1 00:00:00,000 --> 00:00:07,000 تيم ترجمه فيلم باران تقديم ميکند ..:: wWw.BaranMovie.cOm::.. 2 00:00:07,030 --> 00:00:12,000 مترجم عرفان.س.ا ( crissangel ) 3 00:00:12,030 --> 00:00:16,000 Email : magicblack52@yahoo.com 4 00:01:55,144 --> 00:01:58,511 ! هي ، مامان . مامان . اونجا رو ببين 5 00:01:59,849 --> 00:02:01,282 نگاه کن مامان . نگاه کن 6 00:02:11,527 --> 00:02:12,653 ! جاني 7 00:02:33,983 --> 00:02:36,781 . بذار من صحبت بکنم . حواست باشه 8 00:02:37,186 --> 00:02:38,312 . باشه ، مامان 9 00:02:44,693 --> 00:02:45,887 صحبت نباشه 10 00:03:06,382 --> 00:03:07,679 صبح بخير 11 00:03:10,452 --> 00:03:13,785 چند روز پيش، زماني که داشتم از . دست سرخ پوست ها فرار ميکردم ، اسبم رو از دست دادم 12 00:03:13,889 --> 00:03:14,947 سرخ پوست ها ؟ 13 00:03:15,457 --> 00:03:18,221 ما ديشب بالاي " ليانو " چادر زديم 14 00:03:19,228 --> 00:03:22,527 سَم فوراً حضور سرخ پوست ها . رو حس کرد و به من خبر داد 15 00:03:22,665 --> 00:03:24,724 من هم فکر کردم که بهتره يه چند مايلي . ازشون فاصله بگيرم . 16 00:03:24,833 --> 00:03:26,858 اما چرا ؟ با در صلح به سر ميبريم 17 00:03:26,969 --> 00:03:28,630 . ما عهدنامه داريم . درسته ، خانم 18 00:03:28,737 --> 00:03:32,138 من مجبورم که يه اسب جديد قرض بگيرم و يا بخرم 19 00:03:32,308 --> 00:03:36,540 من ميتونم مبلغش رو پرداخت کنم ، . من از طرف ژنرال " کراک " به اينجا اومدم 20 00:03:37,112 --> 00:03:39,979 اسم من لِين هست من هم خانم لوُ هستم 21 00:03:40,316 --> 00:03:41,578 . اسم من هم جانيه 22 00:03:41,784 --> 00:03:44,685 . اون آب به نظر خنک مياد . خواهش ميکنم ، به خودتون برسيد 23 00:03:44,787 --> 00:03:46,618 حواست به اون سگ باشه ، پسر 24 00:03:47,356 --> 00:03:50,291 شما ميتونيد يه اسب به من قرض بدين و يا اينکه به من بفروشيد ؟ 25 00:03:50,392 --> 00:03:54,522 البته . من فقط اسب مخصوص شخم زني دارم . که دو تا از اونا ، نيمه وحشي هستن 26 00:03:54,730 --> 00:03:58,496 دست من يه دفعه شکسته بود و براي رفتن به شهر . از اون اسب ها کمک گرفتم 27 00:04:00,336 --> 00:04:03,271 منظورت اينه که اينجا تنها هستي ؟ اوه ، نه 28 00:04:03,606 --> 00:04:05,836 ...شوهر من پشت اون تپه ها 29 00:04:05,941 --> 00:04:07,966 . يه سري گله گاو داره . اوه 30 00:04:08,077 --> 00:04:11,342 دقيقاً زماني که يه مهمان براي ما اومده ، . شوهرم حسابي از اينجا دوره 31 00:04:11,547 --> 00:04:13,412 . من از ملاقات با اون خوشحال ميشم ، خانم 32 00:04:16,585 --> 00:04:19,782 من هيچ وقت به اون سگ دست نمي زنم ، پسر ، . اون زياد از نوازش کردن خوشش نمياد 33 00:04:21,323 --> 00:04:24,292 و حالا اگر شما اجازه بدين ، خانم ، . ميرم يه نگاهي به اسب ها بندازم 34 00:04:24,393 --> 00:04:27,157 البته ،‌شما ميتونيد اونا رو نزديک . اون طويله پيدا کنيد 35 00:04:27,496 --> 00:04:31,091 من هم يه چيزي براي خوردن آماده ميکنم ، . حدس ميزنم که شما گرسنه هستين 36 00:04:31,200 --> 00:04:32,827 . دقيقاً . ممنون 37 00:05:08,304 --> 00:05:12,434 من واقعاً متأسفم . شوهر من امروز بايد . براي شکار کردن گوسفندهاي گمشدش ميرفت 38 00:05:19,014 --> 00:05:21,608 اون هميشه دوست داشته که با يه . مرد هم صحبت بشه 39 00:05:22,484 --> 00:05:24,247 . ما از مهمان هامون استقبال ميکنيم 40 00:05:25,020 --> 00:05:28,114 اطراف اينجا بايد خطرناک باشه ، . مخصوصاً‌ براي يه زن 41 00:05:28,223 --> 00:05:30,384 . من اهميتي نميدم . من اينجا بزرگ شدم 42 00:05:31,560 --> 00:05:34,461 چه غذايي براي سگت آماده کنم ؟ هيچي . ممنون 43 00:05:34,730 --> 00:05:38,325 اون خودش ميتونه براي خودش يه خرگوش يا يه چيز ديگه شکار کنه 44 00:05:38,434 --> 00:05:40,334 . به هرحال من مشکلي ندارم 45 00:05:42,304 --> 00:05:45,865 اگر مشکلي نيست خانم ، . ترجيح ميدم که شما بهش غذا ندين 46 00:05:46,608 --> 00:05:50,237 شما ميخواين يه کاري بکنين که اون از . دست آدم هاي غريبه غذا نگيره 47 00:05:50,346 --> 00:05:52,211 خب ، پس خودتون ميتونيد بهش غذا بدين 48 00:05:52,514 --> 00:05:56,450 نه خانم ، من به اون غذا نميدم . اون . يه سگ مستقل هست 49 00:05:56,685 --> 00:05:59,620 اون به هيچ کسي نياز نداره و . من ميخوام که اون همينطوري بمونه 50 00:05:59,922 --> 00:06:01,253 اينطوري بهتره 51 00:06:02,424 --> 00:06:06,155 . همه به يه نفر احتياج دارن . بله خانم ، اکثراً اينطوري هستن اما نه همه . 52 00:06:06,261 --> 00:06:07,626 اين خيلي بده ، نه ؟ 53 00:06:08,097 --> 00:06:10,031 . شما آشپز خوبي هستين خانم . ممنون 54 00:06:10,132 --> 00:06:13,533 . يه زن بايد آشپزي خوبي داشته باشه . آشپزي من هم خوبه 55 00:06:41,730 --> 00:06:43,698 چرا زماني که بسته بود ، سوارش نشدي ؟ 56 00:06:43,799 --> 00:06:47,291 چون نميخواستم از همون اول کار . من رو بندازه روي زمين و بشينه روي من 57 00:06:47,636 --> 00:06:49,069 . مقاومت کن 58 00:07:23,939 --> 00:07:26,066 شما يکي از وحشي ترين اسبها . رو انتخاب کردي 59 00:07:26,375 --> 00:07:28,104 من نميتونم دليل اين کارم . رو براي شما توضيح بدم 60 00:07:28,210 --> 00:07:29,700 . اون هميشه يه جنگجو بوده 61 00:07:29,812 --> 00:07:32,940 من بابت اسبي که جنگجو نباشه ، . حاضر نيستم پولي بدم 62 00:07:33,048 --> 00:07:35,516 اينجور اسب ها توي شرايط سخت ، . بيشتر به درد آدم ميخورن 63 00:07:36,819 --> 00:07:38,184 اين اسب يه ذره . کُند هست 64 00:07:38,287 --> 00:07:41,154 من توي اين مزرعه ، تقريباً از پس ...همه کارها برميام ، اما 65 00:07:41,657 --> 00:07:43,090 هيچ وقت نتونستم با تبر ، . هيزم خورد کنم 66 00:07:43,192 --> 00:07:44,318 کجاس ؟ 67 00:07:44,693 --> 00:07:46,854 چي ؟ چاقو تيزکن 68 00:07:59,475 --> 00:08:01,875 اين مزرعه به نظر . خيلي قديمي مياد 69 00:08:01,977 --> 00:08:05,435 آره ، من اينجا به دنيا اومدم . شوهر من . هم اينجا بزرگ شده 70 00:08:07,149 --> 00:08:10,482 اون يتيمه . خانواده اون توي . يه تصادف قطار کشته شدن 71 00:08:10,586 --> 00:08:12,281 به همين خاطر هم پدر . من اون رو پيش خودش آورد 72 00:08:12,855 --> 00:08:14,914 . جالبه منظورت چيه ؟ 73 00:08:15,991 --> 00:08:18,482 خب ، برطبق ...آمارهاي مشخص شده 74 00:08:19,361 --> 00:08:22,330 فقط مردان جواني که تا ...هزار کيلومتري اين منطقه هستن 75 00:08:23,232 --> 00:08:25,996 و فقط دختران جواني که... ...تا هزار کيلومتري اين منطقه هستن 76 00:08:26,435 --> 00:08:30,506 اجازه دارن که با همديگه ازواج . بکنن . منظور من از کلمه"جالبه" اين بود 77 00:08:31,006 --> 00:08:33,167 من فکر ميکنم که اين اتفاق . يه تصادف بود 78 00:08:33,642 --> 00:08:38,238 اما مردم ميگن که آدم ها برطبق . سرنوشتي که دارن ، به همديگه ميرسن 79 00:08:41,183 --> 00:08:43,708 . آره ، دارم . جالبه 80 00:08:52,528 --> 00:08:56,589 هميشه سعي کن تبر رو جاي مناسبي بزني ، پسر 81 00:08:57,766 --> 00:09:00,894 خب فکر کنم که بهتره آماده بشم . و برگردم پيش اون اسب ها 82 00:09:01,003 --> 00:09:02,698 من هم ميتونم با سَم بازي کنم ؟ 83 00:09:03,472 --> 00:09:05,303 ...من چند دفعه بهت گفتم نه 84 00:09:05,407 --> 00:09:07,398 . اما تو کار خودت رو انجام ميدي 85 00:09:18,720 --> 00:09:21,553 آقاي لِين ، شما که ميدونستيد ... اين سگ گاز ميگيره ، بايد 86 00:09:21,657 --> 00:09:25,286 خانم لوُ ، مردم با اتفاق هايي که براشون ميفته ، . تجربه کسب ميکنن . اين پسر جوان هم الان براش تجربه شد 87 00:09:26,929 --> 00:09:28,021 . جاني 88 00:09:32,234 --> 00:09:35,761 . ديگه به اون سگ دست نزن . حالا برو تو بگير بخواب 89 00:10:17,045 --> 00:10:19,741 من بايد نعل اين دو تا اسب شخم . زني رو تميز کنم 90 00:10:20,248 --> 00:10:23,046 ممنون . من هم فکر ميکنم که نعل هاشون . بايد تميز بشه 91 00:10:23,151 --> 00:10:24,345 همينطوره 92 00:10:25,053 --> 00:10:28,887 فکر کنم که شوهر من زمان سختي رو داره براي . پيدا کردن اون گوسفندها سپري ميکنه 93 00:10:29,224 --> 00:10:30,486 . فکر کنم که همينطور 94 00:10:31,326 --> 00:10:33,794 شايد اون تا نيمه شب به ...خونه برنگرده 95 00:10:33,895 --> 00:10:38,491 و شايد هم اونجا چادر بزنه و فردا . زماني که شما ديگه اينجا نيستيد ، برگرده 96 00:10:39,001 --> 00:10:42,937 اون از اينکه ملاقات با يکي از مهمان هاش . رو از دست ميده ، خيلي ناراحت ميشه 97 00:10:45,707 --> 00:10:47,937 فکر کنم بهتره برم و . حواسم به جاني باشه 98 00:10:48,176 --> 00:10:50,110 . خانم لوُ ، شما يه دروغگويي 99 00:10:51,179 --> 00:10:54,205 . و بايد بگم که بلد نيستين خوب دروغ بگيد . من منظورتون رو نميفهمم 100 00:10:54,383 --> 00:10:57,147 کاملاً مشخصه که اين اسب ها يه چند ماهي . هست که نعلشون تميز نشده 101 00:10:57,252 --> 00:11:00,346 اون تبر ، حداقل دو ماهي هست . که هيچ چوبي رو قطع نکرده 102 00:11:00,455 --> 00:11:04,289 . چايي که توي خونتون دارين ، پنج پونده . ظرف چايي که توي خونتون هست خاليه 103 00:11:04,626 --> 00:11:06,856 . شوهرتون خيلي وقته که شما رو ترک کرده 104 00:11:06,962 --> 00:11:09,726 آقاي لِين ، من فکر نميکنم که ...