1 00:01:17,300 --> 00:01:21,969 کاری کن که کلمات بر زبانم، و عبادت در قلبم 2 00:01:22,676 --> 00:01:24,945 همیشه از سوی تو پذیرفته شود 3 00:01:25,108 --> 00:01:27,377 خدایا، کسی که قدرت من از توست 4 00:01:27,540 --> 00:01:29,514 و ای ناجی من 5 00:01:36,499 --> 00:01:38,768 سخنرانی امروزم 6 00:01:38,964 --> 00:01:41,199 برگرفته از "امثال" است 7 00:01:41,716 --> 00:01:43,789 باب 25 8 00:01:43,955 --> 00:01:45,864 آیه 28 9 00:01:46,643 --> 00:01:49,491 "کسی که بر روح خود تسلط ندارد 10 00:01:49,651 --> 00:01:54,124 مثل شهر منهدم و بی‌حصار است" 11 00:01:54,835 --> 00:01:58,927 اگر قلبمان را بیازماییم همه‌مان که اینجا از برای عبادت گردآمده‌ایم 12 00:01:59,379 --> 00:02:03,983 چه تعدادمان میتوانیم بگوییم که "من بر روح خود تسلط دارم"؟ 13 00:02:04,147 --> 00:02:07,563 چرا که انسان بسیار ضعیف است 14 00:02:07,731 --> 00:02:09,422 چندبار تا کنون ... 15 00:02:10,131 --> 00:02:11,986 چندین بار ... 16 00:02:12,884 --> 00:02:16,658 چه مدت است که از صراط مستقیم منحرف شده‌ایم 17 00:02:17,138 --> 00:02:21,067 چون فقط در کنار خدا ایستاده‌ایم همچون شهرهایی بی‌حصاریم 18 00:02:21,235 --> 00:02:24,431 که فقط اینگونه میتوانیم در برابر شیطان و وسوسه‌هایش بایستیم 19 00:02:24,818 --> 00:02:27,339 ما به تنهایی قادر به کنترل خود نیستیم 20 00:02:28,115 --> 00:02:30,765 خدا برای ما ... 21 00:02:32,659 --> 00:02:35,757 برای ما نوعی کمک است 22 00:02:36,179 --> 00:02:38,088 و سبب رستگاری ماست 23 00:02:39,346 --> 00:02:41,801 بسیار خب 24 00:02:42,098 --> 00:02:46,091 همه میدانید که چرا اینجا آمده‌اید برای دیدن این شهر منهدم و بی‌حصار 25 00:02:46,258 --> 00:02:48,363 "وقتی دو یا سه نفر از شما به نام من جمع میشوید" ... 26 00:02:48,530 --> 00:02:50,958 این چیزیه که کتاب مقدس بیان میکنه ولی شما برای این اینجا نیستید 27 00:02:50,962 --> 00:02:54,377 بیایید کلمات را عوض کنیم. بیایید دعای روزمره را عوض کنیم 28 00:02:54,546 --> 00:02:58,343 وقتی که دو یا سه یا 20 یا 30 یا 200 یا 300 نفر از شما 29 00:02:58,515 --> 00:03:00,849 دور هم جمع میشوید تا سخن درگوشی و پچ‌پچ آغاز کنید 30 00:03:01,010 --> 00:03:05,134 شما به قضاوت می‌نشینید درباره‌ی ... درباره‌ی چه؟ 31 00:03:05,298 --> 00:03:06,825 درباره‌ی مرد خدا 32 00:03:07,026 --> 00:03:10,572 گفتم مرد خدا و منظورم دقیقاً همین بود 33 00:03:10,930 --> 00:03:14,673 تنها چیزی که میدانید اینه که پدر روحانی‌تون 34 00:03:14,835 --> 00:03:19,886 از نسل و پشتِ روحانیون و نوه‌ی دو اسقف بوده 35 00:03:20,049 --> 00:03:23,726 اما کسانی از خانواده‌های دیگر هم بودند که خودشون رو در این راه به خطر انداختند 36 00:03:23,889 --> 00:03:25,351 و آنهایی که پوست سرشان کنده شد 37 00:03:25,522 --> 00:03:30,094 افرادی با قلب انسانی قلب‌های وحشی و آزاد 38 00:03:30,353 --> 00:03:33,070 آنها گرسنگی را می‌شناسند و اشتیاق‌شان را تغذیه میکنند 39 00:03:33,233 --> 00:03:37,902 آنها اشتیاق‌شان را تغذیه می‌کنند همان اشتیاق و شهوتی که من به ارث برده‌ام 40 00:03:38,258 --> 00:03:41,967 من "شانون" شما را به مبارزه می‌طلبم 41 00:03:42,129 --> 00:03:45,446 تبرهاتون را بیرون بیارید! دشنه و قمه‌هاتون را بیرون بیارید! 42 00:03:45,617 --> 00:03:48,684 قمه‌هاتون را تیز کنید و پوست سرمو بکنید! 43 00:03:48,849 --> 00:03:53,868 من از اجرای مراسم نیایش به درگاه یک خطاکار فرتوت خرفت ... 44 00:03:54,033 --> 00:03:56,903 ... همانی که شما بدان معتقدید- خسته شده‌ام 45 00:03:57,074 --> 00:04:00,139 شما به خدای مهر و محبت و عشق پشت کرده‌اید ... 46 00:04:00,306 --> 00:04:03,567 و آنرا برای خود بصورت این پیرمرد بدخلق خشمگین بدعنق درآورده‌اید 47 00:04:03,730 --> 00:04:08,104 که جهان و مخلوقات خویش را به جبران خطاهایش (در ساختار آفرینش) سرزنش میکند 48 00:04:08,690 --> 00:04:11,210 درها و پنجره‌هایتان را ببندید! 49 00:04:11,377 --> 00:04:14,541 قلب‌هایتان را به روی حقیقتِ خداوند واقعی ببندید! 50 00:06:04,336 --> 00:06:05,797 سلام 51 00:06:07,407 --> 00:06:10,571 - کجان؟ -هنوز تو کلیسا 52 00:06:10,735 --> 00:06:12,645 من از این کلیساهای قدیمی خسته شدم 53 00:06:12,815 --> 00:06:14,790 آفتاب رو دوست دارم 54 00:06:16,272 --> 00:06:21,225 ببخشید دائم فراموش میکنم شما چی بودید یعنی چی هستید 55 00:06:21,390 --> 00:06:22,668 چی؟ 56 00:06:25,231 --> 00:06:27,019 خوشگله، مگه نه؟ 57 00:06:28,111 --> 00:06:30,282 - آره - شما بهش چی می‌گفتید؟ 58 00:06:32,655 --> 00:06:36,004 "فنجان طلا". واقعاً با این چیزی می‌نوشید؟ 59 00:06:36,463 --> 00:06:39,812 شامپاین برای دو نفر در این copa de oro "فنجان طلا". 60 00:06:45,167 --> 00:06:48,233 - دکتر شانون - دوشیزه فلوز. دوشیزه پی‌بلز. 61 00:06:50,030 --> 00:06:52,332 همیشه همینه در عرض مدتی خوب می‌شید 62 00:06:52,495 --> 00:06:56,357 - ممنون حالم خیلی خوبه. چقدر بهتون بدهکارم؟ - شش پزو و نیم 63 00:06:56,527 --> 00:06:59,625 ولی قبلاً که فقط شش پزو بود 64 00:06:59,790 --> 00:07:03,947 - من همشو نوشته دارم - ایرادی نداره جودیت 65 00:07:04,111 --> 00:07:07,406 سیودادخوارز 1200 مایل از اینجا دورتره دوشیزه فلوز. 66 00:07:07,566 --> 00:07:10,665 فکر کنم برای ذخیره کردن 4 سنت یه کم دوره 67 00:07:21,166 --> 00:07:23,916 - خسته نشدیم؟ - نه. 68 00:08:04,013 --> 00:08:05,541 عالیه! 69 00:08:21,645 --> 00:08:23,717 اونو دیدید؟ 70 00:08:23,949 --> 00:08:26,054 ببینین. یکی دیگه 71 00:08:26,221 --> 00:08:28,109 دکتر شانون اون پسرا چی دستشونه؟ 72 00:08:28,269 --> 00:08:31,652 ایگوانا. یه جور مارمولک بزرگ که خاص این منطقه‌ی مکزیک است 73 00:08:31,821 --> 00:08:34,571 میگن مزه‌اش مثل مرغ می‌مونه 74 00:08:34,733 --> 00:08:40,134 یعنی اونها واقعاً این موجودات بدترکیب رو می‌خورند؟ 75 00:08:41,165 --> 00:08:44,067 - هنک روی پل وایستا - وایستم؟ 76 00:08:44,237 --> 00:08:46,474 آره، روی پل 77 00:09:11,117 --> 00:09:13,288 برای چی وایستادیم؟ 78 00:09:13,453 --> 00:09:15,362 برای این لحظه‌ی زیبا، دوشیزه فلوز 79 00:09:15,756 --> 00:09:18,723 نگاهی گذرا به این دنیای گمشده 80 00:09:18,893 --> 00:09:20,648 و بی‌گناه 81 00:09:28,876 --> 00:09:30,851 ببینید جناب کشیش ما همینجوری هم از برنامه عقب هستیم 82 00:09:31,628 --> 00:09:33,035 راه بیوفت راننده 83 00:09:34,284 --> 00:09:35,844 باشه 84 00:09:37,740 --> 00:09:41,056 برادرم تو آبیلینه کلارنس تراکستون 85 00:09:41,228 --> 00:09:44,043 خشکشویی‌های زنجیره‌ای داره 86 00:09:44,204 --> 00:09:47,848 گفته تنها چیزی که میخواد رو سنگ قبرش بنویسن اینه: 87 00:09:48,012 --> 00:09:51,722 "او کسی که بانوان تگزاس را از بند لباس شستن آزاد کرد" 88 00:09:51,884 --> 00:09:53,574 باورکردنی نیست 89 00:09:53,739 --> 00:09:57,733 از وقتی راه افتادیم دارن غر می‌زنن 90 00:09:57,900 --> 00:10:01,729 اگه میخوان تو سفر هم مثل خونه در آسایش باشن، چرا نمودن خونه؟ 91 00:10:01,899 --> 00:10:05,380 خدای من، واقعاً این سفر تجربه‌ی بزرگیه 92 00:10:05,547 --> 00:10:06,693 البته 93 00:10:06,860 --> 00:10:08,802 همه چیز از همون اوّل بد پیش رفت 94 00:10:08,971 --> 00:10:13,281 کلی بدبیاری داشتیم 95 00:10:14,315 --> 00:10:16,868 دوشیزه گودال، بهتره برین سر جاتون بنشینید 96 00:10:17,035 --> 00:10:19,174 تو گفتی دیگه شارلوت صدام می‌کنی 97 00:10:19,339 --> 00:10:21,347 خیلی خب. شارلوت 98 00:10:21,516 --> 00:10:26,469 - منم نمیتونم همش دکتر شانون صداتون کنم - خب "شانون" کافیه 99 00:10:26,924 --> 00:10:30,633 اگه تو منو شارلوت صدا می‌کنی منم می‌تونم تو رو لاری صدا کنم؟ 100 00:10:30,859 --> 00:10:33,161 عزیزم، یه ذره منطقی باش 101 00:10:33,323 --> 00:10:36,073 هستم لاری. اینو تازه درک کردم 102 00:10:36,235 --> 00:10:38,853 عزیزم شارلوت، جات رو با من عوض کن 103 00:10:39,147 --> 00:10:42,889 میخوام درباره‌ی سفرمون با دکتر شانون حرف بزنم 104 00:10:45,803 --> 00:10:48,105 بعداً می‌بینمت لاری 105 00:10:50,955 --> 00:10:56,258 فکر کنم خودتون می‌دونید که شارلوت هنوز به سن قانونی نرسیده 106 00:10:56,427 --> 00:10:59,045 این چه ربطی به سفرمون داره؟ 107 00:10:59,211 --> 00:11:01,699 بخاطر خودتون هم که شده دست از سرش بردارید 108 00:11:01,867 --> 00:11:04,932 دوشیزه فلوز شما می‌دونید که دارید با یه کشیش عالی‌رتبه صحبت می‌کنید؟ 109 00:11:05,098 --> 00:11:06,790 اینقدر سعی نکن بهش نفوذ کنی 110 00:11:06,954 --> 00:11:10,631 من نمیدونم تو تیرا کالینته چه اتفاقی افتاد اصلاً هم نمی‌خوام بدونم 111 00:11:10,794 --> 00:11:12,769 چون اگه بفهمم، حتماً واکنش نشون میدم 112 00:11:12,939 --> 00:11:14,761 منو مجبور به این کار نکنید دکتر شانون 113 00:11:14,923 --> 00:11:17,225 ببینید، اتفاق خاصی اونجا نیوفتاد 114 00:11:17,387 --> 00:11:21,544 اتاقدار کلیدهای من و اونو جابه‌جا داد فقط همین. خیلی ساده 115 00:11:21,706 --> 00:11:24,521 این بدگمانی شما بی‌اساسه 116 00:11:24,682 --> 00:11:26,787 بهتون اطمینان میدم 117 00:11:26,954 --> 00:11:31,525 فقط دست از سرش بردار منو وادار به کاری نکن 118 00:11:32,522 --> 00:11:34,693 خیلی خب دخترا، آماده‌ی یه سرود جدید هستین؟ 119 00:12:14,761 --> 00:12:20,163 این قرص‌ها دیگه کاری برای من نمی‌کنند 120 00:12:29,706 --> 00:12:31,561 - پنچر کردیم - ترکیده 121 00:12:31,722 --> 00:12:33,861 لنت ترمزهامون هم سوخته 122 00:12:34,026 --> 00:12:35,967 تسمه پروانه پاره شده لاستیک‌هامون هم صاف شده 123 00:12:36,137 --> 00:12:38,788 این اتفاقات توی هر سفری میوفته دوشیزه فلوز 124 00:12:38,953 --> 00:12:41,157 چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه تا لاستیک‌ رو عوض کنیم 125 00:12:41,418 --> 00:12:43,839 حرفی میزنی جناب کشیش باید بریم لاستیک جدید رو بیاریم 126 00:12:44,009 --> 00:12:47,325 اونو بندازیم به جای این نیم‌ساعتی طول میکشه 127 00:12:47,497 --> 00:12:49,537 پس سریع انجامش بده هنک 128 00:12:50,441 --> 00:12:51,968 جودیت! 129 00:12:52,137 --> 00:12:56,164 - کمکم کن - باشه پی‌بی 130 00:13:19,753 --> 00:13:21,160 خیلی دلپذیره مگه نه؟ 131 00:13:21,961 --> 00:13:23,367 آره 132 00:13:24,840 --> 00:13:27,109 شما واقعاً کشیش هستید لاری؟ 133 00:13:27,272 --> 00:13:30,621 - کی گفته نیستم - هیچکس. برا خودم سؤال بود 134 00:13:30,792 --> 00:13:32,418 چرا این سؤال رو پرسیدی؟ 135 00:13:32,585 --> 00:13:35,715 مگه نه اینکه آژانس بلیک در آگهی‌اش فخر فروخته: هدایت گروه‌های ویژه‌ی تور توسط 136 00:13:35,881 --> 00:13:38,019 ... عالی‌جناب تی.لاورنس شانون؟ 137 00:13:38,185 --> 00:13:40,868 مگه ممکنه چنین ادعایی کنن اونهم بدون دلیل و مدرک؟ 138 00:13:41,032 --> 00:13:42,855 خوشحالم که هستی 139 00:13:43,017 --> 00:13:44,805 منظورت چیه؟ 140 00:13:45,192 --> 00:13:48,191 خب، اینجور زندگی باشکوهه 141 00:13:48,360 --> 00:13:51,677 اینکه به روح مردم اهمیت بدی 142 00:13:52,265 --> 00:13:54,404 تو برای مردم خیلی باارزشی 143 00:13:54,569 --> 00:13:56,324 برای کسی مثل من 144 00:13:56,488 --> 00:13:58,627 من میتونم باهات حرف بزنم 145 00:13:58,791 --> 00:14:02,753 دیگه وقتی برگردیم خونه، رویای شنا کردن با جناب کشیش "هاچکیس" رو نخواهم داشت 146 00:14:02,921 --> 00:14:04,197 آخه اون پیره 147 00:14:07,944 --> 00:14:11,424 برو رو صندلی عقب بشین پی‌بی پاهات رو بذار بالا 148 00:14:11,592 --> 00:14:15,268 - راننده، شما خانم گودال رو ندیدید؟ - چرا دیدمش 149 00:14:15,432 --> 00:14:17,668 خب کجاست؟ 150 00:14:17,832 --> 00:14:20,581 اون بردش اونجا 151 00:14:31,719 --> 00:14:33,411 شارلوت 152 00:14:35,656 --> 00:14:37,411 شارلوت 153 00:14:38,055 --> 00:14:39,681 شارلوت 154 00:14:40,487 --> 00:14:41,470 شارلوت 155 00:14:41,735 --> 00:14:44,004 - یه پسری پشت خونمون بود - شارلوت 156 00:14:44,167 --> 00:14:45,858 فکر میکرد عاشق من شده 157 00:14:46,024 --> 00:14:49,472 - جدی میگم. زندگی رو برام غیرممکن کرده بود - شارلوت 158 00:14:49,640 --> 00:14:52,006 پدر فکر کرد این مسافرت برام لازمه 159 00:14:52,167 --> 00:14:55,364 در واقع میخواست توی یه کشور غریب بدون ملازم و همراه هم نباشم 160 00:14:55,527 --> 00:14:57,861 - شارلوت! - زندگی خیلی عجیبه 161 00:14:58,023 --> 00:15:00,706 - آره - اگه بخاطر اون پسره‌ی احمق نبود ... 162 00:15:00,871 --> 00:15:03,042 ... من اصلاً نمی‌دیدمت 163 00:15:03,206 --> 00:15:06,240 - شارلوت! - دستم رو بگیر لاری 164 00:15:06,407 --> 00:15:07,584 برای چی؟ 165 00:15:07,750 --> 00:15:09,758 برای اینکه جدا نشیم 166 00:15:11,398 --> 00:15:14,465 شارلوت، بهت دستور میدم که برگردی اینجا 167 00:15:17,158 --> 00:15:18,336 شارلوت گودال 168 00:15:18,823 --> 00:15:20,994 تو فقط بخاطر من اجازه‌ی این سفر رو پیدا کردی 169 00:15:21,671 --> 00:15:25,468 میشنوی شارلوت؟ 170 00:15:25,959 --> 00:15:30,334 شارلوت میدونم که میشنوی داری عمداً این کارها رو میکنی 171 00:15:30,503 --> 00:15:34,593 شارلوت! شارلوت از اون مرد دور شو! 172 00:15:35,111 --> 00:15:36,736 شنیدی؟ 173 00:15:38,022 --> 00:15:39,964 شارلوت، مادرت تو رو به من سپرده 174 00:15:40,135 --> 00:15:42,753 من مسئولیت دارم شارلوت 175 00:15:44,806 --> 00:15:47,555 تو فقط بخاطر من، اجازه‌ی این سفر را پیدا کردی 176 00:15:47,974 --> 00:15:49,730 شارلوت! 177 00:15:59,302 --> 00:16:00,863 چی شده دوشیزه فلوز 178 00:16:01,030 --> 00:16:02,437 دختره‌ی دریده 179 00:16:02,982 --> 00:16:07,291 تو عمداً این کارها را میکنی 180 00:16:08,485 --> 00:16:11,715 شما فکر کردین داشتیم اونجا چکار میکردیم دوشیزه فلوز؟ تولید مثل؟ 181 00:16:11,877 --> 00:16:15,554 تو یه حیوونی! حیوون! 182 00:16:15,718 --> 00:16:18,020 حیوون! 183 00:18:18,564 --> 00:18:21,085 هی! چکار میکنی؟ برو از اینجا بیرون! 184 00:18:21,252 --> 00:18:24,286 - خدای من، ساعت 3 صبحه - اومدم تو رو ببینم 185 00:18:24,452 --> 00:18:27,582 - خیلی مهمه. زندگیم تو خطره - شغل من هم در خطره 186 00:18:27,748 --> 00:18:30,203 نباید زیاد نگران این کار مسخره باشی 187 00:18:30,372 --> 00:18:33,852 عزیزم وقتی برگردیم خونه می‌بینی که پدرم سه تا نمایندگی "فورد" داره 188 00:18:34,020 --> 00:18:36,256 تو این لحظه که در زندگی آیندم فوردی نمی‌بینم 189 00:18:36,420 --> 00:18:37,762 تو مست کردی لاری؟ 190 00:18:37,924 --> 00:18:41,437 عزیزم، اگه مست کرده بودم که الان اینجا نبودم. بازم داشتم مشروب میزدم 191 00:18:41,604 --> 00:18:44,451 پس چی شده؟ چرا اینقدر عرق کردی؟ 192 00:18:44,611 --> 00:18:48,539 تو که سؤتعبیری از کارم نمی‌کنی؟ منظورم اینه که از اومدنم به اتاقت 193 00:18:48,708 --> 00:18:50,268 بهم قول بده فکر بد نکنی 194 00:18:50,435 --> 00:18:55,192 اون پسره که بهت گفتم، میگفت من پوستی دارم که هیچ دختری اجازه نداره داشته باشه 195 00:18:55,620 --> 00:18:58,173 می‌گفت من باید برای داشتن پوستی به این نرمی به دیگران مجوز بدم 196 00:18:58,340 --> 00:19:00,761 - احمقانه نیست؟ - نه 197 00:19:00,931 --> 00:19:03,036 آره، نه. نه منظورم اینه که باید مجوز باشه 198 00:19:03,203 --> 00:19:06,498 البته تا وقتی که اینقدر سنت بره بالا ... 199 00:19:06,659 --> 00:19:10,521 ... تا گواهینامه بگیری. حالا میشه از اتاقم بری بیرون 200 00:19:10,691 --> 00:19:14,553 چشمام رو می‌بندم تا وقتی از اتاقم بری بیرون 201 00:19:14,851 --> 00:19:18,561 - من پیش از موقع شکوفا شدم لاری؟ آره، نه، آره 202 00:19:18,723 --> 00:19:20,927 پروردگارا مرا از هوس دور کن! 203 00:19:21,090 --> 00:19:24,735 حالا برو خونه من خودم میدونم باید چکار کنم 204 00:19:24,899 --> 00:19:27,649 - منم برای گفتن همین اومدم چی؟ 205 00:19:27,811 --> 00:19:29,217 دارم میرم خونه 206 00:19:29,378 --> 00:19:31,680 فردا، از پوئرتو والارتا 207 00:19:31,844 --> 00:19:34,364 تو "پوئرتو والارتا" یه هواپیما می‌گیرم 208 00:19:34,531 --> 00:19:39,265 من از دست اون جنده‌ی پیر در میرم وقتی که اون داره خواب قیلوله میکنه ... 209 00:19:39,426 --> 00:19:41,499 ... و قبل از اینکه بفهمه، رفته‌ام 210 00:19:41,667 --> 00:19:43,324 نباید بهش بگی من کجا رفتم 211 00:19:43,491 --> 00:19:45,214 بذار یه کم حالش جا بیاد 212 00:19:45,379 --> 00:19:48,728 بذار فکر کنه که توی جنگل ناپدید شدم 213 00:19:48,899 --> 00:19:50,655 ولی نتونستم تو رو نگران کنم 214 00:19:50,819 --> 00:19:52,793 میخواستم باهات خداحافظی کنم ... 215 00:19:52,963 --> 00:19:54,937 ... یا شایدم au revoir."به امید دیدار" 216 00:19:55,106 --> 00:19:57,824 چون وقتی اونها رو برگردونی ... 217 00:19:57,986 --> 00:20:00,190 ... من اونجا منتظرتم ... 218 00:20:00,354 --> 00:20:04,031 ... copa de oro "فنجان طلا" بر گیسوانم در آنسوی مرز 219 00:20:04,194 --> 00:20:07,543 عزیزم تنها مرزی که دارم ازش رد میشم مرز سلامت عقلیه 220 00:20:07,714 --> 00:20:09,602 - نه - چرا عزیزم 221 00:20:09,762 --> 00:20:11,322 من بهش فکر کردم عزیزم 222 00:20:11,523 --> 00:20:14,783 آنچه که تو باید داشته باشی، کلیسای بزرگ و قشنگی در ارتفاعات "تاندر برد" است ... 