1 00:00:10,005 --> 00:00:14,999 سالو , يا 120 روز در مرکز فساد سدوم , شهر باستاني در فلسطين ) (که به خاطر فساد نابود شد 2 00:00:17,605 --> 00:00:21,120 اربابان 3 00:00:21,765 --> 00:00:25,315 قصه گوها 4 00:00:25,926 --> 00:00:29,714 مردان قرباني 5 00:00:33,606 --> 00:00:37,394 زنان قرباني 6 00:00:42,246 --> 00:00:45,921 دختران 7 00:00:46,406 --> 00:00:50,116 نيروي نظامي 8 00:00:50,567 --> 00:00:54,276 همدستان 9 00:00:54,727 --> 00:00:59,517 نوکران 10 00:02:47,491 --> 00:02:53,088 :نوشته و کارگرداني شده بوسيله ي پير پائولو پازوليني 11 00:02:55,652 --> 00:03:01,284 شمال ايتاليا ، 45-1944 ، در زمان تصرف نازي - فاشيست ها 12 00:03:03,652 --> 00:03:06,530 پيش از دوزخ 13 00:03:28,013 --> 00:03:29,571 عاليجناب 14 00:03:39,853 --> 00:03:41,411 رياست 15 00:03:49,134 --> 00:03:50,692 سروران 16 00:04:08,574 --> 00:04:11,169 همه ي چيزها تا وقتي از حدشون تجاوز نکردن خوب هستند 17 00:04:46,416 --> 00:04:48,293 يالا , بريم 18 00:05:10,737 --> 00:05:12,295 کجا ميريد ؟ 19 00:05:52,979 --> 00:05:57,416 !کلاديو ! شال گردنت , پسرم 20 00:07:09,422 --> 00:07:11,652 شرمنده ايم ، فرامين رو اطاعت مي کنيم 21 00:07:34,743 --> 00:07:39,817 ازدواج هر کدام از دختران سرنوشت ما را براي هميشه تضمين خواهد کرد 22 00:07:41,143 --> 00:07:45,580 رئيس , تاتينا , دختر عاليجناب را به عنوان همسر قانوني خويش قبول کنيد 23 00:07:45,943 --> 00:07:49,413 من با دختر شما , سوزي ازدواج خواهم کرد , رئيس 24 00:07:49,783 --> 00:07:56,019 عاليجناب و برادرم ، اسقف با دخترام ازدواج مي کنند 25 00:07:56,504 --> 00:08:00,133 تدارک مراسم ديده شده 26 00:08:06,424 --> 00:08:11,179 ,در سن بلوغ , دوشيزه ها رشد مي کنند همه از تقدير شان بي خبرند 27 00:08:11,864 --> 00:08:17,575 چاي ميخورن , راديو گوش ميدن , نمي دونن که آزادي شون رو دارن از دست ميدن 28 00:08:17,944 --> 00:08:23,975 عکس العمل طبقه ي متوسط ، به خاطر قتل عام ، ولو قربانيان پسر و دختر ، نيست 29 00:09:13,947 --> 00:09:16,984 اسم اين يکي چيه ؟- کلوديو سيسچتي- 30 00:09:32,827 --> 00:09:35,979 اسمت چيه ؟- فرانکو- 31 00:09:36,428 --> 00:09:37,941 مي دونستم در نظر ميگيردش 32 00:09:38,588 --> 00:09:40,146 يه دختر کمکمون کرد گيرش بياريم 33 00:09:40,828 --> 00:09:44,616 تو خيال احمقانه اش عاشق بود ، دست آخر تو گوني شد 34 00:09:48,188 --> 00:09:51,339 اسمت چيه ؟- سرجيو- 35 00:09:58,108 --> 00:10:00,942 نبايد چکشون کنيم ؟ 36 00:10:01,629 --> 00:10:02,823 شلوار پائين , پيرهن بالا 37 00:10:33,950 --> 00:10:35,463 کافيه 38 00:11:30,432 --> 00:11:32,468 لامبرتو گوبي 39 00:11:33,112 --> 00:11:35,672 کارلو پورو 40 00:11:36,272 --> 00:11:40,789 ،آمبرتو چزاري ... آقايان فقط بهش نگاه کنين 41 00:11:41,153 --> 00:11:46,864 دو هفته ي تمام در کمينش بودم 42 00:11:56,833 --> 00:12:01,429 ،و اين فريسو تونا ... از کاستل فرانکوست 43 00:12:01,953 --> 00:12:03,830 از خانواده اي برانداز 44 00:12:12,834 --> 00:12:15,985 اون يکي با موي مجعد تونينو اورلاندو 45 00:12:16,674 --> 00:12:18,665 مي شناسمش 46 00:12:19,234 --> 00:12:22,544 دو ساله منتظرشم 47 00:12:23,074 --> 00:12:24,587 عاليجناب , خواهش مي کنم کمکم کنيد 48 00:12:25,634 --> 00:12:29,104 پدرش مانند پدر من يه قاضي عالي رتبه بود 49 00:12:29,474 --> 00:12:32,626 جنوبي هستي , اينطور نيس ؟ 50 00:12:32,995 --> 00:12:37,830 ازم انتظار نداشته باش که بهت تجاوز کنم ...به وقتش تصميم خواهيم گرفت 51 00:12:38,435 --> 00:12:41,586 کي افتخار اين کار ... لذت بخش رو از آن خودش بکنه 52 00:12:43,555 --> 00:12:45,432 درسته , تونينو 53 00:13:43,037 --> 00:13:44,186 بيا جلو ، اِوا 54 00:13:53,958 --> 00:13:56,267 سعي کن به خودت مسلط باشي 55 00:14:05,478 --> 00:14:08,629 يالا ÷, هيچکس نمي خواد بهت آسيب برسونه 56 00:14:08,998 --> 00:14:13,754 به اين آقايان محترم , جذابيتهاي پنهانتو نشون بده 57 00:14:36,960 --> 00:14:38,393 چقدر زيباست 58 00:14:39,080 --> 00:14:43,835 يه کون لذيذ 59 00:14:45,800 --> 00:14:48,997 پستانهاش ، يک چلاق در حال مرگ رو زنده مي کنه 60 00:14:49,320 --> 00:14:51,629 يکي ديگه برامون بيار 61 00:14:52,200 --> 00:14:56,955 خانوم کاستلي , نوبت شماست آقايون منتظرند 62 00:15:37,562 --> 00:15:41,111 خواهش مي کنم بذارين برم خونه 63 00:15:43,562 --> 00:15:45,598 ، پدر آلبرتيني پروفسوره تو بلونيا 64 00:15:45,962 --> 00:15:51,036 براي بيرون آوردنش از صومعه مجبور شديم دو تا راهبه رو متقاعد کنيم 65 00:15:51,722 --> 00:15:54,476 ، ما رو به خواهران ترجيح خواهي داد اينطور نيست ؟ 66 00:15:54,923 --> 00:15:57,118 هنوز نمي دونم , قربان 67 00:15:57,803 --> 00:15:59,031 خيلي خوب , لختش کنين 68 00:16:04,523 --> 00:16:06,354 فقط يه لحظه 69 00:16:17,044 --> 00:16:21,083 ،ما به دندوناش دقت نکرديم او ، يک باکره ي زيباست 70 00:16:35,564 --> 00:16:40,638 , سياهم نکن کلکهاتو مي شناسم 71 00:16:47,845 --> 00:16:50,484 صبر کرديم تا با ... مادرش بياد بيرون 72 00:16:50,925 --> 00:16:55,362 مادرش رو درست جلو روي ... ...اين چشمان فرشته 73 00:16:56,365 --> 00:16:59,198 توي رودخانه انداختيم... 74 00:18:07,168 --> 00:18:10,240 آنها نه تا بودند ، اما الان هشتا هستند 75 00:18:10,608 --> 00:18:16,319 کسي فرق بينه " هشت " ، " نه - نه " و خانواده رو ميدونه؟ 76 00:18:16,688 --> 00:18:18,883 فرقش چيه ؟ 77 00:18:19,248 --> 00:18:23,686 جمع دو تا چهار ميشه هشت نه - نه هم از دو تا نه تشکيل شده 78 00:18:24,689 --> 00:18:27,522 خانوداه چي ؟- خوبن , ممنون- 79 00:19:17,491 --> 00:19:20,324 همه چيز ، همانطور که ميخواستيد ، آماده ست 80 00:19:58,252 --> 00:20:01,608 شما جانوران ضعيف , مقدر شده که براي لذت و خوشي ما جمع شديد 81 00:20:01,972 --> 00:20:07,684 انتظار نداشته باشيد که امتياز آزادي در دنياي بيرون رو در اينجا پيدا کنيد 82 00:20:09,013 --> 00:20:12,164 هيچ قانوني وجود نداره 83 00:20:12,853 --> 00:20:15,242 هيچکس نمي دونه شما اينجائيد 84 00:20:15,733 --> 00:20:19,726 تا دنيا دنياست , شما قبلاً مُرديد 85 00:20:20,533 --> 00:20:24,003 اينها قوانيني هستند که زندگي شما رو کنترل مي کنند 86 00:20:26,613 --> 00:20:31,688 در ساعت شش بعد از ظهر , اعضاء " "در "تالار خوشگذارني" گرد خواهند آمد 87 00:20:32,054 --> 00:20:33,965 ... جائيکه قصه گوهامون..." 88 00:20:34,614 --> 00:20:40,644 قصه هاشون رو خواهند گفت , هر کدام ..." با يک موضوع مخصوص 89 00:20:41,974 --> 00:20:46,923 دوستان ما حق دارند " در هر لحظه حرف ديگري رو قطع بکنند 90 00:20:47,414 --> 00:20:53,445 هدف داستانها , برافروختن" هوسه , همه چيز مجازه 91 00:20:54,255 --> 00:21:00,171 بعد شام , آقايان مهماني به اصطلاح خوشگذارني" اداره خواهند کرد 92 00:21:01,255 --> 00:21:04,645 تالار بزرگ به حد کافي" تحريک شده خواهد بود 93 00:21:05,015 --> 00:21:07,973 شرکت کننده ها ، به طور " ... شايسته اي لباس مي پوشند 94 00:21:08,535 --> 00:21:12,653 ... شبيه حيوانات کف تالار دراز مي کشند..." 95 00:21:13,335 --> 00:21:15,371 ...