... بالاخره هدایا را گرفت. 495 00:28:36,320 --> 00:28:37,833 ‫بـ..بـــــــــــله. 496 00:28:38,000 --> 00:28:41,629 ‫بنابراین باید چیزی باشه که ‫بد بودن معنی پیدا کند. 497 00:28:42,280 --> 00:28:45,078 ‫از نظر فنی... ‫از نظر فنی... بله... هست... 498 00:28:45,079 --> 00:28:46,478 ‫اما موضوع این نیست، درسته؟ 499 00:28:46,640 --> 00:28:48,835 ‫آنچه مهم است روح ـه، روح 500 00:28:49,000 --> 00:28:53,596 ‫به عنوان یک نکته فرعی، ‫اگر بد بودم در آینده چه اتفاقی می افتاد؟ 501 00:28:53,760 --> 00:28:56,035 ‫یا خدا! ساعت چنده؟ ‫من واقعا باید برم 502 00:28:56,200 --> 00:28:58,316 ‫دوست دارم کریسمس آینده را ببینم. 503 00:28:58,480 --> 00:29:00,710 ‫نه، نه، نه، خیلی ملودراماتیک ـه. 504 00:29:00,880 --> 00:29:03,553 ‫ببین الان نشونش بده، لطفا 505 00:29:03,720 --> 00:29:06,757 ‫خیلی خوب. اوووو 506 00:29:09,160 --> 00:29:14,280 ‫سلام، ملکه آسفیکسیا، ‫عالی ترین بانوی جهان. 507 00:29:14,440 --> 00:29:18,353 ‫و درود بر شما ای ‫شوهرنماهای سه گانه من. 508 00:29:18,520 --> 00:29:24,152 ‫شما را به اینجا فرا خواندم تا به استقبال ‫نیروی دریایی چابک امپراتوری ما بروید. 509 00:29:24,320 --> 00:29:28,359 ‫نزدیک بیا، دریاسالار بزرگ ‫قلمرو تاریک... 510 00:29:28,520 --> 00:29:31,956 ‫...و ارباب کشتیهای فلاخن برافراشته زاب. 511 00:29:32,120 --> 00:29:33,872 ‫صبح بخیر. 512 00:29:34,560 --> 00:29:39,998 ‫و بر تو ای بلک آدر، سه شادباش عالی ‫الاغ شلوارپوش... 513 00:29:40,160 --> 00:29:41,718 ‫بسیار درود. 514 00:29:42,320 --> 00:29:43,878 ‫من نیز، ای ناوبر شجاع، 515 00:29:44,040 --> 00:29:47,715 ‫فروتنانه آب دهان خود را ‫در پافلز پر زرق و برق تو میریزم. 516 00:29:47,880 --> 00:29:49,632 ‫لازم نیست، متشکرم. 517 00:29:49,800 --> 00:29:53,429 ‫بگذار غلام تو بالدریک، نزدیک بیاید. 518 00:30:00,360 --> 00:30:01,734 ‫تورو بخدا، بالدریک 519 00:30:01,735 --> 00:30:03,796 ‫اگر قراره آن بیضه بند مضحک را بپوشی، 520 00:30:03,960 --> 00:30:06,349 ‫حداقل پاهایت را جمع کن 521 00:30:06,520 --> 00:30:08,317 ‫فهمیدم، فرمانده. 522 00:30:09,520 --> 00:30:12,080 ‫اعلیحضرت، درود بسیار من بر شما باد. 523 00:30:12,240 --> 00:30:16,552 ‫- چه خبر از مارمیدون های ناپاک؟ ‫- به ناین وکتور پراکنده گشتند،سرورم. 524 00:30:16,720 --> 00:30:19,598 ‫و آبگوسفندگیران اسپلتیکن پنجم چی؟ 525 00:30:19,760 --> 00:30:22,877 ‫آیا آنها را به سان سوسک له شدند؟ 526 00:30:23,720 --> 00:30:25,676 ‫آنها مرده اند، ‫اگر منظور شما این است. 527 00:30:25,840 --> 00:30:28,354 ‫بعلاوه، فرمانده، آیا شما ‫نیبل پیبل ها را شکست دادید؟ 