شما حق داشته باشيد که 105 00:11:09,831 --> 00:11:12,459 . من درباره حق حرف نميزنم . من دارم درباره دروغ حرف ميزنم 106 00:11:12,567 --> 00:11:14,432 چرا به من دروغ گفتين ، خانم لوُ ؟ 107 00:11:14,536 --> 00:11:18,495 شما از اينکه اينجا بدون شوهرتون با من تنها بودين ، ميترسيدين ؟ 108 00:11:18,607 --> 00:11:21,440 درسته ؟ . بخشيش درسته 109 00:11:21,877 --> 00:11:24,903 زنها هميشه مردهايي رو که به . طرفشون ميان ، ميويچونن 110 00:12:22,971 --> 00:12:24,836 . آقاي لِين بله ، خانم ؟ 111 00:12:25,340 --> 00:12:27,831 حق با شما بود . من داشتم . دروغ ميگفتم . شهر من مرده 112 00:12:27,943 --> 00:12:29,410 اون خيلي وقت پيش بايد . به خونه برميگشت 113 00:12:29,511 --> 00:12:31,342 سرخ پوست ها اون رو کشتن ؟ 114 00:12:31,446 --> 00:12:34,176 البته که نه . صدها احتمال . براي علت مرگ اون وجود داره 115 00:12:34,282 --> 00:12:35,806 . سرخ پوستها هم يکي از اونا هستن 116 00:12:35,917 --> 00:12:38,249 اما ما با سرخ پوست ها در صلح ...به سر ميبريم ، به جز 117 00:12:38,353 --> 00:12:40,116 ...خانم لوُ ، اگر شما احساس نگراني ميکنيد ، 118 00:12:40,222 --> 00:12:43,123 ميتونيد وسايل خودتون و اون پسر رو . جمع کنيد و همراه من بيايد 119 00:12:43,225 --> 00:12:45,625 شما توي محدوده سرخ پوست ها با . مشکل روبرو ميشين 120 00:12:45,727 --> 00:12:48,457 ويتوريو ، رئيس قبيله اونا هست . که بهش ميگن مشاور جنگ 121 00:12:48,597 --> 00:12:51,293 . من يه گزارش کامل از مشخصات اون رو دارم 122 00:12:51,399 --> 00:12:55,335 اما شما نميدوني . ما هميشه . با سرخ پوست ها با احترام برخورد ميکنيم 123 00:12:56,104 --> 00:12:58,698 اونا اسبهاشون رو ميارن اينجا ...تا آب بخورن 124 00:12:58,807 --> 00:13:01,139 و بعد هم به سمت شمال ميرن . تا بوفالو شکار کنن 125 00:13:01,443 --> 00:13:05,641 من هنوز ويتوريو رو نديدم اما . سرخ پوستهاي زيادي اينجا هستن 126 00:13:06,815 --> 00:13:10,410 من قبل از اينکه بخوايم عهدنامه . ببنديم ، ويتوريو رو ديدم 127 00:13:14,356 --> 00:13:16,984 به اسب اون ، حدود چهل . تا اسکلت آويزون هست 128 00:13:17,092 --> 00:13:18,855 . اين موضوع براي قبل از عهدنامه هست 129 00:13:20,028 --> 00:13:22,428 . ما سفيد پوست ها ، عهدنامه رو شکستيم 130 00:13:22,831 --> 00:13:26,927 توي زبان سرخ پوست ها ، کلمه اي به اسم . دروغ وجود نداره اما اونا هم دروغ ميگن 131 00:13:27,235 --> 00:13:29,169 ...اونا هيچ وقت نميتونن 132 00:13:29,271 --> 00:13:32,297 . يه سفيد پوست رو توي قبيلشون بپذيرن . اونا من رو اذيت نميکنن 133 00:13:32,440 --> 00:13:35,238 ما ، منظورم اينه که ممکنه ما آدمها . درظاهر خيلي با هم خوب باشيم 134 00:13:35,710 --> 00:13:38,907 من يه زن و مردي رو ميشناسم که ...مدت زيادي به خوبي با هم زندگي کردن 135 00:13:39,714 --> 00:13:41,682 . حدود بيست سال ...اما يه روز 136 00:13:42,617 --> 00:13:44,312 اون زن از خواب بيدار شد و يه گوله توي ...سر شوهرش خالي کرد 137 00:13:44,419 --> 00:13:46,979 و سوراخ اون گوله انقدر گنده بود . که بشه تو اسب سواري کرد ( جمله حالت طنز داره ) 138 00:13:47,489 --> 00:13:50,185 . اون ديوونه شد . سرخ پوست ها ديوونه هستن 139 00:13:50,325 --> 00:13:52,725 خب ، من دليلي براي نگراني . نميبينم . من مطمئنم 140 00:13:54,429 --> 00:13:55,987 . خوبه که مطمئني 141 00:13:59,267 --> 00:14:00,700 . از سر راه برو کنار 142 00:14:01,636 --> 00:14:04,434 . سگ عجيبي داري . اون براي من نيست 143 00:14:04,873 --> 00:14:07,842 . شما دوتا که با هم هستين . اون خودش پيش من ميمونه 144 00:14:08,510 --> 00:14:12,810 . اون بوي سرخ پوست ها رو از چند مايلي حس ميکنه .اون بوي سرخ پوست ها رو حس ميکنه ؟ من که باور نميکم 145 00:14:13,014 --> 00:14:15,812 حتماً ، بيشتر سگ ها بوي سرخ پوستها رو . حس ميکنن . تو ميتوني به اونا ياد بدي 146 00:14:15,917 --> 00:14:17,248 يادشون بدم ؟ چطوري ؟ 147 00:14:20,155 --> 00:14:23,682 به عنوان يکه سرخ پوست ، ...بايد يه ترکه از درخت بيد مجنون بکني 148 00:14:23,859 --> 00:14:25,486 حالا توي يک چوب مخصوص سرخ پوست ها رو داري ...که باهاش توله سگت رو بزني 149 00:14:25,594 --> 00:14:27,892 بايد ? يا ? بار در روز اون . رو بزني 150 00:14:27,996 --> 00:14:31,796 و زماني که اون بزرگ بشه ، . ميتونه رَد و بوي سرخ پوست ها رو شناسايي بکنه 151 00:14:31,900 --> 00:14:34,164 . سگ رو بزنم . چقدر بيرحمانه 152 00:14:34,536 --> 00:14:36,231 . اين روشي هست که تو انجام ميدي 153 00:14:36,371 --> 00:14:38,703 به هرحال من باور نميکنم که يه سگ . بتونه وجود سرخ پوست ها رو احساس بکنه 154 00:14:38,807 --> 00:14:40,968 منظورم اين هستش که . هرکسي يه نظري داره 155 00:14:41,076 --> 00:14:42,873 . من و تو ، به عنوان مثال . خب ، اونا ميتونن اينکار رو انجام بدن 156 00:14:42,978 --> 00:14:45,071 درواقع ميشه گفت که ، . سرخ پوستها هم بوي سفيد پوست ها رو احساس ميکنن 157 00:14:45,180 --> 00:14:47,478 . من که باور نميکنم . خب ، اين يه حقيقته 158 00:14:48,183 --> 00:14:52,381 من يه رَگ سرخ پوستي دارم و زماني که . تو سمت باد قرار ميگيري ، ميتونم بوي تو رو حس کنم 159 00:14:55,023 --> 00:14:59,460 . اين غيرممکنه . نه ، اين غيرممکن نيست ، خانم لوُ 160 00:15:08,203 --> 00:15:11,695 شما امروز يه چيزي پختي ، . من ميتونم بوي نان تازه رو احساس کنم 161 00:15:13,108 --> 00:15:15,599 امروز يه گوشت خوش نمک . هم درست کردي 162 00:15:16,077 --> 00:15:17,840 . بوي اون رو هم ميتونم حس کنم 163 00:15:18,980 --> 00:15:20,845 بيشتر از همه اينها ، . بوي صابون ميدي 164 00:15:21,116 --> 00:15:24,745 شما حمام کردي و بيشتر از همه اينها ، . تو بوي يه زن رو ميدي 165 00:15:26,221 --> 00:15:30,453 من ميتونم شما رو توي تاريکي پيدا کنم ، خانم لوُ ، . تازه من فقط يه رَگم سرخ پوسته 166 00:16:12,067 --> 00:16:13,728 خانم لوُ 167 00:16:17,305 --> 00:16:18,704 چي ميخواي ؟ 168 00:16:19,007 --> 00:16:22,636 . من به اسبهاتون غذا و آب دادم .ممنون 169 00:16:22,978 --> 00:16:25,845 من امشب يه جايي . نزديک همين خونه ميخوابم 170 00:16:28,416 --> 00:16:29,610 آقاي لِين ؟ 171 00:16:34,723 --> 00:16:37,817 تو نميتوني اون بيرون بخوابي ، . يه طوفان در راهه 172 00:16:37,959 --> 00:16:40,427 من اون گوشه براتون يه . جايي آماده کردم 173 00:16:47,469 --> 00:16:50,961 اين خيلي بي ادبي هست که . اجازه بدي يه نفر بيرون از خونه بخوابه 174 00:16:51,072 --> 00:16:53,540 و بعد از اين همه مدت ، ما متمدن شديم ، اينطور نيست ؟ 175 00:16:53,641 --> 00:16:56,201 ...درباره تو بايد بگم آره ، اما من 176 00:16:57,012 --> 00:16:59,173 . فکر کنم بهتره که من رو متمدن صدا بزني 177 00:17:01,750 --> 00:17:05,846 اون تخت شما هست ، . متأسفم که روي زمين هست 178 00:17:07,822 --> 00:17:12,521 . من بايد براي صبح خمير درست کنم . اميدوارم که سر و صدا شما رو اذيت نکنه 179 00:17:12,894 --> 00:17:14,156 اذيت نميکنه 180 00:17:17,332 --> 00:17:18,765 شب بخير ، خانم 181 00:17:41,289 --> 00:17:42,654 . اسلحه رو بذار زمين 182 00:17:46,828 --> 00:17:48,819 . تو "هوندو لِين " هستي . مرد تفنگدار 183 00:17:49,931 --> 00:17:52,559 . من با خودم اسلحه حمل ميکنم . نزديکتر نيا 184 00:17:53,301 --> 00:17:55,565 تو سال گذشته ، توي مسابقه تيراندازي ، . سه نفر رو کشتي 185 00:17:55,670 --> 00:17:58,138 . ما از اون موضوع باخبريم . سه تا مرد . درسته خانم 186 00:17:58,339 --> 00:18:01,137 . فقط تا جايي که ميتونستم اينکارو سريع انجام دادم . نزديکتر نيا 187 00:18:03,578 --> 00:18:06,445 اين اصلاً ايده خوبي نيست که اين اسلحه ...رو به سمت کسي نشونه بکيري ، 188 00:18:06,548 --> 00:18:09,039 در حالي که اسلحه . کاملاً خاليه 189 00:18:09,317 --> 00:18:11,182 بايد حواست به . اين موضوع باشه 190 00:18:11,886 --> 00:18:14,081 من اين اسلحه رو به خاطر . جاني مخفي ميکنم 191 00:18:14,656 --> 00:18:15,953 . خب ، حالا پر شده 192 00:18:16,624 --> 00:18:19,388 هميشه اين اسلحه رو . پُر و آماده نگه دار 193 00:18:30,805 --> 00:18:34,138 . لطفاً بمون . من واقعاً ميخوام که بموني 194 00:18:35,376 --> 00:18:39,574 متأسفم ، من از همون اول بايد ميفهميدم که . شما يه آقاي با محترم هستين 195 00:18:45,520 --> 00:18:48,353 با ادب ؟ آقاي محترم ؟ 