با هم آميزش مي کنند..." 96 00:21:15,895 --> 00:21:21,926 يکسره سکس کنيد ، با..." محارم زنا کنيد و بچه بازي کنيد 97 00:21:22,856 --> 00:21:26,087 "که اين کار برنامه ي هر روزه ست" 98 00:21:26,776 --> 00:21:28,050 !هيچ خدمتکاري اينجا نباشه 99 00:21:41,496 --> 00:21:45,615 هر مردي که در حال سکس" ... با يه زن دستگير بشود 100 00:21:45,977 --> 00:21:49,094 با قطع يک عضو ..." مجازات خواهد شد 101 00:21:49,497 --> 00:21:55,049 هرکسي که کوچکترين " ... عمل مذهبي رو انجام بدهد 102 00:21:55,577 --> 00:21:57,772 " با مجازات مرگ روبرو ميشه..." 103 00:22:10,538 --> 00:22:14,087 دايره اي از جنون 104 00:23:17,820 --> 00:23:22,610 من در يک مدرسه شبانه روزي دخترانه , جائي که مادرم خدمتکار بود , بدنيا اومدم 105 00:23:23,260 --> 00:23:26,731 يک روز , خواهرم ازم پرسيد که پرفسور گِنتلي رو مي شناسم 106 00:23:27,101 --> 00:23:30,571 خوب , بيرون رو ببين , اون " ... منتظرته 107 00:23:30,941 --> 00:23:34,411 تا بهت يه چيزي رو نشون..." "بده که قبلاً به منم نشون داده 108 00:23:35,101 --> 00:23:37,854 خواهرم گفت : " دَر نري 109 00:23:38,301 --> 00:23:41,054 "بهت يه مقدار پول ميده" 110 00:23:41,501 --> 00:23:46,256 . به سرعت اومدم بيرون تا ببينمش نمي تونستم باور کنم 111 00:23:47,701 --> 00:23:52,332 "کجا ميري؟"- "ميرم صندلي ها رو بذارم سرجاش , پرفسور"- 112 00:23:52,702 --> 00:23:56,934 خواهرت اينکارو مي کنه , ميخوام" "چيزي رو بهت نشون بدم که تا حالا نديده اي 113 00:23:57,502 --> 00:24:00,972 به دنبالش تا توي اتاق رفتم 114 00:24:01,662 --> 00:24:07,612 او معامله ي گنده شو از شلوارش در آورد و شروع به جلق زدن کرد 115 00:24:08,062 --> 00:24:10,576 تا حالا همچين کاري ديده ي ؟" 116 00:24:10,942 --> 00:24:14,413 من به خواهرت و دخترهاي" همسنت نشون داده م 117 00:24:14,783 --> 00:24:20,176 دستت رو بده به من . چيزي رو که بوجود آورنده مونه , تحريک کن 118 00:24:21,183 --> 00:24:24,016 ميريزم روي صورتت" 119 00:24:24,383 --> 00:24:27,853 ... اين تنها هوسمه , فرزندم 120 00:24:28,543 --> 00:24:31,376 "تو قصد داري ببينيش..." 121 00:24:32,063 --> 00:24:33,940 ...در اون لحظه 122 00:24:34,303 --> 00:24:38,535 از سر تا انگشت پام ... غرق در مايع سپيدي بود 123 00:24:42,824 --> 00:24:45,782 ... شما نبايد جزئيات رو حذف کنيد 124 00:24:46,144 --> 00:24:50,695 وگرنه داستانهات به اندازه ي کافي... ما رو تحريک نخواهد کرد 125 00:25:04,825 --> 00:25:08,500 ميدونم که اصرار داشتم ... تمام جزئيات رو بگم 126 00:25:08,865 --> 00:25:14,258 ,هر چيز خاص... ...حتي بي اهميت ترين 127 00:25:14,625 --> 00:25:20,018 شايد که هوس آدمي رو روشن کنه... 128 00:25:20,705 --> 00:25:23,060 هيچ چيز رو از قلم ننداختم 129 00:25:23,585 --> 00:25:29,296 شما به ما اطلاعاتي در مورد ...اندازه ي معامله 130 00:25:29,666 --> 00:25:33,136 نوعش , غلظت مايعش ندادي, 131 00:25:33,506 --> 00:25:38,899 ,آيا معامله ش رو نوازش کردي مجبورت کرد اينکارو بکني؟ 132 00:25:39,586 --> 00:25:42,737 خانم واکاري عزيز , جزئيات بيشتري بديد 133 00:25:43,426 --> 00:25:48,181 .از حالا به بعد هيچ چيزو پنهان نمي کنم اجازه هست ادامه بدم؟ 134 00:25:50,466 --> 00:25:54,585 زمانه شوخي هاي بسياري با من داشته 135 00:25:58,147 --> 00:26:01,822 ...مدت کوتاهي پس از هفتمين سالروز تولدم 136 00:26:02,307 --> 00:26:05,140 من يه دوست دخترم رو برداشتم تا... پرفسور رو ببينه 137 00:26:05,507 --> 00:26:09,944 يکي از همکاراش هم باهاش بود اونا منو کشيدند تو 138 00:26:10,307 --> 00:26:13,458 :بهم نيگاه کرد , اون يکي به ديگري گفت 139 00:26:13,827 --> 00:26:17,945 بهت نگفتم گوفردو ، يه " " کم خوشگل بود ؟ 140 00:26:18,307 --> 00:26:23,063 :گوفردو گفت ,"يه گوهر شب چراغه" 141 00:26:25,668 --> 00:26:30,423 بعدش منو روي زانوش گذاشت و بوسيدم 142 00:26:30,788 --> 00:26:33,939 "چند سالته ؟"- "هفت سال , پروفسور"- 143 00:26:34,308 --> 00:26:37,778 "پنجاه سال ازم جوون تري" 144 00:26:38,468 --> 00:26:41,619 بعدش دوباره منو بوسيد 145 00:26:41,988 --> 00:26:46,107 ضمناً ، اوناي ديگه شيره ي تا حدي عجيب رو آماده کردند 146 00:26:46,789 --> 00:26:52,182 :مجبورم کردند بخورمش , گفتند " باعث ميشه بشاشي" 147 00:26:52,549 --> 00:26:57,304 همه ي اون چيزي که ما ازت ميخوايم ، فرزند" عزيزم ، اينه که بشاشي 148 00:26:57,669 --> 00:27:01,423 , و براي آنکه تو بتوني با من اينکارو بکني" " باهم تنها ميشيم 149 00:27:07,869 --> 00:27:10,748 ميخوام که اين پسره ي پَست شديداً مجازات بشه 150 00:27:11,390 --> 00:27:13,620 ما در خدمتيم 151 00:27:14,230 --> 00:27:18,428 او اين جسارت رو داشت که ازم کناره گيري کنه 152 00:27:19,230 --> 00:27:22,586 يکي از ماها رو ميتوني انتخاب کني 153 00:27:24,230 --> 00:27:25,663 نه , ممنون 154 00:27:31,590 --> 00:27:35,504 الان خيلي طول ميکشه که ارضاء بشم 155 00:27:36,071 --> 00:27:41,145 يک لحظه پيش , يه سعي ...کوچولو کافي بود , اما حالا 156 00:27:43,111 --> 00:27:48,185 شما مي دانيد به آنچه که ما ، به وسيله ي هوس بي نتيجه ، رانده شده ايم 157 00:27:48,551 --> 00:27:51,623 ... همه ي اون چيزي که از شما ميخوام 158 00:27:52,071 --> 00:27:56,144 مجازات شدن اين حرومزاده... براي سرمشق شدنه 159 00:27:58,471 --> 00:28:02,590 عاليجناب , احساس مي کنم آماده ام تا شما رو ارضاء کنم 160 00:28:03,272 --> 00:28:06,105 به هيچ دستورالعملي هم احتياج ندارم 161 00:28:06,632 --> 00:28:08,987 نه , بذار بگم 162 00:28:10,312 --> 00:28:16,342 هزاران موقعيت هستند که يک مرد به سکس از پشت علاقه ندارد 163 00:28:16,712 --> 00:28:20,990 صبر خواهم کرد . اجازه بدهيد خانم واکاري داستانش رو ادامه بده 164 00:28:22,472 --> 00:28:28,184 همه چيز جوري ترتيب داده شده بود که بتونه هر قطره ي ادرار منو ببلعه 165 00:28:28,553 --> 00:28:32,023 ...در اون لحظه ، آلتش به وسيله ي فتح اشک 166 00:28:32,393 --> 00:28:35,863 گريان خون بر من غلبه کرد... 167 00:28:36,233 --> 00:28:41,307 بعدش , وقتي هوسش تموم شد , پرفسور ...به نظر رسيد فهميده 168 00:28:41,673 --> 00:28:47,703 لاف زدنش بيشتر از... اين قبيل شورهاي مذهبي نيست 169 00:28:49,993 --> 00:28:55,910 بدون هيچ کاري , ده ليره توي جيب دامنم گذاشت و انداختم بيرون 170 00:29:04,394 --> 00:29:08,910 در لحظه ي جلق زدن نااميدي بچه گانه داره , او به آموزش احتياج دارد 171 00:29:09,834 --> 00:29:13,304 شايد شما فکر کنيد اون هرگز معامله ي يک مرده رو نديده 172 00:29:27,435 --> 00:29:29,630 ...