223 00:20:14,945 --> 00:20:16,288 بابا اونجا خیلی نفوذ داره 224 00:20:16,451 --> 00:20:19,450 - و یه همسر میخوای که اهمیت مأموریت خدایی‌ت رو بفهمه 225 00:20:19,618 --> 00:20:23,361 - نه، نه - چرا. من درستش میکنم، پدر درستش میکنه 226 00:20:23,523 --> 00:20:25,213 - نه - آره 227 00:20:25,378 --> 00:20:27,679 "کسی که بر روح خود تسلط ندارد، مثل 228 00:20:27,842 --> 00:20:29,849 ... شهر منهدم و بی‌حصار است" 229 00:20:30,017 --> 00:20:31,676 من روحت رو کنترل میکنم 230 00:20:31,842 --> 00:20:33,020 من نگهت میدارم 231 00:20:33,185 --> 00:20:36,568 - نه، نه - آره، آره 232 00:20:48,642 --> 00:20:50,169 شارلوت 233 00:20:53,249 --> 00:20:54,744 شارلوت ... 234 00:20:55,042 --> 00:20:57,692 ... بهت گفتم چقدر متأسفم 235 00:20:58,882 --> 00:21:01,784 باید من رو ببخشی 236 00:21:02,753 --> 00:21:06,616 نتونستم عصبانیتم رو کنترل کنم 237 00:21:08,545 --> 00:21:11,448 اصلاً نمیخواستم اذیتت کنم 238 00:21:11,682 --> 00:21:16,416 دنیا رو هم بدن، حاضر به اذیت شدنت نیستم 239 00:21:19,394 --> 00:21:20,822 شارلوت 240 00:21:21,281 --> 00:21:26,497 شارلوت، باید من رو ببخشی نمیتونم اینقدر ناراحت بمونم 241 00:21:33,377 --> 00:21:35,068 شانون؟ 242 00:21:35,457 --> 00:21:36,832 شانون، در رو باز کن 243 00:21:36,994 --> 00:21:38,455 میشنوی؟ 244 00:21:38,625 --> 00:21:41,177 اون بچه اینجاست همین حالا باز کن 245 00:21:41,409 --> 00:21:44,442 همین کم بود. به پدرم میگه به همه میگه 246 00:21:50,177 --> 00:21:52,282 اون دختر بچه رو با خودش برده اونجا در رو هم قفل کرده 247 00:21:52,449 --> 00:21:56,343 این دفعه دیگه کلیدی جابه‌جا نشده من کلیدی ندارم 248 00:22:01,441 --> 00:22:03,197 کارت تمومه شانون 249 00:22:03,361 --> 00:22:04,538 خودم تمومش میکنم 250 00:22:04,704 --> 00:22:07,803 وقتی کارم باهات تموم بشه دیگه نمیتونی جایی قایم بشی 251 00:22:07,969 --> 00:22:11,231 درسته دوشیزه فلوز عفت، پیروزی است. کاملاً حق با شماست 252 00:22:11,392 --> 00:22:14,742 صبر کن. فقط صبر کن 253 00:22:42,113 --> 00:22:44,283 صبح بخیر. یه سفر خیلی خوب در پیش داریم 254 00:22:44,449 --> 00:22:46,904 چندتا از زیباترین چشم‌اندازها در این بخش از مکزیک 255 00:22:47,073 --> 00:22:49,919 من اجازه گرفتم تا سوغاتی‌هامون رو همینجا بذاریم 256 00:22:50,079 --> 00:22:51,574 عاشقتم 257 00:22:52,320 --> 00:22:56,663 رایگانه. اهدایی عالی‌جناب تی.لاورنس شانون 258 00:22:58,464 --> 00:23:00,220 دوشیزه پی‌بلز 259 00:23:12,095 --> 00:23:13,273 دوشیزه فلوز کجاست؟ 260 00:23:13,439 --> 00:23:16,571 فکر کردی میتونی یه شیرین‌کاری مثل دیشب دربکنی و انگار چیزی نشده؟ 261 00:23:16,736 --> 00:23:18,711 - منظورت چیه؟ - همه دارن خبردار میشن 262 00:23:19,295 --> 00:23:21,335 امروز صبح چند تا تلگراف برای ... 263 00:23:21,503 --> 00:23:23,674 ... چند تا قاضی تو تگزاس فرستاد 264 00:23:23,839 --> 00:23:26,491 میخواد کل زندگیت رو از وقتی زبون باز کردی در بیاره 265 00:23:26,655 --> 00:23:29,339 - تو از کجا میدونی؟ - از اینجا که به من گفت تا براش بفرستم 266 00:23:29,503 --> 00:23:32,319 من بهش گفتم این در وظایف هیچ راننده‌ای نیست 267 00:23:32,480 --> 00:23:35,578 - دمت گرم هنک - ولی از شرش راحت نمیشی 268 00:23:35,742 --> 00:23:38,809 دوشیزه فلوز خودش رفته اونجا تا تلگراف کنه 269 00:23:43,743 --> 00:23:45,815 میخواد پوستت رو بکنه عالی‌جناب 270 00:23:45,983 --> 00:23:47,958 صبح بخیر، دوشیزه فلوز 271 00:23:57,056 --> 00:23:59,837 من ... من میرونم 272 00:24:13,567 --> 00:24:18,204 رسیدیم پی‌بی. مشکلاتت تموم شد حالا میتونی یه حموم مَشت بگیری 273 00:24:18,623 --> 00:24:22,070 "هتل آمبوس‌موندوز در پوئرتو والارتا ... 274 00:24:22,238 --> 00:24:25,915 هتل کاملاً مدرن مجهز به سیستم تهویه مطبوع ... 275 00:24:26,366 --> 00:24:30,228 وسط بازار و میدانی دل‌با‌ز با غذاها و سرویس عالی‌ست" 276 00:24:41,758 --> 00:24:44,180 شانون؟ هتل ما اونجاست 277 00:24:48,190 --> 00:24:50,612 شانون. بایست 278 00:24:50,782 --> 00:24:54,197 فوری نگهش دار شانون. شانون! 279 00:25:11,806 --> 00:25:14,653 چه غلطی میخوای بکنی عالی‌جناب؟ هممون رو به کشتن بدی؟ 280 00:25:44,701 --> 00:25:47,483 دیوونه شدی؟ - اینجا که آمبوس‌موندوز نیست 281 00:25:47,645 --> 00:25:51,190 بروشور میگه باید در آمبوس‌موندوز توقف میکردیم؛ در مرکز پوئرتو والارتا 282 00:25:51,421 --> 00:25:55,611 رسیدیم خانم‌ها، اینجا "میسمالویا"ست جنگلی مشرف به ساحل غربی 283 00:25:55,773 --> 00:25:57,715 روز مرگتون، ممنونم خواهید شد 284 00:25:57,885 --> 00:26:00,569 در تمام مکزیک جایی نیست که با این برابری کنه 285 00:26:00,734 --> 00:26:04,116 سرآشپزش چینیه خودم از شانگهای آوردمش اینجا 286 00:26:04,285 --> 00:26:07,667 ساکاتون رو بذارید بمونه پرسنل اینجا میارنش بالا 287 00:26:10,461 --> 00:26:12,828 همین حالا مارو برگردون به پوئرتو والارتا. جایی که باید باشیم 288 00:26:12,989 --> 00:26:14,647 من منتظر تلگراف مهمی هستم 289 00:26:14,813 --> 00:26:16,503 - نمیتونم جایی ببرمتون - چرا؟ 290 00:26:16,668 --> 00:26:19,320 چون عالی‌جناب (کشیش) سر دلکو و رابط شمع‌ها را برداشتن 291 00:26:19,485 --> 00:26:21,176 شانون 292 00:26:21,341 --> 00:26:23,196 شانون، از این یکی نمیتونی قِسِر در بری 293 00:26:30,716 --> 00:26:32,025 فِرد؟ 294 00:26:33,501 --> 00:26:34,929 فرد؟ 295 00:26:43,356 --> 00:26:45,145 شانون 296 00:26:46,109 --> 00:26:48,345 توی این فصل غیر جهانگردی اینجا چه غلطی میکنی؟ 297 00:26:48,509 --> 00:26:51,061 میشه یکی از افرادت رو بفرستی که این ساک رو برام بیارن بالا؟ 298 00:26:51,931 --> 00:26:53,361 پپی 299 00:26:57,148 --> 00:26:59,352 فرد، کجایی؟ 300 00:26:59,516 --> 00:27:01,042 فرد نمیتونه صدات رو بشنوه عزیزم 301 00:27:01,212 --> 00:27:03,100 چرا؟ رفته ماهیگیری؟ 302 00:27:03,260 --> 00:27:04,721 چند وقته گذاشتیش کنار؟ 303 00:27:04,893 --> 00:27:06,681 - چی رو؟ - بشکه‌ی مشروب رو 304 00:27:06,843 --> 00:27:08,218 من مشروب نخورده‌ام 305 00:27:08,381 --> 00:27:12,504 - پس چت شده؟ - تب دارم. گیجی‌ام از تبه 306 00:27:12,668 --> 00:27:15,220 فِرد کجاست؟ - مرده 307 00:27:17,372 --> 00:27:20,372 - گفتی مرده؟ آره همین رو گفتم. فرد مرده 308 00:27:22,043 --> 00:27:23,931 چطوری؟ کی؟ 309 00:27:24,092 --> 00:27:25,947 کمتر از چهار هفته‌ی پیش 310 00:27:27,004 --> 00:27:30,898 دستش رو با قلاب ماهیگیری برید عفونت کرد و به خونش رسید 311 00:27:31,068 --> 00:27:34,581 فکر می‌کردم فرد میتونه منو از این مخمصه نجات بده 312 00:27:34,747 --> 00:27:37,650 اون تنها راه نجاتم بود خیلی روش حساب میکردم 313 00:27:37,820 --> 00:27:41,115 - داری از هم می‌پاشی، آره؟ - آره، اونها ... 314 00:27:41,276 --> 00:27:42,802 اونها داغونم کردند 315 00:27:42,971 --> 00:27:45,819 در اشتیاق دراز کشیدن داخل ننو توی ایوانم ... 316 00:27:45,980 --> 00:27:49,395 ... بالای جنگل باران و ساحل آبِ آرام این تنها چیزیه که منو نگه داشته 317 00:27:49,564 --> 00:27:52,280 عزیزم برو اونجا دراز بکش منم برات یه عرق نارگیل درست میکنم 318 00:27:52,443 --> 00:27:55,411 نه، نه. اگه الان عرق نارگیل را شروع کنم دیگه نمیتونم از آن دست بکشم 319 00:27:55,611 --> 00:27:59,440 جناب کشیش! اون‌ها می‌خوان برگردن شهر 320 00:27:59,708 --> 00:28:03,384 خب بهشون بگو که نمیتونن به شهر برگردن! 321 00:28:04,155 --> 00:28:05,911 فکر کردم فرد میتونه رامشون کنه 322 00:28:06,075 --> 00:28:09,687 اون یه ماهیگیر بود اون پایین هم کلی کوسه‌ی آدمخوار 323 00:28:10,555 --> 00:28:13,620 - من باید اون خانم‌ها رو بیارم بالا - نه 324 00:28:13,787 --> 00:28:17,102 ما تو ماه آگوست تعطیلیم همیشه تعطیلیم 325 00:28:17,275 --> 00:28:19,664 اینقدر بوق نزن! 326 00:28:20,443 --> 00:28:23,607 ماکسین. ماکسین، باید کمکم کنی 327 00:28:24,347 --> 00:28:28,056 - عزیزم، تو واقعاً از دست رفتی - ببین من نمیتونم این گروه رو از دست بدم 328 00:28:28,219 --> 00:28:31,514 آژانس جهانگردی بلیک، دوره‌ی آزمایشی برام گذاشته، چون ماه قبل هم گروه بدی داشتم 329 00:28:31,674 --> 00:28:34,260 اونها تلاششون رو کردن تا منو اخراج کنن الان هم تنبیهی تعلیقی هستم 330 00:28:34,427 --> 00:28:38,202 اگه این گروه رو هم از دست بدم، حتماً اخراجم بعدش چکار کنم ماکسین؟ 331 00:28:38,363 --> 00:28:40,784 هیچی از آژانس بلیک بی‌ارزش‌تر که وجود نداره 332 00:28:40,955 --> 00:28:43,769 باشه، باشه، عزیزم اگه اینقدر برات مهمه ... 333 00:28:44,666 --> 00:28:46,554 ... اونها میتونن اینجا بمونن 334 00:28:48,442 --> 00:28:50,351 رفیقت داره میاد بالا 335 00:28:50,522 --> 00:28:52,530 اسمش هنکه. هنک 336 00:28:52,698 --> 00:28:54,641 - کمکم کن. هواشو داشته باش - حتماً 337 00:28:54,810 --> 00:28:57,014 - یه لیوان عرق نارگیل مجانی بهش میدم - نه، نه 338 00:28:57,178 --> 00:28:59,065 تا وقتی اتوبوس رو خالی نکرده نه 339 00:28:59,706 --> 00:29:03,001 نمیتونی از این خلاص بشی. بعضی از اون خانم‌ها شرایط بدی دارن 340 00:29:03,162 --> 00:29:05,748 اگه بهم سر دلکو رو ندی پیاده برمیگردن 341 00:29:05,914 --> 00:29:09,689 اونوقت از آفتاب‌زدگی مثل حشرات می‌افتند روی جاده. هنک، من به همکاری تو احتیاج دارم 342 00:29:10,202 --> 00:29:14,742 این ماجرا، یه آزمون قدرته بین دو مرد و یک اتوبوس پر از مرغ ریقوی پیر! 343 00:29:14,906 --> 00:29:17,328 تو که متوجه هستی، مگه نه؟ من میدونم دارم چکار میکنم هنک 344 00:29:17,497 --> 00:29:18,610 اینو یادت نره 345 00:29:18,778 --> 00:29:21,713 اون گاو زنگوله‌پا یه تلگرام از لوس‌فلیز امروز صبح فرستاد. درسته؟ 346 00:29:21,882 --> 00:29:24,565 که جوابش هم باید بیاد به هتلشون در پوئرتو والارتا، درسته؟ 347 00:29:24,729 --> 00:29:27,283 ولی اگه ما اونجا نباشیم جوابی هم نخواهد آمد. درسته؟ 348 00:29:27,450 --> 00:29:29,654 لیزی بوردن (زن قاتل معروف در 1892) نمیتونه تبر به دست بشه 349 00:29:29,818 --> 00:29:34,072 دلیل اینکه آوردمشون اینجا هم همینه. هر لحظه مشغول بودم. حالا هم یه زمان کوتاه نیاز دارم 350 00:29:34,234 --> 00:29:37,201 برای اثبات لیاقتم به اون ... 351 00:29:37,369 --> 00:29:39,824 ... پیری‌ها ... بانوان محترمه‌ی گروهمان 352 00:29:39,993 --> 00:29:43,671 همین فرداست که از کف دستم دون بگیرن 353 00:29:43,834 --> 00:29:48,143 تو تضمین عالی‌جناب تی. لاورنس شانون رو داری 354 00:29:48,762 --> 00:29:51,031 چه ضمانتی به اون بچه که داشتی گولش میزدی دادی؟ 355 00:29:51,193 --> 00:29:53,681 گولش میزدم؟ ببین هنک اگه میخوای تو کارت موفق باشی ... 356 00:29:53,849 --> 00:29:57,625 ... باید اخبار واقعی رو بگی، بدون اغراق. واضحه که این اغراقه 357 00:29:57,786 --> 00:30:00,916 من هر کاری از دستم برمیومد انجام دادم ... 358 00:30:01,082 --> 00:30:04,430 تا از شر اون دختره‌ی زود-رشدِ بدکاره در امان بمونم 359 00:30:04,953 --> 00:30:07,506 این چه طرز صحبت کردن درباره‌ی یه دختر جوونِ بیگناهه 360 00:30:07,769 --> 00:30:11,118 مطمئنی دیشب بدون هیچ غرضی اونو برده بودی تو رختخواب خودت؟ 361 00:30:11,289 --> 00:30:12,718 آره، بخند، خیلی بامزه‌ست 362 00:30:12,889 --> 00:30:15,824 بدون اغراق بگم، هر بلایی سرت بیارن کمه 363 00:30:15,993 --> 00:30:18,262 میخوای بکشی کنار؟ اونم وقتی‌که با احساسش بازی کردی ... 364 00:30:18,424 --> 00:30:20,181 ... دلیل اینکه کشیدیمون این بالا - هنک ... 365 00:30:20,345 --> 00:30:22,352 من حرف‌هات رو شنیدم ولی اون این‌ها رو نمیگه 366 00:30:22,841 --> 00:30:26,005 اون میگه میخواسته از پوئرتو والارتا هواپیما بگیره و بره ... 367 00:30:26,169 --> 00:30:28,885 ... اما تو نتونستی دوریش رو تحمل کنی 368 00:30:29,785 --> 00:30:32,534 جالبه. واقعاً جالبه 369 00:30:32,697 --> 00:30:34,453 خانم فالک عزیز 370 00:30:34,617 --> 00:30:38,129 یه صورت‌غذا به او بدید. یه نمونه از فهرست غذاها را، تا به خانم‌ها نشون بده 371 00:30:38,296 --> 00:30:40,915 یه نمونه از اون فهرست‌های جالبتو 372 00:30:41,081 --> 00:30:43,285 متشکرم. بیا بگیر هنک 373 00:30:43,449 --> 00:30:47,278 حالا برگرد پایین و این فهرست افسانه‌ای رو به اون خانم‌ها نشون بده 374 00:30:47,448 --> 00:30:51,026 چشم‌انداز تپه رو براشون تعریف کن ... از امکانات مجلل هتل بگو ... 375 00:30:51,192 --> 00:30:52,535 ... هر چی خودت دوست داری 376 00:30:52,697 --> 00:30:54,354 بیارشون بالا هنک 377 00:30:57,529 --> 00:31:00,147 یه مرد جوونِ شرافتمند 378 00:31:00,312 --> 00:31:03,923 پس تو جوجه کوچولو را بلند کردی و مرغ‌های پیر شاکی شدن؟ 379 00:31:04,088 --> 00:31:06,609 موضوع جدیه، خیلی هم جدیه دختره گرفتار ِ احساسات زودرسه 380 00:31:06,809 --> 00:31:09,361 - چه غلط‌ها - در ضمن اون تو این سفر 381 00:31:09,528 --> 00:31:12,343 تحت محافظت نظامی یه زنک مردنما یه معلم آواز انکرالاصوات هم هست 382 00:31:13,304 --> 00:31:16,751 دارم فکر میکنم که چقدر طول میکشه تا عرق هیأت‌علمی کالج زنان باپتیست دربیاد 383 00:31:16,920 --> 00:31:20,946 ... از اتوبوسی که زیر آفتاب مانده اونهم موقعی که حرارت در سایه، چهل درجه‌ست 384 00:31:21,175 --> 00:31:23,347 - حالا مثل لشگر شکست‌خورده دارن پیاده میشن - جدی؟ 385 00:31:23,512 --> 00:31:26,578 گمانم این دور از مسابقه را من بردم هنک بیچاره 386 00:31:26,744 --> 00:31:29,264 هنک بیچاره رو بهتره یکی نجات بده 387 00:31:36,024 --> 00:31:38,610 اونو ببین. مثل فیل ماده‌ی مست به بالای تپه یورش آورده 388 00:31:38,775 --> 00:31:40,947 ماکسین، محض رضای خدا در این مورد کمکم کن 389 00:31:41,112 --> 00:31:44,308 اون نه فقط برای اخراجم تلاش میکنه، بلکه سعی میکنه ... 390 00:31:44,471 --> 00:31:46,544 ... اتهامی جنایی را، تجاوز جزایی رو به من بچسبونه 391 00:31:46,712 --> 00:31:48,883 تجاوز جزایی؟ هیچ‌وقت نفهمیدم یعنی چی؟ 392 00:31:49,048 --> 00:31:53,391 تجاوز به صغیر. یعنی اغفالِ مرد بوسیله‌ی دختر زیر بیست سال. خنده نداره ماکسین 393 00:31:54,231 --> 00:31:56,850 عزیزم چرا همیشه بچه‌سال‌ها رو میخوای؟ 394 00:31:57,016 --> 00:31:59,471 من هیچکدوم رو نمیخوام، هیچ‌کدوم. اصلاً سن مهم نیست 395 00:31:59,639 --> 00:32:02,006 پس چرا اون‌ها رو بلند می‌کنی شانون؟ هان شانون؟ 396 00:32:02,167 --> 00:32:05,811 - خب آدم‌ها به تماس‌های انسانی نیاز دارن - شانون! 397 00:32:05,975 --> 00:32:07,154 شانون! تو یه حقه‌بازی 398 00:32:07,319 --> 00:32:09,937 بفرمایید بالا دوشیزه فلوز ترتیب همه چیز داده شده 399 00:32:10,903 --> 00:32:12,365 هرگز اینکار را نکنید دوشیزه فلوز 400 00:32:12,535 --> 00:32:15,602 آنهم صلاة ظهر تابستان، در یک دهکده‌ی استوایی. هرگز بالای تپه‌ای اینطور نروید 401 00:32:15,767 --> 00:32:19,029 ... که انگار دسته‌ی سواره نظام را برای حمله به دژی فرماندهی میکنید 402 00:32:19,191 --> 00:32:22,224 من نه احتیاجی به نصیحت دارم نه راهنمایی من فقط سر دلکو را میخوام 403 00:32:22,807 --> 00:32:26,484 ایشون یکی از همون خانم‌های دلفریبی‌اند که داشتم حرفشونو میزدم. خانم فالک، دوشیزه فلوز 404 00:32:26,647 --> 00:32:29,069 - سلام - این مرد با شما معامله‌ای داره؟ 405 00:32:29,238 --> 00:32:32,108 - چه معامله‌ای؟ - این مرد از شما حق و حساب میگیره؟ 406 00:32:32,375 --> 00:32:34,796 ببین عزیزم، من به هیچکس پورسانت نمیدم 407 00:32:35,094 --> 00:32:37,363 - به بیشتر مسافرا هم جواب رد میدم - شما اینجا تلفن دارید؟ 408 00:32:37,815 --> 00:32:40,085 - البته - میخوام یه تلفن به تگزاس بزنم 409 00:32:40,375 --> 00:32:43,790 - به حساب طرف مقابل البته - اونجا داخل دفتره 410 00:32:46,551 --> 00:32:48,558 تو کی این تلفن لعنتی رو آوردی اینجا؟ 411 00:32:48,727 --> 00:32:51,695 فرد پیر، مخابرات رو وادار به کشیدن یه خط به این بالا کرد 412 00:32:51,863 --> 00:32:54,678 خیلی خب. برو اون تو ببین داره با کی حرف میزنه 413 00:32:54,839 --> 00:32:58,549 نذار با آژانس بلیک تماس بگیره کاری کنه که من اخراج بشم 414 00:32:58,711 --> 00:33:01,166 رسیدیم پی‌بی یه کم دیگه 415 00:33:01,334 --> 00:33:04,401 دوشیزه پی‌بلز. خوشحالم کردید 416 00:33:04,791 --> 00:33:06,701 میدونستم حستون بالاخره متقاعدتون میکنه 417 00:33:06,871 --> 00:33:09,489 میسمالویا شما رو افسون میکنه این منظره رو ببینید 418 00:33:09,654 --> 00:33:12,174 ما مجبور شدیم بیایم اینجا 419 00:33:12,342 --> 00:33:14,513 - دوشیزه پی‌بلز مریضه و نیازمندِ یه ... - یه حمام 420 00:33:14,678 --> 00:33:17,548 حمام هنک، برو وسایل رو از ماشین بیار 421 00:33:17,718 --> 00:33:19,857 به خودتون برسید خانم‌ها این مهمونخونه متعلق به خودتونه 422 00:33:20,022 --> 00:33:22,672 اینجا همه‌چیز برای رفاه شماست دوشیزه پی‌بلز 423 00:33:22,838 --> 00:33:24,813 - پی‌بی - ما نمیتونیم کاری براش بکنیم جودیت 424 00:33:24,982 --> 00:33:28,298 چیزی نشده، یه کم حالش به هم خورده خانم فالک ازش مراقبت میکنه 425 00:33:28,470 --> 00:33:29,844 این از خدمات همینجاست 426 00:33:30,006 --> 00:33:34,130 شما و شارلوت، دوشیزه گودال، میتونید برید تو این اتاق 427 00:33:34,294 --> 00:33:36,334 من یه اتاق تکی میخوام 428 00:33:36,502 --> 00:33:39,633 برای من فرقی نمیکنه. میتونه برای خودش یه اتاق داشته باشه 429 00:33:39,798 --> 00:33:43,627 چون من دیگه مسئولیت کارهای اون رو بر عهده نمی‌گیرم. اون آزاده 430 00:33:43,798 --> 00:33:46,383 تا وقتی به شهر برگردیم 431 00:33:47,190 --> 00:33:48,466 هنک 432 00:33:48,629 --> 00:33:50,898 چمدون دوشیزه فلوز رو به من بده 433 00:33:51,062 --> 00:33:53,036 متشکرم 434 00:33:53,782 --> 00:33:55,243 از این طرف دوشیزه فلوز 435 00:33:55,414 --> 00:33:57,552 تماستون رو گرفتید؟ 