1 00:03:55,280 --> 00:03:58,705 ‫- صبح بخیر عالیجناب صبح بخیر مونسن یور 2 00:04:03,247 --> 00:04:05,761 ‫الفئو ‫استفانو 3 00:04:08,113 --> 00:04:11,196 ‫همه از دیدنم در اینجا متعجب شدند . 4 00:04:11,313 --> 00:04:13,771 ‫فکر میکنن قصد دارم نمایش تو رو کم رنگ کنم 5 00:04:13,846 --> 00:04:15,428 ‫شما خودتون باعثش بودین. 6 00:04:15,513 --> 00:04:18,596 ‫فکر میکردم تا زمان مراسمی که ‫در ست. پیتر برگزار ،میشه شما رو نمیبینم 7 00:04:18,679 --> 00:04:19,760 ‫نمیتونم اونجا باشم . 8 00:04:19,846 --> 00:04:23,669 ‫امشب به شهر ورشو میرم تا ‫ ‫با کاردینالهای وین ملاقات کنم ... 9 00:04:23,746 --> 00:04:26,636 ‫و تا زمانی که تو راهی آمریکا میشی نمی تونم برگردم 10 00:04:26,746 --> 00:04:30,296 ‫پس فکر کردم از این فرصت استفاده کنم و بهت بگم 11 00:04:30,513 --> 00:04:33,130 ‫خب راستش هیچی .... 12 00:04:33,247 --> 00:04:36,865 ‫فقط میخواستم تو و این مدرسه ی قدیمی رو ببینم 13 00:04:37,780 --> 00:04:40,602 ‫و تا حد ممکن یواشکی از اینجا برم . 14 00:04:41,013 --> 00:04:43,835 ‫خوشحالم که رسم و رسوم رو کنار گذاشتید. 15 00:04:43,913 --> 00:04:46,336 ‫خیلی ناراحت میشدم اگه شما رو نمیدیدم . 16 00:04:46,412 --> 00:04:48,892 ‫- مخصوصاً در شرایط فعلی . - بله . 17 00:04:49,046 --> 00:04:51,629 ‫به نظر میاد هدف بعدی هیتلر کشور لهستان هستش. 18 00:04:52,679 --> 00:04:56,070 ‫باز هم ممکنه یک جنگ در پیش داشته باشیم که ما رو از هم جدا میکنه 19 00:04:58,412 --> 00:05:00,096 ‫خدا نگهدارت باشه استفانو . 20 00:08:55,780 --> 00:08:57,168 ‫پدر فرمویل 21 00:08:58,646 --> 00:09:00,034 ‫عالیجناب . 22 00:09:00,312 --> 00:09:02,269 ‫امروز روز افتخار آمیزی هستش استفانو .... 23 00:09:02,346 --> 00:09:07,068 ‫اگرچه دوست ندارم به این فکر کنم که ‫چه مدت طول میکشه تا دوباره همدیگه رو ببینیم. 24 00:09:07,513 --> 00:09:09,766 ‫نمیدونم اصلاً دوباره به رم برمی گردم ... 25 00:09:09,846 --> 00:09:12,565 ‫ولی شاید شما یه روز به بوستون بیاین، یا به نیویورک . 26 00:09:12,646 --> 00:09:15,229 ‫اگه جنگ تموم بشه شاید بتونم . 27 00:09:15,312 --> 00:09:18,430 ‫احتمال داره واسه پست جدیدم ‫به واتیکان برم ... 28 00:09:18,513 --> 00:09:20,698 ‫چون من مدرس علوم دینی بودم . 29 00:09:20,780 --> 00:09:22,362 ‫ولی تو به رم برمیگردی 30 00:09:22,446 --> 00:09:24,926 ‫در آمریکا اکثر کشیشهای منطقه ای ‫همچین فرصتی به دست نمیارن . ‫کشیشهایی که در یک کلیسا در یک منطقه ی خاص خدمت میکنن 31 00:09:25,013 --> 00:09:27,471 ‫تو مثل اکثر کشیشهای منطقه ای نیستی 32 00:09:29,146 --> 00:09:30,966 ‫من فصل جدیدت رو هم خوندم . 33 00:09:31,412 --> 00:09:35,133 ‫و مثل همیشه فکر میکنم عالی شده . اما طبق معمول .. 34 00:09:35,479 --> 00:09:37,436 ‫این باعث نشد که جلوی خودم رو بگیرم .... 35 00:09:37,513 --> 00:09:41,461 ‫و به اندازه ی تعداد صفحات این مطلب یادداشت برداری نکنم 36 00:09:43,046 --> 00:09:45,970 ‫این کتاب رو باید تموم کنی استفانو . - قصد دارم همین کار رو بکنم . 37 00:09:46,379 --> 00:09:49,895 ‫فقط امیدوارم به هر جایی که فرستاده میشم زیاد از کتابخونه دور نباشه. 38 00:09:49,980 --> 00:09:52,130 ‫یه کاریش میکنی حتی در آمریکا 39 00:09:52,513 --> 00:09:53,969 ‫بعد از این سالها . 40 00:09:54,045 --> 00:09:57,128 ‫دانشجوهای کمی داشتم که مثل تو با استعداد باشن . 41 00:09:57,980 --> 00:09:59,630 ‫حتی در بین بورسیه ها هم نبوده . 42 00:10:00,746 --> 00:10:03,204 ‫دیدم که چطور مردم رو کنترل میکنی 43 00:10:03,913 --> 00:10:07,929 ‫حتی شاهد این بودم که چطور من رو کنترل کردی 44 00:10:08,812 --> 00:10:11,065 ‫اگه متوجه شده باشین ‫پس آنچنان هم مهارت نداشتم . 45 00:10:11,146 --> 00:10:13,660 ‫من همیشه به آدم هوشیار بودم. 46 00:10:14,146 --> 00:10:17,195 ‫جدی میگم، استفانو، ‫من از تو انتظارات زیادی دارم 47 00:10:17,879 --> 00:10:21,326 ‫تو ذهن سالمی داری ‫و یک روش خاص در ارتباط با زندگی ..داری ... 48 00:10:21,413 --> 00:10:23,199 ‫که کاملاً رومی است 49 00:10:23,712 --> 00:10:26,727 ‫عالیجناب برای تعریف کردن از من ‫واژه ای بالاتر از این نمیشد پیدا کرد . 50 00:10:26,812 --> 00:10:30,362 ‫اما یه انگیزه ای هم داری که ‫فقط بعنوان یک آمریکایی میشه توصیفش کرد . 51 00:10:30,746 --> 00:10:32,396 ‫این یک ترکیب عالی میشه . 52 00:10:32,913 --> 00:10:34,927 ‫اون انگیزه رو در اینجا نیاز داریم . 53 00:10:35,013 --> 00:10:37,266 ‫الان بهش نیاز داریم در این جنگ ‫: 54 00:10:37,346 --> 00:10:40,361 ‫اگه قرار باشه امپراتور و همدستانش شکست بخورن . 55 00:10:40,445 --> 00:10:43,836 ‫شما فکر میکنید اینطوری میشه ‫آمریکا به متفقین میپیونده؟ 56 00:10:44,313 --> 00:10:46,532 ‫بعنوان یک ایتالیایی ،امیدوارم ولی ... 57 00:10:46,946 --> 00:10:49,927 ‫پیش بینی کارهای یک ملت خیلی دشواره . 58 00:10:50,412 --> 00:10:53,029 ‫حتی برای یکی از اعضای هیأت نمایندگان سیاسی واتیکان؟ 59 00:10:53,113 --> 00:10:55,536 ‫تا الان که من فقط یک مدرس .هستم 60 00:10:55,612 --> 00:10:58,661 ‫و فقط در مورد دانشجوهای خودم میتونم پیش بینی کنم . 61 00:11:00,412 --> 00:11:02,130 ‫این انگشتری که در دستم هستش رو میشناسی؟ 62 00:11:03,479 --> 00:11:06,460 ‫این یکی هم توسط دولچتیانو 63 00:11:06,846 --> 00:11:08,769 ‫در روزهای باشکوه شهر فلورانس طراحی شده. 64 00:11:09,846 --> 00:11:12,304 ‫سه قرن قدمت دارند ... 65 00:11:12,913 --> 00:11:16,929 ‫در خانواده ی وارنکی همواره دو اسقف اینها رو به دست میکردند 66 00:11:17,779 --> 00:11:19,736 ‫اما حالا که برادرم فوت کرده ... 67 00:11:20,013 --> 00:11:22,527 ‫این سنت هم به پایان رسیده . 68 00:11:24,013 --> 00:11:26,266 ‫میخوام این حلقه واسه تو باشه استفانو . 69 00:11:29,246 --> 00:11:30,361 ‫نمی تونم . 70 00:11:31,146 --> 00:11:32,329 ‫انگشتر اسقف؟ 71 00:11:32,412 --> 00:11:33,527 ‫واسه الان نیست . 72 00:11:34,913 --> 00:11:36,631 ‫برای زمانی که وقتش برسه 73 00:11:39,412 --> 00:11:40,766 ‫این رو واسه اون موقع نگه دار . 74 00:12:17,113 --> 00:12:19,536 ‫اوناهاش! استیو! 75 00:12:19,779 --> 00:12:21,429 ‫- می بینیش؟ - استیو! 76 00:12:28,812 --> 00:12:30,598 ‫شما بفرمائید، پدر . 77 00:12:36,546 --> 00:12:37,968 ‫فلوری 78 00:12:39,646 --> 00:12:40,863 ‫سلام، فرانک. 79 00:12:42,345 --> 00:12:43,858 ‫مانی 80 00:12:45,345 --> 00:12:47,063 ‫این واقعاً خواهر کوچولوی من هستش؟ 81 00:12:47,146 --> 00:12:48,602 ‫به نظرت چیزی تغییر کرده؟ 82 00:12:48,679 --> 00:12:51,034 ‫بعنوان یک کشیش باید بگم نه . 83 00:12:51,113 --> 00:12:53,593 ‫ولی دروغ هم نمیتونم بگم . 84 00:12:55,412 --> 00:12:56,664 ‫بابا کجاست؟ 85 00:13:16,746 --> 00:13:20,796 ‫من شنیدم که روحانیون ‫در واگن دنیس فرمویل مجانی سوار میشن 86 00:13:21,146 --> 00:13:22,625 ‫این واقعیت داره؟ 87 00:13:22,746 --> 00:13:24,328 ‫البته که داره . 88 00:13:24,646 --> 00:13:25,624 ‫استیو! 89 00:13:25,879 --> 00:13:26,994 ‫سلام بابا . 90 00:13:27,079 --> 00:13:29,161 ‫نگاش کن! 91 00:13:29,245 --> 00:13:32,499 ‫توی این لباس ایتالیایی، مثل تخته صاف ایستاده. 92 00:13:32,579 --> 00:13:37,335 ‫ولی هر طور هم باشه اون آهار رومی روی یقه ی لباس بزودی از بین میره 93 00:13:37,979 --> 00:13:41,062 ‫بابا قبلا با اون رفیق قدیمیش مونسنیور موناگان صحبت کرده . 94 00:13:41,146 --> 00:13:43,569 ‫بابا گفت: به پسر من زیاد آسون ،نگیر 95 00:13:43,646 --> 00:13:45,228 ‫واسه شخصیتش خوب نیست . 96 00:13:45,312 --> 00:13:46,564 ‫من همچین حرفی نزنم 97 00:13:46,646 --> 00:13:49,695 ‫اون بهش قول داد که همون روز اول تو رو اسقف نکنه . 98 00:13:49,779 --> 00:13:51,599 ‫ولی قراره اسقف بشی، مگه نه استیو؟ 99 00:13:51,679 --> 00:13:52,760 ‫نمیتونه رد کنه . 100 00:13:52,846 --> 00:13:56,464 ‫چون عملاً نمیشه کاردینال شد مگه اینکه قبلاً اسقف بوده باشی . 101 00:13:56,846 --> 00:13:58,996 ‫حالا کرایه هاتون رو ،بدین همه تون . 102 00:13:59,512 --> 00:14:02,129 ‫من مردی نیستم که واسه خودیها فرق بذارم . 103 00:14:02,212 --> 00:14:05,728 ‫در شهرداری بوستون ‫H ‫پدرتون نمیتونه به شما لطفی بکنه . 104 00:14:06,345 --> 00:14:09,167 ‫چقدر این گچ و تخته ها ‫با نمونه های قدیمی اینجا جور در اومدن . ‫. 105 00:14:09,646 --> 00:14:11,694 ‫روی همه ی اونا یه توضیحی نوشته کورنی 106 00:14:11,779 --> 00:14:13,326 ‫خب شما چطوری توضیحش میدین؟ 107 00:14:13,412 --> 00:14:17,201 ‫میگم این کار توسط شرکت ساختمانی کورنلیوس جی دیگان ... 108 00:14:17,279 --> 00:14:19,998 ‫بدون هیچ هزینه ای و بعنوان کمک به کلیسای منطقه صورت گرفته . 109 00:14:20,479 --> 00:14:22,402 ‫اینطوری به خوبی متوجه میشن مونسن یور 110 00:14:22,479 --> 00:14:25,926 ‫ولی واسه موارد بعدی ‫چند تا از کارتهای خودم رو بهتون میدم . 111 00:14:27,179 --> 00:14:30,103 ‫اگه اسم رو بصورت متنی ببینن بهتر به خاطر میسپرن . 112 00:14:30,179 --> 00:14:31,101 ‫ممنون . 113 00:14:31,179 --> 00:14:33,637 ‫سعی میکنم اینها رو به افراد مناسب بدم . 114 00:14:33,712 --> 00:14:34,861 ‫همین کار رو بکن . 115 00:14:44,546 --> 00:14:48,437 ‫یادم رفت به موتورخانه ی ‫سیستم گرمایشی هم اشاره کنم . 116 00:14:49,013 --> 00:14:50,333 ‫بهش اشاره کردی . 117 00:14:50,412 --> 00:14:53,461 ‫بدون شک یک لیست از اعانه کننده ها رو میفرستید. 118 00:14:53,546 --> 00:14:56,834 ‫اینطوری من هم بعنوان شوالیه ی پاپال انتظارات بقیه رو برآورده کنم . 119 00:14:57,746 --> 00:15:01,694 ‫نمی دونم خبر داری یا نه، استفان ‫من از پاپ یک نشان افتخار دریافت کردم 120 00:15:01,913 --> 00:15:03,062 ‫شوالیه ی مالت. 121 00:15:03,145 --> 00:15:04,897 ‫بله پدرم در موردش توی نامه هاش گفته بود . 122 00:15:04,979 --> 00:15:07,767 ‫واقعا؟ ‫حال اون پیرمرد چطوره؟ 123 00:15:07,913 --> 00:15:11,167 ‫به جرات میتونم بگم هنوز هیچ تغییری نکرده البته به تو افتخار میکنم . 124 00:15:11,245 --> 00:15:12,655 ‫سلام من رو بهش برسون باشه؟ 125 00:15:12,679 --> 00:15:15,501 ‫و بهش بگو هنوز دلم برای گذشته ها تنگه ... 126 00:15:15,579 --> 00:15:19,698 ‫یعنی قبل از اینکه اینقدر ثروتمند بشم و ریش سفید این کلیسا به شمار بیام . 127 00:15:32,712 --> 00:15:34,794 ‫ببین چقدره؟ 128 00:15:35,712 --> 00:15:38,830 ‫فکر میکنم افزایش بودجه به امر ضروری برای راه بردن کلیسای محلی هستش . 129 00:15:38,913 --> 00:15:43,396 ‫اگه طی اون آموزشهایی که دیدی ‫بهت یاد ندادن که چطور یک میلیونر رو رام کنی 130 00:15:43,479 --> 00:15:45,561 ‫پس چی بهت یاد دادن؟ 131 00:15:45,646 --> 00:15:48,229 ‫تخصص من تاریخچه ی کلیسا است. 132 00:15:48,312 --> 00:15:50,667 ‫خصوصاً دوره ی اصلاحات عوامل دخیل در آن ... 133 00:15:50,746 --> 00:15:53,568 ‫یعنی باید زبان آلمانی و ایتالیایی رو هم یاد میگرفتم 134 00:15:53,646 --> 00:15:55,330 ‫هم ‫آلمانی و هم ایتالیایی؟ و 135 00:15:55,412 --> 00:15:59,269 ‫بله در واقع داشتم روی یک کتاب کار میکردم که درباره ی علل وقوع جنبش اصلاحات ... 136 00:15:59,345 --> 00:16:02,360 ‫و شورای ترنت و عوامل ضد جنبش اصلاحات کاتولیکها بود. 137 00:16:02,446 --> 00:16:03,663 ‫شورای ترنت؟ 138 00:16:03,746 --> 00:16:05,999 ‫من احساس میکنم که کشیشها در اون زمان ... 139 00:16:06,079 --> 00:16:09,037 ‫به موقع نتونستن که 140 00:16:09,112 --> 00:16:13,094 ‫و پیشرفت مکاتب علمی رو تشخیص بدن و این باعث تسریع جنبش اصلاحات شده. 141 00:16:13,179 --> 00:16:16,604 ‫پس این دلیلش بوده، آره؟ 142 00:16:16,679 --> 00:16:20,161 ‫البته به این سادگی و سرراستی نبوده، ولی ... 143 00:16:20,245 --> 00:16:21,701 ‫من قبول ندارم پدر . 144 00:16:22,512 --> 00:16:23,968 ‫بذار یک مثال برات بیارم . 145 00:16:24,045 --> 00:16:27,128 ‫فرض کن سال ۱۹۱۷ است ‫و اینجا شهر بوستون است . 146 00:16:27,746 --> 00:16:29,794 ‫بوستون، نه روم . 147 00:16:30,112 --> 00:16:31,796 ‫فرقش رو متوجه میشی 148 00:16:31,879 --> 00:16:33,802 ‫این کلیسای سنت جان است. 149 00:16:33,879 --> 00:16:35,836 ‫و تو در اینجا معاون جدید کشیش هستی. 150 00:16:35,913 --> 00:16:38,837 ‫همه حقایق کاملا ساده و روشنی هستند، درسته؟ 151 00:16:38,913 --> 00:16:40,028 ‫بله، مونسن یور . 152 00:16:40,112 --> 00:16:43,798 ‫فکر نمیکنم در طی اون آموزشهای کاملی ‫که سپری کردی ... ‫... 153 00:16:43,879 --> 00:16:45,495 ‫یک ارابه ی شیر رو رونده باشی . 154 00:16:46,679 --> 00:16:48,033 ‫- نه . ‫من این کار رو کردم بعنواد یک شاگرد ... 155 00:16:48,913 --> 00:16:52,463 ‫و میتونم از ۱۰ تا کوچه اونطرف تر ‫تشخیص بدم که کدوم اسب ارابه ی شیر فروشی بهتره. 156 00:16:53,345 --> 00:16:55,131 ‫منظورم رو متوجه میشی پدر؟ 157 00:16:56,279 --> 00:16:59,397 ‫من اسبی رو بعنوان معاون میخوام که بلد باشه ارابهی شیر رو بکشه. 158 00:16:59,479 --> 00:17:01,937 ‫در سنت جان به اسب مسابقه نیازی نداریم. 159 00:17:04,746 --> 00:17:06,100 ‫مونسن یور .. 160 00:17:06,646 --> 00:17:08,159 ‫خیلی مرد کاملی هستش درسته؟ 161 00:17:08,245 --> 00:17:09,895 ‫آره یک مدیر تمام عیار هستش 162 00:17:09,978 --> 00:17:12,936 ‫H ‫الکی نیست که بهش میگن بیل موناگان حسابگر 163 00:17:13,179 --> 00:17:15,693 ‫توی رم مثل اون رو نمیتونی پیدا کنی 164 00:17:16,912 --> 00:17:19,165 ‫پس تو میخوای کدومش باشی ..... 165 00:17:19,245 --> 00:17:23,330 ‫یک تاریخ نویس یا یک دیپلمات مثل همون دوست رومی خودت .... 166 00:17:24,012 --> 00:17:25,594 ‫اسقف وارنکی 167 00:17:25,679 --> 00:17:28,034 ‫یا یک کشیش خوب مثل بیل موناگان؟ 168 00:17:29,446 --> 00:17:30,493 ‫هر دو . 169 00:17:30,579 --> 00:17:33,298 ‫ولی اگه مجبور باشی یکیش رو انتخاب کنی؟ 170 00:17:34,012 --> 00:17:35,264 ‫یک کشیش خوب . 171 00:17:36,179 --> 00:17:39,035 ‫بهترین کشیش دنیا؟ 172 00:17:39,912 --> 00:17:41,528 ‫بهترین کشیش دنیا . 173 00:17:41,612 --> 00:17:43,535 ‫و چطور انتظار داری اونطوری باشی 174 00:17:43,612 --> 00:17:47,628 ‫وقتی حتی با فکر کردن بهش ‫ ‫H ‫داری مرتکب گناه غرور و تکبر میشی؟ 175 00:17:50,245 --> 00:17:52,566 ‫فرانک اون صدا رو میشه قطع کنی؟ 176 00:17:52,878 --> 00:17:54,562 ‫هنوز یه ذره هم .... 177 00:17:54,646 --> 00:17:58,002 ‫از اون همه نوازندگی در میدان اسکالی و سالن های نمایش ... 178 00:17:58,179 --> 00:18:00,659 ‫که تا نیمه شبها مشغولی خسته نشدی . 179 00:18:00,746 --> 00:18:04,262 ‫نگران من نباش بابا . ‫من طی روز به اندازه کافی میخوابم 180 00:18:04,546 --> 00:18:06,833 ‫استیو این رو گوش کن . این جدید هستش . 181 00:18:49,579 --> 00:18:50,967 ‫شام آماده است . 182 00:18:51,212 --> 00:18:52,964 ‫نباید منتظر مونا باشیم؟ 183 00:18:53,045 --> 00:18:55,525 ‫بزودی از کتابخونه برمیگرده 184 00:18:55,712 --> 00:18:56,725 ‫کتابخونه؟ 185 00:18:56,812 --> 00:18:59,270 ‫موقع رفتن به شما گفته میره کتابخونه؟ 186 00:18:59,746 --> 00:19:01,726 ‫منظورت چیه، فلوری؟ 187 00:19:01,812 --> 00:19:04,770 ‫منظورم اینه که به احتمال زیاد الان پیش یکی رمپل هستش . 188 00:19:05,345 --> 00:19:07,825 ‫اسمش آیکی نیست، بنی هستش . 189 00:19:08,479 --> 00:19:09,867 ‫چه فرقی میکنه؟ 190 00:19:09,945 --> 00:19:12,368 ‫توی اون کلیسای کاتولیک اونقدر پسر هستش که . 191 00:19:12,446 --> 00:19:15,495 ‫نیازی نباشه با اون یهودی اسقاط فروش بگردی 192 00:19:15,679 --> 00:19:17,101 ‫اون اسقاط فروش نیست . 193 00:19:17,179 --> 00:19:20,137 ‫داره درس میخونه تا دندون پزشک بشه . 194 00:19:21,112 --> 00:19:22,500 ‫به هر حال یهودی هستش . 195 00:19:23,145 --> 00:19:26,103 ‫خسته شدم از بس تمام کارها رو من کردم ... 196 00:19:26,179 --> 00:19:28,830 ‫· ‫و اون همه ش با دوست پسرش خوش میگذرونه 197 00:19:28,912 --> 00:19:31,768 ‫تو خوشت میاد که هیچ دوست پسری نداری؟ 198 00:19:36,546 --> 00:19:37,627 ‫هرزه! 199 00:19:58,079 --> 00:20:00,002 ‫میشه بری بالا پیش مونا استیو . 200 00:20:00,779 --> 00:20:03,032 ‫تو همیشه یه جوری آرومش میکردی . 201 00:20:03,112 --> 00:20:05,001 ‫آره استیو تو با مونا حرف بزن . 202 00:20:05,712 --> 00:20:07,396 ‫من با فلوری حرف میزنم . 203 00:20:36,912 --> 00:20:38,061 ‫مانی؟ 204 00:20:38,879 --> 00:20:40,859 ‫منم، استیو . 205 00:20:44,478 --> 00:20:45,832 ‫مانی . 206 00:20:50,745 --> 00:20:52,429 ‫من رو بغل کن . 207 00:21:00,179 --> 00:21:02,466 ‫یادته قبلاً هم من رو بغل میکردی ... 208 00:21:02,545 --> 00:21:05,298 ‫و من تو رو با کفشهای اسکی به پایین تپه میبردم . 209 00:21:05,378 --> 00:21:08,825 ‫قبل از اینکه شروع میکردیم بهت نشون میدادم که چطوری دستهات رو به دور من حلقه کنی ... 210 00:21:08,912 --> 00:21:10,061 ‫و من می گفتم: 211 00:21:10,645 --> 00:21:13,194 ‫مهم نیست چی بشه ‫فقط روی من حساب کن . 212 00:21:13,578 --> 00:21:16,092 ‫و تو میگفتی روی تو حساب میکنم استیو 213 00:21:21,912 --> 00:21:23,391 ‫حالا چیکار باید بکنم؟ 214 00:21:24,545 --> 00:21:26,161 ‫من عاشق بنی هستم . 215 00:21:27,045 --> 00:21:28,524 ‫می خوام باهاش ازدواج کنم . 216 00:21:28,879 --> 00:21:30,233 ‫اون از تو درخواست کرده؟ 217 00:21:31,246 --> 00:21:32,099 ‫آره . 218 00:21:33,079 --> 00:21:35,093 ‫ولی بهش گفتم باید منتظر بمونه . 219 00:21:35,979 --> 00:21:37,629 ‫. ‫اون واسه همیشه منتظر نمیمونه . 220 00:21:38,045 --> 00:21:40,628 ‫این تفاوت ایمان هستش اهمیتی نداره؟ 221 00:21:40,912 --> 00:21:42,994 ‫فقط اگه واسه تو اهمیت داره، استیو . 222 00:21:45,112 --> 00:21:46,591 ‫برات اهمیت داره؟ 223 00:21:47,512 --> 00:21:48,934 ‫دوست دارم بنی رو ببینم . 224 00:21:49,012 --> 00:21:52,232 ‫همین روزها میاریش به اتاق کشیشها؟ 225 00:21:56,979 --> 00:21:59,562 ‫خیلی خوشحالم که برگشتی. 226 00:22:00,311 --> 00:22:02,029 ‫قراره همه چیز رو درست کنی 227 00:22:02,112 --> 00:22:03,796 ‫خوشحالم که توی خونه هستی . 228 00:22:14,046 --> 00:22:16,469 ‫- پدر من یه شرطی بستم . - در چه مورد 229 00:22:16,545 --> 00:22:19,765 ‫چیک میگه فقط کاتولیکها به بهشت میرن 230 00:22:20,211 --> 00:22:22,760 ‫همه میدونن که پروتستانیها ‫نمیتونن به بهشت برن . 231 00:22:22,845 --> 00:22:24,995 ‫چرا پروتستانی ها نمیتونن وارد بهشت بشن؟ 232 00:22:25,179 --> 00:22:27,034 ‫کسی میتونه جواب بده؟ 233 00:22:27,112 --> 00:22:29,035 ‫- پدر! - پدر! 234 00:22:29,112 --> 00:22:30,591 ‫چون کاتولیک نیستند . 235 00:22:30,679 --> 00:22:32,864 ‫خب این چه ضرری واسه بقیه ی شما داره؟ 236 00:22:32,945 --> 00:22:34,094 ‫درست میگه . 237 00:22:34,179 --> 00:22:35,533 ‫همه اشتباه میکنید . 238 00:22:36,146 --> 00:22:39,127 ‫کلیسای کاتولیک به همه یاد میده که ‫بهشت برای همه است .... 239 00:22:39,211 --> 00:22:41,134 ‫پروتسانها مسلمانان یهودیان .... 240 00:22:41,378 --> 00:22:45,235 ‫هر کسی که خدا مایل باشه اون رو به بهشت راه بده . ! 241 00:22:45,345 --> 00:22:48,463 ‫پس چه فایده ای داده که این همه برای کاتولیک شدن زحمت بکشیم؟ 242 00:22:48,545 --> 00:22:50,365 ‫بله پدر، چه فایده ای داره؟ 243 00:22:50,912 --> 00:22:52,835 ‫خب یکشنبه ی بعد در موردش بحث میکنیم 244 00:22:52,912 --> 00:22:55,097 ‫فکر میکنم برای امروز کافی باشه . 245 00:22:55,178 --> 00:22:56,361 ‫استیو . 246 00:22:56,445 --> 00:22:58,834 ‫H ‫ایشون بنی رامپل هستش . 247 00:22:58,912 --> 00:23:01,233 ‫حالت چطوره، بنی؟ ‫- حال شما چطوره، پدر؟ 248 00:23:01,311 --> 00:23:03,769 ‫بچه ها به مساله ی خوبی اشاره کردند مگه نه؟ 249 00:23:03,845 --> 00:23:06,462 ‫تا حالا به کاتولیک شدن فکر کردی؟ 250 00:23:07,079 --> 00:23:08,160 ‫.. ‫می دونی 251 00:23:08,245 --> 00:23:12,102 ‫والدین من هم چندان مشتاق نیستند که من با یک مسیحی ازدواج کنم. 252 00:23:12,178 --> 00:23:15,296 ‫نمیشه همینطوری ازدواج کنیم و بعد به دین هم رو بیاریم؟ 253 00:23:15,378 --> 00:23:16,630 ‫نه نمیشه . 254 00:23:16,712 --> 00:23:19,932 ‫برای اینکه مونا با تو ازدواج کنه ‫یک حکم دینی لازم هست 255 00:23:20,012 --> 00:23:23,903 ‫و تو باید متعهد بشی که در دین اون خللی ایجاد نکنی ‫: 256 00:23:23,979 --> 00:23:25,799 ‫و بچه هات رو با دین کاتولیک بزرگ کنی. 257 00:23:25,879 --> 00:23:28,701 ‫این دقیقاً مساوات به حساب نمیاد، درسته؟ 