خوب , دوستان 173 00:29:30,315 --> 00:29:34,752 خانوم واکاري , اونا رو ... به فاحشه هاي درجه يکي تبديل خواهد کرد 174 00:29:35,115 --> 00:29:37,310 هيچ چيز فريبنده تر از شيطان نيست 175 00:29:37,675 --> 00:29:39,552 شما در اشتباهيد ، عاليجناب 176 00:29:39,915 --> 00:29:44,592 بعضيا تنها وقتيکه هوس به اونا دستور ميده , مي تونن گناه بکنن 177 00:29:45,036 --> 00:29:51,066 آنها هميشه شوربختند ، از انديشه هاي نفساني شب پيش شرمسارند 178 00:30:47,118 --> 00:30:50,906 آمبرتو , فرانکو ... چي ميگيد ؟ 179 00:31:09,199 --> 00:31:10,234 قشنگه 180 00:31:18,479 --> 00:31:22,268 افيسوزو , نوبت منه 181 00:32:01,041 --> 00:32:05,159 بر روي پل پراتي 182 00:32:06,161 --> 00:32:10,598 يک پرچم سياه در احتزازه 183 00:32:11,282 --> 00:32:17,312 هنگ عزاداري جوليوس سزاره که به جنگ ميره 184 00:32:41,363 --> 00:32:47,393 بهترين مردان جوان به زير خاک ميروند 185 00:33:25,844 --> 00:33:29,155 آقا از شما راضي نيست 186 00:33:29,685 --> 00:33:33,155 اولين چيزي که شما بايد ياد بگيريد طرز نگه داشتنشه 187 00:34:07,126 --> 00:34:08,684 ادامه بده 188 00:34:13,846 --> 00:34:16,360 بالا و پائين 189 00:34:18,527 --> 00:34:20,199 ...سفت تر فشارش بده 190 00:34:20,807 --> 00:34:23,082 و با دست ديگه ات از زير بمالش... 191 00:34:26,007 --> 00:34:27,884 دختره ي پيشخدمت ! اينطوري بکن 192 00:34:47,128 --> 00:34:50,359 اونا نه تا بودند , اما الان هشتان 193 00:34:50,968 --> 00:34:54,438 اين داستان شماره ي هشته 194 00:34:54,808 --> 00:34:58,517 اين درباره ي مرديه که دوستي به نام شش به هشت داشت 195 00:34:58,968 --> 00:35:04,042 يک شب وقتي در تاريکي به خانه مي رفتند , همديگر رو گم کردند 196 00:35:04,608 --> 00:35:07,885 ,مرد ما سعي کرد تا دوستش رو پيدا کنه همه جا رو دنبالش گشت 197 00:35:08,249 --> 00:35:12,686 دست آخر فکر کرد يه چيزي رو در تاريکي ديده است 198 00:35:13,689 --> 00:35:18,683 از فکر اينکه داشت دوستش رو پيدا مي کرد , خيلي خوشحال بود 199 00:35:19,129 --> 00:35:24,203 " او صدا زد : "شش هشتا - " جواب اومد ، " چهل و هشتا- 200 00:35:28,489 --> 00:35:32,199 موسيقي ! خانم واکاري داستان ... ديگري رو برامون خواهد گفت 201 00:35:32,570 --> 00:35:36,040 تا ما رو براي نزاع ديگري تحريک کنه ... 202 00:35:41,530 --> 00:35:45,967 وقتي خواهرم منو به ميلان برد تا خانم کالزتي رو ببينم ، نه ساله بودم 203 00:35:46,330 --> 00:35:50,448 او منو امتحان کرد و ازم پرسيد که ميخوام براش کار کنم 204 00:35:50,810 --> 00:35:54,598 منم بهش گفتم اگه پولش خوب باشه , البته 205 00:35:54,970 --> 00:36:01,001 اولين مشتريم , يه مرد نيرومند به نام واکاري بود , که به دقت منو چک کرد 206 00:36:02,011 --> 00:36:08,041 ، فوراً مهبلم رو که فکر مي کردم خيلي خاصه ، نشونش دادم 207 00:36:09,691 --> 00:36:14,446 :چشماش رو گرفت و گفت ...به هيچ وجه" 208 00:36:14,811 --> 00:36:19,885 من به سکس از جلو علاقه " "مند نيستم , بپوشونش 209 00:36:21,531 --> 00:36:25,002 با خوابوندن من به پشت , جلوم رو پوشوند 210 00:36:26,332 --> 00:36:30,769 او گفت :" چيزي که همه ي اين هرزه هاي کوچولو مي دونن اينه که مهبلشون رو نشون بدن 211 00:36:31,132 --> 00:36:35,171 حالا , بايد اون منظره ي " "چندش آور يادم بره 212 00:36:36,572 --> 00:36:39,291 مثه يه موميائي , منو توي ...يه ملافه پيچيد 213 00:36:39,772 --> 00:36:42,889 فقط باسنمو باز گذاشت... 214 00:36:44,892 --> 00:36:49,011 به آرامي نوازشش کرد , لبهاشو ... باز و بسته کرد 215 00:36:49,373 --> 00:36:52,206 و حريصانه شروع به ميک زدنش کرد... 216 00:36:54,173 --> 00:36:57,051 بعدش با دقت ... 217 00:36:57,693 --> 00:37:03,404 ,آلتش رو بين باسنم قرار داد... حرکاتش وحشيانه شدند 218 00:37:07,293 --> 00:37:13,324 مانند يک باسن قابل ستايش , سوراخ" "کوچولوي بامزه , حالا متبرکت مي کنم 219 00:37:14,014 --> 00:37:16,528 سه يا چهار بار اين جمله رو گفت 220 00:37:18,174 --> 00:37:20,051 ديگه دوباره نديدمش 221 00:37:20,414 --> 00:37:21,893 ...اولين مشتري شما 222 00:37:22,334 --> 00:37:26,452 در مورد زنان اين ايده رو داشت... که بيشتر ما شريک نميشيم 223 00:37:26,814 --> 00:37:29,886 ... احترام به پرستشگاه کون 224 00:37:30,334 --> 00:37:33,326 از هر چيز ديگه شيرينتره... 225 00:37:33,854 --> 00:37:37,973 من ميذارم اين سئوال رو از حضار بپرسيد 226 00:37:38,335 --> 00:37:43,728 چطور مي تونيم تمايل واقعي يک پسر يا دختر رو معلوم بکنيم؟ 227 00:37:44,095 --> 00:37:46,051 بهترين قسمتش , به عبارت ديگر 228 00:37:47,295 --> 00:37:51,413 من معتقدم ، استمناء براي بدن لازمه 229 00:37:51,775 --> 00:37:54,926 اجازه بدهيد جوانک ها رو درباره ي کسيکه ...ما شک داريم ، بگيريم 230 00:37:55,295 --> 00:37:58,924 و به کناري ببريمشون ... تا تائيد بکنن 231 00:38:05,536 --> 00:38:11,247 مشاهده ، با هَوَس و بي علاقگي ... برابر ، گويدو و واکاري 232 00:38:11,896 --> 00:38:14,456 ... استمناء دو بدن متعلق به ما ... 233 00:38:14,816 --> 00:38:18,286 القاء يک تعداد انديشه ي مهيج ... 234 00:38:18,656 --> 00:38:21,807 دوست دارين توضيح بدين , جناب دوک ؟ 235 00:38:22,496 --> 00:38:24,566 ما فاشيستها , تنها هرج و مرج طلبان واقعي هستيم 236 00:38:25,056 --> 00:38:26,409 ... طبيعتاً 237 00:38:26,976 --> 00:38:31,095 ,ما فقط يکبار حاکمان استان شده ايم ... بي قانوني واقعي نيروي اونه 238 00:38:31,457 --> 00:38:34,654 با اين وجود , به حرکات ... شهوت انگيزشان 239 00:38:35,297 --> 00:38:36,969 ... که شبيه زبان کر و لال هاست , نگاه کنيد ... 240 00:38:37,537 --> 00:38:43,567 , با کدي که هيچکدام از ما نمي تونه بشکنه ... هيچ چيز مهم تر از اين نيست که چگونه نيرويمان را افزايش دهيم 241 00:38:44,417 --> 00:38:46,772 هيچ چيز تموم شده وجود نداره 242 00:38:47,777 --> 00:38:51,406 ما بايد تحريکاتمان را به يک رفتار ساده محدود بکنيم 243 00:38:53,378 --> 00:38:56,370 او ارضاء شد , حالا او يه مرده 244 00:39:00,338 --> 00:39:02,647 سرجيو کوچولو , ما بهت افتخار مي کنيم 245 00:39:03,778 --> 00:39:07,168 او الان يه زنه- اولين جفتمون ايجاد شد- 246 00:39:07,618 --> 00:39:09,813 سرجيو , ثابت کرده ي که يه مَردي 247 00:39:11,458 --> 00:39:12,777 اون دختر ، جايزه ي توئه 248 00:39:40,259 --> 00:39:41,692 جلوتر بيائيد 249 00:39:47,220 --> 00:39:49,859 از حسن نيت اين آقايان ...قدر داني کن 250 00:39:50,500 --> 00:39:54,493 که بهت اجازه دادند تا از ... ...چنين امتياز عالي لذت ببري 251 00:39:55,100 --> 00:39:57,170 ما ازدواجت رو رسمي خواهيم کرد... 252 00:40:18,021 --> 00:40:20,535 چه چيز خوبي 253 00:40:49,062 --> 00:40:51,895 چه هرزهائي 254 00:41:11,783 --> 00:41:14,616 !هرزه , گمشو 255 00:41:29,064 --> 00:41:32,374 اجازه بدهيد تشريفات رو دوباره ادامه بدهيم 256 00:41:32,904 --> 00:41:34,462 ...