436 00:33:57,717 --> 00:33:59,441 خط‌ها مشغول بود گفتن بهم زنگ میزنن 437 00:33:59,606 --> 00:34:02,224 دوشیزه فلوز، لطفاً لطفاً یه دقیقه بهم وقت بدید 438 00:34:02,390 --> 00:34:03,917 خب چیه؟ 439 00:34:04,086 --> 00:34:05,940 خب، همانطور که برای ... 440 00:34:06,101 --> 00:34:08,337 ... هر انسانی در این یا آن نقطه از زندگی پیش میاد ... 441 00:34:08,501 --> 00:34:10,225 ... زندگی من بر سرم خراب شده است 442 00:34:10,389 --> 00:34:12,396 این چطور خسارت ما رو جبران میکنه؟ 443 00:34:12,565 --> 00:34:15,729 دوشیزه فلوز، من هم‌اکنون به شما اعتراف کردم که در انتهای خط هستم 444 00:34:15,893 --> 00:34:18,707 خواهش میکنم دوشیزه فلوز، این احساس رو به من ندید که همه‌ی انسان‌ها ... 445 00:34:18,869 --> 00:34:21,772 ... جبران خسارت شخصی را مقدم بر واقعیت عریان و دردناک ... 446 00:34:21,942 --> 00:34:25,171 ... مردی میدانند که به انتهای خط رسیده مردی که ناگزیر به تلاش برای ادامه دادن است 447 00:34:25,334 --> 00:34:28,083 حالا تو گوش کن ما دخترها، کار و بردگی کردیم ... 448 00:34:28,245 --> 00:34:31,923 ... تمام سال را در کالج زنان باپتیست بخاطر این تور مکزیک. ولی حالا تور تقلبی درآمده 449 00:34:32,085 --> 00:34:33,263 عالیه 450 00:34:33,429 --> 00:34:35,600 چندین روز تو اون اتوبوس ِخفقان‌آور زندانی شدیم ... 451 00:34:35,765 --> 00:34:37,390 ... تمام مسیر، تو یه راه پر دست‌انداز 452 00:34:37,557 --> 00:34:40,077 پیرمون دراومد تا تو بتونی پولت رو بگیری 453 00:34:40,246 --> 00:34:42,155 همه‌ی این دخترها اسهال خونی گرفتن 454 00:34:42,324 --> 00:34:45,259 نمیتونید منو مسئول اون بدونید من کپی‌های اطلاعاتِ سفر رو داده بودم: 455 00:34:45,429 --> 00:34:48,145 چی بخورید، چی نخورید چی بنوشید، چی ننوشید 456 00:34:48,309 --> 00:34:50,676 چیزی که خوردیم مریضمون نکرد جایی که خوردیم، بهمون اسهال داد 457 00:34:50,837 --> 00:34:53,041 این اسهال خونی نیست میکربی هم نیست، حتی ... 458 00:34:53,205 --> 00:34:54,634 این همان انتقام "مونته‌زوما"ست 459 00:34:54,869 --> 00:34:57,040 به همین دلیل این اطراف بهش میگن: آزتک دو قدمی 460 00:34:57,205 --> 00:35:02,158 راستی؟! خب من خیال دارم انتقامم رو از شما بگیرم دکتر شانون 461 00:35:03,221 --> 00:35:06,516 عزیزم فکر نکنم حتی فِرد پیر هم میتونست این رو آروم کنه 462 00:35:06,676 --> 00:35:08,302 برو دراز بکش 463 00:35:40,531 --> 00:35:43,532 - خیلی خب شانون - میخوای چکار کنی؟ 464 00:35:43,988 --> 00:35:46,257 تا حالا ریش‌ات رو یه خانم آرایشگر تراشیده بود؟ 465 00:35:46,420 --> 00:35:48,591 خودم میتونم ریش‌ام رو بزنم 466 00:35:49,619 --> 00:35:52,205 با اون لرزش‌ها (حمله‌ی عصبی)؟ چند وقته که گرفتارشونی شانون؟ 467 00:35:52,371 --> 00:35:56,431 از وقتی مسافرت شروع شد تمام راه، مثل یه بختک 468 00:35:56,595 --> 00:36:00,687 با زنِ جادوی عین‌دور (که روح سموئیل پیغمبر را برآورد) منو تا خود قبر میکشونه 469 00:36:00,852 --> 00:36:03,121 همون وقته که ترس کور منو فرا بگیره 470 00:36:03,284 --> 00:36:05,007 همون وقتی ‌که روح، اظهار بشه --کنایه از برآمدن روح سموئیل بر شائول 471 00:36:05,172 --> 00:36:07,856 تموم مشکلت همینه عزیزم؟ فقط وحشتزدگی؟ 472 00:36:08,020 --> 00:36:12,110 ماکسین طوری نگو "فقط وحشتزدگی" انگار که بخوای بگی "فقط جذام" 473 00:36:12,307 --> 00:36:14,031 وحشتزدگی، جدیه 474 00:36:14,195 --> 00:36:17,130 مادام لافارجه (که شوهرش را در 1840 با آرسنیک کشت) میخواست به کی زنگ بزنه؟ 475 00:36:17,300 --> 00:36:19,307 - به یه قاضی تو کورپوس کریستی - می‌شناسمش 476 00:36:19,476 --> 00:36:21,418 - کجا داری میری؟ - میرم اون تلفن رو قطع کنم 477 00:36:21,587 --> 00:36:23,376 عمراً 478 00:36:23,539 --> 00:36:26,573 اون تلفن تا اینجا برام 1200 پزو خرج برداشته 479 00:36:26,740 --> 00:36:29,423 تو هم فقط بگیر بخواب وقتی کارم باهات تموم شد ... 480 00:36:29,587 --> 00:36:31,627 ... میرم و تماس رو کنسل میکنم 481 00:36:37,587 --> 00:36:39,562 می‌بینم که صلیب طلا‌ت رو هم انداختی گردنت 482 00:36:39,731 --> 00:36:41,487 دوباره به فکر برگشتن به کلیسا افتادی؟ 483 00:36:41,652 --> 00:36:45,743 دیشب، اعتراف کردم و برای اسقف سابقم تسلیم‌نامه‌ی مفصلی نوشتم 484 00:36:45,906 --> 00:36:47,794 تا کی میخوای خودت رو دست بندازی شانون؟ 485 00:36:47,955 --> 00:36:50,890 تو هیچ تصمیمی برای برگشتن به هیچ کلیسایی نداری ... 486 00:36:51,091 --> 00:36:54,408 ... اصلاً هم برات مهم نبود که بخوای این چند تکه لباس (روحانی) را از دست بدی 487 00:36:55,123 --> 00:36:58,734 میدونی، کسی نمیره کلیسا تا به خطابه‌های ملحدانه گوش کنه 488 00:36:58,898 --> 00:37:02,247 به جهنم. من که کل زندگیم هیچ خطابه‌ی ملحدانه‌ای تو کلیسا نداشتم 489 00:37:02,419 --> 00:37:04,875 باشه عزیزم، باشه 490 00:37:05,747 --> 00:37:07,787 کفش‌هات چه سایزی هستن؟ 491 00:37:08,627 --> 00:37:10,449 دلیل این سؤالت رو نمیدونم 492 00:37:10,610 --> 00:37:12,715 کفش‌هات سوراخ شده 493 00:37:12,883 --> 00:37:15,272 اگه درست یادم باشه تو فقط با یه جفت کفش سفر میکنی 494 00:37:15,443 --> 00:37:18,257 جزو ماترکِ فردِ پیر یه جفت کفش نو هم هست 495 00:37:18,514 --> 00:37:20,173 گمانم پای تو، اندازه‌ی پای اوست 496 00:37:20,339 --> 00:37:23,502 من فردِ پیر رو خیلی دوست داشتم ماکسین ولی نمیخوام پامو تو کفش اون بکنم 497 00:37:23,923 --> 00:37:26,257 تو میتونستی پیش‌تر از این هم پات کنی عزیز! 498 00:37:26,546 --> 00:37:28,434 قبل‌تر هم میتونستی 499 00:37:39,538 --> 00:37:41,032 دریا کدوم طرفه؟ 500 00:37:41,203 --> 00:37:44,879 درست پایین تپه‌ست ولی از اینجا بخاطر درخت‌ها دیده نمیشه 501 00:37:45,042 --> 00:37:47,409 میتونم حضور و بوش رو حس کنم 502 00:37:47,570 --> 00:37:49,741 آنجا مهدِ زندگی‌ست 503 00:38:22,609 --> 00:38:25,227 این دو تا جزو گروه تو هستن؟ 504 00:38:26,034 --> 00:38:27,976 به نظر، دو تا دیوونه میاند 505 00:38:28,977 --> 00:38:31,563 زندگی درونِ دریا آغاز شد 506 00:38:32,113 --> 00:38:34,797 سلام، چطورید؟ 507 00:38:35,569 --> 00:38:36,943 سلام 508 00:38:38,450 --> 00:38:40,970 تا حالا تجربه‌ی بالا بردن پیرمردی ... 509 00:38:41,138 --> 00:38:43,919 ... که نمیتونه راه بره را به روی تپه‌ای در جنگل ِ باران داشته‌اید؟ 510 00:38:44,465 --> 00:38:47,182 نخیر. حتی پایین بردنش رو هم تجربه نکرده‌ام 511 00:38:47,602 --> 00:38:49,128 چکار می‌تونم براتون بکنم؟ 512 00:38:49,297 --> 00:38:52,144 خب، حالا که موفق شدیم از تلاشم پشیمون نیستم 513 00:38:52,306 --> 00:38:54,345 عجب چشم‌انداز خیره‌کننده‌ای‌ست برای یه نقاش! 514 00:38:54,513 --> 00:38:58,190 تو شهر بهم گفتن که اینجا برای نقاش‌ها ایده‌آل است 515 00:38:58,353 --> 00:39:00,425 و ... وای ... مبالغه هم نکردن 516 00:39:01,489 --> 00:39:03,464 کاری میتونم براتون بکنم؟ 517 00:39:03,633 --> 00:39:06,601 بله، میخوام مدیر هتل را ببینم 518 00:39:06,768 --> 00:39:08,491 خودم هستم. بفرمایید 519 00:39:08,657 --> 00:39:12,486 مدیر شما هستید، چه خوب! من هانا جلکس هستم 520 00:39:12,657 --> 00:39:15,078 خانم ...؟ - فالک، ماکسین فالک 521 00:39:15,249 --> 00:39:16,678 اینجا دنبال اتاق می‌گردید؟ 522 00:39:16,849 --> 00:39:19,369 بله، درسته، ولی بدون رزرو اومدیم 523 00:39:19,537 --> 00:39:22,734 خب عزیز، ما تو آگوست تعطیل هستیم جز برای چند مهمان ویژه 524 00:39:22,897 --> 00:39:25,449 محض رضای خدا این‌ها هم مهمان‌های ویژه‌اند 525 00:39:25,616 --> 00:39:28,071 عزیز، این پیرمرد باید الان توی بیمارستان باشه 526 00:39:28,241 --> 00:39:31,307 اوه، نه، نه. فقط قوزک پاش امروز صبح یه کم پیچ خورده 527 00:39:31,473 --> 00:39:36,656 یواش بابا بزرگ. دو پله یکی! دو تا! حالا موفق شدی 528 00:39:36,817 --> 00:39:40,745 هانا به خانم بگو که ضعف من موقتیه 529 00:39:40,912 --> 00:39:43,629 به زودی میتونم ورجه وورجه کنم 530 00:39:43,793 --> 00:39:47,241 و چیزی نمیگذره که این اطراف مثل بز کوهی پیر جست و خیز میکنم 531 00:39:47,408 --> 00:39:49,863 بله، بله پدربزرگ. توضیح دادم 532 00:39:50,032 --> 00:39:55,182 به خانم بگو که میدونم بعضی هتل‌ها سگ و گربه و میمون نمی‌پذیرن 533 00:39:55,345 --> 00:39:59,915 و بعضی حتی رغبت پذیرفتن نوزادان بالای نود سال رو هم ندارن 534 00:40:00,080 --> 00:40:01,454 ولی به ایشان اطمینان بده ... 535 00:40:01,616 --> 00:40:05,228 که اگه کهنسالی ِشرم‌آورم را عفو کنند 536 00:40:05,392 --> 00:40:08,294 ... و این ناتوانی موقتی‌ام را 537 00:40:08,464 --> 00:40:12,872 منم آخرین جلد امضا شده‌ی اولین مجموعه‌ی شعرم را بهشون هدیه میدم 538 00:40:13,040 --> 00:40:15,757 که در ... کی منتشر شد هانا؟ 539 00:40:15,920 --> 00:40:19,531 روزی که پرزیدنت ویلیام مک‌کينلی به قتل رسید، نانو 540 00:40:19,695 --> 00:40:22,543 پدر بزرگ من شاعره جوناتان کافین 541 00:40:22,704 --> 00:40:24,614 او جوانی 97 ساله است 542 00:40:24,784 --> 00:40:26,638 و جوانی 98 ساله خواهد شد 543 00:40:26,800 --> 00:40:30,149 ... در پنجم اکتبر - آدم‌های پیر جالب‌اند 544 00:40:30,319 --> 00:40:32,043 هی، تلفن! اون تماس رو کنسل کردی؟ 545 00:40:32,207 --> 00:40:34,062 کی وقت کردم؟ 546 00:40:34,224 --> 00:40:36,133 من زیاد حرف زدم؟ 547 00:40:36,303 --> 00:40:38,125 دوباره زیاد حرف زدم؟ 548 00:40:38,640 --> 00:40:40,395 متأسفانه فکر کنم که آره 549 00:40:40,559 --> 00:40:42,218 تصور نمیکنم که ما رو بپذیره 550 00:40:42,383 --> 00:40:45,350 از چشماش میتونم "نه" رو بفهمم 551 00:40:45,520 --> 00:40:48,454 می‌پذیره نگران نباشید 552 00:40:50,031 --> 00:40:52,006 قاضی ترومان فلوز روی خطه 553 00:40:52,175 --> 00:40:54,444 باید برادر بزرگه‌اش باشه نمیخوره شوهر داشته باشه 554 00:40:54,607 --> 00:40:56,811 گفتم که هتل رو ترک کرده تماس رو کنسل کردم 555 00:40:56,975 --> 00:40:59,462 ماکسین، تو خیلی با محبتی 556 00:41:00,558 --> 00:41:03,112 می‌تونیم اسم‌مون رو در دفتر وارد کنیم؟ 557 00:41:03,727 --> 00:41:05,386 میتونید بعداً این کار رو بکنید 558 00:41:05,552 --> 00:41:07,788 ولی الان باید 6 دلار ازتون بگیرم 559 00:41:07,951 --> 00:41:09,576 اگه میخواین سهم‌تون رو برا شام وارد دیگ کنم 560 00:41:09,839 --> 00:41:11,214 شش؟ دلار؟ 561 00:41:12,334 --> 00:41:14,668 آره، نفری سه دلار خارج از فصل، مثل حالا ... 562 00:41:14,831 --> 00:41:17,002 ... مجبورم اینجا را با روش آمریکایی بچرخونم 563 00:41:17,168 --> 00:41:20,069 اوه، متوجهم، بله 564 00:41:20,239 --> 00:41:23,174 ... خب راستش ما هم بر مبنایی استثنایی عمل میکنیم 565 00:41:23,694 --> 00:41:25,101 منظورت چه‌جور عمل و مبنایی‌یه؟ 566 00:41:25,839 --> 00:41:28,140 این کارت ماست 567 00:41:28,398 --> 00:41:29,959 تصور میکنم درباره‌مون شنیده باشید 568 00:41:30,127 --> 00:41:31,653 درباره‌مون نقدهای مثبت زیادی نوشته شده 569 00:41:32,046 --> 00:41:35,046 پدربزرگ من کهنسال‌ترین شاعر زنده و فعال دنیاست 570 00:41:35,214 --> 00:41:37,353 و شعرخوانی هم میکنه 571 00:41:37,519 --> 00:41:40,966 من ... با آب‌رنگ ... نقاشی میکنم و "طراح فوری" هستم 572 00:41:41,134 --> 00:41:43,949 ما با هم سفر میکنیم و هزینه‌ی سفر رو در مسیرمون ... 573 00:41:44,110 --> 00:41:45,736 ... با شعرخوانی پدربزرگ 574 00:41:45,902 --> 00:41:49,864 ... و فروش تابلوهای آبرنگ من و طراحی فوریِ چهره‌ها با زغال و پاستل تأمین میکنیم 575 00:41:51,086 --> 00:41:54,534 معمولاً وقت نهار و شام بین میزها چرخ میخورم 576 00:41:54,703 --> 00:41:56,842 لباس کار هنرمندانه‌ای می‌پوشم ... 577 00:41:57,006 --> 00:41:59,275 ... که به‌ طرز خوشایندی آغشته به رنگه 578 00:41:59,438 --> 00:42:02,919 خودم رو به مردم تحمیل نمیکنم فقط کارهامو نشون میدم 579 00:42:03,086 --> 00:42:06,185 و با خوش‌رویی بهشون لبخند میزنم و اگه برای کار دعوتم کنن ... 580 00:42:06,350 --> 00:42:08,838 ... می‌شینم یه جا و چهره‌شون رو طراحی میکنم 581 00:42:09,006 --> 00:42:10,533 بابابزرگ چی؟ 582 00:42:10,990 --> 00:42:14,186 من اونو بعنوان کهنسال‌ترین شاعر زنده‌ی فعال جهان معرفی میکنم 583 00:42:14,511 --> 00:42:17,412 اگه دعوت بشه، براشون یکی از شعرهاش رو میخونه 584 00:42:17,934 --> 00:42:20,901 البته، تموم اشعارش مدت‌ها پیش سروده شده ... 585 00:42:21,070 --> 00:42:23,208 ... ولی میدونید که ایشون شعر تازه‌ای رو آغاز کردن؟ 586 00:42:23,598 --> 00:42:27,177 برای اولین‌بار بعدِ 20 سال شعر دیگری رو آغاز کرده 587 00:42:27,342 --> 00:42:28,651 هنوز تمومش نکردن؟ 588 00:42:28,814 --> 00:42:33,865 ایشون هنوز سرچشمه‌ی الهام دارن ولی قدرت تمرکزشون کمی ضعیف شده 589 00:42:35,117 --> 00:42:37,639 همین الان هم متمرکز نیستن 590 00:42:37,806 --> 00:42:39,845 بابابزرگ در حال چرت زدنه 591 00:42:40,653 --> 00:42:41,995 بابابزرگ؟ 592 00:42:42,254 --> 00:42:43,847 بابابزرگ؟ 593 00:42:44,174 --> 00:42:45,734 بیا ببرمت به رختخواب 594 00:42:45,901 --> 00:42:48,389 - صبر کن ببینم - خواهش میکنم 595 00:42:48,558 --> 00:42:51,307 ما به همه‌ی هتل‌های پوئرتو والارتا سر زدیم 596 00:42:51,469 --> 00:42:53,324 هیچکدوم ما رو نپذیرفتن 597 00:42:53,485 --> 00:42:56,584 گمانم ناچار باید به ترحم شما متوسل شوم 598 00:42:57,325 --> 00:43:00,260 باشه. پیداست که امشب، موندنی هستید، ولی فقط یه شب 599 00:43:00,429 --> 00:43:02,633 - متشکرم - چمدونتون کجاست؟ 600 00:43:02,861 --> 00:43:03,974 چمدون ندارید؟ 601 00:43:04,141 --> 00:43:08,548 چرا، اون‌ها رو با ویلچر پدربزرگ پشت نخل‌ها، پایین کوره‌راه مخفی کردم 602 00:43:08,717 --> 00:43:09,927 پپی 603 00:43:13,934 --> 00:43:16,104 دنبال یه ایگوانا کردند 604 00:43:18,957 --> 00:43:20,712 باهاش چکار میکنن؟ 605 00:43:20,877 --> 00:43:23,975 با طناب می‌بندنش، پروارش می‌کنند بعدش هم میخورنش 606 00:43:34,637 --> 00:43:36,164 پپی 607 00:43:42,093 --> 00:43:44,645 خب عزیزم میتونید برید تو اتاق 9 608 00:43:44,812 --> 00:43:47,201 بذار برن تو اون سوئیت 609 00:43:47,372 --> 00:43:49,413 شانون، اون سوئیت لوکسه‌ی ِ هتله 610 00:43:49,580 --> 00:43:52,897 میدونم، ماکسین، بخشندگی شالوده‌ی طبیعت توست 611 00:43:53,068 --> 00:43:55,011 زود باش بابابزرگ باید بریم 612 00:43:55,180 --> 00:43:56,390 یا علی 613 00:43:56,556 --> 00:43:58,891 کسی ازم شعرخوانی خواسته؟ 614 00:43:59,052 --> 00:44:02,217 نه، نانو فقط داریم میریم تو اتاق خودمون 615 00:44:04,205 --> 00:44:06,693 خیلی نگرانم که پدربزرگم سکته‌ی مغزی خفیف زده باشه ... 616 00:44:06,860 --> 00:44:08,715 ... توی او گردنه‌های مرتفع 617 00:44:08,876 --> 00:44:12,521 نه ، برای آدم‌های پیر پیش میاد این سکته‌ی مغزی نیست، فقط یه اختلاله 618 00:44:12,684 --> 00:44:16,426 نشونه‌هاش چنان به سرعت رفع میشه که کهنسال‌ها حتی متوجه بروزش نمیشن 619 00:44:23,627 --> 00:44:26,792 یه کم استراحت کن نانو 620 00:44:32,652 --> 00:44:35,948 با چه آرامش شگفتی، شاخه‌ی زیتون 621 00:44:36,108 --> 00:44:39,620 بر سپیده‌ی بامدادی می‌نگرد 622 00:44:40,011 --> 00:44:43,427 بی‌اشک و خواهشی 623 00:44:43,724 --> 00:44:47,138 بی‌یأس فاحشی 624 00:44:51,852 --> 00:44:54,754 من نانو رو میذارم اینجا خودم هم میرم تو اون اتاق 625 00:44:54,924 --> 00:44:57,957 اون اتاق سقفش چکه میکنه ولی متوجهش نمیشین ... 626 00:44:58,123 --> 00:45:01,669 ... مگه اینکه بارون بباره. اون‌وقت چاره‌ای‌ ندارین جز اینکه شناکنان ازش خارج شید 627 00:45:01,835 --> 00:45:04,934 - اوه، نه، آقای ... - شانون، کشیش تی.لاورنس 628 00:45:05,099 --> 00:45:08,394 آقای شانون اگه بارون اومد، یه گوشه‌ی خشک پیدا میکنم 629 00:45:08,555 --> 00:45:09,962 چند وقته؟ 630 00:45:10,123 --> 00:45:12,033 چند باره که دور دنیا می‌گردید؟ 631 00:45:12,203 --> 00:45:14,440 تقریباً هر چند بار که دنیا دور خورشید گشته 632 00:45:14,603 --> 00:45:17,767 و احساس میکنم که انگار همه‌ی این راه رو پیاده رفتم 633 00:45:18,028 --> 00:45:19,849 ممنونم آقای شانون 634 00:45:52,651 --> 00:45:54,243 اپراتور 635 00:45:54,955 --> 00:45:57,508 اپراتور aquí parlar لطفاً انگلیسی صحبت کنین 636 00:45:57,675 --> 00:46:01,220 - Sí, señora. میتونم کمکی بکنم؟ - من دوشیزه فلوز هستم از میسمالویا 637 00:46:01,386 --> 00:46:03,753 - Sí, señora. - تماس من به تگزاس چی شد؟ 638 00:46:03,914 --> 00:46:05,889 - کجای تگزاس؟ - کورپوس‌کریستی 639 00:46:06,058 --> 00:46:08,164 فکر میکردم که هتل رو ترک کردین ترک کردم؟ 