258 00:23:28,779 --> 00:23:30,668 ‫اگه اینطور ،بود ریاکار میشدیم. 259 00:23:30,745 --> 00:23:33,203 ‫ما معتقدیم که کلیسای ما ‫تنها منبع راستین هستش . 260 00:23:33,278 --> 00:23:35,929 ‫اگه حق با شما باشه ‫پس قوانین شما منطقی خواهد بود. 261 00:23:36,012 --> 00:23:37,298 ‫خوشحالم که اینطور فکر میکنی 262 00:23:37,378 --> 00:23:40,598 ‫و اگه حق با شما باشه ‫من دیوانه هستم اگه به دین شما رو نیارم ‫. 263 00:23:40,679 --> 00:23:42,033 ‫این کار رو میکنی بنی؟ 264 00:23:42,612 --> 00:23:45,126 ‫استیو، من عاشق خواهرت هستم. 265 00:23:45,545 --> 00:23:46,899 ‫می خوام باهاش ازدواج کنم . 266 00:23:46,979 --> 00:23:49,994 ‫پس اگه کاتولیک شدن من این کار رو ممکن میکنه 267 00:23:50,111 --> 00:23:51,294 ‫امتحانش میکنم . 268 00:23:51,378 --> 00:23:52,766 ‫بنی، عاشقت هستم . 269 00:23:53,912 --> 00:23:56,028 ‫- استیو، تو موفق شدی . - هنوز نه . 270 00:23:56,111 --> 00:23:57,931 ‫باید خیلی سخت تلاش کنی. 271 00:23:58,012 --> 00:24:00,128 ‫من نمیخوام فقط در کلاسهای یکشنبه باشم . 272 00:24:00,211 --> 00:24:02,964 ‫من تا گردن در تیرگی خیانت فرو رفتم. 273 00:24:03,046 --> 00:24:05,128 ‫ما تمام تلاشمون رو میکنیم تا تو رو روشن کنیم 274 00:24:05,211 --> 00:24:07,930 ‫مگه داروین به علت پیدایش پی نبرده؟ 275 00:24:08,012 --> 00:24:11,368 ‫اگه با ما این کار رو کرده باشه ‫. ‫با دین یهود هم این کار رو کرده . 276 00:24:11,445 --> 00:24:13,903 ‫ببین من یه یهودی با ایمان نیستم اگه اینطور بود من اینجا نبودم 277 00:24:13,979 --> 00:24:17,734 ‫من نمیدونم چرا همه هیچ شکی ‫در قضیه ی تحول آدم و حوا ندارند. ‫. 278 00:24:17,812 --> 00:24:18,790 ‫چرا شک کنن؟ 279 00:24:19,845 --> 00:24:21,267 ‫عصر بخیر، مونسنیور . 280 00:24:21,345 --> 00:24:23,530 ‫- پدر، بنی . - عصر بخیر، آقا . 281 00:24:23,612 --> 00:24:26,263 ‫- خب چطور پیش رفتین . - فکر کنم خوب بوده . 282 00:24:26,679 --> 00:24:28,602 ‫ادامه ،بدین نباید حضور من کار شما رو خراب کنه . 283 00:24:28,679 --> 00:24:31,137 ‫پدر فرمویل از شما پرسید ‫. ‫چرا شک کنن؟ 284 00:24:32,046 --> 00:24:34,196 ‫چون نامتداخل هستند . 285 00:24:34,412 --> 00:24:37,234 ‫نه اگه اصول انجیل رو تفکیک کنی . 286 00:24:37,311 --> 00:24:39,496 ‫چیزی که اصل ایمان رو ... 287 00:24:39,578 --> 00:24:43,333 ‫از اسامی و جزئیات فیزیکی ‫که فقط لغت به شمار میان مجزا میکنه. 288 00:24:43,645 --> 00:24:46,467 ‫اعتقاد دینی بر این است که ‫یک پدر و مادر در ابتدا بوده. 289 00:24:46,578 --> 00:24:48,694 ‫و نسل ،بشر زاده ی اونهاست . 290 00:24:48,879 --> 00:24:50,301 ‫این حقیقت هم به قوه ی خود باقی است ..... 291 00:24:50,378 --> 00:24:53,928 ‫که این تحول راهکار خداوند برای خلق اونها بوده . 292 00:24:54,679 --> 00:24:57,831 ‫من هم هنگام مواجهه با موضوع کپرنیک و گالیله . 293 00:24:57,912 --> 00:24:59,334 ‫که کاشفان ساختار جهان هستند ‫... 294 00:24:59,412 --> 00:25:02,165 ‫بر روی سوالات مشابهی تحقیق میکردم 295 00:25:02,245 --> 00:25:03,223 ‫اون چیه؟ 296 00:25:03,311 --> 00:25:05,325 ‫کتابی هستش که مشغول نوشتنش هستم ... 297 00:25:05,879 --> 00:25:07,233 ‫البته در اوقات بیکاری . 298 00:25:08,145 --> 00:25:11,831 ‫یه جمله در خصوص این موضوع ‫از استادم اسقف کارنگی یادداشت کردم. 299 00:25:18,045 --> 00:25:20,161 ‫چرا این رو از اول نگفتی؟ 300 00:25:20,245 --> 00:25:22,327 ‫این کل قضیه رو روشن کرد. 301 00:25:23,612 --> 00:25:26,092 ‫انجیل یاد نمیده که بهشت چطوری هستش 302 00:25:26,278 --> 00:25:27,928 ‫یاد میده چطور به بهشت رفت . ‫. 303 00:25:28,011 --> 00:25:29,467 ‫چه جمله ی قشنگی پدر ... 304 00:25:29,545 --> 00:25:33,095 ‫ولی یه خورده از درس اصلی دور نشدی؟ 305 00:25:33,178 --> 00:25:36,432 ‫- بنی رو سخت میشه توجیه کرد. ‫- اصلا هم توجیه کردنش سخت نیست 306 00:25:36,512 --> 00:25:39,231 ‫در یه جریان طولانی چه چیزی اهمیت داره بنی ... 307 00:25:39,845 --> 00:25:40,823 ‫ایمان . 308 00:25:42,111 --> 00:25:43,829 ‫باید ایمان داشته باشی . 309 00:25:44,211 --> 00:25:47,067 ‫متاسفانه این موضوع واگیردار نیست . 310 00:25:47,845 --> 00:25:49,529 ‫اونجا چه خبر شده؟ 311 00:26:00,412 --> 00:26:02,130 ‫چی ‫شده، پدر لاینز؟ 312 00:26:02,211 --> 00:26:03,599 ‫به نظر میاد معجزه شده 313 00:26:03,679 --> 00:26:06,296 ‫خون داره از قلب مجسمه میچکه . 314 00:26:06,378 --> 00:26:09,632 ‫اون دختر، الینا ‫یکی از مهاجرین تازه وارد ایتالیایی 315 00:26:09,712 --> 00:26:11,498 ‫همسرش دیروز چاقو خورده بوده . 316 00:26:11,578 --> 00:26:13,933 ‫موقع انتقال به بیمارستان در حال مرگ بوده . 317 00:26:14,011 --> 00:26:16,560 ‫او به درگاه مریم مقدس دعا کرده تا اون رو نجات بده . 318 00:26:16,645 --> 00:26:18,727 ‫یک شمع در مقابل مجسمه روشن کرده . 319 00:26:18,812 --> 00:26:20,496 ‫و وقتی به بیمارستان برگشته ... 320 00:26:20,578 --> 00:26:23,502 ‫همسرش اونجا نشسته بوده ‫و بهش گفته براش پاستا درست کنه . 321 00:26:23,578 --> 00:26:24,864 ‫سریع برو اونجا . 322 00:26:24,945 --> 00:26:28,666 ‫باهاشون ایتالیایی حرف بزن و تو رو بخدا اونها رو از کلیسا بفرست بیرون . 323 00:26:59,011 --> 00:27:02,367 ‫فرزندان ملکه ی معجزه گر آسمانها ... 324 00:27:02,911 --> 00:27:04,367 ‫بیایید دعا کنیم . 325 00:27:05,312 --> 00:27:08,794 ‫بیایید مریم مقدس را گلباران کنیم. 326 00:27:09,945 --> 00:27:12,425 ‫بیایید با مناجات های دلنشین .... 327 00:27:12,878 --> 00:27:15,301 ‫او را گلباران کنیم . 328 00:27:18,445 --> 00:27:21,233 ‫خداوندا به ما رحم کن . 329 00:27:23,745 --> 00:27:28,023 ‫خداوندا، به ما رحم کن . ‫یا عیسی مسیح دعای ما را بشنو 330 00:27:30,679 --> 00:27:33,159 ‫صلیب مقدس خداوند یکتا. 331 00:27:35,211 --> 00:27:38,329 ‫پسر پدر ناجی دنیا . 332 00:27:39,945 --> 00:27:42,528 ‫روح مقدس تو خداوند هستی. 333 00:27:43,878 --> 00:27:46,028 ‫واقعا کارش رو بلده . 334 00:27:46,111 --> 00:27:47,897 ‫مادر مقدس خداوند . 335 00:27:48,145 --> 00:27:50,125 ‫ما را شفاعت کن . 336 00:27:53,579 --> 00:27:55,968 ‫معجزه ی نشت کردن لوله ی آب گرم .... 337 00:27:56,211 --> 00:27:59,363 ‫به احترام شرکت ساختمان سازی کورنلیوس جی دیگان . 338 00:27:59,445 --> 00:28:02,665 ‫فکر می کردم این یک موقعیت خاص برای رو آوردن به این دین هستش . 339 00:28:03,045 --> 00:28:06,333 ‫وقتی این موضوع رو بفهمن ‫خیلی شوکه میشن . 340 00:28:06,412 --> 00:28:08,096 ‫شاید متوجه نشن 341 00:28:08,178 --> 00:28:10,101 ‫یعنی نمیخوای بهشون بگی؟ 342 00:28:10,178 --> 00:28:11,896 ‫وظیفه ی من نیست که بگم . 343 00:28:11,978 --> 00:28:13,332 ‫بی خیال . 344 00:28:13,412 --> 00:28:16,200 ‫• ‫من علت قضیه رو به مونسنیور موناگان گزارش میدم 345 00:28:16,278 --> 00:28:18,565 ‫ایشون هم موضوع رو به دفتر کاردینال گلنون اعلام می کنه میکنه . 346 00:28:18,645 --> 00:28:22,092 ‫و در نهایت کاردینال تصمیم میگیره که این قضیه رو به اونا بگه یا نه 347 00:28:22,178 --> 00:28:24,158 ‫خب به نظرت اون چیکار میکنه؟ 348 00:28:24,378 --> 00:28:28,099 ‫احتمالاً لوله رو تعمیر میکنن، و به این هیاهو خاتمه میده . 349 00:28:28,178 --> 00:28:31,569 ‫ولی اگه این موضوع رو به اونها نگی اقدام به فریب کاری کردی . 350 00:28:31,645 --> 00:28:33,033 ‫حقیقت چیه؟ 351 00:28:33,679 --> 00:28:35,329 ‫چکه کردن لوله ی آب گرم . 352 00:28:35,412 --> 00:28:37,130 ‫این فقط یک واقعیت هستش بنی. 353 00:28:37,512 --> 00:28:39,992 ‫مثل در مرکزیت قرار داشتن خورشید . 354 00:28:40,078 --> 00:28:42,729 ‫واقعیتها بخش کوچکی از یک حقیقت بزرگ هستند. 355 00:28:42,811 --> 00:28:43,767 ‫ایمان، آره؟ 356 00:28:44,679 --> 00:28:45,635 ‫ایمان . 357 00:28:46,211 --> 00:28:48,725 ‫مردم دیدند که خون از قلب مجسمه جریان داره . 358 00:28:48,811 --> 00:28:50,768 ‫معتقد هستند که خدا این کار رو کرده . 359 00:28:50,844 --> 00:28:52,630 ‫- ولی اون این کار رو نکرده اتفاقاً کرده . ‫- 360 00:28:53,545 --> 00:28:55,798 ‫خداوند اولین علت هر چیزی هستش. 361 00:28:57,045 --> 00:28:58,661 ‫اون باعث چکه کردن لوله شده . 362 00:29:00,478 --> 00:29:05,268 ‫با توجه به پوسیدگی لوله ‫احتمالا زمان زیادی رو صرف این کار کرده 363 00:29:05,645 --> 00:29:07,192 ‫از روز ازل . 364 00:29:20,579 --> 00:29:22,434 ‫- فرانک . ‫- مهمونی خوبیه . 365 00:29:23,245 --> 00:29:24,326 ‫حالت چطوره؟ 366 00:29:24,412 --> 00:29:27,700 ‫خب تا الان تونستم با فلینها فلوی ها فلارتی ها .... 367 00:29:27,778 --> 00:29:29,963 ‫دیگان ها، دوگانها .... 368 00:29:30,045 --> 00:29:33,492 ‫اکانرها، انیلها، مک مینها، ‫و کل خانودهی اتولها آشنا شدم . 369 00:29:33,579 --> 00:29:35,729 ‫حرف هات شبیه به شعرهای فرانک بود. 370 00:29:35,811 --> 00:29:37,996 ‫بعد از ایرلندیها، ‫آلمان ها رو میشه راحت قانع کرد. 371 00:29:38,078 --> 00:29:39,762 ‫شما جنگ رو با قدمهای خودتون پیش میبرید . 372 00:29:39,844 --> 00:29:42,324 ‫فقط یه مشکل دارم که تو ‫میتونی برای رفع کردنش به من کمک کنی. 373 00:29:42,412 --> 00:29:43,664 ‫خداوند طرف کی هستش؟ 374 00:29:43,744 --> 00:29:46,031 ‫طرف انگلیسیها فرانسویها آلمانها ... 375 00:29:46,111 --> 00:29:47,465 ‫یا آمریکایی ها؟ 376 00:29:47,545 --> 00:29:50,094 ‫قطعاً میتونه از بین همه انتخاب کنه . ‫. ‫همه ی اونا هم خدا رو طرف خودشون میدونن . 377 00:29:50,178 --> 00:29:53,000 ‫- خوشحال هستی؟ ‫- هیجوقت اینقدر خوشحال نبودم 378 00:29:53,078 --> 00:29:55,194 ‫دوست داری با والدینم آشنا بشی؟ 379 00:29:55,778 --> 00:29:57,394 ‫خیلی دوست دارم . 380 00:30:00,072 --> 00:30:01,551 ‫مامان بابا ... 381 00:30:02,005 --> 00:30:04,485 ‫دوست دارم با برادر مونا آشنا بشی پدر استیو 382 00:30:04,571 --> 00:30:07,825 ‫- خانم و آقای رمپل حالتون چطوره؟ ‫- سلام . 383 00:30:07,905 --> 00:30:12,354 ‫احساس میکنم هر دوی شما در میون ‫این همه غریبه احساس تنهایی میکنید 384 00:30:12,438 --> 00:30:14,122 ‫کاملاً غریبه نیستند، پدر . 385 00:30:14,205 --> 00:30:17,220 ‫چند نفر اینجا هستند که ‫مدت هاست با اونها ارتباط دارم ... 386 00:30:17,305 --> 00:30:18,454 ‫از جمله میزبانمون . 387 00:30:18,538 --> 00:30:21,291 ‫+ ‫البته تابحال به خونه شون دعوت نشده بودم ‫کا 388 00:30:21,372 --> 00:30:23,090 ‫به خونه ی خودت هم دعوت نشده بودند . 389 00:30:23,671 --> 00:30:25,890 ‫به خونه ی هم دعوت نشده بودیم جمله ی بهتری هستش . 390 00:30:25,971 --> 00:30:28,861 ‫بسیار خب ایرلندیها، سکوت رو رعایت کنید . 391 00:30:29,172 --> 00:30:30,788 ‫می خوام یه پیک با هم بزنیم ... ‫: 392 00:30:30,871 --> 00:30:33,124 ‫به سلامتی مونا و رفیق سربازش . 393 00:30:33,205 --> 00:30:34,354 ‫نگاشون کنید 394 00:30:34,438 --> 00:30:36,452 ‫اگه تا بحال با این پسر آشنا نشدید.... 395 00:30:36,538 --> 00:30:38,996 ‫اسم ایشون بنی رمپل است . 396 00:30:39,305 --> 00:30:41,057 ‫ولی نباید زیاد به اسم توجه کرد . 397 00:30:41,138 --> 00:30:42,958 ‫از یه منبع موثق شنیدم که ... 398 00:30:43,038 --> 00:30:45,723 ‫بزودی یک اسم کاتولیک خواهد داشت. 399 00:30:47,205 --> 00:30:50,561 ‫و به محض اینکه این اتفاق بیفته میتونم با اطمینان بگم که . 400 00:30:50,638 --> 00:30:53,960 ‫این اسم کاتولیک به اسم مونا هم اضافه خواهد شد . 401 00:30:55,971 --> 00:30:57,257 ‫پس نظرتون چیه؟ 402 00:30:57,338 --> 00:30:59,591 ‫بیایید به ابتدای اسمشون یک حرف اضافه کنیم . 403 00:30:59,671 --> 00:31:02,823 ‫رو ‫و لقب افتخاری ایرلندی به کل خانوادهی اونها اعطا کنیم 404 00:31:07,538 --> 00:31:09,154 ‫حالا جواب رو میدونیم . 405 00:31:10,238 --> 00:31:11,694 ‫خدا ایرلندی هستش . 406 00:31:12,571 --> 00:31:13,549 ‫بریم. 407 00:31:47,838 --> 00:31:49,818 ‫خداوندا من رو به خاطر گناهانی که کردم عفو کن . 408 00:31:49,905 --> 00:31:52,294 ‫از آخرین ،اعترافم یک هفته گذشته . 409 00:31:52,371 --> 00:31:53,759 ‫اینها گناهان من هستند . 410 00:31:55,538 --> 00:31:56,516 ‫بله؟ 411 00:31:57,905 --> 00:31:59,418 ‫من با یک مرد همبستر شدم . 412 00:32:01,205 --> 00:32:03,025 ‫آیا با این مرد نامزد هستید؟ ‫. ‫++ 413 00:32:04,404 --> 00:32:05,382 ‫بله . 414 00:32:07,404 --> 00:32:10,123 ‫نمی تونستید تا زمان ازدواجتون صبر کنید؟ 415 00:32:11,005 --> 00:32:12,985 ‫استیو، تو اون رو متقاعد نکردی . 416 00:32:14,005 --> 00:32:16,360 ‫بنی قرار نیست که کاتولیک بشه . 417 00:32:17,905 --> 00:32:19,054 ‫فکر کردم .... 418 00:32:19,805 --> 00:32:21,421 ‫اگه عشق بازی کنیم .... 419 00:32:22,671 --> 00:32:25,151 ‫فکر کردم میتونم نظرش رو تغییر بدم . 420 00:32:28,571 --> 00:32:30,323 ‫استیو، من خیلی بدبخت هستم 421 00:32:32,938 --> 00:32:34,485 ‫خواهش میکنم به من کمک کن 422 00:32:37,504 --> 00:32:40,394 ‫اون قبول کرده که بچه هاش ‫به مذهب کاتولیک بزرگ بشن؟ 423 00:32:40,471 --> 00:32:41,449 ‫نه . 424 00:32:42,771 --> 00:32:44,455 ‫میگه این منصفانه نیست 425 00:32:45,304 --> 00:32:48,888 ‫با من ازدواج نمی کنه مگه اینکه ‫اون رو همینطوری که هست بپذیرم. 426 00:32:51,671 --> 00:32:53,457 ‫پس نمیشه ازدواج کنی . 427 00:32:54,504 --> 00:32:57,394 ‫اون میگه مذهب رو بی خیال بشیم و ... 428 00:32:57,671 --> 00:32:59,389 ‫برای ازدواج بریم پیش قاضی 429 00:32:59,538 --> 00:33:02,428 ‫این ازدواج یک گناه کبیره خواهد بود. 430 00:33:02,504 --> 00:33:04,051 ‫دیگه چیکار میتونم بکنم؟ 431 00:33:04,705 --> 00:33:06,628 ‫فکر میکنی واسه چی اومدم اینجا؟ 432 00:33:06,771 --> 00:33:09,251 ‫می خوام به من بگی چیکار کنم . 433 00:33:11,404 --> 00:33:13,827 ‫شاید خیلی سخت باشه ولی باید اون رو ترک کنی 434 00:33:20,038 --> 00:33:21,790 ‫فقط همین رو میتونی بگی؟ 435 00:33:22,338 --> 00:33:25,160 ‫باید همین حالا به این رابطه ی نامشروع خاتمه بدی . 436 00:33:25,638 --> 00:33:27,220 ‫- استیو . ‫- . ‫- پدر . 437 00:33:27,738 --> 00:33:28,955 ‫این من هستم . 438 00:33:29,038 --> 00:33:30,426 ‫و من هم کشیش هستم . 439 00:33:30,738 --> 00:33:32,820 ‫کار تو غیر اخلاقی و خفت آور بوده . 440 00:33:32,905 --> 00:33:34,259 ‫خفت آور نبوده . 441 00:33:34,638 --> 00:33:35,992 ‫من عاشقش هستم . 442 00:33:36,072 --> 00:33:37,324 ‫این گناهه؟ 443 00:33:38,038 --> 00:33:42,259 ‫مگه اینکه تابع به عشق والاتر، یعنی عشق به خداوند باشه . 444 00:33:42,938 --> 00:33:46,124 ‫استیو تو به گفتی روی تو حساب کنم. 445 00:33:47,371 --> 00:33:49,692 ‫من سعی دارم همین کار رو بکنم . 446 00:33:51,038 --> 00:33:52,016 ‫به من کمک کن . 447 00:33:52,905 --> 00:33:54,191 ‫خواهش میکنم به من کمک کن 448 00:33:56,571 --> 00:34:00,292 ‫بنی به زودی از مرز خارج میشه . شاید برای مدت زیادی طول بکشه. 449 00:34:01,271 --> 00:34:03,285 ‫یه ضرب المثل ایتالیایی میگه 450 00:34:08,204 --> 00:34:10,753 ‫عشق باعث کمرنگ شدن زمان میشه ‫و زمان باعث کمرنگ شدن عشق میشه . 451 00:34:15,204 --> 00:34:19,926 ‫بابت این گناه و تمام گناهانی که مرتکب شدم طلب مغفرت میکنم . 452 00:34:21,171 --> 00:34:25,324 ‫برای توبه کردن سه مرتبه با تسبیح ذکر بگو . و این توبه باید در رفتارت مشهود باشد . 453 00:34:28,304 --> 00:34:31,922 ‫خدای من، من قلباً متاسف هستم که تو رو رنجوندم . 454 00:34:32,671 --> 00:34:34,685 ‫و نباید اراده ای به انجام این کار داشته باشی. 455 00:34:34,771 --> 00:34:36,125 ‫نمیتونم این کار رو بکنم . 456 00:34:36,304 --> 00:34:37,317 ‫باید بتونی . 457 00:34:38,005 --> 00:34:39,791 ‫نباید اینجا میومدم . 458 00:34:53,504 --> 00:34:55,984 ‫پدر، کاردینال گلنون میتونن شما رو ببینن . 459 00:35:23,938 --> 00:35:25,952 ‫عصر بخیر پدر فرمویل . 460 00:35:27,071 --> 00:35:28,323 ‫عالیجناب . 461 00:35:30,171 --> 00:35:32,026 ‫به خاطر موسیقی باخ انگشتر رو در آوردم. 462 00:35:33,605 --> 00:35:37,030 ‫هر روز یک ساعت تمرین میکنم. همکارانم من رو تشویق میکنن . 463 00:35:37,271 --> 00:35:40,559 ‫شاید واسه اینکه از موسیقی متنفر هستند ‫و خوششون میاد میبینن دارم موسیقی رو خراب میکنم 464 00:35:40,638 --> 00:35:44,290 ‫و شاید فهمیدن که بیشتر از اینکه اونها رو عصبی کنم اعصاب پیانو رو داغون میکنم 465 00:35:44,371 --> 00:35:45,759 ‫احتمالاً حق دارن . 466 00:35:45,838 --> 00:35:49,229 ‫عالیجناب به نظر من که اصلا بد نیست شما خیلی خوب مینوازید . 467 00:35:49,304 --> 00:35:52,422 ‫تک نوازیهای گلدبرگ واسه یک آماتور کار دشواری هستش . 468 00:35:52,504 --> 00:35:56,293 ‫ولی مگه شما مشغول ‫نواختن فانتزی کروماتیک نبودید؟ 469 00:35:57,404 --> 00:36:01,090 ‫وقتی بعنوان یک نوازنده از من تعریف میکنی باید بفهمم که موسیقی رو میشناسی. 470 00:36:01,171 --> 00:36:04,095 ‫قصدم این نبوده که تو رو فریب بدم ‫اصلاً . همچین قصدی نداشتم . 471 00:36:04,171 --> 00:36:05,286 ‫نبوده؟ 472 00:36:05,371 --> 00:36:08,591 ‫نه، چون من ضعف شدیدی نسبت به تعریف و تمجید دارم . 473 00:36:09,738 --> 00:36:12,287 ‫میدونی فرمویل من خیلی خودبین هستم ... 474 00:36:12,371 --> 00:36:14,351 ‫البته نه در مورد جذابیتهای فردی خودم ... 475 00:36:15,805 --> 00:36:17,853 ‫بلکه در مورد یک سری فضائل خاص . 476 00:36:17,937 --> 00:36:20,827 ‫که هیچ ارتباطی با کشیش بودنم ندارند . 477 00:36:20,905 --> 00:36:24,421 ‫به خاطر این نقص که در ماهیت من وجود داره باید همیشه حواسم رو جمع کنم. 478 00:36:24,671 --> 00:36:27,720 ‫نه فقط به خاطر نفس خودم بلکه به خاطر نفس شما . 479 00:36:28,671 --> 00:36:30,423 ‫کتابت رو خوندم . 480 00:36:31,838 --> 00:36:35,593 ‫میدونم تاریخدان هستی ولی به نظر میاد بصورت خیلی جامع به این موضوع پرداختی 481 00:36:35,671 --> 00:36:36,752 ‫ممنونم . 482 00:36:37,404 --> 00:36:38,883 ‫چرا این رو برای من فرستادی؟ 483 00:36:38,971 --> 00:36:41,895 ‫چون اسقف کارنگی از این ‫خیلی خوشش اومده بود و احساس میکرد ... 484 00:36:41,971 --> 00:36:44,952 ‫همون کارنگی که در واتیکان هست ‫- بله . 485 00:36:45,238 --> 00:36:48,890 ‫احساس میکرد گام بعدی کسب اجازه از شما برای چاپ این مطلب هست 486 00:36:49,004 --> 00:36:50,483 ‫کارنگی کتابت رو خونده؟ 487 00:36:50,571 --> 00:36:53,154 ‫بله در واقع برای نوشتنش خیلی به من کمک کرد. 488 00:36:53,238 --> 00:36:56,458 ‫تو با اسقف کارنگی، دوست صمیمی هستی؟ 489 00:36:56,538 --> 00:36:59,690 ‫ایشون استاد من بود . ‫احترام زیادی برای ایشون قائل هستم 490 00:36:59,771 --> 00:37:02,456 ‫ایشون در دفتر وزیر خارجه است؟ 491 00:37:02,538 --> 00:37:04,757 ‫بله ایشون مشاور کاردینال جیکابی است 492 00:37:04,838 --> 00:37:08,422 ‫جیکابی همونی که بسیار مشتاق هستش ‫تا پدر مقدس رو ... 493 00:37:08,504 --> 00:37:11,121 ‫از تماس یافتن و آلوده شدن ‫به غیر ایتالیاییها مصون نگه داره. 494 00:37:12,805 --> 00:37:16,059 ‫کاردینال جیکابی دلیل خوبی برای لذت بردن از کتاب تو داره . 495 00:37:16,937 --> 00:37:18,553 ‫کاملا متوجه نمیشم ... 496 00:37:18,638 --> 00:37:21,152 ‫این به زمانی مربوط هست که مردم نیمکره ی غربی ... 497 00:37:21,238 --> 00:37:23,491 ‫اهمیتی به کلیسا نمیدادن یا خیلی کم اهمیت میدادن . 498 00:37:23,571 --> 00:37:25,187 ‫بگو چرا این رو نوشتی؟ 499 00:37:25,271 --> 00:37:26,955 ‫- چرا؟ - آره، چرا؟ به چه دلیل؟ 500 00:37:27,037 --> 00:37:29,586 ‫- میخواستی به چی برسی؟ نمیخواستم به چیزی .برسم 501 00:37:29,671 --> 00:37:30,593 ‫شهرت؟ 502 00:37:30,738 --> 00:37:33,025 ‫- نه فقط ‫- تحسین شدن در زم؟ 503 00:37:33,104 --> 00:37:34,560 ‫به موضوعش علاقه داشتم ... 504 00:37:34,638 --> 00:37:37,494 ‫شاید یک شغل و سمت در واتیکان در کنار وزیر خارجه ... 505 00:37:37,571 --> 00:37:39,187 ‫نزدیک به دوستان ایتالیایی خودت؟ 506 00:37:39,271 --> 00:37:41,558 ‫من فکر میکردم در این زمینه، به اندازه تحقیق نشده ... 507 00:37:41,638 --> 00:37:45,063 ‫خب. انگیزه هات رو بررسی کن . تو یک کشیش جاه طلب هستی 508 00:37:45,571 --> 00:37:47,494 ‫من تمام علائمش رو میشناسم . 509 00:37:47,837 --> 00:37:49,953 ‫فکر میکنی سطح تو از یک کلیسای محلی بالاتر هست. 510 00:37:50,037 --> 00:37:51,584 ‫من هرگز همچین حرفی نزدم. 511 00:37:51,671 --> 00:37:53,821 ‫فکر نمیکنی اینجا وقتت رو تلف میکنی؟ ‫. 512 00:37:54,171 --> 00:37:56,356 ‫تواناییهای تو در زبان ..... 513 00:37:57,504 --> 00:37:59,154 ‫پژوهشگری دیپلماسی . ... 514 00:37:59,238 --> 00:38:02,026 ‫همه ی اینها اینجا در سنت جان به هدر میره ‫قبول کن . 515 00:38:02,104 --> 00:38:03,321 ‫نه عالیجناب 516 00:38:03,404 --> 00:38:06,021 ‫- ‫- حقیقت رو بگو . به هر جایی که فرستاده ،بشم .میرم 517 00:38:06,338 --> 00:38:09,558 ‫پدر فرمویل فکر میکنی تواناییهای تو ... 518 00:38:09,638 --> 00:38:12,061 ‫بیشتر از یک کشیش در یک کلیسای محلی هستش؟ 519 00:38:12,171 --> 00:38:13,252 ‫حقیقیت رو بگو . 520 00:38:14,304 --> 00:38:15,658 ‫البته که همینطوره . 521 00:38:16,870 --> 00:38:19,055 ‫عالیجناب خودتون میخواستید حقیقت رو بدونید . 522 00:38:19,605 --> 00:38:23,087 ‫جاه طلبی یک بیماری برای انسان به شمار میاد. برای یک کشیش این میتونه مخرب باشه . 523 00:38:24,837 --> 00:38:27,158 ‫ولی در سن و سال تو میشه این رو درمان کرد . 524 00:38:29,104 --> 00:38:31,391 ‫باید به سرعت درمانت رو شروع کنیم ‫. 525 00:38:32,837 --> 00:38:34,953 ‫هوای سرد رژیم غذایی ساده . 526 00:38:37,338 --> 00:38:38,851 ‫استونبرى. عالیه . 527 00:38:40,338 --> 00:38:42,852 ‫استونبری، آسایشگاه معنوی تو خواهد بود . 528 00:38:44,471 --> 00:38:46,485 ‫از الان معاون کشیش در استونبری هستی . 529 00:38:47,004 --> 00:38:50,258 ‫اسم اون کلیسای محلی سنت پیتر است . 530 00:38:51,638 --> 00:38:53,652 ‫باید به پدر هالی کمک کنی . 531 00:38:54,770 --> 00:38:56,386 ‫یک مرد واقعاً استثنائی . 532 00:38:57,304 --> 00:38:59,762 ‫بعنوان یک پیشوای ،روحانی همیشه شکست خورده ولی ... 533 00:39:00,404 --> 00:39:02,862 ‫بعنوان یک انسان اون عاری از خودبینی .... 534 00:39:04,571 --> 00:39:05,584 ‫و جاه طلبی است . 535 00:39:07,404 --> 00:39:09,486 ‫میتونی فروتنی رو از او یاد بگیری. 536 00:39:11,971 --> 00:39:13,689 ‫خدا نگهدار پدر فرمویل . 537 00:39:38,104 --> 00:39:39,117 ‫استیو! 538 00:39:41,538 --> 00:39:43,688 ‫کجا بودی؟ ‫بابا و بقیه ی خانواده کجا هستن؟ 539 00:39:43,770 --> 00:39:46,250 ‫سعی کردم قبل از اینکه به سنت جان بری ببینمت 540 00:39:46,338 --> 00:39:48,158 ‫- چی شده؟ ‫- مونا رو ندیدی؟ 541 00:39:48,238 --> 00:39:49,888 ‫- نه؟ ‫پیامی ازش دریافت نکردی؟ 542 00:39:49,971 --> 00:39:51,723 ‫- نه . ‫اون رفته . 543 00:39:51,804 --> 00:39:55,286 ‫از دیشب به خونه نیومده. نمی دونیم کجاست 544 00:39:56,171 --> 00:39:57,320 ‫با بنی رفته؟ 545 00:39:57,604 --> 00:40:00,255 ‫نه، گردان نظامی اونا، دیشب از مرز خارج شده . 546 00:40:01,138 --> 00:40:03,527 ‫+ ‫هر وقت چیزی ،فهمیدی سریع به من خبر بده 547 00:40:03,637 --> 00:40:05,457 ‫برای من به استونبری تلگراف بزن . 548 00:40:06,138 --> 00:40:09,062 ‫تماس بگیر به بابا و مامان بگو نگران نباشن . 549 00:40:51,704 --> 00:40:53,854 ‫- پدر فرمویل؟ - بله . 550 00:40:54,104 --> 00:40:55,458 ‫روز بخیر، پدر . 551 00:40:55,804 --> 00:40:57,158 ‫بیاین بالا . 552 00:40:58,904 --> 00:41:01,760 ‫H ‫پدر هالی من رو فرستاد دنبال شما . 553 00:41:02,204 --> 00:41:03,717 ‫من هرکول منتون هستم . 554 00:41:03,804 --> 00:41:05,954 ‫از دیدنت خیلی خوشحالم هرکول . 555 00:42:02,104 --> 00:42:03,424 ‫پدر هالی. 556 00:43:31,337 --> 00:43:32,691 ‫پدر فرمویل . 557 00:43:34,038 --> 00:43:36,086 ‫متاسفم که نتونستم به استقبالت بیام . 558 00:43:36,171 --> 00:43:38,526 ‫خوشحالم که به هر حال دیدمتون . ‫ممنون . 559 00:43:40,504 --> 00:43:43,895 ‫آتیش خوبی درست کردی ‫- میخواستم چای درست کنم. 560 00:43:44,671 --> 00:43:46,856 ‫خوبه بذار این رو در بیارم 561 00:43:46,971 --> 00:43:50,418 ‫- ‫بیاید من کمک میکنم کت رو در بیارین. ‫- ممنون . ‫+ 562 00:43:50,604 --> 00:43:52,618 ‫زیاد به مهمان عادت ندارم . 563 00:43:52,971 --> 00:43:55,258 ‫باید درخواست میدادی که یک معاون برات بفرستن 564 00:43:55,337 --> 00:43:58,352 ‫متاسفانه از جناب کاردینال، ‫زیادی درخواست مساعدت داشتم. 565 00:43:59,270 --> 00:44:03,525 ‫،بعلاوه درآمد اینجا اونقدر کم هستش ‫که یک کشیش رو هم به سختی راه میبره ..... 566 00:44:03,637 --> 00:44:05,116 ‫چه برسه به دو نفر 567 00:44:06,837 --> 00:44:09,522 ‫حالا که اینجایی خودت متوجه میشی 568 00:44:10,004 --> 00:44:14,430 ‫و این یکشنبه اعانه ی قابل توجهی جمع شد . 569 00:44:15,270 --> 00:44:17,728 ‫واسه سنت پیتر خیلی به حساب میاد . ‫. 570 00:44:17,837 --> 00:44:20,192 ‫یک دلار و ۸۵ سنت . 571 00:44:20,938 --> 00:44:23,555 ‫می تونیم مقداری قهوه بخریم و .... 572 00:44:23,704 --> 00:44:26,184 ‫اومدنت رو جشن بگیریم. 573 00:44:39,137 --> 00:44:40,616 ‫چی ‫شد؟ 574 00:44:44,437 --> 00:44:45,415 ‫هیچی . 575 00:44:45,871 --> 00:44:47,726 ‫باید توی تخت باشی . 576 00:44:48,170 --> 00:44:49,922 ‫خوب میشم همیشه همینطوریه. 577 00:44:50,004 --> 00:44:52,154 ‫- پدر شما بیمار هستید . - من بیمار نیستم . 578 00:44:52,604 --> 00:44:53,582 ‫بشین . 579 00:44:54,871 --> 00:44:57,090 ‫کمی نان و چای بخوریم . ‫حالم خوب میشه . ‫. 580 00:44:58,038 --> 00:45:01,087 ‫کمی ماهی بخور ‫نه مرسی همین کافیه . 581 00:45:02,804 --> 00:45:05,660 ‫من همیشه غذای اصلی رو ظهرها میخورم 582 00:45:05,771 --> 00:45:08,593 ‫- میشه ماهی بخوری؟ - نه، ممنون . 583 00:45:10,137 --> 00:45:13,357 ‫· ‫صبح اطراف کلیسای محله رو بهت نشون میدم 584 00:45:13,904 --> 00:45:16,589 ‫بهتر نیست فردا استراحت کنید؟ ‫خودم میتونم انجامش بدم 585 00:45:19,038 --> 00:45:20,688 ‫خدا به ما برکت بده . 586 00:45:22,237 --> 00:45:26,185 ‫و اینها این هدایا همه از لطف و بخشش توست ‫و 587 00:45:27,604 --> 00:45:29,390 ‫به ‫لطف سرور ما مسیح ‫. 588 00:45:31,904 --> 00:45:32,882 ‫آمین . 589 00:45:34,504 --> 00:45:38,520 ‫پدر من اصرار دارم که ماهی رو بخورید. 590 00:45:39,871 --> 00:45:42,260 ‫بعد از این سفر طولانی باید گرسنه باشید . 591 00:46:25,737 --> 00:46:27,057 ‫پدر فرمویل . 592 00:46:29,270 --> 00:46:31,625 ‫- صبح بخیر هرکول. - صبح بخیر پدر . 593 00:46:31,704 --> 00:46:33,684 ‫- حالتون چطوره؟ - بفرمائید داخل . 594 00:46:40,938 --> 00:46:42,155 ‫- دخترم لالاژ. 595 00:46:42,237 --> 00:46:44,092 ‫- سلام پدر . - سلام لالاژ . 596 00:46:44,170 --> 00:46:46,184 ‫- خوش اومدین . - ممنون . 597 00:46:46,304 --> 00:46:48,989 ‫- حال پدر هالی چطوره؟ - متاسفانه زیاد خوب نیست 598 00:46:49,070 --> 00:46:51,550 ‫خوشحالم که یه نفر رو واسه کمک بهش فرستادند . 599 00:46:52,037 --> 00:46:54,756 ‫و ایشون هم همسرم آدل هستش . 600 00:46:55,337 --> 00:46:57,624 ‫پدر میشه واسه غذا پیش ما بمونید؟ 601 00:46:58,003 --> 00:46:59,823 ‫نگران نباشید زیاد درست کردم . 602 00:47:00,003 --> 00:47:02,859 ‫نه، ممنون . ‫بهتره برگردم پیش پدر هالی 603 00:47:02,938 --> 00:47:03,916 ‫... ‫صبر کنید . 604 00:47:05,170 --> 00:47:07,150 ‫پدر هالی به یک غذای گرم نیاز داره . 605 00:47:15,304 --> 00:47:17,193 ‫این حالت رو بهتر میکنه. 606 00:47:31,137 --> 00:47:33,390 ‫چند وقته که حالت اینطوری شده؟ 607 00:47:35,370 --> 00:47:36,758 ‫مدت زیادیه؟ 608 00:47:37,237 --> 00:47:38,955 ‫دکتر چی میگه؟ 609 00:47:39,037 --> 00:47:40,516 ‫خب اون ... 610 00:47:41,504 --> 00:47:44,428 ‫- دکتر که رفتی، آره؟ - آره، نه . 611 00:47:45,237 --> 00:47:47,057 ‫نتونست تشخیص بده . 612 00:47:48,370 --> 00:47:52,625 ‫گفت باید برای یک هفته به بیمارستان برم ‫و چند تا آزمایش بدم . ‫. 613 00:47:52,633 --> 00:47:52,917 ‫ 614 00:47:53,937 --> 00:47:55,223 ‫نمی تونیم هزینه ش رو فراهم کنیم . 615 00:47:55,304 --> 00:47:57,022 ‫ولی دفتر اسقف میتونه پرداخت کنه . 616 00:47:57,404 --> 00:47:59,520 ‫نه نباید از اون بخوای 617 00:47:59,804 --> 00:48:01,158 ‫ولی شما بیمار هستید. 618 00:48:01,604 --> 00:48:04,619 ‫جناب کاردینال نباید بدونه نباید بدونه که من بیمار هستم 619 00:48:04,704 --> 00:48:07,093 ‫کاردینال گلنون واسه چی؟ 620 00:48:07,370 --> 00:48:08,724 ‫خب، می دونی . 621 00:48:10,103 --> 00:48:12,219 ‫اولین بار اون رو به کلیسای محلی ..... 622 00:48:13,370 --> 00:48:15,452 ‫سنت آنسلم در شهر استو فرستاد . 623 00:48:16,771 --> 00:48:20,093 ‫یک کلیسای کوچک بود که خیلی بدهی داشت. 624 00:48:23,037 --> 00:48:25,017 ‫نتونستم اون رو راه ببرم . 625 00:48:26,070 --> 00:48:27,822 ‫من رو به نیدهام فرستاد ‫. 626 00:48:28,404 --> 00:48:31,123 ‫اون یک کلیسای پر رونق بود. 627 00:48:32,404 --> 00:48:34,224 ‫خیلی پول در بانک داشت . 628 00:48:35,470 --> 00:48:37,393 ‫و من نیدهام رو غرق در بدهی کردم 629 00:48:38,837 --> 00:48:40,885 ‫جناب کاردینال به من هشدار داد . 630 00:48:42,237 --> 00:48:44,422 ‫بعد من رو به ... 631 00:48:44,504 --> 00:48:47,587 ‫مولدن، ایپس فیر و... فرستاد، 632 00:48:48,204 --> 00:48:51,492 ‫هر بار من رو به یک مکان ضعیف تر میفرستاد . 633 00:48:53,270 --> 00:48:55,284 ‫دیگه نمیتونه به من لطفی بکنه . 634 00:48:59,370 --> 00:49:01,725 ‫اون از من ناامید شده . 635 00:49:03,103 --> 00:49:04,719 ‫نباید بدونه ... 636 00:49:06,070 --> 00:49:08,027 ‫که دوباره شکست خوردم . 637 00:49:11,103 --> 00:49:13,788 ‫پدر فرمویل، ‫برادرتون به فروشگاه زنگ زده. 638 00:49:13,870 --> 00:49:15,827 ‫و ‫گفته هر چه سریعتر به بوستون برین 639 00:51:09,770 --> 00:51:10,748 ‫مونا . 640 00:51:13,670 --> 00:51:15,286 ‫شما چی میخواین؟ 641 00:51:16,104 --> 00:51:17,993 ‫میخوایم با خواهرمون حرف بزنیم . 642 00:51:18,070 --> 00:51:20,858 ‫کاملاً واضحه که اون نمیخواد با شما حرف بزنه . 643 00:51:21,037 --> 00:51:22,254 ‫مونا خواهش میکنم 644 00:51:22,837 --> 00:51:24,293 ‫چی میخواین؟ 645 00:51:24,970 --> 00:51:26,688 ‫میخوایم به خونه برگردی 646 00:51:26,937 --> 00:51:27,915 ‫چرا 647 00:51:28,770 --> 00:51:30,955 ‫تو قلبشون رو شکستی مونا . 648 00:51:33,737 --> 00:51:35,319 ‫لطفاً به خونه برگرد . 649 00:51:37,170 --> 00:51:39,889 ‫باشه، به ما خونه میام . 650 00:51:41,104 --> 00:51:44,859 ‫فکر نمی کنید که مامان ناراحت بشه اگه ‫Н ‫11 11 ‫رمون رو با خودم به خونه بیارم درسته؟ 651 00:51:45,503 --> 00:51:49,451 ‫اون بیشتر عمرش رو در زندان بوده و حتی هنوز سواد خوندن هم نداره . 652 00:51:49,536 --> 00:51:52,756 ‫میتونین بهش بگین که اون کاتولیک هستش . 653 00:51:52,837 --> 00:51:54,316 ‫مونا، گوش کن . 654 00:51:54,737 --> 00:51:57,024 ‫- بنی هنوز ... - خفه شو. 655 00:52:05,104 --> 00:52:06,822 ‫دوباره از اول شروع میکنیم . 656 00:52:06,903 --> 00:52:09,884 ‫سعی میکنیم یه راهی پیدا کنیم که تو و بنی با هم ازدواج کنید. 657 00:52:09,970 --> 00:52:11,790 ‫قول میدم هر کاری بتونم میکنم 658 00:52:11,870 --> 00:52:15,124 ‫چرا دست از سر من برنمی داری؟ از جون من چی میخوای؟ 659 00:52:16,470 --> 00:52:18,290 ‫فقط میخوام شاد باشی . 660 00:52:18,370 --> 00:52:19,519 ‫همین؟ 661 00:52:19,937 --> 00:52:21,917 ‫این رو هم نمیخوای که من رو ببخشی؟ 662 00:52:22,004 --> 00:52:24,928 ‫مگه این کاری نیست که شما کشیشها اکثر اوقات انجام میدین؟ 663 00:52:25,004 --> 00:52:27,826 ‫- مونا اون که دشمنت نیست . - خدا تو رو میبخشه . 664 00:52:28,370 --> 00:52:30,293 ‫پس میشه اعترافات من رو بشنوی پدر؟ 665 00:52:30,370 --> 00:52:33,158 ‫خوشحال میشم که در وقت مناسب ‫اعترافاتت رو بشنوم . 666 00:52:33,237 --> 00:52:35,160 ‫پدر بابت گناهانی که کردم برایم طلب بخشش کن . 667 00:52:35,237 --> 00:52:38,218 ‫- این کار رو نکن . ‫کنم. ‫- من هر کاری دلم بخواد میکـ 668 00:52:40,037 --> 00:52:41,357 ‫زیادی تحمل کردم . 669 00:52:42,470 --> 00:52:46,395 ‫خسته شدم از دست تو خسته شدم و از دست اون ... 670 00:52:46,903 --> 00:52:50,692 ‫دین بی خلوص ریاکار و زهد فروش 671 00:52:52,037 --> 00:52:54,153 ‫از دست خدای تو هم خسته شدم. 672 00:52:54,670 --> 00:52:58,117 ‫دفعه ی بعد که باهاش حرف زدی اینها رو از طرف من بهش بگو . 673 00:53:00,004 --> 00:53:01,927 ‫بریم عشقم، بریم برقصیم . 674 00:53:13,503 --> 00:53:14,982 ‫تقصیر تو نیست . 675 00:53:15,570 --> 00:53:16,822 ‫چرا هست . 676 00:53:47,870 --> 00:53:49,918 ‫- لالاژ . - سلام پدر . 677 00:53:50,004 --> 00:53:51,756 ‫همیشه این کار رو میکنی؟ 678 00:53:52,004 --> 00:53:55,520 ‫شما گفتید تا وقتی نیومدین از پدر هالی ‫مراقبت کنم. من هم همین کار رو کردم ‫. 679 00:53:55,670 --> 00:53:57,786 ‫- دکتر الان داره معاینهش میکنه. ‫- کدوم دکتر؟ 680 00:53:57,870 --> 00:54:00,828 ‫دکتر کارتر ‫ازش خواستم از لیچبرگ به اینجا بیاد ‫. 681 00:54:01,137 --> 00:54:03,117 ‫گاهی در مطب ایشون کار میکنم. 682 00:54:03,937 --> 00:54:06,258 ‫حالا که شما برگشتید ‫* ‫بهتره به خونه برگردم . 683 00:54:06,336 --> 00:54:08,384 ‫خیلی لطف کردین که اینقدر زحمت کشیدید 684 00:54:08,470 --> 00:54:10,723 ‫در مقایسه با کاری که اون کرده من کاری نکردم 685 00:54:10,803 --> 00:54:12,055 ‫پدر هالی؟ 686 00:54:13,137 --> 00:54:15,458 ‫وقتی بچه بودم، مادربزرگم فوت کرد . 687 00:54:15,737 --> 00:54:18,126 ‫اون خیلی پیر بود خیلی ترسیده بود. 688 00:54:18,470 --> 00:54:19,790 ‫و بسیار مذهبی بود . 689 00:54:20,470 --> 00:54:24,555 ‫پدر هالی خودش بیمار بود ولی شبانه روز کنارش موند .... 690 00:54:25,104 --> 00:54:27,926 ‫باهاش دعا کرد و بهش کمک کرد ‫تا در آرامش بمیره . 691 00:54:29,570 --> 00:54:31,356 ‫برای شام درست کردن بر میگردم 692 00:54:38,336 --> 00:54:39,485 ‫دکتر؟ 693 00:54:40,436 --> 00:54:41,790 ‫پدر فرمویل؟ 694 00:54:41,870 --> 00:54:44,191 ‫متاسفانه حال کشیش شما اصلا خوب نیست 695 00:54:44,269 --> 00:54:45,316 ‫بیماریش چیه؟ 696 00:54:45,403 --> 00:54:49,488 ‫اسم بیماری؟ اطلاعات زیادی نمی تونم در موردش بدم . 697 00:54:49,937 --> 00:54:52,292 ‫ولی بهش میگن فلج چندگانه . 698 00:54:52,637 --> 00:54:55,493 ‫دلیلش رو نمیدونیم، و درمانی هم نداره . 699 00:54:55,570 --> 00:54:58,187 ‫اون کل سیستم عصبی رو از کار میندازه . 700 00:54:58,370 --> 00:55:00,486 ‫می تونه سریع یا کند پیشرفت کنه. 701 00:55:01,037 --> 00:55:03,017 ‫ولی همیشه یک روال رو طی میکنه . 702 00:55:03,104 --> 00:55:05,186 ‫پدر هالی چقدر وقت داره؟ 703 00:55:05,269 --> 00:55:06,486 ‫تقریباً آخرشه 704 00:55:06,637 --> 00:55:09,026 ‫همیشه اینقدر بی انرژی بوده؟ 705 00:55:09,703 --> 00:55:12,183 ‫فکر میکنم. نمیدونم دقیقاً چه مدت هستش . 706 00:55:13,070 --> 00:55:16,188 ‫یعنی در تمام بزرگسالی همواره در حال مرگ بوده . 707 00:55:17,037 --> 00:55:19,551 ‫واقعاً عجیبه که اصلاً میتونه حرکت کنه . 708 00:55:19,703 --> 00:55:22,786 ‫الان چیکار میتونیم براش بکنیم؟ ‫- باید تمام مدت تحت مراقبت باشه . 709 00:55:22,870 --> 00:55:25,384 ‫باید در یک بیمارستان یا آسایشگاه بستری بشه . ‫· 710 00:55:26,070 --> 00:55:30,587 ‫اگه در حال مرگ باشه باید بعنوان یک پیشواری روحانی ‫و در کلیسای خودش جون بده. 711 00:55:30,803 --> 00:55:34,387 ‫میشه گفت اینطوری شما بیشتر از اون سختی خواهید کشید. 712 00:55:34,870 --> 00:55:35,951 ‫ممنون . 713 00:55:36,104 --> 00:55:38,493 ‫این رو طبق دستو بهش بدین . 714 00:55:40,503 --> 00:55:44,053 ‫- این دارو خیلی گرونه؟ - بله . 715 00:55:44,303 --> 00:55:47,318 ‫و هر قدر بیشتر دووم بیاره ‫هزینه ی بیشتری خواهد داشت . 716 00:56:29,536 --> 00:56:32,085 ‫دیدن مرگ یه نفر هیچوقت خوشایند نبوده . 717 00:56:33,470 --> 00:56:36,155 ‫من رو بابت اینکه رفتنم طول کشیده ببخش . 718 00:57:26,269 --> 00:57:28,192 ‫این کارها تو رو اذیت نمیکنه؟ 719 00:57:28,269 --> 00:57:30,385 ‫نه این یه امر طبیعیه . 720 00:57:30,737 --> 00:57:31,715 ‫عجیبه 721 00:57:32,004 --> 00:57:33,153 ‫چی عجیبه؟ 722 00:57:33,236 --> 00:57:36,058 ‫اینکه یه دختر جوان و جذاب .... 723 00:57:36,136 --> 00:57:38,958 ‫شب و روزش رو اینطوری سپری کنه. 724 00:57:39,837 --> 00:57:41,229 ‫ولی تو یک کشیش هستی . 725 00:57:41,253 --> 00:57:44,143 ‫باید درک کنی که مفید بودن چه حسی داره . 726 00:57:44,386 --> 00:57:46,844 ‫میدونی من واسه خودم کار دارم 727 00:57:47,153 --> 00:57:49,474 ‫من توسط جرالدینز پذیرفته شدم . 728 00:57:49,553 --> 00:57:50,839 ‫جر الدینز؟ ‫1 729 00:57:51,019 --> 00:57:52,566 ‫انجمن پرستاری از بیماران ناتوان . 730 00:57:52,653 --> 00:57:55,805 ‫آره، می دونم . ‫اونا از افراد لاعلاج مراقبت میکنن 731 00:57:55,886 --> 00:57:57,706 ‫لا علاجها و افراد در حال مرگ . 732 00:57:58,487 --> 00:58:00,376 ‫و این زندگی ای هستش که تو میخوای؟ 733 00:58:01,286 --> 00:58:03,869 ‫من برای این زندگی به دنیا اومدم . 734 00:58:08,520 --> 00:58:10,636 ‫این انگشتر رو قبلا دیدین؟ 735 00:58:10,919 --> 00:58:12,774 ‫بله، قبلاً مال من بود . 736 00:58:12,953 --> 00:58:14,170 ‫از کجا گرفتیش؟ 737 00:58:14,253 --> 00:58:16,142 ‫- به من هدیه داده شد . - توسط کی؟ 738 00:58:16,286 --> 00:58:17,435 ‫توسط یک دوست . 739 00:58:17,853 --> 00:58:19,503 ‫شما انگشتر رو از کجا گرفتید؟ 740 00:58:19,587 --> 00:58:23,637 ‫اون مال خر مورد سرقت قرار گرفته . 741 00:58:24,820 --> 00:58:27,278 ‫یکی از چیزهایی که پیدا شد، همین انگشتر بوده . 742 00:58:27,386 --> 00:58:30,242 ‫پلیس فکر میکرده که این احتمالاً از یک اسقف دزدیده شده باشه . 743 00:58:30,320 --> 00:58:33,676 ‫ولی برادران کاراقوزیان. 744 00:58:33,919 --> 00:58:36,638 ‫مدعی شدند که این رو از فردی به نام پدر فرمویل خریدند . 745 00:58:37,653 --> 00:58:40,338 ‫البته تا حالا کشیشی نداشتیم که با مافیا کار کنه. 746 00:58:40,420 --> 00:58:44,038 ‫ولی گمان کنم هنگامی که در رم بودی ‫ارتباطات جالبی داشتی . 747 00:58:44,119 --> 00:58:45,769 ‫من چاره ای نداشتم عالیجناب . 748 00:58:45,853 --> 00:58:47,867 ‫حتی مجبور بودم به خاطر امور دینی .... 749 00:58:47,953 --> 00:58:50,138 ‫1 ‫H ‫در میدان سنت پیتر افیون بفروشم 750 00:58:53,520 --> 00:58:55,841 ‫تو از من ترسی نداری، درسته؟ ‫- نه . 751 00:58:57,019 --> 00:58:59,101 ‫چرا نه؟ اکثراً می ترسن . 752 00:58:59,620 --> 00:59:02,237 ‫چون شما من رو یاد پدرم میندازین. ‫. 753 00:59:02,353 --> 00:59:04,708 ‫گاهی بهش میگن آقای دین جارچی . 754 00:59:04,787 --> 00:59:07,472 ‫ولی فقط همون داد و بیدادش خشن هست . 755 00:59:08,819 --> 00:59:11,174 ‫خیلی شانس آورده که پسری داره ... 756 00:59:11,853 --> 00:59:13,935 ‫که ازش نمیترسه 757 00:59:14,286 --> 00:59:16,004 ‫در مورد این انگشتر . 758 00:59:17,019 --> 00:59:18,475 ‫چرا فروختیش؟ 759 00:59:18,753 --> 00:59:20,505 ‫- پولش رو لازم داشتم . - واسه چی؟ 760 00:59:20,587 --> 00:59:22,544 ‫به دلایل شخصی عالیجناب 761 00:59:22,620 --> 00:59:26,170 ‫بین یک کشیش و اسقف اعظم ‫هیچ دلیل شخصی ای وجود نداره . 762 00:59:27,853 --> 00:59:31,300 ‫برای پرداخت هزینه های درمان پدر هالی ‫به پولش نیاز داشتم . 763 00:59:32,053 --> 00:59:34,567 ‫- اون بیماره؟ داره میمیره عالیجناب ‫- 764 00:59:35,186 --> 00:59:38,269 ‫- چرا به من خبر داده نشده؟ اون نمیخواست شما بدونین . 765 00:59:46,520 --> 00:59:49,103 ‫پدر برایان ‫بگو ماشین رو بیارن دم در . 766 01:00:14,856 --> 01:00:15,834 ‫ 767 01:00:18,756 --> 01:00:20,008 ‫عالیجناب . 768 01:00:22,323 --> 01:00:24,746 ‫گری - حالت چطوره لری؟ 769 01:00:26,656 --> 01:00:29,205 ‫مثل همیشه حال بقیه رو میگیرم 770 01:00:29,723 --> 01:00:31,077 ‫تو که من رو میشناسی، ند . 771 01:00:31,323 --> 01:00:32,870 ‫دوباره ناامیدت کردم . 772 01:00:32,956 --> 01:00:35,209 ‫نه، من تو رو ناامید کردم 773 01:00:35,856 --> 01:00:39,303 ‫کی حاضر بود با یه آدم خرابکار مثل من اینطوری کنار بیاد؟ 774 01:00:39,389 --> 01:00:40,902 ‫تو اینطوری نیستی . 775 01:00:41,723 --> 01:00:42,940 ‫خب کری ... 776 01:00:43,623 --> 01:00:46,081 ‫دیگه اینقدر چرب زبونی نکن ... 777 01:00:46,523 --> 01:00:49,140 ‫همیشه میگفتیم اینجوری خودت رو بالا میبری 778 01:00:50,157 --> 01:00:52,546 ‫به بالای کوه خودبینی دنیوی . 