سرجيو , مايليد 257 00:41:35,144 --> 00:41:37,612 رناتو رو به همسري برگزينيد؟... 258 00:41:43,264 --> 00:41:46,620 من , شما رو زن و شوهر اعلام مي کنم 259 00:42:04,585 --> 00:42:06,735 !همتون , بريد بيرون 260 00:42:22,826 --> 00:42:28,537 ، اگر شما بهش سلام کرديد پس شما متعهد هستيد 261 00:42:28,906 --> 00:42:34,936 ،اگر شما براي او هستيد اگر هم عقيده ايد 262 00:42:35,306 --> 00:42:39,778 بنابراين به وظيفه ي شرافتي ، بايد ازدواج کنيد 263 00:42:48,107 --> 00:42:51,577 خوش بنيه ! تازه ازدواج کرده نيستيد ؟ 264 00:42:52,907 --> 00:42:55,740 افسارتونو بديد دست احساساتتون 265 00:43:16,148 --> 00:43:18,457 مشغول شيد , احمقا 266 00:44:03,950 --> 00:44:08,068 نه ! اون گل براي ما رزرو شده 267 00:45:06,992 --> 00:45:10,065 سرچشمه ي تمام برتري ها ... بر روي زمين 268 00:45:10,513 --> 00:45:15,268 ريشه ي طولاني در خون و خونريزي داشته... 269 00:45:16,273 --> 00:45:21,028 دوستان من , اگر حافظه ام : ياريم کنه 270 00:45:22,673 --> 00:45:27,110 :بادلير ميگه اگر خونريزي نباشه ، طبيعتاً بخشش هم وجود نداره " 271 00:45:27,473 --> 00:45:30,749 "نيست بخششي بدون خونريزي" (بادلير ( شاعر فرانسوي ، چارلز بادلير 272 00:45:31,313 --> 00:45:34,783 عاليجناب , سخني که گفتيد ... متعلق به بادلير نيست 273 00:45:35,154 --> 00:45:38,749 بلکه متعلق به نيچه ست... (فردريش ويلهم نيچه , فيلسوف آلماني ) 274 00:45:39,954 --> 00:45:43,742 شعر نه متعلق به نيچه ست ... و نه بادلير 275 00:45:44,114 --> 00:45:49,188 و نه متعلق به نامه يي است ، که پُل مقدس... به رومي ها نوشت 276 00:45:49,554 --> 00:45:50,703 اين شعر داداست 277 00:45:51,474 --> 00:45:57,185 براي من اون ملودي زيبا رو که با دا - دا شروع ميشه , بخوانيد , خيلي دوستش دارم 278 00:45:58,514 --> 00:46:04,545 جانور خوشمزه , زيرشلواري کثيفم رو ميخواي ؟ 279 00:46:04,915 --> 00:46:08,385 زيرشلواري قديميم . چه تزکيه ي بي نظيري 280 00:46:08,755 --> 00:46:12,543 مي بيني چقدر نسبت به ارزش چيزها حساسم 281 00:46:13,555 --> 00:46:19,585 فرشته کوچولو , بزرگترين آرزوي من اينه که آرزوي تو رو برآورده کنم 282 00:46:20,275 --> 00:46:23,426 ميدوني که من به همه ي سليقه ها و هوس ها احترام ميذارم 283 00:46:24,075 --> 00:46:27,273 با وجود ظاهر عجيب و غريب , همه شايسته ي احترامند 284 00:46:30,196 --> 00:46:35,589 , چون که ما اربابشون نيستيم ... حتي بيشتر جنون هاي ناشي از هوس 285 00:46:35,956 --> 00:46:41,349 از يک اصل کلي تزکيه ناشي ميشه... 286 00:46:42,796 --> 00:46:46,471 بله , لواط گران , اين يه مسئله ي ظريفه 287 00:47:02,197 --> 00:47:06,952 يک روز مادام من رو با يک هرزه ي ديگر فرستاد ( مادام : مسئول فاحشه خانه) 288 00:47:10,837 --> 00:47:15,912 او مرا به اتاقي که يک فرش چيني باشکوه آنجا پهن بود ، برد 289 00:47:16,598 --> 00:47:21,353 بعد از اينکه لباسام درآورد , بهم دستور داد مثه يه حيوون , چهاردست پا شم 290 00:47:28,758 --> 00:47:33,195 ...دو يا سه بار به سرم ضربه زد 291 00:47:35,158 --> 00:47:38,389 و گفت " ميخوام ببينم به اندازه ي ... "سگهام سريع هستي 292 00:47:38,998 --> 00:47:41,752 دو تا بلوط اينور و اونور ... اتاق پرت کرد 293 00:47:42,199 --> 00:47:45,635 "!و گفتش : " بيارش ، سگ ماده... 294 00:47:53,079 --> 00:47:58,358 فکر کردم بهترين کار اينه که بازي رو ادامه بدم 295 00:48:09,720 --> 00:48:13,838 :بعدش نگاه کرد و گفت ... چشماي قشنگي داري 296 00:48:17,720 --> 00:48:19,278 بشاش 297 00:48:45,601 --> 00:48:50,629 اومد نزديک من , داد زد " آشغال کثافت , هرزه ي فاسد " 298 00:48:51,321 --> 00:48:56,396 بعدش مني ش رو روي باسنم ريخت 299 00:48:59,002 --> 00:49:01,197 بعدش رفت 300 00:49:01,562 --> 00:49:04,076 ...من لباس پوشيدم 301 00:49:04,762 --> 00:49:08,550 و 25000 ليره در جيب... کتم پيدا کردم 302 00:50:29,805 --> 00:50:32,239 !بخوريد 303 00:50:54,846 --> 00:50:56,757 عاليجناب , راضي شديد؟ 304 00:50:57,406 --> 00:51:01,525 وقتي ساير آدماي پست رو مي بينم ... که خوشحالي مي کنند 305 00:51:01,887 --> 00:51:07,120 از دونستن اينکه بهتر خودم باشم تا اينکه طبقه ... وازده ي اجتماع باشم ، احساس خوشحالي مي کنم 306 00:51:07,647 --> 00:51:13,358 هروقت مردها برابرند , فارغ از تفاوت , شادي نمي تونه وجود داشته باشه 307 00:51:13,727 --> 00:51:17,515 .بنابراين شما به پستي ، بدبختي کمک نمي کنيد 308 00:51:17,887 --> 00:51:20,003 ...در تمام دنيا 309 00:51:20,447 --> 00:51:24,235 هيچ شهوتراني عقل را... بيشتر از برتري اجتماعي ستايش نمي کنه 310 00:52:58,371 --> 00:53:02,808 داستان بعديم درباره ي جنون وزير ميزيرولي ست 311 00:53:03,171 --> 00:53:06,960 ساعت 10:00 صبح به دفتر وزير رفتم 312 00:53:07,652 --> 00:53:10,041 وقتي که رفتم تو , درها بسته شد 313 00:53:11,172 --> 00:53:14,323 هرزه کوچولو , اينجا چيکار مي کني ؟" 314 00:53:14,692 --> 00:53:18,480 چه کسي بهت اجازه " " داد مزاحمم بشي ؟ 315 00:53:20,132 --> 00:53:24,045 من در جريان اتفاقي که افتاده ... بود , نبودم 316 00:53:24,612 --> 00:53:27,126 به همين خاطر از اين خوشآمد... گويي ترسيدم 317 00:53:31,972 --> 00:53:33,452 ديگه نمي تونم تحمل کنم 318 00:53:40,613 --> 00:53:45,368 ,لباسام رو پاره کرد ...ريز ريزشون کرد 319 00:53:45,733 --> 00:53:50,488 و انداختشون توي آتش... 320 00:54:07,414 --> 00:54:13,205 بعدش او ظاهراً با حالت نيمه هوشيار ... روي يه صندلي 321 00:54:14,854 --> 00:54:17,368 ... دراز کشيد ... 322 00:54:18,054 --> 00:54:19,612 ... و ارضاء شد ... 323 00:54:20,614 --> 00:54:24,733 و مني ش رو روي باقيمانده ي ... لباس هاي سوخته ام ريخت 324 00:54:29,215 --> 00:54:31,171 دايره ي کثافت 325 00:56:05,899 --> 00:56:09,369 ...خانم ماگي ، فکر نمي کنيد 326 00:56:09,739 --> 00:56:15,769 پيش از اينکه داستانت رو بگي , بايد بهترين بخش رو نشونمون بدي ؟ 327 00:56:16,139 --> 00:56:19,609 با کمال احترام 328 00:56:25,459 --> 00:56:27,894 اين کپل ها لياقت توجه ما رو دارند 329 00:56:28,940 --> 00:56:32,057 کپلي به اين خوبي بندرت ديدم 330 00:56:32,780 --> 00:56:35,169 از شنيدن سخنانتون خوشحالم 331 00:56:38,020 --> 00:56:41,057 ما از شما متشکريم , لطفاً شروع کنيد 332 00:56:42,740 --> 00:56:47,450 مي بينم که شما آقايان به ...باسنم بيشتر اهميت ميديد و 333 00:56:48,460 --> 00:56:53,216 پس بايد داستانم رو به اين... موضوع اختصاص بدم 334 00:56:53,581 --> 00:56:55,936 ...داستان من همه ي شما را مجذوب خواهد کرد 335 00:56:56,461 --> 00:57:01,660 خصوصاً رئيس عزيزمون؛... ... که عشقي خاص به 336 00:57:02,221 --> 00:57:07,420 هوس مورد علاقه اش ، که سبب... آشنانيش با من شد , ربط داره 337 00:57:07,981 --> 00:57:12,338 گناهان من رو از اين قديسان پنهان کنيد 338 00:57:14,061 --> 00:57:17,815 کافيه . مشتاقم داستان خانم مگي رو بشنوم 339 00:57:23,342 --> 00:57:29,372 سالهاي طفوليتم به بخشيدن بدنم با ...