528 00:30:28,520 --> 00:30:31,990 ‫نه، لرد پیگموت، من نیبل پیبل ها را ‫مغلوب نکردم، 529 00:30:32,160 --> 00:30:34,276 ‫چون شما الان آنها را اختراع کردید 530 00:30:34,440 --> 00:30:35,759 ‫لعنتی! 531 00:30:35,920 --> 00:30:38,434 ‫عالیست، فرمانده 532 00:30:38,600 --> 00:30:42,559 ‫شما به طرز دلپذیری خزانه مرا تیغ زدید. 533 00:30:42,720 --> 00:30:45,871 ‫هدیه ای که با آن بهم احترام ‫می گذارید تقدیم کنید. 534 00:30:46,040 --> 00:30:50,079 ‫اعلیحضرت، از جایی که ستارگان ‫طلوع و غروب میکنند... 535 00:30:50,240 --> 00:30:51,992 ‫این را برای شما آوردم 536 00:30:53,240 --> 00:30:56,550 ‫اوه، قشنگه، یک خاکستر دان. 537 00:30:56,720 --> 00:30:58,756 ‫بیا اعلیحضرت، داره وقت مون رو میگیره. 538 00:30:58,920 --> 00:31:02,959 ‫می خواهیم "20000 سال ‫دو رونوئید" را در پودل باکس ببینیم. 539 00:31:03,120 --> 00:31:07,511 ‫- او را به سیاهچال جوانه زدن بفرستید! ‫- نه صبر کنید! 540 00:31:07,680 --> 00:31:11,719 ‫- اون چیه فرمانده؟ ‫- به شما نشون میدم، باشه؟ 541 00:31:16,280 --> 00:31:19,511 ‫حال، اعلیحضرت ‫باید با احترام تقاضا کنم... 542 00:31:19,680 --> 00:31:23,116 ‫...که فرماندهی کل جهان را به من بسپاری، 543 00:31:23,280 --> 00:31:28,070 ‫دکمه یونیفرم زاپاس مرا بدوز ‫و بعدازظهر با من ازدواج کن. 544 00:31:28,240 --> 00:31:30,959 ‫فکر کردم هیچوقت درخواست نکنی 545 00:31:33,400 --> 00:31:35,470 ‫ها، ها بیا این موضوع را روشن کنیم. 546 00:31:35,640 --> 00:31:39,918 ‫اگر من بد بودم، نسل من ‫بر کل جهان حکومت می کرد. 547 00:31:40,080 --> 00:31:43,550 ‫شاید، شاید. ‫اما آیا خوشبخت میشدی؟ 548 00:31:43,720 --> 00:31:46,359 ‫فرمانروایی برجهان ‫چیزی نیست که باید باشد. 549 00:31:46,520 --> 00:31:48,840 ‫ساعت های طولانیی که تمام وقت ‫باید برای مردم دست تکان بدی، 550 00:31:48,960 --> 00:31:50,996 ‫تو دیگر رئیس خودت نیستی. 551 00:31:51,160 --> 00:31:55,153 ‫اما، خب اگر خوب بمانم چه؟ ‫در آینده چه چیزی در انتظارم است؟ 552 00:31:55,720 --> 00:31:57,420 ‫آه، خوب، واقعا تا اینجا میتونم دخالت کنم. 553 00:31:57,421 --> 00:32:01,035 ‫تا قبل از صبح، چهار تا تسخیر ‫و یک ترساندن تا سر حد مرگ دارم. 554 00:32:01,840 --> 00:32:04,354 ‫-اووو. ‫- نه نه. 555 00:32:06,080 --> 00:32:11,234 ‫سلام برملکه آسفیکسیا، ‫عالی ترین بانوی جهان. 556 00:32:11,400 --> 00:32:15,313 ‫و درود بر شما ای ‫شوهرنماهای سه گانه من. 557 00:32:15,480 --> 00:32:21,112 ‫شما را اینجا فرا خواندم تا به استقبال ‫نیروی دریایی چابک امپراتوری ما بیایید. 558 00:32:21,280 --> 00:32:25,353 ‫نزدیک بیا، دریاسالار بزرگ ‫قلمرو تاریک... 559 00:32:25,520 --> 00:32:30,116 ‫...