640 00:46:08,330 --> 00:46:11,112 چطور ترک کنم؟ اون وایرهای ماشین رو کنده 641 00:46:12,266 --> 00:46:15,495 اپراتور، یه‌بار دیگه این تماس رو وصل کنید 642 00:46:15,658 --> 00:46:19,782 منم اگه لازم باشه، کل ِ بعد از ظهر این گوشی رو نگه میدارم 643 00:46:19,978 --> 00:46:21,385 بسیار خب سینیورا 644 00:46:27,627 --> 00:46:29,600 شیاد 645 00:46:30,219 --> 00:46:32,836 - چی؟ - شیاد 646 00:46:34,314 --> 00:46:37,129 - دیگه مشکلتون چیه؟ - لاری، چرا به من نگفتی؟ 647 00:46:37,290 --> 00:46:38,567 چی رو بگم؟ چی شده؟ 648 00:46:38,730 --> 00:46:41,959 - تو دیگه رسوا شدی شانون - با اون گذشته‌ی شرم‌آورت 649 00:46:42,122 --> 00:46:44,391 اون دروغ‌هایی که درباره‌ی کشیش بودن‌ات میگفتی 650 00:46:44,554 --> 00:46:46,529 من کشیش هستم. هر کی گفته نیستم ... 651 00:46:46,698 --> 00:46:49,000 عزیزم، اون صلیب طلایی رو نشونشون بده اثبات میکنه 652 00:46:49,162 --> 00:46:53,155 فکر کردی میتونی زرنگی کنی شانون؟ رفیقه‌ت رو بذاری تا تماس منو کنسل کنه؟ 653 00:46:53,322 --> 00:46:56,517 ببین دوشیزه فلوز عزیز، اگه رفیقه همون معنی‌ای رو میده که من فکر میکنم 654 00:46:56,681 --> 00:46:59,048 بپا دهنت سرویس نشه 655 00:46:59,210 --> 00:47:02,308 برادر من با آژانس بلیک در ارتباطه 656 00:47:02,473 --> 00:47:05,256 اون‌ها بهش اطمینان دادن که عکس‌العمل جدی‌ای در برابرت نشون بدن 657 00:47:05,418 --> 00:47:07,425 منظورت از این حرف‌ها چیه؟ 658 00:47:07,594 --> 00:47:10,310 - من یه قرارداد دارم که ثابت میکنه ... - قراردادت بی‌ارزشه 659 00:47:10,537 --> 00:47:12,294 برادر من، قاضیه 660 00:47:12,458 --> 00:47:15,873 و اون به کارفرمای تو میفهمونه که نباید کسی رو استخدام کنه ... 661 00:47:16,042 --> 00:47:18,910 ... که کارش راه‌به‌راه، فریب دادن دخترهای جوونه 662 00:47:19,082 --> 00:47:22,081 فریب! راهنمایی‌اش کردین که همچین ادعایی کنه؟ 663 00:47:22,249 --> 00:47:24,224 لاری، چطور فکر کردی که من ... 664 00:47:24,394 --> 00:47:28,453 من گفتم راه‌به‌راه. منظورم از دره‌ی خوش ِ ویرجینیا ... 665 00:47:28,617 --> 00:47:31,519 ... تا اون هتل وحشتناکی بود که هممون رو دیشب توش گول زدی 666 00:47:31,689 --> 00:47:33,064 ولی دیگه تموم شد 667 00:47:33,353 --> 00:47:36,352 عالی‌جناب شانون، کشیش مخلوع 668 00:47:36,618 --> 00:47:38,788 دروغه. دروغ محض 669 00:47:38,986 --> 00:47:42,401 من هیچ‌وقت خلع لباس نشدم فقط ... از کلیسایم برکنار شدم 670 00:47:42,793 --> 00:47:44,450 جار زدن همچین داستانی واقعاً توهین‌آمیزه 671 00:47:44,616 --> 00:47:48,261 میتونم اقدام قانونی کنم، اینکارم میکنم این خانم‌ها شاهدن 672 00:47:48,425 --> 00:47:50,759 تکرار کردن یه همچین داستانی ... 673 00:47:52,041 --> 00:47:54,942 بهت نشون میدم. به همتون نشون میدم 674 00:47:55,113 --> 00:47:57,503 نمیتونید بگید که خلع لباس شدم 675 00:47:57,769 --> 00:48:00,583 نشونتون میدم. نشونتون میدم 676 00:48:02,920 --> 00:48:07,143 خب، اگه نمیخواید اونو بخورید برم براتون غذا درست کنم 677 00:48:14,409 --> 00:48:16,034 این شلم‌شوربا چیه؟ 678 00:48:16,201 --> 00:48:17,477 سوپ 679 00:48:17,641 --> 00:48:19,364 این سوخته! 680 00:48:25,865 --> 00:48:27,358 چنگ ... 681 00:48:27,655 --> 00:48:28,833 قبلاً بهت تذکر داده بودم ... 682 00:48:29,001 --> 00:48:31,815 اجازه‌ی مصرف مواد رو نداری حتی اگه تو تعطیلات باشی 683 00:48:31,976 --> 00:48:34,180 یادته قبلاً چه گندی تو غذا زده بودی؟ 684 00:48:35,048 --> 00:48:36,903 با این سگ‌ماهی میخوای چکار کنی؟ 685 00:48:37,063 --> 00:48:39,617 من هیچی. چون تو تعطیلاتم 686 00:48:39,784 --> 00:48:44,061 پدرو میتونه اونو با فلفل زیاد سرخ کنه تا عمل بیاد 687 00:48:50,920 --> 00:48:54,236 - چرا آب‌پزش نکنیم خانم فالک؟ - مهمان‌ها اجازه ندارن بیان آشپزخونه 688 00:48:54,408 --> 00:48:55,814 نمیتونم کمک کنم؟ 689 00:48:56,296 --> 00:48:57,474 لطفاً اجازه بدید 690 00:48:57,640 --> 00:49:00,487 من تو بندر ماهیگیری نانتاکت به دنیا اومدم و بزرگ شدم 691 00:49:00,648 --> 00:49:03,429 و همه‌جور ماهی‌ای رو پختم 692 00:49:03,591 --> 00:49:05,893 به جز وال. البته اون‌ها پستاندارن 693 00:49:06,600 --> 00:49:08,422 میدونم چرا میخوای کمک کنی عزیز 694 00:49:08,583 --> 00:49:11,965 میخوای خودتو مفید نشون بدی تا بذارم با پدربزرگت اینجا مجانی بمونید 695 00:49:12,135 --> 00:49:14,077 من، کاری به این تابلویی نمیکنم 696 00:49:14,247 --> 00:49:16,287 نه با زنی با تجربه‌ی شما 697 00:49:16,456 --> 00:49:18,757 نه، قصدم از کمک در آشپزخانه ... 698 00:49:18,919 --> 00:49:20,959 میشه چاقو رو بدید لطفاً؟ 699 00:49:21,223 --> 00:49:22,849 ساطور 700 00:49:23,399 --> 00:49:25,887 اینه که پی بردم ... 701 00:49:26,055 --> 00:49:29,351 به دشمنی با آقای شانون ... 702 00:49:29,511 --> 00:49:32,359 بین خانم‌های این گروه بویژه خصومت آشکار ... 703 00:49:34,151 --> 00:49:37,827 دوشیزه فلوز. و فکر کردم که یه غذای آرامش‌بخش ... 704 00:49:37,991 --> 00:49:39,485 شاید بتونه یه‌کم آرومشون کنه 705 00:49:40,679 --> 00:49:43,493 دوشیزه جلکس عزیز، تو یه اغواگری 706 00:49:43,654 --> 00:49:46,557 یه اغواگر جالب و خونسرد 707 00:49:47,495 --> 00:49:48,869 شماها کاملاً برشکسته‌اید، درسته؟ 708 00:49:49,351 --> 00:49:51,522 بله، همین‌طوره، کاملاً 709 00:49:51,815 --> 00:49:53,954 طوری میگی، انگار افتخارم میکنی 710 00:49:54,118 --> 00:49:56,257 من نه افتخار میکنم نه خجالت میکشم 711 00:49:56,423 --> 00:49:58,725 این صرفاً اتفاقی است که افتاده 712 00:50:02,759 --> 00:50:04,100 میدونی یعنی چی؟ 713 00:50:04,262 --> 00:50:05,887 نه، فکر نکنم 714 00:50:06,055 --> 00:50:07,964 چینیه. یعنی "این نیز بگذرد 715 00:50:08,135 --> 00:50:10,142 آشپز چینیمون میگه 716 00:50:10,502 --> 00:50:12,510 فِرد پیر میگفت ... 717 00:50:12,678 --> 00:50:16,126 ... این سه کلمه، بیانگر کل حکمت و خرد شرقی‌هاست 718 00:50:17,127 --> 00:50:19,199 - فرد؟ - همسرم 719 00:50:19,622 --> 00:50:20,800 همسر مرحومم 720 00:50:22,567 --> 00:50:24,901 کی از دست دادینش خانم فالک؟ 721 00:50:25,063 --> 00:50:27,430 سه یا تقریباً چهار هفته‌ی پیش 722 00:50:27,591 --> 00:50:30,274 شاید هنوز زیاد شوکه نشدم 723 00:50:30,439 --> 00:50:33,253 فکر میکنم رفته بیرون ماهیگیری همیشه بیرون بود تا به‌نوعی ماهیگیری کنه 724 00:50:33,414 --> 00:50:36,730 اون به زحمت دهنش رو باز میکرد، مگه وقتایی‌که مست بود و میخواست آواز بخونه 725 00:50:36,902 --> 00:50:40,099 میخوابید رو اون ننو و تمام شب رو می‌نوشید و آواز میخوند 726 00:50:40,262 --> 00:50:41,724 هیچکسی هم هیچوقت شکایت نمی‌کرد 727 00:50:41,894 --> 00:50:44,382 یا اینکه مستقیم بیرونشون میکردم 728 00:50:44,646 --> 00:50:46,468 مطمئن‌ام این‌کارو میکردین 729 00:50:47,750 --> 00:50:49,692 من فِرد پیر رو دوست داشتم 730 00:50:50,022 --> 00:50:53,339 هیچکس دیگه‌ای اینو نمی‌دونست به جز خودش 731 00:50:53,510 --> 00:50:56,161 میدونی، اون 28 سال بزرگتر از من بود 732 00:50:56,326 --> 00:50:59,141 ما مدت‌ها بود که دیگه با هم نخوابیده بودیم 733 00:50:59,302 --> 00:51:00,960 فِرد میگفت ... 734 00:51:01,126 --> 00:51:04,803 ... فکر میکنه قوای جنسیش رو از دست داده ولی من میدونستم که علاقه‌اش از بین رفته 735 00:51:07,078 --> 00:51:09,925 دیگه چه سرگرمی‌ای داشت خانم فالک؟ 736 00:51:10,278 --> 00:51:11,456 فقط ماهیگیری 737 00:51:11,622 --> 00:51:13,761 میگرفتشون و برشون میگردون تو آب 738 00:51:13,926 --> 00:51:16,544 مگه اینکه قلاب رو میخوردن اون‌وقت میاوردیمشون برای شام عید 739 00:51:16,710 --> 00:51:18,533 فِرد زندگی کرد و زندگی بخشید 740 00:51:21,221 --> 00:51:23,610 وقتی اون پسرهای نجات‌غریق را استخدام کردم 741 00:51:24,262 --> 00:51:25,276 فِرد اهمیت داد؟ 742 00:51:25,446 --> 00:51:29,024 اصلاً عین خیالش بود که با آن‌ها به شنای شبانه میرفتم؟ نه 743 00:51:29,190 --> 00:51:31,579 اون هم به ماهیگیری شبانه میرفت تموم شب رو ماهی میگرفت 744 00:51:32,261 --> 00:51:34,334 باید مرد جالبی بوده باشه 745 00:51:34,501 --> 00:51:35,678 دقیقاً 746 00:51:35,846 --> 00:51:39,523 هر کسی که مشکلی داشت میومد با فِرد در میون میذاشت 747 00:51:39,686 --> 00:51:42,620 اونم همه‌ی حرف‌هاشونو گوش میکرد خیلی این‌کارو خوب بلد بود ... 748 00:51:42,788 --> 00:51:45,756 ... چون میدونست چی آزارت میده، قبل ِ اینکه بهش بگی 749 00:51:45,925 --> 00:51:48,707 به همین دلیل شانون هر وقت به مشکل برمی‌خورد میومد اینجا 750 00:51:49,349 --> 00:51:53,211 یادمه یه بار مثل الان، خارج از فصل اومد اینجا 751 00:51:53,382 --> 00:51:54,756 من خواستم اغواش کنم 752 00:51:54,917 --> 00:51:59,040 ولی شانون با من همراهی نکرد رو حساب دوستیش با فِرد 753 00:51:59,205 --> 00:52:00,798 خب، برای پختن حاضرن 754 00:52:01,157 --> 00:52:04,452 چنین بودم دوشیزه جلکس عزیز. چنین بودم 755 00:52:04,612 --> 00:52:07,874 ولی نمیتونستم بهش بگم که فِرد اصلاً چیزی براش مهم نیست 756 00:52:08,069 --> 00:52:10,076 ظاهراً نسبت به فِرد منصف نبودم 757 00:52:12,005 --> 00:52:15,233 میدونید، فکر میکنم شما هم شخص خیلی جالبی هستید خانم فالک 758 00:52:15,396 --> 00:52:17,055 نمیخوای که گولم بزنی عزیز 759 00:52:17,221 --> 00:52:18,530 من خودمو درک میکنم 760 00:52:18,693 --> 00:52:21,693 من هنوزم اندام‌های تناسلی دارم 761 00:52:22,052 --> 00:52:23,296 اون پسرهای نجات‌غریق؟ 762 00:52:24,133 --> 00:52:25,442 آره 763 00:52:26,181 --> 00:52:30,436 ولی حتی منم فرق دوست داشتن کسی ... 764 00:52:30,628 --> 00:52:33,858 با هم‌خوابه‌ شدن باهاشون رو میدونم 765 00:52:48,002 --> 00:52:51,515 نلی یک بانو بود 766 00:52:51,684 --> 00:52:54,618 دیشب او درگذشت 767 00:52:54,787 --> 00:52:58,583 ناقوس را به صدا درآورید برای نل دوست‌داشتنی 768 00:52:58,756 --> 00:53:01,177 عروس نگون‌بخت من 769 00:53:01,731 --> 00:53:04,382 نیا تو این اتاق از اون در رد نشو 770 00:53:04,547 --> 00:53:07,645 زندگیم رو دشوارتر نکن. من تب دارم تبم رو ... دشوارتر نکن 771 00:53:07,810 --> 00:53:09,883 لاری، مواظب باش داری روی ‌شیشه‌ شکسته‌ها راه میری 772 00:53:10,050 --> 00:53:11,228 - مهم نیست - روشون وایستادی 773 00:53:11,395 --> 00:53:13,949 داری پاهاتو می‌برّی همه‌جا رو خونی کردی 774 00:53:14,115 --> 00:53:16,504 - کی دید که اومدی اینجا؟ - هیچکس، به‌جز یه ایگوانا 775 00:53:16,675 --> 00:53:19,228 - فرشته‌ی نگهبانت الان گریه میکنه - بذار زوزه بکشه 776 00:53:19,394 --> 00:53:23,421 ازش متنفرم و هم ازون جنده‌ی فضول که تو رو در ویرجینیا خراب کرد 777 00:53:23,587 --> 00:53:26,303 تو هم در مکزیک داری خرابم میکنی بلند شو ببینم بی‌حیا 778 00:53:26,466 --> 00:53:29,663 بشین اینجا، میخوام چیزی رو برات توضیح بدم. گوش کن 779 00:53:30,050 --> 00:53:32,833 یه مرد میتونه حساب جاری عاطفی سرشاری داشته باشه 780 00:53:32,995 --> 00:53:35,002 ولی برای من چیزی باقی نمونده 781 00:53:35,171 --> 00:53:38,967 و دیگه نمی‌تونم چک بکشم و از عاطفه‌ام خرج کنم 782 00:53:39,138 --> 00:53:42,008 خدای من، اینجا رو خونی کردی 783 00:53:42,178 --> 00:53:44,350 متأسفم که باید بهت بگم خطرناکی ... 784 00:53:44,515 --> 00:53:46,521 به اندازه‌ی زیبایی‌ت خطرناکی 785 00:53:46,691 --> 00:53:50,847 و همین جوونی و دلفریبی ِ توئه که تو رو خیلی خطرناک میکنه 786 00:53:51,009 --> 00:53:57,021 و بهت قدرت تخریب کردن بالقوه‌ی یه مرد آسیب‌پذیر رو میده 787 00:53:57,186 --> 00:53:58,495 ما برنمی‌گردیم 788 00:53:58,946 --> 00:54:00,320 همینجا با هم می‌مونیم 789 00:54:00,482 --> 00:54:04,312 همینجا زندگی میکنیم، مثل فلچر کریستیَن افسر شورشی کشتی بونتی) و دختر بومی 790 00:54:04,482 --> 00:54:08,760 زندگی زیر آفتاب تو با من عروسی میکنی لاری 791 00:54:09,505 --> 00:54:10,934 خدای من، نه 792 00:54:11,107 --> 00:54:14,816 بدتر از این ممکن نیست که دختری ... دختری در موقعیت بی‌ثبات تو ... 793 00:54:14,978 --> 00:54:18,872 ... وابستگی عاطفی پیدا کنه به مردی در موقعیت بی‌ثبات من 794 00:54:19,042 --> 00:54:21,912 چون ترکیب دو موقعیت بی‌ثبات ... 795 00:54:22,081 --> 00:54:26,205 ... میتونه جهانی رو به آتش بکشه 796 00:54:26,370 --> 00:54:31,869 پس این نیروی بالقوه مخرب میتونه جهان رو منهدم کنه 797 00:54:32,034 --> 00:54:33,376 ... به گونه‌ای برگشت‌ناپذیر 798 00:54:33,698 --> 00:54:35,291 داری پابرهنه رو شیشه راه میری 799 00:54:35,457 --> 00:54:38,011 اگه لازم باشه روی باروت وسط جهنم-ام رد میشم 800 00:54:38,178 --> 00:54:40,894 تا تو رو از اتاقم بیرون کنم حالا از اتاقم برو بیرون 801 00:54:41,057 --> 00:54:43,163 باور نمی‌کنم که دوسَم نداری 802 00:54:43,329 --> 00:54:45,086 من هیچکس رو دوست ندارم 803 00:54:45,250 --> 00:54:48,632 میدونم پذیرفتنش سخته هیچکس باور نمیکنه که دوست داشته نمیشه ... 804 00:54:48,802 --> 00:54:51,452 ... از طرف اون کسی که گمان میکنه دوستش داره 805 00:54:51,617 --> 00:54:54,105 پابرهنه رو شیشه راه نمیرفتی اگه که عاشقم نبودی 806 00:54:54,273 --> 00:54:59,575 من دارم پابرهنه رو شیشه راه میرم چون تو دست از سرم برنمیداری 807 00:54:59,969 --> 00:55:03,449 بسیار خب، منم باهات رو شیشه راه میرم بذار اینقدر ازم خون بره تا باهات بمیرم 808 00:55:03,746 --> 00:55:07,128 نه، اینکارو نکن. تو باید از اتاق من و از زندگی من بری بیرون 809 00:55:07,298 --> 00:55:08,475 نه، بذارم زمین 810 00:55:09,601 --> 00:55:11,292 دیگه نباید به من نزدیک بشی فهمیدی؟ 811 00:55:11,456 --> 00:55:13,399 بذارم زمین. ازت متنفرم 812 00:55:13,568 --> 00:55:14,910 زندگیم رو تباه کردی 813 00:55:15,073 --> 00:55:18,302 منو کُشتی، کُشتی 814 00:55:18,465 --> 00:55:21,248 بذارم زمین 815 00:55:29,697 --> 00:55:31,190 این چیه آقای شانون؟ 816 00:55:31,360 --> 00:55:33,335 جهنم و نفرین شدن 817 00:55:33,505 --> 00:55:34,781 از پاهاتون داره خون میره 818 00:55:34,944 --> 00:55:36,799 تمام کف اتاقم پر از شیشه است 819 00:55:36,960 --> 00:55:40,954 بشینید. من داروی ضدعفونی و باند جراحی تو اتاقم دارم 820 00:55:50,785 --> 00:55:54,330 خارق‌العاده است، کاملاً خارق‌العاده 821 00:55:54,816 --> 00:55:58,165 ظاهراً کلمه‌ی "خارق‌العاده" تکیه‌کلام محبوب شما باشه آقای شانون 822 00:55:58,335 --> 00:55:59,678 دوشیزه جلکس ... 823 00:55:59,841 --> 00:56:01,433 ... ما در دو سطح زندگی میکنیم 824 00:56:01,600 --> 00:56:02,778 فقط دو تا؟ 825 00:56:02,944 --> 00:56:07,833 یه سطح واقعی، و یه سطح خیالی و خارق‌العاده 826 00:56:08,000 --> 00:56:09,942 ولی کدوم یکی‌شون واقعاً حقیقی است؟ 827 00:56:10,111 --> 00:56:11,934 من میگم هر دو آقای شانون 828 00:56:12,096 --> 00:56:15,195 اما وقتی شما در سطح خیالی زندگی میکنید ... 829 00:56:15,360 --> 00:56:19,615 ... همونطور که من اخیراً زندگی کرده‌ام در حالی‌که مجبورید در سطح واقعی فعالیت کنید 830 00:56:19,776 --> 00:56:21,598 ... همون وقته که جن‌زده می‌شید 831 00:56:21,825 --> 00:56:24,378 و منم جن‌زده شدم دوشیزه جلکس 832 00:56:24,544 --> 00:56:27,261 روزگاری که دیگر طلایی نیست 833 00:56:27,744 --> 00:56:30,264 معامله با خاک است و غبار 834 00:56:30,432 --> 00:56:31,675 تموم شد 835 00:56:31,839 --> 00:56:34,588 میرم شیشه‌خرده‌ها رو از اتاقتون جمع کنم 836 00:56:34,752 --> 00:56:37,687 زحمت نکشید. اگه فقط کفش‌هام رو بیارید ممنون میشم ... 837 00:56:37,855 --> 00:56:40,758 پیش‌سینه‌ی جامه‌ی روحانیتم هم روی زمینه، لطف کنید اونم بیارید 838 00:56:44,544 --> 00:56:48,188 خیال دارید امشب اینجا نوعی مراسم مذهبی برگزار کنید آقای شانون؟ 839 00:56:48,352 --> 00:56:51,287 نه، فقط میخوام ... 840 00:56:51,455 --> 00:56:52,764 ... هیچی 841 00:56:52,927 --> 00:56:56,026 اگه ممکنه اون وایرها و سر دلکو رو هم بیارید 842 00:56:58,719 --> 00:57:00,028 این؟ 843 00:57:00,991 --> 00:57:02,300 خودشه 844 00:57:05,312 --> 00:57:09,239 اگه قصد ندارید مراسم مذهبی انجام بدید پس برا چی این لباس ناراحت رو می‌پوشید؟ 845 00:57:09,407 --> 00:57:13,717 برای اینکه به خلع لباس و دروغگویی درباره‌ی اون متهم شده‌ام 846 00:57:13,887 --> 00:57:19,583 میخوام به این خانم‌ها نشون بدم که من هنوز یک کشیش ... با لباس رسمی‌ام 847 00:57:19,743 --> 00:57:21,750 می‌ترسم مؤثر نباشه آقای شانون 848 00:57:21,919 --> 00:57:24,853 جادگمه‌ای یقه اونقدر پوسیده که می‌ترسم دگمه رو نگه نداره 849 00:57:25,024 --> 00:57:26,746 هانا 850 00:57:26,910 --> 00:57:28,820 خدای من، افتاد 851 00:57:32,095 --> 00:57:33,688 هی، بابابزرگ 852 00:57:34,655 --> 00:57:36,956 خوبه، همین‌جا 853 00:57:43,711 --> 00:57:45,652 ای‌کاش نبض منم مثل این بود 854 00:57:45,822 --> 00:57:48,245 سرگیجه داری پدربزرگ؟ 855 00:57:48,543 --> 00:57:50,484 نه 856 00:57:50,879 --> 00:57:53,944 داشتم رو شعر جدیدم کار میکردم ... 857 00:57:54,910 --> 00:57:56,852 عصای من کجاست؟ 