تمام ظرفيت 340 00:57:30,702 --> 00:57:35,253 براي ارضاء کردن اساسي ترين ، جسورانه ترين هوس ها گذشت 341 00:57:35,822 --> 00:57:38,655 طولي نکشيد که در اين امر خطير ... حرفه اي شدم 342 00:57:39,022 --> 00:57:41,855 و شهرتم در سرتاسر ايتاليا... پخش شد 343 00:57:42,222 --> 00:57:44,657 مشتري هام شامل ... تعداد زيادي از افراد خيلي مشهور 344 00:57:45,103 --> 00:57:48,891 مي شدند و من براي آنها ... سنگ تمام مي گذاشتم 345 00:57:51,503 --> 00:57:56,258 اولين داستانم به نادرترين اتفاق زندگيم ربط داره 346 00:57:57,263 --> 00:58:00,733 سينويورا اِوولا , خانومي ...که براش کار مي کردم 347 00:58:01,103 --> 00:58:06,814 بعد از اينکه به من يه عالمه ... غذاي ضد يبوست معطر داد , پيش مشتري فرستاد 348 00:58:08,544 --> 00:58:10,978 مشتريم يک ژنرال سابق پليس بود 349 00:58:11,344 --> 00:58:14,495 مجبورم کرد لختش کنم و قنداقش کنم 350 00:58:14,864 --> 00:58:19,619 ، با عشق هاي اين چنيني آشنا بودم آماده ي کمک بهش بودم 351 00:58:19,984 --> 00:58:24,978 يهو , روده هام شروع به سر و صدا کردند و ...او دستور داد خودمو خالي کنم 352 00:58:25,424 --> 00:58:30,100 که من بدون خجالت اينکارو انجام دادم... 353 00:58:30,544 --> 00:58:35,619 مجبورم کرد انگشتهام رو در ... مدفوع فرو ببرم 354 00:58:35,985 --> 00:58:40,740 و مثه يه نوزاد انگشتام رو تو دهنش کنم... 355 00:58:42,065 --> 00:58:47,139 او همه چيز رو قورت داد , مثه يه ... نوزاد رو گريه مي کرد 356 00:58:47,825 --> 00:58:50,020 و توي قنداقش ارضاء شد... 357 00:58:52,145 --> 00:58:55,455 مردي را توانا به انواع تزکيه هاي کاملاً گوناگون مي شناختم 358 00:58:55,825 --> 00:58:59,296 ما تنها بهترين داستانها رو از شما انتظار داريم 359 00:59:02,546 --> 00:59:06,334 داستان بعديم در ورونا اتفاق افتاد 360 00:59:07,026 --> 00:59:12,419 گفته بودم که مشتري ... تو هتل منتظر بمونه 361 00:59:12,786 --> 00:59:17,223 يه نجيب زاده ي پير بود ، که ... بخاطر هرزگي ش بدنام بود 362 00:59:17,906 --> 00:59:21,057 خيلي کنجکاو بودم 363 00:59:21,426 --> 00:59:25,864 اون روز عصر , مادرم بيشتر از هميشه بي قرارتر بود 364 00:59:27,067 --> 00:59:30,264 ازم خواست که نرم 365 00:59:30,707 --> 00:59:34,495 , من نمي تونستم در مقابل وسوسه بياستم براي همين کشتمش 366 00:59:35,267 --> 00:59:38,020 تنها کاري که بايد کرد 367 00:59:40,627 --> 00:59:44,620 ...هيجان انتظار ديدار شما سزاوار 368 00:59:45,107 --> 00:59:48,783 قرباني بيشتري بود... 369 00:59:49,188 --> 00:59:52,578 احمقانه س که به يکي بگي که همه چيزو به مادر يکي بدهکاري 370 00:59:53,028 --> 00:59:57,783 آيا بايد براي داشتن شهوتراني ش با يک مرد ، بايد سپاسگزار باشيم ؟ 371 00:59:58,148 --> 01:00:00,981 بايستي پاداش کافي برايش بوده باشد 372 01:00:01,668 --> 01:00:05,456 مدتها پيش , من با مادري ... بودم که 373 01:00:05,828 --> 01:00:09,616 او همان احساساتي رو برانگيخت... که شما براي خودتان احساس کرديد 374 01:00:10,628 --> 01:00:14,099 همينکه تونستم , فرستادمش به اون دنيا 375 01:00:14,469 --> 01:00:20,499 وقتي براي آخرين بار چشماش رو بست , خيلي لذت بردم 376 01:00:25,669 --> 01:00:28,229 اون بچه چرا گريه مي کنه ؟ 377 01:00:29,189 --> 01:00:34,263 حرفاي شما او را ياد مادرش مي اندازد 378 01:00:34,629 --> 01:00:38,417 مادرش وقتي مرد که سعي داشت نجاتش بده 379 01:00:39,110 --> 01:00:40,338 !جالبه 380 01:00:41,350 --> 01:00:43,944 براي مادرت داري گريه مي کني ؟ 381 01:00:44,550 --> 01:00:46,984 بيا اينجا , بذار دلداريت بدم 382 01:00:50,630 --> 01:00:53,781 بيا تو بغل بابا 383 01:00:54,790 --> 01:00:57,748 او برات لالايي ديگه اي ميخونه 384 01:00:58,310 --> 01:01:01,461 شما چه فرصتي به من پيشنهاد ميکنيد 385 01:01:02,150 --> 01:01:05,382 داستان خانم مگي شايستگي اينو داره که فوراً دوباره تصويب بشه 386 01:01:11,431 --> 01:01:14,582 خواهش مي کنم به من رحم کن 387 01:01:16,231 --> 01:01:22,261 مادرم به خاطر من مرد و من دوباره نمي بينمش 388 01:01:24,231 --> 01:01:25,869 فوراً لختش کنين 389 01:01:30,632 --> 01:01:36,104 ! منو بکش ! خدا دلش به حال من خواهد سوخت ! بهم تجاوز نکنين 390 01:01:36,712 --> 01:01:41,661 اين گريه ها مهيج ترين چيزيه که تا حالا شنيده ام 391 01:01:42,472 --> 01:01:48,502 , منو بکشيد ! از اين عذاب نجاتم بده ! اين عذابها رو ببين و بشنو 392 01:01:50,312 --> 01:01:52,348 همه ي شما درخواستش از خدا رو شنيديد 393 01:01:52,712 --> 01:01:55,910 عاليجناب , اسمشو در دفتر ثبت ... کيفري براي يک مجازات 394 01:01:56,553 --> 01:01:58,748 وحشتناک ثبت کنيد... 395 01:01:59,433 --> 01:02:03,267 منو بکش , به اين ترتيب مي تونم با مادرم باشم 396 01:02:03,913 --> 01:02:09,943 وقتي که ما تصميم گرفتيم زمانش فرا رسيده , شما مجازات خواهيد شد و بکارتتون برداشته ميشه 397 01:02:12,233 --> 01:02:18,468 فکر نکن که اشکهات جلوي خواسته ام رو ميگيره , بلکه بي رحم ترم ميکنه 398 01:02:55,755 --> 01:02:59,543 بيا اينجا ، فرزندم , آماده ست 399 01:02:59,915 --> 01:03:01,234 ! روي زانوات 400 01:03:21,676 --> 01:03:23,234 !يالا 401 01:03:25,196 --> 01:03:26,754 بخورش 402 01:04:47,159 --> 01:04:50,914 بخاطر چنين غذاي لذيذي ، دختره ي احمق جنجال به راه انداخت 403 01:04:51,280 --> 01:04:56,035 يک دوست اصرار داشت که او ... هر روز مدفوع متعلق به 404 01:04:56,400 --> 01:05:00,313 زني گدا را بخورد , پس آن بايستي متعفن تر و خوشمزه تر باشه 405 01:05:01,200 --> 01:05:05,079 من يک پيرزن هفتاد ساله رو براش پيدا کردم 406 01:05:27,761 --> 01:05:31,549 غذاي فاسد شده مي تونه باعث اسهالي بشه 407 01:05:31,921 --> 01:05:37,951 در اين صورت بايد با عجله خورد , وقت اضافي ، براي پر کردن معده 408 01:05:39,281 --> 01:05:41,557 بايد فوراً امتحانش کنيم 409 01:05:47,602 --> 01:05:49,877 رياست محترم 410 01:05:50,482 --> 01:05:55,875 ،مايلم که بدانم اولين بار چطور خانم مگي رو ملاقات کرديد 411 01:05:56,562 --> 01:06:01,955 بعد از اينکه که گفت نجابتش با سرجيو ازدواج کرده ، بهتون خواهد گفت 412 01:06:02,642 --> 01:06:04,598 بعدش شما ازم جوک خواهيد ساخت 413 01:06:05,202 --> 01:06:07,273 من شما رو از لذتش محروم نخواهم کرد 414 01:06:07,763 --> 01:06:13,474 داستان امروز يک تجديد نظر در قوانينمان رو مي طلبه 415 01:06:13,843 --> 01:06:17,313 ... اگر ما از خوردن ميوه , آرزوي لذت بردن داريم 416 01:06:17,683 --> 01:06:20,197 ... يا زندگيمون بدون اين ديوارها ، محاله... 417 01:06:20,563 --> 01:06:25,637 اجازه بدهيد برخي از قوانين رو اصلاح بکنيم... 418 01:06:26,683 --> 01:06:30,437 براي نمونه , ما درون دستشوئي ها ظرف ...