196 00:18:50,458 --> 00:18:52,221 . خب ، همه اينا براي يه روز خيلي زياده 197 00:18:58,199 --> 00:18:59,564 شب بخير ، خانم 198 00:19:19,254 --> 00:19:22,018 . صبح بخير . خيلي زود بيدار شدي 199 00:19:23,525 --> 00:19:26,085 از طرف من ، با اون . مرد کوچولو خداحافظي کن 200 00:19:26,194 --> 00:19:28,662 من ميخوام بيدارش کنم . تا خودش خداحافظي بکنه 201 00:19:28,830 --> 00:19:30,821 اگر من بودم ، . اون رو بيدار نميکردم 202 00:19:30,932 --> 00:19:34,368 بچه ها توي خواب رشد ميکنن . اما تو هرکاري که دلت ميخواد انجام ميدي 203 00:19:35,637 --> 00:19:38,071 اون به خاطر سوتي که شما . براش ساختين ، خيلي خوشحال بود 204 00:19:38,173 --> 00:19:42,234 . خوشحالم که اين رو ميشنوم . من و اون رابطه خوبي با هم برقرار کرديم 205 00:19:42,477 --> 00:19:46,538 . اون بيشتر شبيه يه فلوت هست تا يه سوت . اندازه اون خيلي بزرگه 206 00:19:46,881 --> 00:19:50,044 من زماني که با " مِسکالِرو " زندگي . ميکردم ، نحوه ساخت اين سوت رو ياد گرفتم 207 00:19:50,151 --> 00:19:53,120 يکي از زنان سرخ پوست ، توي محله ما، . براي تمام بچه ها از اين سوت ها ميساخت 208 00:19:54,155 --> 00:19:57,386 تو با سرخ پوست ها زندگي کردي ؟ پنج سال 209 00:19:57,659 --> 00:20:01,356 تو زن سرخ پوست داري ؟ ...زن ، زن سرخ پوست 210 00:20:01,829 --> 00:20:06,232 از زماني که از يه نفر طناب قرض گرفتم . خيلي وقت ميگذره 211 00:20:06,734 --> 00:20:09,999 . اگر اجازه بديد ، خوشحال ميشم پول اسب رو بدم . البته که نه 212 00:20:10,738 --> 00:20:12,831 . تپه ها امروز خيلي زيبا شدن 213 00:20:13,441 --> 00:20:16,274 وقتي که طوفان شن ميشه ، . هوا حسابي تميز ميشه 214 00:20:19,247 --> 00:20:22,580 زندگي کردن با سرخ پوست ها . بايد خيلي جالب باشه 215 00:20:22,884 --> 00:20:24,181 دوسش دارم 216 00:20:25,253 --> 00:20:29,747 ...اين زن سرخ پوستي که داري . داشتم ، اون مرده 217 00:20:30,158 --> 00:20:33,184 متأسفم . نميخواستم خاطرات بد . رو برات يادآوري کنم 218 00:20:36,231 --> 00:20:40,668 من هيچ چيز ناراحت کننده اي . راجع به "ديستارتي " به ياد نميارم 219 00:20:41,603 --> 00:20:45,596 . "ديستارتي " ؟ چقدر شاعرانه چه معني ميده ؟ 220 00:20:47,342 --> 00:20:51,779 معني اين اسم ميشه " صبح " و نبايد توي هيج جايي . غير از "مسکالرو" اين اسم رو به کار ببريد 221 00:20:53,081 --> 00:20:55,242 ... اما معني اين کلمه فقط اين نيست 222 00:20:56,017 --> 00:20:59,919 . اين کلمه معاني بيشتري داره ... کلمه هاي سرخ پوستي‌، معاني شاعرانه و 223 00:21:00,388 --> 00:21:02,083 ...احساسي داره ، مثل 224 00:21:02,890 --> 00:21:05,791 ...سپيده دم ، اولين روشنايي 225 00:21:06,361 --> 00:21:09,455 و يا ايستادگي تپه ها در برابر... . بيابان هاي خاکستري 226 00:21:10,298 --> 00:21:12,562 و يا اولين صدايي که شما ...از برخورد آب چشمه ، 227 00:21:12,700 --> 00:21:15,362 با صخره و سنگ به همراه . جهش و پريدن ماهي ها از توي آب ميشنويد 228 00:21:16,537 --> 00:21:19,597 معني اين اسم مثل اين ميمونه که شما ....يه روز صبح از خواب ميشي و 229 00:21:19,907 --> 00:21:24,241 . فقط تو و اون توي چادر با هم هستين 230 00:21:30,718 --> 00:21:32,982 و يه حس امنيت و آرامش . بين هردتون وجود داره 231 00:21:34,188 --> 00:21:35,655 ... تو بيرون مي ايستي و 232 00:21:36,157 --> 00:21:39,786 بادي رو که از ميان دره هاي بلند ....ميوزه احساس ميکني 233 00:21:40,728 --> 00:21:42,457 . که وعده بارش برف رو بهت ميده... 234 00:21:45,133 --> 00:21:48,227 من دقيقاْ نميتونم معني اسم اون رو به . انگليسي بيان کنم اما معنيش تقريباً اين ميشه 235 00:21:49,570 --> 00:21:50,764 ديستارتي 236 00:21:53,274 --> 00:21:57,267 . تو يه چيزايي از اون رو براي من يادآوري کردي از اون دختر سرخ پوست ؟ 237 00:21:57,779 --> 00:21:59,269 موهاي اون بور بود ؟ 238 00:21:59,480 --> 00:22:01,914 موهاي اون مشکي و حدود . ده پا بود 239 00:22:02,350 --> 00:22:05,751 تا حالا به بال هاي يه کلاغ دقت کردي که چقدر مشکي و درخشان هستن ؟ 240 00:22:05,853 --> 00:22:08,048 أره . موهاي اون هم همينطوري بود 241 00:22:09,357 --> 00:22:10,949 . من ميخوام پول اين طناب رو بدم 242 00:22:11,059 --> 00:22:14,085 من اجازه دارم که از پول هاي آمريکايي . به شما بدم 243 00:22:14,829 --> 00:22:18,321 اون رو دوست داشتي ؟ . نميدونم 244 00:22:19,667 --> 00:22:20,964 . من به اون احتياج داشتم 245 00:22:25,506 --> 00:22:29,169 پس اگر موهاي اون مشکي بود و من بور ، ...پس براي چي من اونو به يادت ميارم ؟ 246 00:22:29,310 --> 00:22:31,642 . درسته . نميدونم 247 00:22:31,879 --> 00:22:35,110 من اون رو خوب يادم هست . ديدگاه هاي . شما دو تا خيلي باهم فرق ميکنه 248 00:22:35,550 --> 00:22:38,747 من اين رو ميدونم که يه زن خانه دار . هستم ، آقاي لِين 249 00:22:38,853 --> 00:22:40,343 . منظور من اين نبود 250 00:22:40,455 --> 00:22:43,856 من يه عادت بدي دارم و اون هم اينه که . هميشه حقيقت رو ميگم 251 00:22:43,958 --> 00:22:45,949 من آدم هاي زيادي رو ...ميشناسم که نميتونم 252 00:22:46,060 --> 00:22:48,153 . بهشون اعتماد کنم ... 253 00:22:48,363 --> 00:22:51,491 اما بعضي از آدم ها هستن ...که يه چيزي از درونشون به من 254 00:22:52,133 --> 00:22:53,930 . ميگه که ميتوني بهشون اعتماد بکني 255 00:22:54,469 --> 00:22:56,232 . دستارتي" هم همينطوري بود " 256 00:22:57,472 --> 00:22:59,372 . و تو هم همينظوري هستي 257 00:23:03,578 --> 00:23:07,014 . من يه زن متأهل هستم . من اينو ميدونم 258 00:23:07,582 --> 00:23:10,380 "فکر کنم که چون من رو به ياد "دستارتي . انداختي ، تو رو بوسيدم 259 00:23:10,518 --> 00:23:12,679 و شايد به اين خاطر هست که ...مدل موهاي تو ، 260 00:23:12,787 --> 00:23:15,312 من رو به ياد مدل موهاي . زنهاي سرخ پوست ميندازه 261 00:23:16,524 --> 00:23:18,924 خب ، من خيلي وقت پيش ، . براي خودم يه قانون تعيين کردم 262 00:23:19,894 --> 00:23:22,192 من به مردم اجازه ميدم تا . هرکاري که خودشون ميخوان رو انجام بدن ( منظور : من به تصميم ديگران احترام ميذارم ) 263 00:23:25,199 --> 00:23:26,666 ! سَم 264 00:23:33,307 --> 00:23:35,468 . شما مرد عجيبي هستي ، آقاي لِين 265 00:23:36,210 --> 00:23:39,646 من هيچ نظري راجع به اين موضوع . ندارم . خداحافظ خانم لوُ 266 00:24:52,253 --> 00:24:55,086 . تو "ويتوريو" هستي . من "ويتوريو" هستم 267 00:24:56,190 --> 00:24:58,420 اسب هاي شما قبلاً حسابي . اينجا آب خوردن 268 00:24:58,960 --> 00:25:01,929 . تو گفته بودي که از اينجا ميري . من نتونستم از اينجا برم 269 00:25:02,363 --> 00:25:05,491 شوهر من خيلي از اينجا دوره و ...فکر هم نميکنم که افرادت 270 00:25:09,871 --> 00:25:12,601 بخوان اينجا به اسب هاشون . آب بدن 271 00:25:16,878 --> 00:25:18,675 . با مادر من کاري نداشته باش 272 00:25:55,182 --> 00:25:57,514 ! جلوي اون رو بگيريد ! جلوي اون رو بگيريد 273 00:26:11,532 --> 00:26:15,093 . من از تو نميترسم از سرخ پوست ها نميترسي ؟ 274 00:26:18,105 --> 00:26:19,504 نه . 275 00:26:19,907 --> 00:26:23,707 اون از اينگه مادرش صدمه ببينه ميترسه ، اما از اينکه خودش صدمه . ببينه ، نميترسه 276 00:26:25,613 --> 00:26:28,207 اون شجاعه . درست . مثل يه پسر سرخ پوست 277 00:26:36,223 --> 00:26:39,750 . اون الان ديگه بردار خوني ما هست . من اون رو جنگجوي کوچک صدا ميزنم 278 00:26:39,860 --> 00:26:42,556 اون الان ديگه يکي از . اعضاي گروه سرخ پوست ها هست 279 00:26:42,663 --> 00:26:46,565 ازش بخوبي مراقبت کن . تو از الان به بعد ، مادر يکي از جنگجوهاي . سرخ پوست هستي 280 00:26:46,767 --> 00:26:48,257 در کمال آرامش . اينجا زندگي کنيد 281 00:26:50,938 --> 00:26:54,135 اميدوارم که يه روزي هم ، يه نفر از . پسرهاي شما اينطوري محافظت بکنه 282 00:26:54,275 --> 00:26:57,574 . پسرهاي من مردن . يه سفيد پوست اونا رو کشته 283 00:28:32,106 --> 00:28:35,974 سرخ پوست ها حسابي از دستت شاکي . هستن و ميخوان پوست سرت رو بکنن 284 00:28:36,077 --> 00:28:38,705 . سلام ، بوفالو . حاضرم روي اين موضوع شرط ببندم 285 00:28:38,813 --> 00:28:42,647 . تو ميخواي من رو نا اميد بکني ، هوندو . تو خيلي دوست داري شرط رو برنده بشي 286 00:28:43,050 --> 00:28:44,745 . من لباس هاي اسب ها رو تنشون کردم 287 00:28:44,885 --> 00:28:47,945 تو تا وقتي که اونجا بودي اين کار رو . ميکردي ، الان بذار من اين کار رو انجام بدم 288 00:28:48,055 --> 00:28:50,956 اون آب کجاس ؟ 289 00:28:54,995 --> 00:28:57,361 . به نظر مياد که من شرط رو بردم ، بوفالو . سلام ، ديک 290 00:28:57,465 --> 00:28:59,626 . آره ، من يه ويسکي به تو بدهکارم 291 00:28:59,734 --> 00:29:04,330 . خيلي حس خوبيه . تا زماني که آب هست ، همه چيز خوبه 292 00:29:10,010 --> 00:29:11,568 . منظور من دقيقاً همين بود 293 00:29:11,679 --> 00:29:14,045 من حق دارم که با ...