779 01:00:53,923 --> 01:00:56,813 ‫میخوام بابت اینکه این کلیسا رو در اختیارم گذاشتی تشکر کنم . 780 01:00:57,723 --> 01:00:59,805 ‫فقیرترین کلیسا در قلمرو اسقف . 781 01:01:00,123 --> 01:01:01,705 ‫برای من که غنی بود 782 01:01:03,389 --> 01:01:05,972 ‫و بعد پدر فرمویل رو فرستادی 783 01:01:06,656 --> 01:01:09,512 ‫یک جوان خودبین و جاه طلب رومی . 784 01:01:10,257 --> 01:01:12,305 ‫تقریباً مثل خودته لری . 785 01:01:12,823 --> 01:01:14,336 ‫با این حرف من رو نابود کردی . 786 01:01:15,656 --> 01:01:17,306 ‫منظورم در خوبی هستش . 787 01:01:18,556 --> 01:01:20,809 ‫میشه بهش اجازه بدی اینجا به جای من بمونه؟ 788 01:01:21,756 --> 01:01:24,236 ‫اون یک کشیش خوب میشه میدونم . 789 01:01:25,589 --> 01:01:27,341 ‫مردم تا همین الان هم بهش علاقمند شدند . 790 01:01:30,589 --> 01:01:32,876 ‫ایده ی خوبیه ممنونم 791 01:01:38,723 --> 01:01:40,976 ‫میشه به لطف دیگه به من بکنی؟ 792 01:01:41,789 --> 01:01:42,767 ‫هر چی بخوای . 793 01:01:44,556 --> 01:01:48,379 ‫میشه من رو تدهین کنی؟ ‫مسح آخرین تدهین هنگام مرگ کاتولیکها 794 01:01:49,856 --> 01:01:52,473 ‫این برای من افتخار بزرگی ،هستش ند. 795 01:02:22,656 --> 01:02:24,841 ‫بزودی تموم میشه. امیدوارم . 796 01:02:26,723 --> 01:02:29,579 ‫تعطیل کردن این کلیسا رو به تو محول میکنم 797 01:02:30,023 --> 01:02:32,276 ‫تمام اسناد رو برای رئیس کلیسای ایوریل بفرست. 798 01:02:32,356 --> 01:02:33,608 ‫ولی عالیجناب 799 01:02:33,689 --> 01:02:36,340 ‫من کلیسا رو فقط به خاطر اون باز نگه داشتم . 800 01:02:36,923 --> 01:02:40,507 ‫- ولی شما بهش گفتید که ... ‫- من فقط بابت اون ایده تشکر کردم 801 01:02:41,356 --> 01:02:43,279 ‫و اتفاقاً برای تو فکر دیگه ای کردم . 802 01:02:43,356 --> 01:02:45,108 ‫ولی این مردم به کلیسا نیاز دارن . 803 01:02:45,190 --> 01:02:48,774 ‫یک کشیش واسه انجام مراسم یکشنبه ها فرستاده میشه . بقیه ی کارها از کلیسای ایوریل انجام میشه . 804 01:02:48,856 --> 01:02:50,574 ‫یه روز در هفته کافی نیست . 805 01:02:50,689 --> 01:02:53,044 ‫باید یاد بگیری ‫وقتی من به تصمیمی میگیرم ... 806 01:02:53,123 --> 01:02:56,844 ‫از بحث های ناتمام خوشم نمیاد ‫در غیر اینصورت به درد این نمی خوری ... 807 01:02:56,923 --> 01:02:58,379 ‫که منشی من باشی . 808 01:03:16,123 --> 01:03:18,774 ‫- مطمئنی همون یارو هستش؟ - كاملاً . 809 01:03:30,023 --> 01:03:32,276 ‫و حالا، با افتخار، معرفی میکنم ... 810 01:03:32,656 --> 01:03:35,614 ‫11 ‫ابی و گروه آدور ابل 811 01:06:18,656 --> 01:06:21,876 ‫حالا، خانمها و آقایان ‫این افتخار رو دارم که ... 812 01:06:21,956 --> 01:06:24,072 ‫ببر تانگو رو به شما معرفی کنم 813 01:06:24,156 --> 01:06:26,705 ‫رمون گونگارو و هم رقصش 814 01:06:42,722 --> 01:06:44,178 ‫اون مونا نیست 815 01:06:55,455 --> 01:06:56,433 ‫بریم. 816 01:07:12,789 --> 01:07:14,803 ‫- مونا کجاست؟ - نمی دونم . 817 01:07:14,889 --> 01:07:16,038 ‫اون کجاست؟ 818 01:07:16,123 --> 01:07:19,775 ‫پنج ماه میشه که ندیدمش. - آخرین بار کجا دیدیش؟ 819 01:07:19,856 --> 01:07:23,440 ‫در آلبانی اونجا نمایش رو ترک کرد . یعنی تو اون رو اونجا ترک کردی 820 01:07:23,522 --> 01:07:26,344 ‫- نه، من بهش گفتم . - چی گفتی؟ 821 01:07:26,422 --> 01:07:27,639 ‫گفتم هزینه ش رو میدم . 822 01:07:27,722 --> 01:07:30,908 ‫- هزینه ی چی رو؟ ‫- هزینه ی سقط جنین ولی اون نمیخواست 823 01:07:33,656 --> 01:07:36,239 ‫حالا خوب شد! یه نفر میتونست ‫به ما کمک کنه و تو داغونش کردی . 824 01:07:36,323 --> 01:07:37,905 ‫اونجا چه خبر شده؟ 825 01:07:40,572 --> 01:07:44,122 ‫سرکار این دوست ماست . ‫متاسفانه کمی حالش خوش نیست 826 01:07:44,205 --> 01:07:46,060 ‫میدونید هوا کمی سرد هستش. 827 01:07:46,140 --> 01:07:48,188 ‫و باید کمی میخورد تا گرم بشه . 828 01:07:48,272 --> 01:07:52,596 ‫میخواین برای دوستتون تاکسی بگیرم؟ - خیلی لطف میکنید سرکار . 829 01:07:53,739 --> 01:07:56,663 ‫- اون کجاست؟ ‫فکر کنم خیابون استان هوپ پلاک ۵ . ‫. 830 01:07:59,639 --> 01:08:04,031 ‫تنها کار شرافتمندانه این هستش که ‫نظم و قانون رو در همچین شبی حفظ کرد. 831 01:08:04,140 --> 01:08:05,596 ‫ممنونم، سرکار . 832 01:08:26,906 --> 01:08:27,987 ‫من رمون هستم. رمون 833 01:08:35,472 --> 01:08:37,588 ‫- چی میخوای؟ - مونا کجاست؟ 834 01:08:37,672 --> 01:08:39,458 ‫طبقه ی دوم، آخر راهرو . 835 01:08:39,639 --> 01:08:41,459 ‫شما دوستانش هستید؟ 836 01:08:41,739 --> 01:08:43,423 ‫طبقه ی دوم، آخر راهرو . 837 01:09:06,739 --> 01:09:08,924 ‫مونا، من هستم . 838 01:09:10,706 --> 01:09:12,993 ‫دستت رو بذار پشت ،من تحمل کن 839 01:09:23,305 --> 01:09:24,522 ‫من دکتر پارکز هستم . 840 01:09:25,439 --> 01:09:27,362 ‫- شما همسرش هستید؟ - ‫- نه . 841 01:09:27,773 --> 01:09:29,229 ‫اون شوهر نداره . 842 01:09:29,406 --> 01:09:30,658 ‫اون خواهر ماست . 843 01:09:30,739 --> 01:09:33,356 ‫خواهرتون چندین روز درد زایمان داشته. 844 01:09:33,472 --> 01:09:35,452 ‫مقدار زیادی خون از دست داده . 845 01:09:35,539 --> 01:09:38,019 ‫چرا از لحاظ درمانی بهش رسیدگی نشده؟ 846 01:09:38,205 --> 01:09:40,458 ‫چون نمی دونستیم کجاست 847 01:09:40,572 --> 01:09:43,030 ‫ساختار لگن ایشون به طور غیر عادی کوچک هستش . 848 01:09:43,105 --> 01:09:46,996 ‫سر بچه هم بطور غیر عادی بزرگ هست. زایمان طبیعی ممکن نیست . 849 01:09:47,073 --> 01:09:49,121 ‫میتونین سزارین کنین، درسته؟ 850 01:09:49,205 --> 01:09:52,163 ‫واسه این کار خیلی دیر شده. ولی میتونیم نجاتش بدیم . 851 01:09:52,706 --> 01:09:56,256 ‫باید شما به عنوان نزدیک ترین خویشاوند اجازه ی برداشتن کاسه ی سر جنین رو بدین 852 01:09:56,739 --> 01:09:58,559 ‫- برداشتن کاسه ی سر؟ - بله . 853 01:09:59,205 --> 01:10:01,287 ‫باید سر بچه رو له کنیم . 854 01:10:03,039 --> 01:10:05,155 ‫میخواین بچه رو بکشید؟ 855 01:10:07,206 --> 01:10:09,288 ‫نمیتونی بذاری مونا بمیره . 856 01:10:09,772 --> 01:10:12,560 ‫آیا این رو یک تردید مذهبی میدونید؟ 857 01:10:13,505 --> 01:10:16,691 ‫این یکی از فرمان هاست نباید کسی را بکشید. 858 01:10:17,539 --> 01:10:19,792 ‫ولی کشتن مونا ایرادی نداره؟ 859 01:10:19,972 --> 01:10:21,986 ‫اگه مونا بمیره به خاطر اینکه ما نخواستیم .... 860 01:10:22,472 --> 01:10:25,794 ‫برای نجاتش اقدام به قتل کنیم به مرگ طبیعی میمیره 861 01:10:26,906 --> 01:10:28,260 ‫ولی بچه ... 862 01:10:28,872 --> 01:10:31,193 ‫جون یکی از مخلوقات خدا رو گرفتیم. 863 01:10:31,273 --> 01:10:33,389 ‫که زنده است و روح داره . 864 01:10:34,173 --> 01:10:35,755 ‫و عمداً اون رو کشتیم . 865 01:10:35,839 --> 01:10:37,591 ‫بهت اجازه نمیدم اون رو بکشی 866 01:10:37,672 --> 01:10:40,790 ‫عذر میخوام زیاد وقت نداریم. شما هم عضو این خانواده هستید؟ 867 01:10:40,872 --> 01:10:41,885 ‫نه . 868 01:10:41,972 --> 01:10:44,521 ‫پس کدوم یک از شما تصمیم نهایی رو میگیره؟ 869 01:10:44,605 --> 01:10:45,583 ‫اون میگیره . 870 01:10:51,739 --> 01:10:54,697 ‫نمیتونم به شما اجازه بدم مرتکب قتل بشین . 871 01:10:56,739 --> 01:10:57,786 ‫میتونم ببینمش؟ 872 01:10:57,872 --> 01:11:01,558 ‫نباید زیاد طولش بدین ‫مگه اینکه بخواین هر دو از دست برن . 873 01:11:07,672 --> 01:11:10,221 ‫مانی، صدای من رو میشنوی؟ 874 01:11:12,806 --> 01:11:13,784 ‫میشنوم . 875 01:11:16,872 --> 01:11:18,328 ‫مانی بعد از من تکرار کن ..... 876 01:11:18,739 --> 01:11:22,926 ‫خداوندا، از صمیم قلب تاسف میخورم که تو را رنجاندم . 877 01:11:28,039 --> 01:11:29,017 ‫خدا .... 878 01:11:35,605 --> 01:11:36,583 ‫رنجاندم . 879 01:11:38,772 --> 01:11:40,695 ‫خداوندا . 880 01:11:43,672 --> 01:11:44,650 ‫خداوند . 881 01:11:46,839 --> 01:11:48,125 ‫خداوندا ... 882 01:11:48,206 --> 01:11:50,664 ‫بسیار خب پدر دیگه باید برین 883 01:12:03,106 --> 01:12:04,084 ‫استیو! 884 01:13:14,338 --> 01:13:17,660 ‫تولدت مبارک . 885 01:13:18,472 --> 01:13:23,444 ‫تولدت مبارک رجینای عزیز . 886 01:13:24,238 --> 01:13:27,026 ‫تولدت . 887 01:13:27,106 --> 01:13:29,495 ‫مبارک . 888 01:13:30,772 --> 01:13:33,890 ‫- تولدت مبارک چه دختر بزرگی شدی . - شمع ها رو فوت کن . 889 01:13:35,739 --> 01:13:37,025 ‫امتحان کن . 890 01:13:38,706 --> 01:13:40,993 ‫اون یکی رو هم فوت کن فوتش کن. 891 01:13:41,639 --> 01:13:42,959 ‫دو تا شد، یکی مونده . 892 01:13:50,205 --> 01:13:51,491 ‫بیا داخل . 893 01:14:01,138 --> 01:14:04,961 ‫پدر کالاهان برات یه چمدون بسته . ‫هر چی یادش رفته باشه رو میتونی در رم بخری 894 01:14:05,039 --> 01:14:06,017 ‫رم؟ 895 01:14:06,106 --> 01:14:08,120 ‫بله پاپ دیشب فوت کرده. 896 01:14:33,605 --> 01:14:36,188 ‫ناخدا چی میگه؟ 897 01:14:36,439 --> 01:14:39,886 ‫سه روز رو از دست دادیم . ‫اگه فردا هوا خوب بشه میتونیم یک روز رو جبران کنیم 898 01:14:39,972 --> 01:14:42,088 ‫باید بهتر از اینها کار کنه . 899 01:14:42,639 --> 01:14:45,153 ‫تنها چیزی که من رو زنده نگه میداره ... 900 01:14:45,238 --> 01:14:46,421 ‫فکر کردن به این هستش که ... 901 01:14:46,505 --> 01:14:49,122 ‫به موقع برای رای دادن به پاپ جدید در اونجا حاضر باشم. 902 01:14:49,872 --> 01:14:52,352 ‫سپری کردن این وضعیت 903 01:14:52,439 --> 01:14:54,624 ‫باعث میشه . 904 01:15:17,405 --> 01:15:20,727 ‫- چمدان من کجاست؟ ‫- قول دادن که سریع بیارنش . 905 01:15:21,006 --> 01:15:23,122 ‫- چه خبر شده؟ - هیچی . 906 01:15:39,472 --> 01:15:42,260 ‫بزودی یک دود به آسمون میره سفید یا سیاه . 907 01:15:42,539 --> 01:15:44,758 ‫این رای گیری خیلی طولانی شد . 908 01:15:45,739 --> 01:15:48,822 ‫شاید سیاه باشه . ‫شاید هنوز هیچ گروه اکثریتی وجود نداشته باشه ‫+ 909 01:15:49,138 --> 01:15:50,822 ‫شما اینطوری ترجیح میدین؟ 910 01:15:50,906 --> 01:15:53,830 ‫اگه هر دو گروه برابر باشند، ‫یک رای بیشتر چه اهمیتی داره؟ 911 01:15:53,906 --> 01:15:56,591 ‫کلیسای آمریکا حق مشارکت داره . 912 01:16:03,839 --> 01:16:06,490 ‫سفید هستش . 913 01:16:46,672 --> 01:16:48,652 ‫بله عالیجناب الساعه . 914 01:16:51,672 --> 01:16:53,060 ‫کاملاً منحل شد 915 01:16:55,505 --> 01:16:58,486 ‫استفان، خوبه که اومدی پایین . ‫بشین . 916 01:16:59,405 --> 01:17:02,761 ‫و در این روز باشکوه رومی به چه کاری مشغول بودی؟ 917 01:17:02,839 --> 01:17:05,422 ‫جلسه ی خصوصی شما حتماً خیلی خوب پیش رفته . 918 01:17:05,505 --> 01:17:07,087 ‫این پاپ جدید چطوریه؟ 919 01:17:07,172 --> 01:17:09,595 ‫طرز رفتار اون شگفت انگیزه . 920 01:17:09,672 --> 01:17:12,221 ‫این مرد هشت ماه پیش کاردینال شده . 921 01:17:12,971 --> 01:17:15,986 ‫در این نشست خصوصی ن ‫در مورد روال اجرای مراسم صحبت کردم. 922 01:17:16,072 --> 01:17:18,291 ‫روال مراسمی که بعد از مرگش انجام میشه؟ 923 01:17:18,372 --> 01:17:22,388 ‫- حتماً خیلی خوشش اومده . ‫به نظر علاقه ای به این موضوع نداشت . 924 01:17:22,472 --> 01:17:25,365 ‫براش توضیح دادم ‫هر قدر هم کشتیهای سریع السیری بسازند ... 925 01:17:25,389 --> 01:17:28,939 ‫نمیشه طی ۱۰ روز از ایالات متحده به رُم آمد 926 01:17:29,022 --> 01:17:30,638 ‫ایشون قبول کرد که مراسم ۱۵ روز به تاخیر بیفته . 927 01:17:30,722 --> 01:17:33,111 ‫تبریک میگم ‫این یک دستاورد بزرگ هستش 928 01:17:33,188 --> 01:17:35,008 ‫و فقط همین نبوده . 929 01:17:36,255 --> 01:17:38,075 ‫قبل از اینکه یادم بره 930 01:17:38,589 --> 01:17:39,841 ‫انگشتر اسقفی رو پس بگیر . 931 01:17:41,088 --> 01:17:43,443 ‫یکی از این روزها بهش نیاز پیدا میکنی 932 01:17:44,689 --> 01:17:48,341 ‫به نظر میاد، پدر مقدس ‫علاقه ی مشهودی به آمریکا داره . 933 01:17:48,522 --> 01:17:51,241 ‫توجهش رو به این موضوع جلب کردم که تقریباً هیچ فردی از کشور ما ... 934 01:17:51,322 --> 01:17:54,576 ‫در جایگاه سفیر ایالت در اینجا حضور نداره 935 01:17:54,656 --> 01:17:57,341 ‫در این لحظه ‫فقط یک گام دیگه لازم بود تا بتونم متقاعدش کنم .... 936 01:17:57,422 --> 01:18:01,643 ‫که بدون خدمات تو ‫عملکرد واتیکان در آینده دشوار خواهد بود. 937 01:18:01,955 --> 01:18:05,971 ‫شما بعنوان اسقف اعظم ‫و نماینده ی کشور خواهید بود مونسن یور فرمویل 938 01:18:06,755 --> 01:18:09,713 ‫الان استحقاق پوشیدن قبا و خرقه ی بنفش رو داری . 939 01:18:12,556 --> 01:18:13,773 ‫خب، استفان؟ 940 01:18:16,088 --> 01:18:17,442 ‫چی شده؟ 941 01:18:20,389 --> 01:18:22,505 ‫توضیح دادنش آسون نیست . 942 01:18:23,155 --> 01:18:24,270 ‫چی رو میگی؟ 943 01:18:25,255 --> 01:18:26,507 ‫حرف بزن مرد . 944 01:18:26,788 --> 01:18:29,041 ‫نمیتونم این سمت در واتیکان رو قبول کنم . 945 01:18:29,289 --> 01:18:30,404 ‫نمیتونی قبول کنی؟ 946 01:18:30,855 --> 01:18:33,973 ‫- بحث این نیست که تو انتخاب کنی در این مورد هست . ‫- 947 01:18:35,088 --> 01:18:37,068 ‫باید کشیش بودن رو ترک کنم . 948 01:18:37,188 --> 01:18:39,168 ‫اما این ممکن نیست. 949 01:18:39,689 --> 01:18:42,943 ‫- نمی تونی یهویی ... - یهویی نیست . 950 01:18:43,022 --> 01:18:45,343 ‫چندین سال به این کار مشغول بودم . 951 01:18:45,422 --> 01:18:47,470 ‫دلیل اینکه الان دارم بهتون میگم اینه که ... 952 01:18:47,556 --> 01:18:49,445 ‫عجب زمانی رو واسه این کار انتخاب کردی 953 01:18:49,788 --> 01:18:53,873 ‫یک ساعت پیش من به درخواست پاپ ‫فهرست خصائص تو رو برای کاردینال جیکابی مینوشتم ‫. 954 01:18:53,955 --> 01:18:57,141 ‫اون با تعصبات ضد آمریکاییش، ‫خدا میدونه چه حرفهایی واسه ما بزنه . 955 01:18:57,222 --> 01:18:59,407 ‫تو اون نیمکره رو به یک دهه قبل برمیگردونی . 956 01:18:59,489 --> 01:19:04,131 ‫من بسیار متاسفم که باعث شرمندگی شما شدم ولی واقعاً فکر نمیکنم ... 957 01:19:04,222 --> 01:19:06,702 ‫نمی خوام بشنوم به چی فکر میکنی نه حالا نه هیچوقت . 958 01:19:06,788 --> 01:19:08,335 ‫برو، شنیدی؟ برو! 959 01:19:08,455 --> 01:19:11,140 ‫دیگه بحثی نداریم . مرخص هستی! بروا 960 01:19:18,922 --> 01:19:19,900 ‫بله؟ 961 01:19:23,556 --> 01:19:24,808 ‫عالیجناب . 962 01:19:26,389 --> 01:19:29,814 ‫تو اصلاً به من توضیح ندادی که ‫چرا کشیش بودن رو میخوای ترک کنی . 963 01:19:29,888 --> 01:19:32,846 ‫باید توضیح میدادم . ‫ولی فرصتش فراهم نشد . 964 01:19:33,222 --> 01:19:35,509 ‫این همه مدت به این موضوع فکر کردی ‫میشه بشینم؟ 965 01:19:35,589 --> 01:19:38,809 ‫- خواهش میکنم عالیجناب . چرا قبلا به من چیزی نگفتی؟ 966 01:19:39,322 --> 01:19:40,539 ‫نمی دونم . 967 01:19:41,022 --> 01:19:43,844 ‫چیزی که در ذهنم بود کاملاً بارز نبود . 968 01:19:44,455 --> 01:19:48,380 ‫باید بدونم چه چیزی باعث این تصمیم عجیبت شده . 969 01:19:48,855 --> 01:19:52,302 ‫فکر نکنم بتونم یه دلیل رو از دلایل دیگه جدا کنم و بگم 970 01:19:52,389 --> 01:19:54,005 ‫اون دلیلش بوده . 971 01:19:56,922 --> 01:20:00,074 ‫واسه شروع بگم که فکر نمیکنم من برای کشیش بودن ساخته شدم. 972 01:20:01,421 --> 01:20:03,139 ‫این ایده ی من نبوده . 973 01:20:04,555 --> 01:20:06,842 ‫وقتی بچه بودم والدینم این تصمیم رو گرفتند 974 01:20:07,722 --> 01:20:10,680 ‫تا جائیکه یادم میاد ‫این موضوع از ابتدا تثبیت شده بوده . 975 01:20:10,755 --> 01:20:13,338 ‫مثل بیرون رفتن پدرم ‫برای کسب درآمد و هزینه ی زندگی 976 01:20:13,421 --> 01:20:17,210 ‫و خونه موندن مادرم برای رسیدگی به خونه و بچه ها . کسی این چیزها رو زیر سوال نمیبره . 977 01:20:17,289 --> 01:20:18,871 ‫من هم این موضوع رو زیر سوال نبردم 978 01:20:19,089 --> 01:20:21,808 ‫هر هفته یک دلار برای خرج تحصیلات من کنار گذاشته میشد . 979 01:20:21,888 --> 01:20:24,277 ‫یک دلار در هفته از درآمد مسئول واگن . 980 01:20:25,655 --> 01:20:29,740 ‫وقتی کلاس هفتم بودم ‫برادرم من رو کاردینال صدا میکرد. 981 01:20:30,222 --> 01:20:33,476 ‫صبح با خودم میگفتم ‫اون شرایط این رو داره که حتی یک پیامبر باشه 982 01:20:34,255 --> 01:20:38,442 ‫تنها تردیدی که داشتم این بود که مطمئن نبودم توان این رو دارم که یک کشیش خوب باشم . 983 01:20:39,388 --> 01:20:42,073 ‫و خودم رو انکار کنم چیزی که باید انکار بشه 984 01:20:43,222 --> 01:20:45,611 ‫و بپذیرم که از ظرافت و مهربانی زن به دور باشم. 985 01:20:46,855 --> 01:20:49,278 ‫از طرف دیگه ‫بحث آموزش دینی هم بود . 986 01:20:49,356 --> 01:20:51,541 ‫من دروسم رو دوست داشتم در اونها موفق بودم . 987 01:20:51,621 --> 01:20:54,477 ‫تا زمانی که همه چیز بصورت تئوری بود نه عملی ... 988 01:20:55,089 --> 01:20:56,978 ‫احساس میکردم جایی هستم که بهش تعلق دارم 989 01:20:59,455 --> 01:21:02,140 ‫ولی نوبت به خودم رسید. 990 01:21:02,955 --> 01:21:05,936 ‫زمانی که باید ‫فردی رو تدهین میکردم ... 991 01:21:07,089 --> 01:21:10,775 ‫به سوالات مردم درباره ی ‫درستی و نادرستی امور پاسخ میدادم ... 992 01:21:10,955 --> 01:21:12,912 ‫و برای اونها تصمیم میگرفتم. 993 01:21:15,289 --> 01:21:18,873 ‫و یک روز ‫خواهر خودم به کمک من نیاز داشت 994 01:21:20,988 --> 01:21:23,002 ‫و فهمیدم که نمیتونم بهش کمک کنم. 995 01:21:23,722 --> 01:21:27,147 ‫چون چیزی که بهش نیاز داشت ‫یک مرد یک ،دوست یک برادر بود . 996 01:21:27,788 --> 01:21:30,746 ‫و من فقط میتونستم بر اساس یک سری قوانین قضاوت کنم . 997 01:21:33,355 --> 01:21:37,610 ‫و بالاخره زمانی فرا رسید که کشیش بودنم به معنای این بود که او باید میمرد . 998 01:21:39,722 --> 01:21:41,907 ‫می دونم که من کاری رو کردم که باید می کردم . 999 01:21:42,221 --> 01:21:46,408 ‫کاری که باید بعنوان یک کشیش ‫بعنوان مجری قانون خداوند انجام میدادم ... 1000 01:21:48,022 --> 01:21:51,242 ‫نمی تونستم کاری رو بکنم که ‫یه مرد عادی در چنین موقعیتی میکنه 1001 01:21:51,321 --> 01:21:53,779 ‫تظاهر به اینکه هیچوقت ‫از اون قانون مطلع نبوده . 1002 01:21:54,355 --> 01:21:56,471 ‫من قوانین رو به چالش نمیکشم 1003 01:21:57,255 --> 01:22:00,270 ‫فقط نمیخوام کسی باشم که اونا رو اجرا میکنه . 1004 01:22:00,455 --> 01:22:02,173 ‫برای خواهر هیچکس 1005 01:22:03,488 --> 01:22:06,412 ‫نمی خوام اختیار جان افراد رو داشته باشم . 1006 01:22:07,755 --> 01:22:09,735 ‫نمی تونم با این مسئولیت کنار بیام . 1007 01:22:10,455 --> 01:22:12,640 ‫موضوع اصلی همینه . 1008 01:22:14,221 --> 01:22:18,010 ‫در اتاق اعتراف میشینم ‫و به اعتراف کردن افراد گوش میدم ‫: 1009 01:22:19,455 --> 01:22:21,935 ‫و من کسی هستم که از ترس به خود میلرزم . 1010 01:22:25,022 --> 01:22:27,207 ‫نمیدونم چی به سر خودم میاد . 1011 01:22:28,388 --> 01:22:31,506 ‫باید بفهمم چه کار دیگه ای از دستم بر میاد . 1012 01:22:33,022 --> 01:22:36,071 ‫ولی فکر میکنم دعا میکنم ... 1013 01:22:37,855 --> 01:22:40,540 ‫که شاید نوعی دیگر از زندگی هم برای من وجود داشته باشه . 1014 01:22:41,188 --> 01:22:43,168 ‫زندگی ای که براش ساخته شده باشم. 1015 01:22:45,455 --> 01:22:47,378 ‫چیزی که به من اجازه بده شبها راحت بخوابم . 1016 01:22:52,388 --> 01:22:53,366 ‫استیو . 1017 01:22:55,455 --> 01:22:58,072 ‫ازت میخوام یه کاری برای من بکنی ... 1018 01:22:58,788 --> 01:23:01,302 ‫چون فکر میکنم در مورد خودت اشتباه میکنی . 1019 01:23:02,889 --> 01:23:06,371 ‫فکر میکنم مشکل تو رو بهتر از خودت درک میکنم 1020 01:23:08,688 --> 01:23:12,875 ‫تو قرار بوده کشیش بشی ‫مهم نیست این امر چطور محقق شده . 1021 01:23:16,121 --> 01:23:18,579 ‫از تو میخوام تصمیمت رو به تاخیر بندازی . 1022 01:23:18,655 --> 01:23:21,113 ‫به عنوان اسقف تو ‫میتونم یه کاری برات بکنم. 1023 01:23:21,889 --> 01:23:26,201 ‫به ندرت چنین اتفاقی افتاده اما میتونم مدتی بهت مرخصی بدم تا کشیش نباشی 1024 01:23:26,755 --> 01:23:28,575 ‫به جیکابی میگم . ‫... 1025 01:23:28,971 --> 01:23:32,157 ‫دلیلش اینه که حالت خوب نیست ‫و همینطور هم هست ‫. ‫. 1026 01:23:33,338 --> 01:23:35,022 ‫روحت در سلامت نیست. 1027 01:23:36,904 --> 01:23:40,693 ‫کشیش بودن مثل خرقه ای که به تن داری نیست که ... 1028 01:23:40,772 --> 01:23:42,524 ‫بپوشی و در بیاریش . 1029 01:23:43,971 --> 01:23:45,325 ‫اون بخشی از توئه 1030 01:23:47,938 --> 01:23:49,485 ‫بهش فکر کن استیو . 1031 01:23:50,171 --> 01:23:52,822 ‫یک یا دو سال بهش فکر کن . 