گذاشتيم تا تمامي مدفوع ها جمع بشه 419 01:06:30,804 --> 01:06:34,194 به اين منظور که هيچ چيز بيهوده تلف نشود 420 01:06:34,644 --> 01:06:39,399 , اجازه بديد از نمونه ي خانم مگي پيروي کنيم ...به رئيس عزيزمان نويد 421 01:06:39,764 --> 01:06:44,042 ناشي از به واقعيت پيوستن... روياهاش رو بدهيم 422 01:06:56,085 --> 01:06:57,962 خانم کاستلي , روزتون بخير 423 01:06:58,325 --> 01:07:01,283 معذرت ميخوام, الان آماده ميشيم 424 01:07:01,845 --> 01:07:03,915 آمده م تا مطمئن بشم 425 01:07:04,405 --> 01:07:06,760 !توالت هاي سيار , سريع 426 01:07:49,367 --> 01:07:51,198 !تو قوانين رو ميدوني 427 01:07:53,487 --> 01:07:55,000 !اسمت رو بهم بگو 428 01:07:55,607 --> 01:07:59,316 با اين آشغالائي ، که بهمون ميدن تا بخوريم نمي تونستم کاري بکنم 429 01:08:00,087 --> 01:08:00,917 اسمت ؟ 430 01:08:01,367 --> 01:08:04,962 اسمش دوريسه , بي انضباط ترين فرد در ميان دخترا 431 01:08:09,047 --> 01:08:15,078 با اينائي که اسمشون قبلاً اينجا وارد شده ، خواهد بود 432 01:08:37,209 --> 01:08:39,882 اين مال کيه ؟- مال منه , راحت باش- 433 01:08:40,409 --> 01:08:43,958 اينطوري قوانين رو رعايت مي کني , گستاخ لوس؟ 434 01:08:46,489 --> 01:08:49,287 باسن اين پسرو رو نشونم بده 435 01:09:03,130 --> 01:09:08,841 ،تو حتي جرات کردي خودتو پاک کني اون چيزي که لايقشي رو بدست مياري 436 01:09:23,610 --> 01:09:25,566 ... ما آماده ايم 437 01:09:26,811 --> 01:09:32,602 اما آماده کردن اين يکي ، معنيش اينه... که نمي تونستم مراقب اين ناقلا ها باشم 438 01:09:36,411 --> 01:09:38,481 هيچ راه فراري نيست 439 01:09:38,971 --> 01:09:40,882 ...مگر اينکه آلمانا سقوط کنند 440 01:09:41,531 --> 01:09:45,160 که ما براي هر احتمالي... ... حاضريم 441 01:09:45,691 --> 01:09:49,809 ,براي نجات روح يک انسان... حتي در اين بخش آفريقا 442 01:10:00,892 --> 01:10:04,123 ما خوشحاليم که تمامي دستورات شما رو انجام ميديم 443 01:10:08,972 --> 01:10:12,851 با اينها ، من فکر کردم ، لايق ترين ها ...به نحو 444 01:10:13,212 --> 01:10:16,045 شايسته اي پذيرائي شوند... 445 01:10:17,373 --> 01:10:22,447 بنابراين در چنين سور رسمي ازدواجي ، ما بايستي از غذاهاي لذيذ لذت ببريم 446 01:10:23,133 --> 01:10:27,570 دخترانمان تمام روز ...از آسايششون گذشتند 447 01:10:27,933 --> 01:10:31,084 ... تا مطابق امرتان... 448 01:10:32,093 --> 01:10:34,926 اين رو براي شما تدارک ببينند... 449 01:10:35,613 --> 01:10:37,490 اجازه بديد دعا بخونيم 450 01:10:38,173 --> 01:10:42,929 راهنماي ما به منش الهي ...هيولائيش برگشته 451 01:10:43,294 --> 01:10:48,049 ، به خاطر اعمال تکرار شده ممنونيم... منعيش اينه : تشريفات مذهبي 452 01:10:48,934 --> 01:10:53,166 ... هيچ ميل مهيج ديگري وجود نداره 453 01:10:53,534 --> 01:10:55,968 ... شما ما با قدرت مي بخشيد 454 01:11:01,214 --> 01:11:04,684 بخور , عروس خوشگلم 455 01:11:05,374 --> 01:11:11,086 بايد واسه شب عشقمون آماده بشي 456 01:11:13,055 --> 01:11:17,048 هيچ چيز بدتر از نفس بدون رايحه نيست 457 01:11:29,055 --> 01:11:31,011 من نمي تونم اينکارو بکنم 458 01:11:31,615 --> 01:11:33,572 به مدانا پيشنهادشش کن 459 01:11:52,416 --> 01:11:53,974 اينکارو بکن 460 01:11:56,576 --> 01:12:00,695 گفت : " من نمي تونم برنج " رو اينطوري با انگشتام بخورم 461 01:12:02,777 --> 01:12:04,893 پس مدفوع بخور 462 01:12:27,578 --> 01:12:32,049 ...همانطوري که حدس زده ايد 463 01:12:32,418 --> 01:12:36,536 رئيس برجسته مون مراجعه مي کنم ... 464 01:12:36,898 --> 01:12:39,731 ... پس از ارضاء کردنش 465 01:12:40,098 --> 01:12:44,535 من تحت تاثير طمعهاي استثنائي... در چنين فرد جواني قرار گرفتم 466 01:12:47,459 --> 01:12:51,293 طعم هايي که بعداً واضح تر خواهد شد 467 01:12:54,259 --> 01:12:56,693 ... پس از اينکه از زير سلطه ي مادرم خارج شدم 468 01:12:57,059 --> 01:13:01,575 من زندگي باشکوه را ... در تمام لذتهاش پيدا کردم 469 01:13:06,339 --> 01:13:12,050 يک روز , مادام تحت لواي سئوال , هرزه گي رو بهم نشون داد 470 01:13:12,420 --> 01:13:16,538 احساسات نفساني او بخاطر تا حدي غير معمول بودنش به شما آسيب خواهد رساند 471 01:13:18,180 --> 01:13:24,210 صحنه در خانه اش اتفاق افتاد من رو در يک اتاق تاريک گذاشته بودند 472 01:13:25,860 --> 01:13:29,330 ...مردي رو ديدم که روي تخت دراز کشيده 473 01:13:30,340 --> 01:13:33,491 و يک تابوت در وسط اتاق بود... 474 01:13:34,820 --> 01:13:37,972 ... " ...او گفت " پيش از شما مي بيني 475 01:13:38,661 --> 01:13:41,494 ... مردي در حال احتضار ... 476 01:13:42,181 --> 01:13:45,332 اما او نمي خواد..." ... بدون اينکه به 477 01:13:45,701 --> 01:13:51,094 موضوع مورد علاقه اش براي ... آخرين بار اداي احترام کنه , چشماشو ببنده 478 01:13:51,461 --> 01:13:54,612 من عاشق کونم" 479 01:13:55,301 --> 01:13:59,738 اگرچه در حال مرگم , آرزوم اينه" که در حال بوسيدن يک کون بميرم 480 01:14:01,381 --> 01:14:04,852 ... هنگامي که روح کالبد مرا ترک کرد" 481 01:14:05,222 --> 01:14:08,692 ...من رو در يک تابوت قرار دهيد..." 482 01:14:09,382 --> 01:14:13,170 من را در کفن بپيچيد و ..." درب تابوت را ببنديد 483 01:14:15,142 --> 01:14:19,260 اصرار مي کنم که دستوراتم " رو مو به مو اجرا کنيد 484 01:14:19,622 --> 01:14:25,652 در اين لحظه ي آخر با " يگانه هدف نَفس من 485 01:14:26,662 --> 01:14:29,177 " ! سريع ارضاء شو" 486 01:14:29,543 --> 01:14:32,694 او ادامه داد ,صداش شکننده بود , هق هق مي کرد 487 01:14:33,063 --> 01:14:37,818 " بجنب ! دارم مي ميرم" 488 01:14:38,183 --> 01:14:42,938 بنابراين رفتم روش و باسنم رو بهش نشون دادم 489 01:14:43,303 --> 01:14:46,773 اوه , چه کون حيرت آوري" 490 01:14:50,023 --> 01:14:55,735 با ديدن اين , زندگيم ميتونه تموم بشه " " هرگز کوني به اين فريبندگي نديده ام 491 01:14:56,424 --> 01:15:01,179 نوازشش کرد , بازش کرد 492 01:15:01,864 --> 01:15:06,938 باهاش بازي کرد , بوسش کرد , درست شبيه کاري که مردان سالم انجام ميدند 493 01:15:07,624 --> 01:15:13,654 مجبورم کرد روده هامو خالي کنم 494 01:15:14,344 --> 01:15:17,177 حتي يه ذره خجل نبودم 495 01:15:17,864 --> 01:15:23,258 ،حالا وقتشه بميرم" " لحظه ي عالي فرا رسيده 496 01:15:24,585 --> 01:15:30,296 همينطور که اينو گفت , يه آه عميق کشيد 497 01:15:43,786 --> 01:15:46,937 روي من بشاش 498 01:15:54,666 --> 01:15:57,180 نمي تونم , نمياد 499 01:16:20,587 --> 01:16:22,623 تموم کرده م 500 01:16:30,827 --> 01:16:34,616 محدوديت در عشق چيزيه که شما به عنوان يک همدست نياز داري 501 01:16:35,308 --> 01:16:39,096 دوست شما خواهيد فهميد ... که تزکيه آلودگي 502 01:16:39,468 --> 01:16:43,256 بوسيله ي دژخيم و قربانيس... 503 01:16:46,308 --> 01:16:49,664 خواهرم يک صاحب منصب رو در دفتر بازرس شناخت 504 01:16:50,028 --> 01:16:53,816 مردي شبيه خوک با صورت نفرت انگيز 505 01:16:54,828 --> 01:16:57,342 ...