858 00:58:01,630 --> 00:58:03,573 اینجاست، بابابزرگ 859 00:58:03,966 --> 00:58:09,148 داشتم (وزن شعر را) با عصام ضرب میگرفتم که عصام سر خورد 860 00:58:09,566 --> 00:58:10,995 بهتره استراحت کنی 861 00:58:11,166 --> 00:58:12,572 آره 862 00:58:12,734 --> 00:58:14,556 استراحت 863 00:58:14,909 --> 00:58:17,496 حالش بهتره میتونیم بیرون حرف بزنیم 864 00:58:18,430 --> 00:58:20,318 چرا اینجوری نفس می‌کشید؟ 865 00:58:21,342 --> 00:58:22,836 بعضی‌ها می‌نوشند ... 866 00:58:24,478 --> 00:58:26,748 بعضی‌ها دارو می‌خورن 867 00:58:28,031 --> 00:58:31,063 من فقط چند نفس عمیق میکشم 868 00:58:31,229 --> 00:58:32,538 خب ... 869 00:58:32,702 --> 00:58:34,939 مسئله رو بزرگش نکنید 870 00:58:36,862 --> 00:58:40,026 اون تا این اواخر حیرت‌انگیز بود ... 871 00:58:40,190 --> 00:58:45,689 ... تا پیش از این سوانح مغزی 872 00:58:46,333 --> 00:58:47,511 وقتی دیدم حافظه‌ش ضعیف شده ... 873 00:58:47,677 --> 00:58:52,534 سعی کردم متقاعدش کنم تا برگرده به نانتاکت. ولی اون گفت: نه، مکزیک 874 00:58:52,701 --> 00:58:55,636 خب، اینم مکزیک 875 00:58:55,805 --> 00:58:58,872 بی‌وقفه اصرار داشت تا سفرمون رو به مقصد دریا ادامه بدیم 876 00:58:59,037 --> 00:59:02,071 بسوی "مهد زندگی"، به قول خودش 877 00:59:02,750 --> 00:59:05,434 حالا ما اینجاییم آقای شانون 878 00:59:05,597 --> 00:59:09,110 مثل یه جفت مترسک روی این تپه‌ی بادگیر ... 879 00:59:09,277 --> 00:59:11,219 ... درست بالای مهد زندگی 880 00:59:11,390 --> 00:59:14,870 و سقوط می‌کند بر زمین ... 881 00:59:15,037 --> 00:59:16,662 هانا؟ هانا؟ 882 00:59:16,829 --> 00:59:20,626 - بله، پدربزرگ؟ -کاملاً مطمئنم که همین‌جا تمومش میکنم 883 00:59:20,797 --> 00:59:23,066 منم همین احساس رو برای خودم دارم بابابزرگ 884 00:59:23,229 --> 00:59:25,912 هرگز تو تموم زندگیم در مورد هیچ‌چیز مطمئن‌تر از این نبوده‌ام 885 00:59:26,077 --> 00:59:28,827 منم هرگز تو زندگی خودم مطمئن‌تر از این نبوده‌ام 886 00:59:28,989 --> 00:59:32,851 البته که شما شعرتون رو تموم میکنید چون تقریباً دیگه تموم شده 887 00:59:33,020 --> 00:59:36,566 من همین بیرونم اگه که بخوای (شعرت را) برات بنویسم 888 00:59:39,869 --> 00:59:42,389 احتمالاً الان یه کم بخوابه 889 00:59:44,924 --> 00:59:49,115 دوشیزه جلکس، ممکنه ... ممکنه یکی از سیگارهاتون رو به من بدید؟ 890 00:59:50,204 --> 00:59:52,114 هرگز از این‌ها نکشید 891 00:59:52,285 --> 00:59:55,580 این‌ها با توتون ته‌سیگارهایی که از جوی آب جمع میشن ساخته میشه 892 00:59:55,741 --> 00:59:57,529 از مال من بکشید 893 00:59:57,692 --> 01:00:02,482 سیگار انگلیسی وارداتی ِ دربسته این، تنها تجمل ِ زندگی ِ منه 894 01:00:02,653 --> 01:00:06,133 بله، ممنون، البته چون مال من رو هم که دور انداختید 895 01:00:06,301 --> 01:00:07,479 خب ... 896 01:00:07,644 --> 01:00:11,157 میخوام نکته‌ای رو درباره‌ی شما بگم دوشیزه جلکس 897 01:00:11,324 --> 01:00:16,146 شما یه خانم واقعی هستید یه خانم به تمام‌معنا و استثنایی 898 01:00:16,732 --> 01:00:19,601 چه کاری ازم سرزده که شایسته‌ی این تعریف شده‌ام؟ 899 01:00:19,772 --> 01:00:22,871 خب، شما سیگارای مکزیکی رو بیرون آوردید و دیدید که فقط دو تا از اون‌ها باقیه 900 01:00:23,036 --> 01:00:25,752 از عهده‌ی خرید یه بسته دیگه حتی از اون نوع ارزون‌ش هم برنمیاید ... 901 01:00:25,916 --> 01:00:28,567 ... پس اون‌ها را برای بعد کنار گذاشتید درسته؟ 902 01:00:28,860 --> 01:00:31,543 دقیق و بی‌رحمانه، آقای شانون 903 01:00:31,709 --> 01:00:35,985 اما وقتی‌که من یه سیگار ازتون خواستم بی‌ تأمل و نارضایتی، بهم تعارف کردید 904 01:00:36,860 --> 01:00:39,894 فکر کنم دارید از کاه، کوه می‌سازید 905 01:00:40,156 --> 01:00:41,716 نه، نه 906 01:00:41,883 --> 01:00:46,390 برعکس. دارم از کوه، کاه می‌سازم 907 01:00:48,923 --> 01:00:53,396 چند وقته که تو کلیسا مشغول نیستید، آقای شانون؟ 908 01:00:54,427 --> 01:00:57,592 این چه ربطی به قیمت برنج در چین داره؟ 909 01:00:57,755 --> 01:00:59,413 - هیچی - و چه ربطی به ... 910 01:00:59,579 --> 01:01:02,000 ... قیمت قهوه در برزیل؟ 911 01:01:02,748 --> 01:01:05,366 سؤالم را با پوزش پس می‌گیرم 912 01:01:05,532 --> 01:01:08,727 خب، الان خوشحال میشم که جوابتون رو بدم 913 01:01:08,891 --> 01:01:12,208 من همه‌ی مدت رو توی کلیسا غیر فعال بوده‌ام، به جز یکسال 914 01:01:12,379 --> 01:01:16,057 از اون وقتی که به عنوان کشیش در کلیسا منصوب شدم 915 01:01:16,220 --> 01:01:18,587 فرصت مطالعاتی و فراغت خوبی داشتید 916 01:01:18,748 --> 01:01:22,490 بله، برای یک سال، مسئولیت یه منطقه‌ی کلیسایی با من بود. بعد از اون ... 917 01:01:22,971 --> 01:01:24,793 ... خلع لباس نشدم 918 01:01:24,955 --> 01:01:27,410 بلکه ... از کلیسایم برکنار شدم 919 01:01:32,508 --> 01:01:35,093 شما دارین ...؟ دارین منو می‌کشید؟ 920 01:01:36,028 --> 01:01:37,816 سعی میکنم 921 01:01:39,003 --> 01:01:41,010 چرا برکنارتون کردند؟ 922 01:01:41,819 --> 01:01:45,910 بخاطر زنا و بدعت 923 01:01:46,683 --> 01:01:51,385 این خطاها تو چه شرایطی بود؟ منظورم خطای اوّله؟ 924 01:01:51,547 --> 01:01:53,140 زنا؟ 925 01:01:53,979 --> 01:01:58,900 یه خانم معلم بسیار جوان دینی خواست منو خصوصی تو اتاق کارم ملاقات کنه 926 01:01:59,066 --> 01:02:00,442 خب، اون ... 927 01:02:00,603 --> 01:02:03,602 اون دیوانه‌وار خودشو به من عرضه کرد 928 01:02:03,963 --> 01:02:06,297 عرضه‌ی عشق؟ 929 01:02:06,618 --> 01:02:09,585 مسخره‌ام نکنید، دوشیزه جلکس 930 01:02:10,746 --> 01:02:12,340 نکردم 931 01:02:14,619 --> 01:02:17,237 اون‌روزها چنان زاهدنمای ملعونی بودم که نمی‌تونید تصور کنید 932 01:02:17,402 --> 01:02:20,751 من به او دختر گفتم بیا با هم زانو بزنیم و دعا کنیم 933 01:02:20,922 --> 01:02:22,264 و کردیم. زانو زدیم 934 01:02:22,426 --> 01:02:24,467 و یهو نمیدونم چی شد که ... 935 01:02:24,762 --> 01:02:28,559 ... زانو زدن به دراز کشیدن تبدیل شد 936 01:02:30,107 --> 01:02:33,968 روز بعد، خودش رو با تیغ اصلاح پدرش زخمی کرد 937 01:02:34,522 --> 01:02:36,889 - کشنده؟ - نه 938 01:02:37,050 --> 01:02:39,025 سطحی بود با اندکی خون‌ریزی 939 01:02:39,354 --> 01:02:42,135 اما همین، رسوایی به‌پا کرد 940 01:02:42,297 --> 01:02:44,851 بله، میتونم تصور کنم که باعث چه اظهارنظرهایی شده بود 941 01:02:45,018 --> 01:02:46,262 بله، شده بود. باعث وراجی شده بود 942 01:02:46,681 --> 01:02:51,952 یکشنبه‌ی بعد که بالای منبر، اون چهره‌های متهم‌کننده‌ی عبوس و از خودراضی رو دیدم 943 01:02:52,122 --> 01:02:55,439 یه لحظه هوس کردم که شوکه‌شون کنم 944 01:02:55,610 --> 01:02:57,203 و لرزاندم‌شان 945 01:02:57,497 --> 01:02:59,766 از کلیسا انداختمشون بیرون 946 01:03:00,698 --> 01:03:02,869 نتیجه‌اش چه شد؟ 947 01:03:03,034 --> 01:03:06,863 منو به یه تیمارستان خصوصی کوچک و پاکیزه فرستادند تا نجات داده بشم ... 948 01:03:07,034 --> 01:03:09,717 ... از فروپاشی کامل روانی، ترجیح میدادن که اینطور تلقی‌اش کنند 949 01:03:09,881 --> 01:03:11,954 و بعد ... وقتی از اونجا اومدم بیرون 950 01:03:12,122 --> 01:03:13,747 به مسیر کنونی وارد شدم 951 01:03:13,913 --> 01:03:17,558 سیاحت جهان خداوند به سرپرستی خدمتگزار خداوند 952 01:03:17,722 --> 01:03:19,958 این شعارمون بود 953 01:03:20,441 --> 01:03:22,165 ولی در واقع ... 954 01:03:22,553 --> 01:03:24,626 شانون در حال گردآوری شواهد بود 955 01:03:24,793 --> 01:03:28,568 - شواهد ِ چی؟ - بی‌عاطفگی انسان به خدا 956 01:03:30,489 --> 01:03:33,970 - منظورتون چیه؟ - درد و رنجی که ما براش ایجاد میکنیم 957 01:03:34,489 --> 01:03:37,304 ما اتمسفرش رو مسموم کرده‌ایم 958 01:03:37,465 --> 01:03:39,702 حیات‌وحش‌اش رو سلاخی کرده‌ایم 959 01:03:39,866 --> 01:03:42,070 رودخونه‌هاش رو آلوده کرده‌ایم 960 01:03:42,553 --> 01:03:46,864 حتی اشرف مخلوقاتش، انسان رو ... 961 01:03:47,033 --> 01:03:50,032 شستشوی مغزی داده‌ایم و مصنوع ِ خودمون کرده‌ایم نه خداوند 962 01:03:50,201 --> 01:03:53,267 شخم‌زده، توده شده، کنسرو شده 963 01:03:58,681 --> 01:04:00,567 زیاد تکون می‌خورم؟ 964 01:04:01,945 --> 01:04:03,505 نه، البته که نه 965 01:04:07,705 --> 01:04:09,527 آقای شانون؟ 966 01:04:09,816 --> 01:04:11,475 چکار میکنید اگه ...؟ 967 01:04:11,641 --> 01:04:13,845 اگه چی؟ 968 01:04:14,009 --> 01:04:15,951 اگه دوشیزه فلوز کوتاه نیاد 969 01:04:16,121 --> 01:04:18,706 و من رو اخراج کنه؟ 970 01:04:19,160 --> 01:04:21,102 آره، بعدش چکار میکنید؟ 971 01:04:22,873 --> 01:04:26,321 یا برمیگردم به کلیسا، یا ... 972 01:04:26,713 --> 01:04:28,087 ... یه شنای طولانی میکنم 973 01:04:28,248 --> 01:04:31,031 - درست اون پشته - چی؟ 974 01:04:32,217 --> 01:04:33,493 چین 975 01:04:44,408 --> 01:04:47,539 - زنگ نهار بود؟ - غذا نیم‌ساعت دیگه حاضره 976 01:04:47,704 --> 01:04:49,973 حالتون چطوره دوشیزه پی‌بلز عزیز؟ بهترید؟ 977 01:04:50,136 --> 01:04:52,558 - آره، ممنونم - با یه‌ کم نوشیدنی چطورید؟ 978 01:04:52,728 --> 01:04:56,045 - کاریتون نمیکنه - خب ... 979 01:04:56,729 --> 01:04:59,478 مثل مامان‌هایی هستین که مچ‌گیری میکنن خودتون چطور دوشیزه فلوز؟ 980 01:04:59,640 --> 01:05:02,902 ممنونم، ما همینجا می‌شینیم تا نهار حاضر بشه 981 01:05:03,096 --> 01:05:04,919 دوشیزه فلوز عزیز 982 01:05:05,080 --> 01:05:06,541 میدونم یه مقدار شاکی هستی 983 01:05:06,776 --> 01:05:09,875 ولی چرا یه جا راحت نمی‌شینی یه عرق نارگیل مجانی بخوری؟ 984 01:05:10,040 --> 01:05:13,618 نگهشون دار برای دوستت آقای شانون من نمی‌نوشم 985 01:05:13,784 --> 01:05:15,693 نظرت در مورد کوفت چیه؟ 986 01:05:15,864 --> 01:05:17,652 معمولاً اینو به مهمون‌هام نمیدم 987 01:05:17,816 --> 01:05:19,954 ولی مثل اینکه به درد تو خیلی میخوره 988 01:05:26,136 --> 01:05:27,663 میشه ببینم؟ 989 01:05:28,023 --> 01:05:30,642 من یه طراح سریع‌ام آقای شانون 990 01:05:30,808 --> 01:05:32,749 زیاد مستعد نیستم 991 01:05:33,655 --> 01:05:35,249 چشم‌های من اینقدر وحشیه؟ 992 01:05:35,416 --> 01:05:36,757 بله همینطوریه، آقای شانون 993 01:05:36,919 --> 01:05:38,479 چون تب دارم 994 01:05:38,647 --> 01:05:41,365 - چی دارید بده بستون می‌کنید؟ - منظورت چیه؟ 995 01:05:41,527 --> 01:05:43,535 نکنه من اینجا اسکولم؟ 996 01:05:43,704 --> 01:05:45,809 نه، اصلاً 997 01:05:46,040 --> 01:05:48,374 چی قایم کردی؟ بده ببینم 998 01:05:49,528 --> 01:05:52,081 برای چی اونو کشیدی؟ اون از تو بی‌پول‌تره 999 01:05:52,695 --> 01:05:54,605 شاید شما بخواید نگهش دارید خانم فالک 1000 01:05:54,775 --> 01:05:57,743 خیلی ممنون شدم عزیز ولی همین یکی‌ش کافیه 1001 01:05:57,911 --> 01:06:00,780 - کی نوشیدنی میخواد؟ - من نمیخوام، متشکرم 1002 01:06:00,951 --> 01:06:03,318 راستش تو که اینجا غذا و اتاق مجانی گرفتی 1003 01:06:03,479 --> 01:06:05,584 - یه کم ویسکی هم فرقی نمیکنه - بس کن ماکسین 1004 01:06:06,007 --> 01:06:08,462 تو هم برو به جهنم، چرا نمیری؟ 1005 01:06:15,447 --> 01:06:17,270 آقای شانون، خانم فالک 1006 01:06:17,431 --> 01:06:21,391 این بچگانه است خواهش میکنم بس کنید! خیلی بده 1007 01:06:22,646 --> 01:06:24,502 مایه‌ی آبروریزی 1008 01:06:27,606 --> 01:06:30,705 - خانم فالک، شما باید بفهمید که ... - من فهمیدم که تو یه مفت‌خوری 1009 01:06:30,870 --> 01:06:32,693 اون پیرمرد مردنی رو میندازی جلو ... 1010 01:06:32,855 --> 01:06:35,953 ... تا بتونی جا و اتاق بگیری بدون اینکه حتی پول یه روز جلوتر رو داشته باشی 1011 01:06:36,311 --> 01:06:38,384 اونو این طرف و اونطرف میکشی مثل گداهای چینی ... 1012 01:06:38,550 --> 01:06:41,846 ... که برای جلب ترحم ِ توریست‌ها بچه‌ی مریضی رو یدک میکشند 1013 01:06:42,007 --> 01:06:43,664 من باید برم شهر 1014 01:06:43,830 --> 01:06:45,935 و سه‌پایه‌ی نقاشیم رو وسط مرکز خرید برپا کنم 1015 01:06:46,102 --> 01:06:48,754 و تابلوهای آبرنگ‌ام رو حراج کنم و چهره‌ی توریست‌ها رو طراحی کنم 1016 01:06:48,918 --> 01:06:51,023 من موجود ضعیفی نیستم خانم فالک 1017 01:06:51,190 --> 01:06:53,132 درموندگی ِ الانم، از ضعفم نیست 1018 01:06:53,301 --> 01:06:55,636 - منم موجود ضعیفی نیستم عزیز - نه، به هیچ وجه 1019 01:06:55,799 --> 01:06:58,165 - توانایی‌های شما اعجاب‌برانگیزه - اینو درست فهمیدی ... 1020 01:07:02,389 --> 01:07:04,778 چطور میخوای بری به شهر وقتی پول کرایه‌ی ماشین نداری؟ 1021 01:07:05,238 --> 01:07:07,277 پیاده میرم خانم فالک 1022 01:07:07,446 --> 01:07:10,445 من متولد و بزرگ‌شده‌ی نانتاکت‌ام جزیره‌نشینان رهروان خوبی هستند 1023 01:07:10,614 --> 01:07:11,858 باید برم وسایلمون رو جمع کنم 1024 01:07:12,022 --> 01:07:14,291 پدربزرگم رو هم بذارم تو وبلچرش 1025 01:07:14,455 --> 01:07:17,487 ... و برگردونم پایین تپه، روی جاده و از اونجا یکسره ببرمش شهر 1026 01:07:17,653 --> 01:07:20,108 اونم ترجیح میده جایی نباشه که به زور تحملش میکنند 1027 01:07:20,438 --> 01:07:23,405 و منم، برای اون، و هم برای خودم این رو ترجیح میدم خانم فالک 1028 01:07:23,573 --> 01:07:24,751 خیلی خب، آروم باش 1029 01:07:24,918 --> 01:07:27,252 - من کاملاً آرومم، خانم فالک - خب، من نیستم 1030 01:07:27,414 --> 01:07:29,835 مشکل من شانونه 1031 01:07:30,006 --> 01:07:32,526 - امواج احساسات رو بین شما دو تا حس کردم - خانم فالک 1032 01:07:32,694 --> 01:07:35,312 من یه پیردختر نیوانگلندی‌ام که به 40 سالگی نزدیک میشه 1033 01:07:35,478 --> 01:07:37,300 خب، کی اینطوری نیست؟ 1034 01:07:37,461 --> 01:07:39,501 من گیرنده‌ی خوب امواج احساساتم 1035 01:07:39,670 --> 01:07:43,761 و بین شما دو تا این امواج برقراره یه حس دو طرفه، اینو به محض ورودت فهمیدم 1036 01:07:43,925 --> 01:07:46,707 و فقط همین، باور کن، هیچ چیز دیگه‌ای باعث سؤتفاهم بین ما نشده 1037 01:07:46,869 --> 01:07:48,299 ازم نپرس چرا یه نگاه بهش بنداز 1038 01:07:48,469 --> 01:07:50,443 برشکسته، وحشتزده، و در حال اخراج 1039 01:07:50,997 --> 01:07:54,062 این‌ها فقط شرایطیه که براش بوجود اومده خانم فالک ... 1040 01:07:54,229 --> 01:07:56,946 ... خودش یه چیز دیگه‌ست - به هر حال 1041 01:07:57,109 --> 01:07:58,450 فراموش کن چی گفتم عزیزم 1042 01:07:58,613 --> 01:08:01,331 از دست تو ناراحت نبودم از دست شانون ناراحت بودم 1043 01:08:01,494 --> 01:08:05,006 با این همه، میوه‌ی رسیده و شاخه 1044 01:08:05,173 --> 01:08:08,785 هنوز بر سپیده‌ی بامداد می‌نگرند - برای بابابزرگ یه مخلوط درست میکنم 1045 01:08:08,949 --> 01:08:11,218 - پیرمردها خیلی خوششون میاد - بی‌اشک و خواهشی 1046 01:08:11,381 --> 01:08:13,007 خیلی لطف دارید 1047 01:08:13,174 --> 01:08:15,378 براش یه منهَتن درست کردم با دو تا گیلاس داخلش 1048 01:08:15,541 --> 01:08:17,199 تا نهار، سرحال میاد 1049 01:08:17,365 --> 01:08:18,675 شارلوت 1050 01:08:18,837 --> 01:08:21,258 - شارلوت - حالا چه مرگشه؟ 1051 01:08:21,557 --> 01:08:24,426 شارلوت! دخترها! شارلوت 1052 01:08:24,597 --> 01:08:26,483 چی شده دوشیزه فلوز؟ 1053 01:08:26,644 --> 01:08:28,172 شارلوت رو ندیدید؟ 1054 01:08:28,341 --> 01:08:30,796 ناپدید شده شارلوت 1055 01:08:30,964 --> 01:08:32,753 - شارلوت - شارلوت 1056 01:08:42,933 --> 01:08:44,875 - شارلوت - آروم باشید دوشیزه فلوز 1057 01:08:45,045 --> 01:08:46,671 به ما بگید چه اتفاقی افتاده 1058 01:08:46,836 --> 01:08:51,113 اون برای نهار نیومد، اتاقش خالی بود، تو اتاق منم نیست 1059 01:08:51,284 --> 01:08:53,674 نمیدونم چی شده چرا جواب نمیده 1060 01:08:53,845 --> 01:08:55,667 - باید پیداش کنیم. شارلوت - شارلوت 1061 01:08:55,828 --> 01:08:58,676 شارلوت 1062 01:09:37,652 --> 01:09:39,921 - بازم بده - بسه دیگه 1063 01:09:40,083 --> 01:09:41,906 دیگه بس کن 1064 01:09:42,067 --> 01:09:44,271 - برو خونه سینیوریتا - من خونه ندارم 1065 01:09:44,435 --> 01:09:45,679 گفتم برو خونه 1066 01:09:45,843 --> 01:09:48,177 دلار‌هاتم با خودت ببر من خودم ثروتمندم 1067 01:09:48,339 --> 01:09:52,530 دلارهاتو نمیخوام نمیخوام با موزیک من برقصی 1068 01:09:52,691 --> 01:09:54,284 - بازم موزیک - نه، بسه 1069 01:09:54,452 --> 01:09:57,647 سینیوریتا، ما نمیخوایم پسرامون بفهمن که دخترهای جوون مثل تو هم میتونن باشن 1070 01:10:00,468 --> 01:10:04,242 نمیخوام برگردم اون بالا ولم کنید 1071 01:10:19,667 --> 01:10:21,674 دمت گرم هنک حسابشونو برس 1072 01:10:24,083 --> 01:10:25,577 بزنشون 1073 01:10:27,026 --> 01:10:28,521 بزنشون زمین 1074 01:10:29,235 --> 01:10:31,471 همینه پسر، بزنشون 1075 01:10:32,274 --> 01:10:33,649 دوباره 1076 01:10:34,866 --> 01:10:37,452 حسابشونو برس هنک 1077 01:10:40,691 --> 01:10:42,480 زودباش، بزنشون 1078 01:10:45,971 --> 01:10:47,912 یالله هنک 1079 01:10:48,083 --> 01:10:50,221 بزنشون زمین 1080 01:10:50,386 --> 01:10:53,201 یالله هنک، حسابشونو برس 1081 01:10:57,971 --> 01:10:59,978 زودباش، هنک 1082 01:11:16,211 --> 01:11:20,072 اوه، هنک، تو منو نجات دادی تو خیلی شجاعی 1083 01:11:20,242 --> 01:11:24,038 قهرمان من. منو با خودت ببر خونه 1084 01:11:24,210 --> 01:11:26,861 ببرم خونه به بابام میگم تو منو نجات دادی 1085 01:11:27,026 --> 01:11:30,801 بابا، عاشق منه برای تشکر ازت هر کاری میکنه 1086 01:11:33,361 --> 01:11:36,144 ببینم، هیچکدوم از شما خانم‌ها علاقه‌ای به دیدن ... 