1032 01:23:55,071 --> 01:23:58,393 ‫اگر در پایان این مدت ‫هنوز هم بر همین عقیده بودی ‫. 1033 01:23:59,572 --> 01:24:03,793 ‫از تمام نفوذم استفاده میکنم تا تو رو از تعهداتت معاف کنم. 1034 01:24:04,838 --> 01:24:05,816 ‫اما ... 1035 01:24:07,238 --> 01:24:09,889 ‫اما مطمئنم که میخوای کشیش بمونی ... 1036 01:24:11,505 --> 01:24:15,897 ‫مطمئنم که پدر مقدس رو میشه قانع کرد که جایگاه تو در اینجا حفظ بشه . 1037 01:24:18,438 --> 01:24:21,556 ‫این کار رو میکنی استیو ... 1038 01:24:23,138 --> 01:24:26,096 ‫به خاطر من و خودت؟ 1039 01:29:13,917 --> 01:29:17,364 ‫به خاطر تعطیلات ‫تا دو هفته ی دیگه همدیگه رو نمی بینیم. 1040 01:29:17,450 --> 01:29:21,876 ‫میخوام تا قبل از شروع جلسه ی بعد خودتون رو برای یک مکالمه ی انگلیسی 1041 01:29:22,318 --> 01:29:25,970 ‫درباره ی یک سفر با اتومبیل ‫از وین به سالزبورگ آماده کنید 1042 01:29:26,817 --> 01:29:28,637 ‫تا اون زمان خدا نگهدار . 1043 01:29:43,417 --> 01:29:46,136 ‫خداحافظ استاد . ‫امیدوارم تعطیلات خوش بگذره. 1044 01:29:46,251 --> 01:29:48,674 ‫منتظر ملاقات مجدد شما تا دو هفته ی دیگه هستم. 1045 01:29:48,750 --> 01:29:50,673 ‫- خداحافظ . ‫- خیلی ممنون 1046 01:29:52,383 --> 01:29:53,999 ‫ممنون، خدا نگهدار شما . 1047 01:29:54,217 --> 01:29:56,367 ‫بله خانم لدربوهل؟ 1048 01:29:56,483 --> 01:29:59,066 ‫هیچی تعطیلات خوبی داشته باشید . 1049 01:29:59,684 --> 01:30:00,799 ‫ممنون . 1050 01:30:40,650 --> 01:30:44,234 ‫آقای فرمویل ‫ایرادی نداره با شما قدم بزنم؟ 1051 01:30:44,318 --> 01:30:46,707 ‫W ‫- نه، اصلا . ‫- مسیر هر دوی ما یکی هستش . 1052 01:30:48,084 --> 01:30:49,700 ‫در مورد آمریکا بگین . 1053 01:30:49,817 --> 01:30:52,434 ‫- در ۲۵ کلمه یا بیشتر؟ - بیشتر . 1054 01:30:52,617 --> 01:30:55,507 ‫من تمام بعد از ظهر و عصر رو وقت دارم 1055 01:30:55,583 --> 01:30:57,904 ‫- میخوام آماده باشم . آماده ی چی؟ 1056 01:30:57,984 --> 01:31:00,066 ‫آرزوی من این هستش که یک روز به آمریکا برم .. 1057 01:31:00,151 --> 01:31:03,667 ‫جایی که مردم به جای فکر کردن به گذشته، ‫به آینده فکر میکنن ‫. 1058 01:31:08,117 --> 01:31:10,302 ‫لطفاً من رو به یک فنجون قهوه دعوت کنید . 1059 01:31:10,850 --> 01:31:11,931 ‫بسیار خب . 1060 01:31:36,917 --> 01:31:39,170 ‫می خوای در آمریکا به کجا بری؟ 1061 01:31:39,251 --> 01:31:42,801 ‫اول از همه به نیویورک . ‫واسه بعدش هنوز تصمیم نگرفتم. 1062 01:31:42,884 --> 01:31:44,568 ‫فکر میکنید به کجا باید برم؟ 1063 01:31:44,650 --> 01:31:47,199 ‫- شما اهل کجا هستید؟ ‫. ‫- بوستون . 1064 01:31:47,283 --> 01:31:49,604 ‫بوستون اون در ماساکوزت هستش . 1065 01:31:49,684 --> 01:31:52,665 ‫ماساچوست 1066 01:31:53,283 --> 01:31:54,796 ‫در مورد بوستون بگو . 1067 01:31:57,550 --> 01:31:59,666 ‫شوکه شدم نمیدونم چی بگم. 1068 01:31:59,750 --> 01:32:03,141 ‫من در بوستون به دنیا اومدم ‫اونجا به همراه خانواده م بزرگ شدم. 1069 01:32:03,217 --> 01:32:05,936 ‫وقتی به پسربچه بودم ‫معمولا در رودخانه شنا میکردم ... 1070 01:32:06,350 --> 01:32:08,864 ‫فکر میکنم این نمیتونه انگیزه ی خوبی واسه بازدید از بوستون باشه . 1071 01:32:08,951 --> 01:32:10,430 ‫به بوستون میرم 1072 01:32:11,583 --> 01:32:13,699 ‫بگو ببینم شما چیکار میکنید؟ 1073 01:32:14,417 --> 01:32:17,341 ‫- تدریس میکنم . ‫- منظورم زمانی هست که مشغول تدریس نیستید 1074 01:32:17,450 --> 01:32:20,238 ‫بیرون هم میرین به تئاتر به مهمونیها؟ 1075 01:32:21,017 --> 01:32:22,496 ‫با چه کسانی دوست هستی؟ 1076 01:32:22,884 --> 01:32:25,433 ‫سعی کردم بفهمم ولی انگار هیچکس نمیدونه . 1077 01:32:25,984 --> 01:32:30,296 ‫گاهی فکر میکنم شما فقط تنهایی ‫در اتاقتون در استال بورگس می نشینید 1078 01:32:31,017 --> 01:32:32,837 ‫چطوری فهمیدی کجا زندگی میکنم؟ 1079 01:32:32,917 --> 01:32:34,203 ‫شما رو تعقیب کردم . 1080 01:32:36,817 --> 01:32:38,899 ‫شما نسبت به مردان دیگه فرق دارید. 1081 01:32:39,450 --> 01:32:40,770 ‫با مردان دیگه . 1082 01:32:40,850 --> 01:32:43,740 ‫میدونین که چطور منتظر بمونین؟ - منتظر چی؟ 1083 01:32:44,216 --> 01:32:45,331 ‫منتظر کی 1084 01:32:47,350 --> 01:32:49,830 ‫واسه تعطیلات چیکار میکنین؟ 1085 01:32:50,583 --> 01:32:54,804 ‫فکر کنم فقط تنهایی ‫در اتاقتم در استالبورگس مینشینم 1086 01:32:54,884 --> 01:32:56,864 ‫- یه چیزی رو میخواین بدونین؟ ‫- بله . 1087 01:32:56,951 --> 01:32:58,669 ‫نمیذارم این کار رو بکنید . 1088 01:33:26,383 --> 01:33:29,967 ‫قبل از جنگ دخترها هیچ چاره ای جز ازدواج کردن نداشتند. 1089 01:33:30,483 --> 01:33:32,406 ‫حالا تعداد مردها کافی نیست . 1090 01:33:32,617 --> 01:33:34,403 ‫خانواده ها ثروتشون رو از دست دادند . 1091 01:33:34,483 --> 01:33:37,305 ‫اکثر دوستانم شاغل هستند یا به دنبال کار هستند . 1092 01:33:37,850 --> 01:33:42,162 ‫پس مردم فکر میکنن که من خوش شانس هستم ‫که یک مرد جوان و ثروتمند میخواد با من ازدواج کنه 1093 01:33:42,250 --> 01:33:44,901 ‫واقعاً؟ فکر میکنی خوش شانس هستی؟ 1094 01:33:45,684 --> 01:33:46,901 ‫مطمئن نیستم . 1095 01:33:47,750 --> 01:33:50,606 ‫از نظر من زن برای کار کردن نیست 1096 01:33:51,550 --> 01:33:54,668 ‫فکر میکنم یک کار رو خوب بلدم انجام بدم . 1097 01:33:55,383 --> 01:33:57,431 ‫چیزی که براش به دنیا اومدم . 1098 01:33:58,483 --> 01:33:59,769 ‫عشق ورزیدن به یک مرد . 1099 01:34:00,750 --> 01:34:04,038 ‫عشق ورزی در حدی که ‫خوشحال کردن او تمام هدف من از زندگی باشه ‫+ 1100 01:34:04,617 --> 01:34:06,972 ‫اگه این درست باشه پس فکر میکنم ... 1101 01:34:07,483 --> 01:34:11,033 ‫وقتی موضوع تمام زندگی من باشه باید مرد درستی رو انتخاب کنم . 1102 01:34:14,417 --> 01:34:17,341 ‫- همه ش دارم در مورد خودم حرف میزنم . ‫و در مورد وین . 1103 01:34:17,517 --> 01:34:19,303 ‫و شما در مورد آمریکا حرف میزنید . 1104 01:34:19,417 --> 01:34:21,499 ‫ولی اصلا در مورد استفان فرمویل حرفی نمیزنید . 1105 01:34:22,583 --> 01:34:24,199 ‫چیز زیادی برای گفتن نیست . 1106 01:34:24,650 --> 01:34:28,041 ‫حدود یک سال و نیم در اروپا بودم ‫و بیشتر مواقع مشغول تدریس بودم. 1107 01:34:28,116 --> 01:34:31,666 ‫اول در میلان بعد مونیخ و حالا وین . 1108 01:34:31,817 --> 01:34:35,208 ‫هر جا که دانشکده ی آموزش زبان من رو بفرسه میرم 1109 01:34:35,784 --> 01:34:39,106 ‫ولی قبلش چیکار میکردین؟ ‫منظورم در بوستون هستش اونجا چیکار میکردین 1110 01:34:39,183 --> 01:34:40,969 ‫چرا به اروپا اومدی؟ 1111 01:34:43,017 --> 01:34:45,167 ‫قرار نیست اینجا پیاده بشیم؟ 1112 01:34:51,116 --> 01:34:53,369 ‫این صومعه در سال ۱۴۱۰ تاسیس شده ... 1113 01:34:54,017 --> 01:34:56,600 ‫کلیسا به سبک بارو ساخته شده . ‫... 1114 01:34:57,183 --> 01:34:59,470 ‫در سالهای ۱۷۲۱ تا ۲۵ 1115 01:34:59,617 --> 01:35:03,565 ‫یک برج داره. احتمالاً بهترین برج باروک در اتریش هستش . 1116 01:35:03,717 --> 01:35:05,230 ‫شبیه یک کتاب راهنما شدی . 1117 01:35:05,317 --> 01:35:07,604 ‫فقط میخوام نظر شخصی ندم . 1118 01:35:20,817 --> 01:35:24,902 ‫جذابیت اصلی نمای داخلی گچبریهای سقف هستند 1119 01:35:25,784 --> 01:35:28,037 ‫محراب توسط اشمیت از شهر گرمز نقاشی شده. 1120 01:35:28,116 --> 01:35:31,097 ‫سکوی خطابه به خوبی ‫H ‫توسط پدرش یوهان اشمیت حکاکی شده . 1121 01:35:31,183 --> 01:35:34,073 ‫- و جایگاه سرایندگان ... ‫- بله، همه ی اینها رو میدونم . 1122 01:35:34,650 --> 01:35:36,232 ‫قبلا اینجا بودم . 1123 01:35:36,850 --> 01:35:38,932 ‫- بودین؟ ‫- چندین بار . 1124 01:35:39,850 --> 01:35:40,828 ‫چرا 1125 01:35:41,583 --> 01:35:43,165 ‫برای دعا اومدم . 1126 01:35:45,417 --> 01:35:47,101 ‫شما مرد عجیبی هستید. 1127 01:35:47,750 --> 01:35:49,434 ‫من یک کشیش هستم .آنامری. 1128 01:35:51,183 --> 01:35:52,867 ‫فعلاً در مرخصی هستم. 1129 01:35:53,650 --> 01:35:57,439 ‫اگه پس از مدتی، ‫کشیش به شغل خودش تردید داشته باشه . 1130 01:35:57,517 --> 01:35:59,770 ‫به او مهلت داده میشه تا فکر کنه. 1131 01:36:00,216 --> 01:36:02,105 ‫وقتی این مهلت تموم بشه چی میشه؟ 1132 01:36:02,183 --> 01:36:05,039 ‫باید تصمیم بگیرم که کشیش بمونم .... 1133 01:36:05,116 --> 01:36:08,734 ‫یا درخواست بدم که از خدمت کناره گیری کنم ‫البته اگه پذیرفته بشه . 1134 01:36:09,583 --> 01:36:12,200 ‫در این مدت ‫باید به تعهداتم پایبند بمونم 1135 01:36:13,951 --> 01:36:17,501 ‫حالا که این حرف رو به من گفتی با من بودن برات سخت تر شده؟ 1136 01:36:17,684 --> 01:36:19,664 ‫فکر کنم از قبل که سخت تر نشده . 1137 01:36:20,050 --> 01:36:21,632 ‫چون اگه فکر میکردم ... 1138 01:36:22,350 --> 01:36:25,706 ‫تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم ... 1139 01:36:26,116 --> 01:36:27,902 ‫بر این تصمیم دارم .... 1140 01:36:28,450 --> 01:36:29,997 ‫اگه داشتی، چی؟ 1141 01:36:32,750 --> 01:36:34,969 ‫سعی میکردم... چطوری میگن؟ 1142 01:36:35,983 --> 01:36:37,838 ‫به یک تلاش تمام وقت تبدیلش کنم. 1143 01:36:49,550 --> 01:36:50,631 ‫آنامری . 1144 01:36:52,150 --> 01:36:54,300 ‫امشب چیزی برای بحث نیست. 1145 01:36:54,383 --> 01:36:57,830 ‫باید مجلس رقص وینی رو ببینی ‫و این آخرین مجلس در این فصل است . 1146 01:36:57,917 --> 01:36:59,703 ‫هر چیزی لازم بوده رو برات کرایه کردم 1147 01:36:59,784 --> 01:37:00,762 ‫ببین. 1148 01:37:02,617 --> 01:37:03,937 ‫دنباله . 1149 01:37:05,583 --> 01:37:07,802 ‫پیراهن شبانه کراوات سفید .... 1150 01:37:08,317 --> 01:37:10,831 ‫- جلیفه جلیقه . 1151 01:37:12,216 --> 01:37:13,968 ‫و یک شنل . 1152 01:37:16,684 --> 01:37:19,403 ‫1 ‫و مانچت کنپ . ‫شما بهش چی میگین؟ 1153 01:37:20,116 --> 01:37:21,971 ‫- دکمه ی سر آستین . ‫دکمه ی سر آستین. و اینها؟ 1154 01:37:22,050 --> 01:37:23,028 ‫دکمه ی تزئینی . 1155 01:37:23,250 --> 01:37:24,866 ‫و گلاشا پو ‫شاپو 1156 01:37:35,550 --> 01:37:37,268 ‫- عصر بخیر كورت - عصر بخیر . 1157 01:37:38,083 --> 01:37:40,563 ‫- امشب خارق العاده شدی . ‫- ممنون . 1158 01:37:40,650 --> 01:37:42,334 ‫مایلم آقای فرمویل رو بهت معرفی کنم . 1159 01:37:42,550 --> 01:37:44,370 ‫استفان ایشون کورت وُن هارتمن هستند . 1160 01:37:44,450 --> 01:37:46,839 ‫- آقای ون هارتمن ‫H ‫- آقای فرمویل، حالتون چطوره؟ 1161 01:37:46,916 --> 01:37:48,839 ‫شما آمریکایی هستید، درسته؟ ‫- بله . 1162 01:37:48,916 --> 01:37:52,136 ‫پس ‫شما عادت دارید که گنجینه های خودتون رو به اروپای فقیر قرض بدین . 1163 01:37:52,216 --> 01:37:54,901 ‫اجازه هست با ایشون برقصم؟ آنامری؟ 1164 01:37:55,116 --> 01:37:56,504 ‫ببخشید 1165 01:38:23,583 --> 01:38:25,904 ‫- عصر بخیر . - عصر بخیر . 1166 01:38:26,417 --> 01:38:28,704 ‫شنیدم که شما اهل آمریکا هستید 1167 01:38:29,450 --> 01:38:32,704 ‫این حقیقت داره که مردم اجازه ندارن .... 1168 01:38:32,850 --> 01:38:34,568 ‫حتی شراب و آبجو بنوشند؟ 1169 01:38:35,016 --> 01:38:37,735 ‫اینقدر دیوونه هستند که این رو ممنوع کردند؟ 1170 01:38:38,183 --> 01:38:41,859 ‫افرادی که به این قانون رای دادند بوضوح فکر میکنند که با این کار ... 1171 01:38:41,883 --> 01:38:45,035 ‫شرارتهای حاصل از مستی رو از بین میبرند . ‫عذر میخوام . 1172 01:39:14,484 --> 01:39:16,634 ‫میدونی این ممنوعیت مثل چی میمونه؟ 1173 01:39:16,716 --> 01:39:19,572 ‫مثل این میمونه که بخوان ‫شرارتهای تجاوز جنسی رو از بین ببرن ... 1174 01:39:19,649 --> 01:39:22,471 ‫و قانونی وضع کنند که عشق بازی رو ممنوع کنه . 1175 01:39:22,716 --> 01:39:25,367 ‫میتونین یک زندگی عاری از عشق بازی رو تصور کنید؟ 1176 01:40:07,157 --> 01:40:08,374 ‫عذر میخوام . 1177 01:40:14,756 --> 01:40:16,941 ‫- خیلی متاسفم استفان . - واسه چی؟ 1178 01:40:17,324 --> 01:40:18,974 ‫واسه اینکه تنهات گذاشتم 1179 01:40:19,090 --> 01:40:20,910 ‫توی مجلس رقص باید برقصی . 1180 01:40:21,423 --> 01:40:22,709 ‫ولی تو نمی تونی . 1181 01:40:24,357 --> 01:40:26,439 ‫اون به نظر همراه خیلی خوبی بود 1182 01:40:26,723 --> 01:40:29,511 ‫کورت؟ بله همینطوره . 1183 01:40:30,190 --> 01:40:31,976 ‫اون همون مردی هستش که میخواد باهات ازدواج کنه؟ 1184 01:40:32,057 --> 01:40:33,673 ‫بله. حسادت میکنی؟ 1185 01:40:35,423 --> 01:40:37,141 ‫،آنامری من یک کشیش هستم 1186 01:40:37,423 --> 01:40:39,107 ‫ولی یک مرد هم هستم . 1187 01:40:40,290 --> 01:40:44,215 ‫مردها میتونن احساساتشون رو نشون بدن ‫ولی یک کشیش باید یاد بگیره چطور مخفی شون کنه . 1188 01:40:45,023 --> 01:40:46,775 ‫دیگه نمیتونم اونا رو مخفی کنم . 1189 01:40:48,556 --> 01:40:50,445 ‫فکر میکنم عاشقت شدم . ‫. 1190 01:40:51,123 --> 01:40:53,080 ‫میدونم که من هم عاشقت هستم . 1191 01:41:01,423 --> 01:41:05,178 ‫در حالیکه هنوز با کلیسا ازدواج کردی نمیتونم ازت بخوام من رو ببوسی 1192 01:41:06,456 --> 01:41:09,244 ‫ولی در وین حتی برای یک مرد متاهل ..... 1193 01:41:09,423 --> 01:41:12,279 ‫نرقصیدن با موسیقی والس یک گناه به شمار میاد . 1194 01:46:42,456 --> 01:46:45,005 ‫به این نامه از فیلادلفیا جواب بده . 1195 01:46:45,956 --> 01:46:49,779 ‫بهشون بگو حداقل تا ۶ هفته ی دیگه هیچ جلسه ی خصوصی برگزار نمیشه 1196 01:46:51,689 --> 01:46:54,044 ‫پدر گیلیس، به شهر واتیکان خوش اومدین . 1197 01:46:55,823 --> 01:46:57,370 ‫مونسنیور فرمویل . 1198 01:46:57,456 --> 01:47:00,039 ‫نامه ای که برای پاپ ارسال کرده بودید به من سپرده شده . 1199 01:47:00,123 --> 01:47:02,239 ‫چون نماینده ی امور مربوط به آمریکا هستم. 1200 01:47:02,522 --> 01:47:05,207 ‫ایشون من رو میبینن؟ ‫پاپ واقعاً حاضرند من رو ببینن؟ 1201 01:47:05,290 --> 01:47:07,372 ‫متاسفانه نمی تونم ترتیب این قرار رو بدم . 1202 01:47:07,456 --> 01:47:10,847 ‫ولی ترتیبی دادم تا بتونین مشکلتون رو با کاردینال جیکابی در میون بذارین . 1203 01:47:10,923 --> 01:47:14,370 ‫این بهترین کاریه که میشه به جای جلسه ی خصوصی با پاپ انجام داد. 1204 01:47:15,456 --> 01:47:17,345 ‫من حتى فکرش رو هم نمیکردم که به نامهم جواب داده بشه . 1205 01:47:17,422 --> 01:47:19,709 ‫از اونجا که نامه رو پست کرده بودم روزی که به رم اومدم ... 1206 01:47:19,789 --> 01:47:22,212 ‫فقط منتظر بودم که به من تلفن زده بشه . 1207 01:47:22,290 --> 01:47:23,678 ‫میشه بریم؟ 1208 01:47:34,722 --> 01:47:36,804 ‫جناب کاردینال منتظر ما هستند . 1209 01:47:49,023 --> 01:47:51,674 ‫فرمویل بیا داخل بیا . 1210 01:47:52,290 --> 01:47:56,340 ‫پس ایشون همون کشیش آمریکایی هستن که در موردش گفته بودی . 1211 01:47:58,923 --> 01:48:01,073 ‫وقتی کارتون تموم شد من برمیگردم . 1212 01:48:01,156 --> 01:48:04,945 ‫نه بمون زیاد طول نمیکشه درسته؟ 1213 01:48:05,190 --> 01:48:09,172 ‫مونسن یور فرمویل و کاردینال کارنگی مدت هاست که با هم دوست هستند. 1214 01:48:09,622 --> 01:48:12,978 ‫اینجا رو یک محفل سیاسی بدونید پدر . 1215 01:48:13,390 --> 01:48:17,509 ‫این یعنی اگه هر کسی هر چی ‫به ذهنش اومد رو به زبون بیاره ... 1216 01:48:18,023 --> 01:48:19,809 ‫میشه اشتباه لفظی در نظر گرفتش . 1217 01:48:20,356 --> 01:48:23,610 ‫بنشینید. ‫لطفاً بگین چه کاری میتونیم براتون بکنیم . 1218 01:48:28,723 --> 01:48:33,001 ‫کلیسای پدر ،گیلیس در ایالت جرجیا و در شهری به نام لامار قرار داره . 1219 01:48:33,556 --> 01:48:36,207 ‫حضار کلیسا، هزینه ی سفر ایشون به اینجا رو فراهم کردند. 1220 01:48:36,289 --> 01:48:38,303 ‫خیلی جالبه . 1221 01:48:38,422 --> 01:48:42,143 ‫جناب کاردینال اسم کلیسای من سنت جود ‫هست 1222 01:48:42,522 --> 01:48:44,377 ‫کنایه از اهداف محقق نشده 1223 01:48:44,589 --> 01:48:46,876 ‫نباید کار کنیم که این هدف هم محقق نشه . 1224 01:48:47,756 --> 01:48:48,837 ‫می دونید ... 1225 01:48:49,289 --> 01:48:52,509 ‫در اون بخش از جرجیا ‫فققط یک مدرسه ی کاتولیک وجود داره . 1226 01:48:52,823 --> 01:48:53,938 ‫و، خب ... 1227 01:48:54,156 --> 01:48:58,138 ‫اون مدرسه بچه های حوزه ی کلیسای من که سیاهپوست هستند رو نمی پذیره . 1228 01:48:58,656 --> 01:49:00,545 ‫- خب؟ ‫- خب، عالیجناب . 1229 01:49:00,823 --> 01:49:02,678 ‫این عمل در مسیحیت پذیرفتنی است؟ 1230 01:49:02,756 --> 01:49:05,612 ‫این خلاف اصول مسیحیت است که یک مدرسه ی کاتولیک .... 1231 01:49:05,689 --> 01:49:07,976 ‫به خاطر نژاد یک بچه ی کاتولیک ‫اون رو نپذیره. 1232 01:49:08,056 --> 01:49:09,410 ‫البته که اینطوره . 1233 01:49:09,489 --> 01:49:11,844 ‫ولی ما تشکیلات مورد نظر ... 1234 01:49:11,923 --> 01:49:14,779 ‫برای اجرای صحیح این اصول داریم. 1235 01:49:14,923 --> 01:49:16,505 ‫من کار صحیح رو انجام دادم . 1236 01:49:16,823 --> 01:49:19,838 ‫رفتم پیش سرکشیش منطقه، مونسنیور ویتل. 1237 01:49:20,289 --> 01:49:23,805 ‫و ایشون گفت هرگز اجازه نمیده ‫که بچه های سیاه پوست در مدرسهی اونها پذیرش بشن 1238 01:49:23,990 --> 01:49:25,344 ‫وا ‫، اسقف شما؟ 1239 01:49:25,422 --> 01:49:27,436 ‫براش نامه نوشتم و ایشون جوابی نداد. 1240 01:49:27,522 --> 01:49:30,947 ‫بعد به این نتیجه رسیدی که تنها راه باقی مونده ... 1241 01:49:31,090 --> 01:49:34,446 ‫این هست که به رم بیای ‫و مشکلاتت رو به پاپ بگی؟ 1242 01:49:34,522 --> 01:49:35,944 ‫عذر میخوام عالیجناب . 1243 01:49:36,023 --> 01:49:39,311 ‫ولی قبل از اینکه پدر گیلیس تصمیم بگیره به اینجا بیاد یه اتفاقی رخ داده . 1244 01:49:39,956 --> 01:49:42,141 ‫کلیسای ایشون رو به آتش کشیدند . 1245 01:49:42,255 --> 01:49:44,440 ‫خیلی از مردم کلیسای من 1246 01:49:44,522 --> 01:49:46,980 ‫معتقدند که وقتش رسیده برخی تغییرات صورت بگیره 1247 01:49:47,156 --> 01:49:50,672 ‫به همین دلیل تعدادی از اونها برای اعتراض ‫در مقابل مدرسه ی سفید پوستها صف کشیدند . 1248 01:49:50,756 --> 01:49:52,008 ‫چیکار کردند؟ 1249 01:49:52,090 --> 01:49:56,368 ‫در اعتراض به این تبعیضات در مقابل مدرسه ‫دست به راهپیمایی زدند. 1250 01:49:56,656 --> 01:49:58,806 ‫بعد تعداد زیادی تماس تلفنی . 1251 01:49:59,056 --> 01:50:01,241 ‫و نامه های بدون اسم دریافت کردم. 1252 01:50:03,489 --> 01:50:06,914 ‫و یک شب، ‫اون مردان با کلاههای سفید . 1253 01:50:07,689 --> 01:50:09,043 ‫کلیسای من رو سوزاندند . 1254 01:50:09,123 --> 01:50:10,807 ‫وحشیها . 1255 01:50:11,156 --> 01:50:14,979 ‫ولی با اینحال این تصمیم ‫درخور و شایسته ی جایگاه یک کشیش نیست ‫... ‫: 1256 01:50:15,422 --> 01:50:19,143 ‫مگه همین نگرانی شما نسبت به ‫سیاستهای عجیب و غریب منطقه ... 1257 01:50:19,422 --> 01:50:21,072 ‫باعث نشده کلیسا رو از دست بدین؟ 1258 01:50:21,156 --> 01:50:22,738 ‫سیاستها، جناب جیکابی؟ 1259 01:50:22,822 --> 01:50:26,110 ‫البته این بی حرمتی یک مساله ی اخلاقی به شمار میاد . 1260 01:50:26,822 --> 01:50:29,780 ‫منظورم عملکرد پدر گیلیس بود . 1261 01:50:29,856 --> 01:50:32,336 ‫اما تبعیض هم یک مساله ی اخلاقی به شمار میاد . 1262 01:50:32,422 --> 01:50:34,902 ‫نیازی نیست به من بگی .... 1263 01:50:34,989 --> 01:50:39,779 ‫که تبعیض نژاد، مغایر با آموزه های مسیح و کلیسای او است . 1264 01:50:40,622 --> 01:50:44,445 ‫سوال اینجاست که آیا استفاده از شیوه های فتنه انگیز ... 1265 01:50:44,556 --> 01:50:46,274 ‫کار عاقلانه ای است . 1266 01:50:46,356 --> 01:50:50,873 ‫مطمئن نیستم که بشه از روشهایی استفاده کرد ‫که باعث سردی روابط بشه . 1267 01:50:51,223 --> 01:50:54,944 ‫حقیقت اینه که برای اکثریت غیر سفید پوستان دنیا . 1268 01:50:55,023 --> 01:50:57,446 ‫مبحث خطیر دموکراسی ما ... 1269 01:50:57,522 --> 01:51:01,311 ‫دموکراسی جناب فرمویل ‫نه یک راه حل نهایی است ... 1270 01:51:01,455 --> 01:51:04,937 ‫و نه لزوماً بهترین شیوه ی کشورداری . 1271 01:51:05,689 --> 01:51:08,943 ‫فقط میشه گفت که یک مکتب محبوب در یک کشور است . 1272 01:51:09,123 --> 01:51:12,673 ‫و توسط یک ایتالیایی مطرح شده ‫که خودش میخواسته به یک کشور دیگه ‫بره 1273 01:51:12,923 --> 01:51:16,211 ‫جناب کاردینال شما یک بحث جالب توجه رو مطرح کردید .... 1274 01:51:16,422 --> 01:51:19,346 ‫ولی منظور من اینه که ‫اتفاقی که برای آزادی در آمریکا .