و ارباب کشتیهای فلاخن برافراشته زاب. 560 00:32:30,280 --> 00:32:33,238 ‫- درود. ‫- و غلام شما. 561 00:32:38,640 --> 00:32:42,394 ‫- اسمش چیه؟ ‫- یادم نیست اعلیحضرت. 562 00:32:42,560 --> 00:32:46,075 ‫مهم نیست، بزرگ ارتشبد بوها، 563 00:32:46,240 --> 00:32:48,754 ‫چه خبر از مارمیدون های ناپاک؟ 564 00:32:48,920 --> 00:32:50,797 ‫- خبرهای خوب... ‫- عالیه! 565 00:32:50,960 --> 00:32:53,599 ‫...برای مارمیدون ها. 566 00:32:53,760 --> 00:32:56,274 ‫آنها کل ارتش ما را نابود کردند. 567 00:32:56,440 --> 00:33:00,228 ‫متأسفانه یکم اشتباه کردم ‫یک بمب روی زمین خودمان انداختم. 568 00:33:00,400 --> 00:33:02,994 ‫ساکت، ماهی مرکب 569 00:33:03,160 --> 00:33:06,072 ‫هدیه ای برای تکریم من تقدیم کنید. 570 00:33:06,720 --> 00:33:09,234 ‫آه، لعنتی، ‫اون هدیه لعنتی را فراموش کردم. 571 00:33:10,440 --> 00:33:13,477 ‫بنابراین از یکطرف، شکوه ابدی در انتظارمه 572 00:33:13,640 --> 00:33:17,453 ‫و از طرف دیگر، ‫پوشیدن بیضه بند بالدریک گیرم میاد. 573 00:33:17,520 --> 00:33:20,678 ‫خوب، آنقدرها هم ساده نیست، ‫اما حداقل یک درس بسیار روشنی دارد. 574 00:33:20,840 --> 00:33:23,912 ‫- مثل؟ ‫- مثل... 575 00:33:24,080 --> 00:33:27,959 ‫...پاداش فضیلت که عمدتا ‫معنویست، از همچی بهتره. 576 00:33:28,120 --> 00:33:31,015 ‫فکر نمی کنید این ‫درس خیلی واضح نشان میداد که... 577 00:33:31,016 --> 00:33:33,911 ‫...آدمهای بد ‫همه چیزای باحال رو دارند؟ 578 00:33:34,080 --> 00:33:34,998 ‫نه! نه! ‫قطعا نه. 579 00:33:34,999 --> 00:33:37,755 ‫ثواب فضیلت ‫بی نهایت جذاب تر است. 580 00:33:37,920 --> 00:33:39,239 ‫تصورش را بکن 581 00:33:39,400 --> 00:33:42,198 ‫عصرهای آرام در خانه ات، تنها. 582 00:33:42,360 --> 00:33:46,035 ‫یک کتاب مقدس ‫با شلغم خودت! 583 00:33:46,200 --> 00:33:49,192 ‫اوه، اینطوری موضوع فرق می کند! 584 00:33:49,360 --> 00:33:53,399 ‫-پس قراره آدم خوبی بشی، بعدا؟ ‫- اوه قطعا. 585 00:33:53,560 --> 00:33:56,518 ‫میشه به شما دروغ گفت؟ 586 00:33:57,080 --> 00:33:58,991 ‫اوووووووووووو 587 00:33:59,840 --> 00:34:02,798 ‫اوووووووووووو 588 00:34:08,720 --> 00:34:10,790 ‫آقای بلک آدر 589 00:34:13,920 --> 00:34:17,037 ‫به نظر می رسد بابای کریسمس ‫امسال مرا فراموش کرده. 590 00:34:17,200 --> 00:34:21,273 ‫عزیزم، اینقدر ناراضی نباش، ‫چون اگر خیلی با دقت نگاه کنی، 591 00:34:21,440 --> 00:34:23,635 ‫از طرف من چیزی ‫در این جوراب هست. 592 00:34:23,800 --> 00:34:26,234 ‫در واقع، یه چیزی برات درست کردم. 593 00:34:26,400 --> 00:34:29,039 ‫این نوع هدایا ‫عشق زیاد را نشان می دهد. 594 00:34:29,200 --> 00:34:30,758 ‫برای من چی درست کردی آقای ب؟ 