1087 01:11:36,306 --> 01:11:37,735 ... نمونه کارهام دارین؟ 1088 01:11:37,905 --> 01:11:39,247 اسم این یکی هست 1089 01:11:39,441 --> 01:11:41,809 مهتاب غرق در آفتاب 1090 01:11:41,970 --> 01:11:46,705 اینم طراحی شخصیته که من در عرض 5 دقیقه انجام دادم 1091 01:11:46,866 --> 01:11:51,176 شخص ملکه، اون موقع پرنسس الیزابت بود، در تور افریقا، چندین سال پیش 1092 01:11:51,378 --> 01:11:53,003 البته نشد خوب از نزدیک ببینم‌شون 1093 01:11:53,169 --> 01:11:55,274 - مجبور بودم عینک صحرایی بزنم - نه، ممنون 1094 01:11:55,441 --> 01:12:00,394 عشق، خاطره‌ی دور آهنگی که ویولن‌زن مستی می‌نوازد آن را 1095 01:12:00,562 --> 01:12:04,010 تلوتلوخوران و مجنون از کوچه‌باغ‌های پیچاپیچ 1096 01:12:04,178 --> 01:12:07,887 - حالا نه، نانو - هنگام که قلبش با موسیقی شیفته ‌شود 1097 01:12:08,049 --> 01:12:11,116 - خواهد نواخت ... - نانو، خواهش میکنم 1098 01:12:14,801 --> 01:12:17,800 خیال میکنه ازش خواستن که شعر بخونه 1099 01:12:17,969 --> 01:12:19,246 نگران نباش عزیزم 1100 01:12:19,409 --> 01:12:21,897 تو این جمع، تنها آدم عاقل همین بابابزرگه 1101 01:12:22,065 --> 01:12:24,137 بیا عزیزم 1102 01:12:24,369 --> 01:12:26,192 مخلوطت رو تموم کن 1103 01:12:27,889 --> 01:12:30,256 برام مهم نیست بقیه چی میگن 1104 01:12:30,417 --> 01:12:31,911 این ماهی خیلی خوشمزه‌ست 1105 01:12:32,241 --> 01:12:34,761 تاب‌ش بده اینطرف میتونم یکی دیگه‌شونم راهی کنم 1106 01:12:36,945 --> 01:12:39,662 مسخره‌بازی در نیار او‌ن‌ها رو بذار تو سینی 1107 01:12:45,009 --> 01:12:46,253 چی گفت؟ 1108 01:12:46,417 --> 01:12:50,312 اون گفت تو در برابر یه ماهی قدرت خیلی زیادی داری ... 1109 01:12:50,480 --> 01:12:52,553 ... البته اگه که یه ماهی مرده باشه 1110 01:12:58,321 --> 01:13:00,230 خیلی بانمکی 1111 01:13:01,008 --> 01:13:04,140 بابا همیشه میگفت که تنها تفاوت بین یک موفقیت با شکست اینه که ... 1112 01:13:04,304 --> 01:13:07,882 ... موفقیت، قدر فرصت‌های بدست اومده رو میدونه؛ ولی شکست، نمیدونه 1113 01:13:08,048 --> 01:13:10,382 نگران من نباش، من قدر فرصت‌ها رو میدونم 1114 01:13:10,545 --> 01:13:13,806 اوه، هنک، وقتی به بابا بگم خیلی بهت افتخار میکنه 1115 01:13:13,968 --> 01:13:16,172 هانا؟ چقدر گیرمون اومد؟ 1116 01:13:16,335 --> 01:13:18,922 پدربزرگ، خواهش میکنم فریاد نکش 1117 01:13:19,088 --> 01:13:22,023 کف دستت نقره گذاشتن یا کاغذ هانا؟ 1118 01:13:22,192 --> 01:13:25,508 نانو، فریاد کشیدن کافيه ما داریم نهار میخوریم 1119 01:13:25,679 --> 01:13:26,924 وقت لُمبوندن، بابابزرگ 1120 01:13:27,089 --> 01:13:29,161 با چه مبلغی کنار اومدن؟ 1121 01:13:29,520 --> 01:13:31,112 اون بس نمیکنه 1122 01:13:31,696 --> 01:13:33,933 بیا بابابزرگ. پنج دلار 1123 01:13:34,096 --> 01:13:35,754 میذارم تو جیبت 1124 01:13:36,016 --> 01:13:38,023 ما نمیتونیم صدقه قبول کنیم آقای شانون 1125 01:13:38,192 --> 01:13:40,428 سخت نگیر، اون‌ها دلار نبود، پزو بود 1126 01:13:40,687 --> 01:13:43,175 آره، اینجا ثروت کلانی بدست میاریم 1127 01:13:43,344 --> 01:13:45,711 مطمئن باش که اینجا ثروت کلانی بدست میارید 1128 01:13:46,064 --> 01:13:49,064 اگه سالن کوکتل دارند باید اول اونجا کار کنیم 1129 01:13:49,232 --> 01:13:51,599 آهن رو تا داغه باید کوبید 1130 01:13:51,824 --> 01:13:53,384 ها، تا داغه 1131 01:13:53,552 --> 01:13:55,145 بله؟ 1132 01:13:55,312 --> 01:13:56,937 الو؟ 1133 01:13:58,031 --> 01:14:00,039 بفرمایید 1134 01:14:00,623 --> 01:14:02,566 امرتون چیه؟ 1135 01:14:03,440 --> 01:14:05,130 کی؟ 1136 01:14:05,967 --> 01:14:07,178 شانون 1137 01:14:07,343 --> 01:14:10,726 پای گوشی میخوانت از ال‌پازو (شهری در تگزاس) تماس گرفتن 1138 01:14:11,919 --> 01:14:14,308 این همون لحظه‌ایه که منتظرش بودین دوشیزه فلوز 1139 01:14:14,479 --> 01:14:17,927 حالا قدر و اعتبار من دونسته میشه 1140 01:14:18,095 --> 01:14:21,870 میخوام بهتون نشون بدم که یه آدم درستکار ... 1141 01:14:22,031 --> 01:14:26,341 ... چطور در شرایط بسیار سخت باز هم پیروز میشه 1142 01:14:43,183 --> 01:14:46,282 عالی‌جناب تی.لاورنس شانون صحبت میکنند 1143 01:14:48,111 --> 01:14:51,340 چطورید آقای بلیک؟ خوشحالم باهاتون حرف میزنم 1144 01:14:51,503 --> 01:14:54,951 ای‌کاش با ما اینجا بودید هوا اینجا عالیه ... 1145 01:14:55,118 --> 01:14:56,678 ... در این فصل از سال 1146 01:14:56,847 --> 01:14:59,978 منظورتون چیه؟ شما منو خوب میشناسید آقای بلیک 1147 01:15:01,551 --> 01:15:03,885 برام مهم نیست که اون قاضی در کورپوس‌کریستی چی میگه 1148 01:15:04,047 --> 01:15:08,008 شما و من هر دو میدونیم که من یه کشیش کاملاً شرعی و قانونی هستم 1149 01:15:08,174 --> 01:15:12,365 - شانون، تو اخراجی - گوش کن ببینم خپله‌ی خیکی 1150 01:15:12,527 --> 01:15:13,901 بذار یه چیزی بهت بگم 1151 01:15:14,062 --> 01:15:16,997 مسئول یه تور مثل کاپیتان یه کشتیه 1152 01:15:17,167 --> 01:15:20,428 وقتی اتوبوس از ترمینال خارج میشه اون تحت فرمان خودشه 1153 01:15:20,590 --> 01:15:22,630 و باید بهتون اطمینان بدم ... 1154 01:15:22,798 --> 01:15:25,002 ... که شانون کارشو خوب بلده 1155 01:15:25,294 --> 01:15:27,716 من بلدم باید چکار کنم. و ... 1156 01:15:27,886 --> 01:15:30,637 ... مخاطرات راه را به سلامت گذرانده‌ام 1157 01:15:30,798 --> 01:15:34,443 یه‌ کم تمثیلی شد پس من همچنان سر جای خودم می‌مونم 1158 01:15:34,734 --> 01:15:38,508 من اینجا تو جیبم نماد فرماندهیم رو دارم 1159 01:15:38,669 --> 01:15:40,458 همینجا، تو جیبم 1160 01:15:40,622 --> 01:15:43,884 شما نمی‌تونید کسی رو اخراج کنید که سر دلکو دستشه 1161 01:15:44,046 --> 01:15:46,054 شانون میتونه تور ِ بلیک رو اخراج کنه ... 1162 01:15:46,222 --> 01:15:48,742 ... اما تور ِ بلیک نمیتونه شانون رو اخراج کنه 1163 01:15:48,910 --> 01:15:52,042 - این سفر با صلح و وحدت به پایان میرسه - تو اخراجی شانون 1164 01:15:52,206 --> 01:15:55,206 شانون پیروز می‌شود 1165 01:15:57,965 --> 01:16:01,282 خب، هنک، تو به من افتخار نمی‌کنی؟ بعنوان یکی از خدمه‌ی سفر ... 1166 01:16:01,453 --> 01:16:03,309 ... به من افتخار نمیکنی؟ 1167 01:16:03,470 --> 01:16:08,291 هنک، این چهره به تو شخصیت داده 1168 01:16:08,462 --> 01:16:10,317 هی، گمشو کنار عنتر گنده 1169 01:16:10,478 --> 01:16:12,867 گرفتمش! گرفتمش! گرفتمش 1170 01:16:13,038 --> 01:16:15,176 تا بفهمی که چقدر ازت متنفرم 1171 01:16:15,341 --> 01:16:17,446 ازت متنفرم 1172 01:16:17,614 --> 01:16:21,607 ای دشمن بدصفت فکر میکردم تو از دوستان منی 1173 01:16:21,773 --> 01:16:24,162 تو تموم شدی جناب کشیش همش حقته 1174 01:16:24,366 --> 01:16:26,340 آروم باش عزیزم، مهمونی تموم شد 1175 01:16:26,509 --> 01:16:28,036 بچه‌ها بارهاتون رو جمع کنید 1176 01:16:28,206 --> 01:16:30,693 باید از این طویله بریم 1177 01:16:30,861 --> 01:16:32,836 - طویله؟ - زود باشید، من کمکتون میکنم 1178 01:16:33,005 --> 01:16:35,907 شما تو پوئرتو والارتا اتاق دارین تا 20 دقيقه‌ی دیگه میرسونم‌تون اونجا 1179 01:16:36,078 --> 01:16:39,143 از این به بعد در این تور با شما با احترام رفتار میشه 1180 01:16:39,309 --> 01:16:41,830 با احترام؟ چیزی که من به این خانم‌ها دادم ... 1181 01:16:41,998 --> 01:16:45,510 ... به بیشترشون، اگه نه به همه چیزی که در تمام عمرشون تجربه نکرده بودن ... 1182 01:16:45,677 --> 01:16:49,157 ... شانس آشنایی، تماس اجتماعی با اصیل‌زاده‌ای که زاده و پرورده‌ی ... 1183 01:16:49,325 --> 01:16:52,172 ... شرایطی بوده که هر کسی نمی‌تونه شاهدش باشه 1184 01:16:52,333 --> 01:16:54,569 فرزند یک کشیش و نواده‌ی دو اسقف 1185 01:16:54,733 --> 01:16:56,042 هر دو طرفِ خانوادم کلیسایی بودند 1186 01:17:00,653 --> 01:17:02,857 - بابابزرگ چطوره؟ - خوابیده 1187 01:17:03,021 --> 01:17:04,875 وسط این آشوب؟ 1188 01:17:05,932 --> 01:17:08,202 فکر میکنید آقای شانون خوب میشن؟ 1189 01:17:08,364 --> 01:17:10,982 خوب؟ نمیدونم عزیزم 1190 01:17:11,149 --> 01:17:15,371 اون بارها اینجوری به‌هم ریخته طوری که میشه از اون، تقویم درست کرد 1191 01:17:15,532 --> 01:17:16,940 تقریباً دو بار در هر سال 1192 01:17:17,101 --> 01:17:19,042 دو بارش همینجا پیش اومد 1193 01:17:19,213 --> 01:17:22,147 فِرد میگفت اون بد اقبالیش تحت تأثیر ماهه 1194 01:17:23,021 --> 01:17:26,054 ای‌کاش الانم اینجا بود 1195 01:17:27,469 --> 01:17:29,290 خدای من 1196 01:17:29,452 --> 01:17:31,907 - چی شده خانم فالک؟ - عزیزم توصیه میکنم نگاه نکنی 1197 01:17:32,077 --> 01:17:35,459 جدی میگم نبینی بهتره شانون داره می‌شاشه بهشون 1198 01:17:37,900 --> 01:17:42,122 شانون، تو حیوونی تو، تو ... تو یه حیوونِ مسلّمی 1199 01:17:43,084 --> 01:17:45,190 دیدید چکار کرد؟ 1200 01:17:45,356 --> 01:17:49,131 خیلی خب خانم‌ها، حالا آروم باشید آروم باشید، دنبال من بیایین 1201 01:17:49,964 --> 01:17:51,786 دنبالم بیاین پایین تپه 1202 01:17:52,364 --> 01:17:54,274 چمدون من رو هم بیارید 1203 01:18:00,684 --> 01:18:02,659 شانون 1204 01:18:03,308 --> 01:18:06,505 تو انتقام خودت رو برای همیشه از چمدون دوشیزه فلوز گرفتی 1205 01:18:06,668 --> 01:18:09,701 از سگه شنیدم که پاشو یه‌وری گرفته بود 1206 01:18:10,924 --> 01:18:13,095 نمیخوای سوار جاروت بشی بری عجوزه؟ 1207 01:18:13,260 --> 01:18:15,147 من با تو کاری ندارم با اون کار دارم 1208 01:18:15,468 --> 01:18:18,501 من پیگیری میکنم که در لیست سیاهِ تمام آژانس‌های مسافرتی آمریکا قرار بگیری 1209 01:18:18,828 --> 01:18:22,951 آفریقا چطور؟ استرالیا؟ آفريقای جنوبی، تانماور؟ 1210 01:18:23,116 --> 01:18:24,938 خواهش میکنم دوشیزه فلوز، تنهاش بذارید 1211 01:18:25,099 --> 01:18:28,067 به محض اینکه برگردم شکایت میکنم تا حکم جلب‌ برات بگیرم 1212 01:18:28,427 --> 01:18:31,689 تجاوز به صغیر، آدم‌دزدی صدمه‌ی عمدی به وسایل شخصی 1213 01:18:31,852 --> 01:18:33,194 بی‌حیایی در ملاء عام 1214 01:18:33,355 --> 01:18:36,738 عزیز، شما توی کالج‌تون چی درس میدی؟ 1215 01:18:36,908 --> 01:18:40,769 - آواز، اگه برات مهمه - خب، من جغرافی رو بیشتر دوست دارم 1216 01:18:40,940 --> 01:18:42,914 میدونی اگه آب‌بندها وجود نداشتن ... 1217 01:18:43,083 --> 01:18:45,504 ... تمام دشت تگزاس الان با آب خلیج مکزیک غرق شده بود؟ 1218 01:18:45,676 --> 01:18:46,853 ماکسین 1219 01:18:47,019 --> 01:18:48,807 بذار یه‌کم بی‌حساب شیم، پیردختر ِ پسرنما 1220 01:18:48,971 --> 01:18:51,305 میدونی کجات میسوزه؟ بدجوری هم میسوزه؟ 1221 01:18:51,467 --> 01:18:55,045 اون چیز ارتجاعی کوچیکت بطور طبیعی برای مردها بلند میشه بجای اینکه 1222 01:18:55,211 --> 01:18:56,520 ماکسین 1223 01:18:59,788 --> 01:19:01,031 اون چی داره میگه؟ 1224 01:19:01,771 --> 01:19:04,674 بهتره دیگه برید دوشیزه فلوز مهمونی تموم شده 1225 01:19:04,843 --> 01:19:07,015 من دیگه اینجا ... 1226 01:19:07,178 --> 01:19:10,025 هیچ مسئولیتی در قبال محافظت از شما ندارم 1227 01:19:10,187 --> 01:19:13,503 مسئولیتی که شما منو ازش رها کردین 1228 01:19:13,803 --> 01:19:15,428 پس برید دوشیزه فلوز 1229 01:19:15,595 --> 01:19:17,156 برید 1230 01:19:24,811 --> 01:19:27,975 برای چی سرم داد کشیدی؟ سرکار علیه رو داشتم خوب می‌شستم 1231 01:19:28,779 --> 01:19:30,437 دوشیزه فلوز، یه فردِ خیلی اخلاقیه 1232 01:19:30,603 --> 01:19:33,952 اگه حقیقت رو درباره‌ی خودش بفهمه این موضوع نابودش میکنه 1233 01:19:34,411 --> 01:19:36,997 خب، اون نهایت تلاشش رو برای نابودی تو کرد 1234 01:19:37,387 --> 01:19:38,947 ماکسین 1235 01:19:39,242 --> 01:19:43,137 بخاطر فضائل اندکم، آبروم رو کِش نرو (بی‌حیثیت‌ام نکن) 1236 01:19:46,218 --> 01:19:49,961 یا پادشاه یهود! صورت‌حساب اون‌ها صورت‌حساب ننه سگ رو نپرداختن 1237 01:19:51,466 --> 01:19:54,019 خیلی خب خانم‌ها بشینید، زودتر راه بیفتیم 1238 01:19:54,186 --> 01:19:57,666 نمیدونم، حس میکنم نباید از این جایِ قشنگ برم 1239 01:19:57,834 --> 01:19:59,525 پی‌بی 1240 01:20:00,650 --> 01:20:03,235 - خیلی ‌خب شارلوت، برو بالا - سوار بشید دوشیزه فلوز 1241 01:20:03,402 --> 01:20:05,442 شارلوت، جلو پیش من میشینه 1242 01:20:07,370 --> 01:20:08,832 هی 1243 01:20:09,002 --> 01:20:10,496 یه دقیقه صبر کن 1244 01:20:10,666 --> 01:20:13,252 - دوباره چی شده؟ - سیصد پزو بده بیاد 1245 01:20:13,418 --> 01:20:15,622 - میشه 24 دلار - پس چمدون من چی؟ 1246 01:20:15,786 --> 01:20:18,121 دوشیزه فلوز عزیز تقصیر من چیه؟ 1247 01:20:18,282 --> 01:20:21,216 اون ما رو آورد اینجا پولش رو هم از خودش بگیر 1248 01:20:21,386 --> 01:20:25,183 دوشیزه فلوز، از بد بودن غذا تو این سفر، خیلی شکایت کردید 1249 01:20:25,353 --> 01:20:28,103 فکر میکنید تو یه زندان مکزیکی غذای بهتری بهتون میدن؟ 1250 01:20:29,546 --> 01:20:32,927 - دختر خوب - یک، دو، سه 1251 01:20:34,057 --> 01:20:37,124 مراقب کک‌ها در آمبوس‌موندوس باشید 1252 01:20:37,289 --> 01:20:40,159 اگه زدنتون، روش نفت سفید بمالید 1253 01:20:40,330 --> 01:20:44,224 مدیر هتل مقدار زیادی داره تویِ همون لابی 1254 01:20:45,097 --> 01:20:47,944 خانم‌هاتون دارن میرن، آقای شانون 1255 01:20:50,345 --> 01:20:52,899 پیروزیِ شبح 1256 01:20:53,289 --> 01:20:55,329 به چیزی که میخواست رسیده 1257 01:20:55,785 --> 01:20:58,688 اثبات کرده که برای شانون هیچ جایی ... 1258 01:20:58,857 --> 01:21:01,192 ... در سطح واقعی زندگی وجود نداره 1259 01:21:01,641 --> 01:21:05,535 آخرین ریسمان نازکی هم که اونو متصل و مقید میکرد ... 1260 01:21:05,706 --> 01:21:07,527 گسسته شده 1261 01:21:08,330 --> 01:21:10,184 حالا، پروردگار من ... 1262 01:21:10,410 --> 01:21:12,449 ... بگذار خادم تو ... 1263 01:21:12,617 --> 01:21:14,951 ... در آرامش، راهی شود 1264 01:21:15,113 --> 01:21:18,495 آقای شانون، بس کنید دارید گردن خودتون رو می‌برید 1265 01:21:18,665 --> 01:21:20,126 خواهش میکنم، بذارید من کمک کنم 1266 01:21:20,297 --> 01:21:23,111 - بذارید من بازش کنم - باز نمیشه، باید این زنجیر رو پاره کنم 1267 01:21:23,273 --> 01:21:26,120 نه، نه، صبر کنید 1268 01:21:26,730 --> 01:21:28,584 بیا 1269 01:21:28,745 --> 01:21:30,240 بیا، تموم شد 1270 01:21:30,409 --> 01:21:31,587 ممنون 1271 01:21:31,753 --> 01:21:34,436 مال شما. نگهش دارید 1272 01:21:34,664 --> 01:21:36,323 کجا دارید می‌رید؟ 1273 01:21:36,488 --> 01:21:39,455 شنای طولانی. به چین 1274 01:21:42,248 --> 01:21:44,670 خانم فالک. جلوشو بگیرید 1275 01:21:45,865 --> 01:21:47,588 خانم فالک 1276 01:21:48,648 --> 01:21:50,437 خانم فالک، جلوشو بگیرید 1277 01:21:50,600 --> 01:21:53,502 باید جلوشو بگیرید. لطفاً نگهش دارید 1278 01:22:21,704 --> 01:22:23,133 اگه مجبور شدید، بزنیدش 1279 01:22:23,496 --> 01:22:24,772 بگیریدش 1280 01:22:41,480 --> 01:22:42,658 عزیزم 1281 01:22:42,823 --> 01:22:44,710 تو انگاری به بابای اشباح، گیر دادی 1282 01:22:44,871 --> 01:22:46,530 بدجوری گند زده بهت 1283 01:22:46,696 --> 01:22:50,209 - بذار بیام بیرون - همینجا بتمرگ. آروم بگیر 1284 01:22:50,375 --> 01:22:52,928 هم من و هم خودت میدونیم که نصف این کارهات فیلمه 1285 01:22:53,096 --> 01:22:55,648 فقط مشکل اینه که کوسه‌ماهی‌ها نمیفهمن که فیلمه 1286 01:22:55,815 --> 01:22:57,571 ولم کنید 1287 01:22:57,735 --> 01:23:01,859 تو هفت سال پیش هم منو حسابی ترسوندی دوباره اینکار رو نکن 1288 01:23:02,023 --> 01:23:03,299 خانم فالک؟ 1289 01:23:03,495 --> 01:23:06,462 ممکنه این چای رو دم کنید؟ 1290 01:23:06,631 --> 01:23:09,566 دوشیزه جلکس عزیز، به نظرتون الان زمان مناسبی برای مهمونی ِ چاییه؟ 1291 01:23:09,736 --> 01:23:13,248 ولی این یه چای معمولی نیست، چایِ تخم ِ خشخاشه، که اثر آرام‌بخشی داره 1292 01:23:13,415 --> 01:23:14,463 بذارید من برم 1293 01:23:15,367 --> 01:23:18,214 - چایی، چاره‌ی کار نیست - لطفاً حرفم رو باور کنید خانم فالک 1294 01:23:18,375 --> 01:23:21,125 من اینو به کسانی در شرایط آقای شانون داده‌ام 1295 01:23:21,287 --> 01:23:23,775 میدونم دارم چکار میکنم 1296 01:23:24,744 --> 01:23:26,369 منو باز کنید 1297 01:23:29,126 --> 01:23:32,356 تخم خشخاش، یه مسکّن ِ ملایم ایجاد میکنه ... 1298 01:23:32,519 --> 01:23:36,610 ... که باعث میشه امشب، با چیزهایی که اذیت‌تون میکنه، بتونید راحت‌تر کنار بیایید 1299 01:23:37,607 --> 01:23:39,711 هممون میتونیم امشب از این بخوریم 1300 01:23:39,879 --> 01:23:41,155 چون برای همه‌ی ما ... 1301 01:23:41,319 --> 01:23:44,636 ... شما، من، پدربزرگم ... 