میفته 1275 01:51:19,422 --> 01:51:21,436 ‫برای بقیه ی دنیا هم اهمیت داره . 1276 01:51:21,522 --> 01:51:24,947 ‫اما مگر جدایی ارزشمند شما از کلیسا و دولت . 1277 01:51:25,256 --> 01:51:27,111 ‫بخشی از این آزادی نیست؟ 1278 01:51:27,256 --> 01:51:30,044 ‫... ‫مگه همیشه خود شما نمیگین که ما نباید 1279 01:51:30,322 --> 01:51:33,212 ‫به هیچ طریق در امور داخلی کشورتون دخالت کنیم؟ 1280 01:51:33,756 --> 01:51:36,646 ‫با توجه به منطق شما، آیا به چالش کشیدن ... 1281 01:51:36,889 --> 01:51:39,938 ‫احساسات و عقاید عمیق ... 1282 01:51:40,355 --> 01:51:43,245 ‫در میان مردم ... ‫اسم اون مکان چی بود؟ 1283 01:51:43,322 --> 01:51:45,871 ‫- جرجیا، عالیجناب . ‫- جرجیا . ‫. 1284 01:51:46,923 --> 01:51:50,609 ‫پدر گیلیس باید اینطور بگم که وظیفه ی اصلی شما .... 1285 01:51:50,689 --> 01:51:52,771 ‫دخالت در اصلاحات سیاسی و اجتماعی نیست .... 1286 01:51:53,256 --> 01:51:55,907 ‫بلکه هدف شما باید تاثیرگذاری بر ‫نفوس فانی مردمتون است . 1287 01:51:57,089 --> 01:52:00,275 ‫ممنونم مونسن یور که پدر گیلیس رو ‫به نزد ما آوردید . ‫. 1288 01:52:00,355 --> 01:52:02,835 ‫همیشه خوشحال میشیم که یک برادر مسیحی رو ملاقات کنیم . 1289 01:52:02,923 --> 01:52:05,813 ‫برگردیم سراغ کار خودمون . 1290 01:52:05,956 --> 01:52:09,312 ‫واقعاً یادم نمیاد در مورد چی حرف میزدیم . 1291 01:52:35,455 --> 01:52:36,536 ‫همین؟ 1292 01:52:36,822 --> 01:52:38,836 ‫امیدوار بودم بتونیم ایشون رو متقاعد کنیم . 1293 01:52:39,489 --> 01:52:41,639 ‫وقتی برگردی چیکار میکنی؟ 1294 01:52:44,956 --> 01:52:46,742 ‫ممنونم که از من حمایت کردید . 1295 01:53:02,822 --> 01:53:04,745 ‫من باید به اونجا برم آلفئو 1296 01:53:05,322 --> 01:53:08,576 ‫بهش گفتم میتونه روی من حساب کنه ولی ناامیدش کردم . 1297 01:53:09,190 --> 01:53:13,741 ‫تو با توجه به محدودیتهایی که داشتی هر کاری که ممکن بود رو انجام دادی 1298 01:53:14,322 --> 01:53:17,110 ‫یه زمانی یه فرد دیگه هم از من کمک خواست . 1299 01:53:17,190 --> 01:53:20,298 ‫هر کاری در حوزه ی تواناییهام بودم کردم ولی اون کافی نبود . 1300 01:53:20,322 --> 01:53:22,780 ‫اگه اشتباهی در مورد خواهرت کردی .. 1301 01:53:23,589 --> 01:53:27,742 ‫اگه اونقدر جوون بودی که نمیتونستی ‫برای خواهرت یک کشیش و یک برادر باشی 1302 01:53:28,723 --> 01:53:31,374 ‫مدتها پیش کفاره ی اون رو دادی 1303 01:53:32,122 --> 01:53:34,875 ‫نیازی نیست که به دنبال راههای دیگه ای برای شکنجه کردن خودت باشی . 1304 01:53:34,956 --> 01:53:38,904 ‫فقط نمیخوام دوباره متوجه بشم که برای انجام یک کار خیلی دیر شده . 1305 01:53:38,989 --> 01:53:42,038 ‫با رفتن به نزد پدر گیلیس چه کاری میخوای انجام بدی؟ 1306 01:53:42,155 --> 01:53:44,977 ‫نمیدونم ولی میدونم باید انجامش بدم . 1307 01:53:45,289 --> 01:53:47,906 ‫... ‫فکر نمی کنم متعجب بشی اگه بگم 1308 01:53:47,989 --> 01:53:51,573 ‫داره به این فکر میکنه که ‫تو رو به اسقفی ترفیع درجه بده . 1309 01:53:51,989 --> 01:53:53,969 ‫من به اندازه ی کافی از این حرفها شنیدم 1310 01:53:54,055 --> 01:53:57,343 ‫نمیتونی بگی که این برات اهمیتی نداره. - خیلی هم اهمیت داره . 1311 01:53:57,422 --> 01:54:00,210 ‫ولی این هم برای من اهمیت داره که چی به سر پدر گیلیس میاد . 1312 01:54:00,789 --> 01:54:03,178 ‫سعی میکنم از میانجیگری مقر پاپ استفاده نکنم 1313 01:54:03,289 --> 01:54:05,678 ‫نیازی نیست که یک مامور رسمی باشم . 1314 01:54:05,789 --> 01:54:08,303 ‫هنوز هم باید از پاپ اجازه کسب کنی ... 1315 01:54:08,389 --> 01:54:10,938 ‫یعنی متاسفانه باید از جیکابی اجازه بگیری. 1316 01:54:12,255 --> 01:54:14,735 ‫به نظرتون ممکنه ایشون با خودش فکر کنه که .... 1317 01:54:14,823 --> 01:54:17,303 ‫رفتن من به جرجیا، باعث ابله جلوه دادنم بشه؟ 1318 01:54:17,389 --> 01:54:18,436 ‫ممكنه . 1319 01:54:18,522 --> 01:54:21,275 ‫چی میشه اگه شما این فکر رو در اون تقویت کنید؟ 1320 01:54:21,356 --> 01:54:23,814 ‫چرا باید تو رو بدنام کنم؟ 1321 01:54:23,889 --> 01:54:28,201 ‫چون ممکنه با خودش فکر کنه که این سفر شاید مانع از این بشه کم من اسقف بشم . 1322 01:54:28,622 --> 01:54:32,547 ‫و این میتونه انگیزه ای بهش بده که اجازه ی رفتن رو برام صادر کنه . 1323 01:54:33,289 --> 01:54:37,237 ‫خدا من رو ببخشه که تو رو وارد سیاست بازی کردم 1324 01:54:52,955 --> 01:54:54,343 ‫بسیار خب، پدر . 1325 01:54:55,922 --> 01:54:58,812 ‫دایی استیو از دیدنت خیلی خوشحالم . 1326 01:54:58,989 --> 01:55:03,745 ‫رجینا خوشحالم که ‫با همسفر من پدر ابرلینگ آشنا شدی . 1327 01:55:03,889 --> 01:55:07,211 ‫پدر، متاسفم. خیلی زشت شد 1328 01:55:07,289 --> 01:55:10,145 ‫فکر نمیکنم این موضوع ‫برای پدر ابرلینگ ناراحت کننده بوده باشه 1329 01:55:10,222 --> 01:55:12,441 ‫بهترین خوشامدگویی ای بود که تابحال داشتم. 1330 01:55:14,022 --> 01:55:15,000 ‫خب 1331 01:55:15,823 --> 01:55:16,972 ‫دایی استیو . 1332 01:55:17,989 --> 01:55:20,777 ‫· ‫خوشحالم که شما خودتونید یعنی اون نیستید 1333 01:55:20,888 --> 01:55:23,175 ‫شما خیلی خوش قیافه تر و جوان تر هستید. 1334 01:55:23,255 --> 01:55:26,509 ‫با این زبون چرب و نرمت خیلیها ‫برای ازدواج باهات صف میکشن ‫. 1335 01:55:29,823 --> 01:55:31,643 ‫چیزی برای اعلام کردن دارید؟ ‫- نه . 1336 01:55:31,723 --> 01:55:33,111 ‫ممنون، پدر . 1337 01:55:34,922 --> 01:55:36,970 ‫، ‫،آره من چمدونها رو بر میدارم ‫. 1338 01:55:38,989 --> 01:55:39,967 ‫استیو . 1339 01:55:41,856 --> 01:55:45,611 ‫پسر خیلی عالی شدی . چطوری وزن کم کردی؟ 1340 01:55:45,689 --> 01:55:47,942 ‫دعا کردم فرانک ‫و شدیداً از رژیم غذایی کم کالری استفاده میکنم 1341 01:55:48,022 --> 01:55:49,808 ‫- اوضاع چطوره؟ - بد نیست . 1342 01:55:49,888 --> 01:55:52,243 ‫پولی ندارم ولی هر شب غوغا میکنم. 1343 01:55:52,322 --> 01:55:54,643 ‫توی یکی از بهترین کافه های غیرقانونی شهر خوانندگی میکـ ‫کنم. 1344 01:55:54,723 --> 01:55:57,044 ‫امیدوارم قبل از برگشتن بتونم یکی از اجراهات رو بشنوم 1345 01:55:57,122 --> 01:55:58,339 ‫چه برنامه هایی داری؟ 1346 01:55:58,422 --> 01:56:01,210 ‫مشکل همینه . ‫نباید این همه راه به نیویورک میومدین . 1347 01:56:01,289 --> 01:56:04,680 ‫کی گفته نباید میومدم؟ ‫مگه من از اون پیرزنهایی هستم که ‫.... 1348 01:56:04,756 --> 01:56:08,704 ‫منظورم اینه که باید همین بعد از ظهر باید ‫با قطار برم حتی شاید وقت نکنیم با هم نهار بخوریم. 1349 01:56:08,789 --> 01:56:09,904 ‫ولی ارزشش رو داره . 1350 01:56:09,989 --> 01:56:13,505 ‫دوست ندارم اینطوری پولتون رو خرج کنید . ‫واسه کرایهی رفت و برگشت خودتون و رجینا هزینه می کنید؟ 1351 01:56:13,589 --> 01:56:17,708 ‫- واقعاً ناراحتی که اون رو آوردم؟ ‫این کاملاً مایه ی شادمانی و مسرت هستش . 1352 01:56:18,055 --> 01:56:22,310 ‫اینکه کنارم باشه باعث میشه ‫راحت تر بتونم خواست خداوند رو قبول کنم. 1353 01:56:22,556 --> 01:56:25,014 ‫دیدنش این رو واسه من هم ساده تر کرده ‫. 1354 01:56:59,689 --> 01:57:00,770 ‫ببخشید؟ 1355 01:57:01,522 --> 01:57:03,172 ‫پدر گیلیس کجا زندگی میکنه؟ 1356 01:57:03,255 --> 01:57:05,144 ‫- اونجا . - ممنون . 1357 01:57:23,222 --> 01:57:26,078 ‫- ‫- مونسنیور . ‫W ‫فعلا پدر فرمویل از بوستون هستم . 1358 01:57:27,189 --> 01:57:28,406 ‫بفرمائید .داخل. 1359 01:57:32,589 --> 01:57:35,513 ‫مونسنیور ویتل، ‫ایشون پدر فرمویل هستند 1360 01:57:35,822 --> 01:57:37,210 ‫حالتون چطوره؟ - سلام . 1361 01:57:37,289 --> 01:57:38,541 ‫كلانتر دوبرا. 1362 01:57:38,622 --> 01:57:40,704 ‫چی باعث شده به لامار بیاین پدر؟ 1363 01:57:40,989 --> 01:57:42,946 ‫من از دوستان پدر گیلیس هستم. 1364 01:57:43,022 --> 01:57:45,275 ‫امیدوارم مزاحم گفتگوی شما نشده باشم . 1365 01:57:45,822 --> 01:57:48,075 ‫من حرفهای گفتنی رو گفتم 1366 01:57:48,255 --> 01:57:50,735 ‫در این ایالت قانونی علیه آتش افروزی هست . 1367 01:57:50,822 --> 01:57:54,269 ‫پس باید کارم رو بکنم . وقتی که ،گیلیس پدر گیلیس 1368 01:57:54,989 --> 01:57:57,913 ‫شکایتش رو بنویسه ‫من هم متهمین رو احضار میکنم 1369 01:57:58,622 --> 01:58:01,341 ‫فردا میتونیم جلسه ی دادگاه ‫و شهادت دادن رو برگزار کنیم. 1370 01:58:02,022 --> 01:58:04,741 ‫مگه اینکه شما باعث بشین ایشون به سر عقل بیاد . 1371 01:58:04,922 --> 01:58:08,506 ‫اون آدم شماست نه مال من . میدونی منظورم چیه؟ 1372 01:58:08,722 --> 01:58:10,338 ‫من نمیفهمم منظورت چیه؟ 1373 01:58:10,422 --> 01:58:14,609 ‫اینکه واسه همه دردسر درست میشه واسه اون واسه من واسه کلیسا 1374 01:58:15,822 --> 01:58:20,077 ‫- شما اینجا چیکار میکنید پدر؟ ‫- گفتم که از دوستان پدر گیلیس .هستم 1375 01:58:21,055 --> 01:58:23,945 ‫بعنوان یک دوست امیدوارم ‫به این پسرک کله شق ‫... 1376 01:58:24,022 --> 01:58:26,536 ‫اون یک پسربچه نیست مونسن یور اون یک کشیش هستش . 1377 01:58:28,155 --> 01:58:30,840 ‫یعنی دارین جمله ی من رو اصلاح میکنید، پدر؟ 1378 01:58:30,922 --> 01:58:34,369 ‫فقط میخوام یادآوری کنم که ‫همه ما برادران مسیحی هستیم. 1379 01:58:34,456 --> 01:58:38,575 ‫پس برادر یانکی من، ‫میشه به این پدر گیلیس بگین .... 1380 01:58:38,755 --> 01:58:40,837 ‫که نباید شهادت بده؟ 1381 01:58:42,189 --> 01:58:46,274 ‫چون مردم این اطراف ‫الان در وضعیت خوبی نیستند. 1382 01:58:46,422 --> 01:58:48,038 ‫تو میخوای شهادت بدی؟ 1383 01:58:48,556 --> 01:58:50,172 ‫- بله، پدر . - خوبه . 1384 01:58:51,022 --> 01:58:53,411 ‫پدر گیلیس فردا در دادگاه حاضر میشه . 1385 01:58:53,489 --> 01:58:56,470 ‫عجب شد . ‫فقط همین رو کم داشتیم . 1386 01:58:57,622 --> 01:59:00,740 ‫... ‫،ببینید شما از شرایط اینجا چیزی نمیدونید . 1387 01:59:00,855 --> 01:59:03,005 ‫مونسن یور، یک کلیسا به آتش کشیده شده . 1388 01:59:03,289 --> 01:59:06,077 ‫عده ای متهم شدند، ‫یه نفر باید شهادت بده . 1389 01:59:06,155 --> 01:59:08,874 ‫کجای این مراحل قانونی غیرعادی هستش؟ 1390 01:59:09,922 --> 01:59:12,345 ‫من میتونم متوجه بشم که یک آمریکایی .... 1391 01:59:12,422 --> 01:59:15,813 ‫چه موقع واسه ما تظاهر به پاکدامنی میکنه . 1392 01:59:18,389 --> 01:59:20,608 ‫شما قرار نیست شهادت بدین پدر 1393 01:59:21,322 --> 01:59:23,370 ‫باید شکایتتون رو پس بگیرید . 1394 01:59:24,622 --> 01:59:25,600 ‫شما 1395 01:59:26,222 --> 01:59:30,272 ‫شما اسم ارشدتون رو به من بدین تا این کار شما رو گزارش بدم . 1396 01:59:44,255 --> 01:59:45,939 ‫شما از رم به اینجا فرستاده شدید؟ 1397 01:59:46,022 --> 01:59:47,604 ‫من بطور غیر رسمی اومدم 1398 01:59:48,155 --> 01:59:51,307 ‫حضور من در اینجا بین خودمون میمونه . 1399 01:59:51,822 --> 01:59:53,836 ‫ولی نظر اکید من این هست که ... 1400 01:59:53,855 --> 01:59:57,075 ‫باید به پدر گیلیس اجازه بدیم ‫کاری که صلاح میدونه رو انجام بده 1401 01:59:57,588 --> 01:59:59,340 ‫هر چی شما بگین مونسن یور . 1402 01:59:59,688 --> 02:00:03,135 ‫فکر میکنم میتونه در این کار کمک شما هم حساب کنه . ‫روی ‫. 1403 02:00:04,222 --> 02:00:06,975 ‫- بله، ولی ... ‫پس شاید بهتر باشه در مورد .... 1404 02:00:07,055 --> 02:00:09,308 ‫جزئیات این حمایت در مسیر شهر صحبت کنیم ... 1405 02:00:09,421 --> 02:00:10,900 ‫البته اگه بتونید من رو برسونید . 1406 02:00:11,356 --> 02:00:13,370 ‫باید به یک هتل برم . 1407 02:00:13,455 --> 02:00:15,605 ‫البته باعث خوشحالیمه . 1408 02:00:15,688 --> 02:00:17,372 ‫بعدا به تو سر میزنم . 1409 02:00:17,455 --> 02:00:21,073 ‫باورم نمیشه که به اینجا اومدین . فکر نمیکردم کسی اهمیت بده. 1410 02:00:21,322 --> 02:00:23,336 ‫اینقدر کم ایمان هستی؟ 1411 02:00:42,889 --> 02:00:45,904 ‫هتل ها اونطرف میدون هستند. 1412 02:00:59,889 --> 02:01:01,641 ‫کی اون حرف رو به شما گفته؟ 1413 02:01:01,955 --> 02:01:06,074 ‫نیازی نیست کسی به من بگه پدر در انجیل اومده . 1414 02:01:08,355 --> 02:01:11,040 ‫این هم قانون خداست که کلیساها به آتش کشیده بشه؟ 1415 02:01:11,122 --> 02:01:14,911 ‫ما ارتباطی به اون قضیه نداریم پدر . من یک کاتولیک واقعی هستم . 1416 02:01:16,722 --> 02:01:19,009 ‫اونها حتماً از مراجعه کنندگان کلیسای شما هستند. 1417 02:01:19,089 --> 02:01:23,276 ‫باید مشکل رو درک کنید مونسن یور . ما هم در اینجا جزء گروه اقلیت هستیم. 1418 02:01:23,355 --> 02:01:27,337 ‫مطمئنم که اگه خبر داشتید اجازه نمیدادید این تظاهرات صورت بگیره . 1419 02:01:27,688 --> 02:01:30,407 ‫الان به این قضیه خاتمه میدم 1420 02:01:33,622 --> 02:01:37,877 ‫مردم ارجمند ‫میتونم چند کلمه با شما صحبت کنم؟ 1421 02:01:38,655 --> 02:01:40,737 ‫اونجا چه خبر شده؟ 1422 02:02:09,555 --> 02:02:11,637 ‫چیزی میخواین آقا؟ 1423 02:02:11,722 --> 02:02:14,043 ‫یه اتاق واسه چند شب میخوام . 1424 02:02:14,189 --> 02:02:17,636 ‫خب در حال حاضر هیچ اتاقی نداریم . 1425 02:02:17,822 --> 02:02:21,770 ‫به نظر میاد شما قصد مداخله ‫در کارهای اینجا دارین پدر ‫. 1426 02:02:22,789 --> 02:02:26,180 ‫فکر میکنم شما باعث شدین ‫که اون صف اعتراض کننده ها متفرق بشن . 1427 02:02:26,256 --> 02:02:30,944 ‫اینکه یک کشیش مردمش رو نصیحت کنه ‫اسمش مداخله کردن نیست . 1428 02:02:31,022 --> 02:02:33,912 ‫شاید شما نمیدونین توی این شهر چه خبر هست 1429 02:02:33,989 --> 02:02:37,298 ‫چند تا کاکاسیاه سعی دارن ‫واسه سفید پوستها دردسر درست کنن . 1430 02:02:37,322 --> 02:02:40,474 ‫- یک کشیش کاکاسیاه . ‫- یک کشیش کاتولیک کاکاسیاه . 1431 02:02:40,555 --> 02:02:43,411 ‫این دیگه انتهای تحقیر شدن هستش. 1432 02:02:44,789 --> 02:02:47,907 ‫میتونید به یک توریست ،محترم یک مکان پیشنهاد بدین؟ 1433 02:02:48,188 --> 02:02:52,477 ‫اگه شما توریست هستید، بهتره به گردش بپردازین و کاری نکنید که از انجامش شرمنده بشین 1434 02:02:52,555 --> 02:02:56,139 ‫امشب جای خواب پیدا نمیکنید نه در این شهر . 1435 02:02:56,288 --> 02:03:00,407 ‫نمیدونم سیسل ‫شاید بتونه توی محله ی کاکاسیاه ها جا پیدا کنه 1436 02:03:00,855 --> 02:03:02,243 ‫آره، درسته . 1437 02:03:02,322 --> 02:03:06,407 ‫شاید تحمل کردن یک هرزه ی قلمی سیاه واسه تو سخت نباشه . 1438 02:03:12,589 --> 02:03:14,569 ‫چی توی فکرته، سیسل؟ 1439 02:03:16,322 --> 02:03:19,576 ‫فکر میکنم واسه امروز ‫یه خورده کار درست کردم. 1440 02:04:04,322 --> 02:04:06,507 ‫وصل کنید به دفتر کلانتر . 1441 02:06:15,681 --> 02:06:17,160 ‫بسیار خب . 1442 02:06:24,581 --> 02:06:28,267 ‫به این چی میگین؟ ‫منظورم اسم خیالیش هستش. 1443 02:06:29,182 --> 02:06:30,536 ‫صلیب عیسی . 1444 02:06:30,615 --> 02:06:34,199 ‫آره، وقتی از اون کاکاسیاه گرفتیمش هم به همین اسم صداش کرد . 1445 02:06:34,282 --> 02:06:36,296 ‫فقط خیلی عجیب و غریب میگفت 1446 02:06:37,149 --> 02:06:41,336 ‫در حالی که مشغول تقویت شخصیتش بودیم ‫همه ش میخواست این رو ببوسه ‫· 1447 02:06:42,048 --> 02:06:44,528 ‫ما نمیخوایم همچین کارهایی رو تحمل کنیم. 1448 02:06:44,615 --> 02:06:49,200 ‫می دونی تو باید با این مجسمهی کوچولو چیکار کنی پدر؟ 1449 02:06:49,282 --> 02:06:51,364 ‫باید روی این تف بندازی . 1450 02:06:51,615 --> 02:06:53,731 ‫و این چی رو ثابت میکنه . ‫... 1451 02:06:53,948 --> 02:06:58,670 ‫جز اینکه موفق میشی ترس بی حرمتی به تمثال عیسی رو به دل یک کشیش بندازی؟ 1452 02:06:59,215 --> 02:07:01,195 ‫شاید همین هم خیلی باشه 1453 02:07:01,481 --> 02:07:05,736 ‫باید به اون کاکاسیاهای شمال شهر هم بگی که اینجا کسی بهشون احترام نمیذاره . 1454 02:07:05,815 --> 02:07:07,533 ‫حالا روی این تف بنداز . 1455 02:07:08,315 --> 02:07:10,534 ‫گفتم روی این تف کن . 1456 02:07:12,315 --> 02:07:16,297 ‫خب دیگه شروع کنید . حالش رو بگیرید . 1457 02:07:21,681 --> 02:07:25,470 ‫شاید به کمی موسیقی نیاز داشته باشه . ‫سازدهنی خودت رو آوردی؟ 1458 02:10:34,861 --> 02:10:39,583 ‫تضمین میکنم که برای التیام زخمها عفونتها ‫تسکین دردها و ... 1459 02:10:40,095 --> 02:10:41,813 ‫تاول پاها مفید هستش . 1460 02:10:44,628 --> 02:10:46,050 ‫تو کی هستی؟ 1461 02:10:46,594 --> 02:10:48,016 ‫من لیف هستم . 1462 02:10:50,461 --> 02:10:52,179 ‫در لامار زندگی میکنم . 1463 02:10:52,961 --> 02:10:54,383 ‫از بچگی . 1464 02:10:57,661 --> 02:10:59,277 ‫کاتولیک هستی؟ 1465 02:11:00,028 --> 02:11:01,041 ‫نه . 1466 02:11:02,995 --> 02:11:05,111 ‫پس چرا این کار رو میکنی؟ 1467 02:11:06,195 --> 02:11:07,913 ‫کار خاصی نکردم . 1468 02:11:08,895 --> 02:11:10,977 ‫فکر میکنی بتونی راه بری؟ 1469 02:11:12,728 --> 02:11:14,082 ‫میتونم امتحان کنم . 1470 02:11:16,394 --> 02:11:20,251 ‫تو رو به چهارراه واسا میبرم . ‫اونجا با قطار میتونی به سمت شمال بری 1471 02:11:20,394 --> 02:11:22,351 ‫من به لامار برمی گردم . 1472 02:11:22,461 --> 02:11:25,385 ‫امروز صبح به جلسه دادگاه در اونجا برگزار میشه . 1473 02:11:25,895 --> 02:11:29,320 ‫میشه گفت آدم سرسختی هستی درسته؟ 1474 02:11:29,928 --> 02:11:32,215 ‫،ماشینم اون طرف خیابون هستش . 1475 02:11:35,795 --> 02:11:37,809 ‫تو میدونستی من رو کجا پیدا کنی 1476 02:11:40,028 --> 02:11:42,349 ‫تو یکی از آدمای دیشب هستی . 1477 02:11:52,995 --> 02:11:57,751 ‫وقتی یه کاری میکنی نمیدونی بعدش چه حسی بهت دست میده 1478 02:11:59,528 --> 02:12:02,714 ‫- دیشب ‫... ‫- نمیخواد حرفی بزنی . 1479 02:12:44,428 --> 02:12:46,977 ‫- استفانو! - آلفئو . 1480 02:12:47,061 --> 02:12:48,881 ‫مونسنیور فرمویل . 1481 02:12:49,128 --> 02:12:53,076 ‫خیلی مایل بودیم با شما گفتگو کنیم ولی شما در دسترس نبودید . 1482 02:12:53,228 --> 02:12:56,277 ‫عالیجناب من با یک کشی کوچک به اروپا برگشتم 1483 02:12:56,361 --> 02:12:58,819 ‫برای عبادت به زمان نیاز داشتم . 1484 02:12:59,061 --> 02:13:01,644 ‫شهرت شما خیلی سریع پخش میشه . 1485 02:13:01,728 --> 02:13:05,346 ‫این نشون دهنده ی توان شما در ایجاد این نمایشها بوده . 1486 02:13:05,428 --> 02:13:08,682 ‫اگه ایجاد این نمایشها در اختیار من بود صحنه ها رو طور دیگه ای می چیدم . 1487 02:13:08,761 --> 02:13:12,277 ‫وقتی من و کارنگی در مورد سفر شما به آمریکا حرف میزدیم ... 1488 02:13:12,661 --> 02:13:16,382 ‫من ‫کاملاً تاکید داشتم که این ‫یک سفر غیر رسمی خواهد بود . 1489 02:13:16,528 --> 02:13:20,180 ‫در اون نمایش خشن بیش از ۳۰ نفر حضور داشتند. 1490 02:13:20,261 --> 02:13:24,016 ‫بعضی هاشون اعتراف کردند. بزودی خبرنگارها ‫خبرش رو منتشر میکنن 1491 02:13:24,095 --> 02:13:26,484 ‫چیزی که اهمیت داره نتیجه است. 1492 02:13:26,561 --> 02:13:30,748 ‫گروهی از نژادپرستان با شهادت ‫یک کشیش سیاه پوست، متهم شدند 1493 02:13:31,095 --> 02:13:34,952 ‫متهم به آتش زدن نشدند، ‫بلکه به یک تخلف ناچیز متهم شدند . 1494 02:13:35,095 --> 02:13:37,518 ‫متهم به آشوب گری این اهمیتی نداره . 1495 02:13:37,594 --> 02:13:41,542 ‫این اولین بار بود که در اون بخش از کشور یک فرد سفید پوست ..... 1496 02:13:41,628 --> 02:13:43,244 ‫با شهادت یک سیاه پوست متهم شد . 1497 02:13:43,327 --> 02:13:46,149 ‫برای پیروزی در این کشمکش چه بهائی پرداخت شد؟ 1498 02:13:46,227 --> 02:13:51,199 ‫تو واتیکان رو در مجادله ای درگیر کردی که بسیاری از اسقف های اعظم 1499 02:13:51,394 --> 02:13:53,283 ‫تو رو از انجامش منع کرده بودند . 1500 02:13:53,361 --> 02:13:56,877 ‫اونا فقط خودشون رو فریب میدن . بالاخره این موضوع رو قبول میکنن 1501 02:13:56,961 --> 02:14:00,613 ‫بالاخره! ‫این امر به یک فرایند آهسته ی آموزشی نیاز داشت 1502 02:14:00,861 --> 02:14:05,378 ‫در این مدت کودکان بدون تحصیلات مناسب قبل از اینکه کمکی به اونها بکنید .... 1503 02:14:05,494 --> 02:14:07,917 ‫در پیری خواهند مرد . 1504 02:14:07,995 --> 02:14:10,214 ‫من قصد نداشتم کلیسا رو درگیر کنم. 1505 02:14:10,294 --> 02:14:13,685 ‫ولی حالا که این اتفاق افتاده ‫به نظرم این فکر پسندیده ای نبوده 1506 02:14:13,761 --> 02:14:16,014 ‫پسندیده برای کی مونسن یور؟ 1507 02:14:16,528 --> 02:14:19,646 ‫برای دلایل شخصی شما یا برای کلیسای مقدس؟ 1508 02:14:19,728 --> 02:14:22,015 ‫آیا برداشت شما از پسندیدگی ‫: 1509 02:14:22,095 --> 02:14:26,783 ‫شامل تفکیک عقاید کاتولیک در میان مردم آمریکا هم میشه؟ 