اون رئيس بي سروپاتون صحبت کنم 294 00:29:14,148 --> 00:29:16,548 . من با زيردستهاي اون حرف نميزنم . رئيسمون خوابيده 295 00:29:16,650 --> 00:29:19,448 خب خيلي براي اون بد ميشه . من يه . شهروند هستم و ميخوام اون رو ببينم 296 00:29:19,553 --> 00:29:21,646 رئيس سه روز هست که . نخوابيده 297 00:29:21,756 --> 00:29:23,986 من ميتونم همه چيز . رو دقيقاً‌ مثل اون ، براي شما بگم 298 00:29:24,091 --> 00:29:26,525 . ما چيزي درباره قسمت شمالي نشنيديم 299 00:29:27,294 --> 00:29:30,559 اگر شما ميخواين بدونين که آيا سواره نظام ما از ويتوريو ترسيدن ، ...بايد بگم که سواره نظام آمريکا 300 00:29:30,664 --> 00:29:34,259 من واقعاً به عقيده شما درباره . سواره نظام آمريکا علاقمند هستم 301 00:29:34,368 --> 00:29:36,598 ادامه بديد آقاي....اسمتون چي بود ؟ 302 00:29:37,037 --> 00:29:39,164 سواره نظام قرار هست . که از مهاجران حمايت کنه 303 00:29:39,273 --> 00:29:41,002 من توي قسمت شمالي ، يه سري ...گله گاو دارم ، من قصد ندارم 304 00:29:41,108 --> 00:29:44,805 ميخوان به بخش شمالي برن C نيروهاي نظامي تا مهاجرين رو مورد حمايت قرار بدن . 305 00:29:45,713 --> 00:29:49,843 اما الان بيشتر از يک هفته هست که نيروي تأخير داشتن و اين همه چيزي هست ، C نظامي که ميتونم بهتون بگم.... 306 00:29:50,151 --> 00:29:52,016 برنميگرده C نيروي نظامي . 307 00:30:00,628 --> 00:30:02,789 من خوشحال ميشم . که شما اينجا رو ترک کنيد 308 00:30:02,897 --> 00:30:04,421 ...يه کار خوب ، کل اين کشور 309 00:30:04,532 --> 00:30:05,897 ! گروهبان ! زياده روي نکن 310 00:30:12,606 --> 00:30:14,699 ...از سر راه برو کنار ، عوضي 311 00:30:17,945 --> 00:30:21,381 . اگر خيلي برات مهمه ، بيا از سرراه برش دار . از کنارش برو 312 00:30:21,916 --> 00:30:24,749 من اگر بخوام به خاطر يه سگ ، . از مسيرم منحرف بشم ، خودم رو دار ميزنم 313 00:30:25,452 --> 00:30:27,886 يه مرد هميشه بايد کاري رو انجام بده . که فکر ميکنه بهترين کاره ( منظور : برو خودت رو دار بزن ) 314 00:30:41,101 --> 00:30:43,001 . راه رو بند نيار ( منظور : برو اونور‌) 315 00:30:47,107 --> 00:30:48,699 اين رو از کجا گير آوردي ؟ 316 00:30:49,410 --> 00:30:52,004 به خاطرش يه نصفه روز رو توي جنوب تپه هاي دوقولو بودم . چطوري ؟ 317 00:30:52,460 --> 00:30:54,460 اينارو از طريق يه سري سرخ پوست . بدست آوردم 318 00:30:54,949 --> 00:30:57,110 منظورم گروه سرخ پوست ها . توي مِسکلالرو هست 319 00:30:57,384 --> 00:31:00,512 تمام منظقه مِسکالروز رو ، . سرخ پوست هاي آپاچي گرفتن 320 00:31:00,621 --> 00:31:05,422 زماني که من توي بخش جنوبي بودم ، کسي از مهاجرين به قسمت شمالي رودخونه نيومد ؟ 321 00:31:05,526 --> 00:31:06,925 همين چند هفته پيش ، . يه چند نفري اومدن 322 00:31:07,027 --> 00:31:10,019 يه زن با موهاي بور و يه بچه حدوداً شش ساله باهاشون نبود ؟ 323 00:31:10,130 --> 00:31:12,564 نه . اکثرشون ميانسال و . سالمند بودن 324 00:31:12,800 --> 00:31:15,291 برو توي چادر من و . يه ذره استراحت کن ، لِين 325 00:31:15,569 --> 00:31:16,695 ممنون 326 00:31:25,546 --> 00:31:29,107 تا زماني که داري استراحت ميکني ، . من يه سري از وسايلت رو ميبرم به چادر خودم 327 00:31:31,018 --> 00:31:33,350 "بوده C پيتي بريتون " همراه نيروي نظامي 328 00:31:33,888 --> 00:31:38,655 . وينتر و پيتي باهم توي يه منطقه هستن ...گُه به اين شانس 329 00:31:41,929 --> 00:31:43,829 مردن ؟ بعد از کلي مصيبت 330 00:31:59,011 --> 00:32:00,911 . سلام ، پيتي . سلام ، هوندو 331 00:32:01,013 --> 00:32:03,140 وقتي شنيدم که تو موفق شدي ، . حسابي احساساتم جريحه دار شد 332 00:32:03,249 --> 00:32:06,412 همه ميدونن که اين جريانات رو تو برعليه اين يارو که بهش ميگن . ويسکي ، شروع کردي 333 00:32:06,519 --> 00:32:07,884 من چند ماهي هست که . اون رو نديدم 334 00:32:07,987 --> 00:32:10,182 ميدونم که نديديش . بيا اينجا ، من . يه سري پيغام برات دارم 335 00:32:10,289 --> 00:32:12,780 ولش کن ، هوندو ،من کلي . پول از دست دادم 336 00:32:12,892 --> 00:32:15,417 اوه ، اين رفيقات همگي . از پولشون ميگذرن 337 00:32:15,528 --> 00:32:19,328 من نميگذرم . من الان . صد دلار طلب دارم 338 00:32:19,832 --> 00:32:22,995 . اوه ، پس ميتوني ديگه با بوفالو بازي نکني . يه لحظه صبر کن 339 00:32:23,870 --> 00:32:25,929 . اين پيرهن خيلي گرون قيمته 340 00:32:31,577 --> 00:32:33,909 من رو براي چي زدي ؟ . چون ميشناسمت 341 00:32:34,013 --> 00:32:35,173 بندازش 342 00:32:37,784 --> 00:32:39,547 نه ، نندازش 343 00:32:48,694 --> 00:32:51,162 تعجبي نداره که سرخ پوست ها به اون . لقب "امبريتو" دادن 344 00:32:59,071 --> 00:33:00,971 بايد بهش اجازه ميدادم . که تو رو با تير بزنه 345 00:33:01,340 --> 00:33:04,832 اين دفعه دوم هست که با اون . آشغال دهن گشاد درگير ميشم 346 00:33:05,478 --> 00:33:08,811 اسمش چيه ؟ "اون خودش رو لوُ معرفي کرده . "اِد لوُ 347 00:33:19,325 --> 00:33:20,485 . جاني 348 00:33:26,699 --> 00:33:28,394 ! جاني 349 00:33:40,880 --> 00:33:42,177 . مامان 350 00:33:46,485 --> 00:33:49,818 سلام مامان . ويتورو ميگه که من ميتونم به يه سرخ پوست خوب . تبديل بشم 351 00:33:50,456 --> 00:33:54,153 من فکر کردم...من نميدونستم که اون پيش . شما هست . من هيچ صدايي نشنيدم 352 00:33:54,493 --> 00:33:57,189 . سرخ پوستها سر و صدا نميکنن . نگاه کن اون چي به من داد 353 00:33:57,296 --> 00:34:00,663 . اين نشانه سرخ پوستها هست . براي اونه . خيلي زيباس . ممنون 354 00:34:01,267 --> 00:34:02,700 .... اون يه سوارکار خوب ميشه 355 00:34:03,736 --> 00:34:05,226 . و از هيچ چيز نميترسه 356 00:34:06,372 --> 00:34:09,307 . من ميخوام با مادرت حرف بزنم . برو تو خونه . باشه ، ويتوريو 357 00:34:12,845 --> 00:34:14,506 . يه مرد بايد هواي اينجا رو داشته باشه 358 00:34:15,114 --> 00:34:18,811 . شوهر من هرروز به خونه سر ميزنه . فکر نميکنم 359 00:34:19,185 --> 00:34:20,777 . فکر کنم اون مرده 360 00:34:27,927 --> 00:34:29,986 اون جنگجوي گوچولو بايد . يه پدر داشته باشه 361 00:34:44,410 --> 00:34:46,571 ميبينيد ، گروهبا، . دقيقاْ همونطوري هست که من بهتون گفتم 362 00:34:47,046 --> 00:34:50,379 اون اسب براي من هست . اسم . من روي اين اسب هست . اي.اِل يعني اِد لوُ 363 00:34:50,483 --> 00:34:52,007 چيزي که اين ميگه درسته ؟ 364 00:34:52,118 --> 00:34:54,712 . آره ، اين اسب براي اونه اين اسب رو از کجا آوردي ؟ 365 00:34:54,854 --> 00:34:58,017 از مزرعه اون آوردم و حالا هم دارم . ميرم تا پسش بدم 366 00:34:58,791 --> 00:35:00,190 اون ميتونه اسبش رو . اونجا تحويل بگيره 367 00:35:00,293 --> 00:35:03,524 اما اونجا قلمرو سرخ پوستها هست و . هيچ سفيد پوستي حق نداره به اونجا بره 368 00:35:03,629 --> 00:35:07,725 ميدوني جويي ، من شنوايي ضعيفي دارم . و الان نميفهمم که تو چي داري ميگي 369 00:35:16,475 --> 00:35:18,409 نميخواي اون عوضي رو دستگير کني ؟ 370 00:35:18,511 --> 00:35:21,071 اون ممکنه که اسب شما رو برداشته باشه، ...شما هم ميتوني هراسمي ميخواي روش بذاري 371 00:35:21,180 --> 00:35:22,738 . اما اون هيچ اسبي رو ندزديده 372 00:35:22,848 --> 00:35:25,908 من هم قصد ندارم هيچ عکس العملي . نشون بدم و دستگيرش نميکنم 373 00:35:40,032 --> 00:35:41,499 . همينجا بمون 374 00:35:55,915 --> 00:35:58,645 من فکر کردم که سرخ پوستها . هيچ وقت سر و صدا نميکنن 375 00:35:58,951 --> 00:36:02,443 .نه زماني که دنبال يه زن سرخ پوست هستيم . يکيشون رو انتخاب کن 376 00:36:02,922 --> 00:36:04,014 چي ؟ 377 00:36:04,590 --> 00:36:05,955 ...براي اون جنگجوي کوچولو خوب نيست که 378 00:36:06,058 --> 00:36:08,856 پدري بالا سرش نباشه و بهش . ياد نده که چطوري يه مرد باشه ( منظور : بايد شوهر داشته باشي ) 379 00:36:10,696 --> 00:36:13,130 من اين يکي رو . اميليانو صدا ميزنم 380 00:36:13,632 --> 00:36:16,066 خيلي شجاعه و ...خيلي ها رو هم ناکار کرده 381 00:36:16,802 --> 00:36:21,239 اون شش تا اسب و ? تا زن داره که . يکيشون خيلي پيره و به زودي ميميره 382 00:36:24,477 --> 00:36:25,808 . اون شکارچي خوبيه 383 00:36:26,178 --> 00:36:27,873 هرگرسنه نميشه ، . اون يه چادر مخصوص براي خودش داره 384 00:36:29,882 --> 00:36:32,112 اين يکي اسمش . کلوري هست 385 00:36:34,820 --> 00:36:36,981 اون ده تا اسب و . يه زن داره 386 00:36:38,724 --> 00:36:41,659 ساچيتو ، جنگجوي شجاعي هست و .اسب هاي زيادي هم داره 387 00:36:43,362 --> 00:36:47,059 اون هنوز زن نداره و . آواز خوندنش هم حرف نداره 388 00:36:56,042 --> 00:36:59,603 .پسر ، برو سوار اسب من شو . باشه ، ويتوريو 389 00:37:02,848 --> 00:37:06,443 اين جنگجوي کوچولو هرگز نبايد اشکهات رو . ببينه ، سرخ پوست ها اهل گريه کردن نيستن 390 00:37:07,153 --> 00:37:09,849 قربان ، شما نميتوني با من . اينکارو بکني . من ازدواج کردم 391 00:37:09,955 --> 00:37:12,287 . تو يه احمقي . شوهر تو مرده 392 00:37:12,425 --> 00:37:16,361 سعي کن يه کاري کني که شوهرت ...