1302 01:23:44,807 --> 01:23:46,716 ... گذراندن امشب، آسان نخواهد بود 1303 01:23:46,887 --> 01:23:49,473 بی‌اشک و خواهشی 1304 01:23:49,639 --> 01:23:52,672 - بی‌یأس فاحشی - منو باز کنید 1305 01:23:52,839 --> 01:23:54,661 - هنوز نه - وحشت‌زدم میکنه 1306 01:23:54,822 --> 01:23:56,513 - میدونم - آدم ممکنه از وحشت بمیره 1307 01:23:56,679 --> 01:23:59,428 اما نه اگه به اندازه‌ی شما از اون لذت ببره آقای شانون 1308 01:23:59,590 --> 01:24:01,151 منظورتون از این توهین چی بود؟ 1309 01:24:01,319 --> 01:24:05,213 خیال کردید دوست دارم دست و پا بسته تو این ننو باشم، مثل خوکِ به سلاخ‌خونه کشونده شده 1310 01:24:05,381 --> 01:24:09,473 نه، ولی کی دوست نداره تاوان گناهان خودش ... 1311 01:24:09,638 --> 01:24:12,933 ... و جهان رو بپردازه اون هم درون ننویی بوسیله‌ی طناب ... 1312 01:24:13,094 --> 01:24:15,964 ... به جای صلیب و میخ‌ها 1313 01:24:16,135 --> 01:24:18,306 اون‌هم رو یه تپه‌ی دوست‌داشتنی‌ 1314 01:24:18,503 --> 01:24:22,626 به جای تپه‌ی گلگتا (محل تصلیب عیسی) 1315 01:24:23,047 --> 01:24:25,632 اگه مقایسه کنیم، آیا این لذتبخش نیست که به این راحتی ... 1316 01:24:25,798 --> 01:24:30,947 ... به جای مصلوب شدن بخاطر جبران گناهان جهان، روی این ننو باشیم؟ 1317 01:24:31,109 --> 01:24:33,827 - چرا ناگهان مخالف من شده‌اید؟ - به‌هیچ وجه مخالف‌تون نشده‌ام 1318 01:24:33,990 --> 01:24:36,673 فکر میکردم که شما از جنسیت تهی هستید اما شما ناگهان زن شده‌اید 1319 01:24:36,838 --> 01:24:37,950 میدونید اینو از کجا فهمیدم؟ 1320 01:24:38,118 --> 01:24:41,434 از اونجا که شما، و نه من از بسته بودنم لذت می‌برید 1321 01:24:41,606 --> 01:24:43,745 همه‌ی زن‌ها، آگاهانه یا ناخودآگاه ... 1322 01:24:43,909 --> 01:24:45,949 ... دلشون میخواد که مرد رو دربند و دست‌بسته ببینن 1323 01:24:46,117 --> 01:24:49,947 زن‌ها تو تموم طول زندگیشون تلاش میکنن تا مردی رو به بند بکشن 1324 01:24:50,118 --> 01:24:52,932 تو زندگیشون وقتی ارضا میشن که یک یا هر چند مردی که بتونن ... 1325 01:24:53,093 --> 01:24:54,948 ... در بند کرده باشن 1326 01:24:55,109 --> 01:24:58,405 دوست دارم الان بازتون کنم ولی نمی‌تونم 1327 01:24:58,566 --> 01:25:00,092 پس معتقدید مردم باید بسته باشن؟ 1328 01:25:00,261 --> 01:25:04,036 فقط وقتی‌که بخوان یه شنای طولانی تا چین بکنند 1329 01:25:05,477 --> 01:25:07,998 شنای طولانی تا چین 1330 01:25:08,165 --> 01:25:09,507 شانون 1331 01:25:09,670 --> 01:25:11,044 - آره - بس کن 1332 01:25:11,206 --> 01:25:13,759 بس کن، بس کن شانون 1333 01:25:13,957 --> 01:25:16,324 به دکتر لوپز زنگ میزنم 1334 01:25:16,485 --> 01:25:19,616 تا تو محفظه ببرنت کازا د لوکوس 1335 01:25:19,781 --> 01:25:22,115 - و اونجا میندازنت تو یه سلول انفرادی 1336 01:25:22,277 --> 01:25:24,449 سلولی که کفِـش فقط یه حصیر و یه سطل داره 1337 01:25:24,612 --> 01:25:25,921 پاشو ، پاشو 1338 01:25:26,085 --> 01:25:27,362 پاشو 1339 01:25:27,526 --> 01:25:30,275 - بفرمایید آقای شانون، اینو بنوشید - بازم کنید 1340 01:25:30,437 --> 01:25:33,088 میتونی هر چقدر دلت خواست جیغ و داد کنی ... 1341 01:25:33,253 --> 01:25:35,555 ... شب و روز توی کازا د لوکوس 1342 01:25:35,718 --> 01:25:39,362 من یه شهروند با حقوق اجتماعی هستم میخوام مشاورم رو ببینم 1343 01:25:39,525 --> 01:25:42,241 لطفاً آقای شانون این چایِ خشخاش رو بنوشید 1344 01:25:42,405 --> 01:25:44,860 چطور میتونم، وقتی این بیوه نشسته روی من؟ 1345 01:25:45,029 --> 01:25:47,647 بدش به من. خودم درستش کردم خودم هم میدم بخوره 1346 01:25:47,812 --> 01:25:49,951 اینو بخور عمله 1347 01:25:50,821 --> 01:25:52,795 سوختم 1348 01:25:52,965 --> 01:25:55,386 ممنون ماکسین همین رو کم داشتم 1349 01:25:55,557 --> 01:25:57,280 که دهنم رو هم بسوزونی 1350 01:25:57,445 --> 01:26:00,478 اگه بخوای میتونی خرده‌ی چوب هم بکنی لای ناخن‌های پام ... 1351 01:26:00,644 --> 01:26:04,638 ... یا اینکه پلک‌هام رو دربیاری ... - خانم فالک، بدینش من 1352 01:26:04,932 --> 01:26:06,176 باشه عزیز 1353 01:26:06,340 --> 01:26:08,096 همه چیز برای تو 1354 01:26:08,260 --> 01:26:09,853 اونم برای تو 1355 01:26:10,021 --> 01:26:12,061 میخوای یه پیشنهاد بهت بکنم ماکسین؟ 1356 01:26:12,228 --> 01:26:14,781 چرا نمیری با اون پسرها زیر مهتاب شنا کنی؟ 1357 01:26:14,948 --> 01:26:19,552 نذار حضور من، مانع‌ات بشه بیشتر از آنچه که حضور فِرد مانع‌ات بود 1358 01:26:20,100 --> 01:26:22,402 حرومزاده 1359 01:26:23,108 --> 01:26:24,386 پپی 1360 01:26:24,548 --> 01:26:26,304 پدرو 1361 01:26:27,556 --> 01:26:30,372 تو حرومزاده‌ی خوبی نیستی 1362 01:26:34,724 --> 01:26:37,145 خیلی بیرحمی کردید آقای شانون 1363 01:26:37,316 --> 01:26:39,039 یه بی‌رحمی بچه‌گانه 1364 01:26:39,204 --> 01:26:43,841 نمیتونم تحمل کنم کسی که مورد احتراممه یه همچین رفتار بچه‌گانه‌ای انجام بده 1365 01:26:44,004 --> 01:26:47,866 چه چیز قابل احترامی در من دیده‌اید دوشیزه بودای لاغر؟ 1366 01:26:48,068 --> 01:26:50,523 کسی مورد احترام منه ... 1367 01:26:50,692 --> 01:26:53,277 ... که در دفاع از شایستگی‌ش مجبور شده بجنگه و نعره بزنه 1368 01:26:53,443 --> 01:26:56,510 - چه شایستگی‌ای؟ - بله، شایستگی 1369 01:26:56,675 --> 01:26:57,853 و ... 1370 01:26:58,020 --> 01:26:59,613 اندکی نیکی 1371 01:26:59,780 --> 01:27:02,333 احترامش برام بیش‌تره از اون خوش‌شانس‌هایی ... 1372 01:27:02,499 --> 01:27:05,250 ... که از بدو تولد این مواهب رو داشتن ... 1373 01:27:05,412 --> 01:27:11,074 ... و هرگز هم با شکنجه‌های تحمل‌ناپذیر اون‌ها را ازشون بازپس نگرفتن 1374 01:27:11,236 --> 01:27:13,537 روزگاری که دیگر طلایی نیست 1375 01:27:14,371 --> 01:27:17,186 معامله با خاک است و غبار 1376 01:27:17,347 --> 01:27:20,643 گوش کن دائم یه چیز رو تکرار میکنه 1377 01:27:20,804 --> 01:27:23,193 بیت‌های شعر جدیدشه 1378 01:27:23,427 --> 01:27:26,744 مثل یه مرد کور که از پلکانی بالا میره که به جایی ختم نمیشه 1379 01:27:26,915 --> 01:27:28,508 نمیخوای بری کمکش کنی؟ 1380 01:27:28,676 --> 01:27:32,701 وقتی کمک بخواد صدام میکنه اینو بخورید آقای شانون 1381 01:27:35,426 --> 01:27:38,013 حق ندارم این سؤال رو بپرسم ... 1382 01:27:38,180 --> 01:27:41,595 ... ولی چرا سعی کردید از دوشیزه فلوز محافظت کنید؟ 1383 01:27:41,763 --> 01:27:43,770 ... برای اون، شما ارزشی ندارید 1384 01:27:44,100 --> 01:27:48,190 ... و در عوض، خانم فالک رو که براش اینقدر ارزشمند هستید به‌راحتی آزردید؟ 1385 01:27:48,354 --> 01:27:50,242 ماکسین آسیب‌ناپذیره 1386 01:27:50,403 --> 01:27:51,809 جداً؟ 1387 01:27:51,971 --> 01:27:53,629 یا اینکه فقط اینجوری نشون میده؟ 1388 01:27:53,795 --> 01:27:57,057 تنها چیزی که ماکسین نشون میده خودِ واقعیشه. اون، ماکسینه 1389 01:27:57,219 --> 01:28:01,179 و منم یه "حرومزاده‌ی خوب" نیستم بذارش به حساب مست بودنم 1390 01:28:01,347 --> 01:28:04,063 شما وقتی به نجات دوشیزه فلوز هم رفتید، مست بودید 1391 01:28:04,482 --> 01:28:06,010 مست‌تر شدم 1392 01:28:08,770 --> 01:28:11,291 مشکل شما مست بودن نیست آقای شانون 1393 01:28:11,458 --> 01:28:14,393 پس مشکلم چیه دوشیزه جلکس؟ 1394 01:28:14,563 --> 01:28:16,603 قدیمی‌ترین مشکل دنیا 1395 01:28:16,771 --> 01:28:20,033 نیاز ِ ایمان آوردن به چیزی یا به کسی 1396 01:28:20,515 --> 01:28:23,296 کم و بیش به هر کس کم و بیش به هر چیز 1397 01:28:23,458 --> 01:28:26,622 - به نظر میاد خودتون ناامیدترین - نه، ناامید نیستم 1398 01:28:26,786 --> 01:28:30,266 در واقع من ... به چیزی برای ایمان آوردن دست یافته‌ام 1399 01:28:30,914 --> 01:28:32,256 چی؟ 1400 01:28:34,722 --> 01:28:37,919 سدهای شکسته بین آدم‌ها 1401 01:28:38,178 --> 01:28:40,512 تمایل به یاری کردنِ یکدیگر 1402 01:28:40,738 --> 01:28:42,299 در شب‌هایی مثل امشب 1403 01:28:42,466 --> 01:28:44,407 توقف‌های یک شبه 1404 01:28:45,250 --> 01:28:49,592 یک شب گفت‌وگو و ارتباط ... 1405 01:28:49,762 --> 01:28:51,617 روی ایوانی ... 1406 01:28:51,778 --> 01:28:54,876 ... خارج از سلول‌های مستقل‌شون 1407 01:28:56,802 --> 01:28:59,039 منظورتون ارتباط جسمی که نیست؟ 1408 01:29:00,449 --> 01:29:02,871 - نه - چنین خیالی هم نکردم 1409 01:29:03,041 --> 01:29:08,987 آمیزشی است ناگزیر میان موجودات طلایی 1410 01:29:09,154 --> 01:29:12,120 که سبزی اصیل‌شان، چتر پوشاننده‌ی 1411 01:29:12,289 --> 01:29:15,453 عشق‌های از پی رنگ و ننگ زمین 1412 01:29:15,617 --> 01:29:17,657 این همونیه که شفاعت‌شو به من میکنید؟ 1413 01:29:17,826 --> 01:29:20,761 همون چیزی که بهش میگید ارتباط انسانی مثل ارتباط خودتون با پدربزرگ؟ 1414 01:29:21,025 --> 01:29:24,058 بله آقای شانون، بله 1415 01:29:24,226 --> 01:29:27,454 من و پدربزرگم خانه‌ی یکدیگر هستیم 1416 01:29:27,617 --> 01:29:30,683 منظورم خانه، به معنای متداولش، نیست چون ... 1417 01:29:30,849 --> 01:29:32,988 ... برداشت من از خانه ... 1418 01:29:33,153 --> 01:29:35,936 یک مکان، یک ساختمان ... 1419 01:29:36,098 --> 01:29:38,006 ... از چوب و آجر و سنگ نیست 1420 01:29:39,233 --> 01:29:41,022 من خانه را چیزی ... 1421 01:29:41,185 --> 01:29:44,284 ... میان دو نفر میدانم 1422 01:29:44,450 --> 01:29:46,140 چیزی که هر کدام از آنها می‌توانند ... 1423 01:29:46,305 --> 01:29:48,891 ... در آن آشیان کنند، آرام بگیرند ... 1424 01:29:49,057 --> 01:29:51,064 ... و زندگی کنند منظورم از جنبه‌ی عاطفی است 1425 01:29:51,233 --> 01:29:53,600 آیا این برای شما هیچ معنایی داره آقای شانون؟ 1426 01:29:53,761 --> 01:29:55,287 چرا، ولی ... 1427 01:29:55,457 --> 01:29:57,083 ادامه بدید، ولی چی؟ 1428 01:29:58,241 --> 01:30:00,608 ولش کنید، ممکنه چیزی بگم که آزردتون کنه 1429 01:30:01,504 --> 01:30:03,479 من نازک‌نارنجی نیستم آقای شانون 1430 01:30:04,065 --> 01:30:07,163 بسیار خب. پرنده‌ای که آشیانه می‌سازه تا توش آروم بگیره و زندگی کنه ... 1431 01:30:07,328 --> 01:30:10,624 ... اونو روی درختی که در حال سقوطه نمیسازه - من پرنده نیستم آقای شانون 1432 01:30:10,784 --> 01:30:14,329 پرنده آشیانه‌شو نظر به ثبات نسبی ِ مکان و همچنین به‌منظور ... 1433 01:30:14,497 --> 01:30:17,115 ... جفت‌گیری و تکثیر نوع خودش می‌سازه 1434 01:30:17,281 --> 01:30:21,536 تکرار میکنم که من پرنده نیستم آقای شانون من انسانم 1435 01:30:21,696 --> 01:30:25,045 و وقتی یکی از این گونه‌ی افسانه‌ای ... 1436 01:30:25,217 --> 01:30:27,191 ... آشیانه‌شو تو قلب دیگری میسازه ... 1437 01:30:27,360 --> 01:30:30,044 ... مسئله‌ی ثبات و تولید مثل ... 1438 01:30:30,208 --> 01:30:33,950 ... نه اولین، که حتی آخرین نکته‌ی مورد توجه‌شم نیست 1439 01:30:34,336 --> 01:30:36,758 چیزی که مهمه اینه ... 1440 01:30:36,960 --> 01:30:38,782 ... که دیگه تنها نیستند 1441 01:31:26,399 --> 01:31:29,564 همه‌ی سؤال‌ها رو شما پرسیدید دوشیزه جلکس میشه منم یه سؤال بپرسم؟ 1442 01:31:29,727 --> 01:31:32,663 بپرسید. امشب هیچ محدودیتی برای سؤال کردن نداریم 1443 01:31:32,832 --> 01:31:34,206 پاسخ‌ها هم محدودیت ندارن؟ 1444 01:31:34,367 --> 01:31:37,979 میان من و شما محدودیتی به فکرم نمیرسه 1445 01:31:38,143 --> 01:31:40,630 خب، سؤالم اینه 1446 01:31:40,927 --> 01:31:43,032 آیا هرگز در طول زندگی‌تون هیچ‌نوع ... 1447 01:31:43,199 --> 01:31:44,824 ... ماجرای عاشقانه‌ای نداشته‌اید؟ 1448 01:31:46,687 --> 01:31:48,694 میشه سؤالتون رو تکرار کنید؟ 1449 01:31:48,862 --> 01:31:53,817 آیا هرگز در طول زندگی و سفرهاتون برخورد یا تجربه‌ای با ... 1450 01:31:53,983 --> 01:31:57,300 ... آنچه که "لاری" ِ دیوونه بهش ماجرای عشقی میگه، نداشته‌اید؟ 1451 01:31:59,135 --> 01:32:01,786 بدتر از پاکدامنی هم چیزهایی وجود داره آقای شانون 1452 01:32:02,335 --> 01:32:04,026 بله، جنون و مرگ 1453 01:32:04,191 --> 01:32:06,580 خب، اگه نمی‌خواید جواب بدید ... 1454 01:32:06,911 --> 01:32:09,332 نه، از جواب دادن طفره نمیرم 1455 01:32:10,431 --> 01:32:11,772 بله 1456 01:32:11,935 --> 01:32:16,921 بله، من دو تجربه خب، دو برخورد داشته‌ام با ... 1457 01:32:17,471 --> 01:32:18,648 دو تا؟ 1458 01:32:19,103 --> 01:32:21,110 بله، گفتم دو تا 1459 01:32:22,622 --> 01:32:24,052 وقتی 16 سالم بود 1460 01:32:24,863 --> 01:32:26,521 شانزده 1461 01:32:27,262 --> 01:32:29,172 بله، 16 1462 01:32:31,966 --> 01:32:34,170 وقتی 16 سالم بود ... 1463 01:32:34,366 --> 01:32:36,733 ... هر شنبه بعد از ظهر میرفتم به تئاتر شهرمون ... 1464 01:32:36,895 --> 01:32:39,033 ... به سینما تئاتر ِ نانتاکت 1465 01:32:39,199 --> 01:32:42,777 یه کم بعد ِ این بود که والدینم در تصادف رانندگی کشته شدن ... 1466 01:32:42,943 --> 01:32:45,179 ... و منم خیلی تنها بودم 1467 01:32:45,918 --> 01:32:48,636 خب، یه روز یه مرد جوون ... 1468 01:32:48,798 --> 01:32:51,733 ... کنارم نشست و زانوش رو به زانوی من فشرد ... 1469 01:32:52,414 --> 01:32:57,269 من جام رو عوض کردم، ولی اون هم جاش رو عوض کرد و ادامه داد 1470 01:32:57,470 --> 01:32:59,444 من پریدم و جیغ کشیدم ... 1471 01:32:59,614 --> 01:33:02,680 ... اون هم بخاطر تعرض به یه نابالغ دستگیر شد 1472 01:33:03,294 --> 01:33:05,181 آیا هنوزم تو زندان ِ "نانتاکت"ـه؟ 1473 01:33:05,630 --> 01:33:07,518 نه، آوردمش بیرون 1474 01:33:07,678 --> 01:33:10,427 به پلیس گفتم که فیلم ِ "گرتا گاربو" بوده (گاربو: بازیگر اثیری هالیوود) 1475 01:33:10,621 --> 01:33:12,084 واقعاً هم فیلم ِ "گاربو" بود 1476 01:33:12,414 --> 01:33:14,520 و من فقط بیش از حد هیجان‌زده شده بودم 1477 01:33:14,686 --> 01:33:16,311 و دوّمی؟ 1478 01:33:17,502 --> 01:33:21,014 دومین تجربه مال همین تازگی‌هاست 1479 01:33:21,470 --> 01:33:26,009 چهار سال پیش که من و "نانو" رفته بودیم هنگ‌کنگ 1480 01:33:27,230 --> 01:33:28,407 یه غروب ... 1481 01:33:28,574 --> 01:33:31,836 ... در "حیاط نخل" هتل کلیف 1482 01:33:31,998 --> 01:33:35,031 ... یه فروشنده‌ی میانسال و ... 1483 01:33:35,198 --> 01:33:38,013 ... معمولی استرالیایی را ملاقات کردیم 1484 01:33:38,174 --> 01:33:42,745 مردی فربه، طاس و خالدار و به طرز فجیعی، صمیمی 1485 01:33:43,422 --> 01:33:46,139 من یه طرح فوری ازش کشیدم که بی‌شرمانه تملق‌آمیز بود ... 1486 01:33:46,301 --> 01:33:48,505 ... در ازاش، اون خیلی بیشتر از معمول بهم پول داد 1487 01:33:48,669 --> 01:33:50,841 ده دلار ِ "مالایا"یی 1488 01:33:51,229 --> 01:33:55,931 بعدش ازم خواست که با هم بریم بیرون، قایق‌سواری 1489 01:33:56,510 --> 01:33:59,575 خب، اونقدر که سخاوتمند بود ... 1490 01:33:59,742 --> 01:34:01,530 ... پذیرفتم 1491 01:34:01,757 --> 01:34:03,131 بله 1492 01:34:03,294 --> 01:34:04,538 قبول کردم 1493 01:34:05,532 --> 01:34:07,955 پدربزرگ رفت بالا که بخوابه 1494 01:34:08,125 --> 01:34:10,711 و منم به قایق‌سواری رفتم ... 1495 01:34:10,877 --> 01:34:13,725 ... همراهِ اون فروشنده‌ی لباس زیر زنانه 1496 01:34:15,453 --> 01:34:18,322 من متوجه شدم که اون داره هر لحظه بیشتر و بیشتر ... 1497 01:34:19,101 --> 01:34:20,475 چی؟ 1498 01:34:21,213 --> 01:34:23,123 به هیجان میاد 1499 01:34:23,964 --> 01:34:26,714 بله، عاقبت به طرفم خم شد 1500 01:34:26,877 --> 01:34:29,724 ما صورت‌به‌صورت توی قایق نشسته بودیم 1501 01:34:29,884 --> 01:34:34,740 و اون عمیق و پرشور توی چشم‌هام نگاه کرد و گفت 1502 01:34:34,909 --> 01:34:38,324 " دوشیزه جلکس؟ ممکنه لطفی به من بکنید؟ 1503 01:34:38,493 --> 01:34:40,882 میشه کاری برام انجام بدید؟" 1504 01:34:41,308 --> 01:34:43,218 گفتم: چه کاری؟ 1505 01:34:43,420 --> 01:34:45,243 گفت 1506 01:34:45,405 --> 01:34:47,509 " اگه من روم رو برگردونم ... 1507 01:34:47,677 --> 01:34:50,043 ... اگه به طرف دیگه نگاه کنم ... 1508 01:34:50,940 --> 01:34:55,675 ... ممکنه یه تیکه از لباستون رو دربیارید و بدید من دستم بگیرم 1509 01:34:55,837 --> 01:34:57,363 فقط دستم بگیرم؟" 1510 01:34:57,852 --> 01:35:00,984 شما در اون شرایط چه کردید؟ 1511 01:35:01,500 --> 01:35:03,410 همون کاری که گفت 1512 01:35:03,708 --> 01:35:05,302 اونم سر قولش موند 1513 01:35:05,468 --> 01:35:08,981 فقط وقتی روشو برگردوند که گفتم "آماده" ... 1514 01:35:09,276 --> 01:35:11,862 ... و اون تیکه از لباسم رو براش پرت کردم 1515 01:35:13,500 --> 01:35:15,442 با اون چه کار کرد؟ 1516 01:35:15,836 --> 01:35:18,203 نمیدونم من به یه طرف دیگه نگاه میکردم 1517 01:35:18,939 --> 01:35:22,354 - و اون تجربه ... شما به اون میگید ... - تجربه‌ی عشقی؟ 1518 01:35:22,523 --> 01:35:23,931 بله، من بهش میگم تجربه‌ی عشقی 1519 01:35:24,316 --> 01:35:28,090 اون ماجرای حقیر کثیفِ غم‌انگیز شما به اون میگید ...؟ 1520 01:35:28,251 --> 01:35:32,245 غم‌انگیز که بی‌شک بود، برای آن مردک ولی چرا میگید کثیف؟ 1521 01:35:34,588 --> 01:35:37,785 یعنی حال‌تون رو به هم نزد؟ 1522 01:35:37,948 --> 01:35:40,981 هیچ چیز ِ انسانی حال منو به هم نمی‌زنه آقای شانون 1523 01:35:41,147 --> 01:35:44,443 مگه اینکه بی‌رحمانه یا خشن باشه 1524 01:35:45,595 --> 01:35:47,832 و بهتون گفتم که اون ... 