595 00:34:30,920 --> 00:34:34,310 ‫برایت... مشت درست کردم. 596 00:34:34,480 --> 00:34:36,755 ‫- مشت؟ ‫- بله، برای زدن. 597 00:34:37,840 --> 00:34:40,912 ‫نکته شگفت انگیزش اینه ‫که می توانید بارها... 598 00:34:41,080 --> 00:34:42,399 ‫...وبارها... 599 00:34:42,560 --> 00:34:44,869 ‫بارها ازش استفاده کنی. 600 00:34:45,040 --> 00:34:48,828 ‫-خب چی میگی؟ ‫- ممنون آقای ب. 601 00:34:49,880 --> 00:34:54,317 ‫اصلا بهش فکر نکن ‫منم به تو فکر نمی کنم. 602 00:34:55,440 --> 00:34:57,829 ‫اوی! مسخره! ‫یک پنی برای کریسمس میدی؟ 603 00:34:58,000 --> 00:35:03,279 ‫گوش کن، صدای یک فرشته ‫کوچک معصوم از پشت پنجره میاد. 604 00:35:09,920 --> 00:35:11,956 ‫نه، حتما خیال کردم. 605 00:35:13,600 --> 00:35:14,919 ‫جواب بدم؟ 606 00:35:15,080 --> 00:35:18,277 ‫نه، بذار در برف باشند تا لباس بپوشم. 607 00:35:18,440 --> 00:35:20,556 ‫فقط 40 دقیقه طول میکشه. 608 00:35:24,880 --> 00:35:26,871 ‫در رو باز کن. 609 00:35:28,160 --> 00:35:29,798 ‫عیدتون مبارک قربان 610 00:35:29,960 --> 00:35:31,704 ‫آمده ایم ‫شادباش بگیم و... 611 00:35:31,705 --> 00:35:35,193 ‫...و هدیه پودینگی کوچکی براتون درست کردیم. ‫سه چهار... 612 00:35:35,360 --> 00:35:38,511 ‫#خداوند آقای ب را در این عید برکت دهد ‫و نیز عیسی عزیز را 613 00:35:38,680 --> 00:35:41,831 ‫#اگر خوک های کوچک بودیم، ‫پیگی ویگی ویگی ویگی وو می خواندیم 614 00:35:42,000 --> 00:35:45,117 ‫#پیگی ویگی ویگی ویگی ویگی وو 615 00:35:45,280 --> 00:35:48,477 ‫#اوه پیگی ویگی ویگی وو ‫پیگی ویگی وو 616 00:35:48,640 --> 00:35:51,996 ‫#اوه، پیگی ویگی ویگی ویگی وو 617 00:35:54,200 --> 00:35:57,476 ‫- مزخرف کامل ‫- ازتون خیلی ممنونم قربان. 618 00:35:57,640 --> 00:36:00,108 ‫- حالا خوراکی کریسمس گیرمون میاد؟ ‫- بله، گیرتون میاد. 619 00:36:00,280 --> 00:36:02,714 ‫- چی هست؟ ‫- یک در جلوی صورت تون. 620 00:36:02,880 --> 00:36:05,030 ‫بفرمایید. 621 00:36:05,200 --> 00:36:09,796 ‫اوه، آقای ب! نمیشه با چیزی جز یک ‫پودینگ کوچک ردشان کنید بروند! 622 00:36:09,960 --> 00:36:12,599 ‫چقدر حق با توست، بالدریک. باز کن. 623 00:36:14,800 --> 00:36:16,950 ‫خیلی ممنونم. 624 00:36:20,040 --> 00:36:22,952 ‫- میدونی به چی امید دارم؟ ‫- به چی بالدریک؟ 625 00:36:23,120 --> 00:36:25,759 ‫امیدوارم که همه اینا ‫شوخی عید کریسمس باشد، 626 00:36:25,920 --> 00:36:29,196 ‫وناگهان، یو هو هوکنان بیاید ‫و یک پای گوشت بهم بدهید. 627 00:36:29,360 --> 00:36:33,148 ‫چشماتو ببند بالدریک ‫دهانت را باز کن. 628 00:36:33,320 --> 00:36:35,834 ‫یو، هو، هو 629 00:36:37,480 --> 00:36:40,552 ‫- یوهویی ‫- آه 630 00:36:40,720 --> 00:36:42,950 ‫میلیسنت عزیزم برای ناهار اومده. 