زودتر برگرده خونه وگرنه 393 00:37:16,495 --> 00:37:17,591 بايد با يکي از سرخ پوست ها . ازدواج کني 394 00:37:17,626 --> 00:37:18,688 بايد با يکي از سرخ پوست ها . ازدواج کني 395 00:37:27,339 --> 00:37:29,739 . يادت باشه که زودتر دست بکار شي 396 00:37:41,253 --> 00:37:43,118 اون کاملاً وارد منطقه . سرخ پوست ها ميشه 397 00:37:43,222 --> 00:37:44,450 . خب ما هم الان همونجا هستيم 398 00:37:45,091 --> 00:37:47,855 چرا انقدر چرت و پرت ميگي ؟ . تو پول خوبي رو داري به اونا ميدي 399 00:37:48,394 --> 00:37:52,626 اون به زودي يه چادر ميزنه . بيا اين . شانس رو ازش بگيريم و بعدش فوراً‌ برگرديم 400 00:38:27,700 --> 00:38:29,565 ساکت باش ، سَم . . من صداشون رو شنيدم 401 00:38:41,380 --> 00:38:42,745 بيا ، سَم 402 00:38:48,587 --> 00:38:50,350 . اونجا چادر ميزنه 403 00:39:01,367 --> 00:39:04,131 اون تفنگ هاش رو برده ، . به نظر مياد که رفته شکار 404 00:39:45,411 --> 00:39:48,972 . حالت خوبه ؟ به نظر مياد که صدمه نديدي . اين من رو نجات داد 405 00:39:57,556 --> 00:39:58,955 . اون زهرش رو ريخت 406 00:39:59,558 --> 00:40:02,789 حالا الان تمامي سرخ پوستهايي . که بين ما و اين مرزعه هستن ، باخبر شدن 407 00:40:03,896 --> 00:40:05,557 . اونا ميان سراغمون 408 00:40:05,931 --> 00:40:08,729 نه ، هيچ سرخ پوستي اين اطراف نيست 409 00:44:28,794 --> 00:44:30,284 بزنش ، سَم 410 00:44:38,203 --> 00:44:40,933 مرد سفيد پوست ، زبان سرخ پوست ها رو ميفهمي ؟ . يه ذره 411 00:44:41,406 --> 00:44:43,306 . اون ميدونه که اون چطوري مرد 412 00:44:43,575 --> 00:44:45,941 از نيزت ميشه فهميد که . دخل خيلي ها رو آوردي 413 00:44:46,211 --> 00:44:49,339 آره ، خيلي ها رو ، . تو هم به زودي بهشون اضافه ميشي 414 00:44:49,515 --> 00:44:50,982 ...به نظر مياد که پوست سر اونا رو 415 00:44:51,083 --> 00:44:54,348 براي زن و بچت و . سگ هات بردي 416 00:44:56,855 --> 00:44:59,551 گروهتون حسابي بايد . به تو افتخار کنه 417 00:45:08,300 --> 00:45:11,235 قول ميدم که حسابي . زجرکشت کنم 418 00:45:32,124 --> 00:45:34,058 سربازها کجان ، مرد سفيد پوست ؟ 419 00:45:34,159 --> 00:45:36,559 چند تا هستن ؟ . نميدونم ، ويتوريو 420 00:45:36,662 --> 00:45:37,993 اسم من رو ميدوني ؟ 421 00:45:38,096 --> 00:45:41,361 من تو يه بار توي "فورت ميد"، زماني . که داشتيم عهد نامه مي نوشتيم ديدم 422 00:45:41,466 --> 00:45:42,558 عهدنامه 423 00:45:52,044 --> 00:45:55,138 اون عهد نامه براي سفيد پوستها . هيچ ارزشي نداشت 424 00:45:55,714 --> 00:46:00,151 حالا بگو که اون سربازها کجان ؟ . گفتم که نميدونم 425 00:46:01,119 --> 00:46:03,383 . کلاه . کلاه سرباز . من يه مدتي سرباز بودم 426 00:46:03,488 --> 00:46:05,581 چرا به سرزمين سرخ پوستها اومدي ؟ 427 00:46:06,491 --> 00:46:08,220 . من هم ميخوام همين رو بدونم 428 00:46:41,593 --> 00:46:44,892 من رفتار گستاخانه تو رو به . يکي از افرادم گزارش دادم 429 00:46:47,599 --> 00:46:51,057 اون خيلي خشن و جسور . هست 430 00:46:51,903 --> 00:46:55,600 يکي از افرادم هست که خيلي . خشنه اما يه بزدل به تمام معنا هست 431 00:46:56,008 --> 00:46:57,475 ...حالا بايد ببينيم که 432 00:46:58,010 --> 00:47:00,570 . تو کدومشون رو انتخاب ميکني 433 00:47:01,546 --> 00:47:03,639 تو شجاعانه و در آرامش ... ميميري 434 00:47:04,082 --> 00:47:07,108 و يا مثل يه زن که چهار تا از ...بچه هاش رو از دست داده ، 435 00:47:07,586 --> 00:47:10,077 گريه ميکني و محل . اقامت سربازها رو به ما ميگي 436 00:48:00,839 --> 00:48:03,501 اون ادعا ميگنه که خون يکي از افراد ما گردن تو هست ، ميفهمي ؟ 437 00:48:03,909 --> 00:48:06,469 منظورت اينه که اون ميگه من به برادرش شليک کردم ؟ 438 00:48:08,647 --> 00:48:09,807 . ميفهمم 439 00:48:40,479 --> 00:48:43,039 خب ، ممکنه که توي . اين مبارزه کشته بشيد 440 00:48:43,790 --> 00:48:45,790 شروع کنيد 441 00:49:50,415 --> 00:49:53,748 الان ميتوني از خون رفيقت بگذري و . يا ميتوني به اون ملحق بشي 442 00:50:14,840 --> 00:50:16,831 تو فکر ميکني که زندگيت رو نجات دادي ؟ 443 00:50:17,742 --> 00:50:19,073 . فکر نميکنم 444 00:50:19,644 --> 00:50:22,169 . تو يا ميميري و يا زنده ميموني ، خواهيم ديد 445 00:51:14,299 --> 00:51:15,493 سرخ پوست ها 446 00:51:39,858 --> 00:51:41,223 اين مرد شوهرته ؟ 447 00:51:41,693 --> 00:51:44,218 حرف بزن . اين مرد شوهرته ؟ 448 00:51:44,829 --> 00:51:48,060 . آره ، اون شوهر منه ...مرد سفيد پوست 449 00:51:50,969 --> 00:51:53,403 . تو با سرخ پوست ها زندگي ميکردي ، اين خوبه 450 00:51:53,972 --> 00:51:55,963 تو ميدوني که يه جنگجوي کوچولو ...چطوري بايد به يه مرد قوي تبديل بشه 451 00:51:56,074 --> 00:51:59,271 اون بايد افتخار جامعه سرخ پوست ها و . همچنين ويتوريو بشه 452 00:51:59,377 --> 00:52:02,744 ...به اون صبر و حوصله و 453 00:52:02,948 --> 00:52:05,473 شجاعت رو ياد بده تا . به يه مرد قوي تبديل بشه 454 00:52:05,917 --> 00:52:07,214 ...و اين رو بدون که 455 00:52:07,552 --> 00:52:10,953 اگر اينکارها رو نکني ، قبل از . موعد مرگت خواهي مرد 456 00:53:25,964 --> 00:53:27,932 . بازم قهوه ميخواي ؟ . نه ،ممنون 457 00:53:31,669 --> 00:53:34,604 چي کار ميخواي بکني ؟ . ميخوام لباست رو درست کنم 458 00:53:35,407 --> 00:53:37,398 اول بذار من يه . جيزي رو بهت نشون بدم 459 00:53:44,482 --> 00:53:48,043 اِد اين رو به تو داده ؟ . من اون رو از توي لباسش پيدا کردم 460 00:53:49,154 --> 00:53:50,416 . اون مرده 461 00:53:53,124 --> 00:53:54,819 ميخواستم قبلاً . اين موضوع رو بهت بگم 462 00:53:56,995 --> 00:53:58,724 جالبه ، . من اصلاً تعجب نکردم 463 00:54:00,198 --> 00:54:03,429 شايد به اين خاطر هست که من اين موضوع رو . ميدونستم اما حاضر نبودم قبول کنم 464 00:54:03,535 --> 00:54:06,265 سلام اِمبريتو ، تو نمردي ، مگه نه ؟ . سلام ، جاني 465 00:54:06,371 --> 00:54:07,395 . مراقب باش 466 00:54:07,505 --> 00:54:10,030 ميخوام يه چيزي رو نشونت بدم ، اِمبريتو ، . نشان سرخ پوستيم رو ببين 467 00:54:10,141 --> 00:54:12,371 ويتوريو اون رو به من داد ، اينطور نيست مامان ؟ 468 00:54:15,246 --> 00:54:20,047 . اون خيلي جاني رو دوست داره . به خاطر اون هست که من و تو الان زنده هستيم 469 00:54:20,585 --> 00:54:23,076 سرخ پوستها براي پسربچه ها ، . ارزش خاصي قائل هستن 470 00:54:23,354 --> 00:54:26,448 اونا با افتخار مردن هم . براشون خيلي اهميت داره 471 00:54:28,093 --> 00:54:29,685 اِد با افتخار مرد ؟ 472 00:54:30,528 --> 00:54:32,393 . من اين رو زير بالشم نگه ميدارم 473 00:54:34,032 --> 00:54:35,192 اون با افتخار مرد 474 00:54:36,768 --> 00:54:39,999 زماني که جاني بزرگ بشه و ...از اين موضوع باخبر بشه ، 475 00:54:41,172 --> 00:54:42,764 . حسابي به پدرش افتخار ميکنه 476 00:54:43,308 --> 00:54:47,176 ببين ، امبريتو ، من الان ديگه يکي از افراد سرخ پوستها هستم ، اين جالب نيست ؟ 477 00:54:51,916 --> 00:54:54,544 اينطور نيست ؟ . چرا ، جاني 478 00:55:30,355 --> 00:55:32,949 مادرت کجاس ؟ . داره شاهي جمع ميکنه ( شاهي : نوعي سبزي ) 479 00:55:33,224 --> 00:55:35,658 تا حالا موفق شدي ؟ امروز نه 480 00:55:36,995 --> 00:55:38,485 ميبيني خورشيد کجاس ؟ 481 00:55:41,399 --> 00:55:42,991 . و سايه تو هم توي آب افتاده 482 00:55:43,101 --> 00:55:45,296 وقتي تو ميتوني سايه خودت رو ببيني ، . پس ماهي ها هم ميتونن ببينن 483 00:55:45,403 --> 00:55:48,964 هميشه بايد يه طوري ماهيگيري بکني . که افتاب روي صورتت بيفته. مثلاً بري اونجا 484 00:55:49,107 --> 00:55:52,975 . البته اگر دوست داشته باشي که نظر من رو بدوني . معلومه که دوست دارم نظرت رو بدونم 485 00:55:53,278 --> 00:55:54,836 اما مامان من ، بهم . اجازه نميده که به اونجا برم 486 00:55:54,946 --> 00:55:56,880 چرا نميذاره ؟ . چون شنا کردن بلد نيستم 487 00:55:57,949 --> 00:56:00,144 تو چه کاري بلد نيستي ؟ . من نميتونم شنا کنم 488 00:56:00,285 --> 00:56:02,150 چند سالته ؟ شش 489 00:56:13,765 --> 00:56:18,259 . کمکش کن . اون نميتونه شنا بکنه وقتش رسيده که ياد بگيره . همه بايد . شنا کردن رو ياد بگيرن 490 00:56:20,271 --> 00:56:23,138 فقط حواست رو بده به . جلو و محکم دست و پا بزن 491 00:56:23,241 --> 00:56:24,936 . درست دست و پا بزن 492 00:56:27,545 --> 00:56:30,207 . خيلي سريع نيست . من هم همينطوري شنا يادگرفتم 493 00:56:35,820 --> 00:56:38,516 . من موفق شدم اِمبريتو ، موفق شدم . کارت خوب بود 494 00:56:39,190 --> 00:56:41,283 اون چطوري برگرده ؟ . با شنا کردن 495 00:56:41,459 --> 00:56:42,983 خب ، ممکنه که . اون غرق بشه 496 00:56:43,461 --> 00:56:45,929 . خب ، اون موقع تو ميري و نجاتش ميدي . من هم شنا بلد نيستم 497 00:58:07,111 --> 00:58:08,601 ...