يک توالت سيار براي نشستن دو نفر 506 01:16:57,708 --> 01:17:01,827 ترتيب داده شده بود , پشت به پشت... و تخليه کردن همزمان خودشان 507 01:17:03,149 --> 01:17:06,300 ,او با انگشتاش تحريکش کرد و بلعيدش 508 01:17:06,669 --> 01:17:10,059 ...خواهرم بهم گفت 509 01:17:10,509 --> 01:17:14,661 او بايستي ببينه چطور باسنش... با انزال طرف کثيف ميشه 510 01:17:15,309 --> 01:17:18,460 آيا خواهرتون باسن قشنگي داره ؟ 511 01:17:18,949 --> 01:17:22,624 شما اينطوري قضاوت کنيد ... يک نقاش مشهور 512 01:17:22,989 --> 01:17:27,108 مامور شده بود که ونوس رو... با يک باسن باشکوه به تصوير بکشه 513 01:17:27,790 --> 01:17:30,941 او خواهرم رو را پس از اينکه ... هفته ها 514 01:17:31,310 --> 01:17:35,747 سرتاسر ايتاليا را گشت و صدها... باسن رو ديد , به عنوان مدل انتخاب کرد 515 01:17:37,390 --> 01:17:39,585 اون موقع چند ساله بود ؟ 516 01:17:40,270 --> 01:17:42,147 پانزده سال , دوک 517 01:17:43,230 --> 01:17:48,669 چرا يک مسابقه براي پيدا کردن قشنگ ترين باسن , اينجا ترتيب نمي ديد ؟ 518 01:17:49,551 --> 01:17:53,339 اينکارو خواهم کرد . من متخصص اينکارم 519 01:18:01,391 --> 01:18:05,748 عاليجناب , آيا اين وضعيت هيچ چيز رو به شما پيشنهاد نمي کنه؟ 520 01:18:06,191 --> 01:18:07,340 ممکنه 521 01:18:08,111 --> 01:18:13,504 آماده نيستي؟- فقط يه لحظه - 522 01:18:14,192 --> 01:18:19,903 عمل لواط بر مرگ گونه هاي بشر دلالت دارد 523 01:18:20,272 --> 01:18:22,945 پذيرفتن استانداردهاي اجتماعي ، هنگامي که آنها دارند از حق خودشون تجاوز مي کنند ، مشکوکه 524 01:18:24,432 --> 01:18:28,220 ...بدتر از کار لواط گر 525 01:18:28,912 --> 01:18:31,346 عمل جلاده... 526 01:18:31,792 --> 01:18:35,467 درسته , اما عمل لواط مي تونه بارها و بارها تکرار بشه 527 01:18:36,592 --> 01:18:40,791 فکر مي کنم راهي براي تکرار عمل دژخيم وجود داشته باشه 528 01:18:54,113 --> 01:18:55,990 چراغها رو خاموش کنيد 529 01:19:02,113 --> 01:19:04,105 شاهکارم اينه 530 01:19:10,314 --> 01:19:13,192 من يه پيشنهاد براي انجام دادن دارم 531 01:19:15,954 --> 01:19:20,345 ما هنوز بر روي برنده ي جايزه ... بهترين باسن 532 01:19:20,994 --> 01:19:23,747 به توافق نرسيده ايم... 533 01:19:24,194 --> 01:19:26,754 پيشنهاد من اينه 534 01:19:27,074 --> 01:19:32,468 مرد يا زني که باسنش بعنوان بهترين انتخاب بشه 535 01:19:32,835 --> 01:19:34,951 فوراً کشته بشه... 536 01:19:37,315 --> 01:19:38,873 پذيرفته شد 537 01:19:46,595 --> 01:19:51,350 اگر ما ندونيم که باسن که داريم ميبينيم مال کيه ، شايد اين راه منصفانه باشه 538 01:19:51,715 --> 01:19:55,834 مراقبت هوشمند- ممنونم , عاليجناب- 539 01:19:56,196 --> 01:20:00,633 براي اينکه اگر مي دانستيم به جاي ...دختر به يک پسر داشتيم نگاه مي کرديم 540 01:20:00,996 --> 01:20:03,829 شايد در تصميم گيريمان... تاثير گذار مي شد 541 01:20:04,196 --> 01:20:07,029 در انتخابمان بايد کاملاً آزاد باشيم 542 01:20:08,676 --> 01:20:11,827 يک دام زيرکانه که آرزوي اجتناب از اون رو دارم 543 01:20:13,156 --> 01:20:17,911 وقتي يکي مردها رو ترجيح ميده , سخته که نظرش رو عوض کني 544 01:20:18,596 --> 01:20:21,748 تفاوت ميان دختر و پسر خيلي زياده 545 01:20:22,437 --> 01:20:26,225 کسي نمي تونه تصور بکنه کدوم يکي آشکارا پست تره 546 01:20:28,837 --> 01:20:32,625 اما اگر تمامي داستانهايي ... که شنيديم رو در نظر بگيريم 547 01:20:32,997 --> 01:20:37,752 در موارد خاص ، يک دختر شايد بر يک پسر رجحان داشته باشه 548 01:20:38,757 --> 01:20:41,590 اجازه بدهيد سعي کنيم بي طرف باقي بمانيم 549 01:20:42,277 --> 01:20:46,715 به قابليت ارتجاعي اين باسن ها نگاه کنيد 550 01:20:47,078 --> 01:20:50,229 سئوال کردن ممنوع 551 01:20:50,598 --> 01:20:52,793 اجازه بديد ، دوک 552 01:20:53,158 --> 01:20:58,232 نمي خوام مخالفتي کرده باشم , اما ممکنه که موثرترين راه رو دوباره امتحان کنم ؟ 553 01:20:58,598 --> 01:21:01,351 خوشحال خواهيم بود که با درخواست شما موافقت کنيم 554 01:21:01,798 --> 01:21:05,268 فکر نمي کنم که اين باسنها ... بتونن 555 01:21:05,638 --> 01:21:10,030 با چيزهاي خوشگلي که اينجا... داريم مقايسه بشن 556 01:21:10,439 --> 01:21:13,909 با اين وجود , من به راي اکثريت احترام خواهم گذاشت 557 01:21:14,279 --> 01:21:15,917 من به دوک راي ميدم 558 01:21:16,839 --> 01:21:20,309 من به دوک راي مي دم 559 01:21:20,999 --> 01:21:24,150 رياست محترم , سه تا راي براي يک نفر 560 01:21:24,519 --> 01:21:26,396 من در مقابل راي اکثريت تسليم ميشوم 561 01:21:26,759 --> 01:21:32,470 اما من خواهش مي کنم که نامزدم ،به خاطر من از بي سيرت شدن حفظ بشه 562 01:21:32,839 --> 01:21:34,067 بخشيده شد 563 01:21:36,680 --> 01:21:38,875 راز را افشاء خواهيم کرد 564 01:21:57,800 --> 01:21:58,710 ! آتش 565 01:22:05,401 --> 01:22:09,189 بايد احمق باشي که فکر کني که مرگ خيلي ساده ست 566 01:22:09,641 --> 01:22:13,111 نمي دوني ميخوايم تو رو هزار بار بکشيم ؟ 567 01:22:13,481 --> 01:22:17,872 تا آخر ابديت , اگر ابديت آخر داشته باشه 568 01:22:18,921 --> 01:22:22,072 يه بار يه موکل مرموز داشتم 569 01:22:24,041 --> 01:22:27,512 ...جنونش کاملاً به 570 01:22:27,882 --> 01:22:33,593 کاملاً با موضوع داستانهاي خانم کاستلي... ربط داشت 571 01:22:33,962 --> 01:22:36,681 ...مرده تنها زناني رو ميخواست 572 01:22:37,162 --> 01:22:40,632 که محکوم به مرگ بودند... 573 01:22:41,322 --> 01:22:46,840 هر چقدر زمان مرگشون نزديکتر بود ، به همون مقدار ، پول بيشتري مي پرداخت 574 01:22:47,722 --> 01:22:51,841 وقتي اونا رو ميديد که حکمشون اعلام شده بود 575 01:22:52,203 --> 01:22:57,277 ، به خاطر وضعيت اجتماعي برجسته ش ... ميتونست هر قيمتي رو بپردازه 576 01:23:01,403 --> 01:23:04,759 اتفاقاً اونها رو نداشت 577 01:23:05,323 --> 01:23:09,760 او بر معاينه ي باسنهاشون اصرار ورزيد و براي اينکه اونها پيش از او مدفوع کرده باشن 578 01:23:11,083 --> 01:23:16,477 عقيده داشت که خوشمزه ترين ...مدفوع متعلق 579 01:23:17,484 --> 01:23:23,514 به زنهاييه که حکم ... مرگ رو شنيده اند 580 01:23:27,844 --> 01:23:29,721 دايره ي خون 581 01:25:04,048 --> 01:25:06,323 با احترام به شما , من آماده ام 582 01:25:06,928 --> 01:25:09,761 يه ازدواج جالب ميخوايم 583 01:25:10,128 --> 01:25:12,926 ,آروزي رئيس اينه که اولين باشه او شهوتي ترينه 584 01:25:15,568 --> 01:25:17,479 !تو حرومزاده 585 01:25:33,489 --> 01:25:35,923 اينجا کجاست , مرده شور خونه ست؟ 586 01:25:36,369 --> 01:25:39,645 اين مزاحما هيچکاري واسه روز جشن نمي کنن 587 01:25:40,209 --> 01:25:43,167 . هر کاري دوست دارين بکنين همه تون بخنديد 588 01:25:44,049 --> 01:25:48,805 بجنبين , احمقا , نشون بدين چقدر خوشحالين 589 01:25:49,170 --> 01:25:51,730 يالا , بخند 590 01:25:54,410 --> 01:25:57,846 چرا از شدت هلهله نمي کنيد ؟ !يالا , بخونيد 591 01:26:05,410 --> 01:26:07,241 شما دو تا , چيکار مي کنيد ؟ 592 01:26:07,730 --> 01:26:10,563 عاليه , اسماشون رو يادداشت کن 593 01:26:12,891 --> 01:26:17,601 اگر گريه کردن رو دوست داريد ، شما رو در چند روز آخر عمرتون ، مجبور خواهيم کرد 594 01:26:28,851 --> 01:26:32,639 آقاي رويال , نبايد صورتحسابهاتون رو مي پرداختيد ؟ 595 01:26:33,011 --> 01:26:34,888 البته , آقاي جوجو 596 01:26:35,251 --> 01:26:38,403 مال منو هم نبايد مي پرداختين ؟ 597 01:26:38,772 --> 01:26:40,649 به چه دليل ؟ 598 01:26:41,012 --> 01:26:43,845 چون دو دو تا ميشه چهارتا و من ورشکسته ام 599 01:26:44,212 --> 01:26:46,407 يک کم پول بدست بيار 600 01:26:46,772 --> 01:26:50,890 چطوري ؟- با کار دستي- 601 01:26:51,252 --> 01:26:53,129 نمي دونم چطور 602 01:26:53,492 --> 01:26:56,643 بعدش يه بازيگر ميشي 603 01:26:57,012 --> 01:26:59,207 سخته 604 01:26:59,572 --> 01:27:04,203 سعي کن بنويسي؛ ...هر چي که 605 01:27:04,693 --> 01:27:06,763 فکر مي کني... 606 01:27:16,213 --> 01:27:18,727 ديونه اي ؟ 607 01:30:23,421 --> 01:30:26,015 يه کاري دارم که بايد انجام بدم؛ بعداً بر مي گردم 608 01:30:26,621 --> 01:30:30,250 هر وقت اينجا باشي دوستات اينجان 609 01:32:11,265 --> 01:32:14,974 خواهش مي کنم , ممکنه باهات صحبت کنم؟- البته , عزيزم- 610 01:32:15,425 --> 01:32:16,540 چيکار ميخواي باهام بکني؟ 611 01:32:17,025 --> 01:32:20,984 فردا حرف بزن؛ بعدش خيلي چيزا مشخص ميشه 612 01:32:21,505 --> 01:32:25,293 يه رازي ميدونم . يه کسي داره به قانونتون تجاوز مي کنه 613 01:32:25,665 --> 01:32:28,385 گرازيلا زير بالشش يه عکس داشت 614 01:33:19,428 --> 01:33:20,747 اون عکس رو بده به من 615 01:33:40,948 --> 01:33:44,658 اگر از من بگذري ، بهت ميگم اِوا و آنتونيسکا چيکار ميخوانن بکنن 616 01:33:45,669 --> 01:33:47,546 تو داري قوانين خودتو مي شکني 617 01:34:21,310 --> 01:34:24,108 منو نکش . يه رازي دارم که بهت بگم 618 01:34:24,710 --> 01:34:26,746 !هرزه ي کثافت , حرف بزن 619 01:34:27,270 --> 01:34:29,659 انزو هر شب سراغ کلفت سياهه ميره 620 01:34:30,470 --> 01:34:32,586 ميتونم ببرمت اونجا 621 01:36:23,435 --> 01:36:25,312 !عجيبه 622 01:36:26,515 --> 01:36:28,073 حالمو بهم ميزني 623 01:37:15,437 --> 01:37:18,747 اونايي که فراخوانده شدند ، يک نوار آبي آسماني مي زنند 624 01:37:19,117 --> 01:37:21,312 ميتوني تصور کني منظورش چيه 625 01:37:21,677 --> 01:37:26,193 مابقي ، اگر همکاري کنند ، مجازاتشون به تعويق مي افته . به سالو برخواهند گشت 626 01:37:26,797 --> 01:37:29,073 ميخوايد با ما چيکار کني؟ 627 01:37:29,678 --> 01:37:33,796 بزودي سنگيني جرمتون رو خواهي فهميد 628 01:37:48,398 --> 01:37:51,549 ... شخصيت اصلي 629 01:37:51,918 --> 01:37:56,674 چند تا به داستانهاي... قبلي افزود 630 01:37:57,039 --> 01:38:00,827 ...چهل سالشه , خيلي نيرومند 631 01:38:01,199 --> 01:38:03,713 با معامله اي شبيه معامله ي اسب... 632 01:38:04,719 --> 01:38:10,430 خيلي پولدار , قدرتمند , خيلي بيرحمه 633 01:38:11,759 --> 01:38:13,954 با قلبي سنگي 634 01:38:15,279 --> 01:38:20,912 يه خونه نزديک ميلان داره , جائي که فقط براي خوشگذروني ازش استفاده مي کنه 635 01:38:30,640 --> 01:38:34,315 در مهمونياش , حداقل پانزده ... دختر جوان بين 15 تا 636 01:38:34,800 --> 01:38:37,314 تا 17 سال پيش کشي اند... 637 01:38:37,680 --> 01:38:43,710 اونائي که انتخاب شدند بايد خودشون رو کاملاً برهنه کنند 638 01:38:44,080 --> 01:38:49,155 ,بهشون دست ميزنه , در آغوششون ميگيره ...معاينه شون مي کنه 639 01:38:49,521 --> 01:38:53,958 بعد مجبورشون مي کنه در دهانش ... مدفوع کنند , اما قورتشون نميده 640 01:38:56,881 --> 01:39:00,032 ,بعد از اين تشريفات اوليه ...با هيبت ترسناک 641 01:39:01,041 --> 01:39:03,316 روي شونه ي هر دختر... ... علامتي ميزنه 642 01:39:08,081 --> 01:39:12,200 بعد از اين مقدمات , پنجره ... رو باز مي کنه 643 01:39:12,562 --> 01:39:18,592 و يه دختر رو جلوي پنجره , وسط... اتاق قرار ميده 644 01:39:20,562 --> 01:39:24,999 ...بعدش يه ضربه ي قوي به پشتش ميزنه 645 01:39:25,362 --> 01:39:29,150 که اون بيچاره سرتاسر... ...اتاق رو از توي پنجره 646 01:39:29,522 --> 01:39:34,073 پرواز کنه و در يک زيرزمين... تاريک ناپديد بشه 647 01:39:44,563 --> 01:39:50,593 قهرمان ما نه تنها با نيچه آشناست ، بلکه با هايزمنز هم هست 648 01:39:53,523 --> 01:39:57,641 در زيرزمين , يک جلاد نقاب دار ... با علامتهاي شيطاني 649 01:39:58,003 --> 01:40:03,397 روي دستگاههاي مخوف شديداً... نظارت مي کنه 650 01:40:03,764 --> 01:40:07,552 هنگاميکه تمامي دختران در ...زيرزمين هستند , قهرمان ما 651 01:40:10,804 --> 01:40:16,720 که با داشتن تماسهاي بسيار... بدون حتي يک بار ارضا, شدن , حسابي تحريک شده 652 01:40:18,804 --> 01:40:23,559 لخته , آلت گنده ش از شکمش زده بالا 653 01:40:26,485 --> 01:40:30,922 حال , تمامي ماشين ها کارشون ...رو شروع کرده اند 654 01:40:31,285 --> 01:40:37,315 با صداي جيغ ترسيده به وضوح بلند , بلافاصله همه شکنجه ميشن 655 01:40:41,565 --> 01:40:45,001 دستگاه اول يک چرخ عظيم ...با تيغ صورته 656 01:40:45,365 --> 01:40:49,153 که پوست يه دختر رو زنده زنده مي کنه... 657 01:40:52,406 --> 01:40:56,843 ماشين ديگر ، يک موش زنده به درون مهبلشان دوخته است 658 01:41:28,847 --> 01:41:32,886 اوه خدايا , چرا ما رو رها کرده اي؟ 659 01:41:48,088 --> 01:41:50,921 ...يه شخص منطقي 660 01:41:51,608 --> 01:41:54,759 از کشتن ديگران... خشنود نيست 661 01:41:55,128 --> 01:42:00,202 او ميخواست کشتن رو تا حد ممکن توصيه بکنه 662 01:44:52,735 --> 01:44:54,612 بيا اينجا , آمبرتو 663 01:45:44,137 --> 01:45:47,095 آفرين , هميشه آماده اي 664 01:47:03,660 --> 01:47:07,415 يه بلشويک وقتي در درياي سرخ شيرجه ميره , چيکار مي کنه ؟ 665 01:47:08,421 --> 01:47:11,891 نمي دوني چيکار مي کنه ؟ 666 01:47:12,581 --> 01:47:13,650 نه , تو بهم بگو 667 01:47:14,181 --> 01:47:15,500 !شلپي مي پره 668 01:47:30,541 --> 01:47:34,330 بني آدم اعضاي يک پيکرند که در آفرينش ز يک گوهرند 669 01:47:34,582 --> 01:47:38,973 راه ديگه اي که ما ميتونيم در موردش فکر کنيم چيه ؟ 670 01:47:39,582 --> 01:47:41,300 نام خانوادگي و 9 هنر 671 01:47:42,662 --> 01:47:45,096 حرف پدر از روي دلسوزيه 672 01:47:45,862 --> 01:47:48,057 مال پسر ، فداکاري 673 01:47:54,582 --> 01:48:00,021 ،پرنده هاي کوچک دسته جمعي مي خوانند هم صدائي در تناسب با شاخه هاست 674 01:50:54,990 --> 01:50:56,389 مي توني برقصي ؟ 675 01:50:58,110 --> 01:50:59,099 بذار امتحان کنيم 676 01:51:30,191 --> 01:51:32,705 اسم دوست دخترت چيه ؟- مارگريت-