631 00:36:43,120 --> 00:36:48,319 ‫و به نظر میاد که سینی ماهی ‫را هم با خود آورده. 632 00:36:48,480 --> 00:36:49,557 ‫...عزیزم 633 00:36:49,558 --> 00:36:51,711 ‫این ماهی گنده ‫شلوارپوش کیه؟ 634 00:36:51,880 --> 00:36:54,269 ‫فکر کنم منو میگه. 635 00:36:54,440 --> 00:37:00,436 ‫- این رالف نامزد من است. ‫- ما عاشق همیم 636 00:37:00,600 --> 00:37:02,238 ‫اوه عزیزم. 637 00:37:02,400 --> 00:37:05,995 ‫باید بهت هشدار بدهم که عشق تخیلی ‫مانند یک ترقه کریسمس است. 638 00:37:06,160 --> 00:37:10,517 ‫با یک انفجار مایوسانه میاد ‫ونیومده زود از بین می رود. 639 00:37:13,200 --> 00:37:15,031 ‫خفه شو. 640 00:37:15,200 --> 00:37:18,272 ‫اوه، آقای بلک آدر، چی شده؟ 641 00:37:18,440 --> 00:37:20,078 ‫شما از خوب ترین مرد انگلیس... 642 00:37:20,240 --> 00:37:22,879 ‫...به مهیب ترین مرد جهان تغییر کردید. 643 00:37:23,040 --> 00:37:25,508 ‫منم همین فکر را می کردم. 644 00:37:25,680 --> 00:37:27,398 ‫هر وقت ازت پرسيدن جواب بده. 645 00:37:27,560 --> 00:37:30,358 ‫میخوام توضیح بدم عزیزم ‫اما می ترسم که نفهمی 646 00:37:30,520 --> 00:37:34,354 ‫چون قربونش برم سرت ‫خالی تر از دفترچه آدرس یک معتکفه. 647 00:37:36,840 --> 00:37:41,470 ‫و اما تو، مطمئنی می تونی دختر خوانده ‫مرا اونطورکه عادت کرده نگهداری؟ 648 00:37:41,640 --> 00:37:44,154 ‫اوه، بله، قطعا. 649 00:37:44,320 --> 00:37:47,153 ‫اوه، عالی شد! 650 00:37:47,320 --> 00:37:49,356 ‫تبریک میگم. ‫روز خوش. 651 00:37:52,280 --> 00:37:54,555 ‫بیرون! 652 00:37:59,160 --> 00:38:02,948 ‫بالدریک، میخواهم اینو بگیری و بری ‫یک بوقلمون بزرگ بخری... 653 00:38:03,120 --> 00:38:07,113 ‫...جوریکه بنظر بیاد مادرش ‫با فیل جفت شده. 654 00:38:08,120 --> 00:38:11,749 ‫میخوام یه مهمونی بگیرم ‫که تنها مهمونش منم. 655 00:38:11,920 --> 00:38:14,199 ‫- یوهویی! ‫- شریران را آرامش مباد 656 00:38:14,200 --> 00:38:19,399 ‫آقای ابنیزر، شاید شما ‫یک هدیه کوچک برایم داشته باشید؟ 657 00:38:19,560 --> 00:38:22,950 ‫مثلا یه مرغ کوچک برای ‫کریسمس تام کوچولو. 658 00:38:23,120 --> 00:38:27,511 ‫خانم اسکرچیت، من همیشه شما را ‫یه حیله گر می دانستم، اونم نه کوچک. 659 00:38:27,680 --> 00:38:29,318 ‫در مورد کریسمس تام کوچولو 660 00:38:29,480 --> 00:38:33,439 ‫او می تواند از ‫پشت عضلانی عظیم خودش ببره بخوره.. 661 00:38:33,600 --> 00:38:36,398 ‫- اما او یک معلول است. ‫- او معلول "نیست" خانم اسکراچیت. 662 00:38:36,560 --> 00:38:41,236 ‫گهگاه گفتن "اوف، پایم درد می کند" ‫هم نمیتونه بالدریک را فریب بده. 663 00:38:42,000 --> 00:38:44,309 ‫واقعا هم همینطوره. 