انجي ، 498 00:58:09,547 --> 00:58:12,675 يه جيزي هست که من بايد بهت . بگم . خيلي سعي کردم که بهت بگم 499 00:58:13,418 --> 00:58:16,353 . و گفتنش اصلاً‌ راحت نيست . پس فعلاً نگو 500 00:58:16,921 --> 00:58:18,479 . فقط به ماه نگاه کن 501 00:58:20,325 --> 00:58:22,418 توي اين سه ماهه اخير ، خيلي . عجيب به نظر مياد 502 00:58:24,095 --> 00:58:27,861 زماني که من بچه بودم ،‌مادرم از طريق . اون راه رفتن رو به من ياد ميداد 503 00:58:29,701 --> 00:58:32,499 تو که ميدوني راه رفتن بچه ها . چه مکافاتي هست 504 00:58:33,438 --> 00:58:35,872 اميدوارم که سرخ پوستها براي . راه رفتن يه کلمه داشته باشن 505 00:58:36,641 --> 00:58:39,075 . آره ، "برمارگا" . معنيش ميشه سياره ماه 506 00:58:39,177 --> 00:58:42,010 سرخ پوستها هيچ وقت ذرت نمي کارن ، . مگر اينکه مثل ماه باشه 507 00:58:42,113 --> 00:58:44,707 تو زندگي کردن با سرخ پوستها رو دوست داري ،‌اينطور نيست‌ ؟ 508 00:58:45,316 --> 00:58:47,546 انجي ، من بايد اين . موضوع رو به تو بگم 509 00:58:48,219 --> 00:58:49,777 ديگه نميخوام . بيشتر از اين دروغ بگم 510 00:58:49,921 --> 00:58:52,583 آخرين باري که من اينجا بودم ، ...قبل از اينکه ويتوريو من رو به اينجا بياره 511 00:58:52,690 --> 00:58:53,657 ...خب 512 00:58:53,758 --> 00:58:57,421 من يه مأموريت داشتم و . به همين خاطر به "سِدون" اومدم 513 00:58:58,162 --> 00:58:59,493 . يه مشکلي پيش اومد 514 00:59:00,431 --> 00:59:01,693 . من يه مرد رو کشتم 515 00:59:05,636 --> 00:59:08,366 پشت من بمون . يه نفر . بين اون درختها هست 516 00:59:10,475 --> 00:59:12,067 . شليک نکن ، سفيد پوست 517 00:59:21,018 --> 00:59:23,680 جنگجوي کوچولو يه چاقو داره . که باهاش خوابيده 518 00:59:23,988 --> 00:59:26,047 تو توي خونه بودي ؟ . توي خونه بودم 519 00:59:27,024 --> 00:59:30,653 جاي اون پسر توي چادرهاي . حصيري ما خيلي خاليه 520 00:59:31,162 --> 00:59:35,258 خب ، بهتره به رفقات بگي که اگر ...ميخوان بيان اينجا ، بايد حواسشون رو جمع کنن ، 521 00:59:35,366 --> 00:59:37,630 چون همين چند دقيقه پيش نزديک بود . اون رو بکشم 522 00:59:43,875 --> 00:59:45,638 . نزديک بود يه تير حرومش کنم 523 00:59:45,877 --> 00:59:48,141 اون هنوز خيلي جوونه ، . به مرور همه چيز رو ياد ميگيره 524 00:59:48,379 --> 00:59:51,007 . اگر زنده بمونه . تو يه سرخ پوست هستي 525 00:59:52,216 --> 00:59:55,014 حالا گوش کن ، سربازهاي . انتقام جو نزديک هستن 526 00:59:55,553 --> 00:59:59,580 به زودي جنگ شروع ميشه و . اونا اول به اينجا ميان 527 01:00:00,425 --> 01:00:03,690 . تو نبايد با اونا بري ، سفيد پوست . من نميرم 528 01:00:04,028 --> 01:00:06,519 رهبر سربازهاي انتقام جو ، . از تو سوال ميکنه 529 01:00:07,265 --> 01:00:10,291 تو بايد بگي که سرخ پوست هاي آپاچي . رو توي بخش غربي ديدي 530 01:00:11,636 --> 01:00:13,069 . من اينکارو انجام نميدم 531 01:00:14,806 --> 01:00:17,070 انجام نميدي ؟ . نه ، انجام نميدم 532 01:00:19,677 --> 01:00:21,941 تو مرد خوبي رو صاحب شدي ، . خودت يه جوري حاليش کن 533 01:00:30,188 --> 01:00:32,656 اونا پشت اون تپه ها مخقي . شدن 534 01:00:32,757 --> 01:00:34,554 . من چيزي نميشنوم 535 01:00:34,826 --> 01:00:36,589 حدوداً هشت يا نه تا سرخ پوست اونجاس 536 01:00:36,694 --> 01:00:40,892 . يه چيزي بين اون درختها هست اون يه سنجابه . صحبتهاي ما اون رو . از خواب بيدار کرده 537 01:00:40,998 --> 01:00:43,728 نه نفر از اونا . اونجا هستن 538 01:00:44,602 --> 01:00:45,933 . دوست دارم 539 01:00:48,506 --> 01:00:50,736 با وجود اينکه مدت زيادي ...از مرگ همسرم نميگذره ، 540 01:00:50,842 --> 01:00:52,901 . اميدوار بودم که اين حرف رو فعلاً‌ نگم 541 01:00:53,010 --> 01:00:57,447 فکر نميکنم که مردم . بتونن قلبشون رو با زمان هماهنگ کنن 542 01:01:08,059 --> 01:01:11,256 تو خيلي کار خوبي کردي . که به ويتوريو دروغ نگفتي 543 01:01:12,029 --> 01:01:14,623 اون داشت من رو آزمايش ميگرد، . سرخ پوست ها از دروغ خوششون نمياد 544 01:01:15,833 --> 01:01:18,427 و فکر کنم که ...من هم همين حس رو دارم 545 01:01:19,303 --> 01:01:21,430 ...اما گاهي اوقات مجبورم 546 01:01:21,639 --> 01:01:24,301 دروغ بگم تا شرايط رو براي . بقيه آدم ها راحت تر کنم 547 01:01:47,665 --> 01:01:49,963 ! باستيد 548 01:01:53,204 --> 01:01:54,671 براي پياده شدن ، . آماده بشيد 549 01:01:55,640 --> 01:01:57,005 ! پياده شيد 550 01:02:09,120 --> 01:02:12,612 خانم و آقا ، ميتونم خودم رو معرفي کنم ؟ من مَک کِي در نيرو D و گردان هشتم سواره نظام . هستم 551 01:02:12,723 --> 01:02:15,749 . سلام ،‌هوندو ، دزد چادرها . سلام ، بوف 552 01:02:15,860 --> 01:02:17,794 ستوان ، ايشون . هوندو لين هستن 553 01:02:18,129 --> 01:02:21,394 ايشون مأموريت هاي مختلفي . رو براي سواره نظام ما انجام دادن 554 01:02:21,732 --> 01:02:25,224 . فکر نميکنم که اين خانم رو بشناسم اينشون خانم لوُ هستن ، ستوان 555 01:02:25,336 --> 01:02:27,327 شما خيلي خوش شانس هستين ...که ويتوريو 556 01:02:27,438 --> 01:02:30,236 هنوز نتونسته شما رو . توي اين دره پيدا بکنه 557 01:02:30,341 --> 01:02:32,639 . ويتوريو چندين بار به اينجا اومده شما هم اينجا بودين ؟ 558 01:02:32,743 --> 01:02:34,438 کسي با اون جنگيد ؟ 559 01:02:34,545 --> 01:02:37,742 هيچ کسي با اون نجنگيد، . اون اجازه داد که ما اينجا زندگي کنيم 560 01:02:38,316 --> 01:02:40,807 حدود ??? تا جنازه از ...افراد مهاجر وجود داره 561 01:02:40,918 --> 01:02:42,886 که توسط اون . عوضي و ترسو کشته شدن 562 01:02:42,987 --> 01:02:45,979 ويتوريو ممکنه فقط توي کتابها . يه آدم عوضي باشه ، نميدونم 563 01:02:46,123 --> 01:02:48,557 اما اگر اون يه ترسو بود، . تا الان هم خودش رو نشون نميداد 564 01:02:48,659 --> 01:02:50,786 من باهاتون مخالفم . آقاي لين 565 01:02:50,895 --> 01:02:52,795 اون زودتر از ما . از اينجا فرار کرده 566 01:02:52,897 --> 01:02:55,695 سرخ پوست ها يه داستان ...جالبي دارن که درباره 567 01:02:56,033 --> 01:02:59,594 يه شکارچي هست که دنبال يه . گربه ميفته و در آخر هم اون رو به دام ميندازه 568 01:02:59,704 --> 01:03:01,069 . اين داستان يه جورايي به سرخ پوست ها مربوط ميشه 569 01:03:01,172 --> 01:03:03,436 اين داستان به خيلي قبل تر از . سرخ پوست ها مربوط ميشه 570 01:03:03,541 --> 01:03:07,033 اصل اين داستان برميگرده . به زمان رم باستان و ارتش رم 571 01:03:07,144 --> 01:03:08,736 که توي اون داستان يه سرباز . رمي ، يکي از اهالي قوم تارتار رو دستگير ميکنه 572 01:03:08,846 --> 01:03:11,280 بعد رئيسش باهاش تماس . برقرار ميکنه تا از کل جريان باخبر بشه 573 01:03:11,382 --> 01:03:13,714 و اون سرباز بهش ميگه . که زنداني به من اجازه نميده 574 01:03:14,652 --> 01:03:16,586 اون يکي از بهترين داستانهاي ....سرهنگ "ميز" بود 575 01:03:16,687 --> 01:03:18,382 همون کسي که به سواره نظام ، . تکنيک هاي جنگي رو ياد ميده 576 01:03:18,489 --> 01:03:19,922 . اين يه داستان جهانيه 577 01:03:20,024 --> 01:03:22,322 ستوان ، شما چند وقت توي مدرسه درس خوندين ؟ 578 01:03:22,426 --> 01:03:24,087 . در کلاس ?? فارغ التحصيل شدم ، قربان 579 01:03:24,295 --> 01:03:25,819 منظورت سال ?? هست ديگه ، نه ؟ 580 01:03:26,063 --> 01:03:30,090 من خيلي خوب نميتونم عدد سالها رو توي ذهنم بسپارم . هردفعه حفظ ميکنم . اما دوباره فراموش ميکنم 581 01:03:30,201 --> 01:03:32,032 الان چه کسي رئيس جمهور آمريکا هست ؟ 582 01:03:32,136 --> 01:03:33,160 "يوليسس اِس گرنت" 583 01:03:33,270 --> 01:03:36,501 ميدوني ، من يه دفعه رأي دادم . اما هيچ وقت سر موقع براي رأي دادن نرسيدم 584 01:03:36,607 --> 01:03:40,270 و يه بار يه نفر به اسم تيلور اومد پيش . من و ميخواست بهم ? دلار بده تا بهش رأي بدم 585 01:03:40,378 --> 01:03:41,868 ...و اونموقع من مشروب ميخوردم 586 01:03:42,013 --> 01:03:45,005 و به همين خاطر يه جورايي ...پول رو ازش گرفتم 587 01:03:45,116 --> 01:03:48,415 خانم لوُ ، آقاي لِين ،من مأموريت . دارم که تمامي مناطق تپه هاي دوقلو رو برگردم 588 01:03:48,519 --> 01:03:51,488 افراد من امشب رو اينجا اردو ميزنن و ...فردا به سمت تپه هاي دوقلو حرکت ميکنيم 589 01:03:51,589 --> 01:03:54,080 و فرداشب برميگرديم تا شما رو از اينجا ببريم . چون شما و پسرتون اينجا در امان نيستيد 590 01:03:54,191 --> 01:03:58,150 من رو ببخشيد خانم ، من بايد برم بالاسر افرادم . تا درست و حسابي اردو بزنن 591 01:04:02,366 --> 01:04:04,561 . هم خوشگله و هم جوانه 592 01:04:04,702 --> 01:04:07,034 اون لعنتي حواسش به همه چيز . هست خانم 593 01:04:07,138 --> 01:04:10,437 چند وقته که توي اين گروه هستي ؟ . يه بيست روزي ميشه 594 01:04:10,541 --> 01:04:13,874 . ما در مجموع حدود هشت گروه بوديم . اين تنها چيزي هست که ازمون مونده 595 01:04:13,978 --> 01:04:16,037 ميخوايم يه راه نجاتي براي . اينها پيدا کنيم 596 01:04:16,414 --> 01:04:18,177 . اگثر اونا از بين رفتن ، هوندو 597 01:04:18,282 --> 01:04:20,546 تو ميدوني ويتوريو کجاس ، اينطور نيست ؟ ميدونم 598 01:04:20,885 --> 01:04:22,477 اين پسره که ظاهراً ستوان هست ، . تو رو به کشتن ميده 599 01:04:22,586 --> 01:04:25,180 تيم و گروه ما مجبوره که از اين . افسر جوان و درپيتي اطلاعت کنه 600 01:04:25,289 --> 01:04:27,780 جاني ، برو داخل و . بشقاب هاي غذاخوري رو آماده کن 601 01:04:27,892 --> 01:04:30,087 هوندو ، اگر دوستت مايل هست که ...با ما غذا بخوره ، آقاي 602 01:04:30,194 --> 01:04:32,321 ....بوفالو ؟ آقاي 603 01:04:32,997 --> 01:04:35,557 من حدود هشت تا ده سال هست که تو رو ميشناسم ، . تو بالاخره بايد يه نام خانوادگي داشته باشي 604 01:04:35,666 --> 01:04:38,396 خب ، معلومه که من نام خانوادگي دارم ، فگر گردي من کي هستم ؟ 605 01:04:38,502 --> 01:04:40,993 من ميدونم تو چه گوهي هستي ، . اما اين خانم هم ميخواد بدونه ( جمله حالت طنز داره ) 606 01:04:41,105 --> 01:04:44,268 خانم لوُ ، اسم من "بيکر" هست ، ". بوفالو بيکر" 607 01:04:44,375 --> 01:04:47,242 خب ، اگر ميخواي با ما غذا بخوري ، آقاي بيکر ، اول بايد خودت رو تميز کني 608 01:04:47,344 --> 01:04:50,711 اونجا مواد لازم از قبيل . صابون و کوزه آب هست 609 01:04:51,882 --> 01:04:54,476 ميدوني ، يه چيزي راجع به ...اينجا هست 610 01:04:54,585 --> 01:04:56,678 . ميدونم که اينجا من رو ياد کجا ميندازه . مزرعه من 611 01:04:56,787 --> 01:04:58,015 . توي کاليفرنيا 612 01:04:58,155 --> 01:05:01,147 دقيقاً يادمه که اونجا يه مزرعه با نماي زيبا بود . که يه بار هم اونجا يه گوزن شکار کردم 613 01:05:01,258 --> 01:05:03,920 اون مزرعه پر از پستي و بلندي . تپه هاي زيبا بود 614 01:05:04,028 --> 01:05:05,518 من رو حسابي بردي . به گذشته 615 01:05:07,231 --> 01:05:10,826 تو يه همچين جايي با همچين مشخصاتي داري ؟ . توي شرق "سان ديماس" هست 616 01:05:11,535 --> 01:05:12,763 . جه شگفت انگيز 617 01:05:17,074 --> 01:05:19,941 به نظر مياد که حسابي . داري با اون آب حال ميکني 618 01:05:20,044 --> 01:05:21,511 ...هردفعه که من صورتم رو ميشورم 619 01:05:21,612 --> 01:05:24,843 يا اون شبي ميفتم که . توي "سِدون" من رو کتک زدي 620 01:05:25,416 --> 01:05:28,544 تو يکي از دندون هام رو داغون کردي ...و حسابي درد گرفته بود ، تا اينکه مجبور شدم 621 01:05:28,652 --> 01:05:30,620 . برم و از ريشه بکشمش 622 01:05:30,721 --> 01:05:33,485 اگر اون روز گير دستم ميفتادي ، . حسابي حالت رو جا مي آوردم 623 01:05:33,791 --> 01:05:35,986 . و اون آخرين روزي بود که تو ميدي ( منظور : دخلت رو مي آوردم ) 624 01:05:36,093 --> 01:05:38,960 " هوندو لين ، برنده جايزه ،اسلحه وينچستر" 625 01:05:39,463 --> 01:05:43,524 من هميشه اين اسلحه تو رو دوست داشتم . هميشه . دوست داستم يکي از اينا داشته باشم 626 01:05:43,834 --> 01:05:45,426 . به اون دست نزن 627 01:05:46,137 --> 01:05:49,038 من دو ساله با اون رفيقم و اون . هيچ وقت با من مثل آدم حرف نزده 628 01:05:49,140 --> 01:05:51,438 . من از تو خوشم نمياد . فکرش رو ميکردم 629 01:05:51,809 --> 01:05:54,573 اما الان در تعجب هستم که . اون چرا ميخواد اون اسلحه رو بده به من 630 01:05:55,913 --> 01:05:59,110 ميبيني ، من حدود يه نصفه روز . توي سِدون جنازه ها رو بررسي ميکردم 631 01:05:59,216 --> 01:06:01,650 يکي از اونا هم شوهر . همين زن بود 632 01:06:02,353 --> 01:06:04,821 ردپاهاي اسب ، اون اطراف . خيلي زياد بود 633 01:06:04,922 --> 01:06:07,356 از بعضي از اون ردپاها ميشد فهميد که . تو سوار اون اسب بودي 634 01:06:07,458 --> 01:06:09,722 همون اسبي رو ميگم که . تازه نعلش تميز شده بود 635 01:06:10,594 --> 01:06:13,620 بله آقا ، حالا هم که اومدي اينجا . و لنگرت رو اينجا انداختي 636 01:06:13,731 --> 01:06:16,097 . مزرعه زيبا . يه زن جذاب 637 01:06:16,200 --> 01:06:18,430 تو اگر بخواي با اين لحن حرف بزني ، . حتماً خودت رو به کشتن ميدي 638 01:06:18,536 --> 01:06:21,130 خوب شايد هم بتونم اين ...اسلحه وينچستر رو بگيرم و 639 01:06:21,238 --> 01:06:23,638 ديگه هيچ صحبتي راجع . به همسر اون زن نکنم 640 01:06:23,741 --> 01:06:26,107 اون اين موضوع رو ميدونه ، ...فکر نميکنم که تا حالا با خودش فکر کرده باشه 641 01:06:26,210 --> 01:06:29,577 که تو يه آدم لاف زن خالي بند هستي . که همه چيز رو داري ازش مخفي ميکني 642 01:06:30,614 --> 01:06:31,774 هوندو 643 01:06:49,366 --> 01:06:50,890 . من سعي کردم بهت بگم 644 01:06:54,171 --> 01:06:56,196 خانم لوُ ، ما آماده هستيم . تا اينجا رو ترک کنيم 645 01:06:56,807 --> 01:06:57,865 آقاي لين ؟ 646 01:06:58,542 --> 01:06:59,941 . آماده بشين . بله ، قربان 647 01:07:00,044 --> 01:07:02,638 . شکل نطامي بگيريد و توي دوتا صف قرار بگيريد . بله ، قربان 648 01:07:04,181 --> 01:07:06,274 ازتون ميخوام که مارو . تا تپه هاي دوقلو همراهي کنيد 649 01:07:06,383 --> 01:07:08,908 ما وقتي براي از دست دادن نداريم ، پس . ممنون ميشم که يه ذره عجله کنيد 650 01:07:09,019 --> 01:07:10,850 . من جايي نميام نمياين ؟ 651 01:07:10,955 --> 01:07:12,513 . درسته اما چرا ؟ 652 01:07:12,623 --> 01:07:14,215 . پيغام من رو برسون به چه کسي برسونم ؟ 653 01:07:14,325 --> 01:07:16,293 . ويتوريو ...مطمئناً پيغام رساندن 654 01:07:16,393 --> 01:07:19,851 ...به اون سرخ پوست ها اصلاً آفا ، من يه دفعه بيشتر تکرار نميکنم 655 01:07:21,632 --> 01:07:24,192 فقط يه خانواده بين اين منطقه و ...تپه هاي دوقلو وجود داره 656 01:07:24,301 --> 01:07:26,326 و تو براي اينکه کارت رو خوب انجام بدي . خيلي دير کردي 657 01:07:26,437 --> 01:07:30,396 پس بهتره که تمامي افراد گاگول تر از خودت . رو برداري و زودتر بزني به چاک 658 01:07:30,507 --> 01:07:33,601 آقا ، من دستور دارم که مأموريتم رو . تموم کنم و اين دستورات باد اجرا بشن 659 01:07:34,078 --> 01:07:35,136 . خانم 660 01:07:38,983 --> 01:07:40,348 . آماده رقتن بشيد 661 01:07:41,752 --> 01:07:43,242 . حرکت کنيد 662 01:07:44,955 --> 01:07:46,786 ..رو به جلو حرکت کنيد 663 01:07:46,924 --> 01:07:47,982 !‌هو 664 01:07:58,802 --> 01:08:02,135 . انجي . من الان نميتونم صحبت کنم . بايد فکر کنم 665 01:08:02,840 --> 01:08:04,671 . من وسايلت رو گذاشتم بيرون 666 01:09:05,669 --> 01:09:09,002 . قبل از اينکه برم ، ميخوام يه چيزي رو توضيح بدم چي رو ؟ 667 01:09:09,807 --> 01:09:12,332 من اين کار رو اونطوري . که تو شنيدي انجام ندادم 668 01:09:12,743 --> 01:09:16,179 . من نقش بازي نکردم . حتي براي يه لحظه هم اين کار رو نکردم 669 01:09:16,914 --> 01:09:19,610 . اما تو اون رو کشتي ...من انتخاب ديگه اي نداشتم 670 01:09:19,717 --> 01:09:22,277 ...اون ميخواست من رو بزنه . بايد ميدونستم 671 01:09:22,386 --> 01:09:25,878 بايد ميدونستم که تو داري به من دروغ . ميگي تا خودت رو پيش من خوب جلوه بدي 672 01:09:26,023 --> 01:09:29,686 اِد بيچاره . فکر نکنم که اون جزو آدمهايي . باشه که با افتخار مردن 673 01:09:30,194 --> 01:09:31,923 متأسفانه الان حسابي . از اون متنفر شدم 674 01:09:32,029 --> 01:09:35,089 فکر کنم که اون نتونسته بوده دست . از خودخواهي و ضعيف بودنش برداره 675 01:09:35,265 --> 01:09:38,029 . من هيچ انتخابي نداشتم . ميدونم 676 01:09:42,473 --> 01:09:44,805 الان يه حس ديگه اي نسبت به من داري ؟ 677 01:09:45,376 --> 01:09:48,209 هيچ کس نميتونه روي احساساتش . کنترل داشته باشه 678 01:09:49,146 --> 01:09:51,979 ...من حسي که به تو دارم . رو ، تا بحال نسبت به هيچ کس نداشتم 679 01:09:53,283 --> 01:09:54,409 ...اما 680 01:09:55,119 --> 01:09:56,518 اون چي ؟ 681 01:10:02,292 --> 01:10:03,384 درسته 682 01:10:05,062 --> 01:10:07,724 فکر کنم يه چيزايي هست که ....نميتونم 683 01:10:10,000 --> 01:10:11,695 . اون مرد خوبي ميشه 684 01:10:12,836 --> 01:10:16,863 اميدوارم که خدا پشت و پناهش باشه و مخش خوب کار کنه 685 01:10:18,375 --> 01:10:22,937 يه شب که تو خوابت برده بود ، ...اون به تخت خواب سفري من اومد 686 01:10:23,747 --> 01:10:25,647 . و دستش رو انداخت دور گردن من 687 01:10:26,850 --> 01:10:28,750 . يه حس جالبي به من دست داد 688 01:10:29,653 --> 01:10:31,450 . به نظر مياد اون به من وابسته شده 689 01:10:32,389 --> 01:10:34,880 دوست داشتم کارهاي . بيشتري براش انجام بدم 690 01:10:35,059 --> 01:10:36,754 ميخواي بهش بگي ؟ 691 01:10:37,194 --> 01:10:41,426 اگر من نگم ، يه نفر ديگه ميگه و . من به يه دروغ گوي کامل تبديل ميشم 692 01:10:47,571 --> 01:10:49,698 ! ببين چي گرفتم 693 01:10:50,574 --> 01:10:53,338 . همونطوري که بهت ياد دادم نگهش دار . حتماً 694 01:10:54,778 --> 01:10:58,043 . جاني ، من ميخوام يه چيزي رو بهت بگم جاي زيبايي هست ، اينطور نيست ؟ 695 01:10:58,148 --> 01:11:00,343 بَس ، کله اون رو يادت نمياد ؟ ( بَس : نوعي ماهي ) 696 01:11:00,451 --> 01:11:03,477 اوه راست ميگي . فراموش کردم . اون . يه فَک داره که اين شکليه 697 01:11:04,955 --> 01:11:06,889 ...چيزي که ميخوام بهت بگم اين هستش که 698 01:11:06,990 --> 01:11:09,356 زماني که داشتم برميگشتم ، . يه مرد با يه تفنگ به سمت من اومد 699 01:11:09,693 --> 01:11:11,752 . من مجبور بودم اون رو بکشم خوبه . سرخ پوست ها ؟ 700 01:11:11,962 --> 01:11:14,988 نه ، اون يه مرد سفيد پوست بود ، جاني ، ...اما من هيچ انتخاب ديگه نداشتم ، اون 701 01:11:16,967 --> 01:11:20,733 من بهت گفتم حواست رو جمع کن . تا توي درسر نيفتي 702 01:11:21,038 --> 01:11:22,596 . هميشه حواست رو جمع کن 703 01:11:23,774 --> 01:11:27,039 بيا . اين رو توي دهنت فشار بده ، ...اين روشي هست که سرخ پوست ها استفاده ميکنن 704 01:11:36,620 --> 01:11:39,088 ...جاني ، اون مردي که من کشتم ! نه 705 01:11:41,825 --> 01:11:45,955 مزرعه تو توي کاليفرنيا خيلي . با اينجا فاصله داره 706 01:11:47,331 --> 01:11:49,822 برو انگشت شصتت رو . يه جايي تميز کن 707 01:11:51,935 --> 01:11:53,903 . تو و باورهاي احمقانت 708 01:11:54,505 --> 01:11:57,030 تو فکر ميکني که حقيقت . مهمترين چيزي توي زندگي هست 709 01:11:57,241 --> 01:11:59,402 . اين يه موضوع مردونه هست . اما زنانه نيست 710 01:11:59,510 --> 01:12:02,809 يه مرد ميتونه هر دقيقه هرکاري . دلش خواست انجام بده 711 01:12:03,113 --> 01:12:06,173 اما يه زن فقط يه مرد بالاسرش هست که . باهاش ازدواج کرده . اون بايد اين حقيقت رو بپذيره 712 01:12:06,283 --> 01:12:08,751 و اگر اون مرد ، مرد خوبي نبود ، . بازهم بايد اين حقيقت رو بپذيره 713 01:12:08,852 --> 01:12:11,844 من با مردي ازدواج کردم که يه . دروغگو بود ، يه دزد ترسو بود 714 01:12:11,989 --> 01:12:14,014 . اون يه آدم دائم الخمر بي احساس بود 715 01:12:14,124 --> 01:12:17,821 اون فقط با من ازدواج گرد تا اين مزرعه رو . بدست بياره و بعدش هم من رو جاني رو ترک بکنه 716 01:12:17,928 --> 01:12:20,226 و اين حقيقتي هست که . تو بايد بپذيري 717 01:12:20,697 --> 01:12:24,064 به نظرت من ميتونم جاني رو وارد اين موضوعات بکنم ؟ . نه نميتوني 718 01:12:24,168 --> 01:12:26,363 و حالا تو به اينجا اومدي و ...تمام کارهاي خوبي رو که 719 01:12:26,470 --> 01:12:28,938 . اِد انجام نداد رو انجام دادي 720 01:12:29,072 --> 01:12:33,031 و حالا به خاطر غرور و خودخواهيت ، ميخواي شانس خوش بختي رو از من و جاني بگيري؟ 721 01:12:39,750 --> 01:12:42,844 . وارلِبِنا چي ؟ 722 01:12:43,287 --> 01:12:46,484 سرخ پوست ها زماني که ميخوان ...از زن مورد علاقشون جدا بشن 723 01:12:46,590 --> 01:12:49,582 . فقط اين کلمه رو بکار ميبرم : وارلِبِنا 724 01:12:50,093 --> 01:12:51,583 . "يعني "براي هميشه 725 01:12:56,900 --> 01:12:57,867 . براي هميشه 726 01:13:22,593 --> 01:13:26,120 . خب ، ما گربه رو توي دام انداختيم ميشه دستت رو بدي به ما ؟ 727 01:13:32,069 --> 01:13:34,196 من نميفهمم ، ما توي . آخرين لحظه اون رو کشتيم 728 01:13:34,304 --> 01:13:35,293 ويتوريو ؟ 729 01:13:35,606 --> 01:13:36,595 . اون ما رو محاصره کرده بود 730 01:13:36,707 --> 01:13:38,334 ممکن بود اونجا . تيکه تيکه بشيم 731 01:13:38,442 --> 01:13:40,842 به خاطر همين هست که اونا عقب نشيني ...کردن . زماني که رهبر يه گروه کشته ميشه ، 732 01:13:40,944 --> 01:13:42,502 . اون گروه شکست ميخوره 733 01:13:42,613 --> 01:13:44,945 . بجه بيچاره . ما با اين سواره نظام از اينجا ميريم 734 01:13:45,048 --> 01:13:46,675 . ويتوريو مرده . نه ، امکان نداره 735 01:13:46,783 --> 01:13:49,411 همه يه روزي ميميرن .ايندفعه هم . نوبت اون بوده . حالا وسايلت رو جمع کن 736 01:13:49,519 --> 01:13:50,747 . من يه سري وسايل کمک هاي اوليه دارم 737 01:13:50,854 --> 01:13:51,821 ...ممنون خانم ، لوُ 738 01:13:51,922 --> 01:13:54,015 خوشحال ميشم که اگر اول به . افرادم کمک کنين 739 01:13:54,124 --> 01:13:55,682 نه ، تو صدمه ديدي ، . من ميخوام درمانت کنم 740 01:13:55,792 --> 01:13:58,352 ممنون خانم ، کسان ديگه اي هم . هستن که حال و روز من رو دارن 741 01:13:58,462 --> 01:14:01,158 . زودباش ، کاري رو که ميگه انجام بده . ما مراقب اون هستيم 742 01:14:03,033 --> 01:14:04,466 گروهبان بله ، قربان ؟ 743 01:14:04,668 --> 01:14:06,033 . همه رو از اسبها پياد کن 744 01:14:06,169 --> 01:14:08,603 . اسب ها رو هم ببر سر جاهاشون . بله ،‌قربان 745 01:14:08,705 --> 01:14:10,696 بهتره ببريشون توي اسطبل 746 01:14:12,909 --> 01:14:14,035 . لن 747 01:14:15,545 --> 01:14:18,673 چي ميخواي ؟ . چهار نفر بذار باشن و بقيه رو از اينجا دور کن 748 01:14:18,782 --> 01:14:21,546 ما احتمالا توي تقاطع "اِراد" همديگه . رو ميبينيم 749 01:14:22,953 --> 01:14:25,421 ويلسون ، مکگراد ، لئون ، جانسون 750 01:14:27,858 --> 01:14:29,917 حالش چطوره ؟ .زياد خوب نيست 751 01:14:30,027 --> 01:14:32,222 . فکر نميکنم که زياد دووم بياره 752 01:14:32,329 --> 01:14:36,265 . من يه جورايي شرمنده اون هستم . گلوله ها دقيقاً‌ توي قفسه سينه اون خوردن 753 01:14:36,400 --> 01:14:38,561 همه پسر بچه ها همينطوري هستن 754 01:14:38,669 --> 01:14:40,034 . اونا بايد ياد بگيرن 755 01:14:40,237 --> 01:14:42,330 . يه سريشون ياد ميگيرن و يه سريشون ميميرن 756 01:14:42,539 --> 01:14:44,439 اما من قبلاً . کسي رو مثل تو نديدم 757 01:14:44,541 --> 01:14:47,203 من هيچ وقت بچه اي رو نديدم که . کسي جلوش شرمنده بشه 758 01:15:18,041 --> 01:15:19,941 . به حرکت کردن ادامه بديد 759 01:15:22,546 --> 01:15:24,411 ادامه بدبد ، ! اونجا 760 01:15:24,815 --> 01:15:26,043 ! عجله کنيد 761 01:15:33,390 --> 01:15:35,551 زودباشين ، ! بياين اينجا 762 01:15:58,782 --> 01:16:00,374 زودباشين ، عجله کنيد 763 01:16:14,664 --> 01:16:16,325 ! هواي اون رو داشته باشين 764 01:16:25,175 --> 01:16:26,836 ! مقاومت کنيد 765 01:16:53,170 --> 01:16:56,037 توي واگن ها بمونيد . همه . توي واگن هاشون بمونن 766 01:16:56,139 --> 01:16:57,436 . و بيرون نيان 767 01:17:26,803 --> 01:17:28,031 ! هوندو 768 01:17:28,705 --> 01:17:31,902 با اين کارها فقط داريم از اسبها محافظت ميکنيم . ما بايد واگن ها رو . به يه جاي ديگه ببريم 769 01:17:32,008 --> 01:17:34,476 و اينجا بمونيم ؟ . اين چيزي هست که اونا انتظار دارن 770 01:17:34,611 --> 01:17:36,010 . ما بايد يه کار غير منتظره انجام بديم 771 01:17:36,112 --> 01:17:38,774 به همين خاطر هست که سلاح هاي . سنگينمون توي واگن بوفالو هست 772 01:17:38,882 --> 01:17:40,349 ! بوفالو 773 01:17:42,986 --> 01:17:46,513 . ستوان ، بخواب روي زمين حاضري ، بوف ؟ 774 01:17:46,623 --> 01:17:49,148 . از اولش هم آماده بودم . بزن بريم 775 01:18:55,892 --> 01:18:57,450 . از واگن ها محافظت کنيد 776 01:18:58,194 --> 01:18:59,161 . بريد نزديکتر 777 01:19:44,074 --> 01:19:45,701 !‌پايين بمون 778 01:19:45,809 --> 01:19:46,867 ! گروهبان 779 01:20:09,633 --> 01:20:13,330 . من ديگه نميخوام يه سرخ پوست باشم ، مامان . حالا فعلاً ساکت باش 780 01:20:13,436 --> 01:20:16,530 همه چيز درست ميشه . حالا . به من کمک کن ، زودباش 781 01:20:26,383 --> 01:20:30,479 دوباره حاضري بوف ؟ . همونطوري که گفتم ، از اولش هم آماده بودم 782 01:21:08,725 --> 01:21:09,953 . چاقوت رو بده به من 783 01:21:20,470 --> 01:21:22,631 ! از اينجا دور شو 784 01:22:30,340 --> 01:22:31,671 ! خيلي خب ، هوندو 785 01:22:34,110 --> 01:22:35,407 . اونا دنبالمون نميان 786 01:22:35,512 --> 01:22:37,912 رهبرشون مرده . اونا . بايد يه رهبر جديد براي خودشون انتخاب کنن 787 01:22:38,014 --> 01:22:41,814 . اگر سريع حرکت کنيم ، توي دردسر نميفتيم ميشه من سوارکاري کنم ؟ 788 01:22:41,918 --> 01:22:45,410 تا قبل از اينکه به سَن ديماس برسيم ، . تو بايد سرجات بموني ،‌پسر 789 01:22:49,459 --> 01:22:51,393 چطوري ، ستوان ؟ خوبم ، ممنون 790 01:22:51,494 --> 01:22:55,521 يه تشکر هم به لِني بدهکاري ، . اون موقعي که حواست نبود جونت رو نجات داد 791 01:22:55,765 --> 01:22:57,460 . ممنون . با اسلحه خودت 792 01:22:57,734 --> 01:22:59,065 . اون مال اونه 793 01:22:59,369 --> 01:23:02,236 يه طوري نگاه نکن که انگار . بيشتر به اون نياز داريم 794 01:23:05,308 --> 01:23:08,505 ژنرال کراک تا يه ماه ديگه ، با يه نيروي . کامل به اينجا حمله ميکنه 795 01:23:08,645 --> 01:23:11,910 . اينجا آخر خط براي سرخ پوست ها هست . درسته 796 01:23:13,049 --> 01:23:14,539 آخر مسير زندگي 797 01:23:15,652 --> 01:23:17,643 . خيلي بده ، اما روش خوبيه 798 01:23:18,054 --> 01:23:20,181 ! واگن ها حرکت کنيد 799 01:23:20,182 --> 01:23:23,182 کاري از تيم ترجمه فيلم باران ..::wWw.BaranMovie.cOm 800 01:23:23,183 --> 01:23:26,183 مترجم عرفان.س.ا ( Crissangel ) 801 01:23:26,184 --> 01:23:29,184 ايميل magicblack52@yahoo.com