1525 01:35:48,091 --> 01:35:49,782 ... چقدر ملایم بود 1526 01:35:50,684 --> 01:35:53,717 چقدر پوزش‌خواه و شرم‌زده 1527 01:35:54,011 --> 01:35:56,116 و واقعاً ... 1528 01:35:56,700 --> 01:35:58,074 ... خب ... 1529 01:35:58,844 --> 01:36:00,818 با ملاحظه و حساس بود 1530 01:36:03,067 --> 01:36:08,534 با این‌حال، باهاتون موافقم که این بیشتر در سطح افسانه‌ای بود 1531 01:36:09,308 --> 01:36:10,552 چه کار دارید میکنید؟ 1532 01:36:10,716 --> 01:36:12,242 دارم بازتون میکنم 1533 01:36:12,411 --> 01:36:14,299 چرا؟ چرا الان؟ 1534 01:36:14,587 --> 01:36:19,737 فکر کنم اون جن (شبح) از شما خارج شده دیگه دست و پا نمی‌پرونید 1535 01:36:19,899 --> 01:36:24,176 پذیرش ِ زندگی، اوّلین شرط ِ زندگی کردنه 1536 01:36:32,347 --> 01:36:36,439 اون کسی که به ماکسین گفتید قبلن‌ها کمکش کردین تا از فروپاشی مثل من رها بشه کی بود؟ 1537 01:36:37,403 --> 01:36:38,963 آها، آن 1538 01:36:40,571 --> 01:36:42,229 خودم 1539 01:36:43,451 --> 01:36:45,239 شما؟ 1540 01:36:45,659 --> 01:36:47,317 بله 1541 01:36:47,899 --> 01:36:50,801 منم شبح پلید و جنی داشتم مثل ِ شما 1542 01:36:51,035 --> 01:36:53,719 فقط یه اسم دیگه روش گذاشته بودم 1543 01:36:54,107 --> 01:36:57,206 و اون رو "شیطان آبی" صدا میزدم 1544 01:36:57,370 --> 01:37:02,324 - بین ما مبارزه‌ی جانانه‌ای بود - که بدیهی است ... 1545 01:37:02,490 --> 01:37:04,017 ... شما پیروز شدید 1546 01:37:04,571 --> 01:37:07,058 برام مقدور نبود ببازم 1547 01:37:07,514 --> 01:37:11,126 چطوری ...؟ چطوری این "شیطان آبی" رو شکست دادید؟ 1548 01:37:11,482 --> 01:37:13,588 بهش نشون دادم که میتونم تحملش کنم 1549 01:37:13,754 --> 01:37:17,016 - و اونو واداشتم تا به تحملم احترام بذاره - چطوری؟ 1550 01:37:17,722 --> 01:37:19,958 فقط با تحمل کردن 1551 01:37:20,122 --> 01:37:23,384 تحمل، چیزیه که جن و شیطان‌های آبی بهش احترام میذارن 1552 01:37:23,546 --> 01:37:25,782 اون‌ها احترام میذارن به همه‌ی ترفندهایی که ... 1553 01:37:25,946 --> 01:37:29,721 ... آدم‌های وحشت‌زده و مضطرب به کار می‌برند تا بر اضطراب و ترسشون غلبه کنند 1554 01:37:29,883 --> 01:37:32,981 مثل کشیدن چند نفس عمیق؟ 1555 01:37:33,145 --> 01:37:35,284 یا عرق نارگیل 1556 01:37:35,770 --> 01:37:39,085 یا حتی پسرهای نجات‌غریق 1557 01:37:39,386 --> 01:37:42,802 هر چیزی، همه‌ی چیزهایی که کمک کنه تا از دست‌شون خلاص بشیم ... 1558 01:37:42,970 --> 01:37:45,817 ... و به رفتن ادامه بدیم 1559 01:37:45,977 --> 01:37:47,407 به کجا؟ 1560 01:37:49,338 --> 01:37:51,923 شاید به جایی مثل اینجا 1561 01:37:53,049 --> 01:37:56,562 پس از سفرهای سخت و طولانی ... 1562 01:37:56,730 --> 01:38:00,853 ... سفرهای باطنی و درونی که شیطان‌زدگان و جن‌زدگان ناگزیرند ... 1563 01:38:01,018 --> 01:38:05,687 ... به گذرگاه‌های روشنایی نتافته‌ی طبیعت و وجودشون انجام بدن تا سرانجام ... 1564 01:38:05,849 --> 01:38:08,216 ... نور ضعیف خاکستری‌ای رو ببینند 1565 01:38:08,378 --> 01:38:10,931 و به سمتش بالا برند 1566 01:38:11,353 --> 01:38:13,557 آیا شما هنوز به دنبال اون "نور ضعیف خاکستری" هستید؟ 1567 01:38:13,721 --> 01:38:17,037 هر نوری میتونه براتون خوشایند باشه در پایان یک تونل تاریک و طولانی ... 1568 01:38:17,209 --> 01:38:19,729 ... که بی‌پایان به نظر میرسیده 1569 01:38:19,897 --> 01:38:24,087 تونلی که فقط خدا یا مرگ میتونسته ازش نجات‌تون بده 1570 01:38:24,249 --> 01:38:26,421 به‌خصوص وقتی ... 1571 01:38:27,321 --> 01:38:31,314 وقتی من به وجود خدا زیاد مطمئن نبودم 1572 01:38:31,513 --> 01:38:33,553 هنوزم نامطمئن هستید؟ 1573 01:38:34,905 --> 01:38:37,720 نه آنقدر نامطمئن که آن زمان بودم 1574 01:38:42,425 --> 01:38:44,497 اون هنوز داره تقلا میکنه 1575 01:38:46,489 --> 01:38:49,805 آره. اونم به آخر طنابش رسیده 1576 01:38:49,977 --> 01:38:51,733 و بیشتر از این نمیتونه بره 1577 01:38:51,897 --> 01:38:56,338 میتونید صادقانه بگید که اون نمیتونه هیچ درد و وحشتی رو حس کنه؟ 1578 01:38:56,504 --> 01:39:00,530 - منظورتون اینه که اونم از مخلوقات خداست؟ - بله، اینطورم میشه تعبیر کرد 1579 01:39:01,433 --> 01:39:04,782 آقای شانون، خلاصش کنید 1580 01:39:07,193 --> 01:39:08,621 بسیار خب 1581 01:39:09,016 --> 01:39:13,239 ما امشب نقش خدا رو بازی میکنیم، مثل بچه‌ها که با جعبه‌شکسته‌ ادای خونه‌سازی درمیارن‎‎ 1582 01:39:13,400 --> 01:39:16,150 ما طناب مارمولک رو پاره میکنیم که اون بتونه دوباره بره تو بیشه 1583 01:39:16,312 --> 01:39:19,956 چون خدا همچین کاری نمیکنه و ما میخوایم نقش خدا رو بازی کنیم 1584 01:39:26,424 --> 01:39:27,985 آقای شانون 1585 01:39:37,624 --> 01:39:38,999 میدونستم این کارو خواهید کرد 1586 01:39:50,712 --> 01:39:53,232 چه غلطی داری میکنی شانون؟ 1587 01:39:57,687 --> 01:40:01,167 من فقط یکی از مخلوقات خدا رو که به انتهای طنابش رسیده بود آزاد کردم 1588 01:40:02,135 --> 01:40:03,760 برای چی؟ 1589 01:40:04,088 --> 01:40:06,771 که یکی از مخلوقات خدا بتونه آزاد و امن ... 1590 01:40:06,935 --> 01:40:11,027 ... به خونه بخزه اقدام کوچکی از سر ِ رحمت، ماکسین 1591 01:40:11,927 --> 01:40:14,262 هانا! هانا کجایی؟ 1592 01:40:14,423 --> 01:40:17,173 اینجام پدربزرگ همینجا 1593 01:40:17,336 --> 01:40:22,387 تموم شد! زود، قبل از اینکه فراموشم بشه مداد و کاغذ! عجله کن لطفاً 1594 01:40:29,207 --> 01:40:32,143 - حاضری؟ - بله. همه چیز آماده است پدربزرگ 1595 01:40:33,847 --> 01:40:37,524 شاخه‌ی زیتون با چه آرامش شگفتی 1596 01:40:38,487 --> 01:40:41,803 بر سپیده‌ی بامداد می‌نگرد 1597 01:40:42,454 --> 01:40:45,454 بی‌اشک و خواهشی 1598 01:40:46,071 --> 01:40:49,006 بی‌یأس فاحشی 1599 01:40:50,039 --> 01:40:54,773 هنگام که شب 1600 01:40:55,319 --> 01:40:58,548 اوج طلایه‌ی درخت را 1601 01:40:58,711 --> 01:41:01,395 در انبوه تیرگی محو میکند 1602 01:41:02,134 --> 01:41:04,306 از آن زمان 1603 01:41:04,919 --> 01:41:08,694 شبگار (علاوه بر روزگار) دیگری آغاز می‌شود 1604 01:41:09,623 --> 01:41:12,786 روزگاری که دیگر طلایی نیست 1605 01:41:13,143 --> 01:41:16,721 معامله با خاک است و غبار 1606 01:41:17,366 --> 01:41:20,879 و در انتهای ناگزیر، می‌شکند شاخه‌ی پر رنج 1607 01:41:21,430 --> 01:41:23,186 و سقوط میکند بر زمین 1608 01:41:23,927 --> 01:41:27,472 وز آن پس، آمیزشی است ناگزیر 1609 01:41:27,638 --> 01:41:32,340 از سر اتفاق میان موجودات طلایی 1610 01:41:32,726 --> 01:41:35,148 که سبزی اصیل‌شان، چتر پوشاننده‌ی 1611 01:41:35,318 --> 01:41:39,147 عشق‌های از پی رنگ و ننگ زمین 1612 01:41:40,151 --> 01:41:43,500 با این همه، میوه‌ی رسیده و شاخه 1613 01:41:43,670 --> 01:41:47,380 می‌نگرند هنوز بر سپیده‌ی بامداد 1614 01:41:48,118 --> 01:41:51,053 بی‌اشک و خواهشی 1615 01:41:52,085 --> 01:41:55,381 بی‌یأس فاحشی 1616 01:41:56,470 --> 01:41:58,511 آه ای شجاعت 1617 01:41:59,413 --> 01:42:03,636 توانی جای دیگر در جهان از برای خویشتن سازی آشیان 1618 01:42:05,077 --> 01:42:08,144 نه فقط بر آن درخت طلایی 1619 01:42:09,205 --> 01:42:13,002 که در دل وحشت‌زده‌ی من 1620 01:42:15,381 --> 01:42:17,421 نوشتی هانا؟ 1621 01:42:18,326 --> 01:42:20,180 بله پدربزرگ 1622 01:42:20,341 --> 01:42:23,341 - تمامش رو؟ - کلمه به کلمه‌اش رو 1623 01:42:24,246 --> 01:42:27,245 - و تمام است؟ - بله 1624 01:42:27,413 --> 01:42:31,952 - بالاخره تموم شد؟ - بله، عاقبت تموم شد 1625 01:42:32,438 --> 01:42:34,030 و خوب هم هست 1626 01:42:34,773 --> 01:42:36,463 زیباست 1627 01:42:37,238 --> 01:42:41,231 - خوب هست؟ - زیباست پدربزرگ 1628 01:42:42,549 --> 01:42:45,811 آخ پدربزرگ، چقدر براتون خوشحالم 1629 01:42:46,196 --> 01:42:49,295 متشکرم ازت که همچین شعر زیبا و دوست‌داشتنی‌ای نوشتی 1630 01:42:49,653 --> 01:42:51,857 ارزش اون همه انتظار رو داشت 1631 01:42:54,197 --> 01:42:57,045 میخواید یه کم بخوابید؟ 1632 01:42:57,493 --> 01:42:59,632 میرم شالتون رو بیارم 1633 01:43:00,405 --> 01:43:02,794 دوست دارم الان دعا بخونم 1634 01:43:31,412 --> 01:43:33,038 آه، خدای من 1635 01:43:35,188 --> 01:43:38,450 آیا نمی‌شود اکنون توقف کنیم؟ 1636 01:44:10,420 --> 01:44:12,241 اون دیگه نیازی به شال نداره 1637 01:44:13,140 --> 01:44:16,653 خدا دوباره نقش خودشو بازی کرد و اون رو خلاص کرد 1638 01:44:43,571 --> 01:44:45,065 آه ای شجاعت 1639 01:44:45,876 --> 01:44:47,501 توانی جای دیگر در جهان 1640 01:44:47,667 --> 01:44:50,253 از برای خویشتن سازی آشیان 1641 01:44:51,571 --> 01:44:53,546 نه فقط بر این درخت طلایی 1642 01:44:54,995 --> 01:44:58,573 که در دلِ وحشت‌زده‌ی من 1643 01:45:36,755 --> 01:45:38,162 دوشیزه جلکس 1644 01:45:38,579 --> 01:45:41,481 چکار میکنید؟ شما که نمیخواید امروز ما رو ترک کنید؟ 1645 01:45:41,651 --> 01:45:44,848 دلیلی برای تأخیر نیست همه‌ی کارها انجام شده 1646 01:45:45,010 --> 01:45:47,563 ممنون از لطف شما و خانم فالک ... 1647 01:45:47,730 --> 01:45:50,764 ... دکتر لوپز، و همه‌ی مردم خوب دهکده 1648 01:45:56,498 --> 01:45:59,880 حالا فهمیدم چرا اون این همه اصرار داشت که به این سفر بریم 1649 01:46:00,051 --> 01:46:01,480 میدونست که این، آخرشه 1650 01:46:01,650 --> 01:46:05,327 و میخواست به چنین مکانی بیاد تا بتونه با آرامش راهی شه؛ رو این تپه‌ی سبز 1651 01:46:05,490 --> 01:46:08,621 ... با چشم‌انداز و صدای دریا در مهد ِ زندگی 1652 01:46:09,522 --> 01:46:12,271 - شما ادامه میدید، نه؟ - بله، طبیعتاً 1653 01:46:12,433 --> 01:46:14,768 - کجا؟ - خب، اولش باید برم به شهر ... 1654 01:46:14,930 --> 01:46:16,336 .. و شانسمو تو میدان‌بازار امتحان کنم 1655 01:46:16,498 --> 01:46:18,156 چه شانسی انتظار دارید اونجا باشه؟ 1656 01:46:18,322 --> 01:46:22,348 انتظار دارید اون خانم‌های فروشنده‌ی غذای مکزیکی بیان طرح‌هاتون رو بخرن؟ 1657 01:46:22,514 --> 01:46:26,256 حتماً چند تا توریست هست. منم باید برای فروش تلاش کنم 1658 01:46:26,418 --> 01:46:29,134 دوشیزه جلکس، شما در "سطح واقعی" عمل نمی‌کنید 1659 01:46:29,298 --> 01:46:32,015 چرا در همین "سطح واقعی"-ام همه در این سطحیم 1660 01:46:32,178 --> 01:46:34,480 ... وقتی مجبوریم کارهایی رو بکنیم که باید بکنیم 1661 01:46:34,641 --> 01:46:39,529 ولی شما نمیتونید به تنهایی برید بعد از این همه سال که همسفر داشتید 1662 01:46:40,081 --> 01:46:42,602 باید ببینم چه حسی داره 1663 01:46:43,314 --> 01:46:45,516 دوشیزه جلکس، من فکر کردم ... 1664 01:46:46,353 --> 01:46:48,176 بله. به چی فکر کردید؟ 1665 01:46:48,561 --> 01:46:50,449 خب، داشتم فکر میکردم ... 1666 01:46:50,610 --> 01:46:54,765 ... شاید ما بتونیم با هم سفر کنیم 1667 01:46:54,929 --> 01:46:57,351 منظورم اینه که فقط سفر کنیم 1668 01:46:58,065 --> 01:46:59,723 واقعاً فکر میکنید میتونیم؟ 1669 01:46:59,889 --> 01:47:04,526 دلیلی نمی‌بینم که نتونیم جفت‌مون، درد مشترک داریم 1670 01:47:05,265 --> 01:47:11,408 مطمئنم که عملی نبودن این نظریه بعداً براتون روشن میشه 1671 01:47:11,793 --> 01:47:15,089 به نظرم برای هر دو مون منجر به بدی و اضطراب میشه 1672 01:47:15,249 --> 01:47:17,289 - دوشیزه جلکس ... - ببینم خانم فالک کجان؟ 1673 01:47:17,457 --> 01:47:20,108 - میخواستم ازشون تشکر کنم - اینجام 1674 01:47:20,817 --> 01:47:24,461 میخوام یه خبری به جفت‌تون بدم 1675 01:47:24,625 --> 01:47:26,513 بشینید 1676 01:47:26,769 --> 01:47:28,295 بشینید 1677 01:47:34,065 --> 01:47:36,935 میخوام بهتون یه پیشنهاد کاری بدم 1678 01:47:37,105 --> 01:47:39,079 دوشیزه جلکس عزیز شما منو حیرت‌زده کردید ... 1679 01:47:39,345 --> 01:47:42,311 با اون روشی که ماهی رو سِرو کردید 1680 01:47:42,480 --> 01:47:46,343 و به همین دلیل من تصمیم گرفتم که این پیشنهاد رو بهتون بدم 1681 01:47:47,057 --> 01:47:48,846 چه پیشنهادی خانم فالک؟ 1682 01:47:49,777 --> 01:47:51,467 من یه آشپز میخوام 1683 01:47:54,481 --> 01:47:56,422 آبجو. آبجو 1684 01:48:01,680 --> 01:48:04,778 پیشنهادم اینه که: شما اینجا بمونید 1685 01:48:05,552 --> 01:48:08,455 میشه هم اینجا زندگی کرد هم ازش پول درآورد 1686 01:48:08,912 --> 01:48:13,484 من اینجا سالی 4000 درمیارم بصورت خالص 1687 01:48:13,648 --> 01:48:15,208 چهار هزار دلار 1688 01:48:15,375 --> 01:48:17,798 تعجب نمیکنم شما بتونید بیشتر از این درآمد داشته باشید 1689 01:48:17,968 --> 01:48:21,580 به شرط اینکه شانون هم اینجا بمونه 1690 01:48:22,704 --> 01:48:24,046 معامله همینه 1691 01:48:24,559 --> 01:48:26,447 سود رو پنجاه‌پنجاه تقسیم میکنیم 1692 01:48:26,608 --> 01:48:29,357 حساب بی‌حساب اشتراک به تساوی 1693 01:48:29,520 --> 01:48:31,407 قبوله؟ 1694 01:48:32,559 --> 01:48:35,080 ماکسین. حالت خوبه؟ 1695 01:48:35,344 --> 01:48:38,027 البته که خوبم منظورت چیه؟ 1696 01:48:38,192 --> 01:48:42,502 تنها دلیلی که تو رو وارد این معامله کردم اینه که تنهام و حضور یه مرد اینجا ضروریه 1697 01:48:42,672 --> 01:48:47,178 باید یه مرد باشه این یکی از قوانین مدیریت هتله 1698 01:48:47,344 --> 01:48:50,278 باید یه مرد باشه تا محیط برای خانم‌ها جذاب بشه 1699 01:48:50,447 --> 01:48:52,586 تا خانم‌های خانه‌دار رو ببره ماهیگیری 1700 01:48:52,944 --> 01:48:55,726 در واقع، پیشنهاد من، مشروط به حضور یک مرد در اینجاست 1701 01:48:55,887 --> 01:48:59,018 - اگه شانون نمونه، معامله‌ای هم نیست - خودتون چکار میکنید خانم فالک؟ 1702 01:48:59,183 --> 01:49:01,485 من؟ من دیگه از اینجا سیر شدم 1703 01:49:01,647 --> 01:49:04,297 سیر شدم از دور باطل و ... 1704 01:49:04,463 --> 01:49:06,765 - زوال این جنگل - کجا میری؟ 1705 01:49:06,928 --> 01:49:09,993 مطمئناً به اون تور مسافرتی ِ جنابعالی نمیرم 1706 01:49:10,159 --> 01:49:11,752 میرم شمال 1707 01:49:12,303 --> 01:49:14,573 شاید ال‌پاسو. آره، ال‌پاسو رو دوست دارم 1708 01:49:15,503 --> 01:49:17,358 سالن کوکتل‌های خنک 1709 01:49:17,519 --> 01:49:21,741 پنجاه تا میدی، یه مارتینی میگیری با نگاه کردن به آینه‌هاشم رَم نمیکنی 1710 01:49:22,000 --> 01:49:26,025 میدونید، من یه زن جوون و جذابم اگه برم یه اتاق پذیرایی مجلل و زیبا 1711 01:49:26,191 --> 01:49:29,704 نگران این بیوه‌ی بدبخت نباشین بهش خوش میگذره 1712 01:49:33,230 --> 01:49:36,133 - خارق‌العاده است - بله، آقای شانون 1713 01:49:36,303 --> 01:49:38,059 دقیقاً خارق‌العاده است 1714 01:49:38,607 --> 01:49:42,087 شما داشتین آشیانه‌تون رو میساختین بدون اینکه خودتون بدونید 1715 01:49:42,543 --> 01:49:44,168 - خداحافظ - خداحافظ 1716 01:49:44,335 --> 01:49:47,401 - حداقل بذارید تا شهر ببرمتون - نه، ممنون، ترجیح میدم پیاده برم 1717 01:49:47,567 --> 01:49:51,691 فقط اگه میشه لطف کنید وسایلم رو برام بفرستید 1718 01:49:51,918 --> 01:49:54,187 داشت یادم میرفت 1719 01:49:54,350 --> 01:49:58,954 امروز صبح که داشتم لباس‌هام رو جمع میکردم اینو تو جیب روپوشم پیدا کردم 1720 01:49:59,118 --> 01:50:01,540 میخواستم این رو بدم به شما 1721 01:50:01,711 --> 01:50:03,653 نمیتونم این رو بپذیرم آقای شانون 1722 01:50:03,822 --> 01:50:07,118 نه، لطفاً بگیرید. اونو گرو بذارید هزینه‌ی برگشت‌تون به امریکا تأمین میشه 1723 01:50:07,278 --> 01:50:08,554 اون یاقوتِ اصلـه ... 1724 01:50:08,719 --> 01:50:12,166 ... پس به قیمت کمتر از 1800 پزو گرو نذاریدش 1725 01:50:12,334 --> 01:50:15,268 هر سال که میگذره به قیمتش اضافه میشه 1726 01:50:16,398 --> 01:50:18,155 بسیار خوب، آقای شانون 1727 01:50:18,318 --> 01:50:21,351 براتون گرو-نامه‌ش رو میفرستم تا بعداً بتونید از گرو درش بیارید 1728 01:51:10,830 --> 01:51:13,480 - چکار میکنی ماکسین؟ - دارم وسایلم رو میبندم 1729 01:51:18,349 --> 01:51:19,811 جدا شید 1730 01:51:20,237 --> 01:51:23,466 همه چیز داره از هم جدا میشه حتی تو و شانون 1731 01:51:23,758 --> 01:51:26,626 یه عرق نارگیل مجانی اختصاصی از کوستا-ورده 1732 01:51:26,797 --> 01:51:30,791 من عرق نارگیل نمیخوام. اگه بخوام خودم میرم یکی درست میکنم 1733 01:51:33,005 --> 01:51:37,031 اون رفته ماکسین شعر، تموم شد 1734 01:51:38,444 --> 01:51:41,478 یعنی اون پیشنهاد من رو قبول نکرد؟ 1735 01:51:42,253 --> 01:51:44,675 نه، نکرد 1736 01:51:45,646 --> 01:51:46,987 من قبول کردم 1737 01:51:47,884 --> 01:51:49,379 البته، اگه ... 1738 01:51:49,804 --> 01:51:53,066 ... اگه تو واقعاً به یه مرد این اطراف نیاز داری 1739 01:52:17,644 --> 01:52:22,346 هنوز هوا گرم نیست شانون چرا نریم پایین کنار ِ ساحل؟ 1740 01:52:23,021 --> 01:52:24,515 خب من میتونم ... 1741 01:52:24,940 --> 01:52:28,236 میتونم از تپه برم پایین ماکسین ولی مطمئن نیستم بتونم ... 1742 01:52:28,396 --> 01:52:29,857 ... دوباره برگردم بالا 1743 01:52:30,540 --> 01:52:35,210 من برت میگردونم عزیزم همیشه برت میگردونم بالا 1744 01:52:38,183 --> 01:52:50,402 مترجم: یاغش کاظمی | ضمن مطابقت با ترجمه‌های مسعود خیام و تارنگار دیدگاه‌فیلم