664 00:38:44,480 --> 00:38:48,075 ‫با این حال، اگر چیزی برای ناهار ‫می خواهید، از اینا بردارید. 665 00:38:48,240 --> 00:38:51,676 ‫هر تکه یک پوند و ‫خوشبختانه 17تکه است. 666 00:38:51,840 --> 00:38:54,434 ‫- متشکرم. ‫- و تام کوچولوی من چی؟ 667 00:38:54,600 --> 00:39:00,197 ‫اگر جای شما بودم توخالیش میکردم و ازش ‫بعنوان خونه قایقی استفاده میکردم. خداحافظ. 668 00:39:02,200 --> 00:39:06,239 ‫آقای ب، رحم ومروت انسانی کجا رفت؟ 669 00:39:06,400 --> 00:39:09,073 ‫تمام شد، بالدریک. بوی گند میداد. 670 00:39:11,360 --> 00:39:14,158 ‫باز کن، و هر که بود ‫در را به صورتش بکوب، 671 00:39:14,320 --> 00:39:16,754 ‫وگرنه من صورتت را به در میکوبم 672 00:39:18,720 --> 00:39:20,071 ‫سلام، کوتوله کوچک. 673 00:39:20,072 --> 00:39:22,756 ‫آیا اینجا خانه ‫بزرگ نیکوکار زمان... 674 00:39:22,757 --> 00:39:25,070 ‫...و همیشه دل نازک، ابنیزر بلک آدره؟ 675 00:39:25,240 --> 00:39:28,118 ‫- خب آقای بلک آدر اینجا زندگی میکنه. ‫- آه، چه خوب. 676 00:39:28,280 --> 00:39:30,236 ‫چون ما یک راز شگفت آور داریم. 677 00:39:30,400 --> 00:39:31,879 ‫چه رازی؟ 678 00:39:32,040 --> 00:39:36,397 ‫اگر بهت بگم که به خاطر اینهمه ‫سخاوت به او ثروت هنگفتی میدهیم، 679 00:39:36,560 --> 00:39:38,471 ‫...دیگر یک راز نخواهد بود 680 00:39:38,640 --> 00:39:40,517 ‫آه، من خیلی احمقم! اه! 681 00:39:40,680 --> 00:39:45,549 ‫- چی دیگر یک راز نخواهد بود؟ ‫- ما ملکه ویکتوریا هستیم. 682 00:39:45,720 --> 00:39:48,075 ‫چی؟ هر سه شما؟ 683 00:39:48,240 --> 00:39:52,995 ‫لولو کوچولوی عزیز من، ‫اینم مهر سلطنتی ماست. 684 00:39:53,160 --> 00:39:57,278 ‫ما آمده ایم تا 50.000 پوند ‫به ارباب شما تقدیم کنیم... 685 00:39:57,440 --> 00:40:02,514 ‫...و لقب "بارون بلک آدر" را به خاطر ‫مهربان ترین مرد انگلستان بهش بدیم. 686 00:40:02,680 --> 00:40:04,193 ‫عجب، اعلیحضرت. 687 00:40:04,360 --> 00:40:06,230 ‫بالدریک بهت گفتم چیکار میکنم... 688 00:40:06,231 --> 00:40:09,036 ‫...اگر در را به ‫روی این ولگردهای وحشی نکوبی؟ 689 00:40:09,200 --> 00:40:11,589 ‫اما آقای بلک آدر... اوه! 690 00:40:12,840 --> 00:40:14,831 ‫من مهمان نمی پذیرم. 691 00:40:22,800 --> 00:40:26,349 ‫من خودم را تملق می گویم ‫که ما مهمان ویژه ای هستیم، آقا. 692 00:40:26,520 --> 00:40:30,513 ‫البته باید عذرخواهی کنم. 693 00:40:30,680 --> 00:40:34,719 ‫به ندرت پیش میاد کسی چنین مهمان ‫برجسته یی برای کریسمس داشته باشد. 694 00:40:34,880 --> 00:40:36,996 ‫آه، پس بالاخره ما را شناختی. 695 00:40:37,160 --> 00:40:39,754 ‫بله، مگر اینکه اشتباه کنم، ‫شما برنده... 696 00:40:39,920 --> 00:40:45,074 ‫...مسابقات کوتاه ترین، چاق ترین، ‫مزخرف ترین زن کل بریتانیا... 