1510 02:14:26,861 --> 02:14:29,182 ‫برادر عزیز، برخی از ما ... 1511 02:14:29,261 --> 02:14:33,243 ‫... ‫با توجه به سیاست صریح واتیکان در این موارد احساس میکنیم 1512 02:14:33,694 --> 02:14:35,810 ‫که این امر مانع از چنین تفکیکی خواهد شد . ‫+ 1513 02:14:35,895 --> 02:14:38,648 ‫برادر عزیز هر کس عقیده ای داره 1514 02:14:38,728 --> 02:14:41,743 ‫فقط میتونیم اونا رو به پاپ ابراز کنیم. 1515 02:14:42,528 --> 02:14:46,044 ‫و اینطوری بفهمیم که کدوم یک از اونها صحیح هستند. 1516 02:15:04,294 --> 02:15:07,946 ‫به نظرت چی میشه، آلفئو؟ ‫آیا پاپ فکر میکنه که من بی ملاحظه گی کردم . 1517 02:15:09,261 --> 02:15:13,414 ‫خب قرار بوده که تو در خصوص امور مربوط به آمریکا مشاوره بدی ... 1518 02:15:14,128 --> 02:15:17,211 ‫نه اینکه خودت به اون مسائل ورود کنی . 1519 02:15:18,161 --> 02:15:21,813 ‫از نظر من این روش ایده آلی برای اسقف شدن نیست 1520 02:15:21,928 --> 02:15:26,013 ‫اگه اینقدر در اینجا هیاهو به پا شده باشه احتمالاً تا الان از این موضوع خبردار شده 1521 02:15:26,095 --> 02:15:29,019 ‫اگه نشده باشه الان مطمئن باش که خبردار میشه . 1522 02:15:30,028 --> 02:15:33,976 ‫و زیاد طول نمیکشه که از نتیجهش باخبر بشی. 1523 02:20:03,494 --> 02:20:05,644 ‫سیزده مارس ۱۹۳۸ 1524 02:20:06,395 --> 02:20:08,215 ‫هیتلر به وین وارد میشه . 1525 02:20:08,894 --> 02:20:12,649 ‫در ساعت ۵:۳۰ بعد از ظهر مردم به استقبال او رفتند. 1526 02:20:27,627 --> 02:20:32,144 ‫کاردینال اینیتزر، اسقف اعظم ،وین ‫نامه ای که توسط او و تمام اسقفهای دیگر 1527 02:20:32,660 --> 02:20:36,745 ‫امضا شده را میخواند ‫و ورود هیتلر به اتریش را خوشامد میگوید 1528 02:20:43,794 --> 02:20:48,584 ‫ما با خرسندی اعلام میکنیم که جنبش ملی سوسیالیست . 1529 02:20:49,028 --> 02:20:51,178 ‫برای رایش آلمان و مردم ... 1530 02:20:51,261 --> 02:20:54,447 ‫و خصوصاً بری طبقات محروم ... 1531 02:20:54,527 --> 02:20:56,746 ‫پیشرفتهای چشمگیری ایجاد نموده است 1532 02:21:01,560 --> 02:21:05,451 ‫اسقف ها برای آیندهی این تلاش ها ... 1533 02:21:05,527 --> 02:21:07,882 ‫دعای خیر و برکت میکنند . 1534 02:21:11,094 --> 02:21:14,485 ‫در روز همه پرسی این وظیفه ی طبیعی .... 1535 02:21:15,194 --> 02:21:17,845 ‫و تعهد ملی ما اسقف هاست 1536 02:21:18,328 --> 02:21:22,447 ‫که خود را آلمانی و بخشی از رایش آلمان بدانیم 1537 02:21:23,861 --> 02:21:26,751 ‫ما از تمام کاتولیکهای با ایمان انتظار داریم ... 1538 02:21:27,094 --> 02:21:29,916 ‫که متوجه باشند چه دینی به مردم خود دارند . 1539 02:21:35,761 --> 02:21:37,843 ‫کافیه 1540 02:21:39,128 --> 02:21:42,814 ‫شما وین رو خوب میشناسید درسته اسقف فرمویل؟ 1541 02:21:43,094 --> 02:21:44,516 ‫بله همینطوره، عالیجناب 1542 02:21:44,594 --> 02:21:48,041 ‫میخوام از پاپ درخواست کنم که شما رو سریعاً به اونجا بفرسته . 1543 02:21:48,360 --> 02:21:51,614 ‫وظیفه ی اصلی شما، تعطیل کردن سفارت پاپ در اونجاست 1544 02:21:51,861 --> 02:21:53,977 ‫و وظیفه ی غیر رسمی من؟ 1545 02:21:54,094 --> 02:21:56,347 ‫++ ‫یه مساله ی آموزشی هستش . 1546 02:21:56,794 --> 02:22:01,311 ‫آگاه سازی رئیس کلیسا نسبت به واقعیتهای دنیای مدرن . 1547 02:22:23,927 --> 02:22:27,181 ‫عالیجناب اولین چیزی که در تصویر متوجه شدیم ... 1548 02:22:28,760 --> 02:22:31,775 ‫این بود که ناقوس تمام کلیساها ‫هنگام ورود هیتلر به ،وین به صدا در اومدند. 1549 02:22:31,861 --> 02:22:33,977 ‫فکر میکنید اونا از من اجازه گرفتند؟ 1550 02:22:34,061 --> 02:22:37,315 ‫این نشانهی ادب نسبت به بازدیدکنندگان عالیرتبه است . 1551 02:22:37,393 --> 02:22:39,213 ‫افراد ما در اینجا ‫مهارت خوبی در به صدا در آوردن ناقوس دارند 1552 02:22:39,294 --> 02:22:40,580 ‫ولی این بازدید کننده. 1553 02:22:40,660 --> 02:22:44,517 ‫دکتر سایس اینکوآرت دستور دادند ‫این کار بعنوان یک حرکت دوستانه انجام بشه . 1554 02:22:44,861 --> 02:22:49,014 ‫ایشون صدراعظم موقت بودند و ‫حالا مامور عالیرتبه ی هیتلر هستند. 1555 02:22:49,393 --> 02:22:52,511 ‫یک کاتولیک بسیار دیندار . یک قهرمان واقعی . 1556 02:22:52,861 --> 02:22:54,681 ‫- چای میخورین؟ - ممنون . 1557 02:22:55,261 --> 02:22:57,719 ‫میدونید که من از طرف خودم صحبت نمیکنم 1558 02:22:57,794 --> 02:22:59,842 ‫بلکه از طرف مقر پاپ صحبت میکنم - طبعاً همینطوره . 1559 02:22:59,961 --> 02:23:01,110 ‫کمی عرق نیشکر بریزم؟ 1560 02:23:01,194 --> 02:23:03,549 ‫- فکر نمیکنم که این ... - فقط واسه مزه ش . 1561 02:23:04,294 --> 02:23:06,251 ‫- شکر؟ ‫هیچی، ممنون . 1562 02:23:06,594 --> 02:23:08,483 ‫چیزی که واتیکان رو خیلی ناراحت کرده ... 1563 02:23:08,560 --> 02:23:12,042 ‫این بود که اون بیانیه به مردم انگیزه میداد ‫تا در همه پرسی، گزینه ی آری رو انتخاب کنند. 1564 02:23:12,128 --> 02:23:13,516 ‫متوجه هستم. 1565 02:23:13,594 --> 02:23:17,519 ‫نباید بدون مزه کردن این اشترودل از اینجا برین 1566 02:23:17,594 --> 02:23:19,710 ‫این رو سفارش دادم چون میدونم ... 1567 02:23:19,794 --> 02:23:23,185 ‫که شما آمریکاییها وقتی به وین میاین. 1568 02:23:23,494 --> 02:23:25,747 ‫خیلی دوست دارین اشترودل بخورین. 1569 02:23:26,261 --> 02:23:29,083 ‫البته که من بیش از هر چیزی نگران کلیسا بودم. 1570 02:23:29,161 --> 02:23:31,380 ‫من کاری به سیاست ندارم . 1571 02:23:31,460 --> 02:23:35,181 ‫فکر میکنید اون بیانیه، غیر سیاسی بوده؟ ‫- كاملاً . 1572 02:23:35,261 --> 02:23:38,219 ‫در یک رای گیری که میگه اتریش باید بخشی از آلمان بشه؟ 1573 02:23:38,294 --> 02:23:41,514 ‫اتریش بخشی از آلمان هست هیتلر این رو اعلام کرد . 1574 02:23:42,261 --> 02:23:44,184 ‫این همه پرسی فقط جنبه ی تشریفاتی داره ‫. 1575 02:23:44,261 --> 02:23:47,913 ‫یک امر تشریفاتی که از نظر خود هیتلر خیلی اهمیت داره . 1576 02:23:47,994 --> 02:23:52,306 ‫دقیقاً. هیتلر اتریش رو میخواد . ‫اکثر مردم اتریش هم هیتلر رو میپذیرن. 1577 02:23:53,027 --> 02:23:57,612 ‫اگه کلیسا در این رابطه واسطه گری کنه این عمل بسیار منطقی تر خواهد بود . 1578 02:23:57,827 --> 02:24:02,378 ‫ولی کار شما فراتر از واسطه گری هستش . ‫شما خودتون رو طرفدار این اتحاد نشون دادید. 1579 02:24:02,460 --> 02:24:05,885 ‫و رم معتقده که کلیسا عاقبت بهتری خواهد داشت .... 1580 02:24:05,961 --> 02:24:09,386 ‫اگه ما نسبت به موضعی که شما دارید موضع منتقدانه تری . 1581 02:24:09,460 --> 02:24:11,417 ‫نسبت به سوسیالیسم ملی داشته باشیم. 1582 02:24:11,494 --> 02:24:15,419 ‫آیا رم میدونه که هیتلر نسبت به انتقاد، چه واکنشی نشون میده؟ 1583 02:24:16,128 --> 02:24:19,780 ‫آیا دوست دارین که مردم کاتولیک هم مانند بسیاری از یهودیان ... 1584 02:24:19,861 --> 02:24:21,181 ‫در پیاده روها نقش بر زمین باشند؟ 1585 02:24:21,261 --> 02:24:23,912 ‫ما در خصوص برخی مسائل نمیتونیم سازش کنیم . 1586 02:24:23,994 --> 02:24:27,510 ‫حق کلیسا نسبت به زندگی خانواده ها آموزش جوانان . 1587 02:24:27,594 --> 02:24:30,552 ‫ولی عالیجناب فکر میکنید من اینجا چکار میکنم . 1588 02:24:31,027 --> 02:24:33,246 ‫دفاع از همین حقوق . 1589 02:24:33,894 --> 02:24:38,218 ‫از بالاترین مراتب کشوری به من اطمینان داده شده . 1590 02:24:38,293 --> 02:24:40,716 ‫باید به یاد داشته باشیم که در آلمان چه اتفاقی افتاد . 1591 02:24:40,794 --> 02:24:45,152 ‫قضیه ی اتریش فرق میکنه ‫فراموش نکنید که اینجا یک کشور کاتولیک هستش. 1592 02:24:45,994 --> 02:24:49,112 ‫اینجا کشوری هستش که خود هیتلر در اون به دنیا اومده و غسل تعمید شده . 1593 02:24:49,260 --> 02:24:52,378 ‫با اینحال واتیکان معتقده ... - میدونی، فرمویل 1594 02:24:52,560 --> 02:24:55,211 ‫. ‫من مردمی که به اینجا تسلط پیدا کردند رو میشناسم 1595 02:24:55,494 --> 02:24:59,715 ‫میتونی در مهمانی امشب دکتر سایس اینکوآرت ‫با چند نفرشون آشنا بشی؟ 1596 02:25:00,961 --> 02:25:04,750 ‫ما در اتریش یک سنت متمدانه داریم که آلمانیها عاری از اون هستند . 1597 02:25:04,827 --> 02:25:07,979 ‫پس چرا مردم اینجا اینقدر مشتاق هستند که به اونها ملحق بشن؟ 1598 02:25:08,061 --> 02:25:10,211 ‫چون ما از نژاد آلمانی هستیم. 1599 02:25:11,027 --> 02:25:15,476 ‫درک این موضوع برای یک غیر آلمانی دشواره . واسه یک آمریکایی که بسیار دشواره . 1600 02:25:15,627 --> 02:25:16,947 ‫چرا این حرف رو میگی؟ 1601 02:25:17,027 --> 02:25:19,382 ‫شما به این ترکیب و ادغامات عادت دارین . 1602 02:25:20,660 --> 02:25:23,948 ‫اتحاد تمام مردم آلمانی چیزی هستش که ‫... 1603 02:25:24,027 --> 02:25:27,349 ‫که بیش از هزار سال در آرزوی اون بودیم . ‫. 1604 02:25:28,094 --> 02:25:31,485 ‫درسته ما و آلمانیها از خیلی جهات با هم متفاوت هستیم. 1605 02:25:32,128 --> 02:25:34,278 ‫ولی از یک نژاد هستیم . 1606 02:25:34,360 --> 02:25:37,785 ‫با شما موافقم که درک این مفهوم کار سختیه . 1607 02:25:37,861 --> 02:25:40,284 ‫پس واسه چی وقتمون رو تلف کنیم؟ 1608 02:25:40,360 --> 02:25:44,581 ‫چرا بطور خلاصه به من نمیگین که ‫پدر مقدس چه انتظاری از بنده دارند؟ 1609 02:25:45,061 --> 02:25:48,144 ‫.. ‫اولا مایل هستند که شما ابراز کنید که ‫. 1610 02:25:48,227 --> 02:25:51,913 ‫پیشنهادتون به آری گفتن فقط یک نظر شخصی بوده ..... 1611 02:25:51,994 --> 02:25:54,952 ‫و لزومی نداره که کاتولیکها این امر رو واجب بدونن 1612 02:25:55,094 --> 02:25:59,179 ‫و بعد از انجام این کار ‫بیانیه ی دیگری در خصوص همه پرسی صادر نکنید 1613 02:25:59,727 --> 02:26:02,150 ‫انجام این خواسته ها بسیار ساده است . 1614 02:26:02,460 --> 02:26:05,009 ‫من تمایلی ندارم که بیانیههایی برای انتخابات صادر کنم 1615 02:26:05,760 --> 02:26:07,580 ‫من یک سیاستمدار نیستم 1616 02:26:13,994 --> 02:26:18,716 ‫عالیجناب کاردینال تئودور اینیتزر و عالیجناب اسقف فرمویل . 1617 02:26:23,694 --> 02:26:27,915 ‫ژنرال آلبرت كراس. اسقف فرمویل . 1618 02:26:28,494 --> 02:26:31,418 ‫خانم والتر ایشون اسقف فرمویل هستند . ‫H 1619 02:26:31,494 --> 02:26:34,816 ‫خانم كلارا والتر دکتر سایس اینکوآرت. 1620 02:26:35,393 --> 02:26:37,782 ‫عالیجناب . 1621 02:26:37,861 --> 02:26:40,842 ‫ایشون عالیجناب اسقف فرمویل هستند. 1622 02:26:40,927 --> 02:26:43,510 ‫یه آمریکایی که در واتیکان مشغول به کار هستند . 1623 02:26:43,594 --> 02:26:44,948 ‫باعث افتخاره . 1624 02:26:45,027 --> 02:26:49,476 ‫امیدوارم ایشون مطلع باشند که حضورشون در اینجا ‫چقدر برای ما قابل احترام هست 1625 02:26:50,427 --> 02:26:53,613 ‫امروز پای تلفن با فوهرر صحبت کردم . لقب هیتلر به معنای رهبر 1626 02:26:53,694 --> 02:26:55,082 ‫و ایشون گفت: 1627 02:26:55,160 --> 02:26:58,551 ‫آقای سایس اینکوآرت عزیز ‫تمام اتریش به جز کاردینال اینیتزر ... 1628 02:26:58,660 --> 02:27:00,776 ‫باید به فرمان تو باشد . 1629 02:27:01,160 --> 02:27:04,915 ‫ایشون گفت: یادت باشه این قدرت از طریق من به شما داده میشه . 1630 02:27:05,660 --> 02:27:07,344 ‫و خودشون توسط خداوند به این قدرت دست یافتند 1631 02:27:07,527 --> 02:27:11,418 ‫آقای کورت ون هارتمن و خانم آنامری ون هارتمن . 1632 02:27:13,127 --> 02:27:15,141 ‫- درود بر هیتلر . - درود بر هیتلر . 1633 02:27:24,594 --> 02:27:27,245 ‫بالاخره موفق شدم به آمریکا سفر کنم. 1634 02:27:27,861 --> 02:27:30,910 ‫دو سال پیش، کورت من رو واسه یک سفر کاری با خودش برد. 1635 02:27:31,360 --> 02:27:33,317 ‫ولی هرگز بوستون رو ندیدیم .... 1636 02:27:33,393 --> 02:27:37,284 ‫متاسفانه خیلی ها موفق به دیدنش نمیشن. خب از چیزهایی که دیدین خوشتون اومد؟ 1637 02:27:37,360 --> 02:27:39,545 ‫خیلی زیاد از بیشتر جاهاش خوشم اومد . 1638 02:27:39,627 --> 02:27:44,019 ‫مردم ما در اینجا باید خیلی از چیزهای اونجا رو داشته باشن تا وارد دنیای مدرن بشن 1639 02:27:44,594 --> 02:27:46,847 ‫حالا توی این فکر هستیم که اون چیزها رو بدست بیاریم . ‫+ 1640 02:27:46,927 --> 02:27:48,611 ‫به خاطر هیتلر؟ 1641 02:27:48,794 --> 02:27:50,944 ‫آنامری فکر میکنه هیتلر مزایایی داره ..... 1642 02:27:51,027 --> 02:27:53,849 ‫و این مزایا برای افراد بی طرف واضح نیست . 1643 02:27:54,027 --> 02:27:55,381 ‫ولی شما موافق نیستید؟ 1644 02:27:55,460 --> 02:27:58,475 ‫بعنوان یک بانکدار ‫باید کمی از اقتصاد سر در بیارم ... 1645 02:27:58,927 --> 02:28:03,615 ‫در این فصل برای اینکه بتونی برف خوبی ببینی باید تا ارتفاع ۱۵۰۰ متری بالا بری 1646 02:28:04,494 --> 02:28:06,246 ‫کوه تسوگ اشپیتسه 1647 02:28:06,961 --> 02:28:10,352 ‫11 ‫سنت كریستوفر بالاتر از شهر دلبرگ .. 1648 02:28:10,427 --> 02:28:13,249 ‫ببین به چه روزی افتادیم . 1649 02:28:13,327 --> 02:28:16,718 ‫جلوی آقای راینهارد ‫که ۱۲ سال با ما بوده نمیتونیم صحبت کنیم . 1650 02:28:16,794 --> 02:28:19,343 ‫به نظر من بهترین قانون اینه که هیچ استثنائی قائل نشیم . 1651 02:28:19,427 --> 02:28:22,180 ‫به نظرم بزرگترین خطری که نازیها ایجاد میکنن ... 1652 02:28:22,260 --> 02:28:26,151 ‫این هستش که مجبورند سریع گسترش پیدا کنن یا نابود بشن . ‫این یعنی دیر یا زود جنگ راه میفته . ‫+ 1653 02:28:26,227 --> 02:28:29,151 ‫ولی اون گفت که بزرگترین آرزوی او دستیابی به صلح هستش . 1654 02:28:29,227 --> 02:28:32,811 ‫در حالیکه داره تانک و هواپیما میسازه و اطرافش رو پر از گانگستر کرده . 1655 02:28:32,894 --> 02:28:37,047 ‫میدونم بعضی از اونا بیرحم هستن ‫ولی فکر میکنم به قدرت اونا نیاز داریم . 1656 02:28:37,527 --> 02:28:40,918 ‫حالا ما داریم بخشی از یک کشور قدرتمند میشیم 1657 02:28:42,127 --> 02:28:44,107 ‫کی میتونه باشه؟ - نمی دونم . 1658 02:28:45,794 --> 02:28:46,681 ‫عذر میخوام . 1659 02:28:55,227 --> 02:28:56,615 ‫گشتاپو! 1660 02:28:58,861 --> 02:29:00,010 ‫ببخشید 1661 02:29:08,026 --> 02:29:09,141 ‫کورت! 1662 02:30:10,030 --> 02:30:12,078 ‫می دونی چرا اون کار رو کرد؟ 1663 02:30:13,430 --> 02:30:16,513 ‫مادر پدرش یک یهودی بود . 1664 02:30:17,030 --> 02:30:18,509 ‫و نازیها این رو میدونستند 1665 02:30:18,997 --> 02:30:22,183 ‫و ظاهراً ترس وجودش رو فرا گرفته بوده . 1666 02:30:22,597 --> 02:30:25,578 ‫نمی تونسته تصمیم بگیره که از کشور خارج بشه یا نه . 1667 02:30:25,663 --> 02:30:28,678 ‫تمام اینها رو به وکیلش گفته بوده ولی هرگز چیزی به من نگفته بود . 1668 02:30:28,763 --> 02:30:31,585 ‫چه واکنشی نشون میدادی؟ - نمی دونم . 1669 02:30:31,697 --> 02:30:33,483 ‫شاید اون هم نمیدونسته . 1670 02:30:33,563 --> 02:30:37,318 ‫این منصفانه نبوده که به من چیزی نگه . ‫وقتی نمیدونستم چطور میتونستم بهش کمک کنم؟ 1671 02:30:37,396 --> 02:30:39,376 ‫حتماً خیلی نا امید شده بوده . 1672 02:30:39,763 --> 02:30:42,414 ‫تو که فکر نمیکنی کاری که کرده درست باشه آره؟ 1673 02:30:42,530 --> 02:30:44,919 ‫هیچی نمیتونه خودکشی رو توجیه کنه . 1674 02:30:45,530 --> 02:30:48,249 ‫ولی بعضی شرایط رو راحت تر میشه درک کرد . 1675 02:30:48,797 --> 02:30:53,018 ‫وضعیت روحی افرادی که فکر میکنن ‫تحت تعقیب هستند خیلی خراب میشه .... 1676 02:30:53,396 --> 02:30:56,946 ‫و هیچ کدوم از کارهایی که میکنن برای یک انسان عادی قابل درک نیست. 1677 02:31:10,430 --> 02:31:11,886 ‫عالیجناب . 1678 02:31:14,164 --> 02:31:18,419 ‫عذر میخوام که ناگهانی اومدم پیش شما ولی من در اپرا بودم ... 1679 02:31:18,663 --> 02:31:22,679 ‫و به نظرم اومد شاید لازم باشه در اسرع وقت این رو بخونین . 1680 02:31:23,563 --> 02:31:27,420 ‫اصلاحیهی بیانیهی ما در خصوص همه پرسی . 1681 02:31:27,496 --> 02:31:30,648 ‫شاید بخواین این رو به واتیکان بفرستید. 1682 02:31:30,730 --> 02:31:33,984 ‫فکر میکنم قبول میکنید که این تمام نکاتی که مد نظر داشتیم رو شامل میشه . 1683 02:31:34,064 --> 02:31:37,352 ‫- چه وقت منتشر میشه؟ شوخی میکنید عالیجناب 1684 02:31:37,430 --> 02:31:41,378 ‫نازی ها هرگز اجازه نمیدن چیزی چاپ بشه که تعداد آراء اونها رو پایین بیاره . 1685 02:31:41,463 --> 02:31:45,115 ‫پیشنهاد میکنم صبح روز یکشنبه این متن در تمام کلیساهای کشور خونده بشه . 1686 02:31:45,197 --> 02:31:47,177 ‫یکشنبه روز همه پرسی هستش. 1687 02:31:47,264 --> 02:31:49,949 ‫مگه مردم قبل از رای دادن به مراسم عشاء ربانی نمیرن؟ 1688 02:31:50,030 --> 02:31:53,546 ‫- ممکنه که آشوب به پا بشه؟ - پس این ایده رو رد میکنید؟ 1689 02:31:53,863 --> 02:31:58,255 ‫مگه اینکه دستور مستقیم از واتیکان داشته باشم . اون رو طبیعتاً اطاعت میکنم ... 1690 02:31:58,330 --> 02:32:00,810 ‫حتی اگه بدونم که بی احتیاطی هستش . 1691 02:32:00,997 --> 02:32:02,783 ‫شب خوش اسقف فرمویل 1692 02:32:02,863 --> 02:32:06,379 ‫نیازی نیست من رو تا کنار در همراهی کنید. ‫میدونم که خیلی کار دارین . 1693 02:32:06,597 --> 02:32:10,522 ‫مشغول آماده سازی نامه های ‫11 ‫اسقف اعظم چیکوگیانی برای ارسال هستیم. 1694 02:32:10,697 --> 02:32:14,952 ‫این یعنی به این زودیها دستور مستقیمی از رم به ما نمیرسه. 1695 02:32:16,230 --> 02:32:17,550 ‫شب بخیر . 1696 02:32:19,563 --> 02:32:22,612 ‫وقتی جناب کاردینال اینجا بودند ‫این خانم تشریف آوردند . 1697 02:32:24,630 --> 02:32:28,578 ‫نمیخواستم به اینجا بیام ‫ولی نمیدونستم باید به کجا برم . 1698 02:32:34,897 --> 02:32:36,513 ‫چی شده؟ 1699 02:32:36,964 --> 02:32:39,444 ‫اونا دنبالم هستن گشتاپو رو میگم. 1700 02:32:40,164 --> 02:32:44,419 ‫فکر کنم تا اینجا تعقیبم کردند . ‫نمی دونم دنبال چی هستن ولی ‫نمیدونم ‫. 1701 02:32:45,164 --> 02:32:49,556 ‫اگه من رو به زندان ،بندازن مجبورم میکنن هر چی اونا میخوام رو بگم مگه نه؟ بـ 1702 02:32:50,530 --> 02:32:52,419 ‫با استفاده از مواد مخدر و شکنجه . ‫و 1703 02:32:54,296 --> 02:32:56,981 ‫فکر نمیکنم بتونم اون همه درد رو تحمل کنم . 1704 02:32:57,064 --> 02:33:00,682 ‫- ‫نمیدونم باید چیکار کنم یا کجا برم . - میتونی اینجا بمونی. 1705 02:33:04,263 --> 02:33:07,449 ‫پدر نیدر موزر؟ ‫خواهر ویللمینا هنوز اینجا هستند؟ 1706 02:33:07,530 --> 02:33:10,454 ‫- ‫فکر می کنم . ‫لطفاً به ایشون بگین به اینجا بیان 1707 02:33:12,797 --> 02:33:14,686 ‫پیش ما جات آمنه . 1708 02:33:14,830 --> 02:33:18,346 ‫- متاسفم. ‫- . ‫- حرفش رو نزن خوشحالم که میتونم بهت کمک کنم. 1709 02:33:20,064 --> 02:33:21,384 ‫ممنون . 1710 02:33:22,130 --> 02:33:23,347 ‫بفرمائید 1711 02:33:28,296 --> 02:33:31,084 ‫- ‫عالیجناب با من کاری داشتید؟ - بله، خواهر . 1712 02:33:31,164 --> 02:33:33,917 ‫میخوام یه اتاق برای خانم ون هارتمن آماده کنید. 1713 02:33:34,330 --> 02:33:35,308 ‫حتماً . 1714 02:33:35,396 --> 02:33:38,684 ‫خواهر ویللمینا هر چی لازم داشته باشی برات فراهم میکنه . 1715 02:33:38,763 --> 02:33:41,448 ‫میشه دنبالم بیاین خانم ون هارتمن؟ 1716 02:33:41,997 --> 02:33:43,613 ‫باز هم ممنونم . 1717 02:33:46,964 --> 02:33:50,446 ‫جنابعالی حتماً امروز صبح ‫در میان اولین رای دهندگان بوده اید. 1718 02:33:50,530 --> 02:33:52,646 ‫اخبارش رو ساعت ۹ اعلام کردند . 1719 02:33:52,730 --> 02:33:56,155 ‫من سحرخیز هستم. ‫همیشه دوست دارم ساعت ۶ مراسم عشاء ربانی رو اجرا کنم . 1720 02:33:56,363 --> 02:33:58,650 ‫شما نوع رای دادنتون رو تبلیغ کردید . 1721 02:33:58,730 --> 02:34:01,415 ‫من به شما گزارش دادم که جناب پاپ نگران هستند که ... 1722 02:34:01,496 --> 02:34:05,717 ‫اسقف عزیز، شما به من گفتید که دیگه ‫هیچ بیانیه ای در خصوص همه پرسی صادر نکنم. 1723 02:34:05,797 --> 02:34:10,018 ‫دیشب بعد از سخنرانی هیتلر ‫ناقوس تمام کلیساها دوباره به صدا در اومد . 1724 02:34:10,097 --> 02:34:12,646 ‫شما واقعا با این ناقوسها مشکل دارین . 1725 02:34:12,730 --> 02:34:15,518 ‫چیزی که جلب توجه میکنه به صدا در آوردن اونا نیست . 1726 02:34:15,663 --> 02:34:20,248 ‫گزارش رادیو میگه که کشیشهای سرتاسر کشور مردم رو مجاب میکنن که آری رو انتخاب کنن . 1727 02:34:20,396 --> 02:34:23,013 ‫و خبر مهم تر اینکه بعد از اینکه شما رای خودتون رو دادید ... 1728 02:34:23,097 --> 02:34:24,986 ‫رای کاملاً شخصی خودم . 1729 02:34:25,263 --> 02:34:27,846 ‫به سبک نازیها احترام گذاشتید و گفتید درود بر هیتلر 1730 02:34:27,930 --> 02:34:32,151 ‫.درسته این جمله حالا بخشی از زبان آلمانی هستش . 1731 02:34:32,330 --> 02:34:35,584 ‫از این اصطلاح به جای صبح بخیر ‫یا عصر بخیر هم استفاده میشه . 