697 00:40:45,760 --> 00:40:51,511 ‫و همراه شما برنده جایزه احمقانه ترین ‫لهجه سال که کاملا غیر قابل تحمله، میباشد 698 00:40:51,680 --> 00:40:54,513 ‫- باورم نمیشه... ‫- ببند اون گاله رو،خیکی بادمجون 699 00:40:55,080 --> 00:40:56,991 ‫ما در دوران ویکتوریایی زندگی ‫می کنیم، جایی که، 700 00:40:57,160 --> 00:40:59,628 ‫بجز ملکه خوک صفت و بچه خوکهاش، 701 00:40:59,800 --> 00:41:01,916 ‫زنان و کودکانش هیچ اهمیتی ندارند. 702 00:41:02,080 --> 00:41:03,638 ‫ملکه خوک صفت! 703 00:41:03,800 --> 00:41:07,554 ‫آره و به قول بچه ها ‫شهبانوی جیغ جیغو 704 00:41:07,720 --> 00:41:09,900 ‫تنها کسی در پادشاهی ‫که از او احمق تره... 705 00:41:09,901 --> 00:41:12,593 ‫...آن سوسیس آلمانی احمق، شوهرهشه. 706 00:41:12,760 --> 00:41:14,910 ‫ما بهشون شلخته و دله میگیم. 707 00:41:15,080 --> 00:41:20,279 ‫اینکه چطوری تاحالا تونستند ‫112بچه تولید کنند،کاملا فراتر از تصور منه. 708 00:41:20,440 --> 00:41:21,953 ‫در اتاق خواب های کاخ باکینگهام... 709 00:41:22,120 --> 00:41:24,680 ‫...باید چشم بند به وفور عرضه شود. 710 00:41:24,840 --> 00:41:27,559 ‫آقا توعمرمون اینقدر فحش نشنیده بودیم! 711 00:41:27,720 --> 00:41:31,679 ‫پس تنها چیزی که میتونم بگم اینه که ‫شما دوتا لعنتی خوش شانسید. 712 00:41:33,560 --> 00:41:36,393 ‫آه، بالدریک، این عالیه، عالی. 713 00:41:36,560 --> 00:41:39,217 ‫حساب تمام آشغالها و ‫مفت خورها رو رسیدیم... 714 00:41:39,218 --> 00:41:41,911 ‫...و مقادیر عظیمی ‫خوراکی داریم که باید بلعیده شود. 715 00:41:42,080 --> 00:41:47,154 ‫اینم، یک استخوان جناغ، ‫....چه آرزویی کردی؟ 716 00:41:47,320 --> 00:41:50,198 ‫که کاش کمی گوشت رویش بود. 717 00:41:50,360 --> 00:41:53,224 ‫من به خصوص از دو مورد آخر لذت بردم. 718 00:41:53,225 --> 00:41:55,433 ‫حس کردم که ‫به ملکه واقعی و شاهزاده آلبرت حمله کردم. 719 00:41:55,600 --> 00:41:57,158 ‫خب ملکه واقعی و شاهزاده آلبرت بودند. 720 00:41:57,680 --> 00:42:00,478 ‫مسخرگی نکن، بالدریک. ‫ملکه اینجا چه کار می کرد؟ 721 00:42:00,640 --> 00:42:05,156 ‫اومده بود دیدنت تا بابت اینکه ‫خوب ترین مرد انگلیس هستی... 722 00:42:05,320 --> 00:42:08,596 ‫...با دادن پنجاه هزارپوند و ‫عنوان بارون بلک آدر، بهت پاداش بده. 723 00:42:08,760 --> 00:42:12,469 ‫نمی توانست ملکه باشد، ‫زیرا وقتی او از مردم دیدن می کند... 724 00:42:12,640 --> 00:42:14,312 ‫...مهر سلطنتی خود را جا میذاره. 725 00:42:14,480 --> 00:42:18,109 ‫- چی؟ مثل این؟ ‫- آره مثل این... 726 00:42:18,133 --> 00:42:24,133 برگردان از س.ف.ر.ی تا آخر ببینید 727 00:43:13,880 --> 00:43:17,509 ‫کولفنی‌وه/کویزنوز وارفته مبارک باد