1732 02:34:35,663 --> 02:34:38,519 ‫حتی متاسفانه به جای خدا به شما برکت دهد. 1733 02:34:38,697 --> 02:34:43,123 ‫با این حال تحت این شرایط این حرکت یک واکنش سیاسی و حمایت گرانه بود. ‫. 1734 02:34:43,363 --> 02:34:47,652 ‫من بیانیه ای صادر نکردم . ‫من دستورات پاپ رو نقض نکردم . 1735 02:34:48,263 --> 02:34:50,049 ‫در لغت، شاید نقض نکرده باشید 1736 02:34:51,496 --> 02:34:56,218 ‫چیزی که میخواستم شما متوجه بشین یک گرایش روحی و کلی بود . 1737 02:34:56,830 --> 02:34:59,879 ‫و شما بوضوح به این مساله اهمیتی ندادید. 1738 02:35:00,163 --> 02:35:04,589 ‫شما بر این باور بودید که روش شما بهتر از روش جناب پاپ بوده . 1739 02:35:04,863 --> 02:35:07,844 ‫من اینطور متوجه شدم و همینطور هم گزارش خواهم داد . 1740 02:35:07,930 --> 02:35:09,648 ‫یه لحظه اسقف . 1741 02:35:10,163 --> 02:35:14,487 ‫باید بدونید که من قصد فضولی در زندگی شخصی شما ندارم . 1742 02:35:16,830 --> 02:35:19,720 ‫این عکس حتماً در مراسم خاکسپاری كورت ون هارتمن برداشته شده . 1743 02:35:20,930 --> 02:35:24,321 ‫میشه بپرسم این عکس چطور به دست جنابعالی رسیده؟ 1744 02:35:24,396 --> 02:35:26,376 ‫این عکس رو پلیس به من داده . 1745 02:35:27,296 --> 02:35:29,981 ‫من خانم ون هارتمن رو ‫قبل از ازدواجشون میشناختم. 1746 02:35:30,064 --> 02:35:33,352 ‫من زمانی که از خدمت کشیشی مرخصی داشتم برای مدتی در اینجا بودم. 1747 02:35:33,430 --> 02:35:34,886 ‫مرخصی از خدمت کشیشی؟ 1748 02:35:35,064 --> 02:35:38,853 ‫البته تعهداتم به قوت خود باقی بود . اون مربوط به چندین سال قبل میشه . 1749 02:35:39,129 --> 02:35:42,884 ‫و حالا همین زن در سفارت پاپ ساکن شده؟ 1750 02:35:42,964 --> 02:35:45,649 ‫ایشون کنار خدمتکار خانه خواهر ویللمینا هستند . 1751 02:35:45,730 --> 02:35:48,654 ‫منظورم این نیست که این به کار ناشایست باشه . ‫· 1752 02:35:48,730 --> 02:35:51,779 ‫ولی باید در نظر داشته باشید که ‫. ‫نازی ها ممکنه چه حرفهایی در موردش بزنن . 1753 02:35:51,863 --> 02:35:54,116 ‫من به خانم ون هارتمن پناه دادم . 1754 02:35:54,196 --> 02:35:55,846 ‫میدونم به خاطر پلیس 1755 02:35:55,930 --> 02:35:59,355 ‫ولی اینکه پلیس مدعی شده او مرتکب جرمی شده. 1756 02:35:59,430 --> 02:36:02,718 ‫باعث تبلیغ منفی در خصوص وجهه ی کلیسا نمیشه؟ 1757 02:36:02,797 --> 02:36:06,654 ‫ایشون جرمی رو مرتکب نشده. ‫هیچکس اون رو به چیزی متهم نکرده 1758 02:36:06,730 --> 02:36:09,347 ‫بهتره در این خصوص اطلاعات شما رو بیشتر کنم . 1759 02:36:09,697 --> 02:36:12,780 ‫یک مدرک واضح موجود هست که کورت ون هارتمن . 1760 02:36:12,863 --> 02:36:16,481 ‫به دلایل قابل درک ‫قصد خروج از اتریش رو داشته. 1761 02:36:16,597 --> 02:36:18,486 ‫شاید این درست باشه ولی این ... 1762 02:36:18,563 --> 02:36:21,282 ‫میخواسته مبلغ زیادی پول رو با خودش ببره 1763 02:36:21,363 --> 02:36:25,482 ‫این خلاف قوانین چندین ساله ی ماست و مربوط میشه به قبل از ورود نازیها . 1764 02:36:25,797 --> 02:36:28,050 ‫این ارتباطی به همسرش نداره . 1765 02:36:28,129 --> 02:36:30,882 ‫حقیقت اینه که جواهرات شخصی ایشون هم در بین اونها بوده . 1766 02:36:30,964 --> 02:36:32,511 ‫در بین چی؟ 1767 02:36:32,663 --> 02:36:37,214 ‫به همراه پولها در زیر آستر چمدانی که در آپارتمان پیدا شد، مخفی شده بود . 1768 02:36:37,763 --> 02:36:40,846 ‫از این موضوع خبر نداشتم . - به شما نگفته بود؟ 1769 02:36:40,963 --> 02:36:44,319 ‫به من گفت که از برنامه های همسرش اطلاعی نداشته. 1770 02:36:44,463 --> 02:36:48,047 ‫و شما این رو پذیرفتید. ‫فرض میکنیم که این حقیقت داشته باشه 1771 02:36:48,197 --> 02:36:53,522 ‫اگه اینطوره باید با ادامه ی بازجویی مشکلی نداشته باشه تا بتونه تبرئه بشه . 1772 02:36:53,930 --> 02:36:56,854 ‫به ایشون بگین تا با مامورین همکاری کنه. 1773 02:36:56,930 --> 02:37:01,083 ‫وقتی که این مامورها گشتاپو باشند ... نمی تونم این بدگویی رو تحمل کنم 1774 02:37:01,930 --> 02:37:04,388 ‫نه در زمانی که در حال تکمیل ..... 1775 02:37:04,463 --> 02:37:08,650 ‫... حساس ترین مذاکرات مربوط به آینده ی کلیسا در اتریش هستم 1776 02:37:08,729 --> 02:37:12,085 ‫باید در موردش فکر کنم . ‫باید با خانم ون هارتمن صحبت کنم. 1777 02:37:12,163 --> 02:37:15,713 ‫ولی حتماً اهمیت و فوریت این مساله رو درک میکنید؟ 1778 02:37:16,030 --> 02:37:20,718 ‫و حتماً راهی پیدا میکنید که باعث شرمندگی من و تخریب روابط من با دولت جدید نشه؟ 1779 02:37:21,197 --> 02:37:23,211 ‫بله یه راهی پیدا میکنم . 1780 02:37:36,063 --> 02:37:38,612 ‫همین الان نتیجه ی همه پرسی رو اعلام کردند . 1781 02:37:38,696 --> 02:37:41,245 ‫تعداد ۱۱۸۰۷ رای منفی بوده 1782 02:37:41,629 --> 02:37:45,418 ‫تعداد ۴۴۴۳۲۰۸ رای آری بوده . 1783 02:37:45,829 --> 02:37:49,914 ‫درصد آراء آری ۹۹. ۷۳ بوده . 1784 02:37:49,996 --> 02:37:51,646 ‫ممنونم پدر . 1785 02:37:51,896 --> 02:37:54,115 ‫تعداد ۹۹ و سه چهارم درصد یعنی اکثریت مردم . 1786 02:37:54,930 --> 02:37:59,618 ‫یه صابون در آمریکا است که در تبلیغاتش گفته میشه ۹۹ ۴۴ درصد پاک هستش . 1787 02:38:00,130 --> 02:38:02,519 ‫ولی هیتلر حتماً از اون هم پاک تره . 1788 02:38:02,829 --> 02:38:06,185 ‫- شما که سفارت پاپ رو تعطیل میکنید . - اتریش دیگه وجود خارجی نداره . 1789 02:38:06,696 --> 02:38:10,519 ‫روابط سیاسی ما با آلمانیها ‫از سفارت پاپ در برلین صورت میگیره 1790 02:38:12,529 --> 02:38:16,318 ‫گشتاپو گفته که یک چمدان در آپارتمان شما پیدا کردند. 1791 02:38:16,829 --> 02:38:20,185 ‫جواهرات شما به همراه پولها ‫در زیر آستر اون چمدون پنهان شده بوده. 1792 02:38:20,330 --> 02:38:22,685 ‫کورت همیشه جواهرات من رو در گاوصندوقش نگه میداشت. 1793 02:38:22,763 --> 02:38:25,448 ‫یه راهی برای خارج کردنت از کشور پیدا میکنم . 1794 02:38:25,529 --> 02:38:27,714 ‫تو هیچ دینی نسبت به من ،نداری استفان . 1795 02:38:27,796 --> 02:38:29,685 ‫من خیلی به تو مدیون هستم. 1796 02:38:29,796 --> 02:38:33,721 ‫زمانی که نحوه ی عاشقی رو یادم رفته بود به من کمک کردی تا دوباره عاشق بشم. 1797 02:38:33,796 --> 02:38:36,686 ‫و تو اون عشق رو به من ارائه نکردی بلکه به خدا ارائه کردی 1798 02:38:37,330 --> 02:38:40,254 ‫از ابتدا به اون تعلق داشته همیشه به او تعلق داشته . 1799 02:38:40,663 --> 02:38:42,643 ‫برای من همیشه تو بودی . 1800 02:38:43,363 --> 02:38:45,479 ‫من هرگز عاشق مردی جز تو نشدم . 1801 02:38:47,197 --> 02:38:50,883 ‫ببخشید عالیجناب تلفن دارید. 1802 02:39:04,529 --> 02:39:07,715 ‫میخوام امشب یک شاهد از واتیکان در کنارم باشه . 1803 02:39:08,163 --> 02:39:12,771 ‫نه تنها برای ثبت دقیق وقایع ‫بلکه میخوام یک تجربه ی آموزشی باشه . 1804 02:39:13,729 --> 02:39:18,178 ‫میخوام گزارش بدین که یک غیر رومی هم میتونه در سیاست موفق باشه . 1805 02:39:19,197 --> 02:39:22,053 ‫کجا میریم؟ ‫- به دیدن آدولف هیتلر ‫. 1806 02:39:28,629 --> 02:39:31,951 ‫ما بیش از دو ساعت منتظر بودیم . ‫جناب فوهرر از این موضوع مطلع هستند؟ 1807 02:39:32,030 --> 02:39:36,513 ‫- مطمئنم که در جریان هستند عالیجناب ‫. ‫- ممنون . 1808 02:39:42,096 --> 02:39:45,179 ‫دو ساعت کمی طولانی هستش ‫مهم نیست چقدر سرش شلوغ باشه . 1809 02:39:45,263 --> 02:39:47,777 ‫ولی حداقل باید در شرایط خوبی باهاش ملاقات کنیم . 1810 02:39:47,863 --> 02:39:50,048 ‫اتریش بزرگترین پیروزی او بوده . 1811 02:39:50,130 --> 02:39:52,280 ‫کاردینال اینیتزر . 1812 02:39:53,863 --> 02:39:55,183 ‫اسقف فرمویل نمیتونه همراهیتون کنه . 1813 02:39:55,930 --> 02:39:59,719 ‫- جناب فوهرر میخوان با شما به تنهایی صحبت کنند. - ولى من صراحتاً درخواست کردم ... 1814 02:39:59,796 --> 02:40:01,912 ‫اینها دستورات جناب فوهرر هستند. 1815 02:40:20,696 --> 02:40:23,279 ‫بخشید عالیجناب . 1816 02:40:23,363 --> 02:40:27,311 ‫شما برای مردم خودتون در آمریکا درباره ی این روزهای شکوهمند ... 1817 02:40:27,396 --> 02:40:30,718 ‫و اینکه چطور دو کشور آلمانی در صلح و آرامش ‫با هم متحد شدند، تعریف میکنید 1818 02:40:31,663 --> 02:40:33,381 ‫من چیزی که دیدم رو تعریف میکنم 1819 02:40:33,462 --> 02:40:36,215 ‫در آینده هم هنگام آزادسازی برادران آلمانی مون ... 1820 02:40:36,297 --> 02:40:38,516 ‫در سود تنلند کشور چکسلواکی هم همینطور میشه. 1821 02:40:38,596 --> 02:40:40,576 ‫و همچنین در کشور شما . 1822 02:40:40,729 --> 02:40:43,710 ‫- منظورت ایالات متحده است؟ ‫- بله . 1823 02:40:44,297 --> 02:40:47,346 ‫ما قصد تصرف سرزمینهای شما ‫و آسیب زدن به مردم شما رو نداریم. 1824 02:40:47,429 --> 02:40:50,911 ‫تنها هدف ما، آزادسازی ‫پنج میلیون آلمانی ای هستش که اونجا هستند . 1825 02:40:54,396 --> 02:40:56,945 ‫دوستتون حتماً حرف اشتباهی زده ‫. 1826 02:41:20,197 --> 02:41:23,644 ‫اون تمام وعده هایی که به من داده بود رو حاشا کرد. 1827 02:41:24,429 --> 02:41:26,511 ‫گفت بزودی یک جنگ راه میفته . 1828 02:41:26,596 --> 02:41:29,679 ‫و کلیسا هم باید مانند ارتش . 1829 02:41:29,763 --> 02:41:31,549 ‫به کشورش خدمت رسانی کنه . 1830 02:41:31,930 --> 02:41:35,377 ‫در اتریش بیشتر از آلمان میشه مردم رو کنترل کرد . 1831 02:41:35,462 --> 02:41:38,250 ‫چون اکثریت مردم ما کاتولیک هستند. 1832 02:41:39,763 --> 02:41:44,189 ‫مدارس دینی ما باید منحل بشن . گروه های جوانان باید منحل بشه . 1833 02:41:45,063 --> 02:41:48,749 ‫ازدواج به آیین کاتولیک دیگه اجبار قانونی نداره . 1834 02:41:49,163 --> 02:41:51,450 ‫در پایان، شروع به داد و فریاد کرد ... 1835 02:41:51,729 --> 02:41:54,812 ‫و از من پرسید آیا نمیدونم که خداوند بزرگ . 1836 02:41:55,230 --> 02:41:58,848 ‫اون رو برای هدایت مردم ‫و تعیین سرنوشتشون فرستاده. 1837 02:42:00,130 --> 02:42:02,212 ‫منتظر جواب نموند . 1838 02:42:02,296 --> 02:42:05,118 ‫و خودم رو در روز همه پرسی به یاد آوردم ... 1839 02:42:06,197 --> 02:42:08,814 ‫دستم رو بالا بردم و به روش غیر مسیحی احترام گذاشتم. 1840 02:42:09,462 --> 02:42:13,649 ‫11 ‫H ‫و نگفتم خدا را شکر بلکه گفتم درود بر هیتلر 1841 02:48:08,962 --> 02:48:11,476 ‫میتونیم مراسم عشاء ربانی رو به جا بیاریم . 1842 02:48:51,863 --> 02:48:55,948 ‫این مسیر به سرداب زیر کلیسای جامع منتهی میشه . ‫· 1843 02:49:29,696 --> 02:49:30,948 ‫عالیجناب! 1844 02:49:31,529 --> 02:49:33,645 ‫آه، نه این فقط یک خراش هستش . 1845 02:49:33,829 --> 02:49:35,513 ‫باید شما رو از اینجا خارج کنیم. 1846 02:49:35,596 --> 02:49:39,681 ‫با یک پاسپورت واتیکان شما یکی از ‫افرادی خواهید بود که میتونه کشور رو ترک کنه. 1847 02:49:39,762 --> 02:49:44,017 ‫حداقل فعلا میتونید باید حقایق رو ‫در مورد وعده های هیتلر گزارش بدین . 1848 02:49:44,096 --> 02:49:46,645 ‫عالیجناب شما نمیتونید اینجا بمونید . ‫اینجا امن نیست . 1849 02:49:46,729 --> 02:49:50,984 ‫متاسفانه امنیت یکی از توهماتی است که دیگه نمیتونیم بهش دلگرم باشیم . 1850 02:49:51,429 --> 02:49:52,817 ‫برای من دعا کنید . 1851 02:50:59,140 --> 02:51:02,223 ‫عالیجناب یک خبر شوکه کننده 1852 02:51:02,739 --> 02:51:04,059 ‫در مورد خانم ون هارتمن دارم . 1853 02:51:04,140 --> 02:51:08,418 ‫گشتاپو برای بازجویی از اون اومده بود. بهشون گفتم نباید وارد ساختمون بشن . 1854 02:51:08,506 --> 02:51:11,225 ‫- گفتم اینجا تحت مالکیت یک ارگان مستقل است . ‫- خب چی شد؟ 1855 02:51:11,307 --> 02:51:13,526 ‫خانم ون هارتمن برای ملاقات با اونها بیرون رفت. 1856 02:51:13,606 --> 02:51:16,257 ‫تمایل نداشت که اعلام کنه اینجا حق پناهندگی داره . 1857 02:51:16,340 --> 02:51:19,196 ‫از ایشون خواهش کردم که تا برگشتن شما منتظر بمونه ... 1858 02:51:19,273 --> 02:51:20,490 ‫قبول نکرد؟ 1859 02:51:20,573 --> 02:51:24,362 ‫خانم ون هارتمن گفت ‫اونقدر شخصیتش قوی نبوده .... 1860 02:51:24,539 --> 02:51:26,394 ‫که بتونه کار درست رو انجام بده . 1861 02:51:26,472 --> 02:51:29,794 ‫تحمل این رو نداشته که در این مورد با شما صحبت کنه . 1862 02:51:37,573 --> 02:51:38,654 ‫باز کنید! 1863 02:51:54,539 --> 02:51:58,430 ‫عالیجناب، باورم نمیشد وقتی شنیدم که گفتند شما به اینجا اومدید. 1864 02:51:58,506 --> 02:52:00,156 ‫چرا اجازه دادی تو رو با خودشون ببرن؟ 1865 02:52:00,240 --> 02:52:03,198 ‫چون یهو به نظر راحت تر اومد که باهاشون مبارزه نکنم . 1866 02:52:03,307 --> 02:52:04,957 ‫یهو دیگه اهمیتی برام نداشت . 1867 02:52:05,040 --> 02:52:08,089 ‫خیلی اهمیت داره . ‫وقتی هر دو میدونیم که تو بیگناه هستی 1868 02:52:08,173 --> 02:52:12,963 ‫. ‫از جرم فرار از اتریش به همراه ‫پول و جواهرات در این مورد گناهکار نیستم 1869 02:52:13,439 --> 02:52:17,831 ‫و با یک کمک مناسب میتونستی این رو ثابت کنی من یه وکیل رو مامور کردم تا به دیدنت بیاد . 1870 02:52:18,040 --> 02:52:20,623 ‫ارزش این همه تلاش رو داره؟ من که شک دارم 1871 02:52:22,207 --> 02:52:25,563 ‫از زمان مرگ کورت ‫وقت کردم در مورد خودم فکر کنم. 1872 02:52:27,639 --> 02:52:31,257 ‫وقتی یک دختر فاسد بودم عاشق یک مرد جوان شدم. 1873 02:52:32,439 --> 02:52:33,691 ‫یک کشیش . 1874 02:52:34,706 --> 02:52:37,528 ‫عاشقش بودم حداقل اینطور فکر میکنم . 1875 02:52:37,673 --> 02:52:40,153 ‫ولی اون یک چالش در برابر خودبینی من هم بود . 1876 02:52:40,372 --> 02:52:43,023 ‫میخواستم اون رو از کشیشی دور کنم. 1877 02:52:43,140 --> 02:52:45,427 ‫می خواستم از خدا دورش کنم. 1878 02:52:45,573 --> 02:52:49,191 ‫تو داری وقتمون رو هدر میدی . نه اجازه بده حرف بزنم. 1879 02:52:49,940 --> 02:52:53,365 ‫وقتی در اون مبارزه شکست خوردم نا امید شده بودم ... 1880 02:52:54,372 --> 02:52:57,660 ‫... ‫و به کورت روی آوردم ‫که شاید خیلی هم خوب میشد . 1881 02:52:58,306 --> 02:53:02,527 ‫اگه میتونستم واسه اون تبدیل به زنی بشم که خودم همیشه آرزوش رو داشتم . 1882 02:53:03,940 --> 02:53:06,523 ‫· ‫زنی که فقط به خاطر همسرش زندگی میکنه . 1883 02:53:08,073 --> 02:53:09,393 ‫بیچاره کورت . 1884 02:53:09,840 --> 02:53:14,323 ‫به کمتر از اینها هم راضی بود ‫خیلی کمتر ولی من هیچی بهش ندادم . 1885 02:53:14,673 --> 02:53:16,755 ‫آنامری ... ‫- بذار حرفم تموم بشه . 1886 02:53:18,472 --> 02:53:21,328 ‫حتی وقتی دو نفر، چیزهای کمی ‫برای سهیم شدن داشته باشن ... 1887 02:53:21,406 --> 02:53:24,888 ‫باز هم میتونن یه جور زندگی واسه خودشون بسازن 1888 02:53:26,506 --> 02:53:31,364 ‫تا وقتی که یه نفر از اونا ‫حس نیاز شدیدی نسبت به اون یکی داشته باشه 1889 02:53:33,673 --> 02:53:37,496 ‫وقتی کورت چنین احساس نیازی داشت ‫جای دیگه ای رو نداشت که بهش روی بیاره 1890 02:53:38,573 --> 02:53:41,588 ‫اونقدر من رو دوست داشت که بخواد ‫بدون من از کشور خارج بشه ... 1891 02:53:41,673 --> 02:53:45,394 ‫و اونقدر از من مطمئن نبود ‫که بخواد در مورد نقشه ش چیزی به من بگه . 1892 02:53:46,539 --> 02:53:48,724 ‫میتونم تصور کنم چه حسی داشته ... 1893 02:53:48,806 --> 02:53:52,128 ‫وقتی حرف های احمقانه ی من در مورد یک آلمان بزرگتر رو میشنیده . 1894 02:53:52,739 --> 02:53:55,857 ‫به همین یک دلیل ‫این حق من هستش که الان اینجا باشم. 1895 02:53:55,940 --> 02:53:58,056 ‫فکر میکنی کورت این کار رو دوست داره؟ 1896 02:53:58,140 --> 02:53:59,221 ‫نه . 1897 02:53:59,873 --> 02:54:03,059 ‫اون خیلی مهربون بود . ‫نمی خواست صدمه دیدن من رو ببینه . 1898 02:54:03,140 --> 02:54:06,622 ‫پس به همین دلیل باید سعی کنی خودت رو تبرئه کنی به خاطر اون . 1899 02:54:06,940 --> 02:54:10,194 ‫همچنین به خاطر من ‫چون واسه من هم اهمیت داره که چه اتفاقی برات میفته . 1900 02:54:11,840 --> 02:54:13,797 ‫ممنون. کاش میتونستم . 1901 02:54:14,140 --> 02:54:16,325 ‫تمومش !کنید وقتتون تموم شده . 1902 02:54:17,739 --> 02:54:21,892 ‫باید این کار رو بکنی مهمترین از همه باید این کار رو به خاطر خودت بکنی . 1903 02:54:22,539 --> 02:54:24,496 ‫به خاطر چیزی که هستی . 1904 02:54:25,239 --> 02:54:28,686 ‫تو یک مورچه ی تنها در یک مورتپه نیستی 1905 02:54:29,372 --> 02:54:31,761 ‫بلکه یک انسان هستی یک نفر ... 1906 02:54:31,840 --> 02:54:33,922 ‫که خدا از روحش در تو دمیده 1907 02:54:34,006 --> 02:54:35,326 ‫ 1908 02:54:37,472 --> 02:54:39,554 ‫ممنون عالیجناب . 1909 02:54:40,803 --> 02:54:42,191 ‫و خدا نگهدار . 1910 02:54:54,736 --> 02:54:57,421 ‫این افتخار رو دارم که به عالیجناب اطلاع بدم ..... 1911 02:54:57,502 --> 02:55:00,722 ‫که پدر مقدس قصد دارند در ساعت ۱۰ ... 1912 02:55:00,836 --> 02:55:04,591 ‫صبح پنجشنبه در مراسم نیمه عمومی در قصر پاپ در واتیکان ..... 1913 02:55:04,903 --> 02:55:06,917 ‫کلاه کاردینالی رو اعطا کنند. 1914 02:55:07,003 --> 02:55:08,323 ‫ممنونم . 1915 02:55:11,203 --> 02:55:12,659 ‫دوستان ... 1916 02:55:13,402 --> 02:55:15,450 ‫برادران مسیحی . 1917 02:55:16,203 --> 02:55:17,591 ‫مادر ... 1918 02:55:17,936 --> 02:55:22,658 ‫و همه ی اعضاء خانواده ام که ‫برای این مراسم مسافت زیادی رو تا اینجا طی کردید . 1919 02:55:23,270 --> 02:55:25,557 ‫از حضور همه ی شما در اینجا تشکر میکنم . 1920 02:55:26,436 --> 02:55:29,792 ‫و میدونم که شما هم مانند من ‫. ‫. ‫از پدر مقدس سپاسگزار هستید. 1921 02:55:30,803 --> 02:55:34,694 ‫که این افتخار رو به من و آمریکا اعطاء کرده . 1922 02:55:37,003 --> 02:55:40,450 ‫زمانی که ایشون به من اطلاع داد که قصد داره بنده رو .... 1923 02:55:40,536 --> 02:55:42,959 ‫به ریاست انجمن کاردینالها منصوب کنه .... 1924 02:55:44,636 --> 02:55:49,028 ‫اولین واکنش من این بود که ‫نمیتونستم باور کنم که ایشون اینقدر به من اعتماد دارند . 1925 02:55:51,536 --> 02:55:55,689 ‫هنوز با این ترس کنار نیومدم . ‫شک دارم که اصلا بتونم کنار بیام . 1926 02:55:57,236 --> 02:56:01,355 ‫ولی دومین فکری که در موردش داشتم به من قدرت داد تا سعی خودم رو بکنم . 1927 02:56:02,869 --> 02:56:06,760 ‫چیزی که به ذهنم اومد این بود که این یک اهمیت ویژه داره که 1928 02:56:07,602 --> 02:56:11,527 ‫پدر مقدس تصمیم گرفتند در این شرایط خطیر جهانی ... 1929 02:56:11,602 --> 02:56:13,889 ‫من رو بعنوان یک کاردینال و اسقف اعظم . 1930 02:56:15,270 --> 02:56:17,591 ‫به کشور خودم برگردونند . 1931 02:56:19,736 --> 02:56:22,421 ‫اولین اسقف ،آمریکا جان كارول ... 1932 02:56:23,502 --> 02:56:27,518 ‫برادر فردی بود که استقلال آمریکا رو امضا کرد ... 1933 02:56:28,502 --> 02:56:30,391 ‫و یک نمونه ی زنده از ... 1934 02:56:31,103 --> 02:56:33,720 ‫وفاداری به کلیسا و دولت . 1935 02:56:35,369 --> 02:56:37,656 ‫و دین و سیاست بود ... 1936 02:56:38,903 --> 02:56:41,986 ‫چیزی که در شرایط فعلی همه ی ما بهش نیاز داریم . 1937 02:56:44,170 --> 02:56:46,355 ‫من با چشمان خودم دیدم که .... 1938 02:56:47,769 --> 02:56:51,819 ‫اگر حکومت استبدادی بر مردم غلبه کنه چه جهنمی در زمین بوجود خواهد اومد . 1939 02:56:53,969 --> 02:56:58,190 ‫اگه دنیا فراموش کنه که تمام انسانها ‫مثل هم هستند و فرزندان خداوند هستند ... 1940 02:56:59,536 --> 02:57:01,618 ‫و متعلق به خالق خود هستند ‫. 1941 02:57:02,170 --> 02:57:04,355 ‫و این حق لاینفک اونهاست که ... 1942 02:57:04,436 --> 02:57:05,756 ‫زندگی کنند ... 1943 02:57:05,836 --> 02:57:07,122 ‫آزاد باشند . 1944 02:57:07,203 --> 02:57:09,388 ‫و در پی شاد زیستن باشند . 1945 02:57:09,969 --> 02:57:13,587 ‫این عقیده ی آمریکاست . این بشارت کلیساست . 1946 02:57:15,702 --> 02:57:18,956 ‫و در حال حاضر این بشارتها به خاطر وجود افراد ... 1947 02:57:19,869 --> 02:57:23,225 ‫و مکتبهایی که دشمن آزادیهای دینی و سیاسی هستند 1948 02:57:24,269 --> 02:57:26,590 ‫در معرض خطر قرار گرفته . 1949 02:57:28,836 --> 02:57:31,988 ‫لازمه ی دفاع از آزادی وجود گفتار قوی ... 1950 02:57:33,502 --> 02:57:35,084 ‫قلب های قوی . 1951 02:57:36,203 --> 02:57:37,659 ‫و دستان قوی است . 1952 02:57:41,203 --> 02:57:44,059 ‫برای من دعا کنید که دچار لغزش نشوم. 1953 02:57:46,070 --> 02:57:49,256 ‫و برای آزادی و سربلندی کلیسای خودمون ... 1954 02:57:51,170 --> 02:57:52,490 ‫و کشور عزیزمون دعا کنید . 1955 02:57:55,536 --> 02:57:57,015 ‫خدا شما رو حفظ کنه . 1956 02:58:15,536 --> 02:58:17,015 ‫مترجم : مهدی